کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



تحلیل همبستگی ابزاری آماری است که به وسیله آن می توان درجه ای که یک متغیر به متغیر دیگر، از نظر خطی، مرتبط است اندازه گیری کرد. همبستگی را معمولاً با تحلیل رگرسیون به کار می برند. همبستگی معیاری است که برای تعیین میزان ارتباط بین دو متغیر استفاده می شود. در همبستگی، دو معیار بحث می شود : ضریب همبستگی و ضریب تعیین.
مقاله - پروژه
ضریب تعیین مهم ترین معیاری است که با آن می توان رابطه بین دو متغیر را توضیح داد. فرمول زیر نحوه محاسبه ضریب تعیین را نشان می دهد.

اگر از ضریب تعیین، ریشه دوم بگیریم، به مقدار به دست آمده ضریب همبستگی می گوییم و آن را با r نشان می دهیم. ضریب همبستگی شدت رابطه و هم چنین نوع رابطه (مستقیم یا معکوس) را نشان می دهد. از آن جا که r2 همواره بین ۱ تا ۱- است؛ ریشه دوم آن یعنی r نیز همواره بین ۱و ۱- است. ضریب تعیین نسبت به ضریب همبستگی معیار گویا تری است. فرمول محاسبه ضریب همبستگی به قرار زیر می باشد :

۳ - ۱۳- خلاصه فصل
در این فصل روش شناسی پژوهش شامل فرضیه های پژوهش، قلمرو پژوهش، جامعه و نمونه آماری و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، متغیرهای پژوهش و نحوه سنجش آنهاو روش های آزمون فرضیه ها ارائه شده است.
فصل چهارم
نتایج
۴-۱- مقدمه
پیوند دادن موضوع تحقیق به رشته ای از اطلاعات موجود مستلزم اندیشه ای خلاق است، معمولا موضوعی به ذهن محقق خطورمی کند که یافتن منابع داده های موجود برای بررسی آن مستلزم خلاقیت ذهنی محقق است، آرایش و تنظیم داده ها نیز مستلزم است. طرح دست چین کردن مطالب خاص، کدگذاری داده ها، استخراج الگوهایی از میان کدها همگی مستلزم خلاقیت اند. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش به عنوان فرآیندی از روش علمی، یکی از پایه های اساسی هر روش تحقیقی است.به طور کلی، تجزیه و تحلیل عبارت از روشی است که از طریق آن کل فرایند پژوهشی، از انتخاب مساله تا دسترسی به یک نتیجه هدایت می شود(خاکی، ۱۳۸۶).
در این فصل پژوهشگر برای پاسخگویی به مساله تدوین شده و یا تصمیم گیری در مورد رد یا تائید فرضیاتی که صورت بندی کرده است به تجزیه و تحلیل داده هامی پردازند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل اطلاعات مرتبط با آزمون فرضیه ها در این فصل ارائه شده است.پژوهشگر پس از اینکه روش پژوهش خود را مشخص کرد و با بهره گرفتن از ابزارهای مناسب، داده های مورد نیاز را برای تجزیه و تحلیل فرضیه های خود جمع آوری کرد، اکنون نوبت آن است که با بهره گیری از تکنیک های آماری مناسبی که با روش پژوهش، نوع متغیرها و غیره سازگاری دارد، داده های جمع آوری شده را دسته بندی و تجزیه و تحلیل نماید و در نهایت فرضیه هایی را که این مرحله او را در پژوهش هدایت کرده اند در بوته آزمون قرار دهد و تکلیف آنها را روشن کند و سرانجام بتواند پاسخ یا راه حلی برای پرسش پژوهش بیابد.
همانطوری که قبلا توضیح داده شد، اطلاعات لازم برای آزمون فرضیه های پژوهش از طریق پرسشنامه های توزیع شده استخراج شده که پس از انتقال به صفحه گسترده excel مورد پردازش قرار گرفته است و سپس با توجه به فرضیه، به تجزیه و تحلیل اطلاعات با بهره گرفتن از نرم افزارspss می پردازیم. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیه از روش های مختلفی استفاده می شود؛ بدان معنا که ابتدا اطلاعات مورد نیاز برای انجام محاسبه و سپس آزمونهای رگرسیون برای مطالعه تاثیر اجزای کنترل داخلی بر اثربخشی برنامه حسابرسی مورد کنکاش قرار گرفت.
در این فصل از تحقیق که به تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده اختصاص دارد ابتدا به توصیف متغیرها و عوامل مرتبط با تحقیق از حیث جنسیت،وضعیت تاهل، تحصیلات، سابقه و … پرداخته و سعی شده است توصیف کاملی از شرایط نمونه مورد بررسی صورت گیرد و همچنین به توصیف متغیرهای تحقیق پرداخته و سپس فرضیه ها مورد آزمون قرار گرفته است.
۴-۲- آمار توصیفی
آمار توصیفی به مجموعه روش هایی اطلاق می شود که برای جمع آوری، خلاصه کردن، طبقه بندی و توصیف حقایق عددی به کار می رود. در واقع این آمار، داده ها و اطلاعات پژوهش را توصیف می کند و طرح یا الگوی کلی از داده ها برای استفاده سریع و بهتر از آن ها به دست میدهد. در این بخش خلاصه ای از اطلاعات جمع آوری شده از پرسشنامه های توزیع شده و دریافت شده شامل جنسیت ، وضعیت تاهل ، میزان تحصیلات ، نوع عضویت ، میانگین ، واریانس و انحراف استاندارد پاسخ های گردآوری شده آورده می شود.
جدول( ۴-۱) جدول فراوانی نمونه آماری از نظر جنسیت، تاهل و تحصیلات و نوع عضویت در جامعه حسابرسان

 

متغیر به تفکیک فراوانی درصد
۱- جنسیت مونث
مذکر
کل
۴۳
۱۸۸
۲۳۱
۶/۱۸
۴/۸۱
۱۰۰
۲- وضعیت تاهل مجرد
متاهل
کل
۱۶
۲۱۵
۲۳۱
۹/۶
۱/۹۳
۱۰۰
۳- میزان تحصیلات لیسانس
فوق لیسانس و بالاتر
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 02:55:00 ق.ظ ]




