از جمله شاعرانی که در زمینه‌ی شعر زهدی برجسته بود، می‌توان رابعه عدویه (وفات ۱۸۵ هـ) را نام برد، چرا که وی دارای قطعاتی از مناجات صادقانه است آن جا که‌ می‌گوید:

 

۱-یا سُروُری وَ مُنْیَتی وَ عِمادی
۲- اَنْتَ رُوُحُ الفوادِ، اَنْتَ رجائِی
۳- کَمْ بَدَتْ مِنْهُ، وَ کَمْ لَکَ عِنْدِی
۴- حَبُّکَ اْلانَ بَغْیتی و نَعیْمِی
۵- لَیْسَ لی عَنْکَ ما حَیَیتْ بِراحٍ
۶- اِنْ تَکُنْ راضیاً عَلَّی فَاِنِی
  وَ اَنیِسی وَ عُدَّتی وَ مُرادی
اَنْتَ لی مُونسٌ وَ شُوقِک زادِی
مِنْ عِطاءِ وَ نِعْمهٍ و اِیادِی
وَجَلاءِ لَعُیْنُ قَلْبِی الْصُادی
اَنْتَ مِنی مُمْکُنُ فِی السَّوادِ
یا مَنِیَ الْقَلبِ قَدْ بَدَا اَسُعادی
(الحرفیش؛ ۱۹۸۶: ۱۱۷)

ترجمه
۱-ای مایه شادی و آرزو و تکیه گاهم و‌ای همدم و مراد و همه چیز من.
۲- همانا تو روح منی، تو امیدی، تو همدم و مونس من هستی، توشه من اشتیاق به توست.
۳- چقدر منت آشکار گشت، چقدر عطا و بخشش و نعمت تو نسبت به من وجود دارد.
۴- در حال حاضر آرزوی من و بهشت من، دوستی توست و مایه روشنی چشمانم قلب گرفتارم است.
۵- جدای از تو چیزی ندارم که با شرابی زنده گردم تو برای من تکیه گاهی در تاریکی هستی.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۶- ای آرزوی قلبم اگر از من راضی گردی خوشبختی من در آن است.
همانا که این، اتصال روحی به خداوند متعال است که در قالب این محبت ظاهر‌ می‌شود، زیرا رابعه عدویه در ابتدای کار خود طعم فقر و دوری را چشیده بود و بعد از آن به عیاشی و بی‌بندوباری پرداخت بعد از آن بیدار شد و پشیمان و توبه کردو از مردم و امور آن‌ها کناره‌گیری کردو همچنین با خود خلوت کرد و نفس خود را با عبادت و ذکر و دعا پاک ساخت. زمانی که طعم ایمان را احساس کرد خود را وقف ذات خداوند متعال نمود و از هرچه که غیر او بود، کناره‌گیری کرد، او دیوانه‌ی عشق الهی شده بود، عشق او نسبت به پروردگارش، دوستی و عشقی که محل خیزش آن بخشش‌های الهی و معانی مخفی وی بود که لازمه شکر و احساس رضایت بود، عشقی که خداوند سزاوار آن است.
از این متون شعری در زمینه‌ی مناجات‌ می‌توان دریافت که مناجات بر دو پایه استوار است: اول، شاعر (داعی) از طریق تعظیم و تمجید خداوند متعال با عبارت‌های ثناء و تقدیس، و دوم، خداوند (مَدْعُو) که بخشنده است و پروردگار و هدایتگر و صاحب تمامی امور و پناهگاه رازها، در حالی که مضمون دعا آشکار و غیر‌واضح و داخل در هر دو شیوه‌ی می‌باشد و فقط از طریق شیوه مناجات فهمیده‌ می‌شود، که یک تصویر صادق در تعبیر از رازهای باطنی و رنجهای درونی شاعر به شمار‌ می‌رود و این مناجات برای او تسکین و از را فع غم‌ها و رنج‌های آزار دهنده‌ی او محسوب‌ می‌شود.

