کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



 

 

۳۲۴.۱۶۲

 

۹۵

 

Total

 

 

 

S = 0.493945 R-Sq = 83.74% R-Sq(adj) = 82.01%

 

 

 

نمودار ۴-۷ تأثیر متقابل زمان نگهداری و نوع نمونه بر خواص حسی را در پنیر نشان می دهد.
نمودار۴-۷- تأثیر متقابل زمان نگهداری ونوع نمونه بر خواص حسی در پنیر
در جدول ۴-۸ و نمودار ۴-۷ ارزیابی کلی خصوصیات حسی (مزه ،طعم، بو و بافت)آمده است.این ارزیابی بر مبنای امتیاز بد،متوسط، خوب و عالی بین تیمارها شماره ۳،۲،۱و۴ در طی روزهای ۶۰،۴۵،۳۰،۱۵،۳و۷۵ از دوره رسیدگی نشان داد بین تیمارهای فوق از نظر خصوصیات حسی اختلاف معنی دار وجود داشت(P<0.0.5)ولی از نظر زمان نگهداری(دوره رسیدگی) بین تیمارها اختلاف معنی داری مشاهده نگردید. (P>0.0.5)
بالاترین امتیاز مربوط به تیمار شماره ۱ (تیمار شاهد) و تیمار شماره ۲(۵۰%NaClو۵۰%KCl) و سپس تیمار شماره ۳ (۳۰درصدNaCl +70درصد KCl ) و پایینترین امتیاز از نظر ارزیابی حسی مربوط به تیمار شماره ۴(۱۰درصدNaCl +90درصد KCl)بود.
باتوجه به اینکه مزه نمک ها به ماهیت کاتیونی و آنیونی آنها بستگی دارد و با افزایش وزن مولکولی کاتیون و آنیون ، نمک ها رو به تلخی می گذارند.علت اصلی اختلاف امتیازهای حسی در تیمارهای فوق غلظت متفاوت نمک کلرید پتاسیم در ترکیب با نمک کلرید سدیم می باشد. زیرا این نمک به علت دارا بودن یون پتاسیم از تلخی ذاتی بهره می برد و هر قدر میزان آن زیادتر باشد، ایی تلخی مشهود تر خواهدبود. (شهاب لواسانی و همکاران،۱۳۸۵)
در تیمار شماره ۴ چون دارای بالاترین میزان نمک کلرید پتاسیم نسبت به سه تیمار دیگر بود،طعم تلخی آن بیشتر بود و تیمار شماره ۱ هم به عنوان تیمار شاهد فاقد نمک کلرید پتاسیم بود .بنابراین در این تیمار طعم تلخی احساس نشد و بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داد.
پایان نامه
از نظر ارزیابان حسی ،تیمار شماره ۱ با تیمار شماره ۲ از نظر خصوصیات حسی فاقد تفاوت محسوسی بودند و این تیمار نزدیکترین تیمار به تیمار شاهد بود.
نتیجه حاصل از این مطالعه با مطالعه شهاب لواسانی که درسال ۱۳۸۵ بر روی خواص حسی(عطر و طعم )پنیرانجام پذیرفت مطابقت داشت.آنها اظهار داشتند بعد از دوره رسیدن تمام تیمارها اختلاف معنی داری باهم دارند.
نتایج حاصل از این مطالعه با نتایج مطالعه آلی که در سال۱۹۹۵انجام پذیرفت مطابقت داشت. او نشان داد پنیرهای حاوی ۱% KCl+1%NaCl دارای امتیاز طعم و بافت نزدیک تری به تیمار شاهد می باشند و پنیرهای حاوی ۵/۱%KCl+5/0%KClدارای امتیاز طعم و بافت پایینتری از دیگر پنیرها هستند.
۴-۹- تغییرات میکروبی
برای بررسی تغییرات میکروبی آزمونهایی به شرح زیر انجام پذیرفت:
آزمونهای: کلی فرم(محدوده استاندارد: حداکثر۱۰)،اشرشیا(محدوده استاندارد: منفی)، استافیلوکوک اورئوس کوآگولاز مثبت (محدوده استاندارد: منفی)و کپک و مخمر(محدوده استاندارد: حداکثر۱۰۲) برروی تیمارهای شماره ۱(۱۰۰درصد NaCl)،شماره ۲(۵۰درصدNaCl +50درصد KCl)،شماره۳(۳۰درصدNaCl +70درصد KCl )وشماره ۴(۱۰درصدNaCl +90درصد KCl)در روزهای۷۵،۶۰،۴۵،۳۰،۱۵،۳ از دوره رسیدگی پنیرآنالوگ با چهار مرتبه تکرار انجام پذیرفت و هیچگونه آلودگی میکروبی در تیمارها مشاهده نشد و تمامی تیمارها در یک رده قرار گرفت.وهیچگونه اختلاف معنی داری بین تیمارها با تیمار شاهدوجود نداشت.
از بررسی اثرات جایگزینی نسبی نمک کلرید سدیم با نمک کلرید پتاسیم بر روی کلیفرم ، اشرشیا کلی ، استافیلوکوکوس اورئوس کواگولاز مثبت و کپک و مخمر در پنیر آنالوگ در کلیه تیمارها طی دوره نگهداری نتایج زیر بدست آمد:
۴-۹-۱ آزمون میکروبی کلیفرم
طی روزهای ۶۰،۴۵،۳۰،۱۵،۳و۷۵ از دوره رسیدن در تمامی پنیرهای تیمار شده با مخلوطهای نمکی کلریدسدیم و کلرید پتاسیم پنیرهای آنالوگ که فقط با نمک کلریدسدیم تیمار شده بودند ، کلی فرم مشاهده نگردید که چنین نتایجی نشان دهنده رعایت شرایت بهداشتی در طی فرایند تولید پنیر است.
این نتیجه با نتیجه تحقیق شهاب لواسانی که در سال۱۳۸۷ بر روی پنیر UF و آلی در سال ۱۹۹۵ بر روی پنیر فتا انجام پذیرفته بود مطابقت داشت.
طبق استاندارد ملی ایران به شماره ۱و۲-۵۴۸۶ میزان کلیفرم در پنیر تازه در هر گرم حداکثر ۱۰ می باشد.که در نتایج این آزمون هیچگونه کلیفرمی مشاهده نگردید و نتیجه در رنج استاندارد می باشد.
