دانلود مقالات و پایان نامه ها در مورد مبانی نظارت بر ولی فقیه و مسؤولیت وی از منظر فقه ... |
۳-۲-۲٫ نظارت همگانی
منظور از نظارت همگانی، نظارتی است که توسط عموم مردم انجام می شود و مردم هم از لحاظ شرعی و هم از لحاظ قانونی حق دارند بر عملکرد زمامداران خود نظارت داشته باشند.
حضرت علی (ع) در نامهای که به مالک اشتر مینویسد، متذکر می شود که: «أَنَّ النَّاسَ یَنْظُرُونَ مِنْ أُمُورِکَ فِی مِثْلِ مَا کُنْتَ تَنْظُرُ فِیهِ مِنْ أُمُورِ الْوُلَاهِ قَبْلَکَ وَ یَقُولُونَ فِیکَ مَا کُنْتَ تَقُولُ فِیهِم»[۱۷۳]. یعنی: مردم در کارهاى تو نظر مىکنند، همانگونه که تو در کارهاى فرمانروایان پیشین نظر مىکردی و درباره تو آن مىگویند که تو درباره آنان مىگفتى.
«یکى از اساسىترین پایههاى استوارى هر نظام سیاسى، به خصوص حکومت اسلامى، مشارکت مردم در سرنوشت خویش و توجه به علایق و خواست آنان در ادارهی جامعه است. مردم در نظام اجتماعى خویش باید به این باور برسند که آنان و نظریاتشان در تعیین سرنوشت جامعه مؤثر هستند. در این صورت با تمام توان از حکومت خویش دفاع خواهند کرد. اساساً در نظام اسلامى، مردم حاکم بر سرنوشت خود و صاحب حق هستند و باید با نظارت دقیق بر ارکان حکومت، به نحو احسن حقوق خود را استیفا نمایند و نگذارند کسانى در حکومت قدرتى را که به ودیعه از مردم دریافت نمودهاند، به تباهى کشانده و یا آن حق الهى را از آنان سلب یا در خدمت منافع فرد یا گروهى خاص قرار دهند»[۱۷۴].
در دیباچهی قانون اساسی، در خصوص این مسأله مهم آمده است: «لازم است امّت مسلمان با انتخاب مسؤولین کاردان و مؤمن و نظارت مستمر بر کار آنها به طور فعّالانه در ساختن جامعه اسلامی مشارکت جویند». یعنی مسأله نظارت امّت بر مسؤولان به لحاظ اهمیت، مشارکت در ساختن جامعه اسلامی قلمداد شده است.
در فصل دوم که به مبانی نظارت بر ولیّ فقیه پرداختیم، مشخص گردید و توضیح داده شد که بر اساس آموزههای اسلام، عموم مردم بر مبنای «امر به معروف و نهی از منکر»، «قاعدهی النصیحه لائمّه المسلمین» و «جمهوریت حکومت اسلامی» حق و وظیفه دارند بر ولیّ فقیه نظارت کنند و در صورت دیدن هرگونه انحراف و خطا، به تکلیف خود عمل نمایند. از آنجایی که قبلاً این موارد را مفصلاً توضیح دادیم، اکنون به بررسی روشهای نظارت همگانی میپردازیم.
۳-۲-۲-۱٫ روشهای نظارت همگانی
با توجّه به تأکیدات زیادی که در شرع مقدس اسلام نسبت به نظارت عموم مردم بر حکومت وجود دارد، طبیعى است که قانون اساسى نظام جمهوری اسلامى ایران نیز نسبت به این امور مهم بىتفاوت نباشد و آن را سر لوحهی کار خود قرار دهد.
بر اساس فقه اسلام و قانون اساسی، میتوان نظارت عموم مردم را به طرق ذیل روشمند نمود:
۳-۲-۲-۱-۱٫ نصیحت، امر به معروف و نهی از منکر
برابر اصل هشتم قانون اساسى جمهوری اسلامی ایران، دعوت به خیر، امر به معروف و نهى از منکر وظیفهای همگانى تلقی شده و بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت، گذاشته شده است که شرایط و حدود آن را قانون تعیین مىکند. میتوان لفظ «دعوت به خیر» که در متن این ماده وجود دارد را در مورد مردم نسبت به دولت، مضمونی از «النصیحه لائمّه المسلمین» دانست.
