لیندبرگ، با بهره گیری از تعاریف پروفسور هاس، در کتابی که در باره جامعه اقتصادی اروپا نگاشته، واژه همگرایی را به ترتیب زیر معنی کرده است.
-
- فراگردی که بر اساس آن دولت ها از اشتیاق و توانایی هدایت سیاستهای کلیدی داخلی و خارجی به صورت مستقل از یکدیگر انصراف جسته و در عوض کوشش میکنند، این تصمیمات را به صورت مشترک اتخاذ یا به مرکز جدید تصمیم گیری واگذار کنند(مشیرزاده،32:1384).
-
- فراگردی که به موجب آن بازیگران سیاسی در قلمروهای متعدد و مشخص متقاعد میگردند که، انتطارات و فعالیتهای سیاسی خود را به یک مرکزیت جدید واگذار نمایند.
2-17- عوامل و زمینههای همگرایی
به عقیده بیشتر صاحبنظران در روند همگرایی بایستی تصمیم گیری از مراکز متعدد قبلی به سوی یک مرکز واحد سوق داده شود و بدین لحاظ میتوان گفت؛ همگرایی فرایندی است که طی آن دولتها یا واحدهای سیاسی مستقل و جدا از هم بایستی به طور داوطلبانه و آگاهانه در این جهت حرکت کنند و برای به حداکثر رساندن همگرایی، حداقل از قسمتی از حاکمیت ملی و اعمال آن جهت دسترسی به پاره ای از اهداف مشترک صرف نظر و حتی الامکان از عوامل اختلاف زایی چون؛ وفاداریهای افراطی ملی، احساسات شدید ناسیونالیستی، گرایشهای سیاسی و پایبندی صرف به منافع ملی کاسته و با گسترش همکاریهای مختلف فنی، تکنیکی، اقتصادی، تجاری، فرهنگی و سیاسی زمینه ثبات و گرایش به سوی اتحاد میان کشورهای یک منطقه را فراهم آورند. همگرایی منطقه ای به معنی در هم آمیزی اقتصادی، سیاسی و استراتژیک کشورها در منطقه ی ویژه ای برای پدید آوردن یک نظام منطقه ای یک پارچه است. در حال حاضر اتحادیه اروپا تنها نمونه واقعی همگرایی منطقه ای است.(مجتهد زاده،205:1381)
شکل گیری فرایند همگرایی و پدیدار شدن یک گروه بندی و تشکل بین المللی و منطقه ای، نیازمند وجود زمینه ها و عوامل خاصی است که عمده ی آنها به شرح زیر است.
-
- ویژگیهای مشترک فرهنگی، تاریخی، مانند: زبان، تجربه تاریخی، ایدئولوژی، دین و مذهب، نژاد، قومیت، خاندان و آداب و رسوم مشترک.
-
- وحدت طبیعی و جغرافیایی و برخورداری از واحدهای جغرافیایی متمایز و یکپارچه مانند: شبه جزیره، خلیج، جزیره، فلات، قاره، دریا، اقیانوس، شبه قاره و…مانند اتحادیه پاسیفیک، نفتا، سازمان وحدت آفریقا، شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه کشورهای دریای سیاه.
-
- تهدیدی مشترک اعم از تهدید امنیتی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و… .
-
- علائق، منافع و نقش مشترک مانند: گروه8(صنعتی ها)، بازار مشترک اروپا، اوپک و… .
-
- نیازها و وابستگی ها ی متقابل در زمینههای مختلف، مانند: آ سه آن و اکو.
-
- قدرت مسلط و نیروهای سیاسی و ژئوپلیتیک برتر که نقش تأسیس و رهبری همگرایی را بر عهده میگیرند، مانند: کشورهای استعمارگر، قدرتهای جهانی، قدرتهای منطقه ای و… .
-
- روابط عاطفی و سیاسی رهبران کشورها مانند: فدراسیون امارات متحده عربی.
-
- وابستگیهای تمدنی مانند: تمدن اسلامی، تمدن اروپایی، تمدن اسلاوی و … .
زمینه ها و عوامل مزبور به صورت انفرادی و یا جمعی(ترکیبی)، تأثی تعیین کننده ای بر شکل گیری فرایند همگرایی و پدیدار شدن تشکلهای جهانی و بین المللی و منطقه ای دارند(حافظ نیا و زرقانی،139:1391).
2-18- ویژگیهای همگرایی
همگرایی به عنوان فرایندی که طی آن واحدهای سیاسی به صورت داوطلبانه از اعمال اقتدار تام خویش برای رسیدن به هدفهای مشترک صرف نظر کرده و از یک قدرت فوق ملی پیروی میکنند، دارای ویژگیهای هستند که میتوان آنها را به شکل ذیل عنوان کرد:
-
- موضوع اصلی حاکمیت و قدرت واحدهای سیاسی بسیار مهم است.
