کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



آنچه در بالا صحبت شد در باره صلاحیت مراجع قضایی در خصوص رسیدگی به اتهام اشخاص زیر هجده سال بوده است. اما اگر کسی جرمی علیه طفل مرتکب شود، رسیدگی به اتهام وی حسب مورد در یکی از دادگاه های عمومی یا اختصاصی خواهد بود. برای مثال: اگر فرد روحانی در چالوس خانه طفلی را خراب نماید، رسیدگی به اتهام وی در داسرا و دادگاه ویژه روحانیت ساری خواهد بود. همچنین اگر فرماندار یا قاضی در حین رانندگی، موجب ایراد ضرب و جرح غیرعمدی به طفل شده باشند، رسیدگی به اتهام آنها در صلاحیت دادگاه کیفری استان تهران خواهد بود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۴- فرایند دادرسی و تعیین مجازات به اعتبار شغل متهم
مراجع قضایی که به اعتبار شغل مرتکب، صلاحیت رسیدگی دارند، عبارتند از: ۱- سازمان قضایی نیروهای مسلح (دادسرا و دادگاه نظامی) ۲- دادگاه کیفری استان تهران، البته سازمان قضایی نیروهای مسلح به جرایمی که افراد نظامی در حین خدمت یا به سبب خدمت، مرتکب می شوند، رسیدگی می کند. یعنی صلاحیت رسیدگی به هرجرمی که توسط فرد نظامی واقع شود را ندارند. برای آگاهی از مسائل مختلف راجع به صلاحیت مراجع قضایی فوق، هر یک جداگانه مورد بررسی قرارمی گیرند.
۳-۴-۱- صلاحیت سازمان قضائی نیروهای مسلح
همانگونه که اشاره شد، سازمان قضائی نیروهای مسلح، به اعتبار شغل متهم، صلاحیت اختصاصی و شخصی دارد. برای آشنایی با صلاحیت قضایی این سازمان، ابتدا نگاهی اجمالی به سابقه تاریخی و سپس افرادی که به مناسبت شغل در سازمان قضائی نیروی مسلح، تعقیب و محاکمه می شوند و آنگاه به جرائمی که رسیدگی به آنها در صلاحیت سازمان قضائی نیروهای مسلح است، اشاره و پس از آن مسائل مختلفی که در خصوص صلاحیت سازمان قضائی نیروهای ملسح وجود دارد، مورد بررسی قرار می گیرند.
در اصل ۸۷ متم قانون اساسی مشروطه، مصوب ۱۲۷۶، به محاکم نظامی اشاره شد و آمده بود: «محاکم نظامی موافق قوانین مخصوصه در تمام مملکت، تأسیس خواهد شد.» در اجرای این اصل در سالهای ۱۳۰۱، ۱۳۰۲و ۱۳۰۷، قوانین عادی تصویب تا اینکه در سال ۱۳۱۸، قانون دادرسی و کیفری ارتش با ۴۲۵ ماده و ۴۵ تبصره به تصویب رسید. گرچه طبق ماده ۱ قانون یاد شده، صرفاً جرائم «افراد نظامی» در مرجع قضائی موسوم به اداره دادرسی ارتش، رسیدگی می شد اما به مرور زمان، حدود صلاحیت آن افزایش یافته و به موجب قوانین خاص، به برخی از جرائم افراد عادی، نظیر سرقت مسلحانه، راهزنی، قاچاق مواد مخدر و غیره نیز رسیدگی می کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در تاریخ ۲۰/۶/۱۳۵۸، قانون دادرسی و کیفر ارتش اصلاح شد و به جای اداره دادرسی سابق، سازمان قضایی ارتش که اعضای آن را نیروهای انقلاب تشکیل می دادند، به وجود آمد. در این سازمان به جرایم خاص نظامی و انتظامی ارتشیان، پرسنل وزارت دفاع و نیروهای شهربانی و ژاندارمری رسیدگی می شد.
سازمان قضایی ارتش، مرکب از دادسراها و دادگاه های نظامی بود که بر اساس قانون اصلاح قانون دادرسی و کیفر ارتش تشکیل و اداره می گردید و ریاست سازمان مزبور توسط ریاست ارتش تعیین می شد.
با تصویب اصل ۱۷۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و در راستای اجرای آن در تاریخ ۱۰/۸/۱۳۶۰، سازمان قضایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران جدا و به وزارت دادگستری ملحق شد و ریاست آن از سوی شورای عالی قضایی منصوب گردید.[۲۵]
در سال ۱۳۶۴، قانون دادرسی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در ۱۲ ماده و ۸ تبصره به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. به موجب این قانون، سازمان قضایی نیروهای مسلح از ادغام سازمان قضایی ارتش، دادسرا و دادگاههای انقلاب و عمومی پاسداران تشکیل گردید. از آن تاریخ به بعد، سازمان قضایی نیروهای مسلح، تنها مرجعی است که به جرایم افراد نظامی در حین خدمت و در رابطه با آن در سراسر کشور رسیدگی می کند.
سازمان قضایی نیروهای مسلح هم اکنون بخشی از قوه قضائیه محسوب می شود که تحت ریاست قوه قضائیه انجام وظیفه می کند، عزل و نصب و تغییر محل خدمت قضات دادگاه ها و دادسراهای نظامی، با پیشنهاد ریاست سازمان قضایی در صلاحیت رئیس قوه قضائیه است.
۳-۴-۲- تعریف افراد نظامی و ملاک نظامی بودن
واژه «نظامی» در مفهوم خاص، به فردی گفته می شود که در یکی از نیروهای سه گانه و ارتش یا سپاه، (نیروی زمینی، نیروی دریایی و نیروی هوایی) خدمت بوده و وظیفه آن، حفظ تمامیت اراضی و سر حدات کشور باشد و در مقابل به نیروهای مسلحی که وظیفه آن، حفظ نظم و امنیت داخلی کشور باشد، نیروی انتظامی اطلاق می شود. اما به تعبیر قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح، به کلیه افراد زیر، نظامی گفته می شود.[۲۶]
الف: کارکنان ستاد کل نیروی مسلح جمهوری اسلامی ایران و سازمان های وابسته.
ب: کارکنان ارتش جمهوری اسلامی ایران و سازمان های وابسته.
ج: کارکنان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و سازمان های وابسته و اعضای بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
د: کارکنان وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و سازمانهای وابسته.
ه: کارکنان مشمول قانون نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران.
و: کارکنان وظیفه از تاریخ شروع خدمت تا پایان آن.
ز: محصلان موضوع قوانین استخدامی نیروهای مسلح مراکز آموزش نظامی و انتظامی در داخل و خارج از کشور و نیزز مراکز آموزش دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح.
ح: کسانی که به طور موقت در خدمت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران هستند و طبق قوانین استخدامی نیروهای مسلح در مدت مزبور از اعضاء نیروهای مسلح محسوب می شوند.
ملاک نظامی بودن چیست:
۱- رهانی از خدمت (استعفا، بازنشستگی، بازخریدی و…) مانع رسیدگی به جرائم زمان اشتغال نمی شود.[۲۷]
بر این اساس، اگر فردی در نیروهای مسلح به صورت دائم یا موقت، استخدام گردیده و مشغول خدمت بوده و مرتکب جرم شده باشد و پس از آن، استعفاء داده یا اخراج یا بازنشسته گردیده یا مدت موقت، سپری شده و خدمت در نیروی مسلح، پایان یافته باشد و جرم پس از رهائی، کشف شده باشد. این امر، موجب سلب صلاحیت سازمان قضائی نیروهای مسلح، نخواهد بود. زیرا ملاک صلاحیت، ارتکاب جرم در زمان اشتغال است نه زمان کشف یا تعقیب یا محاکمه.
۲- همانگونه که اشاره شد، واژه نظامی به همه کسانی که در سازمان ها و دوایر فوق، مشغول هستند را شامل می شود، خواه درجه دار و ملبس به لباس نظامی و انتظامی بوده و خواه از کارکنان اداری، مالی، فرهنگی، آموزشی، عقیدتی، فنی، ساختمانی، عمرانی و غیره باشند.
۳- ملاک نظامی بودن، داشتن رابطه استخدامی اعم از دایم یا موقت با سازمان ها، موسسات و دوایر فوق است، هرچند در سازمان ها و موسسات دیگر، مثلاً در سازمان بنادر و کشتیرانی، بانکها، استانداریها، فرمانداری ها و غیره، مشغول خدمت باشند( ماده واحده مصوب ۱/۴/۱۳۶۱)
۴- کارکنان سازمان قضائی نیروهای مسلح، اعم از قضات دادسراها و دادگاه های نظامی سراسر کشور و کارکنان دفتری و غیره، جملگی افراد غیر نظامی محسوب و رسیدگی به اتهام آنها در صلاحیت دادسرا و دادگاه های عمومی و یا دادگاه کیفری استان تهران است
۵- اعضای هیأت مدیره تعاونی های مسکن و مصرف نیروهای مسلح، در صورتی که در جرم حین خدمت یا در ارتباط با آن باشد، مرتکب شوند، رسیدگی به اتهام آنها در صلاحیت سازمان قضائی نیروهای مسلح است.[۲۸]
۶- افراد که از طریق نیروی انظامی و یا سپاه پاسداران و یا ارتش جمهوری اسلامی ایران، مسلح می شوند و سلاح و مهمات برای محافظت از معادن و…. در اختیار آنان گذاشته میشود، چون در استخدام نیروهای مسلح نبوده و مشمول تعریف افراد نظامی در ماده ۱ قانون جرایم نیروهای مسلح، ۱۳۸۲ نمی باشند، نظامی محسوب نمی شوند و به جرائم ارتکابی آنان در سازمان قضائی نیروهای مسلح، رسیدگی نمی شود. (مالمیر، ۱۳۸۳،چ۱، ۲۲)
۷- هرگاه شرکاء و معاونین متهمین نظامی، از افراد غیر نظامی باشند، رسیدگی به اتهام آنها در دادگاهی خواهد بود که صلاحیت رسیدگی به اتهام متهم اصلی (فرد نظامی) را دارد.
۸- اگر نظامی در عین حال روحانی نیز باشد، نظیر روحانیان شاغل در دفاتر نمایندگی ولی فقیه سپاه پاسداران و سازمان عقیدتی سیاسی نیروهای مسلح، مرتکب جرم شوند، به موجب آئین نامه دادسراها و دادگاه های ویژه روحانیت، رسیدگی به اتهام آنها در صلاحیت دادسرا و دادگا ویژه روحانیت خواهد بود. (همان، ۲۱)[۲۹]
