پروژه های پژوهشی درباره بدن زنانه و زندگی روزمره- فایل ۵ |
بحث و نتیجهگیری
۱۲۴
منابع فارسی
۱۳۶
منابع انگلیسی
۱۳۹
کلیات تحقیق
فصل اول:
طرح مسأله
امر روزمره دارای معانی متعدد و مبهمی است، ولی بهطورکلی میتوان بدین نکته اشاره کرد که بستر فرآیندهای پویایی مانند آشنا ساختن امر ناآشنا، نزاع بر سر پذیرفتن و رد کردن امور جدید و سازگاری با شیوههای متفاوت زیستن است. بنابراین، این ابهام و درعینحال نزدیک بودن امر روزمره به تجارب همه افراد، موجب آن نمیشود که امر روزمره امری آشنا و کاملاً شناخته شده و پیشپاافتاده باشد. از همین روست که بستر زندگی روزمره که در نگاه اول ممکن است چندان مهم و قابلتوجه به نظر نرسد، به محمل مطالعات عده زیادی از متفکران علوم انسانی و جایی برای فراهم آوردن مواد اولیه تحلیلهای جامعه شناختی بدل میشود.
یکی از مباحثی که تقریباً در نظرات بسیاری از افرادی که در باب زندگی روزمره کار کردهاند، مشترک است، بحث تضاد است که به شکلهای مختلفی همچون سرکوب، مخدوش کردن امر روزمره و یا با معانی دیگری مطرح میشود و میتوان از این عبارات نزدیک به هم (به لحاظ معنایی) چنین استنباط کرد که زندگی روزمره عرصهای است که در آن در هر لحظه کشمکش میان افراد و گروههای فرادست و فرودست جریان دارد، جریانی بیپایان که در آن فرادستان میکوشند تا قواعد بازی خود را به فرودستان تحمیل کنند.
برای تعدادی از نظریات، بحث کشمکش در زندگی روزمره به همین جا خاتمه مییابد، اما گرامشی[۱] با وارد کردن مفهوم «مقاومت» در ادبیات جامعهشناسی، نشان داد که رابطه میان ضعفا و اقویا به تحمیل و تسلط ختم نمیشود و افراد و گروههای فرودست در فرایند زندگی روزمره به خلق روشهایی برای مقابله با سرکوب و سلطه برمیخیزند و با اشکال مختلفی از مقاومت، عملاً رابطه را به نحوی معکوس میکنند.
بخشی از زندگی روزمره که پایان نامه حاضر قصد مطالعه آن را دارد، در واقع به رابطه بین زنان و بدنهایشان با جهان زندگی برمیگردد. بارزترین وجهی که زنان و مردان را از هم جدا میکند، بدنهای فیزیکی آنان است و این تمایز تا حدی بدیهی و مشهود جلوه میکند که تا چندی پیش آن را صرفاً به مثابه یک تمایز زیستی در نظر میگرفتند و برای آن قائل به ابعاد اجتماعی نبودند. با طرح مباحثی از سوی متفکرانی چون فوکو[۲]، دوسرتو[۳] و دیگران است که بدن جزء مباحث اجتماعی میشود و عملاً برای کالبد آدمی وجه اجتماعی تصور میگردد.
به دلیل نوع جامعهپذیریهای متفاوتی که در تربیت و اجتماعی کردن دختران و پسران از سنین ابتدایی رشد تا آخرین مراحل جامعهپذیری در پیش گرفته میشود، دو بدن زنانه و مردانه که در ابتدا جز در موارد خرد و ناچیزی متفاوت نیستند، به دو پدیده مجزا که کاملاً مشخصات متفاوتی دارند، تبدیل میشوند و در واقع این دو بدنِ به لحاظ اجتماعی زن و مرد شده، با آن بدنهای فیزیکی مؤنث و مذکر فاصله زیادی دارند که این فاصله را مرهون سیستمهای اجتماعی تعریفکننده ارزشها و هنجارها هستند. بنابراین زن؛ به عنوان بخش مهمی از زنانگی خویش با بدنی اجتماعی شده مواجه میشود که آن را به مثابه شیئی بیرون از خود درک میکند و در اثر زندگی با این بدن، با مسائل و مشکلاتی مواجه میشود که خاص او و همجنسانش است و مردان در آنها شریک نیستند.
زنان در مقابل بدن خود و پیامدهای اجتماعی زیستن با بدن زنانه، به راههای مختلفی متوسل میشوند. در تعدادی از موارد، راهحل زنان اطاعت است. در برخی عرصههای اجتماعی، اطاعت جای خود را به راهحل مقاومت میدهد. زنان در بسیاری از موارد در مقابل الزامهای بدن زنانه خود به مقاومت دست میزنند و نظامهایی را که به تعریف ارزشها و هنجارها برای بدن زنانه پرداختهاند، واژگون میکنند یا راههایی برای فرار از دست آنها پیدا میکنند. این مقاومتها معمولاً دربردارنده نوعی خلاقیت هم هست. خلاقیت زنان در مواجهه با بدنهایشان را در مواردی مثل سبکهای آرایش و پوششی که انتخاب میکنند، مدیریت بدن، رفتارها و ژستهای بدن و چهرهای که انتخاب میکنند و … میتوان دید.
در این رساله قصد ما این است که نقاطی از زندگی روزمره را که در آن زنان از سیستمهای ارزشی و هنجاری مربوط به بدنهایشان اطاعت میکنند یا در مقابل آن به مقاومت میپردازند را نشان دهیم و انواعی از خلاقیت را که در مقاومت کردن زنان وجود دارد، بیابیم. به همین دلیل، به سراغ نقاطی از زندگی فردی و اجتماعی زنان میرویم که در آن نقاط حضور بدن زنانه پررنگتر میشود، مثل انواع آرایشهایی که زنان بر صورت و بدن خود انجام میدهند، لباسهایی که میپوشند، فضاهای اجتماعی که در آن حضور فیزیکی مشخصی دارند و ….
ضرورت و اهمیت تحقیق
شناخت زندگی روزمره جامعه ایرانی، علیرغم اهمیت زیادی که میتواند داشته باشد و نقش بزرگی که میتواند در پیشبرد جامعهشناسی ایفا کند؛ کاری است که بسیار کم صورت گرفته و جای زیادی برای کار و تحقیق و نیز رشد و توسعه دارد. رساله حاضر، در صدد بررسی یکی از مقولاتی است که به زندگی روزمره زنان ایرانی مربوط میشود و تاکنون از این زاویه بدان پرداخته نشده است.
فهم تجارب روزمره زنان و توصیف آن از زبان خود ایشان میتواند تأثیر بزرگی در افزایش دانش ما نسبت به کنشگرانی داشته باشد که همیشه درک و دانش کمتری از آنان نسبت به مردان داریم و بنابراین، با شناساندن چهره تاریک نیمی از اعضای جامعه – خصوصاً در مورد مسألهای مثل بدن زنانه که تابوهای فرهنگی زیادی آن را احاطه کرده و مانع از درک دیگرانی غیر از خود زنان از این مسأله شده است - انجام چنین تحقیقی میتواند حائز اهمیت باشد و قدمی در جهت روشنتر کردن سیمای زنان ایرانی و کنشهایشان بردارد. بهویژه آنکه همین تابوهای فرهنگی موجب آن میشوند که در بسیاری موارد خود زنان نیز از گفتگو کردن در مورد بدنهایشان بپرهیزند و در نتیجه مسائل عام و اجتماعی را که در آن درگیر میشوند، مشکل شخصی خود بپندارند و به جای آن که قدمی برای حل آن از طریق گفتگو با دیگر زنان و شریک شدن در تجارب آنان بردارند، عمری را در رنج و سختی سپری کنند. به همین دلیل به نظر میرسد که مطالعه بدن زنانه از طریق آگاهی بخشیدن به کنشگران درباره ابعاد مختلف تجربیات زندگی روزمره، نهایتاً میتواند به حل برخی مسائل اجتماعی و فردی زنان نیز یاری رساند.
اهداف تحقیق
هدف تحقیق حاضر، بررسی زندگی روزمره زنان ایرانی با تأکید بر پدیده بدن زنانه است و درصدد یافتن مواردی است که زنان ایرانی در مورد الزامات فرهنگی که بر بدنهایشان تحمیل میشود، به اطاعت میپردازند و نیز مواردی که از اطاعت از قواعد زندگی روزمره سرباز زده و راه حل های خلاقانهای برای مقاومت کردن ارائه میدهند.
بررسی نحوه برخورد زنان با بدنهایشان و اطاعت یا مقاومت آنان در برابر قواعد زندگی روزمره را در دو حوزه کلی میتوان پی گرفت؛ در حوزه اول بیشتر با نقش فیزیولوژی زنانه و در حوزه دوم با قدرتنمایی قواعد زندگی روزمره مواجه میشویم. بنابراین، حوزه اول را میتوان حوزه الزامات فیزیولژیک نامید. در اینجا در پی فهم انواع برخوردهای زنان با دو حوزه مربوط به بدن آنان برخورد میکنیم که عبارتند از:
ضعفها و ناتوانیهای جسمی و فردی زنان (نسبت به مردان)[۴]
نحوه برخورد زنان با مسائل جسمی در محیط خانواده، مانند روابط زناشویی، بارداری، زایمان و مراقبت از نوزادان و ….
حوزه دوم بحث به مواردی مربوط میشود که آنها را بیشتر میتوان اجتماعی دانست تا فیزیولوژیک. در این قسمت به بررسی برخورد زنان با چند مسأله دیگر میپردازیم که عبارتند از:
نحوه آرایش کردن زنان
نحوه لباس پوشیدن آنان
نحوه استفاده زنان از وسایل حملونقل عمومی مانند تاکسی، اتوبوس و مترو[۵]
نحوه حضور بدن زنانه در فضاهای اجتماعی دیگری مانند پارک، سینما، رستوران و ….
احساس زنان از میزان امنیت آنان و بدنهایشان در فضای اجتماعی شهر
در واقع، هدف این رساله این خواهد بود که با توجه به رخدادهای زندگی روزمره و در نظر گرفتن کنشها و واکنشهای زنان در بستر آن، به مطالعه برخی از پدیدههای دسته دوم (یعنی موارد ۳ و ۴ و ۷) که بعد اجتماعی آنها قویتر است، بپردازد و نحوه مواجهه زنان در مورد بدنهای خود اعم از اطاعت از سیستمهای اجتماعی یا مقاومت کردن و خلاقیت به خرج دادن در مقابل تعاریف چنین سیستمهایی را مورد بررسی قرار دهد. همچنین تلاش بعدی رساله این خواهد بود که با بهره گرفتن از نظریههای زندگی روزمره به تبیین رویکردهای زنان نسبت به بدنهایشان بپردازد.
فرضیهها و سئوالات تحقیق
از آنجا که این تحقیق از روشهای اثباتگرایانه در پیشبرد خود، بهرهای نمیجوید، لذا فرضیههای مشخص و ازقبل تعیینشدهای نیز برای آن وجود ندارد و بلکه درطی مسیر کار، فرضیات تعیین شده و باتوجه به مسیر تحقیق، انعطافپذیر خواهند بود.
در عین حال، میتوان گفت که رساله در پی یافتن پاسخهایی برای چند پرسش اساسی است، از جمله:
آیا زنان در برابر همه تعاریفی که نظام هنجاری جامعه از بدنهای آنان میکند، به اطاعت میپردازند؟
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-08-01] [ 11:27:00 ب.ظ ]
|