کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



۷ – تعاملات کلامی: واژگان و کلماتی که در طول ارتباط بین دو نفر بکار برده می‌شود.
۸ – تعاملات غیرکلامی: استفاده از علائم و نشانه‌هایی چون ظاهر فیزیکی، لباس، تماس چشمی، صدا، لمس کردن، حالت قرار گرفتن بدن و میزان نزدیکی دو طرف.
۲-۱-۱-۵-۱-۲- پذیرش تفاوت‌ها
این نوع شایستگی مربوط می‌شود به توانایی کارکنان برای تحمل، موافقت و داشتن پذیرشی مطلوب نسبت به سایر افراد و یا موقعیت‌هایی که از آن چه که آن‌ها بدان خو گرفته و عادت کرده‌اند متفاوت است (اسکندورا و لانکوا[۷۷]، ۱۹۹۶). تحقیقات نشان می‌دهد کسانی که در امر پذیرش تفاوت‌های دیگران مهارت دارند (برای مثال، پذیرش تفاوت‌هایی نظیر سن، قومیت، جنسیت، نژاد، توانایی‌های فیزیکی، باورها و اعتقادات مذهبی، سوابق آموزشی، ارزش‌ها و علائق) از سطوح بالاتری از مهارت اجتماعی برخوردار بوده و ارتباط برقرار کنندگان اثر بخش‌تری هستند (لوپس و دیگران[۷۸]، ۲۰۰۶). بسیاری از محققان بیان داشته‌اند که نیروی کار آینده اقلیت‌های نژادی، زنان، مهاجران و افراد با نیازهای ویژه بیش‌تری را شامل می‌شود. لذا رشد و توسعه پذیرش تفاوت‌ها در حال حاضر وجود دارد و می‌رود تا به یک جزء مهم از روابط بین فردی در کار تبدیل شود (ویلیامز و اُریالی[۷۹]، ۱۹۹۸). رشد پذیرش تفاوت‌ها مهارتی ضروری ست که برای ارتباط اثربخش و توسعه روابط بین فردی پایدار در محیط کار مورد نیاز است.
پایان نامه
۲-۱-۱-۵-۱-۳- اعتماد سازی
ایجاد و پرورش اعتماد برای شکل‌گیری هر گونه ارتباط بین فردی اثربخش در کار ضروری ست. این شایستگی به معنای تمایل فرد برای پذیرش فعالیت‌های فرد مقابل، بر اساس میزانی که فرد مقابل فعالیت هایی را که برای فرد مهم است و از او انتظار دارد ، انجام دهد تعریف می‌شود (باندلی، ۲۰۰۸). اعتماد سازی و پرورش اعتماد به عنوان یک مؤلفه حیاتی از روابط بین فردی در شبکه‌های اجتماعی پدیدار شده است (مک لنان و آمادیا[۸۰]، ۲۰۰۰). در ادبیات مدیریت و روان شناسی صنعتی ـ سازمانی اعتماد در سطوح مختلف مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. در سطح خرد اعتماد به مثابه مؤلفه و عنصری حیاتی از بهره وری فردی و گروهی (هاوانگ و برگرز[۸۱]، ۱۹۹۷)، به هم پیوستگی و اتحاد گروهی (میرسون، ویک و کرامر[۸۲]، ۱۹۹۶)، همکاری و تشریک مساعی (جونز و جرج[۸۳]، ۱۹۹۸) و اثربخشی عملکرد (اسمیت و بارکلی[۸۴]، ۱۹۹۷) دانسته شده است. در سطح کلان ایجاد و پرورش اعتماد از دید مدیران و رهبران سازمان (راس و وایلند[۸۵]، ۱۹۹۶)، در رابطه با امر پاسخگویی که سازمان‌ها نسبت به هم دارند (آمتر و دیگران، ۲۰۰۴)، رفتارهای اخلاقی در بافت‌های سازمانی (اسونسون و وود[۸۶]، ۲۰۰۴)، در رابطه با ایجاد شراکت‌های بین سازمانی و اتحاد‌های صنفی (داس و تنگ[۸۷]، ۱۹۹۸) و در خصوص درک تأثیر فرهنگ ملی بر اعتماد سازی و پرورش اعتماد بین سازمان‌های چند ملیتی (دانی[۸۸] و دیگران، ۱۹۹۸) مورد بررسی قرار گرفته است.
۲-۱-۱-۵-۱-۴- تأثیر فرمندی
آخرین شایستگی عاطفی ـ اجتماعی یعنی ترویج تأثیر فرمندی، به استفاده از تأثیر غیر قهری و غیر جبری برای هدایت و هماهنگی فعالیت‌های اعضای سازمان برای دستیابی به اهداف خاص گروهی (ساندرا و لانکوا، ۱۹۹۶)، توانایی فرد برای برقراری ارتباط با یک پنداره خوب تدبیر شده از آینده، ایجاد اعتماد بین همکاران و اتخاذ اقداماتی اثربخش برای دستیابی به اهداف سازمانی اطلاق می‌شود (باندلی، ۲۰۰۸). در ادبیات مدیریت و روان شناسی صنعتی ـ سازمانی ترویج تأثیر کاریزماتیک در بطن مطالعه رهبری قرار گرفته است (پاروانوا[۸۹] و دیگران، ۲۰۰۶). طی بیست سال گذشته چند نظریه در ادبیات روان‌شناسی صنعتی ـ سازمانی شهرت یافته که این تئوری‌ها عبارتند از: تئوری مسیر ـ هدف، مبادله رهبر ـ پیرو، رهبری تبادلی و تحول آفرین و رهبری کاریزماتیک؛ ترویج تأثیر کاریزماتیک از تئوری، تحقیق و نتایج تجربی هر یک از این حوزه‌ها نشأت می‌گیرد (باندلی، ۲۰۰۸).
۲-۱-۱-۵-۲- مدل شایستگی عاطفی اجتماعی گلمن
گلمن (۱۹۹۵) با بررسی تقریباً ۲۰۰ مدل شایستگی ۲۵ شایستگی عاطفی ـ اجتماعی را که با بیشترین دقت عملکرد عالی را در بسیاری از مشاغل پیش‌بینی می‌کردند شناسایی کرد. وی این شایستگی‌ها را در ۵ بعد از هوش عاطفی یعنی: خودآگاهی، خود تنظیمی، خودانگیزشی، آگاهی اجتماعی و مهارت‌های اجتماعی سازمان‌دهی کرد. تحقیقات انجام شده با بهره گرفتن از پرسشنامه شایستگی عاطفی ـ مقیاسی برای اندازه‌گیری هوش عاطفی که توسط بویاتزیز، گلمن و آرهی ساخته شده بود ـ منجر به بوجود آمدن یک نسخه اصلاح شده از مدل اصلی شد و چارچوب شایستگی شامل چهار بعد خودآگاهی، خود مدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط گردید (چرنیس و آدلر[۹۰]، ۲۰۰۰).
گلمن (۱۹۹۸) بین هوش عاطفی و شایستگی عاطفی تفاوت قائل می‌شود؛ وی بیان می‌کند که هوش عاطفی یک قابلیت اکتسابی است که هنگامی که تحقق پیدا می‌کند از طریق شایستگی عاطفی نمود یافته و ظهور می‌یابد. یعنی هوش عاطفی از طریق شاخص‌هایی تحت عنوان شایستگی‌های عاطفی نشان داده می‌شوند که احتمالاً با عنوان توانایی‌های شایستگی عاطفی بهتر درک و فهمیده می‌شوند، به بیان دیگر شایستگی عاطفی یک توانایی اکتسابی مبتنی بر هوش عاطفی است که موجب عملکرد برجسته در کار می‌شود (گلمن و دیگران، ۲۰۰۲؛ بویاتزیس و گلمن[۹۱]، ۲۰۰۲).
مدل گلمن (۱۹۹۵) دو حیطه را شامل می‌شود، شایستگی فردی و شایستگی اجتماعی. بین این دو حیطه چهار دسته شایستگی یا مجموعه شایستگی‌های مرتبط به هم هست که عبارتند از: خودآگاهی، خود مدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط. حیطه شایستگی فردی از دو دسته خودآگاهی و خود مدیریتی تشکیل شده است. حیطه شایستگی اجتماعی نیز متشکل از دو دسته آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط است. خودآگاهی و خود مدیریتی مهارت‌های درون فردی و آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط مهارت‌های بین فردی‌اند (مولیگان[۹۲]، ۲۰۰۳). چهار دسته اصلی شایستگی سلسله مراتبی‌اند بدان معنا که خودآگاهی و آگاهی اجتماعی (شناخت) به صورت پایه و اساسی برای رشد یا ماهر شدن در خود مدیریتی و مدیریت روابط (تنظیم) عمل می‌کنند. خودآگاهی عاطفی پیش نیاز خود مدیریتی اثربخش است، خود مدیریتی نیز پیش‌بینی کننده مهارت‌های اجتماعی (یعنی مدیریت روابط) است (آماندسون[۹۳]، ۲۰۰۳).
