کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو


آخرین مطالب


 



لذا تحدّی به قرآن و اعجاز آن به این موارد متوجّه است و در ادامه می‌گوید: صریح‌‌ترین آیه‌ای که می‌فهماند خداوند به علوم، معارف و قوانین مستحکم قرآنی تحدّی نموده این آیه است: «اَللهُ نَزَّلَ اَحْسَنَ الْحَدیثِ کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ».. (الزّمر/۲۳)؛ خداوند نیکو‌ترین [گفتار] نو را که نامه‌ای همگون [که به هدف واحد متوجه] و دارای مضامین مزدوج [از قبیل امر و نهی، وعد و وعید، ثواب و عقاب و…] است نازل کرد که از [تأثیر و نفوذ] آن [اندام و] پوست‌های کسانی که از خدا می‌ترسند، می‌لرزد (صانعی۱۳۸۲، ۵۷-۵۴).

۴-۱۸-۴- معارف عالی و حیرت انگیز در قرآن

و برخی نیز وجه تحدّی و اعجاز قرآن را، معارف آن دانسته‌اند و گفته اند: که علوم و معارف قرآن دارای ویژگی‌هایی از جمله: جامعیت علوم قرآن که از نظر تنزیل، نسخه اجمال و از جنبه‌ی تأویل و تفسیر، نسخه‌ی مبسوط و تفصیلی عوالم تکوین از ازل تا ابد است؛ دارا‌ بودن علم و قوانین تشریع… علوم و معارف گوناگون و غیره است که آن را مهم‌‌ترین وجه اعجاز قرآن ساخته است (خدایاری۱۳۸۲، ۳۷۰-۳۶۱). و عرضه این معارف بلند، در توان هیچ بشرى نیست و فقط خداست که مى‌تواند چنین علومى را عرضه کند.

۴-۱۸-۵- نقد و بررسی دو وجه پیشین

اولاً؛ آیات یاد شده در هر دو قسمت برای اثبات مدعا کافی نیست و آیاتی که طرفداران هر گروه آورده اند، اثبات کننده اعجاز در این زمینه‌ها نیست. چنانکه در وجه اعجاز تشریعی به آیه ۲۳ سوره الزمر، «اَحْسَنَ الْحَدیثِ» را نیکو‌ترین [گفتار] نو و «کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ» را نامه‌ای همگون و دارای مضامین مزدوج [از قبیل امر و نهی، وعد و وعید، ثواب و عقاب و…]» معنی کرده است (صانعی۱۳۸۲، ۵۴). بر خلاف نظر مفسران و دانشمندان علوم قرآنی است. چنانکه علامه طبرسی و علامه طباطبایی منظور از «أَحْسَنَ الْحَدِیثِ» را قرآن کریم و منظور از «کِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ» را کتابى که هر قسمتش شبیه سایر قسمت‏ها است و هر بخشی بخش دیگر را تصدیق مى‏کند و در آن اختلاف و تناقضى نیست، تفسیر کرده اند. (طباطبایی۱۴۱۷، ‏۲۵۶-۱۷).
مقاله - پروژه
ثانیاً؛ وجهى براى انحصار اعجاز قرآن در موارد یادشده وجود ندارد بلکه آنگونه که تحدى قرآن عمومیت داشته و مطلق است، اعجاز آن نیز مطلق بوده و مى‌تواند همه وجوه یاد شده را در بربگیرد. چنانکه علامه طباطبایی اعتقاد دارند که اطلاق تحدى به ثقلین در آیه ۸۸ اسراء که مى‌فرماید: «قُل لَئنِ اجتَمَعَتِ الانسُ وَالجِنُّ یَاتُوا بِمثلِ هَذَا القُرآنِ…» دلیلى است بر اینکه تحدى عمومیت داشته و همه فضایل قرآن را شامل مى‌شود. نه وجه خاصی از آن را!

۴-۱۸-۶- عدم وجود اختلاف و تناقض در قرآن

گروهى از اندیشمندان علوم اسلامى اعتقاد دارند اعجاز بودن قرآن در این است که در این کتاب آسمانى هیچگونه اختلاف و تناقضى وجود ندارد، کتابى که در طول ۲۳ سال و در حالات مختلف نازل گشته است، عارى از هرگونه اختلاف است. و این مطلبى است که در هیچ کتاب دیگرى نمى توان یافت. وگفته‌اند که آیۀ شریفۀ: «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ وَ لَوْ کاَنَ مِنْ عِندِ غَیرْ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ اخْتِلَافًا کَثِیرًا» (النساء/۸۲) نیز ناظر به همین وجه اعجاز است (معرفت ۱۴۱۶، ۲۹-۶۷: ۴).

۴-۱۸-۷- بررسی نظریه عدم وجود اختلاف در قرآن

سیّد مرتضی در نقد این وجه می‌گوید: سلامت قرآن کریم از اختلاف با وجود نزول تدریجی آن… خود فضیلتی عظیم و رتبه‏ای جلیل و مزیتی در کلام است، امّا اگر این کلام منتهی شود به آنکه بگوییم وجه تحدّی و اعجاز قرآن مربوط به نفی اختلاف آن است، امری بعید است و نمی‏توان بر آن استدلال نمود، زیرا مردم در سلامت از این عیوب متفاوتند، بعضی از آنها اضطراب واختلال فراوانی در کلامشان مشاهده می‌شود و بعضی دیگر هوشیارند و این قبیل نواقص در کلامشان کمتر مشاهده می‌شود. علاوه بر آن در احادیث و کلمات رسول اکرم و بعضی دیگر صحّت و استواری معانی و عدم اختلاف و تناقض مشاهده می‌شود و اگر قرار باشد آن را وجه تحدّی بدانیم لازم است آنها را نیز وحی قرآنی به حساب آوریم (مرتضی۱۳۸۲، ۲۳۷-۱۲۷).

۴-۱۸-۸- اعجاز علمی

برخی نیز وجه تحدّی و اعجاز قرآن را اعجاز علمی آن دانسته‌اند. تعریف دقیق اعجاز علمی قرآن مراد آیاتى است که بدین صورت باشد.
۱- رازگویى علمى باشد؛ یعنى مطلبى علمى را که کسی قبل از نزول آیه از آن اطلاع نداشت، بیان کند؛ به طورى که مطلب علمى مدت‌ها بعد از نزول آیه کشف شود و این مسئله علمى به گونه‌ای باشد که با وسایل عادى که بشر عصر نزول در اختیار داشت قابل اکتساب نباشد.
۲- اخبار غیبى در مورد وقوع حوادث طبیعى و جریانات تاریخى باشد که کسی هنگام نزول آیه از آن اطلاع نداشت و پس از خبردادن قرآن، طبق همان خبر واقع شود. این خبر باید چنان باشد که به وسیله وسایل عادى قابل پیش بینى نباشد.
۳-نظام‌های علمی قابل استنباط از قرآن مثل نظام سیاسی، اقتصادی، تربیتی و… که مثل آن عاجز باشند.

