رویکرد شاعر در این غزل تجلیل از مقام والای شهید و پس از آن تجلیل از مقام همسر شهید است که در ابیات یاد شده استفاده از دو واژهی « غرور و شرف » حکایت کنندهی صبری مغرورانه است، که پس از ابراز غرور از وجود چنین زنانی شاهد تشبیه مصیبت آنان به حماسهی توفان و صبوری آنان در برابر حماسه ای سهمگین همچون صبوری دریا در هنگامهی طوفان هستیم و تشویق شاعر زنان را، به امید نگه داشتن و واگذاردن احقاق حق خویش به محضر داور که کنایه ای است به روز حشر و برپایی عدل در محضر خداوندگار.
از شکوایه در آثار محمد رضا شفیعی کدکنی نمونه هایی می توان ذکر کرد که درونمایهی اغلب این آثار اجتماعی، سیاسی است لذا تنها به یک مورد شکایت او اشاره می کنیم که تجلیل از مقام زن در آن وجود دارد و از آوردن دیگر شکوایه ها به دلیل عدم نگاه زنانه در آن صرف نظر می کنیم. سرشک در دو بیتی « اگر مردی » با لحنی که خط و نشان کشیدن در آن احساس می شود خطاب به کسانی که جلای وطن می کنند آورده است:
اگر مردی
بیا ای دوست این جا در وطن باش / شریک رنج و شادی های من باش
زنان این جا، چو شیر شرزه کوشند / اگر مردی، در این جا باش و زن باش
(هزارهی دوم آهوی کوهی، خطی ز دلتنگی، اگر مردی ، صفحه ۱۴۲)
شاعر در این دو بیت فی الواقع پاسخ گوی آن مدعیانی است که به قصد کوشش بیش تر و کسب مقام و موقعیت جلای وطن می کنند و بزرگی خویش را ترک همنشینی با هموطن می دانند. سرشک زنان را در شجاعت و کوشندگی ِ در کار به شیر شرزه مانند کرده و خطاب به مردان از مقام زنانی که سخت کوشانه در راه وطن گام نهاده اند، مردان را در ادعای مردی که در منافات و تناقض با عمل آنان یعنی جلای وطن است، به سخره گرفته و جهت اثبات مردانگی از آنان می خواهد که در وطن بمانند و همچون زنان کوشنده و حمله برنده در وادی عمل باشند.
پی نوشت
روانشناسی زن و مرد، محمد مجد، صفحه ۵۲
همان کتاب، صفحه ۵۰
همان کتاب، صفحه ۵۴
زن امروز مرد دیروز، ا. کیهان نیا، صفحه ۱۱۹
زن و شعر، زینب یزدانی، صفحه ۲۳۱
بیان جنون آمیز زنانگی، مجلهی زنان، شماره ۱۰۷، روح انگیز کراچی، صفحه ۷۴
گهواره سبز افرا، احمد ابو محبوب، صفحه ۳۷
زن، شعر، اندیشه، غزل تاجبخش، صفحه ۲۱
بیان، سیروس شمیسا، صفحه ۱۵۳
زن و شعر، زینب یزدانی، صفحه ۳۲۸
همان کتاب، صفحه ۳۳۴
مجموعه اشعار، سیمین بهبهانی، صفحه ۳۸۰
پایگاه اطلاع رسانی دربارهی بیماری ها و مسائل زنان از منابع معتبر http://salamatezan.persianblog.ir
بررسی شعر بانوان در ادبیات معاصر، شهر بانو حسین زاده بولاقی، صفحه ۱۶۵
لوح فشردهی لغت نامهی دهخدا بر اساس آخرین ویرایش انجام شده SECONDEDITION
کولی واره ها
در این بخش از رساله به سلسله اشعاری با عنوان کولی واره ها اشاره می کنیم. این سلسله اشعار در ابتدای مجموعهی « دشت ارژن» از شماره یک آغاز شده و تا شماره شانزده ادامه می یابد و پس از آن در بخشی جداگانه با عنوان پنج ترانه همین مضمون ادامه یافته و با پنجمین ترانه خاتمه می یابد. ما در این جا همه اشعار را ذکر نمی نمائیم و تنها به چند مورد آن اشاره خواهیم کرد. به طور کلی این سلسله از اشعار بیانگر نگاه مستقیم زنانه شاعر به دوره گردی زن است که رنجها، افکار و اندیشه های او را در نماهای مختلف بیان می دارد و گاهی عشق ناکام او را به تصویر می کشد. گاهی بی خانمانی او را، گاهی غیب گویی و خرافه گرایی او را، گاهی اعتلای روحی او را و گاهی انتظار او را برای گشایش کار خویش، گاهی هم نام ابزار و ادوات مختص او را در شعر می آورد - چون گوشوار و جلیقه زری و رفت و رو کردن که از کار های زنانه است- غالباً طوقی که از پول زر ساخته می شود از زیور آلاتی است که کولیان مورد استفاده قرار می دهند. یا اشاره به زلف بافتهی زن که از دو سوی چارقد بیرون نهادن آن جزء عادات مرسوم در میان کولیان است و قس علی هذا از این دست مقولات که در اشعار، بیش تر بدان خواهیم پرداخت.به زعم احمد ابو محبوب، کولی واره ها این گونه بیان می شود « در مجموعهی'’ دشت ارژن'’، همه ی کولی واره ها- که جداگانه نیز چاپ شده اند تحلیل هایی از زوایای احساسات و زندگی و روح زن به دست می دهند.'’ بهبهانی از تصویر کولی برای باز اندیشی و بازخوانی مفاهیم زنانگی استفادهی درخشانی می کند. او قدرت و نه غرشمالی کولی را، استقلال و نه آوارگیش را، تظلّم و نه ارقگیش را بر می کشد وتصویری نا آشنا از این چهره ی آشنا ارائه می دهد. تحرک و مرزپیمایی های کولی دراشعار بهبهانی حرمت بودن است و لازمه ی زندگی، نه نشانهی بی حیایی و به اصطلاح کولی گری. در حقیقت پرواز و بی مرزی ، تحول و تحرک ، برای زن و مرد، جان و لُبّ کلام بهبهانی است'’ ۱». در کتابی که به بررسی حضور زنان در ترانه ها و اشعار عامیانهی ایران می پردازد نمونه ای از مضمون کولی واره ها در اشعار عامیانه و فهلویات قدیمی وجود دارد که توسط « ژکوفسکی » مضبوط شده و از ترانه های باقی مانده ی شیراز قدیم در سال ۱۳۰۳ قمری است بدین مضمون:
پایان نامه - مقاله
« قد کولی مثال سلب بلنده
لب کولی مثال ریزه قنده
همه جا می کنند تعریف کولی
که حیفس مادرش غلبان بنده»
( زنان ترانه، بنفشهی حجازی، صفحه ۸۶)
در نگاهی به این دو بیت جنبهی تغزلی آن در نظر مخاطب جلوه می کند ولی در پایان به شفقت و ترحم خاتمه می یابد که می توان گفت خود نشانگر این است که زنانی که به این نام - کولی - شهره اند در عطف و کانون توجه جامعه بوده و هستند و عموماً نگاه به آن ها همراه با شفقت و دلسوزی است به مضامین سیمین نگاهی کنیم:
کولی وارهی ۱
کولی گرفته است فالی؛ با فال او وعده ها هست:
« - سی روز…
سی هفته…
سی ماه…»
-سی لحظه صبرم کجا هست!
کولی! گیاهی نداری کز درد عشقم رهاند؟
از رُستنی، بهر رَستن، با کولیان بس دوا هست
کولی! دعایی نداری؟ شاید گشاید طلسمی
با کولیان( دایه می گفت) تعویذ مشکل گشا هست
کولی! بپرس از زبانش؛ در سینه مهربانش
یک شعله- هر چند کوچک- از عشق من نیست؛ یا هست؟
هم صحبت خوابگاهش- گیرم به رخ شهرزادی-
از عشق آیا به گوشش این گونه دستانسرا هست؟
کولی! دلی کنده دارم با خود ببر زین دیارم،
گر زان که در « بِیله » هاتان بیگانه را نیز جا هست
شعر ظریفم، به نرمی، مژگان مار است، کولی!
زین سان متاعی که دارم، چَندَش در آن جا بها هست؟
کولی! جوابم نگفتی، تقلید هر گفته کردی-

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...