کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو


آخرین مطالب


 



از سوی دیگر آنچه باعث عدم شکلگیری ثبات حقیقی در بازارهای مالی میگردد سرکوب مالی است. کنترل نرخ سود سپردهها و نرخ سود تسهیلات توسط دولت، اجبار و الزام بانکها به اعطای تسهیلات ارزان(پائینتر از نرخ تعادلی) به دولت و موسسات دولتی، توزیع اعتبارات بین بخشهای اقتصادی بر حسب اولویتهای تعیین شده دولت و سهمیهبندی اعتبارات، حمایت از شرکتها و بنگاههای دولتی در قالب اعطای تسهیلات ارزان و … همه عناصر سرکوب مالی هستند.
سرکوب مالی قیمتهای نسبی را مختل کرده و تخصیص کارای منابع را دچار اشکال میکند. سرکوب مالی با تحت فشار قرار دادن بخش مالی، هزینه خدمات مالی برای بخش دولتی را پائین میآورد و به همین دلیل گفته میشود که سرکوب مالی مانند یک مالیات ضمنی عمل میکند. در صورت سیطره بخش دولتی بر بازارهای مالی و اعمال کنترلهای اداری بر عملکرد بانکها و موسسات مالی و اعتباری-پدیدهای که به سرکوب مالی معروف است- رابطه مالی بین دولت و بانکها خطر بحران ناشی از انباشت بدهیهای معوقه و عدم تطابق ارزی را تشدید میکند.برای سرکوب مالی همچون شاخصهای عمق مالی، شاخصهای تعریف شده که هر یک مانع روند سرمایهگذاری و رشد اقتصادی میشوند، تعیین نرخ بهره حقیقی منفی یکی از راهکارهای معروف سرکوب مالی است.
پایان نامه
در اوایل دهه ۱۹۹۰ در ادبیات آزادسازی مالی، مباحث جدیدی در مورد تئوری بازارهای مالی توسط ژوزف استیگلیتز[۸۶]۱۹۹۱ عنوان شد. به گفته وی مبادلات مالی به دلیل اطلاعات نامتقارن و ناقص و نیزوجود قراردادهای اجباری هزینه زا،نسبت به مبادلات کالایی، دارای محدودیت بیشتری هستند.همین امر مکانیزم عرضه و تقاضا را در بازارهای مالی با پیچیدگی خاصی مواجه میسازد. انتخاب نامناسب و مخاطره اخلاقی و قراردادهای اجباری از جمله ویژگیهای غیر قابل انکار بازارهای مالی هستند (ارشدی۱۳۸۵:۹۹). بعدها موضوع اطلاعات ناقص[۸۷] و سهمیهبندی اعتباری توسط سایر اقتصاددانان ادامه یافت. آنها که مایل بودند نشان دهند چگونه آزاد سازی مالی در ترغیب نرخهای پس انداز، سرمایهگذاری و رشد اقتصادی بالاتر عقیم است پاسخ را اطلاعات ناقص در خصوص کیفیت وامگیرندگان بالقوه میدانند، به طوری که افزایش نرخ بهره، واسطهگری مالی را به دلیل سهمیهبندی اعتبار مجدد کاهش داده و به کارایی پائینتر تخصیص منابع منجر میشود (آسیبشناسی ثبات مالی ۱۳۸۸:۲۱).
۲-۸ آثار انتخاب نامناسب و مخاطره اخلاقی بر بازار سرمایه
انتخاب نامناسب وقتی رخ میدهد که وامدهندگان اطلاعات ناکافی درباره ماهیت وامگیرندگان داشته باشند. در این میان وامگیرندگانی که تمایل زیادی برای عدم بازپرداخت وام دارند، جهت دریافت وام تلاش زیادی میکنند. همین امر سبب میشود که عرضه کنندگان وجوه برای اطمینان از بازپرداخت وام، وجوه خودرا با نرخ کمتری وام بدهند؛ در نتیجه بنگاههایی که وضعیت اقتصادی خوبی دارند اقدام به فروش سهام خود خواهند کرد زیرا معتقدند که ارزش سهام آنها کمتر از حد مطلوب ارزشگذاری میشود؛ و این درحالی است که بنگاههایی که وضعیت اقتصادی خوبی ندارند همچنان به عرضه سهام خود خواهند پرداخت. نتیجه این امر این است که پروژههایی تأمین مالی خواهند شد که در حقیقت دارای ارزش فعلی خالص منفی باشندکه به لحاظ تئوریک موجب کاهش سرمایهگذاری و رشد اقتصادی میشود.
مخاطره اخلاقی هنگامی رخ میدهد که وامگیرندگان قادر به تغییر رفتار خود پس از اخذ وام باشند. به لحاظ نظری، وامگیرندگان در مقایسه با وامدهندگان به طور نسبی تمایل دارند در پروژههایی سرمایهگذاری کنند که بازدهی آنها زیاد باشد هرچند که ریسک بالایی داشته باشند. در مقابل وامدهندگان تمایل دارند که پروژههایی را تأمین مالی کنند که دارای ریسک کمتری باشند. به این ترتیب وامگیرندگان میتوانند پس از گرفتن وام آن را در پروژه های با ریسک بالا هزینه کنند که وجود اطلاعات ناقص و نامتقارن نیز قادر است این موضوع را شدت بخشد.در چنین شرایطی عرضه پروژه های پرخطر افزایش مییابد و وامدهندگان تمایل کمتری به وام دادن خواهند داشت و از میزان اعتبارات کاسته میشود.تخصیص اعتبارات در این بازارها با فرض عدم تقارن اطلاعات و ریسکگریزی عرضهکنندگان ممکن است در نرخهایی صورت گیرد که بازار در آن تسویه نشود. این امر درصورت نبود یک بازار سرمایه مناسب، ممکن است به خارج ساختن پروژه های “پرخطر-پربازده” از لیست پروژه های که بانک تأمین مالی میکند شده و به این ترتیب ممکن است بعضی از طرحهای پربازده انجام نپذیرد. در همین راستا به ویژه در کشورهای در حال توسعه به دلیل آنکه بنگاههای کارا حاضر به عرضه اوراق سهام خود نمیباشند، آزادسازی سرمایه ممکن است منجر به تخصیص ناکارای منابع شود. ضمن آنکه عرضه سرمایه در این کشورها به دلیل عدم اطمینان و بیثباتی اقتصاد محدود میباشد[۸۸]. نتیجه آنکه به لحاظ تئوریک نقصهای بازار در عرصه بازارهای مالی، عاملی در جهت تجهیز کمتر منابع مالی برای سرمایهگذاری بلند مدت و رشد اقتصادی است.
بررسی ادبیات سرکوب مالی و انتقادات وارد بر آن در چارچوب مدل آزادسازی مالی بر این واقعیت تاکید دارد که کنترل نرخ بهره و سهمیهبندی اعتبارات که سبب اختلال در مکانیزم بازار میشود، باید طی یک برنامه مشخص از طریق سیاستهای تثبیت اقتصادی با کنترل تورم از یکسو و آزادسازی مالی با فرض واقعی شدن قیمت وام از سوی دیگر برطرف شود. استراتژی صحیح در این خصوص، لحاظ مختصات خرد و کلان خانوارها و موسسات در رفتار تقاضای وام و سپردهگذاری است (آسیبشناسی ثبات مالی۱۳۸۸:۲۳).
در زمینه ارتباط گسترش بازارهای مالی و رشد دیدگاه های مختلفی وجود دارد دیدگاههایی همچون مککینون و شاو و … که توسعه مالی را مهم دانسته به حدی که کمیت و کیفیت خدمات مالی را علت تفاوت رشد در بین کشورها قلمداد میکنند. گروهی مانند جون رابینسون نقش توسعه مالی در رشد اقتصادی را اصلی تلقی نمیکنند بلکه آن را تنها کانال و بستر هدایت پس اندازها به سوی فعالیتهای سرمایهگذاری میدانند. برخی نیز همچون استرن و لوکاس نیز نقش و اهمیت توسعه مالی را در رشد اقتصادی را رد میکنند. در اینجا به بررسی دیدگاه موافق پرداخته میشود.
۲-۹ واسطه های مالی و رشد اقتصادی
چگونگی و فرایند تأثیرگذاری واسطهگرها بر رشد اقتصادی از چند منظر قابل بررسی است. برای مثال، این حلقه ارتباط از آنجا شروع میشود که واسطه های مالی به وسیله اطلاعات مالی در دسترس وتحلیل صورتها و نسبتهای مالی بنگاهها، توانایی بیشتری در ارزیابی و محاسبه بازده انتظاری طرحهای سرمایهگذاری دارند. بنابراین انتظار میرود که نسبت به افراد عادی، بازده متوسط بالاتری بدست آورند و با توزیع این بازده بین سپردهگذاران و سرمایهگذاران مالی در نظام مالی(نظام بانکی و بازار سرمایه) قادر به جذب بیشتر منابع مالی خواهند بود. چنین فعالیتی به حجم بیشتر سرمایهگذاری و رشد اقتصادی منتهی میشود. در غیاب چنین فرآیندی، صاحبان وجوه اندک در بین خانوارها، مصرف را بر سرمایهگذاری ترجیح داده، منابع کافی برای سرمایهگذاری فراهم نشده و رشد اقتصادی کندتر میگردد. مسیر دیگر برای اثرگذاری واسطه های مالی بر رشد اقتصادی، از طریق نوآوری مالی است که بیشتر در دسترس واسطه های مالی است چون پشتوانه فنی و مالی بیشتری نسبت به افراد عادی دارند.البته استفاده کارا از منابع مالی علاوه بر تکنولوژی برتر به کیفیت نهادهای مالی بستگی دارد.
گرین وود و جواناویچ ۱۹۹۱ با طرح تخصص واسطه های مالی در ارزیابی طرحهای سرمایهگذاری به این نتیجه رسیدند که وقتی اقتصاد با شوکهای غیر منتظره مواجه میشود، این واسطه های متخصص با تجزیه و تحلیل و ارائه اطلاعات کارشناسانه به بخش خصوصی موجب تخصیص بهینه وجوه مالی و در نتیجه انباشت سرمایه و رشد اقتصادی بیشتر میشوند. برای تحقق توسعه مالی، موسسات مالی باید سالم[۸۹] بوده و دارای سرمایه کافی باشند. به علاوه این موسسات باید در بعد خرد و کلان نیز از کارایی برخوردار باشند. کارایی در بعد خرد[۹۰]ناظر به حوزه نظامهای کنترل و نظارت داخلی، هزینه های عملیاتی، سیاستهای مدیریت پورتفو و بازیابی[۹۱] وامهاست. کارایی در بعد کلان[۹۲] به تحرک و بهره وری سرمایه های مالی در سطح اقتصاد کلان نظر دارد. کارایی در بعد کلان به کارایی در بعد خرد مبتنی است، اما علاوه بر آن نیازمند برداشتن موانع قانونی، حقوقی، نهادی و اطلاعاتی نیز میباشد (نیلی ۱۳۸۵:۴۰).
از دیدگاه نظری، شرایط باثبات اقتصادی لازمه رشد بلندمدت اقتصادی است و ثبات پولی[۹۳] و ثبات مالی[۹۴] از مولفه های مهم ثبات اقتصادی میباشد. اصولا انجام عملیات سرمایهگذاری و جذب سرمایه خارجی و نهایتا حرکت به سمت رشد اقتصادی و اشتغال بالا در یک شرایط باثبات اقتصادی امکان پذیر میباشد. زیرا فعالان اقتصادی و سرمایهگذاران بخش خصوصی در صورت مواجهه با ریسکهای بالا در شرایط بیثبات با ریسک نوسانات قیمت کالاها و نرخ ارز، از دور فعالیتها خارج خواهند شد. شرکتهای سرمایهگذار در بازار سهام نیز صورت فقدان ثبات در بازار سرمایه با زیان مواجه گردیده و این امر اثرات منفی زیادی بر بازار خواهد داشت (مجرد۱۳۸۲:۴).
۲-۱۰ گسترش مالی و رشد اقتصادی
تبیین نظری رابطه گسترش مالی و رشد اقتصادی از طریق تمرکز بر وظایف نظامهای مالی میتواند پژوهشگر اقتصاد مالی را به پاسخ پرسشهای زیادی در زمینه دلیل به وجود آمدن انواع خاصی از قراردادها، بازارهای پول و سرمایه و واسطه های مالی، نظامهای مختلف خدمات مالی در کشورها برساند و مکانیزمهای تأثیرگذاری بازارهای پول و سرمایه را بر سرمایهگذاری و رشد اقتصادی بیشتر آشکار نماید.
مرتون و بودی[۹۵] در مقالهای به عنوان یک چارچوب مفهومی برای تحلیل فضای مالی با اشاره به این ارتباط عملکردی مینویسد: هزینه بدست آوردن اطلاعات، اجرای قراردادها و انجام مبادلات،برای به وجود آمدن انواع خاصی از قراردادها، بازارها و واسطه های مالی انگیزه ایجاد میکند. انواع متفاوت و ترکیب هزینه های اطلاعات، اجرا و مبادله همراه با نظام قانونی مالیاتی، باعث به وجود آمدن قراردادها، بازارها و واسطه های مالی متمایز در کشورها در طی زمان شده است. با بهبود اصطکاکها در بازارها، نظامهای مالی به طور طبیعی، تخصیص منابع را در زمانها و مکانهای مختلف تحت تأثیر قرار میدهند. آنها معتقدند نظامهای مالی امور زیر را فراهم میکند۱- یک نظام پرداخت۲- ساز و کار برای ترکیب سرمایهها۳- یک شیوه برای انتقال منابع در طول زمان ۴- روشی برای مدیریت و کنترل ریسک ۵- اطلاعات قیمتی برای اینکه سرمایهگذاری به طور رقابتی در اقتصاد صورت بگیرد۶- شیوهای برای مقابله با مشکلات اطلاعات نامتقارن.
آنها معتقدند اجرای این وظایف در اقتصادهای متفاوت، با شیوه های مختلف صورت میپذیرد. برای سازمان دادن این بحث که چگونه نظامهای مالی بر تصمیمها در مورد پس انداز و سرمایهگذاری و بدین ترتیب رشد اقتصادی اثر میگذارند، میتوان برنظام مالی متمرکز شد. به طور کلی نظامهای مالی ۱- اطلاعات در مورد سرمایهگذاریهای محتمل و تخصیص سرمایه ارائه میدهند۲- بعد از تأمین مالی بنگاهها بر سرمایهگذاری و حکمرانی شرکتها نظارت میکنند۳- مبادله، متنوعسازی و مدیریت مخاطره را تسهیل میکنند۴- پس اندازها را تجمیع و تجهیز میکنند۵- مبادله کالا و خدمات را تسهیل میکنند. در حالی که تمامی نظامها این خدمات را ارائه میدهند اما نحوه ارائه این خدمات در نظامهای مالی مختلف متفاوت است[۹۶].