 

    1. نقش قرآن در تحول اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و تربیتی جامعه صدر اسلام و هر جامعه‌ای که قرآن در آن اجرا می‌گردد، به شرط آن که دیگران به صورت عادی از ایجاد چنین تحوّلی عاجز باشند؛ بنابراین اعجاز علمی قرآن را به دو صورت درون متنی و یک صورت برون متنی و در مجموع به سه گونه می‌توان تصور کرد:

 

اول) وجود گزاره‌های علمی در قرآن که شامل اخبار غیبی نسبت به امور طبیعی یا تاریخی باشد و بعد از مدتی کشف و اثبات شود، مثل: خبر قرآن در مورد پیروزی رومیان بر ایرانیان، یا خبر قرآن در مورد زوجیت عام موجودات «وَمِن کُلِّ شَیْ‏ءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ» (ذاریات/ ۴۹).
این گونه اعجاز علمی بیش‌تر به صورت تفسیر ترتیبی و استخدام علوم در فهم آیات قرآن صورت می‌گیرد.
دوم) استنباط نظام علمی از قرآن در یک رشته خاص که به صورت تفسیر موضوعی و استنباطی انجام می‌گیرد، برای مثال نظام و مکتب اقتصادی قرآن (شامل: مبانی اقتصاد، اهداف، قلمرو، اصول، آموزه‌ها و…) و نیز نظام تربیتی قرآن و نظام سیاسی قرآن به صورتی که دانشمندان مکاتب مادی از آوردن مثل آن نظام عاجز باشند؛ یعنی نظامی که قرآن ارائه می‌کند، کار آمدتر، جامع‌تر و منسجم‌تر است؛ به صورتی که تمام ابعاد جسمی و روحی بشر را در بر می‌گیرد و نتایج بهتری در سعادت بشر دارد.
سوم) اعجاز علمی برون متنی، یعنی نقش تاریخی قرآن در تحول مردم از زاویه یک علم خاص مورد نظر باشد، مثل نقش قرآن در تحول جامعه عرب جاهلی (با خصوصیات جهل و خرافه پرستی، شرک و دخترکشی، انحراف‌های اخلاقی، جنگ طلبی، تعصب و…) به جامعه متمدن، در کمتر از دو قرن، یعنی نقش قرآن در تحوّل تربیتی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و… در عینیت جامعه؛ به صورتیکه دیگران از آوردن مثل آن تحوّل در آن مدت کوتاه عاجز باشند. این گونه از اعجاز علمی قرآن با مطالعه فرهنگ قرآن و فرهنگ عرب جاهلی قبل از اسلام و مطالعه تاریخ مسلمانان و تحلیل تحوّل‌های فرهنگی و علمی آنها به دست می‌آید. نکته جالب این است که اعجاز علمی قرآن در هر یک از سه گونه فوق، قابل طرح و بررسی است.
ذکر این نکته ضروری است که لازم نیست در زمینه هر علمی، هر سه گونه وجود داشته باشند؛ هرچند که گونه اول (گزاره‌های علمی) بیش‌تر در علوم طبیعی و دو گونه دیگر، بیش‌تر در علوم انسانی ادعا شده است و کاربرد دارد. توضیح این که چهار دسته آیات علمی در قرآن کریم هست که تنها یک قسم آن اعجاز علمی است (رضایی اصفهانی ۱۳۸۱، ۸۵: ۱).
اول ـ اعجاز‌های علمی قرآن: منظور رازگویی‌های علمی قرآن است که در آیات به صورت روشن آمده است و در زمان نزول آیه کسی از آن اطلاع نداشت، بلکه مدت‌ها بعد از نزول آیه، مطلب علمی آن توسط دانشمندان کشف شد؛ مثل اشاره عملی قرآن به نیروی جاذبه، (رعد/۲ و لقمان/۱۰)؛ حرکت‌های خورشید، (یس/ ۳۸)؛ لقاح ابرها، (حجر/۱۲)، زوجیت عام موجودات، (رعد/ ۲؛ یس/ ۳۶؛ شعراء/ ۷) و مراحل خلقت انسان، (مومنون/۱۴ـ۱۲) و (حج/۵)؛ (غافر/ ۶۷)؛ (قیامت/۳۷ـ ۳۹) که بشر قرن‌ها بعد از نزول قرآن، به این مطالب علمی دست یافت. از این رو برخی مفسران قرآن این مطالب را اعجاز‌های علمی قرآن دانسته‌اند. ادعا‌های دیگری نیز در مورد اعجاز‌های علمی قرآن شده است که مورد نقد قرار گرفته است.
دوم ـ اشاره‌های علمی شگفت آمیز قرآن: برخی آیات قرآن به مطالب علمی و قوانین جهان اشاره می‌کند؛ به گونه‌ای که شگفتی هر خواننده‌ای را بر می‌انگیزد؛ اما چون این مطالب به صورت دیدگاه‌های غیرمشهور در مراکز علمی، توسط برخی دانشمندان مطرح شده بود، اعجاز علمی قرآن شمرده نمی‌شود؛ بلکه نوعی مخالفت با دیدگاه‌ها و نظریه‌های مشهور در علوم آن عصر بشمار می‌آید که شگفت آور است و بر عظمت علمی قرآن دلالت دارد. از جمله، اشاره‌های قرآن به حرکت زمین سوره (نمل/۸۹) و پیدایش حیات از آب، (نور/ ۴۵)؛ (انبیاء/۳۰)؛ و ممنوعیت آمیزش با زنان در حالت عادت ماهیانه، (بقره/ ۲۲۲)؛ ممنوعیت شرابخواری (مائده/ ۹۱ـ۹۰؛ بقره/۲۱۹) و…. آیت الله مکارم شیرازی، این مطلب را از اعجاز‌های علمی قرآن به شمار می‌آورد (مکارم شیرازی ۱۳۷۴، ۵۷۸-۵۶۹).
سوم ـ اشاره‌های علمی اندیشه ساز قرآن: آیاتى که اشاره به آسمان، زمین، انسان، حیوانات و طبیعت مى‏کند و انسان را به تفکر در آنها فرا می‌خواند و گاهى آنها را نشانه خدا و معاد مى‏شمرد؛ ولى مطلب شگفت‏آمیز یا اعجازآمیزى از ظاهر آیات

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 02:28:00 ب.ظ ]




