طرح های پژوهشی دانشگاه ها درباره : بررسی تحول جایگاه زنان در پژوهش ها و تفاسیر دانش باستان شناسی در ... |
در این زمان زنان نسبت به جایگاه اجتماعی فروتر خود واقف و خواهان برابری در فرصت های برابر شدند. اولین متون باستان شناسی جنسیت در اعتراض به تفاسیر باستان شناختی به ویژه ارائه تصاویر کم رنگ یا حذف زنان، غلبه تمایلات مردانه در جوامع گذشته متمرکز بود پدیدار گشت. پژوهشگران ریشه این سیر تاریخی را در تفاوت های جسمی میان زن و مرد می دانستند، بدین معنی که ویژگی های زیستی زنان مانند تولید مثل یا مراقبت از کودکان، در طول تاریخ برای همه ی زنان موقعیتی فرودست را بدنبال داشته است. تقسیم کار اجتماعی در جوامع گذشته از مهم ترین دغدغه های پژوهشگران جنسیت به ویژه در آغاز این مطالعات بود. مردان نیروی غالب در خارج از خانه در حالیکه، زنان به حاشیه رانده شده بودند که پیامد ضعف های زیست شناختی آن ها محسوب می گردید. تفوق مردان و رویکردهای مردسالارانه در تحقیقات باستان شناسی مانند اختصاص بخش عمده بودجه های پژوهش به مطالعات در مورد مردان انتقاداتی را بر باستان شناسی وارد نمود. این انتقادات غالبا از سوی باستان شناسان زن که اکثریت باستان شناسان جنسیت را تشکیل می دادند مطرح می شد. این نقدها در چندین جلد توسط مارگارت کونکی، گرو و ژانت اسپکتر[۱۶] منتشر شدند و اولین متون تخصصی باستان شناسی جنسیت را بنیان نهادند.
تحولات نظری دهه ۸۰ بیش از آنکه بصورت یک مکتب با چارچوب نظری مطرح شود شامل مجموعه ای از نقدها و بازاندیشی ها نسبت به خط مشی باستان شناسی فرآیندی بود به همین دلیل نیز از تحولات نظری دهه ۸۰ غالبا تحت عنوان باستان شناسی فرافرآیندی یاد می شود. باستان شناسی فرافرآیندی دیدگاه اجتماعی برای درک گذشته اتخاذ کرده و شامل موضوعاتی مثل دین، نژاد، قومیت و جنسیت می شود.موارد ذکر شده مولفه های اجتماعی هستند که باستان شناسی جنسیت یکی از موضوعات نظری است که در این رویکرد به شکوفایی رسید و در گسترش چارچوب نظری آن بسیار موثر واقع شد. مطالعات زنان به معنی بررسی نقش و جایگاه زنان در جوامع گذشته به عنوان شاخه ای از باستان شناسی جنسیت در این زمان در دستور کار باستان شناسان قرار گرفت.
۳-۴-۳- اهداف فعالیت های دهه های ۶۰-۸۰ میلادی
فعالیت های این دوران در دهه های ۶۰-۸۰ میلادی بر این اهداف متمرکز بود: اعتراض به حذف زنان از تفاسیر باستان شناختی یا کم رنگ جلوه دادن نقش آنها در جوامع گذشته، جستجوی علت موقعیت فروتر و ضعیف زنان در اغلب جوامع، اعتراض به موقعیت نازل زنان باستان شناس در مجامع دانشگاهی و موقعیت های مدیریتی در مقایسه با مردان.
