کارکرد این گونه مدل ها به طور مشخص در آثار مابوگونج آغاز گردید .مابوگونج بر این اعتقاد بوده است که به وسیله ی نظریه ی عام سیستمی،بهتر می توان مهاجرت را تبیین کرد.در این مدل هم مهاجرین وهم نهادهایی که در کنش متقابل هستند در قالب یک چارچوب کلی نگرییسته شده و به این ترتیب مجموعه ی اجزا در حال کنش متقابل با یکدیگر با ویژه گی ها و روابط در ساختاری منسجم لحاظ می شوند .
متغیر های اصلی این مدل عبارتند از
۱-خرده سیستم اجتماعی شدن :این متغیر به تاثیر گذار بر جامعه پذیری فرد مهاجر نظر دارد ،میزان توسعه یافته گی مکان مبداء مهاجرت ،بعد خانوار ، میزان تحصیلات والدین مهاجر،میزان وابستگی مهاجر به محل تولد ونیز میزان احساس غربت به آن .
۲-خرد ه سیستم نهادی :این متغیر ها نهادهایی که شخص به آنها به نوعی در چالش است مورد توجه قرار می دهد .سطح آگاهی و اطلاعات عمومی و نیز میزان تحصیلات شخص مهاجر ،سطح آگاهی و شناخت شخص مهاجر در مورد مناطق مبداء ومقصد ،وضعیت سازمان ها و اتحادیه های صنفی موجود در مبدا، و مقصد و نوع ارتباط با آنها صلاحیت وشایستگی مهاجر برای اولین استخدام در منطقه ی مقصد و بالاخره وضعیت تاهل مهاجر.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-خرده سیستم مصرفی :شامل بدست آوردن کالای مصرفی با دوام (خودرو و…)ساختن واحد مسکونی در مبداء وبالاخره استخدام همسر در مقصد.
۴-متغیر های تنظیمی :این متغیر ها مواردی مواردی را در نظر می گیرد نظیر وضعیت منطقه سکونت در مقصد ،انگیزه ی مراجعت به مبداء،مدت اقامت در مقصد و متغیر های جمعیتی مانند جنس و سن.این مدل (سیستمی) سپس به وسیله ی ریچموند و ورما برای بررسی مهاجرت های بین المللی نیز مورد استفاده قرار گرفت .(حاج حسینی،۱۳۸۵)
مهاجرت ها در شهرستان بیجار بیشتر به صورت خانواده گی صورت می گیرد وسرپرست خانوار تصمیم به مهاجرت می گیرد و اعضای خانواده همراه او مهاجرت می کنند .مهاجران اغلب سطح تحصیلی بالایی دارند وشرایط شغلی نسبتا بهتری از مبداء برای آنها وجود دارد . بیجاری ها به راحتی در مقصد پذیرفته می شوند چرا که با فرهنگ ،زبان ،قومیت و مذهب جامعه ی میزبان مشابهت زیادی دارند در واقع مجموعه ای از عوامل موجود در مبداء و مقصد در ارتباط با هم موجب تصمیم گیری مهاجران بیجاری می شود.
استفاده از این نظریه برای تبیین مهاجرت از بیجار مفید است چرا که عوامل فرهنگی و بحث قومیت و مذهب وتاثیر وجود شباهت در این زمینه ها بین مهاجرین و جامعه ی میزبان را در خصوص علل مهاجرت مطرح کرده است.
۲-۳-۹مدل وابستگی:
این مدل در دید گاه تضاد یکی از دید گاه های جامعه شناختی تبیین مسائل اجتماعی نضج گرفت.در دیدگاه تضاد جامعه عرصه تضادها و مبارضات طبقاتی است و متغیرهایی مانند روابط حاکمیت ،تقسیم کار،توضیع نابرابر امکانات اقتصادی و تغییرات و دگرگونی های اساسی (انقلاب ها)مورد بحث قرار می گیرند. در دیدگاه تضاد تبیین پدیده ها و مسائل اجتماعی در مقیاس کلان(نظام های سیاسی اجتماعی )است.تبیین مهاجرت در این دیدگاه به نظریات یا مدل های وابستگی شهرت یافته اند .از دید نظریه پردازان این دید گاه مهاجرت در بطن روابط سرمایه داری جهانی و توسعه ی وابسته ی کشورهای عقب مانده ،باید مورد تحلیل قرار گیرد. این گروه از نظریه پردازان بر این اعتقادند که علت های مهاجرت را نمی توان از اثرات آن جدا نمود ،زیرا مهاجرت از یک سو ،معلول توسعه نابرابر کشورها ی سرمایه داری و کشورهای عقب مانده بوده و از سوی دیگر عامل گسترش و توسعه و تعمیق نابرابر است.