بی تردید روند شتابان شهر نشینی وپیامدهای مختلف آن به ویژه گسترش فیزیکی شهرها و بلعیدن اراضی زراعی پیرامون با عنایت به پدیده ی مهاجرتهای روستایی در سطح کلان ملی از اهمیت والایی برخوردار خواهد بود . لیکن نباید از اهمیت این مسئله در نقاط روستایی غافل بود . هر چند ممکن است نمودهای عینی گسترش فیزیکی روستا به سبب کم جمعیت بودن و پراکندگی آن بسیار بطئی و کند بوده و چندان هم به چشم نیاید . اما به دلیل تعدد این نوع سکونتگاه ها در کشورمان بویژه در دشتها و جلگه های هموار که در فواصل اندکی از هم قرار گرفته اند ، از اهمیت خاصی برخوردار خواهند بود (نظری ، ۱۳۷۷ : ۲۲۷) پیامدهای آنچه می تواند در اراضی کشاورزی اتفاق بیافتد را باید به دقت روشن نمود زیرا امکان بوجود آوردن زیستگاههای جدید باید مد نظر باشد (سرور ، ۱۳۸۵ : ۹۶) جبران و بازسازی توان محیطی بسیار دشوار است و نادیده گرفتن توان طبیعی و محیطی پهنه ها دردراز مدت پیامدهای منفی خواهد داشت (سرور ، ۱۳۸۵ : ۱۵۶) .
۲-۴-۱- تغییر کاربری اراضی کشاورزی و تاثیر آن درگسترش سکونتگاه های روستایی :
از آنجایی که یکی از نیازهای اساسی انسان بعد از خوراک و پوشاک ، مسکن است ، مساکن عناصری هستند که منجر به اشغال فض می گردند لذا رابطه مستقیمی با تعداد جمعیت اشغال کننده دارند . یعنی هر چه تعداد و وسعت سکونتگاه ها بیشتر و بزرگتر باشد ، فضای بیشتری را اشغال می کنند . از طرفی نحوه ی تخصیص اراضی نقاط روستایی به فعالیتهای مختلف در مقایسه با کاربری های اراضی شهری هرچند تنوع کمتری را نشان می دهد ، لیکن گسترش روابط فی مابین این دو جامعه در سالهای اخیر و نیز افزایش جمعیت روستاها تحولات شگرفی را در پی داشته است ، که نمودهای آن به صورت تغییر در کاربری روستایی عینیت می یابد (نظری ، ۱۳۷۷ : ۲۳۵). در واقع بی توجهی به نیازهای آینده ی جمعیت روستایی به ویژه در زمینه ی تامین مسکن را میتوان نتیجه تندروی یا کندروی اختصاص اراضی به واحدهای مسکونی دانست (مشیری و سعیدی ، ۱۳۸۹ : ۲۸۷) .
۲-۴-۲- تغییر کاربری اراضی کشاورزی در ناسازگاری کاربری ها:
نکته ی مهم در سازگاری فعالیتها با بنیان های جغرافیایی ، الویت نداشتن یک عامل به قیمت تخریب عامل دیگر است . یعنی حداقل از لحاظ نظری باید محیط طبیعی را بر فعالیت و یا فعالیت را بر محیط برتری داد . همچنین نادیده گرفتن گرایش مهم و سازوکارهای نظامند موجود در استقرار فعالیتها ، عملاً اجرای برنامه را دشوار و غیر ممکن می کند (سرور،۱۳۸۵ : ۱۵۶) . می توان ناسازگاری کاربریهایی که بیشتر رنگ و بوی شهری دارند و با بایستگی های زندگی در محیط های روستایی تناسب چندانی ندارند را نتیجه ی تغییر کاربری اراضی دانست (مشیری و سعیدی ، ۱۳۸۹ :۲۸۷) .
شکل گیری وگسترش کاربری های نامطلوب و ناسازگار ، بخش اعظمی از پیامدهای زیست محیطی در یک ناحیه را در پی خواهد داشت و این خود به معنی اهمیت و جایگاه کاربری اراضی در مباحث توسعه ی ناحیه ای در چارچوب توسعه ی پایدار است (قدمی ، فیروز جایی ، مراد نژاد ، ۱۳۸۸ : ۲۲).
۲-۵-دیدگاه ها و نظریه های مرتبط با کاربری اراضی :
استوارت چاپلین یکی از نظریه پردازان برنامه ریز کاربری زمین ، مبانی کاربری زمین در مقیاس کلان و کاربری زمین در مقیاس خرد تفکیک قائل شده است . طبق نظریه ی وی ، استفاده از زمین در مقیاس کلان به فعالیت هایی چون کشاورزی ، معدن ، مرتع و جنگل تقسیم می شود . لیکن در مقیاس خرد ، استفاده از زمین با تمام فعالیت های مورد نیاز جامعه همانند مسکن ، کار ، تولید ، توزیع وحمل و نقل ، گذران اوقات فراغت ، خدمات آموزشی ، خدمات اجتماعی ارتباط پیدا می کند . چاپلین بیان می دارد که کاربری زمین به عواملی همچون محدودیت زمین ، شکل و موقعیت زمین ، انواع فعالیت ، تراکم ، تمرکز ، نحوه ی توزیع اراضی میان کاربریها و مقایسه ی کاربری ها وابسته است . نظریه ی برنامه ریزی فضایی ، کاربری زمین را در سطح و زیر زمین به منظور سازماندهی فعالیت هایی که انسان در طبیعت انجام می دهد با تنظیم روابط انسان ، محیط و فعالیت (نوع کاربری) مد نظردارد .
نقش کالبدی زمین ، نحوه ی مدیریت خردمندانه فضاست . بسیاری از نظریه پردازان ، نقش کالبدی زمین را نظارت بر عمران فضا و دگرگونی بهینه آن بر اثر کاربری مناسب می دانند (سرور ، ۱۳۸۷ : ۱۴۷) .
در رابطه با الگوی استفاده از زمین و توجه به زمین به عنوان یک ورودی و داده ، در تصمیم گیری ها چند رویکرد متفاوت مطرح شده است . در دیدگاه اقتصاد کلاسیک ، زمین به عنوان کالا ، ارزش بازاری بالقوه دارد و می تواند به عنوان وسیله کسب سود استفاده شود . در این مورد ، زمین باید به بهترین و بالاترین حد کاربری اختصاص یابد که از طریق روابط عرضه و تقاضا در یک سیستم بازار متعادل تعیین می شود .
دیدگاه بعدی ، ارزش های اجتماعی استفاده است که بیان کننده ارزشی است که مردم برای آرایش های متفاوتی از کاربری زمین “به عنوان محیطی برای زندگی شان” قایل می شوند این دیدگاه ، کاربری را عاملی تسهیل گر برای دستیابی به الگوهای مطلوب فعالیت و آمال اجتماعی می بینند . سیستم های فعالیت انسان چاپین و واحدهای اجتماعی روح و گیتز این دیدگاه را به خوبی معرفی می کنند . در تئوری های اکولوژیک انسانی ، رقابت اقتصادی بازار مدار برای فضا، شکل استفاده از زمین را مشخص می سازد و در تئوری های مارکسی ، توسعه زمین بر حسب استثمار کارگران از طریق سرمایه داران تبیین می شود در دیدگاه سوم ، ارزش های اکولوژیک از مفاهیم متفاوتی در زمینه نقش محیط زیست طبیعی در حیات انسانی ریشه می گیرد . اورتالانو سه مفهوم در این رابطه را تعیین و تعریف می کند : استفاده کارآمد از منابع طبیعی ، حفظ یکپارچگی سیستم های طبیعی و حفاظت کامل از طبیعت تئوری های اکولوژیک وضعیت های تعادل زیست – محیطی و تهدیدهای مطرح در رابطه با این شرایط را تشریح و توصیف می کنند در طول سه دهه گذشته ، پارادایمی مطرح شده است که نوعی جابه جایی از دیدگاه های کاملاً اقتصادی در مورد استفاده و توسعه زمین ، به سوی رویکردی متعادل تر و کل نگر را نشان داده است و آن رویکرد پایداری کاربری زمین است . سه بعد اصلی کاربری زمین پایدار عبارتند از :
پایان نامه - مقاله - پروژه
بعد معیشتی که به ماندگاری ، قابلیت بهره برداری و استمرار (تداوم) منابع طبیعی در یک افق بلند مدت مربوط می شود ؛ ۲- بعد وابستگی متقابل ، که بروی ابعادی چون ترکیب بندی یا بخش بندی و ارتباطات میان انواع متفاوتی از کاربری زمین توجه و تاکید دارد ؛ ۳- بعد اخلاقی ، که تعهد نسبت به نسل های آینده را گوشزد می کند (قدمی ، فیروز جایی ، مراد نژاد ، ۱۳۸۸ : ۲۲).
۲-۵-۱- نظریه ی توسعه ی پایدار کاربری اراضی :
نظریه ی توسعه پایدار در راستای حمایت از منابع محیطی ارائه شده است . مبانی نظری این رویکرد بر نگهداری منابع برای حال و آینده از طریق استفاده ی بهینه از زمین و وارد کردن کمترین ضایعات به منابع تجدید ناپذیر مطرح است . نظریه ی پایدار جلوگیری از آلودگی محیط ناحیه ای ، کاهش ظرفیت های تولید محیط محلی ، ناحیه ای و ملی ، عدم حمایت از توسعه های زیان آور ، حمایت از بازیافت را مطرح می کند . این نظریه راه رسیدن به این اهداف را برنامه ریز های شهری ، روستایی ، ناحیه ای ، منطقه ای و ملی می داند . به مثابه دیدگاهی راهبردی ، به نقش دولت در این برنامه ریزی ها اهمیت بسیار می دهد و معتقد است دولت ها باید از محیط زیست حمایت همه جانبه ای کنند . این نظریه محیط زیست و فضای سبز و جامعه گیاهی و جنگلی ، تراکم متوسط ، کاهش فواصل ارتباطی ، ایجاد اشتغال محلی ، توسعه متنوع مساکن در مراکز اشتغال ، توسعه شهرهای کوچک ، ساختار اجتماع متعادل ، حمل و نقل عمومی و کاهش ترافیک جاده ای و توسعه منابع را تبیین می کند .
به این ترتیب با اتخاذ سیاست کاربری صحیح و محافظت از زمین ، توسعه پایدار حاصل می شود . ر.یکرد توسعه پایدار به کاربری اراضی از دیدگاه زیست محیطی ، اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی به خصوص ایجاد تعادل و توازن میان ابعاد اقتصادی و ابعاد بوم شناسی ، قبول مسئولیت در قبال سرنوشت انسانی نسل های آینده قابل تبیین است . در واقع توسعه عمران زمین وقتی می تواند پایدار باشد که بتواند هم به نیازهای اقتصادی و مادی و هم به نیازهای اجتماعی و فرهنگی و روانی مردم در حال و آینده پاسخ گوید از این نظر زمین دارای خواص و ویژگیهای کالایی ، فضایی کارکردی ، زیبایی شناختی و فعالیتی است که می باید در برنامه ریزی و مدیریت زمین مورد توجه اساسی قرار گیرد (پرواز پور ، ۱۳۸۹ : ۴۶) .
۲-۵-۲- نظریه نقش طبیعی زمین :
به جهت نقش زمین در تامین رفاه و آسایش عمومی به عنوان یک ثروت عمومی و از طرف دیگر افزایش جمعیت ضروری است ضوابط و مقررات و معیارهای آن در راستای منافع عمومی و حفاظت بهینه و درخور پایدار آن در نظر گرفته شود . در دنیای امروز زمین از مواهب کمیاب بشمار می رود و به همین دلیل بر استفاده از آن میان فعالیت های گوناگون انسان مانند زراعت و باغداری و مرتع و جنگل صنعت و معدن ، شهر و روستا رقابت وجود دارد . در بسیاری از کشورها استفاده از انواع کاربری های طبیعی جزء اصول و برنامه های ملی و منطقه ای محلی است (پرواز پور ، ۱۳۸۹ : ۴۷) .
۲-۵-۳- نظریه ی فون تونن :
تونن اولین کسی بود که تاثیر عوامل اقتصادی را بر سازماندهی مکانی کشاورزی تشخیص داد . فاصله از بازارهای فروش عامل اساسی در تکامل مدل کلاسیک حلقه های بهره برداری از اراضی تونن مبتنی بر یک سیستم حاضر در همه جاست و بهره برداری از اراضی زراعی در هر مکانی داخل این سیستم از طریق درآمد حاصل از اراضی کشاورزی تعیین می شود . اصول نظریه فون تونن بدین شرح است :
تاثیر یک شهر بر حوضه های کشاورزی با عامل فاصله گیری از مرکز شهر تعیین می شود .
نوع تولیدات کشاورزی باتوجه به هزینه حمل و نقل تغییر می یابد .
هزینه حمل و نقل ، عامل تعیین کننده در مکان یابیهای تولیدات کشاورزی به شمار می رود .
در این مدل ، مکانیابیهای تولیدات کشاورزی از باغداری تا پرورش دام و کشت گندم تغییر می یابد .
اساس نظریه وی بر پایه میزان نزدیکی محل تولیدات کشاورزی به بازار تنظیم یافته است .
در این نظریه عامل فاصله از عوامل مهم بشمار می رود . هدف او از عامل فاصله ، بیشتر فاصله اقتصادی است تا فاصله فیزیکی ، هر چند فاصله ی فیزیکی را نیز فراموش نمی کند .
تولیدات کشاورزی روستاهای اطراف تنها در شهر مورد بحث بفروش میرسد .
فون تونن فرضیات مدل خود را در دو مجموعه بشرح زیر بیان کرده است :
مجموعه اول به ماهیت سطح اراضی در یک وضعیت خاص و مجزا مربوط می شد . سطح اراضی ، میدانی غیر محصور و در تمامی جوانب یکنواخت بود .
دومین مجموعه به افرادی مربوط می شد که در این منطقه ساکن بوده .
تونن با این فرصت ها توانست کاهش ارزش اراضی روستایی را با دور شدن از شهرهای مرکزی مانند کاهش بهای اراضی شهری نشان دهد . هر کاربری روستایی مانند هر نوع کاربری زمین شهری دارای منحنی های رابطه قیمت زمین یا اجاره با فاصله از مرکز است . و بر حسب فاصله از شهر موقعیت و مکان مناسب خود را پیدا می کند (پاپلی یزدی ، ۱۳۷۸ : ۱۸۴) .
از نظریه تونن می توان در طرحهایی چون اصلاحات ارضی و یکپارچه سازی اراضی و نیز کاربری اراضی استفاده کرد . البته با وجود کاربرد آن در برنامه ریزی ها و اهمیتی که در بین مکان مرکزی دارد ، کاستی هایی نیز مشاهده می شود :
از جمله میتوان به متراکم شدن کاربری های بدلیل وجود کشت های فشرده تمرکز دامداریها و دیگر ، گسترش دخالت دولتها و آثار سیاست گذاریهای آنان در کاربری زمین و تولیدات مثل مالیات ، اعتبارات و غیره ، استفاده از اراضی حاصلخیز حاشیه ی شهرهای کنونی جهت کاربری های شهری ، اشاره داشت (پاپلی یزدی ، ۱۳۷۸ : ۱۸۶) .
۲-۵-۴- نظریه ی صنعتی کردن روستاها :
این دیدگاه به یک روش برنامه ای منجر می شود و بر این امر تاکید دارد که با توجه به عوامل تولید و وضعیت بازار چه صنایعی می توانند در مناطق روستایی استقرار یافته یا توزیع شوند . هر صنعتی که بتواند در مناطق روستایی استقرار یابد ، صرف نظر از چگونگی تاثیر آن بر روستاییان جزئی از برنامه استقرار صنعت در مناطق روستایی است مسئله صنعتی کردن روستاها هم یک فرایند فرعی و هم وسیله ای برای متنوع کردن و نوسازی اقتصادی روستایی تلقی می شود . انعطاف پذیری راهبردهایی که بر اساس نیازهای توسعه جهت داده می شوند نشانه های بارز این دیدگاه هستند . (پاپلی یزدی ، ۱۳۷۸ : ۲۲۴) .
مسئولان امر اهداف متنوعی را در نظر می گیرند که مهمترین آنها عبارتند از افزایش فرصت های شغلی برای جوانان روستایی ، جلوگیری از مهاجرت ، توزیع عادلانه درامد ، استفاده بهینه از منابع موجود در مناطق روستایی ، شکوفایی استعدادها و خلاقیت روستاییان ، کاهش بیکاری دوره ای و فصلی ، تقویت پایه های اقتصادی در مراکز روستایی ، فراوری تولید کشاورزی محلی و …
در صنعتی کردن روستاها ، همواره تاکید بر صنایع کوچک و متوسط بوده است ، زیرا این نایع توانایی برقراری عدالت اجتماعی ، ارتقاء فرهنگ و تعالی انسان را دارد (پاپلی یزدی ، ۱۳۷۸ : ۲۲۶) .
اگر قرار است موسسات صنعتی کوچکتر نقش مهمی را در توسعه روستایی بازی کنند . باید در دراز مدت قادر به حفظ موجودیت خویش باشند . منظور از حفظ موجودیت ، توان سودآوری و خوداتکایی یک موسسه از نظر سرمایه مهارت های فنی و تکنولوژی است . از طرفی صنایع روستایی می باید با کشاورزی اعم از زراعت ، باغداری ، دامداری و غیره سازگار بوده و زمینه توسعه آنرا فراهم آورد ، بطوریکه افزایش بهره وری ، تولید ، مهارت و اشتغال در بخش کشاورزی را بهمراه داشته باشد . از فواید دیگر صنایع روستایی در ارتباط با کشاورزی می توان به کاهش هزینه حمل و نقل ، حذف واسطه ها ، استفاده از ضایعات ، تقسیم درآد بین کشاورزان به جای تقسیم آن بین شهر و روستا و افزایش ارزش افزوده محصولات کشاورزی پس از فراوری اشاره کرد . در مورد چگونگی اشتغال زایی این صنایع باید اشاره کرد که غالباً صنایعی که در ارتباط با مسائل اجتماعی ، جغرافیایی ، محصولات کشاورزی و دمداری روستا هستند اشتغال بیشتری ایجاد میکنند . به نظر میرسد با توجه صنایع کاربر و صنایعی که به تولیداتن زنجیروار روستا پیوسته است و با دیگر مسائل محل استقرار صنعت روستایی ارتباط دارد ، استقرار صنایع دیگر ، که فاقد چنین خصوصیاتی است ، غیر اقتصادی به نظر می رسد .
ویت ،(۱۹۷۶) در توضیح اهمیت استخدام در صنایع روستایی بین عوامل موثر در عرضه و تقاضا تمایز قایل شد . به نظر او دو نوع کاملاً متفاوت از شرایطی که بر اثر آن مشاغل روستایی ممکن است با مشاغل غیر کشاورزی عوض شود عبارتند از :
موقعی که شغل دافع بوده و فرصت های غیر کشاورزی جاذب تر است .
موقعی که شغل کشاورزی به اجبار رانده شده و بخش غیر کشاورزی با وجود شرایط نسبتاً بد ، فرصتها را بکار گرفته است .
نقش صنایع روستایی در اشتغال زایی جمعیت روستایی زمانی می تواند موثر واقع شود که مشارکت روستاییان در آن اولویت داشته و متناسب و سازگار با جامعه روستایی باشد . طبق تجارب و بررسیهای به عمل آمده ثابت شده است طرحهای که با پتانسل های مناطق و با توجه به فرهنگ و استعداد روستاییان به متقاضیان واگذار شده است و یا به عبارت دیگر ، تمامی جوانب امر در آنها در نظر گرفته شده است و یا به نحوی از انحاء مورد حمایت قرار گرفته ، رشد یافته اند و طرحهای موفقی از کار درآمده اند (پاپلی یزدی ، ۱۳۷۸ : ۲۲۸ ) .
۲-۵-۵- نظریه پیوند سیدمن و دارکو:
کسانی چون سیدمن و دارکو استقرار صنایع جدید را راهبردی می دانند که در نهایت منافع آن به روستاها نیز منتقل می شود و یک سازمان سلسله مراتب مکانی کارآمد را در کشورهای در حال توسعه بوجود می آورد . به نظر آنها صنایع جدید که هر کدام در یک یا چند مرحله تخصص پیدا می کنند ، به پیدایش زنجیره ای از رابطه عرضه صنعتی داخلی و خارجی منجر می شود که آن را پیوند می نامند . صنایع فوق نتایج زیر را به دنبال دارد :
در یک بخش کشاورزی در حال گسترش ، برای مواد خام کشاورزی و مواد غذایی ، بازاری داخلی ایجاد می کنند .
به تخصصی شدن مناطق داخلی و مبادلات ارزی کمک می کنند و از همبستگی به کشورهای پیشرفته می کاهند .
دست کم در پاره ای موارد ، با تولید نهادهای کشاورزی مناسب ، به افزایش ظرفیت تولید کشاورزی کمک چشمگیری می کنند .
مشاغل جدیدی برای نیروی مازاد و بیکار بخش کشاورزی ایجاد می کنند .
موجب تحرک تولید کشاورزی می شوند و به این ترتیب تقاضای بیشری برای تولیدات و خدمات صنعتی در مناطق روستایی ایجاد می کنند (پاپلی یزدی ، ۱۳۷۸ : ۲۳۲ ).
۲-۵-۶- دیدگاه ساماندهی زمین :
این دیدگاه مربوط به اواخر قرن نوزدهم و بیستم است که نخستین قوانین و مقررات مربوط به تفکیک مالکیت اراضی و منطقه بندی می باشد این مقررات اولیه بیشتر به تعیین حدود حقوق مالکیت خصوصی و عمومی ، جلوگیری از سوء استفاده از زمین و حفظ بهداشت و ایمنی و رفاه عمومی در برابر سوانح و خطرات طبیعی و صنعتی معطوف بوده است ( سالار ، ۱۳۸۵ : ۳۴ ) .
این دیدگاه با توجه به مشکلات شهری مانند فقر ، ضعف بهداشت ، مهاجرت گسترده ، جرم و جنایت ، آلودگی صنعتی دخالت دولت را در امر تامین منافع عمومی لازم می داند . در این رویکرد و با وضع قوانینی دولت تلاش دارد در زمینه نحوه استفاده زمین ، مکانیابی صنایع و کاهش استقرار صنایع زیان آور ، ضوابط را وضع و در جهت ساماندهی از آنها دفاع می نماید (حسینی ، ۱۳۸۹ : ۲۸۲ ) .
۲-۵-۷- نگرش سیستمی در بررسی سکونتگاه های روستایی :
به طور کلی جوامع انسانی و ویژگیهای متفاوت عرصه های محیطی آنها مجموعه های یکپارچه و پویایی بشمار میروند که بر اساس کنش متقابل عوامل و نیروهای گوناگون تحت تاثیر قرار می گیرند و در گذر زمان تغییر می پذیرند . با توجه به اصول نگرش سیستمی ، هر فضای سکونتگاهی به عنوان یک واقعیت مکانی ، نه تنها تحت تاثیر نیروها و روندهای درونی بلکه ضمناً از نیروها و روندهای بیرونی نیز به شیوه های مختلف تاثیر می پذیرد . اینگونه تعامل نیروهای درونی و بیرونی از قانونمندیهای حاکم بر همه نظامهای اجتماعی - اقتصادی به شمار می رود . در این چهارچوب ، همه نظامهای جامعه بشری ، اعم از نظام محیطی ، نظام اقتصادی ، نظام اجتماعی و مانند آن به یکدیگر در ارتباط متقابل قرار دارند . هر نظام در برابر نظام های کوچکتر از خود نظام اصلی و در مقایسه با نظام های بزرگتر نظام فرعی به حساب می آید . دگرگونی در چگونگی برخورد با ارزش ها ، یعنی ارزشهایی که گروه های اجتماعی بر اساس آن ویژگیهای محیطی و اجتماعی – اقتصادی را می سنجند ممکن کم و بیش بسرعت تغییرپذیرند ، بدینسان عملکردهای اجتماعی – اقتصادی در معرض تغییر و تحول قرار دارند که خود می تواند روندهای تازه ای را مطرح سازد که به نوبه خود بتواند پس از گذشت زمانی معین به الگوهای پایداری منجر گردد که به علت وجود آنها ، روندهای مکانی – فضایی تحت تاثیر قرار گرفته و در نهایت ساختارهای جدیدی را پدید می آورند ( مشیری و سعید ، ۱۳۸۹ : ۱۰۹ ) .
میان جنبه ای ساختاری و عملکردی نظام های مکانی – فضایی از جمله سکونتگاه های روستایی گونه ای پیوستگی وجود دارد که بر مبنای آن نمی توان و نباید این دو جنبه را جدا از یکدیگر مورد توجه و بررسی قرار داد . بر همین مبناست که معمولاً از ویژگیهای ساختاری – عملکردی نظام مکانی – فضایی سخن به میان می آید . به همین ترتیب و با توجه به نسبی بودن مقیاس ، عرصه های ساختاری – عملکردی را میتوان در انواع گوناگون جماعت های انسانی (یک دهکده یا مزرعه مسکونی) تا عرصه های اجتماعی-اقتصادی معین بیانگر حوضه هایی با انواع واحدهای زراعی همگون از نظر ساختار مالکیت بشمار می روند ، جستجو و مطالعه کرد . حوضه ها یا عرصه های عملکردی و به همین ترتیب ، عرصه های ساختاری ، ممکن است به واسطه تعامل و کنش متقابل نیروها و روند های حاکم ، در کنار یکدیگر پدیدار شوند یا نوعی پیوستگی میان آنها پدید آید . بدین سان مجموعه پیچیده ای نمایان خواهد شد که تنها از طریق روابط و بستگی های متقابل قابل بررسی خواهد بود . توجه و تاکید بر این گونه جنبه ها و ویژگیهای سکونتگاه های روستایی در چهارچوب ها و قانونمندیهای نگرش سیستمی می طلبد تا به همین ترتیب در برنامه های آماده سازی اراضی روستایی ، ضمن توجه به ارتباطات درونی اجزای روستاها ، پیوسته میان اجزای برنامه های آماده سازی که خود شامل فعالیت های مختلف ، بویژه تعیین تکلیف انواع کاربری اراضی است ، نوعی همپیوندی و هم نوایی برقرار گردد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:55:00 ق.ظ ]




 

تاثیر رفتاری

 

مصرف کننده – باور– عاطفه

 

 

 

الف. سلسله مراتب درگیری ذهنی بالا
در سلسله مراتب درگیری ذهنی بالا ابتدا باورها به وجود می­آیند سپس عاطفه و در نهایت رفتار به وجود می آید این طبقه ­بندی تاثیرها همان گونه که از نامش پیداست زمانی رخ می دهد که مصرف ­کننده درحال درگیری ذهنی بالا قرار دارد. در این حالت مصرف کننده فعالیت­های حل مشکلات را افزایش می­دهد. و به شدت به دنبال اطلاعات در مورد کالاها یا خدمات جایگزین می­گردد. در نتیجه باورهای متعددی در مورد جایگزین­ ها شکل می­گیرد. به هر باوری یک بار عاطفی پیوند خورده است و مجموع این باورها نگرش­ها را می­سازند پس از شکل­ گیری باورها و نگرش­ها رفتار سر­می­زند.

 

 

  • سلسله مراتب درگیری ذهنی پایین

 

 

در سلسله مراتب درگیری ذهنی پایین مصرف­ کنندگان ابتدا باورهای خود درباره محصول یا خدمت را شکل می­ دهند سپس به دنبال این باورها به طور مستقیم رفتار استفاده انجام می­ شود. تنها پس از استفاده است که نگرش مصرف­ کنندگان نسبت به محصول ایجاد می­ شود در این روش فرایند استفاده تصمیم ­گیری محدود است. که در آن تنها چند جایگزین صوری در نظر گرفته می­ شود. در نتیجه مصرف کنندگان یاد شده تنها باورهای محدودی را درباره جایگزین­های محصول شکل می­ دهند. افزون بر این به دلیل آنکه آنان جایگزین­ها را ارزیابی نمی­کنند ممکن است هیچ نگرشی شکل نگیرد. در مجموع وقتی مصرف­ کنندگان دارای درگیری ذهنی کم در حال استفاده هستند تمایل دارند در فرایند محدود حل مشکلات درگیر شوند و از میان فرایند شکل­ گیری باور،رفتار و در نهایت شکل­ گیری نگرش عبور کنند.

 

 

  • سلسله مراتب تجربی

 

 

سلسله مراتب تجربی با یک پاسخ نیرومند عاطفی آغاز می شود. سپس رفتار از احساسات نیرومند به وجود می ­آید. در پایان هم باورها برای توجیه­کردن و توضیح­دادن رفتار ایجاد می­شوند. استفاده های بی­برنامه نمونه ­ای از سلسله­مراتب تجربی هستند. در یک استفاده بی­برنامه پس از اینکه احساس مثبت نیرومندی ایجاد شد استفاده انجام می­ شود. اگر از مصرف ­کننده در مورد استفاده سوال شود او قادر است دسته­ای از باور­ها را در پاسخ ارائه دهد در عین حال گفته­های او درباره باور ممکن است برای توجیه کردن تصمیم ابراز شده باشد.
پایان نامه - مقاله

 

 

  • سلسله مراتب تاثیر رفتاری

 

 

در سلسله مراتب تاثیر رفتاری، نیروهای قدرتمند موقعیتی یا محیطی مصرف ­کننده را تحریک می­ کنند تا در کاری درگیر شود بدون این که در آغاز هیچ احساس یا عاطفه­ای درمورد محصولی که قصد خرید آن را دارد به وجود آمده باشد. از این رو رفتار به طور مستقیم و بدون دخالت باورها یا نگرش­ها تحت­تاثیر قرار می­گیرد. وقتی رفتار به طور مستقیم از طریق کنش عوامل محیطی یا موقعیتی ایجاد می شود، سلسله مراتب تاثیرها درباره رفتار یاد شده به وجود می ­آید. این که آیا احساسات یا باورها به دنبال رفتار یاد شده فوق در این سلسله مراتب قرار می­گیرند هنوز به طور قطعی و با یقین پاسخ داده نشده است.
توضیحات بیشتر در مبحث رفتاری در مبحث مدل های پذیرش فناوری بیشتر مورد بحث قرار می گیرد.
2-2-3 سیستم اطلاعات مدیریت
موضوع اين بخش سيستم اطلاعات مديريت مي باشد سيستم اطلاعات مديريت به معني مديريت برپايه اطلاعات مي باشد همانطور که مي دانيم براي مديريت درقرن 21 نمي توانيم از دوعامل چشم پوشي کنيم:
ابتدا استراتژي رقابت؛ و بعدکاهش هزينه ها،  که خود يک سياست رقابت صادراتي مي باشد.براي لحاظ کردن اين دواستراتژي به کاربردن سيستم هاي اطلاعات مبني برفناوري هاي اطلاعت ضروري به نظر میرسد.
مديران امروز، باانبوهي اطلاعات روبرو هستند. اطلاعاتي که به عنوان داده هاي سيستم بايستي پردازش گرديده وقابل فهم، اصلاح، نگهداري وبازيابي گردد. از طرف ديگرسيستم هاي مديريت وابزارهاي کنترل درطول زمان تغييرات زيادي پيدا کرده اند اين تغييرات رامي توان درچهارزمينه کلي عنوان کرد (زاهدی، 1380):

 

 

  • کنترل سنتي

 

 

 

  • کنترل بروکراتيک

 

 

 

  • کنترل کاريزماتيک

 

 

 

  • کنترل اينفورماتيک .

 

 