۳-۴-۴- روند شکل گیری باستان شناسی جنسیت
توجه به مسئله جنسیت در بدو امر متاثر از تحولات سیاسی ـ اجتماعی مانند جنبش های مبارزه با تبعیض نژادی، جنبش های خواستار تساوی حقوق زن و مرد بود که جنبش اخیر تاثیرات شگرفی بر مطالعات جنسیت در حوزه باستان شناسی بر جای نهاده است. جنسیت در ابعاد مختلف آن، تبعیض ها و نابرابری های جنسی، اختلاف در حقوق و شکل مناسبات اجتماعی، در تعیین جایگاه افراد در اجتماع، تنش های چندی در علوم اجتماعی و سیاست برانگیخت. در اواخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم به ویژه در امریکای شمالی و اروپا، جنبش های شکل گرفتند که خواهان برابری حقوق افراد و رفع تبعیض های نژادی ، گروهی و جنسیتی بودند. تبعیض های میان زن و مرد عموما بر مبنای جنسیت بیولوژیک بر افراد اعمال می شد. تبعض های عدم حق رای برای زنان و نابرابری های اجتماعی از مهمترین نمودهای تبعضی جنسی علیه زنان بودند. جنبش های مبارزه برای زنان، عموما در کنار دیگر گروهای اقلیت قومی نژادی به مبارزه برای اعاده حقوق زنان می پرداختند. این جنبش ها عموما مدعی بهرکشی از زنان، برتری دیدگاه های پدرسالانه، محرومیت و نادیده گرفتن زنان در اموراجتماعی بودند. جنبش زنان به ویژه در دهه های آغازین و میانی سده ی بیستم تصویر سنتی زنان نامریی و مردان مقتدر را به چالش کشیده است.
۳-۴-۴-۱- باستان شناسی جنسیت
باستان شناسی جنسیت به موازات پرسش های جنسیتی در علوم اجتماعی و زیر شاخه ی انسان شناسی در دهه ۷۰ توسعه یافته است. جنسیت اصطلاحیست که از زبان شناسی گرفته شده است. در زمینه های گسترده تر از قوم نگاری و باستان شناسی، جنسیت برای مقوله های زیستی غربی تعریف شده است. این اصطلاح از لحاظ فرهنگی براساس مقوله های جنسی آن فرهنگ، به شدت تغییر پذیر است. در دهه ۷۰ باستان شناسی جنسیت، تغییری را متحمل شده و بر باستان شناسی زنان تمرکز کرده بودوعلت نبود زنان ، ارائه نادرست از زنان در رکوردهای باستان شناسی و درک جنسیت بعنوان یکی از سیستم های اصلی در هر فرهنگ را نشان می دهد. در این زمینه، باستان شناسی جنسیت بعنوان یکی از نقدهای در حال ظهور از باستان شناسی پسامدرن در دهه ۸۰ مطرح شد.
باستان شناسی جنسیت، بررسی نقش ایدئولوژی، هویت زنان و مردان و تفاوت بین آنهاست و به این دلیل به وجود آمد تا با بذل توجه به فعالیت زنان، به همان میزانی که به مردان توجه می شود، توجه باستان شناختی در مردان و زنان را متعادل کند. باستان شناسی جنسیت نشان می دهد که زنان در همه فرهنگ ها یکسان نیستند و در نتیجه فعالیت های آنها برای مطالعات مقایسه ای مورد توجه است و به باستان شناسی کمک می کند رشته ای باشد که بجای آنکه صرفاً به اشیا بپردازد به مردم نیز توجه کند.
۳-۴-۴-۲- جنبش زنان و باستان شناسی جنسیت
با گسترش جنبش زنان در سطح جهانی، نیاز به انسان شناختی جنسیتی احساس شد. اما ایده باستان شناسی جنسیتی کندتر از آن پیش می رفت تا به صورت یک باور پذیرفته شود. مطالعات جنسیت و مطالعات زنان در انسان شناسی از پیشینه ی زیادی برخوردار است. اولین پژوهش های باستان شناسی از مطالعات انسان شناسی بهره بردند و در مطالعات خود آن ها را مد نظر قرار دادند. توجه به مسئله جنسیت در باستان شناسی کمی دیرتر از دیگر رشته های دانشگاهی رخ داد. شاید ناشی از ماهیت خاص داده های باستان شناختی و مهم تر نگرش سنتی حاکم بر پژوهش های باستان شناختی دانست. این مفهوم با شمار فزاینده زنان باستان شناس که می دیدند دسترسی آنها به آموزش، اشتغال برابر با مردان نیست، تشدید می شد. برخی زنان در تلاش برای درک موقعیت و جست وجو کردن راهی برای یکسان نگری، نحوه مورد غفلت واقع شدن زنان قدیم در گزارش های باستان شناختی را به بحث گذاشتند.
