کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



فصل دوم: حقوق بشردوستانه و حقوق بشر در سرزمین های اشغالی
مبنای حقوق بشر بر اساس حقوق طبیعی حفظ کرامت انسانی می باشد این عامل برای حقوق بشردوستانه نیز صدق می کند. حقوق بشر در طول مخاصمات مسلحانه به عنوان مکمل موازین حقوق بشر دوستانه قابل اجراست.
پایان نامه - مقاله - پروژه
هرگز از دیوان خواسته نشده که به این سوال که جایگاه حقوق بشر در دادرسی و دادخواهی حقوق بشر کجاست، پاسخ دهد. اما در نظریه های مشورتی دیوان می توان برخی نکات کلیدی را در این زمینه یافت. نخستین نظر مشورتی که به طور خاص باید مورد بررسی قرار گیرد، نظریه مشورتی دیوان در موضوع شروط عهدنامه ممنوعیت نسل کشی است. تعدادی از دولت ها از جمله کشورهای سوسیالیستی شرط حل و فصل اختلافات را نپذیرفتند و نسبت به پذیرش صلاحیت دیوان اکراه داشتند، تا قبل از ۱۹۵۱، نظریه غالب در دکترین حقوقی و عملکرد دولت ها، رضایت همه دول طرف قرارداد ضروری تلقی می شد، دیوان، نظر داد که تحفظ خلاف هدف و موضوع معاهده غیر قابل قبول است، این نظریه در عهدنامه حقوق معاهدات رسمیت یافت. دیوان در مورد مقرره های ماهوی کنوانسیون نسل کشی نظر داد که اصول اساسی معاهده اصولی می باشد که از طرف ملل متمدن، حتی بدون پذیرش تعهد قراردادی لازم الاجرا تلقی می شود. ممنوعیت ژنوساید، حتی اگر دولت ها هیچ گونه تعهد قرار دادی نسبت به مفاد ماهوی این عهدنامه نداشته باشند، بخشی از نقض حقوق بین المللی است. در نتیجه می توان این طور استنتاج کرد که ریشه نظم حقوقی جهانی در شرط مارتنس و اصول مطابق با وجدان اخلاقی بشریت می باشد.[۸۱] هدف اصلی حقوق بشردوستانه بین المللی کاهش خشونت و حمایت از حقوق بنیادین بشر در زمان مخاصمات مسلحانه است. دیوان در قضیه سلاح های هسته ای (۱۹۹۶) با توجه به پیوستن گسترده کشورها به کنوانسیون های ژنو و در نظر گرفتن این واقعیت که با وجود درج شرط فسخ در برخی از این معاهدات، هیچ گاه این شرط مورد استفاده این دولت ها قرار نگرفته است، نظر داد که جامعه بین المللی با حجم وسیعی از مقررات قراردادی مواجه بوده و اکثریت این قواعد به حقوق عرفی تبدیل شده اند و به عنوان حقوق بشردوستانه معرفی شده اند.[۸۲]
دیوان با این نظر خواسته است ضمن بیان خلاء قانونی در شرایط خاص دفاعی، فقط قواعد موجود را بیان کند. از این رو با ملاحظه قواعد حقوق بشر دوستانه و قواعد عام حقوق بین الملل صراحتا اعلام می کند که تهدید یا استفاده از سلاح های هسته ای در حوزه ممنوعیت ها و محدودیت های پذیرفته شده در منشور ملل متحد و برخی معاهدات دو یا چند جانبه و حقوقی عرفی و اصول حاکم بر مخاصمه مسلحانه و معیارهای حقوق بشر دوستانه قرار دارد. دیوان پس از بررسی قطعنامه های مجمع عمومی و معاهدات دو یا چند جانبه و سایر اسناد بین المللی مربوط به حقوق مخاصمات مسلحانه و اصول حقوق بشر دوستانه این گونه نتیجه گرفته که اولا، مجوز خاص برای تهدید یا استفاده از سلاح های هسته ای وجود ندارد؛ ثانیا، تهدید یا استفاده از سلاح هسته ای بر خلاف قواعد عام حقوق بین الملل و اصول حقوق بشر دوستانه مجاز نیست؛ ثالثا، ویژگی خاص سلاح هسته ای به گونه ای است که تهدید یا استفاده از آن عموما منجر به نقض قواعد عام حقوق بین المللی می شود، اما به نظر دیوان، از این ملازمه، نمی توان ممنوعیت یا مشروعیت تهدید یا استفاده از این سلاح را در شرایطی که موجودیت یک کشور در معرض خطر قرار دارد، استنباط کرد. هر چند یک تعهد کلی برای دولت ها وجود دارد که با پیگیری مذاکرات به خلع سلاح اتمی دست یابند. بر خلاف تصور عده ای که از نظر دیوان این گونه برداشت کرده اند که دیوان قواعد عام حقوق بین الملل را نادیده گرفته و به نحوی استفاده از سلاح هسته ای را در خلاء قانونی مجاز دانسته است، ولی اگر تمام بند ها یک جا مورد توجه قرار گیرد و به کلمات و عبارات بکار رفته در آن دقت شود، نادرستی این برداشت آشکار می شود.[۸۳] چنین به نظر می رسد که دیوان طرفدار تفسیر مضیق از دفاع مشروع مندرج در ماده ۵۱ منشور است. دیوان درپاراگراف ۱۸۷ رای نیکاراگوئه که بعدا در پاراگراف ۴۱ رای مشورتی ۱۹۹۶ (هسته ای) به این پاراگراف ارجاع می دهد اعلام می کند: اگر در “حمله مسلحانه"، “دولتی” بخواهد از دفاع مشروع استفاده کند باید دو اصل تناسب و ضرورت را رعایت نماید.[۸۴] دیوان در رای خود در مورد مشروعیت تهدید یا استفاده از سلاح های هسته ای، اصولی را در مخاصمات مسلحانه راکد داشته و اعلام نموده است که عبارتند از اصل تمایز میان مبارزان و غیره نظامیان، اصل ممنوعیت وارد کردن رنج ها و آلام غیر ضروری و اصل بی طرفی؛ اصل بی طرفی به مفهوم آن است که اثرات سلاح های متخاصمان باید محدود به سرزمین های آنان شود اما دو اصل تمایز میان نظامیان و غیر نظامیان و اصل ممنوعیت وارد کردن رنج ها و آلام غیر ضروری، درواقع بیانگر همان شرط مشهور (Martens) در دیباچه کنوانسیون دوم ۱۸۹۹ و کنوانسیون ۱۹۷۰ لاهه در مورد حقوق و عرف های جنگ زمینی است. استفاده دیوان از این اصول ((بیان ندای وجدان عمومی است.)) بنابراین در انطباق با این اصول حقوق بین الملل بشردوستانه استفاده از برخی روش ها و سلاح ها را ممنوع کرده است؛ به این دلیل که این سلاح ها قادر به تفکیک میان نظامیان و غیر نظامیان نمی باشد و باعث وارد نمودن آلام غیر ضروری به غیر نظامیان می شود.[۸۵] حقوق بشردوستانه نوین و قوانین حقوق بشر اهداف یکسانی دارند. هدف اولیه آنها حمایت از کرامت انسانی تحت هر شراطی می باشد.[۸۶]حقوق بشردوستانه، درواقع، پلی بین دکترین حقوق بشر و قواعد حقوق بین الملل قابل اجرا در مخاصمات مسلحانه ایجاد کرده است.[۸۷]
مبحث اول: کیفری شدن تخلفات حقوق بشردوستانه قواعد حقوق بین الملل و به ویژه مقررات مربوط به حقوق بشر و حقوق بشردوستانه، همواره در معرض این انتقاد بوده اند که از ضمانت اجرای کافی برخوردار نیستند، اما امروزه پس از پذیرش مسئولیت بین المللی دولت ها به تناسب شدت و ضعف عمل خلاف، طرح جنایات های بین المللی دولت ها و مسئولیت کیفری ناشی از آن از عینیت لازم برخوردار گردیده است.
حقوق بین الملل بشردوستانه برای تضمین احترام به اجرا و اعمال این حقوق، مکانیزم هایی را ایجاد کرده است که نوعی نظارت مداوم بر اجرای آن می باشد و تاکید حقوق بین المللی بشردوستانه بر همکاری میان طرف های درگیری و میانجی گری بی طرفانه، به قصد ممانعت از موارد نقص و تخلف می باشد.[۸۸] نقش کمیته بین المللی صلیب سرخ تضمین رعایت این حقوق می باشد. کمیته معتقد است که مکانیزم های کنترل رعایت حقوق بشر فراوان است و هدف از مکانیزم های اجرایی حقوق بشر بهبود صدمات احتمالی وارده به افراد می باشد. آن بخش از حقوق بشردوستانه که دولت ها در هر شرایطی ملزم به رعایت آن ها هستند، ضمانت های قانونی و بنیادینی است که حقوق بشردوستانه مقرر داشته است. مانند منع شکنجه و مجازات های بی رویه)[۸۹]