۲-۱-۱-۵-۲-۱- شایستگی فردی
خودآگاهی: خودآگاهی به معنی داشتن درک عمیقی از عواطف، قوت‌ها، ضعف ها، ارزش‌ها و انگیزه‌های خود می‌باشد (گلمن و دیگران، ۲۰۰۲). مایر و گهر[۹۴] (۱۹۹۶) بیان می‌دارند که خودآگاهی فرد پیوند تفکر، احساس و عمل را ممکن می‌سازد. این مفهوم ارتباط علی چگونگی توضیح بویاتزیس و گلمن (۲۰۰۲) را راجع به خودآگاهی که این گونه برای آن شاهد آورده می‌شود را بیان می‌کند: هنگامی که فرد از احساسات خویش آگاه است، می‌داند که چرا عواطف و احساسات رخ می‌دهند و دلالت‌ها و معانی احساساتش را درک می‌کند.
خودآگاهی لازمه اقدامات آتی است؛ هر چه خودآگاهی فرد بیش‌تر باشد احتمال بررسی و آزمون روش‌های گوناگون انجام یک عمل نیز بیش‌تر می‌شود. ساسیک و مجرین[۹۵] (۱۹۹۹) دریافتند که خودآگاهی می‌تواند برای افراد کنترل ادراک شده بیش‌تری را نسبت به پیشامدها و پیامدهای بین فردی در کارشان ایجاد کند. به طور خلاصه گلمن (۱۹۹۸) خودآگاهی را درک عواطف و روشن کردن مقاصد خود می‌داند. خودآگاهی در تئوری هوش عاطفی گلمن بسیار برجسته است و مبنایی را برای سه دسته شایستگی دیگر در مدل وی فراهم می‌کند (دافی[۹۶]، ۲۰۰۶).
۲-۱-۱-۵-۲-۲- شایستگی فردی
مدیریت بر خودگلمن و دیگران (۲۰۰۲) خود مدیریتی یا مدیریت بر خود را گفتگوی دائمی درونی که ما را از این که زندانی عواطفمان شویم آزاد می‌کند، با جلوگیری از این که عواطف و احساسات مخل ما را از راه به در کنند تعریف می‌کند. در سیر تکاملی هوش عاطفی در سال ۱۹۹۸ این اصطلاح خود کنترلی یا کنترل بر خود نامیده می‌شد اما در بازبینی مجدد به خود مدیریتی یا مدیریت بر خود تبدیل شد. مفهوم زیر بنایی این شایستگی عاطفی خود تنظیمی است. خود تنظیمی هنگامی اتفاق می‌افتد که فرد تکانه‌ها یا عواطف غم انگیز خود را مدیریت کند (گلمن، ۱۹۹۸). سارنی[۹۷] (۱۹۹۹) خود مدیریتی را که البته وی آن را خود تنظیمی می‌نامد به مثابه توانایی مدیریت اعمال، تفکرات و احساسات به شیوه‌های سازگارانه و انعطاف‌پذیر در بافت‌های مختلف، خواه اجتماعی باشند یا فیزیکی تعریف می‌کند. خود مدیریتی انگیزه تمرکز یافته‌ای است که فرد برای دستیابی به اهدافش دارد. که شامل میزان توانایی فرد برای حفظ شفافیت ذهنی و انرژی تمرکز یافته هنگام جستجوی اهداف می‌باشد که با کنترل مداوم احساسات و تکانه‌ها به منظور ایجاد جوی از اعتماد، آسایش و انصاف نشان داده می‌شود (گلمن و دیگران، ۲۰۰۲).
۲-۱-۱-۵-۲-۳- آگاهی اجتماعی
آگاهی اجتماعی بر آگاهی افراد نسبت به کسانی که پیرامون آن‌ها هستند و گرایش افراد برای عمل طبق آن آگاهی تأکید می‌کند. برای مثال در محیط کاری که گلمن از آن در مدل عملکرد مدار خود استفاده می‌کند دانستن این موضوع که چه زمانی باید در کوتاه مدت خدمتی را انجام داد یا چه زمانی باید صبر کرد تا بتوان در بلند مدت به منافع بیش‌تری دست یافت بیانگر افرادی است که شایستگی خدمت‌رسانی بالایی دارند. توجه به علایق دیگران اساس شایستگی عاطفی گرایش به خدمت در حیطه آگاهی اجتماعی است. آگاهی اجتماعی به معنای هماهنگ بودن با این که دیگران در لحظه‌ای خاص چه احساسی دارند به گونه‌ای که بتوان به طور مناسب عمل کرد می‌باشد، همدلی کردن بخش اعظمی از آگاهی اجتماعی ست (گلمن و دیگران، ۲۰۰۲)
۲-۱-۱-۵-۲-۴- شایستگی اجتماعی/ مدیریت روابط
تأکید مدیریت روابط بر رابطه متقابل بین خود و دیگران در یک سطح عاطفی برابر است. مدیریت روابط از مهارت‌های شایستگی عاطفی برای افزایش رفاه و بهزیستی افراد پیرامون در بافت‌های فردی یا سازمانی استفاده می‌کند. شایستگی اجتماعی بر مهارت‌های شایستگی موجود در سه دسته شایستگی دیگر مبتنی است: مجموعه سه شایستگی خودآگاهی، خود مدیریتی و همدلی همگی با هم در مدیریت روابط جمع می‌شوند (گلمن و دیگران، ۲۰۰۲). سارنی (۱۹۹۹) بیان می‌کند که افراد فاقد شایستگی عاطفی تأکید بیش از اندازه‌ای را بر یک راهبرد برای کنارآمدن با شرایط و عواطف و احساسات مختلف نشان می‌دهند. تنوع و انعطاف پذیری در بکارگیری و استفاده از راهبردهای سازگاری و تنظیم عاطفی به وضوح دارای انطباق پذیری اثربخش‌تری برای خود است این شایستگی به کنترل عواطف دیگران بر می‌گردد (گلمن و دیگران، ۲۰۰۲).
مدیریت روابط یک هدف دارد: هدایت افراد در مسیر درست؛ به عبارت دیگر مدیریت روابط به معنای توانایی دوستی کردن هدفمندانه برای سوق دادن افراد در مسیری واحد برای دنبال کردن یک هدف که شامل توانایی کنترل عواطف دیگران با بهره گرفتن از ترکیبی از مهارت‌های شایستگی خودآگاهی، خود مدیریتی و آگاهی اجتماعی است می‌باشد (گلمن و دیگران، ۲۰۰۲). به طور خلاصه خودآگاهی با شناخت حالت‌ها، رجحان‌ها، منابع و بینش‌های درونی ارتباط دارد؛ مدیریت بر خود به به مدیریت حالت‌ها، نکانه‌ها و منابع درونی بر می‌گردد؛ آگاهی اجتماعی مربوط به چگونگی اداره کردن روابط و آگاهی از عواطف، نیازها و علائق دیگران است و مدیریت روابط مربوط به مهارت یا زبردستی در ایجاد پاسخ‌های مطلوب در دیگران است (گلمن، ۱۹۹۸).
۲-۱-۱-۵-۳- مدل شایستگی عاطفی: وربیکی، بلسچاک و باگازی
بر اساس تحقیقات انجام شده در زمینه روان شناسی رشد (سارنی، ۱۹۹۹)، خود تنظیمی عاطفی (بوننو[۹۸]، ۲۰۰۱) و روان شناسی اخلاقی (دیلان[۹۹]، ۱۹۹۵) وربیکی و دیگران (۲۰۰۴) به جمع آوری هفت مهارت ظاهراً متناقض عاطفی پرداخته‌اند که اگر افراد خواهان آنند که در حوزه اجتماعی که فعالیت می‌نمایند به شایستگی عاطفی دست یابند این مهارت‌ها باید به خوبی با یکدیگر ترکیب شوند. به بیان ساده‌تر به زعم آن‌ها شایستگی عاطفی ترکیبی از این هفت مهارت است. هر چقدر افراد بتوانند بهتر این مهارت‌ها را هدفمندانه ترکیب کنند بهتر می‌توانند موقعیت‌های چالش انگیز عاطفی را مدیریت کنند (هوی[۱۰۰]، ۱۹۹۹).
در ذیل به تشریح هر یک از این مهارت‌ها پرداخته می‌شود.
۲-۱-۱-۵-۳-۱- پذیرش دیدگاه دیگران
مهارت خود را جای دیگری قرار دادن است که بخش آموخته شده و مرکزی همدلی است و به عنوان پاسخ عاطفی که حاصل درک و فهم حالت یا وضعیت عاطفی دیگران است و با آن چه دیگری احساس می‌کند یا انتظار می‌رود که احساس کند برابر یا مشابه است تعریف می‌شود (آیزنبرگ، ۲۰۰۰). توانایی با دیگران احساس کردن (احساس دیگران درا داشتن) مؤلفه اصلی شایستگی عاطفی است و عهده دار افزایش پیوندهای اجتماعی بین مردم است (سارنی، ۱۹۹۹). افراد همدل شنوندگان بهتری هستند؛ آن‌ها احساسات دیگران را در می‌یابند، مبنایی را برای تأثیرگذاری بهتر بر دیگران گسترش می‌دهند و تمایل دارند که عملکرد بهتری داشته باشند (اسپنسر و اسپنسر[۱۰۱]، ۱۹۹۳).
۲-۱-۱-۵-۳-۲- مدیریت ابراز عواطف خویش
مهارت کلیدی در مدیریت عواطف آگاهی فرد نسبت به این مسئله است که ابراز عواطف و احساساتش بر دیگران تأثیر می‌گذارد و می‌تواند به صورت راهبردی برای کسب منفعت به کار برده شود (سارنی، ۱۹۹۹). کنترل ابراز عواطف می‌تواند به بازیگری تشبیه شود و تلبیس عاطفی نامیده شده است زیرا که غالباً بین آن چه که احساس می‌شود و آن گونه که ارتباط برقرار می‌شود تفاوت وجود دارد (سارنی، ۱۹۹۹). در تحقیقات سازمانی مدیریت عواطف (مطابق با قواعد احساسی) کار عاطفی (مامبی و پاتنم[۱۰۲]، ۱۹۹۲؛ اشفورت و تامیاک[۱۰۳]، ۲۰۰۰) یا مدیریت تأثیر (اسچلنکر[۱۰۴]، ۱۹۸۰) نامیده شده است. گلمن (۲۰۰۱) در این خصوص می‌گوید مؤثرترین افراد واکنش‌های دیگران را درک کرده و پاسخ‌های خود را برای پیشبرد تعامل به خوبی تنظیم می‌کنند.
۲-۱-۱-۵-۳-۳- کمک به دیگران برای پذیرش احساسات فرد
شایستگی عاطفی گرچه ابزاری کارآمد برای مدیریت ابراز خود است اما به منابعی نیاز دارد (فلدمن برت و گراس[۱۰۵]، ۲۰۰۱) و بنابراین کار عاطفی نیز نامیده می‌شود (مامبی و پاتنم، ۱۹۹۲؛ موریس و فلدمن[۱۰۶]، ۱۹۹۶). در حالی که نشان دادن عواطف واقعی به تلاش اندکی نیاز دارد (لیری و کاوالسکی[۱۰۷]، ۱۹۹۰) کنترل شدیدی برای نشان دادن عواطفی که متفاوت هستند از آن چه که فرد در موقعیت فعلی واقعاً احساس می‌کند مورد نیاز است. موریس و فلدمن (۱۹۹۶) در این خصوص می‌گویند آن چه که تنظیم ابراز عاطفه را دشوارتر، و بنابراین کاربرتر می‌کند، دقیقاً آن مواقعی هستند که تعارضاتی بین عواطف اصیل و واقعی و عواطف مطلوب از نظر سازمانی وجود دارد. گاهی اوقات راهبرد بهتر آن است که فرد به دیگران کمک کند تا عواطف و احساساتش را بپذیرند به جای این که در هر موردی تلاش کند عواطف و احساساتش را تغییر دهد یا مخفی نماید. افراد مؤثر نه تنها توانایی تلبیس یا پنهان نمودن عواطف و احساساتشان را به شیوه‌ای راهبردی دارند بلکه همچنین قادرند عواطف واقعی و اصیل‌شان را به دیگران بقبولانند و باعث شوند که دیگران با آن‌ها احساس راحتی کنند. در این خصوص برخی روان شناسان درباره سرایت عاطفی صحبت می‌کنند (هتفیلد[۱۰۸] و دیگران، ۱۹۹۴). نتیجه ابراز عواطف اصیل و واقعی این می‌شود که فرد می‌تواند بر اسنادهای دیگران اثر بگذارد مبنی بر این که فرد قابل اعتماد و موثقی است، چنین اسناد‌هایی کلید عملکرد شغلی اثربخش است (گلمن، ۲۰۰۱).
۲-۱-۱-۵-۳-۴- عدم احساس گناه در صورت داشتن هدف راهبردی
مهارت‌های مدیریت استراتژیک عواطف چنان چه ارتباط برقرار کننده در بکارگیری آن‌ها برخلاف واقع انتظار داشته باشد که دچار عذاب وجدان خواهد شد بی‌ارزش خواهد بود (وربیکی و دیگران، ۲۰۰۴). در این خصوص رفییلی و ساتن[۱۰۹] (۱۹۸۷) به صورت ضمنی به احساس گناه به عنوان یکی از پیامدهای تنظیم عواطف هنگامی که در مورد تعارض شخصیت ـ نقش و یا برخورد میان ارزش‌های شخصی و الزامات نقشی صحبت می‌کنند، اشاره می‌نمایند. مفهوم از خود بیگانگی کارکنان، به عنوان یکی از نتایج کار عاطفی، نیز می‌تواند راهی برای سازگاری با احساس گناه دائمی باشد که از کار عاطفی (یعنی تلبیس عاطفی) ناشی شده است (هاچسچیلد[۱۱۰]، ۱۹۸۳). این گونه عواطف منفی ست که تهدیدی را برای رفاه عاطفی ایجاد می‌کند ـ در واقع تحقیقات انجام شده تعارض شخصیت ـ نقش را به عنوان تهدیدی مهم برای رفاه کارکنان شناسایی کرده است (کاپلانف کوپ و فرنچ[۱۱۱]، ۱۹۷۵). به همین نحو کینگ و ایمانز (۱۹۹۰) استدلال می‌کنند که دو سوگرایی ابراز عاطفه با احساس گناه که با صرف منابع افراد دیگر ممکن است منجر به استرس و فرسودگی شغلی شود ارتباط دارد (کوردز و دوهرتی[۱۱۲]، ۱۹۹۳). به طور خلاصه افرادی که در زمینه ابراز عواطفشان قادرند احساس گناه نکنند یا کم‌تر احساس گناه می‌کنند یا توانسته‌اند بر عواطف منفی‌شان غلبه کنند نسبت به کسانی که هنگام استفاده از عواطفشان به مثابه ابرازی استراتژیک احساس گناه می‌کنند، احساس رضایت و راحتی بیش‌تری کرده و در نتیجه اثر بخش‌تر خواهند بود (وربیکی و دیگران، ۲۰۰۴).
۲-۱-۱-۵-۳-۵- احساس اصالت
اریکسون[۱۱۳] (۱۹۹۷) اشاره می‌کند که ما در یک فرهنگ عاطفی درمانی که در آن فرایند مدیریت عواطف عادی فرض می‌شود زندگی می‌کنیم؛ مفروضه‌ای که حداقل برای مشاغل حوزه خدماتی، که به طور گسترده‌ای بوسیله قواعد عاطفی سازمان یا تاکتیک‌های ارتباطی‌ای که برای تسهیل اقناع سازی ایجاد شده‌اند تسخیر شده، مناسب به نظر می‌رسد. چنین دیدگاهی به افراد اجازه می‌دهد که در امر مدیریت عواطف به گونه‌ای که با رفاه و اصالت سازگار است مشارکت کنند: چنین مفهوم سازی مجددی دیدن مدیریت عواطف را به عنوان یک بخش عادی از تجربه عواطف میسر می کند. اگر چنین باشد آنگاه ممکن است که عواطف و احساسات مدیریت شده به طور بالقوه بخشی واقعی یا معتبر از تجربه عاطفی به مثابه عواطف خود به خود تجربه شده باشد (اریکسون، ۱۹۹۷). چنین استدلالی توسط تحقیقات انجام شده بر روی اثرات مدیریت عواطف در بافت‌های کاری تأیید شده است (بالان و دیگران[۱۱۴]، ۱۹۹۷). در نتیجه افرادی که قادرند چنین دیدگاهی را در مورد مدیریت عواطف بپذیرند می‌توانند هدف استراتژیک و بکارگیری عواطف ابراز شده را با عواطف و احساساتی از اعتبار و اصالت، ولو آن که به صورت استراتژیک عمل شود ترکیب نمایند. اشفورت و تامیاک (۲۰۰۰) اشاره می‌کنند که تقریباً نیمی از افراد در مطالعه شان در خصوص مشاغل خدماتی دامنه وسیعی از عواطف را نشان داده و وانمود می‌کردند و در عین حال در نقش‌شان همچنان احساس اصالت می‌کردند. یعنی چنین افرادی قادر بودند وجهه‌ای از توجه را برای ایفای نقش‌هایشان اتخاذ نمایند و در عین حال اصالت خودشان را حفظ کنند.
۲-۱-۱-۵-۳-۶- دیدگاه کنایه‌ای
هچ[۱۱۵] (۱۹۹۷) بیان می‌کند که کنایه بواسطه تمایل به رها کردن شیوه‌های مرسوم نگریستن به تجربه و امتحان کردن واژگان تازه و جریان‌های قابل تفسیر بدست می‌آید. به زعم سیتینگ رورتی (۱۹۸۹) و هچ (۱۹۹۷) کنایه گو‌ها افرادی هستند که در می‌یابند که هر چیزی با شرح و توضیح مجدد می‌تواند به گونه‌ای ساخته و پرداخته شود که خوب یا بد به نظر برسد و عدم تلاش شان برای شکل‌دهی معیارهای انتخاب آن‌ها را در موقعیتی قرار می‌دهد که سارتری آن را فوق پایدار می‌نامد: هرگز کاملاً قادر نیستند که خودشان را جدی بگیرند به خاطر این که همیشه از این مسئله آگاه هستند که شرایطی را که در آن خودشان را توصیف می‌کنند در معرض تغییر است. به همین نحو کنایه به عنوان مکانیزمی که باید به افراد اجازه دهد وضعیت‌های عاطفی مبهم را تحمل کنند و گه گاهی راهبردهای سازگاری متناقضی را به کار گیرند عمل می‌کند (هچ، ۱۹۹۷). از آن جایی که کنایه وضعیت‌های عاطفی و ذهنی متناقض را در بر می‌گیرد می‌تواند واقعیت‌های متناقض دیگری را نیز تقویت کند، برای مثال به طور همزمان مدعی و مراقب بودن. به علاوه برخی از راهبردهای سازگاری عاطفی ممکن است در افراد اضطراب ایجاد کند، اما کنایه ممکن است به افراد کمک کند تا این گونه عواطف منفی را به صورت یک چشم ‌انداز درآورند (وایلنت، ۱۹۹۸) زیرا مثل مزاح و شوخی فاصله‌ای را با عواطف منفی ایجاد می‌کند (کلتنر، ۱۹۹۵). توانایی نشان دادن حس شوخ طبعی و سعه نظر نسبت به یک فرد همچنین جزئی از مفهوم خود ارزیابی صحیح گلمن (۱۹۹۸) است که به شدت با هوش عاطفی پیوند یافته است. به طور خلاصه دیدگاه کنایه‌ای افراد را قادر می‌سازد تا بهتر بتوانند به مدیریت نیازهای متناقض شغل‌شان بپردازند (وربیکی و دیگران، ۲۰۰۴).
۲-۱-۱-۵-۳-۷- نقش هنجارهای فردی
کارکنان هنگامی که در حضور ارباب الرجوع به عواطف خود می‌پردازند باید مطابق با هنجارهای سازمان و هنجارهای فردی شان عمل کنند. آن چنان که سارنی (۱۹۹۹) بیان می‌کند: شایستگی عاطفی رشد یافته فرض را بر این می‌گذارد که ویژگی اخلاقی و ارزش‌های اخلاقی عمیقاً بر پاسخ‌های عاطفی فرد به گونه‌ای که تمامیت فردی را بهبود می‌بخشد تأثیر می‌گذارد. گلمن (۱۹۹۸) بیان می‌دارد که حفظ و نگهداری استانداردهای صداقت و امانت عامل تعیین کننده قابلیت اعتماد و از این رو یکی از پیامد‌های هوش عاطفی است و هوی (۱۹۹۹) اهمیت احساس صداقت، انصاف، عدالت و احترام را برای تقویت فرایندهای تغییر در سازمان‌ها تأیید می کند. روی هم رفته شایستگی عاطفی مربوط به یافتن تعادلی بین خود (و آن چه که فرد احساس و بیان می‌کند) و محیط (یعنی این که چگونه محیط اجتماعی محدودیت‌ها و فشارهایی را اعمال می‌کند و فرد را می‌پذیرد و به وی پاسخ می‌دهد) است (سارنی، ۱۹۹۹). غالباً افراد وسوسه می‌شوند که در رفتارهای غیر اخلاقی خواه به واسطه خود فریبی ایجاد شده باشد یا فشارهای وارده مربوط به انتظارات عملکردی، اوامر سرپرستان یا درخواست‌های ارباب الرجوع درگیر شوند. چنان چه افراد بخواهند تمامیت خود را در سازمان حفظ کرده و در عین حال به انتظارات موجود پاسخ دهند می‌بایست چنین تقاضاهایی را با قواعد رفتاری خود تطبیق دهند (وربیکی و دیگران، ۲۰۰۴).
افرادی که شایستگی عاطفی بالایی دارند بهتر می‌توانند هفت قابلیت عاطفی‌ای که در بالا توضیح آن‌ها آورده شد را با هم ترکیب کنند.
۲-۱-۱-۶- رویکردهای شایستگی
۲-۱-۱-۶-۱- رویکرد رفتاری
در این رویکرد، شایستگی بر اساس اصطلاحات رفتاری معرفی می‌شود و به طور عمده به معرفی نوعی از رفتارها که با عمکرد عالی ارتباط دارند، گفته می‌شود.
آغاز این رویکرد، به انتشار مقاله مک کللند باعنوان، آزمون شایستگی به جای آزمون هوش، در سال ۱۹۷۳ استناد می‌شود. الگو‌های مختلف این رویکرد، بر مطالعه رفتار افراد دارای عملکرد ممتاز و برتر استوار است.
در این رویکرد، شایستگی‌ها بر حسب ویژگیهای اصلی شخصی، نظیر عادات، ویژگیهای شخصیتی، دانش، مهارت و انگیزه‌های فرد در کسب و شغل که به طور معمول با عملکرد عالی در ارتباط هستند، به راه‌های مختلفی تعریف می‌شوند (مرکز آموزش ایران خودرو، ۱۳۸۶).
۲-۱-۱-۶-۲- رویکرد استانداردها
این رویکرد بر اساس تجزیه و تحلیل کارکردی شغلی یا پست سازمانی، به معرفی حداقل استانداردهای عملکرد در پستهای مدیریتی برای تضمین کیفیتی معین در نتیجه شغل، می‌پردازد. این رویکرد، اصولاً با تعریف سطح حداقلی از عملکرد قابل پذیرش در یک شغل و یا موقعیت شغلی، ارتباط دارد؛ به نظر می‌رسد که این رویکرد بر برونداد واقعی شغل تأکید دارد؛ یعنی تمرکز و توجه این رویکرد به خود شغل است نه شاغلی که آن را انجام می‌دهد. شایستگی‌های ضروری هر شغل یا موقعیت، طبق فرایند مبتنی بر تحلیل‌های وظیفه‌ای شغل شناسایی می‌شوند.
به طور کلی این فرایند عبارت است از: شناسایی نقش‌ها و عناصر کلیدی شغل، توصیف دقیق استانداردهای پذیرفته شده و معیارهای عملکرد کاری و سرانجام شناسایی نوع شایستگی‌های مورد نیاز بر‌ای انجام آن به گونه‌ای که استانداردها تحقق یابند. این رویکرد بر آنچه هست تأکید دارد و نه آنچه باید باشد. بنابراین سطح حداقلی عملکرد قابل قبول را در یک شغل یا موقعیت تعیین می‌کند و نه سطح عالی و برتر عملکرد را.
مهم‌ترین انتقادهایی که به رویکرد استانداردها شده است، عبارتند از:
شکستن نقش مدیریتی به نقشها و اجزای کوچکتر: در فرایند خردشدن، ممکن است مجموع بخشهای مجزا نتوانند درنهایت تصویر کلی نقش مدیریتی را ترسیم کنند.
نادیده گرفتن اهمیت و نقش محتوای شغلی: مدیریت نمی‌تواند از محیطی که در آن اجرای نقش می‌کند، جدا باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 12:40:00 ق.ظ ]




