• به نتایج کسب شده توسط سازمان توجه ویژه ای دارد.

 

  • ارزیابی مبتنی بر واقعیت ها است.

 

  • مشارکت گسترده کارکنان در انجام امور را مد نظر قرار میدهد.

 

  • نقاط قوت زمینه های بهبود پذیر در این مدل قابل شناسائی است.

 

  • زبان مشترک مدیریت و کارکنان را فراهم میکند.

 

  • تبادل تجربیات درون و بیرون سازمان با بکار گیری ابزار الگو برداری صحیح صورت میگیرد.

 

  • به منظور سر آمد کردن سازمان از روش خود ارزیابی استفاده می شود.

 

    • محرکی برای یادگیری های فردی و سازمانی است.

پایان نامه - مقاله - پروژه

 

  • نشان دادن تصویری واقعی از کیفیت فعالیت های سازمان.

 

  • شناسایی حوزه های تمرکز فعالیت های بهبود.

 

  • ساماندهی طرحهای بهبود در چارچوبی واحد.

 

۲-۱۳ کاربردهای مدل تعالی سازمانی

 

  • ابزاری برای خود ارزیابی به منظور تعیین موقعیت سازمانه ا در مسیر تعالی،کمک به درک فاصله بین اهداف و واقعیت ها و ترغیب سازمان ها به یافتن راه حل های بهبود.

 

  • مبنایی برای ایجاد زبان و تفکر مشترک در تمامی ابعاد سازمان و در همه حوزه های عملکرد.

 

  • چارچوبی برای درک وضعیت اقدام های انجام شده، حذف دوباره کاری ها و تشخیص انحراف ها.

 

  • ساختاری برای سیستم مدیریتی سازمان

 

۲-۱۴ دلایل استفاده از مدل تعالی سازمانی

 

      1. نمایش تصویری واقعی از کیفیت فعالیت های سازمان

     

      1. شناسایی حوزه های تمرکز فعالیت های موجود

     

      1. ساماندهی طرح های بهبود در چارچوبی واحد

     

      1. تشویق یادگیری از بهینه کاوی های داخلی و خارجی (عاضدی تهرانی، ۱۳۸۶).

     

     

 

شکل زیر، نمایی از مدل را نشان داده که پویایی مدل در آن نمایان است. یادگیری، خلاقیت و نوآوری کمک می‌کند تا توانمندسازها بهبود یافته و بهبود توانمندسازها، بهبود نتایج را به دنبال خواهد داشت.
هر یک از معیارهای نه گانه مدل جایزه تعالی سازمانی شامل چند جزء است که ابعاد مختلف معیار را مشخص می‌سازد.

 

  • معیار ۱: رهبری

 

  • معیار ۲: استراتژی

 

  • معیار ۳: کارکنان

 

  • معیار ۴: شراکت ‌ها و منابع

 

  • معیار ۵: فرآیندها، محصولات و خدمات

 

  • معیار ۶: نتایج مشتری

 

  • معیار ۷: نتایج کارکنان

 

  • معیار ۸: نتایج جامعه

 

  • معیار ۹: نتایج کلیدی

 

۲-۱۵ معیارها و زیرمعیارهای تعالی سازمانی:
معیار ۱ - رهبری
معیار رهبری نشان می‌دهد که رهبران، به ویژه رهبران ارشد، ضمن تعیین جهت گیری کلی سازمان، چگونه از طریق سامانه های مدیریتی، سازمان را در جهت تحقق اهداف و پایداری آن هدایت می‌کنند. این معیار هم چنین به چگونگی رفتار رهبران در ایفای نقش به عنوان الگوهای اخلاقی و ارزشی سازمان، الهام بخشی، توسعه فضای اعتماد، انعطاف پذیری، مراعات قوانین و مقررات، مسئولیت پذیری اجتماعی و تعامل فعال با ذی‌نفعان کلیدی می‌پردازد.
۱- الف) رهبران ماموریت، چشم انداز و ارزش‌های سازمان را تعیین کرده و خود به عنوان الگوی ارزشی و اخلاقی عمل می‌کنند.
۱- ب) رهبران، سامانه جامع مدیریت وعملکرد سازمان را تعریف، پایش و بازنگری کرده، بهبود می‌دهند.
۱- ج) رهبران، ذی‌نفعان بیرونی سازمان را می‌شناسند و فعالانه با آنها در تعامل هستند.
۱- د)رهبران با همراهی کارکنان سازمان، فرهنگ تعالی را تقویت می‌کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...