گفتار اول: تعقیب کیفری نقض حقوق بشر دوستانه
رشد فزاینده جنایات بین المللی در نقاط مختلف جهان و نقض فاحش حقوق بشر دوستانه در مخاصمات مسلحانه موجب مسئولیت سازمان های بین المللی و دولت های مختلف جهان در جلوگیری از بروز این وقایع می شود و تعقیب کیفری و محاکمه مرتکبان این جنایات به عنوان یکی از ابزارهای موثر در پیشگیری از ارتکاب جنایات جنگی و نسل کشی می بایست مورد اهتمام جامعه بین المللی قرار گیرد. محاصره طولانی مدت نوار غزه توسط اسرائیل و حمله به مردم بی دفاع غزه در خلال جنگ ۲۲ روزه و اقداماتی از قبیل کشتار هدفمند غیر نظامیان و تخریب گسترده اموال غیر نظامی و استفاده از سلاح های ممنوعه و کشتار جمعی توسط نظامیان اسرائیل که موجب کشتار وسیع کودکان و زنان بی دفاع صورت گرفته مصداق بارز جنایات جنگی و نسل کشی بوده و موجب تعهد کشورها به محاکمه یا استرداد این جنایت کاران می گردد. در سطور زیر به سابقه و مقررات تعقیب جنایت کاران جنگی پرداخته می شود.
بند اول: جبران خسارت ناشی از نقض حقوق جنگ مسئولیت کیفری بین المللی باید ضمانت اجرای مدنی بین المللی را که همان جبران ضرر و زیان ناشی از جرم است، هم داشته باشد. مجرم بین المللی ملزم به جبران است. کشوری که به نحوی قربانی نقض مقررات حقوق جنگ شده باشد می تواند در مقابل کشور مسئول مدعی جبران ضرر و زیان باشد. عدم شناسایی مسئولیت کیفری کشورها تاثیری در این مقام ندارد.[۹۰] مسئولیت مدنی ناشی از ارتکاب جرایم بین المللی اشخاص حقیقی متوجه کیست؟ خود آنها یا کشور آنها: الزام کشورها به جبران خسارت ناشی از نقض حقوق جنگ برای اولین بار در عهدنامه لاهه پیش بینی شد بعد در معاهده ورسای مقرر شد که آلمان و متعهدانش ( اتریش بلغارستان و رمانی ) مسئول خسارات ناشی از تجاوز هستند.
بند دوم: جنایت بین المللی در جنگ های جهانی در دو جنگ جهانی جنایت های بی شماری در قبال بشریت صورت پذیرفت. که بعد از اختتام این جنگ ها جنایت کاران محاکمه شدند. البته باید اذعان داشت که این دادگاه ها دادگاه قوای پیروز بوده و هیچ موردی دال بر رسیدگی به نقض حقوق بشردوستانه توسط قوای پیروز انجام نشده است.
بند سوم: پیدایش اصول جدید در دادرسی بین المللی
در دادگاه نورنبرگ و توکیو اصول جدیدی در دادرسی بین المللی به شرح زیر ایجاد کردند.
⦁ اصل قانون بودن جرم و مجازات یک اصل ثابت و معتبر در حقوق نیست.
⦁ اطاعت از دستور مقام مافوق امر قانونی جهتی برای تبرئه وی نیست.
⦁ اصل عطف به ماسبق شدن قانون جزا لزوما قابل تسری به حقوق بین الملل نیست.
⦁ حالت ضرورت نمی تواند انگیزه ای برای ارتکاب جرایم بین المللی باشد.
⦁ استناد متهمان به ارتکاب جرایم بین المللی به قوانین کیفری داخلی در مورد تشخیص جرم فاقد هر گونه اعتبار حقوقی است این امر به تشخیص سازمان ملل متحد است.
⦁ جرایم بین المللی ناشی از جنگ مشمول مرور زمان نیست، در این باره معاهده خاصی منعقد شده که در سال ۱۹۷۰ لازم الاجرا شده است.
⦁ عهدنامه لاهه به رغم اینکه متضمن شرط همبستگی Si Omnesمی باشند. یعنی فقط نسبت متعاهدین لازم الاجرا است اما برای کشورهای ثالث نیز موثر و متغیرند. برای کشور ثالث اعتبار قواعد عرفی را دارند.
⦁ متهمان به ارتکاب جرایم جنگی از تصمیمات دادرسی دفاع آزاد برخوردارند.[۹۱]
الف: مسئولیت کیفری فردی
دادگاهی با صلاحیت موضوعی برای رسیدگی به موارد نقض این حقوق تاسیس کرد. بعدها در کنوانسیون های ژنو ۱۹۴۹ تحت حمایت از قربانیان مخاصمات مسلحانه، ارتکاب برخی اعمال اعم از فعل یا ترک فعل را نقض جدی کنوانسیون اعلام کرد و کنوانسیون دولت های متعاهد را مکلف به تعقیب متهمان به این جرایم کرد.
دولت های عضو می توانند خود این افراد را محاکمه کنند و یا در صورت تمایل آنها را به دولت دیگری تسلیم کنند تا محاکمه شوند. اساسنامه های دیوان های خاص کیفری رواندا و یوگسلاوی سابق، هم چنین اساسنامه دیوان کیفری بین المللی مسئولیت کیفری فردی را پذیرفته اند. مسئولیت کیفری متوجه افراد حقیقی می شود. این حوزه حقوق بین الملل همانند حوزه حقوق بشر به اشخاص می پردازد. علی رغم تفاوت های میان حقوق بشر دوستانه و حقوق بشر از آن جایی که موضوع هر دو شاخه حقوق انسان می باشد، اشتراکاتی میان آنها وجود دارد.
با بررسی مقررات معاهده ورسای، اساسنامه دادگاه های نورنبرگ و توکیو و کنوانسیون های ژنو ۱۹۴۹ به این نتیجه می رسیم که علاوه بر مرتکبین جنایات جنگی دستور دهندگان نیز از نظر کیفری مسئول هستند. اساسنامه های دادگاه های نورنبرگ و توکیو و اساسنامه رم به صراحت به این دو نوع مسئولیت اشاره کرده اند.[۹۲] مسئولیت فردی تنها با فعل ایجاد نمی شود بلکه مسامحه و قصور عمدی در رعایت مقرره های حقوق بین الملل در این رشته به عنوان ترک فعل موجب ایجاد مسئولیت می شود، برای مثال ندادن غذا یا کمک نکردن، انکار حق زندانی در برخورداری از محاکمه عادلانه از موارد بارز این ترک فعل می باشد. ب: مسئولیت مافوق
مسئولیت رهبران نظامی از حقوق جنگ، کنوانسیون چهارم لاهه ۱۹۰۷، نشات میگیرد. فرمانده های نظامی مسئول اعمال افراد تحت امر خود کسانی که بر آنها کنترل موثر[۹۳] دارند، می باشند. مواد ۸۶ و ۸۷ و بند ۱ ماده ۲۸ اساسنامه رم و قضیه زجنیل و دیگران، بند ۲۴۱ رای ۲۰ فوریه ۲۰۰۱ دیوان کیفری بین المللی یوگسلاوی، این اصل که یک مقام مافوق از نظر کیفری مسئول است مورد تائید قرار گرفت، زیرا دلایلی برای آگاهی از آنچه توسط افراد تحت فرمانش اتفاق افتاده، داشته است.[۹۴] مافوق در صورتی مسئول است که اطلاعاتی در اختیار داشته باشد که او را از ارتکاب جرم توسط افراد تحت امرش آگاه می ساخته است. این تفسیر در قضیه تیومر بلاسکیج هم مورد تایید قرار گرفت.[۹۵]
ج: فرمانده نظامی
۱٫ مسئول اعمال تحت امرش که بر آن ها کنترل موثر دارد، می باشد.
۲٫ او ملزم است بداند که اشخاص تحت امرش در حال انجام چه کاری هستند که اقدامات لازم را در جهت پیشگیری و یا برخورد با اقدامات غیر قانونی افراد تحت امرش را انجام دهد.
۳٫ رابطه میان مادون و مافوق، رابطه میان فرمانده و افراد تحت امر وی می باشد علاوه بر آن اگر در صورت وقوع یک جنایت، فرمانده از آن اطلاع داشته باشد، از عناصر تشکیل دهنده مسئولیت فرمانده می باشد.
