خودپنداری همیشه قابل تغییر می‌باشد، زیرا بر اثر رابطه ی شخص با محیط تصور او از وجود خودش، دائما در حال تغییر است ولی این تغییرات در دوران کودکی خیلی زیادتر از دوران بزرگسالی است. اگرچه خود پنداری متغیر می‌باشد، لیکن در عین حال نیز سعی می‌کند که حالت ثابت خود را نگه دارد.در خانواده ای که صمیمیت، محبت و مهربانی وجود دارد، کودک می‌تواند هم ثبات خود پنداری را محفوظ نماید و هم باعث تغییرات مطلوب در شخصیت خود شود.از یک طرف او می‌تواند با اطمینان به شخصیت خود، با مشکلات روبه رو شود و از طرف دیگر، بدون داشتن اضطراب و تشویش، رفتارهای نامناسب خود را مورد تردید قرار داده و سعی می‌کند آن ها را به نحو مطلوبی تغییر دهد(شاملو،۱۳۸۰) .

 

۲-۱۱-اثرات خود پنداره

 

موفقیت در«خود شناسی و خود پذیری » شخص را از گرفتاری به بعضی اختلال های روان شناختی از قبیل احساس حقارت، احساس برتری، خودپنداری های منفی و خود محوری باز می‌دارد و نیز سبب می شود که شخص درباره ی خویشتن، داوری واقع بینانه داشته باشد واز زندگی لذت ببرد.به عبارت دیگر، هدف فردی اساسی تربیت یا آموزش و پرورش این است که به همه ی دانش آموزان کمک کند تا «خود واقعی» خود را دریابند و بپذیرند و بدانند چگونه آن را رشد دهند (شعاری نژاد،۱۳۸۶). بچه هایی که مورد محبت و احترام واقع می‌شوند، به حرف هایشان گوش داده می شود و در امنیت به سر می‌برند، از داشتن احساس خوبی به خود لذت خواهند برد، بچه هایی که فرصت داشته اند استقلال خود را در محیطی رشد دهند که در آن موفقیت های آن ها ارزشمند تلقی می شود، احساس شایستگی و لیاقت خواهند کرد. حس هدفمند بودن و با ارزش بودن در بچه هایی که به دسته ای از ‌گروه‌های اجتماعی خاص تعلق داشته و ریشه‌های خود را می شناسند رشد می‌کند (استن هاوس،۱۹۹۸؛ به نقل از آزادمنش،۱۳۸۰) .

 

زمانی که کودکان وارد دوره ی نوجوانی می‌شوند، خود پنداره و عزت نفس نیز تغییر می‌کنند.تغییر به سمت توصیفات انتزاعی تر که در اواسط کودکی آغازشده ادامه می‌یابد.خود وصفی های نوجوانان غالبا صفات شخصی ،هیجان ها و اعتقادات شخصی را شامل می شود (هارتر،۱۹۹۸) . سوزان هارترهشت جنبه ی مجزای خود پنداره ی نوجوان را مشخص ‌کرده‌است. تحصیلی،شغلی، ورزشی، ظاهر جسمانی، پذیرش اجتماعی، روابط دوستی صمیمانه، جاذبه ی رمانتیک و کردارها(هارتر،۱۹۹۸). به عقیده فرانکن(۱۹۹۴ )٬ خود پنداره با عزت نفس ارتباط دارد. او در کتاب خود می‌گوید : افرادی که از عزت نفس بالایی برخوردارند از خود پنداره ی خوبی نیز برخوردار هستند … وقتی افراد خودشان را درک می‌کنند می‌توانند توانایی‌های خود را افزایش دهند چرا که آن ها می دانند از عهده ی چه کاری بر می‌آیند یا اینکه می دانند از عهده ی چه کاری نمی توانند بر آیند (مولوی حاجی آقا٬ ۱۳۸۷).

 

مارش(۱۹۹۳)، پنج خود پنداره ی مجزا را مشخص کرد:توانایی کلامی تحصیلی، توانایی تحصیلی، روابط با والدین، همجنس و جنس مخالف. عزت نفس در دوره ی نوجوانی دستخوش نوسانات و تغییرات نیز می شود. هنگام وارد شدن کودکان به دوره ی متوسطه و سال سوم دبیرستان و شروع بلوغ، عزت نفس در پایین ترین حد است(سیمونزوبلیت،۱۹۸۷). دخترانی که زود بالغ شده اند بیشترین و بادوام ترین کاهش در عزت نفس را متحمل می‌شوند. در مجموع، دختران نوجوان عزت نفس پایین تری نسبت به پسران نوجوان دارند (مارش،۱۹۹۳،سیمونزوبلیت،۱۹۸۷). به نظر می‌رسد که عزت نفس کلی یا احساس ارزشمندی، قویا تحت تأثیر ظاهربدن و بعد پذیرفته شدن از جانب همسالان قرار دارد(اسلاوین، به نقل از سیدمحمدی،۱۳۸۵) .

 

تحقیقات کلاین(۱۹۹۵) نشان می‌دهد در جوانانی که خود انگاره ی ضعیفی دارند یا عزت نفس آن ها به درستی رشد نیافته است، تعداد زیادی از نشانه های بیمارگونه ی عاطفی دیده می شود.مثلا نشانه های روان_ تنی اضطراب[۳۳]، روی آوردن به مواد مخدر، ارتباط جنسی ناسالم، اختلال در خوردن، افسردگی و اضطراب عمومی را می توان آشکارا در این افراد مشاهده کرد(باتون[۳۴]،۱۹۹۰؛ گرین برگ[۳۵] و دیگران،۱۹۹۲،کینگ[۳۶] و دیگران،۱۹۹۶، به نقل از مولوی حاجی آقا،۱۳۸۷). همچنین کسانی که پیشرفت تحصیلی بهتری دارند، از خودانگاره و عزت نفس بالاتری نیز برخوردارند.یکی از دلایل این وضع آن است که شاگردانی که به خود اطمینان دارند دارای جرئت بیشتری برای تلاش کردن هستند و انگیزه ی قوی تری دارند که به آن چه می خواهند برسند و شاگردانی که نگرش منفی درباره خود دارند، توانایی و هوشمندی خود را کمتر از آن چه وقت، ارزیابی می‌کنند و با این محدودیت ها وضع بدتری نیز در کار و درس خود به وجود می آورند(فنزل[۳۷]،۱۹۹۴ به نقل از کلینکه،به نقل از محمدخانی،۱۳۸۰).

 

۲-۱۲-تدارک بافتی که شما را در تغییر دادن خودتان یاری می‌دهد

 

همان‌ طور که شنا کردن در مسیر آب آسانتر از شنا کردن در خلاف جهت آب است، تغییر دادن خودپنداره نیز وقتی برای تلاشهایتان حامی داشته باشید آسانتر است. با انتخاب بافت ها و افرادی که شما را در شناخت و تحقق اهدافتان کمک می‌کند می توانید محیطی فراهم آورید که همسو با رشد و کمال شما باشد. یکی از شیوه های بررسی تأثیر نظر دیگران بر احساس ما راجع به خودمان این است که دیگران را به سه دسته ی مشوق[۳۸]، دایراد گیر[۳۹] و لاشخور[۴۰] تقسیم کنیم.مشوق ها، کسانی هستند که نظر و ارزیابی مثبتی ‌در مورد ما دارند.آن ها بر روی نقط قوت و ضعف ما دست می‌گذارند و بدون تحقیر و سرزنش،نقاط ضعف و اشکالاتمان را می‌پذیرند. وقتی در حضور مشوق ها هستیم امیدوار می‌شویم و احساس مثبتی نسبت به خودمان پیدا می‌کنیم.مشوق ها بی هیچ قید و شروطی در ارتباطات خویش مثبت هستند.یک انسان مشوق به جای سرزنش و تحقیر،ما را باور دارد و به ما کمک می‌کند خودمان را باور کنیم و قبول کنیم یارای تغییر خودمان را داریم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...