۱-۲-۱ نفوذ در کنگره
یک قطب کلیدی تأثیرگذار لابی صهیونیسم، نفوذ در کنگره است، چرا که جایی است که در آن اسرائیل مصون از انتقاد است. به هر حال جایی که اسرائیل مایل باشد انتقادات بالقوه مسکوت می ماند.
۲-۲-۱ نفوذ در کاخ سفید
بنا به گفته کارشناسان آمریکایی در مسائل زندگی یهودیان نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که یهودیانی برای ایجاد ارتباط با کارکنان کاخ سفید گمارده شده اند، تا چنان که می شود حدس زد بتوان در هر مسأله نظریه های مشورتی در مورد دیدگاه های مسلط یهودیان آمریکایی به ریاست جمهوری ارائه داد. و به اصطلاح رابطه بین جماعت یهود و ریاست جمهوری را تضمین کرد (سلیمی نبی، ۱۳۸۱: ۶۸).
۳-۲-۱ بهره گیری از مخازن فکری
لابی صهیونیسم در سال ۱۹۸۵ و زمانی که «مارتین ایندایک» به ایجاد مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک کمک کرد لابی مجمع فکری خود را تشکیل داد. اگرچه مؤسسه واشنگتن نقش اندکی در ارتباط با اسرائیل ایفا کرده، با این حال به جای ادعای یک نگرش «متوازن و واقع گرا» از موضوعات خاورمیانه، از افرادی کمک گرفته است که عمیقاً متعهد به حمایت از رژیم صهیونیستی هستند. همچنین نیروهای حامی یهودی اسرائیل حضور چشمگیری در مؤسسه اینترپرایز آمریکا، مؤسسه بروکینگز، مرکز سیاست امنیتی، مؤسسه تحقیقات سیاست خارجی، بنیاد هریتیج، مؤسسه هادسون، مؤسسه تحلیل سیاست خارجی و مؤسسه یهودی برای امور امنیت ملی داشته اند. این مخازن بسیار کم از سیاست حمایتی آمریکا در قبال اسرائیل انتقاد می کنند.
۴-۲-۱ پلیسی کردن فضای دانشگاه ها
تنها جایی که لابی با دشواری های بسیار برای تغییر بحث ها رو به رو شده، فضای دانشگاهی می باشد. لابی صهیونیسم به شدت تلاش کرده تا این فضای دانشگاهی را در اختیار بگیرد. در این ارتباط گروه های جدیدی چون «کاروان برای دموکراسی» که سخنگویانِ اسرائیل، در دانشگاه های آمریکا بودند به سرعت پدیدار شدند گروه های از پیش تأسیس شده ای چون «شورای یهودی امور عمومی» نیز وارد عرصه شدند و گروه جدیدی به نام «اسرائیل در فضای ائتلاف دانشگاه» جهت هماهنگ ساختن بخش هایی که در عرصه مباحث اسرائیل فعالیت می کردند بوجود آمد. آیپک حجم برنامه های مالی خود را برای کنترل فعالیت های دانشگاهی و تربیت جوانان حامی اسرائیل سه برابر کرد و از این راه شمار زیادی از دانشجویان فعال در عرصه دانشگاهی را درگیر تلاش های ملی برای حمایت از اسرائیل نمود. علاوه بر لابی، بر آنچه که اساتید دانشگاهی می نویسند و یا تدریس می کنند نظارت می کنند. «دانیل پایپز»، نومحافظه کار پرشور حامی اسرائیل یک وب سایت با نام «Gampus Watch» ایجاد کرده که به ثبت سوابق دانشگاهیان مشکوک می پردازد و دانشجویان را ترغیب به گزارش اظهارات و رفتارهایی می نماید که به دشمنی با اسرائیل می پردازند.
۵-۲-۱ سوء استفاده از اتهام یهودی ستیزی
در ایالات متحده هر کسی که به انتقاد از عملکردهای اسرائیل بپردازد خیلی سریع به یهودی ستیزی متهم می گردد. علاوه بر این، حتی اگر کسی ادعا کند که یک لابی اسرائیلی وجود دارد به یهودی ستیزی متهم می شود در حالیکه، رسانه های صهیونیستی براحتی از این واژه استفاده می کنند. در حقیقت لابی در حالیکه نفوذش را افزایش می دهد هر کسی که توجه اذهان عمومی را به خود جلب کند حمله می نماید. چنین عملکردی یک تاکتیک مؤثر است چرا که ضد یهودی ستیزی چیزی نیست که کسی بخواهد بدان متهم شود (احمدی لفورکی، ۱۳۸۷: ۱۱۲-۱۰۹).
۳-۱ حوزه اقتصاد
بعد از جنگ اول جهانی، نیویورک که مملو از یهودیان ثروتمند بود به کانون اقتصاد جهانی تبدیل گردید لذا ایالات متحده خود به خود تحت تأثیر نفوذ یهودیان قرار گرفت و قدرت اقتصادی اروپا به ایالات متحده منتقل گردید. نفوذ یهودیان در عرصه اقتصادی ایالات متحده به انحای مختلف (رشد تاجران و بانکداران یهودی تبار، سرمایه گذاری عظیم ایشان در کشور، حضور یهودیان در عرصه های مدیریتی و کار آفرینی و …) موجب آن شده است که موقعیت یهودیان به عنوان یک اقلیت ثروتمند مورد توجه احزاب سیاسی و دولتمردان و مردم این کشور قرار گیرد. این منابع مالی بدون شک گشایش مشکلات یهودیان در ایالات متحده و نیز در خصوص اسرائیل است. نفوذ مالی یهودیان باعث می شود که دولتمردان آمریکایی در برابر اسرائیل و مسائل خاورمیانه به مواضع یهودیان توجه و تأکید کنند. کمک های انتخاباتی رؤسای جمهور و نمایندگان مجلس از دیگر مصادیق بارز کلیدی بودن منابع مالی یهودیان است (اسلامی، ۱۳۸۴: ۱۶۶-۱۵۹).
-
- لابی یهودیان آمریکا و تصویب قانون تحریم ایران
۱-۲ نقش نهادهای لابی یهودیان آمریکا بعنوان کارگزار تحریم ایران
ایپک به سخنگوی سیاست اسرائیل در ایالات متحده شهرت دارد، در واقع پاتوق اسرائیلی های بازنشسته است با نفوذ انکار ناپذیر خود در سیاست گذاری های آمریکا همواره ایران را خطری جدی برای منافع آمریکا در منطقه و جهان معرفی می کند (خوشرو، ۱۳۸۰: ۲۲). این لابی پس از انقلاب سعی کرده که همواره در کلیه تصمیمات مرتبط با ایران در نهادهای قانونگذاری آمریکا نقش تعیین کننده ای داشته باشد. این لابی از اواسط دهه ۱۹۹۰ کوشیده ایده تحریم ایران را که تبدیل به استراتژی تحریم ایران در درون لابی اسرائیل شده (شکل شماره ۱) را به عنوان اولویت سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران مطرح و آن را به عنوان یک قانون تصویب کند. ایپک با انتشار جزوه ای تحت عنوان «تحریم های جامع آمریکا بر ایران؛ برنامه ای برای عمل» اصول و اهداف تحریم ایران را ارائه کرد. بخش عمده تلاش های آیپک درباره تحریم ایران به موضوع سرمایه برداری مربوط می شود و در بیانیه ای درباره اهمیت سرمایه برداری در ایران تحت عنوان «سرمایه برداری؛ ابزار مهمی در ممانعت از هسته ای شدن ایران» صادر کرد. در این بیانیه آمده است:
جامعه بین المللی باید ابزارهای سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک را برای توقف فعالیت های هسته ای ایران بکار گیرد. در حالیکه آمریکا و شورای امنیت در حال تشدید تحریم ها علیه ایران هستند ممانعت از سرمایه گذاری شرکت های خارجی در بخش نفت و گاز ایران فشار بیشتری بر این رژیم (ایران) اعمال می کند. در این بیانیه با ادعای اینکه ایران همچنان به نقض قطعنامه های شورای امنیت ادامه می دهد، در حالیکه شرکت های آمریکایی از سرمایه گذاری در ایران محروم شده اند؛ اما هنوز افراد آمریکایی می توانند به شیوه های مختلف در ایران سرمایه گذاری کنند و سهام شرکت های خارجی در ایران را بخرند، باید در کنگره آمریکا قانون جامع سرمایه برداری تصویب شود که هرگونه راه نفوذ برای سرمایه گذاری شرکت ها و افراد خارجی بویژه آمریکایی ها بسته شود. آیپک با اشاره به مواردی حول کاهش سرمایه گذاری خارجی، پایین آمدن تولید نفت، افزایش مصرف داخلی انرژی، انزوای بین المللی، بی ثباتی سیاسی و توقف فعالیت های هسته ای می داند (پورحسن، ۱۳۸۶: ۵۹-۵۷).
۲-۲ سیاست های لابی یهودیان آمریکا بعنوان کارگزار تحریم ایران
تغییر ایده تحریم به راهبرد تحریم مبنای اقدامات بعدی لابی برای ارائه طرح تحریم ایران در کنگره و تصویب و اجرای آن در دولت کلینتون گردید. به شکل سنتی آیپک به عنوان یک لابی نژادی که مرکزیت آن در اسرائیل قرار دارد بدنبال ارتقاء و تحقق منافع اسرائیل در آمریکا است. در ابتدای دهه ۱۹۹۰ اسرائیلی ها در تحلیل موقعیت خود در خاورمیانه پس از جنگ سرد ایران را به عنوان یکی از مهمترین خطرات نسبت به موجودیت اسرائیل اعلام کرده و گفتند: «ایران تا پایان دهه ۱۹۹۰ تبدیل به نیروی مسلط خاورمیانه خواهد شد. همچنین ایران را بعنوان مرکز الهام بخش بنیادگرایی اسلامی و حمایت کننده عملی این جریان، تلاش برای دستیابی به سلاح های هسته ای، کسب موشک های دوربرد منطقه ای و تلاش برای کسب موشک دوربرد قاره پیما، ممانعت در برابر فرایند صلح خاورمیانه، صدور تروریسم بین الملل در تمامی مناطق دنیا، در تلاش برای کسب سلاح های بیولوژیک و شیمیایی است و باید با قدرت در برابر ایران ایستاد و از قدرت یابی بیشتر این کشور جلوگیری کرد». بنابراین بر اساس سیاست رژیم اسرائیل بدلیل خطر روز افزون ایران باید بازدارندگی در مقابل ایران حتماً صورت پذیرد. در این راستا برای تحدید خطر ایران، ائتلاف و همکاری ایالات متحده برای اسرائیل یک گزینه مطلوب تصور می شد. چرا که اولاً آمریکا نیز پس از انقلاب همواره در تضاد دائمی با ایران به سر می برد و ثانیاً دولت دموکرات کلینتون در کاخ سفید به قدرت رسیده بود که دارای تمایلات به شدت کلیدی بود. دهها شخصیت یهودی در موقعیت های شغلی مختلف در دولت کلینتون مشغول به فعالیت شده بودند. در این راستا «تحریم ایران» و محدود سازی توانایی های آن، تبدیل به سیاست رژیم اسرائیل گردید. در ادامه این سیاست، آیپک به همراه رژیم اسرائیل شروع به فضاسازی علیه ایران و بزرگ نمایی خطر ایران نسبت به اسرائیل و منطقه و دنیا کردند تا فضای روانی لازم را در آمریکا برای اقدامات بعدی ایجاد کنند (طباطبایی، ۱۳۸۵: ۴۵-۴۴).