در حقوق عرفی، دامنه مسئولیت به دیگر مقامات مافوق که از رهبران نظامی نیستند توسعه می یابد. دیوان های کیفری رواندا و یوگسلاوی در زمان تفسیر اساسنامه های خویش به این امر مهم اشاره کرده اند و در آرای هر دو دیوان این طور نتیجه گیری شده است که مقام رسمی، مامور یا شخصی که دارای اختیارات مقام رسمی میباشد یا به طور موقت نمایندگی یک دولت را بر عهده دارد و بر افراد تحت کنترل خود کنترل موثر دارد، از لحاظ ترک فعلا مسئول شناخته می شود، در آن فرض شخص مورد نظر از آن اعمال آگاه بوده و قصور او صرفا عدم جلوگیری از وقوع آن جنایت باشد.[۹۶] گفتار دوم: مجازات جنایت علیه بشریت در مخاصمات مسلحانه پس از ۱۹۴۵ در نیمه دوم قرن بیستم جهان شامل موارد متعدد جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت بود. سقوط هواپیمای آمریکایی در فضای شهر لاکربی اسکاتلند یا اعمال جنایت کارانه صدام حسین در حمله به ایران و کویت، جنگ در قلمرو یوگسلاوی سابق و نسل کشی در این مناطق و جنگ داخلی در رواندا مثال های بارزی از این موارد می باشد. از زمان جنگ دوم جهانی تاکنون ۲۵۰ مخاصمه بین المللی خونین در جهان رخ داده است که قریب۱۷۰ میلیون قربانی داشته است. از طرفی دادگاه های داخلی از توانایی لازم برای اجرای عدالت در این زمینه برخوردار نیستند.[۹۷]
بند اول: دادگاه های بین المللی شده کیفری/ دادگاه های کیفری ویژه نهاد های کیفری موقت برای رسیدگی به مسائل خاص، صلاحیت موضوعی خاص و به دستور شورای امنیت تشکیل شدند.
دیوان کیفری یوگسلاوی سابق ( ICTY) به عنوان ارکان فرعی شورای امنیت با صلاحیت موضوعی رسیدگی به نقض های فاحش حقوق بشردوستانه بین المللی در مورد جنایات ارتکابی پس از اول ژانویه ۱۹۹۱ در خاک یوگسلاوی سابق تشکیل شد. این دیوان بر اساس قطعنامه های ۸۰۸ و ۸۲۷ شورای امنیت تاسیس شد. صلاحیت دیوان کیفری بین المللی برای یوگسلاوی سابق رسیدگی به نقض کنوانسیون های ۱۹۴۹ ژنو، نقض قوانین و مقررات جنگ، نسل کشی وجنایات علیه بشریت ارتکاب یافته در سرزمین یوگسلاوی سابق از ژانویه ۱۹۹۱ به بعد می باشد.[۹۸]
این دیوان در شهر لاهه هلند شروع به کار کرد. عدم تعیین نقطه پایانی برای اعمال صلاحیت دیوان، باعث شد که این دیوان بتواند نسبت به جنایات ارتکابی در کوزوو در سال ۱۹۹۹ نیز اعمال صلاحیت نماید. همانطور که گفته شد در این دیوان هیچگاه مساله مسئولیت کیفری بین المللی دولت یوگسلاوی سابق مطرح نشد و این اشخاص و عاملان جنگ و تجاوز بودند که محاکمه شدند یا در انتظار محاکمه می باشند. دیوان بین المللی کیفری ( ICTR) دادگاه ویژه ای است که با حکم شورای امنیت سازمان ملل متحد برای رسیدگی به جنایات جنگی و نسل کشی که در جریان جنگ داخلی رواندا به وقوع پیوست، در تاریخ ۲ سپتامبر ۱۹۹۸ طبق قطعنامه ۹۵۵ شورای امنیت تاسیس شد. اساسنامه دیوان کیفری بین المللی برای تعقیب اشخاصی که مقصر به ارتکاب نسل کشی و سایر موارد نقض جدی حقوق بشر دوستانه بین المللی در سرزمین رواندا بوده اند، در ۸ نوامبر ۱۹۹۴ از سوی شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسید و این دیوان فعالیت خود را در شهر آروشا، پایتخت تانزانیا اعلام کرد. صلاحیت این دیوان به نسل کشی، جنایات علیه بشریت و نقض ماده ۳ مشترک کنوانسیون های ۱۹۴۹ ژنو و پروتکل ۱۹۷۷ الحاقی دوم و از لحاظ محدوده زمانی و مکانی به جرایمی که در فاصله اول ژانویه لغایت ۳۱ دسامبر ۱۹۹۴ در قلمرو رواندا و کشورهای همسایه ارتکاب یافته اند، تسری می یابد.[۹۹] زمان محاکمات نورنبرگ (۱۹۴۹-۱۹۴۵)، مفهوم حقوقی “نسل کشی” هنوز مطرح نشده بود.[۱۰۰] در ۲ سپتامبر ۱۹۹۸، دادگاه جنایی بین المللی رواندا ( دادگاهی که از سوی سازمان ملل تاسیس شد ) پس از محاکمه در برابر یک دادگاه بین المللی، اولین حکم محکومیت را برای آنچه که جنایت نسل کشی تعریف شده بود، صادر کرد. مردی به نام ژال پل آکاسیو به دلیل اعمالی که هنگام به عهده داشتن سمت شهرداری شهر تابا در رواندا انجام داده و یا تحت نظارت وی صورت پذیرفته بود، به جرم نسل کشی و جنایات علیه بشریت گناهکار شناخته شد. هم چنین، اولین بار بود که تجاوز جنسی به عنوان بخشی از نسل کشی مورد توجه قرار می گرفت.[۱۰۱] اساسنامه دادگاه یوگسلاوی سابق و دادگاه رواندا ضمن تصریح صلاحیت موازی دادگاه بین المللی و محاکم ملی، مقرر کرده اند که رسیدگی در دادگاه بین المللی دارای اولویت است.[۱۰۲] بر اساس اساسنامه دادگاه یوگسلاوی و رواندا دادگاه بین المللی و محاکم ملی داری صلاحیت موازی برای تعقیب مرتکبین نقض جدی حقوق بشردوستانه می باشند.[۱۰۳] در بند ۴ قطعنامه ۸۲۷ (۱۹۹۳) و همین طور ماده ۲۹ اساسنامه دادگاه یوگسلاوی سابق و ماده ۲۸ اساسنامه دادگاه رواندا دولت ها موظف شده اند قوانین داخلی خود را با مقررات دادگاه بین المللی هماهنگ سازند. این وظیفه هماهنگ سازی البته غیر از اجرای مستقیم آراء محکمه بین المللی درکشورهاست.[۱۰۴]
بند دوم: دادرسی و مجازات ملی به علت فقدان یک مرجع دادرسی کیفری بین المللی دائمی، محاکم ملی دارای صلاحیت نسبت به دادرسی جنایت جنگ و جنایات علیه بشریت بر اساس حقوق داخلی خود می باشند.[۱۰۵]
الف: پذیرش حقوق جنگ در حقوق داخلی کشورها یکی از تضمینات موثر در اجرای حقوق جنگ مخصوصا حقوق بشردوستانه قابلیت اجرای خود به خود آن در مناسبات بین المللی می باشد.
نماینده سودان اظهار داشت که: کشورهایی هستند که قوانینی معارض عهدنامه ژنو دارند. هیچ کشوری و قدرتی نمی تواند آنها را وادار به تغییر قانون کند. شناسایی، احاله و پذیرش مقررات حقوق بشردوستانه در زمان جنگ در حقوق داخلی کشورها و ضمانت اجرای کیفری طبق مقررات بین المللی تابع صلاحیت ملی کشورهاست. در بررسی مجموعه قوانین کیفری کشورهای مختلف عضو عهدنامه سه رفتار دیده می شود.
⦁ کشورهایی که قوانین خاصی در این زمینه وضع و به اجرا در آورده اند، (کشورهای کامن ولا هلند) به تعهدات خود عمل کرده، این کشورها به پوشش قانونی اکتفا کرده اند.
⦁ کشورهای اروپای شرقی و سوئد که در حقوق داخلی مجموعه قوانین کیفری، مقررات کیفری در مورد جنایات جنگی پیش بینی کرده اند.
⦁ کشورهایی که تصویب عهدنامه ژنو هیچ تغییری در قوانین آنها موجب نشده (آمریکا، سوریه و ژاپن) قانون اساسی ژاپن اعراض جدی از جنگ است لذا اتباع ژاپنی نخواهند توانست مجرم جنگی شوند.
(توجیه دولت ژاپن)[۱۰۶]
