کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



 

بین ۱۰ تا ۲۰ بار

 

۱۰۹

 

۲۸٫۴

 

 

 

بیشتر از ۲۰ بار

 

۲۱۳

 

۵۵٫۵

 

 

 

نمودار ۱-۴- وضعیت گرافیکی جنسیت پاسخ دهندگان
نمودار ۲-۴- وضعیت گرافیکی سن پاسخ دهندگان
نمودار ۳-۴- وضعیت گرافیکی تحصیلات پاسخ دهندگان
نمودار ۴-۴- وضعیت گرافیکی درآمد پاسخ دهندگان
نمودار ۵-۴- وضعیت گرافیکی مدت زمان استفاده از این برند
نمودار ۶-۴- وضعیت گرافیکی دفعات استفاده از برند پاسخ دهندگان
۳- ۴- تحلیل استنباطی یافته‌ها
آزمون فرض در علم آمار روشی است برای بررسی ادعاها یا فرض‌ها درباره پارامترهای توزیع در جوامع آماری. در این روش فرض صفر[۲۶۸] یا فرض اولیه مورد بررسی‌ست که متناسب با موضوع مطالعه فرضی به عنوان فرض بدیل یا فرض مقابل به انگلیسی [۲۶۹] انتخاب می‌شود تا درستی هر کدام نسبت به هم مورد آزمون قرار گیرد. در این پژوهش به دو روش توصیفی و استنباطی به تجزیه‌و‌تحلیل داده‌های به‌دست آمده پرداخته شده است. در سطح توصیفی با بهره گرفتن از مشخصه‌ های آماری نظیر فراوانی، درصد و میانگین به تحلیل و توصیف ویژگی‌های جامعه پرداخته شده است و در سطح استنباطی به منظور اثبات یا رد فرضیات تحقیق و یافتن روابط خاص میان متغیرهای جامعه از آزمون‌های زیر استفاده می‌کنیم:
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

 

  • تحلیل عاملی تأییدی

 

 

 

  • معادلات ساختاری

 

 

تحلیل عاملی می‌تواند دو صورت اکتشافی[۲۷۰] و تأییدی[۲۷۱] داشته باشد. تمایز بین این دو نوع تحلیل دارای اهمیت زیادی است. اینکه کدام‌یک از این دو شکل باید در تحلیل عاملی به‌کار رود مبتنی بر هدف تحلیل داده‌ها است. در تحلیل اکتشافی، پژوهشگر به دنبال بررسی داده‌های تجربی به منظور کشف و شناسایی شاخص‌های ویژه و نیز روابط جالب میان آن‌هاست و این کار را بدون تحمیل هرگونه مدل معینی بر روی داده‌ها انجام می‌دهد. به بیان دیگر، تحلیل اکتشافی علاوه بر آنکه ارزش تجسسی یا پیشنهادی دارد، می‌تواند ساختارساز، مدل‌ساز یا فرضیه‌ساز باشد و یا فرضیه‌هایی تدوین کند که نسبت به سایر روش‌های چند متغیری، آزمایش‌پذیری عینی‌تری داشته باشد. تحلیل اکتشافی وقتی به کار می‌رود که پژوهشگر شواهد کافی قبلی و پیش‌تجربی برای تشکیل فرضیه درباره تعداد عامل‌های زیربنایی داده‌ها نداشته و به واقع مایل باشد درباره تعیین تعداد یا ماهیت عامل‌هایی که هم‌پراشی بین متغیر‌ها را توجیه می‌کنند، داده‌ها را بکاود. اما تحلیل عاملی تاییدی در واقع یک مدل آزمون تئوری است، که در آن پژوهشگر تحلیل خود را با یک فرضیه قبلی آغاز می‌کند. این مدل که مبتنی بر یک شالوده تجربی و نظری قوی است، مشخص می‌کند که کدام متغیرها با کدام عاملها و کدام عامل با کدام عاملها باید همبسته شوند. برای ارزشیابی روایی سازه نیز یک روش قابل‌اعتماد به پژوهشگر عرضه می‌کند، تا از این طریق بتواند به گونه بارزی فرضیه‌هایی را درباره ساختار عاملی داده‌ها که ناشی از یک مدل از پیش تعیین‌شده با تعداد و ترکیب مشخصی از عامل‌هاست بیازماید (هومن، ۱۳۸۷: ۲۹۶- ۲۹۵).
در تحلیل عاملی تأییدی، پژوهشگر به دنبال تهیه مدلی است که فرض می‌شود داده‌های تجربی را بر پایه چند پارامتر نسبتا اندک، توصیف، تبیین یا توجیه می‌کند. این مدل مبتنی بر اطلاعات پیش‌تجربی درباره ساختار داده‌هاست که می تواند به شکل؛ ۱) تئوری یا فرضیه، ۲) یک طرح طبقه‌بندی کننده معین برای گویه‌ها یا پاره‌تست‌ها در انطباق با ویژگی های عینی شکل و محتوا، ۳) شرایط معلوم تجربی، و یا ۴) دانش حاصل از مطالعات قبلی درباره داده‌های وسیع باشد ( هومن، ۲۹۵:۱۳۸۷).
۴-۴- مدل معادلات ساختاری
فرآیندهای تجزیه‌وتحلیل ساختارهای کوواریانس شامل یک‌سری گام‌هایی است که به محقق توصیه می‌شود که حتماً به صورت متوالی این گام‌ها را انجام دهد. این گام‌ها عبارتند از:

 

 

  • بیان مدل

 

 

 

  • تخمین مدل

 

 

 

  • اصلاح مدل

 

 

 

  • آزمون فرضیه

 

 

 

  • تفسیر مدل

 

 

 

  • ابلاغ یا نوشتن گزارش تحقیقاتی

 

 