۱-۲-۲ زمینه های تأثیرگذاری ایپک بر سیاست خارجی آمریکا
از پایان جنگ آمریکا و عراق در اوایل دهه ۱۹۹۰، اسرائیل کاملاً موفق در تأثیرگذاری بر تدوین سیاست ایالات متحده در قبال ایران بوده است. در اجرای سیاست اش نیز کاملاً موفق بوده است، علتش در درجه اول لابی اسرائیل بویژه آیپک و مؤسسات تحقیقاتی وابسته به آن بوده است (Fayazmanesh, 2003: 228). همواره ایپک از دو طریق اساسی زمینه لازم برای تأثیرگذاری در سیاست خارجی آمریکا را مدنظر دارد که عبارت است از:
الف. تأثیرگذاری مستقیم: که بر این اساس از طریق تماس ها و نشست هایی با مسئولان بلند پایه آمریکا از جمله رئیس جمهوری و سناتورها و نمایندگان مجلس و کارمندان بلندپایه وزارت امورخارجه صورت می پذیرد.
ب. تأثیرگذاری از راه های غیر مستقیم: لابی یهود (آیپک) مسائل مختلفی را از طریق رسانه ها و مطبوعات و سمینارها و مقاله ها و تبلیغات فشرده مطرح می کند تا نظر افکار عمومی آمریکا را جلب کند. مدیران و رهبران ایپک در حال حاضر اثرگذاری غیر مستقیم را تحت عناوین و برنامه های استراتژیک خود را با عناوین زیر یاد می کنند و به عنوان مهمترین زمینه تأثیرگذاری در سیاست خارجی آمریکا از آن نام می برند.
این استراتژی ها عبارتند از:
-
- استراتژی فعال کردن جامعه یهودی آمریکا: عملگرایی جامعه یهودی در روند سیاست داخلی آمریکا از استراتژی های اصلی ایپک است؛ چرا که این موضوع، وضعیت بهتری را برای دسترسی و نفوذ در تصمیم گیری فراهم آورد. ۹۲% از یهودیان در رقابت های انتخاباتی آمریکا شرکت می کنند.
-
- تشکیل ائتلاف با بخش های متنفذ غیر یهودی: برای این منظور، ایپک به منظور نفوذ در سیاست های دولت آمریکا با بخش هایی که نقش مهمی در جامعه آمریکا دارند نظیر دانشگاهیان، رهبران روحانی و صاحبان صنایع به تشکیل ائتلافاتی می پردازد.
-
- ارتباط شخصی و تشکیل جلسات با سیاستمداران متنفذ: در این ارتباط، مسئولان، مقامات بلندپایه، مشاوران و کمیته های اصلی و فرعی کنگره که به گونه ای در ارتباط با خاورمیانه و رژیم اسرائیل هستند قرار دارند.
-
- اعمال نفوذ بر نمایندگان کنگره از طریق شخصیت های معروف، مردم و یا از طریق پرورش دستیاران حقوقی برای آنها، و یا کمک های مالی به رقابت های انتخاباتی و استفاده از رأی یهودیان.
-
- پرسنل ایپک در تمام جلسات خبری، نشست ها و اجتماعات شرکت می کنند و مسائلی را که بر ایالات متحده و اسرائیل تأثیرگذار است را مورد بحث قرار می دهند. این موضوعات عبارتند از: مبارزه با گسترش تبلیغات به نفع کشورهایی از قبیل (ایران و عراق)، تأمین کمک های مالی و حیاتی برای اسرائیل، تقویت روابط راهبردی بین نیروهای مسلح، توسعه سیاست های ضد تروریستی و پیشبرد روند به اصطلاح صلح خاورمیانه.