در نظم حقوق جدید بین المللی، در پرتو مفاهیمی همچون ((قواعد آمره))، ((تعهدات)) و ((جنایتهای بین المللی)) در عین حال، مقامات دولتی که مرتکب جنایتها شده اند باید مجازات گردند. از این رو مشاهده میکنیم که دادگاههای انگلیس، ژنرال آگوستو پینوشه را به دلیل ارتکاب جنایات علیه بشریت در کشور متبوع خود در هنگام ریاست بر دولت شیلی، قابل تعقیب و استرداد می دانند و هم زمان، چند دولت دیگر اروپایی نیز از انگلیس تقاضای استرداد وی را می کنند. ژنرال پینوشه به اتهام قتل، شکنجه، شرکت در توطئه قتل و گروگان گیری از سوی دادگاهی در اسپانیا تحت تعقیب بود. سرانجام مجلس اعیان بریتانیا اعلام کرد که پینوشه مستحق مصونیت نیست.[۱۰۷] اهمیت قضیه پینوشه در آن است که نقض شدید حقوق بشر-حتی در سرزمین تحت حاکمیت- از سوی عالیترین مقامات دولتی نیز جرایم علیه بشریت محسوب می شود و این به معنای تغییر نگرش نسبت به حاکمیت دولت ها و اصل عدم مداخله است. پس از جنگ ۲۲ روزه غزه و در ارتباط با جنایات اسرائیل در این جنگ، دادگاهی در انگلیس قرار بازداشت ((زیپی لیونی)) وزیر خارجه سابق اسرائیل به جرم ارتکاب جنایات جنگی را صادر کرده است. این قرار بازداشت در دسامبر ۲۰۰۹ و به درخواست جمعی از وکلای قربانیان فلسطینی در جریان جنگ غزه و توسط دادگاه وست مینستر لندن صادر شد.[۱۰۸] گو اینکه پس از اعتراض وزارت خارجه اسرائیل، دولت انگلیس قول هائی مبنی بر تلاش در تغییر قوانین به مقامات اسرائیلی دادند.[۱۰۹] لیکن می توان بر این نکته صحح گذاشت که رای این دادگاه از لحاظ ایجاد سابقه در حقوق بین الملل ارزشمند می باشد. ب: نمونه هائی از دادگاه های ملی علیه جنایت جنگی به دو مورد دادگاه ملی علیه جنایت جنگی پس از ۱۹۴۵ اشاره می شود:
۱- در جنگ اعراب و اسرائیل دو واقعه قابل ذکر است.[۱۱۰]
الف: قضیه کشتار کفرقاسم (کشتار ۴۷ عرب ساکن دهکده ای نزدیک مرز اسرائیل و اردن)
دو سال بعد دادگاه نظامی اورشلیم دو افسر و ۶ نفر از کارکنان پلیس مرزی مسئول را به مجازات حبس متغیر (از ۷ تا ۱۷ سال) محکوم کردند. دادگاه اطاعت کورکورانه و بی قید و شرط را رد کرد و گفت هر وقت ارزش معنوی بالا مطرح باشد مسئولیت فردی سربازان ملغی نمی شود. به هر حال مسئولیت افسران بیشتر از زیر دستان است.[۱۱۱]
ب: قضیهpinto رئیس ستاد مشترک ارتش فرمان کاهش مجازات یک ستوان ارتش از ۱۲ سال به دو سال را صادر کرد. جرم او شکنجه ۴ نفر از روستای عرب نشین و خفه کردن آنها به دست خود بود و این واقعه بعد از حمله اسرائیل به لبنان ۱۹۸۷ صورت گرفت (یک فرمانده از واحد اسرائیلی به وسیله یک تیرانداز عرب کشته شد)[۱۱۲]
۲- در جنگ ویتنام قضیه My- ly مای لای یا سانگ مای ۳۴۷ غیر نظامی ویتنامی در یک روستا توسط سربازان آمریکا کشته شدند. مسئول اصلی ستوان کالی بود که شخصا در قتل ۲۲ غیر نظامی دست داشت. او در دادگاه جورجیا به حبس ابد محکوم شد که با تخفیف به ۲۰ سال و در نهایت با قید ضمانت آزاد شد.[۱۱۳]
بند سوم: دیوان بین المللی کیفری بسیاری از کشورها و سازمان های بین المللی تلاش کردند تا یک نهاد مستقل کیفری بین المللی تشکیل شود و در ۱۷ ژوئن ۱۹۹۸ در شهر رم نشستی برگذار شد و اساسنامه دیوان کیفری بین المللی ( ICC) معروف به اساسنامه رم به امضا رسید. دیوان مسئولیتی در قبال مجازات دولت ها ندارد و فقط به محاکمه اشخاص می پردازد و مقامات کشوری و رسمی حکومت ها همچون افراد عادی در حوزه صلاحیتی این دیوان قرار می گیرد. در سال های اولیه دهه نود میلادی ۱۲ عنوان جرم مطرح ولی بعدا و در نهایت در مورد ۴ عنوان توافق حاصل شد و بعدا همان ها عینا در اساسنامه دیوان کیفری بین المللی درج گردید. (جرائم علیه بشریت، جرائم جنگی نسل زدائی و تجاوز سرزمینی)[۱۱۴] اساسنامه رم به منظور رفع نگرانی کشورها در خصوص حفظ حاکمیت ملی از طریق اعمال صلاحیت تکمیلی و محدود کردن جرائم به چهار جرم بین المللی طبق ماده ۵ اساسنامه (کشتار دسته جمعی، جنایت علیه بشریت، جنایت جنگی و تجاوز) بر طرف کرد. صلاحیت کیفری دیوان جانشین صلاحیت کیفری دادگاه های داخلی نیست، بلکه طبق ماده یک اساسنامه، صلاحیت دیوان صلاحیت تکمیلی نسبت به صلاحیت دادگاههای کیفری داخلی است. دیوان تنها در مواردی که به این نتیجه برسد که دولت صلاحیت دار قادر یا مایل به رسیدگی نمی باشد، صلاحیت انحصاری دارد. این دیوان بر خلاف سایر دادگاه های کیفری بین المللی دائمی است.[۱۱۵] بند چهارم: مداخله بشردوستانه یکی از مهمترین تحولات دوران پس از جنگ سرد، ظهور مفهوم ((مداخله بشردوستانه)) در پی وقوع حوادث ناگوار در پاره ای از نقاط جهان بوده است. در گذشته، هر گونه عملیات حفظ صلح سازمان ملل و همچنین اقدامات بین المللی صلیب سرخ جهانی، هنگام مناقشات مسلحانه داخلی، اساسا بر مبنای رضایت یا مذاکره و موافقت دولت های مورد نظر صورت می پذیرفت. اما بر اساس اختیار شورای امنیت در مداخله اجباری در کشورهای دیگر، طبق فصل هفتم منشور و در پاسخ به تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی، این شورا طی چندین سال گذشته قطعنامه های مختلفی را صادر کرده و بر مبنای آنها توسل به قوای نظامی به منظور مداخله در امور داخلی کشورها –به ویژه در مناقشات مسلحانه داخلی– را توجیه و توصیه کرده است: قطعنامه ۶۶۸ (۶ آوریل ۱۹۹۱[۱۱۶]) در مورد حق دخالت در امور داخلی عراق به منظور انجام اقدامات بشردوستانه و کمک رسانی به کردها؛ قطعنامه ۷۷ (۱۳ آگوست ۱۹۹۲ ) درباره توسل به قوای نظامی به منظور تضمین عملیات کمک رسانی به مردم بوسنی[۱۱۷]، قطعنامه ۷۷۴ ( دسامبر ۱۹۹۲)[۱۱۸] در مورد استفاده از زور در سومالی به منظور جلوگیری از فجایع بیشتر و برقراری صلح و ثبات و حکومت قانون قطعنامه ۸۰۸ (۲۲ فوریه ۱۹۹۳)[۱۱۹] در مورد تاسیس دادگاه بین المللی کیفری به منظور توقیف و محاکمه کسانی که کنوانسیون های ژنو و مقررات حقوق بشر در یوگسلاوی سابق را زیر پا نهاده و مرتکب جنایت های ضد بشری شده اند. شاید جالبتر از همه صدور اجازه دخالت از سوی شورای امنیت در کشور هائیتی به منظور ((اعاده دموکراسی)) باشد. قطعنامه۹۴۰ (۳۰ ژوئن ۱۹۹۴) شورای امنیت[۱۲۰] ضمن اظهار نگرانی شدید از وخیم شده وضعیت انسانی، به ویژه افزایش مداوم نقض سیستماتیک آزادی های اجتماعی از سوی رژیم هائیتی و رنج آوارگان ادامه این وضعیت را تهدیدی علیه صلح و امنیت بین المللی تلقی می کند و بنابراین به اعمال قوه قهریه با هدف دفاع از دموکراسی و حق تعیین سرنوشت یک ملت و حقوق بشر و پرهیز از به خطر افتادن صلح و امنیت بین المللی، فرمان می دهد. از این منظور گرفته شده است که اصل عدم مداخله، منوط و مشروط به رفاه سلامتی مردم تحت حاکمیت دولتهاست و مسایل مربوط به حقوق بشر، دیگر مسایلی نیستند که در صلاحیت انحصاری دولت ها باشد. قطعنامه های صادره از سوی شورای امنیت که در فضای ترس از وتوی ایالات متحده_ و جلب رضایت این دولت_ علیه اسرائیل صادر می شود. امریکا در شورای امنیت تا سال ۲۰۰۶ چهل بار از حق وتو در جهت جلوگیری از صدور قطعنامه محکوم کردن جدی اسرائیل استفاده کرده است. ضروری است که با توجه به رویه گذشته در چهارچوب حفظ صلح و امنیت بین المللی، برای حفظ و تضمین حقوق اولیه فلسطینی ها و دفع تجاوز اسرائیل، اقدامات ضروری صورت گیرد.
بخش دوم
مسئولیت اسرائیل در نقض حقوق بشر دوستانه بین المللی در سرزمین های اشغالی و فلسطین
بخش دوم: مسئولیت اسرائیل در نقض حقوق بشر دوستانه بین المللی در سرزمین های اشغالی و فلسطین

