۳-۱ -۱۲ قدرت و قلمرو آل بویه

آل بویه مهمترین سلسله ای بود که به دنبال آغاز تجزیۀ خلافت عباسی دراوایل سدۀ سوم هجری و روند روزافزون آن در سدۀ چهارم هجری توسط ایرانیان شیعی مذهب تشکیل شد. دوران حکومت بویهیان همزمان بادرخشانترین عصر دگرگونی‌های همه جانبه علمی و اجتماعی و مذهبی در تاریخ اسلام بود. آن حکومت از لحاظ نیرو و وسعت قلمرو، قوی ترین سلسله ای بود، که قبل از پیدایش سلاجقه روی کارآمدند.
آل بویه بر بخش بزرگی از ایران وعراق وتا مرزهای شمالی شام فرمان راندند و در مکه وحجاز برای رکن الدوله، معزالدوله وعزالدوله بختیارخطبه خوانده می شد.(مسکویه،۵:۱۳۷۶/۲۰۴)
پایان نامه
بی تردید دوران حکومت آل بویه،برجسته ترین دوران تاریخ تسلط و برتری ایرانیان وشیعیان برخلافت عباسی بود. دراین دوران حکومت شیعی مذهب آل بویه، نه تنها برقسمت وسیعی از ایران تسلط یافت. بلکه بر بغدادو خلیفه عباسی حاکم گردیدند. در دوران آنان که ۱۱۳سال حکومت داشتند، پنج خلیفه عباسی خلافت کردند که به صورتی تشریفاتی و با مقرری و حقوقی که از امیرالامراهای بویهی می گرفتند، می زیستند و این اوج اقتدارآل بویه رامی رساند.(خضری ،۱۶۳:۱۳۷۸) عضدالدوله بی تردید برجسته ترین و قدرتمندترین فرمانروای آل بویه بود. که با رهبری اوامپراتوری آل بویه به بیشترین حد قدرت و وسعت رسید.(کرمر، ۷۵:۱۳۷۵) هیچ یک از حکام آل بویه به اندازه او به وسعت قلمرو و پیروزی برشاهان و ممالک اطراف دست نیافتند. عضدالدوله بر حوزه های قدرتش که از خلیج فارس تا دریای خزر و از اصفهان تا مرز شام امتداد داشت.مستقیم یا غیر مستقیم حکومت می کرد.(ایمانی فر،۱۰۶:۱۳۸۹) از کل مناطق فارس، کرمان، عمان، عراق و جزیره تحت کنترل واداره مستقیم خودش بود. ری، اصفهان، همدان، نهاوند، گرگان و طبرستان از جانب او توسط برادرش مؤیدالدوله اداره می شد. سامانیان و فاطمیان هرگز به چنین قدرت وشکوهی دست پیدا نکردند. (همانجا) «عضدالدوله در زمان مرگ مالک هفت اقلیم بود، از سند تا یمن به نامش خطبه می خواندند، و به خاور و باختر طمع بسته، باصاحب مغرب در ستیزبود. شاهان از وی در بیم و امپراتور روم در قبضه ی او بود».(مقدسی،۲:۱۳۶۱/۶۶۹) پادشاهان آل بویه خلفا را عزل و نصب می کردند، و وزرا را بکار واداشتند و از اولین حاکمانی بودند که مَلِک می خواندند. (کرمر،۷۳:۱۳۷۵) عضدالدوله اول کسی بودکه ملقب به شاهنشاه شد. سلاطین دیالمه شیعه مذهب بودند، و از آثار خیریه عضدالدوله تجدید عمارت حرم امام علی(ع)و امام حسین(ع)است ، او وصیت کرد. که او رادر نجف اشرف در روضه مبارکه دفن نمایند.(کبیر، ۱۰۶:۱۳۸۱)این نشانه محبت وارادت او به ائمه(ع) بود.
