راهنمای نگارش پایان نامه درباره بررسی مناجات در مثنوی های فارسی در قرن هفتم- فایل ۱۲ |
کـه مــن بیچـــــاره مســـــکـــــینم او را
مکــن رد کــردگــارا دعــــوتــــــم را
قبـــولم کــن فـــزون کــــن رغـــبتم را[۴۴]
نتیجه میگیریم که انواع دعا را نمیتوان از مناجات جدا دانست و دعاهایی که بهصورت شخصی، عاطفی و پنهانی از خداوند خواسته میشود، جزء مناجات محسوب میشوند، پس نمیتوان مرزی میان کلمات دعا، مناجات و نیایش قرار داد و آنها را محدود بهمعنای لغوی کرد و همانطور که گفتیم آنها را میتوان به جای یکدیگر به کار برد.
۱-۸٫ انواع دعا
دعا در کلام بشر اشکال گوناگونی به خود میگیرد و گاهی در حین دعا به موضوعات دیگری نیز اشاره میشود. این موضوعات گاهی شامل ستایش خداوند میشود و گاهی نیز به بعضی از صفات خداوند اشاره میکند، اگر بخواهیم دعاها را با توجه به متن گفتارشان تقسیمبندی کنیم بهطور اجمال به این نمونهها در دعا میرسیم:
۱.ستایش؛ ۲.پرستش؛ ۳.نیاز کردن (عرض حال)؛ ۴.شکوی(اقرار به گناه) ۵.شفاعت؛ ۶.طلب قرب؛ ۷.شکرگزاری.
بعضی از دعاها با ستایش خداوند آغاز میشود و این موضوع را میتوان در دعاهای بزرگان شیعه و همچنین در مناجاتهای شاعران و نویسندگان ادبیات فارسی مشاهده کرد. این بزرگان باب گفتگو با خداوند را با تسبیح و حمد پروردگار آغاز میکنند. «به گفته امام صادق دعایی که پیش از آن تمجید حقتعالی نباشد ابتر است، پس نخست باید ستود و ثنا گفت.»[۴۵]
زیرا تا زمانی که بنده احساس نیاز نکند و خود را محتاج یک قدرت مافوق طبیعی نداند، دست به دعا برنمیدارد و این زمانی رخ میدهد که انسان ابتدا خود را بشناسد و به فقر خود پی ببرد، سپس در جستجوی شناخت خدا برآید، آنگاه خود را یکپارچه محتاج و ذلیل میبیند و در کمال بندگی و خاکساری خدا را میخواند و از او طلب کمک و درخواست میکند و چون ایمان دارد خدا صدایش را میشنود و پاسخ میدهد، ابتدا به سپاس و ثنا خدای تعالی میپردازد و صفات والای او را یکی پس از دیگری بر زبان میآورد و اقرار به بزرگی و بیهمتایی او میکند و در این ملاقات خصوصی خود را همنشین خدا میبیند و سفره دل را در برابر او میگشاید و با ذکر صفات بیشمار او شیرینی همصحبتی با خالق بیهمتا را حس میکند؛ زیرا هیچکس را شایسته ستایش نمییابد، پس از برشمردن صفات خدا و حمد او به بیان درد دل و عرض حال میپردازد؛ از کردههای خویش اظهار پشیمانی میکند و دست توبه بهسوی حق دراز میکند و از دست دنیا و فریبندههای آن شکایت میکند و پس از آن درخواست آمرزش و مغفرت کرده، سپس طلب آسایش در زندگی این دنیا و نیز همنشینی و قرب حق را در آن دنیا میکند و با شفیع قراردادن پیامبر و ائمه معصومین برای خود استغفار و آمرزش میطلبد و در نهایت نیز به شکرگزاری نعمتها میپردازد.
با این توصیف میتوان دعا را به انواع مختلفی تقسیم کرد، هرچند که تمایز قراردادن بین انواع دعا کاری بسیار مشکل است و مضامین دعاها با همدیگر، همپوشانی و آمیختگی بسیاری دارند، اما سعی شده است که تا حد امکان به بررسی و تجزیه و تحلیل دعا پرداخت تا با تقسیمبندی آنها بتوان راحتتر آنها را مطالعه و بررسی کرد.
۱-۸-۱٫ حمد و ستایش پروردگار
هرگاه انسان در برابر موجودی بالاتر از خود قرار میگیرد، بیاختیار زبان به مدح و ستایش او باز میکند و او را با بهترین الفاظ و کلمات میستاید چه بارها پیش آمده که انسان در برابر شخصی اظهار ارادات میکند؛ همانطور که در طی قرنها شاعران زیادی به مدح ممدوح خود پرداخته و او را با القاب زیبایی صدا میزنند، لذا طبیعی است که انسان سخن به ستایش خداوند متعال بگشاید؛ در نتیجه انسان وقتی در برابر خالق خویش خود را احساس میکند به ستایش او میپردازد و نامها و صفات حقتعالی را بر زبان جاری میکند، بیشتر ادعیه شیعه نیز با ستایش خداوند آغاز میشود.
انسان از همان ابتدای آفرینش بهدنبال کسی میگشت که به او تکیه کند؛ او را سجده کند؛ خود را به او پیوند دهد؛ راز درونی خویش را با او بگوید، پس همواره خود را محتاج پرستش دیده و میبیند. اکنون نیز با گذشت قرنها و با آمدن ادیان و مذاهب گوناگون این پیوند مستحکمتر شده است و حتی با پیشرفت تکنولوژی و با زندگی ماشینی باز هم انسان در خود احساس نیاز به پرستیدن میکند و خود را وابسته به موجودی لایتناهی میبیند و همواره خود را محتاج پرستش میداند.
با بررسی ادعیه و نیز مناجاتهای شاعران این نکته به وضوح روشن میشود که انسان در برابر خالق خود لب به ستایش میگشاید و او را با بهترین صفات (میخواند) و این ثنا خود باعث یادآوری قدرت مطلق پروردگار میشود و خود را در پیشگاه حضرت حق محتاج میبیند و در نتیجه میتواند راحتتر نیازهایش را از خدای خویش طلب کند. هرچه بیشتر به مطالعه و کنکاش در دعاها و مناجاتها میپردازیم، معلوم میشود تعداد کمی دعا میتوان پیدا کرد که با نیایش و ستایش پروردگار آغاز نشده باشد؛ برای اثبات این ادعا، ابتدا دعاهایی از ائمه میآوریم و سپس نمونههای آن را در منظومههای فارسی بررسی میکنیم.
در دعای نورانی کمیل ابتدا با برشمردن صفات بیحد و انتهای خداوند دعا آغاز میشود و پس از حمد و ستایش دعا ادامه مییابد: «اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شئ و بقوتک التی قهرت بها کل شئ و خضع لها کل شئ و ذل لها کل شئ و بجبروتک التی غلبت لها کل شئ و بعزتک التی لا یقوم لها شئ و بعظمتک التی ملأت کل شئ و بسلطانک التی علا کل شئ و با اسمائک التی مدات ارکان کل شئ و بعملک لذی احاط بکل شئ و بنور وجهت الذی اصاء له کل شئ یا نور یا قدوس یا اول الاولین و یا آخر الاخرین: خدایا از تو میخواهم به حق آن رحمتت که همه چیز را فراگرفته و به آن نیرویت که همه چیز را به وسیله آن مقهور خویش کردی و همه چیز در برابر آن خاضع و همه چیز در پیش آن خوار است و به جبروت تو که به وسیله آن بر همه چیز چیره گشتی و به عزتت که چیزی در برابرش نایستد و با آن عظمت و بزرگیات که پر کرده هر چیز را و به تسلط تو بر هر چیز برتری یافتم و به ذات پاکت که پس از نابودی هر چیز باقی است و به نامهای مقدست که اساس هر موجودی را پر کرده و به آن علم و دانشت که بر هر چیز احاطه یافته و به نور ذاتت که روشن شد در پرتوش هر چیزی، ای نور حقیقی! ای منزه از عیب! ای آغاز موجودات و ای آخرین پایان.»[۴۶]
همانطور که میبینیم در ابتدای این فراز از دعای کمیل امیرمؤمنان ابتدا خداوند را به صفات رحمت و نیروی فراگیر و در برگیرنده همه موجودات و جبروت و چیرگی خداوند و عزت و بزرگی او و تسلط و عظمت و همچنین باقیبودن و فناناپذیربودن؛ یعنی قدیم و ابدیبودن میستاید و پس از نامبردن این صفات به ادامه دعا و طلب آمرزش و درخواست میپردازد.
