کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



در ۴ هفته گذشته ، آیا هیچ غذایی بوده که به علت نداشتن منابع مالی نتوانسته باشید برای خوردن تهیه کنید؟
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه

 

 

 

۸Q

 

در ۴ هفته گذشته ، آیا بخاطر نداشتن منابع مالی شما یا اعضای خانودتان گرسنه خوابیده اید؟

 

 

 

۹Q

 

در ۴ هفته گذشته ، آیا بخاطر نداشتن غذای کافی شما یا اعضای خانودتان کل روز و شب بدون غذا مانده اید؟

 

 

 

۵-۲- تنظیم پرسشنامه
۵-۲-۱- بررسی اجمالی پرسشنامه
این پرسشنامه شامل ۹ سوال رویدادی که سطح ناامنی غذایی در آنها افزایش میابد و همچنین ۹ پرسش مربوط به تکرار آن رویدادها می باشد. اگر پاسخ به سوالی منفی باشد از سوال مربوط به تعداد تکرار رویداد در ۴ هفته گذشته پرسش شده است بعضی از این سوالات به تحقیق در مورد احساس مخاطبان از پدیده آسیب پذیری غذایی و استرس ( برای مثال ، آیا شما نگرانی از نبود غذا برای خانواده داشته اید؟) و بقیه به بررسی پاسخ های رفتاری در برابر ناامنی ( برای مثال ، آیا هیچ کدام از اعضای خانواده شما بخاطر نبود غذای کافی مجبور شده است که روزانه از غذای مورد نیاز خود کمتر مصرف کند؟) پرداخته اند. سوالات وضعیت کامل اعضای خانواده شامل بزرگسالان ، کودکان و نوجوانان را نشان می دهند . تمام سوالات رویدادی از مخاطبان واعضای خانوادشان می پرسند که آیا در طول ۴ هفته گذشته احساس و یا رفتار خاصی داشته اند یا خیر.
سوالات رویدادی این شاخص در سه حوزه مختلف از ناامنی غذایی (دسترسی) که در فرهنگ های مختلف مشترک هستند مربوط می شود (سازمان فانتا وکوتس ، ۲۰۰۴). که عبارتند از:
۱) اضطراب و عدم اطمینان در مورد عرضه مواد غذایی خانگی:
- آیا شما نگران هستید که خانواده شما به اندازه کافی غذا نداشته باشند؟
۲) کیفیت ناکافی غذا (شامل انواع مواد غذایی):
- آیا شما و یا هر یک از اعضای خانوار به دلیل کمبود منابع قادر به خوردن انواع غذاها بودید؟
- آیا شما و یا هر یک از اعضای خانواده یک طیف محدودی از غذاها را به دلیل کمبود منابع مصرف کردید؟
- آیا شما و یا هر یک از اعضای خانواده مایل به خوردن بعضی از غذاها نبودید اما بدلیل کمبود منابع آنها را مصرف کردید؟
۳) مصرف مواد غذایی ناکافی و عواقب فیزیکی آن:
- آیا شما و یا هر یک از اعضای خانواده به علت کمبود مواد غذایی وعده غذایی کوچک تر مصرف کردید ولی احساس می کنید غذای بیشتری مورد نیاز است ؟
- آیا شما و یا هر یک از اعضای خانواده وعده های غذایی کمتر در یک روز مصرف کرده اید به خاطر اینکه غذا به اندازه کافی وجود ندارد؟
- آیا تا کنون هیچ غذایی برای خوردن از هر نوع در خانواده شما به دلیل فقدان منابع برای به دست آوردن غذا وجود دارد؟
- آیا شما و یا هر یک از اعضای خانواده در شب گرسنه خوابیده است چون مواد غذایی به اندازه کافی وجود ندارد؟
- آیا شما و یا هر یک از اعضای خانواده تمام روز و شب را بدون خوردن هر چیزی بگذرانید به دلیل اینکه مواد غذایی به اندازه کافی وجود ندارد؟
پرسشنامه بایستی تماما پرسیده شود اما مصاحبه کننده بایستی بر اساس قوانین پرسش از پرسیدن سوالات مربوط به تعداد دفعات تکرار، زمانی که این سوالات کاربردی ندارند پرهیز کند. همچنین مصاحبه کننده باید از گزینش تنها سوالات خاص اجتناب کند. با وجود اینکه کاربران ممکن است نتایج سوالات شخص را به همراه شاخص ها گزارش دهند . اما تحقیقات نشان داده است که مجموعه کل سوالات نسبت به هر سوال به تنهایی قابلیت ایجاد تمییز بهتری از سطوح ناامنی غذایی خانوار را دارا است.
سوالات موجود در مدل پرسشنامه تا حد ممکن عموما مربوط انتخاب شده اند، ممکن است سوالات خاصی نیاز داشته یاشیم که با مفاهیم محیطی منطبق شوند تا پاسخ دهندگان معنی آنها را درک کنند . برخی از سوالات نیز نیاز است تا مصاحبه کننده یک تعریف مناسب ( محلی یا محیطی) وقتی که برای اولین بار از آنها در یک سوال استفاده می شود ارائه دهند. سرانجام اینکه ممکن است سوالات خاصی نیاز به توضیح بیشتری از سوی مصاحبه کننده از طریق آوردن یک مثال محیطی برای پاسخ دهندگان نیاز داشته باشند .
به منظور انطباق واژه ها ، تعاریف و مثال ها به بافت محلی و اطمینان از اینکه سوالات کاملا درک شده اند می بایستی سوالات توسط یک گروه با اطلاعات کلیدی مرور و سپس قبل از آزمایش اصلی توسط گروه کوچک از پاسخ دهندگان تصحیح شوند.
۵-۲-۲- بررسی با آگاهان کلیدی
در اولین مرحله تعدادی از افراد آگاهان کلیدی که با شرایط و تجربیات ناامنی غذایی خانوار در محیطی که تحقیق انجام خواهد شد دور هم جمع می شوند. این افراد می توانند اعضای سازمان های داوطلبانه خصوصی، کارمندان دولتی، دانشگاهی ها، افراد برجسته ویا افراد حقیقی و با علم باشند. باید بی این افراد توضیح داده شود که علت به همکاری طلبیدن آنها این است که این سوالات مربوط به ناامنی غذایی بایستی در فرهنگ آنها قابل فهم شود . در جاهایی نیز این افراد بایستی بصورت گروهی به مشورت بپردازند تا هر گونه اختلاف نظری بین آنها شفاف سازی شود.
۵-۲-۳- پالایش (تصحیح ) پرسش نامه
دومین مرحله در تنظیم پرسشنامه اطمینان یافتن از این موضوع است که پاسخ دهندگان معنی دقیق سوالات را فهمیده باشند. در مقوله تحقیق این مرحله بسیار مهم است و در تصحیح بهتر سوالات و مثالهایی که براساس فهم آنها از تفسیر سوالات طرح شوند کمک شایانی می کند. ۸ الی ۱۰ نفر بعنوان نماینده از جمعیت مورد بررسی انتخاب می شوند. برای این مرحله بهتر است که مصاحبه با یک پاسخ دهنده در یک زمان انجام گیرد.
۵-۳- ساختمان پرسشنامه شاخص
این شاخص متشکل از دو نوع از سوالات مرتبط است. نوع سوال اول یک سوال رویداد نامیده می شود . ۹ سوال رویداد می پرسد که آیا یک ناامنی خاص مرتبط با مواد غذایی غذایی تا کنون در طول چهار هفته (۳۰ روز) رخ داده است . هر سوال پرسشنامه که از نوع شدت تکرار است از یک سوال می پرسد که چگونه اغلب یک ناامنی غذایی در طول چهار هفته گذشته رخ داده است.
هر سوال رویداد شامل یک دنباله (بازه زمانی برای فراخوان)، بدنه این سوال (اشاره به یک رفتار خاص و یا نگرش)، و دو گزینه پاسخ (۰ = نه، ۱ = بله) است. به همراه پاسخ” خیر” یک کد نیز وجود دارد. این کد دستور، هر وقت مخاطب پاسخ ” خیر” به پرسش دهد ،پرسشگر را به جست جوی تکرار سوال رویداد مربوطه وا می دارد. تکرار رویداد هر سوال شاخص می پرسد مخاطب هر چند وقت یکبار این ناامنی غذایی گزارش شده در سوال قبلی در چهار هفته گذشته اتفاق افتاده است. سه گزینه پاسخ به نمایندگی از طیف وسیعی از تکرار وجود دارد (۱ = به ندرت ۲ = گاهی اوقات، ۳ = اغلب).
جدول ۵-۲ اجزاهای مختلف سوال را شرح داده و می تواند طرقه استفاده آنها را آموزش دهد.
جدول ۵-۲- ساختار سوالات

 

 

 

 

سوال

 

 

 

بدنه پرسشنامه

 

در ۴ هفته گذشته، آیا شما نگران این بودبد که خانواده تان غذای کافی ندارد؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 10:09:00 ق.ظ ]