اصل هشتم قانون اساسی شامل ولیّ فقیه نیز می شود. به این دلیل که اولاً این اصل مطلق است و شامل همه افراد دولت می شود. ثانیاً منظور از واژهی دولت، نه قوهی مجریه، بلکه کل حکومت است و شامل هر صاحب قدرتی میگردد. ثالثاً در ذیل اصل یکصد و هفتم قانون اساسی، امتیاز ویژه برای رهبری در مقابل قانون منع شده است و اصول نوزدهم و بیستم قانون اساسی به تساوی همگان در برابر قانون و حمایت یکسان در پناه قانون بدون در نظر گرفتن هیچ امتیازی برای کسی اشاره دارد.
البته در اصل هشتم قانون اساسی، «اگر چه تعبیر «نظارت» به کار نرفته است، ولى خیرخواهى و امر به معروف و نهى از منکر وظیفهاى همگانى اعلام گردیده که در یکى از فروض سه گانهی آن، این وظیفه را مردم نسبت به دولت و دولت مردان به انجام خواهند رساند. این امر، مستلزم نوعى نظارت بر اعمال زمامدارى خواهد بود»[۱۷۵].
بنابراین هر فردى حق دارد، بلکه وظیفه دارد در صورت مشاهده ترک معروف یا انجام منکر از سوى مقامات دولتى و بخصوص شخص ولیّ فقیه، به وظیفهی شرعى و قانونى خود اقدام نماید.
۳-۲-۲-۱-۲٫ احزاب و تشکلها
اصل بیست و ششم قانون اساسی بیان میدارد: «احزاب، جمعیتها، انجمنهاى سیاسى و صنفى و انجمنهاى اسلامى یا اقلیتهاى دینى شناخته شده آزادند، مشروط به اینکه اصول استقلال، آزادى، وحدت ملى، موازین اسلامى و اساس جمهورى اسلامى را نقض نکنند. هیچکس را نمىتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکى از آنها مجبور ساخت».
«یکی از زمینه های نظارت بر رهبر را باید تشکلها و احزاب سیاسی به شمار آورد؛ چرا که اصولاً احزاب در رقابتی که با یکدیگر در تصاحب مناصب حکومتی و کسب قدرت سیاسی دارند، به طور دقیق کارهای حزب یا گروه حاکم را تحت نظر دارند و جز این نیست که احزاب در کشور از به هم پیوستن گروهی از نمایندگان مردم و هواداران آنها تشکیل می شود. از این روست که احزاب و دستههای سیاسی را عاملی مردمی برای نظارت زمامداران از جمله مقام رهبری به شمار میآوریم»[۱۷۶].
آزادى احزاب و گروههاى سیاسى، امروزه به عنوان یکى از حقوق مسلّم مردم در حکومتهاى مردم سالار پذیرفته شده است. احزاب و گروه ها به خاطر انسجام درونى، داشتن اطلاعات کافى و تخصصى و تلاش براى کسب قدرت سیاسى و منوط بودن آن به آراى مردم، نقش بسزایى در تعدیل قدرت بازى مىکنند.
۳-۲-۲-۱-۳٫ نشریات و مطبوعات:
یکی دیگر از مظاهر نظارت عمومی، نشریات و مطبوعات هستند که میتوانند در کنترل قدرت، نقش بسیار مؤثری ایفا نمایند. مطبوعات با توان روشنسازی ارتباطات قدرت و شفافسازی آن و در معرض عمومی قراردادن اطلاعات مربوط به قدرت سیاسی میتوانند فضای اجتماعی و سیاسی جامعه را به هر سو بکشانند. لذا باید سعی کنند با افشای تخلفات و اطلاعرسانی به موقع و مطابق موازین، عرصه را بر متخلفان و سوء استفاده کنندگان قدرت تنگ و از گسترش اشتباهات جلوگیری کنند و به نقش خود در کنترل قدرت، جامه عمل بپوشانند.
طبق اصل بیست و چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند».
گر چه امروزه این مسأله از طریق صدا و سیما و شبکههای اطلاعرسانی به صورت مؤثر پیگیری میشود و در شفافسازی روابط قدرت، بسیار اثربخش بوده است و طبق اصل یکصد و هفتاد و پنجم «در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار، با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور باید تأمین گردد.»
۳-۲-۲-۱-۴٫ اجتماعات و راهپیماییها
از دیگر روشهای نظارت مردمی میتوان به اجتماعات و راهپیماییها اشاره کرد که به صورت خودجوش و ابتکاری از سوی مردم برگزار می شود.
اصل بیست و هفتم قانون اساسی در خصوص این موضوع بیان میدارد: «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها، بدون سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانى اسلام نباشد، آزاد است».