ایجاد زمینه ای برای برنامه ریزی و هدف گذاری مدیران،جهت استفاده ی بهینه از منابع موجود در جریان سرمایه گذاری برای تولید هرچه بیشتر خروجی ها و دستیابی به درآمد فروش بیشتر
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۱-۴-سوالهای تحقیق
این پژوهش برای پاسخ به سئوالهای زیر می باشد:
سوال های اصلی:
چگونه می توان سنجید که آیا شرکت های دارویی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران،از منابع خود در راستای تولید مواد دارویی به نحو مطلوب و کارا استفاده می کنند؟
این سنجش و ارزیابی،از طریق چه روش و با چه شاخص و معیارهایی انجام می گیرد؟
آیا بین براورد امتیاز کارایی نسبی توسط تکنیک DEA برای شرکتهای دارویی، وبازده سهام رابطه معناداری وجود دارد؟
سوال های فرعی
امتیاز کارایی واحدهای مورد بررسی به چه میزان می باشد؟
شرکت های دارویی الگو کدامند؟
آیا بازده سهام شرکت های کارا از بازده سهام شرکت های ناکارا بیشتر است؟
۱-۵- فرضیات تحقیق:
بین کارایی نسبی شرکت های دارویی (تجزیه و تحلیل از روش DEA )و بازده سهام این شرکت ها رابطه معنادار وجود دارد.
بازده سهام شرکت های دارویی کارا از بازده سهام شرکت های دارویی ناکارا بیشتراست.
۱-۶-مبانی نظری تحقیق
مبانی نظری این تحقیق ، متکی بر مدل های تحلیل پوششی داده ها می باشد و بازده سهام می باشد. نسبت های DEA در حقیقت یک روش برنامه ریزی ریاضی برای اندازه گیری واحد های تصمیم گیرنده بر اساس مجموعه ای از مشاهدات است که بدین وسیله اقدام به تخمین تجربی مرز کارایی می کند. این روش یک تابع مرزی را بدست می دهد که در آن، تمام داده ها تحت پوشش قرار می گیرند و به همین دلیل آن را “تحلیل پوششی داده ها” یا “تحلیل فراگیر” می نامند. از آنجا که روش مزبور مبتنی بر مجموعه ای از مسائل بهینه سازی است و هیچ گونه پارامتری جهت تحلیل وجود ندارد،جزء روش های غیر پارامتریک محسوب می شود.(Charens&Cooper,1978) که مدل اولیه آن در سال ۱۹۵۷ بر پایه نظریه فارل بنا شده است. این مدل توسط چارنز و همکاران در سال ۱۹۷۸ توسعه یافت آنها به دید گاه غیر پارامتریک فارل که در سال ۱۹۵۷ برای ارزیابی کارایی واحد های تصمیم گیری با دو نهاده و یک ستاده مطرح شده بود استفاده از برنامه ریزی ریاضی را اضافه کردند که به مدل CCR با بازدهی به مقیاس ثابت معروف شد ، که توانایی اندازه گیری کارایی با چندین ورودی و چندین خروجی را داشت. (kwon etal,2008) در سال ۱۹۸۴ بنکر ،چارنز و کوپر با تغییر در مدل CCR مدل جدیدی به نام BCC با بازدهی بر مقیاس متغیر را مطرح نمودند .(مهرگان ،۱۳۸۷) یکی از محدودیت های مدل های سنتی(CCR&BCC) تکنیک DEA ،اعلام همزمان امتیاز کارایی یک، برای چندین واحد تصمیم گیرنده(DMU) می باشد،که برای تعدیل این محدودیت یک بار دیگر به رتبه بندی واحدهای کارا با مدل های مختلف رتبه بندی پرداخته می شود. ( Andersen& Petersen,1993) یک مدل غیر پارامتریک دیگر که معروف بهSBM توسط فرید وهمکاران در سال ۱۹۹۹ گسترش یافت به طور همزمان کاهش ورودی ها و افزایش خروجی ها را مورد توجه قرار می دهد. . همچنین تفاوت دیگر این مدل با سایر مدل های DEA ، تعیین کاراترین واحد، در میان سایر واحدهای کارا می باشد. ((Asbullah&Jaffar.,2010 مدل های ابر کارا توانایی محاسبه امتیاز کارایی برای هر واحد و به طور همزمان اعلام رتبه بندی واحدهای مورد بررسی را دارد،(Avkiran,2011,) همپنین DEA برای شناساندن واحدهایی که بهترین عملکرد را دارند تا مورد الگو برداری توسط واحد های دیگر قرار بگیرند مفید می باشد.(Naveean et.all,2005) از طرفی رفتار بازده سهام یکی از موضوعات مورد توجه و مهم در بورس اوراق بهادار تهران است. همان گونه که گفته شد سرمایه گذاران و تحلیل گران نیاز به ابزاری دارند که بتواند بازده یک سرمایه گذاری را پیش بینی کند و همین نیاز است که موجب به وجود آمدن مدل هایی برای پیش بینی بازده سهام شده است. عمده پژوهش های انجام شده در جهت شناسایی عوامل تأثیر گذار بر بازده سهام، داده های بازار و داده های مالی را مورد آزمون قرار داد ه اند و به ندرت داده های حسابداری صرف مورد آزمون قرار گرفته اند. .(ثقفی و سلیمی،۱۳۸۴) نرخ بازده سهام یکی از معیارهایی است که می توان آن را به عنوان معیار ارزیابی عملکرد شرکت ها مورد استفاده قرار داد. نرخ بازده سهام را می توان میزان تغییر ارزش دارایی ها در طول یک مقطع زمانی مشخص تعریف کرد،این تغییر ناشی از تغییر در قیت به اضافه هر گونه سود یا بهره پرداختنی است.((Fama,1976 امروزه بورس به عنوان ابزاری بسیار مهم از بازار سرمایه،نقش ویژه ای را در رشد اقتصادی ایفا می کند و با قیمت گذاری،کاهش ریسک،تجهیز منابع و تخصیص بهینه سرمایه،زمینه ای را برای رونق اقتصادی فراهم می کند.(یحیی زاده فر و همکاران،۱۳۸۸) با توجه به اینکه تکنیک DEA قابلیت تجمیع مولفه های حسابداری را داشته و امتیاز واحدی به نام کارایی را اعلام نموده و امکان بررسی رابطه بین امتیاز کارایی حاصل از شاخص های حسابداری و بازده سهام را فراهم می نماید به برآورد امتیاز کارایی با تکنیک های ریاضی و بررسی رابطه آن با بازده سهام خواهیم پرداختیم،به علت وجود معدود تحقیقات داخلی در این حوزه بر آن شدیم این پژوهش را با بهره گرفتن از
سه مقاله ی آوکیران[۳] (۲۰۱۱) ،بکالی[۴](۲۰۱۰) و دادخواه و همکاران (۱۳۸۹) و در کنار آنها با مطالعه ی چندین مقاله ی علمی-پژوهشی که در فصل بعدی هر یک را به اختصار آورده ایم، انجام دهیم.
۱-۷-روش تحقیق
دسته بندی تحقیقات بر اساس هدف :
تحقیقات براساس هدف به سه دسته تقسیم می شوند که عبارتند از (بنیادی ،کاربردی،تحقیق و توسعه) از آنجایی که این تحقیق در جستجوی بررسی مسائل مربوط به کارایی و عدم کارایی شرکت های دارویی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و بررسی رابطه آن با بازده سهام بوده و نتایج حاصل از آن برای حل مشکلات خاص مربوط به این شرکت ها در بورس اوراق بهادار تهران قابل اجراست ،بنابراین ،این تحقیق از نوع کاربردی است.
دسته بندی تحقیقات بر اساس اجرا:
تحقیقات علمی براساس اجرا به سه دسته تقسیم می شوند که عبارتند از (میدانی،پهناگر،ژرفانگر) از آنجایی که در این تحقیق چندین شرکت دارویی مورد مقایسه ی نسبی و ارزیابی قرار می گیرند لذا یک تحقیق میدانی است.
دسته بندی تحقیقات براساس نحوه ی گردآوری اطلاعات:
تحقیقات علمی براساس نحوه ی گردآوری اطلاعات به دو دسته تقسیم می شوند که عبارتند از (توصیفی،آزمایشی) که تحقیق توصیفی شامل روش های پیمایشی ،تحقیق همبستگی،اقدام پژوهی،بررسی موردی و تحقیق علی-مقایسه ای است واین تحقیق یک تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است، زیرا به برررسی ویژگی های یک جامعه ی آماری می پردازد. (سرمد و همکاران،۱۳۸۵)
۱-۸-روش گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها/اطلاعات
در این تحقیق، از روش های کتابخانه ای و میدانی،برای جمع آوری داده ها و اطلاعات،به این صورت استفاده می گردد که در ابتدا ،برای گردآوری اطلاعات،جهت ادبیات تحقیق از روش های کتابخانه ای استفاده شده است، وسرانجام برای جمع آوری داده های مربوط به متغیرهای ورودی و خروجی و بازده سهام، اطلاعات مربوط به متغیر ها از ترازنامه و صورت حساب سود و زیان شرکت های دارویی موجود در پایگاه و بانک های اطلاعاتی بورس اوراق بهادار تهران توسط پژوهشگر گرد آوری شد.برای تجزیه وتحلیل داده ها در حالت کلی از “فرم پوششی مدل ابر کارایی تحت بازده به مقیاس ثابت ماهیت ورودی” مربوط بهDEA استفاده شده و توسط نرم افزارGAMS تحلیل می شود. سپس رابطه نتایج بدست آمده از واحدها با نتایج امتیاز حاصل از قیمت سهامشان توسط روش آماری آزمون همبستگی پیرسون و آزمون t استیودنت توسط نرم افزار SPSS تحلیل خواهد شد.
۱-۹-قلمروی تحقیق
قلمرو تحقیق در سه بعد موضوعی، مکانی و زمانی مشخص می گردد:
قلمرو موضوعی:این تحقیق در زمینه ی سنجش کارایی شرکت های دارویی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با مدل ابر کارای تکنیک تحلیل پوششی داده ها و بررسی رابطه آن با بازده سهام این شرکت ها می باشد.
قلمروی مکانی: پژوهش حاضر به منظور بررسی کارایی،شرکت های دارویی پذیرفته شده در بازار بورس اوراق بهادار واقع در تهران صورت می گیرد.
قلمروی زمانی:تحقیق حاضر از شهریور ۱۳۹۲ به منظور شناسایی مسأله ی اصلی تحقیق وبا مطالعه ی مقالات مرتبط با موضوع آغاز شد، و اطلاعات به کار گرفته شده به عنوان داده هایی برای حل مدل مربوط به بازه ی زمانی۱۳۹۰-۱۳۸۷ می باشد. که در آبان سال ۱۳۹۲ از بانک اطلاعاتی بورس اوراق بهادار تهران تهیه گردید.
۱-۱۰-جامعه و نمونه ی آماری
جامعه ی آماری تحقیق کلیه ی شرکت های دارویی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد که جمعاً۲۷ مورداند و نمونه ی آماری را با رعایت حداقل تعداد واحدها ،همان ۲۷ شرکت مواد دارویی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در نظر می گیریم. به جدول شماره ی ۱ مراجعه گردد.
جدول شماره(۱-۱) جامعه / نمونه آماری منبع:پایگاه اطلاع رسانی بورس اوراق بهادار تهران
www.irbourse.com

 

ردیف نماد نام شرکت
۱۴) دلر داروسازی اکسیر
۱۵) دعبید لابراتوار داروسازی دکتر عبیدی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:39:00 ق.ظ ]




۳-۲-۱ مبدلهای مورد استفاده برای توسعه ی بیوسنسورها
دانلود پایان نامه
بیو سنسورها را می توان بر اساس واحد بیولوژیکی و المان انتقالی آنها تقسیم بندی کرد.المان های بیولوژیکی شامل آنزیم ها،میکروارگانیسم ها و ارگانل ها هستند.وقتی واحد حسگر دچار تغییر شود ویا در محیط اطراف خود تغییری احساس کند پالس مورد نظر به واحد پردازنده و قسمت انتقالی می رسد. در سنسورهای مختلف ارتباط این قسمت ها با هم به روش های گوناگونی برقرار میشود.یکی از این روش ها استفاده ازفیبر نوری است.
وقتی این برهم کنش بین بافت و حسگر به ایجاد واکنش شیمیایی منجر شود میتوان از این سنسورها به عنوان یک وسیله ی تحلیل یا مشاهده و ثبت فرایند استفاده کرد.بر همین اساس فرایند انتقال داده هانیز متفاوت خواهد بود.باید شرایطی را فراهم کرد که داده های به دست آمده بدون کمترین اتلاف به مرحله ی ثبت و پردازش برسند.این راه ارتباطی می تواند حامل اطلاعات انتخابی (هوشمند) و یا تصادفی باشد.به علاوه محافظت از حسگر در مقابل تنش های مکانیکی و شارژ مجدد آن نیز بر عهده ی این بخش است.
۳-۲-۲ واحد حسگر
آنزیم ها ،پروتئین هایی با توانایی عمل بالا و البته انتخابی برای هدف های گوناگون هستند.دسترسی مناسب به آنها در درجات خلوص بالا باعث رشد فزاینده ی استفاده از سنسورهایی شده است که از آنزیم ها به عنوان حسگر استفاده می کنند.محدودیت های اصلی استفاده از آنها PHمحیط مورد استفاده،تنش های یونی،عوامل شیمیایی مزاحم و نوسانات دمای محیط هستند.اغلب این مواد در دمایی بالاتر از ۶۰۸ درجه ی سانتی گراد اثر خود را از دست می دهند. به علاوه سیگنال های به دست آمده از این حسگرها نیز به علت ضعف دامنه با ایجاد نوسانات دمایی در سیستم انتقال اطلاعات دچار گسستگی و پراکندگی می شوند.اغلب این آنزیم ها پس از استفاده در بیو سنسورها اکسید می شوند.یعنی با اکسیژن غیر محلول موجود ترکیب شده و پراکسید هیدروژن تشکیل می دهند.همچنین در سطح مقطع بخش انتقالی واکنش هایی ایجاد می کنند. یکی ا ز مهمترین دلایل استفاده از فیبر های نوری در سنسورها جلوگیری از این گسستگی اطلاعات و انجام واکنش های ناخواسته است.
آنتی بادی ها:
این مواد پروتئین هایی هستند که رفتار انتخابی ندارند.و از لنفوسیت های نوع B در حضور ساختارهای آنتیژنیک ساخته می شوند.بنابر این برای محیط های مورد استفاده یک ساختار و عامل خارجی محسوب می شوند.مولکولهایی با ابعاد بزرگتر از ۱۰Kda میتوانند با این ساختار برهم کنش کنند ولی مولکولهای کوچکتر مانند پروتئین ها و استرودیودها به این روش پاسخ مناسبی نمی دهند.این مواد به شدت استرس پذیر بوده و با سطح مقطع قسمت ا نتقالی پیوند هایی به شکل اسیدهای آمینه و کربوکسیل الدهید ها تشکیل می دهند.
محدودیت های استفاده از این حسگرها نیز مانند آنزیم هاست.به علاوه باید از تشکیل دوباره ی این پیوند ها به علت کاهش PHروی سطح انتقال دهنده جلوگیری کرد.این حسگرها با هر د نوع انتقال دهنده ی نوری و آکوستیکی قابل کاربرد هستند.در جدول زیر خلاصه ای از بعضی المان های بیولوژیکی و ساختارهایی که برای کالیبره کردن بیوسنسورها مورد استفاده قرار می گیرد آورده شده است.

۳-۳ بخش های مختلف یک بیو سنسور فیبر نوری
روش فیبر نوری یا انتقال اطلاعات به دست آمده از این طریق در تعداد زیادی از کاربردهای مترولوژیکی مورد استفاده قرار می گیرد.روش های عمومی مانند تداخل سنجی در فضای آزاد و اسپکتروسکوپی نمونه هایی از این موارد هستد.این نوع از مشاهدات فضای باز بیشتر برای تشخیص عیوب و نواقص کاربرد دارند.میتوان این روش ها را با حسگر های مورد مطالعه ترکیب کرده و مثلا روشی برای تشخیص عیوب ساختاری هدف هایی مانند DNAپیشنهاد کرد.استفاده از موجبر ها برای این منظور مزایایی را برای حفظ کیفیت پرتو و امکان هدایت آن به فواصل دورتر را فراهم می سازد.اندازه گیری به این روش دقیق تر و با عدم قطعیت کمتری صورت می گیرد. همانطور که گفته خواهد شد با انجام محاسبات اپتیکی سرراست میتوان پارامترهای مهم در استفاده از موجبر ها و فیبر های نوری را استخراج و تحلیل کرد.
همانطور که گفته شد استفاده از فیبر های نوری در ابتدا برای انتقال داده های مخابراتی رایج شد بنابر این مواردی مانند کیفیت پرتو و نوفه های ایجاد شده و همچنین ضریب SNRدر آنها رعایت شده است. موضوع باقی مانده محاسبه ی زمان پرواز یا زمان تاخیر در این سنسورهاست که باید باتوجه به نوع حسگر و فاکتور DLبرای انواع مختلف سنسورها تعیین و تحلیل شود.
به هر حال نتایج توسعه ی روش های با کیفیت الکترونیک نوری تاثیر زیادی در انتقال اطلاعات در بیوسنسورها دارد.دلایل اصلی استفاده از موجبرها در بیوسنسورها عبارتند از:
۱-استفاده از روش های غیر الکتریکی برای عملکرد سیستم.این گزینه علاوه برکنترل پذیر کردن فرایند اندازه گیری ایمنی انتقال اطلاعات را نیز تضمین میکند.به علاوه نسبت های فرکانسی و ضریبSNRکنترل شده و برهم کنش های ناخواسته ی الکترومغناطیسی حذف می شود.
۲-اندازه ی کوچک،وزن کم و انعطاف پذیری زیاد.این گزینه امکان دسترسی و اندازه گیری در نواحی دور از دسترس را فراهم می کند.
۳- امکان استفاده در محیط های یونی و خورنده ی شیمیایی. این گزینه مهمترین دلیل استفاده از این روش در بیوسنسورهای مورد استفاده در ترکیبات حساسی مانند خون است.
۴-ارتباط آسان با سایر سیستم های انتقال اطلاعات نوری به عنوان منبع،حافظه یا کانال ارتباطی.
۳-۳-۱ منبع نور
منابع نوری گسترده و متنوعی برای استفاده در بیوسنسورها پیشنهاد می شود.از مهمترین آنها میتوان به دیود لیزرهای نیمه رسانا و گازی با نور همدوس اشاره کرد.همچنین استفاده از لامپ هایIN CANDESCENTبا پهنای طول موجی گسترده نیز رواج زیادی دارد.اخیرا استفاده از LEDها ی حالت جامد با پهنای باند کوتاه نیز رایج شده است.پایداری مهمترین عامل انتخاب منبع نور است.البته ایجاد طول موج های قابل تعیین و کالیبره پذیر بودن سیستم نیز بسیار اهمیت دارد. در اندازه گیری های امروزی همزمان چند پرتو با طول موج های مختلف ارسال و اندازه گیریهای مختلف انجام می شود.در بعضی از کابرد های به عنوان مثال دستگاه های پرتابل LED ها نتایج بهتری به دست می دهند چرا که اولا کوچک و ارزان قیمت تر هستند و در ثانیا مصرف انرژی کمتری دارند و طول موج های انتخابی ایجاد می کنند. مهمترین دلیل استفاده از آنها پیشرفت تکنولوژی ساخت آنها همپای پیشرفت های فیبر نوری و موجبرهای اپتیکی است.در عوض لامپهای تنگستن طول موج های وسیعی ایجاد می کنند و البته شدت بیشتری نیز دارند.هرچند که این لامپ ها پایداری بهتری دارند اما نیازمند یک منبع تغذیه ی قوی بوده و و حرارت ناشی از آنها باعث ایجاد محدودیت هایی در اندازه گیری و کارکرد سایر قطعات می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:39:00 ق.ظ ]




 

تمایل به مهاجرت
قومیت

 

پایین

 

متوسط

 

بالا

 

 

 

کرد

 

۱۱۰

 

۷۵

 

۹۹

 

 

 

ترک

 

۳۶

 

۲۹

 

۴۰

 

 

 

X= ۳٫۲۱ df= 2 sig. = 0.109

 

 

 

در تحلیل داده های کمی این فرضیه نشان داده شده است که میانگین تمایل به مهاجرت در بین شهروندان ترک کمتراز شهروندان کرد زبان است. به منظور بررسی معناداری این تفاوت به جدول آزمون T دو گروه مستقل مراجعه میکنیم. همانطور که مشاهده میشود در آزمون لون دیده میشود که سطح معناداری برابر است با ۰٫۴۰۲ که نشان دهنده برابر واریانس بین دوگروه است لذا در ردیف برابری واریانسها به سطح معناداری دو دامنه مراجعه میکنیم. در این بخش مشاهده میکنیم که سطح دو دامنه برابر است با ۰٫۰۵۹ که به این معنی است که تفاوت تمایل به مهاجرت بین شهروندن کرد زبان و ترک زبان معنادار نیست. همچنین در بررسی رابطه بین دو متغیر از آزمون خی ۲ نیز بهره گرفته شده است که مشاهده میشود مقدار خی۲ برابر است با ۳٫۲۱ و مقدار معناداری برابر است با ۰٫۱۰۹ که نشان دهنده عدم رابطه معنادار بین دو متغیر است. بنابراین فرضیه مذکور تأیید نمیشود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
در بررسی محتوای سوالات کیفی پرسشنامه ها هیچ اشارهای به موضوع قومیت یا مسائل قومی در تمایل افراد به مهاجرت دیده نمیشود. اگرچه برخی افراد در پاسخ به سوال مقصد احتمالی مهاجرت شهرهایی را انتخاب کرده اند که با قومیتشان همخوانی دارد و علت آن را به وجود همزبانان خود در آن شهرها را بیان کرده اند. اما به لحاظ کمی و عددی تعداد این افراد کمتر از میزانی است که بتوان آن را به قومیت و زبان مرتبط دانست.
اکثر مطالعات انجام شده نتیجه فوق را تأیید میکنند. اگرچه قومیت ها در ایران منبع تنشها و مسائل اجتماعی در مناطق مختلف ایران هستند، اما وجود تنوع قومی و زبانی در شهرهای مختلف عاملی تأثیرگذار بر مهاجرتها نبودهاند. به اعتقاد نظریان (۱۳۸۸) روابط بین اقوام در دوره های تاریخی هیچگاه به گونهای نبوده است اقوام نسبت به همدیگر عامل دفع و طرد در محیطهای اجتماعی باشند. لذا نمی توان قومیت و تفاوت زبانی را عاملی برای تمایل و مهاجرت شهروندان بیجاری به مهاجرت به سایر شهرها دانست.
۴-۳-۳ فرضیه سوم
به نظر میرسد بین مذهب و تصمیم به مهاجرت در شهرستان بیجار رابطه معناداری وجود دارد.
با توجه به اینکه متغیر مستقل که در سطح اسمی دو شقی قراردارد و متغیر وابسته در سطح فاصلهای قرار دارد برای بررسی این فرضیه نیز از آزمون تی دو گروه مستقل استفاده میشود.
جدول ۴ - ۳۱ میانگین تمایل به مهاجرت بر حسب مذهب

 

 

 

 

مذهب

 

تعداد

 

میانگین

 

انحراف استاندارد

 

خطای انحراف از میانگین

 

 

 

تمایل به مهاجرت

 

شیعه

 

۳۰۸

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:38:00 ق.ظ ]




اینجانب: سیامک خداقلیدانشجوی مقطع کارشناسی ارشد ناپیوسته در رشته: شیمی تجزیه با شماره دانشجویی: ۹۰۰۷۵۶۰۷۷ که در تاریخ: ۱۰/۰۴/۱۳۹۲ از پایان نامه/ رساله خود تحت عنوان:
طراحی وساخت سنسور نوری برای اندازه گیری همزمان سرب و جیوه بر پایه تثبیت گالوسیانین بر غشای تری استات سلولز به وسیله روش های کمومتریکس
پایان نامه - مقاله - پروژه
با کسب نمره: ۸/۱۸و درجه: عالی دفاع نموده ام بدینوسیله متعهد می شوم:

 

    1. این پایان نامه/ رساله حاصل تحقیق و پژوهش انجام شده توسط اینجانب بوده و در مواردی که از دستاوردهای علمی و پژوهشی دیگران (اعم از پایان نامه، کتاب، مقاله و …) استفاده نموده ام، مطابق ضوابط و رویه موجود، نام منبع مورد استفاده و سایر مشخصات آن را در فهرست مربوطه ذکر و درج کرده ام.

 

    1. این پایان نامه/ رساله قبلاً برای دریافت هیچ مدرک تحصیلی (هم سطح، پایین تر یا بالاتر) در سایر دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی ارائه نشده است.

 

    1. چنانچه بعد از فراغت از تحصیل، قصد استفاده و هرگونه بهره برداری اعم از چاپ کتاب، ثبت اختراع و … از این پایان نامه داشته باشم، از حوزه معاونت پژوهشی واحد مجوزهای مربوطه را اخذ نمایم.

 

    1. چنانچه در هر مقطعی زمانی خلاف موارد فوق ثابت شود، عواقب ناشی از آن را می پذیرم و واحد دانشگاهی مجاز است با اینجانب مطابق ضوابط و مقرات رفتار نموده و در صورت ابطال مدرک تحصیلی ام هیچ گونه ادعایی نخواهم داشت.

 

سیامک خداقلی
تاریخ و امضا
گواهی امضا
دانشجوی فوق الذکر احراز هویت شد فقط امضای ایشان گواهی می گردد.
نام و نام خانوادگی رئیس پژوهش دانشکده
تاریخ و امضا
اراک – میدان امام خمینی- بلوار امام خمینی(ره)- شهرک دانشگاه آزاد اسلامی- صندوق پستی ۵۶۷/۳۸۱۳۵
تقدیر و تشکر :‌
آغاز راه،همیشه با چشم انداز واضحی از پایان همراه نیست ، چرا که رسیدن به آن پایان ، که آغاز دلواپس رسیدنش ، هستی پیمودن گامهای بسیاری را می طلبد. اول گام داشتن بصیرتی فرای چشمان بینا و یافتن دلی پرقوت و گرم برای رسیدن به هدف تا آخرین گام در درونت زمزمه می کند ، آری همین است. دوم گام ، هنر زنده نگاه داشتن امید به روزهای گرم بهاری که پس از سرمای سخت زمستان آرام آرام می آیند و همه هستی را بار و ثمر می بخشد. سوم گام ، تکیه بر نگاه حمایتگر و پذیرنده ای است که با حمایت نگاهش تورا پیش می خواند ، به فراسوی ناشناخته هایی که فردایت را می سازند. چهارم گام ، توان به جا آوردن سپاس قلبی است به خاطر دیدن هر حمایتی در راه گرمتر تپیده است.
اول سپاسم را به خاطر اولین گام در پیشگاه خداوند خالق می گذارم که خود قدرت آغاز و اراده پیمودن ادامه راه را به رایگان ارزانیم داشت ، پس از خدای بلند مرتبه ، سر تعظیم در برابر مادرو پدرم فرود می آورم ، بر دستان پر مهرشان بوسه می زنم و آنان را می ستایم که تجلی مهر و لطف خداوندی برای من هستند ، هر چه دارم بعد از خدا مدیون آنان هستم. از خداوند مهربان برای ایشان طول عمر همراه با سلامتی را طلب می کنم.
سوم سپاس برای نگاه حمایت گر و پشتیبان استاد گرامی جناب آقای دکتر علی نیازی که بدون الطاف بی دریغشان ادامه راهم میسر نبود و از جناب آقای دکتر محمد علیمرادی که مشاوره این پروژه را به عهده داشتند و همچنین از جناب آقای دکتر مجید رمضانی که افتخار داوری این پروژه را به بنده دادند کمال تشکر را دارم. ودیگر سپاس به جهت همه آنانی که به پایان بردن این پروژه را مدیون دعای خیرشون هستم.
تقدیم به
مادر و پدر مهربان و عزیزم
که وجودشان برایم همه عشق است و وجودم برایشان همه رنج ، توانشان رفت تا به توانی رسم و موهایشان سپیدی گرفت تا روسپید مانم ، در برابر وجودشان زانوی ادب بر زمین می­نهم و دستان پر مهرشان را می بوسم
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده
فصل اول : مقدمه
۱-۱- کمومتریکس ۲
۱-۲- روش‌های کمومتریکس ۳
۱-۳- دسته‌بندی داده‌ها ۵
۱-۳-۱- داده‌های مرتبه صفر ۵
۱-۳-۲- داده‌های مرتبه اول ۵
۱-۳-۳- داده‌های مرتبه دوم ۶
۱-۴- آنالیز چند جزئی ۷
۱-۵- روش‌های کالیبراسیون ۷
۱-۵-۱- کالیبراسیون تک متغیره ۷
۱-۵-۲-کالیبراسیون چند متغیره ۸
۱-۶- رگرسیون خطی چند تایی ۹
۱-۷- مولفه‌های اصلی(PC) یا فاکتورهای اصلی ۹
۱-۷-۱- آنالیز مولفه‌های اصلی(PCA) 10
۱-۷-۲- رگرسیون مولفه‌های اصلی (PCR) 11
۱-۷-۳- تکنیک‌های رگرسیون ۱۱
۱-۸- تقسیم بندی روش‌های کالیبراسیون چند متغیره ۱۲
۱-۹- روش های مشتقی در اسپکتروفتومتری ۱۲
۱-۱۰- مقدمه ای بر روش های مشتقی ۱۴
۱-۱۰-۱- روش ها و مزایا ۱۴

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:38:00 ق.ظ ]