۴-۰۲ دعای شاعران بر ضد دیگران و به ضرر خویش (دعای بالشر)

دعا علیه دیگران دارای ارتباط مشخصی با هجا است، هجا از هنرهای قدیم به شمار‌ می‌رود که ارائه دهنده عاطفه بغض و ناراحتی و میل درونی به سمت عیب‌ها و نقص‌هاست. (تمیمی؛ بی تا:‌۱۱)
هجا یکی از انواع شعری است که شاعر از این طریق کینه و ناراحتی خود را نسبت به بعضی از افراد که سبب ناراحتی او شده‌اند ارائه‌ می‌دهد، (ابو‌شقرا؛ ۲۰۰۵: ۲۵۸) دلیل گرایش شاعران به سمت این نوع از شعر، احساسات سرکوب شده و یا عوامل مخفی است که‌ می‌توان بر اساس روانشناسی آن را احساس کمبود نامید.
هجا برای شاعران یک نوع‌ترس را در برابر مردم ایجاد‌ می‌کند و احساس عدم قدرت بر توافق درونی و اجتماعی در میان جامعه را به آن‌ها القاء‌ می‌کند. (محمد بکر؛ بی تا: ۲۳۴)
البته تفاوت ریزی میان هجا و دعا بر علیه دیگران وجود دارد، دعا بر علیه دیگران در برگیرنده دشنام و فحش و بد دهنی نیست و دلیل آن هم، ارتباط آن با دین و نزدیک بودن به الفاظ قرآن کریم و روایات است در حالی که هجا بر پایه دشنام و فحش و بد دهنی و مسخره کردن و بر شمردن عیب‌هاست.
دعا بر علیه دیگران از جانب شاعران از شیوه‌های دشمنی کلامی است. (نوزاد شکر؛ ۱۴۳۱: ۵۹)

۴-۲- ۰۱ دعا بر ضد خلفا و رجال دولتی‌

و پوشیده نیست که خلفای عباسی در حکومت خود، به زور و ریختن خون مردم برای ثبات حکومت و دولتشان متوسل‌ می‌شدند، و نظام سیاسی ظالمانه در مدیریت دولت عباسی سبب شد تا شاعران تیرهای نقد خود را متوجه مسئولان حکومتی در زمینه‌های مختلف زندگی کنند، گاهی معترض بودند و گاهی هم بر آن‌ها با شعرهای هجایی عیب‌ می‌گرفتند، (خلیف؛ ۱۹۸۱: ۲۳) که در بر گیرنده دعا علیه آن‌ها بود، بنابراین خلفای عباسی و رجال دولتی آن دوره از جمله وزیران و قاضیان و فرماندهان مورد هدف شاعران شیعه بودند به جهت واقعیت فاسد که بیانگر انحراف حاکمان از مسیر حکومت صحیح و عدم توجه به زیردستان و تمایلشان به بی بندوباری و پیروی از هوای نفس بود، (تمیمی؛ بی‌تا: ۱۲۳) در کنار پدید آمدن گروه ها و جریانات سیاسی و دینی مخالف نظرات خلفای عباسی، شاعران از دعا علیه آن‌ها برای بیان ناراحتیها و دغدغه‌های درون و کاهش دردهایشان کمک گرفتند، اشکال دعا علیه آن‌ها متنوع بود و میان دعا علیه آن‌ها با شر و نابودی و دعا علیه آن‌ها با لعنت و نفرین.

۴-۲-۱-۰۱ دعای به بدی و برای نابودی خلفاء و رجال دولتی‌

دعای شاعران بر ضد خلفا و رجال دولتی دوره عباسی برای هلاکت و عذاب و دور ماندن آن‌ها از رحمت الهی بود و این الفاظ در برگیرنده معانی شر بود که شاعران دوره عباسی آن را به کار‌ می‌گرفتند که نوعاً شعرا در شعر خود از اسلوب قرآن کریم و روایات اسلامی بهره‌ می‌گرفتند. شاعران خلیفه را فردی خارج از دین، غاصب و فاسد و بی توجه نسبت به افراد زیردست معرفی‌ می‌کردند و این امر سبب‌ می‌شد که آنها را هجو کرده و علیه آنها دعا کنند که از آن جمله‌ می‌توان دعبل خزاعی(وفات ۲۴۶ هـ ) را نام برد که خلیفه معتصم را بعد از مرگش دعای شر‌ می‌کند و‌ می‌گوید:

 

۱- قَدْ قلْتُ اِذْ غَیَبُوهُ وَ اِنْصَرفُوا
۲- اِذْهَبْ اَلیَ النَّارِ وَ اْلعَذابِ فَما
۳- مازُلْتَ حَتی عَقْدتَ بَیَعَهُ مَْن
  فِی شَرِّ قَبْر لِشرِّ مَدفُونِ
خِلْتَکِ اِلا مِنَ الشَیاطِینِ
اَضْرَ بِالْمُسلمینِ وَ الدّینِ
(دعبل؛ ۱۴۱۷: ۱۵۴- ۱۵۳)
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...