۴-۹-۲ آزمون میکروبی اشرشیاکلی
طی روزهای ۶۰،۴۵،۳۰،۱۵،۳و۷۵ از دوره رسیدن در تمامی پنیرهای تیمار شده با مخلوطهای نمکی کلرید سدیم و کلرید پتاسیم و پنیرهای آنالوگ که فقط با نمک کلریدسدیم تیمار شده بودند ، اشرشیاکلی مشاهده نگردید. که چنین نتایجی نشان دهنده رعایت شرایت بهداشتی در طی فرایند تولید پنیر و کارکرد صحیح دستگاه های تولید علی الخصوص پاستور می باشد.
طبق استاندارد ملی ایران به شماره ۵۲۳۴ میزان اشرشیاکلی در پنیر تازه منفی می باشد.که در نتایج این آزمون هیچگونه آلودگی از این نوع مشاهده نگردید و نتیجه در رنج استاندارد بود.
۴ -۹-۳ آزمون میکروبی کپک و مخمر
طی روزهای ۶۰،۴۵،۳۰،۱۵،۳و۷۵ از دوره رسیدن در تمامی پنیرهای تیمار شده با مخلوطهای نمکی کلرید سدیم و کلرید پتاسیم و پنیرهای آنالوگ که فقط با نمک کلریدسدیم تیمار شده بودند ، کپک و مخمر مشاهده نگردید.
عدم حضور کپک و مخمر نشانگر رعایت شرایط مناسب فضای تولید و کنترل پارامتر های دخیل در پیدایش اسپور کپک و مخمر در فضای تولید می باشد.
این نتیجه با نتیجه تحقیق شهاب لواسانی که در سال۱۳۸۷ بر روی پنیر UF انجام پذیرفت ،مطابقت داشت.
طبق استاندارد ملی ایران به شماره ۱۰۱۵۴ میزان کپک و مخمر در پنیر تازه در هر گرم حداکثر ۱۰۰ می باشد.که در نتایج این آزمون هیچگونه کپک و مخمری مشاهده نگردید و نتیجه در رنج استاندارد بود.
۴ -۹-۴ آزمون میکروبی استافیلوکوکوس اورئوس کواگولاز مثبت
طی روزهای ۶۰،۴۵،۳۰،۱۵،۳و۷۵ از دوره رسیدن در تمامی پنیرهای تیمار شده با مخلوطهای نمکی NaClوKCl و پنیرهای آنالوگ که فقط با نمک NaCl تیمار شده بودند ، استافیلوکوکوس اورئوس کواگولاز مثبت مشاهده نگردید که چنین نتایجی نشان دهنده رعایت شرایت بهداشتی در طی فرایند تولید و رعایت بهداشت فردی پرسنل تولید پنیر است.
طبق استاندارد ملی ایران به شماره ۳-۶۸۰۶ میزان استافیلوکوکوس اورئوس کواگولاز مثبت در پنیر تازه منفی می باشد.که در نتایج این آزمون هیچگونه آلودگی از این نوع مشاهده نگردید و نتیجه در رنج استاندارد بود.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
۵-۱- اسیدیته
همانطور که از جدول و نمودار ۴-۱ مشخص است، درتیمارهای شماره ۱(۱۰۰درصد NaCl)،شماره ۲(۵۰درصدNaCl +50درصد KCl)،شماره۳(۳۰درصدNaCl +70درصد KCl )وشماره ۴(۱۰درصدNaCl +90درصد KCl)با افزایش میزان KCl ومدت زمان رسیدگی(نگهداری)۷۵روزه اسیدیته به طور معنی داری افزایش یافته است(P<0.05).تیمار شماره ۱ کمترین میزان اسیدیته و تیمار شماره۴ بیشترین میزان اسیدیته را دارا بود و با گذشت زمان، اسیدیته افزایش یافته است.
علت افزایش اسیدیته، تولید اسید لاکتیک توسط سوشهای میکروبی لاکتیک در طی دوره رسیدن می باشد.
۵-۲- pH
همانطور که از جدول ونمودار ۴-۲ مشخص است، در طول مدت زمان نگهداری و در کلیه تیمارهاpH به طور معنی داری کاهش یافته است(p<0.05) .
پس همانطور که مشاهده شد، با افزایش مدت زمان نگهداری،کاهش pH و افزایش اسیدیته را خواهیم داشت. لذا بین pHو اسیدیته پنیر یک رابطه عکس وجود دارد.
۵-۳- نمک
همانطور که از جدول ونمودار ۴-۳ مشخص است ، مدت زمان نگهداری و نوع تیمار بر تغییرات نمک معنی دار بوده است (P<0.05).
همانطور که از نمودار مشخص است ، با افزایش میزان نمک KClدر تیمارها ، میزان نمک در پنیر به طور معنی داری کاهش یافته است (P<0.05).به طوری که تیمار شماره ۱ (تیمار شاهد)بیشترین میزان نمک و تیمار شماره ۴ که بیشترین میزان KCl را داشته است ، کمترین مقدار نمک در پنیر را داراست.
همچنین با گذشت دوره رسیدن ، میزان نمک در پنیر به طور معنی داری افزایش یافته است.(P<0.05)
دلیل افزایش میزان نمک می تواند به خاطر جذب نمک به داخل دلمه طی دوره رسیدن باشد به طوریکه در پایان دوره رسیدن، تأثیر قابل ملاحظه ای مشاهده می شود.
۵-۴- رطوبت
همانطور که از جدول و نمودار ۴-۴ مشخص است، کلیه تیمارها با گذشت زمان اختلاف معنی داری از نظر میزان رطوبت دارند (P<0.05) .با گذشت دوره رسیدگی، میزان رطوبت در نمونه ها ،کاهش پیدا کرده است.اما ازلحاظ نوع نمونه ،تغییرات نمک در تیمارها، اختلاف معنی داری در میزان رطوبت ایجاد نمی کند (P>0.05).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 03:18:00 ق.ظ ]




