راهنمای نگارش مقاله با موضوع بررسی جامعه شناختی شاخص های کیفیت زندگی روستایی و عوامل اجتماعی ... |
بد
تطبیق فقیر خوشبخت
محرومیت
فقیر خوشبخت
با توجه به جدول (۵) اگر فردی شرایط عینی و ذهنی خوبی داشته باشد، در حالت «بهزیستی» است. اگر هر دو شرایط بد باشند، حالت «محرومیت» وجود دارد. اگر شرایط عینی خوب و شرایط ذهنی بد باشد، «ناهماهنگی» و اگر شرایط عینی بد و شرایط ذهنی خوب باشد، «انطباق» است.
شاخصهای زیادی برای سنجش کیفیت زندگی در حوزههای مختلف ارائه شده اند. از جمله در حوزه سلامت، پرسش نامه پیمایش سلامت ۳۶-sf ( وار، ۱۹۹۶) و برنامه مصاحبه کیفیت زندگی (الت – کنتز[۲۷]، ۱۹۹۰). برای مقایسه میان کیفیت زندگی در میان کشورهای مختلف هم معمولا از شاخص توسعه انسانی استفاده میشود. بسیاری مولفان احساس خوشبختی و رضایت زندگی را یکسان میدانند، اما برخی دیگر این دو را از هم متمایز میشمارند. به عنوان مثال جرج، خوشبختی را ارزیابی عاطفی کیفیت زندگی میداند و معتقد است رضایت از زندگی ارزیابی وضعیت کلی زندگی است و از مقایسه میان خواستههای فرد با دستاوردهای واقعی اش حاصل میشود. (جورج[۲۸]، ۱۹۸۱: ۳۵۱). تمایز میان کیفیت زندگی عینی و ذهنی را میتوان تمایز میان رفتار و ادراک و تمایز میان کمیت و کیفیت هم دانست (مخرجی[۲۹]، ۱۹۸۹).
براساس دیدگاه پال، کیفیت زندگی به عنوان معیاری برای سنجش میزان برآورده شدن نیازهای روحی- روانی و مادی جامعه تعریف گردیده و در این زمینه از کیفیت زندگی روستایی نیز به مفهوم چگونگی شرایط و وضعیت خانوادههای روستایی یاد شده است (پال و کامر[۳۰] ۲۰۰۵).
کیفیت زندگی به عنوان یک بحث علمی در ۱۰ سال گذشته توجه افراد زیادی را به خود معطوف کرده است. امروزه، انسان ها به طور فزاینده ای تمایل به افزایش کیفیت زندگی دارند. و آن یک مفهوم چند بعدی است که در برگیرنده ابعادی چون سلامت بدنی، سلامت روانی، شرایط اقتصادی، باورهای شخصی و تعامل با محیط میباشد (کارایج[۳۱] و همکاران ۱۹۹۶).
به رغم اختلاف نظرهایی که در تعریف کیفیت زندگی وجود دارد، اما توافق ادراکی نیز در بین متخصصان به چشم میخورد که بر مبنای آن بیشتر آنها کیفیت زندگی را مشتمل بر ابعاد مثبت و مفهومی چند بعدی میدانند. آنچه که در این ادراک مسلم به نظر میرسد این است که تمامی مطالعات کیفیت زندگی تحت دو سر فصل شاخصهای عینی و شاخصهای ذهنی صورت میگیرد ( آلن[۳۲] ۲۰۰۲ )
ماهیت زندگی میتواند شامل طیفی از ذهنیات تا عینیات باشد که این طیف در برگیرنده احساس رفاه، رضایت از زندگی، تعادل بیولوژیکی، درک تواناییهای خود، تحقق نیازها و عوامل عینی از قبیل درآمد، وضعیت ازدواج و یا تحصیلات باشد. بر اساس آنچه که گذشت و در راستای تبیین بیشتر خاستگاه پردازش فرضیههای این پژوهش به توضیحاتی پیرامون نظریه سرمایه اجتماعی تاثیر سرمایه اجتماعی بر کیفیت زندگی، نظریه ویژگیهای پایگاهی، نظریه احساس محرومیت نسبی و تحلیل مختصر مبانی نظری مورد مطالعه از منظر تاثیری که در روند و فرایند پژوهش داشته میپردازیم :
۲-۲-۱- نظریه سرمایه اجتماعی:
توجه جدی به مفهوم سرمایه اجتماعی به ۱۹۶۰ میلادی و جنبشهای اجتماعی مانند فمنیسم و برابری خواهی سیاهان باز میگردد. اگرچه از قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم رابطه اجتماعی و ویژگیهای آن یکی از موضوعات مرکزی جامعه شناسی بوده است (توکویل[۳۳] ۱۳۴۷)، توجه به رابطه اجتماعی به عنوان مساله ای برای سیاست گزاران اجتماعی و برنامه ریزان بسیار جدیداست (فیلد[۳۴]، ۲۰۰۳ به نقل از نوغانی و همکاران ۱۳۸۷). این اهمیت یافتن روابط اجتماعی وجه دیگری نیز داشته است که رابطه آن اقتصاد است از دهه ۱۹۶۰ میلادی و هم زمان با آثار برخی اقتصاد دانان مانند تیودور شولتز و بکر[۳۵]، مفاهیمی مانند سرمایه انسانی عرضه شده اند که به اهمیت منابع غیر مالی در اقتصاد پرداخته بودند. بعد از این دوران، همانگونه که درآغاز بحث اشاره شد تقریبا میتوان سه جریان فکری عمده در حوزه سرمایه اجتماعی یافت که هر کدام محصولات فکر عمده ای را عرضه کرده اند:
۱- پیر بوردیو[۳۶]، به عنوان یک جامعهشناس انتقادی که زمینههای مارکسیستی روشنی در افکارش وجود داشت، در جستجوی منابع طبقه مسلط برای باز تولید فرا دستی خود، چهار نوع سرمایه را نام برد:سرمایه مادی، سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی و سرمایه نمادی. تمام این اشکال سرمایه در خدمت صاحبان آنها هستند تا نابرابری را تجدید کنند.
الف-سرمایه اقتصادی که شامل دارایی مالی و مادی است.ب-سرمایه فرهنگی که مجموعه ای از کیفیات فکری است و به سه شکل دیده میشود:الف)امکانات پردوام مثل توانایی سخن گفتن در برابر جمع. ب)به صورت عینی همچون کالای فرهنگی مثل داشتن تابلو و آثار هنری. ج)به صورت نهادی یعنی آنچه که توسط نهادها ضمانت اجرایی بیابد مثل عناوین و مدارک تحصیلی (زنجانی زاده، ۱۳۸۳: ۳۶).
ج- سرمایه اجتماعی عبارت است از شبکه ای از روابط فردی و جمعی که هر فرد یا جمعی در اختیار دارد. این تعریف باعث میشود تا اولاً فضای مفهومی سرمایه اجتماعی محدودتر شود و ثانیا آنرا از سایر انواع سرمایهها به ویژه سرمایههای فرهنگی و نمادین جدا نماید. ( پیر بوردیو، ۱۳۸۰)
از نظر بوردیو سرمایه اجتماعی به عنوان شبکه ای از روابط ودیعه ای طبیعی یا اجتماعی نیست بلکه در طول زمان برای کسب آن باید تلاش کرد. به تعبیر او سرمایه اجتماعی محصول نوعی سرمایه گذاری فردی یا جمعی، آگاهانه یا نا آگاهانه است که به دنبال باز تولید آن گونه روابط اجتماعی است که مستقیما در کوتاه مدت یا بلند مدت قابل استفاده هستند. ( شارع پور، ۱۳۸۴: ۱۱)
د- سرمایه نمادین که مجموعه آداب وابسته به افتخار یا حق شناسی است که به یک فرد یا گروه تعلق میگیرد (زنجانی زاده، ۱۳۸۳: ۳۶).
بوردیو تأکید می کند که سرمایه فرهنگی وسرمایه اجتماعی را نمیتوان کاملاًبه سرمایه اقتصادی تقلیل داد. سرمایه اقتصادی، به عنوان مثال سرمایه گذاری در املاک یا اوراق بهادار، مستقیماً میتواند به پول تبدیل شود و سرمایه فرهنگی و اجتماعی تنها در شرایط خاصی میتوانند به سرمایه اقتصادی تبدیل شوند. برای نمونه، سود اقتصادی حاصل از مدرک تحصیلی، وابسته است به این که یک نفر چقدر از سرمایه اجتماعی برای گرفتن مشاغل مهم تر و مورد توجه تر برخوردار است.
تعریف بوردیو از سرمایه اجتماعی مشتمل است بر مجموعه منابع واقعی یا مجازی که از طریق داشتن شبکههای پایا و کم و بیش نهادینه شده روابط دوطرفه آشنایی و شناخت، برای یک فرد یا گروه انباشته میشود (بوردیو و واکوانت[۳۷] ۱۱۹:۱۹۹۲).
۲- جیمز کلمن جامعه شناس آمریکایی تقریبا هم زمان با بوردیو اما از زمینهای متفاوت وارد حوزه سرمایه اجتماعی شد. گرچه کلمن هم مانند بوردیو علایق فرراوانی در حوزه آموزش و پرورش داشت، اما دیدگاه محافظه کارانه او موجب شد که از جنبه ای کاملا متفاوت به سرمایه اجتماعی بنگرد. کلمن سرمایه اجتماعی را چنین تعریف میکند: «مجموعه منابعی که در ماهیت روابط خانوادگی و در سازمان اجتماعی اجتماع وجود دارند و برای رشد شناختی و اجتماعی کودک و جوان مفید هستند، این منابع برای افراد مختلف متفاوت هستند و میتوانند مزیت مهمی برای کودکان و نوجوان در توسعه سرمایه انسانی آنها باشند (کلمن[۳۸]، ۳۰۰:۱۹۹۴). کلمن معتقد بود سرمایه اجتماعی باکارکرد آن تعریف میشود بنابراین شکل خاصی ندارد. هر موجودیت اجتماعی که دارای این دو ویژگی باشد سرمایه اجتماعی است اول، جزیی از ساختار اجتماعی باشد و دوم کنشهای خاصی را برای افراد عضو این ساختار اجتماعی تسهیل کند (کلمن، ۳۰۲:۱۹۹۴).
در دیدگاه کلمن جایی برای باز تولید نابرابری نیست او سرمایه اجتماعی را دارایی میداند که میتواند به همه افراد جامعه کمک کند در این زمینه او اهمیت زیادی برای نهادهای کهن جامعه مانند خانواده و کلیسا قایل است و معتقد است این دو نهاد میتوانند بخوبی تامین کننده سرمایه اجتماعی برای نسل جدید باشند.
۳- رابرت پاتنام[۳۹]، عالم علوم سیاسی آمریکایی، در اواخر دهه ۱۹۹۰ با رویکردی متفاوت وارد حوزه سرمایه اجتماعی شد و البته رونقی صد چندان به آن بخشید. در واقع پاتنام کار خود را با مساله ای شروع کرد که آن را خطر افول حیات مدنی در ایالات متحده مینامید. او معتقد بود آن ویژگیهای مثبتی که توکویل در قرن نوزدهم برای جامعه آمریکا نام برده است روبه زوال هستند. ویژگیهای مثل مشارکت جدی مردم در حیات مدنی و وجود پیوندهای اجتماعی فراتر از روابط دوستی و خویشاوندی. پاتنام برای فرمول بندی این مساله از مفهوم سرمایه اجتماعی استفاده کرد او درباره سرمایه اجتماعی میگوید این مفهوم به ارتباطات بین افراد شبکه های اجتماعی و هنجارهای متقابل و قابل اعتماد بودن که از آنها ناشی میشود، اشاره دارد (پاتنام[۴۰] ۱۹:۲۰۰۰). او در اثر مهم خود، سرمایه اجتماعی را در جامعه آمریکا بررسی کرد که واحدهای تحلیل او ۵۰ ایالت بودند. دیدیگاه پاتنام کلان است و کاملا کاربردی با مفهوم سرمایه اجتماعی روبرو شده است. در سالهای اخیر، سرمایه اجتماعی مورد اقبال سازمانها ی تاثیر گذار بین المللی مانند بانک جهانی و سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه هم قرار گرفته است این سازمانها هم هر کدام به ارائه تعریفی از سرمایه اجتماعی پرداخته اند. گرچه به راحتی میتوان حوزه مفهومی سرمایه اجتماعی را مشخص کرد اما در هنگام ارائه تعریفی دقیق از آن باز هم اختلافات بروز میکنند. به آسانی میتوان گفت.
۲-۲-۲-رویکردهای سرمایه اجتماعی (ساختاری و شناختی)
آپهوف که در سه دهه ی گذشته، مشغول بحث های توسعه، توسعه روستایی و نقش نهادهای اجتماعی، مشارکت وسرمایه اجتماعی بوده است، در تلاشی که جنبه های نظری آن کاملاً آشکار است، سرمایه اجتماعی را مورد تحلیل قرار داده است که در ادامه، به بررسی آن می پردازیم. آپهوف برای مفهومی کردن و ساختن یک چارچوب مفهومی از سرمایه اجتماعی این طور عنوان می کند که برای فهم بهتر سرمایه اجتماعی باید آن را به دو طبقه مرتبط به هم از پدیده ها تقسیم کنیم: ساختاری، و شناختی. این تقسیم بندی برای فهم سرمایه اجتماعی به همان اندازه اهمیت دارد که منابع تجدید شونده و غیر تجدید شونده برای سرمایه طبیعی دارای اهمیت است . (آپهوف[۴۱]، ۲۰۰۰، به نقل از مسعود ماجدی و عبدالعلی لهسایی زاده، ۱۳۸۵). آپهوف سرمایه اجتماعی را در شکل ساختاری آن با شکل های گوناگون سازمان اجتماعی پیوند می زند. عناصر سازمان اجتماعی در طبقه بندی ساختاری کنش دو طرفه سودمند را به وسیله ی کاهش هزینه ها، ایجاد الگوهای کنش متقابلی که نتایج پر حاصل را به واسطه ی همکاری به وجود می آورد، تسهیل می کند. ایده های ناشی از طبقه بندی شناختی زمینه را برای مردم جهت کنش دو طرفه سودمند فراهم می آورد، که بخشی از دلایل آن عبارت است از آنکه وقتی آنها به گونه ای گسترده در یک موضوع سهیم باشند، خیلی بهتر و با خواست خود همکاری می کنند. هنجارها، ارزش ها، نگرش ها، و باورهای سازنده ی سرمایه اجتماعی شناختی رفتار مبتنی بر همکاری و تعاون را منطقی و قابل احترام می کنند. آپهوف از این نکته صحبت می کند که هر چند، به طور انتزاعی میتوانیم سرمایه اجتماعی ساختاری را بدون سرمایه اجتماعی شناختی متصور شویم و بر عکس، ولی در عمل در نظر گرفتن این دو بدون هم نامحتمل و مشکل است. (همان).
نکته ی دیگری که آپهوف در این مورد مطرح می کند، بیرونی و قابل مشاهده بودن سرمایه اجتماعی ساختاری و دورنی و غیرقابل مشاهده بودن سرمایه ی اجتماعی شناختی است. اما او بر این نکته تأکید می گذارد که این هر دو قلمرو در عمل باهم متصل می باشند؛ او اینگونه مطرح می کند که در نظریات علوم اجتماعی این دو از طریق پدیده ی رفتاری ذهنی ای مانند انتظارات باهم دیگر پیوند دارند. سازمانهای رسمی یا غیررسمی با نقش ها، قواعد، رسوم، و رویه ها، موازی با شبکه های رسمی یا غیررسمی کنش های متقابل، به همراه هنجارها، ارزش ها، نگرش ها و باورهایی که یک جمعیت در آن سهیم هستند می تواند به اثرات حاصله نیرو و توان بدهد.
آپهوف این نوع مفهومی کردن سرمایه اجتماعی را با ایده های کلمن و پانتام سرمایه اجتماعی هماهنگ می داند. او بیان می کند که هم کلمن و هم پانتام در تعریف و تحلیل خود از سرمایه اجتماعی بر عناصر ساختاری و شناختی آن تأکید داشته اند؛ اما او معتقد است که آنا سرمایه اجتماعی را بیشتر به صورت توصیفی به کار گرفته اند تا تحلیلی؛ و به نظر او، نگاه این چنینی یعنی به وسیله سازماندهی عوامل سازنده یرمایه اجتماعی به دو طبقه بندی اصلی – که می تواند آن را دقیق تر و برای مطالعه آماده کند - مناسب تر است و چنین تدوینی از مفهوم سرمایه اجتماعی به گونه ای است که برای پیشرفت کارهای نظری و اندازه گیری و ارزیابی مناسب تر خواهد بود(همان)
آپهوف می گوید این دو طبقه بندی از سرمایه اجتماعی در سطح بالایی به هم وابسته اند، به گونه ای که هرکدام از شکل ها (ساختاری یا شناختی) به یکدیگر کمک می کنند؛ هر دو از طریق تجارب شرطی می شوند و فرهنگ و روحیه یا طرز فکر یک دوره و دیگر عوامل تأثرگذار آنها را تقویت می کنند. هر دو شکل ساختاری و شناختی سرمایه اجتماعی در تحلیل آخر پدیده های فکری به شمار می روند(همان)
جدول شماره (۶) شاخص های مورد استفاده برای اندازه گیری سرمایه اجتماعی
ردیف
نظریه پردازان
تعریف
حوزه
نام نظریه
متغیرهای اصلی
۱
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1400-08-01] [ 07:36:00 ب.ظ ]
|