۲-۱۰-۱ ایجاد اطلاعات و تخصیص سرمایه
ارزیابی مدیران، بنگاهها و شرایط بازار هزینه های بالایی دارند. یک پس انداز کننده ممکن است قادر به جمعآوری، پردازش و تولید اطلاعات در مورد سرمایهگذاریهای ممکن نباشد. چون پس انداز کنندگان تمایلی به سرمایهگذاری در فعالیتهایی ندارند که در مورد آنها اطلاعات قابل اعتماد اندک باشد، زیرا هزینه های بالای اطلاعات ممکن است مانع جریان یافتن سرمایه به فعالیتهای با بیشترین ارزش استفاده میشود. بدین ترتیب اگرچه در بسیاری از الگوها فرض میشود که سرمایه به سمت سودآورترین بنگاهها یا پروژه ها جریان مییابد، اما این حکم دارای این پیش فرض است که سرمایهگذاران، اطلاعات مناسب درباره بنگاهها، مدیران و شرایط بازار دارند[۹۷]. واسطه های مالی ممکن است هزینه های بدست آوردن و پردازش اطلاعات کاهش داده و از این طریق تخصیص منابع را بهبود بخشند[۹۸]. واسطه های مالی با صرفه جویی در هزینه های تحصیل اطلاعات، هزینه های ارزیابی فرصتهای سرمایهگذاری را کاهش داده و تخصیص منابع را بهبود میبخشند. از سوی دیگر با بهبود اطلاعات در مورد بنگاهها مدیران و شرایط اقتصادی، واسطه های اقتصادی میتوانند به رشد اقتصادی شتاب دهند.
با این فرض که کارفرمایان بسیاری تقاضا برای سرمایه داشته باشندو سرمایه کمیاب میباشد، واسطه های مالی میتوانند اطلاعات بهتری در مورد بنگاهها به دست آورند و بنابراین بنگاههای با سودآوری بیشتر را تأمین مالی کرده و تخصیص کارای سرمایه را ممکن سازند[۹۹]. بازارهای سهام ممکن است اطلاعات در مورد بنگاهها را شبیهسازی کنند و با بزرگتر شدن بازارها و افزایش نقدینگی سود بدست آورند[۱۰۰]. و در نهایت واسطه های مالی اطلاعات بهتری تولید کرده، تخصیص منابع را بهبود بخشیده و رشد را افزایش میدهند. رشد به معنای آن است که افراد بیشتری میتوانند به واسطه های مالی ملحق شوند که به نوبه خود توانایی واسطه های مالی را برای تولید اطلاعات بهتر بهبود میبخشد[۱۰۱].
۲-۱۰-۲ مشکلات تکنیکی
نقش واسطهگریهای مالی در برطرف کردن مشکلات تکنیکی بازارهای مالی به وسیله گرلی و شاو[۱۰۲] معرفی شده است. به اعتقاد آنان واسطهگران مالی پس از جذب پس اندازها و تبدیل آنها به منابع پولی و اوراق بهادار، این وجوه را در جهت سرمایهگذاریهای مناسب به کار میگیرند. کاری که سرمایهگذاران شخصی به دلیل عدم تقارن اطلاعاتی با شرکتها به تنهایی قادر به انجام آن نیستند. در واقع واسطهگران با گزینش پروژه های سرمایهگذاری و گردآوری منابع آن، هزینه مراحل سرمایهگذاری را کاهش میدهند، عملی که به عنوان وظیفه گزینشی[۱۰۳] واسطهگران مالی مطرح است.
روش دیگری که واسطهگران مالی از طریق آن سعی در کاهش مشکلات تکنیکی بازارهای مالی دارند؛ جذب پس اندازهای خانوارها به سوی پروژه های سرمایهگذاری بزرگ است که اصطلاحا به ساز وکار ادغام منابع مالی[۱۰۴] معروف است. منابع مالی سرمایهگذاران کوچک ممکن است بسیار محدودتر از آن باشد که قادر به تهیه اوراق منتشر شده شرکتهای بزرگ باشد، به ویژه آنکه این اوراق در واحدهای پولی کلان نیز منتشر شده باشند. در این خصوص واسطهگران مالی به وسیله ادغام منابع مالی پس انداز کنندگان کوچک، مشکل عدم قدرت خرید این اوراق را برطرف مینمایند(نقش نهادهای مالی در توسعه اقتصادی۱۳۸۲:۴۵۲).
۲-۱۰-۳ فراهم آوردن اطلاعات در زمینه سرمایهگذاریها
افزون بر تشخیص بهترین فناوریهای تولید، ممکن است واسطه های مالی از راه شناسایی آن دسته از نوآوران و کارآفرینان که بهترین شانس موفقیت را در ارائه محصول یا فرایند نوین تولید دارند،نرخ نوآوریهای فناوری را شدت بخشند و از این راه نیز سبب رشد اقتصادی شوند. نظام مالی میتواند با ارائه ابزار و روش های مناسب گردآوری و انباشت اطلاعات از راه قیمتهای اعلام شده، پس انداز کنندگان را با تحمل کمترین هزینه به سرمایهگذاری تشویق کند (شیوا ۱۳۸۰:۴۲).
از سوی دیگر هزینه های زیادی در ارتباط با ارزیابی بنگاهها، مدبران و شرایط بازار قبل از تصمیم به سرمایهگذاری وجود دارد. پس اندازکنندگان خرد توانایی جمعآوری، پردازش و تولید اطلاعات در خصوص سرمایهگذاری ممکن را ندارند. برای پس انداز کنندگانی که نسبت به سرمایهگذاری در فعالیتهایی که اطلاعات قابل اطمینان کمی دارند، هزینه های بالای اطلاعات مانع شناور شدن سرمایه به سوی استفاده با بالاترین ارزش آن میشود. بنابراین در حالی که در مدلهای بسیاری فرض میشود که سرمایه به سمت بنگاههای با بیشترین سود حرکت میکند، این فرض بستگی به این دارد که سرمایهگذاران اطلاعات خوبی در خصوص بنگاهها، مدیران و شرایط بازار داشته باشند[۱۰۵]. بوید و پرسکات میگویند واسطه های مالی ممکن است هزینه های بدست آوردن و پردازش اطلاعات را کاهش داده و تخصیص سرمایه را بهبود بخشند.واسطه های مالی با تولید اطلاعات در خصوص بنگاهها، مدیران و شرایط اقتصادی میتوانند رشد اقتصادی را تسریع کنند. واسطه های مالی که اطلاعات بیشتری در مورد بنگاهها تولید مینمایند، بنگاههای کارآمد بیشتری را تأمین مالی میکنند و منجر به تخصیص کارآمدتری از سرمایه خواهند شد (سنگینیان۱۳۸۷:۲۱).
۲-۱۰-۴ نظارت بر بنگاهها و اعمال حاکمیت شرکتی
بانکها میتوانند مسئله حاکمیت شرکتی را با کاهش هزینه نظارت حل کرده و نوبتدهی اعتباری را کمتر نموده و در نتیجه به رشد اقتصادی کمک کنند[۱۰۶].
نظریه نمایندگی، چگونگی نظارت سهامداران یا آنانکه اوراق بدهی بنگاه را نگهداری میکنند، برای مدیران بنگاهها برای کسب بیشترین سود بیان میکند[۱۰۷]. عدم وجود ترتیبات مالی که حاکمیت شرکتی را افزایش میدهد، ممکن است مانع تجهیز پس اندازهای عاملهای اقتصادی پراکنده شود و از این طریق مانع جریان سرمایه به سوی سرمایهگذاریهای سودآور گردد[۱۰۸]. بنابراین نظام مالی از طریق نظارت بر بنگاهها میتواند به تخصیص بهینه منابع مالی جامعه و در نتیجه رشد اقتصادی، مشروط به امکان اعمال آن کمک کند. چرا که مسئله سواری مجانی و عدم تقارن اطلاعات بین مدیران شرکتها و سرمایهگذاران ممکن است مانع اعمال و تأثیر این حاکمیت از سوی سرمایهگذاران باشد.
۲-۱۰-۵ حاکمیت شرکتی و مسئله سواری مجانی
بر اساس این نظر، سهامداران پراکنده از طریق رای مستقیم درباره مسائل اساسی، ادغامها، تسویه و تغییرات اساسی در استراتژی شرکت، حاکمیت شرکتی را اعمال میکنند. علاوهبر این سهامداران به طور غیرمستقیم از طریق انتخاب هیئت مدیره برای نظارت بر کار مدیران، قراردادهای مدیریتی انگیزشی و برای تصمیمگیریهای مدیران، آنها را کنترل مینمایند. همچنین نظارت به وسیله چند سهامدار عمده نیز ممکن است مشکل سواری مجانی را کاهش دهد[۱۰۹]. اعمال حاکمیت شرکتی و نظارت بر مدیران از سوی سرمایهگذاران(سهامداران و سپردهگذاران) در صورتی امکان پذیر است که هزینهای برای آنان نداشته باشد، اما اگر سهامداران کوچک و پراکنده این فرایند را ببینند از آن صرف نظر میکنند. پس پدیده سواری مجانی ممکن است نقش حاکمیت شرکتی را خنثی نماید. اما تحقیقات نشان دادهاند که بازارهای مالی مکانیزمهای موثری برای اعمال حاکمیت شرکتی ایجاد میکنند. برخی همچون دیاموند[۱۱۰] در مقاله خود از طریق واسطه مالی، مشکل سواری مجانی را حل کردهاند. چون واسطهگران با جمعآوری پس انداز افراد، آنها را به بنگاهها وام میدهند؛ آنگاه با مزیتی که در کسب اطلاعات دارند به نظارت بر بنگاههای سرمایهگذاری میپردازد و با صرفهجویی در هزینه های نظارت، مشکل سواری مجانی را از بین میبرد.
اما ارتباط این بحث با رشد اقتصادی را بنسیونگا و اسمیت۱۹۹۳ نشان دادهاند واسطه های مالی که حاکمیت شرکتی را با صرفهجویی در هزینه های نظارت بهبود میبخشند، جیرهبندی اعتبارات را کاهش داده و از این طریق با افزایش بهره وری و انباشت سرمایه،رشد را افزایش میدهند. در مقاله جنسن و مک لینگ[۱۱۱]۱۹۷۶برنقش و اهمیت بازارها در حاکمیت شرکتی تاکید شده است.برای مثال، مبادله عمومی سهام که به طور موثر، منعکس کننده اطلاعات در مورد بنگاههاست به مالکین اجازه میدهد که پاداش مدیران را با قیمتهای سهام ارتباط دهند. این ارتباط عملکرد سهام با پاداش مدیران به هماهنگ ساختن منافع مالکان و مدیران کمک میکند[۱۱۲].
۲-۱۰-۶ حاکمیت شرکتی و عدم تقارن اطلاعات
در ارزیابی نقش نظارتی نظامهای مالی در فضای ناقص بازار و از جمله عدم تقارن اطلاعات، با چالش دیگری روبهرو میشویم و آن کمرنگ شدن این نقش در دنیای عدم تقارن میباشد. شلیفر و ویشنی[۱۱۳] معتقدند عدم تقارن قابل ملاحظه بین بنگاهها و مدیران و سرمایهگذاران بالقوه ممکن است۱- مانع اعمال حاکمیت شرکتی به وسیله سهامداران کوچک و پراکنده شود ۲-به مدیران اجازه دهد تا از حق کنترل موثر خود برای اجرای طرحهایی که برای آنان سودآور است برای بنگاه استفاده کنند. توجیه نظری موضوع این است که سهامداران کوچک عموما فاقد دانش و انگیزه برای نظارت بر مدیران میباشند وحق رای عمومی غالبا به شکل موثر عمل نمیکند. زیرا مدیران قدرت فوق العادهای در جلوگیری از جریان اطلاعات دارند؛ از این گذشته، نمایندگان انتخابی سهامداران، یعنی هیئت مدیره غالبا نماینده منافع سهامداران اقلیت نمیباشند زیرا تحت نفوذ مدیران قرار دارند. همچنین در بسیاری از کشورها قانون از حقوق سهامداران اقلیت حمایت نمیکنند و نظام قضایی نیز عملا این موارد قانونی را اجرا نمیکند. بدین ترتیب هزینه های بالای مربوط به کنترل عملکرد مدیران ممکن است سهامداران کوچک و پراکنده را از نظارت بر رفتار بنگاهها به شکل موثر بازدارد که این بر تخصیص منابع ورشد اقتصادی بالقوه اثر منفی میگذارد. در نتیجه باید سایر انواع ترتیبات مالی علاوه بر سهامداران کوچک و پراکنده برای کاهش مشکل حاکمیت شرکتی ابداع گردد.
در ادبیات اقتصاد مالی برای توجیه نظری اعمال حاکمیت شرکتی فرض میشود که تشخیص بازده برای سرمایهگذارانی که خارج از بنگاه هستند، هزینهبر است. این مسئله موجب نواقص مهمی میشود که برای برطرف نمودن آنها واسطه های مالی پدید میآیند. این امکان وجود دارد که سرمایهگذاران داخل بنگاه اطلاعات نادرستی را در ارتباط با بازده طرحها در اختیار سرمایهگذاران خارج از بنگاه قرار دهند. در سطح معینی از هزینه های نظارت، این کار از نقطه نظر اجتماعی، برای سرمایهگذاران دارای هزینه است؛ لذا قرارداد بهینه بین سرمایهگذاران بیرونی و درونی یک قرار داد وامی است[۱۱۴]. در واقع یک نرخ بهره تعادلی وجود دارد که هرگاه نرخ بازده پروژه بیش از آن باشد، سرمایهگذاران درونی معادل آن را به سرمایهگذاران بیرونی پرداخت میکنند و سرمایهگذاران بیرونی نظارت نخواهند داشت.هنگامی که نرخ بازده طرح کمتر از نرخ بهره تعادلی باشد، وام گیرنده شکست میخورد و وام دهندگان باید هزینه نظارت را بپردازند تا بازده طرح مشخص شود. این نوع هزینه های تشخیص مانع سرمایهگذاری شده و کارایی اقتصادی را کاهش میدهد. این هزینه ها موجب میشود تا سرمایهگذاران سرمایهگذاری را به میزان دلخواه توسعه دهند. بنابراین قراردادهای مالی که هزینه های نظارت و کنترل را کاهش میدهند، موجبات کاهش موانع برای سرمایهگذاری کارا را فراهم میآورند (واسطه های مالی و رشد اقتصادی در ایران ۱۳۸۳:۶).
