(منبع: هئو، ۲۰۱۲)
شکل ۷-۲ مدل مفهومی
(منبع: هئو، ۲۰۱۲)
یافته­ ها نشان می­ دهند که یکپارچه­سازی داخلی، یکپارچه­سازی خارجی را بهبود می­بخشد و این که یکپارچه­سازی داخلی و خارجی به صورت مستقیم و غیر مستقیم عملکرد شرکت را افزایش می­دهد. به علاوه، اثرات واسطه­ای جزئی و کامل در میان SCI و عملکرد شرکت شناسایی گردیده است.
پراژوگو و اولهاقر[۴۲] (۲۰۱۲)، در مقاله­ خود بنام «یکپارچه­سازی زنجیره­ تأمین و عملکرد: اثرات بلند مدت روابط، به اشتراک­گذاری و فناوری اطلاعات و یکپارچه­سازی تدارکات» به بررسی یکپارچه­سازی­های مربوط به هر دو جریان اطلاعاتی و مواد بین شرکای زنجیره­ تأمین و اثرات آنان بر عملکرد عملیاتی اقدام کرده ­اند. به طور خاص، آنان به بررسی نقش رابطه بلندمدت تأمین­کننده به عنوان محرک یکپارچه­سازی با بهره گرفتن از داده ­های به دست آمده از ۲۳۲ شرکت استرالیایی پرداخته­اند.
یافته­ ها بیانگر اثر معنادار یکپارچه­سازی تدارکات بر عملکرد عملیاتی دارد. قابلیت ­های فناوری اطلاعات و به­اشتراک­گذاری اطلاعات هر دو اثرات معناداری بر یکپارچه­سازی تدارکات دارد. علاوه بر این، روابط بلندمدت تأمین­کننده اثرات مستقیم و غیرمستقیم معناداری بر عملکرد دارد که اثر غیر مستقیم از طریق اثر بر یکپارچه­سازی اطلاعات و یکپارچه­سازی تدارکات ایجاد می­گردد.
(منبع: پراژوگو و اولهاقر، ۲۰۱۲)
شکل ۸-۲ مدل مفهومی
جیمنز و همکاران[۴۳] (۲۰۱۱)، در مقاله­ای با عنوان «یکپارچه­سازی زنجیره­ تأمین و عملکرد: اثر تعدیل­گری پیچیدگی تأمین» به بررسی اثربخشی یکپارچه­سازی زنجیره­ تأمین در بسترهای مختلف پرداخته­اند. به طور خاص، هدف آنان در این پژوهش نشان دادن این بوده است که یکپارچه­سازی زنجیره­ تأمین تنها در روابط خریدار- تأمین­کننده، که با پیچیدگی تأمین بالا مشخص شده است، مؤثر است. داده ­های تحقیق از میان بررسی تعداد ۱۴۵ تولیدکننده­ محصولات مختلف هلندی و اسپانیایی (۸۰ تولیدکننده هلندی و ۶۵ اسپانیایی) به دست آمده است.
نتایج نشان داده است که هنگامی که پیچیدگی تأمین بالا است، تعداد بیشتری از ابعاد یکپارچه­سازی زنجیره­ تأمین با بهبود عملکرد مرتبط می­گردند. به طور کلی در مورد فعالیت­های زنجیره­ تأمین، نتایج نشان می­دهد که:
صرف نظر از سطح پیچیدگی تأمین، آنها هیچ گونه تأثیری بر هزینه ندارند.
برخی از فعالیت­ها چندین معیار از عملکرد خدمات را در یک محیط با پیچیدگی تأمین بالا، بهبود می­بخشد، در حالی که تنها یک فعالیت (یکپارچه­سازی بسته­بندی) فقط دو معیار از عملکرد خدمات را در یک محیط با پیچیدگی تأمین پایین بهبود می­بخشد.
