ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در رابطه با مقدمه، تصحیح و تعلیقات دیوان میرشمسالدین فقیر دهلوی- فایل ۵ |
(همان، ص۱۴۵)
۳ـ اسلوب معادله:
اسلوب معادله یکی از اصلیترین ابزارهای مضمونآفرینی در سبک هندی است. کاربرد این آرایه در شعر سبک هندی به منظور نظیرهسازی بین مفاهیم ذهنی و عینی است. در اسلوب معادله معمولاً مصراع اول امری معقول است که شاعر در مصراع دوم با گزارهای محسوس آن را عینی میکند. در این معادلسازی هر اندازه ارتباط میان دو مصرع (معقول و محسوس) تازهتر باشد، نشانگر پایه هنری شاعر است.
آنچه خان آرزو در تنبیه الغافلین«مدعامثل» نامیده، در واقع اثبات یا توضیح «مدعا»ی معقول با «مثل» محسوس است. (خان آرزو، ۱۴۰۱: ۶۷) برای همین است که بسامد اسلوب معادله در میان شاعران شاخه ایرانی این دوره بیش از شعرای شاخه هندوستانی است.
تلفیق فرایند «انتخاب» و «ترکیب» در سبک هندی(صفوی، ۱۳۸۱:۳۴ ـ ۳۶) را نیز میتوان در اسلوب معادله مشاهده کرد؛ یعنی مصراعی پیچیده و معقول با مصراعی محسوس توضیح داده میشود.
نکته دیگر اینکه باید بین اسلوب معادله و تمثیل تفاوت قائل شد. «تمام مواردی که به عنوان تمثیل آورده میشود، مصداق اسلوب معادله نیست. اسلوب معادله این است که دو مصراع کاملاً از لحاظ نحوی مستقل باشند و هیچ حرف ربط یا شرط یا چیز دیگری آنها را حتی معناً (نه فقط بلحاظ نحو) به هم مرتبط نکند». (شفیعی کدکنی، ۱۳۷۶: ۶۳) اما در تمثیل میان دو مصراع ارتباط نحوی وجود دارد.
بسامد کاربرد اسلوب معادله و تمثیل در شعر فقیر اگرچه همانند شاعرانی همچون صائب و کلیم نیست اما میتوان آن را یکی از ویژگیهای سبکی شعر او دانست:
ـ شوخی از خوبان سرکش زیبد و عجز از فقیر
از زمیـن افتـادگی میآیـد از افـلاک رقـص
(فقیر، ص۱۳۷)
ـ بـسـتـن مـژگـان نـگـردد سـد راه گـریـهام
سیـل را خـاشـاک نتـواند به پا زنجیـر کرد
(همان، ص۱۰۲)
ـ شــد رتـبـه فـقـیــر بـلـنــد از فـروتـنـی
نـشـو و نـمـا ز خـاکنشیـنی اسـت دانه را
(همان، ص۷۰)
ـ اثـر ز نـالـه مـجـو گـریـه تـا مـدد نـکـنـد
نـهـال بـر نـدهـد تـا نـسـازیـش سـیـراب
(همان، ص۷۶)
۴ـ اغراق:
یکی از ابزارهای مهم برای مضمونآفرینی و تصویرسازیهای دور از ذهن و نیز برجستهسازی کلام در سبک هندی اغراق است. اغراقهای به کار رفته در شعر فقیر از نمونههای انتزاعی و پیچیده رایج در این سبک نیست و موضوع آنها نیز توصیف عوالم عاشقانه و عارفانه و تأثرات روحی وی و ویژگیهای معشوق است:
ـ بس که شــد لـبـریز حسرتها دل پردرد ما
چشـمه خـورشـید یــخ بنــدد ز آه سرد ما
(همان، ص۷۲)
ـ دلبر دل بـیتـابـم از کـــف نـدهــد ورنــه
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-02] [ 12:48:00 ق.ظ ]
|