۲-۱۰-۷ ابزارهای جایگزینی مالی برای تقویت اعمال شرکتی و غلبه بر عدم تقارن اطلاعات
از آنجا که عدم تقارن اطلاعات بین مدیران بنگاهها و سهامداران، واقعیتی انکار ناپذیر میباشد، به نظر میرسد با راهحلهای جایگزین در بازار سرمایه میتوان نقش منفی آن را کاهش داد. بر اساس ادبیات اقتصاد مالی، قراردادهای بدهی میتوانند هزینه های نظارت بر مدیران بنگاهها را کاهش دهند[۱۱۵]. اما آنچه که در این بررسی مورد نظر ما میباشد ارتباط آن با رشد اقتصادی است که افرادی همچون آقیون، دیوایتری پوینت و ری[۱۱۶] توانستهاند قراردادهای بدهی را با رشد ارتباط دهند. آنها با بهره گرفتن از بحث"جریان آزاد نقدینه”[۱۱۷] نشان دادهاند که ابزارهای بدهی مقدار نقدینه آزاد در دسترس بنگاهها را کاهش میدهند. و این به نوبه خود کمکاری مدیران را کاهش داده و نرخی که آن مدیران از تکنولوژی جدید استفاده میکنند را افزایش میدهد. در ادبیات رشد به خصوص مدلهای رشد درونزا، نقش پیش برنده عامل تکنولوژی در رشد اقتصادی بر کسی پوشیده نیست. اما برخی اقتصاددانان مالی مانند هاریسون، سوسمن و زیرا[۱۱۸] الگوهایی در این زمینه ارائه نمودهاند که در آنها واسطه های مالی جریان منابع از پس اندازکنندگان به سرمایهگذاران را با وجود عدم تقارن اطلاعات تسهیل میکنند و به طور مثبت رشد را تحت تأثیر قرار میدهند. دلافیونته و مارین[۱۱۹] با تاکید بر خلق ابداعات و نوآوریها، الگوهایی ارئه کردهاند که در آن واسطه های مالی نسبت به ابداعات حساسیت و نظارت دارند که این مسئله باعث بهبود تخصیص اعتبارات بین تولید کنندگان تکنولوژی جایگزین شده که بر رشد اقتصادی اثرات مثبت دارد (تقوی۱۳۸۶:۶۲).
۲-۱۰-۸ نظارت بر کار مدیران بانکها و بنگاهها و کنترل آنها
بسیار ساده است که تصور کنیم برای سرمایهگذاران بیرونی، ممیزی کردن درآمد طرح مورد نظر بسیارگران تمام میشود. این موضوع اصطکاکهای مهمی پدید میآورد که ممکن است توسعه مالی را درپی داشته باشد. سهامداران داخلی انگیزه ارائه گزارش نادرست از درآمد طرحها را به بیرونیها دارند. با توجه به هزینه های بالای رسیدگی و ممیزی در کل، نظارت بر تمامی شرایط سهامداران بیرونی ناکارا به نظر میرسد. در این زمینه واسطه های مالی میتوانند افزون بر ارائه انواع قراردادهای ویژه مالی، بیشتر از پیش، هزینه های اطلاعات را کاهش دهند. به این صورت که اگر وام گیرندگان مجبور به کسب وجوه بیشتری از منابع بیرونی باشند، واسطه های مالی میتوانند هزینه های نظارت را اقتصادی سازند. واسطه های مالی میتوانند پس اندازهای افراد را تجهیز کنند و آن را به صورت وام به صاحبان طرحها بپردازند. این ترتیبات” نظارت نمایندگی”[۱۲۰] منجر به اقتصادی شدن هزینه های کل نظارت میشود زیرا وامگیرنده تنها کسی خواهد بود که از سوی واسطه مورد نظر قرار میگیرد نه همه پس اندازکنندگان (شیوا ۱۳۸۰:۴۲).
۲-۱۰-۹ نظارت بر بنگاهها و اجرای حاکمیت شرکتی
گسترش نظارت کارای بستانکاران و سهامداران بر بنگاهها و تحریک مدیران به حداکثر نمودن ارزش بنگاه، کارایی تخصیص منابع به بنگاهها و ترغیب پس انداز کنندگان به تأمین مالی تولید و نوآوری رابهبود خواهد بخشید.در عوض نبود ترتیبات مالی که حاکمیت شرکتی را افزایش میدهد، ممکن است بازدارنده بسیج پس اندازها از عاملان مختلف و ادامه حرکت سرمایه به سمت سرمایهگذاری های سودآور باشد[۱۲۱].
ادبیاتی وسیع و قوی در خصوص اهمیت بازارهای سهام با عملکرد خوب در بهبود حاکمیت شرکتی وجود دارد برای مثال، مبادلات سهام در بورس که به شکل کارا اطلاعات را در خصوص بنگاه بازتاب مینماید به مالکان اجازه میدهد تا پاداش مدیریتی را به قیمت سهام پیوند دهند. ارتباط بازده سهام با پاداش مدیران، منافع مدیران را با مالکان در یک راستا قرار میدهند (سنگینیان۱۳۸۷:۲۸). از نظر شارپ[۱۲۲] اگر واسطهگر مالی، سبد متنوعی از داراییها انتخاب کند، از آنجا که سهامداران میتوانند به آسانی سبد دارایی متنوع را مشاهده کنند، هزینه نظارت در حداقل است؛ لذا هزینه های بدست آوردن اطلاعات و نظارت، کاهش مییابد.
۲-۱۰-۱۰ کاهش مخاطره[۱۲۳]
نظامهای مالی از طریق کاهش هزینه های اطلاعات و مبادله و پراکندهسازی ریسک میتوانند از طریق تجهیز و تخصیص منایع مالی به رشد اقتصادی بلندمدت کمک نمایند.اگر بازار سهام و نظام بانکی بتوانند مردم را تشویق کنند تا سبد دارایی پرمخاطره را نگاهداری کنند، زمینه مشارکت بیشتر آنها در طرحهای با بازدهی بالاتر فراهم میشود که بر رشد اقتصادی، آثار مثبت خواهد گذاشت. در ادبیات مالی کاهش مخاطره معمولا از طریق پراکندهسازی مخاطره صورت میگیرد. این پراکندهسازی به دو صورت ایستا و پویا میباشد.
۲-۱۰-۱۰-۱ پراکندهسازی ایستا[۱۲۴]
نظریه تأمین مالی سنتی بر پراکندهسازی مقطعی مخاطره در یک دوره تمرکز دارد. نظامهای مالی ممکن است مخاطره مربوط به طرحها، بنگاهها، صنایع، مناطق، کشورها و … را کاهش دهند. بانکها، صندوقهای امانی، بازارهای اوراق بهادار و … همگی ابزاری برای مبادله و پراکندگی مخاطره میباشند. توانایی نظام مالی در ارائه خدمات پراکندهسازی مخاطره میتواند رشد اقتصادی را از طریق تغییر در تخصیص منابع و نرخهای پس انداز تحت تأثیر قرار دهد. در حالی که پس اندازکنندگان عموما علاقهای به مخاطره ندارند، طرحهایی با بازدهی بالا عموما پرمخاطرهتر از طرحهای با بازدهی پائین میباشند.
بدین ترتیب بازارهای مالی که پراکندگی مخاطره را تسهیل میکنند تمایل به تغییر در سبد طرحها به سمت طرحهای با بازده مورد انتظار بالاتر دارند[۱۲۵]. عاصم اقلو و زیلیبوتی[۱۲۶] ۱۹۹۷ میزان پراکندگی را به شکل متغیر درونزا وارد الگو ساخته و اثر انتخاب پراکندگی را بر رشد اقتصادی بررسی میکنند. نظامهای مالی که به عاملها اجازه میدهند سبد دارایی پرمخاطره نگهداری کنند باعث میشوند که جامعه بیشتر در طرحهای با بازده بالا سرمایهگذاری کندکه این بر رشد اقتصادی اثر مثبت میگذارد. پراکندهسازی ریسک میتواند زمینهساز ظهور نوآوریهای مالی باشد که فرایند رشد اقتصادی را تسریع میبخشند.
۲-۱۰-۱۰-۲ مشکلات انگیزشی[۱۲۷]
مسئلهای که در پروژه های سرمایهگذاری و بخصوص پروژه های بلندمدت مطرح است،مسئله ریسک موجود در این پروژه ها است که از دو جنبه قابل بحث است. بالابردن ریسک و همچنین مشکل ارزیابی درجه ریسک آنها که از هر دو جنبه باعث میشود سرمایهگذاران و بخصوص سرمایهگذاران با منابع مالی کوچک، انگیزهای به سرمایهگذاری در این پروژه ها نداشته باشند. در هر دو مورد، واسطهگران مالی میتوانند به نیابت از سرمایهگذاران کوچک و به کمک ارزیابی پروژه های سرمایهگذاری و تعیین درجه ریسک آنها و همچنین به کمک ساز و کار ادغام ریسک[۱۲۸] یعنی تنوع بخشیدن به پروژه های با ریسکهای متنوع و به عبارتی سرشکن کردن ریسک، سرمایهگذاران کوچک را ترغیب به سرمایهگذاری کنند و با این عمل سرمایه را به سمت پروژه های با کارایی بالا سوق دهند (والیزاده و لعلی ۱۳۸۲:۴۵۲). از نظر تغییرات تکنولوژیکی کینگ و لوین ۱۹۹۳ نشان دادند که پراکندهسازی مخاطره مقطعی میتواند برانگیزاننده فعالیتهای ابداعی باشد. عاملهای اقتصادی همواره برای پیشرفت تکنولوژی کوشش میکنند تا از فرصتهای سودآور بازار استفاده کنند اما ابداعات پرمخاطره میباشند. توانایی نگهداری یک سبد از طرحهای جدید(ابدعات) مخاطره را کاهش و سرمایهگذاری در فعالیتهای ابداعی افزایش دهنده رشد است. بدین ترتیب، نظامهای مالی که پراکندهسازی ریسک را تسهیل میکنند میتوانند به تغییرات تکنولوژی و رشد اقتصادی شتاب دهند. یکی از وظایف بازار سرمایه از طریق مبادله سهام، افزایش فرصتهای پراکندگی ریسک در سطح بینالملل است. پژوهشگرانی همچون سنت پول، دوراکس اسمیت و ابستفلد[۱۲۹] به این موضوع پرداختند که توسعه بازار سهام با ایجاد فرصتهایی برای کاهش مخاطره از طریق پراکندهسازی ریسک بیشتر همراه با نرخ بازگشت بالاتر و همچنین ایجاد فرصتهای سرمایهگذاری بین المللی متناسب با رشد اقتصادی میتواند پس اندازها را به نحو کاراتری بین فرصتهای سرمایهگذاری تخیصص دهد[۱۳۰].
۲-۱۰-۱۰-۳ پراکندهسازی پویا[۱۳۱](بین دورهای)
بازار سرمایه و واسطه های مالی ممکن است از طریق پراکندهسازی ریسک در بین نسلها به سرمایهگذاری و بهره وری و در نتیجه رشد اقتصادی شتاب دهند. در بررسی ارتباط تسهیم مخاطره مقطعی و اقتصادی، مباحث نظری بر نقش بازارها به جای واسطه های مالی تمرکز دارند، درحالی که در بررسی تسهیم مخاطره بین دورهای نظریه بر مزایای نقش واسطه ها در تسهیل هموارسازی مخاطره بین دورهای تمرکز دارد[۱۳۲]. مخاطراتی که نمیتوانند در یک نقطه از زمان پراکنده شوند، مانند شوکهای اقتصاد کلان، نمیتوانند بین نسلها پراکنده گردند. واسطه ها با عمر طولانی میتوانند تسهیم مخاطره بین نسلی را با سرمایهگذاری در طرحهای بلندمدت، ارائه بازده های نسبتا پایین در رونقها و بازده های نسبتا بالا در رکودها تسهیل نمایند. واسطه ها میتوانند امکان تسهیم مخاطره بین دورهای را با کاهش هزینه های قرارداد و مبادله افزایش دهند.
لوین۱۹۹۱، دیاموند و دایبویک[۱۳۳] ۱۹۸۳ الگوهایی برای تشکیل درونزای بازار سهام و ارتباط آن با الگوی رشد ارائه دادهاند. به طور مشخص، پس اندازکنندگانی که با شوکها روبه رو میشوند میتوانند سهام خود را به دیگران بفروشند. مشارکت کنندگان در بازار این مسئله را که آیا عاملهای اقتصادی با شوک رو به رو هستند یا خیر را بررسی نمیکنند. مشارکت کنندگان تنها در بورس اوراق بهادار معامله میکنند.بدین ترتیب در بازارهای سهام دارای نقدینگی، مالکین سهام میتوانند سهام خود را به سرعت بفروشند و بنگاهها میتوانند دسترسی دائمی به سرمایه سرمایهگذاری شده توسط سهامداران اولیه داشته باشند. با تسهیل مبادله سرمایهگذاری بیشتری در طرحهای دارای نقدینگی کم اما بازده بالا انجام میشود. اگر طرحهای فاقد نقدینگی از صرفههای خارجی بسیار بزرگ بهرهمند باشند در این صورت نقدینگی بیشتر بازار سهام، رشد تعادلی سریعتر را ممکن میسازد.
۲-۱۰-۱۱ مخاطره نقدینگی[۱۳۴]
یکی دیگر از انواع ریسک، ریسک نقدینگی است. سرمایهگذاران علاقهمند هستند که هر وقت بخواهند با تبدیل آسان و سریع دارایی خود به نقدینگی به قدرت خرید دست یابند. چون نقدینگی سرعت و سهولت تبدیل ابزارهای مالی به قدرت خرید در قیمتهای توافق شده است، مخاطره نقدینگی در اثر عدم اطمینانهای مربوط به تبدیل داراییها به وسیله مبادله بروز میکند. عدم تقارن اطلاعات و هزینه های مبادله میتوانند مانع نگهداری وجه نقد شده و مخاطره نقدینگی را افزایش میدهند. این اصطکاکها میتوانند برای ظهور بازارها و نهادهای مالی که نقدینگی را افزایش میدهند ایجاد انگیزه کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