-
- انگیزه اصلی همگرایی دسترسی آنها به منافع و امکاناتی است که قبل ازآن غیرممکن مینمود.
-
- همگرایی در کوتاه مدت شیوه ای برای حل و فصل درگیریهای منطقه ای و بین المللی است و در درازمدت باعث بسط و گسترش انترناسیونالیسم میشود.
-
- مسایلی مانند: نقش نهادها، نخبگان، کم و کیف مبادلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، حرکتهای یکپارچه، موضوعات مشترک نظریه پردازان همگرایی هستند.
-
- از نظر تاریخی از اوایل قرن 17م. به دنبال هر مناقشه ای در اروپا، موضوع همگرایی با ایجاد فدراسیون تحقق یافته است(طاهری موسوی،103:1387).
2-19- مفهوم واگرایی
واگرایی به عنوان احساس جدایی بالقوه و بالفعل اقوام با تمام یا بخشی از عناصر تشکیل دهنده کشور است. به طوری که آنها به جای احساس تعلق به ملت، سرزمین و حکومت با عناصری مانند: زبان، سرزمین قومیو حتی کشورها و مناطق همسایه احساس تجانس ساختاری نموده و در پی ایجاد حکومتی برآمده از هویت قومیخود یا الحاق به کشور همسایه هستند. واگرایی برحسب نوع هدف به درجات مختلفی قابل تقسیم است که از جمله آنها میتوان واگرایی سیاسی، واگرایی سرزمینی و یا واگرایی شناور میان سیاسی و سرزمینی نام برد(عبدی،111:1391).
واگرایی ملّی به معنای آن کنش اجتماعی است که در اثر عوامل پیدا و پنهان در ساختار اجتماعی و قدرت سیاسی حاکم، مانع همبستگی سیاسی – اجتماعی و حیات ملّی را تهدید میکند.همگرایی و واگرایی تابعی از تلقی کشورها و بازیگران و مردم نسبت به منافع ملی و جمعی یا فردی است. به عبارت دیگر فردی که تن به شرکت در فرایند همگرایی یا واگرایی نسبت به دولت مرکزی میدهد، به این میاندیشد که این عمل تا چه اندازه منافع او را تأمین و تهدیدات را از او دور میسازد. واگرایی در مقابل مفهوم همگرایی به کار میرود که منظور از آن عبارت است از: تفکیک و جدایی از همدیگر و دور شدن آنها از هدف مشترک و حرکت به سوی هدفهای خاص(حافظ نیا،373:1385).
2-20-عوامل مؤثر در ایجاد واگرایی
عوامل مختلفی زمینه ساز عدم تجانس و واگرایی در سطوح ملی، فراملی نقش آفرینی میکنند که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود.
2-20-1- اختلافات ارضی و مرزی
اختلافات ارضی و مرزی از مهمترین اختلافات دو جانبه و یا چند جانبه در بین قلمروهای ملی میباشد که علاوه بر تحمیل هزینههای انسانی و مالی بر کشورها زمینه مداخله و نفوذ قدرتهای بیگانه را نیز فراهم میسازد. در این مورد میتوان به اختلافات مرزی متعدد میان کشورهای حوزه جهان اسلام اشاره کرد که یکی از عوامل اصلی ایجاد آن وجود مرزهای تحمیلی در این قلمرو پهناور میباشد. به طوری که اکثر کشورهای خاورمیانه به ویژه منطقه حساس خلیج فارس با یکدیگر اختلافات مرزی حل نشده دارند. نکتهای که نباید از آن غافل شد این است که هرچه منطقه مورد اختلاف از لحاظ ارزشی مهم جلوه نماید، درگیری و منازعه با شدت بیشتری صورت میپذیرد. اختلافات ارضی و مرزی در جهان اسلام مانع بزرگی بر سر ایجاد همگرایی و تفاهم میان کشورهای اسلامیواتخاذ مواضع مشترک در برابر مسائل منطقه ای و بین المللی به حساب میآید(صفوی،201:1387).