در اوایل دهه ۱۹۷۰ در اروپا، استرالیا و امریکا برانگیختن علاقه و توجه نسبت به جنسیت در باستان شناسی پیش از تاریج محسوس شد. مارگارت و گرو اظهار داشتند که اهداف اولیه برای درک باستان شناسی جنسیت، شناسایی یا درک حضور زنان در سایت های پیش از تاریخ است. ارزش این مطالعات با بازشناسی کار زنان در طیف وسیعی از فعالیت ها شروع شد. با این حال، بعد از دو دهه از چنین کاوش ها، این آشکار شد که این سوالات اگرچه مهم هستند ولی کافی نیستند. علی رغم همه بحث ها،واضح است که تحقیقات جنسیت در باستان شناسی مردم را در گذشته در نظر می گیرد، به ویژه روابط زن و مرد در اجتماع اقتصاد و ایدئولوژی خاص جامعه. هدف ساختن بیانیه ای بزرگ درباره گذشته زنان نیست، حتی وقتی که کنار گذشته مردان قرار داده می شوند، بلکه استنباط انواع رفتارها، سیستم های سمبولیک و قراردادهای اقتصادی می باشد.
۳-۴-۴-۳- گردهمایی ها و کنفرانس های باستان شناسی جنسیت
اولین گردهمایی که جهت متمرکز شدن روی زنان بعنوان موضوع باستان شناسی در نروژ روی داد. اگرچه در دهه ۷۰ تعداد کمی از زنان باستان شناس در اسکاندیناوی شروع به در نظر گرفتن زنان در دوران قبل از تاریخ کردند اما اولین نقد فمینیستی از تعصب مردانه در باستان شناسی تا سال ۱۹۴۸ منتشر نشده بود.کارگاه های آموزشی و کنفرانس ها، پژوهشگران علاقه مند در یکپارچه سازی باستان شناسی، نظریه فمینیستی و مطالعات زنان را گرد هم آورد. به دنبال آن چندین نشریه منتشر شد، مانند به وجود آمدن باستان شناسی (کونکی و گرو)، باستان شناسی تاریخی (سینوت ۱۹۹۱) و چندین مقاله دیگر(کونکیـ سینوت،۱۹۹۱).
جوآن گرو و آلیس ویلای با تمرکز روی مساله سازماندهی عمل باستان شناختی در سال ۱۹۸۳ مقالاتی را منتشر کردند که بسیار تاثیرگذار بود(گروـ ویلای،۱۹۸۳). گرو تبیین های مردمحورانه ابزار سازی را در سطوح مختلف به چالش کشیده است: فرض عمومی این که ابزارسازی تقریبا به طور انحصاری در ارتباط با مردان بوده، بطور قطع نادرست است. حداقل زنان به مراتب بیشتر از مردان در کانتکست های داخلی (خانگی) به تولید ابزارهای مورد نیازشان می پرداختند. فرض اینکه مردان دارای قدرت بدنی بیشتری هستند توسط گرو رد شد. وقتی که نقد و تبعیض جنسیتی در باستان شناسی اواخر دهه ۸۰ ظاهر شد،بحث در مورد نقد مفاهیم سیاسی ـ اجتماعی در حال حاضر بشدت دو قطبی شد.اولین مقاله در باستان شناسی در ارتباط با مطالعه جنسیت در آمریکا و انگلیس ظاهر شده، در نتیجه اولین مقاله توسط باستان شناسان پیش از تاریخ، مارگارت کونکی و ژانت اسپکتر نوشته شد. آنها هم باستان شناسی دنیای قدیم و هم جدید را شرح دادند. این مقاله توضیح می دهد که چرا باستان شناسی جنسیت موضوع مهمی است و چگونه می توان با توجه به جنسیت نتایج برخی از محوطه ها را بهبود بخشید(کونکی ـاسپکتر،۱۹۴۸).
گردهمایی ها و کنفرانس ها افزایش یافتند. جوآن گرو و مارگارت کونکی یک کنفرانس ترتیب دادند که به باستان شناسی جنسیتی: زنان در بیش از تاریخ[۱۷] منتج شد. تقریبا در همان زمان مارگارت ارنبرگ “زنان در پیش از تاریخ” را منتشر کرد.