[یکشنبه 1400-08-02] [ 11:30:00 ق.ظ ]




فرضیه فرعی سوم پژوهشبین سرمایه فکری ساختاری و بازارگرایی در شرکت های بیمه خصوصی استان اصفهان رابطه معناداری وجود دارد.
بین متغیرهای سرمایه فکری ساختاری و بازارگرایی در شرکت های بیمه خصوصی استان اصفهان رابطه مثبت و معناداری دیده شد. چرا که میزان ضریب همبستگی (۸۸۶/. =r) بدست آمده با فراوانی ۲۵۵ نفر در سطح آلفای ۰۱/۰ (۰۰۰/۰ = Sig) معنادار است.
سرمایه ساختاری را ادوینسون و مالون به عنوان سخت افزار، نرم افزار، پایگاه داده ها، ساختار سازمانی، حقوق انحصاری سازمان، علایم تجاری و تمام توانایی های سازمان که حامی بهره وری کارکنان است، تعریف می کنند. سرمایه ساختاری چیزی است که، هنگامی که کارکنان شب به خانه می روند در شرکت باقی می ماند. سرمایه ساختاری به چند دسته تقسیم می شود: فرهنگ شرکت، ساختار سازمانی، یادگیری سازمانی، فرایند عملیاتی و سیستم اطلاعاتی(زاهدی و همکاران، ۱۳۸۶، ۴۸).
ویدا مجتهد زاده ،سید حسین علوی طبری و مهرناز مهدی زاده ۱۳۸۸ تحقیقی را تحت عنوان رابطه سرمایه فکری و عملکرد صنعت بیمه انجام دادند که نتایج آن حاکی از آن است که سرمایه های فکری، انسانی، مشتری و ساختاری در بررسی جداگانه و مستقل از یکدیگر، با عملکرد رابطه معناداری دارند، درحالی که در بررسی هم زمان صرفا رابطه سرمایه ساختاری و انسانی با عملکرد معنادار بوده است.
تورج بیگی و همکاران ۱۳۸۹ در تحقیق تحت عنوان ” شناسایی تعاملات بین اجزای سرمایه فکری با بهره گرفتن از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری در صنعت بانکداری” به بررسی وضعیت سه عنصر سرمایه فکری (یعنی سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری) و تعاملات بین آنها در صنعت بانکداری ایران پرداختند. این تحقیق از طریق یک پرسشنامه روان سنجی معتبری که نسخه اصلی آن برای اولین بار در کانادا تهیه و اجرا گردید، انجام شد. مدل حاصله از این تحقیق بیانگر وجود یک ارتباط معنادار بین اجزای سرمایه فکری بود. طبق یافته های تحقیق، در صنعت بانکداری ایران سرمایه انسانی هم بر سرمایه ساختاری و هم بر سرمایه مشتری تاثیر مثبت داشته و از طرف دیگر سرمایه ساختاری نیز باعث تقویت و رشد سرمایه مشتری می گردد.
دانلود پایان نامه
۴-۵- تفسیر یافته های تحقیق
نتایج حاصله از تحقیق نشان داد که بین ابعاد سرمایه فکری و بازارگرایی رابطه معناداری وجود دارد بدین معنی که هر اندازه وضعیت سرمایه فکری در شرکت های بیمه بالا بوده به تبع آن روحیه بازارگرایی در آن شرکت بالاتر بوده است. به عبارت دیگر سرمایه فکری لازمه و مقدمه پیاده سازی موفق بازارگرایی است. زمانی که افرادی دارای توانمندی ها و مهارت های خاصی بوده و کانال های مناسب بازاریابی در یک ساختار مناسب سازمانی و شرکتی بکارگرفته می شود روحیه بازارگرا بودن و مشتری مداری در افراد تقویت شده و همه افراد سازمان یا شرکت خود را متعهد به آرمان های سازمانی دانسته و از هر فرصتی برای بهبود عملکرد سازمانی که همانا جذب بیشتر مشتری و کسب سود و درآمد برای شرکت باشد استفاده لازم را خواهند برد.
۵-۵- محدویت های پژوهش
معمولاً در تحقیقات علوم اجتماعی و علوم انسانی همیشه محدودیت‌های خاصی وجود دارد که در علوم دیگر کمتر مشاهده می‌شود و این مشکلات و محدودیت‌ها از آنجا ناشی می‌شود که یک طرف مسئله همیشه انسان بوده و همان‌طور که می‌دانیم جمع‌ آوری اطلاعات از انسان و رفتار و کنش‌ها و واکنش‌های او چه به جهت پیچیدگی امور و به جهت حساسیت خود نوع انسان در مقابل مجموعه سؤالاتی از این نوع مشکل می‌باشد.
عدم اعتقاد برخی از مدیران و کارکنان به امر تحقیق و پژوهش و اهمیت ‌ندادن آنها به نتایج و یافته‌های تحقیق که مسلماً مشکلات و موانعی را بر سر راه انجام تحقیق بوجود می‌آورد.
به علت تنوع و گستردگی بیش از حد متغیرهای ناخواسته ، کنترل و مزاحم ، در این تحقیق نتایج بدست آمده بدون لحاظ متغیرهای جمعیت شناختی مانند: سن ، جنسیت ،تحصیلات ، نوع مالکیت ، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و سایر عوامل بیرونی از جمله عوامل اقتصادی ،سیاسی ، تغییرات فناوری مورد برسی قرارگرفت .
محدودیت بعدی، اثر تعصبات و تمایلات شخصی کارکنان بر نتایج تحقیق بود که ممکن است نتایج تحقیق را تحت تأثیر قرار داده باشد.
۶-۵- پیشنهادهای تحقیق
۱-۶-۵- پیشنهادات جهت تقویت بعد انسانی سرمایه فکری
کاهش سطح گردش کارکنان جهت توانمندتر و خبره تر شدن آنها
برگزاری کلاس های آموزشی قبل و ضمن خدمت جهت ارتقای مهارت ها و شایستگی های آنها
افزایش سطح دانش تخصصی کارکنان توسط فرهنگ سازی در زمینه شغل مربوطه آنها
زدودن پدیده همرنگ جماعت شدن برای ترغیب کارکنان به خلاقیت و نوآوری
۲-۶-۵- پیشنهادات جهت تقویت بعد ساختاری سرمایه فکری
توسعه تیم های بین واحدی[۵۵] و هدایت آنها در مسیر اهداف و استراتژی های شرکت.
تشویق کارکنان به داشتن دید بلند مدت در تعاملات خود با همکاران شان.
استفاده از ساختارهای پیشرفته و مدرن همچون ساختارهای تیمی و پروژه ای،… در بخش های مختلف
۳-۶-۵- پیشنهادات جهت تقویت بعد مشتری سرمایه فکری
طرح ریزی و برنامه ریزی ارتباطات داخلی در حوزه های ارتباطات میان فردی، ارتباطات بین واحد های سازمانی و ایجاد ارتباطات مبتنی بر صداقت و اعتماد متقابل بین مدیران و کارکنان و مشتریان
ایجاد فرهنگ و روحیه انتقاد پذیری و یادگیری از شکست
ایجاد اعتماد در بین کارکنان شرکت و مشتریان از طریق برقراری روابط باز و شفاف، انتشار اخبار خوب و بد شرکت، ملاقات مستمر کارکنان با مدیران سطوح مختلف و با مشتریان.
برقراری نظام پیشنهادات در سازمان و اطلاع رسانی از میزان عملی شدن آنها.
۷ - ۵- پیشنهاد برای محققان آتی