۳-۴-۳- هدف از تأسیس دادگاه نظام
اصولاً مواردی در قانون اساسی ذکر می شود که مهم و اساسی بوده باشند. پیش بینی دادگاه نظامی در اصل ۱۷۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دلالت بر اهمیت نقش دادگاه نظامی در نزد مقنن دارد، اهمیت دادگاه نظامی و هدف از تأسیس آن چیست که مقنن ضرورت دانست تا در کنار محاکم عمومی، مرجع قضائی مستقل با صلاحیت ذاتی مشخص، به عنوان دادگاه نظامی تشکیل یابد؟
در هر کشوری، نیروهای مسلح اعم از نظامی و انتظامی، نقش مهم و ویژه ای در حراست از استقلال و تمامیت اراضی و نیز حفظ امنیت و نظم عمومی کشور دارند (آخوندی،۱۳۸۷ج۲-۲۲۱) از این رو مقررات ویژه ای در خصوص آنها وضع تا اهمیت و اعتبار آنها حفظ شود. هدف از تأسیس دادگاه نظامی در همین راستا است تا:
۱- با توجه به پیچیدگی علوم نظامی، به صورت تخصصی و ویژه به جرائم مربوط به وظایف خاص نظامی و انتظامی رسیدگی شود.
۲- منزلت و شأن نیروهای مسلح هر چه بیشتر حفظ شود.
۳- با دقت و ترتیبات ویژه در عین رسیدگی به اتهام یا اتهامات فرد انتظامی، اسرار نظامی کشور حفظ و از افشای اسرار و اطلاعات محرمانه جلوگیری گردد.
۴- بدون اطلاع عامه مردم به اتهام فرد نظامی رسیدگی تا انسجام نیروهای مسلح حفظ شود. (قاسم پور، ۱۳۸۱،چ۱، ۳۲۵)
رسیدگی به چه جرائمی در صلاحیت دادگاه نظامی است؟
طبق اصل ۱۷۲ قانون اساسی و نیز ماده ۱ قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح، مصوب ۱۳۸۲، دادگاه نظامی، صلاحیت رسیدگی به جرائمی که مربوط به وظایف خاص نظامی و انتظامی است را دارد. چون مفهوم عبارات «جرایمی که مربوط به وظایف خاص نظامی و انتظامی»، صریح نمی باشد در نتیجه مصادیق آن نیز در عمل، به آسانی قابل تشخیص نیست. همین صریح نبودن قانون، موجب شده تا استنباطات متفاوتی از عبارات فوق، به عمل آید و آراء متهافتی از محاکم، صادر گردد.
برخی در تفسیر عبارت فوق، عقیده دارند، منظور، جرائمی است که فقط در قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح، نام برده شد و ارتکاب آنها منحصراً از ناحیه افراد نیروهای مسلح، امکان پذیر است. جرائمی چون فرار از خدمت سربازی، فرار از جنگ، تمرد از دستور فرمانده، خواب رفتن در حین نگهبانی، اقدام بر خلاف شئون نظامی که موجب بدبینی مردم نسبت به نیروهای مسلح شود و غیره، در قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح نامبرده شد و منحصراً از ناحیه فرد نظامی ارتکاب می یابد.
در مقابل، گروه دیگر، جرایمی مانند کلاهبرداری، اختلاس، جعل سند، سوء استفاده از سفید امضاء، استفاده از سند مجعول، حیف و میل اموال دولتی و غیره که نیروهای مسلح درارتباط با وظایف خاص شغلی و اداری خویش، مرتکب می شوند، اعم از اینکه در قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح یا سایر قوانین جزائی، پیش بینی شده باشد، از جرائم مربوط به وظایف خاص نظامی و انتظامی تلقی و رسیدگی به آنها در صلاحیت دادگاه نظامی است.[۳۰]
همانگونه که قبلاً توضیح داده شد، افراد «نظامی» در اصطلاح قانونی، صرفاً نیروهای درجه دار افسر و غیره که ملبس به لباس نظامی باشند، شامل نمی شود بلکه کارمندانی که در قسمت های مختلف اداری، مالی، فرهنگی، سیاسی، فنی، عمرانی و غیره در سازمانها، موسسات و دوایر مربوط به نیروهای مسلح، مشغول کار هستند را نیز شامل می شود. از این رو کارمندانی که طبق قانون، «نظامی» محسوب می شوند، چنانچه در رابطه با وظایف خویش مرتکب جرائمی چون اختلاس، جعل سند، تخریب سند، سوء استفاده از سفید امضاء و غیره شوند، رسیدگی به اتهام آنها در صلاحیت دادگاه نظامی است. با توجه به مراتب فوق، هرگاه فرد نظامی در رابطه با وظایف خاص نظامی و انتظامی، مرتکب جرمی شود، رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاه نظامی خواهد بود.
ممکن است فرد نظامی در حین خدمت یا در ارتباط با خدمت، مرتکب جرم یا جرائمی شود که در رابطه با وظایف خاص نظامی نبوده باشد، جرائمی چون توهین، ایراد ضرب و جرح، ارتکاب عمل منافی عفت، شرب خمر، ارتکاب عمل حرام در علن و غیره از این قبیل هستند. در این موارد، مرجع صالح برای رسیدگی کدام است؟
با عنایت به صلاحیت عام محاکم عمومی و نیز اصل ۱۷۲ قانون اساسی، رسیدگی به جرائم مزبور در صلاحیت دادگاه عمومی است اما این امر در عمل، مشکلاتی را به همراه داشته است از جمله موجب اطاله دادرسی، صدور آراء متهافت از مراجع نظامی، عمومی و انقلاب گردیده و طرح برخی از اتهامات نیروهای مسلح و حضور آنها در دادگاه های عمومی به مصلحت دانسته نشد. با این وجود امکان تصویب قانون در این خصوص در مجلس، به علت صراحت قانون اساسی، وجود نداشه است. مسئولین سازمان قضائی نیروهای مسلح، برای حل مشکل، ابتدا پیشنهاد کردند تا در هر سازمان قضائی نیروهای مسلح، برای حل مشکل، ابتدا پیشنهاد کردند تا در هر سازمان قضائی، شعبی از دادگاه عمومی و انقلاب، مستقر شود اما به علت مشکلات اجرایی، از این امر، صرفنظر شد. از مجمع تشخیص مصلحت نظام و مقام رهبری، درخواست حل مشکل شد.
مجمع تشخیص مصلحت نظام، در مورخه ۶/۵/۷۳، قانون تعیین حدود صلاحیت دادسرا و دادگاه های نظامی را به شرح ذیل تصویب کرد، «۱- هرگاه در حین تحقیقات و رسیدگی به جرایم خاص نظامی یا انتظامی، جرایم دیگری کشف شود سازمان قضائی نیروهای مسلح مجاز به رسیدگی می باشد. ۲- جرایمی که اسرای ایرانی عضو نیروهای مسلح در مدت اسارت مرتکب شدند و نیز جرایم اسرای بیگانه در مدت اسارتشان در کشور، در سازمان قضائی نیروهای مسلح رسیدگی شود. ۳- کلیه جرایم نظامیان دارای درجه سرتیپی و بالاتر در مراجع قضائی ذی ربط در تهران رسیدگی شود.»
اما هنوز تکلیف جرایم در حین خدمت و امنیتی نیروهای مسلح که مرتبط با خدمت آنها نمی باشد، روشن نشده بود که رئیس وقت سازمان قضائی نیروهای مسلح در تاریخ ۳/۱۱/۱۳۷۳، طی نامه ای از رئیس وقت قوه قضاییه درخواست کرد تا از مقام رهبری و فرماندهی کل نیروهای مسلح، کسب اجازه شود که سازمان قضائی نیروهای مسلح مجاز باشد به جرایم امنیتی پرسنل نیروهای مسلح و جرایم در حین خدمت آنان، رسیدگی نماید تا نیازی به استقرار شعب دادگاه های عمومی و انقلاب در سازمان قضائی نباشد و مشکلات اجرایی نیز حل گردد. مقام رهبری نیز تا زمانی که قانون مورد بحث برای طرح در مجلس شورای اسلامی آماده می شود با پیشنهاد موافقت ایشان، ریاست وقت سازمان قضائی نیروهای مسلح، طی بخشنامه ای به دادسراها و دادگاه های نظامی کشور مقرر داشت تا به کلیه جرای در حین خدمت نیروهای مسلح از جمله به پرونده های زیادی که بخشی از آنها جرم در مقام ضابط دادگستری بوده است، رسیدگی نمود تا اینکه یکی از مأمورین نیروی انتظامی که در مقام ضابط، مرتکب آزار و اذیت منجر به نقص عضو شده و در سازمان قضائی نیروهای مسلح فارس، محکوم و حکم در مرجع تجدید نظر هم تأیید و تقاضای بعدی او توسط دیوان عالی کشور رد شد. محکوم علیه مزبور با تسلیم دادخواستی از دیوان عدالت اداری، خواهان ابطال بخشنامه فوق شد. هیأت عمومی دیوان عدالت اداری پس از بررسی به شرح ذیل، مبادرت به صدور رأی نمود، «به صراحت قسمت اخیر اصل یک صد و هفتاد و دوم قانون اساسی و تبصره «دو» ماده «یک» قانون دادرسی نیروهای مسلح، رسیدگی به جرایم عمومی نیروهای نظامی و انتظامی، همچنین جرایمی که افراد مذکور در مقام ضابط دادگستری مرتکب می شوند، در صلاحیت ذاتی محاکم عمومی دادگستری قرار دارد. بنابراین، بند «۲» بخشنامه سازمان قضایی نیروهای مسلح که جرم در مقام ضابط را از مصادیق جرایم خاص نظامی و انتظامی تلقی کرده و رسیدگی به آن را در صلاحیت سازمان قضایی اعلام داشته است به لحاظ خروج آن ازمدلول فرمان فرماندهی معظم کل قوا و مغایرت با قوانین فوق الذکر، مستنداً به قسمت دوم ماده ۲۵ دیوان عدالت اداری، ابطال می شود.»
هم اکنون با وجود اینکه بخشنامه یاد شده باطل گردیده است مع الوصف برخی مراجع قضایی نظامی به جرایم نیروهای مسلح در مقام ضابط دادگستری به دلیل اینکه این جرایم را خارج از شمول مجوز مقام رهبری نمی دانند، رسیدگی می کنند.
نکات مهم در خصوص صلاحیت مراجع قضایی نظامی:
۱- موافقت مقام رهبری در خصوص فوق، موجب توسعه صلاحیت محاکم نظامی شده است.
۲- چون توسعه صلاحیت محاکم نظامی برخلاف اصل ۱۷۲ قانون اساسی است، هیچگاه پیشنهاد تصویب آن در مجلس شورای اسلامی نشده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 02:09:00 ب.ظ ]