از آنجا که خطوط مرزی اکثر کشورهای اسلامیواقع در خاورمیانه و شمال آفریقا توسط دولتهای استعمارگر(انگلستان، فرانسه و ایتالیا)، تعیین شده و در ترسیم آنها توجهی به مسائل قومی، تاریخی، فرهنگی و دفاعی نشده است، لذا امکان بروز درگیری میان کشورهای مزبور پیوسته وجود دارد، که این امر به طور مثال در جنوب شرق آسیا با این شدت مورد توجه نیست.در این راستا، در منطقه خلیج فارس که تنها بخش کوچکی از جهان اسلام را تشکیل میدهد، حدود 50 مورد اختلافات ارضی و مرزی میان 8 کشور این منطقه وجود دارد، که تاکنون اقدامیاز سوی این کشورها برای حل اختلافات مزبور به صورت مسالمت آمیز مشاهده نشده است.این امر به نوبه خود احتمال ایجاد تنش میان کشورهایمنطقه را تشدید می کند(جعفری ولدانی،11:1374).
2-20-2- ناسیونالیسم
ناسیونالیسم به وابستگی مردم یک منطقه که براساس یک احساس مشترک به وجود آمده گفته میشود این احساس مشترک ممکن است علل تاریخی، فرهنگی، نژادی، جغرافیایی و غیره داشته باشد. ناسیونالیسم در حقیقت ملاتی است که گروههای مختلف را به هم پیوند داده و واحدی به نام ملت را به وجود می آورد. (روشن و فرهادیان،242:1385)
میهن دوستی و دلبستگی به هویت میهنی مفاهیم غریزی و کهن هستند. ناسیونالیسم یا ملی گرایی مفهومیکاملاً سیاسی است که از سوی اروپای بعد از انقلاب صنعتی به جهان بشری معرفی شد. از نظر واژه شناسی ناسیونالیسم از ریشه ناسی(Nasci)آمده است این واژه لاتین متولد شدن معنی میدهد و نظریه تکاملی ایده ناسیونالیسم را تأیید میکند.(حافظ نیا و همکاران،210:1389)
اگر ناسیونالیسم بر مبنای برگشت به ارزشهای جاهلی و اساطیری باشد، ارتجاعی محسوب میشود و اگر بر مبنای یک احساس انسانی و فرهنگ خلاق باشد، مترقیانه خواهد بود. مفهوم ناسیونالیسم در قرن نوزدهم و بیستم به طور گسترده ای از اروپا به سایر نقاط و از جمله خاورمیانه انتشار یافت. افکار ناسیونالیستی به دلایلی چند در نیمه دوم قرن نوزدهم در خاورمیانه، گسترش یافت.
اول: افتتاح مدارس جدید درمصر، لبنان وسوریه
دوم: اختراع چاپ که به دنبال خود آگاهی از امور سیاسی را افزایش داده و مشوق احیای فرهنگی- ادبی شد.
سوم: تجزیه امپراطوریهای قدیم که به دنبال خود، خود مختاری گروههای ملی را به دنبال داشت.(درایسدل و بلیک،77:1386)
با شروع قرن بیستم ناسیونالیسم به یک قدرت عمده سیاسی در خاورمیانه تبدیل شد و تأثیرات آن زمانی به اوج خود رسید که ناسیونالیسم ترک، عرب، ایرانی و یهود به طور همزمان در این منطقه ظهور کردند، از عوامل اصلی که سبب بروز شکاف و اختلاف در میان شیعیان منطقه خاورمیانه شده، اندیشههای ناسیونالیستی پیروان این مذهب در کشورهای مختلف میباشد. تنوع نژادی و قومیشیعیان ساکن در منطقه خاورمیانه الهام بخش اندیشههای ناسیونالیستی در میان آنان گردیده و این امر واگرایی و فقدان وحدت مذهبی در بین آنان را به دنبال دارد. ویژگی عمومیناسیونالیسم تأکید بر برتری هویت ملی بر دعاوی مبتنی بر طبقه، دین و مذهب است و بر این اساس عوامل زبانی، فرهنگی وتاریخی مشترک به همراه تأکید بر سرزمین خاص، هویت بخش گروهی از مردم میشود.
بدین ترتیب ایدئولوژی ناسیونالیسم با تأکید بر نژاد و زبان در جهان اسلام که مرکب از انواع زبانها و نژادهای گوناگون است، یکی از عوامل اصلی واگرایی تلقی میگردد. تجارب تاریخی گویای این واقعیت است که حتی پان عربیسم از ادعای نهضت وحدت سراسری اعراب نتوانست در جوامع و کشورهای عربی ایجاد وحدت نماید و طی جنگهای اعراب اسرائیل و با شکست اعراب اعتبار خود را از دست داد. به طوری که در جریان جنگ 1991 آمریکا و متحدین با عراق برخی کشورهای عرب برای آزادی کویت به یک کشور دیگر عرب(عراق)، حمله ور شدند(صفوی،202:1387).
فصل سوم:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت