بَذَلْتُ مالی فی سبیلِ اللّهِ حتّی آخِرِ دِرهَمٍ عندی.
(من ثروتم را در راه خدا بذل کردم حتی آخرین درهمی را که داشتم.)
(جامع الدروس العربیه، غلایینی، الجزء الثالث،‌ص ۱۷۳)
۲-حرف عطف:
یَموتُ الناسُ حتَّی الأنبیاءُ
(مردم می میرند حتی پیامبران)
(همان، ص ۲۴۷)
۳-حرف ابتداءِ، که در این صورت ما بعدِ آن جمله مستأنفه خواهد بود و آن جمله مستأنفه یا اسمیه است یا فعلیه.
« فوا عَجَبا یَسُبُّی النّاسُ حتّی کُلَیبٌ تَسُبُّنی »
شگفتا که قبیله کلیب هم مرا ناسزا می گوید.
أما « حتّی » در عربی به این معانی به کار می رود : ‌۱- انتهای غایت ۲- تعلیل ۳- استثناء
(ترجمه و شرح مغنی الأدیب، حسینی، ج۲، ص ۱۰۲)
۱-انتهای غایت (که در این صورت حرف جر می باشد.)
« أکَلْتُ السمکهُ حتّی رأسِها »
(همان،‌… )
« سلامٌ هی حتّی مطلعِ الفجر »
(این شب رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبحگاه)
(جامع الدروس العربیه، غلایینی، الجزءِ الثالث، ص ۱۷۳)
« قالوالَنْ نَبْرَحَ علیه عاکفینَ حتّی یرجِعَ إلینا مُوسی » (طه ،۹۱)
یعنی : (قوم به هارون) گفتند ما به پرستش گوساله ثابت مانیم تا وقتی که موسی پیش ما باز گردد.
در آیه شریفه « حتّی » بر فعل مضارع « یرجع » داخل شده و معنای « الی » برای انتهای غایت می باشد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
(ترجمه و شرح مغنی الأدیب، حسینی، ج ۲،‌ص ۱۱۱)
۲-تعلیل، یعنی ما بعد حتی علّت برای ماقبل است (مترادف کی تعلیلیه) همانند :‌
« أسْلِمْ حتّی تَدْخُلَ الجنهَ »
سلام کن تا آنکه به بهشت داخل شوی.
(همان،‌ص ۱۰۲)
« أطَعِ اللّهَ حتی تَفوزَ بِرضاهُ » أی و لِتفوزَ
خدا را اطاعت کن تا به رضایش پیروز شوی.
(جامع الدروس العربیه، غلایینی، الجزء الثانی، ص ۱۸۵)
۳-استثناء،‌که در این صورت مترادف معنای « إلّا » می باشد مانند:‌
لَیْسَ العطاء‌ُ مِنَ الفُضُولِ سَماحَهً حتّی تجودَ و مَا لدیکَ قلیلٌ
نصب به أن مضمره
یعنی :‌بخشیدن از زیانهای أموال جود و کرم محسوب نمی شود،‌مگر اینکه بخشش کنی و اگر چه نزد تو اندک باشد.
« حتی » در شعر فوق، به معنای « إلّا » آمده است:‌‌« إلّا أنْ تجودَ … »
یادآوری ۱- در « حتّی » به معنای استثناء ما بعد « حتّی » خارج از حکم ماقبل است مانند:‌
« و اللّهِ لاأفعلُ حتّی أنْ تَفْعَلَ »
به خدا قسم انجام نمی دهم مگر اینکه انجام دهی.
(ترجمه و شرح مغنی الأدیب، حسینی، ج ۲، ص ۱۰۲)
یادآوری ۲- کاربرد « حتّی‌» در این معنا بسیار اندک است و بر همین پایه و اساس بسیاری از نحویین این معنی را ذکر ننموده اند و تنها عدّه کمی آن را عنوان ساخته اند.
(همان،‌… )
« سوایِ »
(مأخوذ از عربی ) و در معنی « جز » و « غیر از » به کار می رود و حروف اضافه‌بسیط می باشد. مانند :‌
همه آمدند سِوایِ علی.
(دستور زبان فارسی ۲، دکتر انوری و دکتر گیوی،‌ص ۲۶۵)
از دودمان سلطنت، سوایِ او و شاه شجاع پسرش دیاری نماند.
(همان، …)
چون معنی مفقود بود به عبارت نگردد، سِوایِ آنکه اندر آن پنداشتی پدیدار آیدو طالب را هلاک کند تا وی عبارت را پندارد که معنی است.
(درویش گنج بخش، انتخاب و توضیح دکتر عابدی، ص۱۱۵ )
یادآوری – گاهی « سِوی » در زبان فارسی، به صورت « ما سِوای » به کار می رود مانند:‌
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا که به ما سِوای فکندی همه سایه هما را
(کلیات دیوان شهریار، نه تصحیح خود استاد ص ۷۶)
« سِوی » در عربی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...