 

متغیر وابسته

 

متغیرهای مستقل

 

ضریبB

 

ضریب بتا

 

میزانT

 

سطح معنی داری

 

 

 

تعارضات زناشویی

 

اضطراب

 

۱۸۵/۳

 

۷۶۱/۰

 

۶۲/۱۱

 

۰۰۶/۰

 

 

 

افسردگی

 

۹۰/۲

 

۷۷۸/۰

 

۲۵/۱۲

 

۰۰۰/۰

 

 

 

همانگونه که درجدول های ۴-۱۰ و ۴-۱۱ مشاهده می شود ، رگرسیون پیش بینی تعارضات زناشویی از روی افسردگی واضطراب معنا دار است (۰۱/۰ P≤ و ۰۹/۱۱۳ F=). متغیر اضطراب با ضریب بتای ۱۸۵/۳ و متغیر افسردگی با ضریب بتای ۹۰/۲ می توانند تعارضات زناشویی را پیش بینی کنند، همچنین مقدارمجذورR نشان می دهد ۷۰/۰ درصد از تعارضات زناشویی توسط افسردگی واضطراب پیش بینی می شود.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
۵-۱ پیش در آمد
تعارضات زناشویی از مقوله های جدی است که بر رفتار افراد خانواده تأثیر می گذارد واسترس وفشار های زیادی را به اعضای خانواده تحمیل می کند . اختلافات و عدم تفاهم در خانواده امری شایع است و هیچ خانوادهای از این امر مستثنی نیست، اما گاهی این اتفاقات به تعارض های شدید منجر می شود. امروزه خانواده ها درگیر انواع گوناگونی ازتعارضات و اختلافات شدید هستند که این اختلافات باعث عدم کارکرد خوب و سالم خانواده به عنوان نخستین و قدیمی ترین نهاد اجتماعی می شود. نهادی که وظیفه اصلی آن ایجاد روحیه وشخصیت سالم است ، خود به عاملی برای اختلافات عاطفی، رفتاری و شخصیتی تبدیل می شود(عبدالهی،۱۳۸۴). بنابراین قسمت اعظمی از مراجعان به مراکز مشاوره را افرادی تشکیل می دهند که در خانواده خود با چنین تعارضاتی دست به گریبانند، علاوه براین اضطراب و افسردگی در خانواده های دچار تعارض افزایش می یابد. بدین ترتیب هدف این پژوهش بررسی رابطه بین اضطراب وافسردگی با تعارضات زناشویی در مراجعین به مراکز مشاوره ومددکاری ناجا در سطح شهر کرمانشاه می باشد. در این فصل، سؤالات پژوهشی مطرح و به تبیین، تأیید یا عدم تأیید آنها پرداخته می‌شود و یافته‌ها با یافته‌ی تحقیقات مشابه به بحث گذاشته می‌شود. سپس محدودیت‌های تحقیق و بعد پیشنهادها مطرح می‌گردد.
پایان نامه
۵-۲ بررسی سؤال ها
در این پژوهش سه سؤال اساسی مورد مطالعه قرار گرفته است:
سؤال اول، مبتنی بر رابطه بین اضطراب با تعارضات زناشویی است واینکه آیا اضطراب با تعارضات زناشویی در مراجعین رابطه ای دارد، که در سطح معنا داری(۰۱/۰ P≤)تایید شده است.
نتایج پژوهش تایید کننده سؤال است به این معنا که بین تعارضات زناشویی واضطراب رابطه وجود دارد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که این رابطه مثبت ومعنا دار است وبا افزایش تعارضات زناشویی میزان اضطراب در آنها نیز افزایش پیدا می کند. شخصی که مضطرب است از عصبی بودن وتنش وبی قراری و تحریک پذیری شکایت می کند . همچنین شخص مضطرب به آسانی خسته می شود ، دل آشوبه و سردرد وتنش عضلانی واشکال در تمرکز فکر دارد و همین طور با توجه به اینکه اضطراب شدید ممکن است بعد از وقوع یک حادثه ، یا پیش بینی وقوع یک حادثه ای در آینده ، یا بر اثر تصمیم به مقاوت در برابر اشتغال ذهنی به موضوعی خاص ، یا به هنگام تغییر جنبه نا مطلوبی از رفتار ، یا برخورد با یک محرک ترس آور روی دهد. باید این حقیقت را پذیرفت که پاسخ افراد به تغییرات زندگی متفاوت است و حتی یک اضطراب یا مشکل کوچک هم می تواند فرد را از چند ساعت تا چند روز درگیر کند و انگیزه و انرژی بدن را برای داشتن یک رابطه زناشویی مطلوب تقلیل دهد. تجربه ناموفق، رابطه را سرد می کند استرس واضطراب در روابط عاطفی و زناشویی می تواند باعث شود همسران به جای ارائه رویکردهای ارتباطی ـ عاطفی از رویکردهای ارتباطی ـ اجتنابی استفاده کنند. اضطراب و نگرانی یکی از زوجین یا هر دوی آنها باعث می شود رابطه زناشویی موفقیت آمیز و لذت بخشی را تجربه نکنند و به جای تمرکز بر لذت بردن از رابطه، ذهنشان درگیر نگرانی ها و استرس ها باشد. تکرار چنین تجربه ای در روابط جنسی ممکن است اضطراب های شدیدی در همسران پدید آورد و باعث شود یکی از طرفین به دلیل اضطراب و تجربه های ناموفق گذشته از همسرش دوری کرده ، به دلایل غیرمنطقی مانند خستگی، بی میلی، نداشتن زمان کافی یا مشغله های دیگر از برقراری این ارتباط خودداری کند. با ادامه این نگرش به آرامی افکار منفی در ذهن زوجین شکل می گیرد و روابط زناشویی خود را شکست خورده قلمداد کرده و حالا دیگر دو طرف از انجام روابط خودداری می کنند که تبعات آن ناسازگاری و نارضایتی از زندگی زناشویی و در نهایت جدایی و متارکه خواهد بود.
سؤال دوم، مبتنی بر رابطه بین افسردگی با تعارضات زناشویی است و اینکه آیا افسردگی با تعارضات زناشویی در مراجعین رابطه ای دارد، که در سطح معنا داری(۰۱/۰ P≤) تایید شده است. نتایج پژوهش تایید کننده سؤال است به این معنا که بین تعارضات زناشویی وافسردگی رابطه وجود دارد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که این رابطه مثبت ومعنا دار است به طوری که با افزایش تعارضات زناشویی میزان افسردگی در آنها نیز افزایش پیدا می کندو این مهم باعث کاهش عملکرد خانواده می شود از طرفی عملکرد خانواده یکی از شاخص های مهم تضمین کننده زندگی و سلامت روانی خانواده و اعضای آن است و رابطه منفی آن به عنوان یکی از مهمترین عوامل ایجاد کننده ونگهدارنده اختلالات روحی و هیجانی افراد مطرح می شود، تحقیقات نشان داده اند در خانواده هایی که ارتباط میان اعضا و تعاملات داخل خانواده براساس نزدیکی و صمیمیت و تفاهم بین افراد استوار است همه ی اعضا نسبتاً علیه فشارهای زندگی مقاوم و مصون هستند. خانواده های که از عملکرد ضعیف برخوردارند باعث گسستگی و جدایی عاطفی اعضای خانواده و فقدان صمیمیت، عدم انطباق پذیری اعضای خانواده و سطح پایین رضایت و خشنودی خانوادگی می شود در نتیجه باعث ناسازگاری و مشکلات روانی در افراد می شود . عملکرد خانواده با سلامت روانی اعضا ارتباط دارد و هرگونه نارسایی در عملکرد خانواده تأثیر نامطلوبی به جا خواهد گذاشت.
سؤال سوم ، مبتنی براین است که آیا اضطراب و افسردگی پیش بینی کننده تعارضات زناشویی در مراجعین است؟ که نتایج یافته ها نشان داد پیش بینی تعارضات زناشویی از روی افسردگی واضطراب معنا دار است (۰۱/۰ P≤). در تجزیه وتحلیل جداول مربوط به رگرسیون ، متغیر اضطراب و متغیر افسردگی می توانند تعارضات زناشویی را پیش بینی کنند، همچنین ۷۰ درصد از تعارضات زناشویی توسط افسردگی واضطراب پیش بینی می شود.
۵-۳ مقایسه نتایج سؤالات باپژوهش های قبلی
نتایج حاصل از این پژوهش با نتایج پژوهش سالاری (۱۳۸۰) همسو است که بین کارکرد خانواده و علائم افسردگی ارتباط مستقیمی را گزارش نموده است. نتایج پژوهش همچنین با یافته های حیدرقلی قرقانی(۱۳۸۱) هماهنگ است که هر اندازه تعارضات زناشویی والدین بیشتر باشد،‌ باعث می‌شود که کارایی خانواده کاهش یافته و علائم اختلال افسردگی شامل بی علاقگی نسبت به لذات زندگی،‌ نداشتن انگیزه و از دست دادن انرژی حیاتی، ‌احساس ناامیدی،‌ افکار خودکشی و دیگر جنبه‌های شناختی و جسمانی این اختلال، ‌شیوع بیشتری پیدا می‌کند. ادیب راد (۱۳۸۸) نیز به بررسی مقایسه بین تعارض زناشویی وابعاد آن در مراجعین زن به مرکز خدمات مشاوره ای و زنان عادی پرداخته ، که در نتایج خود به این نتیجه رسیده که بین ابعاد تعارض زناشویی در مراجعین زن با برخی ویژگی های شخصی از جمله: سن زن، شغل زن، شغل همسر، مدت ازدواج و سطح درآمد خانواده رابطه معنی داری وجود دارد. در مقایسه نتایج پژوهش زرگر، عاشوری، اصغری پور، عاقبتی(۱۳۸۶)که بین عملکرد ضعیف خانواده و ابتلای فرزندان به علایم جسمی،اضطراب، اختلال خواب، افسردگی و اختلال در کارکرد اجتماعی رابطه معناداری وجوددارد با یافته های این پژوهش هماهنگی وهمسوی وجود دارد.
گرین هاوس وهمکاران (۱۹۸۹) تعارض های مبتنی بر زمان و فشار روانی را مورد مطالعه قرار دادند ودریافتند که زنان ومردان سطوح مشابهی از تعارض ها ی مبتنی بر فشار روانی را به شیوه های مختلف تجربه می کنند که با یافته های این پژوهش همسو است. بیچ ( ۲۰۰۱)نیز در پژوهشی یک رابطه نیرومند میان عاطفه افسرده و آشفتگی زناشویی را نشان داده است . نتایج پژوهش میرزولاندزبرگر(۲۰۰۲) که با نتایج این پژوهش هماهنگ است، مشخص نموده در میان اختلالات روان شناختی عمده، افسردگی به طور وسیع تری مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است که ارتباطی قوی با آشفتگی زناشویی دارد .
لذا با توجه به شواهد مذکور می توان نتیجه گرفت که باعنایت به ارتباط مستقیم اضطراب وافسردگی با تعارضات زناشویی ، ارتقاء بهداشت روانی وافزایش سطح مهارت های زندگی در کنترل وکاهش اضطراب ،افسردگی و استرس در خانواده ها می تواند در پیشگیری از هرگونه تعارض خانوادگی مفید واقع شود. در ضمن تنش ها ، اضطراب ها ، افسردگی ها واسترس ها می توانند به روابط افراد آسیب وارد کنند حتی مهم ترین عامل در بروز بسیاری از اختلالات یادگیری و رشدی در فرزندان هستند. لذا هر گونه تنش می تواند به عملکرد خانواده ها آسیب وارد کند وسلامت روابط زناشویی وروابط سایر اعضای خانواده را تحت الشعاع قرار دهد.
۵-۴ نتیجه گیری از نظر نگارنده
خانواده در این حال که کوچکترین واحد اجتماعی است ، بن وپایه هراجتماع بزرگتر است ومحیطی به شمار می رود که کودک در آن چشم به دنیا می گشاید، رشد خود را آغاز می کند و شخصیت در آنجا پی ریزی می شود وسعادت وشقاوت وی ریشه در آن دارد. با این وصف خانواده اولین نهادی است که پایه های اولیه شخصیت افراد از دوره کودکی در آن شکل می گیرد لذا از اهمیت خاصی برخوردار است. از طرفی با توجه به نتایج این پژوهش افسردگی واضطراب نقش اساسی و مهمی در تعارضات زناشویی دارندو برعکس نیز تعارضات زناشویی در شکل گیری و تشدید دو مقوله مذکور نقش دارد که این مهم در کاهش کیفیت زندگی زناشویی مؤثراست و کیفیت زندگی سایر اعضای خانواده را تحت تأثیر قرار خواهد داد به ویژه در کاهش سلامت روانی فرزندان بسیار نقش داردو عدم توجه به این موضوع خانواده را به سمت وسوی فروپاشی سوق می دهد وفشارهای روانی را تشدید وتأثیرهای مخربی برعواطف وهیجان های بین فردی می گذارد وآسیب های اجتماعی دیگری گریبانگیر افراد خانواده می شود که در این شرایط زوجین باید بلافاصله به افراد متخصص مراجعه کنندتا بابررسی وارزیابی دقیق روابط بین فردی ، علل مشکلات آنها شناسایی ودر نهایت با ارائه درمان وراهکار های آموزشی کوتاه مدت و تفسیر سبک های ارتباط ناسالم از طریق مشاوره وسایر مداخله های درمانی زمینه ارتقا کیفیت زندگی زوجین رادر فضایی توأم با آرامش و اعتمادفراهم نمایند.
۵-۵ محدودیت‌های پژوهش
پژوهش حاضر از محدودیت‌هایی برخوردار بود که در ذیل به آن‌ها اشاره می‌کنیم:
۱- این پژوهش بر روی گروه محدودی از زوجین در دوره زمانی خاصی انجام گردیده است، بنابراین تعمیم نتایج به جوامع دیگر با خصوصیات متفاوت، باید با احتیاط صورت گیرد.
۲- به دلیل معایب پرسشنامه در جمع آوری اطلاعات (خود سانسوری)، با توجه به این مسئله باید در هنگام تفسیر نتایج به این نکته توجه شود.
۳- باتوجه به اینکه پاسخگویی به پرسشنامه ها، از طریق خود نمونه ها انجام گرفت، لذا افراد بی سواد در این پژوهش شرکت داده نشده اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:09:00 ب.ظ ]