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 03:07:00 ق.ظ ]




۳

 

۹۵/۱۴

 

۱۸۷

 

۰۰۱/۰*

 

 

 

مسؤولیت پذیری قانونی

 

۱۱/۳

 

۷۲/۰

 

۳

 

۰۹/۲

 

۱۸۷

 

۰۳۸/۰**

 

 

 

مسؤولیت پذیری اجتماعی

 

۷۰/۳

 

۵۶/۰

 

۳

 

۰۴/۱۷

 

۱۸۷

 

۰۰۱/۰**

 

 

 

* در سطح ۰۵/۰ معنادار است. ** در سطح ۰۱/۰ معنادار است.
نتایج آزمونt تک گروهی در جدول (۷-۴) نشان می­دهد میانگین مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان دانشگاه علوم پزشکی همدان، از دیدگاه اعضاء هیأت علمی ۵۴/۳ با انحراف معیار ۳۳/۰ است که از میانگین آماری (۳) بزرگتر است و این تفاوت در سطح ۰۱/۰ معنادار است زیرا (۰۱/۰ p<)؛ بنابراین با ۹۹% اطمینان می‌توان گفت که میزان مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان دانشگاه علوم پزشکی همدان، از دیدگاه اعضاء هیأت علمی بالاتر از حد متوسط (۳) است. همچنین میانگین و انحراف معیار هر یک از مؤلفه‌های مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمان در دانشگاه علوم پزشکی همدان، به شرح زیر است:
پایان نامه - مقاله - پروژه
۱) میانگین مؤلفه مسؤولیت­پذیری اقتصادی ۷۴/۳ با انحراف معیار ۶۱/۰ به دست آمده است که از میانگین آماری (۳) بزرگتر است و این تفاوت در سطح ۰۱/۰ معنادار است؛ بنابراین با ۹۹% اطمینان می‌توان گفت که میزان مسؤولیت­پذیری اقتصادی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی همدان، از دیدگاه اعضاء هیأت علمی بالاتر از حد متوسط(۳) است.
۲) میانگین مؤلفه مسؤولیت­پذیری اخلاقی ۶۱/۳ با انحراف معیار ۵۶/۰ به دست آمده است که از میانگین آماری (۳) بزرگتر است و این تفاوت در سطح ۰۰۱/۰ معنادار است؛ بنابراین با ۹۹% اطمینان می‌توان گفت که میزان مسؤولیت­پذیری اخلاقی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی همدان، از دیدگاه اعضاء هیأت علمی بالاتر از حد متوسط(۳) است.
۳) میانگین مؤلفه مسؤولیت­پذیری قانونی ۱۱/۳ با انحراف معیار ۷۲/۰ به دست آمده است که از میانگین آماری (۳) بزرگتر است و این تفاوت در سطح ۰۵/۰ معنادار است؛ بنابراین با ۹۵% اطمینان می‌توان گفت که میزان مسؤولیت­پذیری قانونی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی همدان، از دیدگاه اعضاء هیأت علمی بالاتر از حد متوسط(۳) است.
۴) میانگین مؤلفه مسؤولیت­پذیری اجتماعی ۷۰/۳ با انحراف معیار ۵۶/۰ به دست آمده است که از میانگین آماری (۳) بزرگتر است و این تفاوت در سطح ۰۱/۰ معنادار است؛ بنابراین با ۹۹% اطمینان می‌توان گفت که میزان مسؤولیت­پذیری اجتماعی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی همدان، از دیدگاه اعضاء هیأت علمی بالاتر از حد متوسط(۳) است.
بنابراین به طور کلی می‌توان نتیجه گرفت که میزان مسؤولیت­پذیری اجتماعی سازمانی( و مؤلفه‌های) کارکنان دانشگاه علوم پزشکی همدان، از دیدگاه هیأت علمی بالاتر از حد متوسط است که بیشترین مسؤولیت­پذیری کارکنان در مؤلفه مسؤولیت­پذیری اقتصادی و کمترین در مؤلفه مسؤولیت­پذیری اخلاقی است.
سؤال۲) وضعیت کار تیمی در دانشگاه علوم پزشکی همدان، از دیدگاه اعضای هیأت علمی چگونه است؟
جدول(۸-۴) بررسی وضعیت کارتیمی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی همدان از دیدگاه اعضاء هیأت علمی
با بهره گرفتن از آزمون t تک‌گروهی:

 

 

شاخص
متغیر

 

میانگین مشاهده‌شده

 

انحراف استاندارد

 

میانگین آماری[۱۵۷]

 

مقدار آمارهt

 

درجه آزادی

 

سطح معناداری

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:06:00 ق.ظ ]




توریسم انبوه عبارتست ازتوریسم تجاری معمولی که در سطح گسترده ای در سراسر جهان وجود دارد . این قبیل فعالیت‌های توریستی به وسیله شرکت‌های بزرگ توریستی ساماندهی می‌شود و بازارهای خاص خودرا دارد که معمولاً در نواحی مختلف توریستی جهان متمرکز است . واژه توریسم بدیل یا آلترناتیو به صورت‌های مختلف به کار گرفته شده است که همه آن‌ها در یک ویژگی مشترک‌اند و آن نیز ارائه بدیلی برای توریسم انبوه است . به این ترتیب توریسم آلترتاتیو می‌تواند هر انتخاب دیگری غیر از توریسم انبوه را شامل شود که ممکن است برای جامعه میزبان ، مفید یا مضر باشد مانند توریسم خاصی که با انگیزه‌های فحشا ویا استفاده از مواد مخدر صورت گیرد و یاآن نوع توریسم که به محیط زیست میزبان خسارت وارد آورد ، مانند شکار غیر قانونی
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲ – توریسم فام یا توریسم فرهنگی ،اکوتوریسم وماجرا جویانه
کلمه فام از حروف اول کلمات فرهنگی ، اکوتوریسم و ماجرا جویانه تشکیل شده است .دراین طبقه بندی ،توریسم به سه دسته تقسیم شده است . در توریسم فرهنگی ، هدف توریست دیدار از مراسم ، خصوصیات ، شعائر و نمودهای فرهنگی جامعه میزبان است . در اکوتوریسم ، دیدار از طبیعت در کانون توجه توریست قراردارد و توریسم ماجرا جویانه نیز با خطر پذیری ، ماجراجویانه ملازمه دارد .

 

    • ارتباط تعاملی انواع توریسم

 

( زاهدی ، ۱۳۸۵ : ۳۰) مبانی تورسیم و اکو تورسیم پایدار ، تهران – علامه طباطبایی به نقل از( فنل ،۲۰۰۰: ۲۴ )
۳- توریسم عادی وتوریسم طبیعت گرا
در این طبقه بندی ، توریسم را به توریسم عادی وطبیعت گرا تقسیم کرده‌ایم .
۱ – ۳ توریسم عادی ، نوعی از توریسم است که مقصد انتخابی آن الزاماً با طبیعت سروکار نداشته باشد این نوع توریسم را می‌توان به نوبه خود در چند نوع فرعی تر تقسیم کرد :
الف )توریسم تاریخی و باستانی ب) توریسم زیارتی ج ) توریسم فرهنگی
د)توریسم ورزشی دیدار بستگان و آشنایان
۴- توریسم طبیعت گرا
این نوع از توریسم به اشکال عمده ای تقسیم می‌شود که عبارت‌اند از :
توریسم ساحلی ، ماجرا جویانه ، مصرفی ، محصور ، سلامت ، اکوتوریسم .
دکتر سیمین ارمغان در کتاب توریسم و نقش آن در جغرافیا توریسم را چنین تقسیم بندی می‌کند .
۱ – گردشگاه‌ها که خودبه دونوع گردشگاه‌های جامع و شهرهای گردشگاهی تقسیم می‌شود .
۲ – گردشگری بومی ۳- گردشگری کوچ ۴ – تورهای پیاده روی و دوچرخه سواری
۵- توریسم اقامتی ۶ – توریسم مبتنی برحمل ونقل ۷ – گردشگری جوانان
۸- گردشگری قومی ۹- گردشگری نوستالژیک ۱۰- گردشگری بوم زیستی
۱۱- توریسم درمانی ۱۲- توریسم علمی –فرهنگی وسیاسی ۱۳- توریسم کشاورزی
۱۴- گردشگری شهری ۱۵ – گردشگری فرهنگی .
در تدوین طرح سیاست جهانگردی شناخت شکل‌های مختلف توسعه جهانگردی مرتبط با انگیزه های خاص مسافرتی که بتوان برای کشور یا منطقه در نظر گرفت حائزاهمیت است .شکل‌های جهانگردی که در بخش‌های زیر شرح داده خواهدشد عمدتاً آن اشکالی هستند که شیوه برنامه ریزی شده توسعه رانشان می‌دهند .برخی از این شکل‌ها نیز به طور خود برش توسعه یافته‌اند .
- تفریحگاه ، این نوع تفریحگاه معمولاً دامنه وسیعی از خدمات وامکانات جهان گردی از جمله امکانات تفریحی و استراحتی را ارائه می‌کند . این تفریحگاه به تفریحگاه یکپارچه ، شهری تقسیم می‌شود .
- جهانگردی با انگیزه خاص و جهانگردی ماجراجویانه است .
جهانگردی با انگیزه خاص به جهانگردی اشاره می‌کند که معمولاً در گروه‌های کوچک برای یادگیری و کسب تجربه درباره ویژگی خاص یک منطقه به آنجا سفر می‌کنند . این موضوعات خاص مورد علاقه غالباً به علائق حرفه ای /شغلی یا تفننی درازمدت جهانگردی مرتبط است . این شکل از جهانگردی نوعی توسعه از جهانگردی در مقیاس کوچک و غیر معمولی است از جمله :
۱ – جهان گردی روستایی –گروه‌های کوچکی از جهانگردان در روستاهای سنتی وغالباً دور افتاده یا نزدیکی آن‌ها اقامت می‌کنند و درباره زندگی روستایی و محیط محلی شناخت پیدا می‌کنند.
۲ – جهانگردی مزرعه یا کشاورزی – جهانگردان در خانواده‌های مزرعه نشین اقامت و درباره فعالیت مزرعه داری دانش کسب می‌کنند ، یا با اقامت در مزارع گرمسیری درباره زندگی فعالیت‌های مردم آنجا اطلاعاتی می‌آموزند .
۳ – گردش‌های راهپیمایی ودوچرخه سواری – جهانگردی که باپای پیاده یا بوسیله دوچرخه مسافرت در مهمانخانه ها ، مهمانپذیرها ومنازل شخصی اقامت می‌کنند با مردم محلی آشنا می شوندو شناختی از فرهنگ و محیط آنان پیدا می‌کنند .
۴ – جهانگردی بوم شناختی (اکوتوریسم ) (شکلی کنترل شده از جهانگردی طبیعت ) – جهانگردانی که در مناطق طبیعی همراه با راهنماهای محلی پیاده روی ، یا قایق سواری می‌کنند و راهنماها به آن‌ها درباره گیاهان جانوران ومحیط زیست توضیح می‌دهند .