۳-۴-۴-۳-۱- گردهمایی چاکمول
یک سال بعد از مقاله کونکی و اسپکتر، سازمان دانشجویان فارغ التحصیل از یک کنفرانس سالانه، باستان شناسی جنسیت را بعنوان موضوع برای کنفرانس چاکمول در ۱۹۸۹ انتخاب کردند. بزرگترین گروه باستان شناسان علاقه مند به جنسیت در این کنفرانس در کانادا گرد هم آمدند. تنها جلسات قبلی در مورد کنفرانس جنسیت در انجمن باستان شناسی تاریخی و چندین کنفرانس در نروژ و انگلستان سالانه بود. مجموعه مقالات چاکمول حداقل دو سال بعد نیز منتشر شد شرکت کنندگان در کنفرانس چاکمول بعنوان اولین زنان حرفه ای که در آن حضور داشتند، اثبات شدند. آنها به دلیل شرکت در فعالیت های فمینیستی و بورس تحصیلی به موضوع این کنفرانس ها جذب شده بودند. بنابراین کنفرانس چاکمول برای شرکت کنندگان یک فرصت برای ادغام تعهدات فمینیستی با حرفه های مورد علاقه در باستان شناسی ارائه کرد. کسانی که در کنفرانس چاکمول حضور داشتند،به طور متناوبی زنان بودند و این زنان و بیشتر مردان، از گروه های بودند که در اواخر دهه ۷۰ و ۸۰ به این رشته وارد شده بودند، زمانی که نمایندگان زنان در باستان شناسی آمریکای جنوبی دو برابر شدند. اکثر کسانی که در این کنفرانس حضور داشتند،زنان طبقه متوسط بودند که می خواستند تحصیلات خود را تکمیل کنند و برخی امنیت هایی شغلی را، زمانی که اولین جنبش ها در مورد زنان و جنسیت در باستان شناسی در اواسط دهه ۸۰ آغاز شده بود، را بدست آورند. بررسی نظرسنجی ها این نکته را روشن می کند که، سوال در مورد زنان و جنسیت ضرورتاً طرح های فمینیستی را منعکس نمی کند و برخی شرکت کنندگان در این کنفرانس ها فمینیست نبوده اند.
تعدادی از کارگاه های آموزشی کوچک و کنفرانس ها در استرالیا، آمریکای جنوبی و انگلستان سازماندهی شد. منابع و مقالات مشروح از باستان شناسی جنسیت در کنفرانس سال های ۱۹۶۲-۱۹۹۲ ارائه شد. دکتر مارگارت موری با همکار خود در کنفرانس ها حضور می یافت.این گرایش های تاریخی، به ویژه حضور زنان در باستان شناسی را منعکس می کرد. موری با کسب مدرک زبان شناسی برای اولین بار یک باستان شناس شد و همراه با چندین زن دیگر در حفاری های مهم مصر در اواخر دهه ۱۸۹۰ شرکت کردند(موری،۱۹۹۲).
۲-۵- زنان و باستان شناسی آمریکا
اگرچه زنان در تاریخ باستان شناسی اولیه آمریکا غائب هستند، آنها برای توسعه باستان شناسی برای قرن ها مشارکت داشته اند. در دهه ۱۸۸۰،انسان شناسان زن شروع به نگه داشتن موقعیت های حاشیه ای در موزه ها کردند(رسیتر،۱۹۸۹-۵۰)[۱۸]. در حالیکه مشارکت آنها در باستان شناسی متفاوت بود. زنان دیگری نیز در باستان شناسی آمریکا در جنگ جهانی اول فعال بودند و هیچ شکی در مشارکت آنها در توسعه این رشته نیست. اما مشارکت آنها محدود و مشروط بود. اولین نسل از زنان در باستان شناسی آمریکا از شبکه های ارتباطی رسمی و غیر رسمی حذف شده و فرصت های شغلی کمی برای آنها فراهم بوده است. توماس پترسون حضور زنان در باستان شناسی را از شروع باستان شناسی آمریکا نشان داده: «تعدادی از زنان باستان شناسی را بعنوان یک حرفه یا کارجزئی در دهه ۱۸۹۰ تا ۱۹۲۰ دنبال کردند. درصد زنان در سال های ۱۹۳۵ تا ۱۹۶۴، از ۳۷ درصد به ۴۵ درصد تغییر یافته است. در دهه ۱۹۵۶، کمتر از ۱۶ درصد اعضای جامعه باستان شناسی آمریکا زن بودنند. در دهه ۱۹۶۹،درصد حضور زنان هیچ تغییری نکرد وعلی رغم تعداد کم زنان در باستان شناسی انسان شناسی، تعداد زنان در دهه ۷۰ افزایش یافته و در جامعه باستان شناسی آمریکا قابل مشاهده بودند».
۳-۶- زنان و باستان شناسی استرالیا
قبل از اینکه باستان شناسی بعنوان رشته حرفه ای در استرالیا شناخته شود، زمانی که آن عمدتا شامل جمع آوری آثار برای نمایش در موزه ها بود، بسیاری از اطلاعات آن توسط انسان شناسان جمع آوری شده بود. اطلاعات درباره جمع آوری غذا و تقسیم جنسی کار توسط زنان انسان شناس حرفه ای جمع آوردی گردید و بعدها توسط باستان شناسان مورد استفاده قرار گرفت.در فاصله دو جنگ جهانی، افراد شاغل در موزه ها، پژوهش های باستان شناسی را که چیزی فراتر از ساختن مجموعه ای برای نمایش بود، انجام دادند. بهترین و شناخته شده ترین این افراد، ف.د. مک کارتی و ن.ب. تیندل[۱۹] هستند. همچنین زنان در این دوره نیز فعال بودند.اگرچه کار آنها بخوبی مستند نشده بود. بعد از شروع زود هنگام در انگلستان، آموزش های باستان شناسی در چندین دانشگاه استرالیا آغاز شد.جک. جالسون به دپارتمان نوپای بیش از تاریخ در دانشگاه ملی استرالیا منصوب شد. در سال ۱۹۶۱، شروع به جذب فارغ التحصیلان از استرالیا وسایر نقاط دنیا کرد. زنان نقش مهمی در تحولات در دیگر نقاط نیز داشتند. در دانشگاه وسترن استرالیا آموزش باستان شناسی در بخش مردم شناسی در سال ۱۹۷۰ توسط هالام شروع شده بود. باستان شناسی تاریخی،در حال حاضر به یک جنبه قابل توجهی از این رشته تبدیل شده و جودی بیرمنگام[۲۰] برای آن تلاش زیادی کرده است. بیرمنگام به دپارتمان باستان شناسی منصوب شد. او در سال ۱۹۷۰ دبیر موقت انجمن باستان شناسی تاریخ استرالیا و در ۱۹۷۱ دبیر رسمی انجمن شد و به صورت جدی شروع به کار کرد.
در دهه ۱۹۸۰ نیز، در بریتانیا مقاله هایی را راجع به جنسیت منتشر شد. شمار مقاله هایی که راجع به جنسیت در باستان شناسی نوشته می شد افزایش می یافت. مجله زن در باستان شناسی به عنوان اولین مجله تخصصی باستان شناسی جنسیت در نروژ منتشر شد.
۳-۷- جنسیت در باستان شناسی پیش از تاریخ و تاریخی
زن در باستان شناسی پیش از تاریخ با نبود عکس و نوشته ای برای مطالعه و بررسی، فوری دنبال نشد. لذا در باستان شناسان تاریخی، از زمان مطرح شدن این موضوع، با داشتن انواع مطالب مکتوب همراه با دست سازه های بشری،ابزارهایی برای بحث به این موضوع داشتند. اسپنسر باستان شناس تاریخی اولین جلسه مربوط به جنسیت را در گردهمایی باستان شناسی تاریخی در سال ۱۹۸۶ ترتیب داد.
جوآن و اسکات بیان می کنند که جنسیت، با طبقه بندی مفید از “تجزیه و تحلیل تاریخی” روشن می شود و درک بهتر از چگونگی کاربرد جنسیت، شناسایی روابط قدرت می باشد(اسکات،۱۹۸۶-۱۰۶۷).در باستان شناسی تاریخی، تمرکز بر روی جنسیت سوالات تحقیقاتی را دگرگون ساخته که در آن باستان شناسان از روش های دیگری برای پاسخ به این سوالات استفاده می کند.
برای مدت زمان طولانی تاریخ باستان شناسی، برای مطالعه فرهنگ های گذشته، عمدتاً بر روی تجارب و دستاوردهای مردان متمرکز بوده، با توجه کمی که به سهم زنان برای تغییرات تاریخی در مورد جنسیت پرداخته می شود. بسیاری از باستان شناسان نیز اهمیت جنسیت را بعنوان یک جنبه ساختاری از فرهنگ را نادیده می گیرند. باستان شناسی جنسیت (گاهی باستان شناسی فمینیست یا زن)،از طریق تلاش های عامدانه بسیاری از محققان برای تغییر این گرایش توسعه یافته بود.
در تلاش برای نشان دادن جنسیت در رکوردهای باستان شناسی، یکی از مفیدترین گام ها، فرمول بندی اجزای متفاوت سیستم جنسیتی بود که توسط رایت کندی و ژانت اسپکتر در سال ۱۹۸۴ توسعه یافته بود: نقش جنسیتی به مشارکت های متفاوت زن و مرد در جامعه،اقتصاد، سیاست و نهادهای مذهبی داخل یک محیط فرهنگی خاص منسوب می شود.اسپکتر در میان اولین باستان شناسان تاریخی که در کار خود یک رویکرد به صراحت فمینیستی بکار برد. او از روش “چارچوب کار متمایز” با بهره گرفتن از شواهد تاریخی برای توسعه مدل های که، آثار مکشوفه، سازه ها و تجهیزات به احتمال زیاد همراه با مردان و زنان بوده، استفاده کرد(کونکی و اسپکتر ۱۹۸۴). اسپکتر چیزی که به معنی درفش بود را در میان مردان و زنان داکوتای مورد بررسی قرار داد. تفسیر اسپکتر با تمرکز بر روی یک مصنوع (درفش) آغاز شد. مشخص شد که توسط زنان بکار می رفت و همچنین در قرن ۱۹ توسط یک زن در مینه سوتا استفاده می شد. تحقیقات اسپکتر مداخلات کلیدی مطالعات جنسیتی را در باستان شناسی تاریخی را نشان می دهد.
۳-۸- ارزیابی مطالعات زنان در باستان شناسی
دستاوردهای مطالعات زنان در باستان شناسی از دهه ۸۰ میلادی به بعد این بود که تصور رایج در مورد زنان به عنوان موجوداتی ضعیف که در مقایسه با مردان در رده ی دوم قرار داشته و در تحول جامعه نقش چندانی به عهده نداشته اند با کشف نمونه های تاریخی به شدت مورد سوال قرار گرفته و تلاش های فراوانی برای یافتن مدارک تاریخی و باستان شناختی در حال انجام است. به طور کلی، امروزه مطالعات جنسیت بسیار فراتر از مطالعه ی زنان است(رنفرو و باهن،۲۰۰۰)[۲۱]. یکی از تغییرات بنیادین آن فاصله گرفتن از تعریف جنسیت بر مبنای ویژگی های زیست شناختی است. جنسیت در باستان شناسی تأثیر تلفیقی روی روش ها و نظریه ها داشته است، اگرچه تأثیر آن رو به افزیش است. باستان شناسی جنسیت به خوبی با اهداف و روش های باستان شناسی پساروندگرا متناسب بود و به طور کلی در اروپا مورد استقبال قرار گرفته است. به طور کلی، جنسیت در باستان شناسی تغییر دیدگاه ها در مورد نقش و جایگاه افراد و به ویژه، زنان در جوامع گذشته را بدنبال داشته و باعث رشد باستان شناسی و بسط چارچوب فکری و نظری شده است.
