۱-۱۰- روش گردآوری داده ­ها
از آنجایی که روش گردآوری داده ­ها، روش کتابخانه­ای- میدانی می­باشد، بر همین اساس، تحقیق حاضر نیز برای گردآوری و تدوین ادبیات تحقیق و بررسی سوابق مربوطه از روش کتابخانه­ای استفاده گردید. بدین منظور از کتب و مقالات موجود در کتابخانه ­ها و همچنین پایان نامه­ های فارسی و لاتین استفاده شده است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
همچنین، در این تحقیق با تعدادی از اساتید، متخصصین و صاحب­نظران خبره، نیز در زمینه موضوع مربوطه مصاحبه ­هایی ساختاریافته انجام گرفت. در نهایت جهت جمع­آوری داده ­ها، پرسشنامه­هایی به کار گرفته شد.
۱-۱۱- روش­ها و ابزارهای مورد استفاده در تحقیق
به منظور تجزیه و تحلیل داده ها بدست آمده از پرسشنامه، از تحلیل عاملی، آمار توصیفی و آمار استنباطی به فراخور هر یک از بخش های پرسشنامه استفاده خواهد شد. از آمار توصیفی به منظور تنظیم داده ها و تعیین شاخص های مرکزی، پراکندگی استفاده خواهد شد و از آمار استنباطی برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده خواهد گردید. همچنین جهت تعیین اهمیت و اولویت­ بندی عوامل و مؤلفه­ های تأثیرگذار بر موفقیت کارآفرینان برتر استان هرمزگان از تکنیک­های MADM از جمله AHP و TOPSIS استفاده خواهد شد.
لازم به ذکر است به منظور انجام آزمون­های آماری از نرم افزارهای آماری معروف از جمله SPSS 15.0 و … استفاده خواهد شد.
۱-۱۲- جمع­بندی
در این فصل، نخست به بیان مسأله و ضرورت انجام تحقیق پرداخته شد. سپس با توجه به ضرورت و اهمیت انجام تحقیق، اهداف پژوهش بیان شد. همچنین در ادامه به کاربرد نتایج حاصل از انجام تحقیق اشاره شده و سؤالات پژوهشی که این تحقیق درصدد پاسخگویی به آنها می‌باشد، مطرح گردید. در این راستای اهداف پژوهش، نوع و روش انجام تحقیق، جامعه آماری تحقیق وابزار جمع‌ آوری داده‌های مورد نیاز که محقق را در رسیدن به اهداف تعیین شده خویش یاری می‌رساند به همراه قلمرو تحقیق عنوان شد. در نهایت به روش­ها و تکنیک­های مورد استفاده در تحقیق پرداخته شد.
فصل دوم
۲-۱- مقدمه
پس از گذشت سالها از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و رشد آگاهی­ها و دانش در حوزه صنعت و اقتصاد، سئوالات بسیاری همچون درجه موفقیت بعضی از افراد جامعه نسبت به دیگران و علل آن؛ ذهن هر مدیری را در کشور به خود مشغول می کند . شاید به جرات بتوان گفت که این دغدغه مدیریتی هر مدیر مسلمان ایرانی است که در مرحله بلوغ انقلاب اسلامی و کمال مدیریت با آن زندگی می کند .در چنین شرایطی ، باید بتوان برای عرصه های اقتصادی و صنعتی همچون عرصه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و … پاسخی معتبر و بی بدیل یافت .باید بتوان راهبردهای رایج که ملهم از ایدئولوژی افراطی و تفریطی است را تعیین و تبیین نمود .لذا با توجه به تحولات و دگرگونیهای نظام های اجتماعی -اقتصادی و صنعتی عصر حاضر، بدون تردید یافتن راه حل ها و روش های جدید مقابله با مشکلات حادث از تهدیدات گسترده بین المللی که به نوآوری، ابداع، خلق محصولات ،فرآیندها و خدمات جدید بستگی زیاد دارد؛ نیاز بیش از پیش به کارآفرینان را به عنوان موتور حرکت توسعه اقتصادی و صنعتی یادآور می شود .در واقع کارآفرین و بررسی مسائل پیش روی موفقیت آنان عامل اصلی رشد صنعت کشور خواهد بود. لذا با توجه به فرایند تغییر و تحول مستمر و پرشتاب در آغاز هزاره سوم میلادی ، از عمده ترین جریان های حاکم بر حیات بشری و از مهم ترین مشخصات بارز آن به شمار می رود و کارآفرین و کارآفرینی اساس و بستر ساز تغییر، تحول و دگرگونی است که دراین خصوص نقش بسیار بنیادین و تعیین کننده ای ایفا می کند.افراد، سازمانها و جوامعی که نتوانند خود را با این تحولات پرشتاب همگام کنند دچار حالت ایستایی، توقف و سکون شده و بی شک در آینده حضور فعالی نخواهند داشت و سرانجام دچار اضمحلال می شوند .در این میان افرادی هستند که در این دریای پرتلاطم انقلاب های پی در پی بر روی موج ها سوار بوده و در زمانی که همگان بر هرج و مرج تناقض و عدم تعادل اذعان دارند ، کارآفرینان به دنبال بدست آوردن فرصتی هستند تا بتوانند با ارائه محصول و یا خدمت جدیدی به جامعه تعادل را برقرار کرده و اوضاع صنعت را سامان بخشد و ارزشی از خود بر جای گذارند.
بهرحال، سرمایه گذاری کارآفرینانه، که شکل غالب و امروزی سرمایه گذاری در بسیاری از اقتصادهای کشورهای جهان است، چه در بخش صنعت و یا دیگر بخش های اقتصادی پویا، اجرای تصمیمی است که در قسمت های انتهایی فرایند کارآفرینی اتخاذ می شود و نیروی محرکه آن فرد کارآفرینی است که فرایند سرمایه گذاری را با تلاش مضاعف خود به پیش می برد. با نگاهی اجمالی به کارآفرینان ایرانی که کسب و کارهای بسیار موفقی را در داخل و بویژه در خارج از کشور، راه انداخته و هدایت می کنند، به نظر نمی رسد، که تعداد یا درصد کارآفرینان بالقوه ایرانی ناگهان کاهش یافته باشد، بلکه ظن قوی­تر آنکه عدم توجه به عوامل موثر در موفقیت کارآفرینان و ایجاد شرایط و بسترهای مناسب توسعه موفقیت­های کارآفرینان باعث بروز میل کاهنده به کارآفرینی شده است. این تحقیق به پاسخ این دست سؤال ها پرداخته است.
۲-۲- کارآفرینی و روند پیدایش آن
واژه کارآفرینی از قرنها پیش قبل از آنکه به زبان امروزی مطرح شود، در زبان فرانسه متداول گردید. این واژه معادل کلمه فرانسوی Enterprendre به معنای «متعهد شدن» و معادل Under Take در زبان انگلیسی می باشد که در سال ۱۸۴۸ توسط جان استوارت میل به کارآفرینی[۴] در زبان انگلیسی ترجمه شد (خنیفر، ۱۳۸۵). در اوایل سده شانزدهم میلادی کسانی را که در کار مأموریت نظامی بودند کارآفرین خواندند و پس از آن نیز برای مخاطرات دیگر نیز همین واژه با محدودیت هایی مورد استفاده قرار گرفت. از حدود سال ۱۷۰۰ میلادی به بعد درباره پیمانکاران دولت که دست اندرکار امور عمرانی بودند، از لفظ کارآفرین زیاد استفاده شده است. کارآفرینی و کارآفرین اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و همه مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریه های خود تشریح کرده اند. ژوزف شومپیتر با ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود در سال ۱۹۳۴ که همزمان با دوران رکورد بزرگ اقتصادی بود، موجب شد تا نظر او در خصوص نقش محوری کارآفرینان در ایجاد سود، مورد توجه قرار گیرد و به همین دلیل وی را «پدر کارآفرینی» لقب داده اند. از نظر وی کارآفرین نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی است(پورداریانی، ۱۳۸۱)
۲-۳- تعاریفی از کارآفرینی
روبرت رونشتات [۵] (۱۹۸۵) معتقد است که کارآفرینی فرایند پویای ایجاد ثروت بیشتر است. این ثروت را افرادی ایجاد می‌کنند که مخاطره بزرگ را برحسب سرمایه، زمان و تعهد شغلی در قبال تعیین ارزش کالا یا خدمات می‌پذیرند. کارآفرین با تأمین کردن و تخصیص دادن مهارتها و منابع ضروری باید به طریقی این ارزش را در کالاها یا خدمات ایجاد کند.
ویلکن [۶] (۱۹۹۲) کارآفرینی را یک متغیر میانجی می‌داند و از ویژگی تسریع‌کنندگی برای تشریح کارآفرینی در توسعه اقتصادی استفاده می‌کند. وی معتقد است که کارآفرینی به عنوان یک تسریع کننده، جرقه رشد و توسعه اقتصادی را فراهم می‌اورد. او چهار دسته از عوامل را برای ظهور کارآفرینی مهم می‌شمارد:

 

    • عوامل اقتصادی: مزیتهای بازار، فراهم بودن سرمایه

 

    • عوامل غیر اقتصادی: مقبولیت کارآفرینی (از نظر فرهنگی)، تحرکات اجتماعی، امنیت و عواملی همچون طبقه اجتماعی، قدرت و کنترل

 

    • عوامل روانشناختی: نیاز به توفیق، انگیزه‌ها و مخاطره‌پذیری

 

    • ترکیب عوامل تولید: به منظور ایجاد تغییر در تولید محصولات و خدمات

 

وسپر (۱۹۸۱) کارآفرینی را فرایند معرفی رقبای مستقل کوچک و بزرگ به شرکتهای فعلی می‌داند و کارآفرین را فردی معرفی می‌کند که رقابت را بالا می‌برد و شرکتهای موجود را به مبارزه می‌طلبد. او به دنبال شکافهای بازار و نیازهای ارضاء شده در بازار، انتقال فن‌آوری، ارائه ایده‌های جدید و اجرای آنها می‌باشد. او سرمایه‌گذاری را ترتیب و مشاغل جدید را ایجاد می‌کند.
از نظر استیونسون و گامپرت [۷](۱۹۸۵) کارآفرینی فرایند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهره‌گیری از فرصتها می‌باشد. از آنجا که کارآفرین هیچگاه بر تمامی منابع لازم تسلط ندارد، دنیال کردن فرصت، مستلزم «پر کردن شکاف منابع» خواهد بود. این فرایند نیز به نوبه خود مستلزم یک رشته انتخابهایی است که می‌بایست به نحوی اتخاذ گردد تا هم به لحاظ درونی با بازار همخوانی داشته و هم به لحاظ برونی با آن متناسب باشد.
۲-۳- تعاریفی از کارآفرین[۸]
تعدادی از تعاریف ارائه شده در مورد کارآفرین به شرح زیر می باشد:
بنا بر تعریف واژه نامه دانشگاهی وبستر[۹] ، کارآفرین کسی است که متعهد می­ شود مخاطره­ های یک فعالیت اقتصادی را سازمان دهی، اداره و تقبل کند (رازلیقی،‌۱۳۸۰)
خریداری نیروی کار و مواد اولیه به بهائی نامعین و به فروش رساندن محصولات به بهائی طبق قرارداد (Bernard, 1700).
کارآفرین فردی است که ابزار تولید را به منظور ادغام آنها برای تولید محصولات قابل عرضه به بازار، ارائه می کند (Cantillon, 1730).
کارآفرین عاملی است که تمامی ابزار تولید را ترکیب می کند و مسئولیت ارزش تولیدات، بازیافت کل سرمایه، ارزش دستمزدها، بهره، اجاره ای و همچنین سود حاصل را برعهده می گیرد (Baptiste, 1803).
کارآفرین پلی است بین جامعه به عنوان یک کل، به ویژه جنبه های غیراقتصادی جامعه و مؤسسات انتفاعی تأسیس شده برای تمتع از مزیت های اقتصادی و ارضاء آرزوهای اقتصادی(cole, 1946).
پیتر دراکر (۱۹۸۵) معتقد است که کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع می کند.
کرشهوف [۱۰] (۱۹۹۴) کارآفرینان را افرادی می‌داند که شرکتهای جدیدی را که سبب ایجاد و رونق شغلهای جدید می‌شوند، شکل می‌دهند. بنابراین کارآفرینان به وضوح مدیر مالکانی هستند که به منظور بهره‌برداری از نوآوریها، شرکتهای جدید و مستقلی را راه‌اندازی می‌کنند. آنها فعالیت خود را با دارایی شخصی خیلی کم و با آرزوی به دست آوردن ثروت هنگفت برای خودشان آغاز می‌کنند.
آلبرو مارتین[۱۱] (۱۹۷۱) در خصوص کارآفرین به نتایج زیر دست یافت:

 

    • فردی که صاحب یک مؤسسه است و یا دستورات مربوط به کار را صادر می‌کند، ضرورتأ کارآفرین نمی‌باشد.

 

    • فردی که مخاطره سرمایه خود را برعهده می‌گیرد ضرورتأ یک کارآفرین نیست، بلکه فقط یک سرمایه‌گذار است. اما فردی که شهرت حیثیت و آبرو یا بخشی از یک سازمان بزرگ را در نتیجه نوآوری خود که از طریق آن شناخته شده است به خطر بیندازد، بعضی از پیش شرطهای کارآفرینی را دارا می‌باشد.

 

    • یک فرد خلاق در معنای هنری یا ادبی ضرورتأ کارآفرین نمی‌باشد. کارآفرین از طریق فکرهای خلاق اقدام به نوآوری نمی‌کند، بلکه از طریق شناختن ارزش فکرها و بهره‌گیری از آنها چیزهای نو را خلق می‌کند.

 

    • لیبنشتاین [۱۲] (۱۹۶۸) کسی را کارآفرین می‌داند که با اجتناب از بی‌کفایتی‌هایی که دیگران (یا سازمانها) دارند به کامیابی دست می‌یابد. ویژگی عمده دیدگاه وی آن است که تأکید می‌ورزد در دنیای واقعیات، کامیابی استثناء است و شکست قاعده می‌باشد. از نظر او کارآفرین کسی است که یکی از فعالیتهای زیر را انجام دهد:

 

    • بازارها را یکپارچه و مرتبط سازد.

 

    • خلاءها و شکافهای بازار را پر نماید.

 

    • با صرف وقت، خود را درگیر تغییرات ساختاری و سازمانی نماید.

 

    • کلیه عوامل را برای تولید و بازاریابی یک محصول مهیا نماید.

 

کی‌یرلوف [۱۳] (۱۹۷۹) سه وظیفه اساسی را برای همه کارآفرینان موفق تعیین کرده است. این وظایف عبارتند از نوآوری (کارآفرین باید فرصتهای تجاری ناشی از تغییرات در تقاضا و فن‌آوری جدید را شناسایی کند)، سرمایه گذاری (توانایی و تمایل به یافتن و فراهم کردن سرمایه مخاطره آمیز برای یک شرکت) و مدیریت (هنگامی که شرکت تأسیس شده است).
کارآفرین فردی است که یک کسب و کار را راه اندازی می کند و یا از طریق روش های نوآورانه، آنرا بهبود می بخشد (Fry, 1993).
کارآفرین کسی است که سیاست گذاری کسب و کار با اوست و به حساب خود ریسک مالی آن را بر عهده می گیرد، موسسه اقتصادی خصوصاً کسب و کاری را که مستلزم ابتکار و ریسک قابل توجهی باشد سازماندهی و اداره می کند و فرصت های بازار را درک و جهت استفاده از آن فرصت ها، سرمایه و دارایی لازم را فراهم می کند(صمد آقایی، ۱۳۷۸)
کارآفرین فردی است که سازماندهی، مدیریت و تقبل ریسک یک کسب و کار را به عهده می گیرد. در سال های اخیر کارآفرینان کارهای زیادی انجام داده اند که لازم است این تعریف توسعه داده شود. کارآفرین فردی است نوآور و توسعه دهنده که فرصت ها را شناسایی و درک می کند و آن ها را به ایده های علمی و قابل عرضه در بازار تبدیل می کند و از طریق صرف وقت،تلاش، سرمایه یا مهارت، ارزش افزوده ایجاد می­ کند و ریسک­های بازار رقابتی را جهت اجرای این ایده­ ها متقبل می­ شود و پاداش این تلاش­ها را نیز دریافت می­ کند(Kuratk & Hodgetts,2001).
لایوسی [۱۴](۱۹۸۲) کارآفرین را چنین تعریف می‌کند: کسی که فرصت بازار را درک می‌کند و سرمایه لازم برای بهره‌برداری را یکپارچه می کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...