درساختاهاي سنتي فئودالي، کنترل ازطريق سنت، ادراک واعمال انجام مي شد، مقامات کنترلي به طورسنتي وموروثي به نسلهاي بعدمنتقل مي گرديد وجامعه نيزاين نوع ساختار کنترلي راچون سنت بود مي پذيرفت وبدان گردن مي نهاد. در وضعیت بروکراتیک، کنترل درساختارسازماني تعبيه مي شد، ساختاري که برقانون ومقررات استوار بود وجنبه غيرشخصي داشت وتبعيت از آن الزامي بود. دروضعيت کاريزماتيک، کنترل از طريق رابطه بين رهبرو پيروان اعمال مي گرديد. دراين حالت، رهبران کاريزما، شيوه عمل را انتخاب مي کردند وپيروان نيزازآنها تبعيت مي کردند زيرا آنها را قبول داشتند. در وضعیت اینفوماتیک، کنترل ازطريق نرم افزارها اعمال مي‌شود. مجموعه دانشها وآگاهي هاي تخصصي، بسياررشد کرده است واينفوکراسي مي تواند هرنوع اطلاعاتي را ازطريق شبکه هاي الکترونيکي بدست آورد. ازسيستم هاي خبره، استفاده کند وبه تمامي دانش هاي تخصصي وحرفه اي مجهز شود (زاهدي، 1380).
باتوجه به ويژگي خطيرسيستم هاي اطلاعاتي مديريت، مدير اين سيستم ها هم از ارزش بسيار زيادي برخوردارند. دامنه حقوق پراختي به اين افراد درآمريکا ساليانه 100000تا 300000 دلاراست (مومني، 1372). عملاً کار مدير سيستم اطلاعات مديريت ارائه گزارشات روزآمد واطلاعات مفيد به مدير شرکت يا موسسه براي برنامه ريزي هاي آينده وتصميم گيري مي باشد اين مدير براي گردآوري داده ها وپردازش آنها نياز به سيستم هاي اطلاعاتي ورايانه‌اي وحتي سيستم هاي خبره دارد. پس مديريت سيستم هم بايد ديد مديريتي وسيستمي داشته واز امکانات سيستم هاي اطلاعاتي وفناوري اطلاعات استفاده کند که لازمه اين استفاده، دانش رايانه‌اي و دانش اطلاعاتي مي باشد.
الف. مفاهيم سيستم ها
سيستم، گروهي از عناصر مي باشد که به خاطر خواسته مشترک رسيدن به يک هدف با هم ترکيب شوند (Mcleod, 1998). مثلاً دريک مرکز اطلاعاتي، منابع انساني، رايانه‌اي واطلاعاتي براي رسيدن به هدف مشترک که همان ارائه اطلاعات به کارکنان يا مديران آن موسسه مي باشد باهم ترکيب مي شوند. درهرسيستمي پنج عنصر درونداد، برونداد، تبديل، مکانيسم کنترل ودرنهايت اهداف وجود دارند. بطوريکه حرکت سيستم بطوري است که درونداد  به برونداد، تبديل مي‌شود. دراين ميان مکانيسم کنترل، فرايند تبديل رابراي اطمينان از رسيدن به اهداف سيستم، زيرنظر قرار مي دهد. مکانيسم کنترل توسط حلقه بازخور به جريان منابع متصل مي شود. بطوريکه حلقه بازخورد اطلاعات را از برونداد سيستم کسب مي کند وآن رابراي مکانيسم کنترل قابل دسترسي قرار مي دهد. مکانيسم کنترل، علائم بازخورد را با اهداف تطبيق داده ومنجر به علائمي به عنصر دررونداد مي شود تا وقتي که سيستم لازم است عملياتش راتغيير دهد (Mcleod, 1998).
هر سيستمي مي تواند عمليات خود را کنترل کند. يک سيستم بدون مکانيسم کنترل، حلقه بازخورد وعناصر اهداف، يک سيستم حلقه بازناميده مي‌شود. يک سيستم با سه عنصر کنترل (اهداف، مکانيسم کنترل وحلقه بازخورد) يک سيستم حلقه بسته ناميده مي شود (Mcleod, 1998). وهمانطور که مي دانيم حلقه‌اي که باز باشد، حلقه نيست. حال سيستم ها را از جهت ارتباط با محيط پيرامون خود به دودسته تقسيم مي کنند: سيستمي که با محيط پيرامون خود ارتباط داشته باشد را سيستم باز گفته وسيستمي که با محيط پيرامون خودارتباط نداشته باشد يک سيستم بسته است. البته قابل ذکراست که سيستم کاملاً بسته وجود ندارد. يک زيرسيستم بطور ساده، سيستمي درون سيستم ديگر مي باشد. مثلاً دريک اتومبيل يک سيستم کلي وجود داردبنام اتومبيل وچندين سيستم فرعي وشايد درون آن سيستم هاي فرعي،  سيستم هاي فرعي تري وجودداشته باشند مثلاً موتور خودرو يک سيستم ديگر  است که درون آن هم سيستم ديگري بنام کاربراتور قرار دارد. وقتي که يک سيستمي، جزء سيستم بزرگتر مي باشد، سيستم بزرگتر سوپرسيستم يا فوق سيستم ناميده مي شود. براي مثال سيستم دولتي يک شهر يک سيستم است، امادرعين حال قسمتي ازيک سيستم بزرگتر بنام سيستم دولتي يک استان يا ايالت مي باشد که آن هم خود يک زيرسيستم دولت ملي مي باشد. يک شرکت تجاري يک سيستم فيزيکي مي باشد. اين شرکت ازمنابع فيزيکي تشکيل يافته است. يک سيستم ادراکي، سيستمي است که از منابع ادراکي (فکري) چون اطلاعات وداده ها براي نشان دادن يک سيستم فيزيکي استفاده مي کند. يک سيستم ادراکي عموماً يک تصوير ذهني درذهن مدير مي باشد مانند تصاوير يا خطوطي که برروي يک برگه کاغذ يا درشکل الکترونيکي ذخيره شده دررايانه وجود دارد (Mcleod, 1998).
ب. روش سيستم ها وديدگاه سيستمي
بطورکلي هرموسسه اي براي تداوم جريان کاري خود نيازبه يک ديد سيستمي دارد. ديدسيستمي که همه بخش هاي درونداد وبرونداد وفرآيند تبديل را ازطريق مکانيسم کنترل وحلقه بازخورد ، زيرنظرداشته ويک نوع يکپارچگي درتصميم‌گيري، که لازمه موفقيت يک مؤسسه مي باشد، بوجود مي آورد که اثرات هرتصميم رادرديگر بخش هاي به ظاهر غيرمرتبط هم درنظرداشته باشد. افراد ماهر درحل مسائل کساني هستند که محيط خودرا شناخته وسيستم هاي موثر جمع آوري اطلاعات رابوجود آورند آنان لزوم معيارهاي عملکرد وشبکه هاي ارتباطي خوب را با کارمندان خودتشخيص داده اند. تمام اينها اجزاء پذيرش يک تفکرسيستمي است . اصطلاح مفهوم سيستمي براي نشان دادن اين ديدگاه استفاده مي شود. (مک لويد، 1378، ص136).
حل کنندگان مسائل بازرگاني جزواولين کساني نبودند که به بررسي فرآيند حل مسأله پرداختند. اين افتخار به دانشمندان علوم فيزيکي چون فيزيک‌دانان وشيمي‌دانان ودانشمند علوم رفتاري چون روانشناسان وجامعه شناسان باز مي گردد. اين دانشمندان حل نمودن مسأله رابه عنوان ابزاري جهت انجام آزمايشات کنترل شده مطالعه کردند (مک لويد، 1387، ص 200). مديران براي حل مسائل مربوطه به موسسات نيازمند نوع نگرش وديد سيستمي مي باشند که به روش سيستمي مشهوراست دراين روش اولين اقدام مديردرشکل گرفتن موسسه به عنوان يک سيستم مي باشد درمرحله دوم بايد ازآنجا که هرسيستمي با محيط خود ارتباط دارد، محيط موسسه درک شود. درمرحله سوم سيستمهاي فرعي وزيرسيستمهاي موسسه بايد شناسايي شوند بعدازاين مراحل به فاز تجزيه وتحليل مسأله مي رسيم يعني درمراحل قبلي شناخت کلي وداده هاي موردنياز به دست آمد وهرحال بايد آنها راپردازش کرد. اولين مرحله از اين فاز گذراز سيستم به سطح زيرسيستم مي باشد. دومين مرحله تحليل ترتيبي اجزاء سيستم مي باشد وحال به سومين فاز يعني فاز طراحي وترکيب مي رسيم.  اولين مرحله اين فاز شناسايي راه‌حل هاي گوناگون، دومين مرحله ارزيابي راه حل هاي شناخته شده، سومين مرحله انتخاب بهترين راه حل، مرحله بعدي اجراي راه حل وآخرين مرحله هم پيگيري جهت حصول اطمينان از تاثير گذاري راه حل مي باشد که همان مکانيسم کنترل در روش سيستمي مي باشد. متخصصان مديريت اغلب معتقدند که اگريک مديرسازمان خودرابه عنوان يک سيستم درنظرگيرد، مکانيسم حل مسأله آنها آسانتر وکارآمدتر خواهدبود (Mcleod, 1998). بايد متذکر شد که ايده مشاهده هرچيزي به عنوان يک سيستم، منحصر به اقتصاد نيست. درواقع يک نهضتي براي استفاده از مفهوم سيستم به عنوان يک وسيله فهم بهتر هرپديده اي بوجودآمده است. اين ايده اولين باردرسال 1937 توسط لودويگ وان برتالانفي[3] يک زيست شناس آلماني ارائه شد. او اين روش جديد را که اشاره به فرماليته کردن اصولي که درسيستم ها عموماً بکارمي روند ،چه ماهيت عناصر شکل دهنده يا روابط يا نيروهاي بين آنها، تئوري عمومي سيستم ها، نامگذاري کرد. بعدها درسال 1956 کنث بولدينگ[4] تئوري عمومي سيستم‌ها را به يک روش ديگر ارائه کرد. بولدينگ دورويکرد درتوصيف تئوري عمومي سيستم ها درنظرگرفت (Mcleod, 1998, p.152). حاصل نگرش سيستمي استفاده از مدلهابراي توصيف پديده هامي باشد. يک مدل چکيده چيزي است که يک موجود[5] ناميده مي شود. چهارنوع مدل وجوددارند. فيزيکي، داستان وار، گرافيکي ورياضي، همه اين مدلها به کاربر اجازه فهم بهتر وارتباط برقرار کردن با «موجود» رامي دهد، که ازاين طريق ،ديگر عناصرهم درک مي شوند. يک مدل عمومي سيستم هاي شرکت مي تواند براي تحليل هرنوع سازماني بکاررود، اما نمي‌توان انتظارداشت که يک مدل براي يک سازمان خاصي ساخته شود. ارزش واقعي مدل عمومي سيستم ها، وقتي که فردتازه فارغ التحصيل شده وکارش را شروع کند، آشکار مي شود. مدل به فردبراي تنظيم شرکتش کمک خواهد نمود. درآغاز، هرچيزي تازه خواهدبود:چهره هاي جديد، تسهيلات جديد، واژگان (ترمينولوژي) جديد، هيچ فرد را شگفت زده نخواهد کرد،به اين علت که مدل يک تصوير ذهني ازآنچه مورد انتظاراست رابراي فرد، فراهم خواهدکرد (Mcleod, 1998, p.154,155). بايد به يادداشته باشيم که بهترين سيستم ها درصورتيکه کاربران آن را بکارنبرند توفيقي نخواهد داشت. وامروز سيستم ها و مدلها با ابزارهاي وسيستم هاي رايانه‌اي طرح ريزي شده وبه ندرت از روشهاي دستي براي يک سيستم يا مدل استفاده مي‌شود.
ج. چرخه حيات سيستم
هرزيرسيستمي در سيستم‌هاي هاي اطلاعاتي رايانه‌محور مانند يک ارگانيسم زنده مي باشد:آن متولد مي شود، رشدمي کند،  تا به بلوغ مي رسد، عمل مي کند ونهايت مي ميرد. اين فرآيند تحول چرخه حيات سيستم[2] (SLC) ناميده مي‌شود وشامل مراحل ذيل مي باشد: برنامه ريزي، تحليل، طراحي، اجرا، به کاربردن. دوره حيات يک سيستم مستلزم گذر از مراحل استانداردي  است که هريک به فعاليتهاي مديريتي نيازدارد. سيستم ممکن است به دلايل فني يا ساير اشتباهات ياعدم مطابقت با تغيير محيط کمترمفيد وموثر واقع شود. همچنين احتمال دارد زماني که براي يک سيستم جديد برنامه ريزي مي شود، نقايص زيادترگردد. مرحله نهايي دوره حيات يک سيستم، جايگزيني آن است. طول حيات هريک ازاين مراحل درسيستم ها متفاوت است (رولي، 1380، ص198). البته قابل ذکراست چون که امروزه اکثرسيستم ها بصورت رايانه‌اي طرح ريزي مي شوند ورشد رايانه وفناوري ها واطلاعات وارتباطات زياداست دوره حيات سيستمهاي رايانه‌اي نسبتاً کوتاه مي باشد. اصل اساسي تجزيه وتحليل يک سيستم وطراحي، عبارت است ازتشخيص نيازيک سيستم به تجديد نظرويا جانشيني آن واصل دوم سلسله مراتب واولويت وآمادگي جانشين سازي سيستم قبلي است (مومنی، 1371، ص313). امروز براي نشان دادن چرخه حيات يک سيستم ازمنحني ها استفاده مي کنند وبه آن منحني عمومي حيات يک سيستم مي گويند که اين مدل داراي چهارجزء ومرحله متفاوت است که درکارآيي هرسيستمي تأثير بسزايي دارد (مومنی، 1371، ص 314):

 

 

  • بسط وگسترش[6]

 