۳-۹- تاریخچه حضور زنان در مطالعات باستان شناسی جهان
زنان خیلی دیر وارد رشته باستان شناسی شدند. در واقع، تحقیق برای شناسایی نفوذ اولین زنان مبتکر و راهنما قبل از سال ۱۹۱۵ تقریباً خالی است. علت این تأخیر وابسته به تعریف و ارزیابی باستان شناسی بعنوان یک رشته و مهمتر از همه کلیشه های فرهنگی باستان شناسان در ارتباط با نقش زنان در جوامع بزرگتر می باشد. مشکل اصلی از سفرهای اکتشافی باستان شناسی حاصل می شود.این گرایش فرهنگی و علمی بخوبی توسط زنان باستان شناس قبل از جنگ جهانی اول نشان داده شده است.اولین نسل از زنان پیشگام باستان شناس از ایدئولوژی ویکتوریا درباره موقعیت فرودست زنان ظاهر شدند. حرکت فمینیستی در دهه ۶۰ و ۷۰ اثر قابل توجهی در تشویق فعالیت زنان باستان شناس در این رشته داشته است. بسیاری از زنان وارد رشته باستان شناسی شدند. در دهه ۱۹۵۰ فقط چند زن این مرحله را کامل کردند. واضح است که زنان در چاکو کانیون از ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۴ در فعالیت های باستان شناسی حضور داشته بودند. قراردادهای جدید دهه های ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۰ فرصت های اشتغالی جدید را به عنوان یک باستان شناس ارائه می دهد.کار فیزیکی حفاری باستان شناسی فرصت مناسب برای زنان بیکار در پروژهای جدید در نظر گرفته شده بود که در ابتدا تا حدودی باور کردنی نبود(کلاسن )[۲۲]. ژان کلیی(۱۹۹۲) اگرچه به طور کلی مخالف ترکیب علوم با جامعه شناسی است. اشاره می کند که مسائل جامعه شناختی به طور غیر معمولی در باستان شناسی مهم هستند. در اواخر دهه ۱۹۸۵ یادآوری می کند که باستان شناسی گذشته مرد جنسیتی شده اگرچه زنان در این رشته در تمام این مدت حضور داشتند.
مطالعات نشان می دهد که موقعیت زنان در باستان شناسی تغییر یافته است. در سال های اولیه تعداد کمی از زنان گرایش برای ورود به کارهای حرفه ای باستان شناسی داشتند، درحالیکه امروزه تعداد زیادی وارد باستان شناسی شده اما پیشرفت آنها به کندی انجام می شود. در واقع، زنان بیشتر به دنبال اشتغال غیر آکادمیک بوده وانواع متنوعی از اشتغال را نسبت به مردان باستان شناس دارند(وایت لسی)،تعدادی از زنان در موزه ها کار می کنند و موضوعات تحقیقاتی مرتبط با مردان را دارند(فورد). این کلیت توسط مطالعات دهه ۶۰ ایجاد شده است. زنان در مطالعات آکادمیک همیشه در اقلیت بودند و تعداد کمی از زنان باستان شناس مطالعات دانشگاهی داشتند. امروزه موسسات زنان فقط ۱۵ درصد از ۳۰ دپارتمان آکادمیک باستان شناسی را شامل می شود(فورد).
۳-۹-۱- زنان پیشگام در باستان شناسی جهان
۳-۱- ژان دیولافوا[۲۳]
۳-۹-۱-۱- ژان دیولافوا
وی اولین نفر از زنان پیشگام در باستان شناسی می باشد (۱۹۱۶-۱۸۵۱). مادام ژان دیولافوا[۲۴] همسر مارسل اوگوست، مهندس راه و ساختمان و باستان شناس فرانسوی بود و به همراه همسرش از سوی دولت فرانسه برای انجام کاوش های باستان شناسی، سه بار به ایران سفر کردند. اولین مسافرت آنها در سال ۱۸۸۱ به بنادر جنوبی ایران صورت گرفت و شهرهای باستانی تخت جمشید و شوش را نیز مورد بررسی قرار داد. همکاری آنها در کاوش های باستان شناسی، نقشه برداری و اسناد تصویری مهم بود(گران، ۲۰۰۴-۵۹-۶۰). مادام دیولافوا مطالعات و مشاهدات اجتماعی و یافته های باستان شناسی همسرش را به صورت یادداشت های روزانه جمع آوری کرد و در دو کتاب جداگانه انتشار داد(دیولافوا،۱۹۱۶).
کتاب اول با نام مسافرت دیولافوا در ایران ، شوش و کلده است.این کتاب یکی از منابع مفید برای تحقیق در تاریخ دوره قاجاریه و آشنایی با اوضاع اجتماعی و اقتصادی مردم ایران در عصر مذکور به شمار می رود.طرح ها و نقاشی ها و عکس هایی که مولف از مکان ها و اشخاص تهیه کرده در کتاب به چاپ رسیده است.
کتاب دوم مشتمل بر یادداشت های سفر دوم و سوم آنهاست و سال های ۱۸۸۴ تا ۱۸۸۶ را در بر می گیرد.
اشیای باستانی پر شماری بوسیله این زوج از کاخ های هخامنشی به موزه لوور پاریس انتقال یافت، که اکنون در معرض نمایش قرار دارد.
۳-۲ – استرون دیمن
members.bib-arch.org
۳-۹-۱-۲- استرون دیمن
بیوگرافی استر ون دیمن[۲۵](۱۹۳۷-۱۸۶۲) توسط کاترین ولش (۲۰۰۴) نوشته شده بود.اقدام اصلی دیمن کشف ساختمان آجرکاری روم به منظور ایجاد گاهنگاری می باشد. منابع کاترین از دیمن، متون آرشیوی خود ون از چندین کالج آمریکایی و تعدادی عکس و بایگانی های آمریکا در روم می باشد. متاثر از یک جامعه کشاورز پیشگام در غرب آمریکا،که در آن استقلال زنان مورد تقدیر قرار گرفته است، ون بعنوان شخصیت قوی و غیر قابل انعطاف معرفی شد(ولش،۲۰۰۴-۶۹). او تحصیلات خوبی اخذ کرد(ولش،۲۰۰۴-۴۱) و در سال ۱۸۹۸ بعنوان اولین زن، به اخذ مدرک دکترا در رشته لاتین از دانشگاه شیکاگو نائل شد و پایان نامه خود را در مورد فرقه وستا کار کرد.
معمولا جایگاه استادی در کالج های زنان برگزار می شود. اما مک کلینتوک از همکاران استر ون انتخاب دیگری کرد و بعنوان یک محقق تجربی در آزمایشگاه کار کرد (کلر ۱۹۸۳). به نظر می رسد استر ون یک موقعیت تدریس داشته است. بعد از چند سال بعنوان یک معلم در کالج مرنت هولیوک تدریس کرد. بورس تحصیلی در مدرسه آمریکایی مطالعات کلاسیک در روم در سال ۱۹۰۱، امکان انجام کار میدانی برای وی را ممکن ساخت.
در زمان رسیدن ون به رم، شهر به مدت سی سال پایتخت ایتالیا بوده و به سرعت گسترش یافت. کارهای مرمت و بازسازی در نوسان کامل بود و بر انجمن رم متمرکز شده بودند. ولش (۲۰۰۴-۷۱-۷۳) بر این واقعیت تاکید کرده که استر ون، به عنوان یک زن و فرد خارجی، اجازه استفاده از این موارد مهم را برای انجام تحقیقاتش بدست آورد. ولش همچنان اشاره می کند که روش استر ون برای تحقیقاتش از همکاران زن خود متفاوت بود.
ولش (۲۰۰۴-۸۳-۸۴) اهمیت استرون را برای تحقیقات آینده بیان می کند. وی در حین انجام کار میدانی در روم و حومه اطراف آن، ون استفاده از عکس، برای اسناد را توسعه داد و بیش از ۳۰۰۰ از عکس های وی حفظ شده است (۱۹۹۱ جفکن ).ولش بر ارزش تاریخی این عکس ها تاکید کرده (۲۰۰۴-۹۱-۹۵-۱۰۰) و بحث جالبی در مورد موتیف و جنسیت ارائه می دهد.
۳-۲-۱- دیمن، کاوش در شمال غرب روم
Aqueducthunter.com
۳-۴- مارگارت موری
bentley.umich.edu
۳-۹-۱-۳- مارگارت موری
زندگینامه وی توسط مارگارت دروور (۲۰۰۴) نوشته شده است. مانند موری، دروور در کالج لندن کار می کرد و به خاطرات شخصی موضوع خود دسترسی داشت (دروور،۲۰۰۴- ۱۳۲-۱۳۳). اطلاعات آرشیوی نادر می باشد، اما دروور از زندگینامه موری[۲۶] نیز استفاده کرده است (موری ۱۹۶۳). جالب است توجه داشته باشیم ، اهمیتی که موری به رویدادهای خاصی از زندگییش در رابطه با دیگران داد، موجب شد که وی مورد کم توجهی قرار گیرد (دروود،۲۰۰۴-۱۱۵). این در باره مسئولیتی که موری در جهان علمی داشته، مشکل است. چنانچه دروور در تخصص سازی کارهای علمی موری در رابطه با جامعه پژوهش معاصر، نشان می دهد که چگونه تلاش های علمی موری بر اساس موقعیت اش، وی را بعنوان تنها زن در آکادمی مردانه متصور ساخته است.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-08-01] [ 11:21:00 ب.ظ ]
|