در خصوص الگوهای زنجیره­ تأمین نتایج حاکی از آن بوده است که آنها تنها در محیط­هایی با پیچیدگی تأمین بالا، عملکرد را تحت تأثیر قرار می­ دهند. نکته جالب توجه این است که در حالی که ارتباطات غیر ساختاری به بهبود عملکرد خدمات کمک می­ کنند، ارتباطات ساختارمند منجر به افزایش هزینه­ها می­گردند (در نهایت، راجع به نگرش­های زنجیره­ تأمین، نتایج حکایت از آن دارد که رفتار همکارانه تنها در سطح بالایی از یک محیط دارای پیچیدگی تأمین، چندین متغیر از عملکرد خدمات و هزینه را بهبود می­بخشد.
مِرلو و آی[۴۴] (۲۰۰۹)، طی انجام تحقیقی با عنوان «اثرات جهت­گیری کارآفرینی، جهت­گیری بازار و تأثیر زیر مجموعه­ بازاریابی بر عملکرد شرکت» به بررسی چگونگی این که جهت­گیری کارآفرینی سازمان، اثر متقابل میان جهت­گیری بازار و تأثیر زیرمجموعه­ بازاریابی بر عملکرد شرکت را تعدیل می­ کند، پرداخته­اند. داده ­های مورد نیاز این تحقیق از بررسی بر روی ۶۰۰ سازمان بزرگ و متوسط از انواع مختلفی از صنایع نظیر صنایع مواد غذایی، شیمیایی، محصولات فلزی، ماشین­آلات صنعتی و تجهیزات کامپیوتری و الکترونیکی، صنایع چاپ و نشر، تولیدات پلاستیکی و دیگر صنایع به دست آمده و با روش تحلیل عامل تأییدی، مورد تحلیل قرار گرفته­اند.
شکل ۹-۲ مدل مفهومی
(منبع: مرلو و آی، ۲۰۰۹)
نتایج حاصل از آزمون فرضیه ­ها بدین صورت بوده ­اند که: جهت­گیری بازار اثر معناداری بر عملکرد شرکت ندارد. تعامل و تأثیر متقابل میان جهت­گیری بازار و تأثیر زیر مجموعه­ بازاریابی، مثبت و معنادار است. و در نهایت اثر متقایل منفی سه طرفه­ای تأثیر زیر مجموعه­ بازاریابی بر رابطه جهت­گیری بازار- عملکرد در سطوح بالای جهت­گیری کارآفرینی (در مقابل سطوح پایین) مشاهده گردیده است.
فلاین و همکاران (۲۰۰۹)، در پژوهشی با عنوان «اثر یکپارچه­سازی زنجیره تأمین بر عملکرد: رویکرد اقتضایی و وضعیتی» به بررسی رابطه میان سه بعد از SCI، عملکرد کسب و کار و عملیاتی با بهره­­گیری از دو رویکرد اقتضایی و وضعیتی پرداخته­اند. داده ­های تحقیق از تعداد ۱۳۵۶ نمونه از شرکتهای تولیدی در چین جمع­آوری گردیده است. در کاربرد رویکرد اقتضایی، رگرسیون سلسله­مراتبی به منظور تعیین تأثیر ابعاد فردی SCI (یکپارچه­سازی مشتری، تأمین­کننده و داخلی) و تأثیرات متقابل آنها بر عملکرد مورد استفاده قرار گرفته است. در رویکرد وضعیتی، تحلیل خوشه­ای به منظور توسعه­ شرکای SCI، که براساس قدرت و تعادل SCI آنالیز شده ­اند، استفاده گردیده است. یافته­ ها نشان­دهنده­ آن بوده ­اند که در هر دو رویکرد اقتضایی و وضعیتی SCI با هر دو عملکرد عملیاتی و کسب و کار رابطه دارد. علاوه بر این، یکپارچه­سازی مشتری و داخلی نسبت به یکپارچه­سازی تأمین­کننده رابطه قوی­تری با بهبود عملکرد دارند. فرضیه ­های ادعایی در این پژوهش بدین صورت بوده ­اند: ۱-۱ یکپارچه­سازی داخلی رابطه مثبتی با عملکرد عملیاتی تولیدکننده در بطن زنجیره تأمین دارد، ۲-۱ یکپارچه­سازی داخلی رابطه مثبتی با عملکرد کسب و کار تولیدکننده در بطن زنجیره تأمین دارد، ۱-۲ یکپارچه­سازی مشتری و تأمین­کننده، مفروض به رابطه میان یکپارچه­سازی داخلی و عملکرد عملیاتی، رابطه مثبتی با عملکرد عملیاتی تولیدکننده در بطن زنجیره تأمین دارد، ۲-۲ یکپارچه­سازی مشتری و تأمین­کننده، مفروض به رابطه میان یکپارچه­سازی داخلی و عملکرد کسب و کار، رابطه مثبتی با عملکرد کسب و کار تولیدکننده در بطن زنجیره تأمین دارد، ۱-۳ یکپارچه­سازی مشتری و تأمین­کننده رابطه میان یکپارچه­سازی داخلی و عملکرد عملیاتی را تعدیل خواهد کرد، ۲-۳ یکپارچه­سازی مشتری و تأمین­کننده رابطه میان یکپارچه­سازی داخلی و عملکرد کسب و کار را تعدیل خواهد کرد، ۴- طبقه ­بندی جدید تولیدکنندگان می ­تواند براساس شرکاهای یکپارچه­سازی تأمین­کننده، داخلی و مشتری، توسعه داده شود، ۱-۵ الگوهای SCI با عملکرد عملیاتی تولیدکننده در بطن زنجیره تأمین رابطه دارد، ۲-۵ الگوهای SCI با عملکرد کسب و کار تولیدکننده در بطن زنجیره تأمین رابطه دارد. با توجه به نتایج مربوط به تحلیل رگرسیون و تحلیل خوشه­ای بیشتر فرضیه ­ها به غیر از ۲-۲ و ۲-۳، مورد تأیید قرار گرفته است.
قوناسِکاران و نِقای[۴۵] (۲۰۰۴)، در پژوهشی با نام «سیستم­های اطلاعاتی در یکپارچه­سازی و مدیریت زنجیره تأمین» بیان داشته اند که در قرن بیست و یک، مدیریت زنجیره تأمین استراتژی عملیاتی جهانی برای رقابت سازمانی به حساب می ­آید. شرکتها در تلاش هستند تا روش­های را برای بهبود قابلیت انعطاف­پذیری و پاسخگویی و در نتیجه داشتن قدرت رقابت بیابند که این کار را از طریق تغییر در استراتژی­ های عملیاتی، متدها و فناوری­های خودشان که شامل پیاده­سازی پاردایم مدیریت زنجیره تأمین و فناوری اطلاعات می­گردد، انجام می­ دهند. آنها در این تحقیق، پیشینه و ادبیات موجود در خصوص فناوری اطلاعات در مدیریت زنجیره تأمین با بکارگیری شاخص­ های مناسب، طبقه ­بندی کرده و سپس با مرور آن به ارائه چارچوبی برای مطالعه­ فناوری اطلاعات در مدیریت زنجیره تأمین پرداخته­اند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
ناراسیم­هام و کیم[۴۶] (۲۰۰۲)، در مطالعه­ ای با عنوان «تأثیر یکپارچه­سازی زنجیره تأمین بر رابطه میان تنوع و عملکرد: شواهدی از شرکتهای ژاپنی و کره­ای» بیان داشته اند که استراتژی­ های زنجیره تأمین و فعالیت­های مرتبط نتنها به ماهیت کسب و کار، محیط رقابتی و سطح فن­آوری محصول بستگی دارند، بلکه به خصوصیات و مشخصه­های محصول و بازار نیز وابسته است. در نتیجه استراتژی­ های یکپارچه­سازی زنجیره تأمین (SCI) بایستی در پرتو استراتژی­ های بازار و محصول شرکت، مورد ارزیابی قرار گیرند. آنان در این مطالعه به بررسی اثر SCI بر رابطه میان تنوع و گوناگونی و عملکرد رقابتی شرکت پرداخته­اند. نتایج حکایت از آن داشته است که استراتژی SCI رابطه میان تنوع و عملکرد را تعدیل می­ کند. علاوه بر این، چنین استنباط شده است که استفاده­ هماهنگ از استراتژی­ های SCI و تنوع اثر معناداری بر عملکرد شرکت دارد.
H3
H2
H1
یکپارچه­سازی داخلی در طول زنجیره تآمین
یکپارچه­سازی خارجی با عرضه­کنندگان و مشتریان
شکل ۱۰-۲ مدل مفهومی
(منبع: ناراسیم­هام و کیم، ۲۰۰۲)
این مطالعه­ نمونه ­ای ۶۶۸ نفری از مدیران کره­ای و ژاپنی (۲۶۵ کره­ای و ۴۰۳ ژاپنی) را مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحلیل رگرسیون انجام شده بر روی سه مدل مختلف برای آزمون فرضیه ­های این مطالعه نشان داده است که یکپارچه­سازی داخلی در طول زنجیره تأمین و یکپارچه­سازی خارجی با عرضه­کنندگان و مشتریان به صورت مثبت رابطه­ های منحنی مانند به ترتیب میان تنوع محصول و عملکرد و میان IMD و عملکرد، را تعدیل می­ کند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون برای زیر گروه ­های طبقه ­بندی شده بر حسب نوع SCI نشان می­دهد که سطح افزایش SCI، اثر یکپارچه­سازی تنوع محصول و IMD بر عملکرد معنادار است، بنابراین این امر نشانگر آن است که SCI امکان دارد که جانشینی برای نقش یکپارچه­سازی بین تنوع محصول و IMD، به عنوان تعدیل­گر و واسطه رابطه مثبت میان تنوع و عملکرد، باشد.
۲-۱۵-۲- مطالعات داخلی
هر چند در ایران نیز مطالعات و تحقیقات متعددی در خصوص زنجیره تأمین و متغیرهای مرتبط صورت گرفته است. اما در مورد یکپارچگی زنجیره تأمین تحقیقات کمی صورت گرفته است.
رادفر و همکاران (۱۳۹۱)، در پژوهشی با عنوان ارائه الگویی جهت شناخت تأثیر عوامل چابک بر عملکرد زنجیره تأمین در صنعت خودرویی ایران، انجام داده­اند. که رابطه بین چابکی زنجیره تأمین و عملکرد زنجیره تأمین را مورد بررسی قرار داده­اند. جامعه مورد مطالعه آنها زنجیره تأمین شرکت ساپکو بود و نتایج نشان می­دهد که بین چابکی زنجیره تأمین و عملکرد زنجیره تأمین رابطه مستقیم، معنادار و قابل توجهی وجود دارد. مدل مفهومی این پژوهش:
شکل ۱۱-۲ مدل مفهومی چابکی زنجیره تأمین
عملکرد تحویل
عملکرد انعطاف­پذیر
عملکرد کیفیت
عملکرد هزینه
سرعت
انعطاف پذیری
شایستگی
پاسخگویی
عملکرد زنجیره تأمین
چابکی زنجیره تأمین
(منبع: رادفر و همکاران، ۱۳۹۱)
رجب زاده و همکاران (۱۳۸۹)، در پژوهشی با هدف ارائه مدل عوامل ایجاد ریسک در زنجیره تأمین الکترونیکی، و تأثیر این ریسک بر عملکرد مالی و غیرمالی سازمان، به شناسایی این عوامل و مؤلفه­ های آنان پرداخته و با بررسی شاخص های عملکرد مناسب مالی و غیرمالی، تأثیر ریسک زنجیره تأمین الکترونیکی را برعملکرد شرکتهای فعال در حوزه مخابرات و الکترونیک بررسی کرده ­اند. سنجش همبستگی و مدل­سازی ساختاری در این تحقیق پیشنهاد می­ کند که شناسایی و مدیریت ریسک زنجیره تأمین الکترونیکی تأثیر بسزایی بر بهبود عملکرد سازمان دارد. مدل مفهومی این پژوهش:
فروش به کل دارایی
حقوق سهامداران به بدهی
محیط
به هنگامی
کارایی بودجه
اثربخشی محصولات

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...