 

 

  • رشد[7]

 

 

 

  • اشباع[8]

 

 

 

  • استهلاک[9]

 

 

د. اطلاعات
براي فهم واقعي معني اطلاعات وعدم اختلاط آن باداده ها ماابتدا تعريفي ازاين دو را ارائه مي نماييم:داده ها شامل واقعيتها واشکالي هستند که براي کاربر، بي‌معني مي باشند. وقتي که اين داده ها پردازش شدند تبديل به اطلاعات مي شوند. پس اطلاعات، داده هاي پردازش شده يا داده هايي با معني مي باشند. تبديل داده ها به اطلاعات توسط يک پردازنده اطلاعات انجام مي شود. پردازنده اطلاعات يکي از عناصر کليدي سيستم ادراکي است. پردازنده اطلاعات مي تواند شامل عناصر رايانه‌اي، عناصر غيررايانه‌اي يا ترکيبي ازآن دوباشد (Mcleod, 1998, p.15,16). اطلاعات درسيستم هاي سازماني مختلط انسان وماشين ازمنابع زيرتغذيه مي شود:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:54:00 ق.ظ ]




۲- یکپارچه سازی داده ها : ترکیب منابع متعدد، پراکنده و احیاناً ناهمگن داده ها.
۳-انتخاب داده ها : بازیابی داده های مربوط به عمل کاوش از پایگاه دادها.
۴- تبدیل داده ها : تبدیل داده ها به اشکالی مناسب برای به کار بردن روش های مختلف.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۵- داده کاوی : مرحله ضروری از فرایند KDD است که در آن از روش های مختلف آماری و یادگیری ماشین برای استخراج الگوها استفاده می شود، که شامل مراحل زیر است:
الف- انتخاب استراتژی داده کاوی : رده بندی، خوشه بندی، پیش بینی، تعیین وابستگی.
ب- انتخاب روش داده کاوی : شبکه های عصبی، درخت تصمیم، ماشین های بردار پشتیبان، تقویت کننده تطبیقی، توابع پیش بینی کننده خطی و غیر خطی.
ج- داده کاوی و جستجو برای یافتن الگوی مناسب.
۶- ارزیابی الگوها شناسایی الگوهای جذاب ارائه دانش، براساس معیارهای جذابیت.
۷- ارائه دانش ارائه دانش استخراج شده با بهره گرفتن از تکنیک های نمایش اطلاعات.
شکل ۳-۱ مراحل داده کاوی: ۱.پاکسازی داده ­ها ۲.یکپارچه سازی داده ­ها ۳.انتخاب داده ­ها ۴. تبدیل داده ­ها ۵.تبدیل داده ­ها[۴۰]
در دیدگاه دیگر، داده کاوی به عنوان مجموعه ای از فرآیندها که از تعریف اهداف تا ارزیابی
نتایج را در بر می گیرد، معرفی شده است. مراحل مختلف داده کاوی عبارتند از:
الف- تعریف اهداف تحلیل
ب- انتخاب و سازماندهی داده ها
پ- تحلیل کاوشگرانه داده ها و انجام تبدیلات
ت- مشخص کردن روش های آماری مورداستفاده در مرحله تحلیل
ج- تحیلی داده ها بر اساس روش انتخابی
چ- ارزیابی و مقایسه روش های مورداستفاده و انتخاب مدل نهایی برای تحلیل
ح- تفسیر مدل حاصل و استفاده از آن در فرایند تصمیم گیری.
پیش پردازش داده ها
کیفیت داده ها در استخراج نتایج مطلوب و اطلاعات حقیقی بسیار موثر هستند. پایگاه داده های بزرگ شامل داده های مزاحم، گمشده و ناایستا هستند. به همین جهت برای ارتقاء کیفیت داده ها، لازم است داده ها به صورت مراحل زیر پیش پردازش شوند:
پاکسازی داده ها
برای انجام یک داده کاوی مطلوب لازم است مقادیر گمشده جایگزین شوند، داده ­های مزاحم شناسایی و به نحو مناسب با آنها برخورد و نا ایستایی ها اصلاح شوند.
الف- مقادیر گمشده: داده هایی هستند که به هر دلیلی در هنگام تحلیل داده ها در اختیار تحلیلگر قرار ندارند. در مورد مقادیر گمشده در داده ها بایستی به گونه ای مناسب تصمیم گیری شود به عنوان مثال ممکن است رکورد مربوطه حذف یا به جای آن یک مقدار ثابت، میانگین مقادیر صفت مورد نظر، میانگین نمونه­های مشابه یا محتمل ترین مقدار جایگزین گردد. این جایگذاری ممکن است با بهره گرفتن از رگرسیون یا سایر روش های مدلسازی انجام شود.
ب- داده های مزاحم: انحرافی تصادفی یا غیرتصادفی در یک متغیر اندازه گیری شده هستند، که به عنوان مثال می توانند نتیجه خطای اندازه گیری یا یک اثر پنهان باشند و باید علت وجود یک داده مزاحم به خوبی بررسی و در مورد آن تصمیم گیری شود. خوشه بندی و برازش یک تابع رگرسیونی به داده ها از جمله راه های هموارسازی داده ها هستند.
ج- داده های ناپایدار: این گونه داده ها شامل تغییراتی بی قاعده هستند که تحلیل آنها را دچار مشکل می سازد. برخی از انواع این داده ها را می توان با تبدیل مناسب اصلاح کرد.
یکپارچه سازی داده ها
با توجه به اینکه داده ­ها از منابع مختلف جمع آوری می شوند، ممکن است دارای ناسازگاری هایی مانند تفاوت در مقیاس باشند یا خصیصه­ های مختلف به گونه ای با یکدیگر مرتبط باشند که برخی از آنها بر حسب تعدادی دیگر قابل حصول باشند. در این گونه موارد لازم است داده ها به گونه ای یکپارچه شوند که حتی الامکان دارای کمترین تفاوت باشند و از ورود خصائص مشابه یا تکراری در تحلیل داده ها پرهیز شود. برخی از خصائص زائد را می توان از طریق تحلیل همبستگی کشف کرد. همبستگی بین دو متغیر به این معنی است که می توان اطلاعات یکی را از دیگری به دست آورد و بنابراین حضور هر دوی این خصیصه ها لزومی ندارد.
تبدیل داده ­ها
گاهی برای خلاصه سازی یا بکارگیری روش های تحلیل داده ها، لازم است به یکی از روش های زیر، داده ها به شکلی مناسب تبدیل شوند:
الف- هموارسازی : برای حذف افت و خیز شدید در داده ها از تکنیک های هموارسازی مانند خوشه بندی و رگرسیون استفاده می شود.
ب-انبوهش: نوعی خالصه سازی است که با عملیات جبری بر روی برخی مقادیر و به دست آوردن مقادیر کلی تر اجرا می شوند. به عنوان مثال مقادیر فروش روزانه می توانند به صورت مقادیر ماهانه یا سالانه انباشته شوند.
ج- تعمیم داده ها :با بهره گرفتن از سلسله مراتب مفاهیم، داده های ابتدایی یا سطح پایین مانند سن بوسیله مفاهیم سطح بالاتر مانند جوان، میانسال و کهنسال جایگزین می شوند.
د- نرمال سازی داده ها :داده ها به یک نحوی مقیاس بندی می شوند که در داخل یک محدوده مشخص و کوچک قرار گیرند.
تلخیص داده ها
برای کاهش داده ­ها از تکنیک هایی مانند کاهش بعد، فشرده سازی و مجزاسازی داده استفاده می شود .
وظایف داده کاوی
داده کاوی با همه عظمت و بزرگی خود که امروزه در تمامی موضوعات جهان ورود پیدا کرده است شامل شش عمل و وظیفه مهم است که میتوان بسیاری از مسائل محیط اطراف خود را در قالب یکی از این شش عمل و وظیفه زیر گنجاند [۵] :
دسته بندی
تخمین
پیش بینی
گروه بندی شباهت
خوشه بندی
توصیف و نمایه سازی
دسته بندی، تخمین و پیش بینی همگی داده کاوی هدایت شده هستند که هدف آنها یافتن ارزش یک متغیر هدف خاص است. گروه بندی شباهت و خوشه بندی جزو داده کاوی غیرهدایت شده هستند که در آن هدف، یافتن ساختار پنهان درون داده ها بدون توجه به یک متغیر هدف خاص است. نمایه سازی، عملی توصیفی است که میتواند هم هدایت شده و هم غیرهدایت شده باشد.
دسته بندی
دسته بندی که یکی از معمولترین کارکردهای داده کاوی است، یکی از واجبات بشر است. ما برای و درجه بندی شناخت و برقراری رابطه درباره دنیا، به طور مداوم دسته بندی، طبقه بندی می کنیم. دسته بندی شامل بررسی ویژگیهای یک شیء جدید و تخصیص آن به یکی از مجموعه های از قبل تعیین شده میباشد. عمل دسته بندی با تعریف درستی از دسته ها و مجموعهای از ویژگی­ها که حاوی موارد از پیش دسته بندی شده هستند، مشخص می گردد. این عمل شامل ساختن مدلی است که بتوان از آن برای دسته بندی کردن داده های دسته بندی نشده، استفاده نمود. اشیایی که باید دسته بندی شوند، معمولاً به وسیله اطلاعاتی در جدول پایگاه داده یا یک فایل ارائه می شوند و عمل دسته بندی شامل افزودن ستون جدیدی با کد دسته بندی خاصی است. از جمله تکنیک تکنیک­های درخت تصمیم و نزدیکترین همسایهای دسته بندی می باشند. شبکه های عصبی و تحلیل پیوند نیز در شرایط خاصی عمل دسته بندی را انجام می دهند.
تخمین
تخمین، با نتایج مجزایی که با ارقام پیوسته نشان داده شده ­اند، سروکار دارد. در تخمین، داده ­های ورودی در قالب متغیرهای ورودی مختلف به سیستم داده می­ شود و متغیرهای خروجی آن رقمی مثل درآمد یا تراز کارت اعتباری می­باشد. در عمل تخمین اغلب برای انجام دسته بندی استفاده می­ شود. روش تخمین فواید زیادی دارد که مهمترین آنها، این است که در آن اطلاعات را می توان مطابق تخمین به دست آمده مرتب نمود. مدل­های رگرسیون و شبکه های عصبی از جمله تکنیک­های مناسب داده کاوی برای تخمین می­باشند.
پیش بینی
پیشبینی مانند دسته بندی یا تخمین است با این تفاوت که اطلاعات، مطابق برخی از رفتارهای پیش بینی شده آینده یا ارقام تخمین زده آینده، دسته بندی می­شوند. در عمل پیش بینی، تنها روش برای بررسی صحت دسته بندی، انتظار دیدن آینده است.هر یک از تکنیک­های استفاده شده در دسته بندی و تخمین را می­توان برای استفاده در پیش بینی تطبیق داد، جایی که متغیری باید پیش بینی شود از قبل معلوم است و داده ­های پیشین برای آن وجود دارد. از داده ­های پیشین برای تهیه یک مدل که بیانگر رفتار مشاهده شده کنونی است استفاده می­ شود؛ وقتی این مدل برای ورودی­های کنونی به کار رفت، نتیجه کار، پیش بینی رفتار آینده خواهد بود. بسیاری از تکنیک های داده کاوی در صورت وجود داده ­های مناسب، برای استفاده در پیش بینی مناسب هستند. انتخاب تکنیک به ماهیت داده های ورودی و نوع متغیری که باید پیش بینی شود بستگی دارد.
گروه بندی شباهت یا قوانین وابستگی
گروه بندی شباهت یا قوانین وابستگی برای تعیین ویژگی های همزمانی هستند که در وقوع یک پدیده رخ می دهند. به عبارت دیگر عمل گروه بندی شباهت احتمال وقوع و یا عدم وقوع همزمان ویژگی­ها را تعیین می نماید. به عبارت ساده تر عمل گروه بندی شباهت تعیین می کند که چه چیزهایی با هم جورند؛ مثال معمول این موضوع تعیین کالاهایی است که با هم در یک سبد خرید قرار می گیرند، چیزی که آن را تحلیل سبد بازار نام دارد. فروشگاه های زنجیرهای خرده فروشی می توانند از گروه بندی شباهت برای تعیین چیدمان کالاها در قفسه های فروشگاه، در یک کاتالوگ و یا صفحه وب فروش اینترنتی استفاده کنند تا اقلامی که اغلب با هم خریده می شوند در کنار هم قرار گیرند. از گروه بندی شباهت می توان برای تعیین شرایط فروش­های متقابل و همزمان و همچنین برای طراحی بسته بندی­های جذاب و یا دسته بندی محصولات و خدمات استفاده کرد .
خوشه بندی
خوشه بندی به عمل تقسیم جمعیت ناهمگن به تعدادی زیرمجموعه ها یا خوشه های همگن گفته میشود. وجه تمایز خوشه بندی از دسته بندی این است که خوشه بندی به دسته­های از پیش تعیین شده تکیه ندارد. در دسته بندی بر اساس یک مدل هر کدام از داده ­ها به دسته­های از پیش تعیین شده اختصاص می­یابد؛ این دسته ها یا از ابتدا در طبیعت وجود داشته اند مثل جنسیت، رنگ پوست و … یا از طریق یافته­های پژوهشهای پیشین تعیین گردیده­اند. در خوشه بندی هیچ دسته از پیش تعیین شده وجود ندارد و داده ­ها صرفاً براساس تشابه گروه­بندی می­شوند و عناوین هر گروه نیز توسط کاربر تعیین می­گردد. خوشه بندی معمولاً به عنوان پیش درآمدی برای به کارگیری سایر تحلیل­های داده کاوی یا مدلسازی به کار می­روند.
نمایه سازی
گاهی اوقات هدف داده کاوی، تنها توصیف آن چیزی است که در یک پایگاه داده­ای پیچیده در جریان است. نتایج نمایه سازی درک ما را از مردم، محصولات یا فرآیندهایی که داده ­ها را در
مرحله اول تولید کرده ­اند افزایش می دهد. توصیف خوب رفتار، اغلب توضیح خوبی هم به همراه دارد؛ یک توصیف خوب حداقل نشان می­دهد چه زمانی می­توان انتظار یک توضیح مناسب را داشت. درخت­های تصمیم ابزار مفیدی برای نمایه سازی می­باشند؛ قوانین وابستگی و خوشه بندی را نیز می توان برای نمایه سازی ها استفاده نمود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:54:00 ق.ظ ]