۵-۴- آزمون نرمال‌بودن مولفه های الگو
یکی دیگر از تقسیم‌بندی‌های رایج آمار، تقسیم‌بندی آن به آمار پارامتریک و آمار ناپارامتریک است. آمار پارامتریک مستلزم پیش‌ فرضهائی در مورد جامعه‌ای که از آن نمونه‌گیری صورت گرفته می‌باشد. به عنوان مهمترین پیش فرض در آمار پارامترک فرض می‌شود که توزیع جامعه نرمال است اما آمار ناپارامتریک مستلزم هیچ‌گونه فرضی در مورد توزیع نیست. فنون آمار پارامتریک شدیداً تحت‌تاثیر مقیاس سنجش متغیرها و توزیع آماری جامعه است. اگر متغیرها از نوع اسمی و ترتیبی بوده حتما از روش های ناپارامتریک استفاده می‌شود. اگر متغیرها از نوع فاصله‌ای و نسبی باشند در صورتی‌ که فرض شود توزیع آماری جامعه نرمال یا به‌هنجار است از روش های پارامتریک استفاده می‌شود در غیر این‌صورت از روش های ناپارامتریک استفاده می‌شود.
برای بررسی نرمال‌بودن مولفه‌های ابعاد الگو از آزمون کلموگروف اسمیرنوف استفاده گردید و در تمامی آزمون‌ها، فرضیه آماری به صورت زیر می‌باشد:
H0: داده‌ها نرمال هستند (داده‌ها از جامعه نرمال آمده‌اند)
H1: داده‌ها نرمال نیستند (داده‌ها از جامعه نرمال نیامده‌اند)
همان‌طور که در جدول شماره ۲-۴ مشاهده می‌شود چون مقدار سطح معنی‌داری در تمامی مولفه‌ها بالاتر از مقدار خطای ۰۵/۰ می‌باشد پس فرض صفر را نتیجه می‌گیریم، یعنی مولفه‌های پژوهش همگی نرمال می‌باشند.
جدول ۲-۴- نتایج آزمون کلموگروف اسمیرنوف برای متغیرهای پژوهش

 

 

متغیرهای تحقیق

 

سطح معناداری

 

نتیجه فرضیه

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 01:09:00 ب.ظ ]




دوم: موجود به چیزى اطلاق مى‏شود که داراى ذات و ماهیت خارج از ذهن باشد، چه این ذات تصور بشود و چه تصور نشود.
مقصود از موجود کامل، موجود ثابت خارج از ذهن است.
سوم: به هر یک از مقولات ده‏گانه، موجود اطلاق مى‏شود. در اینجا موجود از اسم‏هایى است که از روى ترتیب و تناسب به کار رفته است نه بر اساس اشتراک محض و تساوى.
چهارم: لفظ موجود دال بر نسبتى است که محمول را در ذهن به موضوع ربط مى‏دهد و نیز به الفاظى که دالّ بر این نسبت باشد، موجود اطلاق مى‏شود، خواه این ارتباط ایجابى باشد یا سلبى، صادق باشد یا کاذب، ذاتى باشد یا عرضى. از همین قبیل است سخن تهانوى در کشاف که گفته است:
«بدان که وجود شى‏ء براى شى‏ء به دو معنى است: اول وجود شى‏ء براى غیر خود، به این معنى که وجود شى‏ء محمول وجود دیگرى باشد اما مفهوم آن از موضوع مستقل باشد، مثل وجود اعراض.
دوم اینکه وجود شى‏ء براى غیر خود باشد به این معنى که رابط بین موضوع و محمول باشد و از لحاظ مفهوم مستقل نباشد. چنین موجودى، موجود رابط نامیده مى‏شود.»
پنجم: موجود به معنایى اطلاق مى‏شود که قائم به ذهن است و در اشیاء خارجى مصداقى براى آن نیست. این معنى را ماهیت عقلى یا موجود منطقى گویند.
- موجود در خود (فى ذاته): موجود در خود نزد مدرسیان عبارت است از وجود جوهر، و آن موجودى است که در موضوع نباشد، و یا موجودى است که تقرر آن محتاج به موجود دیگرى نیست تا در آن تحقق یابد، برخلاف عرض که به موجودات «در موضوع» اطلاق مى‏شود یعنى موجوداتى که وجود آنها در موجود دیگر تحقق مى‏یابد. اصطلاح موجود با خود (بذاته) نیز به همین معنى است، موجود بذاته به چند معنى به کار مى‏رود: اول موجودى که مورد اشاره باشد و در موضوع نباشد و آن شخص (عین) جوهر است. به همین معنى است وقتى که ما عنوان موجود فى ذاته یا بذاته را در ترجمه «نومن» کانت مى‏آوریم، و آن موجودى است که با قطع نظر از تعلق ادراک ما به آن، قائم به خود است.
- موجود با خود (بذاته): موجود با خود موجودى است که تقوم آن به وسیله خود آن است. موجود بذاته، به موجودى اطلاق مى‏شود که هیچ علتى، چه صورت چه ماده، چه فاعل و چه غایت مقدم بر آن نیست، و آن محرک اول است. و به همین معنى است واجب الوجود در فلسفه ابن سینا، و آن موجودى است که اگر غیر موجود فرض شود، از آن، محال لازم آید. موجودى که بتوان آن را غیر موجود فرض کرد [و از این فرض محال لازم نیاید] یا بذاته است یا بغیره. واجب الوجود بذاته مبدأ اول یعنى همان خداوند است.
- موجود براى خود (لذاته) موجود براى خود موجودى است که از این جهت که فاعل و صاحب اراده است، خود را در مى‏یابد. هر موجودى که داراى چنین ادراکى نباشد، موجود فى ذاته است نه موجود لذاته. (رجوع کنید به هستى و نیستى سارتر).
- موجود محض: موجود محض عبارت است از موجود از آن جهت که موجود است، یعنى موجود مستقل از لواحقى که ذاتا یا عرضا به آن تعلق مى‏گیرد. این لفظ مترادف موجود مطلق است.
ششم: موجود مترادف هویت است.
هر یک از عناوین موجود و هویت دالّ بر مقوله جوهر و اعراض جوهر است که بر روى هم مقولات عشر را تشکیل مى‏دهند. هویت بر سبیل ترادف به معنایى اطلاق مى‏شود که موجود بدان معنى اطلاق مى‏شود. جز اینکه ماهیت بر صادق اطلاق نمى‏شود.
هفتم: موجود مترادف [در واقع مساوق‏] واحد است.
هر چه موجود است، واحد است و هر چه واحد است موجود است. هر چیزى که بتوان عنوان موجود را بر آن اطلاق کرد، مى‏توان عنوان واحد را بر آن اطلاق کرد. حتى کثرت با وجود اینکه از طبع واحد بسیار دور است، مى‏توان عنوان «کثرت واحده» بر آن اطلاق کرد
- موجود مترادف کائن است و در اصطلاح هیدگر عبارت است از موجود عینى یا خارجى. (صلیبا،‌دره بیدی، ۱۳۶۶ ش، ص ۶۲۱، ص ۶۲۲)
۳- مشترک معنوى و لفظى
الف) مشترک معنوى: مشترک معنوى لفظ واحدى را گویند که در مقابل معنى واحدى وضع شده لکن آن معنى داراى افراد و مصادیق کثیره باشد مانند لفظ انسان که باعتبارى کلى و باعتبارى دیگر مشترک بین افراد و مصادیق معنى خود می باشد.
ب) مشترک لفظى: هرگاه لفظ واحد و معنى متعدد باشد یعنى یک لفظ در مقابل چند معنى (با وضع‏هاى جدا و جدا) وضع شده باشد در این صورت آن لفظ را مشترک نامند مانند لفظ عین که یک بار در مقابل طلا و بار دیگر در مقابل نقره و سپس در مقابل جاریه و آنگاه در مقابل چشم و هکذا در مقابل چشمه و غیره وضع شده است.
بعقیده بعضى از محققین لفظ مشترک گر چه در ظاهر داراى معانى متعدده و مختلفه میباشد ولى در واقع و نفس الامر کلمه‏ایست که فقط در مقابل یک مفهوم کلى که قدر جامع بین کلیه معانى مصطلحه بوده و یکایک آنها را در بر میگیرد وضع گردیده است نه در مقابل فرد فرد آنها- مثلا کلمه عین که از امثله متداوله لفظ مشترک است فى الواقع بمعنى آن مفهومى است که در میان امثال و مشابهین خود متعین و شاخص باشد و چون طلا و نقره و جاریه و چشمه و چشم و غیر آنها هر یک از جهتى داراى شاخصیت و تعین میباشند لذا از افراد و مصادیق مفهوم مزبور هستند و کلمه عین در آنها استعمال میگردد.
بنا بر این عقیده لفظ مشترک بمعنى واقعى کلمه اساسا وجود ندارد بلکه آن دسته از الفاظى که بنام الفاظ مشترکه نامیده میشوند در حقیقت الفاظ کلى هستند که ابتداء در مقابل یک قدر جامع و مفهوم مشترکى وضع شده و بعد به مناسبت وجود آن وجه مشترک در یکایک مصادیق خود استعمال شده‏اند و بعباره دیگر دلالت آنها بر معانى مزبوره باعتبار اشتراک معنوى است نه لفظى.
بهر حال لفظ مشترک میتواند متناوبا و با استعمال‏هاى جدا و جدا بجمیع معانى خود دلالت کند زیرا بطورى که اشاره کردیم لفظ مزبور از طرف واضع در مقابل فرد فرد معانى مزبوره (با وضع‏هاى جدا و جدا) وضع گردیده است لذا در هر موردى که استعمال شود بالطبیعه بیکى از آن معانى که منظور متکلم میباشد با دلالت حقیقیه دلالت خواهد کرد ولى آیا با استعمال واحد هم میتواند بر زیادتر از یک معنى دلالت کند؟ در این باره بین اهل تحقیق اختلاف میباشد- جمعى بر آنند که لفظ مشترک هرگز نمى‏تواند در آن واحد بر زیادتر از یک معنى دلالت کند خواه مفردا استعمال شود خواه بحالت تثنیه و جمع همچنین خواه نفیا تلفظ شود خواه اثباتا- ولى جمعى دیگر دلالت آن را بر زیادتر از یک معنى مطلقا و در همه حالات جائز شمرده‏اند- عده دیگرى قائل بتفصیل شده و دلالت آن را در مورد نفى ممکن و در مورد اثبات ممتنع دانسته‏اند- همین طور دسته دیگرى دلالت آن را در تثنیه و جمع تجویز و در مفرد منع کرده‏اند.(سجادی، ۱۳۷۳ ش، ج ۳، ص ۱۷۹۴)
۴- تباین ذاتی موجودات
تباین به معنای تغایر و تخالف و دو گانگی است و تباین ذاتی یعنی این تغایر و تخالف مربوط به ذات و حقیقت دو چیز می باشد.
نظریه تباین ذاتی موجودات می گوید: جهان خارج را “وجودات” تشکیل داده است و به تعداد انواع ماهیات و یا فراتر از آن به تعداد افراد انواع ماهیاتی که برای ذهن نمایان می شود، وجودات داریم که هر وجود بالذات مباین (جدا و مستقل و مخالف) با وجود دیگری است و هیچ گونه سنخیت و جنسیت و وجه اشتراکی بین آن ها نمی تواند باشد و تنها وجه اشتراکی که در کار هست این است که از همه ی این امور متکثر و مختلف که هیچ نحو مناسب و تجانس و سنخیتی بین آن ها نیست، ذهن ما مفهومی به نام مفهوم وجود انتزاع کرده است والا در حقایق وجود به هیچ وجه تشابهی در کار نیست. (مطهری، ۱۳۷۳، ج ۶، ص ۵۱۱). این نظریه را معمولا به اتباع ارسطو و مشائین نسبت داده اند که بررسی صحت این انتساب یکی از مسائل پژوهش حاضر است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
همانطور که عده ای از فلاسفه از جمله صدر المتالهین گفته اند ، تباین حقایق وجودی در مقابل با قول به اشتراک معنوی وجود قرار دارد. ملا صدرا می گوید «اگر موجودات در مفهوم (وجود) مشترک نبودند و از همه جهات متباین بودند، نسبت بعضی از آنها به بقیه در عدم مناسبت مثل نسبت وجود و عدم بود. در حالیکه اینطور نیست» . (ملا صدرا، ۱۹۸۱ م ، ج ۱ ، ص ۳۵ و ملا صدرا، بی تا، ص ۲۷)
شهید مطهری نیز در بیان اقسام دیدگاه ها در باب وحدت و کثرت وجود ، نظریات موازی با نظریه تباین و کثرت وجودات را دو نظریه وحدت وجود (منسوب به عرفا) و نیز نظریه تشکیک وجود معرفی می کند.(مطهری، ۱۳۷۳، ج ۶ ، ص ۵۰۹).
علامه طباطبایی نیز در شرح نظریه فوق چنین می گوید: «حقیقت وجود آنطور که به حکیمان مشاء نسبت داده شده است حقایق متباین به تمام ذاتی است که هر کدام از آن حقایق با تمام ذات بسیطش از دیگر حقایق امتیاز می یابد، نه با جزء ذاتش. [چرا که وجود بسیط است و جزء ندارد ] و نه به واسطه یک امر بیرون از ذاتش . [چرا که بیرون از ذات وجود چیزی نیست][۱].(طبا طبایی ، ۱۳۸۰ ش، ج ۱ ، ص ۸۰ و ص ۸۱)
۵- تشکیک‏
- (اصطلاح فلسفى) تشکیک در لغت بمعنى شک و تردید است و باین معنى است که یک لفظ داراى مفهوم واحدى باشد و لکن امورى که آن مفهوم شامل آنها میشود متفاوت میباشند بتقدم و تأخر «ان التشکیک هو أن یکون» اللفظ واحد المفهوم لکن الامور التى یتناولها ذلک المفهوم المختلف بالتقدم و التأخر».(ملاصدرا، ۱۹۸۱ م، ج ۱، ص ۴۲)
و بالجمله کلى را مشکک میگویند در صورتى که افراد و مصادیق آن بیکى از جهات با یکدیگر مختلف باشند بنحوى که اطلاق آن بر هر فردى بیکى از جهات اولویت داشته باشد تا اطلاق آن بر فردى دیگر چنانکه اطلاق مفهوم نور بر نور قوى شدید مقدم است تا اطلاق آن بر نور ضعیف و اطلاق آب بر آب دریا مقدم است تا اطلاق آن بر آب موجود در ظرف کوچک و اطلاق عالم بر شخصى که جامع تمام علوم باشد اولویت و تقدم دارد تا اطلاق آن بر کسى که در یک رشته عالم باشد و بر کسى که یک مسأله از علوم را بداند و بهمین طریق تمام موجودات‏ از لحاظ مراتب وجودى یکسان نمى‏باشند و هر یک در مرتبت خاصى قرار گرفته‏اند که از لحاظ شدت و ضعف متفاوت‏اند بعضى از لحاظ وجودى مقدم و بعضى مؤخر و همین طور از لحاظ کمى و کیفى و غیره متفاوتند.
در هر حال تمام موجودات عالم یک وجوه مشترکى دارند و وجوه امتیازى و همان ما به الامتیاز است که در انواع و افراد نوعى و صنفى موجب تشکیک است و هر فردى از نوعى را موجود جدا از سایر افراد هم نوع خود نشان میدهد و تشکیک بهمین اعتبار گفته میشود.
تشکیک ماهوی: کثرتی است که از ناحیه ماهیات پدید می آید و این کثرت به طور بالذات به ماهیات و به طور بالعرض به وجود نسبت داده می شود.
تشکیک وجودی: کثرتی است که از ناحیه وجود پدید می آید.
تشکیک خاصی
- (اصطلاح فلسفى) تشکیک را در موردى خاصى میگویند که ما به الاختلاف در آن عین ما به الاتحاد باشد و اختلاف در مراتب ذات باشد نه بامور زائده بر ذات.
تشکیک عامى‏
(اصطلاح فلسفى) تشکیک را در موردى عامى گویند که ما به الاختلاف در آن غیر ما به الاتحاد باشد و در حقیقت تشکیک بامور زائد بر ذات باشد از قبیل عوارض و قوابل.
۱-۱-۷ سازمان تحقیق
در سازمان بندی فصول پژوهش حاضر به ترتیب زیر عمل شده است:
فصل اول: مقدمه و کلّیات
در این فصل علاوه بر بیان اهمیت و ضرورت موضوع و هدف از تحقیق و پیشینه تحقیق و تعریف واژگان کلیدی و مفاهیم تخصصی، در بخشی به معرفی اجمالی اکثر فلاسفه و متکلمین که در این اثر، از آنها نقل مطلب شده، پرداخته شده است.
فصل دوم: نظریه ی تباین ذاتی موجودات در ابن سینا و برخی حکمای مشاء
در این فصل به بیان مباحث مربوط به وجود وموجود در فلسفه ی ابن سینا و مشائین پرداخته شده و سپس به بررسی سازگاری این نظرات با نظریه تباین ذاتی موجودات و نیز بیان موضع برخی فلاسفه در رابطه با نظریه مذکور و انتساب آن به مشائین همت گماشته شده است.
فصل سوم: نظریه ی تباین ذاتی موجودات در دیدگاه متکّلمین اشعری
در این فصل به بررسی مباحث وجود شناسی نزد برخی اشاعره و تحقیق در این مورد که آیا قول به تباین ذاتی، مربوط به متکلمین اشعری است یا خیر پرداخته شده است.
فصل چهارم: مقایسه آراء، لوازم و فروع بحث
در این فصل به بررسی مقایسه ای مختصری میان آراء ابن سینا با متکلمین اشعری در باب مساله وجود و تباین آن و نیز مقایسه ی آراء ابن سینا با ملا رجبعلی تبریزی و همچنین مقایسه ی آراء ملا رجبعلی تبریزی با متکلمین اشعری در آن مورد پرداختیم.
۱-۲ شرح حال مختصری از برخی فلاسفه و متکلمین
با توجه به این که در این اثر پژوهشی از آراء و تحلیل های عده ای از فلاسفه و متکلمین، استفاده شده، برای ثمر بخشی بیشتر کار و آشنایی اجمالی با این افراد که عده ای از آنها شهرت چندانی ندارند. به بیان شرح حال مختصر و بخشی از تألیفات آنان خواهیم پرداخت.
ابوالحسن اشعری
ابوالحسن علی بن اسماعیل الاشعری متولد ۲۶۰ هجری/ ۸۷۳ میلادی. از جوانی به مکتب معتزله گروید و نزد” جبایی” اصول عقاید آن مکتب را آموخت و تا ۴۰ سالگی مدافع آن مکتب بود و کتب متعدد نوشت و در ۴۰ سالگی در خانه معتکف شد.(کمتر از دو هفته) و ناگاه اعلام کرد که از اصول قبلی دست کشیده . او باخردگرایی افراطی فقها ی معتزله از حیث ادراکشان از خدا و رستگاری بشر اختلاف شدید پیدا کرد. یک علت احتمالی هم مقابله با تفرقه در میان امت اسلامی می تواند باشد. به قول خودش حدود ۹۰ کتاب درمورد الهیات تألیف کرد، تفسیر قرآن، رساله ای در شریعت و مجموعه ای درعلم حدیث و روایت ، کتبی ضد خوارج و مادیون و کتبی در معتزله. دو اثر مهم وی ۱- مقالات الاسلامین شامل تمام اصول عقاید معروف عصر خود ۲- الابانه، شامل اصول عقاید فرقه تسنن میباشد اشعری در سال ۳۲۴ قمری وفات یافت (کوربن،۱۳۵۲، ش، ص ۱۴۵ تا ۱۴۷)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:08:00 ب.ظ ]




۱۷۱۳

 

۵۰۹

 

۱۲۰۴

 

علوم انسانی

 

 

 

۳۵۳

 

۱۴۱

 

۲۱۲

 

علوم کشاورزی

 

 

 

۱۲۱۱

 

۸۵۵

 

۳۵۶

 

فنی مهندسی

 

 

 

۶۹۳

 

۱۸۳

 

۵۱۰

 

علوم پایه

 

 

 

۳۹۷۰

 

۱۶۸۸

 

۲۲۸۲

 

جمع

 

 

 

نمونه تحقیق :
جامعه پژوهش حاضر جهت نمونه گیری، با عنایت به اینکه تعداد دانشجویان دانشگاه شاهد تهران که در طرح جامع استقرار دارند۳۹۷۰ نفر بوده ، با بهره گرفتن از جدول مورگان نعداد ۳۸۰ نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شد و از ۳۵۳ نفر پرسشنامه جمع آوری گردید. به دنبال تعیین حجم نمونه، افراد نمونه از طریق نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند.
ابزار تحقیق :
پژوهش حاضر به منظور گردآوری داده ها در خصوص بررسی رابطه بین مؤلفه های دینی با تفکر انتقادی از دیدگاه کل دانشجویان مستقر در طرح جامع(علوم انسانی، علوم پایه، فنی و مهندسی ، کشاورزی ) دانشگاه شاهد از پرسشنامه استاندارد(آماده) استفاده شده است. که این پژوهش دارای دو نوع پرسشنامه در دو بخش است که هر بخش دارای تعدادی گویه بوده است، که بخش اول ویژگی های شخصی(نام، جنسیت و…)و بخش دوم مؤلفه های دینی (شناخت دینی، نگرش دینی و رفتار دینی)، در پرسشنامه دوم ، به بررسی مهارت تفکر انتقادی پرداخته شده است، در این پژوهش برای جمع‌ آوری اطلاعات از پرسشنامه (بسته پاسخ) استفاده شده که شامل دو نوع پرسشنامه مؤلفه های دینی و تفکر انتقادی است که در نهایت با تجزیه و تحلیل آماری یافته ها ی حاصل از پرسشنامه محاسبه گردید. تعیین میزان روایی و پایایی از پرسشنامه (خدایاری فرد و همکاران ، ۱۳۸۵) در تحقیقی به آماده سازی مقیاس سنجش دینداری و هنجاریابی آن در بین دانشجویان دانشگاههای شهر تهران پرداخته شده بود استفاده گردید به این منظور بر اساس مبانی نظری دین اسلام و ساختار نظری دینداری با چهار بعد اصلی شناخت دینی، باور دینی، گرایش و عواطف دینی و التزام به وظایف دینی، که در برگیرنده هجده عنوان فرعی بود، استخراج و تعریف شد. آنگاه طبق این ساختار، خزانه سئوالاتی با ۴۰سئوال طرح گردید. از خزانه اولیه دو نوع پرسشنامه اولیه تهیه شد؛ پرسشنامه با سؤالات موقعیتی و پرسشنامه با مقیاس لیکرت، همچنین سؤالات با مقیاس لیکرت پنج درجه‌ای تعیین گردید. برای تعیین روایی و پایایی ضریب کرونباخ آن بین تا ۸۳/۰ تا ۹۵/۰گزارش گردیده۰بخش دوم که به بررسی مهارت تفکر انتقادی پرداخته از پرسشنامه استاندارد کالیفرنیا (۱۳)سؤال تهیه گردید. ضریب کرونباخ آن ۹۳/۰گزارش گردید. نمونه ای از ابزار در بخش پیوست آمده است .
پایان نامه - مقاله - پروژه
شیوه تحلیل داده ها :
در این مطالعه اطلاعات گردآوری شده با بهره گرفتن از نرم افزار spssمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهشی نیز به صورت جداول و توضیح فراوانی ارائه شد . از آمار توصیفی میانه، میانگین، انحراف معیار و استاندارد و… استفاده شده و از آمار استنباطیt مستقل، همبستگی و… برای تعیین وجود یا عدم وجود رابطه بین متغیرها استفاده گردید.
فصل چهارم
یافته های تحقیق
قسمت اول: تجزیه و تحلیل توصیفی داده‏ها
در این قسمت به بررسی متغیرهای فردی و جمعیت شناختی دانشجویان شرکت کننده در پژوهش مستقر در طرح جامع دانشگاه شاهد پرداخته شده است که به ترتیب ارائه می گردند.
یافته های جانبی:
۴-۱- جنسیت:
در جدول ۴-۱، توزیع فراوانی و درصد جنسیت دانشجویان شرکت کننده در پژوهش ارائه شده است.
جدول ۴-۱- توزیع فراوانی و درصد جنسیت دانشجویان شرکت کننده در پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:08:00 ب.ظ ]




۳-۴-۴-۱-۲-۱- ضریب همبستگی: ۷۱
۳-۵-۳-۲-۱- ضریب تعیین: ۷۲
۳-۵-۳-۲-۲- ضریب تعیین تعدیل شده: ۷۲
۳-۵-۳-۳- آزمون پیش فرض استفاده از مدل رگرسیون ۷۳
۳-۶- خلاصه فصل ۷۴
فصل چهارم- تجزیه و تحلیل داده ها
۴-۱- مقدمه ۷۵
۴-۲- آمار توصیفی داده ها ۷۶
۴-۳- آزمون نرمال بودن داده های تحقیق ۷۷
۴-۳-۱- آزمون نرمال بودن برای تخطی مالیاتی ۷۸
پایان نامه - مقاله - پروژه
۴-۳-۲- آزمون نرمال بودن برای درصد مالکیت مدیران ۷۹
۴-۳-۳- آزمون نرمال بودن برای استقلال هیأت مدیره ۸۰
۴-۳-۴- آزمون نرمال بودن برای درصد مالکیت نهادی ۸۱
۴-۳-۵- آزمون نرمال بودن برای اقتدار سهامداران شناور آزاد ۸۳
۴-۳-۶- آزمون نرمال بودن برای اندازه شرکت ۸۴
۴-۴- نتایج حاصل از آزمون فرضیه‌ها ۸۵
۴-۴-۱- آزمون F لیمر مدل رگرسیون چندمتغیره: ۸۵
۴-۴-۲- آزمون هاسمن مدل رگرسیون چندمتغیره: ۸۶
۴-۴-۳- برازش مدل تحقیق: ۸۸
۴-۴-۴- یافته های آزمون متغیر اضافی ۸۹
۴-۵- خلاصه‌ فصل ۹۰
فصل پنجم - نتیجه‌گیری و پیشنهادات
۵-۱- مقدمه ۹۱
۵-۲- خلاصه نتایج حاصل از پژوهش ۹۲
۵-۲-۱- خلاصه نتایج حاصل از مطالعات نظری ۹۲
۵-۲-۲- خلاصه نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها ۹۳
۵-۳- نتیجه‌گیری ۹۵
۵-۴- محدودیت های تحقیق ……… ۹۷
۵-۵- پیشنهادات تحقیق ۹۹
۵-۵-۱- پیشنهادات کاربردی ۹۹
۵-۵-۲- پیشنهادات برای تحقیقات آتی ۹۹
منابع ۱۰۱
پیوست ها ۱۰۴
فهرست جداول
جدول صفحه
جدول۲-۱- انواع اظهار نامه های مالیاتی و مواعد قانونی تسلیمی آنها ۲۷
جدول ۳-۱: انتخاب نمونه بر اساس محدودیت های تحقیق ۶۸
جدول ۴- ۱ : توصیف برای داده های تجمعی ۷۷
جدول ۴-۲: آزمون نرمال کولموگوروف- اسمیرنوف(K-S) 78
جدول ۴-۳: آزمون نرمال کولموگوروف- اسمیرنوف(K-S) 79
جدول ۴-۴: آزمون نرمال کولموگوروف- اسمیرنوف(K-S) 79
جدول ۴-۵: آزمون نرمال کولموگوروف- اسمیرنوف(K-S) 80
جدول ۴-۶: آزمون نرمال کولموگوروف- اسمیرنوف(K-S) 80
جدول ۴-۷: آزمون نرمال کولموگوروف- اسمیرنوف(K-S) 81
جدول ۴-۸: آزمون نرمال کولموگوروف- اسمیرنوف(K-S) 82
جدول ۴-۹: آزمون نرمال کولموگوروف- اسمیرنوف(K-S) 82
جدول ۴-۱۰: آزمون نرمال کولموگوروف- اسمیرنوف(K-S) 83
جدول۴-۱۱: آزمون نرمال کولموگوروف- اسمیرنوف(K-S) 83
جدول ۴-۱۲: آزمون نرمال کولموگوروف- اسمیرنوف(K-S) 84
جدول ۴-۱۳: آزمون نرمال کولموگوروف- اسمیرنوف(K-S) 85

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:08:00 ب.ظ ]




خطیئه و سیئه نیز از جمله واژگانی است که در قرآن به معنی بدی و زشتی آمده است.: آری، کسی که بدی را به دست آورد و زشتی او را احاطه کرده باشد، پس آنان اهل آتشند در حالی که در آن جاویدان هستند.[۲۶]
ذنب نیز از دیگر واژگانی است که مترادف با جرم آمده است: و همین برای پروردگار تو کافی است که به گناهان بندگانش آگاه و بیناست[۲۷].
پایان نامه - مقاله - پروژه
در کل لفظ جرم در قرآن شامل هر گناهی نمی‌شود، بلکه گناهان به لحاظ شدت و ضعف و قصد مرتکب و حالات گوناگون او ممکن است تحت یکی از این عناوین قابل طرح باشد:[۲۸]

 

    1. سوء پیشینه: با قرار گرفتن لفظ سوء در مقابل گناهان کبیره، از جمله در آیۀ «اِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ…»[۲۹]معلوم می‌شود «سوء» و «سیئه» به مفهوم گناهان صغیره است و شامل گناهان کبیره نمی‌شود و از این رو شامل جرم نمی‌گردد.

 

    1. ذَنْب: ذنب و ذنوب به گناهان کبیره و شریرانه و حالات استکبار اطلاق می‌گردد و از این رو لفظ «ذنب» با «جرم» رابطۀ عموم و خصوص مطلق دارد.

 

    1. خطا: واژۀ خطا (خطأ) به دو مفهوم در قرآن آمده است:

 

الف ـ خطای مسئول: این‌گونه خطا که مشتقات آن در قرآن کریم به صورت خاطئون، خاطئه و خطیئه استعمال شده است، وقتی است که شخص گناه می‌کند و مسئولیت هم دارد. در این حالت، گناه سراسر وجود او را فرا می‌گیرد و بر نفس او چیرگی می‌یابد تا جایی که شخص بی‌اختیار و بدون قصد و اراده مرتکب گناه می‌گردد ( تاج‌العروس، ذیل خطیئه) و از این‌رو حتى «سوء» که تنها شامل گناهان صغیره می‌شود، در صورت تکرار تبدیل به خطیئه و از گناهان کبیره محسوب می‌شود (بَلى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَهً وَ اَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ فَاولئکَ اَصْحابُ النّارِ هُمْ فیها خالِدون)[۳۰].
ب ـ خطای غیرمسئول: در این نوع خطا شخص از روی نسیان و بدون تقصیر مرتکب جرم می‌شود که معمولاً به صورت «خطئی» و «اخطأنا» آمده است.[۳۱]

 

    1. اِثم: اثم در قرآن کریم به صورتهای گوناگون (اثم، آثم، اثیم، تأثیم) و از جمله در مورد خمر، قمار، شهادت کذب و همچنین عذاب و عقوبت به کار رفته است. دربارۀ معنای این کلمه اختلاف نظر وجود دارد. برخی گفته‌اند: کاری است که انسان را از ثواب باز می‌دارد، مانند لهو، و برخی آن را به معنای «ضرر» گرفته‌اند؛ چنان که در آیۀ ۲۱۹ سورۀ بقره میان اثم و منفعت مقابله به چشم می‌خورد. برخی دیگر گفته‌اند به اعمالِ مطلقِ «حرام» از آن نظر «اثم» گفته می‌شود که ضرر هستند و انسان را از خیر باز می‌دارند. با این توضیح، اثم بر تمام جرائم اطلاق می‌شود.[۳۲]

 

