مطالب پژوهشی درباره جغرافیا- فایل ۲ |
- توسعه گرهای(جسته وگریخته)شهر
- افزایش سفرهای درون شهری
- غلبه وسایل نقلیه خصوصی در حمل ونقل
۱-۳- بافت پراکنده
- برنامه ریزی نامتمرکز یا کنترل کاربریها
- اختلافات مالیاتی زیاد بین مکانهای مختلف
۱-۳- بافت پراکنده
- تخریب زمینهای کشاورزی
- آلودگی خلیجها ودریاچهها از نظر اکولوژیکی وغیره
بنابر این ملاحضه می شود پدیده پراکنش شهری با گستردگی وسیع خود که کل جهان توسعه یافته را متأثر ساخته و با نتایج انتقاد آمیزی چالش جدیدی در برنامه ریزی شهری در اواخر قرن بیستم بوجود آورد و منجر به ظهور ایدههای جدیدی جهت ساماندهی سکونتگاههای شهری شد که از بارزترین آنها میتوان از توسعه پایدار شهری و شهر متراکم نام برد(قاجری،۱۳۸۸،۱۶).
۲-۶-۲- شهر فشرده
مباحث مربوط به توسعه پایدار شهری، دیدگاه های مربوط به تحول و بهبود شهر مدرن را انسجام بیشتری بخشید و به پدیداری ایدههای جدید در برنامه ریزی شهری انجامید که از میان آنها، ایدهای که برافزایش تراکم شهری و استفاده از آن در ساماندهی شهری تأکید دارد، ایده شهر فشرده است و سعی دارد با تحول درعناصر فرم کالبدی شهر، زمینه پایداری بیشتر آن را فراهم کند( عزّت ا… قنواتی،۱۳۹۱، ۱۹۶). ریشه و خاستگاه این اصطلاح فرم شهرهای سنتی اروپاست که از مشخصههایی چون تراکم نسبتأ بالا ، کاربری های مختلط در فضای شهری، اتکای کمتر به اتومبیل، تلفیق فرم و عملکرد برخوردار بودند(قاجری،۱۳۸۱،۱۷). چنین فرم فشرده شهری مخالف پراکندگی مراکز شهری بوده و از نظر انرژی مقرون به صرفه و میزان آلودگی هوا ناشی از تردد اتومبیل با کاهش گستردگیهای شهری نسبتاً کمتر بوده زیرا ساکنان شهر فشرده میتوانند نزدیک به محل کار خود زندگی کنند (۱۲،۲۰۰۵،Neuman). شهرفشرده باید فرم و مقیاسی داشته باشد که برای پیاده روی، دوچرخه سواری و حمل و نقل عمومی، همراه با تراکمی که باعث تشویق تعاملات اجتماعی می شود مناسب باشد (پوراحمد،۱۳۸۹،۴). در عمل این یعنی تراکمی برابر با آنچه در خیابانهای با ساختمانهای سه یا چهار طبقه در مناطق داخل شهری در بیشتر شهرهای اروپایی و انگلیسی دیده می شود. این ایده می تواند برای ارتقای کیفیت زندگی شهری شهروندان با ایجاد فضاهای پرتحرک، مناسب و جذاب، از نظر انرژی مقرون به صرفه باشد(مثنوی،۱۳۸۱، ۹۲). در فرم فشرده شهری، تأکید بر رشد مراکز شهری موجود و زمینهای بازیافتی و درعین حال اجتناب ازگسترش و پخش شدن شهر در حاشیههاست(۳۶، ۱۹۹۹،Richard Rogres). شهر فشرده بر اساس کاربریهای مختلف و با تراکم ۴ الی ۵ طبقه ساخته میشوند و این فرم فشردهی شهری، ۷۵ درصد سفرهای شهری را که مبتنی بر سفرهای پیاده هستند، کاهش میدهد(پورمحمدی و قربانی ،۱۳۸۲، ۹۴). در این بافت شهری، شهر واجد سیمائی روشن و موثر خواهد بود و در آن بطور کلی احساس اجتماعی مردمان رونق خواهد گرفت و از جانب دیگر جدایی گروه های مختلف اجتماعی کاهش خواهد یافت، امّا حدی برای تراکم جمعیت موجود است که در ورای آن، میزان روابط متقابل مردم باز دوباره رو به نقصان خواهد رفت (مزینی ،۱۳۸۱، ۱۶۲-۱۶۳). طراحان شهرهای فشرده مدعی منافع زیر برای شهر فشرده هستند: (مبارکی ،۱۳۹۲، ۷۸).
- متراکم سازی توسعه موجب کاهش گسترشهای فیزیکی و در نتیجه مصرف کمتر زمین و منابع دیگر می شود.
- تراکمهای بالای مسکونی امکان سکونت تعداد فراوانی از جمعیت در منطقهای محدود را فراهم ساخته، موجب افزایش برخوردهای اجتماعی میگردد
- دسترسی به خدمات شهری در رابطه با مساوات در دستیابی به طیف خدمات و سرویسهای شهری
- مطلوبیت کاربری های مختلط به دلیل بالا بودن تراکم کلی جمعیت، کاهش فواصل سفر به خاطر کاربری های مختلط و بالا بودن تراکم جمعیتی پیادهروی و دوچرخه سواری به عنوان کارآترین و مؤثرترین وسیله صرفه جویی در انرژی جهت دسترسی به تسهیلات محلی، وابستگی کمتر به اتومبیل
- کاهش هزینه های گرمایش در نتیجه بافت شهری متراکمتر و همراه با مصرف کمتر انرژی و آلودگی کمتر
- تمرکز فعالیتهای محلی در محلات و در نتیجه بالا رفتن کیفیت زندگی، امنیت بیشتر و محیطی فعالتر و همین طور حمایت از مشاغل و خدمات که به مفهوم ایجاد محیطی است برای رونق فعالیتهای تجاری و اقتصادی
این الگو در شهرهای کلاسیک اروپا - مانند رم، بارسلونا، پاریس، آمستردام، بروکسل و فرانکفورت – مشاهده می شود. همچنین در این شهرها، تراکم شکلی معقول دارد و زندگی متعادل است و در این الگو شهر دارای چندید عملکرد نظیر نواحی تجاری، اداری، مسکونی است که در ترکیب با یکدیگرقرار دارند و به علاوه تنوع نژادی و جمعیتی نیز در آن دیده می شود(افشار،۱۰۴).
۲-۶-۳- شهر ستارهای
وجود شبکه راه های اصلی و پررفت و آمد که در مسیرشان معمولاً فعالیتهای مختلف شهری به وجود می آید و از طرفی وجود موانع و محدودیتهای فیزیکی مثل کوه، دره، باتلاق، جنگل و نظیر آنها ممکنست که به شهر شرایطی را تحمیل کند که بافتی ستارهای (در طول شبکه راه های اصلی) به خود بگیرد و در حوالی و محدودههای اطراف آن، اماکن مسکونی با سلسله مراتبی از شبکه های ارتباطی بوجود آید(شیعه۱۳۸۸، ۶۹). در این الگو گسترش شهر به شکل ستارهای در می آید و این از زمانی آغاز می شود که شهرنشینان نتوانند بین سکونتگاه و محل کار و اشتغال خود را با پای پیاده طی کنند و مجبورشوند برای جابجایی خود از وسایل موتوری بویژه راه آهن استفاده کنند (فرید، ۱۳۸۲، ۶۱- ۶۲). در این الگو هسته شهر تقریباً بدون تغییر باقی میماند پس تراکم موجود در مراکز شهر، حفظ خواهد شد و یا شاید اندکی افزایش خواهد یافت امّا از توسعه شهر با تراکم بسیار کم در نواحی حومه، جلوگیری خواهد شد و شکل کلی پیکر شهر شبیه ستارهای میگردد که «پرههائی» طویل داشته باشد و یا به عبارت دیگر بسط شهر در نواحی حومه خطی است و این پرهها ممکن است چندان طویل باشند که از شهری به شهردیگرادامه یابند و بین دو مرکز عمده شهری، شهرهای خطی بوجود آورند. شهر تراکمی معتدل خواهد داشت که از تراکم بافت هستهای کمتر و از تراکم بافت پراکنده بیشتر است (مزینی ،۱۳۸۱، ۱۶۴). چنین شهری دارای یک مرکز شهری عمده با تراکم زیاد وکاربریهای مختلط است که چهار تا هشت راه ارتباطی اصلی به آن منتهی می شود. مراکز شهری درجه دو به فواصل معین در امتداد این خطوط قرار میگیرند و فعالیتهای متراکم یا اینکه در اطراف مراکز درجه دو تجمع پیدا می کنند و یا در طول خطوط عمده ارتباطی پخش میشوند. کاربری های کم تراکمتر مکانهایی دور از خطوط شعاعی اصلی را اشغال کرده و لچکیهای فضای باز سبز بقیه فضاهای بین پنجههای توسعه را در برمیگیرد و در فواصل معینی از مرکز اصلی شهر، بزرگراههای کمربندی قرار میگیرند که این پنجه ها را به وصل کرده ولی به جز در مواردی که آن خطوط را قطع می کنند، در سایر موارد در اطراف آنها ساختمانی ساخته نمی شود (لینچ،۱۳۸۱، ۴۹۶). این طرح پایه و اساس طراحی شهرهای واشنگتن، مسکو و کپنهاک بوده است و بعضی ویژگیهای این طرح در بسیاری از شهرهای قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم وجود دارد(شیعه،۱۳۸۸،۷۱ ).لیکن حفظ و ادامه این شکل بخصوص در اقتصادهای سرمایهداری به خاطر نیاز به کنترل و نظارت شدیدی که برای حفظ باریکههای بهم پیوسته فضای سبز، علیرغم فراهم نمودن دسترسی مناسب به آنها لازم است اعمال گردد، به ندرت امکان پذیربوده است و با دور شدن از مرکز شهر خطوط ارتباطی اصلی از یکدیگر فاصله گرفته و بنابراین بر اهمیت جادههای کمربندی افزوده می شود. (لینچ،۱۳۸۱، ۴۹۷).
۲-۶- ۴- شهرهای اقماری
در چنین الگویی همه شهر مرکزی باید به وسیله اقماری که به اندازه محدود و فواصل معین در اطراف آن قرار میگیرند محصور شود. مرکزاصلی و شکل شعاعی شهر حفظ شده، لیکن رشد اضافی به جای اینکه سبب توسعه مداوم شهر در طول خطوط شعاعی گردد به صورت شهرکهایی جدا از شهر اصلی در می آید. شهر مرکزی را باید یا در حد اندازه های آن حفظ کرد و یا حتی از اندازه آن کاست ولی شهرکهای اقماری را میتوان برای جمعیت مورد نظر طراحی نموده و هنگامی که میزان جمعیت از حد مورد نظر تجاوز کرد، شهرک جدیدی را پیش بینی نمود(لینچ،۱۳۸۱، ۴۹۸).
در یک چنین طرحی، معمولاً فعالیتهای اصلی اقتصادی و تجاری در هسته مرکزی داخل شهر ایجاد شده و نواحی پیرامون و حومه شهر عهده دار اسکان قسمتی از جمعیت خواهد بود از طرف دیگر این طرح می تواند به منظور کاهش حجم ترافیک و آمد و شد و تقلیل آلودگیهای محیطی، قسمتی از فعالیتهای شهری را به همراه بخشی از جمعیت به صورت اقماری در حومه شهر اصلی قرار دهد. به بیان دیگر شهر به جای تمرکز در یک نقطه، قسمتی از وظایف، عملکرد و روال امور زندگی خود رادر محیط پیرامون خود مستقر میسازد. این طرح می تواند بیشتر در رابطه با شهر و حوزه های نفوذ مستقیم آن مطرح گردد(شیعه،۱۳۸۸، ۷۱). شهرکهای اقماری در این طرح به وسیله اراضی وسیع روستایی از شهر مادر جدا شده و خود نیز با کمربندهای سبز محصور میشوند. این کمربندهای سبز جایگزین جایگزین باریکههای سبز الگوی ستارهای میشوند. هر شهرک اقماری دارای مرکز و خدمات خاص خود بوده و مقداری نیز فعالیتهای تولیدی دارد. رفت و آمد روزانه معمولاً محلی بوده و در داخل خود شهرک صورت میگیرد. اندازه مطلوب برای شهرکها کاملا متفاوت بوده و از ۲۵۰۰۰تا ۲۵۰۰۰۰ نفر ممکن است نوسان داشته باشد. اندازه مطلوب شهرکهای اقماری دائماً در حال افزایش است. الگوی اقماری تاکنون با بسیاری از مفاهیم نظیر مفاهیم محلهای، اشکال مطلوب مسکن، و چگونگی مالکیت منابع مجتمعهای زیستی تلفیق شده است(لینچ ،۱۳۸۸، ۴۹۸-۴۹۹).
در این طرح برخلاف شهر ستاره ای، بجای آنکه ادامه توسعه از طریق شعاعها امکان پذیر شود، این مورد از توسط راههایی که یه شهرکهای اطراف منتهی میشوند و به طور کامل از شهر اصلی نیز جدا هستند، صورت میپذیرد. محدودیت ابعاد منطقه از معایب کلی این طرح است. زیرا هنگامی که شهر ازابعاد خاص خود گذشت، هم بازدهی و هم کیفیت خود را از دست میدهد. لذا شهر مرکزی باید در ابعاد تعیین شدۀ خود باقی بماند و پس از تکمیل ظرفیت شهر، با ایجاد امکانات جدید، شهری اقماری در مجاورت آن احداث گردد، تا جمعیت اضافی را در خود جای دهد. میتوان گفت ایده شهرهای اقماری بیش از تمام ایدههای دیگر خاصه، در رابطه با توسعه منطقهای، قابل قبول بوده و به مرحله اجرا در آمدهاند (شیعه،۱۳۸۸، ۷۳). میتوان گفت نظریه شهرکهای اقماری شاید با نفوذترین و یا موثرترین الگوهای شهری بوده و مرتباً در تهیه طرحهای شهرسازی مورد استفاده قرار میگیرد(لینچ،۱۳۸۸، ۴۹۹).
۲-۶-۵- شهر خطی
این طرح در توسعه و بازسازى شهر لندن، در دوران پس از جنگ جهانى دوم مورد توجه قرار گرفت. طرح خطی، توسعه شهر را به تبعیت از راهآهن، شاهراهها، شبکههاى عمده ارتباطی، رودها و کانالهاى آبى بهصورت خطى و در نواحى اطراف این مسیرها مىکشاند. از جانب دیگر، چنین مسیرهائى مىتوانند به نحوى توسعه یابند که فضاهاى سبز، باغها، مزارع و پارکها را از بین نبرده و به مسئولین امور شهر امکان بسط و توسعه شهرى را بدهند. اساس طرح خطى بیشتر براى راههائى است که از آنها راههاى فرعى دیگرى منشعب شده و به قسمتهاى مختلف شهر منتهى مىشوند. شکل شهر، نوع مشاغل و نقش خیابانها با دور شدن از مرکز طرح خطى که شهر براساس آن بنا شده، تغییر مىیابد. چه بسا ممکن است که مراکز صنعتى و تولیدى در یک طرف این خط و سایر مشاغل در قسمت دیگر آن قرار گیرند. (شیعه،۱۳۸۸، ۷۳). به بیان دیگر این شکل شهری بر پایه یک محور پیوسته حمل و نقل ( و یا چند محور موازی هم )که کلیه فعالیتهای متراکم تولیدی، مسکونی، تجاری و خدماتی را در امتداد خود جای میدهد قرار دارد. فعالیتهایی که تراکم کمتری داشته و یا ناسازگاری بیشتری دارا میباشند فضاهای پشت و موازی محور اصلی را اشغال می کنند. بعد از این فضاها، فضاهای باز روستایی قرار دارد. در این الگو مرکز عمده و برجستهای وجود ندارد هر کس دارای دسترسی برابر به خدمات، مشاغل و فضاهای باز میباشد و چون کلیه ساکنین شهر در اطراف محور ارتباطی زندگی می کنند، به همین دلیل حمل و نقل عمومی از کارائی بسیار بالایی برخوردار خواهد بود. روستاهای خطی اطراف جادهها و یا مجتمعهای زیستی خطی در کنار دریاها و آبراهها از اشکال قدیمی مجتمعهای زیستی هستند. ولی چنین ترکیبی اولین بار در سال ۱۸۸۲ توسط آرتورسوریاای ماتا در مادرید با ساختن یک شهرک خطی تجربی صریحاً پیشنهاد گردید و نظریات سوریا در بسیاری از پیشنهادهای نظری به صور گوناگون مورد استفاده قرار گرفت، مثلاً در ایالت متحده آمریکا بوسیله چمبلس در طرحی به نام رودتون(شهر جادهای)، بوسیله لوکوربوزیه در فرانسه، و به وسیله گروه مارس در لندن.طرح ان.ا. میلیوتین برای شهر استالینگراد و به خصوص پیشنهاد آرمانی وی در طرح ساتزگرود همه مثالهای کاملی از نظریه شهر خطی است. (لینچ ،۱۳۸۸، ۵۰۰-۵۰۲).
۲-۶-۶- شهر کهکشانی
مبتکر این طرح ابنزر هاوارد است. این طرح به نام طرح گسترده هستهاى نیز اشتهار دارد. نواحى حاشیهاى طرح را فضاى سبز احاطه مىکند. از نظر شبکههاى ارتباطی، راه ها مىتوانند به صورت عمود بر هم و یا بهطور مورب ایجاد شوند. در این بافت، تمرکز شهرى در بعضى از نواحى وجود دارد. این طرح در حقیقت همان طرح گسترده است امّا به اندازه کافى از دقت طرح گسترده برخوردار نبوده و طرحى بینابین از طرحهاى گسترده و متمرکز است. هرکدام از هستههاى طرح مىتواند واحد تخصصى باشد (شیعه،۱۳۸۸، ۷۷). در شهر کهکشانی، توسعه شهری بصورت واحدهای کوچک شهری صورت میگیرد و در داخل هر کدام از این واحدها یک بخش کوچک متراکم به وجود می آید. این واحدها از طریق مناطقی با حداقل تراکم از واحد مجاور خود جدا می شود. همه فعالیتهای مهم شهری در بخش متراکم واحدهای کوچک انجام میگیرد. اساساً چنین بافتی را میتوان همانی دانست که مدافعان شهرهای اقماری آن را پیشنهاد می کنند. این بافت دامنه عرصه اختیار را نسبت به بافت پراکنده وسعت بیشتری میدهد و در آن دسترسی به فضای باز - فضایی که بین گرههای شهری محفوظ میماند بسیار خوب است. امّا در آن هنوز هر گره شهری به حدودی معین محدود است و در گرهها، امکان ارتباطات اجتماعی و فعالیتهای اختصاصی، چندان که در مراکز شهری بزرگ موجود است، وجود ندارد. همچنین گرهها ممکن است شباهت نزدیک به یکدیگر یابند که در نتیجه، یکنواخت و ملال آور باشد، مگر آنکه آنها را به اموری اختصاص دهیم که شخصیتی خاص خود، برایشان بوجود آورد، امّا این کار به آسانی ممکن نیست، زیرا فعالیهای مرکزی گرایش دارند که به یکدیگر بستگی یابند و هر یک دیگری را تقویت کند (فی المثل عمده فروشیها و مراکز تفریحات، خدمات دولتی و امور دادوستد، مراکز اصلی دفاتر و فروشگاه ها )(صدرموسوی ،۱۳۸۵،۲۵). در این طرح شهری چون تمرکز فعالیتهای شهری در واحدهای نسبتاً کوچک صورت میگیرد و قسمت های ما بین مراکز دارای تراکم ناچیزاست، استفاده از وسایل نقلیه شخصی به حداکثر باید ممکن باشد؛ اما وسائل نقلیه عمومی مانند اتوبوس یا هواپیما که مابین مراکز رفت و آمد می کند، نیز علاوه بر وسائل نقلیه شخصی موجود است، بعلاوه تاسیس آنها عملی و مقرون به صرفه خواهد بود. (مزینی،۱۳۸۱، ۱۵۹).
۲-۶- بافت کهکشان
۵-۲- طرح کهکشان
۲-۶-۷- شکل حلقه ای
در این طرح دور تا دور بافت را گرههاى شهرى بهوجود مىآورد و در امتداد خطوط اصلى حمل و نقل آن، فضاى شهرى گسترش مىیابد در این طرح، با توجه به اینکه شبکه ارتباطى و فعالیتها شکل حلقهاى یا زنجیرهاى به خود مىگیرند، هیچ نقطهاى از شهر از نقطه دیگر نبایستى فاصله زیادى داشته باشد، تا مشاغل و مراکز مختلف فعالیتهاى شهرى بتوانند در طول این محیط دایرهاى شکل به ایفاء نقش خود بپردازند. بعضى از شهرهاى هلند براساس این طرح پیاده شدهاند و شهرهائى نظیر هارلم (Hoarlem)، آمستردام (Amsterdom) و اترخت (Otrecht) تا حدى با این طرح مطابقت مىکنند. در این طرح تمام مراکز موجود به وسیله راهها و جادههاى منظم به هم مربوط مىشوند. در نتیجه، فشردگى و تراکم در تمام زمینهها، میان مراکز فعال شهرى تقسیم و پخش مىگردد(شیعه،۱۳۸۸، ۷۹-۸۰).
در این الگو فرم هستهای را که تراکم فراوان دارد ممکن است بصورت حلقهای متصور داشت که تراکمش بر عکس، از برون به درون نقصان یابد. در این حالت هستۀ شهر گشوده باقی خواهد ماند یا تراکم آن بسیار ناچیز خواهد بود، در حالی که نوارهای متراکم شهری، واجد خدمات اختصاصی، حلقه وار برگرد آن ادامه یابند. خطوط ارتباطی نیز شبیه حلقههای رشد درختان خواهد بودکه سهولت ارتباط را در قطاع دایرۀ شهری میسرمیدارد، گذشته از جادههای حلقه وار، جادههای شعاعی دیگر موجود خواهد بود که به جانب مرکز شهر متقارب می شود. در حقیقت این سیستم را میتوان نوعی سیستم خطی متصور داشت، که به دور خود میگردد و جادههایی که از مرکز شهر منشعب میشوند از آن میگذرند. درچنین سیستمی هم در جادههای حلقهای و در جادههای شعاعی، استفاده از وسائل نقلیۀ عمومی مناسبتراست. در حالی که از وسائل نقلیه شخصی میتوان برای نقاط واقع در خارج از قطاع شهر استفاده کرد. تراکم در داخل «قطاع» شهر باید تقریباً زیاد باشد، ولی خارج از ان می تواند نقصان یابد. یکی از بزرگترین مشکلات این فرم، مسئله رشد آن است، زیرا توسعه تازه شهر که ناچار در خارج حلقۀ شهر صورت میپذیرد، فرم بافت را برهم خواهد زد و تأسیس سیستم حمل و نقل تازهای را برای شهر ایجاب می کند(مزینی،۱۳۸۱، ۱۶۶-۱۶۸).
۲-۶-۸- مدل محوری باروکی
این مدل بدین نحو شکل خواهد گرفت که نقاط مسلط در یک پهنه، شهر را تشکیل داده و ساختمانهاى نمادى(سمبولیک) مهم را در آن نقاط قرار میدهد. این کانونها، توسط خیابانهاى اصلى که براى ترافیک عمده شهر مناسب است، به یکدیگر متصل مىگردند و به نحوى آن را طراحى مىکنند که از نظر بعدى نیز کانونها یا گرهها را به یکدیگر اتصال دهند. مرز و حدود این خیابانها باید کنترل گردد، تا یک احساس یگانگى (در عین تنوع) در سراسر بافت شهر بهوجود آید .بهترین موارد استفاده از این روش در زمان معاصر توسط آلبرت پیتس وبعد از آن توسط کریستوفر تونارد بوده است (لینچ ،۱۳۸۱، ۵۰۷). این فکر که این مربوط به عصر باروک است در سالیان دراز تکامل یافت. هاسمان در پاریس براى بهبود وضع دسترسىها، روش مناسبى را براى ساختمانهاى جدید تهیه کرد. در سالهاى اخیر، شهر واشنگتن نیز براساس ایدههائى از این مدل طراحى شد. از مزایاى مهم این مدل، طراحى عمده آن است. که این امکان را به دست دهد تا نقاطى که در مرحله اول مورد توجه قرار دارند، در اولویت قرار گیرند و در مورد ساماندهى شهر تصمیم مناسبى گرفته شود.. همچنین این طرح براى ترافیک سبک و وسایل نقلیهاى که جا و فضاى کمى اشغال مىکنند (مثل دوچرخه، اسب و موتورسیکلت) فرم مناسبى است. در حالىکه براى سرعتهاى بالا مسافات دور و وسایل نقلیه بزرگتر مناسب بهنظر نمىرسد (شیعه،۱۳۸۸، ۸۲). با این حال این طرح برای شهرهای متوسط و نامنظم که نیاز به ایجاد هویت و عناصر موثر در آنها احساس می شود وسیله مناسبی است(لینچ، ۱۳۸۱، ۵۰۸).
۲-۷- نظریات مختلف ساخت شهر:
۲-۷-۱- ساخت دوایر متحدالمرکز(نظریه ارنست برگس)
این طرح به عنوان نظریهای متحد المرکزی شناخته شده است. الگوی ساخت شهر براین اصل استواراست که توسعه شهر از ناحیه مرکزی به طرف خارج شهر صورت گرفته و تعدادی مناطق متحدالمرکز را تشکیل میدهد. این مناطق، با ناحیه مشاغل مرکزی شروع شده و به وسیله منطقه درحال تحول احاطه می شود، که خود در حال تبدیل به ادارات و صنایع سبک بوده و یا به واحدهای مسکونی کوچکتری تبدیل میشوند. این قسمت، ناحیه ای است که مهاجرین شهر به طرف آن جلب میگردند. و به نوبه خود یا مسکن کارگران است یا محل بعضی ازساختمانهای قدیمی شهر، بالاخره منطقه سفرکنندگان در بیرون منطقه ساخته شده شهر قراردارد. قسمت اعظم منطقه سفرکنندگان، احتمالاً بصورت اراضی باز است. اما دهکدههایی که در داخل آن وجوددارد، اغلب خصوصیات خود را تبدیل به سکونتگاه های خوابگاهی مینمایند( شیعه، ۱۳۸۸، ۶۰).
ارنست برگس، درشناخت ساخت اکولوژیک شهر، شهر شیکاگو را بصورت دوایر متحدالمرکز نشان میدهد و الگوی ساخت دوایر متحدالمرکز شهر که آن را در مورد دیگر شهرهای بزرگ دنیا نیز تعمیم میدهد، به این شرح بیان می کند:
- منطقه اول، مرکز تجارت شهر، فعالیتهای اجتماعی، اداری، مؤسسات حمل و نقل، هتلهای قدیمی، رستورانها و بانکها است.
- منطقه دوم، محل تشکیل واحدهای مسکونی، صنایع سبک، منطقه آلونک نشین است. از این منطقه که محل انجام بیشترین جرم و جنایت شهر است گاهی به عنوان ( منطقه تحول در شهرها)نام میبرد.
- منطقه سوم، محل سکونت کارگران و کارمندان کارخانهها است که بیشتر آنها از منطقه دوم به اینجا آمدهاند.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-02] [ 12:30:00 ب.ظ ]
|