تشکیل اجتماعات اعتراضآمیز، کم هزینهترین ابزار براى طبقات زیرین اجتماع و یا گروههاى اقلیت است که مىتواند در تصمیمسازى جامعه مؤثر باشد. لازم به ذکر است که همین اجتماعات عمومی به نوبهی خود میتواند برای نظام سیاسی و ثبات آن خطرناک باشد و مورد سوء استفاده بدخواهان قرار گیرد و به جای کنترل قدرت، به محو قدرت مشروع قانونی منجر گردد. لذا باید بسیار با ظرافت و دقت و طبق موازین قانونی عمل شود.
در تتمهی این مبحث سخن حضرت امام خمینی (ره) در مرود اهمیت نظارت همگانی را متذکر میشویم. ایشان میفرمودند: «این مسأله مهم است و آقایان توجه کنند، همه و همه ملت موظفند که نظارت کنند بر این امور. نظارت کنند اگر من پایم را کنار گذاشتم، کج گذاشتم، ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتی، خودت را حفظ کن. مسأله، مسأله مهم است… باید مسلمان اینطور باشد که اگر خلیفهی مسلمین، هر که میخواهد باشد، اگر دید پایش را کنار گذاشت، شمشیرش را بکشد که پایت را راست بگذار»[۱۷۷].
اکنون باید تأمل کرد که آیا در یک نظام سیاسى میتوان به نظارت همگانی و عمومی مردم با روشهای مذکور اکتفا کرد و یا نهاد خاصى نیز باید این وظیفه را برعهده گیرد و به شکل سازمان یافته بدان اقدام کند؟
۳-۲-۳٫ نظارت نهادینه
نمی توان ادعا کرد که نظارت عموم مردم بر عملکرد حاکمان و زمامداران کافی است و حکومت با وجود نظارت همگانی، دیگر از داشتن نهادهاى نظارتى بىنیاز مىشود. چرا که نظارت همگانی با نقصهایی همراه است که نظارت نهادینه عاری از آن نقوص است. از جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
«۱ـ نظارت نهادینه، جنبه قانونمندانه دارد و نهاد ناظر، مسؤولیت نظارت را بر عهده داشته و نمىتوان آن را نادیده گرفت؛ در حالى که نظارت عام، معمولاً جنبه اخلاقى و فردى به خود مىگیرد و از حد یک وظیفهی اخلاقى فراتر نمىرود. از این رو از طرف نهاد یا شخص مورد نظارت، الزامى براى اعتنا به آن وجود ندارد.
۲ـ نظارت نهادینه، گسترده بوده و مىتواند همه زوایاى عملکرد را دربرگیرد؛ در حالى که نظارت عام، صرفاً جریانات علنى را مشاهده نموده و مىتواند پیگیرى کند و از امورى که اتفاقاً آشکار مىشود با خبر مىگردد.
۳ـ در نظارت نهادینه مىتوان از ابزار تحقیق و تفحص استفاده کرد؛ ولى براى تودهی مردم، چنین امکانى وجود ندارد.
۴ـ نظارت نهادینه مىتواند به وسیله توضیح خواستن از نهاد تصمیم گیرنده، پاسخهاى وى را در موارد مبهم دریافت کند. در حالى که عامهی مردم الزاماً به چنین پاسخهایى دست نمىیابند و هیچ نهاد اجرائى خود را موظف به پاسخگوئى در برابر همه پرسشگران و آحاد سؤال کنندگان نمىداند»[۱۷۸].
از آنجا که نظارت مستقیم و بدون واسطه مردم همیشه امکان پذیر نیست، معمولاً در هر کشور، ارگانی نقش نظارت بر دستگاه اجرایی را بر عهده دارد. کشور ما نیز از این رویه استفاده کرده است که به بیان آن میپردازیم:
۳-۲-۳-۱٫ مجلس خبرگان رهبری
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نظارتی نهادینه شده است که از سوی خود مردم به نمایندگان آنها واگذار می شود. به این بیان که با تأسیس «مجلس خبرگان رهبری» و انتخاب نمایندگان آن از سوی مردم، کارکردهای سهگانهای به آن مجلس محول شده است که شامل تعیین و عزل ولیّ فقیه و نظارت بر وی می شود.
توضیح آنکه انتخاب رهبر در کشور جمهوری اسلامی ایران، مانند بسیارى از کشورها به صورت دو مرحلهاى انجام می شود. مردم در مرحله اول، به خبرگان مورد اعتمادشان رأى مىدهند و در مرحله دوم، نمایندگان مردم که از فقهاى واجد الشرایط میباشند، بهترین آنان را براى رهبرى انتخاب مىنمایند.