هرچند اوج قدرت واقتدار حکومت آل بویه، دوران عضدالدوله دیلمی بود. ودر زمان او به مانند دوران شکوه هر دولت دیگربه کارهای عمرانی و امنیتی توجه زیاد می شود و ما هم در زمان او شاهد تجدید بنا، توسعه و توجه بسیار زیاد به بقاع و حرم متبرکه ائمه(ع)و امامزادگان در ایران و عراق می باشیم. اما این شیوه حکومت و توجه به تشیع و تجدید بنای حرم ائمه (ع) از زمان بنیانگزار حکومت آل بویه یعنی عمادالدوله و برادارنش معزالدوله و رکن الدوله آغاز شده بود. ودر دوره عضدالدوله به نهایت خود رسید.
معزالدوله پس از ورود به بغداد درجهت احیاء وانجام مراسم وعقاید تشیع تلاش بسیار نمود. او از همان ابتدا سنگ بنای توسعه وتوجه به تشیع و تعمیروایجاد بنای حرم های مطهر را گذاشت. که این شیوه درزمان جانشیانش به کار بسته می شد.
تشیع احیای شعائر و مراسم مذهبی خودرا مدیون رفتارامرای دیلمی می باشد. و متقابلاَ دیلمیان هم قدرت خود را مرهون مذهب خود یعنی تشیع وفعالیت علمای شیعه می باشندو این رابطه ای متقابل بود.

۳-۲ مذهب در دورۀ آل بویه

 

۳-۲ -۱ مذ هب حاکمان آل بویه

درباره عقاید مذهبی آل بویه هنوز به روشنی نمی توان اظهار نظر کرد.(سجادی،۶۴۰:۱۳۶۹) اما با توجه به دلایل و قراین متعدد بیشتر مورخین اعتقاد دارند، که آنان داری مذهب تشیع بوده اند. هرچند درنوع تشیع آنان اختلاف نظر بسیار می باشد.
دیلمیان در روزگار نخستین اسلامی بیشتر پیرو ادیان باستانی بودند و مسلمانان ازآنان برده می گرفتند. (ایمانی فر،۱۳۸۹: ۳۱۳) منطقه کوهستانی وصعب العبور مازندران مانعی نفوذناپذیر در برابر حملات مسلمانان در دیلم بود. با این وجود همه کوشش های امویان و خلفای نخستین بنی عباس برای حفظ وکنترل دراز مدت این مناطق کوهستانی با شکست مواجه شد. هرچنداسلام از طریق دیگری در میان آنان نفوذ کرد. به این معنا که در ربع چهارم قرن سوم هجری وسالهای قرن چهارم،دو پیشوای مذهب زیدیه به توالی موفق شدند سلسله های مستقلی در حاشیه استان طبرستان تاسیس کنند. آنان همچنین توانستند مردم طبرستان؛ که دیلمان وگیلکان نامیده می شدند را به تشیع فراخوانند. (کبیر،۱۸:۱۳۸۱) این تغیردین و مذهب در طبرستان در زمان حسن بن زید علوی داعی الحق(۲۵۰-۲۷۰ق) سبب شد؛ تا روسای محلی بادیلمیان عقد اتحاد ببندند، و او را از ری دعوت کنند و ریاست او را بپذیرند. و حسن بن زید، موسس حکومت علویان در طبرستان گردید. (مادالونگ،۱۷۹:۱۳۷۹) بامرگ او برادرش محمدبن زیدبه قدرت رسید و چون مشاهدامام علی (ع) و امام حسین (ع) را که متوکل خلیفه عباسی ویران کرده بود،عمارت کرد. او هدایای سخاوتمندانه ای برای علویان بیرون از قلمروخویش می فرستاد، و در نزد شیعیان محبوبیت بسیار یافت.
حکومت علویان طبرستان؛ اولین حکومت شیعی مذهب درتاریخ اسلام می باشدکه توسط سادات علوی تاسیس گردید. تاسیس حکومت علویان نشان از رشد وتوسعۀقدرت و نفوذ شیعیان در جهان اسلام می باشد. نکته دیگر اینکه، ایجاد بنا و آرامگاه برقبور مطهر ائمه(ع)که از اعتقادات وشعائر تشیع می باشد.ازهمان ابتدای شکل گیری، حکومت های شیعی مورد نظر وتوجه حاکمان شیعی مذهب بود و شیعیان منتظر قدرت گیری یک حکومت شیعی بودند که بتواننددر سایۀ حمایت و قدرت آنان مناسک و مراسم خود از جمله؛ برگزاری مراسم عاشورا، عید غدیر خم،زیارت قبور ائمه وامامزادگان(ع)، ساخت و تعمیر آرامگاه و حرم بر قبور ائمه بزرگوار و شهادت دادن به ولایت امام علی(ع)در اذان را علنی وآشکار انجام واین اموررا باشکوه و جلال خاص توسعه دهند. بنابراین این رویه در دورۀ حکومت آل بویه که بایدآن را ثمره ونتیجۀ حکومت علویان طبرستان دانست. با جدیت بیشتر پی گیری گردید. قدرت گیری حکومت آل بویه وحمایت آنان از تشیع این موقعیت را فراهم کرد.
حسن بن علی ناصر کبیر(اطروش) ازامیران علویان طبرستان نیز افراد زیادی از دیلمیان و گیلکان را به تشیع زیدی وارد کرد. سرزمین دیلم و گیل از حدود سال(۲۵۰ق) تا سال (۵۶۰ق) پایگاه مذهب زیدیه بود.( ایمانی فر، ۳۱۳:۱۳۸۹) بنابراین چون محیط رشد و قدرت یابی آل بویه قلمرو قدرت مذهب زیدیه بوده، برخی آنان را شیعه زیدی دانسته اند.
ابن خلدون درباره مذهب آل بویه چنین می گوید: «دیلمیان برمذهب شیعه علوی بودندایشان از آغاز اسلامشان بر این مذهب گرویدند،زیرابه دست اطروش اسلام آوردند.»(ابن خلدون ،۱:۱۳۷۵/۵۷۸) باید توجه داشت که ورود اسلام و تشیع به کرانه های خزر با یکدیگر همزمان بود.مردم آن سرزمین توسط علویان به اسلام و تشیع گرویدند. (پور احمدی،۱۱۱:۱۳۸۲)بنابر این تعلق خاطر فرزندان بویه به تشیع به منشأدیلمی آنها مربوط بود. (کرمر،۷۰:۱۳۷۵) معمولاَگمان می رودکه آنان دراصل زیدی و پیروعقیده شیعی مسلط در موطن خویش بودند. (همان : ۷۸)
بر اساس شواهد و قراین هم چنین برداشت می شود، که قبل از خروج از سرزمین دیلم به این مذهب اعتقاد یا گرایش داشتند. این که معزالدوله می خواست با ابوالحسن محمد بن یحیی زیدی بیعت نمایید، گواه این مطلب است. ولی به اشارت ابوجعفر محمد صیمری که وی را از ناخشنودی عامه سنی مذهب و عواقب اطاعت دیلمیان از خلیفه علوی و عدم نفوذ او بر چنان خلیفه ای بیمناک ساخت. از آن رای بازگشت.(سجادی،۱۳۶۹: ۶۴۰)
عمادالدوله و جانشیانش مذهب شیعه داشتند و پیرو عقیده زیدیه بودند. عقیده ای که در موطن آنان مسلط بود. بعدها آل بویه به شیعه دوازده امامی گرایش یافتند و حتی دردوره های اخیرآن دولت اسماعیلیان را نیز مدتی در دربار خود پذیرفتند. اعتقادات شیعی آنها صبغه های گوناگون داشت.( فرای،۱۳۹۰: ۲۲۲) چون در قسمت غربی سرزمین دیلم ازهمان اول عقاید شیعه دوازده امامی رسوخ نمود و آل بویه از دیلم برخاستند. از ابتدای امرشیعه دوازده امامی بودند، و تا آخر نیز به عقیده خود وفادار ماندند. و حتی توانستند به عنوان حاکم مطلق درسرزمین خلافت عباسی مقاومت و مخالفت سنیان رادرمقابل تبلیغات شیعیان سخت محدودنمایند.(اشپولر، ۳۲۹:۱۳۷۹)
دیالمه آل بویه شیعه مذهب بودند و بزرگداشت آنها در حق ائمه و علویان و علاقه شان به اظهار شعایر و مراسم شیعه درطول دوران حکومت آنان شاهد این دعوی است. لیکن این نکته که دیالمه غالباَ به وسیله ناصر اطروش داعی وامام معروف زیدیه در طبرستان اسلام وتشیع را پذیرفته اند، به ضرورت انتساب آنها رابه مذهب زیدیه الزام نمی کند. چنانکه فرزندان خود اطروش هم برخلاف او امامی مذهب بوده اند. و به همین سبب باداعیان زیدی توافقی هم نشان نمی دادند. البته انتساب بعضی ازفرمانروایان به مذهب زیدی بعید نمی نماید، اما اکثرشان آن گونه که ازقراین برمی آید، مذهب شیعه امامی داشته اند. بااین همه در پشتیبانی از مذاهب شیعه همواره تابع میزان متکلمان نبوده اند.( زرین کوب،۴۷۸:۱۳۷۱)
بنا بر مطالب ذکر شده، بویهیان مذهب شیعه داشتند، و تشیع را مدیون روزگاری بودند که علویان زیدی بر طبرستان حکومت می کردند.(۲۵۰-۳۱۶ ق) و تابع خلیفه عباسی بودند. ولی بدرستی فرقه آنها را نمی توان مشخص کرد.(خضری، ۱۶۸:۱۳۷۸)آنها به دلایلی مذهب تشیع امامی و همچنین دراکثر مواقع تساهل و تسامل مذهبی را در پیش گرفتند، هر چند از تشیع حمایت و طرفداری می کردند. همین سیاست سبب رشد تشیع درقرن چهارم هجری وآشکارشدن شعایر تشیع گردید. اما در این حمایت و طرفداری سیاست حفظ قدرت خود را در نظر داشتند.
همان طور که بیان شد به احتمال بسیار زیاد آل بویه درآغاز به زیدیه که نهضت شیعی میانه روی بوده است، تعلق داشتند. و حوادثی چون در خدمت ناصرالحق بودن علی بن بویه در طبرستان واحترام معزالدوله به یکی از علویان بنام ابو عبدالله داعی و نقیب علویان قرار دادن او و عیادت کردن ابو عبدالله بصری، از زیدیان معتزلی از معزالدوله در بستر مرگ همگی بر زیدی بودن آل بویه دلالت می کنند.(فخر بناکتی،۲۳۰:۱۳۴۸) همچنین حضور فرزندان بویه در طبرستان که علویان در آنجا فعالیت و تبلیغات دینی و مذهبی داشتند، این فرضیه را قدرت می بخشد که آنان تا زمان قدرت گیری و تسلط بر بغداد و خلیفه عباسی سنی مذهب تشیع میانه رو زیدیه را بعنوان مذهب خود در نظر داشتند. ولی پس از به قدرت رسیدن چون تسلط بر خلیفه و جامعه ای که اکثریت آنان سنی مذهب بودندرا مد نظر داشتند. حفظ دولت وقدرت را بر تعصبات مذهبی ترجیح می دادند.
گرچه آل بویه در آغاز حاکمیت بر مذهب تشیع زیدی بوده،اما بعدها به تشیع امامیه گرویدند. چون اگر آنان برمذهب زیدی باقی می ماندند، لازمه اش قبول امام حی و پذیرش رهبری علوی بود. وآنان نمی توانستند با قدرت و استقلال به فرمانروایی بپردازند. در حالی که با قبول تشیع امامیه موقعیت دیگری پدید می آمد، زیراامام دوازدهم شعیان امامی غائب بود و بر این اساس می توانستند به حکومت خودادامه دهند.(ایمانی فر،۳۱۴:۱۳۸۹)
پس آل بویه در دوران حیات سیاسی خود تحول و تطّور مذهبی را تجربه کردند که نشان دهندۀ تاثیر اوضاع مذهبی -اجتماعی موجود در جامعه بر عملکرد وسیاست های حاکمان می باشد.
اساساَ حکمرانی و سیاست بر مذهب و اعتقادات حاکمان تاثیر کاملاَ بسزایی دارد، به این معنی که حاکمان پس از به قدرت رسیدن برای حفظ اقتدار و حاکمیت خوداز عقاید شدید و متعصبانه دست می کشندو تلاش می کنند با تسامح و تعامل بیشتر با مذاهب حاکم و موجود در جامعه همراهی کنند، تا زمینه تداوم حاکمیت خود را فراهم کنند. حکومت آل بویه نیز چنین حالتی داشت، زیرا حاکمان آل بویه در جامعه ای به قدرت رسیدندکه اولاَ؛ اهل تسنن در اکثریت و تشیع با وجود قدرت و نفوذ فراوان در اقلیت بودند. دوماَ؛ در این جامعه حاکمان برای به دست آوردن حاکمیت در کنار قدرت نظامی بایستی مشروعیت خود را با حمایت کردن از خلفیه عباسی هرچند به صورت ظاهری کسب کنند. بنابراین حاکمان آل بویه چاره ای جز در پیش گرفتن سیاست تسامح و تعامل با مذاهب موجود در جامعه نداشتند. ولی همین سیاست برای شیعیان در مقایسه با سیاست خشن و سرکوب گرایانه خلفای اموی و عباسی موقعیتی بسیار مناسب برای گسترش و توسعۀ عقاید فراهم کرد. در نتیجۀ سیاست تسامح و تا حدودی حمایت نسبی آل بویه ازشیعیان مراسم و شعائر تشیع به خصوص سنت زیارت قبور ائمه و ایجاد و تعمیر بقاع متبرک ایشان رشد و توسعه یافت،و سنگ بنا و میراثی برای ادوار بعدی شد.
فضای باز مذهبی که باروی کار آمدن آل بویه در سرزمین های اسلامی و به ویژه در بغداد به وجود آمد، فعالیت شیعیان را شدت بخشید. وفاداری حکومت آل بویه به تشیع، به شیعیان امامیه اجازه می داد که با پذیرفتن منصب هایی در اداره ی امور حکومت، مقاصد خویش را پیش ببرند. در دورۀآل بویه،شیعیان امامیه در عراق وایران مسلط بودند واجازه داشتند بدون نیازبه تقیّه،به عقایدشان تظاهر کنند، متکلمان بزرگ از فرصت استفاده نموده به تدوین عقایدخود پرداختندواصول اعتقادی شیعه را مفسران شاخص آن، چون کلینی،ابن بابویه، شیخ مفید و دیگران به طرز فعال و نمایان تدوین کردند.(ایمانی فر،۲۸۸:۱۳۸۹) حضور این متکلمان و دانشمند نامی شیعه سبب رشد و توسعه تشیع وعقاید شیعه در جامعه اسلامی می گردیدو بر اقدامات وسیاست های حاکمان آل بویه تاثیر گزار بود.

۳ –۲ – ۲ وضعیت تشیع قبل از قدرت گیری آل بویه

گسترش تشیع یکی از مشخصه های قرن چهارم است. (خضری،۵۷:۱۳۸۴) گذشته از اینکه در ایران و عراق شهرهایی و در بعضی از شهرهای بزرگ محله های مخصوص شیعه وجود داشت. در عموم شهرها و نواحی این دو سرزمین کم وبیش افرادی از پیروان این مذهب می زیستند.