-
- ایپک برای تمام داوطلبان پست های دولت مرکزی در ایالات متحده یک منبع اطلاعاتی است. کارکنان با تمام گروه های مجلس اعیان و مجلس عوام همکاری می کنند درباره شناخت تمام داوطلبان نسبت به دیدگاه های جامعه طرفداران اسرائیل و دستیابی آنها به اطلاعات واقعی و به موقع درباره روابط ایالات متحده- اسرائیل اطمینان حاصل می شود.
-
- کارکنان هشت سازمان منطقه ای وابسته به ایپک همه ساله به بیش از ۶۰۰ نقطه حرکت می کنند تا در زمینه حمایت مؤثر از روابط ایالات متحده- اسرائیل به اعضای ایپک آموزش دهند. ایپک در تمام مناطق مربوط به کنگره بویژه مناطقی که تعداد ساکنان یهودی در آنها بسیار کم است و یا فاقد یهودی هستند فعالیت می کنند. این سازمان از اجتماعات سیاسی کوچک گرفته تا کارگاه های ایالتی فرصت هایی را برای سیاسیون تازه کار و فعالان کهنه کار فراهم می سازد تا در روند امور سیاسی مشارکت فعال داشته، درباره روابط ایالت متحده- اسرائیل بیاموزند و مهارت های خود را در اعمال نفوذ تقویت کنند.
-
- برنامه های رهبری دانشجویان بوسیله ایپک، ابزاری حیاتی برای تقویت قدرت این تشکیلات هم در حال و هم در آینده است. کارکنان ایپک با ۲۰۰۰ دانشجوی دانشگاه در ۵۰ ایالات همکاری می کنند و در زمینه مسائل مختلف به آنها آموزش داده، آنها را در فرایند امور، مشارکت می دهند.
-
- حفظ تسلط بر وسایل ارتباط جمعی: اسرائیل و از جمله لابی های یهودی ایپک اعمال نفوذ بر تصمیمات مهم بطور مستقیم و غیر مستقیم تسلط خود را بر حدود ۸۰% وسایل ارتباط جمعی حفظ کرده اند. یهودیان هر زمان اراده کنند می توانند یک مقام برجسته دولتی یا هر یک از اعضای کنگره را که در جهت منافع آنها کار نمی کنند با نقاط ضعفی که از هر یک می دانند، رسوا و بی اعتبار سازند.
-
- استفاده از نفوذ ثروتمندان یهودی: یهودیان بر بخش مهمی از منابع مالی و اقتصادی بخصوص بانک های آمریکایی تسلط دارند. لابی های یهودی از این ابزارها برای جلب حمایت ها به سود وطن بیرونی و مادری خود استفاده کنند (بابازاده،۱۳۸۳: ۲۰۱-۱۹۷).
۳-۲ منافع لابی یهودیان آمریکا بعنوان کارگزار تحریم ایران
لابی های متعدد یهودی در واشنگتن در جهت اهداف جامعه یهودیان فعالیت می کنند. از جمله این لابی ها می توان به کمیته یهودیان آمریکا «The American Jewish Committee»، کنگره یهودیان آمریکا «The American Jewish Congress»، بی نای اینترنشنال «Bane Birth International»، هداسا «Hadassah»، شورای ملی زنان یهودی «The National Council Of Jewish Woman»، سازمان صهیونیستی آمریکا «Zionist Organization Of America»، لابی صلح یهودیان «Jewish Peace Lobby»، اشاره