بسیارى از صاحب نظران، انتخابات دو مرحلهاى را براى تعیین رهبر مناسبتر مىدانند؛ زیرا معتقدند علاوه بر اینکه نمایندگان مردم، در فضایى به دور از هیجانات و تبلیغات، به بررسى و تصمیمگیرى مىپردازند، تجربه نیز نشان داده که وقتى فردى با رأى مستقیم اکثریت مردم به ریاست مىرسد، بیشتر در معرض سوء استفاده از قدرت قرار دارد و کشور را به سوى دیکتاتورى پیش مىبرد[۱۷۹].
در نظام اسلامى ایران، رهبرى نظام باید از صلاحیت بالاى علمى و شایستگى اخلاقى و قدرت تدبیر و مدیریت برخوردار باشد. همانگونه که براى گزینش مهندس متبحر یا پزشک حاذق، نمىتوان به رأى عمومى مردم اکتفا نمود و باید به متخصصین آن امور مراجعه کرد، در گزینش «فقیه عادل و با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبّر» نیز باید با مراجعه به خبرگان، برترین فرد از واجدین شرایط را شناسایى نمود. حتى در مواردى که مىتوان با انتخاب مستقیم مردم به این گزینش دست یافت، ولى باز براى تصمیمگیرى درباره «کنارهگیرى» رهبر و «نظارت» بر وی، به گروه خاصى نیاز است.
نظارت نهادینه بر رهبرى، به معناى حقوقى آن در قانون اساسى به صورت شفاف مطرح نشده است. به نظر مىرسد با توجه به تقدیسی که برای مقام ولایت فقیه وجود دارد و عنایت به شرایطى که در فقه اسلامی و قانون اساسی براى رهبرى جامعه در نظر گرفته شده است، قانونگذار از استعمال لفظ «نظارت» بر ولیّ فقیه امتناع کرده و بر مهار درونى رهبر، تأکید بیشترى داشته است.
با توجه به آشنایی و استفادهی قانونگذار از مفهوم نظارت درباره قوای مقننه و مجریه، تعمد او را در بیان نکردن آن مفهوم در این حوزه، میتوان استنباط نمود. عالىترین نهادى که مىتواند نظارت بر رهبرى را به صورت نهادینه بر دوش کشد، مجلس خبرگان رهبرى است که در اصول مربوط به آن، هیچ تصریحى بر نظارت آنان بر رهبرى نشده است.
با این حال طبق اصل یکصد و یازدهم قانون اساسی: «هرگاه رهبر از انجام وظایف قانونى خود ناتوان شود یا فاقد یکى از شرایط مذکور در اصول پنجم و یکصد و نهم گردد یا معلوم شود از آغاز فاقد بعضى از شرایط بوده است، از مقام خود برکنار خواهد شد. تشخیص این امر به عهده خبرگان مذکور در اصل یکصد و هشتم مىباشد». طبیعى و کاملاً عقلی است که مجلس خبرگان رهبری در راستاى این وظیفهی مهم، ناچار است بر ولیّ فقیه نظارت نماید تا بر بقاى شرایط در ایشان اطمینان حاصل نماید.
لازم به ذکر است مجلس خبرگان رهبری مهمترین نهاد قانونی در ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران است که از مستقلترین و تأثیرگذارترین نهادها میباشد. هرچند وظایف و صلاحیتهای مجلس خبرگان به وظایف خاصی که در قانون اساسی آمده محدود می شود، لکن نحوه اجرای این وظایف به عهده خبرگان نهاده شده تا هرگونه که بخواهند وظایف قانونی خود را انجام دهند. با توجه به این موارد میتوان گفت نهاد خبرگان، نهادی غیر مسؤول در نظام جمهوری اسلامی است که بر ولیّ فقیه نظارت دارد و خود از هرگونه نظارت مبرا میباشد.
حضرت امام خمینی (ره) در خصوص نقش و جایگاه این مجلس میفرمودند: «مجلس خبرگان یک مجلسی هست که باید شما و ملّت بدانند که این مجلس پشتوانهی کشور است برای حفظ امنیت کشور و حفظ استقلال کشور و حفظ آزادی برای کشور و اگر مسامحه در این امر بشود، یک تقصیری است که ممکن است جبران بعدها نشود این تقصیر»[۱۸۰].
در اهمیت مجلس خبرگان، همین بس که امام خمینی (ره) پس از برگزاری اولین انتخابات مجلس خبرگان و افتتاح این مجلس فرمودند: «انقلاب تثبیت شد، میتوانم راحت بمیرم و از آینده مطمئن باشم»[۱۸۱].
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-08-01] [ 07:47:00 ب.ظ ]
|