در حقوق فرانسه به موجب قانون ۱۹۷۰ ، ریاست خانواده از شوهر گرفته شده و اداره ی مادی و معنوی آن به عهده ی زوجین واگذار گردید .
بند دوم: انگلیس
با توجه به پیوستن انگلستان به معاهدات بین‌المللی مختلف از جمله کنوانسیون منع تبعیض که در این کنوانسیون قائل به تساوی و تشابه و برابری زن و مرد در خانواده شده‌اند، جایگاه ریاست برای مرد ، در قوانین این کشور به رسمیت شناخته نشده است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
لذا طرفین عموماً براساس توافق‌های شخصی گذران زندگی می‌کنند.
بسیاری از امور خانوادگی بر اساس آنچه قوانین پیش‌بینی کرده‌اند نمی‌باشد ، بلکه مبتنی بر عرف و بر اساس شرایط جسمی ، روحی و اخلاقی افراد تنظیم می‌گردد.
بند سوم: آمریکا
ایالات متحده آمریکا با آنکه در قرن ۱۸ ضمن استقلال به حقوق بشر اعتراف کرد ، در سال ۱۹۲۰ میلادی ، قانون تساوی زن و مرد را در حقوق سیاسی تصویب کرد.[۲۲۴]
این نهضت اگرچه با شعار آزادی خواهی و دفاع از حقوق زن به میدان آمد ، اما پیش از آنکه زن را از اسارت برهاند او را از قید و بند اخلاقی جدا نمود ؛ به گونه‌ای که بنیان خانواده را متزلزل و در معرض نابودی قرار داد.
گرایش به تساوی حقوق زن و مرد باعث شد تا سازمان ملل در سال ۱۹۷۹ کنوانسیون منع همه ی اشکال تبعیض علیه زنان را صادر نماید.
در این جوامع گرایشی پدیدار شده است به این که پدر ، دیگر اختیار امور خانواده را در انحصار خود نداشته باشد و از تسلطش بر اعضای خانواده کاسته شود و تسلط مادر رو به ‌افزایش رود و وی بیش از پدر بر خانواده چیرگی ورزد.[۲۲۵]
بند چهارم: چین
در قانون چین، در ماده ۱۰ ، زن و شوهر در مالکیت و اداره خانواده حق مساوی دارند.
بند پنجم: مراکش، عراق، سوریه :
نکاح ، از حیث حقوق و وظایف زوجین در اغلب کشورهای اسلامی آثار کم و بیش یکسانی دارد .
حقوق و تکالیف مشترک زوجین در این کشورها به طور خلاصه ، حسن معاشرت و تشیید مبانی خانوادگی و تلاش در اداره ی زندگی زناشویی وفاداری زن و شوهر نسبت به یکدیگر است . در این کشورها شوهر به عنوان ریاست خانواده ، عمل می‌کند و مرد در عین حال که در اصول مشترک زناشویی و خانواده به عنوان تصمیم‌گیرنده مؤثر مداخله داشته و روابط خانوادگی را تنظیم می‌کند ، سلطه‌ای در اموال اختصاصی زن نخواهد داشت.[۲۲۶]
مبحث دوم: آثار ریاست شوهر در تعیین نفقه زوجه
مطلبی که در اینجا حائز اهمیت است، بررسی این مهم است که ریاست شوهر یا اساساً ریاست در خانواده چه حدودی دارد؟ آیا مطلق است و درهمه‌ ی جنبه‌های زندگی با همسر دخالت دارد یا فقط در بعضی موارد خاص قابل اعمال است؟
قانون‌گذار در ماده ۱۱۰۵ به صراحت ریاست شوهر را به زوجین محدود کرده و از آنجا که مستند دیگری برای گسترش قلمرو ریاست شوهر بر زن نداریم . با قاطعیت این ریاست را به روابط زوجیت و صلاح‌اندیشی در زندگی خانوادگی مختص می‌دانیم.
با بررسی حدود ریاست مرد بر خانواده و اشاره به موادی که در آنها صراحتاً ریاست مرد در بعضی امور خانوادگی بیان شده است می‌توانیم به رابطه ریاست مرد و نقش آن در تعیین مصادیق نفقه زوجه دست‌ یابیم که در گفتارهای آتی به آنها خواهیم پرداخت.
گفتار اول: حدود ریاست مرد بر خانواده
بخشی از کاستی‌ها و ابهامات در مورد مدیریت و ریاست در خانواده به تعیین آثار و تعیین مرز و گستره ی آن مربوط می‌شود.
در خصوص محدوده ی ریاست مرد در رابطه زن و شوهری ، علاوه بر این که ابهاماتی وجود دارد و به پاره‌ای از تعصبات افراطی نیز آمیخته است ، ناگفته‌های زیادی وجود دارد و قانون مدنی نیز با توجه به حاکمیت اخلاق در این رابطه موضوع را به سکوت برگزار کرده است. درحالی که به نظر می‌رسد تعیین محدوده ریاست شوهر در اینجا لازم و ضروری است.
در فقه اسلامی در این خصوص نظرات متنوعی وجود دارد.
برخی حیطه ی آن را تدبیر زندگی ، پرورش و تعلیم و آموزش می‌دانست.[۲۲۷]
برخی دیگر گفته‌اند ولایت علی الطلاق نیست ، بلکه مانند سایر ولایت‌های شرعی تابع مصالح است.[۲۲۸]
برخی در خصوص گستره ی ریاست مرد نوشته‌اند : «بعضی در مصادیق ریاست مرد بر زن توسعه می‌دهند تا شامل هر چیزی بشود به طوری که مرد قائم به کارها و امور مختلف زن گردد و زن هیچ ولایت و ریاستی بر امور خویش نداشته باشد ، ولی ریاست در برداشت ما شامل هر چیزی نمی‌شود بلکه مختص به دایره ی زوجیت و رابطه همسری است». [۲۲۹]
بند اول: امور مالی زن
در مورد امور مالی زن در روابط زوجیت اصل استقلال مالی زن مطرح است. قانون مدنی نیز به پیروی از فقه اسلامی، زنان را از نظر مالی مستقل و دارای حق تصرف دانسته است. و در ماده ۱۱۱۸ مقرر می‌دارد: «زن مستقلا می‌تواند در دارایی خود هر تصرفی را که می‌خواهد بکند.»
از این رو شوهر باید بداند که ، زن، در اداره ی امور مالی خویش مستقل است و ریاست او بر خانواده اختیاراتی برای او در این زمینه ایجاد نمی‌کند.
بند دوم: امور غیرمالی زن
تأثیر ریاست خانواده بر زن بیشتر در روابط غیرمالی زوجین نمایان می‌شود.
البته باید متذکر شد هرگاه شوهر در مقام مصلحت‌اندیشی و تدبیر امور خانواده ، تصمیمی درباره شیوه معاش خانواده اتخاذ نمود، زن مکلف به رعایت و همکاری با اوست.
ریاست و سرپرستی شوهر ثمره ایجاد علقه زوجیت و نتیجه ی تشکیل خانواده و در راستای حفظ و رعایت مصالح آن است و چیزی که محصول رابطه زوجیت است ، به هیچ وجه نمی‌تواند مزای این رابطه را تحت قلمرو خود قرار دهد ، زیرا دلیلی بر ارتکاب این امر خلاف قاعده و اصل اولی (عدم حاکمیت انسانی بر انسان دیگر) نداریم. [۲۳۰]
پاره‌ای از عالمان به این حقیقت مهم اعتراف کرده و معتقدند: « قوامیت مرد به همسرش به گونه‌ای نیست که اراده و تصرف زن را در ملک خویش سلب کند ، یا زن را از استقلال و حفظ حقوق اجتماعی و فردی خود و دفاع از آن باز دارد »[۲۳۱].
دخالت و تأثیر ریاست شوهر، فقط در چارچوب حفظ و رعایت مصالح خانواده پذیرفته می‌شود و در این مسیر لازم است که کلیه حقوق و اختیارات شرعی و قانونی زن مورد احترام قرار گیرد.
بنابراین می‌توان گفت محدوده ی ریاست شوهر در امورغیر مالی زن از دو جهت، به مصلحت‌اندیشی و مراعات حقوق و آزادی‌های شرعی و قانونی زن محصور می‌شود.
از مرد عادل و عاقل انتظار می‌رود که با فداکاری همدلی و نظرهای سازنده شریک زندگی خود را بپذیرد و او را همراه خود کند و بدین طریق در مسیر خوشبختی خانواده گام بردارند.
از آنچه تاکنون گفته شده معلوم گردید ، در مورد محدوده ریاست خانواده می‌توان این نتیجه را به دست داد که مرز و قلمر وی این مسئولیت و اقتدار ناشی از آن محدود به صلاح‌ اندیشی و رعایت مصلحت خانواده و اعضای آن است.
گفتار دوم: آثار ریاست شوهر
تجربه ثابت کرده که وجود رهبر و سرپرست در یک سازمان ، از نداشتن رئیس زیان بخش تر است و کشوری که دارای دو فرمانروایی مستقل است ، همیشه هرج ‌ ومرج و بی‌نظمی در آن حکم‌فرماست .
گذشته از این اگر میان پدر و مادر بر سر ریاست خانواده ، اختلاف و کشمکش باشد به نظر کارشناسان، فرزندانی که در چنین خانواده‌ای تربیت می‌شوند ، دچار عقده‌های روحی و اختلال عواطف خواهد شد.
ریاست مرد بر خانواده آثاری به دنبال دارد که در فقه و در برخی مواد قانون مدنی به آنها اشاره شده است.
حال ببینیم از دیدگاه قانون مدنی ، چه آثاری بر ریاست شوهر در خانواده بار می‌شود:
۱- زن حق دارد نام‌خانوادگی شوهر را با موافقت او به کار ببرد. (م ۴۲ ق.ث)
۲- اقامتگاه زن اصولاً همان اقامتگاه شوهر است. (م ۱۰۰۵)
۳- تمکین زن (م ۱۱۰۸)
۴- اختیار تعیین مسکن اصولاً با شوهر است (م۱۱۱۴)
۵- باز داشتن زن از شغل منافی با مصالح خانوادگی (م ۱۱۱۷)
۶- به عهده داشتن ولایت قهری اطفال (م ۱۱۸۰)
۷- به عهده داشتن هزینه خانواده (م ۱۱۹۹)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:28:00 ب.ظ ]




