دانلود فایل های پایان نامه با موضوع بهبود روش های تخصیص منبع مبتنی بر توافق نامه سطح ... |
Algorithm 1: Pseudo-code for ProfminVmMaxAvaiSpace
Input request © with QoS parameters, Vmi
Output: Boolean
Functions:First Time Rent ©
{ IF (there is initiated VMi with type l matches to the VM typerequested by c) THEN IF (VMi deployed the same product type as c required) THEN
{ For each initiated VMi with type l (VMil) DO
{ IF (VMi has enough space to place c) THEN
put VMi into vmList
}
Sort(vmList) according to the available space
Schedule to process c on VMmax, which has maximum available s space
}
Else Initiate new VM with type l and deploy the product type as request c re required
Else While (l+j<=L) loop
{IF (there is initiated VM with next type l+j,where type l+j matches to the VMtype required by request c) THEN
{ Repeat from Step 2 to 13
j++
}
}
}
Upgrade© { IF (upgrade type is ‘add account’) THEN
{ get Id i and type l of VM, which processed the previous r e request from same company as c
IF (VMi has enough space to place c) THEN
Schedule to process c on VMi
Else { Repeat step 1 to 21 of First Time Rent©
Transfer data from old VM to new VM
Release space in old VM
}
}
IF (upgrade type is ‘upgrade service’) THEN
Repeat step 7 to 9 of Upgrade©
}
شکل ۴-۲۰: الگوریتم ProfminVmMaxAvaiSpace ]28[.
همانطور که قبلا گفته شد یکی از مسائل پیش روی فراهمکنندگان ابر اتوماتسازی مدیریت سرورهای مجازی با در نظر گرفتن نیازهای QoS ابزارهای میزبانی شده و نیز هزینه مدیریت منبع است. در ]۲۹[ تحقیقی در اینباره صورت گرفته است که در ادامه به شرح آن پرداخته شده است.
معماری سیستم: در معماری سیستم (شکل ۴-۲۲) مرکزداده شامل یک مجموعه ماشین فیزیکی است که هر یک میزبان چندین VM از طریق یک مدیر VM هستند. فرض شده تعداد ماشینهای فیزیکی ثابت است و همگی متعلق به کلاستر مشابهی هستند و امکان اجرای مهاجرت زنده یک VM بین دو ماشین فیزیکی وجود ندارد. یک محیط ابزار[۲۶] کاربردی یک ابزار کاربردی میزبان شده بوسیله سیستم ابر را کپسوله می کند. هر AE مرتبط با اهداف کارایی خاصی که در قرارداد SLA مشخص شده میباشد. VMهای در دسترس کاربران باید از بین کلاسهای VM که دارای CPU و RAM مشخصی هستند انتخاب شوند.
شکل ۴-۲۱: استراتژی MaxAvaiSpace ]28[.
شکل ۴-۲۲: معماری سیستم ]۲۹[.
یک ماژول تصمیم محلی[۲۷] ابزار برای هر AE وجود دارد. هر LDM فرصت تخصیص VMهای بیشتر یا آزادسازی VM موجود به/از AE را بر اساس بارکاری فعلی با بهره گرفتن از سنجههای سطح سرویس (مثل زمان پاسخ و تعداد درخواستها در هر ثانیه) ارزیابی می کند. کار اصلی LDM محاسبه یک تابع سودمندی است که معیاری از مشخصه ابزار را میدهد و این ابزار دارای یک تخصیص منبع مشخص (RAM, CPU) بر اساس بار کاری و اهداف SLAاش است. LDMها با ماژول تصمیم سراسری تعامل دارند. GDM موجودیت تصمیمساز داخل حلقه کنترل اتونومیک است و مسئول داوری نیازهای منبعی هر محیط است و با هر LDM به عنوان یک جعبه سیاه رفتار می کند. GDM تابع سودمندی هر LDM و نیز سنجههای کارایی سطح سیستم (مثل بار CPU) از سرورهای فیزیکی و مجازی را به عنوان ورودی دریافت می کند و خروجی آن شامل عملیاتهای مدیریتی مثل مدیریت چرخه حیات VM و مدیریت مهاجرت زنده VMها و نیز یکسری اعلان توجه که به LDMها فرستاده می شود است.
این تذکرات LDM را متوجه می کند که ۱- یک VM جدید با ظرفیت منبع خاص به ابزار تخصیص داده شده است. ۲- یک VM موجود upgrade/downgrade شده است ۳- یک VM که برای ابزاری بوده است به انحصار ابزار درآمده و باید سریع توسط ابزار آزاد شود. مولفههای کلیدی در فرایند زمانبندی یک ابزار کاربردی در VM شامل ۱) کنترل ورودی: تصمیم میگیرد که آیا VM درخواست شده برای یک ابزار می تواند تخصیص یابد و آیا نیازهای QoS میتوانند با تعداد منابع دردسترس برآورده شوند یا نه. ۲) مدیر VM: یک VM را آغاز کرده و آنرا به سروری که ظرفیت مورد نظر را دارد تخصیص میدهد. ۳) زمانبند کار: ابزارها را روی VM تازه آغاز شده زمانبندی می کند. ۴) مدیر SLA: SLAهای کنونی و سطح سرویس برای هر ابزار پذیرفتهشده را نظارت می کند.
LDM: LDM با دو تابع سودمندی مرتبط است. ۱) تابع سودمندی سطح سرویس ثابت: سطح سرویس را به یک مقدار سودمندی نگاشت می کند. ۲) تابع سودمندی سطح منبع پویا: ظرفیت منبع را به یک مقدار سودمندی نگاشت می کند و در هر تکرار حلقه کنترل اتونومیک با GDM ارتباط برقرار می کند. تابع سودمندی به همراه فرمولهای LDM و GDM در ]۲۹[ تعریف شده است.
GDM: GDM مسئول دو کار مهم است. ۱) تعیین بردار تخصیص VM (Ni) برای هر ابزار ai (تهیه منبع VMها) و جایگذاری VMها در ماشینهای فیزیکی به گونهایکه حداقل ماشینهای فیزیکی فعال باشند (بستهبندی VMها). این دو فاز به عنوان دو مسئله ارضای محدودیت که توسط یک حلکننده محدودیت مدیریت می شود (شکل ۴-۲۳) بیان شده است.
تهیه منبع VM: در این فاز هدف، یافتن بردار تخصیص VM (Ni) برای هر ابزار ai است، در حالیکه تلاش می شود مقدار سودمندی سراسری (Uglobal) ماکزیمم شود. خروجی این فاز مجموعه ای ازNiهاست که محدودیتها را ارضا و Uglobal را ماکزیمم می کنند. با مقایسه این بردارهای تخصیص با آنهاییکه در تکرارهای قبل بدست آمده بود این نتیجه بدست آمده است که GDM قادر است تعیین کند کدام VMها باید ایجاد شوند، تخریب شوند و یا تغییر سایز یابند.
بستهبندی VM (VMPacking): این فازNiها را به عنوان ورودی گرفته و آنها را در یک بردار منفرد V میریزد. V لیستی از همه VMهای در حال اجرا در زمان فعلی است. برای هر (PMPj عضو P) بردار بیت مشخصکننده مجموعه ای از VMهاست که به Pj انتساب داده شده است (مثلا hJ1=1 اگر Pj، VM1 را میزبان شده باشد). با حل CSP مربوط به این فاز، بردارهای جایگذاری VM (Hi) که برای VMها روی ماشینهای فیزیکی استفاده میشوند بدست میآیند. از آنجاییکه GDM به صورت دورهای اجرا می شود، GDM تفاوتی را با جایگزاری VM تولید شده بعنوان نتایج تکرار قبل را محاسبه می کند و این مشخص می کند کدام VM نیاز به مهاجرت دارد. در ]۳۰[ از معماری و مفاهیم ]۲۹[ استفاده شده است و دو نوع بار کاری تراکنشی و کارهای دستهای غیر محاورهای در نظر گرفته شده است. به ابزارها یک مجموعه VM با ظرفیت متغیر پیشنهاد شده است. تسهیلات با مقیاسپذیری خودکار نیز چنانچه تقاضای منبع از سایز VM تخصیصیافته بیشتر شود می تواند فراهم شود. دو نوع مدل SLA نیز برای ابزارهای تراکنشی و ابزارهای دستهای غیرمحاورهای ارائه شده است که در ادامه توضیح داده شده اند.
شکل ۴-۲۳: حل محدودیت: بستهبندی تهیه منبع ]۲۹[.
مدل پیش بینی: اگر بتوان نیازهای منبع مربوط به یک ابزار را به خوبی پیش بینی کرد میتوان سودمندی منبع را با توجه به متفاوت بودن SLA ابزارهای مختلف ماکزیمم کرد. در ]۳۰[ از مدل پیش بینی مبتنی بر شبکه عصبی مصنوعی[۲۸] و الگوریتم انتشار به عقب۲ استفاده شده است که سودمندی یک روز هر VM از داده های یک هفته از یک مجموعه داده را با شبکه حداقل خطای مربع میانه۳ ریشه نشان میدهد.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-02] [ 01:18:00 ب.ظ ]
|