دانلود مقالات و پایان نامه ها در مورد کارکرد فعل در مرزبان نامه- فایل ۷ |
۲-۴-۲- وجه التزامی
وجه التزامی آن است که فعل بر امور احتمالی از قبیل: خواست، آرزو، میل، امید، دعا، شرط، شک و لزوم و مانند آنها دلالت کند.
در مرزباننامه بعد از وجه اخباری بیشترین کاربرد را وجه التزامی دارد که حدود ۵/۳۵% از افعال را این وجه به خود اختصاص داده است.
دعا: مبارک باد ترا جفتی که از هنر پیشگان عالم طاق است. (۸/۲۰۷)
الزام: پادشاه بی مقدمات تدبیر چون تیر تقدیر بود که از قضیه مشیت بیرون رود. (۷/۴۷)
دعا: ایزد، تعالی سلک احوال جهانیان به واسطه رای جهان گشای خداوند، صاحب اعظم، معین الاسلام و المسلمین منظوم داراد. (۱/۱۷۵)
تنبیه: مبادا که قضیه حال تو معکوس شود. (۳/۲۴۸)
شرط: اگرچه دیو از اشرار خلق خدا است و او صد هزار سالک راه حقیقت را در چاه ظلام خیال افکنده باشد. (۳/۱۴۵)
هر روز ده ماهی شیم از سیم ده دهی و برف دی مهی سپیدتر و پاکیزهتر بر همین جایگاه و همین ممّر بگذارنم تا یکایک میگیری[بگیری] و به مراد دل به کار میبری[ببری]. (۷/۳۶۳)
یادآوری: در این مثال «می» نشانهی وجه التزامی است.
۲-۴-۳- وجه امری در مرزباننامه
وجه امری یا فعل امر آن است که بر طلب یعنی فرمان، خواهش، خواست و تمنّا دلالت کند.
کارکرد وجه امری در مرزباننامه بسیار اندک است که ۲% از افعال را شامل میشود.
فرمان: به افتضاض این عُذرت مشغول باش و هیچ عذر پیش خاطر منه. (۳/۲۱)
خواهش: اکنون که تمکین سخن گفتن فرمودی، حسن استماع مبذول فرمای. (۱/۴۵)
اندرز: و گفتهاند: سپاس دار باش تا سزاوار نیکی باشی و بردبار شو تا ایمن شوی و داد از خویشتن بده تا داورت به کار نیاید و از خود به هر آنچه کنی، راضی مشو تا مردمت دشمن نگیرند. (۵/۹۸)
برخیز و میرو[برو] آسوده و سبک بار. (۷/۵۰۹)
یادآوری: «می» نشانهی وجه امری است.
۲-۴-۴- وجه تأکیدی در مرزباننامه
وجه تأکیدی بر تأکید و خواست و فرمان دلالت میکند و امروز با «باید» و «لازم است» و مترادفهای آنها میآید.
بررسی افعال صفحات ۴۴ هر یکصد صفحه مرزباننامه بیانگر این است که وجه تأکیدی در مرزباننامه بسیار اندک به کار رفته در حدود ۱% که با «باید» و «لازم آید» آمده است.»
اتّحاف کتاب من بنده را به چنین خداوندی میباید. (۱/۲۷)
اکنون از هرچ داعیه مصلحت املا میکند، اوعیهی ضمیر بباید پرداخت. (۵/۴۴)
و میباید دانست که مزاج اهل روزگار فاسد گشتست. (۱/۵۶)
و پادشاه را به همه حال سبیل رشاد و سنن اعتیاد پدران نگه باید داشت. (۵/۶۸)
میباید دانست که پادشاه را دشمن دو گونه یکی ضعیف نهانی، دوم قوی آشکارا. (۱/۷۴)
اگرچه میان ما سابقهی صحبتی و رابطه الفتی نرفته است و هیچ حقی از حقوق بر تو متوجه ندارم که بدان وجه ترا لازم آید به تدارک حال من ایستادگی نمودن. (۷/۱۲۵)
۲-۴-۵- وجه مصدری در مرزباننامه
وجه مصدری، فعلی است که به صورت مصدر در آمده باشد.
کتابی که درو داد سخن آرائی تواند داد، ابداع کنم. (۵/۱۸)
از خواندن و کار بستن آن به تحصیل سعادتین و فوز نجات دارین توسّل توان کرد. (۳/۴۱)
مَرَدّ آن به هیچ وجه نتوان اندیشید.