بنابر این در تعیین فرایند مهاجرت ،لازم است نخست به مسئله عدم توسعه توجه نمود ، زیرا در این راستا است که روابط نابرابر ساختی و مکانی بین بخش های مختلف جامعه مد نظرقرار می گیرد.یکی از اید ه های مطح شده در این دیدگاه روابط مرکز پیرامون، در امر توسعه ی کشورهای توسعه نیافته است که توسط «سمیرا امین»ارائه شده است .کشورهای سرمایه داری وضعیت مسلط (مرکز)و کشورها ی توسعه نیافته وضعیت تحت سلطه (پیرامون)را دارند. این وضعیت در ساختار داخلی کشور ها نیز تاثیر گذاشته و سبب به وجود آوردن قطب های پیشرفته و توسعه نیافته سرمایه داری (معمولا در شهرها )و مناطق توسعه نیافته سرمایه داری (معمولا در شهرها)ومناطق توسعه نیافته (معمولا روستاها )گشته است و نوعی عدم تعادل منطقه ای را به وجود آورد .این امر باعث مهاجرت و مهاجرت و جابه جایی نیروی کار از مناطق روستایی محروم به سوی مناطق شهری پیشرفته می گردد.
«پل سینجر»یکی دیگر از نظریه پردازان این دیدگاه ،دو مجموعه عوامل مربوط به مبداء را که باعث مهاجرت می شوند از هم متمایز می کند ، این دو مجموعه عبارتند از :
۱-عوامل رکودی :این عوامل زمانی رخ می دهد که جمعیت روستایی به دلیل بهبود نسبی وضع بهداشت و درمان ،رشدی بیش از تولیدات کشاورزی داشته باشد و لذا نیروی کار اظافی به وجود می آید. این نیروی کار به علت نبود اشتغال در روستاها به سوی شهر ها مهاجرت می کنند.
۲-عوامل تغییر دهنده،اما تغییر دهنده موقعی موثرند که روش های سرمایه داری مدرن در مناطق روستایی نفوذ کرده باشد و باعث تغییر شیوه ها و تکنیک های تولیدی می گردد. در اینجا هدف ،افزایش بهره وری کار از طریق صنایع سرمایه بر است و بنابر این تعداد شاغلین را کاهش داده ،سبب مهاجرت نیروی کار اظافه موجود در روستا می گردد.
به طور خلاصه در نظریات وابستگی ،مهاجرت امری اجبار است که بر اساس عدم توسعه یک محیط(روستا)نسبت به محیط دیگر(شهر)و وابسته گی غیر سرمایه داری به وجود می آید و این امر کاملا استثماری و ادامه ی آن باعث گسترش هرچه بیشتر توسعه نیافته گی می گردد.از مدل فوق برای تبیین مهاجرت های شهر به شهر نیز می توان استفاده کرد و مهاجرت از شهر های توسعه نیافته به شهر های توسعه یافته تر در یک کشور را در این چارچوب تبیین کرد.
بر نگاه این دیدگاه می توان گفت بیجار به عنوان شهر پیرامونی نسبت به همدان زنجان و تهران قرار دارد .از سویی شهر سنندج به عنوان مرکز استان غالب امکانات توسعه ای را در خود جای داده وشهرستان بیجار شرایط توسعه ای نامطلوبی دارد نکته ی دیگری که بسیار با اهمیت است تخصیص اعتبارات بر اساس جمعیت است که بیجار که در گذشته دومین شهر پر جمعیت استان بوده اکنون در سرشماری۱۳۹۰ شهرستان بیجار در رتبه ی هفتمین پر شهر جمعیت استان کردستان قرار دارد ، لذا همواره اعتبارات کمی به دلیل جمعیت کمتر این شهرستان نسبت به بقیه ی شهرستان ها به بیجار اختصاص داده می شود.ساکنین بیجار برای خرید و مداوای بیماران خود به زنجان وهمدان می روند. و به اقتصاد این دو شهر کمک زیادی می شود و این یکی از عوامل رشد و توسعه ی این دو هر است و بیجار روز به روز از آنها بیشتر به لحاظ توسعه ای عقب بیافتد .
گر چه این نظریه بیشتر برای بحث جوامع توسعه یافته و در حال توسعه و ارتباط این دو مفید است اما در سطح خرد می تواند تا حدودی مورد استفاده قرار گیرد. البته به دلیل زیاد نبودن تفاوت بین شهر های استان کردستان و شهرهای اطراف باید نگاه ظریفی داشت تا به مصادیق دیدگاه وابستگی در سطح خرد رسید.
۲-۳-۱۰نظریه ی لانسینگ و مولر:
به نظر آنها تحرک مستلزم یک نیروی کششی قویی تر از عامل رانش (دفع) می باشد افراد باید یک نیروی جنبشی برای تحرک داشته باشند به نظر آنها عوامل سکونت گاه باعث رانش می شود، خصوصیات رانش عبارتند از بیکاری، پایین بودن سطح دستمزدها، کمبود امکانات بهداشتی و آموزشی و توزیع نامناسب آنها، وضع بعد اقتصادی و عدم جذب جمعیت به بازار کار که باعث مهاجرت به شهرهای بزرگتر می شود. در مقابل خصوصیات رانشی جاذبه هایی در شهرهای بزرگ وجود دارد که باعث تشویق افراد برای مهاجرت به آنجا می شود. عوامل چون درآمد بالاتر، بهداشت و بیمارستان های مجهز وجود امکانات آموزشی و رفاهی که باعث می-شود به سمت شهرهای بزرگتر مهاجرت کنند. علاوه بر این عوامل جاذبه و دافعه عوامل فرعی هم موثر است و آن موانعی است که بین مبدأ و مقصد وجود دارد. در این میان فاصله یکی از موانع مهاجرت است. در این جا منظور از فاصله هم فاصله ی فیزیکی و هم فاصله ی اجتماعی فرهنگی است. فاصله ی فیزیکی زمان و هزینه های لازم برای مسافرت را مدنظر قرار می دهد و فاصله ی اجتماعی فرهنگی مربوط به تفاوتهای جامعه ی مبدأ و مقصد در زمینه ی زبان، میزان نوگرایی، مذهب و ارزشهای اجتماعی است.
به اعتماد لانسینگ و مولر توسعه ی آموزش و ادامه ی تحصیل دانشجویان را که برای ادامه ی تحصیل به شهرهای دیگر می روند را با آن محیط آشنا می کند و آنها را برای ماندن در آنجا آماده می کند. همچنین این نظریه معتقد است خصوصیات فردی و برداشت ها و اداراکات افراد از وضع مبدأ و مقصد و عوامل بین مبدأ و مقصد بر تصمیم گیری های افراد موثر است. عوامل فردی چون سواد آرزوها، تمایلات، آگاهی از امکانات و … بر تصمیم افراد به مهاجرت موثر ا ست (لهسایی زاده، ۱۳۶۸: ۲۳۳ – ۲۲۰).
دیدگاه لانسینگ و مولر در بررسی عوامل مهجرت از بیجار بسیار مفید است چرا که به چند عامل مهم اشاره دارد که برای شهرستان بیجار صادق است،مردم بیجار به دلیل نبود امکانات رفاهی ، پزشکی و اموزشی همواره از این شهر ذفع می شوندو جاذبه های شهر های دیگر مثل خدمات پزشکی مناسب ،دسترسی به راه آهن و فرودگاه و دانشگاه های دولتی باعث جذب ساکنین بیجار می شود و از طرفی هم فاصله ی کم اجتماعی فرهنگی و اجتماعی ونزدیکی فیزیکی به شهر های همدان و زنجان و سهولت ارتباط با استان تهران با عث جذب جمعیت به سوی این شهر ها شده است.قومیت ترک به دلیل همزبانی و تشابه بالای فرهنگی غالبا جذب زنجان می شوند و کردها هم همدان وتهران را به دلیل هم مذهب بودن وشبکه های مهاجرت ترجیح میدهند این شهر ها را مقصد مهاجرتی خود انتخاب کنند.
۲-۴پیشینه ی تجربی:
در این بخش مروری بر تحقیقات انجام شده در زمینه ی موضوع مورد تحقیق خواهیم داشت.
به دلیل فراگیر بودن پدیده ی مهاجرت مطالعات گسترده ای پیرامون آن انجام شده است و هر یک از پژوهشگران و سازمان ها بر اساس اهداف و دیدگاه های خود به آن پرداخته اند. این پژوهش ها در مناطق مختلفی راجع به مهاجرت انجام شده و با توجه به شرایط موجود در منطقه ی تحت مطالعه به نتایجی دست یافته اند .
تحقیقات پیشین در زمینه ی موضوع مورد نظر می تواند منبع با ارزشی در هدایت تحقیق و معرفی نظریه هایی برای آزمون وتفسیر های احتمالی از مشاهدات باشند(دواس ،۱۳۸۳ :۳۳).
با توجه به این نکات و تا آنجا که نگارنده اطلاع دارد تاکنون تحقیق در مورد موضوع مورد مطالعه در شهرستان بیجار به صورت علمی و منسجم صورت نگرفته است
از جمله مطالعاتی که در زمینه ی مهاجرت صورت گرفته شامل :
۲-۵-۱مطالعات داخلی
نصیری در مقاله ای با عنوان«تحلیلی بر دلایل مهاجرفرستی شهرهای کوچک،مطالعه ی موردی شهر قیدار»به علل مهاجر فرستی شهر های کوچک پرداخته.و از دیدگاه جاذبه و دافعه یبرای تبیین مهاجرت بهره گرفته. و با اجرای یک پیمایش به در میان مهاجرین قیداری ساکن در شهر زنجان علل مهاجرت را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که گرچه شاخص های اقتصادی در ایجاد انگیزه ی مهاجرت از شهر قیدار موثر است اما بی تردید بین فرایند تصمیم گیری برای مهاجرت و متغیر های تاثیر گذار دیگر نظیر کمبود مکانی فضائی خدمات شهری ،کیفیت زندگی در شهر مبداءتاثیر عملکرد مدیریت شهری ،عوامل جاذبه در مرکز استان ،اعتقادات هنجاری و شاخص های تبعی و مهاجر فرستی از شهر قیدار رابطه وجود دارد .وی به منظور کاهش مهاجر فرستی و کمک به جذب و نگه داشت جمعیت پیشنهادات زیر را بیان کرده:
-تمرکز زدایی امکانات وخدمات از مرکز استان به منظور از بین بردن دلایل و زمینه های مهاجر فرستی
-کنترل شهر های بزرگ وهدایت سرمایه گذاری به سمت شهر های کوچکتر
-ایجاد تعادل بین شهرهای بزرگ وکوچکدر استان ها درجهت متعادل کردن سیاست های برنامه ریزی توسعه ی یکپارچه در سطح استانی
-باز شناسی و برریس نقاط ضعف و قوت شهر های کوچک در زمینه ی جذب جمعیت و مهاجر فرستی
-سرعت بخشیدن به توسعه ی فضاهای خدماتی در شهر قیدار بر اساس نیاز شهروندان
این پژوهش تا حدودی مشابه کار ما است با این تفاوت که علل مهاجرت را تنها از دید افرادی که هقدام به مهاجرت کرده اند سنجیده در حالی که ما قصد داریم علاوه بر این کار انگیزه های مهاجرت را در بین ساکنین حال حاضر بیجار نیز بررسی کنیم و یک تصویری از علل مهاجرت در گذشته و حال را ترسیم کنیم.و از طرفی شرایط نمونه مورد برسی تحقیق یاد سده بسیار متفاوت از شرایط نمونه ی مورد بررسی ماست چرا که تفاوت قومیتی ،زبانی و مذهبی در شهرستان مورد بررسی این تحقیق وجود ندارد.
زاهد (۱۳۸۵)در پژوهشی با عنوان «نگاهی کلان به به مهاجرت و توزیع جمعیت در ایران از سال ۱۳۵۵-۱۳۷۵» به تبیین حرکات جمعیت بر اساس این نظریه که «زیر ساخت پدیده ی مهاجرت را روابط مسلط اجتماعی (قوانین و هنجار ها)تشکیل می دهند»پرداخت .نتیجه این پژوهش که با روش کمی و کیفی انجام شده است نشان می دهد بر اساس نظریه ی زاهد،تمرکز گرایی در روابط اجتماعی از طریق تکنولوژی ملهم از آن روابط ،موجب توزیع متمرکز امکانات در مرکزیت این روابط می شود و جمعیت برای دستیابی به این امکانات به سوی قطب های مذکور روانه می شوند.
در دهه ی اول ۱۳۵۵-۶۵،به دنبال گسترش حدود دو برابر و نیم بخش عمومی یا دولتی و تقریبا ثابت ماندن تعداد شاغلین در بخش خصوصی ،علی رغم افزایش جمعیت ،یک نظام کاملا تمرکز یافته ی دولتی بر ساختار مشاغل کشور حاکم گردیده .این تمرکز در روابط سبب تمرکز در توزیع امکانات ومهاجرت به سوی این مراکز شد.به این ترتیب تهران و دیگر نقاط شهری کشور به ترتیب اولویت از لحاظ تمرکز گرایی در روابط اجتماعی پذیرای این جمعیت مهاجر شدند.
این روند در دهه ی دوم مطالعه(۱۳۶۵-۷۵) به صورت قبل ادامه نیافت وگسترش بخش خصوصی ،تا حدی از شدت هجوم مهاجران به شهرها کاست ما افزایش تعداد جمعیت موجب شد علی رغم ملایم تر شدن مکندگی شهرها ،باز هم بر حجم مهاجران به درون آنها به خصوص تهران افزوده شد.علاوه بر این بخش خصوصی هم در سالهای دهه ی دوم ،به صورت متمرکز رشد یافت وهمین عامل موجب جذب جمعیت به سوی مراکز تمرکز این که همان شهر ها بودند(زاهد ،۱۳۸۵: ۱۹۵-۱۹۶).
این کار پژوهشی رویکردی کل گرا داشته و با توجه به وسعت زیاد کشور و تنوع قومیتی زبانی و مذهبی و سطوح متفاوت توسعه در مناطق کشور قابلیت تبیین را در سطح کلی دارد وبه شرایط خاص هر منطقه توجه نکرده است.
قاسمی اردهائی و حسینی راد در بخشی از مقاله خود با عنوان «بررسی ویژه گی های مهاجران داخلی در ایران طی دهه ی ۱۳۷۵-۸۵» به مقایسه ی افراد مهاجر وافراد غیر مهاجر بر حسب جنس سن تعداد نفر در خانوار ،وضع فعالیت اقتصادی می پردازند. آنها به این نتیجه رسیدند که جریان های مهاجرت در ایران کاملا جنس گزین و سن گزین است یافته های این تحقیق نشان می دهد که:
۳۸%درصد جمعیت مهاجر در گروه سنی ۲۰ تا۲۹سال قرار دارد و در تمام گروه های سنی جمعیت مهاجر ،نسبت مردان بیشتر از زنان است.
از نظر تعداد نفر در خانوار ،خانوار های مهاجر نسبت به خانوارهای غیر مهاجر از تعداد اعضای کمتری بر خور دارند به طوری که در صد مهاجران در خانوار های یک الی ۴ نفره بیشتر از غیر مهاجران است.
مطالعه ی تطبیقی وضع فعالیت اقتصادی مهاجران و غیر مهاجران کشور نشان می دهد که مهاجرین نسبت به غیر مهاجرین بیشتر به فعالیت مشغولند.بررسی جمعیت فعال نیز نشان می دهد که درصد اشتغال بین مهاجرین بیشتر از غیر مهاجرین است .این امر بیشتر به ویژه گی های جمعیتی اجتماعی و اقتصادی مهجرین (از جمله ساختار سنی و تحصیلات ) بر میگردد (قاسمی اردهائی و حسینی راد،۱۳۸۸ :۴۱-۵۱).
در این کار تحقیقی به ویژه گی های مهاجران پرداخته شده و از علل و عوامل مهاجرت بحثی نشده است.و از نوع تحلیل ثانویه است.
مطالعه ای که توسط جهاد دانشگاهی استان خوزستان درباره ی علت مهاجرت روستاییان این استان در سال ۱۳۶۲ صورت گرفته که نتایج این تحقیق نشان می دهد پایین بودن نسبت درآمد روستاییان به نسبت درآمد شهربان، کمبود خدمات، آب آشامیدنی، و جاده از دلایل مهاجرت آنها بوده است. در این پژوهش از نظریه ی جاذبه و دافعه استفاده شده. این کار تحقیقی در به یافتن علل مهاجرت روستا شهری پرداخته حال این که ما به بررسی علل مهاجرت از نوع شهر به شهر می پردازیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...