شیعه درایران و عراق اغلب جعفری و اثنی عشری بوده اند. در میان شهرهایی که در عصرآل بویه به شیعه اختصاص داشته شهر قم در درجه اول قرار دارد. به طوری که حاکمان بویه و رجال دستگاه آنان به آن شهر توجه خاصی می نمودند. مثل رکن الدوله و صاحب بن عباد(فقیهی، ۴۵۰:۱۳۵۷) در ایران دیگر شهرهایی چون کاشان، کرج، آوه، تفرش وآرم شهری درمازندران بنابر نوشته یاقوت مردمانشان شیعه بود.از محله های مخصوص شیعیان از همه مشهور تر محله مسلحگاه ری ودر عراق محله کرخ در سمت مشرق دجله دربغداد بوده است. درعراق در زمان آل بویه به غیراز بغداد که جمع کثیری از شیعه درآن وجود داشت. شهرهای کوفه، نجف، کربلا و حله و بصره از مراکز عمده شیعیان به حساب می آمدند.(مقدسی، ۳۶۵:۱۳۶۱)
بنابراین جمعیت شیعیان بعد از قرون اول ودوم هجری روبه فزونی بودو به قیام های متعدد علیه خلفای اموی وعباسی دست می زدند. دردوران به قدرت رسیدن آل بویه امامیه فرقه شیعی مسلط درعراق وایران بود، و اصول اعتقادی آن را مفسران شاخص آن، چون کلینی(۳۲۹ق) و ابن بابویه(۳۸۱ق) و شیخ مفید همچنین معروف به ابن معلم (۴۱۳ق) به طرزی فعال ونمایان تدوین کرده بودند. در حدود همین دوران بود که در پی غیبت صغرای امام دوازدهم، غیبت کبری امام نیز آغاز شد. درنیمه اول قرن چهارم تشیع امامی مهمترین مذهب شیعی مورد حمایت میانه روها بود.(کرمر، ۸۰:۱۳۷۵)
شیعیان در اوایل قرن چهارم و پیش ازتسلط بویهیان بر خلافت عباسی در بغداداز موقعیت و نفوذ بالایی در میان بزرگان برخوردار بودند، که در سایه آن می توانستند برای شهیدان کربلا محفل ماتم و نوحه خوانی بر پا کنند. اما رونق این محافل حنبلی هارا به خشم می آوردلذا به مقابله با آن می پرداختند هرچند قدرت و جمعیت شیعیان بیشتر می شد،این نزاع ها افزایش می یافت. (ایزدی ،۲۸:۱۳۸۷)
نشانه ها و دلایل قدرت و نفوذ شعیان و علویان بسیار می باشد، اما تعداد زیاد قیام های ضد حکومتی در دورۀ اموی و عباسی، تکیه عباسیان بر قدرت ایرانیان و علویان برای به قدرت رسیدن، تمایل خلفای عباسی چون مامون به ائمه شیعه وسادات علوی و به قدرت رسیدن حکومت های شیعی در ایران، شام و مصر در قرن چهارم هجری همگی دلالت برافزایش قدرت و نفوذ شیعیان در قلمرو اسلامی دارد، و این سبب شد تا حکومت ها به حمایت از شیعیان بپردازند. تادر کنار کسب مشروعیت از خلفای عباسی در صدد کسب حمایت و مشروعیت از سوی جامعۀ شیعه مذهب باشند.
حکومت آل بویه در چنین وضعیتی قرار داشت و بایستی سیاستی در پیش می گرفت تا بتوانند درجامعۀ سنی و شیعی مذهب تعادلی برقرارکنند. که حاصل این سیاست تداوم و بقای حکومت خودشان باشد. بنابراین بهترین روش، در پیش گرفتن سیاست تساهل وتسامح مذهبی آل بویه بود. درمقابل از نظر شیعیان امامی هر چند حکومت آل بویه، آن حکومت ایدآل نبود، ولی در آن شرایط بهترین گزینه بود و لذا ازآن حمایت می کردند.

۳ –۲ -۳ سیاست تسامح وتساهل مذهبی آل بویه

تسامح وتساهل مذهبی حکومت آل بویه رامی توان به گرایش های شیعی این خاندان وطبقه حاکم ومتفکران برجسته این عصرنسبت داد. (موسوی، ۲۱۲:۱۳۸۱)
ضعف دولت عباسی از یک طرف و قدرت و سیطرۀ آل بویۀ شیعی مذهب بر بغداد که سیاست تساهل و تسامح مذهبی در پیش گرفته بود. از طرف دیگر مجال و فرصت زیادی به آزادی مذاهب وگفتگوهای دینی داده بود. در تمام دوران حکومت بویهیان روحیه تسامح آنان مشهود بود. این امرازآن ناشی می شد که حاکمان بویهی دریافته بودند که نمی توانند جامعه ای یک دست از لحاظ مذهبی داشته باشند، هر چند که در نشر عقاید شیعی تلاش می کردند.(ایمانی فر، ۳۱۶:۱۳۸۹)
حاکمان بویه با اینکه خود شیعه بودند و ترویج شیعه را وظیفه خود می دانستند. ولی طرفدار وحدت واتحادمسلمین بودند.(مفتخری،۸۶:۱۳۹۱) و این نشان از درک درست آنان از شرایط جامعه بود. اما سیاست تسامح آنان مانع ازاین نمی شد، که آنان اعتقادات و مراسم شیعه را برپا نکنند. به طوری که به احیا و برپایی مراسم تشیع دست زدند. و به تشیع وفاداری داشتند.
سیاست تسامح و فضای باز مذهبی حاکمان آل بویه بهترین سیاست برای حمایت از شیعیان بود. زیرا در این شرایط زمینه برای علنی شدن مراسم شیعیان فراهم گردید. تنش و درگیری کمتری نسبت به قبل ایجاد می شد،و اهل تسنن هم قدرت و نفوذ شیعیان را درک کردند. در نتیجه در رفتار خود با شیعیان تغیراتی به وجود آوردند و به طور نسبی شیعیان ومراسم آنان را پذیرفتند. هر چند گروه های متعصب و تندرو در هر دو مذهب، در صورت فراهم شدن شرایط دست به آشوب و درگیری می زدند، که این عمل از سوی اهل سنت بیشتر بود. البته در دوره آل بویه، فعالیت های فرهنگی شیعه به ویژه مناظرات شیخ مفید نقش قابل توجهی در کنار عوامل دیگر درگشترش تشیع داشت.(ایمانی فر،۲۸۱:۱۳۸۹)

۳ – ۲ -۴ احیای شعائر تشیع

حاکمان بویه با توجه به اینکه وفادار به تشیع بودند و ارادت و محبت به ائمه(ع)داشتند. پس از اینکه برایران وعراق و خلفای عباسی تسلط یافتند. باوجود داشتن سیاست تسامح مذهبی به احیای شعائر تشیع پرداختند، و در این زمینه تلاش های زیادی کردند.
مهمترین شعائرمذهبی شیعه که خلفای عباسی، به خصوص متوکل عباسی باآن مخالفت و مبارزه می کردند، زیارت قبور ائمه(ع) و ایجاد و تعمیر آرامگاههای ایشان و برگزاری مراسم سوگواری در روز عاشورا بود. هر چند بزرگداشت روز عاشورا و سوگواری برای امام حسین(ع)و خاندان و یاران او مربوط به دوران قبل ازحکومت آل بویه است، اما می توان چنین ادعا کرد که این مراسم، آن هم در حدی گسترده با دستور و حمایت حکومت اززمان آل بویه در بغداد آغاز گردید.(پوراحمدی،۱۱۳:۱۳۸۲) معزالدوله پس از تصرف بغداد(۳۳۴ق) دستور داد، مردم در روز عاشورا گرد یکدیگر برآیند، و اظهار حزن کنند. در این روز بازارها بسته شد، خرید و فروش، متوقف گردید. قصابان گوسفند ذبح نکردند، آب ننوشیدند، در بازارها خیمه بپا کردند، و برآنها پلاس آویختند. زنان به سر و روی خود می زدند، و برامام حسین(ع) ندبه می کردند. (فقیهی، ۴۶۶:۱۳۵۷) از سال مزبور تا اواخر آل بویه در بیشتر سالها مراسم عاشورا کم و بیش برپا می شد.
از دیگر شعائر شیعه، شعار«حی علی خیر العمل و اشهد ان علیا ولی الله) بود که در زمان آل بویه در اذان گفته می شد. همچنین برپا کردن جشن وسروردر«۱۸ذی حجه» بعنوان عید غدیر خم بود که عید امامت و جانشینی امام علی (ع) از نظر شیعیان بود.
یکی از کارهای مورد علاقه شیعه زیارت اماکن متبرکه است. حج بیت الله الحرام و زیارت روضه مطهر پیغمبر(ص)، سپس زیارت قبور ائمه(ع)در بقیع وعراق و مشهد علی بن موسی الرضا(ع) در خراسان از اهمیت زیادی برخوردار است.(همانجا)
زیارت قبوراز زمان پیغمبر(ص) معمول بوده، و در زمان های بعد هم ادامه داشته است. در اوایل قرن چهارم ودر زمان غلبه «بر بهاری» و اتباعش رفتن به زیارت کربلا و نجف و نوحه گری برامام حسین (ع) بسیار دشوار بود، زیرا حنابله پیروان بربهاری بازیارت قبورائمه مخصوصاَ مرقد امام حسین (ع) به شدت مخالفت می کردند، وجان زائران در خطر بود. با همه اینها گروهی از شیعیان به زیارت می رفتند (همان،۴۶۲)
پس از چیره شدن سلاطین آل بویه برعراق،این سنت آسان تر شد و در سایه حمایت آنان وامنیت ایجاد شده، رواج و گسترش یافت. آنان خود برای نشان دادن حمایت خود از شیعه واظهار ارادت به امامان شیعه اقدام به مرمت و بازسازی قبورآن ها وترویج سنت زیارت کردند. این موضوع تاآنجا اهمیت دارد، که برخی از محققان ساخت مقابرشیعه به ویژه حرم امام علی(ع) و امام حسین (ع)و زیارت این مشاهد توسط آل بویه را از عوامل مهم شیعه امامی بودن این سلسله برشمرده اند.(پوراحمدی،۱۱۵:۱۳۸۲)
زیارت قبور مطهر ائمه اطهار نیز یکی از مهترین شعائر مذهبی شیعه بود، که آل بویه انجام می دادند و می تواند شاهد خوبی برشیعه بودن این خاندان باشد.
به طور مثال عضدالدوله، عزالدوله بختیار، ابوکالیجار و جلال الدوله بارها برای زیارت مرقد امام علی(ع)، امام حسین(ع) و امام موسی بن جعفر(ع) و امام محمدتقی(ع) به نجف و کربلا و کاظمین می رفتند. (ابن اثیر،۹:۱۳۸۱/۴۰۲۷)
جلال الدوله در سال(۴۳۱ق) با فرزندان و جمعی از یاران خود برای زیارت رهسپار کربلا و نجف شد. در کربلا از جلو قبرستان پابرهنه شد، و در کوفه از خندق شهر تا مشهدامیرالمومنین که یک فرسنگ فاصله بود پیاده گردید و با پای برهنه این فاصله را پیمود.(فیهی،۴۶۳:۱۳۵۷) درسال(۴۱۸ق)ابوکالیجارپس از وارد شدن به بغداد برای بدست گرفتن زمام امور قبل از رفتن به سراهای سلطنتی به زیارت مشهد موسی بن جعفر(ع) (در مقابر قریش – کاظمین فعلی)رفت. از آغاز قدرت آل بویه نسبت به زوار کربلا توجه می شد در آن عصر زیارت نیمه شعبان معمول بود.(همانجا)
عضدالدوله به زیارت بارگاه امام علی(ع) در نجف وامام حسین (ع)درکربلا می رفت.او درسال (۳۷۱ق) پس ازورود به کربلا وزیارت مرقدامام حسین(ع)جوائز و هدایای فراوانی به حرم و علویان و مردم اهدا کرد.( فقیهی،۴۶۴:۱۳۵۷)
رکن الدوله نیز پیش از سال(۳۵۲ق)که شیخ صدوق را به ری دعوت کرد برای زیارت مرقد امام رضا (ع) به خراسان رفته بود. در این سفرها حاکمان آل بویه معمولا همراه فرزندان ویاران خود به زیارت مشرف می شدند. (همانجا) معزالدوله روزهای پنج شنبه با وزرا واعیان واشراف وفرماندهان به زیارت کاظمین مشرف می شد، و صبح شنبه به مقرحکومت خویش در بغداد باز می گشت.(پوراحمدی،۱۱۵:۱۳۸۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...