با بهرهمندی از «راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب» بخشی از تذکرات به زایران حج و عمره به مسایل مربوط به حجاب اختصاص یافته و علاوه بر آن جزوات تحت عنوان (عطر عفاف) چاپ و در اختیار زایران قرار گرفته است.
امسال برای نخستین بار سه الگوی لباسی طراحی شده که به تأیید بخشهای ذیربط رسیده است، در اختیار ستاد عمرههای دانشآموزی و دانشجویی قرار گرفته و آنها نیز همت کرده وبرای همه دانش‌آموزان و دانشجویان عمرهگذار با بهره گرفتن از این الگوها لباس تهیه کردهاند.
پایان نامه
قرار است انشاءالله این الگوها در عمره سال آینده در اختیار همه کارگزاران زیارتی قرار گیرد و همه خواهران معتمر از آن بهرهمند شوند.
۲-۲-۴-۴-۳-۴- اقدامات سال ۱۳۸۶
گزارش اقدامات مربوط به بند (۱) مصوبه:
۱- نظارت دقیق بر حفظ شؤونات اسلامی و حجاب در بازبینی نمایش‌ها و رعایت موارد توسط کارگردانان و گروه تحت نظارت در هنگام اجرای نمایش. (دفتر امور هنرهای نمایشی)
۲- کنترل و بازبینی فیلم نمایش‌های متقاضی شرکت در جشنواره‌های بین‌المللی جهت حفظ موازین و شؤونات. (دفتر امور هنرهای نمایشی)
۳-تذکر کتبی به نشریات در رابطه با چاپ تصاویر نامناسب و عبارات مغایر با شئونات اسلامی (معاونت مطبوعاتی و اطلاع رسانی)
۴-نظارت و بازبینی آثار از طریق شوراهای صدور مجوز نمایش عمومی و خانگی (معاونت امور سینمایی و سمعی و بصری)
۵-حمایت از نگارش فیلمنامه حول شخصیت حضرت خدیجه کبری و نرگس خاتون (معاونت امور سینمایی و سمعی و بصری)
۶-توجیه شرکت کنندگان و کارگردانان در حین دریافت پروانه ساخت و در صورت ضرورت اصلاح نماها و پلانها (معاونت امور سینمایی و سمعی و بصری)
۷-همکاری و هماهنگی با ادارهکل نظارت به اماکن ناجا (معاونت امور سینمایی و سمعی و بصری)
گزارش اقدامات در مورد بند (۲) مصوبه:
۱- آمادگی کامل درخصوص حمایتهای معنوی از طرح عفاف و حجاب مانند تسریع در صدور مجوز جهت تولید آثار فرهنگی مرتبط (دفتر امور موسیقی معاونت هنری)
۲- حمایت از آثار موسیقایی متناسب با موضوع طرح عفاف و حجاب (معاونت هنری)
۳- تشکیل کمیته ویژه در دفتر هنرهای تجسمی به منظور ساماندهی طراحان لباس و پارچه و هدایت موضوع در مسیر تخصصی و مطابق با اهداف طرح عفاف و حجاب و کمکهای یارانهای به انجمنهای طراحی لباس و پوشاک (دفتر امور هنرهای تجسمی)
۴- مساعدت و حمایت از نمایش‌هایی با مضامین ملی – اسلامی جهت اجرا در سطح تهران و شهرستان‌ها. (دفتر امور هنرهای نمایشی)
۵- حمایت از تولیدات نمایشی در استانها با مضامین فرهنگ عفاف و حجاب و گسترش آن در بین اقشار مردم کشور (دفتر امور هنرهای نمایشی)
۶- حمایت از نویسندگان جوان در حوزه نمایش با تولیدات و مضامین گسترش فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه و چاپ آثار مورد نظر از سوی ادارهکل هنرهای نمایشی (دفتر امور هنرهای نمایشی)
۷- حمایت از آثار نمایشی با مضامین فرهنگ عفاف و حجاب در اجراهای عمومی تالارهای تحت پوشش ادارهکل هنرهای نمایشی (دفتر امور هنرهای نمایشی)
۸- اهداء جوایز نفیس از سوی ادارهکل هنرهای نمایشی و حمایت مضاعف به منظور گسترش فرهنگ عفاف به آثار تولید شده با مضامین مورد نظر در بیست و پنجمین جشنواره تئاتر فجر (دفتر امور هنرهای نمایشی)
۹- ایجاد فضا و بستر مناسب آثار نمایشی استانی جهت اجرای نمایشهای تولید شده با مضامین مورد نظر در تالارهای تحت پوشش در تهران (دفتر امور هنرهای نمایشی)
۱۰- حمایت و مشارکت در تولید و اهداء جوایز نفیس به آثار نمایشی شرکت کننده در چهارمین همایش عاشورایی کشور (دفتر امور هنرهای نمایشی)
پیگیری تدوین و انتشار کتب مرتبط با موضوع حجاب و عفاف. (سازمان چاپ و انتشارات)
۱۱- از آنجا که سازمان وظیفه مهیا کردن برای تدوین و چاپ کتاب را برعهده دارد، به سرکار خانم دکتر محمدزاده، استاد دانشگاه سفارش تألیف کتابی در زمینه حجاب و فلسفه آن داده شده است. همچنین مشغول مذاکره با اساتید دیگر در این زمینه هستیم. (سازمان چاپ و انتشارات)
۱۲ـ انتشار کتاب زن در اندیشه اسلامی تألیف حجتالاسلام والمسلمین مهدی مهریزی (سازمان چاپ و انتشارات)
گزارش اقدامات در مورد بند (۳) مصوبه:
۱- عدم موافقت با صدور مجوز نمایش تعدادی از آثار ویدیویی و سینمایی و ابلاغ اصلاحات به آنها (معاونت امور سینمایی و سمعی و بصری)
۲- اجرای ۹۶ طرح مبارزه با بدحجابی شامل :
ـ ۵۳۴۹۰ نفر مورد تذکر و ارشاد.
ـ ۱۹۶۶ نفر دستگیر.
ـ ۱۶۳۰ نفر پس از مشاوره با اخذ تعهد آزاد.
گزارش اقدامات در مورد بند (۴) مصوبه:
۱- نصب پلاکاردهای تشویقی برای حفظ حجاب فرهنگسرای نیاوران
اهدا کارت پستال‌‌هایی با مضمون اهمیت رعایت شؤون اسلامی فرهنگسرای نیاوران
۲- الزامهنرمندانیکه درفرهنگسرابرنامهای دارندبهحفظ پوشش اسلامیفرهنگسرای نیاوران
۳- در طراحی و آماده سازی با عنوان طرح ملی حضور هنرمندان در طراحی لباس و مد و پارچه و برنامه‌های متنوعی را در حال اجرا داریم. دفتر امور هنرهای تجسمی
۴- ساخت تندیس و سردیس و معرفی مادران نمونه و توجه به همکاران محترم زن در سازمانها که با اهدا جوایز و لوح و درجه و نشان‌های مختلف پیشنهاد می‌گردد دفتر امور هنرهای تجسمی
۵- طراحی و بیلبوردهای شهری با موضوع عفاف دفتر امور هنرهای تجسمی
طرح قرآن آئینه و زن مسلمان برای معرفی ویژگی‌های مضمون زنانی که در قرآن از آنها یاد شده است چون آسیه و حضرت مریم و حضرت فاطمه (س) دفتر امور هنرهای تجسمی
۶- انتشار تمبر ویژه فرهنگ عفاف دفتر امور هنرهای تجسمی
تولید فیلم مستند بلند «تیارا» با موضوع پوشش و حجاب اسلامی معاونت امور سینمایی و سمعی و بصری
۷- انجام تبلیغات داخلی وبرگزاری مراسم به منظور احیاء ارزشهای فرهنگی حجاب و عفاف. سازمان چاپ و انتشارات
۸- برای نخستین بار سه الگوی لباسی طراحی شده که به تأیید بخشهای ذیربط رسیده است، در اختیار ستاد عمرههای دانشآموزی و دانشجویی قرار گرفته و آنها نیز همت کرده وبرای همه دانشآموزان و دانشجویان عمرهگذار بااستفاده از این الگوها لباس تهیهکردهاند. سازمان حج و زیارت
برگزاری مراسم ویژه در روز زن به پاس ارج نهادن و توجه بخشیدن به زندگی و رفتار حضرت فاطمه زهرا (س) با هدف الگوسازی اعمال فردی و اجتماعی ایشان، بدین منظور مراسم سخنرانی و مداحی در تاریخ ۲۵ تیرماه در نمازخانه سازمان اجرا و هدایایی به رسم یادبود به خواهران همکار در سازمان اهدا گردید. سازمان چاپ و انتشارات
۹- معرفی زنان معاصر ایران بعنوان زن الگو در جهان در بخش هنر – علم – تربیت و مجموعه ارزش‌های آن
گزارش اقدامات در مورد بند (۵) مصوبه:
۱- تفاهم نامه همکاری با شبکه های تلویزیونی از جمله شبکه اول سیما برای تولید آثار ارزشی و مرتبط با پیامبر (ص) (معاونت امور سینمایی و سمعی و بصری)
گزارش اقدامات در مورد بند (۷) مصوبه:
۱- طرح ملی جشنواره مهرمادری که در حوزه هنرهای تجسمی ارائه خواهد شد. دفتر امور هنرهای تجسمی
۲- اعلام آمادگی جهت برگزاری جشنواره‌های فرهنگی – هنری در سطح منطقه‌ای و کشوری با مضمون ترویج فرهنگ عفاف و حجاب. دفتر امور هنرهای نمایشی
۳- طرح بین‌الملل (مادر، تمدن و بشریت) که طرح پژوهشی آن با محور نقش تأثیرگذار مادر در فرهنگ بشری به تصویر درخواهد آمد. دفتر امور هنرهای تجسمی
۴- برگزاری «دوسالانه طراحی پارچه و لباس» درخصوص اجرا و گسترش «طرح فرهنگ عفاف و حجاب» دفتر امور هنرهای تجسمی
اهداء جوایز نفیس به آثار تولید شده در جشنوارههای منطقهای چهارگانه کشوری با چشمانداز فرهنگ عفاف و حجاب در آسیبهای اجتماعی دفتر امور هنرهای نمایشی
گزارش اقدامات در مورد بند (۸) مصوبه:
۱- همکاری در برگزاری جشنواره تئاتر بانوان کشور و مشارکت در تولید آثار مورد نظر دفتر امور هنرهای نمایشی
۲- حمایت از جشنوارههایی چون رویش، رحمت، زنان معاونت امور سینمایی و سمعی و بصری
۳- حمایت از تشکلهای صنفی، تعبیه شورای صیانت در خانه سینما معاونت امور سینمایی و سمعی و بصری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:08:00 ب.ظ ]




  • شادی در غزلیات حافظ: «شادی آفاقی حاصل عوامل بیرونی مانند باغ و بهار ، طرف جویبار و می خوشگوار و … است و می و مطرب و معشوق زمینی و نمادین سه عنصر و شاخصهی اصلی آن را تشکیل میدهند. شادی انفسی حاصل عواملی چون مهرورزی، نوع دوستی، نیکی و خوبی و.. است و احساس معشوق حقیقی در دل و اشراق و روشنی ضمیر شاخصهی اصلی آن است»(باقری خلیلی، ۱۳۸۸: ۱۴).