محققان آتی می تواند نقش سرمایه فکری را در اعمال آمیخته بازاریابی در شرکتهای بیمه به کار بگیرند.
محققان آتی می تواند نقش سرمایه فکری در بازارگرایی را درسایر شرکت های خدماتی مورد مطالعه و برسی قراردهند.
محققان آتی می توانند از مدل های دیگر سرمایه فکری و ابعاد بازارگرایی استفاده نمایند.
محققان آتی می توانند از نظرات مشتریان هم دربرسی رابطه بین سرمایه فکری و بازارگرایی استفاده نمایند.
منابع وماخذ
منابع فارسی
آذر عادل مؤمنی، منصور، (۱۳۸۴) , «آمار و کارُبرد آن در مدیریت»، جلد دوم، چاپ هشتم ، تهران : انتشارات سمت.
“سازماندهی سرمایه های فکری ."۱۳۸۴. ماهنامه تدبیر،سال شانزدهم ،شماره ۱۵۸.
“مدیریت ، بازاریابی ، تجارت “..Http:/atalbi. Com/ articles
آقایی فیشانی ،تیمور.۱۳۷۷. خلاقیت و نوآوری درانسان ها و سازمان ها،تهران ،نشرترمه.
ادوینسون ، لیف.خرداد۱۳۸۶."مدیریت سرمایه فکری .” گروه مترجمان میثاق مدیران . نشریه میثاق مدیران ، شماره ۲۲.
انواری رستمی ،علی اصغرو محمد رضارستمی ، زمستان ۱۳۸۲."ارزیابی مدل ها وروش های سنجش و ارزش گذاری سرمایه های فکری شرکت ها"، برسی های حسابداری و حسابرسی ، سال دهم ، شماره ۳۴، صص۷۵-۵۱.
انواری رستمی ،علی اصغر و حسن سراجی .بهار۱۳۸۴. “سنجش سرمایه فکری و برسی رابطه میان سرمایه فکری و ارزش بازار سهام شرکت های بورس اوراق بهادار تهران “. برسی های حسابداری و حسابرسی ، سال دوازدهم ، شماره ۳۹، صص۶۲-۴۹.
بازارگان، عباس ،زهره سرمد والهه حجازی، ۱۳۸۱. روش تحقیق درعلوم رفتاری ،تهران ، نشرآگاه ،چاپ ششم.
بطحایی ،عطیه . ۱۳۸۵.” برسیاثرات سرمایه های فکری بر عملکرد سازمانی شرکت های تحت پوشش سازمان گسترش و نوسازی صنایع ومعادن ،"پایان نامه کارشناسی ارشد ،دانشگاه شهید بهشتی
خائف الهی ح ،ر.(۱۳۸۵) مدلی برای تعیین میزان تاثیر بازارگرایی برعملکرد کسب و کار باتوجه به قابلیت های بازاریابی در صنایع شیمیایی . فصلنامه مدرس علوم انسانی ۱۴۱
خاکی ،غلامرضا .۱۳۷۸. روش تحقیق با رویکردی به پایان نامه نویسی ،تهران ، مرکزتحقیقات علمی کشور با همکاری کانون فرهنگی انتشاراتی درایت ، چاپ اول .
خاکی ،غ. (۱۳۷۹). روش تحقیق در مدیریت .تهران :مرکز انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی .
دلاور،ع.(۱۳۸۰).روش تحقیق درروانشناسی وعلوم تربیتی .تهران :انتشارات نشر ویرایش .
رابینز،استفن .۱۳۷۴. مدیریت رفتارسازمانی ،تهران .ترجمه علی پارسیان ومحمد اعرابی ،۶
موسسه مطالعات وپژوهش های بازرگانی . چاپ اول .
روابط عمومی سازمان بیمه مرکزی ایران .۱۳۸۷.برنامه تحول درصنعت بیمه کشور.
زاهدی، سیدمحمد، لطفی زاده، فرشته(۱۳۸۶)، ابعاد و مدلهای اندازه گیری سرمایه فکری، فصلنامه مطالعات مدیریت، شماره۵۵، سال پانزدهم، صص ۶۴-۳۹.
ساسان گهر،پرویز.۱۳۷۵."مقدمه ای بربهبود سازمان “،مجله مدیریت امروز ،دوره نهم ،شماره ۳و۴.
سرمد ،ذ، بازرگان ،ع ،& حجازی ،ا(۱۳۸۰).روش های تحقیق درعلوم رفتاری .تهران :انتشارات آگاه.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 11:30:00 ق.ظ ]




F

 

P

 

 

 

بهسازی نیروی انسانی
سرمایه اجتماعی
عنصر ساختاری سرمایه اجتماعی
عنصر رابطه ای سرمایه اجتماعی
عنصر شناختی سرمایه اجتماعی

 

۲۱۳/۱
۱۸۸/۱
۸۵۰/۱
۳۶۳/۱
۴۵۷/۰

 

۳۰۶/۰
۳۱۸/۰
۱۰۶/۰
۲۴۱/۰
۸۰۸/۰

 

 

 

۴-۳-۶) رتبه بندی سوالات پرسشنامه
در پژوهش حاضر سعی شده است گزاره های مربوط به بهسازی نیروی انسانی و سرمایه اجتماعی در پرسشنامه با توجه به پاسخ های نمونه آماری رتبه بندی شوند. برای رتبه بندی عوامل در این پژوهش از آزمون رتبه ای فریدمن استفاده گردید که نتایج حاصل از آن در جدول شماره ۴-۱۵ و ۴-۱۶ نشان داده شده است.همانطور که در جدول ۴-۱۵ مشخص می باشد گزاره های “کارکنان آموزش و پرورش دارای شایستگی می باشند” و “روابط انسانی و فنی پرسنل سازمان در حد مناسبی است” به ترتیب در رتبه های اول و دوم قرار گرفتند. همچنین “رشد حرفه ای کارکنان آموزش و پرورش مناسب می باشد” و “آموزش کارکنان در آموزش و پرورش با نیازهای جدید جامعه هماهنگ است” در رتبه های آخر قرار گرفتند.جدول ۴-۱۶ نیز نشان می دهد گزاره های “روابط اجتماعی بین افراد سازمان مناسب است"، “تعهد پرسنل در انجام فعالیت های سازمانی در حد مناسب می باشد” و “صداقت بین پرسنل سازمان در حد بالایی است” به ترتیب اولویت در رتبه های اول، دوم و سوم گزاره های سرمایه اجتماعی قرار گرفتند. همچنین گزاره های “بهره گیری از داستان ها و استعاره ها در انتقال معانی بین افراد زیاد است” و “افراد سازمان برای انتقال اطلاعات خود از زبان خاصی استفاده می کنند” در رتبه های آخر قرار گرفتند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
جدول(۴-۱۵) رتبه بندی گزاره های بهسازی نیروی انسانی در پرسشنامه