کرد که البته «آیپک» دارای بیشترین قدرت و نفوذ می باشد. در موضوع تحریم نیز آیپک، تحریم ایران را به عنوان دستاویز تأمین منافع خود به عنوان مهمترین لابی یهودیان قرار داد. در سال ۱۹۹۲ بعد از ۱۵ سال سلطه سیاسی حزب تندروی لیکود، رأی دهندگان اسرائیلی «اسحاق رابین» از حزب کارگر را به نخست وزیری برگزیدند. «اسحاق رابین» نخست وزیر جدید اسرائیل معتقد بود دست آیپک در جیب حزب لیکود است، وی به مدیران آیپک گوشزد کرد که مصمم است سیاست خارجی را بطور مستقیم از طریق کاخ سفید دنبال کند. مسئولان و گردانندگان آیپک برای آنکه در راهروهای قدرت پایگاه خود را از دست ندهند طرح هدف گیری و تمرکز بر ایران را ارائه دادند. بنابراین ایران، تبدیل به ابزاری برای بقای آیپک گردید. زمانی که با تغییر دولت در اسرائیل و قدرت گیری حزب کارگر مشخص شد که نقش سنتی آیپک در رابطه با اسرائیل در آمریکا به خطر افتاده است و آینده نفوذ این لابی در معرض خطر است، گردانندگان آیپک برای حفظ منافع خود، ایده تحریم را طرح کردند و برای تحقق آن نهایت تلاش خود را بکار گرفتند. تغییر دولت لیکود در اسرائیل و تغییر سیاست دولت اسرائیل که موجب گردید دیگر دولت کارگری، آیپک را به عنوان واسط اصلی رابطه آمریکا و اسرائیل نپذیرد به همراه قدرت گرفتن سایر لابی های یهود مانند «لابی یهود برای صلح»، شرایطی را برای آیپک بوجود آورد که نبرد را به جبهه ای دیگر منتقل کند. تحقق ایده تحریم ایران می توانست قدرت آیپک را به رخ حریفان بکشاند و از سوی دیگر ضامن منافع آیپک به عنوان مهمترین لابی یهودیان آمریکا نیز باشد.
۱-۳-۱ اعمال نفوذ بر قوه مجریه
راهبرد تحریم ایران در درون گروه ذینفع یهودیان تنها یک طرح بود و برای تحقق آن می بایست قوه مجریه و قوه مقننه آمریکا نیز نسبت به آن اقبال نشان دهند. در این راستا آیپک سعی کرد با اقدامات خود ساختارهای تأثیرگذار سیاست خارجی آمریکا (قوه مجریه و مقننه) را در جهت تحقق هدف خود تحت تأثیر قرار دهد.
۱-۱-۳-۱ اتخاذ رهیافت دسترسی به قدرت از سوی یهودیان آمریکا
در این چارچوب گروه ذینفع یهودیان آمریکا با بهره گرفتن از این رهیافت، دسترسی به تصمیم سازان اصلی در قوه مجریه و قوه مقننه آمریکا را هدف خود قرار داد. قوه مجریه آمریکا در راستای رهیافت تحقق راهبرد تحریم ایران بود که لابی یهودیان بر مهمترین تصمیم ساز قوه مجریه آمریکا یعنی رئیس جمهور (بیل کلینتون) متمرکز گردید. در راستای این رهیافت دو تاکتیک متفاوت را نسبت به کلینتون در دوران ریاست جمهوری اش شناسایی نمودند. تاکتیک اول تأثیر بر رویکرد شخصی کلینتون و تاکتیک دوم تأثیر بر رویکرد سازمانی کلینتون بود.