 

    1. – گردشگری برنامه‌های کمک به اجتماع – گروه‌های کوچکی از جهانگردان ، غالباً سازمان‌های اجتماعی درکشور هایشان ، از یک منطقه بازدید می‌کنند وبا یک پروژه خاص عمرانی مانند احداث خانه‌های ارزان قیمت با ساخت منبع آب دهکده به مردم محلی یاری می‌رسانند .

 

- جهانگردی حمل ونقل آبی = مسافرت با کشتی‌های تفریحی ، قایقرانی در رودخانه‌ها و کانال‌ها که تمام این‌ها در برخی مناطق دنیا بسیار محبوبیت دارند .
- جهانگردی مسکونی – احداث انواع مختلف مسکن ، ایجاد امکانات خدمات مرتبط و استفاده از این خانه‌ها به عنوان محل اقامت برای جهانگردانی که تعطیلات یا دوران بازنشستگی خودرا می‌گذرانند .
- جهانگردی اردویی و کاروانی – توسعه امکانات اردویی ، معمولاً نزدیک یک جاذبه یا محل تفریحی – ورزشی مهم ، و احداث محل‌هایی برای توقف کاروان‌ها وخودروهایی تفریحی نزدیک بزرگراه‌ها یا جاذبه‌ها
- جهانگردی با گرایش به حمل ونقل – هتل‌ها و سایر امکانات وخدمات مستقر در کنار مراکز مهم حمل ونقل ، به ویژه فرودگاه‌ها برای مسافران رهگذر .
- جهانگردی جوانان – مسافرت جوانان و دانشجویان برای یادگیری ،ورزش وتفریح سالهاست که به عنوان شکلی از جهانگردی تثبیت شده است ودرحال حاضر در بسیاری از کشورها این نوع جهانگردی تشویق می‌شود .
- جهانگردی مذهبی – مسافران زائران به اماکن مهم مذهبی ،مانند سفر حج به مکه و بازدید از واتیکان در رم واراناسی درهند ،در بعضی کشورها بسیارمهم است .
- جهانگردی قومی – این نوع جهانگردی به اشخاصی اشاره می‌کند که از محل تولد خودشان یا اجداشان بازدید می‌کنند .
- جهانگردی نوستالژیک = این نوع جهانگردی مرتبط با اشخاصی است که از جاهایی دیدن می‌کنند که قبلاً در آنجا فعالیتی داشته‌اند .( بازدید رزمندگان از مناطق جنگی ) .سازمان جهانی جهانگردی ، ۱۳۹۰

 

    • مفهوم وتعریف اکوتوریسم

 

برای اکوتوریسم تعاریف متعددی ارائه شده است که دراینجا به چند مورد اشاره می‌شود .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:06:00 ق.ظ ]




«ما از رحمت خویش به او برادرش هارون را که پیامبر بود عطا کردیم».
۲٫وزارت
دومین مقام حضرت هارون مقام وزارت بود. وزیر کسی است که بار سنگین مسؤولیت امیر را به دوش می‌کشد و انجام آن را بر عهده می‌گیرد. در قرآن می‌خوانیم که حضرت موسیA به خداوند فرمود:
«وَ لَقَد آتَینا مُوسَیَ الکِتابَ وَ جَعَلنا مَعَهُ أخاه هارونَ وَزِیرا»[۲۳۸].
«و هر آینه ما به موسی کتاب دادیم و برادرش هارون را وزیرش قرار دادیم»
۳٫خلافت
یکی دیگر از مقام‌های حضرت هارون مقام خلافت او از موسی است. خداوند این مقام را چنین بیان می‌فرماید:
«وَ قَالَ مُوسَی لِاَخِیهِ هارُونَ اخلُفنِی فِی قَومِی وَ أصلِح وَ لا تَتَّبِع سَبِیلَ المُفسِدینَ»[۲۳۹].
و موسی به برادرش هارون گفت: در میان قومم جانشین من باش و اصلاح کن و از راه مفسدان پیروی نکن.
با توجه به این آیه روشن می‌شود که موسی برادرش هارون را به طور مطلق و بدون هیچ قید و شرطی خلیفه خود قرار میدهد؛یعنی هارون در تمام آن چه که موسی بر عهده داشته است، جانشین او بود. پس هرگاه موسی غایب شد، همو باید جانشین باشد، چه در دوران حیات او و چه در زمان پس از وفات او. مهم این نیست که هارون چند روز خلافت کرده است، مهم آن است که این صلاحیت و مقام را داشته است.
شاهد این مطلب هنگامی است که بنا بود مناجات موسی سی روز به طول انجامد، ولی ده روز دیگر به آن افزوده شد. این بدان معناست که خلافت هارون محدود به سی روز نبوده است، بلکه هر زمانی که موسی غایب باشد، او خلیفه خواهد بود.
۴، ۵ و ۶٫ وزارت، مشارکت در رسالت و تکیه گاه محکم
چهارمین، پنجمین و ششمین مقام حضرت هارون از منظر قرآن مقام خویشاوندی او با حضرت موسی است و این که هارون در رسالت حضرت موسی شریک بوده و تکیه گاه او بوده است.
«وَ اجعَل لِی وَزِیرَا مِن أهلِی هارُونَ أخی وَ اشدُد بِهِ أزرِی و أشرِکه فِی أمرِی»[۲۴۰].
و برای من وزیری از خاندانم قرار بده، برادرم هارون را و او را تکیه گاه محکمی برای من قرار بده و در کار من شریک گردان.
پایان نامه
طبق آن چه که در حدیث منزلت آمده است، پیامبر اکرم۶ با این بیان تمام مقام‌ها و منزلت‌های هارون به جز منصب نبوت و پیامبری را برای امیر المؤمنینA اثبات نموده است.

