۲-۴) بخش سوم: کلیات ارزشیابی
۲-۴-۱) تعاریف و مفاهیم ارزشیابی
ارزشیابی به معنای فرایند تعیین ارزشهای یک موضوع یا تحلیلی است که بر مبنای آن میتوان شایستگیها و کمبودهای افراد، گروه ها، برنامهها، موقعیتها، روشها و فرآیندها را درک کرد. ارزرشیابی روشی است برای تعیین اینکه تا چه حد برنامه پیشرفت داشته و به چه میزان باید پیش رفت تا به اهداف مورد نظر دست یافت. یکی از مهمترین چالشهای بخش ارزشیابی، تعیین سهم نظام ترویج در توسعه است. بدین ترتیب ارزشیابی میتواند بهعنوان فرایند تعیین میزان حصول به اهداف تلقی شود. این اهداف شامل تغییر در مردم و وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنها میباشد. برای ارزشیابی این نتایج، اطلاعاتی که مبین میزان دستیابی به اهداف است مورد نیاز میباشد. این اطلاعات به ما کمک میکند تا تعیین کنیم برنامه تا چه حد پیشرفت داشته و تا دستیابی به اهداف چه میزان کار باید صورت گیرد. در زمینهی ترویج، ارزشیابی به معنای فرایند مستمر و نظاممند ارزیابی ارزشهای برنامههای ترویجی است (شعبانعلی فمی، علی بیگی و شریف زاده، ۱۳۸۳). ارزشیابی یک فرایند مداوم میباشد که بهعنوان قسمتی از برنامه آغاز میشود. فیپس و اوسبورن[۱۲] (۱۹۸۸) معتقدند که ارزشیابی باید در زمان های معینی انجام شود و اندازه گیری، تجزیهوتحلیل، رکوردگیری و گزارشدهی باید یک کار سالیانه باشد.
پایان نامه
برای ارزشیابی تعاریف مختلفی ارائه شدهاست که اغلب منعکسکنندهی دیدگاه های افرادی است که آنها را تدوین نمودهاند. ارزشیابی در معنای سادهی آن به تعیین ارزش برای هر چیزی گفته میشود. از لحاظ اصطلاحی، ارزشیابی عبارت از آزمون و قضاوت دربارهی ارزش، کیفیت، اهمیت، میزان، درجه یا شرایط یک پدیده است. اولین تعریف ارزشیابی به نام «رالف تایلر» ثبت شده است. وی ارزشیابی را وسیلهای برای تعیین میزان رسیدن برنامه به هدفهای آموزشی میداند. تایلر معتقد است که پیش نیاز یک ارزشیابی دقیق، تعیین اهداف کلی و ویژه است و وظیفهی ارزشیابی سنجش این موضوع است که آیا اهداف تحقق یافتهاند یا خیر (رضایی، شیخ و ظریفیان، ۱۳۸۷). از دیدگاه اسمیت[۱۳] (۱۹۸۵)، ارزشیابی فرایند تصدیق دسترسی به اهداف پروژه و عواملی میباشد که نتایج مشاهده شده را توزیع میکنند. تیموری (۱۳۸۳) ارزیابی را فرایند تعیین کردن، به دست آوردن، فراهم ساختن اطلاعات دقیق و قضاوت در مورد ارزش و مطلوبیت اهداف، طرح، اجرا، نتایج به منظور هدایت تصمیمگیری، خدمت به نیازها و پاسخگویی به آن و درک بیشتر از پدیده های مورد بررسی تعریف میکند.
دوگلاه[۱۴] ( ۱۹۹۸)، واژهی ارزشیابی را فعالیت منظم جمعآوری، تجزیه و تحلیل و گزارشدهی اطلاعات میداند که سپس میتواند برای تغییر دیدگاه ها یا بهبود اجرای یک پروژه یا برنامه استفاده شود. باباجانی (۱۳۸۳) نیز ارزشیابی را سنجشی ذهنی، متکی بر معیارهای کمی و یا کیفی قابل حصول برای برنامهریز و یا برنامهریزان تعریف میکند تا بر اساس آن بتوانند به کارها ارزش عینی و کمی داده و در خصوص اجرا و نحوهی اجرای عملیات قضاوت نمایند. پس ارزشیابی خود تحقیقی است قیاسی و قضاوتی است بر نتیجهی اعمال انجام شده و یا عبارتی پژوهشی است در جهت یافتن ارزش عملیات انجام شده که به دو صورت کمی و یا کیفی انجام گرفته میشود.
قلینیا (۱۳۷۶) ارزشیابی را به طور عمده فعالیتی میداند شامل تشریح و توصیف کمی و کیفی پدیده ها و فعالیتهای انجام شده که معمولاً قضاوت ارزشی را هم به دنبال دارد. وی این تعریف را به شکل زیر نشان داده است:
قضاوت ارزشی + تشریح کیفی + تشریح کمی = ارزشیابی
وجه تمایز یا خصوصیت ویژهای که ارزشیابی را از اموری مانند سنجش و اندازه گیری، تحقیق، ارزیابی و … جدا میکند، همان قضاوت ارزشی است که بر اساس ملاکها و معیارهای از پیش تعیین شده و در پایان همهی ارزشیابیها انجام میشود. نوع این قضاوت ارزشی و تصمیماتی که بر اساس آنها گرفته میشود، نوع ارزشیابی را تعیین میکند. لذا انواع ارزشیابی در اموری همانند: جمعآوری اطلاعات (تشریح کمی و کیفی)، قضاوت ارزشی (مقایسه با معیارهای از پیش تعیین شده) و اتخاذ تصمیم یا تصمیمها، با هم مشترک هستند. عوامل غیر مشترک آنها شامل: نوع اطلاعات، معیارهای ارزشی و نوع تصمیمات خواهد بود.
تعریف نسبتاً کاملتری را کرانباخ[۱۵] ارائه داده است؛ او ارزشیابی را «جمعآوری و کاربرد اطلاعات به منظور تصمیمگیری دربارهی یک برنامه» تعریف کرده است. راثی و همکاران ارزشیابی را یک فعالیت علمی – اجتماعی میدانند که جهتگیری آن بهسوی جمعآوری، تحلیل، تفسیر و مرتبط نمودن اطلاعات به فعالیتها و اثربخشی برنامههای اجتماعی میباشد (رضایی و همکاران، ۱۳۸۷).
تعریف کامل ارزشیابی عبارت است از فرایند ارزیابی طرحریزی شده و ادامهداری که لازمهی هر تصمیمگیری مهم یا انتخاب در برنامه ریزی، طراحی و اجرای برنامهها و تشخیص و ارزیابی نتایج یا تأثیرات مستقیم برنامه است. این تعریف از ارزشیابی مورد حمایت متخصصان ارزشیابی بین المللی از جمله کرانباخ، استافیل بیم[۱۶]، استیل[۱۷]، فریمن[۱۸] و رسی[۱۹] است، زیرا هم بر فرایند و هم بر محصول برنامه و مهمتر از آن، بر روابط متقابل و همبستگی بین آنها تأکید دارد (عابدی سروستانی، ۱۳۷۶).
بیبای معتقد است ارزشیابی «فرایند جمعآوری و تفسیر نظامدار شواهدی است که در نهایت به قضاوت ارزشی با چشمداشت به اقداماتی معین بینجامد». در این تعریف چهار عنصر کلیدی وجود دارد. اول آنکه استفاده از اصطلاح «نظامدار» بیانگر آن است که اطلاعات مورد نیاز با درجهای از دقت تعریف میشود و تلاش برای بهدست آودن آنها با برنامه ریزی صورت میگیرد. دومین عنصر «تفسیر شواهد» نکتهی بسیار مهمی را مطرح میکند که گاه در ارزشیابی نادیده گرفته میشود. جمعآوری شواهد به خودی خود به کار ارزشیابی اعتبار نمیدهد. بدیهی است که اطلاعات جمعآوری شده در خلال ارزشیابی یک برنامه باید با احتیاط زیاد تفسیر شود. سومین عنصر تفسیر بیبای - «قضاوت ارزشی» - ارزشیابی را از حد توصیف صرف آنچه در یک برنامه رخ میدهد، بسیار فراتر میبرد. این عنصر موجب میشود نقشی بهعهدهی ارزشیاب قرار گیرد که نه فقط به آنها اجازه میدهد بلکه آنها را ملزم میسازد که دربارهی ارزش یک برنامه قضاوت کنند. آخرین عنصر تعریف بیبای «با چشمداشت به اقدامی معین» تفاوت ارزشیابی منجر به قضاوت ارزشی بدون اشارهای مشخص به اقدامی معین با ارزشیابیای را نشان میدهد که آگاهانه به منظور انجام اقدامی در آینده صورت میگیرد (رضایی و همکاران، ۱۳۸۷). نمودار ۲-۳ عناصر مفهوم ارزشیابی از دیدگاه بیبای و ارتباط بین آنها را نشان میدهد.
نظامدار بودن
تفسیر شواهد
عملی بودن
ارزشیابی
قضاوتارزشی
نمودار ۲-۳- عناصر مفهوم ارزشیابی از دیدگاه بیبای (رضایی و همکاران، ۱۳۸۷)
با توجه به تعاریف ارائه شده از ازشیابی، میتوان چنین نتیجهگیری نمود که در همهی تعاریف، از ارزشیابی به عنوان فرآیندی برای تعیین میزان رسیدن برنامه به اهداف یاد شده است. کلمهی فرایند در این تعاریف به نظامدار و مداوم بودن ارزشیابی تأکید میکند. همچنین نکتهی دیگری که در تعاریف ارزشیابی عمومیت دارد و ارزشیابی را از نظارت و اندازه گیری متمایز میسازد، قضاوت است که بر اساس ملاکها و معیارهای از پیش تعیین شده و در پایان همهی ارزشیابیها انجام میشود.
اگر ارزیابی در حیطهی اجرای طرح انجام پذیرد، اهداف آن بهبود مدیریت برنامه و یا اتخاذ تصمیم برای ادامه و گسترش یا تجدیدنظر در طرح خواهد بود و اگر ارزیابی در پایان طرح انجام پذیرد، هدف آن تعیین علل موفقیت یا عدم موفقیت طرح خواهد بود تا در طرحهای مشابه آنی از تکرار اشتباهات جلوگیری شود (نیستانی و کیذوری، ۱۳۸۳). به طور کلی ارزشیابی را برای این منظور بهکار میگیریم تا یقین حاصل شود که آیا یک برنامهی ترویج به اهداف خود رسیده است یا خیر و اینکه آیا اهداف مزبور میتوانند به طور مؤثرتر و به روشی دیگر نیز انجام پذیرند یا خیر؟ این کار مدیران و سرپرستان و مروجان کشاورزی را قادر میسازد تا از طریق مشاهدهی منظم و تحلیل تجارب بهنحو مؤثرتری از تجارب خویش بیاموزند. مهمترین نتیجهی ارزشیابی غالباً اصلاح برنامهای است که مورد ارزشیابی قرار گرفتهاست. اطلاعات به دست آمده از ارزشیابی به مروجان کمک میکند تا یکسری اهداف واقعیتری را تعیین کنند و به آنها مساعدت مینماید تا برای نیل به این اهداف روش های مؤثرتری را بیابند. ارزشیابی همین نقش را در یک برنامهی ترویجی بهعنوان بازخورد در یک فرایند ارتباطی انجام میدهد. مروجان کشاورزی بدون اطلاعات حاصل از ارزشیابی در ابهام عمل میکنند و نمیدانند که آیا همچنان در مسیر صحیح حرکت میکنند یا خیر (تبرائی و زمانیپور، ۱۳۸۵؛ دوروارد، ۱۹۸۸). همچنین ارزشیابی به منظور مدیریت مؤثر منابع و برنامه و همچنین عملکرد بهتر سازمان ضروری است. در حالیکه روششناسی ارزشیابی نسبتاً توسعه پیدا کرده است، توجه بیشتر به راه های انتشار نتایج حاصل از ارزشیابی معطوف میباشد (حسینی و چیذری، ۱۳۷۶؛ مادوک، ۱۹۸۷).
نکتهی مهم در رابطه با ارزشیابی این است که ارزشیابی برنامه اغلب برای کارکنان برنامه غامض و پیچیده میباشد. وقتی که امکانات برنامه برای به خدمت گرفتن یک ارزشیاب محدود باشد، معمولاً مدیران برنامه یا پروژه این مسئولیت را به عهده میگیرند، حتی اگر فاقد زمان و تخصص کافی برای هدایت ارزشیابی باشند. اغلب این مدیران ارزشیابی را با برنامههای نظارت و بازبینی یکسان فرض میکنند (سولیوان و سولیوان، ۱۹۹۸) و همین امر مشکلاتی را در کار ارزشیابی ایجاد کرده و ممکن است ارزشیابی را دچار سوگیری نماید.
۲-۴-۲) اهداف ارزشیابی
هدف از ارزشیابی، آگاهی به عوامل پیشرفتدهندهی تحولات ارزشی در اعضای گروه های هدف برنامههای ترویج و تعمیم آن عوامل در سایر زمینه های مربوط از یک سو و شناسایی علل و عوامل محدودکننده و یا مانع پیشرفت در جریان حدوث تحولات ارزشی و حذف آنها از برنامههای مربوط از سوی دیگر میباشد (شهبازی، ۱۳۸۲). ارزشیابی اهداف متعددی دیگری نیز دارد که عبارتند از:
در تعیین درجهی دستاوردهای پروژه ها به برنامهریزان کمک میکند.
مسائل و مشکلات مشارکت در برنامه ریزی و اجرای پروژه ها را تعیین مینماید.
درسهای آموختهشده از پروژه ها را معرفی میکند، که این برای طراحی بهتر برنامهها و بهبود مدیریت مؤثر است.
میتواند در تغییر اهداف، سیاستها و استراتژیهای پروژه ها و برنامهها به ما کمک کند (باباجانی، ۱۳۸۳).
شعبانعلی فمی و همکاران (۱۳۸۳) اهداف کلی ارزشیابی را شامل موارد زیر دانستهاند:
ارزشیابی کاذب برای نشاندادن موفقیتها و پوشاندن ناکامیها: از آنجائی که سازمانها از جمله نظامهای ترویج تمایل به این دارند که خود را موفق جلوه دهند، دور از انتظار نیست که برخی از کارکنان مخصوصاً کارکنان رده های عالی علاقهمند به انجام ارزشیابی به شکل کاذب باشند تا بلکه از تغییرات و تحولاتی که موقعیت آنها را تهدید میکنند دوری گزینند. ارزشیابیهایی که صرفاً بهدلیل خوب نشان دادن یک برنامه و یا نامطلوب جلوه دادن آن انجام میشوند، کاذب و غیرقانونی هستند.
افزایش و تقویت پاسخگویی: معمولاً نهادهای کمکدهندهی خارجی انتظار دارند که ارزشیابی از طریق تعیین فایدهمندی، یعنی هزینه – فایده یا اندازه گیری کارایی – اثربخشی، معیاری را برای میزان پاسخگو بودن برنامهها ارائه کنند. در برخی از اوقات از این معیارها جهت تصمیمگیری در مورد ادامهی برنامه، توقف آن و یا تغییر خطمشی، ساختار سازمانی، فلسفه و طراحی برنامه استفاده میشود.
بهبود عملکرد: معمولاً هدف ارزشیابی تکوینی، کمک به بهبود روال اجرای برنامه است. این نوع ارزشیابی در مقابل ارزشیابی نهایی قرار دارد. برخی اوقات، هدف ارزشیابی کشف رهیافتها و بدیلهای جدید و یا تعدیل برنامه متناسب با گروه های مخاطب یا موقعیتهای در حال تغییر است.
ارتباطات و یادگیری اجتماعی: در برخی از حالات، ارزشیابی به منظور تشویق و تحریک گفتگوهای سیاسی و یا حل تضادهای سیاسی موجود انجام میشود. برای مثال ارزشیابی فعالیتهای ترویجی میتواند فرصتی را برای مذاکره در مورد نیاز به استخدام مروجان زن جهت پاسخگوئی به روند روز افزون کشاورزان خردهپای زن و یا گسترش خدمات ترویجی برای کشاورزان معیشتی و فقیر به وجود آورد.
اغلب، مهمترین نتیجهی ارزشیابی به وجود آمدن انتظارات تازه، ترتیبات سازمانی نو، روابط بدیع و اهداف جدید است. کمکدهندگان خارجی اغلب خواهان پاسخگویی هستند، در حالی که هدف کارکنان میدانی بهبود روند انجام کارها و فعالیتهاست. کشاورزان انتظار دارند که ارزشیابی باعث افزایش منافع حاصل از خدمات ترویجی شود و سیاستگذاران و مدیران، از ارزشیابی انتظار کشف روش های جدید تفکر در ترویج یا رهیافتهای نوین آن را دارند (شعبانعلی فمی و همکاران، ۱۳۸۳). بنابراین میتوان به این نتیجه رسید که هدف ارزشیابی بستگی به ماهیت اهداف و افراد دست اندرکار (ذینفع، ذیربط و ذی علاقه) دارد.
۲-۴-۳) ویژگیهای ارزشیابی
ارزشیابی نیز مانند هر پدیدهی دیگری ویژگیهای خاص خود را دارد. برخی از مهمترین ویژگیهای ارزشیابی به شرح زیر میباشند:
ارزشیابی فرایند است و زمانبر و جریانی. حلقه های بههم پیوسته و وابسته که یکی پس از دیگری اجرا میشود؛
ارزشیابی ملاک – مرجع است. از آنجا که ارزشیابی با ارزشها و ارزشگذاریها ارتباط دارد و عجین است، ملاک و معیار قضاوت و داوری و مبنایی برای مقایسه و ارزش داوری، یک امر ضروری و اجتنابناپذیر در ارزشیابی است. ملاک میتواند هر چیزی باشد: هدفهای برنامه، نیازها، انتظارات و خواسته های اجتماعی، توافق گروهی و جمعی یا هر چیز دیگری؛
ارزشیابی روشپذیر است. ارزشیابی نیز مانند پژوهش از اصول و روش های علمی کاوش و جستجو برخوردار است و همین خصوصیت به نتایج آن مقبولیت میبخشد؛
ارزشیابی نتیجهگراست. فایده، نتیجه و غایت کاربردی و علمی از خصوصیات ارزشیابی علمی است. ارزشیابی در پی شناخت و ارزشگذاری موقعیت معین، قضاوت و توصیهی علمی است و نتایج عام و کلی و جهان شمول را جستجو نمیکند بلکه مصادیق و موارد مشخص و مورد ارزشیابی زیر ذرهبین آن قرار میگیرد؛
ارزشیابی فرآیندی بازخوردی است. ارزشیابی به دنبال ارائه بازخورد، اصلاح و بهبود است. چون موقعیتگرا و موردگراست، پس هدف خود را تصمیمگیری برای تغییر، اصلاح، توقف، تداوم یا بهبود روندها قرار میدهد (رضایی و همکاران، ۱۳۸۷).
۲-۴-۴) مسائل کلیدی ارزشیابی
در ارزشیابی هر پروژه یا برنامه مسائلی وجود دارد که توجه به آنها منجر به هدایت ارزشیابی در مسیر صحیح و درست میگردد. برخی از این مسائل کلیدی که در ارزشیابی برنامهها اهمیت دارند، عبارتند از:
مناسبت: اهداف برنامه تا چه حدی با توجه به نیازهای در حال رشد و اولویتهای سطح ملی مناسب است؛
کارآیی: نهادههای مختلف چگونه بهنحو اقتصادی به ستادهها و نتایج تبدیل شده اند؛
اثربخشی: عوارض برنامه به چه میزان در رسیدن به اهداف خاص و کلی برنامه سهیم بودهاند؛
سودمندی: عوارض برنامه چگونه با نیازهای جمعیت هدف تطبیق میکند؛
پایداری: تغییرات مثبت تا چه حد انتظار میرود که پس از پایان برنامه باقی بمانند (رضایی و همکاران، ۱۳۸۷). مسائل کلیدی ارزشیابی و ارتباط بین آنها در نمودار ۲-۴ نشان داده شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...