مقایسه مؤلفه های شکل دهنده به راهبردهای سیاست خارجی آمریکا در دوران بوش ... |
- اروپا و معیار های آن در حکمرانی جهانی
اروپائیان همواره در نگاه خود به سیاست بینالملل بر نظم نوین تأکید دارند که در آن جغرافیای اقتصادی بر جغرافیای سیاسی جهان رجحان دارد و اقتصاد اروپایی مولد در این سازوکار میتواند به صورت برابری با آمریکا و چین به رقابت بپردازد.
آنها همچنین بر قدرت نرم به جای قدرت سخت تأکید دارند و برای مخارج نظامی اشتیاق اندکی دارند و بیشتر دوست دارند تا در بخشهای آموزشی و رفاهی این قاره سرمایه گذاری کنند. اروپا امروزه با اتکا بر نهاد های پست مدرن خود بر نوعی امپراتوری داوطلبانه[۸۷] تأکید دارد که همه کشورهای عضو شوروی سابق میتوانند با ملاحظاتی وارد آن شوند.
اروپا در سالهای اخیر با چالشهایی در حوزه اقتصاد و موضوعاتی از جمله اسلامگرایان در خاورمیانه روبه رو بوده است که نیاز به همکاری فرا آتلانتیکی را بیش از پیش طلب میکند. (۶۵)
- تحولات خاورمیانه (از سال ۲۰۱۰ به بعد)
تحولات خاورمیانه در سالهای اخیر به ویژه بهار اسلامی – عربی در این کشورها به گونهای پیش رفته است که امروزه در بسیاری از کشورهای منطقه اسلامگرایان یا مستقیماً به قدرت رسیدهاند یا اینکه از بزرگترین نیروهای اثر گذار در حاکمیت کشورهایی چون لیبی، مصر، تونس و سوریه هستند. این روند باعث رخ نمایی تعارضی بنیادین بین اسلامگرایان در داخل و نیروهای پشتیبان آنها در غرب و آمریکا شده است. از نظر بنیاد گرایان، مدرنیزاسیون، دموکراسی، جهانی شدن، اسلام حقیقی را آلوده کرده است.
آنها خواهان رجعت به اسلام اصیل هستند که فاقد مؤلفههای لیبرالیزم است. از نظر سیاست گذاران آمریکا منطقه خاورمیانه از آنچنان اهمیت استراتژیکی برخوردار است که نبایستی این کشورها در دامن اسلامگرایان گرفتار شوند و بایستی در تحولات اخیر از جریانات میانه رو حمایت نمود. در این راستا دولتهای اروپایی و آمریکا در مقابله با بنیاد گرایان اسلامی هم نظر هستند و لیکن شیوه برخورد نظامی و حذف فیزیکی که در دوره بوش در دستور کار بود را نمیپسندند و بر روشهای ملایمتری تأکید دارند چیزی که اوباما در دولت جدید این کشور آن را مد نظر قرار داده است.
پس از بررسی تحولات نظام جهانی پرسش اینجاست که ساختار نظام جهانی کنونی چگونه است؟ و آمریکا در این نظام از چه نقش و جایگاهی برخوردار است؟
نظر سنجیهای مختلف نشان داده که مردم کشورهای مختلف امروزه خواهان کاستن از نقش ایالات متحده در مسائل مختلف جهانی هستند و رویکرد های چند جانبه و برابری را در نظام بینالملل بیشتر میپسندند.