پایین بودن سن ازدواج و مسائلی در مورد نفقه و مهریه وحضانت و…که با نوآوری قانون جدید این مشکلات رو به کاستی گراید و چنانچه بنای قواعد فقه بر این است که که هر اصل یا قاعدۀ عام و مهمى که در ابواب مختلف فقه و مباحث حقوق قابل طرح است بتوان با تطبیق قواعد کلى بر موارد جزئى و مسائل فرعى مفید و مؤثر واقع شوند؛ هر چند که در واقع از مصادیق حقیقى قواعد فقهى نباشد و از جملۀ اصول استنباط و به اصطلاح قواعد اصولى به شمار رود.
اما تلاش و هدف من در این پژوهش در این است که بتوانم هرچه بهتر و روشن تر قواعد نکاح را با توجه به ماده ۴ قانون خانواده معرفی کنم تا در شناخت بهترازقوانین نکاح گامی موثر باشم .

۴: سوالاتاصلی:

 

 

    1. قواعد فقهی حاکم بر قانون حمایت از خانواده کدام است ؟

 

    1. عدم ثبت نکاح موقت چگونه است و مجازات آن چیست ؟

 

    1. آیا با تصویب این قانون جدید، قوانین سابق در این زمینه نسخ شده است؟

 

    1. هدف از تعدد قضات و مشاور زن در قانون جدید حمایت از خانواده چیست؟

 

سوالات فرعی:

 

    1. آیا تغییری در صلاحیت‌های دادگاه‌ها در قانون جدید ایجاد شده است؟

 

    1. آیا در قانون جدید ثبت ازدواج موقت اجباری شده است؟

 

      1. آیا قانونگذار در قانون جدید برای تعیین مهریه محدودیت در نظر گرفته است؟

    پایان نامه - مقاله - پروژه

 

 

۵:روش تحقیق :

در این تحقیق سعی کردم تا از روش کتابخانه ای و اسنادی با مدارک و بررسی کتابهای حقوق مدنی و حقوق خانواده و کتب منبع و همچنین بررسی کتابهای فقهی فارسی و عربی و مقالات حقوق دانان و همچنین روش تحلیلی و تو صیفی به پیدا کردن قواعد نکاح بپردازم و بتوانم سیری در ماده ۴ قانون حمایت از خانواده جدید داشته باشم .

۶: محدودیت ها و مشکلات:

در این تحقیق با توجه به کثرت کتابهای فقهی و حقوقی که در باب حقوق خانواده موجود می باشد بیشترین مشکل در این تحقیق کمبود ترجمه های فارسی کتب عربی در زمینه قواعد نکاح و قواعد فقهی بود. امیدوارم توانسته باشم گامی کوچک در جهت شناساندن قواعد نکاح بر دارم.

بخش اول: طرح تحقیق

 

طرح تحقیق:

 

۱-۱-۱: بررسی قواعد فقهی وحقوقی حاکم بر قانون جدید حمایت از خانواده با محوریت ماده ۴

قواعد : (فقه) در لغت فهم ودانش ودر اصطلاح در مورد معانی علوم اسلامی و اخلاق وکلام بکار می رود و مطلع شدن به مسائل دینی نیز می گویند و شامل مسائل اعتقادی وعلم به قوانین اسلامی نیز می باشد .
حاکم : قاضی ، دلیل حاکم
حقوق : جمع حق چه جزی و چه کلی در اصطلاح فقه وحقوق جدید بکار رفته است و علمی است که قوانین موضوعه را بحث می کند و از قوانین حقوق طبیعی می گوید.
(جعفری لنگرودی ،ترمینالوژی حقوق ، ۱۳۸۶،۵۰۴،۲۰۶)

۱-۱-۲:معناى لغوى قاعده‌:

«قاعده» در لغت به معناى اساس و ریشه است و به این تناسب، ستون‌هاى خانه را «قواعد» مى‌گویند. خداوند در قرآن کریم مى‌فرماید:
وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْمعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ . بقره (۲) آیۀ ۱۲۷٫
و آن هنگامى که ابراهیم و اسماعیل بنیان‌هاى خانۀ [خدا] را بر مى‌افراشتند [گفتند] پروردگارا [این کار را] از ما بپذیر، همانا تو شنوا و دانا هستى.
و طریحى در «مجمع البحرین» مى‌نویسد:
القواعد جمع القاعده و هى الاساس لما فوقه
(طریحى، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۱۲۹٫)
قواعد جمع قاعده به معناى بنیان و پایه براى چیزى است که در بالاى آن قرار دارد.
قاعده علاوه بر آن که در امور مادى مانند بنیان‌هاى ساختمان به کار گرفته شده، در‌برخى امور معنوى نیز که جنبۀ اساسى و زیر بنایى دارد استعمال شده است؛ مانند قواعد اخلاقى، قواعد اسلامى و قواعد علمى. به طور کلى به مسائل بنیادى هر علمى که حکم بسیارى از مسائل دیگر به آن‌ها توقّف دارد، قواعد آن علم گویند.

۱-۱-۳:معناى اصطلاحى قاعده‌:

معناى اصطلاحى قاعده، رابطه تنگاتنگى با معناى لغوى آن دارد، تهانوى در توصیف معناى اصطلاحى قاعده مى‌نویسد:
… آنها امر کلى منطبق على جمیع جزئیاته عند تصرّف احکامها منه .
قاعده امرى است کلى که در هنگام شناسایى احکام جزئیات از آن، بر تمامى جزئیات خود منطبق باشد.
(مرکز مطالعات اسلامی ،۱۴۲۱،۱۰-۹)

۱-۲ : مفهوم شناسی

کلیات (لغوی فقهی ، حقوقی)
ماده ۴- رسیدگی به امور زیر در صلاحیت دادگاه خانواده است.

۱-۲-۱: نامزدی:

 

 

    • نامزدی در لغت به معنی مشخص شده ، معین شده ، پسر یا دختر جوانی که برای زناشوئی با همسر آینده خود در نظر گرفته می شود .( معین ، ۱۳۸۱،۱۰۹۵)

 

    • نامزدی در فقه به رابطه فی مابین پسر و دختر که از سوی فرد نخست (پسر) مورد خواستگاری واقع شده است ، اطلاق می شود .( در مزاری ، ۱۳۹۱،۳۹ ) نامزدی به تراضی پسر و دختر یا زن ومرد برای ازدواج آینده ، نامزدی یا وعده ازدواج نامیده می شود.
      (گرجی ،۱۳۸۴،۱۷)

 

    • نامزدی در حقوق ،نامزدی یا وعده ازدواج قراردادی است که بین دو نفر به منظور ازدواج در آینده بسته میشود(امامی و صفایی ،۱۳۹۲، ۴۰-۳۹)

 

نامزدی:زنی که مورد خواستگاری قرار گیرد و وعده ازدواج به او داده میشود و از طرف زن با این وعده موافقت بعمل آید رابطه حقوقی بین این زن و مرد را نامزدی می گویند و آنان را نامزد می گویند این وضع موجب حصول رابطه زناشویی نمی شود.( لنگرودی ، ،۱۳۸۶،۷۰۸)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:28:00 ب.ظ ]