به نظر پس از این تحلیل مفصلی که کردیم این جمله پولاک که در فصل پیش نیز بیان نمودیم، موجه گردید که چرا وی به حق متذکر شد که نکته­ای که در بطن مشکل جدایی قرار داد این است که نظریات مبتنی بر باور نمی ­توانند توجیه باورهای ادراکی را به نحو درستی بیان کنند. ( Pollock & Cruz, 1999, p 75) هرچند نگارنده خود تحلیل پولاک را نیز نپذیرفت و پیش فرض هایی را در این مسئله بیان و تحلیل نمود که خود پولاک هم به آنها التفات نداشت و برخی از آنها نیز بعد از زمان کتاب ایشان، از طرف معرفت شناسان مطرح و چاپ گردید اما با این وجود با این سخن وی موافق است.
آنچنانکه دیدیم در مورد باورهای تجربی هم مبناگرایان دچار نقیصه­اند و هم انسجام گرایان. راه حل درست در این توجیه این باورها در پرتوی وجه جمعی که از این دو نظریه بدست دادیم، حاصل می ­آید. پس در مشکل جدایی راجع به تجارب تجربی، می­گوییم باید این تجارب در توجیه استفاده شوند و توجیه باورهای شناسا نباید منفک از این تجارب باشد و پیش فرض انسجام گرایان بر عدم استفاده از این تجارب در توجیه درست نیست. البته شرط انسجام ایشان در توجیه این باورها لازم است و به نظر صورت بندی که در توجیه این باورهای تجربی بدست دادیم، توان حل بسیاری از اشکالات در توجیه این باورها را دارا است و مشکل جدایی در پرتوی این راه حل راجع به نفس خود این حالات ذهنی غیر شناختی با این تفسیر برطرف می­گردد.
۵-۵٫ اشکال اصلی در مشکل جدایی در نظریه­ های انسجام توجیه
مشکل جدایی در نظریه­ های انسجام توجیه، به سه اشکال اصلی منحل شد: اشکال نظام­های بدیل، اشکال گسست باور از واقعیت و اشکال عدم لحاظ تجارب ادراکی. این سه اشکال را با بهره گرفتن از تقریرهای پویمن، پولاک و هارمان بررسی کردیم. هارمان مشکل عدم لحاظ تجارب ادراکی را وارد ندانست، پولاک اگرچه بیان کرد مشکل گسست از واقعیت را می­توان حل کرد، اما خاطر نشان نمود که نظریه­ های انسجام تحلیل درستی برای حل مشکل باورهای تجربی ارائه نداده­اند. اما پویمن اشکال نظام­های بدیل را قبول کرد و پاسخ انسجام گرایان را به آنها را وارد ندانست.
پایان نامه - مقاله - پروژه
اگرچه اشکالات دیگری نیز به نظریه انسجام توجیه به خاطر مشکل جدایی وارد گردیده است اما به نظر اشکالات دیگر قابل ارجاع به یکی از این سه اشکال با توجه به تقریرهای مختلفی که از آنها ذکر نمودیم هستند. به نظر می­رسد اشکال اصلی در میان این سه اشکال نیز اشکال گسست توجیه باور از واقعیت است و دو اشکال دیگر را می­توان به نحوی متفرع بر این اشکال دانست؛ چرا که وقتی توجیه باورها بر اساس نظریه انسجام توجیه منجر به گسست باور از واقعیت شد، این دو اشکال پیش می ­آید. به عبارتی این دو اشکال لازمه و متفرع بر گسست توجیه باور از واقعیت هستند؛ چرا که لازمه­ی گسستگی باورهای ما از واقعیت این است که می­توانیم چند سناریو و نظام بدیلِ متعارضی تصور کنیم که کاملاً منسجم باشند. آنچه منجر به تحیر شناسا در اتخاذ نظام­های بدیل شد، ناشی از گسست باورهای او با واقعیت بود. اگر باورهای او به نحوی در نظریه انسجام توجیه مشکل گسست با واقعیت برایشان مطرح نمی­گشت، آن وقت فرض نظام­های بدیل نیز بی وجه بود؛ چرا که ارتباط با واقعیت منجر به طرد بدیل­های غیر واقعی می­شد. اما برای برگرداندن اشکال عدم لحاظ تجارب ادراکی شناسا به اشکال گسست باور با واقعیت باید این اشکال را به نحو اعم مطرح کنیم؛ یعنی بگوییم مراد از واقعیت اعم از واقعیات خارجی است و واقعیات درون ذهن شناسا را هم در بر می­گیرد. وقتی حالات ذهنی شناسا را هم بخشی از واقعیت تلقی کردیم، می­توانیم بگوییم در این نظریه چون باور از واقعیت گسسته است؛ لازمه­ی آن این است که ما تجارب ادراکی شناسا که بخشی از واقعیت اند را در توجیه نادیده بگیریم؛ از این رو که این تجارب از سنخ باور نیستند و این نظریه توجیه باور را صرفاً به باورهای دیگر گره زده است. پس اگر ما بتوانیم این مشکل را حل یا منحل کنیم، آن وقت پاسخ اشکال­های دیگر نیز خود به خود روشن می­گردد. در ذیل پاسخ پویمن، پولاک و هارمان را بررسی خواهیم کرد.
۶-۵٫ ارزیابی تحلیل هارمان راجع به اشکال عدم لحاظ تجارب ادراکی
تقریری که از مشکل عدم لحاظ تجارب ادراکی نقل کردیم، برآن بود تا نشان دهد از آنجا که در نظریه انسجام توجیه، یک باور فقط از رهگذر انسجام با باورهای دیگر موجه می­گردد، دیگر در توجیه باورها تجارب ادراکی نقش ایفا نمی­کنند. مستشکل با استدلال نشان داد که این امر حتی منجر به حصول باور موجه­ای می­گردد که در تعارض با شواهد و تجارب ادراکی است.
هارمان پاسخ داد که ما در نظریه انسجام خویش به هیچ وجه نقش این تجارب را نادیده نمی­گیریم و از این رو چنین توالی فاسدهایی برای نظریه ما مطرح نخواهد شد. از منظر هارمان اصلاً باور تجربی ما تحت و بوسیله­ی همین شواهد و داده ­های حسی ایجاد می­ شود و لذا دیگر تعارض باور با شواهد ادراکی معنا ندارد. از منظر هارمان، تجارب حسی سبب ایجاد باور هستند. هارمان قائل بود که نفس تجربه ادراکی سبب توجیه باور ادراکی شناسا نیست، بلکه فقط حصول باور به دست آن است. آنچه سبب توجیه باور می­گردد، استنتاج است. معرفت­های ادراکی شناسا از طریق استنتاج از رهگذر بهترین تبیین که برای این داده ­های ادراکی و انطباعاتی، با توجه به باورهای دیگر شناسا، وجود دارد، موجه می­شوند، هرچند این استنتاج ناآگاهانه هست.
به نظر می­رسد دیدگاه هارمان پاسخی را برای حل مشکل جدایی دراختیار نمی­گذارد؛ چرا که می­توانیم قیاسی ذوحدین پیشاروی وی بگذاریم به این نحو که از وی بپرسیم آیا این باوری که از راه تجربه حاصل آمده است، توجیه آن تاحدی وابسته به همین تجربه است یا نه؟
اگر بگوید توجیه آن اصلاً وابسته به این تجربه نیست، می­گوییم در این صورت اشکال عدم لحاظ تجارب ادراکی پا برجا می­باشد؛ چرا که اشکالِ مستشکل در توجیه باورها بود نه در نحوه حصول باور. مستشکل می­گفت اگر در توجیه باور، تجارب ادراکی نقش ایفا نکنند، به تالی فاسد مذکور دچار خواهید شد.[۳۴۹] پس پاسخ شما ربطی به اشکال ایشان ندارد که بخواهد پاسخ آن تلقی شود.
اگر بگوید توجیه این باورهای ادراکی تا حدی وابسته به این تجارب است، این گفته خلاف نظریه انسجام گرایی می­گردد؛ چرا که بنابراین نظریه، توجیه یک باور صرفاً منوط به انسجام آن با سایر باورهای شناسا می­باشد. پس ایشان از این حیث که انسجام گرا هستند، نمی ­توانند پاسخ به این اشکال دهند.
اشکال دیگری که می­توان صرف نظر از اشکال قبل به پاسخ وی گرفت این می­باشد که بنابر انسجام گرایی، توجیه یک باور تجربی منوط به انسجام آن با سایر باورهای شناسا می­باشد، پس می­توانیم بگوییم با توجه به اینکه ملاک صرف انسجام است، یک باور می ­تواند بدون لحاظ تجارب ادراکی موجه باشد؛ چرا که می­توان باوری را فرض کرد که این باور از طریق توهم، خیال و یا هرچیز دیگری غیر از تجربه ایجاد شده باشد، اما بدلیل برخورداری از انسجام با سایر باورهای شناسا، از توجیه برخوردار باشد. هرچند باور تجربی که هارمان فرض می­ کند از دریچه تجارب حاصل می­گردد، اما نظریه او فرض باور حاصل از توهم را طرد نمی­کند. هیچ ضرورت منطقی وجود ندارد که بنابر آن بگوییم باور حسی صرفاً فقط از تجارب حسی به وجود می ­آید.
آنچنانکه روشن است، نظریه هارمان توان پاسخگویی به مشکل گسست از واقعیت و نظام­های بدیل را نیز ندارد؛ چرا که بنا بر انسجام گرایی، باور منطقاً می ­تواند موجه باشد بدون اینکه ارتباطی با واقعیت داشته باشد. ضرورت منطقی وجود ندارد که بنابر آن بگوییم توجیه یک باور، متضمن ارتباط آن باور با تجربه یا جهان خارج است. می­توان باوری را فرض کرد که در عین گسستگی از واقعیت، موجه باشد. نظریه هارمان نمی­تواند منطقاً چنین باورهایی را خارج کند. اشکال نظام­های بدیل نیز بر این نظریه وارد می ­آید؛ چرا که بدلایل مطرح شده در فوق هیچ ضرورت منطقی در نظریه هارمان وجود ندارد که امکان نظام­های بدیل را طرد کند. به نظر اصلی­ترین پیش فرض غلطی که نظریه ایشان بخصوصه داراست این است که به نظر ایشان توجیه باورهای تجربی فقط از رهگذر استنتاج می­باشد در حالی که ما در فوق مفصل این پیش فرض را نقد کردیم.
۷-۵٫ ارزیابی تحلیل پولاک راجع به مشکل گسست توجیه باور از واقعیت
لب اشکال گسست باور از واقعیت این بود که بنا بر نظریه انسجام، توجیه یک باور متضمن و مستلزم ارتباط آن باور با واقعیت نیست؛ چرا که ملاکِ توجیه، صرف انسجام می­باشد و آن می ­تواند، منطقاً بدون این ارتباط تحقق داشته باشد. همچنانکه بیان نمودیم پولاک قائل به عدم ورود این اشکال گردید؛ چرا که انسجام گرایان می­توانند بگویند باورهای ما از طریق علی با واقعیت در ارتباط بوده و برگرفته از آن هستند. ما از طریق ادراک حسی که فرایندی علی است، از واقعیت جهان اطلاع می­یابیم. به نظر پولاک مبناگرایان نیز به این طریق با عالم واقع در ارتباط هستند. اما اشکال پولاک این است که نظریات انسجام گرا و مبناگرا نمی ­توانند توجیه مقبولی از باور ادراکی که از طریق ارتباط علی از خارج پدید آمده است ارائه دهند؛ چرا که انسجام گرا توجیه آنرا به باورهای دیگر گره می­زند و مبناگرا به باور پدیداری. مشکل هر دو نظریه این می­باشد که توجیه باور تجربی را به باورهای دیگر مبتنی کردند، درحالی که این باورها از باورهای دیگر استنتاج نمی­گردند و نفس همین تجربه و حالت ادارکی ما که از طریق علی از خارج دریافت کرده­ایم، موجِه باور ادراکی ما است. ایشان می­گویند ملاک درون گرایی فقط ابتناء بر باور در توجیه نیست، بلکه ملاک آن دسترسی مستقیم شناسا به عوامل دخیل در توجیه است که چون در حالات غیر ادراکی هم وجود دارد، این نظریه می ­تواند نوعی درون گرایی تلقی بشود.
در تحلیل و ارزیابی سخن پولاک باید بگوییم، سخن وی از سه جهت صادق است:
جهت اول اینکه تنها راه ارتباط با واقعیت در نظریات مبتنی بر باور، از طریق علی است.
جهت دوم اینکه نظریه­ های انسجام گرایی و مبناگرایی از حیث ارتباط خویش با واقعیت یکسان اند.
جهت سوم اینکه تجارب ادراکی در توجیه باورهای ادراکی مربوط به خویش نقش ایفا می­ کنند.
اما به نظر می­رسد سخن وی از چند جهت کاذب باشد:
جهت اول اینکه ایشان مبناگرایان را متهم ساخته­اند به اینکه ایشان توجیه باورهای تجربی را منوط به باورهای پدیداری می­ کنند، در حالی که همان طور که در فصل دوم بیان کردم، دست کم برخی از مبناگرایان قائل هستند که ما گونه ­ای از توجیه داریم که مبتنی بر حالات غیر باوری است و نوعاً مبناگرایان مانند ایشان توجیه باورهای تجربی را منوط به همین حالت ادراکی می­ کنند نه باورهای پدیداری.[۳۵۰] پس نظریه ایشان نیز در حقیقت یک تقریر دیگری از مبناگرایی است[۳۵۱] و اتهام ایشان به مبناگرایان درست نیست.
جهت دوم اینکه ایشان بیان داشت که معرفت شناسان گرایش دارند به اینکه درون گرایی را با نظریات مبتنی بر باور یکی تلقی کنند، در حالی که این چنین نیست؛ چرا که ملاک درون گرایی بنابر نظر مشهور دسترسی مستقیم است و آن علاوه بر باور، حالات غیر باوری را نیز دربرمی­گیرد و آنچنانکه در فصل دوم بیان کردم، معرفت شناسان درون گرایی را با نظریات مبتنی بر باور یکی تلقی نمی­کنند و اتفاقاً ملاک اصلی ایشان برای درون گرایی، دسترسی مستقیم شناسا بر عواملی که باور را موجه می­ کند، است که این عوامل اعم از باورها بوده و حالات ذهنی شناسا را نیز در بر می­گیرند. پس سایر درون گرایان، درون گرایی به معنای مد نظر ایشان، را نفی نمی­کنند.
جهت سوم که مهمتر از جهات قبل است این است که راه حل پولاک مشکل جدایی را حل نمی­کند. خود انسجام گرایان ملتفت بوده ­اند به اینکه باورهای شناسا از طریق علی مرتبط با جهان خارج هستند. پولاک راه حل جدیدی را مطرح نکرده است. در عبارتی که از بونجور در تقریر اول این اشکال در فصل قبل ذکر کردیم، ایشان بیان فرمودند که مشکل اینجاست که اگر صرف انسجام ملاک توجیه باشد، دیگر شرطی برای توجیه وجود ندارد که بر اساس آن بخواهیم بگوییم این باورها باید به نحو علی با جهان خارج در ارتباط باشند. به عبارت دیگر می­توان باورهای موجه­ای فرض کرد که هیچ ارتباطی با عالم خارج نداشته باشند؛ چرا که هیچ ضرورت منطقی برای توجیه باورها وجود ندارد که آنها برگرفته از عالم خارج باشند. نهایت سخنی که این پاسخ می ­تواند بدهد این است که از حیث روانی امکان ندارد که شناسا باورهای خیالی که از عالم خارج برگرفته نشده است، داشته باشد در حالی که پاسخی که ما می­دهیم باید این اشکال را منطقاً منتفی کند. بونجور انسجام گرا کاملاً از این مشکل آگاه بود که بیان کرد اگر شرطی نباشد که باورها را ضرورتاً به خارج پیوند دهد، این اشکال مرتفع نمی­ شود؛ چرا که دلیلی نداریم که بگوییم این باورها ضرورتاً از خارج حاصل شده ­اند. اگر باورها با این ملاک روانی با عالم خارج مرتبط درآمدند، این ارتباط حاصل اتفاق یا معجزه است نه ناشی از دلیل.[۳۵۲] لذا در نظریه انسجام خویش قائل به شرط مشاهده شد. اما آنچنانکه پویمن به حق ایشان را نقد کرد، لازمه­ی چنین شرطی، قبول نوعی مبناگرایی است. البته همچنانکه در ذیل نشان خواهم داد حتی با قبول مبناگرایی باز نمی­توانیم، دلیلی بیاوریم که ضرورتاً ما را با عالم خارج مرتبط سازد.
اگر انسجام گرا چنین برای حل این مشکل بگوید که - ما در نظریه انسجام خویش کل گرا هستیم؛ یعنی یک باور برای اینکه موجه بخواهد باشد باید با کل نظام شناسا منسجم باشد و یکی از باورهای نظام شناسا همین است که این باورها از طریق علی باید با جهان خارج در ارتباط باشند. پس ما با دلیل ( باور به ارتباط علی ) باورهای شناسا را ضرورتاً به عالم خارج پیوند زدیم و در عین حال به چیزی غیر از باور هم تمسک نجستیم- در پاسخ به وی می­گوییم این باور شناسا که باید باورها از طریق علی با جهان خارج در ارتباط باشند را شما از کجا آوردید؟ اگر بگویید این باور، یکی از باورهای شناسا است و چون منسجم با باورهای دیگر هست، صادق است حرف درستی است اما این سخن کافی برای رفع مشکل ما نیست؛ چرا که می­گوییم اینجا دو فرض وجود دارد: یا باید این باور ضرورتاً در نظام باور باشد یا ضرورتی برای وجود آن ندارد. اگر بگویید که این باور ضرورتاً در نظام باور شناسا است، لازمه­ی این سخن شما این است که این باور باوری پایه تلقی شود و این نافی نظریه انسجام گرایی است. البته صرف نظر از این اشکال، صرف وجود این باور در شبکه باورهای شناسا سبب نمی­ شود که ضرورتاً در عالم واقع نیز چنین ارتباط و پیوندی با عالم خارج به خاطر این باور برقرار باشد.- در اشکال بعدی بیشتر این مطلب را تبیین خواهم کرد- اگر بگویید که وجود این باور برای نظام شناسا ضرروتی ندارد، در این صورت باز اشکال ما بی پاسخ می­ماند که ضرورتی برای ارتباط باورهای ما با واقعیت نیست.
جهت چهارم: به نظر می­رسد مبناگرایان و نظریه واقع گرایی مستقیم پولاک نیز به مشکل جدایی دچار می­شوند و از حیث مشکل گسست با واقعیتِ خارج این دو نظریه یکسان اند.[۳۵۳] به نظر می­رسد قائلین به درون گرایی نمی ­توانند به این مشکل پاسخ دهند. برای اینکه روشن شود چگونه این اشکال به هر دوی این نظریه ­ها وارد می­گردد باید به نحوه ارتباط ایشان با واقعیت توجه کنیم. آنچنانکه خود پولاک به درستی اذعان کرد تنها نحوه ارتباط مبناگرایان و انسجام گرایان با خارج از طریق علی است. تنها فرق مبناگرایان در مقابل انسجام گرایان از این جهت در این است که مبناگرایان قائل اند که در توجیه باورهای حسی، تجارب شناسا نقش ایفا می­ کنند و نفس همین تجربه می ­تواند موجِه باور شناسا برای باورهای ادراکی بشود اما انسجام گرایان می­گویند فقط باورهای دیگر می­توانند این باور ادراکی را موجه کنند. اما این فرق سبب تمایز میان این دو نظریه در نحوه ارتباط ایشان با واقعیت نمی­گردد. خود پولاک هم به این سخن معتقد است. ما به مبناگرا می­گوییم که توجیه در نظریه شما صرفاً وابسته بر باورها و تجارب شناسا می­گردید و این دو فی نفسه هیچ ارتباطی با واقعیت ندارند مگر اینکه بگویند از طریق علی با خارج مرتبط اند اما منطقاً امکان این فرض وجود دارد که واقعیت خارج منجر به پیدایش این تجارب نشده باشد بلکه این تجارب حاصل خواب و یا توهم باشند و یا حتی اگر قدری بخواهیم دامنه توهم را بیشتر بگیریم می­توانیم بگوییم ممکن است این تجارب و باورها محصول دیو دکارتی و یا دانشمند دیوانه­ایی باشد که مغز ما را به یک کامپیوتر متصل کرده است و چون شناسا راهی ندارد که از باورها و تجارب خویش بیرون برود؛ چرا که محصور در آنها بوده و هرگونه که بخواهد اطلاع از عالم واقع پیدا کند باز به وسیله­ همین تجارب و باورهاست، به نظر محال است که بتواند بگوید ضرورتاً با عالم واقع مرتبط است و واقعیت منجر به ایجاد این تجارب در وی شده است. پس چون جهان ممکنی می­توان فرض نمود که در آن این تجارب و باورها در نظام شناسا باشد اما برگرفته از عالم خارج نباشد، ایشان راه فرار از این اشکال را ندارند و تمام پاسخی که می­توانند بدهند، نظیر انسجام گرایان پاسخی روان گونه است. به نظر می­رسد هم اشکال نظام­های بدیل و هم اشکال گسست باور از واقعیت بر مبناگرایان و پولاک وارد می­گردد اما اشکال عدم لحاظ تجارب ادراکی و حالات ذهنی غیر شناختی بر ایشان وارد نمی­گردد؛ چرا که معلوم است که در نظریه ایشان تجارب ادراکی نقش توجیه­گری دارند. به نظر برای دقت بیشتر ضروری می­رسد که یک تقریر قوی از هر کدام از این دو اشکال به مبناگرایان را ذکر کنم. صورت بندی این دو اشکال دقیقاً نظیر صورت بندی است که بر علیه نظریه­ های انسجام در فصل پیش ذکر کردم.
۱-۷-۵٫ اشکال گسست توجیه باور از واقعیت بر نظریه مبناگرایی

 

    1. توجیه باور، وابسته به واقعیت است.

 

    1. بنابر نظریه مبناگرایی در توجیه، توجیه یک باور ، منوط به امری واری تجارب و باورها نیست.[۳۵۴]

 

    1. بنا بر نظریه مبناگرایی در توجیه ، توجیه یک باور، متضمن و مستلزم ارتباط آن باور با واقعیت نیست؛ ( از ۲) چرا که ملاکِ توجیه، صرف تجارب و باورها است و آنها می­توانند، منطقاً بدون این ارتباط تحقق داشته باشند.

 

    1. جمله « ۳» با فرض « ۱» در تناقض است.

 

    1. نظریه مبناگرایی، باطل است. ( از ۱، ۴، ب. خ)

 

۲-۷-۵٫ اشکال نظام­های بدیل بر نظریه مبناگرایی

 

    1. نظام­هایی از باورها امکان دارند که علی رغم ناسازگاری با یکدیگر، باورهای مندرج در هرکدام از آنها شروط توجیه مبناگرایان را محقق می­ کنند؛ مثلاً دو نظام را فرض کنید که یکی از آن­ها حاصل کامپیوتر دانشمند دیوانه باشد و دیگری برگرفته از واقعیت؛ ولی باورهای هر دو نظام برگرفته از تجارب و باورها باشد.

 

    1. بنابر نظریه مبناگرایی در توجیه، توجیه یک باور، منوط به امری واری تجارب و باورها نیست.

 

    1. نظریه مبناگرایی، شرط کافی برای توجیه است.

 

    1. هر یک از این نظام­های متعارض با یکدیگر، موجه هستند. (۱و ، ۲، ۳ )

 

    1. بنابر نظریه مبناگرایی ، امکان صدق هر یک از نظام­های منسجم متعارض موجه وجود دارد. ( از۴)

 

    1. یک نظام از میان نظام­های بدیل، صادق است.

 

    1. ترجیح بلا مرجِح محال است.

 

    1. نظریه مبناگرایی، صدق رسان نیست؛ چرا که توجیه مبناگرا ، احتمال صدق هیچ کدام از این نظام­ها را در خارج افزایش نمی­دهد؛ ( از ۴ ، ۵، ۶ و ۷)

 

    1. هر نظریه توجیه­ای ، باید صدق رسان باشد.

 

    1. نظریه مبناگرایی، شرط کافی برای توجیه نیست. ( از ۸ و ۹)[۳۵۵]

 

با اینکه تحلیل پولاک دقیق است، اما به نظر برخی شاید برسد که اصلی­ترین پیش فرضی که مانع از حل این مشکل از ناحیه ایشان در این مسئله گشت، درون گرایی در توجیه است. در ذیل به بررسی و تحلیل این مطلب خواهم پرداخت.
۸-۵٫ ارزیابی تحلیل پویمن راجع به اشکال نظام­های بدیل
نگارنده در بسیاری موارد موافق با نظریات ایشان در ارزیابی مشکل جدایی است و دقت نظر ایشان را می­ستاید. در ارزیابی پاسخ ایشان فقط به چند نکته اشاره می­کنم:
اول اینکه نظریات پویمن در رابطه با مشکل جدایی، از دقت زیادی برخوردار است. به نظر می­رسد اشکالات وی به نظریات بونجور و لرر در رابطه با این اشکال، نوعاً اشکالات بسیار دقیقی باشند. فقط در نقل نظر بونجور و لرر ایشان می­توانست عبارات بهتری را نقل کند؛ چرا که این دو انسجام گرا ملتفت به این اشکال بوده ­اند و پاسخی مجزا برای این اشکال بیان کرده ­اند که اگر وی به آنها اشاره می­کرد، بحث ایشان دقیق تر می­گشت.[۳۵۶] اما به هر روی پاسخ­های ایشان، جواب­های این دو انسجام گرا به مشکل جدایی را عقیم می­ کند.
دوم اینکه ایشان به این سخن بلانشارد که یک گزاره وقتی صادق است که در انسجام با نظام واقعی باشد و آن هم یک نظام بیشتر نیست پس مشکل نظام­های بدیل پیش نمی­آید، اشکال کرد که این پاسخ شما راه حل مشکل جدایی نیست؛ چرا که ما می­خواهیم تشخیص بدهیم که کدام نظام، نظام واقعی است اما شما راه حلی برای این مشکل دراختیار نمی­گذارید. این اشکال ایشان به نظریه انسجام توجیه بلانشارد وارد است؛ چرا که بلانشارد در اینجا درصدد ارائه تعریفی برای صدق بود، لذا این اشکال به نظریه صدق ایشان وارد نیست؛ چرا که بنابراین نظریه یک نظام بیشتر صادق نیست. در حالی که ایشان به تعریف نظریه صدق وی این اشکال را وارد کرده است. ایشان باید اشکال را به نظریه توجیه وی بکند و بگوید به فرض این تعریف از صدق ما چطور به آن نظام واقعی دست پیدا کنیم در حالی که پیشاروی ما نظام­های بدیلی وجود دارند که هر کدام مدعی این می­توانند باشند که نظام واقعی­اند و احراز صدق وظیفه ­ای است که توجیه عهده دار آن است. در فصل سوم پاسخ بلانشارد به این اشکال را بیان کردیم. ایشان قایل بود هرچند باور بشر در دستیابی به نظام واقعی از تجربه نیز بهره می­گیرد اما به هر حال امکان دارد که به نظام کاذب رهنمون گردد اما بشر راه دیگری ندارد و این لازمه دانش محدود وی است. همان طور که در فوق اشاره کردیم، در حقیقت اشکالات جدایی به نظریه انسجام صدق، اشکال به نظریه انسجام توجیه است، لذا در حقیقت پاسخ بلانشارد به این مسئله، برای رفع مشکل در نظریه انسجام توجیه وی است. این پاسخ بلانشارد هر چند، مسئله را حل نمی­کند اما حکایت از دقت نظر وی دارد.
سوم اینکه یکی از اشکالات وی به بونجور عبارت از این بود که امکان اینکه شناسا با وجود دریافت باورهای خود انگیخته از عالم خارج و تأمین شرط مشاهده در خارج، به یک نظام منسجم اما کاذب برسد وجود دارد و وی نمی­تواند این امکان را پاسخ بگوید. پویمن می­گوید تصور بونجور بر این است که انسجام میان باورها ما را به صدق می­رساند، اما این مدعا دلایل قانع کننده تری از آنچه ایشان آورده است می طلبد.
به نظر می­رسد این اشکال پویمن وارد است و ما نیز نظیر این اشکال را به انسجام گرایان وارد کردیم و خاطر نشان نمودیم که ما از آنجا که از آگاهی خویش بیرون نمی­توانیم برویم هیچ وقت برای ما امکان احراز صدق تأثّر علی باورهایمان از عالم واقع مهیا نیست، لذا نمی­توانیم بگوییم انسجام حتی با شرط مشاهده ما را به صدق می­رساند. پویمن به درستی اشکال گرفت که امکان منطقی اینکه ما به نظام منسجم کاذب برسیم وجود دارد. اما وی باید این نکته را تکمیل می­کرد و به لوازم منطقی اشکالات خود اشاره می­کرد و مانند ما بیان می­کرد که حتی مبناگرایان نیز نمی ­توانند بگویند که این باورها ما را به صدق می­رسانند. پس لازمه­ی این سخن ایشان دست برداشتن از انسجام گرایی نباید باشد. اگر بخواهد این چنین باشد، باید دست از مبناگرایی نیز بشوییم. به عبارت دیگر وقتی این اشکال مستقلاً به انسجام گرایان وارد می­گردد که مبناگرایان راه حل بهتری برای دستیابی به صدق و واقعیت دراختیار بگذارند. شاید تنها ضعف این نظریه در مقابل نظریه مبناگرایی در مسأله مشکل جدایی وقع نگذاشتن به تجارب باشد، این نظریه اگر این مشکل را بر طرف می­کرد، شاید از جهاتی از نظریه مبناگرایی موفق تر از آب در می­آمد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:08:00 ق.ظ ]




انرژی باد در سالهای اخیر بسیار مورد توجه محققین قرار گرفته است. ویژگی های منحصر به فرد این نوع انرژی و روش های مختلف تبدیل انرژی باد به انرژی الکتریکی در بسیاری از مقالات مورد مطالعه قرار گرفته است. در این راستا، بحث مربوط به عدم قطعیت توان تولیدی این نوع منابع نیز مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور در تعدادی از مقالات از روش های پیش بینی کوتاه مدت[۴۶] به منظور کاهش عدم قطعیت در تولید استفاده شده است. کالمن فیلتر[۴۷]، روش های مبتنی بر شبکه های عصبی[۴۸] و روش های مبتنی مبتنی بر تئوری سیستم خاکستری[۴۹] از این دسته هستند. با بهره گرفتن از این روش ها سرعت باد در لحظه های پیش رو با مقداری خطا پیش بینی می‌شود که این موضوع مقداری از عدم قطعیت باد می‌کاهد. همچنین استفاده از سیستم های ذخیره سازی انرژی و مدیریت انرژی به منظور کاهش اثرات نامطلوب عدم قطعیت بر روی شبکه های قدرت در چندین مقاله مورد بررسی قرار گرفته است [۱۵-۱۶]. در اغلب این مطالعات هدف کاهش عدم قطعیت است به نحوی که بتوان این منابع را بصورت منابعی قطعی[۵۰] در نظر گرفت.
پایداری در شبکه های قدرت را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد. یکی از مهم ترین این دسته ها پایداری سیگنال کوچک[۵۱] است. در مطالعات مربوط به پایداری سیگنال کوچک، رفتار دینامیکی هر جزء می‌تواند بر پایداری و یا ناپایداری کل سیستم تاثیرگذار باشد. تعدادی از مقالات این موضوع را مورد مطالعه قرار داده اند و به بررسی تاثیر ادوات مختلف بر روی پایداری سیستم پرداخته اند. از این دسته می توان به بررسی تاثیر توربین های بادی، سیستم های مبدل التریکی ، ماشین های سنکرون و… در مقالات مختلف اشاره کرد [۱۷-۲۰]. افزایش پایداری سیستم های قدرت با بهره گرفتن از ادواتی مثل پایدار ساز سیستم قدرت[۵۲] و ادوات FACTS[53] نیز بطور جامع مورد بررسی قرار گرفته است [۲۱-۲۲].
روش های احتمالی در سیستم های قدرت برای اولین بار در سال ۱۹۷۴ میلادی و توسط Borkowska مورد استفاده قرار گرفتند که پخش بار[۵۴] یک سیستم قدرت به صورت احتمالی محاسبه شد [۲۳]. کاربرد این نوع از مطالعات در شبکه های قدرت به سرعت مورد توجه قرار گرفت. در سال ۱۹۷۸مطالعات احتمالی برای اولین بار به منظور بررسی پایداری سیگنال کوچک استفاده شد [۲۴]. پس از آن در چندین زمینه از جمله مطالعات پخش بار، مدیریت انرژی، بررسی انواع پایداری و حتی به منظور طراحی ادوات قدرت از روش های احتمالی استفاده شده است. به طور کلی می توان این نوع مطالعات را به دو دسته تقسیم کرد. دسته اول شیوه های مبتنی بر روش های عددی است. در روش های عددی[۵۵] عموما از حل شبکه قدرت در دفعات زیاد احتمال پایداری شبکه مشخص می‌شود. روش هایی همچون مونت کارلو[۵۶]، کوانتایز[۵۷] و … از این دسته هستند[۲۵-۲۶]. معمولا روش های عددی زمان و حجم بسیار زیاد محاسبات را می‌طلبند. دسته دیگر مطالعات احتمالی در شبکه های قدرت روش های مبتنی بر شیوه های تحلیلی[۵۸] هستند. این روش ها معمولا بسیار سریع تر از روش های عددی هستند. هرچند ممکن است در این روشها میزان خطا بیشتر باشد و در بعضی از مسایل معادلات لازم برای دستیابی به جواب بسیار پیچیده شوند. روش های تحلیلی عموما مبتنی بر مومنت[۵۹] و کیومولنت[۶۰] هستند. ایده کلی استفاده از این روش ها به دست آوردن مشخصاتی آماری متغیر خروجی از روی مشخصات احتمالی ورودی با تعداد دفعات کم حل شبکه قدرت و بازسازی تابع چگالی احتمال[۶۱] متغیر خروجی از روی این مشخصات است. روش های گرم-چارلیر[۶۲] و تخمین دو نقطه[۶۳] ای از این سته روش ها هستند [۲۷-۳۰].
پایان نامه - مقاله - پروژه

تعریف مساله
موضوع این پایان نامه در مورد بررسی احتمالی[۶۴] پایداری سیگنال کوچک ریزشبکه ها ناشی از عدم قطعیت در توان تولیدی توسط توربین های بادی است. با توجه به آنچه که در بالا اشاره شد، سطح توان و ولتاژ ریزشبکه ها نسبتا پایین است و غالبا انرژی باد به عنوان یک منبع اصلی تولید توان در این سیستم ها در نظر گرفته می‌شود. در نتیجه انرژی باد نقشی اساسی در تعیین عملکرد دینامیکی ریز شبکه ها دارد. در شبکه های بسیار بزرگ قدرت این اثرگذاری کم رنگ تر است در حالی که در ریز شبکه ها حتی کوچکترین بارها می‌توانند باعث ناپایداری سیستم شوند. این موضوع نیاز به بررسی پایداری احتمالی در ریزشبکه ها را نشان می‌دهد. در نتیجه در این پایان نامه به وسیله انواع روش های بررسی احتمالی، پایداری سیگنال کوچک ریزشبکه ها تحت تاثیر عدم قطعیت ناشی از انرژی باد بررسی می‌شود. همچنین برای کامل شدن تحقیق در این زمینه انواع توربین های بادی در نظر گرفته خواهند شد و تاثیر دینامیک سیستم تولید بر روی احتمال ناپایداری بررسی خواهد شد.
سر فصل ها
مطالب این پایان نامه در شش فصل گردآوری شده است. فصل اول که پیش از این به طور کامل توضیح داده شد. در ادامه به توضیح مختصری در مورد هرکدام از فصل ها خواهیم پرداخت.

فصل دوم: مدلسازی و تعریف معادلات توربین های بادی
در این فصل به معرفی انواع توربین های باد می‌پردازیم. در فصل اول به طور مختصر توضیحاتی در مورد سه نوع توربین بادی مرسوم داده شد. این توربین ها عبارتند از: توربین با ژنراتور القایی قفس سنجابی، توربین با ژنراتور القایی دو سو تغذیه و توربین با ژنراتور تمام توان (در مقالات این توربین ها به ترتیب به نام های توربین بادی Type A و Type C و Type D نیز شناخته می‌شوند) [۳۱]. در فصل دوم معادلات دیفرانسیل این توربین ها به طور مفصل ارائه خواهند شد و مطالبی تکمیلی نیز آورده خواهد شد.

فصل سوم: معرفی و مدل سازی ریزشبکه
در این فصل مشخصات کلی ریز شبکه مورد بررسی بیان خواهد شد. تمامی اجزای شبکه مدل سازی شده و به صورت معادلات دیفرانسیل نوشته خواهند شد. این موضوع مستلزم مدل سازی ماشین سنکرون، خطوط انتقال توان، بارها، بانک های خازنی و استفاده از مدل های توربین بادی است. سپس با بهره گرفتن از مدل اجزای سیستم معادلات حالت کل ریزشبکه نوشته خواهد شد و به کمک آن پایداری مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

فصل چهارم: معرفی روش های آنالیز احتمالی
انواع روش های احتمالی برای بررسی پایداری ریزشبکه قدرت معرفی خواهند شد و تمامی روابط ریاضی آنها نیز آورده خواهد شد. مزایا و معایب هر کدام از این روش ها مطرح می‌شود. از هر دو دسته روش های آنالیز احتمالی یعنی روش های عددی و روش های تحلیلی چندین نمونه معرفی و بررسی می‌شوند.

فصل پنجم: شبیه سازی و مقایسه
مقایسه ای میان روش های ارائه شده در فصل چهارم به منظور بررسی بازده و دقت آن ها صورت خواهد گرفت. این روش ها با توجه به میزان حجم محاسبات، مدت زمان اجرا و دقت مورد بررسی قرار می‌گیرند. به علاوه بررسی میان پایداری احتمالی انواع توربین های بادی صورت می‌گیرد. پیکر بندی[۶۵] های مختلف ریزشبکه و نحوه عملکرد توربین های بادی و تاثیر آنها بر پایداری احتمالی نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
فصل دوم
مدل سازی و تعریف معادلات توربین های بادی
توربین های بادی سرعت ثابت [۳۳]
در این پایان نامه، توربین بادی با ژنراتور القایی قفس سنجابی به عنوان یک نمونه از توربین های بادی سرعت ثابت بررسی خواهد شد. معمولا به منظور بررسی پایداری سیگنال کوچک شبکه های قدرت از مقادیر ویژه سیستم استفاده می‌شود [۳۲]. برای به دست آوردن مقادیر ویژه سیستم باید ابتدا ماتریس فضای حالت[۶۶] سیستم را با توجه به معادلات دیفرانسیل حاکم بر سیستم تشکیل داد. در اینجا از روشی برای به دست آوردن معادلات حالت ریزشبکه استفاده می‌شود که طبق آن در ابتدا هر جزء سیستم[۶۷] بصورت تک و مجزا مدل می‌شود و سپس این مدل ها در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و معادلات کلی سیستم و متعاقبا مقادیر ویژه آن به دست می‌آیند. این موضوع به طور مفصل در فصل بعد مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در اینجا به بررسی و استخراج معادلات و روابط ریاضی توربین بادی با ژنراتور القایی قفس سنجابی پرداخته می‌شود.
همانطور که در فصل سوم بیان خواهد شد، برای استفاده از این روش باید جریان ها و سرعت های زاویه ای به عنوان متغیر های حالت در نظر گرفته شوند و ولتاژ ها و سایر متغیر های هر جزء شبکه، به شکل تابعی از این متغیر های حالت نوشته شود. برای مثال اگر فرم استاندارد معادلات حالت به شکل زیر در نظر گرفته شود:

 

   

معادلات حالت هر جزء سیستم باید به صورت زیر تعریف شوند:

 

   

در روابط بالا x نشان دهنده متغیر های حالت که غالبا جریان و سرعت زاویه ای هستند، u ورودی های سیستم و v ولتاژ های هر جزء سیستم است. در مرحله ای که معادلات دیفرانسیل اجزا برای تشکیل معادلات دیفرانسیل کلی ریزشبکه کنار هم قرار م‌یگیرند، این بردار کمکی v است که به اتصال این اجزا به یکدیگر کمک می‌کند. در نتیجه در مدل سازی سیستم باید به این موضوع توجه داشت که جریان ها و سرعت های زاویه ای به عنوان متغیر حالت در نظر گرفته شوند.
ولتاژی که ژنراتور القایی در مبنای سه فاز ماشین[۶۸] در ترمینال خروجی خود تولید می‌کند وابسته به جریان و شار پیوندی[۶۹] در این ماشین است. ولتاز روتور و استاتور ماشین القایی از روابط زیر به دست می‌آیند:

 

   
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:08:00 ق.ظ ]




۳- غشای خارجی
۴-لیپو پلی ساکارید (LPS)
۱-۱۱-۱ اندوتوکسین :
فقط توسط گرم منفی ها تولید می شود و سمیت آنها کمتر ازاگزوتوکسین هاست. اندو توکسین ها جزء ساختاری  دیواره سلولی اند. و از جنس لیپوپلی ساکارید (LPS ) می باشند . ژنهای کد کننده  آنزیم های مولد LPSروی کروموزوم باکتری است.قسمت پلی ساکاریدی اندوتوکسین تنوع آنتی ژنیک زیادی دارد و جهش های زیادی در این قسمت بوجود می آید که منجر به پیدایش نژادهای  متعددی از باکتریها می شود.  اندوتوکسین ها با قدرتی به  اندازه  اگزوتوکسین ها سیستم ایمنی را تحریک نمی کنند.(اوگالد و همکاران،۲۰۰۰)
۱-۱۱-۲ ساختمان LPS
گرم منفی ها: این گروه از باکتریها فاقد اسید تایکوئیک هستند اما ساختار پیچیده تری دارند.
- لایه لیپوپروتئین ، موکوپپتید را به غشای خارجی متصل می کند.
- غشای خارجی[۳۲] (OM) ساختمانی شبیه غشای سیتوپلاسمی دارد ( فسفولیپید دو لایه) که لایه خارجی آن با لیپو پلی ساکارید اشغال شده است . همچنین در بخش خارجی پروتئینهایی وجود دارد که گیرنده باکتریوفاژها و پیلی جنسی  هستند.
لیپوپلی ساکارید : لیپو پلی ساکارید از دو بخش تشکیل شده است:
۱) لیپید  Aکه از واحدهای گلوکزآمین متصل به اسیدچرب ساخته شده است و دارای اثر سمی است و به آن اندوتوکسین گفته می شودزیرا پس از مرگ باکتری آزاد می شود.این توکسین باعث بروز شوک، تب، راه اندازی سیستم انعقادی و …می شود.
۲) پلی ساکارید دارای یک قسمت ثابت در تمام باکتریهای گرم منفی و یک قسمت متفاوت در بین باکتریهای گرم منفی مختلف می باشد. بخش متغییر در باکتریهای گرم منفی نقش آنتی ژنیک داردو به آن آنتی ژن سوماتیک یا AgO گفته می شود.
لیپوپلی ساکارید (LPS ) ، ترکیب عمده دیواره سلولی همه باکتریهای گرم منفی می باشد و از سه قسمت لیپید A ،قسمت مرکزی و زنجیره O تشکیل شده است (۶۵) . ترکیب لیپید A آن با خانواده انتروباکتریاسه متفاوت می باشد ، زنجیره O یک هموپلی مر خطی از ۹۶ تا ۱۰۰ زیر واحد است و بخش مرکزی لیپوپلی ساکارید کاملاً شناخته شده نیست (اوگالد و همکاران،۲۰۰۰) .
لیپوپلی ساکارید بروسلا آبورتوس برخلاف لیپوپلی ساکارید E.coli قادر به تحریک سلولهای B انسانی می باشد که ممکن است ناشی از تفاوت در ماهیت شیمیایی لیپید A آن باشد (۴۴ ، ۴۵) . بدلیل اینکه تزریق لیپوپلی ساکارید باکتریهای گرم منفی در بدن پستانداران ایجاد شوک سپتیک می کند ، جهت تحریک سیستم ایمنی آنرا باید سم زدایی نمود . سم زدایی از لیپوپلی ساکارید با روش های تیمار اسیدی و قلیایی واخیراً با آلکالین فسفاتاز صورت می گیرد.(گولدینگ و همکاران،۱۹۹۲)
لیپوپلی ساکارید بروسلا آبورتوس مهمترین ساختار محرک سیستم ایمنی همورال می باشد که از آن بعنوان یکی از اجزاء یک واکسن زیر واحدی بر علیه بروسلوز نام می برند.(جاسکوئس و همکاران،۱۹۹۲)
لیپو پلی ساکارید بروسلاآبورتوس،شکل سم زدایی شده آن(D-LPS) است.در سالهای اخیر ایمنی زایی با آنتی ژن های مختلفی از گونه های بروسلا به شکل مونووالان طبیعی، کونژوگه و یا نوترکیب مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است.(۴۶و۴۷)از بین عوامل ویرولانس این ارگانیسم، لیپوپلی ساکارید به عنوان عامل ویرولانس اصلی (LPS) شناخته شده است و سویه های جهش یافته و فاقد این جزء از دیواره سلولی فاقد ویرولانس و توان بقای درون سلولی هستند همچنین LPSبه لحاظ ایمونولوژیک، آنتی ژن اصلی سطح سلولی بروسلا محسوب می شود.(۴۶و۴۸) .به همین دلیل امروزه استفاده از LPS بروسلا به دلیل داشتن خواص آنتی ژنیک و ایمونوژنیک قوی جهت طراحی و تولید یک واکسن موثر انسانی بسیار مورد ارزیابی و مطالعه قرار می گیرد.(شریفات و همکاران،۲۰۰۸؛کاروف و همکاران،۱۱۱۹)
در اوایل سیر عفونت، سایتوکاین۱۲ IL- , تولید و ترشح انترفرون گاما ( IFN-γ) را افزایش داده که منجر به افزایش پاسخ های سلولی Th1 و تحریک فعالیت ماکروفاژها می گردد. ماکروفاژها فعال شده با تولید اکسید نیتریک (NO) مقاومت در مقابل بروسلوز را تقویت می کنند و همچنین سبب تولید IgG2a می شود و با فعالسازی کمپلمان عفونت پاکسازی می شود کاروف و همکاران(۱۱۱۹) . در بروسلوز تعادل بین پاسخ های Th1 و ۲ Th سبب کنترل یا پیشرفت بیماری می گردد . در مجموع سایتوکاین های IL- 4و IL-10 سبب تنظیم منفی در عملکرد ماکروفاژ و تولیدIFN-γ و سوق پاسخ های ایمنی به سمت ایمنی همورال می شوند (Th2) می شوند. شورینگ و همکاران(۲۰۰۲) در نتیجه در طراحی واکسن بروسلوز، تحریک و راه اندازی پاسخ های اختصاصی سلولی در کنار پاسخ های همورال اصلی ترین استراتژی است. بهبود واکسن بروسلوزیس(۱۹۹۷) ادجوانت ها سبب تحریک غیر اختصاصی سیستم ایمنی و افزایش پاسخ های ایمنی سلولی می شوند. بهزادیان نژاد و همکاران(۲۰۰۸)؛بندلک و همکاران(۲۰۰۲) در این مطالعه وزیکول غشاء خارجی (OMV) نایسریا مننژیتیدیس به عنوان ادجوانتی با منشاء میکروبی انتخاب شد که بر اساس روش پیشنهادی سازمان بهداشت جهانی ( ۱۹۶۷ )، بی زیانی مصرف OMV خالص با انجام آزمون تب زایی در خرگوش به اثبات رسیده است (شریفات و همکاران،۲۰۰۸ ).
LPS عملکرد ۱-۱۱-۳
LPS توسط THELPER به رسپتور خاص خودشان در غشا وصل میشود.ابتدا به LBP وصل میشوند و تولید کمپلکس LPS-LBP میکند که باعث هدایت LPS به CD14 میگردد که در نتیجه این کمپلکسLBP تجزیه میشود واز محیط خارج میشود.در نهایت ارتباط فیزیکی توسط MD2 بینCD14 صورت میگیردو در نهایت انتقال سیگنال از خارج به داخل صورت میگیرد که باعث بروز انواع اینتگرینها و آزاد شدن سایتوکانهای پیش التهابی مثل IL1,IL2,TNF میگردد و در مجموع پاسخ ایمنی ذاتی القاح میشود.(کاروف و همکاران،۱۱۱۹)
۱-۱۱-۴ تاثیراتLPS :
۱-تب زایی
TNF 2-تحریک اینترلوکین ها مثل
۳ -فعال کردن سیستم کمپلمان و افزایش C5A و C3Aمیشود.
۴-فعال کردن ماکروفاژها
۱-۱۲- نایسریا:
نیسریا مننژیتیدس یکی از مهمترین عوامل ایجاد کننده مننژیت باکتریایی محسوب میشود. این باکتری براساس تفاوت درساختار پلی ساکارید کپسولی اش به ۱۳ سروگروه مختلف تقسیم میشود که ۵ سروگروه Y ،C ،B ،A وW135 جزو پاتوژنهای اصلی انسان به شمار می روند . سروگروههای Cو Bمننگوکوک سبب اکثر موارد ابتلا به عفونتهای مننگوکوکی در اروپا و آمریکا هستند و این درحالی است که سروگروه Aمننگوکوک شیوع زیادی رادرآسیا و آفریقا دارد که بیشتر این موارد در کشورهای آفریقایی روی میدهد و به این مناطق کمربندمننژیتی میگویند. این منطقه از اتیوپی در شرق آفریقا و تا سنگال در غرب امتداد دارد و جمعیتی بالغ بر ۳۰۰ میلیون نفر را در بر میگیرد.(موریسون و همکاران،۱۹۷۵؛گولدینگ و همکاران،۱۹۹۲)
۱-۱۲-۱ پورین های مننگوکوک:
غشای خارجی مننگوکوک حاوی پروتئین های تریمریک یکسانی بوده که منافذ دیواره سلولی باکتری را تشکیل میدهد. (سوامیناتان و همکاران،۱۹۹۶؛سیادت و همکاران،۲۰۰۶)
پورین های مننگوکوک , از خانواده بزرگ پورین های باکتری های گرم منفی بوده و در تمام سویه های بیماریزای این باکتری بیان می شوند.سوامیناتان و همکاران(۱۹۹۶) ؛سیادت و همکاران(۲۰۰۶)؛جانسن و همکاران(۲۰۰۰) تفاوت پورین ها با سایر پروتئین های غشا خارجی اولا در ترکیب آمینواسیدی ان ها می باشد.ثانیا پورین ها برخلاف سایر پروتئین های غشا خاصیت قطبی دارند و در نهایت این که فقط از رشته های بتا در ساختمان دوم پروتئین تشکیل اند در حالی که در سایرین ساختمان دوم پروتئین حاوی رشته های آلفا هلیکس است. پورین ها توانایی انتشار ترکیبات خنثی و بی بار را با اندازه کمتر از ۶۰۰ دالتون را دارند.پورین های مننگوک به چندین کلاس پروتئینی تقسیم بندی می شوند. پورین کلاس ۱ یا porA با وزن مولکولی ۴۲ تا ۴۵ کیلودالتون در تمامی سویه های مننگوکوک بیان می شود.porA یک پروتئین کاتیونی داخل غشایی بوده که تشکیل منافذ تریمریک را در غشا خارجی مننگوکوک می دهد. (سوامیناتان و همکاران،۱۹۹۶؛سیادت و همکاران،۲۰۰۶)
این پروتئین از ۶ زنجیر بتا پارالل با ۸ لوپ خارج سلولی تشکیل شده است که دو لوپ آن ایمونوژنیسیته بسیار زیادی داشته و باعث ایجاد پاسخ های ایمنی و القا سنتز آنتی بادی می گردد.در واقع اپی توپ های موجود در لوپ ۱ و۴ که حاوی نواحی متغییر ۱ و ۲ بوده و باعث تولید آنتی بادی اپسونیزه کننده و باکتریسیدال می شود (سوامیناتان و همکاران،۱۹۹۶؛سیادت و همکاران،۲۰۰۶؛جانسن و همکاران،۹۹۶۲۰۰۰؛علاالدین وهمکاران ؛مورلی و همکاران،۲۰۰۲)
پورین های کلاس۲ و۳ (porB3 , porB2 ) نیز توسط یک ژن در تمامی مننگوکوک ها بیان می شود و بر خلاف پورین های کلاس ۱ به صورت آنیونیک می باشند وزن مولکولی آن ها ۳۷ تا ۴۲ کیلو دالتون می باشد. (سوامیناتان و همکاران،۱۹۹۶؛سیادت و همکاران،۲۰۰۶؛جانسن و همکاران،۲۰۰۰؛فرپش و مکاران،۲۰۰۰؛رومرو و همکاران،۱۹۹۴)
بر اساس پروتئین کلاس ۱ (porA ) به سرو ساب تایپ و اپی توپ های موجود در کلاس ۲ و ۳ (porB3 , porB2 ) به ساب تایپ های مختلف طبفه بندی می شوند. (سوامیناتان و همکاران،۱۹۹۶؛سیادت و همکاران،۲۰۰۶؛بوسلگو و همکاران،۱۹۹۵؛لیفلی و همکاران،۱۹۹۱)
پورین های مننگوکوکی از لحاظ عملکردی توانایی باز آرایی رشته های اکتین سلول میزبان را دارا می باشد. این پورین ها توانایی چسبیدن در داخل غشا سلول های اپی تلیال را داشته و باعث اتصال باکتری به سلول های میزبان در سیر عفونت طبیعی می شوند. (سوامیناتان و همکاران،۱۹۹۶؛سیادت و همکاران،۲۰۰۶؛ علاالدین وهمکاران ؛مورلی و همکاران،۲۰۰۲)
نقش دیگر این پروتئین ها تداخل با غشا میتوکندری و تقابل با پورین های این غشا و در نهایت اثرات ضد آپوپتوزی است. این عمل توسط پورین های کلاس ۲ و ۳ مننگوکوک صورت میگیرد.
از دیگر عملکردهای پورینهای مننگوکوکی می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱ – القا پاسخ های التهابی در موش
۲ – القا تکثیر سلول های B و افزایش ترشح انتی بادی (سوامیناتان و همکاران،۱۹۹۶؛سیادت و همکاران،۲۰۰۶؛کلیجین و همکاران،۲۰۰۱؛تبرائی و همکاران،۱۹۹۴)
۳ – فعالیت سلولهای B انسانی با اثرات میتوژنیک
۴ –رهایی سایتوکان ها از سلول های انسانی
۱-۱۲-۲porA
کپسول پلی ساکاریدی این باکتری به طور گسترده برای ایجاد ایمنی مورد استفاده قرار گرفته است تفاوت های انتی ژنی در کپسول پلی ساکاریدی نایسریا مننژیتیدیس را حداقل به ۱۳ زیر گروه طبقه بندی می کنند.۹۰ درصد از مننژیت مننگوکوکی درامریکا به علت این زیر گروه است.بر خلاف کپسول پلی ساکاریدی زیر گروه های A،C،Y،w135 کپسول زیر گروه B در انسان ایمونوژنیک نبوده،پاسخهای بیش از۹۹ درصدعفونتهای مننگوکوکی توسط سویه های زیر گروه Y،w135،۲۹E،c،B ،A ایجا د میشود. مصرف وسیع واکسن مفید دو ظرفیتی پلی ساکارید کپسولی مننگوکوک A+C)) و در برخی مناطق چهار ظرفیتی( A+C+Y+W135) سبب گردیده تا در سی سال گذشته،زیرگروه Bنایسریا مننژیتیدیس شایعترین عامل سببی مننژیت اپیدمیک،بویژه در کشورهای توسعه یافته گردد بطوریکه امروزه بیش ناخواسته ای را به همراه دارد.علاالدین و همکاران(۱۹۹۶)؛مورلی و همکاران(۲۰۰۲)؛فرپش و همکاران(۲۰۰۰)؛رومرو و همکاران(۱۹۹۴) تشابه زنجیره کوتاه اسید سیالیک در سیالوگانگلیوزیدها و اسفنگولیپیدها(اسفنگومیلین ها)عامل ایجاد تولرانس ایمولوژیکی نسبت به پلی ساکارید کپسولی زیر گروهBبوده،در صورت القای ایجاد آنتی بادی،واکنش متقاطعی با ساختار فوق را در انسان سبب میگردد.بوسلیگو و همکاران(۱۹۹۵)؛لیفلی و همکاران(۱۹۹۱) با توجه به مشکلات بیان شده،امروزه تمرکز کارهای تحقیقاتی بر سایر اجزای دیواره سلولی و ترکیبات باکتریایی از جمله بر پروتئینهای عمده غشای خارجی معطوف شده است .(کلیجین و همکاران،۲۰۰۱؛ تبرائی و همکاران،۱۹۹۴؛ ماساری و همکاران،۲۰۰۳)
پایان نامه - مقاله - پروژه
ترکیب شیمیایی کپسول پلی ساکاریدی سروگروهA مننگوکوک، هوموپلیمری از-Nاستیل مانوز آمین
فسفات است که با اتصالات α۱?۶ به هم متصل می شوند.سیادت و همکاران(۲۰۰۷). بر خلاف پلی ساکارید کپسولی سروگروه B مننگوکوک که به علت شباهت به گلیکوپروتئین های پلی سیاله شده سلولهای انسانی نمیتواند ایمونوژنهای مناسبی محسوب شوند، کپسول پلی ساکارید سروگروه A مننگوکوک توانایی ایجاد پاسخهای ایمنی را دارد .علاالدین و همکاران(۱۹۹۶)؛ مورلی و همکاران(۲۰۰۲) اما با توجه به اینکه واکسنهای پلی ساکاریدی، دارای معایبی به لحاظ ساختار آنتی ژنی غیروابسته به لنفوسیت T هستند، امروزه پژوهشهای متعددی در زمینه واکسن های زیرواحدی مونووالانت و یا کونژوگه، با جایگزینی اجزاء دیگر باکتری ازجمله پروتئینهای غشاء خارجی جهت ایجاد پاسخ های ایمنی وابسته به لنفوسیت T صورت گرفته است.سیادت و همکاران (۲۰۰۳) وزیکول غشاء خارجی مننگوکوک (OMV) متشکل از پروتئینهای کلاس۱ تا ۴ فسفولیپید،پلی ساکارید کپسولی و لیپواولیگوساکارید میباشد. این ماکرومولکول در خلال سیر رشد باکتری در بدن میزبان رها می شود و پژوهشها نشان میدهدکه نقش عمده ای را در القاء ایمنی حفاظت بخش پس از ابتلا به بیماری دارد . از مهم ترین اجزاء این ماکرومولکول میتوان به PorA , از خانواده کلاس۱ پروتئینهای غشاء خارجی، اشاره نمودکه توانایی ایجاد پاسخهای باکتریسیدی رادارد.ماساری و همکاران؛پولارد وهمکاران(۲۰۰۱) علاوه براین وجود سایر ترکیبات ازجمله لیپوالیگوساکارید و فسفولیپیدها، دارای خاصیت ادجوانتی بوده وپاسخ حفاظتی مناسبی را درانسان ایجاد مینمایند.سیادت و همکاران(۲۰۰۷)؛ ماساری و همکاران. امروزه وزیکول غشاءخارجی نیسریا مننژیتیدس سروگروه B به عنوان یک واکسن زیرواحدی، بر علیه عفونتهای مننگوکوکی مجوز مصرف انسانی را دریافت نموده است. سیادت و همکاران(۲۰۰۷)؛ ماساری و همکاران؛ پولارد و همکاران(۲۰۰۱) در پژوهش حاضر، پس ازکشت انبوه باکتری در شرایط کنترل شده فرمانتور، استخراج وزیکول غشاء خارجی حاوی PorA نیسریا مننژیتیدیس سروگروه A انجام شد و ارزیابیهای فیزیکوشیمیایی آن مورد بررسی قرارگرفت درنهایت القاء پاسخ ایمنی بر علیه وزیکول غشاء خارجی سروگروه A مننگوکوک درحیوان آزمایشگاهی مورد ارزیابی قرارگرفت. (پولارد و همکاران،۲۰۰۱)
تومیسین و همکاران او در سال ۱۹۹۰ در یک طبقه بندی اولیه اصلی ترین پروتئین های غشای خارجی را به پروتئین های کلاس ۱ تا ۴ تقسیم کردند.بتس(۱۹۹۳)؛کاروف و همکاران(۱۱۱۹) کلاس I پروتئین ها (پورین PorA) 45 کیلودالتون وزن داشت د ر تمام مننگو کوک ها بیان می شوند. پروتئین های کلاس II و III نیز پورین هایی با وزن مولکولی ۳۷ تا ۴۲ کیلو دالتون هستند. پروتئین های کلاس IV با وزن مولکولی ۳۷ تا ۴۳ کیلو دالتون پروتئین های القایی بوده در اتصال به آنتی بادی بلو کان نقش دارند. تخلیص مجموعه ای از پروتئین های غشای خارجی سویه های فاقد پروتئین کلاس III و ارزیابی پاسخ های ایمنی زایی در مدل های حیوانی حاکی از عدم تغییر در میزان آنتی باری باکتریسیدالی تولید شده در حیوان است در حالی که موتاسیون درژن تولید کننده کلاس I کاهش شدیدی را در تیتراین آنتی بادیها ایجاد می کند که نشان از نقش غالب پروتئین های کلاس I در تولید آنتی بادی باکتریسیدالی دارد. مورلی و همکاران(۲۰۰۲)؛پولارد و همکاران(۲۰۰۱)؛اریجیتا و همکاران(۲۰۰۴)؛جانسون و همکاران(۲۰۰۰) بنابراین امکان استفاده از پروتئین های عمده و غشای خارجی زیر گروه B به ویژه پروتئین های کلاس I که هم در سایر ایمنوتایپ های نیسریا مننژیتیدمیس بیان می گردد و هم عمده ترین آنتی ژن در القا آنتی بادی های باکتریسیدالی سرم خون است به عنوان واکسنی مفید و موثر مونووالانت یا کونژوگه دو ظرفیتی توجه محققان را به خود جلب کرده است . مورلی و همکاران(۲۰۰۲)؛ علاالدین و همکاران(۱۹۹۶)؛جانسن و همکاران(۲۰۰۰)؛سوامیناتانو همکاران(۱۹۹۶)؛ورمت(۲۰۰۲)؛لی و همکاران(۱۹۹۲) از آن جا که گروه های کلیدی در فرایند خط تولید صنعتی و زیکول غشای خارجی حاوی PorA رازی است تجاری و در انحصار کمپانی های بزرگ چند ملیتی، مراحل مختلف تحقیق حاضر حول محور دستیابی به میزان قابل توجهی از این پروتئین که با حفظ فرم فضایی طبیعی خود توان حفاظتی بالایی را در بزرگسالان، کودکان و نوزادان ایران حفظ کند، پایه ریزی گردید ه است. کلاسن و همکاران او نیز دریافتند که بین چهار کلاس I و II و III و IV پروتئین های عمده غشای خارجی دیواره سلولی نیسریا مننژیتیدمیس زیر گروه B , کلاس I (porA) سیستم ایمنی اختصاصی بدن را نسبت به سایر پروتئین های غشای خارجی فعالانه تر تحریک میکند. مطالعه porA در سطح مولکولی نشان می دهد که ژن مسئول سنترآن نه تنها در شرایط کنترل شده کشت غوطه ور به خوبی فعال است؛ بلکه در تمام زیر گونه های مختلف نیسریا مننژیسیدیس به ویژه زیر گروه B به طرز قابل توجهی بیان می شود. به علاوه این ژن پایدار بوده؛ به ندرت در معرض جهش خود به خودی قرار می گیرد. با توجه به بالا بودن تعداد آن در سطح خارجی باکتری نسبت به سایر پروتئین های غشای خارجی دیواره،توان حفاظتی آن نیز بسیار قابل توجه است. (جانسن و همکاران،۲۰۰۰؛ورمت و همکاران،۲۰۰۲)
از آن جا که دانش فنی مراحل مختلف تولید نیمه صنعتی و صنعتی واکسن زیر واحد مدرن امروزی در انحصار کمپانی های بزرگ چند ملیتی قرار دارد، در تحقیقات حاضر با بهره گیری از تجارب سایر محققان فن و بهینه سازی سنتیک رشد در کشت غوطه ور، امکان تولید نیمه صنعتی OMV-porA خالص زیر گونه استاندارد نیسر یا مننژیسیدیس زیر گروه B (CSBPI:G245) در ایران مورد ارزیابی قرار گرفت به طوری که از کشت ۴۰ لیتر محیط فرانتز اصلاح شده در شرایط کنترل شده اپتیمم در فرمانتور ۷۵۰ میلی گرم OMV-PorA خالص بدست آمده که نسبت به روش کلاسن و همکاران او ۱۰درصد افزایش تولید را نشان می دهد. بررسی میکروگراف الکترونی نیز نشان می دهد که بیش از ۶۰ تا ۸۵ درصد وزیکول I شکل فضایی طبیعی خود را حفظ کرده، در مراحل مختلف فرایند خالص سازی، سالم مانده اند.( ورمت و همکاران،۲۰۰۲)
فصل دوم:
سابقه و پیشینه تحقیق
بروسلوز به عنوان یکی از مهمترین بیماریهای مشترک انسان و دام محسوب می گردد. عوامل شناخته شده بیماری ، طیف وسیعی از پستانداران اهلی و وحشی را مبتلامی سازند.این بیماری به علت ایجاد سقط جنین در دام ، کاهش تولید شیر، عقیمی و نازایی و از دست رفتن ارزشهای اقتصادی دامهای مبتلا و همچنین به علت ابتلای انسان به بیماری تب مالت ،مبارزه با این بیماری وکنترل و ریشه کنی آن به دلیل کثرت گونه ای عوامل بیماریزا و کثرت گونه ای حیوانات میزبان ، دوام نسبتاَ قابل توجه باکتری عامل بیماری در محیط ، عدم کفایت برنامه های واکسیناسیون برای ریشه کنی بیماری و لزوم شناسایی و حذف دامهای عامل انتشار بیماری در مقاطع خاص از اجرای برنامه های مبارزه و لزوم هزینه شدن سرمایه های سنگین اقتصادی، همواره در بسیاری از کشورهای جهان ، با دشواریها و مشکلات عدیده مواجه بوده است.(ورمت،۲۰۰۲)
مهمترین واکسن های مورد مصرف دامپزشکی را واکسن زنده ی سویه ی ۱۹ بروسلا آبورتوس، واکسن زنده و کشته ی سویه ی ۲۰/۴۵ بروسلا آبورتوس، واکسن زنده ی سویه ی موکوئیدی M ۱۰۴ بروسلا آبورتوس، واکسن کشته ی سویه یH ۳۸ بروسلاملی تنسیس، واکسن زنده ی سویه ی Rev1 بروسلاملیتنسیس، واکسن زنده ی سویه یS۲ و غیره شامل می گشتند.(باتاچارجی،۲۰۰۲)
کشت باکتری به مدت یک سال به طور اتفاقی در دمای آزمایشگاه قرار گرفته و در تزریق به خوکچه ی هندی بیماری زایی خود را از دست داده، ضمن آنکه قابلیت ایمنی زایی آن حفظ شد. این باکتری نوزدهمین سری کشت ذخیره ی جدا شده به وسیله ی BUCK بوده و به همین جهت سویه ی ۱۹ نام گرفت. در ۱۹۳۰، بوک نتایج موفقیت آمیز واکسن اصطلاحاً «باکتریون آبورتوس سویه ی ۱۹» را گزارش نمود. از آن زمان به بعد واکسن۱۹Sبه عنوان بهترین واکسن علیه بروسلوز گاوی شناخته شد و میلیارد ها دوز از آن در سطح جهان مصرف شده است.(مورلی و همکاران،۲۰۰۲)
حدود نیم قرن واکسن سویه ی ۱۹صرفاً درگوساله ها مصرف شده، لیکن از دهه ی ۱۹۸۰ با میزان جرم های متفاوت و به روش های تزریقی یا قطره ی چشمی در سنین مختلف گاوهای بالغ و آبستن نیز مورد استفاده بوده است. در ایران نیز واکسن سویه ی ۱۹ از اوایل دهه ی ۱۳۳۰ به طور وسیع در گوساله ها و از دهه ی ۱۳۷۰ به بعد به طور محدود در گاوهای بالغ مصرف شده است.واکسن سویه ی Rev1 نیز پس از کشف اولیه ی آن به وسیله ی البرگ در ۱۹۵۵ به طور وسیع در گوسفند و بز مورد استفاده قرار گرفته است. این واکسن نیز از دهه ی ۱۳۴۰ به بعد در بره و بزغاله، و طی سال های اخیر در گوسفند و بز بالغ درایران مصرف گردیده است علاالدین(۱۹۹۶) سویه ی ۱۹ بروسلا آبورتوس درحال طبیعی به شکل صاف[۳۳] بوده و از نظر ساختار آنتی ژنی در لیپوپلی ساکارید آن هوموپلیمر پروزامین به صورت جزء زنجیره O وجود دارد. پروزامین زنجیره O آنتی ژن غالب بوده و بخش اصلی پاسخ آنتی بادی در مقابل این آنتی ژن اتفاق می افتد. از این رو، آنتی بادی های آگلوتینین کننده در آزمایش های سرولوژی استاندارد بروسلوز تقریباً به طور انحصاری برای پروزامین زنجیره O لیپوپلی ساکارید سویه های اسموس اختصاصی می باشند. (رومرو و همکاران،۱۹۹۴)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:07:00 ق.ظ ]




۳-۴. روش و چگونگی گردآوری اطلاعات
در تحقیق حاضر، ابتدا اطلاعات لازم در مورد وضعیت دانش ­آموزان دختر دوره متوسطه مدارس(دولتی و غیر دولتی) شهرستان لاهیجان از نظر اضافه وزن اخذ شد. سپس به روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۳۰ نفر که دارای اضافه وزن بودند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. پس از اخذ رضایت نامه، و پرکردن پرسشنامه ی سلامت از سوی شرکت کنندگان در مطالعه، آنها به طور تصادفی به دو گروه تجربی(۱۵ نفر) و گروه کنترل(۱۵ نفر) تقسیم شدند. در اولین جلسه، توضیحات لازم در مورد ورزش پیلاتس، تاریخ جلسات و نحوه­ انجام تمرینات و پاسخ به سؤالات اختصاص یافت. اندازه گیری­های قبل از تمرین(پیش آزمون) از متغیرهای آمادگی جسمانی(استقامت عضلانی، استقامت قلبی- تنفسی، قدرت انعطاف­پذیری، سرعت، چابکی، هماهنگی، تعادل)، ترکیب بدنی(درصد چربی و BMI)، و نیز میزان افسردگی برای هردو گروه تجربی و کنترل در یک جلسه صورت گرفت. سپس در گروه تجربی، برنامه ی تمرینی از پیش تعیین شده، هفته­ای ۳ جلسه و هر جلسه ۹۰ دقیقه به اجرا درآمد. پس از اعمال متغیر مستقل(تمرین پیلاتس)، اندازه ­گیری دوم­(پس­آزمون) مجدداً برای هردو گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید. در این تحقیق، تمرین پیلاتس به عنوان متغیر مستقل و شاخص­ های آمادگی جسمانی، ترکیب بدنی و افسردگی، متغیرهای وابسته و مورد مطالعه بودند. در پروتکل تمرین نیز هر جلسه­ شامل سه مرحله­ گرم کردن به مدت ۱۰ دقیقه، اجرای تمرینات پیلاتس به مدت ۶۰ دقیقه و مرحله­ سرد کردن به مدت ۵ دقیقه بود(۸) .
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۵. ابزار جمع آوری اطلاعات
ابزار استفاده شده در این تحقیق علاوه بر پرسشنامه افسردگی؛ ابزار، لوازم و امکانات مورد نیاز درتحقیق بود که شامل متر نواری، کرونومتر، کالیپر و سایر تجهیزات مورد نیاز در تست های آمادگی جسمانی و ترکیب بدن می­گردید:
- ترازوی دیجیتال با مارک beurer ساخت کشور آلمان؛ برای اندازه گیری وزن؛
- متر نواری استاندارد ساخت کشور ایران، برای اندازه گیری قد؛
- کالیپر دیجیتال FATTRACK ساخت کشور آلمان، برای اندازه گیری ضخامت چربی زیر پوستی؛
- کرونومتر مدل ds-013 ساخت کشور چین، برای اندازه گیری دو ۹×۴ و ۵۴۰ متر؛
- میله بارفیکس برای آزمون بارفیکس، برای انجام تست بارفیکس؛
- تشک ورزشی، برای انجام تمرینات پیلاتس؛
- جعبه انعطاف پذیری، به منظور تست انعطاف پذیری؛
- برگه­ی ثبت نتایج: به منظور یادداشت نتایج اندازه گیری عوامل آمادگی جسمانی و ترکییب بدن. این فاکتورها عبارت از: میزان قد، وزن، درصد چربی، شاخص توده ی بدن(BMI)، انعطاف­پذیری، توان هوازی، توان بی هوازی، سرعت، چابکی، هماهنگی و تعادل شرکت کنندگان بودند.
۳-۶. پرسشنامه افسردگی بک (BDI-I): این پرسشنامه که جهت سنجش شدت افسردگی طراحی شده است، دارای ۱۳ ماده است. با این پرسشنامه می­توان علائم جسمانی، رفتاری و شناختی افسردگی را مورد سنجش قرار داد. در این پرسشنامه هر ماده دارای ۴ گزینه است که بر مبنای صفر تا ۳ نمره­گذاری می­ شود. بدین­ترتیب دامنه­ نمرات این پرسشنامه ۳۹-۰ است. ضریب پایایی این پرسشنامه در بسیاری از تحقیقات خارجی و داخلی برآورد گردیده است. بک و همکاران(۲۰۰۰) ثبات درونی این ابزار را ۷۳/۰ تا ۹۲/۰ با میانگین ۸۶/۰ گزارش کرده اند. در ایران نیز تحقیق رجبی و همکاران(۱۳۸۰)، ضریب­آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه را ۸۷% و ضریب اعتبار تنصیف برای این سنین را ۸۳% برآورد کرده اند(۲۴).

 

   
سانتی متر کالیپر
   
کرونومتر ترازو

شکل۳-۱. تصویر برخی از ابزارهای اندازه ­گیری در تحقیق
۳-۷. جمع­آوری اطلاعات
۳-۷-۱. اندازه گیری قد
برای اندازه گیری قد از یک متر نواری به طول ۱۵۰ سانتی متر جهت نصب بر روی دیوار و یک عدد
خط کش استفاده شد. در عمل از شرکت کنندگان خواسته شد تا بدون کفش در حالی که پاشنه، باسن، کتف و پشت سر آن ها با دیوار تماس داشته باشد، به صورت ایستاده دست ها را در کنار بدن به حالت آویزان در آورند و مستقیماً به جلو نگاه کنند، در این حالت یک خط کش به صورت افقی روی سر آزمودنی­ها قرار داده شد و عدد مقابل ثبت گردید(۲۵).
شکل۳-۲. تصویراندازه گیری قد
۳-۷-۲. اندازه گیری وزن
برای اندازه گیری وزن شرکت کنندگان از یک ترازوی دیجیتال بامارک Saca ساخت کشور آلمان با دقت ۱۰۰ گرم استفاده شد. در فرایند اندازه گیری، لازم بود شرکت کنندگان بدون کفش و با حداقل لباس ممکن برای چندثانیه در وسط ترازو بایستند. در این مرحله وزن آنها برحسب کیلوگرم ثبت شد(۲۵).
شکل۳-۳. یک نمونه از تصویر اندازه گیری وزن در این تحقیق
۳-۷-۳. اندازه گیری شاخص توده بدن(BMI):
شاخص توده ی بدن(BMI)، از نسبت وزن بدن برحسب کیلوگرم به مجذور قد(برحسب متر) برآورد گردید. درعمل، وزن ثبت شده تک تک شرکت کنندگان بر مجذور قد آنها تقسیم شد(۲۷).
فرمول محاسبه که واحد آن کیلوگرم بر متربع است به صورت زیر محاسبه گردید:
مجذور قد(m)/ وزن(kg) = BMI
۳-۷-۴. اندازه گیری درصد چربی بدن
درصد چربی بدن(FAT%) از روش دو نقطه ای چین زیرپوستی(تحت کتفی و سه سر بازویی) بوسیله کالیپر با دقت ۱/۰ میلی متر اندازه گیری شد. اندازه گیری در شرایطی صورت گرفت که سطح پوست کاملاً خشک بود. همچنین، تمامی اندازه ها از سمت راست بدن و در هر قسمت دو یا ۳ مرتبه اندازه گیری انجام شد(۲۵). سرانجام، درصد چربی بدن شرکت کننده ها با فرمول تعریف شده(فرمول زیر)، محاسبه گردید:
۰/۳+۲[(جمع تحت کتفی و سه سربازویی)] ۰۱۳/۰ – (جمع تحت کتفی و سه سر بازویی)۳۳/۱
شکل۳-۴. یک نمونه از اندازه گیری ضخامت چربی زیرپوستی
۳-۷-۴. اندازه گیری استقامت عضلانی
در این تحقیق، برای اندازه گیری استقامت عضلانی شرکت کنندگان از آزمون های دراز نشست با پای جمع در یک دقیقه و بارفیکس اصلاح شده استفاده شد. در آزمون دراز نشست، ابتدا شرکت کننده به پشت روی تشک دراز می کشید و درحالی که کف پاهایش روی زمین قرار داشت، زانوها را طوری خم می کرد تا زاویه ای کمتر از ۹۰ درجه داشته باشد و دست ها به صورت ضربدری روی سینه و کف پای او ثابت روی زمین قرار می گرفت. سپس شرکت کننده با شنیدن صدای سوت حرکات دراز نشست خود را آغاز می کرد. در این آزمون، تعداد دراز و نشست صحیحی که هر شرکت کننده در مدت یک دقیقه انجام می داد به عنوان رکورد او ثبت گردید. همچنین، در آزمون بارفیکس اصلاح شده، هر شرکت کننده به پشت در زیر میله ی بارفیکس دراز می کشید، به طوری که شانه های او زیر میله ی بارفیکس قرار می گرفت. سپس با بالا آوردن دست های خود، میله ی بارفیکس در سوراخ بالایی­قرار می­گرفت. در این مرحله، شرکت کننده باید کشش از بارفیکس را به شکل صحیح انجام دهد. در اجرای این آزمون شرکت کننده تا آنجا که توان داشت این کشش را تکرار می کرد. رکورد شرکت کننده نیز بدون محدودیت زمانی و تنها براساس تعداد تکرارها و اجرای صحیح ثبت شد(۲۵).
شکل۳-۵. تصویر یک نمونه از اجرای دراز و نشست و بارفیکس در تحقیق
۳-۷-۵. اندازه گیری استقامت قلبی- تنفسی
برای اندازه گیری استقامت قلبی- تنفسی از آزمون دوی ۵۴۰ متر استفاده شد. در اجرای این آزمون، شرکت کننده پشت خط شروع می ایستاد و با صدای سوت شروع به دویدن می کرد. از آنجا که زمین والیبال برای انجام این تست انتخاب شده بود، در عمل هر شرکت کننده باید مسافت ۵۴۰ متر را با ۱۰ بار دویدن و یا راه رفتن دور زمین طی کند. کمترین زمان پیموده شده در این مسافت به عنوان رکورد وی ثبت شد(۲۵).
۳-۷-۶. اندازه گیری انعطاف پذیری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:07:00 ق.ظ ]