امروزه دولت جدید آمریکا نیز در تلاش است تا در مقابله با چالشهای نوین متوجه این کشور و غرب رویکرد منعطفانه تری را در برخورد با دوستان در پیش بگیرد و از ظهور چالشهای نوین جلوگیری کند. (۶۶)
گرچه اتحادیه اروپا روندی غیر قابل اجتناب به سوی روابط استراتژیک با آمریکا دارد اما در مقابله با تروریسم اختلافاتی با یکدیگر دارند چرا که دولت آمریکا هنوز هم از ابزار های نظامی در بر خورد با این مسأله استفاده میکند اما اروپا همواره در کارایی ابزار نظامی تردید داشته و تروریسم را معلول علتهایی چون فقر و بیکاری و دولت های ورشکسته عنوان میکرده و مبارزه حقیقی با تروریسم را در این حوزهها عنوان نموده است. (۶۷)
در خصوص اختلاف فلسطین و اسرائیل آمریکا راهکار دو دولت را پذیرفته و بر لزوم انکار خشونت، پذیرش معاهدات گذشته و شناسایی اسرائیل از سوی حماس تأکید داشته در حالی که اروپا با گذاشتن پیش شرط برای حماس مخالف است. (۶۸)
در خصوص ایران دولت جدید اوباما خواهان مذاکره بدون پیش شرط با ایران است و برای نخستین بار با ایران وارد مکاتبه و تعامل رسانهای شد. رویکرد اوباما در استفاده از تحریمهای چند جانبه علیه برنامه هستهای ایران و مخالفت با گزینه نظامی و فرصت دادن به دیپلماسی برای عملکرد مناسب به دیدگاه اروپا بسیار نزدیک است.
آمریکا و اروپا با چالشهای امنیتی مشترکی مواجه هستند که برای مقابله با آنها همکاری دو طرف گریز نا پذیر است و آمریکا اگر بخواهد از کمک متحدان اروپایی خود منتفع گردد بایستی دغدغههای آنها را نیز مد نظر قرار دهد.
طرفهای چین و روسیه نیز درصدد تشکیل ائتلافهایی با یکدیگر برای موازنه سازی بر علیه ایالات متحده هستند اما موانعی در شکل گیری اتحادی مستمر بین این دو قدرت وجود دارد. آنها پیمان همکاریهای شانگهای را نیز به عنوان یک نهاد سیاسی و نظامی تقویت کردهاند اما با این وجود هنوز هم آنها رقبای سنتی یکدیگر هستند. نقطه مشترک این دو قدرت کاستن از مقیاس تفوق آنها و توزیع برابرتر قدرت در جهان است.
روسیه همواره مخالف تحریمهای گسترده و بیشتر علیه ایران بوده است اما با سیاستهای نوین اوباما همکاری این دو کشور در صدور قطع نامههای تحریم شورای امنیت افزایش یافته است.
در خاورمیانه مسائل برای آمریکا و روسیه دو دسته میشود از یکسو منازعه اعراب و اسرائیل که روسیه از نفوذ آمریکا در آن ضرری نمیبیند و لذا بی طرف است. دسته دوم مسائل مربوط به بهار اسلامی – عربی در خاورمیانه است که روسیه از سقوط کشورهای اقتدارگرای لیبی و سوریه که دارای روابط دیرینه با شوروی بودند و عمده خریدار سلاح روسی هستند متحمل ضرر میشود؛ لذا از تمام پتانسیل خود برای جلوگیری از سر نگونی بشار اسد استفاده کرده است.
در نهایت میتوان گفت که ساختار نظام بینالملل کنونی مشابه شرایطی خواهد بود با یک ابر قدرت و چندین قدرت بزرگ.
۴-۴-نتیجه گیری
تأکید بر رویکرد چند جانبه به عنوان جایگزین رویکرد یکجانبه، پذیرش نقش برای متحدان، مشارکت دهی دیگران و پذیرش دیگران، راهبرد مستقل دفاعی-امنیتی اروپا با تأکید بر دنباله روی از آمریکا از برنامههای دکترین اوباما میباشد.
اولویتهای دولت وی در خاورمیانه عبارتند از: تجدید نیرو علیه تروریسم جهانی، مقابله با افراط گرایی، اشاعه دموکراسی و جلوگیری از تکثیر تسلیحات هستهای و کشتار جمعی
هدف اصلی دکترین اوباما در قالب درگیر سازی استراتژیک حفظ و بسط قدرت هژمونیک آمریکا و تثبیت هرچه بیشتر ساختار تک قطبی با باز سازی چهره مشروعیت آمریکا در کسب اعتماد جهانیان است. مبانی شعار تغییر در سیاست اوباما نیز کسب اعتماد جهانیان بود.