لیکن میخ مؤالفت و مؤانست یکساله که در آن موطن به دامن او فرو برده بودند، دشوار توانست بر آوردن. (۲/۱۱۹)
آن را مستقر خویش سازی و این کتاب که خواستی نهادن. (۳/۹۰)
۲-۴-۶- وجه وصفی در مرزباننامه
وجه وصفی صفت مفعولی است که نقش فعل را بازی میکند و با فعلی دیگر که غالباً بعد از آن میآید و با آن معمولاً دارای مسند الیه واحدی است، همنشین میگردد به طوری که آن فعل دیگر شخص، زمان و وجه این فعل را مشخص میسازد. فرشیدورد در این باب چنین میگوید: «فعل وصفی در قدیم جمله های قیدیی بوده است که امروزه منسوخ شده، این گونه جمله
وارهها که به گروه نزدیک بودهاند به صفت یا جانشین آن ختم میشدهاند و با واو حالیه یا بدون آن به جملهی پیش از خود مربوط میگردید و مسندالیه یا مفعول و یا همه ی آن جمله را وصف میکردهاند. مثال: ندیمانش بیامدند و مطربان ترانه زنان.» (فرشیدورد،۳۰۶:۱۳۸۳)
یکی از شرایطی که انوری و گیوی برای وجه وصفی میدانند، نیامدن «واو» بعد از آن است. اما نظر فرشیدورد غیر از این است. کارکرد وجه وصفی در مرزباننامه بسیار اندک است و به صورت موردی به کار رفته است. آوردن «واو» همراه وجه وصفی در مرزباننامه نیز مشاهده میگردد. شواهد از این گونهاند:
ذات پاک کریمی را که احاطت به لطایف کرمش نطق را نطاق تنگ آمده، قدیمی که عقل به بارگاه کبریاء قدمش قدمی فرا پیش ننهاد. (۲/۳)
او سه هزار دینار ضمیمه جواب آن گردانیده، افتخار مینماید. (۲/۱۲)
حکایت آن نکات که از عذر این غاشّ غرّار با ملکوت تاج بخش و سلاطین گردن کش چه رفته، بر سبیل اختصار باقی نگذاشت. (۶/۱۴)
بچه طمعی بر آورده و این تصور در سر ایشان فتاده که سروری و فرماندهی کاری است که به هر بی سر و پایی نرسد. (۴/۵۶)
که او دل از زنا شوهری تو برگرفته و بر خطبت مهتر زاده میفرستد. (۵/۱۵۲)
روباه رفت تا آنچه وعده کرده، به انجاز رساند. (۳/۱۵۷)
جولاهه به در سرای پادشاه رفت و هرچه مار تلقین کرده، بازگفت. (۹/۵۸۳)
با ملکوک سخن ناپرسیده[صفت] مگو و کار ایشان نافرموده[قید] مکن. (۹/۴۹)
۲-۴-۷- وجه شرطی در مرزباننامه
وجه شرطی آن است که انجام فعل با شرط همراه باشد. انوری و گیوی در انتقاد از وجه شرطی چنین میگویند: «ولی از آنجا که وجه شرطی نوعی از وجه التزامی است و مانند دیگر انواع وجه التزامی از قبیل شک و تمنّی و جز آنها، فعل را ملزم به وجود شرط میکند و ساخت خاصی نیز ندارد، استقلال آن منطقی به نظر نمیرسد.» (انوری و گیوی، ۱۳۷۴: ۷۲)
اگر او را به اقامت این خدمت بنشاند زیانی دارد. (۳/۶۳)
چون پیرایه عاریت ازو فرو گشایند، زشتی روی خویش پیدا کند. (۷/۸۰)
اگر مرا ساعتی بر پشت گیری تا آسایشی یابم، همانا زودتر به مقصد رسیم. (۵/۸۵)
اگر بدو دهی، مقصود تو برآید. (۲/۱۵۷)
اگر این بار دیگر سفر دریا بر آوری و باز آئی، ترا از مال خویش آزاد کنم، سرمایهی وافر دهم.
(۲/۱۰۵)
یاد آوری:«می» در قدیم برای وجه اخباری و التزامی و امری هر سه به کار میرفته است.» (فرشیدورد، ۲۹۷:۱۳۸۳)
در مرزباننامه نیز چنین است و تکواژ «می» برای هر سه وجه به کار رفته است. از جمله:
و بنگر که نیش پشهای که چون به توازر و تعاون دست یکی میکنند [بکنند وجه التزامی]، با پیکر پیل و هیکل گاو میش چه میرود [وجه اخباری].(۱/۱۰۴)
تا بدان مقام که در کنف کلاءت و حجر حمایت و حفظ ایشان پروریده و بالیده میگردد [بگردد وجه التزامی] و از منزل جبر و اضطرار به مقام و اختیار ترقی میکند [بکند وجه التزامی]. (۵/۱۲۱)
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-08-01] [ 10:52:00 ب.ظ ]
|