۲-۲۲-۲٫ تأثیر کارکردهای نام تجاری بر واکنش مصرف کننده
در حوزه بازاریابی نام تجاری که شرکت ها انتظار واکنش های خاصی از مصرف کنندگان خود دارند، کارکردهای مذکور ارزشمند هستند. این کارکردها به منزله معیاری برای شرکت هستند که توسط آنها واکنش مصرف کننده نسبت به بازار نام تجاری را می توان مشخص نمود کلر[۱۵۲] (۱۹۹۳ و ۱۹۹۸) ارزش نام تجاری را به عنوان اثر متمایزی که دانش نام تجاری[۱۵۳] (آگاهی[۱۵۴] و برداشت ها[۱۵۵]) روی واکنش مصرف کننده در بازاریابی نام تجاری دارد، وابسته می داند (در مواردی نظیر: ادراکات مصرف کننده، عملکردها و رفتارها، انتخاب نام تجاری[۱۵۶]، درک معانی از نکات مهم از یک تبلیغ، واکنش به ترفیع کوپنی، یا ارزیابی تعمیم و توسعه یک نام تجاری). در این راستا او در می یابد که ارزش یک نام تجاری مثبت (منفی) است اگر مصرف کنندگان یک محصول با آن نام تجاری، تجزیه و تحلیل ارزش نام تجاری اش باشد، تاثیر کارکردهای نام تجاری (منافع) روی واکنش یا رفتار مصرف کننده از درجه اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
مزیت های رقابتی[۱۵۷] که از تصویر یا ذهنیت مثبت از یک نام تجاری ایجاد می شود را می توان به سه گروه کلی زیر طبقه بندی نمود:
۱) مزیت های مربوط به فعالیت های جاری و قابلیت سودآوری: این مزیت ها افزایش حجم فروش و حاشیه های سود را موجب می گردد. همچنین باعث واکنش های فاقد کشش[۱۵۸] مصرف کننده نسبت به افزایش قیمت شده و تأثیر ارتباطات بازاریابی و همکاری تجاری بیشتری را در بر دارد.
۲) مزیت های مرتبط با دیرپائی منافع[۱۵۹]: این مزیت ها موجب وفاداری به نام تجاری[۱۶۰]، کاهش آسیب پذیری در فعالیت های بازاریابی رقابتی و کاهش آسیب پذیری در بحران های بازاریابی می شود.
۳) مزیت های مربوط به پتانسیل رشد[۱۶۱]: موجب ایجاد امکان فرصت های اعطای لیسانس[۱۶۲] (جوازدهی) ایجاد ارتباطات مثبت دهان به دهان[۱۶۳] و معرفی محصولات جدید به عنوان تعمیم نام تجاری می شود.
محققان دریافته اند که برداشت های مطلوب از یک نام تجاری تأثیر مثبتی بر انتخاب مصرف کنندگان، عملکرد و قصد خرید، تمایل به پرداخت قیمت بیشتر برای نام تجاری، پذیرش تعمیم نام تجاری و پیشنهاد نام تجاری به دیگران دارند (هاتون[۱۶۴] و یو[۱۶۵]، ۲۰۰۰).
به استثناء اثر هاتون (۱۹۹۷)، در سایر تحقیقات درخصوص ذهنیت یا تصویر نام تجاری، برداشت های نام تجاری تک بعدی در نظر گرفته شده است. به هرحال قابل پیش بینی است که به طور کلی، سطح و نوع واکنشی که یک مصرف کننده نسبت به نام های تجاری مختلف با ارزش یکسان دارد. این مساله بازاریاب ها را قادر می سازد تا مدیریت نام تجاری را به درستی رهبری کنند و تشخیص دهند که برای دستیابی به واکنش مطلوب مصرف کننده کدام برداشت ها باید بیشتر تقویت شوند.
۲۳-۲٫ اندازه گیری ذهنیت و برداشت های نام تجاری
یکی از وظایف مهم مدیریت نام تجاری، یک گام جلوتراز رقیبان بودن است. برای رسیدن به این هدف می توان از ترسیم نقش نام تجاری در درون مصرف کننده و ثابت نگه داشتن آن در ذهن مصرف کننده، استفاده نمود.
یک شرکت نیاز دارد بداند مصرف کننده چه ذهنیت و برداشتی از نام تجاری او در برابر رقبایش دارد. این موضوع شرکت را بر آن می داردکه برداشت نام تجاری خود را بسنجد.
روش های اندازه گیری برداشت های نام تجاری به دو گروه، ساختار یافته[۱۶۶] و کمتر ساختار یافته[۱۶۷] تقسیم می شود. (ایکر، ۱۹۹۱؛ و لاو لب، ۲۰۰۰).
۱-۲۳-۲٫ رویکردهای[۱۶۸] ساختار یافته
طبق نظر ایکر (۱۹۹۱) رویکردهای ساختار یافته جهت سنجش برداشت از نام تجاری و روش های مقیاس بندی[۱۶۹] ابعاد نام تجاری می باشد. او می گویدکه روش های مقیاس بندی بیشتر از روش های کیفی هدفمند و قابل اعتماد هستند؛ زیرا از لحاظ تفسیرهای موضوعی کمتر آسیب پذیرند. مقیاس بندی برداشت های مصرف کننده شامل تعیین ابعاد ادراکی[۱۷۰]، تعیین بخش (بازار) هدف[۱۷۱] و تفسیر مجموعه ابعاد[۱۷۲] نام تجاری می باشند. (دی[۱۷۳]، ۱۹۷۹)
روش های مقیاس بندی که بازاریاب ها به کار می برند شامل: تمایزات معنایی[۱۷۴]، مقیاس لیکرت[۱۷۵]، تجزیه و تحلیل زوجی[۱۷۶] و گروه بندی طبیعی[۱۷۷] است (کیتانگ، ۲۰۰۲).
۲-۲۳-۲٫ رویکردهای کمتر ساختار یافته (روش های فرافکنی[۱۷۸])
روش های فرافکنی، کیفی هستند. ویژگی اصلی همه این روش ها، درگیر کردن مصرف کنندگان با موضوعات یا اهداف مبهم و نامشخص است به نحوی که محقق بتواند از تفسیرها و بیانات مصرف کنندگان (پاسخگوها) نتیجه گیری نماید.
صاحب نظران بر این عقیده هستند که گاهی اوقات مصرف کنندگان نمی خواهند و یا نمی توانند به طور مفهوم و واضح به سئوالات مستقیم درباره دلایل رفتارها و یا حالات خاصشان، علت خریدشان یا احساساتشان از خرید یا استفاده از یک نام تجاری، پاسخ دهند چرا که آنها فکر می کنند این سئوالات شخصی است و یا پاسخ به آنها موجب شرمندگی آنها می شود. در این موارد روش های فرافکنی، کارآمدتر از روش های کمی است.
این روشها در برگیرنده موارد زیر می باشند:
تمرکز روی بحث درباره تجربه استفاده فرآینده تصمیم گیری یک مصرف کننده نام تجاری، دورنماها فرض کردن اینکه نام تجاری یک شخص یا یک حیوان است.
استفاده از محرک های مبهم که پاسخ دهنده برای بیان تجربیات، حالات و برداشت هایش آزادی دارد.
تکمیل جمله، تکمیل یک داستان، برداشت ها از کلمات (ایکر، ۱۹۹۸ ؛ کاتلرو آرمسترانگ[۱۷۹]، ۱۹۹۶).
برای مثال شرکت پاناسونیک[۱۸۰] برای اینکه بداند آیا ذهنیت مثبت از محصولات برقی آن شرکت به محصولات اداری[۱۸۱] آن نیز انتقال می یابد یا خیر، از این روش استفاده نموده است. پژوهشگرانی که این مسئولیت را برعهده داشتند. تعدادی عکس از افراد مختلف را در اختیار مصرف کنندگان قرار داده و از آنها خواستند که این عکس ها را یا در نام تجاری پاناسونیک، آی بی ام[۱۸۲] و زیراکس[۱۸۳] (سه شرکت عرضه کننده ماشین های اداری) مرتبط سازند. پاسخگوها عکس های افراد پیر، برجسته و عادی را با آی بی ام و زیراکس پیوند دادند. آنها عکس افراد جوان و تازه حرفه ای ها را برای پاناسونیک انتخاب کردند. شرکت از نتایج این تحقیق برای رقابت محصولات اداری اش استفاده نمود. به این صورت که یک پوستر تبلیغاتی برای محصولات اداری، حاوی تصویر یک کودک سال های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ که حالا یک مدیر موفق شده است، را نشان داد. (آسائل[۱۸۴]، ۱۹۹۸).
۲۴-۲٫ ارزیابی مصرف کننده از توسعه نام تجاری
معمولا وقتی هزینه معرفی محصول جدید بالا و رقابت در بازار شدید باشد، بسیاری از شرکت ها برای کاهش ریسک معرفی محصول جدید، از راهبرد توسعه نام تجاری استفاده می کنند. بازاریابان معتقدند که محصول جدید با نام تجاری توسعه یافته توسط مصرف کننده بطور مطلوب تری ارزیابی می شود؛ زیرا مصرف کننده نگرش مثبت خود را از نام تجاری مربوطه به محصول جدید منتقل می کند. البته این انتقال نگرش یا استانادات ممکن است به صورت خودکار نباشد بلکه به تناسب و شباهت استنباط شده محصول جدید با محصولات قبلی بستگی داشته باشد(بوش و لوکن[۱۸۵]،۱۹۹۱). البته بسیاری از محققان تاثیر استفاده از این استراتژی را در مراحل اولیه رویارویی مشتری با محصول جدید و ناآشنایی وی با آن بیشتر می دانند(بهات و ردی[۱۸۶]،۲۰۰۱).