تاکتیک اول؛ تأثیر بر رویکرد شخصی کلینتون
در چارچوب تاکتیک اول، لابی سعی کرد تا با بالا بردن میزان ارتباط و نزدیکی به کلینتون وی را برای ایفای نقش های مطرح شده و تحقق راهبردهای خود آماده کند. کلینتون در طول دو دوره ریاست جمهوری همواره گفتار و رفتاری از خود در مقابل یهودیان بروز می داد که او را از دیگر رؤسای جمهور آمریکا متمایز می کرد. از سال های ۲۰۰۰-۱۹۹۲ که دموکرات ها در آمریکا قدرت را در اختیار داشتند بیشترین فشارها علیه ایران از طریق محموله های یهودی علیه ایران اعمال شد (عنادی، ۱۳۸۵: ۳۲۳). سال های ۲۰۰۰-۱۹۹۲ طلایی ترین دوران برای یهودیان آمریکا بود، چرا که در همین سال ها بود که یهودیان بیش از هر زمان دیگر در هرم قدرت آمریکا وارد گردیدند. میزان گرایش و اشتیاق نسبت به یهودیان و اسرائیل تا آن حد بالا رفت که وی اظهار داشت: «هر غمی و مرگی در اسرائیل؛ غم و مرگی در خانواده ماست و در مقابل، نخست وزیر اسرائیل درباره کلینتون گفت: کلینتون دوستی استثنایی برای اسرائیل است». نکته جالب اینکه، در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۹۲ آمریکا، ۸۲% یهودیان آمریکا به کلینتون رأی دادند. روند ارتباط کلینتون و یهودیان آمریکا به شکلی تدام یافت که وی به عنوان اولین رئیس جمهور در حال خدمت آمریکا در «کنوانسیون آیپک» یک بار در سال ۱۹۹۵ و بار دوم در سال ۱۹۹۶ در هتل هیلتون واشنگتن در کنار شیمون پرز سخنرانی کرد. وی تنها رئیس جمهور آمریکاست که دو بار در این کنوانسیون سخنرانی داشته است. کلینتون در سخنان خود گفت: من می توانم هر سال تاریخ ساز شوم و هر سال تا پایان عمرم در اینجا سخن بگویم. همچنین در هنگام سفر کلینتون به اسرائیل در سال ۱۹۹۶ در کنفرانس خبری زمانی که نخست وزیر اسرائیل گفت: ایران و سوریه مراکز تروریست هستند. کلینتون نیز اظهار داشت: ایران خود را متعهد به حمایت از تروریست ها می داند و پیشرفت های چند ساله اخیر در فرایند صلح را نادیده گرفته است و باید در برابر آن ایستاد. بدین گونه بود که در چارچوب رهیافت دسترسی به قدرت، یهودیان به مهمترین تصمیم ساز و قدرتمندترین فرد در قوه مجریه و حکومت آمریکا دست یافتند.
تاکتیک دوم؛ تأثیر بر رویکرد سازمانی کلینتون
از دیدگاه لابی یهودیان، کلینتون به عنوان رئیس جمهور و رئیس قوه مجریه می بایستی رفتارهایی در چارچوب سازمانی بروز دهد که پیامد منطقی آن از جمله تحقق راهبرد تحریم ایران از سوی یهودیان آمریکا باشد. در این راستا «مؤسسه یهودی امور امنیت ملی» که در هیأت مدیره آن شخصیت های برجسته ای مانند جان کایرک پاتریک «Jean Kirk Patrick»، جیم ولسی «Jim Woolsey»، دیک چنی«Dick Cheney»، جنی روستو «Gene Rostov»، عضویت داشتند. در اکتبر سال ۱۹۹۴ طی نامه ای به کلینتون از وی خواست که گامی فراتر از مهار دوگانه بردارد و در مخالفت های شعاری خود با سیاست های ایران، دندان های تیز نیز اضافه کند و فعالانه خواستار همکاری و مشارکت دیگر کشورها در پیشبرد خط مشی ممنوعیت فعالیت های مالی و فناوری با ایران شود. در ادامه تلاش های یهودیان در سی و ششمین کنفرانس سالیانه آیپک در مه ۱۹۹۵ که در واشنگتن برگزار گردید «نیل شر»، رئیس اجرایی آیپک اعلام کرد: مهار ایران اولویت اقدامات آیپک است که مقدم بر اهداف سنتی مانند امنیت اسرائیل و تبدیل بیت المقدس بعنوان پایتخت قرار گرفته است. در این کنفرانس مقامات آمریکایی و اسرائیلی شامل رئیس جمهور (بیل کلینتون) و نخست وزیر اسرائیل اسحاق رابین بر نیاز مبرم به مهار ایران تأکید کردند. منطق آنان برای ایران بر مفروضات زیر استوار بود:
- ایران متهم به صدور بنیادگرایی رایکال است؛
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت