کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



راهبرد های کاهش دارایی

 

    • افزایش دارایی های مازاد

 

    • واگذاری یا انتقال ماشین آلات و تجهیزات بلا استفاده

 

    • واگذاری یک کسب و کار یا یک خط محصول

 

نقطه سر به سر
زیان
راهبرد های کاهش دارایی

 

    • خرید وتفکیک توسط شرکت دیگر

 

    • ادغام توسط شرکت دیگر

 

حجم تولید
شکل۲-۲-تقسیم بندی راهبرد های بقای شرکت بر اساس دیدگاه هافر(۱۹۸۰)

۲-۱-۳-۳-مدل همبریک و شکتر

همبریک و شکتر(۱۹۸۳) راهبرد های بقا را به دوگروه راهبرد های جراحی هزینه دارایی و کاهش انتخابی‌محصول – بازار تقسیم بندی کرده است راهبردهای جراحی هزینه و دارایی شامل اقداماتی چون کاهش مخارج تحقیق وتوسعه و بازاریابی،‌ کاهش حساب های دریافتی و موجودی و کاهش خرید تجهیزات وماشین آلات جدید است که منجر به بهبود فوری سود آوری بدون صدمه زدن به موفقیت بازار شرکت می شود. افزایش در قیمت های نسبی،‌ کنترل هزینه ها و کیفیت محصول،‌ بهبود کارایی و کاهش ظرفیت استفاده از جمله اقداماتی است که در گروه راهبردهای کاهش انتخابی محصول – بازار قرار می گیرد که بهبود چشم گیری در سود آوری به دنبال دارد.‌

۲-۱-۳-۴-مدل پیرس و رابینز

پیرس و رابینز(۱۹۹۳) راهبر دهای بقا و احیا را به دو گروه راهبردهای مرحله صرفه جویی و راهبرد های مرحله ترمیم یا بهبود تقسیم بندی کرده اند.‌ بر اساس این مدل هنگامی که راهبردهای صرفه جویی اجرا شد پس از آن نوبت به راهبردهای بهبود یا ترمیم می رسد که متناسب با نوع مشکلات شرکت یا اقدامات راهبردی یا اقدامات عملیاتی به اجرا در می آیند.‌ هدف راهبردهای بهبود و بازاریابی رشد بازار و سود آوری بلند مدت است.‌آنها معتقدند که اجرای راهبردهای صرفه جویانه با هدف مثبت کردن جریان وجوه نقد و افزایش احتمال بقای شرکت از طریق کاهش هزینه ودارایی منابع زیادی را برای پیاده سازی موفقیت آمیز راهبردهای مرحله ترمیم یا بهبود آزاد می کند.‌ همچنین مدیران شرکت های دچار رکود می خواهند با اجرای راهبردهای صرفه جویانه در گام نخست اعتماد ذینفعان مختلف را به دست آورند و به آنها اطمینان دهند که بقا و احیای شرکت با اجرای راهبردهای مرحله بهبود امکان پذیر خواهد بود.‌ واکنش های صرفه جویانه ‌شامل طیف وسیعی از اقدامات چون کاهش هزینه،کاهش دارایی،‌ تغییرات مدیریتی،‌ تجدید ساختار بدیهی،‌ کاهش خطوط محصول،‌ اخراج کارمندان،‌ تعطیلی کارخانه،‌ ادغام کارها،‌ وظایف شغلی و بخش های اداری،‌ تمرکز زدایی،‌ گسترش حیطه نظارت و کنترل شدید هزینه ها است.‌ پس از تثبیت موقعیت در صورتی که مدیران شرکت تصورکنند که علت کاهش عملکرد عوامل داخلی است،‌ به تثبیت شرکت کوچک شده در قلمروی محدودی از محصول و بازار ادامه داده و در صورتی که علت کاهش عملکرد را عوامل خارجی بدانند، تغییر استراتژی، جستجوی نوآوری و ابتکارات جدید رادستورکار قرار می دهند(پیرس و رابینز،‌۱۹۹۳‌).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
وجه تمایز مدل رابینز و‌پیرس با مدل محققانی چون هافر(۱۹۸۰) همبریک و شکتر(۱۹۸۳) در این است که آن ها اقدامات صرفه جویانه را برای تمامی شرکت قبل از اجرای اقدامات راهبردی و عملیات ضروری می‌دانند مدل رابینز و پیرس مورد انتقاد برخی از محققان قرار گرفته است.‌ این محققان بیان می کنند که در همه ی موارد،‌ اقدامات صرفه جویانه لزوما ً به احیای شرکت منجر نمی‌شود چه بسا تاکید زیاد به افزایش کارایی از طریق فروش دارایی و کاهش هزینه منجر به افت عملکرد شود. می توان به مثال تاریخی هنری فورد اشاره کرد که با تاکید زیاد بر کارایی وتولید یک نوع خودرو و عدم توجه به نیاز های بازار با شکست مواجه شد(میلر،۱۹۹۰).
راهبرد :
کاهش هزینه
تقلیل دارایی ها
سازمان دهی دیون
تثبیت وضعیت مالی شرکت
صرفه جویی
( کاهش)
راهبر دهای بقا و احیا( رابینز و پیرس )
بهبود شاخص های عملکردی شرکت
بهبود
(ترمیم)
راهبرد :
تغییر دارایی
حفظ کارایی
تغییر محصول -بازار
شکل۲-۳-تقسیم بندی راهبردهای بقا و احیای شرکت بر اساس دیدگاه رابینز و پیرس(۱۹۹۳)

۲-۱-۳-۵-مدل تان وسی

تان وسی[۷۳] (۲۰۰۴) راهبرد های بقا و احیا را به دو گروه تغییر جهت تهاجمی [۷۴] و راهبردهای تدافعی [۷۵] طبقه بندی کرده اند راهبردهای تهاجمی اقداماتی است که به توسعه قلمرو فعالیت شرکت های بحران زده می انجامد و شرکت در قلمروی وارد می شود که قبلاً سابقه ی حضور در آن را نداشته و موفقیت در آن با خطرات بسیاری همراه است.‌ راهبرد تولید منابع جدید درآمدی،‌ معرفی محصولات جدید،‌ افزایش تبلیغات و کاهش قیمت ها از جمله راهبردهای تهاجمی محسوب می شوند اما راهبردهای تدافعی به منظور بهبود کارایی و راندمان فعالیت های جاری سازمان اتخاذ می شوند و شامل راهبرد کاهش هزینه و مخارج بازار یابی،‌ اداری،‌ تحقیق و توسعه وفروش و واگذاری دارایی های ثابت است.‌ وجود منابع آزاد،‌ ادراک مدیران از کانون،‌ پایداری و قابلیت کنترل بحران و اندازه شرکت بر اثر بخشی راهبردهای تهاجمی و تدافعی احیا تاثیر می گذارد.‌

۲-۱-۳-۶-مدل بوین

بوین[۷۶](۲۰۰۴) معتقد است که بقای شرکت های بحران زده فرایند مدیریتی پیچیده ای است و شامل فعالیت های گوناگون با هدف های متفاوتی است او راهبردهای احیا را درسه گروه کاهش هزینه هاو دارایی ها تغییر موقعیت یا وضعیت وسازماندهی مجدد طبقه بندی می کند.‌ راهبردهای کاهش هزینه ها به منظور ایجاد ثبات اولیه در شرکت و بهبود کارایی عملیاتی از طریق تقلیل مخارج غیر ضروری اجرا می شوند. محور راهبردهای (کاهش) صرفه جویی،‌کاستن از اندازه و مقیاس فعالیت ها به منظور جلوگیری از انباشت زیان وآزاد سازی منابع شرکت است به عبارت دیگر تولید محصولاتی که سودآوری ندارند متوقف شده و محصولات شرکت به بازار های غیر جذاب ارائه نمی شود.‌ راهبردهای کاهش صرفاً اقدامی واکنشی در برابر دشواری شرایط محیط است.‌ راهبرد تغییر موقعیت شامل مجموعه اقدامات فعال (کنش گرانه) شرکت در پاسخ گویی به تغییرات محیطی است.‌ بهبود کیفیت محصولات،‌ عرضه کالا ها و خدمات جدید به مشتریان فعلی وجدید بهره گیری از فناوری های نوین و بهبود وجه شرکت و یا تصویر سازی مجدد از جمله روش هایی است که در گروه راهبردهای تغییر موقعیت قرار می گیرند.‌ سازمان دهی مجدد هم شامل تغییر در ساختار شرکت و طراحی ساختاری متناسب با راهبرد های جدید است.

بهبود کیفیت محصولات، عرضه کالاها وخدمات جدید به مشتریان بهره گیری از فناوری های نوین ، بهبود وجه شرکت ، تصویر سازی مجدد
راهبرد های بقا
مجموعه اقدامات فعال( کنش گرانه) شرکت در پاسخ گویی به تغییرات محیطی
ایجاد ثبات اولیه در شرکت وبهبود کارایی عملیاتی
تغییر در ساختار شرکت و طراحی ساختاری متناسب با راهبردهای جدید
از طریق تقلیل ؟؟؟؟ غیر ضروری
اقدامی واکنش در برابر دشواری شرایط محیطی

شکل۲-۴-تقسیم بندی راهبرد های بقای شرکت بر اساس دیدگاه بوین(۲۰۰۴)

۲-۱-۴-استراتژی بازاریابی[۷۷]

کانون اصلی استراتژی بازاریابی، تخصیص مناسب و هماهنگ نمودن فعالیت ها و منابع بازاریابی است به منظور تامین اهداف عملیاتی شرکت از حیث یک بازار- محصول خاص (اعرابی و ایزدی، ۱۳۸۳).
استراتژی بازاریابی منطق بازاریابی است که شرکت ها امیدوارند که با بهره گیری از آن ارزش را برای مشتریان ایجاد کنند و به روابط سودآور دست یابند. شرکت با راهنمایی استراتژی بازاریابی، آمیخته یکپارچه بازاریابی که از عوامل تحت کنترل تشکیل می شوند را طراحی کند- یعنی محصول، قیمت، توزیع و ترویج. به منظور دستیابی به بهترین استراتژی و آمیخته بازاریابی، شرکت به تحلیل، برنامه ریزی، اجرا و کنترل بازاریابی می پردازد. شرکت از طریق این فعالیت ها، خود را با نیرو ها و عوامل حاضر در محیط بازاریابی سازگار می کند(سعدی و اردستانی، ۱۳۹۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-08-01] [ 08:00:00 ب.ظ ]




جان ترنر از متخصصان و کارشناسان سازمان ملل متحد در امور مشارکت های مردمی، نظریات عمده ای را در این باب ارائه نموده است. وی با کارهای تحقیقاتی میدانی وسیع و نظریه پردازی ها ی عمیق خود، انواع مشارکت را به طور اصولی و علمی طبقه بندی کرده و نظریه مربوط به ان را بیش از پیش عملی و قابل فهم گردانیده است. تحقیقات ترنر و دیگران نشان می دهد، هنگامی که دولت مرکزی در امور اجتماعات محلی دخالت می کند هم نیازهای واقعی این جوامع برای دولت مرکزی نهفته است و هم با کنار گذاشتن مردم محلی توان و امکانات آن نیز از دست می رود. وی با طبقه بندی اصولی انواع مشارکت در جدول معروف خود کمک شایانی به شکل گیری نظریه مشارکت کرده است. در زیر خلاصه ای از نظریه وی مطرح می گردد.
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

    1. در حالت اول دولت به شکل متمرکز عمل کرده و نیازی به مشارکت مردم احساس نمیکند. از این جمله دولت ها می توان به کشورهای عربی اشاره کرد.

 

    1. در این حالت دولت مقتدر و متمرکز ولی ثروتمند نیست. دولت به زور و یا با تشویق از مردم می خواهد کار مجانی در طرح های زیر هدایت دولت انجام دهند، و یا پول اهدا کنند و دولت خود اقدام به انجام طرح های عمرانی می کند.

 

    1. در این حالت دولت تابع تصمیم گیری مردم در تمام اموری که مربوط به آنها می شود، است. در حالی که دولت هزینه های عمرانی را از ثروت ملی می پردازد. مانند حکومت های متکی بر مشارکت و دموکراسی از جمله کشور های اسکاندیناوی.

 

    1. دولت دخالتی در امور محلی نمی کند. خود مردم از طریق ارگان های مردمی که تشکیل می دهند، هم منابع مالی را برای انجام توسعه فراهم می کنند و هم خودشان در تمام امور محلی تصمیم می گیرند. همانند شمال قاره آمریکا.

 

آخرین نظریات بر این امر تاکید دارد که دولت و مردم شرکایی هستند که با یکدیگر تقسیم کار می کنند. محققین در زمینه مشارکت، در سالهای اخیر نظریات مربوط به مشارکت سازمان ملل، بانک جهانی، جهان مرکز و غیره را بار دیگر آزمودند و در مورد نظریه آنان به نظریه تازه تری رسیدند. نظریه پردازان اخیر، از نظریه مشارکت[۳۳] به نظریه شراکت[۳۴] رسیدند. بر اساس نظریه شراکت، دولت و مردم باید مانند دو شریک دارای منابع مشترک و با حقوق و اختیارات معین در کلیه کارهای مربوط به توسعه و اداره امور محلی کشور دوش به دوش همدیگر و هماهنگ با یکدیگر فعالیت کنند. در نظریه شراکت هم دولت و هم مردم با هم کار می کنند. دولت آنچه را که مردم نمی تواند فراهم کند و یا درباره آن تصمیم بگیرند، فراهم میکند و یا برای آن تصمیم می گیرند و هم زمان مردم محلی در چهارچوب تشکیلات اجتماعات محلی خود هر آنچه که می توانند فراهم میکنند و در مورد هرآنچه که بخواهند و بتوانند تصمیم می گیرند (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).
نظریه مشارکتی جیمز میجلی
میجلی بر اساس پاسخ دولت ها به مشارکت آن را به چهار نوع تقسیم میکند:
شیوه ضد مشارکتی: طرفداران این عقیده معتقد به سرکوب مشارکت توده ها هستند. حکومت ها اجازه مداخله و مشارکت همگانی در تدوین سیاست ها را که ممکن است با اهداف کلان اجتماعی و اقتصاد آنها تعارض پیدا کند، نمی دهند.
شیوه مشارکت هدایت کننده: در این شیوه دولت از مشارکت اجتماعات محلی با انگیزه های پنهانی، حمایت می کند. مشارکت اجتماع محلی، در این شیوه، به منظور کنترل سیاسی اجتماعی، با علم به اینکه مشارکت اجرای طرح را تسهیل می کند، به کار میرود. در مجموع دولت ها با بهره گیری از شیوه های مشارکت هدایت شده اهداف زیر را دنبال می کند:

 

    • استفاده ابزاری از مشارکت برای اجرای طرح های عمرانی

 

    • کنترل جنبش ها و اجتماعات محلی

 

    • استفاده از جاذبه های مشارکت برای کسب مشروعیت سیاسی – اجتماعی

 

شیوه مشارکت فزایندهدر این شیوه دولت در برخورد با مشارکت به شکلی دوگانه عمل می کند. به این ترتیب که در موضع گیری های رسمی از آن حمایت می کند، اما عملا در مسیر تحقق پیشنهادهای مشارکتی اقدام موثری انجام نمی شود.
شیوه مشارکت واقعیدر این شیوه دولت، به طور کامل از مشارکت اجتماعی حمایت می کند و از طریق ایجاد ساز و کارها برای ورود موثر اجتماعات محلی در تمامی زمینه ها تلاش می کند. در این شیوه دولت متعهد به فعالیت های مشارکتی از طریق آموزش و تقویت اجتماعات محلی و …. و هماهنگی در تصمیمات مرکزی و محله ای است (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).
نظریه مشارکتی شری ارنشتاین
در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی، نقش مشارکت شهروندان در جوامع بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. شری مشارکت شهروندی را با تدبیر قدرت شهروندی به کار گرفت و در توضیح آن از نردبان مشارکت استفاده کرد.
جدول۲- نردبان مشارکت، منبع: (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰)

 

۸ – اختیار شهروندان قدرت شهروندان
۷ – قدرت تفویض شده قدرت شهروندان
۶ – شراکت قدرت شهروندان
۵ – تسکین بخشیدن مشارکت جزئی
۴ – مشاوره مشارکت جزئی
۳ – اطلاع رسانی مشارکت جزئی
۲ – درمان محرومیت از مشارکت
۱ – دستکاری و عوام فریبی محرومیت از مشارکت

در پایین ترین سطح نردبان شری هیچ قدرتی برای شهروندان وجود ندارد به عبارت دیگر، عدم مشارکت در دو رده خود را نشان می دهد، که وی آنها را دست کاری و درمان می نامد. به نظر او دست کاری به این معناست که بعضی سازمان های دولتی، شکل های ساخته گی از مشارکت را تدارک دیده اند که هدف واقعی آنها آموزش شهروندان برای قبول کارهایی است که از قبل تکلیفش روشن شده است. پس از آن پله درمان است که این نوع عدم مشارکت و غیر صادقانه است. در پله اطلاع رسانی و مشاوره مرحله آگاه کردن شهروندان از حقایق موجود در مورد برنامه های حکومت و حقوق و مسئولیت های آنان و راهکار موجود می باشد. اطلاع رسانی، مشاوره و کسب نظر شهروندان، در صورتی که واقعی و جریان اطلاعات، یک وسوسه نباشد، می تواند مفید باشد (رفیعیان و همکاران، ۱۳۹۰).
نظریه مشارکتی اسکات دیوید سون
سون گردونه ی مشارکت خود را برای بحث مشارکت شهروندی طراحی کرد. این گردونه سطوح مختلفی از مشارکت را بدون اینکه ترجیهی برای هریک قائل شود، ارائه می کند. در این مدل ، تصمیم گیری در تعاملی مستمر بین دولت و شهروندان صورت می گیرد. هرچند که دیوید سون برای سطوحی که مشارکت بیان می کند، تقدم و تاخر خاصی قائل نیست و اساسا به همین دلیل از استعاره گردونه به جای نردبان استفاده می کند، اما به هر حال سطوح چارگانه ای برای مشارکت در نظر دارد که عبارتند از:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:00:00 ب.ظ ]




۳ – ۲) نوع و روش پژوهش ۷۲
۳ – ۳) جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری ۷۳
۳ – ۳ – ۱) جامعه آماری پژوهش ۷۳
۳ – ۳ – ۲) نمونه و روش نمونه گیری ۷۳
۳ – ۳ –۳) پیدا کردن فرمولی برای برآورد حجم نمونه ۷۶
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳– ۴) متغیرهای پژوهش ۷۷
۳ – ۴ – ۱) متغیر مستقل ۷۷
۳ – ۴ – ۲) متغیر وابسته ۷۸
۳ – ۵) روش گردآوری اطلاعات ۷۸
۳ – ۶) ابزار گردآوری اطلاعات ۷۹
۳ – ۶ – ۱) اجزای پرسشنامه ۸۰
۳ – ۶ –۲) تعیین اعتبار و روایی ابزار گردآوری اطلاعات ۸۲
۳ – ۷) روش تجزیه‌وتحلیل داده ­ها و اطلاعات ۸۳
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده‌ها
۴ – ۱) مقدمه ۸۴
۴– ۲) توصیف داده‌های پژوهش ۸۵
۴ – ۲– ۱) توصیف متغیرهای جمعیت­شناختی پژوهش ۸۵
۴ – ۲– ۲) تفسیر توصیفی داده‌ها ۹۱
۴ -۳) انجام آزمون برای تعیین نرمال بودن داده‌ها ۹۲
۴– ۴) پاسخ‌گویی به سؤالات پژوهش ۹۳
۴ – ۵) آزمون فرضیات پژوهش ۱۰۱
فصل پنجم: نتیجه‌گیری و ارائه پیشنهادها
۵ – ۱) مقدمه ۱۰۸
۵ – ۲) تحلیل یافته‌های پژوهش ۱۰۹
۵ – ۲ – ۱) تحلیل سؤالات پژوهش ۱۰۹
۵ – ۲ – ۲) تحلیل فرضیه‌های پژوهش ۱۱۶
۵ – ۳) پیشنهادات اجرایی ۱۱۹
۵ – ۴) پیشنهاد برای پژوهش‌های آتی ۱۲۱
منابع و مأخذ: ۱۲۲
منابع فارسی ۱۲۲
منابع لاتین ۱۳۱
پیوست …………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۳۴
فهرست نمودار
نمودار ۴ – ۱) جنسیت پاسخ‌گویان ۸۵
نمودار ۴ – ۲) تحصیلات پاسخ‌گویان ۸۶
نمودار ۴ – ۳) شغل پاسخ­گویان ۸۷
نمودار ۴ –۴) وضیعت تحصیلی پاسخ‌گویان ۸۸
نمودار ۴ – ۵) نام کتابخانه‌ها و تعداد پاسخ­گویان آن‌ها ۸۹
نمودار ۴ – ۶) میانگین مطالعه کاربران کتابخانه ۹۰
فهرست جداول
جدول ۳ – ۱) جامعه آماری و انتخاب نمونه ۷۵
جدول ۳ – ۲) مشخصات جمعیت­شناختی ۸۰
جدول ۳ – ۳) متغیرها و شاخص‌های پژوهش ۸۱
جدول ۳ – ۴) طیف لیکرت پرسشنامه………………………………………………………………………………………………..۸۱
جدول ۴ – ۱) خلاصه­ی تحلیل آمار توصیفی متغیرهای مورد مطالعه ۹۱
جدول ۴ – ۲) آزمون نرمال بودن داده‌ها ۹۲
جدول ۴ – ۳) آزمون همبستگی اسپیرمن دو متغیر شرایط اقتصادی و میزان مراجعه ۹۳

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:00:00 ب.ظ ]




مهندس بازرگان در سال ۱۳۴۶ از زندان آزاد شد، اما به دلیل شرایط اختناق و زهرچشمی که رژیم شاه از مخالفان گرفته بود چندان در فعّالیت های سیاسی مستقیم و آشکار مشارکت نکرد. چرا که اساساً چنین امکانی وجود نداشت. بعد از دستگیری سران نهضت آزادی عدم ارتباط تشکیلاتی و سازمانی بر نهضت آزادی مستولی شده بود. ارتباط تشکیلاتی بسیاری از اعضا با یکدیگر قطع شده بود و اکثر اعضا به دنبال کار و زندگی خودشان رفته بودند. به عنوان مثال از حسن نزیه که از جمله مؤسسین نهضت آزادی به شمار می رفت خبری نبود. رحیم عطایی بیمار بود و دچار سکته قلبی شده بود و نمی توانست خیلی فعّالیت کند.[۵۰۳]
بنابراین می بینیم که برخورد شدید رژیم سبب می شود که نهضت آزادی نیز از این دوره به بعد به نیرویی تقریباً منفعل در حیات سیاسی کشور تبدیل شود و توان و قدرتش به میزان محسوسی کاهش یافته و چشم به آینده دوخته بود. اما مهندس بازرگان در این دوره فعّالیت فکری خود را رها نکرده بود و در حد مقدور به تحقیق و آموزش و سخنرانی ها و انتشار گفته ها و نوشته هایش ادامه داد. نگارش و تألیف کتاب هایی چون سیمای اسلام و کتاب بعثت و ایدئولوژی در این دوره صورت گرفت. مهندس بازرگان در کتاب آخری با استناد به آیات قرآن و روایات مبانی ایدئولوژی اسلامی را برمی شمارد.[۵۰۴]
پایان نامه - مقاله - پروژه
آغاز دوباره
همان طور که گفته شده نمایش قدرتی که محمدرضا شاه در سرکوب قیام ۱۵ خرداد ۴۲ از خود نشان داد، فضای خفقان سنگینی را همراه با یأس و ناامیدی برای مبارزان سیاسی به خصوص گروه های میانه رو به وجود آورد. در این دوره اگر چه گروه های چریکی با دست بردن به مبارزه مسلحانه روزنه های امید را به وجود آورده بودند، اما جواب دندانشکنانه دستگاه پلیسی و نظامی رژیم این گروه ها را نیز به اضمحلال کشانده بود. شاید بتوان گفت در این بن بست بزرگترین پرسشی که مخالفین و مبارزین با آن روبرو بودند، اکنون چه باید کرد؟[۵۰۵] بود. آن شدت و حدت عملی که شاه و دستگاه سرکوبگرش در برخورد با مخالفین از خود نشان داده بود، تخم یأس و ناامیدی را در دل گروه های مختلف کاشته بود. اما متعاقب انتخابات امریکا و احتمال پیروزی دموکرات ها دوباره مخالفان شاه جانی تازه گرفتند و تحرکات خود را آغاز کردند. اما به آینده ای دور دست برای کسب پیروزی دل بسته بودند.
ابراهیم یزدی در مورد فعّالیت مجدد نهضت آزادی در این دوره چنین می نویسد: از اواخر سال ۱۳۵۵، اقدامات برای سازماندهی مجدد نهضت آزادی آغاز شد. در بهمن یا اسفند آن سال، بعد از آزادی حجت الاسلام معادیخواه از زندان و انتقال اخبار درون زندان و درگیری های شدید میان روشنفکران دینی زندانی (که در آن موقع عمدتاً از اعضای سازمان مجاهدین اولیه بودند) و روحانیون؛ به دعوت آقای مهندس بازرگان جلساتی از نهضتی ها برای مشورت پیرامون چگونگی برخورد با مسائل تشکیل شد.[۵۰۶]
نگارنده بر این نظر است که حتی نه طی این دوره بلکه حتی تا قبل از سفر مهندس بازرگان و ملاقات با امام در فرانسه هنوز تشکیلات نهضت آزادی نتوانسته بود خود را بازسازی کند؛ زیرا همان طورکه گفته شد واکنش رژیم در دهه ۴۰ نهضت آزادی را به انفعال کشانده بود. آن چه در این دوره سقف مطالبات نهضت آزادی بود پای بندی شاه به قانون اساسی بود که تجلی این اندیشه را می توان در تشکیل «جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» در سال ۱۳۵۶ دید.
اما در هر حال مهندس بازرگان و اعضای نهضت آزادی به همین فعّالیت محدود خود نیز ادامه دادند و سعی کردند مفهوم تشکل و عمل جمعی را برای خود حفظ کنند. از جمله این فعّالیت ها انتشار نشریه جنبش مسلمانان ایران توسط برخی از اعضای نهضت آزادی و دیگر روشنفکران مذهبی بود.[۵۰۷] از جمله دیگر تلاش ها، کوششی بود که برای اتحاد و ائتلاف میان جناح های مختلف ملی و ملی- مذهبی صورت گرفت. از جمله در ابتدای سال ۱۳۵۶ کوشش هایی از سوی بازاریان تهران مانند حاج محمد مدیرشانه چی و حاج قاسم لباسچی بدین منظور صورت گرفت. بدین منظور جلساتی تشکیل شد ولی در نهایت بدون اینکه توافقی حاصل شود، کوشش برای ایجاد یک جبهه متحد شکست خورد.[۵۰۸]
جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر
در اسناد نهضت آزادی درباره دلایل تأسیس این جمعیت چنین آمده است: اندیشه تأسیس جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر به دنبال پایمال شدن حقوق و آزادی ها از طرف رژیم پهلوی از یک طرف و اعلام سیاست حقوق بشر دولت کارتر، در اوایل سال ۱۳۵۶ در ایران مطرح شد. در شرایطی که خفقان و فشار سراسر ایران را فراگرفته بود و همه مبارزین چه در زندان و چه در تبعید زیر فشار استبداد شاهنشاهی قرار داشتند و حرکت های مسلحانه سال های ۱۳۵۰ به بعد وحشیانه و با شدت سرکوب شد و تشکیلات آن ها عملاً از هم گسیخته بود، جمعی از مبارزین قدیمی، فکر حقوق بشر را … به عنوان وسیله و محملی برای بیان موارد نقض حقوق بشر در ایران و بازگو کردن ددمنشی رژیم و دردهای مردم و نهایتاً بازکردن فضایی که در آن نیروهای فعال بتوانند به مبارزه خود با رژیم ادامه دهند، انتخاب کردند.[۵۰۹] از دیگر فعّالیت های این جمعیت، مهمان هایی بودند که از خارج از کشور دعوت می کردند. در میان آن ها امریکایی هایی چون ریچارد فالک از دانشگاه پرینستون، ریچارد کاتم از دانشگاه پترزبورگ و وکیل کلارک بودند که مصاحبه هایی از این طریق برای چاپ در مطبوعات خارجی فرستاده می شد.[۵۱۰]
از دیگر اقدامات مهمی که مهندس بازرگان و اعضای نهضت آزادی در آن مشارکت داشتند، همگامی آن ها با اربعین های زنجیره ای بود که شروع این اربعین ها واکنشی نسبت به مقاله ایران و استعمار سرخ و سیاه به قلم احمد رشیدی مطلق در ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ بود. مهندس بازرگان در این زمینه چنین می گوید: این اربعین ها عامل مؤثر و مردمی برای تجمع و توجیه همه طبقات سراسر کشور برای مبارزه علیه دستگاه حاکم بود … .[۵۱۱]
در مرداد ماه ۵۷ نهضت آزادی از طریق یکی از تجار متدین بازار برای امام خمینی نامه ای می فرستد که رئوس مطالب این نامه حاوی مطالب مهمی است:
- قانون اساسی ایران به صورت اصلی و متمم آن سند زنده و قابل ارائه و استناد و دفاع در محاکم داخلی و بین المللی است و فعلاً یگانه ضامن اجرای اصول و احکام اسلامی است.
- لبه تیز حمله بهتر است فعلاً به استبداد باشد نه استعمار. جنگ کردن در دو جبهه مانع پیروزی است.
- کلیه جنبش های ملی و مذهبی اخیر با اعلام انتخابات آزاد از طرف دولت و استقبال رهبران شروع شده است.
- هدف نهایی البته سرنگونی رژیم است اما در مرحله اول رفتن شاه، در مرحله دوم نظارت و محدودیت جانشینان او در چارچوب قوانین موجود. سوم کارکردن روی افکار و افراد و تربیت و بالاخره در مرحله چهارم تبدیل به جمهوری اسلامی.
- مشورت با روحانیت.
- حکومت اسلامی یگانه هدف و منظور نهایی هر مسلمان باید باشد.[۵۱۲]
اولین اعلامیه جدی نهضت آزادی در این دوره در تاریخ ۶/۶/۱۳۵۷، با عنوان «راه نجات ایران از بن بست حاضر، هشدار نهضت آزادی ایران به شاه و ملت» انتشار یافت: با ماندن شاه هیچ کاری چاره نخواهد شد و راه حل مفیدی نخواهد یافت، اما با استعفاء و رفتن ایشان مملکت از بن بست بیرون آمده، چاره جویی ها امکان پذیر خواهد شد. اولاً جانشینان ایشان با عبرت از گذشته به قانون اساسی و حقوق و حیثیت مردم تمکین نمایند و ثانیاً ملت اگر از نجات و پیروزی موقت مغرور و برکنار ننشسته، با رشد و هوشیاری و همکاری و فداکاری حقوق بازیافته را حفاظت و حقوق نایافته را تعقیب و طلب کند، به یاری خداوند مواضع حقه مطلوب را تدریجاً با تشکل و حسن نیت سنگر به سنگر تصرف خواهد کرد.[۵۱۳]
این اعلامیه به خوبی بیانگر مواضع و استراتژی نهضت آزادی در این برهه است. خواست نهضت آزادی همان شعار معروف شاه باید سلطنت کند نه حکومت، است. در این نامه چارچوب حرکت نهضت آزادی بر اساس سیاست گام به گام تشریح شده است. از سوی دیگر نامه قبلی که نهضت آزادی به نجف فرستاده است اولاً بیانگر این امر است که نهضت آزادی به خوبی درک کرده است که مهمترین بازیگر تحولات سیاسی کشور شخص امام است و بدون تأیید و همراهی ایشان هیچ حزب و گروهی نمی تواند راهی به پیش ببرد. در ثانی نهضت آزادی اعلام می کند آن چه خواستنی است همان اجرای قانون اساسی مشروطه است. بنابراین در این زمان نیز عصاره خواست ها و مطالبات نهضت آزادی همان اصول اصلاح طلبانه همیشگی است.
پس از قیام ۱۷ شهریور، مهندس بازرگان به مدت یک هفته دستگیر شد. در ایام بازداشت سپهبد ناصر مقدم رئیس ساواک از طرف شاه به دیدار مهندس بازرگان می رود تا ضمن گفتگوهایی او را ترغیب به همکاری کند. اما مهندس بازرگان حاضر به همکاری نمی شود.[۵۱۴] مهندس بازرگان کار شاه را تمام شده می دانست. درخواست همکاری از سوی شاه نه از موضع قدرت بلکه از موضع ضعف است. از نظر مهندس بازرگان افق آینده سیاسی ایران نه از داخل ایران بلکه از جایی بیرون از ایران و آن هم از نجف ترسیم خواهد شد.
مهندس بازرگان با چنین آینده نگری ای در ۲۹/۷/۱۳۵۷ عازم پاریس برای ملاقات با امام می شود. مهندس بازرگان در ۳۰ مهر همراه با دکتر یزدی امام را ملاقات می کنند. مواضع امام در این ملاقات برای مهندس بازرگان بسیار تعجب برانگیز بود. مهندس بازرگان درباره این ملاقات چنین می گوید: … مختصری از وضع ایران صحبت کرده و گفتم انتخابات مجلس که شاه وعده آن را داده فرصت خوبی برای نفوذ و موفقیت خواهد بود و شاه را می شود به تدریج بیرون انداخته از راه های قانونی و مجلس مؤسسان تغییر نظام داد. ایشان بلافاصله اشکال کردند گفتند شور و هیجان مردم خواهد خوابید … گفتند شاه که رفت و به ایران آمدم مردم نمایندگان مجلس و بعد دولت را انتخاب خواهند کرد … .[۵۱۵] مهندس بازرگان در ادامه می نویسد: امام درخواست کردند که لیستی از افراد مسلمان و مورد اعتماد را به عنوان مشاورین ایشان در اختیارشان قرار دهیم. دو روز بعد لیست تهیه شده را در اختیار ایشان قرا دادم.[۵۱۶] با تشکیل شورای انقلاب در آذر ۱۳۵۷ مهندس بازرگان نیز از اعضای آن بود.
نهضت آزادی پس از بازگشت مهندس بازرگان از پاریس، اعلامیه ای در ۱۴ آبان ۱۳۵۷ با عنوان «آیا وقت آن نرسیده است که نظام حاکم واقع بین باشد؟» منتشر کرد. اهمیت این اعلامیه در این است که نهضت آزادی خواست امام را بر خواست و سیاست های اصلاح طلبانه و گام به گامش اولویت می دهد. گزیده ای از این اعلامیه بدین شرح است:
- اکثریت قاطع ملت ایران، شاه و رژیم او را نمی خواهد و خواستار حکومت اسلامی است.
- اکثریت قاطع ملت ایران، آیت الله خمینی را به رهبری خود برگزیده است.
- شاه که مدعی است سلطنت موهبتی الهی از طرف مردم است باید کنار برود.[۵۱۷]
بنابراین به خوبی می توان این تغییر اولویت را نسبت به نامه و اعلامیه قبلی نهضت آزادی مشاهده کرد؛ که این خود نشان از این دارد که نهضت آزادی به خوبی درک می کرده است که مسیر تحولات آتی به کجا ختم خواهد شد. بنابراین برای رسیدن به آن چه که سال ها برای آن مبارزه کرده است باید همگام با رهبری مذهبی باشد نه یک گام از آن عقب تر و نه یک گام جلوتر.
از مأموریت های مهم مهندس بازرگان طی این دوره، مأموریتی بود که از سوی امام در تاریخ ۸ دی ماه ۱۳۵۷ برای راه اندازی شرکت نفت در حال اعتصاب و به طور کلی سر و سامان دادن به وضعیت نا به سامان نفت به وی ابلاغ شد. در ۲۸ دی ماه، دکتر سحابی عضو دیگر نهضت آزادی نیز از سوی امام مأمور شد تا در رأس هیأتی به هدایت و تقویت و تنظیم اعتصابات اهتمام کند.[۵۱۸]
بنابراین انتخاب این مهندس بازرگان و دکتر سحابی برای این دو امر خطیر در چنین زمانی، نشان دهنده اعتمادی است که هم به سلامت نفس و هم به کارایی این دو شخصیت وجود داشته است.
نخست وزیری مهندس بازرگان
اکنون ماجرای نخست وزیری مهندس بازرگان را از زبان خود او دنبال می کنیم: مطلب را باید از عصر چهاردهم بهمن ماه در دبیرستان رفاه سه روز بعد ورود امام به تهران شروع نمایم. آیت الله خمینی در آن سه روز چه گفتگوهایی با چه کسانی کرده بودند خبر ندارم … . عصر شنبه که رفتیم ما را مخاطب قرار داده پرسیدند برای نخست وزیری دولت چه کسی را تعیین کنیم؟ اسامی اشخاص از جمله آقای صدر حاج سید جوادی در صحبت هایی بین الاثنین به میان آمد. نمی دانم مرحوم مطهری بود یا یکی دیگر از روحانیون شورای انقلاب که مرا پیشنهاد کرد … . در هر حال نظر عموم روی من رفت و اگر کسی موافقت نداشت حرفی نزد. شورای انقلاب اصرار داشت فوراً از من بله بگیرد و اعلامیه صادر گردد … . من نخواستم فوراً قبول کنم … گفتم شمر هم به امام حسین یک شب مهلت داد، آقای طالقانی تأیید کرد و آیت الله خمینی هم با تبسم گفتند بگذارید تا فردا صبح … . صبح یکشنبه ۱۵ بهمن حوالی ساعت ۱۰ جلسه کردیم … . گفتم خواهش می کنم آقایان نسبت به رأی و پیشنهادی که دیشب دادید تجدید نظر فرمائید و اگر بنده را نامزد نخست وزیری می نمائید با علم و اطلاع از افکار و سوابقم خواهد بود. همه آقایان مرا خوب می شناسید و از طرز فکر و سوابق خدماتم اطلاع دارید، می دانید که معتقد به دموکراسی و اهل همکاری و مشورت و اعتقاد به دیگران هستم و خیلی مقید به نظم و رعایت بوده از تندی و تعجیل احتراز می کنم و علاقمند به مطالعه و عمل تدریجی هستم … .[۵۱۹]
سرانجام مهندس بازرگان در ۱۵ بهمن به نخست وزیری انتخاب شد و در تاریخ ۱۶ بهمن طی مراسمی رسماً معرفی شد.
حکم نخست وزیری مهندس بازرگان از سوی امام توسط آقای هاشمی رفسنجانی چنین قرائت شد:
بنا به پیشنهاد شورای انقلاب، برحسب حق شرعی و قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است و به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی و ملی دارم، جناب عالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص، مأمور تشکیل دولت موقت می نمایم تا ترتیب اداره امور مملکت و خصوصاً انجام رفراندم و رجوع به آرای عمومی ملت، درباره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی جدید را بدهید. مقتضی است که اعضای دولت را هر چه زودتر با توجه به شرایطی که مشخص نموده ام تعیین و معرفی نمایید. کارمندان دولت و ارتش و افراد ملت با دولت موقت همکاری کامل نموده و رعایت انضباط را برای وصول به اهداف مقدس انقلاب و سامان یافتن امور کشور خواهند نمود. موفقیت شما و دولت موقت را در این مرحله حساس تاریخی از خداوند متعال مسألت می نمایم.[۵۲۰]
اکنون با توجه به آن چه در ارتباط با مهندس بازرگان و سایر نیروها بیان داشته شد، به آزمون فرضیه هایی پرداخته می شود که صاحب نظران مختلف در قسمت چارچوب مفهومی مرتبط با این قسمت ابراز داشته اند:
آقای یزدی همان طور که گفته شد دلیل اصلی واگذاری قدرت را به مهندس بازرگان، ناشی از اعتبار ایشان در میان مسلمانان و غیرمسلمانان می داند. آقای مراد ثقفی هم با عبارتی دیگر به همین مضمون انتخاب مهندس بازرگان را به دلیل فاصله کم نهضت آزادی با سایر نیروها می داند. آقای واگنر نیز این انتخاب را برای راضی نگه داشتن جناح دموکرات در انقلاب می داند. آقای امیر محبیان، دیلیپ هیرو نیز یکی از دلایل این انتخاب را در راستای منویات طبقه متوسط می دانند.
در اینکه مهندس بازرگان به عنوان شخصیتی که از اعتبار مذهبی و سیاسی برخوردار بوده است شکی نیست. اما سؤال این است که این اعتبار نزد سایر گروه ها چقدر اهمیت داشته است که سبب شده دست اندرکاران انقلاب مهندس بازرگان را به عنوان نخست وزیر انتخاب کنند؟ یا در وجهی کلی تر چقدر جایگاه سایر گروه ها برای دست اندرکاران انقلاب مهم بوده که فرد منتخب می بایستی واجد چنین اعتباری باشد که مورد قبول سایر گروه های سیاسی قرار گیرد؟ به عبارت دیگر اعتبار مهندس بازرگان برای کسب پست نخست وزیری برای کدام گروه سیاسی واجد اهمیت بوده است؟
تکلیف مهندس بازرگان با گروه های چپ مشخص بود. همان طور که دیدیم مهندس بازرگان به لحاظ اعتقادی نگرشی مثبت نه تنها به ایدئولوژی مارکسیسم و چپ نداشت حتی نسبت به خود حزب توده نیز نگاه سلبی و منفی داشت. مهندس بازرگان ایدئولوژی مارکسیسم را خانه برانداز می دانست و مقابله و مبارزه با آن را وظیفه خود می دانست. خاطره ای که از عملکرد حزب توده در جریان ملی شدن صنعت نفت داشت این نگرش را تقویت می کرد. از سوی دیگر حزب توده نیز نگرشی مثبت نسبت به مهندس بازرگان نداشت و حتی بعد از قبول پست نخست وزیری و استعفای مهندس بازرگان از او به عنوان عامل امپریالیسم یاد می کرد. بنابراین مسأله اعتبار نزد هر دو طرف منتفی است. از سوی دیگر همان طور که دیدیم اساساً بعد از کودتای ۲۸ مرداد به بعد حزب توده تقریباً به اضمحلال رسیده بود و در دوره منتهی به انقلاب نیروی تأثیرگذاری در معادلات قدرت نبود که سبب شود دست اندرکاران انقلاب با توجه به منویات آن ها مهندس بازرگان را به عنوان نخست وزیر معرفی کنند.
مجاهدین خلق نیز پس از تغییر مواضع ایدئولوژیک در سال ۱۳۵۴ به دلیل شاخص شدن ایدئولوژی مارکسیسم در مجموعه مجاهدین همان راهی را در اندیشه مهندس بازرگان طی کرد که حزب توده طی کرد. حتی مهندس بازرگان قبل از سال ۵۴ با وجود حمایت از مجاهدین آن ها را تأیید نمی کرد. که این عدم تأیید از یکسو در ابتدا ناشی از مشی مسلحانه آن ها و از سوی دیگر ناشی از اختلاط افکار آنان با ایدئولوژی مارکسیسم بود که بعد از تغییر مواضع سازمان برای همیشه منفور واقع شدند. از سوی دیگر بعد از این تغییر موضع، سازمان مجاهدین نه دیگر پایگاه قابل اتکایی در میان مردم بلکه مهمتر اینکه در میان روحانیت اعتباری نداشت که سبب شود روحانیت به عنوان بانی اصلی انقلاب برای رضایت آنان، مهندس بازرگان را به عنوان نخست وزیر معرفی کند.
جبهه ملی اگر چه به نوعی کانون اولیه تربیت سیاسی مهندس بازرگان بود، اما جدایی مهندس بازرگان از آن و تشکیل نهضت آزادی خود مدعایی بر این است که اختلافات مهندس بازرگان هم در بعد سیاسی و هم در بعد مذهبی با جبهه ملی ریشه دار بوده است. تا جایی که دیدیم جبهه ملی دوم نهضت آزادی را هیچگاه به عنوان حزب در تشکیلات خود نپذیرفت. از سوی دیگر در شرایط منتهی به انقلاب، جبهه ملی دیگر از صلابت و قدرتی برخوردار نبود که بتواند رأی و نظر خود را بر روحانیت تحمیل کند، بلکه این جبهه ملی بود که با واقف شدن به قدرت روحانیت نزدیکی به جریان مذهبی و روحانیت را تعقیب می کرد. تجلی چنین استراتژی را می توان در همان اعلامیه سه ماده ای دید.
بنابراین می بینیم که تا بدین جا فرضیه مقبولیت مهندس بازرگان میان گروه های سیاسی به جزء جریان روحانیت محلی از اعراب ندارد.
اما روحانیت شاهراه قدرت را در اختیار داشت. رهبری کاریزماتیک انقلاب در دست روحانیت بود. رهبری که با تمام توان انقلاب را به پیش برده بود. هیج کجا سازش و تساهلی در مسیر مبارزه از خود نشان نداده بود. شبکه ای وسیع و گسترده و از روحانیون فرمانبر در اختیار داشت که مانند تشکیلات حزبی عمل می کرد. قدرت زیادی در بسیج توده داشت. هیچ حزب و گروهی نمی توانست بدون تأیید و رضایت رهبری این تشکیلات قدم از قدم بردارد. پایگاه اجتماعی که روحانیت از آن برخوردار بود هیچ یک از گروه ها و احزاب از آن برخوردار نبودند، حتی نهضت آزادی. نهضت آزادی محدود به طیف خاصی از اقشار جامعه و تعداد محدودی از شهرهای بزرگ بود. اما هر کجا که مسجد و منبری وجود داشت، قدرت روحانیت نیز خودنمایی می کرد. خیل طرفداران و هواداران جریان روحانیت هر حزب و گروهی را از مواجهه و رویارویی با آن برحذر می داشت حتی طبقه متوسط. اما نکته مهم این است که با وجود ابراز چنین قدرت عظیمی از سوی روحانیت حداقل در ظاهر تمام گروه ها رهبری روحانیت را پذیرفته بودند.
بنابراین هر حزب یا گروهی که سودای قدرت را در سر می پروراند باید می توانست تأیید روحانیت را کسب کند. قدرت در ائتلاف با روحانیت بود. تقابل با روحانیت نتیجه ای جزء طرد شدن از ساختار نداشت. همان طور که دیدیم نهضت آزادی و شخص مهندس بازرگان بود که طی سالیان دراز بیشترین همگامی و همراهی و نزدیکی را با جریان روحانیت داشته است. بنابراین از این نظر وزنه ای معتبر از نظر سیاسی و مذهبی برای جریان روحانیت به حساب می آمد. تجربه اجرایی نیز که مهندس بازرگان طی سالیان قبول مسؤولیت های مختلف کسب کرده بود، مزید بر این اعتبار بود. بنابراین مهندس بازرگان برای قبول این پست از مقبولیت لازم میان جریان روحانیت برخوردار بود نه دیگر گروه های سیاسی. اما لازم است که در اینجا به وجه دیگر این مقبولیت هم اشاره داشت؛ و آن مقبولیت مهندس بازرگان در میان توده مردم است. درست است که مهندس بازرگان به عنوان فردی معتبر در میان اقشار طبقه متوسط شناخته شده بود، اما اعتبار او در برابر قدرت کاریزمای امام در میان توده مردم ناچیز بود. به عبارتی حقانیت مهندس بازرگان، حقانیتی عاریتی و تفویضی از سوی امام بود که سبب شده بود جمعیت چند میلیونی فریاد حاکم شهر قرآن را برای او سر دهند. شاهد ادعای این دلیل این است که بعد از استعفای مهندس بازرگان دیگر خبری از توده چند میلیونی در حمایت از مهندس بازرگان در خیابان نبود.
آقایان مسعود کمالی و ابراهیم یزدی (آقای یزدی در کتاب یوسفی اشکوری به اعتبار اعتبار بین المللی مهندس بازرگان اشاره می کند) انتخاب مهندس بازرگان را در راستای حقانیت بخشی به روحانیت در سطح بین المللی می دانند. اما نکته این است که حداقل تا قبل از اعدام سران رژیم از منظر جامعه جهانی خبطی از سوی حکومت جدید صورت نگرفته بود که نیاز به کسب حقانیت بین المللی داشته باشد. اعدام سران رژیم خود مدعایی بر این امر است که در آن چه که دستگاه قضا درست تشخیص می داده جایی برای در نظر گرفتن مصلحت بین المللی وجود نداشته است. حتی در مرحله ای بالاتر این سؤال پیش می آید که اگر مهندس بازرگان عاملی برای حقانیت بخشی به روحانیت بوده پس چرا دولت او بیش از نه ما دوام نمی آورد؟ و طی بحرانی[۵۲۱] مجبور به استعفاء می شود که ارتباط مستقیم با مسأله حقانیت نظام در سطح بین المللی دارد. دیلیپ هیرو یکی از دلایل انتصاب مهندس بازرگان، جلب حمایت سرمایه داران غربی می داند، اینکه چقدر این امر دخیل بوده است را می توان از سیاستگذاری های حکومت پس از پیروزی انقلاب در زمینه ملی کردن صنایع، کارخانجات و … مشاهده کرد. سیاست ملی کردن که با جدیت تمام پس از انقلاب آغاز شد حاکی از نگرش منفی حکومت در آن دوره نسبت به سرمایه داران بود. حال با وجود چنین نگرشی چگونه جلب حمایت سرمایه داران غربی می توانسته آنقدر مهم تلقی شود که انتخاب مهندس بازرگان را به دنبال داشته باشد.
آقای خیرالله اسماعیلی یکی از دلایل انتخاب مهندس بازرگان را، تلاش شخصی مهندس بازرگان برای کسب قدرت می داند و برای این مدعای خود شاهد مثالی از ملاقات جواد سعید رئیس مجلس رژیم پهلوی با مهندس بازرگان می آورد. باید پاسخ داد تلاش برای کسب قدرت یا قبول پست نخست وزیری از سوی مهندس بازرگان محل اشکال نیست. زیرا او در پیروزی انقلاب احتمال تحقق آرمان هایی را می دید که سال ها برای آن ها مبارزه کرده بود. چند دهه در برابر روش ضداستبدادی حکومت پهلوی مقاومت کرده بود. اکنون احتمال پایان استبداد را می دید. سال ها برای آرمان حکومت قانون کار کرده بود. اکنون فرصت آن را داشت برای تحقق آن بکوشد. اکنون قدرت مردم را احساس می کرد.[۵۲۲] بنابراین طبیعی است که مهندس بازرگان به دنبال کسب قدرت باشد تا آرمان های سیاسی خود را که به خاطرشان زندان رفته بود، تبعید کشیده بود عملی کند.
در مورد ارتباط جواد سعید با مهندس بازرگان در خاطرات خود مهندس بازرگان و سایر اعضای نهضت آزادی سخنی به میان نیامده است. و تنها در خاطرات دکتر سنجابی به آن اشاره شده که آن هم نه ملاقات با مهندس بازرگان بلکه ملاقات خود دکتر سنجابی با جواد سعید بوده است. جواد سعید درصدد بوده که ضمن توافق هایی با امام با دادن رای عدم اعتماد به دولت بختیار، رای تمایل به کسی بدهند که مورد نظر امام باشد. اولاً در این صحبت ها نه صحبت از مهندس بازرگان است و در ثانی در نهایت ملاقاتی که شکل گرفته با کسب موافقت امام با نماینده ایشان، آقای موسوی اردبیلی بوده است.[۵۲۳] اما نکته مهمتر این است که ارجاعی که آقای اسماعیلی در این ارتباط می دهد به کتاب آقای استمپل است در حالی که نویسنده با رصد کتاب آقای استمپل متوجه شد که اساساً آقای اسماعیلی آن چه را بیان کرده به نقل از کتاب استمپل آن چیزی نیست که در آن کتاب است. استمپل در کتابش در مساله جواد سعید چنین می نویسد: جواد سعید مجلس را به جهتی سوق می داد تا دولت بازرگان را که توسط خمینی اعلام شده بود تأیید کند. بدین گونه مسأله قانونیت حکومت حل می گردید. که در نهایت به نتیجه نرسید.[۵۲۴] بنابراین می بینیم که در این مسأله صحبتی از ملاقات جواد سعید با مهندس بازرگان نیست. از سوی دیگر اگر مهندس بازرگان به دنبال کسب قدرت از طریق همکاری با رژیم گذشته بود پس چرا همکاری با سپهبد مقدم را نپذیرفت.
آقای اسماعیلی در ذکر یکی از دیگر دلایلش این انتصاب را به نوعی ناشی از دوستی امام با شخص مهندس بازرگان می داند. همانطور که دیدیم مهندس بازرگان تا قبل از دیدار پاریس تنها دو مورد مذاکراتی با امام داشته که یکی از آن ها هم غیرمستقیم بوده است. پس نمی توان با مستنداتی این چنینی نام دوستی را بر این رابطه نهاد. از سوی دیگر همانطور که در فصل بعد خواهیم دید شخصیت امام اجازه ای به در نظر گرفتن چنین ملاحظه ای را نمی دهد.
دلیل دیگری که آقایان خیرالله اسماعیلی، روح الله حسینیان، صدرشیرازی و تقی رحمانی بیان داشته بودند، این بود که انتصاب مهندس بازرگان به دلیل دوستی و پیشنهاد شهید مطهری بوده است؟ اما باز هم این پاسخ راه گشای مسأله نیست و سؤال بی پاسخ می ماند. چرا که این سؤال به وجود می آید به چه دلیل شهید مطهری مهندس بازرگان را پیشنهاد داده بودند؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:59:00 ب.ظ ]




 

حاشا که من بموسم گل ترک می کنم

 

من لاف عقل می زنم،‌این کار کی کنم
(حافظ، غزل۳۵۱‌)

 

 

 

گفت حاشا از من و از جنسِ من

 

که بگردیم از دروغی مُمتحَن
(مثنوی، گولپنارلی، دفتر سوم، بیت ۳۳۳۱)

 

 

 

گفتی که یار نو طلبی و دگر کنی

 

حاشا که جانم آن طلبد، یا من آن کنم!
(گزارش دشواریهای خاقانی، دکتر کزازی، ص ۳۷۱)

 

 

 

پیش من آوازت، آواز خداست

 

عاشق از معشوق حاشا که جُداست
(مثنوی، گولپینارلی، دفتر چهارم، بیت ۷۵۹)

 

 

 

گفت حاشا که بود با آن ملیک

 

در خداوندی کسی دیگر شریک
(همان، بیت ۲۳۲۴)

 

 

 

یادآوری ۵- همانطور که دیدم « حاشا » در زبان فارسی به صورت « شبه جمله یا صوت » به کار می رود و حرف اضافه نمی نباشد امّا در زبان عربی « حاشا » به صورت حرف جر به کار برده می شود و همچنین در زبان فارسی « حاشا » و « حاشا لِلّه » برای تحذیر و تنزیه به کار برده می شود،‌امّا در عربی فقط « حاشَ لِلّه » برای تنزیه استفاده می شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
« حتی »
« حتی » در عربی گاه حرف جر و گاه حرف عطف است،‌در سیاق فارسی در کتب معتبر مثالی برای آن دیده نشد. در لغت نامه دهخدا نیز برای حتی شاهدی از نثر و نظم قدیم نیاورده اند.
« حتی » در محاوره فارسی زبانان گاه حرف اضافه است و برای انتهای غایت مترادف « تا » :‌
حتی القوه باو یاری داد.
گاه به صورت حرف ربط عطف ساز بکار می رود مترادف « هم »
هر چه داشت با خود برد حتّی میز تحریر.
(حروف ربط و اضافه،‌دکتر خطیب رهبر، ص ۳۲۷)
یادآوری – باید توجه داشت که «‌حتّی‌» در آثار بعضی از نویسندگان معاصر فارسی یافت می شود، مانند:
« خلاصه آنچه را از کلمات و جمله های غریب و عجیب در مجلس شنیده و جلو در مجلس نتوانسته بودم به خرج جمعیت بدهم، اینجا تحویل زنمان دادیم و حتی به او هم مسئله را مشتبه نمودیم. »
حرف ربط مترادف هم
(یکی بود و یکی نبود جمالزاده، به کوشش دهباشی، ص ۵۱)
« و در تهیدستی و نداری از نعمت برابری کامل برخوردار هستند و حتی وقتی می میرند بر آنکه همه با
حرف ربط مترادف هم
هم برابر باشند هیچ سنگ و آجر و نشانه ای روی قبر خود نمی گذارند و … »
(همان،‌ص ۱۱۴)
« ولی پیش خودم فکر می کردم که مرد حسابی اگر حالا از تو بپرسند حرفت چیست و مقصود کدام است چه جوابی می دهی که خدا را خوش آید. حتی می خواستم از پیشخدمت مجلس که پهلویم
حرف ربط مترادف هم
راه می رفت و راه نشان می داد بپرسم برادر این مسئله‌امروز چه قضیه ای است.
(همان،‌ص ۴۹)
« حتی » در عربی
باید توجه داشت که « حتی » از نظر نحوی با سه عنوان مختلف در کلام عرب استعمال می شود:‌
۱-حرف جر ۲-حرف عطف ۳-حرف ابتداء
(ترجمه و شرح مغنی الأدیب،‌حسینی، ج ۲،‌ص ۱۰۲)

 

 

  • حرف جر:

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:59:00 ب.ظ ]