قبل از اینکه یک محصول جدید با نام تجاری توسعه یافته وارد بازار شود، مصرف کننده ممکن است نسبت به آن نام تجاری و هم چنین نسبت به طبقه محصولی که کالای جدید به آن تعلق دارد نگرش مشخصی داشته باشد. این نگرش می تواند از نوع شناختی یا احساسی باشد. بعد شناختی نگرش شامل اطلاعات یا شناختی است که مصرف کننده از آن نام تجاری و یا آن طبقه از محصول دارد. این شناخت براساس استنادات محصولی ویژگی های عملکردی و تجربه شده از دیگر محصولات موجود در آن طبقه یا دیگر محصولات عرضه شده با همان نام تجاری می باشد. استنادات غیر محصولی شامل مزایا یا منافعی است که از آن نام تجاری انتظار می رود. از جهت دیگر، بعد احساسی نسبت به یک طبقه کالا یا یک نام تجاری خاص نشان دهنده عواطف و احساسات مصرف کننده نسبت به آن می باشد(لوکن و جان[۱۸۷]،۱۹۹۳).
وقتی یک محصول توسعه یافته وارد بازار می شود، مصرف کننده آن را براساس نگرشی که نسبت به نام تجاری دارد ارزیابی می کند. اما اگر مشتری نسبت به آن نام تجاری شناختی نداشته باشد، محصول جدید را براساس طبقه کالایی که محصول جدید به آن تعلق دارد ارزیابی می کند. برعکس، اگر محصول از یک طبقه کاملا جدید باشد، نگرش مصرف کننده براساس نام تجاری توسعه یافته شکل می گیرد. اما اگر مشتری نسبت به طبقه کالا و نسبت به نام تجاری شناختی نداشته باشد، احساس سومی ایجاد می شود و آن ارزیابی از تناسب بین نام تجاری و طبقه محصول است. برای مثال سال ها قبل شرکت سینگر که در زمینه چرخ های خیاطی شهرت داشت، وارد صنعت فناوری اطلاعات شد و نظر به اینکه از همان نام تجاری برای معرفی محصول جدید استفاده کرد، چندان موفق نبود. در تحقیقات متعددی نشان داده شده که مصرف کننده ، محصول توسعه یافته را نمونه ای از مجموعه کالاهای عرضه شده با آن نام تجاری فرض می کند. مطالعات تجربی این مساله را ثابت کرده اند(بوش و لوکن۱۹۹۱). براساس نظریه های طبقه بندی، قضاوت مشتری درباره میزان تناسب محصول توسعه یافته با دیگر محصولات عرضه شده از آن نام تجاری، در ارزیابی مشتری تاثیر می گذارد. به عبارتی، هرچه ویژگی محصول توسعه یافته به ویژگی های دیگر محصولات آن نام تجاری شباهت بیشتری داشته باشد، با احتمال قوی تری ارزیابی محصول بر مبنای نگرش مشتری نسبت به آن نام تجاری انجام خواهد شد(کوهن[۱۸۸]،۱۹۹۱). البته (پارک و همکاران[۱۸۹]،۱۹۹۱) اشاره می کنند که موضوع تناسب محصول جدید با دیگر محصولات عرضه شده از آن نام تجاری ۲ جنبه دارد: یکی تناسب ویژگی های محصولی و دیگری تناسب وجهه محصول جدید با وجهه دیگر محصولات با همان نام تجاری . منظور او از وجهه استناداتی است که موجب تمایز آن محصول از دیگر محصولات مشابه و رقابتی می شود.
۲۵-۲٫ تصمیم درباره توسعه نام تجاری
نام تجاری را می توان از طریق روش های متفاوتی توسعه داد. یکی از وجوه تمایز توسعه نام تجاری این است که آیا توسعه در طبقه محصول مشابه انجام می گیرد یا طبقه محصول متفاوت. با این دید می توان توسعه نام تجاری را به دو دسته افقی و عمودی طبقه بندی نمود( دنیس و لی[۱۹۰]،۱۹۹۵).
الف- توسعه نام تجاری به صورت افقی[۱۹۱]:
توسعه افقی نام تجاری به این صورت است که یک نام تجاری برای یک محصول جدید در همان طبقه محصول یا یک طبقه محصول جدید به کار برده می شود. دو گونه متفاوت برای توسعه افقی نام تجاری وجود دارد که عبارتند از:
توسعه خط[۱۹۲] :
در این روش نام تجاری موجود برای محصولی از همان طبقه جهت ورود به بخش جدیدی از بازار به کار برده می شود. تولید سالاد رژیمی توسط شرکت چیکا نمونه ای از این موارد می باشد که یک محصول جدید در همان طبقه برای گروه جدیدی از مصرف کنندگان تولید می شود.
توسعه فرانشیز [۱۹۳]: از این روش نام تجاری موجود به طبقه محصول جدید توسعه داده می شود. مانند تولید ماکارونی یا کنسرو توسط شرکت رامک که این محصولات جزء طبقه لبنی به شمار نمی آیند و طبقه محصول جدید را شامل می شوند.(همان منبع، ۱۹۹۵)
توسعه نام تجاری به صورت افقی معمولا به عنوان توسعه نامشابه مطرح می شود که یک نام تجاری موجود را در کل یک طبقه محصول جدید به کار می برند(یو هنری[۱۹۴]،۲۰۰۸).
ب- توسعه شناسه به صورت عمودی[۱۹۵]
توسعه عمودی نام تجاری شامل یک نوع توسعه نام تجاری در همان طبقه از محصول اما در سطوح قیمتی و کیفیتی متفاوت می باشد(کلر و آکر،۱۹۹۲) برای نمونه تولید شیر یا ماست با درصد چربی متفاوت که قیمت های متفاوتی را دربرخواهد داشت. ردی و دیگران(۱۹۹۴)، توسعه نام تجاری را به عنوان استفاده از یک نام تجاری تثبیت شده برای عرضه جدیدی از همان طبقه محصول یا طبقه محصول تعدیل شده معرفی می کند.
توسعه عمودی رو به بالا[۱۹۶] و رو به پایین[۱۹۷] نام تجاری:
توسعه عمودی نام تجاری می تواند بازاریابان را قادر سازد که به سرعت، ارزش نام تجاری مادر(اصلی) را بهبود بخشند. توسعه عمودی نام تجاری می تواند در یکی از دو حالت زیر انجام شود:
رو به بالا
رو به پایین
توسعه روبه بالا شامل یک محصول جدید است که قیمت و کیفیت بالاتری نسبت به محصول اصلی دارد. برخی مطالعات نشان می دهد که مصرف کنندگان ممکن است علاقه مند به این باشند که در ارزیابی توسعه ها، برای ارزیابی توسعه های نامشابه از ویژگی های قیمت بالا استفاده کنند. از طرف دیگر، توسعه رو به پایین، یک قیمت پایین تر و کیفیت پایین تر نسبت به محصول اصلی و در همان طبقه از محصول را نشان می دهد.( همان منبع،۲۰۰۸).
۲۶-۲٫ متغییر های تحقیق
۱-۲۶-۲٫ متغییر وابسته تحقیق:
نگرش مصرف کننده:
توسعه های نام تجاری با تکیه بر داراییهای نام تجاری مادر( همچون آشنایی مصرف کنندگان، تصاویر ذهنی مساعد، توزیع کنندگان معروف) از شانس و احتمال موفقیت بالاتری در مقایسه با محصولات جدید دارا هستند. با افزایش مقبولیت چنین استراتژی هایی تحقیقات زیادی از سوی محققان در زمینه اثربخشی توسعه و خصوصا، چگونگی ارزیابی مصرف کنندگان صورت پذیرفته است(ژانگ و سود[۱۹۸]،۲۰۰۲). هنگام وجود نگرش مثبت مصرف کننده از نام تجاری مادر، ارزیابی توسعه مساعدتر به نظر می رشد(باتوملی و هولدن[۱۹۹]،۲۰۰۱).
دو دلیل اصلی توجه خاص به ارزیابیهای مصرف کنندگان عبارتند از: اولا؛ ارزیابی مصرف کنندگان از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا محققان معتقدند عامل اصلی اجرای موفق توسعه نام های تجاری و موفقیت نام تجاری مادر مصرف کنندگان هستند(بوش و لوکن،۱۹۹۷).
امروزه به دلیل هزینه های بسیار زیاد و ریسک بالای عرضه یک محصول جدید به بازار، استفاده از استراتژی توسعه نام تجاری فعلی و شناخته شده برای رشد کسب و کار و ورود به بازارهای محصولات جدید را افزایش داده است. برای متخصصان بازاریابی، ادراک چگونگی کارکرد توسعه نام تجاری خصوصا از دیدگاه مصرف کنندگان از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ به عبارت دیگر شناسایی مکانیزم های تصمیم گیری مصرف کنندگان در ارزیابی توسعه نام تجاری چیست و چه شاخص ها و عواملی بر فرایند تاثیر گذار هستند.
به منظور عرضه موفق توسعه نام تجاری به بازار، افزایش ادراک از چگونگی ارزیابی مصرف کنندگان از توسعه نام های تجاری و فرآیندهای تصمیم گیری مرتبط دارای اهمیت بالایی است. محققان از تعابیر تئوریکی متعددی به منظور بررسی انتقال نگرش از نام تجاری مادر به توسعه آن استفاده نموده اند. آنها در تحقیقات خود دریافتند نگرش نسبت به نام های تجاری توسعه یافته پیامد و نتیجه مستقیم سطح تناسب ادراک شده است(گریم و همکاران[۲۰۰]،۲۰۰۲). نگرش عبارت است از حالت شناختی که در ابعاد مختلف انعکاس یافته و موجب ترجیح یک محصول یا نام تجاری در نزد یک خریدار می گردد. بعبارت دیگر میانگین ادراک مصرف کنندگان از کیفیت نام تجاری توسعه یافته و احتمال خرید این محصول.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:17:00 ق.ظ ]




۲) ممکن است پراکنش نامنظمی از فازهای حاوی فلزات درون کلنی مرجان ها موجود باشد(به عنوان مثال قرار گیری زوگزانتله در سمتی که روبروی نور باشد). با در نظر گرفتن اولین دلیل ممکن، مشاهده می شود که مرجان ها ترکیبات کلسیم و مواد آلی محلول درون یک کلنی را به سمت مناطقی که بیشترین میزان رشد را دارا می باشند مانند نوک شاخه انتقال می دهند (Taylor,1977).
همچنین تفاوت های کیفی در ماتریکس آلی به علاوه تفاوت در غذا و خصوصیات تغذیه و فرم های رشد کلنی (St. John, 1974) می تواند در تشخیص تفاوت های ما بین و درون هر گروه حائز اهمیت باشد.
البته غنی سازی فلزات درون اسکلت گونه های مرجان تنها به اشکال رشدشان مربوط نمی باشد(Jayaraju et al, 2009).
سطوح بالای آلوده کننده ها در مرجان ها حاکی از آن است که جذب افزایش یافته ممکن است توسط آشفتگی های اضافی اکوسیستم تحت تاثیر قرار گیرد. اینگونه به نظر می رسد که تراکم آلوده کننده ها در مجموع با آشفتگی و استرس های اضافی اکوسیستم ممکن است دارای اثر هم نیروزادی بر جذب فلزات باشد(Scott, 1990).
تاکنون آلودگی عناصر نادر در رسوبات محیط زیست آبی به دلیل صنعتی شدن مناطق، توسط محققان جهان گزارش شده است(Al-Masri et al., ۲۰۰۲ and Coker et al., ۱۹۹۵). ساختار شیمیایی رسوبات بستگی به میزان عناصر موجود در آب، نرخ رسوب گذاری عناصر از آب به رسوب، شرایط فیزیکی و شیمیایی عناصر و همچنین ویژگی های آب از نظر pH، قلیائیت و غلظت اکسیژن دارد. در حقیقت هر فلزی در pH و قلیائیت مختلف، نرخ رسوب گذاری متفاوتی را نشان می دهد.
اما بر اساس نتایج حاصل از تحقیق کنونی و مقایسه با مطالعات صورت گرفته توسط Singah (2001) و Morrison و همکارانش (۲۰۰۱) رسوبات نزدیک به منابع اصلی آلودگی تمایل به تجمع غلظت های بیشتری از فلزات سنگین را دارند. همچنین این مطالعان نشان می دهد که غلظت این فلزات سنگین با افزایش فاصله از سواحل بطور تدریجی کاهش می یابد.
مطابق با یافته های مطالعات Singah در سال ۲۰۰۱ غلظت های پایین مشاهده شده فلزات در نمونه های با خصوصیات بیشتر شنی به نسبت نمونه های حاوی گل به این دلیل است که ذرات با اندازه رس دارای خصوصیات جذبی بیشتری می باشد. هر چند، تفاوت در داده ها بعلت تفاوت در مکان های مطالعه شده و همچنین واقعیتی است که آبسنگ ها جریان های اقیانوسی مداومی را دریافت می دارند.
در مطالعه ای که Mokhtar و همکاران در سال ۲۰۰۱ بر روی غلظت عناصر کادمیوم، کروم، منگنز، نیکل، سرب و روی در باند های نمونه های مرجان Porites lutea جمع آوری شده از آب های Pulau Payar, Langkawi انجام دادند نتایج حاکی از آن بود که بین غلظت سرب و کادمیوم ارتباط معنی دار بالایی وجود داشت۰٫۰۱)<(p. در این مطالعه آنالیز فلزات در مرجان ها با بهره گرفتن از اسپکتروفتومتری جذب اتمی (AAS) و اندازه گیری همان فلزات (بجز Cd) در نمونه های رسوب با بهره گرفتن از اسپکتروفتومتری فلورسانس X-ray (XRF) انجام شد(Mokhtar et al, 2001).
داده های به دست آمده از این مطالعه حاکی از آن بود که سطوح فلزات در مرجان های آب های Langkawi پایین بود و انعکاس دهنده محیط تمیز پارک دریایی Pulau Payar بود.
در تحقیقی که توسط Karbassi و همکاران در سال ۲۰۰۵ بر روی منبع عناصر نادر(مس، روی، سرب، نیکل، کروم و منگنز) در رسوبات خلیج فارس انجام دادند نتایجی که به دست آمد بدین صورت بود که غلظت بالای عناصر مس، سرب، کروم، منگنز و نیکل در اعماق cm26-8 یافت شد بسیاری از مطالعات محیطی ژئوشیمیایی حاکی از گزارش غلظت های بالایی از عناصر کمیاب در لایه های سطحی نسبت به لایه های عمیق تر است(Bellucci et al., 2003 and Bertolotto et al., 2003) که این امر به علت گسترش صنایع و سایر فعالیت های انسانی است. غلظت فلزات به دست آمده در این تحقیق به این صورت به دست آمد:
سرب (۴۰%) < روی (۱۸%) < آهن (۴/۲%) < نیکل (۰۳/۰)
Ali و همکاران در سال ۲۰۱۱ غلظت هفت فلز سنگین( مس، روی، سرب، کادمیوم، نیکل، کبالت و آهن) را در آب دریا، رسوبات، بافت اسکلتی و بافت نرم مرجان های آبسنگ ساز (Octocorallia : Alcyonacea) در هفت سایت آبسنگی در دریای سرخ جنوبی را اندازه گرفتند. سطوح بالای فلزات در آب دریا، رسوبات و مرجان های جمع آوری شده نشان دهنده افزایش آلودگی محیطی در نتیجه ی وارد شدن آلوده کننده های طبیعی و انسانی در این سایت ها بود. گرچه اثرات فلزات سنگین بر روی آبسنگ های مرجانی از اثرات سایر استرس های ممکن جدا نیست، اما درصد بالایی از مرگ و میر مرجان ها با افزایش غلظت فلزات سنگین ارتباط معنی دار بالایی دارد.
همه ی فلزات گزارش شده در تحقیق حاضر تماماً جز سازنده طبیعی نفت، فاضلاب های شهری و صنعتی، آب های زائد از منابع گوناگون، فرسایش رسوبات، ریزش های اتمسفری آلوده کننده های صنعتی، رنگ های ضد زنگ بر روی بدنه ساختار ها و قایق های دریایی، انتقال گردو غبار حاوی فلزات از کوه ها به دریا توسط وزش باد هستند. (Fallon et al., 2002).
در این مطالعه غلظت های بالای فلزات سرب و کادمیوم در رسوبات سایت های مورد مطالعه بیانگر استرس های ناشی از فعالیت های انسانی است(Ali et al., 2011). جذب فلزات کادمیوم و روی درون مرجان ها می تواند در نتیجه جذب ذرات ریز توسط بافت مرجان ها و یا جذب از طریق تغذیه باشد(Al-Rousan et al., 2007).
افزایش شوری در آب دریا می تواند باعث افزایش جذب کادمیوم شود (Ramos et al. 2004).
Al-Rousan و همکاران در سال ۲۰۰۷ به بررسی غلظت ۶ فلز سنگین (کادمیوم، مس، آهن، منگنز، سرب و روی) در نمونه های اسکلتی مرجان های خانواده Porties با بهره گرفتن از دستگاه جذب اتمی شعله(FAAS) در خلیج Jordanian در Aqaba پرداختند. این مطالعه به منظور بررسی تعیین آلاینده ها و اثر بر روی تغییرات زیست محیطی انجام شد. نتایج این مطالعه مرجان های خانواده Porties را به علت تمایل بسیار زیاد جهت تجمع زیستی فلزات سنگین در بافت اسکلتی خود و همچنین توانایی بکار گیری به عنوان ابزار شاخص پایش و ثبت آلودگی زیست محیطی (شاخص آلودگی) در خلیج Aqaba پیشنهاد می کند. نتایج این تحقیق غلظت های بالایی از آهن، کادمیوم و سرب را در مقایسه با سایر فلزات نشان داد.
Jayaraju و همکاران در سال ۲۰۰۹ به بررسی غلظت فلزات سنگین از جمله نیکل، کادمیوم، آهن، سرب و روی در بافت اسکلتی ۳ گونه از مرجان ها از جمله Porites در خلیج Bengal در هند پرداختند. نتایج آزمایش نشان دهنده غلظت بالای سرب، نیکل و کادمیوم در اسکلت بود. منطقه مورد مطالعه اساساً درجه وسیعی از آلودگی فلزات (طبیعی و انسانی) در نتیجه افزایش آلوده کننده های محیطی مانند تخلیه فاضلاب ها، استفاده از مواد شیمیایی آبزی پروری و کودها و فرسایش بالای خاک را نشان می دهد غلظت عناصر نادر ضروری مانند مس، روی، منگنز و آهن و عناصر غیر نادر سمی مانند کادمیوم به مقدار بسیار زیادی درون گونه های مرجان وجود دارد.
آبسنگ های مرجانی در مناطق آسیایی غلظت های بالایی از فلزات سنگین را نسبت به سایر بخش های جهان نشان می دهند.
غلظت های فلزات در این مطالعه به ترتیب Fe>Pb>Cd>Zn<Ni بود (Jayaraju et al, 2009).
Madkour و A.Dar در سال ۲۰۰۷ به بررسی و اندازه گیری فلزات سنگین آهن، منگنز، روی، مس، سرب، نیکل و کادمیوم در آب دریا و آبسنگ های مرجانی در سواحل و مناطق جذر و مدی منطقه کشتی سازی در نزدیکی بندرگاه Hurghada پرداختند. غلظت های بالایی از این فلزات در رسوبات و مرجان هایی که در نزدیکی تخلیه زباله در سواحل بود ثبت شد.
Reichelt-Brushett و McOris در سال ۲۰۰۳ به بررسی غلظت عناصر نادر در بافت نرم و بافت اسکلتی مرجان ها پرداختند. عناصر مورد بررسی در این آزمایش فلزات آلومینیوم، آهن، آرسنیک، منگنز، نیکل، مس، روی، کادمیوم و سرب بود. نتایج این تحقیق حاکی از این است تجمع اکثر فلزات در زوگزانتله نسبت به بافت مرجان ها بیشتراست. اسکلت مرجان ها غلظت های کمتری از فلزات را نسبت به زوگزانتله، بافت نرم و گامت ها دارا هستند. پیشنهاد شده است که زوگزانتله همزیست ممکن است که نقش مهمی در تجمع و تنظیم عناصر نادر داشته باشد. بعلاوه توسعه گامت ها و تولید موکوس ممکن است در تجمع و یا فقدان فلزات در مرجان ها نقش داشته باشد. هر چند ارتباط بین غلظت فلزات در محیط اطراف مرجان ها و ترکیب شدن این فلزات درون اسکلت مرجان ها به خوبی شناخته نشده است.
تقریباً تمامی مرجان هایی که در شرایط خوبی بسر می برند از جمعیت های انسانی جدا هستند(Done, 1999).
استرس های ناشی از آلودگی عناصر نادر آبسنگ های مرجانی را به حد آستانه هل می دهد (Jayaraju et al, 2009).
اما بر اساس این مطالعات بخش عمده ای از نیکل و کادمیوم در فاز انسان ساخت قرار گرفته است(کرباسی، ۱۳۶۷).
تشخیص ورودی فلزات به درون آب های ساحلی از هر منبعی، به دلیل وجود منابع غیر متمرکز بسیاری که در تخلیه مداوم فلزات به درون دریا مشارکت دارند، دشوار می باشد. بنابراین سعی شده است تمامی منابع بالقوه و فعالیت های انجام شده در طول سواحل را که ممکن است تاثیری بر میزان فلزات وارد شده به اکوسیستم ایستگاه های مورد مطالعه داشته باشند مرور و بررسی شوند. منابع طبیعی و انسانی فلزات سنگین ممکن است موارد زیر را شامل شود: انتقال مواد خشکی به درون خلیج، ورود آب های زمینی، رسوب گذاری ایجاد شده توسط پر کردن خطوط ساحلی، لایروبی و ساخت و ساز ساحل، فعالیت های کشاورزی، افزایش ترافیک های شهری، تخلیه و نشت و پراکنش نفت، تخلیه و پساب های صنعتی (کودها، صنایع پلاستیک سازی)، فاضلاب کشتی ها، تخلیه زباله (رنگ، تایر اتومبیل، رنگ های آنتی فولینگ[۷۸] و مواد گالوانیزه) و باربری محصولات معدنی، همچنین توسعه صنعت توریسم در جزیره قشم می تواند از طریق لنگر قایق ها، به گل نشستن قایق ها و… به عنوان منبع آلودگی در نظر گرفته شود (Pilcher and Al-Moghrabi, 2000; Abu-Hilal and Al-Najjar, 2004; Al-Horani et al., 2006).
پایان نامه - مقاله - پروژه
دراین قسمت به تفصیل به بحث و مطالعه در مورد فلزات سنگین موجود در مطالعه موردی و وقایع حضور آنها در منطقه پرداخته می شود.
۴-۳- عناصر نیکل و کادمیوم در مرجان های خلیج فارس
۴-۳-۱- عناصر نادر در اسکلت کربنات کلسیمی مرجان ها
غلظت عناصر نادر در اسکلت لایه آراگونیتی مرجان ها منعکس کننده تمرکز این عناصر در آبهای سطحی دریاها می باشد، بنابراین دربر دارنده یک رکورد از شیمی سطحی دریا در یک پریود زمانی مشخص می باشد(Delaney et al., 1993). جایگزینی شبکه ای عناصر نادر در اسکلت کربناته مرجانهای Scleractinian بخصوص عنصر کادمیوم یک ردیاب شیمیایی حساس برای تغییرات تمرکز این عناصر در اثر عوامل طبیعی یا فعالیت های انسانی در بخشهای سطحی آب دریا می باشد(Shen et al. 1987. Shen and Boyle, 1988).
کاربرد فلزات سنگین درون اسکلت مرجان ها توسط جایگزینی کلسیم با فلزات یا پیوستگی با ذرات مواد آلی درون منافذ اسکلت آنها به طور گسترده ای مطالعه شده است (Howard and Brown,
۱۹۸۴).
۴-۳-۲- ورود عناصر نادر به کانیهای کربناته اسکلتی
کانیهایی که توسط موجودات زنده نهشته می گردند هرگز مطلقاً خالص نبوده و شامل مقادیر ناچیزی از یون های خارجی می باشند. این یون ها ممکن است به صورت جایگزینی عنصر نادر بجای Ca++ در شبکه بلور، جذب شده بر روی سطوح بلور، وارد شده به داخل ماتریکس ارگانیکی و یا وارد شده به عنوان یک کانی مجزا در کانی کربناته مورد نظر حضورر یابند(Dedd and Stanton, 1990).
بر اساس نظر Veizerدر سال ۱۹۸۳ محتمل ترین راه ورود عناصر نادر به شبکه کانی کربناته جایگزینی این عناصر به جای Ca2+ در شبکه بلوری کانی می باشد.
تمرکز عناصر نادر در بخش اسکلتی یک موجود زنده تابعی از شیمی فیزیک فرایند تشکیل اسکلت، متغیرهای محیطی، فیزیولوژی ارگانیسم و فرآیندهای دیاژنتیک[۷۹] می باشد.
بطور کلی نسبت کاتیون عنصر نادر Ca++ در اسکلت کربناته متناسب با همین نسبت در آبی می باشد که اسکلت موجود در آن شکل گرفته است البته در این مورد میزان ضریب پراکندگی عنصر در کربنات کلسیم(کلسیت یا آراگونیت) عامل اصلی کنترل کننده میزان تمرکز عنصر نادر در فاز جامد می باشد. که این عامل خود به پارامترهای متعدد دیگری نظیر درجه حرارت، فشار و خصوصیات شیمیایی عنصر مورد نظر بستگی دارد.
در شرایط تعادل ورود یک عنصر نادر Me به داخل کربنات با رابطه زیر توضیح داده می شود:
Crystal = D
که در اینجا D ضریب پراکندگی بین تمرکز Me و Ca در فازهای جامد و مایع می باشد. مفهوم ضریب پراکندگی بطور خاص در مطالعات عناصر نادر در نهشته های غیرارگانیکی به کار می رود. کلسیت و آراگونیک تشکیل شده به طریق بیولوژیکی از نظر عناصر نادر دارای تمرکز مشابه با کانی های کربناته تشکیل شده از طریق غیرارگانیک نمی باشند. این مطلب بدین معنی است که ضرایب پراکندگی برای کانی های کربناته از منشاء بیوژنیک(ضریب پراکندگی بیولوژیک) ممکن است با نهشته های غیرارگانیک متفاوت باشد دلیل این موضوع بخوبی شناخته نشده است ولی این موضوع در ارتباط با فیزیولوژی فرایند تشکیل اسکلت کربناته موجودات می باشد(Dedd and Stanton, 1990).
اهمیت ضریب پراکندگی در مطالعات زیست محیطی عمدتاً به این دلیل است که اگر نسبت کاتیون عنصر نادر به Ca در اسکلت موجود اندازه گرفته شود می توان نسبت را در آبی که موجود در آن رشد کرده است محاسبه نمود. نسبت در آب به شرایط محیطی بستگی دارد.
براساس مطالعات (Shen and Boyle, 1998) میزان ضریب پراکندگی مرجان ها برای عنصر کادمیوم به ترتیب ۱ عنوان شده است. اختلاف در این اعداد برای عناصر مختلف در حقیقت ناشی از تفاوت خصوصیات شیمیایی این دو عنصر و توانایی آنها برای جایگزینی در شبکه کربنات کلسیمی مرجان ها می باشد.
بطور کلی جایگزین شبکه ای عناصر واسطه به فاکتورهای متنوعی بستگی دارد:
انطباق اندازه یون جایگزین شونده با یون Ca++
عدد کوردیناسیون
بار الکتریکی عنصر جایگزین شونده و مشابه بودن بارهای الکتریکی عنصر با یون Ca2+
گونه های شیمیایی عنصر مورد نظر
در بین عناصر مورد مطالعه در این کار تحقیقی Cd مناسبترین شرایط را برای جایگزینی به جای Ca++ در شبکه آراگونیتی اسکلت مرجانها دارد.
براساس تطابق بار یونی، تطابق شعاع ها در عدد کوردیناسیون[۸۰] مورد نظر عملاً کادمیوم دارای مناسب ترین شرایط برای جایگزینی در شبکه کربنات کلسیم می باشد. از بین عناصر وانادیوم و نیکل علیرغم بار یونی مشابه Ni2+ به Ca2+ به دلیل عدم وجود حالت کوردیناسیون هشت برای نیکل ظاهرا جایگزینی عنصر وانادیوم در شبکه آراگونتیک با سهولت بیشتری صورت می گیرد.
شکل۴-۱ : الگوهای تغذیه مرجان (Howard & Brown, 1984)
بطور کلی می توان گفت که میزان D به نحوی تحت تاثیر کلیه عوامل فوق الذکر می باشد. بر این اساس هر چه مقدار D به یک نزدیکتر باشد نسبت در آب با این نسبت در اسکلت تشابه بیشتری دارد و بالطبع عناصری که دارای ضریب پراکندگی کوچکتر از یک می باشند تمرکز کمتری در کانی اسکلتی تشکیل شده به محیط تشکیل خود دارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:17:00 ق.ظ ]




بر همین اساس، هنگام تقیّه نیز وقتی مکلّف بین دو وظیفه حفظ جان و انجام دادن احکام یا ابراز معتقدات سرگردان شود، عقل او را به انجام وظیفه مهم‌تر راه‌نمایی می کند.
۴- سیره متشرعه
یکی از ادلّه مشروعیّت تقیّه سیره متشرعه در طول تاریخ است… که همواره به تقیّه عمل کرده‌اند. و به یقین این سیره کاشف از ارشاد و راهنمایی ائمه ♣ و دستورات ایشان بوده، است. و در غیر این صورت، سیره‌ای در میان متشرعه محقق نمی‌شد.
مشروعیّت تقیّه از نظر علمای امامیّه و اهل سنّت
هر چند تقیّه شیوه‌ای عقلایی و فراگیر است و هیچ عاقلی با جواز آن برای حفظ جان، مخالف نیست. اما در موجبات، اهداف، موارد و احکام آن میان علمای شیعه و سنّی اختلاف است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
الف) مشروعیّت تقیّه از نظر علمای امامیّه
مشروعیّت تقیّه ( در شرایط خاص) از دیدگاه علمای امامیّه اجماعی است. که در این‌جا دیدگاه چند تن از علما در رابطه با مشروعیّت تقیّه را نقل می‌کنیم.
۱- شیخ صدوق ◙ ( متوفای ۳۸۱ه) می نویسد:
التقیّه فریضه واجبه علینا فی دوله الظالمین، فمن ترکها فقد خالف دین الامامیّه و فارقه[۱۱۰]
تقیّه یکی از تکالیف است که در زمان حکومت ظالمان واجب است. بنابراین اگر کسی تقیّه را ترک کند، با مذهب شیعه مخالفت کرده و از آن بیرون است.
و در اعتقادات می‌نویسد:
اعتقادنا فی التقیّه انّما واجبه، من‌ترکها کان بمنزله من ترک الصلاه[۱۱۱]
به نظر ما تقیّه واجب است، کسی که آن را ترک نماید مانند کسی است که نماز را ترک کرده است.
و در ادامه می‌نویسد:
و التقیّه واجبه لایجوز رفعها الی ان یخرج القائم ☻ - فمن ترکها قبل خروجه فقد خرج عن دین الله و دین الامامیّه و خالف الله و رسوله و الائمه [۱۱۲]
تقیّه واجب است و این حکم تا زمان خروج امام زمان ☻ ادامه دارد. بنابراین اگر کسی آن را قبل از خروج ترک نماید، از دین خداوند و دین امامیّه بیرون رفته است و با خدا و رسول او و امامان مخالفت کرده است.
۲- شیخ طوسی ◙ ( متوفای ۴۶۰ھ) درباره تقیّه می‌نویسد:
و التقیّه – عندنا- واجبه عند الخوف علی النفس و قدروی رخصه فی جواز الافصاح بالحق عندها
ما شیعیان تقیّه را زمانی واجب می‌دانیم که شخص، احتمال خطر بر جان خویش را بدهد. ولی در بین اهل‌سنّت، جواز تقیّه نکردن در چنین شرایطی نیز وارد شده است.
حسن بصری روایت کرده است که مسیلمه کذّاب دو نفر از یاران رسول خدا ☺ را گرفته و به یکی از آن‌ها گفت: آیا شهادت می‌دهی که محمد رسول خدا است؟ پاسخ داد: آری سپس پرسید آیا شهادت می‌دهی که من نیز رسول خدایم؟ پاسخ داد آری. او را آزاد کرد.
و سپس دیگری را فرا خواند و به او گفت: آیا شهادت می‌دهی که محمد فرستاده خدا است؟ پاسخ داد: آری، سپس پرسید آیا شهادت می‌دهی که من نیز فرستاده خدایم؟ آن شخص پاسخ داد که من نمی‌شنوم! مسیلمه این سوال را سه بار تکرار کرد و همان جواب شنید: به همین سبب گردن او را زدند.
این خبر به رسول خدا ☺ رسید، فرمود: کسی که کشته شده، در راه راستگویی و تقوای خویش کشته شده، و فضیلت شهادت را برده، گوارایش باد.
اما دیگری آن‌چه را خداوند به او اجازه داده است. قبول نمود: به همین سبب عقوبتی بر وی نیست.
این روایت ( که از اهل سنّت آمده است) چنین می‌رساند که تقیّه جائز است و گفتن حق بهتر!
وظاهر اخبارنا یدل علی انّها واجبه و خلافها خطأ[۱۱۳]
اما روایات ما دلالت دارند که تقیّه واجب است و مخالفت با آن اشتباه است.
۳- امام خمینی ◙، در مبحث تقیّه در نخستین گام تقیّه را در حوزه سیاست، تقسیم‌بندی، نموده و گویا برای امام مهم‌ترین مسأله در باب تقیّه، اقسام تقیّه است. لذا اوّلین بحث خود را به اقسام تقیّه اختصاص می‌دهد. امام از چهار زاویه به تقسیم تقیّه می‌پردازد. ۱- تقیسم تقیّه به حسب ذات تقیّه۲- تقسیم تقیّه به حسب کسانی که تقیّه می‌کنند.(المتّقی) ۳- تقیّه بر حسب کسانی که از آنان تقیّه می‌شود (المتّقی منه) ۴- تقسیم بر حسب چیزهایی که تقیّه در آن‌ها صورت می‌گیرد. ( المتّقی فیه) و در هر مورد فروعات زیادی را مطرح می‌کند که در مباحث آتی به بعضی از آن‌ها اشاره می‌شود.[۱۱۴]
امام راحل ◙ در بخشی از این فروعات می‌نویسد: و منها: ما تکون واجبه لنفسها، و هی ما تکون مقابله للإذاعه، فتکون بمعنی التحفظ عن افشاء المذهب و عن افشاء سرّ اهل‌بیت ♣ . فیظهر من کثیر من الروایات: انَّ التقیّه التی بالغ الائمه ♣ فی شأنها، هی هذه التقیّه فنفس اخفاء الحقّ فی دوله الباطل واجب، و تکون المصلحه فیه جهات سیاسیه دینیّه، و لولا التقیّه لصار المذهب فی معرض الزوال و الانقراض.
حضرت امام بعد از آنکه تقیّه بحسب ذات آن به خوفی و مداراتی تقسیم می‌کند می‌نویسد: و الخوف قد یکون لاجل توقع الضرر علی نفس المتقی، او عرضه، او ماله، او ما یتعلّق به و قد یکون لاجل توقعه عی غیره من اخوانه المؤمنین. و ثالثهً لاجل توقعه علی حوزه الاسلام، بان یخاف شنات کلمه المسلمین بترکها، و خاف ضرر علی حوزه الاسلام لاجل تفریق کلمتهم.. الی غیر ذلک.
و المراد بالتقیّه مداراهً، ان یکون المطلوب فیها نفس شمل الکلمه و وحدتها، بتحبیب المخالفین و جرّ مودّتهم، من غیر خوف ضرر[۱۱۵]
ب) تقیّه از دیدگاه علمای اهل سنّت
آنچه از کلمات علمای اهل سنّت استفاده می‌شود. این است که آن‌ها نیز همانند پیروان اهل بیت ♣ به مشروعیّت تقیّه اذعان دارند و در هنگام ضرورت از آن استفاده کرده‌اند، البته برخی چون نخواسته‌اند که اعتقاد شیعیان را در مشروعیّت تقیّه تایید کنند. با ترفندی کاملا ماهرانه اسم آن را عوض و به جای تقیّه گاهی از کلمه « اکراه » و گاهی «مدارا با مردم» استفاده کرده‌اند. [۱۱۶]
بی تردید «اکراه» و مدارا با مردم، همان تقیّه‌ای است که پیروان اهل بیت ♣ به آن اعتقاد دارند. جهت آشنایی بیش‌تر دیدگاه چند تن از علمای اهل سنّت ذکر می‌گردد.
۱- ابوحیّان اندلسی می‌نویسد:
و قال قتاده : اذا کان الکفّار غالبین، او یکون المؤمنون فی قوم کفّار فیخافونهم،فلهم ان یخالفوهم و یداروهم دفعا لشرّ ،وقلبهم مطمئن بالایمان.[۱۱۷]
قتاده گفته است: وقتی که کفّار بر مسلمانان پیروز شوند یا مؤمنان در بین گروهی کافر باشند، و بترسند. می‌توانند با آنان هم پیمان شده و مدارا نمایند تا شرشان را از خویش دور کنند به شرطی که قلبشان با ایمان محکم شده باشد.
۲- ابو محمد انصاری می‌نویسد:
علی بن حوشب عن محکول[۱۱۸] قال: ذلّ من لا تقیّه له.[۱۱۹]
از محکول روایت شده است که او گفته است: کسی که تقیّه نداشته باشد ذلیل می‌شود.
۳- ابن بطال در شرح صحیح بخاری می‌نویسد:
اجمع العلماء علی ان من اکره علی الکفر حتّی خشی علی نفسه القتل انه لا اثم علیه ِان کفر و قلبه مطمئن بالایمان، و لا تبین منه زوجته، و لا یحکم علیه بحکم الکفر.[۱۲۰]
علماء اجماع دارند که اگر کسی وادار به کفر شود. تا حدی که بر جان خویش بترسد. اگر (ظاهرا) کافر شود. ولی قلب وی با ایمان محکم شده باشد. گناهی بر او نیست و همسرش (به سبب ارتداد) از او جدا نمی‌شود و نمی‌توان حکم کفر را بر او جاری کرد.
۳- ابن کثیر دمشقی در ذیل آیه اکراه می‌نویسد:
اتفق العلماء علی انّ المکره علی الکفر یجوز له ان یوالی ابقاء لمهجته[۱۲۱]
علما اجماع دارند که شخص مجبور به کفر می‌تواند برای حفظ جان خویش با ایشان دوستی نماید.
۴- فخر رازی در تفسیر کبیر خود می‌نویسد:
انّ التقیّه انّما یکون اذا کان الرّجل فی قوم کفّار، و یخاف منهم علی نفسه و ماله[۱۲۲]
تقیّه زمانی است که شخص در بین قومی کافر باشد و از ایشان بر جان و مال خویش بترسد.
جمع‌بندی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:16:00 ق.ظ ]




 

۱:۳۳:۰۸

 

۱:۳۲:۵۸

 

۱:۳۳:۵۰

 

۱:۳۲:۳۵

 

۲۴

 

 

 

۱:۴۱:۰۷

 

۱:۴۱:۱۵

 

۱:۴۵:۰۹

 

۱:۳۶:۵۶

 

۳۰

 

 

 

۲:۱۸:۰۷

 

۲:۱۷:۰۸

 

۲:۱۹:۳۷

 

۲:۱۷:۳۷

 

۳۶

 

 

 

شکل ‏۴‑۹: تاثیر تعداد Map Task های مختلف بر زمان پردازش در روش دوم

 

 

  • تحلیل:

 

 

تعداد Map Taskهایی که هر ماشین می تواند بطور همزمان اجرا کند تاثیر بسیار زیادی بر سرعت اجرای برنامه ها دارد. لذا در هر آزمایش تعداد متفاوتی Map Task را اجرا کردیم که با افزایش تعداد Map Taskهای کلاستر، ابتدا زمان پردازش کاهش یافته اما بعد از مقدار خاصی، این زمان شروع به افزایش می‌کند. افزایش زمان پردازش به دلیل افزایش فشار و سربار بوده که نشان می دهد نباید از مقدار خاصی تعداد Map Taskها افزایش دهیم. نتایج فوق نشان می دهد با افزایش تعدا Map Taskها، زمان پردازش بصورت یک سهمی (معادله درجه دو) دارای مینیمم تغییر می‌کند. بنابراین افزایش یا کاهش غیرمنطقی این پارامتر، زمان پردازش را افزایش خواهد داد. لذا برای افزایش سرعت پردازش باید این تعداد را طوری انتخاب کرد تا زمان پردازش تا حد امکان نزدیک به مینیمم نمودار باشد. در شرایط این مساله این مقدار برابر با ۲ عدد Map Task به ازای هر هسته پردازنده می‌باشد. بنابراین انتخاب مقدار مناسب برای این پارامتر، تاثیر بسیاری بر سرعت پردازش دارد و سرعت پردازش در مطالعه موردی این پژوهش ۱٫۶ برابر افزایش یافت
پایان نامه - مقاله - پروژه
سناریو پنجم: بررسی تاثیر تعداد تکرار تصاویر بر زمان پردازش

 

 

  • شرح سناریو:

 

 

در پردازش توزیع شده براساس مدل برنامه نویسی نگاشت‌کاهش، کلاستری از ماشین‌ها را داریم که داده ها روی این ماشین‌ها توزیع شده اند. به دلایلی همچون قابلیت اطمینان، افزایش سرعت و … ما نیاز داریم که داده ها را بصورت تکراری روی کلاستر ذخیره کنیم.
ذخیره تکراری داده ها روی کلاستر باعث افزایش حجم داده روی دیسک می شود اما همانطور که پیشتر بیان شد مزایای بسیاری نیز دارد. یکی دیگر از مزایای این روش، کاهش ترافیک شبکه هنگام پردازش داده‌هاست. بطوریکه هر ماشین سعی می کند داده های روی خودش را پردازش کند و اگر ماشینی به هر دلیلی نتواند داده ای را پردازش کند، این وظیفه به ماشینی که کپی دیگری از آن داده را دارد، محول می شود. لذا انتقال داده ها روی شبکه به شدت کاهش می یابد.
همانطور که در ابتدای این بخش بیان شد، یکی دیگر از مزایای ذخیره تکراری داده ها روی کلاستر این است که در صورتی که به هر دلیلی یکی از ماشین‌ها از چرخه پردازش خارج شود داده‌های ما از بین نمی رود. چون کپی های دیگری از داده در ماشین های دیگر کلاستر وجود دارد. بنابراین ناگزیر به ذخیره سازی تکراری داده ها روی کلاستر هستیم. اما اینکه تعداد تکرار به چه اندازه باشد پارامتر مهم دیگری است که در این سناریو به بررسی آن می‌پردازیم.
در بررسی این پارامتر نیز از کلاستر استفاده می‌کنیم. علاوه‌براین در بررسی این پارامتر، از نتیجه‌ی بررسی پارامتر قبل نیز استفاده کرده و در بررسی این پارامتر برنامه را روی تصاویر با حجم MB6 اجرا و نتایج را بررسی کرده ایم. در اینصورت می توان نتایج این بررسی را در کنار نتایج بررسی قبلی قرار داده و با هم مقایسه کرد. همچنین حجم کل تصاویر ۵۰ گیگابایت و تعداد تصاویر برابر با ۸۶۵۵ عدد می‌باشد.
با توجه به اینکه در کلاستر مورد استفاده، شش ماشین پردازشگر داریم و ماشین هفتم وظیفه مدیریت و کنترل پردازش ها را بر عهده دارد، لذا تعداد تکرار مورد بررسی در این سناریو از یک تا شش می باشد. در حالت یک، داده ها فقط یکبار در کلاستر ذخیره شده اند و در حالت شش، یک کپی از کل داده‌ی مورد بررسی در هر یک از ماشین‌ها ذخیره شده است.

 

 

  • مشاهدات:

 

 

همانند سناریوی قبل، هر یک از تست‌ها شش بار اجرا شده است که نتایج آن در بر حسب دقیقه نشان داده شده است. ستون آخر حاوی میانگین تمامی اجراهاست که در بررسی ها مورد استفاده قرار گرفته است.
جدول ‏۴‑۹: نتایج بررسی پارامتر تعداد تکرار

 

 

حجم هر تصویر

 

حجم داده

 

تعداد تکرار

 

اجرای اول

 

اجرای دوم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:16:00 ق.ظ ]