۷-۲-۳٫ پاسخ به عدم تواتر:

نخستین شبههای که قوشچی به محقق طوسی مطرح می‌کند، این است که این حدیث بر خلاف ادعای شیعه متواتر نیست. البته قوشچی در بیان این ایراد از پیشینیان خود پیروی کرده است، زیرا پیش از او برخی از بزرگان اهل سنت؛ مانند تفتازانی در شرح المقاصد فی علم الکلام[۲۴۱] این شبهه را مطرح کردهاند.بزرگان شیعه نیز هم زمان با طرح این شبهه به پاسخ و رد آن اقدام نمودند. اینک اجمالی از این پاسخ‌ها در زیر می‌آید.
۱٫تواتر حدیث منزلت از منابع اهل سنت و طبق مبانی آنها قابل اثبات است. برخی از بزرگان شیعه در این راه کوشیدهاند و تواتر این حدیث را از منابع اهل سنت و طبق مبانی آنها اثبات کردهاند که میر حامد حسین هندی از جمله آنهاست. وی در کتاب گرانقدر «عبقات الانوار فی امامه ائمه الاطهار» تواتر این حدیث را اثبات کرده است[۲۴۲].
حدیث منزلت را بیش از بیست نفر از اصحاب پیامبر اکرم۶ روایت کرده اند[۲۴۳]. این اصحاب عبارتند از:
۱٫امیر المؤمنین علیA 2.عبدالله بن عباس ۳٫جابر بن عبد الله انصاری ۴٫عبدالله بن مسعود ۵٫سعد بن ابی وقاص ۶٫عمر بن خطاب ۷٫ابوسعید خدری ۸٫ براء بن عازب ۹٫ جابر بن سمره ۱۰٫ ابوهریره ۱۱٫ مالک بن حویرث ۱۲٫زید بن ارقم ۱۳٫ ابورافع ۱۴٫ حذیفه بن اسید ۱۵٫ انس بن مالک ۱۶٫ عبد الله بن ابی اوفی ۱۷٫ ابو ایوب انصاری ۱۸٫ عقیل بن ابی طالب ۱۹٫ حبشی بن جناده ۲۰٫ معاویه بن ابی سفیان.
توجه به این نکته لازم است که همان طور که در بحث حدیث غدیر گذشت، اهل سنت روایتی را که چهار نفر یا هشت نفر یا ده نفراز صحابه روایت کرده باشد، متواتر می‌دانند، پس حدیث منزلت را باید به طریق اولی متواتر بدانند.
۲٫بسیاری از بزرگان اهل سنت به تواتر این حدیث تصریح کردهاند.
ابن عبد البر در کتاب الاستیعاب، درباره این حدیث مینویسد: این حدیث از معتبر ترین و صحیح ترین روایات است.
محمد بن یوسف کنجی شافعی در «کفایه المطالب فی مناقب علی بن ابی طالبA» بعد از ذکر حدیث منزلت می‌گوید:
«قلت هذا حدیث متفق علی صحته رواه ائمه الاعلام الحفاظ کابی عبدالله البخاری فی صحیحه و مسلم بن الحجاج فی صحیحه و ابو داود فی سننه و ابو عیسی الترمذی فی جامعه و ابو عبدالله النسائی فی سننه و ابن ماجه فی سننه و اتفق الجمیع علی صحته و صار ذلک اجماعا منهم»[۲۴۴].
این عبارت تصریح است به این که این حدیث در میان اهل سنت، از احادیث متواتر می‌باشد.
سیوطی نیز در کتاب «قطف الازهار المتناثره فی الاخبار المتواتره» که در بیان احادیث متواتر است این حدیث را آورده است.
۳٫بسیاری از مشاهیر اهل سنت این حدیث را در کتب خود آورده‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌شود:
۱٫محمد بن اسماعیل بخاری در صحیح ۲٫ مسلم نیشابوری در صحیح ۳٫ ابن ماجه قزوینی در صحیح ۴٫ ابو حاتم بن حبان در صحیح ۵٫ محمد بن عیسی ترمذی در صحیح ۶٫ ابن سعد مصنف الطبقات الکبری ۷٫فخر رازی مصنف تفسیر کبیر ۸٫ ابو عبد الله حاکم نیشابوری مصنف المستدرک علی الصحیحین و بسیاری دیگر از بزرگان اهل تسنن.
همان گونه که گفته شد، این حدیث در دو کتاب مهم و معتبر اهل سنت؛ یعنی صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است. قوشچی نیز با وجود این که بر حدیث غدیر اشکال میگرفت که در صحیح بخاری و مسلم نیامده است و آن را دلیلی بر ضعف آن به حساب می‌آورد، ولی درباره حدیث منزلت این ایراد را طرح نمیکند.
بنابراین؛ حدیث منزلت افزون بر این که نزد دانشمندان شیعه امامیه متواتر است، در نزد اهل سنت نیز از احادیث صحیح، بلکه از احادیث متواتر به شمار می‌آید.
۴٫جواز احتجاج به حدیث منزلت بر فرض عدم تواتر
هر کسی که تعصب را کنار گذارد و انصاف و حق گویی در پیش گیرد به تواتر حدیث منزلت باید اقرار و اعتراف داشته باشد، زیرا سند و شهرت حدیث منزلت از بسیاری از احادیثی که اهل سنت به تواتر آن قائل هستند، قویتر است. با این همه با قطع نظر از تواتر این حدیث نیز احتجاج شیعه به این حدیث برای اثبات امامت بلافصل حضرت علیA جایز است.
وجوهی که برای جواز استدلال به این حدیث بر فرض عدم تواتر آن می‌باشد، عبارت است از:
۱٫این حدیث در نزد شیعه متواتر می‌باشد و بسیاری از اعلام اهل سنت نیز آن را روایت کرده‌اند. حدیثی که در چنین موقعیتی باشد، مفید یقین است از این رو تمسک به آن جایز می‌باشد.
۲٫اهل سنت استدلال به خبر واحد را جایز میدانند. منشا خلافت ابوبکر در نزد اهل سنت هم خبر واحد می‌باشد، زیرا حدیث «الائمه من قریش» را تنها ابو بکر در جریان سقیفه نقل کرد و با این خبر واحد برخی از مدعیان را کنار زد.
۳٫همان گونه که پیشتر گفته شد، حدیث منزلت در صحیح بخاری و مسلم آمده است و اهل سنت این دو کتاب را تالی تلو قرآن و احادیث آن را قطعی می‌دانند.
میر حامد حسین آورده است:
«صحت احادیث صحیحین قطعی است نزد ابن صلاح و ابو اسحاق و ابو حامد اسفراینیین و قاضی ابو الطیب و شیخ ابو اسحاق شیرازی و ابو عبد الله حمیدی و ابو نصر عبد الرحیم بن عبد الخالق و سرخسی حنفی و قاضی عبد الوهاب مالکی و ابویعلی و ابن الزاغونی حنبلیین و ابن فورک و اکثر اهل کلام اشعریه و اهل حدیث قاطبه و همین است مذهب سلف سنیه عامه و نزد محمد بن طاهر مقدسی هم احادیث صحیحین قطعی الصحه است بلکه آن چه بر شرط شیخین باشد نیز بالقطع صحیح است چه جای خود احادیث شیخین و بلقینی استاد عسقلانی و ابن تیمیه و ابن کثیر شامی و ابن حجر عسقلانی و علامه سیوطی و ابراهیم بن حسن الکردی الکورانی و شیخ احمد بن محمد بن احمد نخلی و شیخ عبد الحق دهلوی و شاه ولی الله نیز قائل به قطعیت صحت احادیث صحیحین‌اند علامه سیوطی در تدریب الراوی شرح تقریب النواوی گفته «و اذا قالوا صحیح متفق علیه او علی صحته فمرادهم اتفاق الشیخین لا اتفاق الامه قال ابن الصلاح لکن یلزم من اتفاقهما اتفاق الامه علیه لتلقیهم له بالقبول»[۲۴۵].

۸-۲-۳٫ بررسی شبهه عدم عمومیت «منزله هارون»:

قوشچی نیز به تبع تفتازانی[۲۴۶] و برخی دیگر منکر عام بودن «منزله هارون» است.قوشچی میگوید: چون استثنا در این حدیث منقطع است نمی‌توان آن را دلیل عام بودن منزلت قرار داد.
جواب این است که:
۱٫وجود بالفعل استثنا دلیل بر عام بودن نیست، بلکه علمای بسیاری تصریح کرده‌اند که صحت استثنا دلیل عمومیت است و لو استثنایی در کلام صورت نگرفته باشد.
«صحهالاستثناء معیار العموم»؛ یعنی این که: اگر در عمومیت لفظی تردید شود، از آن استثنا می‌کنیم اگر استثنا صحیح بود عمومیت آن لفظ اثبات می‌شود و الا لفظ عام نخواهد بود پس علم به صحت استثنا در علم به عموم کفایت می‌کند[۲۴۷].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:05:00 ق.ظ ]




 

      1. اگر مقدار برابر با ۱ باشد، مستقل از این­که تعمیر و نگهداری در چه بازه­ای زمان­بندی شود، واحد تولیدی همواره، سودی به مقدار متوسط سود به­دست خواهد آورد. همان­طور که در شکل (۳-۲) نشان داده شده است، شروع عملیات تعمیر و نگهداری در بازه­ی زمانی منجر به بیشترین سود کل خواهد شد، بنابراین این بازه مناسب­ترین زمان برای شروع عملیات تعمیر و نگهداری می­باشد. درحالی­که شروع عملیات تعمیر و نگهداری در بازه­ی زمانی منجر به کمترین سود کل خواهد شد، بنابراین این بازه­ بدترین زمان برای شروع عملیات تعمیر و نگهداری می­باشد. در حالتی که مقدار برابر ۱ می­باشد، اگر تعمیر و نگهداری در بازه­ی زمانی زمان­بندی شود، شرکت تولیدی به همان اندازه که سودش را نسبت به سود میانگین افزایش می­دهد، باید به بهره­بردار مستقل سیستم پول پرداخت کند. همین­طور، اگر تعمیر و نگهداری در بازه­ی زمانی زمان­بندی شود، شرکت تولیدی به همان اندازه که سودش را نسبت به سود میانگین از دست می­دهد، از بهره­بردار مستقل سیستم غرامت دریافت می­ کند.بنابراین در این حالت، فارغ از این­که واحد تولیدی در چه بازه­ای برای تعمیرات از مدار خارج شود، واحد تولیدی همواره سودی معادل با متوسط سود خواهد داشت.

    دانلود پایان نامه

 

    1. اگر مقدار بزرگ­تر ۱ باشد، واحد تولیدی بخشی از سودش را برای به­دست آوردن بازه­ی تعمیر و نگهداری مطلوب، از دست می­دهد.

 

    1. اگر مقدار در بازه­ی صفر تا یک باشد ، واحد تولیدی به­دنبال کسب سود بیشتر به­واسطه­ ارائه­ پیشنهاد خرید تعمیرات کمتر می­باشد. اما این کار همراه با دو خطر می­باشد. اول، این کار خطر این­که واحد تولیدی به بازه­ی مطلوبش برای تعمیر و نگهداری دست نیابد را افزایش می­دهد، زیرا هرچه پیشنهاد خرید تعمیرات کم­تر باشد، طبق مدلی که در بخش بعد برای بهینه­سازی ارائه می­ شود، احتمال انتخاب شدندش کم­تر می­ شود. خطر دوم این است که اگر تعمیر و نگهداری واحد تولیدی در بازه­هایی که برایش مطلوب نمی ­باشد زمان­بندی شود، غرامت کم­تری را دریافت می­ کند.

 

راهکار ارائه ­شده در رابطه (۳-۲۱) انعطاف لازم را برای شرکت­های تولیدی فراهم می­ کند تا سود و خطرشان را متعادل کنند. علاوه بر آن، بهره­بردار مستقل سیستم به کمک به پیشنهاد خرید تعمیرات ارائه ­شده توسط شرکت­های تولیدی، می ­تواند به وضوح از اشتیاق و عدم اشتیاق آن­ها برای خروج در یک بازه­ی زمانی اطلاع پیدا کند.
۳-۳- راهبرد هماهنگ­سازی زمان­بندی تعمیر و نگهداری
بهره­بردار مستقل سیستم بر اساس پیشنهاد خرید اعلام­شده از سوی تولیدکنندگان، یک برنامه­ی تعمیر و نگهداری در سطح سیستم تدوین می­نماید. این برنامه، رضایت تولیدکنندگان و امنیت سیستم را در نظر می­گیرد. علاوه بر آن سعی می­ شود که این برنامه به صورت بی­طرفانه و غیر­تبعیض­آمیز تهیه گردد، تا در افق زمانی مورد نظر برای تمامی طرفین بازار امکان­ پذیر، امن، قابل اطمینان و قابل قبول باشد.
این قسمت شامل سه بخش می­باشد. در بخش اول به بیشنه­سازی رضایت تولیدکنندگان پرداخته می­ شود، که این از اهداف بهره­بردار مستقل سیستم در فرایند هماهنگ­سازی زمان­بندی تعمیر و نگهداری می­باشد. در بخش دوم به مسئله­ کفایت سیستم پرداخته می­ شود. در بخش سوم به تشریح روش الگوریتم ژنتیک برای حل مدل پیشنهادی که یک مسئله­ بهینه­سازی است، پرداخته می­ شود.
۳-۳-۱- بیشینه کردن رضایت تولیدکنندگان
بر اساس مدل پیشنهادی، یکی از اهداف بهره­بردار مستقل سیستم، بیشینه­سازی رضایت تولیدکنندگان می­باشد. بنابراین بر طبق پیشنهاد خرید تعمیرات ارائه ­شده توسط تولیدکنندگان، بهره­بردار مستقل سیستم زمان­بندی تعمیر و نگهداری واحدها را طوری تنظیم می­ کند که رضایت تولیدکنندگان بیشینه گردد. به عبارت دیگر، هدف اول بهینه کردن رضایت تولیدکنندگان به علاوه تضمین بی­طرفی در فرایند هماهنگ­سازی می­باشد. بنابراین، تابع هدف اول مسئله را می­توان به­صورتی که در ادامه می ­آید، تعریف کرد [۲۰]:

 

(۳-۲۲)  

که در آن، تعداد بازه­های مجاز برای خروج واحد تولیدی و تعداد واحدهای تولیدی کاندید برای خروج و یک ضریب ثابت می­باشد. درجه رضایت واحد تولیدی در بازه زمانی می­باشد. نشان­دهنده بازه­ی شروع تعمیر و نگهداری واحد تولیدی می­باشد، اگر در عملیات تعمیر و نگهداری در بازه زمانی شروع شود ۱، و در غیر این­صورت ۰ می­باشد.
تابع هدف مطرح­شده در (۳-۲۲) دارای دو بخش می­باشد که شامل پیشنهاد خرید تعمیرات و درجه­ رضایت واحدهای تولیدی می­باشد. در عبارت (۳-۲۲) با انتخاب یک مقدار بزرگ برای ، تابع هدف بیشتر از درجه­ رضایت تاثیر می­پذیرد، که این تضمین می­ کند واحدهای منفرد با احتمال بیشتری می­توانند به بازه­های خروج دلخواه­شان دست پیدا کنند. به علاوه، در (۳-۲۲) تاکید شده است که اگر درجه­ رضایت برای برنامه ­های خروج مختلف، یکسان بودند، آنگاه بهره­بردار مستقل سیستم بر­اساس پیشنهاد خرید تعمیرات زمان­بندی تعمیر و نگهداری واحدها را تعیین می­ کند. تابع هدف (۳-۲۲) محدود به قیود زیر می­باشد.

 

(۳-۲۳)  
(۳-۲۴)  
(۳-۲۵)  
(۳-۲۶)  
(۳-۲۷)  

که در آن­ها، و به­ترتیب نشان­دهنده بهترین و بدترین بازه­ی زمانی برای خروج واحد تولیدی می­باشند. نشان­دهنده بازه­هایی می­باشد که واحد تولیدی برای تعمیرات از مدار خارج می­باشد، اگر واحد تولیدی در بازه زمانی از مدار خارج باشد ۱، و در غیر این­صورت ۰ می­باشد. طول دوره­ تعمیر و نگهداری واحد تولیدی ­می­باشد.
رابطه­ های (۳-۲۳) الی (۳-۲۵) نشان­دهنده درجه­ رضایت واحدهای تولیدی منفرد می­باشند، که بیان­گر تمایل تولیدکنندگان برای خروج در هر بازه می­باشد و رعایت انصاف در فرایند هماهنگ­سازی را تضمین می­ کند. رابطه­ های (۳-۲۳) و (۳-۲۴) به ترتیب بهترین و بدترین بازه برای شروع تعمیر و نگهداری واحد تولیدی را تعیین می­ کنند. سپس، درجه­ رضایت واحدهای تولیدی در سراسر بازه­های موجود را می­توان از طریق (۳-۲۵) حساب نمود، که در واقع از نرمال­سازی پیشنهاد خرید تعمیرات بدست می ­آید. بنابراین درجه­ رضایت واحدهای تولیدی در هر بازه­ی زمانی، عددی بین ۰ و یک می­باشد. قید (۳-۲۶) رابطه­ بین و را نشان می­دهد. این رابطه پیوستگی و طول دوره­ تعمیر و نگهداری واحد تولیدی را تضمین می­ کند. قید (۳-۲۷) تعداد بازه­های مجاز برای خروج واحد تولیدی را نشان می­دهد.
شایان ذکر است، از آن­جایی­که هدف اصلی این کار، ارائه­ یک مدل چندمرحله­ای برای هماهنگ­سازی زمان­بندی تعمیر و نگهداری واحدهای تولیدی، با در نظر گرفتن کفایت سیستم و رضایت تولیدکنندگان می­باشد، از پرداختن بیش از حد به قیود مختلف مسئله­ تعمیر و نگهداری اجتناب شده است. بنابراین علاوه بر قیود مطرح­شده در این بخش، قیود بیشتری را نیز می­توان برای این مسئله در نظر گرفت، مانند تقدم و اولویت در تعمیر و نگهداری دو یا چند واحد تولیدی، هم­زمانی تعمیر و نگهداری دو یا چند واحد تولیدی، عدم هم­زمانی تعمیر و نگهداری چند واحد تولیدی و غیره. در رابطه نحوه­ مدل­سازی این قیود می­توان به مراجع [۱۲ و ۱۳] مراجعه کرد.
مدل ارائه ­شده در (۳-۲۲) الی (۳-۲۷) از نظر محاسباتی ساده، شفاف و تضمین­کننده­ رضایت و سود تولیدکنندگان می­باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:05:00 ق.ظ ]