 

 

گزاره های بهسازی نیروی انسانی

 

ضریب

 

اولویت (رتبه)

 

 

 

کارکنان آموزش و پرورش دارای شایستگی می باشند
روابط انسانی و فنی پرسنل سازمان در حد مناسبی است
کارکنان سازمان در انجام کارها توانمند می باشند
طرز تفکر صحیح نسبت به کار در بین پرسنل وجود دارد
توانایی کارکنان آموزش و پرورش پاسخگوی نیازهای سازمان می باشد
کارکنان برای پذیرش مسئولیت های دشوار و سنگین آمادگی دارند
مهارت های ادراکی کارکنان در حد مناسبی است
آموزش های کارکنان آموزش و پرورش مناسب می باشد
آموزش و پرورش به دنبال افزایش توانایی کاکنان می باشد
کارکنان در سازمان نگرش آمادگی برای تغییرات دارند
دانش و مهارت کارکنان در آموزش و پرورش توسعه می یابد
کارکنان در سازمان نگرش درست به تغییرات دارند
برای بهبود عملکرد کارکنان در آموزش و پرورش تلاش می شود
رشد حرفه ای کارکنان آموزش و پرورش مناسب می باشد
آموزش کارکنان در آموزش و پرورش با نیازهای جدید جامعه هماهنگ است

 

۲۷/۱۱
۷۴/۹
۳۲/۹
۱۴/۹

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 11:29:00 ق.ظ ]




در شیوه‌ی انتخاب سؤال بیشینه‌ی پسین (MPP)، سؤالی انتخاب می‌شود که بیشترین کاهش را در واریانس توزیع پسین توانایی ایجاد کند. این روش به منظور تشخیص برآوردهای موقتی توانایی که دارای خطا هستند، ایجاد شده است. بنابراین، سؤالات براساس توزیع کامل پسین توانایی به جای یک نقطه‌ی برآورد، انتخاب می‌شوند. ممکن است که سؤالی که انتخاب می‌شود در آن سطح توانایی یا سطوح دیگر توانایی، بیشترین آگاهی را نداشته باشد. درعوض، سؤال انتخاب شده، سؤال متعادلی است که در طول سطح چگالی توزیع پسین، اندازه‌گیری مناسبی انجام می‌دهد. این رویکرد ماهیت محافظه‌کارانه‌ای دارد و اغلب نتایج خوبی ایجاد می‌کند. با این وجود، رویکرد MPP نمی‌تواند بر اساس جدول آگاهی عمل کند و بنابراین، از لجاظ محاسباتی سخت‌تر از رویکرد MI می‌باشد. در این شیوه، به طور مداوم سؤالات ارائه نشده‌ی کل بانک سؤال جستجو می‌شود تا سؤالی که حداکثر کاهش را در واریانس پسین ایجاد می‌کند، پیدا شود. این فرایند برای خزانه‌های سؤالی که نسبتاً بزرگ هستند، بی‌نهایت زمان‌بر می‌باشد (پارشال، اسپری، کالن و دیوی، ۲۰۰۲).
پایان نامه
۳). شیوه‌ی انتخاب سؤال به روش آگاهی وزن‌دار
روش آگاهی وزن‌دار، شیوه‌ای از انتخاب سؤال است که در آن وزن‌هایی از توزیع پسین توانایی جدید آزمودنی به ستون‌هایی از جدول آگاهی وارد می‌شود. در طول انتخاب سؤال، مقادیر آگاهی فراهم شده براساس هر سؤال در هر سطح توانایی در این وزن‌ها ضرب و سپس جمع می‌شود. سؤالی با بیشترین آگاهی وزن‌دار برای اجرا انتخاب می‌شود. شباهت روش WI به روش MPP در این است که در هر دو روش فرض می‌شود که برآوردهای موقتی همراه با خطا هستند. با این وجود، با اینکه از لحاظ محاسباتی به سادگی روش MI نمی‌باشد، ولی ساده‌تر از روش MPP می‌باشد. این شباهت به دلیل است که تقریب اوون[۱۱۸] (۱۹۶۹ و ۱۹۷۵) به توزیع پسین توانایی، می‌تواند برای محاسبه‌ی وزن‌ها به کار رود (پارشال، اسپری، کالن و دیوی، ۲۰۰۲).
قواعد اتمام آزمون
روش‌های اجرای CAT در دو طبقه‌ی اساسی قرار می‌گیرند. این طبقه‌بندی بر اساس قواعد اتمام آزمون تعریف می‌شود. آنها یا دارای طول ثابت هستند و یا دارای طول متغیر. در آزمون‌های CAT با طول ثابت، تعداد یکسانی سؤال برای هر آزمودنی اجرا می‌شود. بنابراین، آزمودنی‌های متفاوت ممکن است با سطوح متفاوتی از دقت سنجش شوند، دقیقاً همانند آنچه در آزمون‌های غیر انطباقی مرسوم می‌باشد. اگر آزمونی که برای آزمودنی‌ها انتخاب می‌شود، مناسب باشد و به آسانی مورد هدف سنجش قرار گیرد، به دلیل این‌که، پاسخی که این نوع آزمودنی به آزمون خواهند داد، قابل پیش بینی خواهد بود و یا به دلیل اینکه توانایی آنها در نقطه‌ای قرار می‌گیرد که خزانه‌ی سؤال غنی است، بسیار دقیق‌تر از آزمودنی‌هایی که به خوبی مورد هدف سنجش قرار نمی‌گیرند، مورد اندازه‌گیری قرار می‌گیرند. در مقابل، در آزمون‌های CAT که طول متغیر دارند، هر آزمودنی به سطح ثابتی از دقت می‌رسد، و اگر نیاز باشد، تعداد متفاوتی سؤال برای آزمودنی‌های مختلف اجرا می‌شود. در این نوع CAT، آزمودنی‌هایی که به خوبی مورد هدف سنجش قرار می‌گیرند، آزمون کوتاهتری نسبت به آزمودنی‌هایی که به طور ضعیفی مورد هدف سنجش قرار می‌گیرند، دریافت می‌کنند (پارشال، اسپری، کالن و دیوی، ۲۰۰۲).
مجموعه قواعد توقف آزمون
یکی از عنصرهای تعیین کننده و مهم در CAT تصمیمی است که برای توقف آزمون گرفته می‌شود. اگر آزمون خیلی کوتاه باشد، این امکان وجود دارد که برآورد توانایی همراه با خطا باشد. همچنین، اگر آزمون طولانی باشد، باعث به هدر رفتن زمان و منابع می‌شود و سؤالات غیر ضروری به آزمودنی‌ها ارائه می‌شود. آزمودنی خسته می‌شود و سطح عملکردش افت می‌کند، در نتیجه، اعتبار نتایج از بین می‌رود (لیناکر، ۱۹۹۹).
آزمون‌های CAT زمانی متوقف می‌شود که؛
خزانه‌ی سؤال خالی شود: این مورد زمانی اتفاق می‌افتد که خزانه‌ی سؤال کوچک باشد، و همه‌ی سؤالات برای آزمودنی اجرا شود.
به حداکثر طول آزمون برسیم: طول آزمون از قبل تعیین شده باشد.
مقیاس توانایی با دقت کافی برآورد شود: هر پاسخ، اطلاعات آماری در مورد میزان توانایی فراهم می‌کند. افزایش آگاهی با کاهش خطای استاندارد همراه است، که به دنبال آن دقت آزمون افزایش می‌یابد و زمانی که اندازه‌گیری به اندازه‌ی کافی دقیق باشد، آزمون متوقف می‌شود.
مقدار توانایی به اندازه کافی دورتر از ملاک قبول-رد باشد: در سنجش‌هایی از CAT که آزمودنی در برابر سطح قبول یا رد ارزیابی می‌شود، آزمون زمانی متوقف می‌شود که تصمیم قبول یا رد از لحاظ آماری معین باشد و زمانی اتفاق می‌افتد که برآورد توانایی ۲ واحد S.E دورتر از سطح ملاک باشد، و یا زمانی که سؤالات کافی وجود نداشته باشد، در نتیجه، آزمون برای آزمودنی متوقف می‌شود تا تصمیم قبول-رد تغییر کند.
آزمودنی رفتاری خارج از آزمون نشان دهد: برنامه‌های CAT این توانایی را دارند نظم الگوی پاسخ را کشف کنند، مانند انتخاب‌های نامربوط به گزینه‌های پاسخ یکسان یا الگوهای پاسخ نامربوط. همچنین، نحوه‌ی پاسخ‌دهی به سرعت و یا به کندی را نیز کشف می‌کنند. در این مواقع سیستم CAT آزمون را متوقف می‌کند (لیناکر، ۲۰۰۰).
برآورد توانایی یا شیوه‌ی نمره‌دهی
تقریباً در همه‌ی سنجش‌های انطباقی کامپیوتری، از طریق برآورد توانایی، به فرد نمره داده می‌شود. چون این مولفه‌ی CAT به مقدار زیادی بر انتخاب سؤال، طول آزمون، دقت اندازه‌گیری و نتیجه‌ی آزمون اثر می‌گذارد، یکی از مولفه‌های مهم CAT درنظر گرفته می‌شود. در اغلب موقعیت‌های سنجش انطباقی کامپیوتری، برآوردهای پارامتر سؤال بر اساس IRT می‌باشد، و فرض بر این است که مقادیر این برآوردها بدون خطا و معلوم هستند و در خزانه‌ی سؤال ذخیره شدند. بنابراین تنها پارامتری که در طول اجرای سنجش انطباقی باید برآورد شود، توانایی مکنون آزمودنی یعنی،  می‌باشد. برآوردهای توانایی به دنبال هر پاسخ سؤال جدید برآورد می‌شود تا بهترین برآورد برای توانایی واقعی آزمودنی بدست آید. برآوردهای متوالی توانایی همچنان که آزمون اجرا می‌شود به‌دست می‌آید و برآورد موقت نامیده می‌شود. این قضیه این واقعیت را منعکس می‌کند که هر برآوردی تنها روی آنچه در مورد آزمودنی در آن نقطه از فرایند سنجش معلوم است، تکیه دارد. چندین روش برای محاسبه‌ی برآوردهای موقت در ادبیات مربوط به CAT وجود دارد که هریک دارای مزیت‌ها و مشکلاتی هستند. سه روش مشهور توانایی عبارتند از؛ برآورد بیشینه‌ی درست نمایی[۱۱۹] (MLE)، پسین مورد انتظار[۱۲۰] (EAP)، بیشینه‌ی پسین[۱۲۱] (MAP). این دو روش آخر، مربوط به رویکرد بیزین هستند و به ترتیب می‌توانند به عنوان رویکردهای میانگین بیز و مد بیز نامیده شوند. این دو روش از نظر محاسباتی به یکدیگر شباهت بسیاری دارند و دارای زیربنای یکسانی هستند (پارشال، اسپری، کالن و دیوی، ۲۰۰۲). این سه روش به دو رویکرد کلی روش‌های بیزین (لرد، ۱۹۸۰) و روش‌های بیشینه درست نمایی تقسیم می‌شوند. روش بیشینه‌ی پسین (MAP)، را روش بیزین اوون نیز می‌نامند، و در اغلب برنامه‌های CAT نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد (اوون، ۱۹۶۹؛ ۱۹۷۵)، از این‌رو، از روش‌های بیزین تنها روش بیزین اوون یا بیشینه‌ی پسین در این فصل شرح داده‌ می‌شود.
شیوه‌ی برآورد توانایی اوون (برآوردهای بیزین)
روش برآورد توانایی متوالی بیزین اوون (۱۹۶۹)، به عنوان بخشی از برنامه‌ریزی سنجش انطباقی توسط او پیشنهاد شده است. در این رویکرد سؤالاتی انتخاب می‌شود که مقدار مورد انتظار واریانس پسین بیزین را به حداقل برساند. در هر صورت این شیوه‌ی برآورد توانایی با بهره گرفتن از ملاک‌های دیگر انتخاب سؤال، در برنامه‌ریزیCAT مفید درنظر‌گرفته ‌می‌شود.
درواقع، روش بیزین اوون با یک توزیع پیشین توانایی شروع می‌کند. در این روش فرض بر این است که آزمودنی عضوی از جامعه‌ای با توزیع نرمال توانایی با میانگین و واریانس شناخته ‌شده می‌باشد. بعد از هر سؤال، میانگین و واریانس با بهره گرفتن از یک روش آماری مناسب اصلاح می‌شود. در این روش آماری، اطلاعات توزیع پیشین با نمره‌ی مشاهده شده (صحیح یا غلط) در سؤالی که اخیراً پاسخ داده‌شده و پارامترهای مدل IRT تست ترکیب می‌شود و توانایی جدید را برآورد می‌کند. مقادیر تجدید‌نظر شده‌ی پارامترهای توزیع توانایی، توزیع پسین را تعیین می‌کنند، این مقادیر به عنوان توزیع پیشین برای سؤال بعدی به‌کار‌می‌رود. این فرایند تا آنجا ادامه می‌یابد که آزمون به پایان برسد. در آن نقطه (پایان آزمون)، میانگین پسین به عنوان برآورد توانایی آزمودنی به کار می‌رود. معادله‌ی (۲-۳)، برآورد اوون برای اصلاح میانگین پیشین را نشان می‌دهد:
(۲-۳)
اوون (۱۹۷۵)، نشان داد که بعد از هر سؤالی که اجرا می‌شود، برآورد  و  برابرند با:
(۲-۴)
(۲-۵)
: پاسخ سؤال می‌باشد، زمانی که سؤال صحیح پاسخ داده‌می‌شود  و زمانی که پاسخ سؤال غلط می‌باشد
: تابع چگالی احتمال نرمال استاندارد
: تابع چگالی تجمعی نرمال استاندارد
و
(۲-۶)
که در معادله (۲-۶)،  و  بصورت زیر تعریف می­شوند:

نمره‌دهی آزمون سنجش انطباقی به روش اوون، تنها یک پاسخ را در یک زمان درنظر‌می‌گیرد. همه‌ی اطلاعات قبلی در پارامترهای توزیع پیشین وارد می‌شود و بعد از هر سؤال تغییر می‌کنند. به دلیل اطلاعات پیشین اضافه‌شده، در شیوه‌های بیزین این مزیت وجود دارد که نسبت به MLE خطاهای استاندارد کوچکتری در تعداد یکسانی از سؤالات اجرا‌شده دارند. با این وجود، استفاده از یک پیشین نادرست، باعث می‌شود که برای بهبود برآورد، به تعداد سؤالات بیشتری نیاز داشته‌باشیم، و بازگشت به سمت میانگین در برآورد توانایی رخ‌دهد. با این وجود، کاربرد روش بیزین اوون برای برآورد توانایی پایانی، به دلیل وابستگی به ترتیب ارائه‌ سؤالات توصیه نمی‌شود (پارشال، اسپری، کالن و دیوی، ۲۰۰۲).
شیوه‌ی بیشینه‌ی درست نمایی
برآورد بیشینه‌ی درست نمایی توانایی از طریق جستجوی مقدار بیشینه‌ی تابع درست نمایی تعیین می‌شود. از این شیوه‌ی برآورد، زمانی که پارامترهای سؤال معلوم باشند، به کار می‌رود. در این روش فرض بر این است که یک آزمودنی با الگوی پاسخ  که به طور تصادفی انتخاب می‌شود، به مجموعه‌ای n سؤالی پاسخ می‌دهد. اگر  پاسخ صحیح به سؤال  باشد و  پاسخ غلط به سؤال  باشد. بر اساس مفروضه‌ی استقلال موضعی، احتمال مشترک مشاهده‌ی الگوی پاسخ برای این آزمودنی برابر است با؛ حاصلضرب احتمال‌های مشاهده شده‌ی پاسخ‌های او. معادله‌ی (۲-۷) این حاصل را نشان می‌دهد:
(۲-۷)
با در نظر گرفتن  و  ، تابع درست نمایی می‌تواند به صورت معادله‌ی (۲-۸) نوشته شود:
(۲-۸)
حال اگر الگوی پاسخ مشخص باشد، یعنی  باشد، دیگر کاربرد احتمال مناسب نخواهد بود، لذا در این شرایط معادله‌ی احتمال مشترک را تابع درست نمایی می‌نامیم و آن را با معادله‌ی (۲-۹) نشان می‌دهیم:
(۲-۹)
از آنجا که تابع درست نمایی حاصل‌ضرب کمیت‌هایی است که بین صفر و یک قرار دارد، بنابرین، حاصلضرب مقدار فوق بسیار کوچک می‌شود، مقیاس سازی بهتری از آن این است که از تبدیل لگاریتمی استفاده شود. معادله‌ی (۲-۱۰) این تبدیل لگاریتمی را نشان می‌دهد:
(۲-۱۰)
حال مقدار  که تابع درست نمایی یا لگاریتم تابع درست نمایی یک آزمودنی را بیشینه سازد، به عنوان برآورد بیشینه‌ی درست نمایی  برای آن آزمودنی تعیین می‌شود (همبلتون، سوامیناتان و راجرز، ۱۹۹۱). برآورد بیشینه‌ی درست نمایی برای آزمون‌های کوتاه با ثبات نیست و تا زمانی‌که آزمودنی در الگوی پاسخ خود پاسخ صحیح یا غلط نداشته باشد مقدار نامحدود بدست می‌آید. MLE مقدار اریب نسبتاً کمی دارد. ولی یکی از مشکلات آن این است که گاهی اوقات چندین نقطه‌ی بیشینه خواهد داشت. این روش به محاسبات طولانی‌تری نسبت به روش‌های بیزین نیاز دارد (پارشال، اسپری، کالن و دیوی، ۲۰۰۲).
مواجهه‌ سؤال[۱۲۲]
در کل، اغلب روش‌های انتخاب سؤال، برخی از سؤالات را بیشتر از سؤالات دیگر، به دلیل، صفات برتر اندازه‌گیری یا ویژگی‌های مطلوب سؤال ترجیح می‌دهند. در نتیجه، برخی از سؤالات بیشتر از حد مجاز برای آزمودنی‌ها اجرا می‌شوند. این امر ممکن است باعث فاش شدن سؤال شود، که روایی نمرات آزمون را از بین می‌برد (وایس و کینگسبری[۱۲۳]، ۲۰۰۰). به عبارت دیگر، برخی از سؤالات نیز کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرند که این امر هم باعث اتلاف سرمایه‌ها می‌شود. بنابراین، انتخاب راهبردی برای کنترل مواجهه‌ سؤالات برای آزمودنی‌ها، بخش جدایی‌ناپذیر طراحی آزمون است (داویس و داد[۱۲۴]، ۲۰۰۳).
یکی از اولین روش‌هایی که برای برخورد با مسائل کنترل مواجهه ایجاد شده است، روش ۵-۴-۳-۲-۱ ( هتر و سیمپسون، ۱۹۹۷؛ مک‌برید و مارتین[۱۲۵]، ۱۹۸۳) که در CAT-ASVAB به کار رفت، می‌باشد. کینگسبری و زارا[۱۲۶] (۱۹۸۹)، و تامسون[۱۲۷] (۱۹۹۸) روش‌های متفاوت تصادفی را برای کاهش نرخ مواجهه‌ کلی طراحی کردند. روش‌های چرخشی خزانه‌ی سؤال (وای[۱۲۸]، ۱۹۹۸، وای و استفان[۱۲۹] و اندرسون[۱۳۰]، ۱۹۹۸، آریل، ولدکمپ و وندرلیندن، ۲۰۰۴ ) و CAST (لانچ و نانگستر[۱۳۱]، ۱۹۹۸)، به منظور توزیع سؤالات در تست‌های متفاوت از طریق یک قیاس ایجاد شدند تا دردسترس بودن انتخاب سؤالات را کاهش دهند. با این وجود، در صنعت CAT، روش کنترل مواجهه‌ سؤال مبتنی بر روش سیمپسون و هتر، (۱۹۸۵) به‌طور وسیعتری به کار می‌رود.
روش کنترل مواجهه‌ سیمپسون-هتر
روش کنترل مواجهه سیمپسون – هتر (S-H) یکی از رایجترین شیوه‌های انتخاب مشروط سؤال است. در این روش به هر سؤال یک مقدار پارامتر کنترل مواجهه اختصاص داده‌ می‌شود، که بر اساس فراوانی انتخاب سؤال که در یک شبیه‌سازی چرخشی CAT تعیین می‌شود، استوار است. به سؤالاتی با فراوانی‌های اجرای زیاد، پارامترهای کنترل مواجهه کوچکتری اختصاص داده‌می‌شود، که دامنه‌ی آن از ۰ تا ۱ می‌باشد. در طول اجرای آزمون، پارامتر کنترل مواجهه‌ سؤال انتخاب شده با عدد یکنواخت تصادفی که دامنه‌ی آن نیز بین ۰ تا ۱ است، مقایسه می‌شود. اگر پارامتر کنترل مواجهه بزرگتر از عدد تصادفی باشد، سؤال اجرا می‌شود، و اگر کوچکتر باشد، سؤال به خزانه‌ی سؤال بازگردانده می‌شود. به همین صورت، فرایند یکسانی برای بهترین سؤال بعدی صورت می‌گیرد. پارامتر کنترل مواجهه مشابه آستانه[۱۳۲] می‌باشد. با کنترل آستانه‌ی روش (S-H) اجرای سؤالاتی که به‌طور‌فراوانی در CAT استفاده می‌شوند، محدود می‌شود و نرخ بیشینه‌ی مواجهه‌ سؤال برای سؤالاتی که اغلب کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرند را تضمین می‌کند. معمولاً پارامترهای کنترل مواجهه در روش (S-H) به‌وسیله‌ی مجموعه‌ای از شبیه‌سازی‌های چرخشی اجراهای واقعی CAT تنظیم می‌شود. به عبارت دیگر، این پارامتر، نسبت نرخ مواجهه‌ هدف برای احتمال انتخاب سؤال در آزمون می‌باشد. این شیوه به صورت زیر عمل می‌کند:
فرض کنید که  انتخاب سؤال  را برای یک آزمودنی که به‌طور تصادفی نمونه‌گیری شده را نشان می‌دهد، همچنین فرض کنید که  اجرای آن سؤال را نشان می‌دهد. نرخ مواجهه‌ سؤال  می‌تواند به‌صورت  تفسیر شود، یعنی احتمال اجرای سؤال  برای آزمودنی که به‌طور تصادفی نمونه‌گیری شده است. روش (S-H) سؤالاتی را که اجرا شده از سؤالاتی که انتخاب می‌شود، از طریق رابطه‌ی احتمال  جدا می‌کند و  را از طریق کنترل  یعنی نسبت انتخاب‌هایی که به اجرا منجر می‌شود، کنترل می‌کند. برای هر نرخ مواجهه‌ معین  ؛  ، می‌تواند از طریق تعیین  به‌دست آید. اگر  معلوم باشد، یا بتواند تقریب زده ‌شود، این روش می‌تواند به آسانی از طریق ایجاد یک متغیر تصادفی یکنواخت  اجرا شود.
روش (S-H) به‌طور مؤثری، نرخ‌های مواجهه‌ همه‌ی سؤالات را محدود می‌کند. با این‌ وجود، چون سؤالاتی که انتخاب نشدند، نمی‌توانند اجرا شوند، سؤالاتی با احتمالات انتخاب کوچک، نرخ‌های مواجهه کوچکی خواهند داشت؛ بنابراین، روش (S-H) نرخ‌های مواجهه را برای سؤالاتی که کمتر مواجهه می‌شوند را نمی‌تواند افزایش دهد. بعلاوه، تا زمانی‌‌که مواجهه‌ یک سؤال در میان سطوح  ‌بتواند کنترل شود، میزان کنترل یکسانی برای آزمودنی‌ها در سطح توانایی ویژه‌ای صورت نمی‌گیرد. برای مثال، حتی اگر مواجهه‌ یک سؤال کنترل شود، به‌طوری‌که آن سؤال برای بیش از %۳۰ از آزمودنی‌های همپوش اجرا نشود، آن سؤال ممکن است برای آزمودنی‌هایی با توانایی بالا در %۱۰۰ دفعات اجرا شود. بعلاوه، اجرای این روش به شناخت  نیز نیاز دارد، که آن هم به شکل توزیع  جامعه‌ی آزمودنی وابسته است. از‌این‌رو، باید توزیع پیشین پارامتر  تعیین شود و سپس مقدار  از طریق شبیه‌سازی تقریب زده شود (سیمپسون و هتر، ۱۹۸۵).
انواع بسیاری از روش‌های (S-H) ارائه شده‌اند. پارشال و دیوی و نرینگ[۱۳۳] (۱۹۹۸)، روش (S-H) شرطی[۱۳۴] را که در آن پارامترهای کنترل مواجهه براساس سطح توانایی مشخص می‌شود را ایجاد کردند. همچنین تامسون (۱۹۹۵) نیز شیوه‌ای از کنترل مواجهه‌ شرطی را روی توانایی آزمودنی ایجاد کرد. در رویکردهای سیمپسون – هتر شرطی، ماتریسی از پارامترهای مواجهه‌ سؤال با پارامترهای مواجهه‌ متفاوت برای هر سؤال در هریک از سطوح توانایی مجزا ایجاد می‌شود که با توانایی آزمودنی‌ها رابطه دارد. استوکینگ و لوئیس (۱۹۹۵) روشی برای استفاده از مدل چند جمله‌ای ایجاد کردند. همچنین نوع دیگری از این روش که جایگاه‌های پارامتر کنترل مواجهه نه تنها فراوانی سؤالی که انتخاب می‌شود، بلکه سطح  را نیز درنظر می‌گیرد را ارائه کردند (استوکینگ و لوئیس، ۱۹۹۸). این روشی که به روشS-H اضافه شده است (اغلب به عنوان روشS-H شرطی زمانی که مدل چند جمله‌ای به‌کار نمی‌رود، شناخته می‌شود)، به دلیل مزایای زیادی که برای روش S-H از طریق ایجاد یک پارامتر کنترل مواجهه برای هر سؤال در تعداد متفاوتی از سطوح  ایجاد می‌کند، مطلوب است. همچنین، روش دیوی – پارشال، روی سؤالاتی که قبلاً در طول اجرای یک CAT معین اجرا شده شروطی قرار می‌دهد (دیوی و پارشال، ۱۹۹۵؛ پارشال، دیوی و نرینگ، ۱۹۹۸). روش “hybrid” یا “Tri-Conditional” این رویکردها را ترکیب می‌کند و روی هر سؤال، توانایی آزمودنی و زمینه و بافتی که این سؤالات قبلاً اجرا شده است، شرط قرار می‌دهد (نرینگ، دیوی و تامسون، ۱۹۹۸؛ پارشال، هوگارتی[۱۳۵] و کرومری[۱۳۶]، ۱۹۹۹).
استفاده از پارامترهای کنترل مواجهه
سیمپسون و هتر (۱۹۸۵) مبحث کنترل مواجهه‌ سؤال را بر اساس یک روش احتمالی بنا کردند. در این روش پارامتر کنترل مواجهه بر اساس رفتار سؤالات در شبیه‌سازی‌های مکرر طرح تست بر روی نمونه‌ای که از توزیع موردنظر توانایی بدست می‌آید، برآورد می‌شود. در این شیوه، یک آزمودنی را که به‌طور تصادفی از یک گروه مورد نظر آزمودنی‌ها نمونه‌گیری می‌شود را درنظر می‌گیرد، همچنین، بین احتمال  ، یعنی، احتمال اینکه یک سؤال از یک لیست مرتب ‌شده‌ای براساس یک الگوریتم انتخاب سؤال CAT به عنوان بهترین سؤال برای اجرا انتخاب شود، و بین  ، یعنی احتمال اینکه یک سؤال مشروط به اینکه انتخاب شود، اجرا شود، تمایز قائل می‌شوند. این شیوه در جستجوی کنترل مواجهه‌ سؤال یعنی  یا احتمال کلی که یک سؤال اجرا شود، است. معادله‌ی (۲-۱۱) این احتمال را محاسبه می‌کند:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 11:29:00 ق.ظ ]