مذاکره با ایران در قالب ۱+۵، حضور فعال و پر رنگتر در سازمانهای بینالمللی، تأکید بر دیپلماسی و گفتگو به جای حمله نظامی از دیگر برنامههای اوباما در قالب راهبرد چند جانبه گرایی و تأکید بر قدرت نرم به جای قدرت سخت است.
طبق رویکرد پژوهش پیش رو عوامل سهگانه شخصیت، کنگره و نظام جهانی در شکل گیری راهبرد فوق مؤثر میباشند.
باراک حسین اوباما به عنوان یک امریکایی آفریقایی سیاه پوست در خانوادهای بزرگ شد که مردان در زندگی او حضور پر رنگی نداشتند جدایی مادر و پدرش در دو سالگی اوباما باعث شد او پدرش را از طریق گفتههای دیگران و نوشتههای پدر بشناسد. حضور کم رنگ نا پدری با ملاحظهی طبیعی از جانب او و سرانجام پدر بزرگ پیرش باعث شد زنان بار اصلی هدایت و تربیت او را به دوش بکشند. مادر اوباما همواره پسرش را به ارزشهای اخلاقی توصیه مینمود گرچه نبود پدر نیز اعتماد به نفس را در وجود او بالا برد نتیجه این وضعیت را میتوان در روحیهی او در ترجیح دیپلماسی بر جنگ و به عبارتی قدرت نرم به جای قدرت سخت دریافت.
فعالیتهای اوباما در برههای از زندگانی به عنوان یک سازمان گر اجتماعی که باید در حومه فقیر نشین و سیاه پوست ساوث ساید کار کند و بتواند در قالب گروههای اجتماعی زندگی مردم را تغییر دهد ویژگی فعالیتهای دسته جمعی و مشارکت در انجام امور را در او به ودیعه گذاشت.
اوباما که پدر و پدر بزرگش هر دو مسلمان بودند اما از آنجا که مادرش مسیحی بود و بار اصلی تربیتی او را به دوش میکشید مسیحی بار آمد او در خانهای مذهبی بزرگ نشد گرچه کشیش رایت در دورانی که او سازمان گر اجتماعی بود سؤالات مذهبی او را پاسخ داده بود اما او معتقد به جدایی دین از سیاست بود و اینکه سیاست هر چند وقت یکبار متکی به خرد و گاهی متکی به دین و مذهب است. بنابراین در سیاستها و شعار های او رنگ و بوی مذهبی دیده نمیشود.
عامل دوم کنگره آمریکاست که از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ با کاخ سفید هم حزب بود و در نهایت در شکل گیری سیاستهای اوباما در قالب تصویب قراردادها و قطع نامهها و موارد دیگر اثر گذار بود. از جمله برنامه خروج آمریکاییان از عراق که مورد تصویب کنگره قرار گرفت. در سال ۲۰۱۰ با تصرف مجلس نمایندگان توسط جمهوری خواهان کار برای اوباما در زمینه سیاست خارجی سخت گردید چرا که جمهوری خواهان جنگ طلب و مخالف خروج نیروها از عراق و افغانستان هستند و از فعالیت در قالب سازمانهای بینالمللی استقبال نمیکنند و این موجب فشار بر اوباما میگردد. همچنین جمهوری خواهان با تلآویو نزدیکی بیشتری داشته و اوباما در موضوع اعراب و اسرائیل تحت فشار قرار گرفت.
نمونهی این اختلاف در کنگره و با کاخ سفید و اثر گذاری آن بر سیاست خارجی و در نهایت مشکلات اوباما در این زمینه را میتوان در صدور تحریمهای جدید مجلس نمایندگان علیه ایران پس از توافق اولیه ژنو مشاهده کرد که این رویکرد با سیاست اصلی اوباما یعنی مذاکره در تقابل است و اوباما تأکید کرد در صورت تصویب سنا آن را وتو میکند اما سنا با عدم تصویب آن پشتیبانی و حمایت خود را از سیاست اوباما در قالب مذاکره اعلام کرد. اما کماکان اوباما فشار جمهوری خواهان کنگره را در مسیر مذاکرات بر دوش خود احساس میکند.
سومین مؤلفه نظامی جهانی است. امریکا در این نظام نوین کماکان تنها ابر قدرت جهانی است اما با این تفاوت که قدرتهای دیگری هم پا به عرصهی جهانی گذاشتند. روسیه مجدداً قدرت خویش را باز یافته و با چین علیه آمریکا وارد همکاری شدهاند و پیمانهای سیاسی و نظامی دو جانبه منعقد ساختهاند. اتحادیه اروپا کماکان بر سیاستهای همکاری تأکید داشته و خواهان مشارکت در تصمیم گیریهای جهانی است؛ و با تک رویهای آمریکا و رویه نظامی گری مخالف است و تحولات خاورمیانه باعث شده که افکار عمومی کشورهای دیگر نسبت به سرنوشت رژیمهای منطقه حساسیت بیشتری پیدا کنند و آمریکا نمیتواند یک تنه بار مسئولیت این کشورها و تحولات آن را به دوش بکشد.
بنابراین ناچار به همکاری و تصمیم گیریهای دسته جمعی است تا بتواند ضمن کمکهای سایر کشورها در راستای مقاصد خود هزینههای آمریکا را کاهش داده و چهره مخدوش آمریکا را نیز نزد افکار عمومی ترمیم بخشد.
فهرست منابع فصل چهارم
۱- Barak Obama’ Changing We Can Belive’ Published in the United States by Thre Rivers:61
۲- عادل حمزه عثمان و الاستذه اخر، الاتفاقیه العراقیه-الآمریکیه، مرکز العراق للدراسات (المطبعه:البیه، تاریخ الاصرار،۲۰۰۹ میلادیه،۱۱۵-۱۱۴
۳- اوباما، طرح من برای عراق، نیویورک تایمز، ترجمه سایت دیپلماسی ایرانی، www.irdiplomacy.ir/2008/7/17
۴- حسن احمدیان، فرایند صلح خاورمیانه در دوران اوباما، مرکز تحقیقات استراتژیک، گزارش راهبردی ۳۰۳
۵-بی نام، سخنرانی اوباما هنگام دریافت جایزه صلح نوبل در اسلو:اوباما از جنگ برای صلح دفاع کرد، روزنامه اعتماد www.magiran.com/nptoc.asc88/9/21
۶- Robert Kagan “Foreign Policy Sequels” Washangton Post March.1-2009:3
۷- دیوید میندل، اوباما وعده تغییر، ترجمه: امیر شهریار امینیان، تهران :انتشارات خرسندی، بهمن ۸۷، ص ۵۱
۸- ۲۷/۱۲/۹۲ باراک اوباما fa.wikipedia.org/wiki/
۹- دیوید مندل، پیشین، ص ۲۴
۱۰- باراک اوباما، رویاهای پدرم، ترجمه :ریتو بحری، کرج :نشر در دانش بهمن، ص ۲۳
۱۱- دیوید مندل، پیشین، ص ۲۷
۱۲- باراک اوباما، پیشین، ص ۵۹
۱۳- دیوید میندل، پیشین، ص ۲۸۹
۱۴- باراک اوباما، پیشین، ص ۸۶
۱۵- همان، ص ۸۹
۱۶- باراک اوباما، پیشین، ص ۲۳
۱۷- دیوید مندل، پیشین، ص ۳۴
۱۸- دیوید مندل، پیشین، ص ۴۲
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-02] [ 09:10:00 ق.ظ ]
|