بند پنجم :تعریف پیشگیری و پیشگیری از بزهکاری
در جرم شناسی، پیشگیری عبارت است از: به جلوی تبهکاری رفتن با بهره گرفتن از فنون گوناگون مداخله به منظور ممانعت از وقوع بزهکاری. از نظر علمی می توان گفت: مراد از پیشگیری هر فعالیت سیاست جنایی است که غرض انحصاری یا غیر کلی آن تحدید حدود امکان پیشامد مجموعه اعمال جنایی از راه غیر ممکن الوقوع ساختن یا ساخت و دشوار کردن احتمال وقوع آنهاست بدون اینکه به تهدید به کیفر یا اجرای آن متوسل شوند.[۳۳]
همچنین می توان گفت واژه پیشگیری را از نظر لغوی جلوگیری کردن، مانع شدن، جلو بستن[۳۴] و نیز اقدامات احتیاطی برای جلوگیری از رخدادهای بد و ناخواسته معنا کرده اند. با توجه به معنای لغوی پیشگیری، این واژه هم به معنای پیش دستی کردن، پیشی گرفتن و جلوی چیزی رفتن و هم به معنای آگاه کردن و هشدار دادن است.[۳۵] اما از میان این معناها در جرم شناسی پیشگیرانه معنای نخست مدنظر است. براساس این معنا با اتخاذ تدابیر و به کارگیری اقدامات مناسب باید به استقبال جرم رفت و از ارتکاب این پدیده جلوگیری کرد.
با توجه به نگرش های گوناگونی که در میان جرم شناسان وجود دارد، پیشگیری از بزهکاری را می توان به دو صورت عام و خاص تعریف کرد.
در معنای عام، پیشگیری از جرم هر اقدامی است که جلوی ارتکاب جرم را بگیرد که این اقدام می تواند جنبه کیفری یا غیرکیفری داشته باشد. به دیگر سخن، هر آنچه علیه جرم باشد و سبب کاهش نرخ بزهکاری گردد در گستره معنای عام پیشگیری از جرم قرار دارد.
در این نگرش سیاست جنایی همه تدابیر کیفری و غیرکیفری را که حکومت با مددجویی از سه قوه قانونگذاری، اجرایی و قضایی با هدف محدود کردن و مهار بزهکاری و نیز پیشگیری اتخاذ می کند، در برمی گیرد، ناگفته پیداست که در این زمینه، مردم نقش بسیار پراهمیتی را بر عهده دارند. بدین ترتیب در سیاست جنایی، پیشگیری را می توان به کارگیری راهکارهای گوناگون برای جلوگیری از بزهکاری تعریف کرد.۱ این معنا از پیشگیری، پیشگیری واکنشی و پیشگیری کنشی را دربرمی گیرد و براساس این رویکرد، ساز و کارهای کیفری مانند ابتکارات اصلاحی – درمانی و ساز و کارهای غیرکیفری مانند اقدامات موقعیت مدار می توانند در گستره پیشگیری از جرم جای گیرند.
پیشگیری از جرم دربرگیرنده تدابیر و اقداماتی است که نرخ بزهکاری را کاهش دهد. بدین صورت که از یکسو علل اثرگذار بر ارتکاب جرم را شناسایی کرده و از سویی دیگر ابتکارات مناسبی را برای مبارزه با این علل اعمال کند. عده دیگری معتقدند، پیشگیری از بزهکاری مجموعه اقدامات غیرقهرآمیزی است که برای تحقق هدفی ویژه یعنی مهار بزهکاری، کاهش احتمال وقوع جرم، کاهش شدت بزه در مورد علل جرایم اتخاذ می شود.۲
بنابراین پیشگیری از جرم در معنای خاص، مجموعه تدابیر و اقدامات غیرکیفری با هدف مقابله با بزهکاری از طریق کاهش یا از بین بردن علل جرم زا و نیز اثرگذاری بر فرصت های پیش جنایی است به گونه ای که بتوان با بهره گرفتن از ابتکارات و ساز و کارهای غیرقهرآمیز بر شخصیت افراد و وضعیت پیش از ارتکاب جرم اثر گذاشت تا از رخ دادن بزه جلوگیری شود.
از نظر برخی با توجه به این تعاریف این نهاد باید از ویژگی های زیر برخوردار باشد:
- هدف اصلی آنها اثرگذاری علیه عوامل یا فرایندهایی باشد که در بروز بزهکاری نقش تعیین کننده دارند.
-جنبه جمعی داشته باشند و تمامی جمعیت یا گروه معینی از آن را نشانه روند.
-پیش از ارتکاب جرم اعمال شوند.
- جنبه قهرآمیز و سزاده نداشته باشند زیرا تدابیر سرکوبگر پس از وقوع جرم بر بزهکار تحمیل می شوند.[۳۶]

گفتار دوم: گونه ها و سطوح پیشگیری از بزهکاری

جرم شناسی از دسته بندی بزهکاری اهداف ویژه ای را دنبال می کند که یکی از آن هدف ها، پیشگیری از بزهکاری و تکرار جرم است.[۳۷]
در مورد دسته بندی پیشگیری همواره نگرش های گوناگونی میان جرم شناسان وجود داشته است. برخی عقیده دارند، پیشگیری موقعیت مدار، پیشگیری زود هنگام، پیشگیری اجتماعی و پیشگیری از طریق نظام عدالت کیفری از گونه ای های نهاد هستند. گروهی دیگر بر این باورند که پیشگیری به سه گونه نخستین، دومین و سومین وهمچنین پیشگیری واکنشی و کنشی تقسیم می گردد.
بند اول :سطوح سه گانه پیشگیری از بزه
پیچیدگی ماهیت بزهکاری پیشگیری را نیز مشکل می کند و رهیافت های چندگانه ای را که می طلبد که کلیه عوامل خطرزا را در نظر بگیرد از این نقطه نظر سطوح پیشگیری به سه سطح تقسیم می شود:

