در سوره ی مبارکه حج آیه ۴۱ می فرماید: عاقبت کارها به دست خداست.
در سوره ی مبارکه محمد آیه ی ۱ می فرماید: آنان که به خدا کافر شدند و راه دین خدا بر خلق بستند، اعمال آن ها تباه و باطل خواهد شد.
در سوره ی مبارکه حجرات آیه ۱۳ می فرماید: بدرستیکه با تقواترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست.
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) در حکمت ۸۱ می فرمایند: ارزش هر کسی به مقدار دانایی و تخصص اوست.
حضرت علی (ع) در خطبه ی ۳۱ نهج البلاغه درباره ی میزان و معیار سنجش اعمال می فرماید:
یا بنی اجعل نفسک میزاناً فیما بینک و بین غیرک
ای پسرم! نفست را میزانِ بین خود و دیگران قرار ده.
مربی با بیان معیارها، به آموزش ارزش ها پرداخته و به متربی کمک می کند تا در تشخیص ارزش ها از ضد ارزش ها و تمایز آن ها دچار مشکل نگردد.
شاعر نکته سنج ایرانی«صائب تبریزی» در این باره می گوید:
معیار دوستان دغل روز حاجت است قرضی به رسم تجربه از دوستان طلب
۶-۳-۲-۳۲٫روش تحلیل ضد ارزش ها و تبیین خطرات حاکم بر آن ها :
در آموزش ارزش ها همیشه نبایستی از تبیین و تحلیل ارزش ها استفاده نمود، شاید بتوان گفت که بیان و تحلیل ضد ارزش ها و شفاف نمودن ماهیت وجودی آن ها برای متربیان، به مراتب تأثیری عمیق تر و جدی تر ،بر روی آن ها خواهد گذاشت. اگر متربی ضد ارزش ها را بشناسد و خطراتی را که در پس هر یک از آن ها نهفته است را بداند، کمتر به سمت آن ها روی می آورد و بیشتر در صدد دوری و فرار از آن ها بر می آید. زمانی که به فرزندمان می گوییم در نبود ما، اگر در منزل را به روی غریبه ها باز کنی، خطرناک است و ممکن است فردی به قصد دزدی وارد شده و علاوه بر ربودن وسایل منزل به خودت هم آسیب جدی برساند، بسیار به ندرت پیش می آید که فرزند ما در منزل را به روی کسی بگشاید؛ زیرا از خطرات پشت پرده ی آن آگاه شده است.
دانلود پروژه
وقتی از سوی یک فرد آگاه و دانا به فرد عاقلی گفته شود، که آخر این جـاده ای که مـی روی به پرتگاه منتهی می شود. قطع به یقین ، چون این حرف را از منبع موثقی می شنود، از آن راه عبور نمی کند و اگر هم به شرط تقریباً محال به راه خود ادامه دهد، حتماً با احتیاط بسیار زیاد رفته و از سرعت خود به شدت می کاهد، تا اگر احیاناً از دور با خطری مواجه شد، توقف کند. قطع به یقین اگر چه ممکن است این روش در موردعده ی قلیلی کارساز نباشد اما با اطمینان زیاد می توان گفت که تاثیرآن دامنه ی وسیعی از افراد را در بر می گیرد و موثر واقع میشود؛لذا می توان گفت که در روش تحلیل ضد ارزش ها و تبیین خطرات حاکم بر آن نیز، چنین جوی ایجاد خواهد شد و متربی با شناخت ماهیت پلیدِ ضد ارزش ها و درک کامل آن ها، نه تنها رغبتی به آن ها پیدا نمی کند، بلکه به شدت از آن ها حذر می نماید.
۶-۳-۲-۳۳٫روش استدلال یا قضاوت اخلاقی:
پیاژه و کلهبرگ از این شیوه استفاده کرده اندبه این صورت که داستان هایی مطابق طراز تحول شناختی کودکان مطرح می کردند که در ضمن آن ها قهرمان داستان بر سر دو راهی اخلاقی قرار می گرفت .در این جا مخاطب داستان با استدلال هایی که بیان می کند قضاوت اخلاقی خود را استخراج می کند .مربی با دخالت جزئی، این بحران اخلاقی را به بحث می گذارد؛ اما جلوتر از آنان قدمی بر نمی دارد .این استدلال ها در ذهن متربی نقش می بندد و او را به صورت نا خود آگاه در رفتارهای اخلاقی اش هدایت می کند. در این روش پیامدهای عمل با شیوی استدلالی و به طور واضح برای فرد مجسم می شود و فرد با توجه به آن ها دست به انتخاب و تصمیم گیری می زند.بدون این که امر و نهی صورت گیرد (دیلمی،آذربایجانی:۱۹۶:۱۳۸۷) .
پیاژه معتقـد است که هـر رفتاری دارای یک جنبه احساسی یا فـعال و یک جنبـه ی ساختاری یا شناخت می باشد. نمی توان یکی از جنبه ها را به نفع دیگری تقلیل داد. این نکته دلالت می کند بر این که،داوری اخلاقی را نمی توان بر معیار شناختی صرف یا معیار احساسی صرف توصیف کرد. همچنین وی اشاره می کندکه این جنبه ها باید براساس رفتار یکسان اندازه گیری شوند و این اندازه گیری ها باید به لحاظ منطقی مستقل از هم باشند. هر چه سطح استدلال اخلاقی بالاتر رود، صلاحیت داوری اخلاقی بالاتر خواهد رفت. داوری اخلاقی می تواند به طور مؤثری با مباحث دشوار و روش های مباحثاتی مشابه آموخته شود (براگمن[۲۴] ۲۰۰:۲۰۰۳ ،۱۹۸) .
مربـی می توانـد با با لا بردن سطـح داوری اخـلاقی مـتربیـان به آن ها کمک کنـد تا مسائـل را از
زوایای مختلف بررسی نموده وبا در نظر گرفتن این زوایا و عواقب احتمالی ناشی از آن ها رفتار های اخلاقی منطقی و مناسب را پیشنهاد و یا انجام دهد .
۶-۳-۲-۳۴٫روش آموزش تلفیقی با سایر دروس علمی:
در این روش مربی یا معلم موظف نیست که به طور مستقیم به آموزش ارزش ها بپردازد، بلکه می تواند به صورت ضمنی و در کنار آموزش سایر دروس و به گونه ای کاملاً ظریف به آموزش ارزش ها اقدام نماید. ونکاتایاه[۲۵](۲۰۰۷ :۱۵)به روش غیر مستقیم (آموزش تلفیقی با سایر دروس علمی)اشاره می کند که در آن به همراه سایر موضو عات درسی از جمله ریاضی،فیزیک و سایر دروس و یا از طریق ارائه سمینارها و سخنرانی های رهبران بارز مذ هبی به آموزش ارزش ها پرداخته می شود. شاید به توان گفت که محدود کردن آموزش ارزش ها در زمان و مکان خاصی آموزش را از جهت کمی و کیفی محدود می سازد. چند ساعت آموزش در روز خسته کننده است و از کیفیت آموزش نیز می کاهد. یادگیری و نکته آموزی در باره ی ارزش ها، زمان و مکان خاصی ندارد و هر فردی می تواند یک متربی باشد و در هر زمانی یا هرمکانی اعم از مدرسه، محل کار، کوچه، خیابان، مسجد و بازار و غیره ارزش ها را فرا گیرد .
اگر جایگاه آموزش و تربیت دینی و اخلاقی، تنها به کلاس های «دین و زندگی» محدود شود. نشانگر این حقیقت است که ما نسبت به این امر جدی، غفلت ورزیده ایم. اگر هر معلمی فقط به درس خود بیندیشد و نسبت به هدایت دینی و اخلاقی کودکان، نوجوانان و جوانان، احساس مسئولیت نکند و این امر را مختص معلمان درس دینی و زندگی بداند، انتظار داشتن نسلی فرهیخته و آراسته به ارزش های دینی و اخلاقی، خیالی دور از واقعیت است. در این جا به ذکر چند نمونه از آموزش تلفیقی ارزش ها پرداخته می شود.
در کلاس درس زیست شناسی، مربی و معلم می تواند هنگام بحث درباره ی ساختمان بدن انسان ،
به آیات قرآن درباره ی خلقت انسان اشاره کرده و درباره ی قدرت خداوند در خلقت ظریف انسان صحبت هایی را به میان آورد.
در درس علوم اجتماعی معلم می تواند با مقایسه افراد جامعه به اعضای بدن و رابطه میان آن ها به ارزش همکاری و تعـاون اشاره کرده ویا از انفـاق و ایثـار به عنوان مصـداق های این همکاری و
تعـاون یاد کرده و موضـوع درس را به ایـن ارزش ها مرتبـط سازد و یا می توانـد دربـاره ی ارزش
مشورت و همفکری با شاگردان صحبت نماید.
در درس تاریخ می تواند به آیات خداوند در باب عبرت گیری از زندگی گذشتگان اشاره نماید.
در درس جغرافیا می تواند هنگام تدریس درباره ی منظومه ی شمسی و یا گردش زمین و یا خسوف و کسوف ، به قدرت و علم خداوند اشاره نماید و درباره ی آن ها آیاتی را از قرآن کریم مطرح نماید.
۶-۴٫مرحله سوم: مرحله بعد از آموزش ( مرحله پرورش ):
قطعاً وقتی که نفس انسان از ناپاکی ها تصفیه شد و ارزش ها از طریق اصول صحیح و طی مراحل ذکر شده بیان شد می توان امید داشت که متربی در پایان مرحله سوم به حد قابل قبولی از پذیرش ارزش ها دست یافته است و تا حد زیادی به ممارست در جهت درونی کردن ارزش ها اقدام کرده است.
در حقیقت هنر مربی آموزش ارزش ها در پایان مرحله سوم نمایان می شود؛ زیرا در پایان این مرحله مربی توانسته یک متربی زبده، فرهیخته و کارآزموده را تحویل اجتماع دهد. تا این مرحله از آموزش را می توان در حالت قیاس به یک میخی تشبیه نمود که با چند ضربه استاد کار در دیوار جا گرفته اما محکم نیست و با کوچکترین ضربه ای می توان آن را از جا در آورد؛ لذا به چند ضربه دیگر نیاز دارد تا جایگاهش تثبیت شده و محکم و استوار در دیوارجا گرفته و بایستد.از پایان این مرحله به بعد حمایت و هماهنگی سایر نهادهای تربیتی را می طلبد تا تلاش نمایند که در تضاد با یکدیگر نباشند و همسوو همراه با یکدیگر سیر تکاملی ارزش ها را در متربیان افزایش دهند. اگر چه این حقیقتی انکارناپذیر است که همسویی سایر نهادهای تربیتی چندان هم ساده نیست؛ اما ناممکن هم به نظر نمی رسد و همتی بلندو برنامه ریزی دقیقی را از سوی مسئولان امر طلب می نماید.
لازم به ذکر است در روش پله کانی آموزش ارزش ها حذف هر یک از سه مرحله ی یاد شده ،در
مسیر آموزش ارزش ها نقصان شدیدی را به این آموزش وارد می نماید؛ لذا طی نمودن این سه مرحله آن هم در امتداد یکدیگر از ملزومات اساسی روش آموزش پله کانی ارزش هاست.
به ویژه مرحله سوم (مرحله پرورش) از چنان اهمیتی برخوردار است که در صورت نادیده گرفتن آن به طور قطع یقین می توان گفت که تمام تلاش های مربی و متربی بی نتیجه مانده است.
این مرحله مرحله ی تقویت و تحکیم ارزش های دینی و اخلاقی قبلاً آموخته شده است و مربی بایستی در این مرحله با مهارت هایی خاص تلاش کند ،تا متربیی راکه تا این مرحله پیش آمده است را همچون زرگران به سنگ محک و ابزار سنجشی مجهز کند تا با بهره گرفتن از آن ابزار ،به راحتی ارزش ها را از ضد ارزش ها باز شناسد. مربی بایستی متربیانی را بپروراند که به صورت مجهز وکاملا حساب شده و با کمال زیرکی وارد عرصه اجتماع شوند و حداقل این اطمینان حاصل شود که احتمال به خطا رفتن و انحراف از معیار آن ها بسیار ضعیف و به حداقل ممکن رسیده است. پس از گذران این مرحله انتظار می رود که “معرفتی” خاص در متربی حاصل شده باشدو متربی قادر باشد تااز روی ظاهر قضایا ،رای به ارزشمند بودن یا بی ارزشی آن ها ندهد.
بابایی ( ۱۳۷۲: ۲) به نقل از کلیات شمس در تعبیر زیبایی چنین بیان می دارد که «مثل پاره ای از مردم هر جایی مباش، به در هر شخص و دکان هر کسی نرو، با کسی مصاحب شو و نشست و برخاست کن که شور و شعور و کمال و معرفتی داشته باشد؛ چرا که اگر محک و معیاری در اختیارت نباشد زود تو را از راه به در می برند و یک سکه قلابی نشانت می دهند و تو می پنداری که زر دارد. اگر اندیشه ای نقاد و تراوزیی دقیق نداری به در دکان دین فروشان قدم منه ؛زیرا چه بسیار زود که سکه ای قلابی و کالای ناسره به اسم طلای خالص ( دین و عرفان واقعی) به تو خواهند فروخت.».
آن ها با تردستی و چرب زبانی تو را با کالای تقلبی به نام عرفان سرگرم کرده ا ند. مواظب باش! تا فریبت ندهند و منتظرت ننشانند؛ چرا که خانه ی دین دو در دارد و تو به یکی چشم دوخته ای و او از دیگر در فرار کرده است ( عقل و خرد را از تو می گیرد و چیز دیگری به جای آن به تو می دهد)
به هردیگی که می جوشد میاور کاسه و منشین که هر دیگی که می جوشددرون چیز دگر دارد
الهی ( ۱۳۸۰ )اصول اخلاقی را به منزله غذای روح در نظر گرفته و فرایند تحلیل آن توسط ارگانیزم معنوی در قیاس با فرایند تحلیل غذا توسط دستگاه گوارش بدن را به این ترتیب بیان نموده است.
(فرایند تحلیل اصول اخلاقی توسط دستگاه گوارش ارگانیزم معنوی ( روح) معادل فرایند تحلیل مواد غذایی توسط دستگاه گوارش ارگانیزیم فیزیکی«بدن»است ) .
توجه خوردن
تفکر هضم
به خاطر سپردن جذب
تحلیل تحلیل

 

    1. مرحله توجه ( خوردن): دراین مرحله توجه انسان به عملی، فکری یا ایده ای جلب می شود و آن را مدنظر قرار می دهد، مثلاً با دیدن یک فیلم یا خواندن یک مقاله، عمل” نوع دوستی” که مورد تشویق همگان بوده مورد توجه وی قرار می گیرد و آن را در ذهن نگه می دارند در این مرحله ارگانیزم معنوی به کمک پرورش فکری ( اطلاعات و آگاهی های صحیحی که قبلاً کسب کرده ایم) خوراک مورد نظر خود را یافته و آن را مناسب تشخیص می دهد. یا برعکس بر اساس پرورش فکری قبلی آن را نامناسب تشخیص می دهد. در واقع در مرحله توجه انتخاب یا گزینش توسط پرورش فکری صورت می گیرد.

 

۲- مرحله تفکر ( هضم ) :در مرحله تفکرمسئله مورد توجه قرار گرفته شده،موردارزیابی و بررسی قرار می گیرد. در این مرحله هم پرورش فکری نقش مهمی بر عهده دارد و همچون آنزیم های دستگاه گوارش در مرحله هضم غذا عمل می کند. با پرورش فکری (یعنی اطلاعاتی که از قبل داریم) مسئله را تجزیه و تحلیل نموده و شیوه به کارگیری آن را طرح ریزی می کنیم.
مثلاً در نوع دوستی می کوشد تا محاسن نوع دوستی و شیوه ی پرورش این فضیلت را مورد تجزیه و تحلیل عمیق تر قرار داد. یعنی می اندیشد که چگونه و نسبت به چه کسی و تا چه حدی و … باید

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...