 

  • وحدت وجود از دیدگاه عطار: در فرهنگ اسلامی غالباً به دوگانگی آفرینش انسان اشاره شده است. وجود انسان اعم از جسم یا جان مجازی است و در برابر این وجود مجازی، خداوند حقیقت مطلق است. با حذف یکی از این ابعاد، تمایزها محو میشود و سالک میتواند به وحدت برسد. پس وحدت انفسی؛ یعنی یکی کردن نفس و من مجازی انسان در حقیقت مطلق خداوند؛ به نوعی انحلال فردیت است که تناقضها را محو میکند(مالمیر و قربانی، ۱۳۸۶: ۱۰۱-۱۰۰). وحدت آفاقی در نگرش عطار ظاهر و وجود مجازی جهان با حقیقت آن است که انحلال کثرات نامیده میشود(همان:۱۱۱).

 

  • سفر: در عرفان سفر به دو نوع آفاقی که همان جهانگردی است و انفسی که سیر درونی و باطنی به سوی خداست تقسیم میشود(واردی، ۱۳۸۴: ۲۱۸).

 

    • معماری: دو مفهوم ظاهر و باطن که از مفاهیم بنیادی حکمت اسلامی است در معماری نیز به صورت نماد، نمایش داده میشود. اگر دو حالت حرکت و سکون را در نظر بگیریم و با دو حرکت انسان یعنی سیر در آفاق و سیر در انفس متناظر بدانیم؛ چهار حالت زیر به ترتیب از آفاقیترین حالت تا انفسیترین حالت را تشکیل میدهند:۱٫انسان در حال حرکت، نقطهی دید متحرک، مانند حرکت در یک بازار یا کوچه؛ ۲٫ انسان در حال سکون، نقطهی دید متحرک، مانند قرار گرفتن در یک فضای پر جاذبه؛ ۳٫ انسان در حال حرکت، نقطهی دید ساکن، مانند حرکت در محور یک بنا؛ ۴٫ انسان در حال سکون، نقطهی دید ساکن، مانند انسان در حال نیایش و نماز (نوذری، ۱۳۷۹: ۴۶۲). بنابراین، فضا به دو نوع آفاقی و انفسی تقسیم میشود. فضای آفاقی با الهام از فضای طبیعت، وجه طبیعتگرایانه، مادی، متکثر و تنوعطلب انسان را ارضا میکند و عموماً در ساحت بیرونی و عمومی نمود دارد. فضای انفسی زمینهساز ایجاد خلوت و حضور درونی آدمی است و حالت خودآگاهی را برای انسان فراهم میکند و عمدتاً در فضای درونی مورد توجه قرار میگیرد(نقرهکار، ۱۳۸۷: ۳۹۲). هرچه فضا به هندسهی مربع و مکعب نزدیک شود، انفسیتر و هرچه به هندسههای خطی، موجی، بدون محور و بدون مرکز و بدون قرینهسازی و امتدادهایی که از نقطهی دید خارج میشوند، نزدیکتر باشد، آفاقیتر است(همان:۳۹۶). فضای آفاقی انگیزهی عبور و حرکت را تشدید و حس هیجان توأم با عدم امنیت را ارضا میکند؛ درحالیکه فضای انفسی به روح و روان انسان توجه کرده و در پی تمرکز آفرینی و ایجاد حس عروج به سمت ملکوت است(هاشمپور،۱۳۹۰: ۳۰۴).

پایان نامه - مقاله - پروژه

 

این تقسیمبندیها برای روشن شدن مفهوم آفاقی و انفسی ذکر شد و میتوان نتیجه گرفت که

 

  • حرکت و هرچه جنبهی بیرونی داشته باشد، آفاقی و در مقابل سکون و هرچه جنبه درونی داشته باشد، انفسی است.

 

  • آنچه به انسان تعلق دارد، آفاقی و در مقابل آنچه مرتبط با خداست، انفسی میباشد.

 

  • اگر موضوع مربوط به خدا باشد، مثل سیر و سلوک و معرفت خدا؛ آنچه بیواسطهتر و مستقیمتر باشد، انفسیتر و آنچه با واسطهتر باشد، آفاقیتر است.

 

  • عرفان و طریقت، جنبهی انفسی و در مقابل شریعت، جنبهی آفاقیدارد.

 

  • دنیا در برابر آخرت، جسم در برابر روح و ظاهر در برابر باطن؛ آفاقی در برابر انفسی محسوب میشود.

 

البته نمیتوان برای دو مفهوم آفاقی و انفسی مرز دقیقی ترسیم کرد. بلکه میتوان مانند دو قطب مخالف یک نمودار در نظر گرفت که مفاهیم میتوانند به یکی از این دو قطب نزدیک باشند و یا در حد وسط قرار گیرند. با توجه به آنچه گفته شد، فرضیهی پژوهش حاضر این است که فضای مرتبط با دل در غزلیات سعدی به قطب آفاقی و در غزلیات حافظ به قطب انفسی نزدیک است. دلایل اثبات این فرضیه به قرار ذیل است:
۱)حرکت / سکون و درون/ بیرون
در ابیاتی ازغزلیات حافظ که دل مظروف واقع شده، جز در دو مورد ، دل وارد ظرفِ معشوق یا غیر معشوق میشود:«دل به باد دادن»(۱۰۲/۱)، «ندادن نقد دل به هر شوخی»(۳۴/۶)، «به بو در کار آورده شدن دل»(۱۴۶/۱)، «در زنگ ظلام انداخته شدن دل»(۱۵۰/۵)، «رفتن دل بر دلدار»(۱۷۰/۸)«رفتن دل به تماشاگه زلف»(۱۷۸/۱۱)همگی حاکی از وارد شدن اند. ثبات و ماندن مظروف نیز به قویترین حالت ممکن مطرح میشود، مثلاً مفهوم «علاقه»، با فعل کمکی بستن در عبارت دلبستن بیان میشود که کاربرد آن در سخن حافظ بیشتر از سعدی است. دو واژهی مقیم و وطن در این ابیات بیانگر ثبات و تداوم است: «مقیم حلقهی ذکر است دل…»(۲۳۰/۴) و «حال دلم ز خال تو هست در آتشش وطن»(۳۸۲/۵)و نیز:
صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی ز روی لطف بگویش که جا نگهدارد(۱۲۲/۵)
دو مورد استثنا در شعر حافظ که دل از ظرف خارج میشود عبارتند از: ۱٫«دل بر گرفته بودم از ایام گل ولی/ کاری بکرد همت پاکان روزهدار»(۲۴۶/۳)، ایام گل ظرفی است که دل خروج نامؤفق از آن را داشته است و فضای آفاقی بر این بیت حاکم است.۲٫ «اگر از پرده برون شددل من…»(۱۷۸/۲) هرچند این سخن را حافظ اغلب به گونهای دیگر بیان میکند:«که پرده بر دل خونین به بوی او بدریدم»(۳۲۲/۸) در این بیت برای دل حرکتی قائل نمیشود؛ بلکه مانع کنار میرود؛ اما در سخن سعدی، حرکت به سمت بیرون و خروج از ظرف وجه غالب است:«…که بر کند دل مرد مسافر از وطنش»(۴۴۶/۷) و«… هر دلی از شوق تو آواره به سویی»(۴۹۰/۴).
سعدی و حافظ مفاهیم واحد و یکسان و دارای ظاهری مشابه را با این تفاوت بیان میکنند که در شعر سعدی، حرکت به سمت بیرون مطرح است و در شعر حافظ، حرکت به سمت درون؛ مثلاً، «نهی از دلبستگی به دنیا»را حافظ با تصویر «وارد نشدن دل به ظرف دنیا» و سعدی با تصویر «خروج دل از ظرف دنیا» به تصویر میکشد؛ حافظ میگوید : «دل در جهان مبند و به مستی…»(۲۴۶/۳) و یا «…زنهار دل مبند بر اسباب دنیوی»(۴۸۶/۴)؛ درحالیکه سعدی میگوید: «دل از محبت دنیا و آخرت خالی/که ذکر دوست توان کرد یا حساب قماش»(۴۲/۷) و یا «به خاک پای عزیزت که از محبت تو/ دل از محبت دنیا و آخرت کندم»(۶۰۶/۲). سعدی در این دو بیت، حجم دل را با عبارت «خالی از غیر دوست» معرفی میکند؛ در حالی که حافظ، این مطلب را برعکس بیان میکند:«چنان پر شد فضای سینه از دوست/ که فکر خویش گم شد از ضمیرم»(۳۳۲/۴).
مفهوم «دلبستگی به معشوق» شاهد دیگری بر این ادعاست که حافظ آن را با «ورود به حجم» و سعدی با «عدم خروج از حجم» مفهومسازی میکند. در سخن حافظ «دل بستن» و در سخن سعدی«دل بر نگرفتن» کاربرد مییابد: حافظ: «ز من بنیوش و دل در شاهدی بند…»؛ سعدی:«کس این کند که دل از یار خویش بر دارد»(۳۲۶/۱» و «…چون دل نمیدهد که دل از دوست برکنم»(۱۲۲/۸). در تأیید این نکته همین بس که سه فعل «دل برداشتن»، «دل برگرفتن» و «دل برکندن» در کل غزلیات سعدی به ترتیب ۷، ۱۲ و ۷ مرتبه و در کل غزلیات حافظ به ترتیب ۰، ۳ و ۱ مرتبه به کار رفته اند(صدیقیان،۱۳۷۸ و صدیقیان و میرعابدینی، ۱۳۶۶: ذیل مدخل دل).
در مواردی که دل ظرف واقع شده نیز گرایش حافظ به سمت درون و گرایش سعدی به بیرون مشهود است. «بودن یا نبودن»را حافظ با ورود یا عدم ورود مفهومسازی میکند و سعدی با خروج یا عدم خروج. حافظ:«ندای عشق تو دیشب در اندرون دادند/ فضای سینهی حافظ هنوز پر ز صداست»(۲۲/۱۰). سعدی:«ملامت از دل سعدی فرو نشوید عشق…»؛ «به ملامت نرود از دل ما صورت عشق»(۱۳۰/۱۰)؛ «…کز دل نشانم میرود»(۶۸۶/۷)؛ «امید تو بیرون برد از دل همه امیدی»(۱۱۸/۴)؛ «وز دیدهی دل نمیشوی دور»(۲۲/۱۰)؛ «مینرود صنوبری بیخ گرفته در دلم»(۳۳۸/۹)؛ «دل از مودت ایشان نمیتوان پرداخت»(۵۵/۵).
۲)قدرت معشوق
مظروف معشوق بودن، ویژگی مشترک دل در سخن سعدی و حافظ است. در سخن حافظ «حاکمیت و قدرترانی با زلف معشوق است و دل در برابر آن منفعل میباشد» (صیادکوه و رحمانیان، ۱۳۹۲: ۷۱): «زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست/ راه هزار چارهگر از چارسو ببست»(۳۰/۱). «در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا/ سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت»(۹۴/۴)؛ اما در سخن سعدی دل عاشق، شخصیتی فعال و پویا دارد و مانع حرکت معشوق میشود: «دیگر به کجا میرود آن سرو خرامان/ چندین دل صاحبنظرش دست به دامان»(۱۸/۱) و «…چون تواند رفت و چندین دست دل بر دامنش»(۱۴۲/۵). اینکه زلف معشوق«در دیوان یا در اندیشهی حافظ شخصیتی حماسی و طرار دارد و هر کاری بخواهد از عهدهی آن برمیآید »(همان:۷۰) با ویژگی معشوق حقیقی که همه چیز در ید قدرت اوست تناسب دارد و بیانگر صبغهی عرفانی دل در غزلیات حافظ است و با فضای انفسی تناسب دارد. معشوق سعدی انسان است و طبیعی است که قدرت دل عاشق و زیبایی معشوق برابر باشد و گاه دل اعمال قدرت نماید.
۳)بزرگداشت دل
دل در عرفان حریم خداست و در یک چهارم غزلیات حافظ دو بیت هست که این مفهوم را بیان میکند:
حافظ هر آنکه عشق نورزید و وصل خواست احـرام طوف کعبهی دل بیوضو ببست(۳۰/۷).
هرکــه شد محرم دل در حــرم یـــار بماند وانکه این کار ندانست در انکار بماند(۱۷۸/۱).
حرم یار یادآور کعبه است و دل به آن تشبیه شده است. واژهی «محرَم» نیز واژهی «مُحرم» را به ذهن میرساند. کعبه جایی برای شناخت خود و خدا با رویکرد انفسی است . درنقطهی مرکزی جهان جای دارد و تمام جهتها به آن ختم میشود. دل نیز قطب وجود آدمی است . ویژگی مرکزیت با فضای انفسی تناسب دارد. کعبه پذیرای همهی طواف کنندگان خود اعم ازخوبان و بدان است و دل نیز میتواند محل خوبیها یا بدیها باشد.
۴)وسعت دل
دل در عرفان وسعت زیادی دارد و به عرش تشبیه میشود. مولانا میگوید:«دل که گر هفصد چو این هفت آسمان/ اندر او آید شود یاوه و نهان»(مولانا،۱۳۸۴: ۸۷۳/۵). سعدی فقط دل را به تنگی توصیف میکند، اما حافظ از تنگی دل شاکی است و تمایل به گشادگی دارد: «دل گشاده دار چون جام شراب/ سرگرفته چند چون خم دنی»(۴۷۸/۲).
۵) آینگی دل
یکی از مهمترین ویژگیهای دل در عرفان تشبیه آن به آینه است و آینهی دل نیز نماد معرفت انفسی نسبت به خداست. تمثیل «مری کردن چینیان و رومیان» در دفتر اول مثنوی مؤید این سخن است:
آن صفای آینه وصف دل است صورت بی منتها را قابل است(مولوی،۱۳۸۴: ۳۴۹۹/۱).
یکی از تصاویری که حافظ برای تبیین دل به کار میبرد تشبیه آن به آینه است. حافظ از دلی سخن میگوید که «از جواهر مهر صیقلی دارد و از زنگ حوادث مصقول است»(۳۰۶/۷)، «آیینهی شاهی است اما غباری دارد»(۴۹۰/۲)، «مهر آیین است اما بر آن گرد ستمها نشسته» (۳۵۵/۹) و گاه دل به جام بادهی آینهگون تشبیه میشود:
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست واندر آن آینه صدگونه تماشا میکرد(۱۴۲/۵)
گفتم این جام جهانبین به تو کی داد حکیم گفت آن روز که این گنبد مینا میکرد(۱۴۲/۶).
در کل غزلیات حافظ، ۶ مورد ترکیب «آینهی دل» مطرح شده و ۶ مورد ترکیب «آینهی جام». ویژگی هر دو حقیقت نمایی است و هردو ظرفیتی یکسان در نشان دادن اسرار پنهان دارند و میتوان این دو را برابر دانست(شوقی نوبر، ۱۳۸۹:۶۸).
روزگاری است که دل چهرهی مقصود ندید سـاقیا آن قدح آینه کردار بیار(۲۴۹/۹).
در غزلیات حافظ آینه با خدا مرتبط است. این واژه در ابیاتی بهکاررفته که جنبهی عرفانی آن بسیار قوی است و یا اگر استعاره از چهرهی معشوق زمینی قرارگرفته باز هم تأکید بر تجلی حسن الهی است : «بدین دو دیدهی حیران من هزار افسوس/ که با دو آینه رویش عیان نمیبینم»(۳۵۸/۵)؛ «جلوهگاه رخ او دیدهی من تنها نیست/ ماه و خورشید همین آینه میگردانند»(۱۹۳/۳)؛ «روی جانان طلبی آینه را قابل ساز»(۴۸۵/۶)؛ «حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد…»(۱۱۱/۲)؛ «عکس روی تو چو در آینهی جام افتاد»(۱۱۱/۱)؛ «به پیش آینهی دل هرآنچه میدارم/ به جز خیال جمالش نمینماید باز»(۲۶۱/۴)؛ « نظیر دوست ندیدم اگرچه از مه و مهر/ نهادم آینهها در مقابل رخ دوست»(۵۸/۲)؛ «روی تو مگر آینهی لطف الهی است»(۶۹/۳)؛ «در روی خود تفرج صنع خدای کن/ کهآیینهی خداینما میفرستمت»(۹۰/۷).
تشبیه دل به آینه در یک چهارم غزلیات سعدی حتی یک مورد هم دیده نشد. در کل غزلیات نیز آینه یا کاربرد بلاغی ندارد و یا درخشندگی چهرهی معشوق را توصیف میکند:
آیینهای طلب کن تا خویشتن ببینی وز حسن خود بماند انگشت در دهانت(۸۸/۲)
آیــنهای پیش آفتاب نهــاده است بر در آن خیمه یا شعاع جبین است؟ (۱۵۳/۲).
بنابراین آینه در سخن سعدی به خاطر انعکاس زیبایی معشوق زمینی (=وقایع و امور دنیوی) اعتبار مییابد؛ اما در شعر حافظ آینه استعاره از دل پدیده های نظیر آن است و به خاطر تجلی مشاهدات غیبی اعتبار پیدا میکند. به عبارت دیگر، آینه در غزلیات سعدی، به خاطر انعکاس عالم خارج، واقعیتنماست و آینه در سخن حافظ، به خاطر انعکاس عالم درون، فراواقعیتنما. این نکته انفسی بودن فضای دل در سخن حافظ را تأیید میکند.
۶)دل و آتش
سعدی نگاهی منفی به آتش دارد:«به دود آتش ماخولیا دماغ بسوخت/ هنوز جهل مصور که کیمیایی هست»(۱۰۲/۷) و در یک چهارم غزلیاتش چند مورد آتش را مرتبط با دل به کار برده است که مفهوم منفی غم و رنج را به کمک آن بیان میکند:«سودا مبر که آتش غم در دل تو نیست»(۴۲۲/۵)؛ «بی تو گر باد صبا میزندم بر دل ریش/ همچنان است که آتش که به حراق آید»(۱۶۶/۸)؛ «آتشی دارم که میسوزد وجود/ چون بر آن باد صبایی میزند»(۱۱۴/۳)؛ «برگشت یار سرکشم، بگذاشت عیش ناخوشم/ چون مجمری پرآتشم…»(۶۸۶/۴) و بر خلاف حافظ که «آتشی که نمیرد» را «همیشه»در دل جای داده(۲۲/۸)؛ سعدی خواستار خاموشی آتش است:«گفتم بزنم بر آتش آبی / وین آتش دل نه جای آب است»(۵۷۸/۸). حافظ گرایش زیادی به عنصر آتش دارد و در موارد زیادی ازمفهوم انتزاعی «عشق»، با عباراتی چون«آتش دل»(۸۲/۳، ۲۴۲/۷، ۳۳۴/۳، ۲۹۴/۱۱)، «دل سوخته»(۱۸۲/۸)، سوز نهانی درون پیرهن(۳۴۲/۶)، «صابر بودن دل و آه نزدن در آتش سودا»(۷۰/۷)، «سوز درون»(۲۸۵/۵)، «داغ»در دل(۳۳۰/۲) و «سینهای پر از آتش»(۴۶۶/۳) سخن میگوید. علاوهبر این در کل غزلیات نیز مواردی مثل «آتش مهر»(۱۷/۲ و ۳۸۲/۴)، اتش نهفته در سینه(۸۷/۳)، «آتش درون» (۲۳۳/۲ و ۴۳۷/۷) و «آتش محبت»(۴۰۵/۳) را مطرح میکند.
آتش تنها پدیدهای است که میتواند دو گونه اعتبار بیابد: خیر و شر، راحت و عذاب، وسیلهی طبخ و فتنه، آسایشدهنده و بیمدهنده و وسیلهای که از آن برای تمییز حق از باطل استفاده میشود(باشلار، ۱۳۷۸: ۷۰-۶۸). در فرهنگ و ادب فارسی نیز برای بیان مفاهیم متضاد از آن استفاده شده است. از یک طرف ویژگیهای منفی چون خشم، شهوت، غرور، حرص و آز، کفر، نفاق، حسد، جهل، بغض و کینه به آن تشبیه میشود(ستاری، ۱۳۷۲: ۴۶ و امامی، ۱۳۸۹: ۴) و از طرف دیگرنماد عشق الهی و معرفت شهودی قرار میگیرد(ژان، ۱۳۸۴: ۶۰). در قرآن نیز آتش چهرهی دوگانهای دارد: هم شیطان و جهنم از جنس آتشاند و هم خداوند در قالب آتش بر موسی(ع) متجلی شد.
بنابراین، در ابیات مختلف گاه آتش ظرفی است که دل در آن قرارمیگیرد و گاه دل ظرفی است که آتش در آن وجود دارد. در هر دو مورد، آتش حوزهی مبدأ برای مفهوم عشق و غم محسوب میشود. آتش ویژگیهایی دارد که آن را در حوزهی عشق عرفانی و نیز فضای انفسی قرار میدهد:

 

  • آتش به دو نوع بیرونی و درونی تقسیم میشود. آتش بیرونی«مکانیکی است و تباهی آور و ویران کننده و آتش درونی مینوی است و کمالبخش و بارورساز و پختگیافزای»(باشلار، ۱۳۷۸: ۱۸۲). چند مورد کاربرد آتش که از سعدی ذکر شد، نوع اول و آتشی که حافظ در دل جای داده است، از نوع دوم میباشد.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:08:00 ب.ظ ]




۶۴۲۵۰$-۳۱۸۵۱

 

۱۱۰۱۰۰$-۴۲۶۵۱

 

 

 

۲۸ درصد

 

۱۶۰۸۵۰$-۷۷۱۰۱

 

۱۹۵۸۵۰$-۱۲۸۵۰۱

 

۹۷۹۲۵$-۶۴۲۵۱

 

۱۷۸۳۵۰$-۱۱۰۱۰۱

 

 

 

۳۳ درصد

 

۳۴۹۷۰۰$-۱۶۰۸۵۱

 

۳۴۹۷۰۰$-۱۹۵۸۵۱

 

۱۷۴۸۵۰$-۹۷۹۲۶

 

۳۴۹۷۰۰$-۱۷۸۳۵۱

 

 

 

۳۵ درصد

 

بیشتر از ۳۴۹۷۰۱$

 

بیشتر از ۳۴۹۷۰۱$

 

بیشتر از ۱۷۴۸۵۱$

 

بیشتر از ۳۴۹۷۰۱$

 

 

 

ایران
اما در مورد کشور ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به مسائل مستحدثه سیاسی- اقتصادی لازم بود مجموعه قوانین کشور به صورت یکپارچه بازنگری گردد به طوری که اصلاح یک قانون در تناقض با مفاد دیگر قوانین واقع نشود.
قوانین و مقررات مالیاتی ایران همانند بسیاری از قوانین و مقررات جاری در هر کشوری می بایست پاسخگوی نیاز های حال و آینده باشد. قوانین کهنه و نامناسب در شرایط حاضر نه تنها آثار مثبتی در رونق فعالیتهای اقتصادی به بار نخواهد آورد، چه بسا زمینه ساز بروز فعالیتهای یاد شده و بروز فسادهای مالی و اقتصادی می باشد. قوانین مالیاتی شفاف و متناسب با شرایط اقتصادی امکان بروز خطا(فرار مالیاتی) را از بین می برد رانت های اقتصادی را محدود می سازد و دولت را از درآمد مطمئن برخوردار می سازد. در همین حال زمینه گسترش اختلاف طبقاتی در جامعه را محدود و به توزیع مجدد درآمد کمک خواهد کرد. قوانین و مقررات مالیاتی ایران مربوط به چندین دهه گذشته بوده و با شرایط کنونی اقتصاد کشور و اهداف اقتصادی آینده (جهان گرایی و ادغام در اقتصاد و تجارت بین الملل) منافات داشته و در همین حال راه فرار مالیاتی را تا حدی باز گذارده بود به گونه ای که تداوم اجرای آنها نه تنها مانع از رونق فعالیتهای اقتصادی مولد در جامعه بود بلکه فراگیری محدودی داشت که براین اساس طبق اهداف برنامه سوم توسعه اقتصادی اصلاح قانون مالیات های مستقیم به منظور جذب سرمایه گذاری و تامین سودآوری بیشترفعالیتهای کشاورزی، صنعتی و معدنی و امور تحقیقاتی، آموزشی و فرهنگی و خدمات درمانی و جلو گیری از تمرکز سرمایه گذاری در بخشهای غیر تولیدی، توسط دولت تهیه و به مجلس شورای اسلامی ارائه گردید و به تبع آن اصلاحیه قانون مالیات های مستقیم به مجلس شورای اسلامی ارائه و در بهمن ماه سال ۱۳۵۸ به تصویب شورای اسلامی رسید. قوانین مالیاتی که تا کنون پیگیری شده، فعالیتها اقتصادی مولد(در بخش های صنعت،معدن، جهانگردی و…) را تشویق نمی کرد و به زعم بسیاری از دست اندرکاران تولید و کارشناسان اقتصادی، خود مانعی برای رشد اقتصادی کشور تلقی می شد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
درقانون جدید بحث معافیتهای مالیاتی در راستای حمایت واقعی از فعالیتهای اقتصادی پویا، رونق سرمایه گذاری در مناطق محروم کشور، اشتغال زایی، تقویت بنیه رقابت بنگاه های اقتصادی و … شکل گرفته است که می تواند ضامن رشد سرمایه گذاری و اقتصادی کشور باشد.از سوی دیگر کاهش نرخ های مالیاتی به عنوان ابزار برای تشویق سرمایه گذاری و تقویت بنیه مالی بخش های تولیدی- خدماتی منظور شده است. تغییرات عمده و اساسی اصلاحیه قانون مالیات مورخ ۲۷/۱۱/۱۳۸۰ نسبت به اصلاحیه مورخ اسفند ماه ۱۳۷۸ در خصوص مالیات بر درآمد شرکت ها در جدول ۲-۳ به صورت خلاصه بیان گردیده است)هادی نژاد، ۱۳۸۷، ۳۴(.
جدول ۲-۳) تغییرات قانون مالیات های مستقیم مربوط به درآمد شرکت ها مصوب بهمن ۱۳۸۰ نسبت به اصلاحیه اسفند ماه ۱۳۷۸

 

 

مواد قانونی تغییر یافته

 

اصلاحیه قانون مالیات های مستقیم مصوب اسفند ۱۳۷۸

 

اصلاحیه قانون مالیات های مستقیم مصوب بهمن ۱۳۸۰

 

 

 

ماده [۱۹]۱۰۵

 

نرخ مبنای محاسبه مالیات براساس نرخ تصاعدی ماده ۱۳۱٫

 

نرخ مبنای محاسبه مالیات براساس نرخ ثابت %۲۵٫

 

 

 

ماده ۱۰۸

 

اندوخته هایی که مالیات آنها پرداخت نشده در صورت تقسیم سود یا انتقال آن به حساب سرمایه یا سود زیان به درآمد مشمول مالیات سال تقسیم یا انتقال اضافه می شود.

 

اندوخته هایی که مالیات آنها تا تاریخ لازم الاجرا شدن این اصلاحیه پرداخت نشده در صورت انتقال به حساب سرمایه مشمول مالیات نخواهد بود، لیکن در صورت تقسیم یا انتقال به حساب سودزیان یا کاهش سرمایه معادل اندوخته اضافه شده به حساب سرمایه، به درآمد مشمول مالیات سال تقسیم یا انتقال یا کاهش سرمایه اضافه می شود.

 

 

 

ماده ۱۴۳

 

شرکت هایی که سهام آنها طبق قانون مربوط از طرف هیات پذیرش سهام برای معامله در بورس قبول می شود از سال پذیرش تا سالی که فهرست نرخ ها در بورس حذف نشده در صورتی که کلیه نقل و انتقال سهام از طریق کارگزاران بورس انجام و در دفاتر مربوط ثبت گردد از پرداخت %۱۰ مالیات شرکت موضوع بند “د” ماده ۱۰۵ این قانون معاف می باشد.

 

شرکت هایی که سهام آنها طبق قانون مربوط از طرف هیات پذیرش سهام برای معامله در بورس قبول می شود از سال پذیرش تا سالی که فهرست نرخ ها در بورس حذف نشده در صورتی که کلیه نقل و انتقال سهام از طریق کارگزاران بورس انجام و در دفاتر مربوط ثبت گردد معادل %۱۰ مالیات آنها بخشوده می شود.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:07:00 ب.ظ ]