الف: پیشگیری نخستین یا ابتدایی

پیشگیریئ نخستین یا ابتدایی عبارت از مجموعه وسایلی است که معطوف به تغییر شرایط جرم زای اطرافیان به طور کلی اعم از طبیعی و اجتماعی می باشند. به عبارت دقیق تر، پیشگیری ابتدایی راهکارهایی است که از طریق زمینه های اجتماعی و اقتصادی و دیگر زمینه های سیاست عمومی تلاش می کند. این حالت، به ویژه بر موقعیت جرم زا و علل ریشه ای ارتکاب جرم تأثیر می گذارد. هدف اصلی، ایجاد امیدوارکننده ترین شرایط برای زندگی است که شامل آموزش خانواده، ایجاد مسکن، استقلال و سرگرمی می باشد.
در پیشگیری اولیه به ریشه مسئله وعوامل خطرزای محیطی توجه می شود . این نوع پیشگیری سعی برآن دارد که امکان درگیر شدن با مسئله طوری پیش برود که هرگز محلی برای رشد مسئله وجود نداشته باشد . به همین علت استرا تژی های برنامه ضرورتا طوری ا نتخاب می شوند که بتوا نند عوامل مخا طره آمیز را کا هش دهند ، وضع قوا نین که بعضی از محدودیت ها را ایجاب می کنند ازآن جمله اند . برای مثال درجامعه ای که حمل اسلحه آزاد است ، این آزادی خود یک عامل خطر زای امکان درگیر شدن با مسئله بزه است . بنا براین منع حمل اسلحه یکی از استراتژی ها درآن جامعه خوا هد بود.[۳۸]
اگر چه تناقضاتی دربعضی ازیافته های پژوهش درمورد کنترل بزه وجوددارد لیکن اکثر یا فته ها بیانگر آنند که برنامه های پیشگیری مستقیما تاثیر زیادی درکاهش رفتارهای بزهکارانه نداشته اند درمقابل به پژوهشهائی نیز بر می خوریم که نشان داده اند مداخله اولیه جامعه وخانواده متفقا در کنترل بزهکاری تاثیر دارند. عمده برنامه ریزیهای این مداخلات بر اساس یافته هائی است که نشان می دهند عوامل خانوادگی مانند : طلاق، مرگ والدین، کثرت اولاد، فقدان حمایتهای روانی و بی توجهی به نیازهای عاطفی فرزندان بی انضباطی درخانواده، وجود فرد بزهکار یا ناسازگار اجتماعی، خیانت زن یا شوهر، اختلافات خانوادگی، طرد ازخانواده، فقدان زمینه های تربیتی مناسب درخانواده، مسکن نامناسب از نظر فضای فیزیکی و فقر در تقویت و یا کنترل بزهکاری نقش دارند. عوامل اجتماعی مانند: بیسوادی، رشد بی رویه جمیعت، صنعتی شدن، اختلافات طبقاتی، قوانین تحمیلی، بی عدالتی اجتماعی، بیکاری، جنگ، محیط اجتماعی نامناسب (زندگی در جوار بزهکاران) فقدان امکانات تفریحی سالم و قابل دسترس همه طبقات جامعه، زاغه نشینی، زورمداری سیا سی، در کنترل و رشدبزه موثرند. به همین جهت استراتژی های مداخله ای خانواده گرا و جامعه گرا در پیشگیری نوع اول اهمیت پیدا می کنند. خلاصه اینکه درسطح اول پیشگیری عمده مسئولیت به عهده خانواده و جامعه است. بسیاری ازدیدگاه های روانشناختی، سن مناسب برای سطح پیشگیری نوع اول را قبل از۸سالگی می دانند.[۳۹]
به عبارت دیگر این نوع پیشگیری دربرگیرنده تدابیر و اقداماتی است که به دنبال سالم سازی محیط طبیعی و اجتماعی و تغییر اوضاع و احوال و شرایط جرم زایند. به بیان دیگر، این پیشگیری درصدد آن است تا با بهبود شرایط زندگی افراد از بزهکاری جلوگیری کند. بالا بردن سطخ سواد و فقرزدایی نمونه هایی از این پیشگیری اند.

ب: پیشگیری دومین یا ثانویه

پیشگیری ثانویه یا دومین معطوف به مداخله برای پیشگیری از لحاظ گروه ها یا جمعیت های در معرض خطر جرم است. این امر شامل شناخت زودهنگام شرایط جرم زا و نفوذهایی است که بر این شرایط اعمال می‌شود. برای این گروه ها می توان تدابیری خاص اندیشید; تدابیر حمایتی در خصوص کودکان خیابانی، کودکان متعلق به خانواده های معتاد و بی سرپرست یا بدسرپرست.
در پیشگیری ثانویه هدف کلی دور نگهداشتن فرد از فعالیت هایی است که خطر بر چسب بزه را در فرد تقویت می‌کند. مثل کنترل خشم و خشونت، کنترل های خانواده بر رفتار های ضد اجتماعی و دوری از دوستان بزهکار. پیشگیری نوع دوم نیز مانند پیشگیری نوع اول استراتژی های برنامه ریزی خود را بر اساس یافته های پژوهش ها طرح می کند و تأکید زیادی بر فرد و یا ارتباطات فرد دارد. به همین جهت استراتژی های پیشگیری نوع دوم از طریق یادگیری مهارت های زندگی اجتماعی از یک طرف و محیط اجتماعی و ارتباطات فردی از طرف دیگر تأکید می کند. اهمیت این سطح به عنوان سطح پیشگیری کمک به افراد در معرض خطر است.[۴۰]
به عبارت دیگر به دنبال پیشی گرفتن از افرادی که در شرایط بحرانی به سر می برند و هر آن، احتمال ارتکاب بزه از سوی آنها وجود دارد. این پیشگیری با شناسایی افراد در معرض خطر در صدد است با به کارگیری اقدامات مناسب مانند مداخله های زودرس از به عادت شدن بزهکاری افراد پیشگیری کند.
ج: پیشگیری سومین یا ثالث
پیشگیری ثالث یا سومین معطوف به پیشگیری از تکرار جرم در خلال اقدامات فردی برای سازگاری مجدد اجتماعی یا خنثی نمودن بزهکاران پیشین است. پیشگیری از تکرار جرم توسط پلیس و دیگر عوامل نظام عدالت کیفری صورت می گیرد; تدابیر مربوط از ضمانت اجراهای قضایی رسمی تا بازپروری مجرم و زندانی کردن. در بسیاری از اوقات به دلیل محدودیت ضمانت اجراهای مبتنی بر اصلاح و درمان، این نوع پیشگیری به تدابیر سرکوبگرانه تنزّل پیدا می کند.
پیشگیری سطح سوم سعی می کند موقعیت مساله را اصلاح یا در آن مداخله کند و هدف آن پیشگیری از تکرار فعالیت هایی است که جرم شناخته می شود. برای این نوع پیشگیری لازم است درگیر مسایلی مانند تنبیه، جریمه و بازتوانی از طریق نظام حقوقی و قضا شود. پیشگیری نوع سوم برنامه ریزی مداخله ای و اداره موقعیت های خطرناک را براساس فعالیت هایی تنظیم می کند که ممکن است باعث بزهکاری شوند.[۴۱]
به عبارت دیگر این نوع پیشگیری بر ساز و کارهای نظام عدالت کیفری تمرکز می نماید و تلاش دارد با بهره گیری از ابتکارات اصلاحی – درمانی از بزهکاری دوباره افراد جلوگیری کند. برای نمونه، کیفر زندان می توان در بازپذیری اجتماعی بزهکاران و جلوگیری از تکرار جرم آنها نقش مهمی ایفا نماید.
بند دوم : گونه های دوگانه پیشگیری از بزه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:07:00 ب.ظ ]