در مناجات خمس عشره در «مناجات الراجین» امام ابتدا به توصیف صفات خداوند میپردازد: «یا من اذا سئله عبد اعطاه و اذا امل ما عنده بلغه مناه و اذا اقبل علیه قربه و ادناه و اذا جاهره بالعصیان ستر علی ذنبه و غطاه و اذا توکل علیه احسبه و کفاه الهی من الذی نزل بک ملتمسا قراک فما قریته و من الذی اناخ ببابک مرتجیا لذاک فما اولیته… ای کسی که هرگاه بنده از او سئوال کند، عطا خواهد کرد و هرگاه امیدی به او داشته باشد، به امیدش میرساند، و هرگاه بندهای به او رو آورد مقربش میکند و هرگاه نافرمانی کند، بر گناهش پردهپوشی کند و بپوشاند، و هرگاه بر او توکل کند، او را به حساب خود گذارد و او را کفایت کند؛ ای خدا! آن کیست که بر تو وارد شد و درخواست مهمانی کرد و تو مهماننوازی کردی و کیست که به عطای درگاهت روی آورد و تو احسان نکنی.»[۴۷]
در این بخش از دعای چهارم خمس عشره؛ یعنی مناجات الراجین امام به صفاتی همچون عطا و بخشش رحمانیت و ستارالعیوببودن و مهربانی و بندهنوازی اشاره میکند و پس از آن امید به رحمت و غفران پروردگار دارد. دعای ابوحمزه ثمالی نیز با این مضامین آغاز میشود: «الهی لا تؤدبنی بعقوبتک و لا تمکربی فی حیلتک من این لی الخیر یا رب و لا یوجد الا من عندک و من این لی النجاه و لا تستطاع الا بک لا الذی احسن استغنی عن عونک و رحمتک و لا الذی اساء و اجترء علیک و لم یرضک خرج عن قدرتک یا رب یا رب یا رب: خدایا مرا به عقوبت خود ادب نکن و با حیلهات با من مکر مکن، از کجا برای خود خیرت را بدست آرم؟ ای پروردگار! به اینکه چیزی یافت نشود جز در نزد تو، و از کجا نجاتی برایم باشد با اینکه نجاتی نتوان یافت، جز به کمک تو، نه آن کس که نیکی کند بینیاز است از یاری تو و رحمت تو؟ و نه آن کس که بد کند و دلیری و جسارت به تو ورزد و خشنودی تو را نخواهد از تحت قدرت تو بیرون رود ای پروردگار؟»[۴۸]
در فراز آغازین دعای ابوحمزه ثمالی نیز امام سجاد از خداوند دوری از عذاب را میخواهد و خداوند را با صفاتی چون مکاربودن قدرت و سیطره بینهایت و رحمت و مهربانی و بینیازی مطلق میخواند. امام با تکرار نام خداوند، ایمان خود را به قدرت مطلق او اقرار میکند. همچنین دعاهایی مانند دعای عرفه و عالیهالمضامین و جوشن کبیر و جوشن صغیر، عدیله و… ابتدا با حمد و ثنای خدا شروع میشود: «شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکه و اولوالعلم قائما بالقسط لا اله الا هو العزیز الحکیم: گواه است خدا که نیست معبودی بر حق جز او، و گواه است فرشتگان و دانشمندان، و برپاست به عدالت و نیست معبود حقی جز او عزیز و حکیم.»[۴۹]
اینک چند شاهد مثال از شعر شاعران فارسی زبان میآوریم. مولانا در مثنوی چنین میگوید:
ای صـــفاتــت آفـــتاب مـــــعرفـــــت
و آفـــتاب چــرخ سبـــز یــــک صــــفت
گــــاه خــورشیــدی و گه دریـــا شوی
گـــاه کـــوه قـــاف و گـــــه عنـــقا شوی
تـو نه این باشی و نه آن در ذات خویش
ای فــزون از وهــــمها و ز بــــیش بـــیش
روح بــا عـلمست و بـا عقـــــلست یــار
روح را بـا تــازی و تـــــرکی چـــــه کـار
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-02] [ 05:56:00 ق.ظ ]
|