۱-۱۰- روش گردآوری داده ­ها
از آنجایی که روش گردآوری داده ­ها، روش کتابخانه­ای- میدانی می­باشد، بر همین اساس، تحقیق حاضر نیز برای گردآوری و تدوین ادبیات تحقیق و بررسی سوابق مربوطه از روش کتابخانه­ای استفاده گردید. بدین منظور از کتب و مقالات موجود در کتابخانه ­ها و همچنین پایان نامه­ های فارسی و لاتین استفاده شده است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
همچنین، در این تحقیق با تعدادی از اساتید، متخصصین و صاحب­نظران خبره، نیز در زمینه موضوع مربوطه مصاحبه ­هایی ساختاریافته انجام گرفت. در نهایت جهت جمع­آوری داده ­ها، پرسشنامه­هایی به کار گرفته شد.
۱-۱۱- روش­ها و ابزارهای مورد استفاده در تحقیق
به منظور تجزیه و تحلیل داده ها بدست آمده از پرسشنامه، از تحلیل عاملی، آمار توصیفی و آمار استنباطی به فراخور هر یک از بخش های پرسشنامه استفاده خواهد شد. از آمار توصیفی به منظور تنظیم داده ها و تعیین شاخص های مرکزی، پراکندگی استفاده خواهد شد و از آمار استنباطی برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده خواهد گردید. همچنین جهت تعیین اهمیت و اولویت­ بندی عوامل و مؤلفه­ های تأثیرگذار بر موفقیت کارآفرینان برتر استان هرمزگان از تکنیک­های MADM از جمله AHP و TOPSIS استفاده خواهد شد.
لازم به ذکر است به منظور انجام آزمون­های آماری از نرم افزارهای آماری معروف از جمله SPSS 15.0 و … استفاده خواهد شد.
۱-۱۲- جمع­بندی
در این فصل، نخست به بیان مسأله و ضرورت انجام تحقیق پرداخته شد. سپس با توجه به ضرورت و اهمیت انجام تحقیق، اهداف پژوهش بیان شد. همچنین در ادامه به کاربرد نتایج حاصل از انجام تحقیق اشاره شده و سؤالات پژوهشی که این تحقیق درصدد پاسخگویی به آنها می‌باشد، مطرح گردید. در این راستای اهداف پژوهش، نوع و روش انجام تحقیق، جامعه آماری تحقیق وابزار جمع‌ آوری داده‌های مورد نیاز که محقق را در رسیدن به اهداف تعیین شده خویش یاری می‌رساند به همراه قلمرو تحقیق عنوان شد. در نهایت به روش­ها و تکنیک­های مورد استفاده در تحقیق پرداخته شد.
فصل دوم
۲-۱- مقدمه
پس از گذشت سالها از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و رشد آگاهی­ها و دانش در حوزه صنعت و اقتصاد، سئوالات بسیاری همچون درجه موفقیت بعضی از افراد جامعه نسبت به دیگران و علل آن؛ ذهن هر مدیری را در کشور به خود مشغول می کند . شاید به جرات بتوان گفت که این دغدغه مدیریتی هر مدیر مسلمان ایرانی است که در مرحله بلوغ انقلاب اسلامی و کمال مدیریت با آن زندگی می کند .در چنین شرایطی ، باید بتوان برای عرصه های اقتصادی و صنعتی همچون عرصه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و … پاسخی معتبر و بی بدیل یافت .باید بتوان راهبردهای رایج که ملهم از ایدئولوژی افراطی و تفریطی است را تعیین و تبیین نمود .لذا با توجه به تحولات و دگرگونیهای نظام های اجتماعی -اقتصادی و صنعتی عصر حاضر، بدون تردید یافتن راه حل ها و روش های جدید مقابله با مشکلات حادث از تهدیدات گسترده بین المللی که به نوآوری، ابداع، خلق محصولات ،فرآیندها و خدمات جدید بستگی زیاد دارد؛ نیاز بیش از پیش به کارآفرینان را به عنوان موتور حرکت توسعه اقتصادی و صنعتی یادآور می شود .در واقع کارآفرین و بررسی مسائل پیش روی موفقیت آنان عامل اصلی رشد صنعت کشور خواهد بود. لذا با توجه به فرایند تغییر و تحول مستمر و پرشتاب در آغاز هزاره سوم میلادی ، از عمده ترین جریان های حاکم بر حیات بشری و از مهم ترین مشخصات بارز آن به شمار می رود و کارآفرین و کارآفرینی اساس و بستر ساز تغییر، تحول و دگرگونی است که دراین خصوص نقش بسیار بنیادین و تعیین کننده ای ایفا می کند.افراد، سازمانها و جوامعی که نتوانند خود را با این تحولات پرشتاب همگام کنند دچار حالت ایستایی، توقف و سکون شده و بی شک در آینده حضور فعالی نخواهند داشت و سرانجام دچار اضمحلال می شوند .در این میان افرادی هستند که در این دریای پرتلاطم انقلاب های پی در پی بر روی موج ها سوار بوده و در زمانی که همگان بر هرج و مرج تناقض و عدم تعادل اذعان دارند ، کارآفرینان به دنبال بدست آوردن فرصتی هستند تا بتوانند با ارائه محصول و یا خدمت جدیدی به جامعه تعادل را برقرار کرده و اوضاع صنعت را سامان بخشد و ارزشی از خود بر جای گذارند.
بهرحال، سرمایه گذاری کارآفرینانه، که شکل غالب و امروزی سرمایه گذاری در بسیاری از اقتصادهای کشورهای جهان است، چه در بخش صنعت و یا دیگر بخش های اقتصادی پویا، اجرای تصمیمی است که در قسمت های انتهایی فرایند کارآفرینی اتخاذ می شود و نیروی محرکه آن فرد کارآفرینی است که فرایند سرمایه گذاری را با تلاش مضاعف خود به پیش می برد. با نگاهی اجمالی به کارآفرینان ایرانی که کسب و کارهای بسیار موفقی را در داخل و بویژه در خارج از کشور، راه انداخته و هدایت می کنند، به نظر نمی رسد، که تعداد یا درصد کارآفرینان بالقوه ایرانی ناگهان کاهش یافته باشد، بلکه ظن قوی­تر آنکه عدم توجه به عوامل موثر در موفقیت کارآفرینان و ایجاد شرایط و بسترهای مناسب توسعه موفقیت­های کارآفرینان باعث بروز میل کاهنده به کارآفرینی شده است. این تحقیق به پاسخ این دست سؤال ها پرداخته است.
۲-۲- کارآفرینی و روند پیدایش آن
واژه کارآفرینی از قرنها پیش قبل از آنکه به زبان امروزی مطرح شود، در زبان فرانسه متداول گردید. این واژه معادل کلمه فرانسوی Enterprendre به معنای «متعهد شدن» و معادل Under Take در زبان انگلیسی می باشد که در سال ۱۸۴۸ توسط جان استوارت میل به کارآفرینی[۴] در زبان انگلیسی ترجمه شد (خنیفر، ۱۳۸۵). در اوایل سده شانزدهم میلادی کسانی را که در کار مأموریت نظامی بودند کارآفرین خواندند و پس از آن نیز برای مخاطرات دیگر نیز همین واژه با محدودیت هایی مورد استفاده قرار گرفت. از حدود سال ۱۷۰۰ میلادی به بعد درباره پیمانکاران دولت که دست اندرکار امور عمرانی بودند، از لفظ کارآفرین زیاد استفاده شده است. کارآفرینی و کارآفرین اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و همه مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریه های خود تشریح کرده اند. ژوزف شومپیتر با ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود در سال ۱۹۳۴ که همزمان با دوران رکورد بزرگ اقتصادی بود، موجب شد تا نظر او در خصوص نقش محوری کارآفرینان در ایجاد سود، مورد توجه قرار گیرد و به همین دلیل وی را «پدر کارآفرینی» لقب داده اند. از نظر وی کارآفرین نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی است(پورداریانی، ۱۳۸۱)
۲-۳- تعاریفی از کارآفرینی
روبرت رونشتات [۵] (۱۹۸۵) معتقد است که کارآفرینی فرایند پویای ایجاد ثروت بیشتر است. این ثروت را افرادی ایجاد می‌کنند که مخاطره بزرگ را برحسب سرمایه، زمان و تعهد شغلی در قبال تعیین ارزش کالا یا خدمات می‌پذیرند. کارآفرین با تأمین کردن و تخصیص دادن مهارتها و منابع ضروری باید به طریقی این ارزش را در کالاها یا خدمات ایجاد کند.
ویلکن [۶] (۱۹۹۲) کارآفرینی را یک متغیر میانجی می‌داند و از ویژگی تسریع‌کنندگی برای تشریح کارآفرینی در توسعه اقتصادی استفاده می‌کند. وی معتقد است که کارآفرینی به عنوان یک تسریع کننده، جرقه رشد و توسعه اقتصادی را فراهم می‌اورد. او چهار دسته از عوامل را برای ظهور کارآفرینی مهم می‌شمارد:

 

    • عوامل اقتصادی: مزیتهای بازار، فراهم بودن سرمایه

 

    • عوامل غیر اقتصادی: مقبولیت کارآفرینی (از نظر فرهنگی)، تحرکات اجتماعی، امنیت و عواملی همچون طبقه اجتماعی، قدرت و کنترل

 

    • عوامل روانشناختی: نیاز به توفیق، انگیزه‌ها و مخاطره‌پذیری

 

    • ترکیب عوامل تولید: به منظور ایجاد تغییر در تولید محصولات و خدمات

 

وسپر (۱۹۸۱) کارآفرینی را فرایند معرفی رقبای مستقل کوچک و بزرگ به شرکتهای فعلی می‌داند و کارآفرین را فردی معرفی می‌کند که رقابت را بالا می‌برد و شرکتهای موجود را به مبارزه می‌طلبد. او به دنبال شکافهای بازار و نیازهای ارضاء شده در بازار، انتقال فن‌آوری، ارائه ایده‌های جدید و اجرای آنها می‌باشد. او سرمایه‌گذاری را ترتیب و مشاغل جدید را ایجاد می‌کند.
از نظر استیونسون و گامپرت [۷](۱۹۸۵) کارآفرینی فرایند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهره‌گیری از فرصتها می‌باشد. از آنجا که کارآفرین هیچگاه بر تمامی منابع لازم تسلط ندارد، دنیال کردن فرصت، مستلزم «پر کردن شکاف منابع» خواهد بود. این فرایند نیز به نوبه خود مستلزم یک رشته انتخابهایی است که می‌بایست به نحوی اتخاذ گردد تا هم به لحاظ درونی با بازار همخوانی داشته و هم به لحاظ برونی با آن متناسب باشد.
۲-۳- تعاریفی از کارآفرین[۸]
تعدادی از تعاریف ارائه شده در مورد کارآفرین به شرح زیر می باشد:
بنا بر تعریف واژه نامه دانشگاهی وبستر[۹] ، کارآفرین کسی است که متعهد می­ شود مخاطره­ های یک فعالیت اقتصادی را سازمان دهی، اداره و تقبل کند (رازلیقی،‌۱۳۸۰)
خریداری نیروی کار و مواد اولیه به بهائی نامعین و به فروش رساندن محصولات به بهائی طبق قرارداد (Bernard, 1700).
کارآفرین فردی است که ابزار تولید را به منظور ادغام آنها برای تولید محصولات قابل عرضه به بازار، ارائه می کند (Cantillon, 1730).
کارآفرین عاملی است که تمامی ابزار تولید را ترکیب می کند و مسئولیت ارزش تولیدات، بازیافت کل سرمایه، ارزش دستمزدها، بهره، اجاره ای و همچنین سود حاصل را برعهده می گیرد (Baptiste, 1803).
کارآفرین پلی است بین جامعه به عنوان یک کل، به ویژه جنبه های غیراقتصادی جامعه و مؤسسات انتفاعی تأسیس شده برای تمتع از مزیت های اقتصادی و ارضاء آرزوهای اقتصادی(cole, 1946).
پیتر دراکر (۱۹۸۵) معتقد است که کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع می کند.
کرشهوف [۱۰] (۱۹۹۴) کارآفرینان را افرادی می‌داند که شرکتهای جدیدی را که سبب ایجاد و رونق شغلهای جدید می‌شوند، شکل می‌دهند. بنابراین کارآفرینان به وضوح مدیر مالکانی هستند که به منظور بهره‌برداری از نوآوریها، شرکتهای جدید و مستقلی را راه‌اندازی می‌کنند. آنها فعالیت خود را با دارایی شخصی خیلی کم و با آرزوی به دست آوردن ثروت هنگفت برای خودشان آغاز می‌کنند.
آلبرو مارتین[۱۱] (۱۹۷۱) در خصوص کارآفرین به نتایج زیر دست یافت:

 

    • فردی که صاحب یک مؤسسه است و یا دستورات مربوط به کار را صادر می‌کند، ضرورتأ کارآفرین نمی‌باشد.

 

    • فردی که مخاطره سرمایه خود را برعهده می‌گیرد ضرورتأ یک کارآفرین نیست، بلکه فقط یک سرمایه‌گذار است. اما فردی که شهرت حیثیت و آبرو یا بخشی از یک سازمان بزرگ را در نتیجه نوآوری خود که از طریق آن شناخته شده است به خطر بیندازد، بعضی از پیش شرطهای کارآفرینی را دارا می‌باشد.

 

    • یک فرد خلاق در معنای هنری یا ادبی ضرورتأ کارآفرین نمی‌باشد. کارآفرین از طریق فکرهای خلاق اقدام به نوآوری نمی‌کند، بلکه از طریق شناختن ارزش فکرها و بهره‌گیری از آنها چیزهای نو را خلق می‌کند.

 

    • لیبنشتاین [۱۲] (۱۹۶۸) کسی را کارآفرین می‌داند که با اجتناب از بی‌کفایتی‌هایی که دیگران (یا سازمانها) دارند به کامیابی دست می‌یابد. ویژگی عمده دیدگاه وی آن است که تأکید می‌ورزد در دنیای واقعیات، کامیابی استثناء است و شکست قاعده می‌باشد. از نظر او کارآفرین کسی است که یکی از فعالیتهای زیر را انجام دهد:

 

    • بازارها را یکپارچه و مرتبط سازد.

 

    • خلاءها و شکافهای بازار را پر نماید.

 

    • با صرف وقت، خود را درگیر تغییرات ساختاری و سازمانی نماید.

 

    • کلیه عوامل را برای تولید و بازاریابی یک محصول مهیا نماید.

 

کی‌یرلوف [۱۳] (۱۹۷۹) سه وظیفه اساسی را برای همه کارآفرینان موفق تعیین کرده است. این وظایف عبارتند از نوآوری (کارآفرین باید فرصتهای تجاری ناشی از تغییرات در تقاضا و فن‌آوری جدید را شناسایی کند)، سرمایه گذاری (توانایی و تمایل به یافتن و فراهم کردن سرمایه مخاطره آمیز برای یک شرکت) و مدیریت (هنگامی که شرکت تأسیس شده است).
کارآفرین فردی است که یک کسب و کار را راه اندازی می کند و یا از طریق روش های نوآورانه، آنرا بهبود می بخشد (Fry, 1993).
کارآفرین کسی است که سیاست گذاری کسب و کار با اوست و به حساب خود ریسک مالی آن را بر عهده می گیرد، موسسه اقتصادی خصوصاً کسب و کاری را که مستلزم ابتکار و ریسک قابل توجهی باشد سازماندهی و اداره می کند و فرصت های بازار را درک و جهت استفاده از آن فرصت ها، سرمایه و دارایی لازم را فراهم می کند(صمد آقایی، ۱۳۷۸)
کارآفرین فردی است که سازماندهی، مدیریت و تقبل ریسک یک کسب و کار را به عهده می گیرد. در سال های اخیر کارآفرینان کارهای زیادی انجام داده اند که لازم است این تعریف توسعه داده شود. کارآفرین فردی است نوآور و توسعه دهنده که فرصت ها را شناسایی و درک می کند و آن ها را به ایده های علمی و قابل عرضه در بازار تبدیل می کند و از طریق صرف وقت،تلاش، سرمایه یا مهارت، ارزش افزوده ایجاد می­ کند و ریسک­های بازار رقابتی را جهت اجرای این ایده­ ها متقبل می­ شود و پاداش این تلاش­ها را نیز دریافت می­ کند(Kuratk & Hodgetts,2001).
لایوسی [۱۴](۱۹۸۲) کارآفرین را چنین تعریف می‌کند: کسی که فرصت بازار را درک می‌کند و سرمایه لازم برای بهره‌برداری را یکپارچه می کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:53:00 ق.ظ ]