محدودیت[۴۲] های واقع بینانه و خویشتن- داری[۴۳].
این نیاز ها، جهان شمول هستند . همه ی انسانها ، این نیاز ها را دارند ، اگر چه شدت این نیاز ها در بعضی افراد بیشتر است . فردی که از سلامت روان برخوردار است، می تواند این نیاز های هیجانی اساسی را به طور سازگارانه ای ارضاء کند. گاهی اوقات تعامل بین خلق و خوی فطری کودک و محیط اولیه ، به جای ارضاء این نیازها ، منجر به ناکامی آنها می شود. هدف طرح واره درمانی ، این است که به بیماران کمک کند تا راه‌های سازگارانه تری برای ارضاء این پنج نیاز هیجانی بیابند(یانگ ،۱۹۹۰ ؛ به نقل از اندوز ،۱۳۹۰).
پایان نامه - مقاله - پروژه
تجارب اولیّه ی زندگی
ریشه ی تحولی طرح واره های ناسازگار اولیه در تجارب ناگوار دوران کودکی نهفته است. طرح واره هایی که زودتر به وجود می آیند و معمولاً قوی ترین هستند، از خانواده های هسته اینشأت می گیرند . تا حد زیادی ، پویایی های خانواده ، بازتاب دقیق پویایی های جهان ذهنی کودک هستند. وقتی بیماران در موقعیت های از زندگی بزرگسالی ، طرح واره های ناسازگار اولیّه شان فعال می شوند، معمولاً خاطره ای هیجان انگیز از دوران کودکی خود تجربه می کنند. همزمان با تحوّل کودک ، سایر عوامل تأثیر گذار مانند همسالان ، مدرسه، انجمن های گروهی و فرهنگ ، به طور روز افزونی اهمیت می یابند و در شکل گیری طرح واره ها نقش بازی می کنند. با این حال ، طرح واره هایی که بعداً در سیر تحول شکل می گیرند، زیاد عمیق و نیرومند نیستند.(طرح واره ی انزوای اجتماعی[۴۴] در زمره ی همین طرح واره ها ست که معمولا در اواخر دوران کودکی یا نوجوانی شکل می گیرد و ممکن است انعکاسی از پویایی های خانواده هسته ای نباشد ). چهار دسته از تجارب اولیه زندگی ، روند اکتساب طرح واره ها را تسریع می کنند. اوّلین دسته از تجارب اولیه زندگی ، ناکامی ناگوارنیازها[۴۵]هستند. این حالت وقتی اتفاق می افتد که کودک تجارب خوشایندی را تجربه نکند. طرح واره هایی مانند محرومیت هیجانییا رها شدگی[۴۶] به دلیل نقص درمحیط اولیه به وجود می آیند. در محیط زندگی چنین کودکی ، ثبات ، درک شدن یا عشق وجود ندارند.نوع دوم تجارب اولیه ی زندگی که طرح واره ها را به وجود می آورند، آسیب دیدن[۴۷] و قربانی شدن هستند.در چنین وضعیتی ، کودک آسیب می بیند یا قربانی می شود و طرح واره هایی مثل بی اعتمادی / بد رفتاری[۴۸] ، نقص/ شرم[۴۹] یا آسیب پذیری نسبت به ضرر[۵۰] در ذهن او شکل می گیرد. در نوع سوم تجارب ، مشکل این است که کودک ، زیاد چیزهای خوب را تجربه می کند. والدین جهت رفاه و آسایش کودک، همه کار می کنند ، در حالی که تامین رفاه و راحتی در حد متعادل برای رشد سالم کودک لازم است . در اثر این گونه تجارب در ذهن کودکان طرح واره هایی نظیر وابستگی / بی کفایتی[۵۱]یا استحقاق / بزرگ منشی به وجود می آید. در این حالت ، والدین به ندرت با کودک جدی برخورد می کنند و کودک روی پر قوبزرگ می شود و لوس بار می آید . در نتیجه نیازهای هیجانی کودک به خودگردانی یا محدودیت های واقع بینانه ارضاء نمی شوند. والدین ممکن است بیش از حد درگیر زندگی کودک بشوند یا ممکن است بدون هیچ گونه محدودیتی ، آزادی عمل زیادی به ا و بدهند(آرنتز و ورتمن،۱۹۹۹).
نوع چهارم تجارب زندگی که باعث شکل گیری طرح واره ها می شود، درونی سازی انتخابی[۵۲]یا همانند سازی با افراد مهم زندگی[۵۳]است. کودک به طور انتخابی با افکار، احساسات ، تجارب و رفتارهای والدین خود همانند سازی کرده و آنها را درون سازی می کند. مثلاً دو بیمار را در نظر بگیرید که هر دو قربانی بدرفتاری دوران کودکی خود هستند و برای درمان به کلینیک مراجعه می کنند. بیمار اول ،در دوران کودکی ، نقش قربانی را پذیرفته بود. وقتی پدرش او را کتک می زد ، متقابلاً به او حمله نمی کرد و فقط احساس می کرد قربانی این وضعیت شده است. وی با اینکه احساس می کرد با او بد رفتاری شده ، ولی احساس کسی را که مورد بد رفتاری قرار گرفته، در خودش درون سازی نکرد. بیمار دوم، ،در مقابل بد رفتاری های پدرش ، متقابلاً به او حمله می‌کرد.او با پدرش همانند سازی کرد و افکار ، رفتار و احساسات پدر ِپرخاشگرش را درون سازی نمود و خودش تبدیل به یک فرد خشن و بدرفتار شد (این مثال اغراق آمیز است. در واقع اکثر کودکان هم قربانی شرایط می‌شوند و هم اینکه برخی از افکار و احساسات یا رفتارهای بزرگسالان بدرفتار را یاد می گیرند و به کار می‌برند).
دو بیمار را در نظر بگیرید که هر دو طرح واره ی محرومیت هیجانی دارند. هر دوی این بیماران ، والدین بی عاطفه ای داشته اند و در دوران کودکی، احساس کرده اند تنها هستند و کسی آنها را دوست ندارد.آیا می توان فرض کرد که هر دو در بزرگسالی از نظر هیجانی ، افرادی سرد وبی عاطفه می شوند؟ لزوماً نه . اگر چه هر دو بیمار می دانستند که مورد بی مهری قرار گرفته اند ، ولی لزوماً خودشان تبدیل به افرادی بی عاطفه نشدند . بیماران ممکن است به جای همانند سازی با والدین بی مهر و عاطفه ی خود ، از طریق مهربان بودن ، با احساس محرومیت شان مقابله کنند، یا اینکه با پرقعی و احساس استحقاق با محرومیت هیجانی زیربنایی خود کنار بیایند. در تجارب بالینی می توان به این نکته پی بردکه کودکان به طور انتخابی با جنبه های خاصی از افراد مهمّ زندگیشان همانند سازی کرده و آنها را درون سازی می کنند. برخی از این همانند سازی ها و درون سازی ها به طرح واره ها و بعضی نیز به سبک های مقابله ای یا ذهنیت[۵۴] تبدیل می شوند . به عنوان مثال، کودکی با ویژگی های افسرده خوبی، احتمالاً سبک خوش بینانه[۵۵] یوالدین خود را در مقابل بدشانسی ها ، درون سازی نخواهد کرد، زیرا رفتار چنین والدینی ، آن قدر مخالف طبع[۵۶]کودک است که نمی تواند آن را جذب کند(همان منبع).
خلق و خوی هیجانی
علاوه بر محیط زندگی اولیه ، عوامل دیگری نیز در شکل گیری طرح واره ها نقش بازی می کنند که در این میان ، خلق و خوی هیجانیکودک از اهمیت بسزایی برخوردار است . اکثر والدین، خیلی زود به این نکته پی می‌برند که هر کودکی از زمان تولد ، شخصیت یا خلق و خوی منحصر به فرد و متمایزی دارد . برخی از کودکان تحریک پذیرند ، برخی خجالتی و برخی نیز پرخاشگرند. پژوهش های زیادی نشان می دهند که عوامل زیستی در شکل گیری و تحول شخصیت از اهمیت فوق العاده ای برخوردارند . به عنوان مثال ، کاگان[۵۷]و همکارانش (کاگان ، رزنیک[۵۸]و اسنایدمن[۵۹]، ۱۹۸۸) . پژوهش های زیادی درباره ی صفات خلق و خوی نوزادان انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که بیشتر این صفات ، حتی با گذشت زمان ، ثابت می مانند . در قسمت پایین به برخی از ابعاد خلق و خوی هیجانی[۶۰] اشاره می شود که به نظر ما اکثر آنها مادرزادی اند[۶۱]و نسبتاً غیر قابل تغییر ، مگر از طریق روان درمانی .
پایدار[۶۲] بی ثبات[۶۳]
خوشبین[۶۴] افسرده خو[۶۵]
خونسرد [۶۶] مضطرب[۶۷]
حواسپرت[۶۸] وسواسی[۶۹]
پرخاشگر[۷۰] منفعل[۷۱]
بازیگوش [۷۲]تحریک پذیر[۷۳]
اجتماعی[۷۴] خجالتی[۷۵]
شاید بتوان این طور تصور کرد که خلق و خوی هر انسانی ، ترکیب منحصر به فردی از این ابعاد است (البته خلق و خو ، ابعاد دیگری نیز دارد که بدون شک در آینده مشخص خواهد شد). خلق و خوی هیجانی کودک در تعامل با وقایع دردناک[۷۶]دوران کودکی منجر به شکل گیری طرح واره ها می شود . خلق و خوهای متفاوت ، کودکان را در معرض شرایط گوناگونی قرار می دهد .به عنوان مثال ، یک کودک پرخاشگر در مقایسه با یک کودک منفعل و پذیرا ، بیشتر احتمال دارد مورد بدرفتاری بدنی والدین خشن خود قرار بگیرد . علاوه بر این ، خلق و خوهای مختلف به گونه ای متفاوت، کودکان را نسبت به شرایط مشابه آسیب پذیر می سازند. کودکان ممکن است به دلیل خلق و خوهای متفاوت ، در مقابل رفتار مشابه والدین خود ، واکنش های کاملاً متفاوتی نشان بدهند . به عنوان مثال ، دو پسربچه را در نظر بگیرید که هر دو توسط مادرانشان طرد شده اند . کودک خجالتی از محیط اطراف کناره گیری می کند و به تدریج منزوی شده و به مادر خشن ِخود وابسته می شود، ولی کودک اجتماعی جرأت می کند که از لاک خود بیرون بیاید و دیگران را به برقراری ارتباط مثبت وادار کند.واقعیت این است که اجتماعی بودن یکی از صفات غالب کودکان پرطاقت[۷۷]است و علی رقم این که چنین کودکانی ممکن است مورد بدرفتاری و غفلت قرار گیرند، ولی صفت اجتماعی بودن باعث رشد آنها می شود .
مشاهدات حاکی از آن است که محیط اولیه ی فوق العاده محبت آمیز یا منزجر کننده می تواند به میزان زیادی خلق و خوی هیجانی را تحت الشعاع قرار دهد . به عنوان مثال ، محیط امن و محبت آمیز یک خانواده ممکن است بتواند حتی یک کودک خجالتی را به کودکی دوست داشتنی و مهربان تبدیل کند و برعکس اگر محیط اولیه طرد کننده باشد ، حتی یک کودک اجتماعی ممکن است منزوی شود . همچنین خلق و خوی هیجانی افراطی می تواند بر محیط پیرامون چیره شود و بدون هیچ گونه توجیه آشکاری در تاریخچه ی زندگی بیمار منجر به آسیب روانی گردد (صلواتی و یزدان دوست،۱۳۸۸).
حوزه های طرح واره و طرح واره های ناسازگار اولیه
حوزه ی اول : بریدگی[۷۸]و طرد[۷۹]
بیمارانی که طرح واره هایشان در این حوزه قرار دارد ، نمی توانند دلبستگی های ایمن و رضایت بخشی با دیگران برقرار کنند. چنین افرادی معتقدند که نیاز آنها به ثبات ، امنیت ، محبت ، عشق و تعلق خاطر برآورده نخواهد شد . خانواده های اصلی آنها معمولاً بی ثبات (رهاشدگی / بی ثباتی)، بدرفتار (بی اعتمادی/ بدرفتاری) ، سرد و بی عاطفه (محرومیت هیجانی) ، طردکننده (نقص/ شرم) یا منزوی (انزوای اجتماعی/ بیگانگی[۸۰]) هستند . بیمارانی که طرح واره هایشان در حوزه بریدگی و طرد قرار می گیرد (مخصوصاً چهار طرح واره ی اول )، اغلب بیشترین آسیب را می بینند . بسیاری از آنها ، دوران کودکی تکان دهنده ای داشته اند و در بزرگسالی تمایل دارند به گونه ای نسنجیده و شتاب زده از یک رابطه خود – آسیب رسان به رابطه ای دیگر پناه ببرند یا از برقراری روابط بین فردی نزدیک اجتناب کنند . رابطه درمانی ، اغلب محور اصلی درمان این گروه از بیماران قرار می گیرد .
بیمارانی که دارای طرح وارۀ رهاشدگی / بی ثباتی هستند ، اعتقاد دارند روابطشان با افراد مهم زندگی ثباتی ندارد . بیمارانی که این طرح واره را دارند ، احساس می کنند افراد مهم زندگیشان در کنار آنها نمی مانند ، زیرا از نظر هیجانی غیر قابل پیش بینی اند، فقط چند صباحی به طور موقت در کنار آنها حضور دارند و می میرند یا بیمار را به حال خود رها می کنند .
بیمارانی که طرح واره ی بی اعتمادی / بد رفتاری دارند ، بر این باورند که دیگران با کوچکترین فرصت از آنها سوء استفاده می کنند . به عنوان مثال ، به آنها آسیب می زنند ، تحقیرشان می کنند ، دروغ می گویند، بدرفتاری می کنند ، فریب می دهند یا آنها را دست می اندازند[۸۱] .
بیمارانی که طرح واره ی محرومیت هیجانی دارند ، انتظار ندارند تمایل آنها برای برقراری رابطه هیجانی با دیگران به طور کافی ارضاء شود . تا به حال سه نوع محرومیت هیجانی را شناخته ایم :
محرومیت از محبت[۸۲] (فقدان عاطفه یا توجه ) ؛ (۲) محرومیت از همدلی[۸۳] (به حرف دل فرد گوش ندادن و درک نشدن) و (۳) محرومیت از حمایت[۸۴] (راهنمایی نشدن از سوی دیگران) .
بیمارانی که طرح واره نقص / شرم دارند، احساس می کنند افرادی ناقص ، بد ، حقیر یا بی ارزش اند و اگر خود را در معرض نگاه دیگران قراردهند ، بدون شک طرد می شوند . این طرح واره معمولاً با احساس شرم نسبت به نقایص ادراک شده همراه است . این نقص ها و کمبود ها ممکن است شخصی ( مثل خود خواهی ، تکانه های پرخاشگرانه ، تمایلات جنسی غیر قابل قبول ) یا عمومی[۸۵])مثل ظاهر غیر جذاب ، نابرازندگی اجتماعی) باشند .
بیمارانی که طرح واره ی انزوای اجتماعی / بیگانگی دارند ، احساس می کنند با دیگران متفاوتند و وصله ی ناجور اجتماع هستند . در واقع این طرح واره ، حس متفاوت بودن فرد یا عدم تناسب با اجتماع را در بر می‌گیرد . معمولا بیماران مبتلا به این طرح واره ، به هیچ گروه یا جامعه ای، احساس تعلق خاطر نمی کنند (یزدان دوست،۱۳۸۸).
-بریدگی و طرد[۸۶]
(انتظار اینکه نیاز های فرد برای امنیت ، ثبات ، محبت ، همدلی، در میان گذاشتن احساسات، پذیرش و احترام به شیوه ای قابل پیش بینی ارضاء نخواهد شد . طرح واره های این حوزه به طور معمول در خانواده هایی به وجود می آیدکه بی عاطفه ، سرد ، مضایقه گر ، منزوی ، تندخو، غیر قابل پیش بینی یا بدرفتار هستند ) .
۱-رهاشدگی / بی ثباتی[۸۷]
بی ثباتی یا بی اعتمادی نسبت به دریافت محبت و برقراری ارتباط با اطرافیان ، به طوری که فرد احساس می کند افراد مهم زندگیش نمی توانند حمایت عاطفی و تشویق لازم را به او بدهند، زیرا این افراد از لحاظ هیجانی ، بی ثبات ، غیر قابل پیش بینی (برای مثال “ناگهانی عصبانی می شوند") ، اعتماد ناپذیر و نامنظم اند . فردی که چنین طرح واره ای در ذهنش شکل گرفته باشد، معتقد است هر لحظه امکان دارد افراد مهم زندگی اش بمیرند یا اینکه او را رها کنند و به فرد دیگری علاقه مند شوند .
۲-بی اعتمادی/ بدرفتاری[۸۸]
انتظار اینکه دیگران به انسان ضربه می زنند، بدرفتارند، انسان را سرافکنده می کنند ، دروغ می گویند و دغل کار و سود جو هستند . چنین انتظاری باعث می شود فرد وقایع پیرامون را به گونه ای خاص ادراک کند : آسیبی که به فرد وارد نموده اند ، عمدی بوده و یا اینکه در نتیجه ی بی مبالاتی و غفلت مفرط پدید آمده است. ممکن است فرد احساس کند همیشه یک نفر موجودی او را می دزدد و یا حق او را می خورد.
۳-محرومیت هیجانی[۸۹]
انتظار این که تمایلات و نیاز های فرد به حمایت عاطفی به اندازه کافی ارضاء نمی شوند.
سه نوع محرومیت مهم وجود دارد که عبارتند از:
الف) محرومیت از محبت[۹۰]:فقدان توجه، عطوفت یا همراهی .
ب) محرومیت از همدلی[۹۱]: درک نشدن ، به حرف دل فرد گوش ندادن، عدم خود افشایی یا در میان نگذاشتن احساسات با دیگران .
ج)محرومیت از حمایت[۹۲]:نداشتن منبع قدرت ، جهت دهی یا راهنمایی نشدن از سوی دیگران.
۴-نقص/شرم[۹۳]
احساس اینکه فرد در مهم ترین جنبه های شخصیت اش ، انسانی ناقص ، نامطلوب ، بد، حقیر و بی ارزش است یا اینکه در نظر افراد مهم زندگی اش ، فردی منفور و نامطلوب به حساب می آید. همچنین این طرح واره ، حساسیت بیش از حد نسبت به انتقاد ، طرد ، سرزنش ، کمرویی ، مقایسه های نابجا ، احساس ناامنی در حضور دیگران و حس شرمندگی در ارتباط با عیب و نقص های درونی را در بر می گیرد . این نقاط ضعف ممکن است شخصی (تکانه های خشم ، تمایلات جنسی غیر قابل پذیرش ، خودخواهی) یا عمومی باشند (ظاهر جسمی نامطلوب و مشکلات اجتماعی ) .
۵-انزوای اجتماعی / بیگانگی[۹۴]
احساس اینکه ، فرد از جهان کناره گیری کرده و با دیگران متفاوت است یا اینکه به جامعه و گروه خاصی تعلق خاطر ندارد .
۶-وابستگی / بی کفایتی[۹۵]
اعتقاد به اینکه فرد نمی تواند مسئولیت های روزمره را (مثل مراقبت از دیگران ، حل مشکلات روزانه ، قضاوت خوب ، از عهده تکالیف جدید برآمدن و تصمیم گیری صحیح) بدون کمک قابل ملاحظه ی دیگران ، در حد قابل قبولی انجام دهد . این حالت اغلب به صورت درماندگی ظاهر می شود .
۷-آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری[۹۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:27:00 ب.ظ ]




خنـده بهار عیـش دان، سرفـه نــوای صبـحدم
معنی و مفهومبه حلق و لب قنینه، هنگام فرو ریختن شراب در جام نگاه کن. صدای بیرون آمدن شراب از قنینه، مانند آن است که قنینه سرفه کند و درخشش شراب بر دهانه‌ی آن، همانند آن است که قنینه لبخند بزند. خنده‌ی قنینه بهار شادی و عشرت است و سرفه کردن آن نوای خوش صبحگاهی است.
آرایه‌های ادبیحلق و لب قنینه اضافه‌ی استعاری از نوع تشخیص. سرفه کردن و خنده زدن را نیز در اضافه‌ی استعاری از نوع تشخیص به قنینه نسبت داده است. سرفه کردن کنایه از صدای فرو ریختن شراب از دهانه‌ی قنینه و خندیدن کنایه از صدای قلقل بیرون آمدن شراب از دهانه‌ی ظرف دهان تنگ است.
۶ - ساقی اگر نه سـیب تر، بر سـر آتـش افکـند
این همه بوی چون دهد، می به هـوای صبــحدم
معنی و مفهوماگر نه این است که ساقی، سیب تر بر آتش بزم می‌اندازد و فضا را معطّر می‌سازد، پس می چگونه می‌تواند این همه هوای صبحدم را معطّر و خوش بو گرداند .
توضیح: گاهی برای خوشبو کردن هوا سیب تر را در آتش می‌انداختند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۷ - صورت جام و باده بین، معجز دسـت سـاقیان
مـاه نـو و شفـق نگـر، نــور فــزای صبـحدم
واژگانمُعجز: اعجاز آورنده. (معین) شفق: سرخی شام و بامداد. (غیاث)
معنی و مفهومبه ترکیب ظاهر جام و باده‌ی سرخ و شفاف درون آن، این اعجاز و شگفتی دست ساقیان بنگر که همانند ماه نو و شفق سرخ بر روشنی صبحدم می‌افزایند.
آرایه‌های ادبیبیت دارای لف و نشر مرتّب است. جام در درخشندگی و سفیدی به ماه نو و باده در سرخی به شفق مانند شده است.
۸ - باده به گوش ماهیی، بیش مـده که در جهـان
هیچ نهنگِ بحر کـش، نیسـت سـزای صبـحدم
واژگانگوش ماهی: پیاله‌ای که از صدف سازند. (برهان) بحر کشیدن: شراب خوری زیاد و فراوان (فرهنگ لغات)
شاهدیک گوش ماهـی از همـه کـس بیـش ده مـرا
تـــا بحــــر سینـــــه جیفــــه‌ی ســودا برافکنــد
(خاقانی، ۱۳۸۸: ۱۳۳)
معنی و مفهوماگر می‌خواهی شراب بدهی به مقدار بسیار اندک و به اندازه‌ی یک صدف شراب بده (بنوشان)؛ چرا که هیچ شراب خوار دریاکش و زیادخوری، شایسته و درخور درک برکات صبح و حال و هوای آن نیست و نمی‌تواند آن را درک کند.
آرایه‌های ادبیگوش ماهی کنایه از مقدار بسیار اندک .
۹ - صبح شد از وداع شب، با دم سـرد و خون دل
جامـه دران گرفـت کوه، اینت وفــای صبـحدم
واژگانجامه داران: چاک زنان در جامه. (ناظم)
معنی و مفهومشگفتا از وفاداری صبحدم که از غم و اندوه وداع با شب، با آهی سرد و دلی خونین از سر شیفتگی و آشفتگی راه کوه گرفت.
آرایه‌های ادبیدم سرد کنایه از هوای سرد کوه است. خون دل کنایه از سرخی افق هنگام صبحدم است. کوه گرفتن نیز اشاره به این موضوع دارد که اوّلین جایی که پرتوهای خورشید آن جا را فرا می‌گیرد کوه است. بیت دارای حسن تعلیل است . سردی هوای صبح و سرخی افق هنگام طلوع را دلایل اندوه صبح از فراق و وداع شب دانسته و هم چنین روشن شدن فضای کوه در ابتدای صبح را به این دلیل دانسته که صبحدم از اندوه وداع شب، راه کوه گرفته است.
۱۰ - شمع که در عنان شب، زرده‌ی بُش سـیاه بود
از لگـد بـراق جــم، مُــرد، بقــای صبــحدم
واژگانزرده‌ی بُش سیاه: اسب زردی که موی گردن و یال او سیاه باشد. (فرهنگ لغات) لگد: زخم پای ستور یا آدمی. (دهخدا) براق: مرکبی که حضرت رسالت پناه (ص) در شب معراج بر آن سوار شدند. (آنندراج) توضیحات
معنی و مفهومشمع که به دلیل شعله‌های زرد خود و دود سیاهی که از سوختنش متصاعد می‌شود، همانند اسبی زرد با یال‌های تیره بود و شب مانند افساری او را به بند کشیده بود، از ضربه‌ی پرتوهای خورشید مُرد و به خاموشی گرایید. امیدوارم که فوت او، بقای عمر صبحدم باشد .
آرایه‌های ادبیعنان شب اضافه‌ی استعاری است. شمع به خاطر پرتوهای زرد و دود سیاهی که متصاعد می‌کند به اسب زردی با یال‌های سیاه تشبیه شده است. براق جم کنایه از خورشید است. مردن شمع کنایه از خاموش شدن آن است. خورشید بدین سبب براق جم نامیده شده که جم (سلیمان) بر خورشید مسلّط بود.
توضیحات :
براقنام مرکوبی است که بنا به روایات حضرت رسول(ص) شب معراج بر پشت او آسمان‌ها را درنوردید. از قول خود پیامبر نقل شده است که گفت : شب معراج اسرافیل را دیدم با هفتاد هزار فرشته و براقی در میان، اشهب، بزرگتر از حمار و کوچک تر از استر، رویش چون روی آدمیان، سر او چون سر اسب، گردن چون شتر، پشت او چون گاو، زینی بر پشت او از یک دانه‌ی مروارید، رکابش از یاقوت سرخ و لگامش از زبرجد، هرگز من مرکبی بدین نیکویی ندیده بودم، میکائیل رکاب او بگرفت و پیش من آورد و جبرئیل گفت: سوار شو، این مرکب را خدا از بهشت برای تو فرستاده است … در فرهنگ‌ها براق به طور مطلق به معنی اسب آمده و ترکیباتی از قبیل براق برق تاز کنایه از اسب دونده، براق جم (سلیمان) کنایه از باد که تخت سلیمان را می‌برد و براق سیرت به معنی تند رو نیز هست. (یاحقی، ۱۳۷۵: ۱۲۳-۱۲۲)
جمبنا بر آن چه در شاهنامه‌ی فردوسی آمده است جمشید پسر تهمورث ، پس از پدر به پادشاهی نشست و نخست به ساختن آلات جنگ پرداخت و ذوب آهن را آموخت و خود و زره ساخت و خفتان و برگستوان به وجود آورد و در این کار پنجاه سال رنج برد. پنجاه سال دیگر رشتن و دوختن و بافتن جامه را به آدمیان آموخت و طبقات چهارگانه‌ی کاتوزیان، نیساران، نسودیان و اهنو خوشی را پدید آورد و پایگاه هر یک را معلوم کرد. سپس دیوان را فرمود تا خاک را با آب درآمیزند و خانه برآورند و آن‌گاه گوهرها را از سنگ بیرون آورد و سپس بوهای خوش را پدیدار کرد و کشتیرانی به مردمان آموخت و در این‌ها نیز پنجاه سال رنج برد. پس تختی ساخت که چون می‌خواست، دیو برمی‌داشت و از هامون به گردون برمی‌افراشت و در روز هرمزد از ماه فروردین بر این تخت جلوس کرد و مردم آن روز را نوروز خوانند. (اردلان جوان، ۱۳۷۳: ۵۸-۵۷)
جمپس از حمله‌ی عرب و استقرار اسلام در ایران، داستان‌های ملّی ما با قصّه‌های سامیان آمیخته شد. پادشاهان و ناموران ایران با پیامبران و شاهان بنی اسرائیل رابطه یافتند و جمشید را با سلیمان مشتبه ساختند؛ زیرا این دو پادشاه در بعضی احوال و اعمال، مانند استخدام دیوان و جنیّان و طاعت جن و انس از ایشان و سفر کردن در هوا و زندگی طولانی و داشتن انگشتر و عصا و داشتن پادشاهی و پیغمبری به هم شبیه بودند و ایرانیان مرکز جمشید داستانی را کشور فارس می‌دانسته‌اند و آثار باقی مانده‌ی داریوش و خشایارشاه و دیگر پادشاهان هخامنشی را به جم (جمشید) انتساب داده‌اند و بر اثر اعجاب از ابنیه‌ی مزبور، ساختن آن‌ها را به دیوان نسبت داده‌اند و حضرت سلیمان نیز دیوان را در خدمت داشت، از این رو در قرون اسلامی، این دو تن یکی به شمار آمدند، فارس را تخت‌گاه سلیمان و پادشاهان فارس را وارث ملک سلیمان خواندند. صاحب برهان قاطع نیز گوید: جم به معنی پادشاه بزرگ باشد و نام سلیمان و جمشید هم هست؛ لیکن در جایی که با نگین و وحش و طیر و دیو و پری گفته می‌شود، مراد سلیمان است و در جایی که با جام و پیاله مذکور می‌شود جمشید، و آن جا که با آینه و سد نام برده می‌شود اسکندر. (همان، ۶۰ - ۵۹)
۱۱ - موکـب صبح را فلـک، دیــد رکـاب دار شــه
داد حُـلیِ اختــران، نعـــل بهــای صبــحدم
واژگانموکب: گروه سواران و پیادگان. (ناظم) حلی: پیرایه و زیور. (آنندراج) نعل بها: مالی که پادشاه در وقت عبور از موضعی از صاحب آن می‌گیرد به بهای نعل اسب خود که از آن جا عبور کرده است.
معنی و مفهومآسمان، صبح را همچون گروهی دید که در رکاب پادشاه در حال حرکت می‌باشد، پس ستارگان شب را به عنوان نعل بها به پای صبح ریخت و به او بخشید .
آرایه‌های ادبیموکب صبح اضافه‌ی استعاری. صبح را به رکاب دار شاه مانند کرده است. حلی اختران اضافه‌ی تشبیهی. مصراع دوم اشاره به رسم نعل بها دادن به شاه هنگام گذر کردن از جایی دارد.
۱۲ - شاه معظّـم اخستان، شهر گشای راستین
داد ده ظفـرستان، مُلـک خـدای راستین
واژگانشهرگشا: فاتح، گشاینده‌ی شهر، ستاننده‌ی شهر. (دهخدا)
معنی و مفهوماخستان، شاه بزرگ و ارجمند و فاتح به حق و راستین است. او عادل و پیروزمند و صاحب حقیقی مُلک و مملکت می‌باشد.
بند دوم:
کلمات قافیهنوای ، صفای، قفای و …

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:27:00 ب.ظ ]