۸۱/۰

 

پتاسیم (ppm)

 

۲۴۰

 

۲۵۰

 

 

 

اسیدیته کل اشباع

 

۱/۸

 

۲/۸

 

آهن (ppm)

 

۴/۹

 

۳/۹

 

 

 

درصد مواد خنثی شونده

 

۸/۱۷

 

۸/۱۶

 

منگنز (ppm)

 

۲/۶

 

۹/۶

 

 

 

درصد کربن آلی

 

۸۸/۰

 

۸۴/۰

 

روی (ppm)

 

۴۶/۰

 

۵۴/۰

 

 

 

درصد نیتروژن

 

۰۸۸/۰

 

۰۸۴/۰

 

مس (ppm)

 

۵۲/۲

 

۵۸/۲

 

 

 

۲-۳- طرح آزمایشی
این تحقیق به صورت آزمایش اسپلیت پلات در قالب بلوک های کامل تصادفی با ۴ تکرار و دو فاکتور اجرا شد. فاکتوراصلی محلول پاشی عناصرریزمغذی در سه سطح به نسبت یک در هزار کود روی و به نسبت دو در هزار کود بور ، (قبل­از پرشدن دانه­ها) در نظر گرفته ­شد و فاکتور فرعی کود نیتروژن درچهار سطح بود که در دو مرحله (آغازگلدهی و قبل­از رسیدگی­فیزیولوژیک ) بامقادیر ۵۰ ، ۱۰۰، ۱۵۰و۲۰۰ کیلوگرم در هکتار توزین شد، که بصورت نواری به اجرا در آمد. مساحت زمین آزمایش ۵۰۰ متر مربع بود. هر کرت آزمایشی شامل ۴ ردیف به طول ۴ متر وعرض ۲ متر و فواصل ردیفی ۶۰ سانتی متر، فاصله بوته ها روی خطوط کشت از یکدیگر ۱۰ سانتی متر، عمق کاشت ۲ تا ۳ سانتی متر و تراکم ۱۶٫۶۶ بوته در متر مربع و رقم کاشته شده در این طرح رقم محلی پلدشت بکار رفت.
۲-۴- عملیات زراعی
۲-۴-۱ - عملیات آماده سازی زمین
زمین مورد آزمایش با اجرای یک شخم عمیق در پاییز و عملیات ثانویه شامل شخم تکمیلی و دیسک و کرت بندی و ایجاد مسیر نهرها در بهارآماده برای کاشت شد.
پایان نامه
۲-۴-۲- عملیات کاشت و داشت
عملیات کاشت در یک مرحله به صورت خشکه­کاری انجام گردید. تنظیم فواصل آبیاری بر حسب شرایط آب­وهوایی منطقه هر ۷ - ۸ روز یکبار صورت می­گرفت­. کاشت بذر به­ صورت ردیفی و بعد از کاشت بلافاصله آبیاری ­صورت گرفت. مساحت زمین آزمایشی ۵۰۰ متر مربع بود. هر کرت آزمایشی شامل ۴ ردیف به طول ۴ متر و فواصل ردیفی ۶۰ سانتی متر بودو فاصله بوته ها روی خطوط کشت از یکدیگر ۱۰ سانتی متر(تراکم ۱۶/۶۶ بوته در متر مربع) و عمق کاشت ۲ تا ۳ سانتی متر بود. مبارزه با علف­های هرز مزرعه به صورت­دستی طی چندین مرحله و همچنین از علف­کش سوپرگالانت و علف کش پاراکوات برای ازبین­بردن علف­های هرز راهروها استفاده شد. به­ دلیل مشاهده­ بیماری بوته­میری طی ۲ مرحله توسط سموم ­متالاکسیل و روال­تی­اس هر کدام به طور جداگانه طی۲ مرحله به دو روش محلول­پاشی و مصرف پای­ بوته­ای عملیات سمپاشی انجام شد.در طول مرحله داشت در کرت های مربوطه مطابق تیمارهای آزمایشی عمل محلول پاشی عناصر ریز مغذی و نیز کود دهی پای بوته (اوره) در مراحل رشدی (آغازگلدهی و قبل­از رسیدگی­فیزیولوژیک ) برای هر کرت اجرا شد.
۲-۴-۳ عملیات برداشت
با توجه به اینکه عملیات کاشت در یک روز به اجرا در آمد عملیات برداشت نیز طی یک مرحله و زمانی که ۷۵% کپسول­ها قهوه ای شدند، به صورت دستی انجام گرفت.به­اینصورتکهپساز حذفدوردیفکناریو نیممترازابتداوانتهایهرکرتبهعنواناثرحاشیه­ایازوسطهرکرتششبوته انتخابوبرایاندازه گیری­هایلازمبرداشتگردید.محصول برداشت شده در جای مناسب پهن گردید تا کاملا خشک و آماده جدا کردن دانه ها از کپسول ها و توزین آنها گردید. مقداری از دانه های برداشت شده از هر کرت با نصب اتیکت جهت اندازه گیری میزان درصد روغن و درصد پروتئین به آزمایشگاه انتقال داده شدند.
۲-۵- نحوه اندازه گیری صفات مورد مطالعه
۲-۵-۱- ارتفاع بوته

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 11:29:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم