کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



 

 

۶۸

 

۵- ضمائم…………………………………………………………………………………………………………………………………………..

 

 

 

۷۱

 

۶- منابع…………………………………………………………………………………………………………………………………………….

 

 

 

فصل اول:
کلیات
(Brassica napus L.) ۱-۱ گیاه شناسی کلزا
کلزا(Brassica napus L.) گیاهی یک­ساله، متعلق به خانواده Brassicacea یا Crucifera و جنس Brassica است و با نامهای rape، Oilseed rape، rapa، rappi، rapeseed شناخته می­ شود. کلزا آلوتتراپلوئید با ۱۹ جفت کروموزوم ۳۸X=4=n2 از تلاقی دو گونه شلغم روغنی(B.compestris/rapa L.) و کلم روغنی (B.oleracea) و دو برابر شدن کروموزم­ها در هیبرید حاصل به وجود آمده است. شکل ۱ که به مثلث یو[۱] مشهور است روابط ژنومی گونه­ های رزاعی جنس براسیکا را نشان می­دهد (کیمبر، ۱۳۷۸).
شکل ۱- ۱ - روابط ژنتیکی گونه­ های دیپلوئید و تتراپلوئید جنس براسیکا (کیمبر، ۱۳۷۸).
از نظر گیاه­شناسی کلزا دارای دو تیپ پاییزه و بهاره است. در شرایط مطلوب عملکرد نوع پاییزه ۲۰ تا۳۰ درصد بیشتر از نوع بهاره است (دهشیری، ۱۳۷۹). کلزا یک گیاه سرمادوست و روز بلند بوده و بهترین رشد آن در دمای°C20-15 می­باشد. کلزا گیاهی است علفی با دوره رشد یک­ساله، شاخه­ های راست و منشعب و دارای ریشه­ای راست که طول و تعداد ریشه ­های فرعی بسته به نوع واریته متفاوت است. گل آذین آن از نوع خوشه است و اغلب گل­ها به رنگ زرد هستند. گل­ها کامل و دارای چهار کاسبرگ، چهار گلبرگ وچهارپرچم بلند و دو پرچم کوتاه، مادگی دو برچه­ای و میوه خورجین است که هر میوه خورجین دارای ۱۵ تا۴۰ بذر کوچک است بذر­های این گونه به رنگ سیاه هستند و نسبت روغن و پروتئین در بذر آن زیاد و مقدار الیاف در کنجاله کمتر است (کیمبر، ۱۳۷۸).
۱-۱-۱ ارقام کلزا
ژنوتیپ­های کلزا را ممکن است بر اساس مقدار اسیدهای اروسیک و اولئیک در روغن و مقدار گلوکوزینولات در کنجاله گروه­بندی نمود. ژنوتیپ­ها و یا گروه های ۱ و۲ را کلزا گویند (خواجه پور، ۱۳۸۳):
۱- ژنوتیپ­ها یا ارقامی که بیش از ۴۵ درصد اسید اروسیک دارند و برای استخراج اسید اروسیک مورد استفاده قرار می­گیرند. امروزه ارقامی را اصلاح کرده ­اند که ۴۵ تا ۵۵ درصد اسید اروسیک و یا مقدار بالایی اسید بهنیک[۲] دارند و از آنها منحصرا” برای استخراج این اسیدها استفاده می­ کنند. روغن خالص این دو اسید (۹۰ تا ۹۵ درصد اسید اروسیک و ۸۵ درصد اسید بهنیک) کاربرد وسیعی در صنعت دارد.
پایان نامه - مقاله
۲- ارقامی که اسید اروسیک آنها پائین است، اما مقدار زیادی اسید اولئیک و مقدار کمی اسید لینولنیک دارند. روغن این ارقام کاربرد وسیعی در صنایع مختلف دارد. یکی از کاربردها، تغییر اسید اولئیک به استرمتیل اولئات و مصرف آن به عنوان سوخت موتورهای دیزل است.
۳- ارقامی که کمتر از ۲ درصد اسید اروسیک در روغن و کمتر از ۳۰ میکرومول گلوکوزینولات در هر گرم کنجاله دارند و در گروه کانولا(canola) قرار می­گیرند. روغن کانولا کاربرد خوراکی داشته و کنجاله آن در تغذیه دام و طیور قابل استفاده است.
در یک تقسیم ­بندی دیگر ارقام کلزا را به ۴ دسته تقسیم می­ کنند (شهیدی و فروزان، ۱۳۷۶):
۱- کلزاهای سنتی[۳]
ارقامی که حاوی ۶۰-۲۲ درصد اسید اروسیک در روغن و ۲۰۵-۱۰۰ میکرومول گلوکوزینولات در هر گرم کنجاله هستند و به [۴]HEAR معروف بوده و امروزه هنوز تولید می­شوند.
۲- ارقام یک­صفر[۵]
معمولا واریته­های کانادایی بوده و حاوی کمتر از ۵ درصد اسید اروسیک در روغن و ۲۰۵-۱۰۰ میکرومول گلوکوزینولات در هر گرم کنجاله هستند. عبارت یک­صفر نشان­دهنده این است مقدار اسید اورسیک آن با کارهای اصلاحی کاهش داده شده است.
۳- ارقام دو­صفر[۶]
نوع تکامل یافته ارقام یک­صفر بوده و حاوی کمتر از ۲ درصد اسید اروسیک در روغن و ۳۰-۱۸ میکرومول گلوکوزینولات در هر گرم کنجاله هستند. عبارت دو­صفر نشان­دهنده این است که علاوه بر اسید اروسیک، مقدار گلوکوزینولات نیز با کارهای اصلاحی کاهش داده شده است. رقم Tower اولین رقم کلزای دو­صفر تولید شده می­باشد.
۴- ارقام سه­صفر[۷]
نوع اصلاح شده ارقام B.compestris بوده و اصطلاحا به آنها “Candle” می­گویند و حاوی حداقل میزان اسید اروسیک می­باشند. این ارقام علاوه بر اصلاح از نظر اسید اروسیک و گلوکوزینولات، از نظر فیبر نیز اصلاح گردیده­اند.

الف
ب
شکل ۱-۲- تصویری از گیاه کلزا: الف) گل، ب) گیاه (Foto © M.Wiora).
۱-۱-۲ کلزا و اهمیت اقتصادی آن
دانه­ های روغنی پس از غلات، دومین ذخایر غذایی جهان را تشکیل می­ دهند. این محصولات علاوه بر دارا بودن ذخایر غنی اسید چرب، حاوی پروتئین نیز می­باشند (Raymer, 2002). روغن­های خوراکی و کنجاله­های مغذی پروتئینی که حاصل فرایند روغن­کشی از دانه­ های گیاهان روغنی هستند، بخشی از غذای روزانه انسان و دام را تشکیل می­ دهند. علاوه بر این دانه­ های روغنی مصارف صنعتی، دارویی نیز دارند .(Adamsen and Cofflet, 2005)کلزای روغنی مهم­ترین گونه زراعی جنس براسیکا می­باشد و به احتمال قوی فرم وحشی آن به اروپا و آفریقای شمالی محدود می­ شود (کیمبر، ۱۳۷۸). کلزا در قرن ۱۹ به عنوان منبعی برای روغن­کاری موتور بخار استفاده می­شده و بخاطر مقادیر بالای گلیکوزینولات و طعم تند آن کمتر به عنوان غذای حیوانات و انسان مورد استفاده قرار می­گرفت. کلزای اصلاح شده دارای گلیکوزینولات کمتر و روغن خوش طعم­تری می­باشد. تولیدکنندگان آن اتحادیه اروپا، کانادا، ایالت متحده آمریکا، استرالیا، چین و هند می­باشند (Mollers, 2002). طبق بررسی­های بخش کشاورزی ایالت متحده آمریکا، کلزا سومین منبع روغن گیاهی در جهان در سال ۲۰۰۰ بعد از روغن سویا و نخل روغنی می­باشد (Albarrak, 2006). روغن کلزا حاوی اسید های چرب امگا ۶ و امگا ۳ به نسبت ۱:۲ است. روغن کلزا یکی از مهم­ترین روغن­های مفید برای قلب است و گزارش شده که میزان کلسترول و سرم تری گلسیرید را کاهش می­دهد و مانع به هم چسبیدن پلاکت­ها می­ شود. روغن Brassica napus L. بیشتر به شکل مارگارین و روغن سالاد مورد مصرف انسان می­باشد (۲۰۰۲ Mollers,). روغن این گیاه به علت دارا بودن کلسترول پایین، داشتن خاصیت آنتی اکسیدانی و اثرات بیولوژیکی مفید و ضدسرطان، برای سلامتی انسان مطلوب می­باشد ((Syed et al., 199. در سالهای اخیر، تولید کلزا به علت سازگاری آن به شرایط آب و هوائی مختلف مورد توجه است و نواحی کاشت آن از ۱۹۰۰۰ هکتار در سال ۲۰۰۰ به ۲۸۰۰۰ در سال ۲۰۰۶ افزایش یافته است (et al., ۲۰۰۷ Fanaei). دانه­ های روغنی کلزا با میانگین روغن ۴۰ درصد (براساس وزن خشک دانه)، برای مصارف روغن و غذا بکار می­رود و کنجاله آن به عنوان تغذیه دام استفاده می­ شود (McGregor, 1995 Kimber and). تولیدات جهانی روغن کلزا بالاتر از سویا وآفتابگردان است (Flagella et al., ۲۰۰۰). پارامترهای ژنوتیپی و محیطی مقدار و کیفیت روغن کلزا را تعیین می­ کنند (Flagella et al., ۲۰۰۲). با توجه به مصارف خوراکی و صنعتی و افزایش سطح زیر کشت آن در ایران و نقش مهمی که این محصول می ­تواند در کاهش وابستگی به خارج از کشور در زمینه واردات روغن گیاهی داشته باشد، افزایش میزان عملکرد این محصول مورد توجه قرار گرفته است.

ب
الف
شکل۱-۳- تصاویری از گیاه کلزا: الف) مزرعه کلزا، ب) بذر کلزا Foto © M.Wiora)).
۱-۲ تنش خشکی
در میان تنش­های مختلف که رشد ، متابولیسم و عملکرد گیاهان را در محیط­های طبیعی تحت تأثیر قرار می­ دهند، خشکی مهم­ترین عامل غیر­زنده­ای است که تولید محصولات کشاورزی را محدود می­سازد و ۴۰ تا ۶۰ درصد از اراضی کشاورزی جهان را تحت تاثیر قرار می­دهد ( .(Bery, 1997; Reddy et al., ۲۰۰۴
با وجود این که آب از فراوان­ترین ترکیبات روی زمین بوده و دو سوم از سطح زمین را آب فراگرفته، اما در بخش
عمده­ای از جهان کمبود آب، عامل محدود­کننده تولید محصولات کشاورزی شناخته می­ شود(Khajeh hosseini and Powell, 2003).
نقش آب در گیاهان عبارت است از:
۱- به عنوان یک یک ماده ساختمانی با هزینه متابولیکی خیلی کم عمل می­ کند.
۲- به عنوان یک محیط جهت انجام واکنش­های متابولیکی متابولیسم عمل می­ کند.
۳- کاهش نوسانات درجه حرارت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 02:34:00 ق.ظ ]




 

    •  

 

 

 

        • دیگر پارامترهای ژنتیکی

       

       

 

دیگر پارامترهای لازم عبارتند از:
تعداد جمعیت: ۱۰
احتمال جهش: بین ۰۱/۰ تا ۲/۰
احتمال آمیزش: بین ۸/۰ تا ۹۹/۰

 

    • مزایا

 

مسأله یافتن پایانه‏ها بر روی دو شهر تهران و تبریز با بهره گرفتن از الگوریتم ژنتیک اجرا شد. در مورد شهر مشهد زمان حل، با استفاده الگوریتم ژنتیک به ترتیب حدود ۸، ۴۸۵ و ۱۲۰۰ برابر سریعتر از روش‏های گرم و سرد کردن شبیه‏سازی شده، شمارش ضمنی و شاخه و کران اجرا شد. ابعاد شبکه شهر تهران حدود ۵ برابر شهر مشهد است، لذا مکان­ یابی پایانه ­های اتوبوس­رانی با بهره گرفتن از روش شاخه و کران (با بهره گرفتن از نرم‏افزار GAMS) مستلزم تقسیم کردن شهر به چند زیر ناحیه است. این مسأله بدون نیاز به تقسیم‏بندی با بهره گرفتن از الگوریتم ژنتیک حل شد که زمان اجرای آن ۳۰ برابر کمتر و میانگین دقت جواب نیز بیشتر از روش گرم و سرد کردن شبیه‏سازی شده است.

 

    • معایب

 

زمان مکان­ یابی پایانه‏های شهر مشهد برای تعداد پایانه‏های برابر با ۱، ۲ و ۳، با بهره گرفتن از الگوریتم ژنتیک، بیشتر از زمان حل مسأله مذکور با بهره گرفتن از روش شمارش ضمنی است. همچنین زمان حل، برای تعداد پایانه‏های برابر با ۲۰ با بهره گرفتن از الگوریتم ژنتیک بیشتر از زمان حل، با بهره گرفتن از دیگر روش‏ها است.
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

        1. مکان‏یابی جایگاه‏های عرضه سوخت

       

       

 

نوبخت و همکارش در سال ۱۳۹۰ [۸] به مکان‏یابی جایگاه‏های عرضه سوخت پرداخته‏اند. پروژه تعیین تعداد و محل مناسب قرار‏گیری جایگاه‏های عرضه سوخت با بهره گرفتن از مدل برنامه‏ ریزی ریاضی است. در این تحقیق شهر مشهد برای مطالعه انتخاب شد. برای مکان‏یابی یک جایگاه عرضه سوخت، پارامترهای متعددی از قبیل فاصله طولی، فاصله زمانی، زمان‏های اتلاف شده، ارزش زمین و غیره را می‏توان مورد بررسی قرار داد، اما بررسی هر یک از عوامل فوق مستلزم انبوهی از آمار و اطلاعات است. از آنجاکه در خصوص محدوده مورد مطالعه محدودیت داده وجود دارد، این مطالعه به بررسی فاصله طولی (مسافت) محدود می‏شود. همچنین آمار و اطلاعات موجود بر اساس مطالعات جامع حمل و نقل شهر مشهد بوده که آن مطالعات شهر مشهد را به گونه‏ای تقریبا همگن (از نظر جمعیت، تراکم و حجم سفرها) ناحیه‏بندی کرده است.
در این مدل برای هر یک از نواحی محدوده مورد مطالعه کمیتی به نام پتانسیل تعریف می‏شود که نشان دهنده ارزش هر ناحیه بدون درنظر گرفتن نواحی اطراف برای احداث جایگاه است. همچنین برای در نظر گرفتن تاثیر نواحی مختلف بر یکدیگر، به هر زوج (i,j) از ناحیه‏ها کمیتی به نام «شاخص تقاضا» نسبت داده می‏شود که بیانگر کسری از پتانسیل موجود در ناحیه j برای خدمت گرفتن از یک پمپ بنزین در ناحیه i است. میزان خدمت‏دهی یک پمپ بنزین به نواحی پیرامون آن با افزایش فاصله نواحی از پمپ بنزین کاهش می‏یابد.

 

    • پتانسیل هر ناحیه

 

پتانسیل به نوعی مرتبط با تعداد وسایل نقلیه موجود است. به عبارت دیگر هر چه تعداد وسایل نقلیه موتوری موجود در یک ناحیه بیشتر باشد، آن ناحیه از پتانسیل بیشتری برای نیاز به سوخت و در نتیجه احداث جایگاه پمپ بنزین برخوردار است. اما خودروهای موجود در یک ناحیه ممکن است در تملک ساکنین آن ناحیه باشند و یا به علت انجام سفر در آن ناحیه حضور یافته باشند. پس لازم است ترکیبی از تعداد خودروهای ثابت )تحت تملک ساکنین( و خودروهای متحرک )سفرهای تولید و جذب شده( را به عنوان پتانسیل در نظر بگیریم. از آنجا که تعداد خودرو و تعداد سفر از یک جنس نیستند، برای ترکیب دو عامل از دو مفهوم سهم عوامل ثابت و سهم عوامل متحرک استفاده می‏شود.

 

        •  

       

       

 

 

 

          • سهم عوامل ثابت

         

         

     

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:34:00 ق.ظ ]




عارف زیستن این دنیا را مرگ می داند.بنابراین برای رسیدن به زندگانی واقعی باید از این زندگی مرد.مردن او برای زندگی و زنده ماندن است. در حقیقت این مرگ برای زندگی است، نه برای نابودی کلی:
پایان نامه - مقاله - پروژه
چون زیستن تو مرگ تو خواهد بود نامرده بمیر تا بمانی زنده
(مختار نامه، ص۱۲۵)
مرگ و تعالیم اخلاقی (یادکرد مرگ و اخلاقیات)
ادبیات ما، ادبیات تعلیمی است که سرشار از پند و اندرزهای حکیمانه.یکی از ابزارهای تعلیم و تربیت شعرا در ادبیات،مرگ است.مرگ همواره دست مایه ایی برای پرهیز از غفلت و غوطه ور شدن در شهوات و نفسانیات و توصیه به نیکویی و انجام عبادات بوده است.
مرگ در پیش و حساب از پس و دوزخ در راه به چه شادی خرفا خندۀ بسیار کنی
(عطار، دیوان، ص۶۷۰)
در نظر عارف، یاد مرگ باعث پرهیز از غفلت و بی خبری می شود.در این صورت انسان کمتر به شادی و خنده می پردازد.چرا که شادی و خنده ناشی از غفلت یا غفلت آور است.(یاد مرگ خنده زداست). انذار از مرگ برای عطف توجه به ناپایداری دنیا و زود گذری عمر و بهره گیری بهینه از وقت و فرصت است.
تو خفته ای ز دیر گه و عمر در گذر تو غافلی ز کار خود و مرگ در قفا
(عطار، دیوان، ص۷۰۷)
توصیه به اندیشه کردن از مرگ یا جنبۀ اغرایی دارد یا جنبۀ ارهابی. یا برای باز داشتن از غرور و تکبر و ظلم است یا برای تشویق به انجام اعمال پسندیده و خیر است.بنابراین بیشتر در جهت تربیت و سامان دهی اخلاقی است:
اندیشه کن از مرگ که شیران جهان را از هیبت شمشیر اجل زهره دریده است
(همان، ص۷۴۱)
شاید تنها ترس از مرگ باشد که انسان را از خیلی چیزها بازداشته است و به خیلی چیزها باورمند کرده است.این نوع ترس از مرگ که شاعران بزرگوار ما بیشتر از مرگ برای آن استفاده می کنند،ترس از عقوبت و مجازات های پس از مرگ است که ابزار انذار شده است. در مقابل مرگ همه چیز در نظر انسان فاقد ارزش است.در واقع ارزش و اعتبار آنها تنها زمانی است که فرد از مرگ غافل و بی خبر باشد.امّا زمانی به مرگ بیندیشد همه چیز رنگ می بازد:
ملک عالم را نظامی نیست در میزان مرگ سنجدی سنجد اگر خود فی المثل صد سنجد است
(همان، ص۷۴۸)
نصایح و اندرزهایی که با مرگ صورت می گیرد برای پرورش خصلت های پسندیدۀ فردی در جامعه و زندگی است.مخصوصاً برای بازداشتن از ظلم و زیاده خواهی هایی که باعث ظلم به دیگران می شود و منع از غوطه وری در نفسانیان و شهوات. یکی از مواردی که شاعران همواره برای بازداشتن از تکبّر و خود بزرگ بینی افراد استفاده کرده اند، ناتوانی و محکومیت آنها در برابر مرگ است مرگ برای افراد متکبر و ظالم نهایت ضعف و خواری است.
نه ای سندان و گر سندان و پتکی چو مرگ آید برهواری بلنگی
(اسرار نامه، ص۱۹۲)
نیستی در پنجۀ مرگ ار ز سنگ و آهنی گُردتر از رستم و رویین تر از اسفندیار
(عطار، دیوان، ص۷۸۰)
همواره یاد مرگ کردن و هراس آنرا در دل داشتن، نوعی خردمندی تلقّی شده است که بر هیأت و رفتار بیرونی انسان تأثیر می گذارد.یکی از معیارهای انسان شناسی و ارزش گذاری های اخلاقی عرفا و در کل شاعران،مرگ و یادکرد آنست.مثلاً فروتنی و تواضع که حالات متفکرانه ایی به شمار می روند از خصلتها و نتایج مرگ اندیشی قلمداد می شوند.در مقابل تکبّر و غرور نشانه ایی از یاد مرگ نکردن و غفلت از آن است:
نرگس چون چشم داشت پست شد از بیم مرگ سرو که آزاده بود گشت ز غفلت بلند
(عطار، دیوان، ص۷۵۶)
از این مورد می توان به عنوان تأثیر مرگ اندیشی بر رفتار و هیأت بیرونی اخلاق فردی نام برد.چرا که رفتار و کردار یک آدم مرگ اندیش با دیگران متفاوت است که نمونه بارز آن عزلت گزینی و ترک اجتماعات است که در بین عرفا چشمگیر و رایج بوده است.مرگ بیداری است. بیداری از یک عمر غفلت و بی خبری و پی بردن به اشتباهات زندگی که عمر گرانمایه در راه آنها تلف شده است.شاید در هنگام نزدیک شدن به مرگ، انسان از عمری زندگی پشیمان شود؛ چرا که به غفلت های خویش پی می برد. به همین سبب است که همواره به مرگ اندیشی توصیه شده است.انسان تا زمانی که مرگ را نزدیک نبیند یا یادی از مرگ نکند، به بازنگری و مرور اعمال و پندارهای خود نپردازد. از این روست که انسان در مرگ اندیشی به یاد گذشتۀ زندگی و بازبینی اعمال خود می افتد.زمانی به خصلت های ناپسند و خوی های اژدها صفت خود پی می برد که به مرگ بیندیشد:
در پوست هزار اژدها خفته تو راست چون مرگ در آید همه بیدار شوند
(مختارنامه، ص۱۴۶)
در مرگ اندیشی فرد به نقد و بررسی زندگی و کردارهای خویش می پردازد. به همین سبب است که از مرگ برای تنبیه و غفلت زدایی بهره گرفته اند:
چندان که ز مرگ می بگویم دل را تنبیه نمی افتد این غافل را
(همان، ص۱۸۷)
مرگ آینه ای برای آگاهی به اشتباهات و کارهای ناشایست خویش است. اگر مرگ نبود برای انسان مهم نبود که زندگی او چه طور می گذرد یا باید بگذرد. امّا وجود مرگ باعث شده است که فرد برای زندگی اش برنامه داشته باشد. برای او مهّم است که زندگی اش چگونه باید بشود.مرگ اندیشی نوعی بازگشت به زندگی برای بازبینی وقایع و کارهای است که فرد در طول عمر خویش انجام داده است.
اندیشۀ مرگ و یاد آن، سازندۀ رفتار و کردار آدمی است. باید و نبایدهایی که فرد برای خود قائل است در افراد مرگْ اندیش بیشتر از افرادی است که چندان به مرگ نمی اندیشند. مرگ برای افراد مرگْ اندیش باید و نباید طرح می کند.فرد خود را موظف به رعایت اصول و قوانینی می کند که در مرگ اندیشی بدانها آگاهی یافته است.خود مرگ بزرگترین منع کننده و بازدارنده است.بازدارنده از خیالات و آرزوهای دور و دراز و ممانعت از زیاده خواهی و حرص و آز که محرّک هایی برای ظلم و ستیزه جویی اند:
هر که او یکدم ز مرگ اندیشه داشت چون تواند ظلم کردن پیشه داشت
(مصیبت نامه، ص۹۲)
” پرواز را به خاطر بسپارِ”[۹۱] فروغ نیز همان یادکرد آدمی از روز مرگ خویش است. انسان هنگامی که به مرگ خویش می اندیشد، حالت گرفتگی خاطر متفکرانه ای پیدا می کند که گویی جریان زندگی خود را مرور می کند و هستی خویش را به یاد می آورد.
ترس از مرگ
اندیشۀ مرگ وقتی بر ذهن و فکر انسان وارد شود،تمام غم و شادی های دنیایی فرد رخت برمی بندد.تنها یک چیز باقی می ماند،آنهم بیم مرگ است:
چون مرگ در رسید مقامات خوف رفت وز بیـم مرگ لرزه بر اعضا دراوفتاد
بـر خـویـشتن بـلرز اگرچه ز بیم مرگ آتـش بـه مغز صخرۀ صـما دراوفتاد
(عطار، دیوان، ص۷۶۰)
بیم مرگ مهمترین موضوعی است که در باب مسئلۀ مرگ، انسان با آن روبروست.امّا سؤال اینجاست که بیم مرگ بخاطر چیست؟ انسان برای چیست که اینهمه از مرگ می ترسد؟ برای رفع ترس از مرگ است که انسان خود را هیچ می انگارد.وقتی مرگ در زندگی باشد،بود و نبود انسان چه تفاوتی دارد؟ گویی انسان نه برای این زندگی آفریده شده است، بلکه برای حیات پس از مرگ خلق شده است. یادکرد مرگ آگاهی بخش است. آگاهی به اینکه فرد خود را محدود بداند یا به محدودیت خود معرفت یابد. به همین جهت است که در مرگ اندیشی انسان به هیچ انگاری (ناچیز انگاری) خود می رسد و بود و نبود خود را بی تفاوت و بی اهمیت می داند. منزلت او در دنیا به اندازۀ خللی است که نبود او در دنیا ایجاد می کرد! شاید دردمندانه ترین و در عین حال حقیرانه ترین نگاه به خویشتن(در کل انسان) بیان شیخ نیشابور باشد که می گوید:
چه کم شود چه بیش گر از تند باد مرگ یک شبنم ضعیف به دریا در اوفتاد
(عطار، دیوان، ص۷۶۰)
چه کم شود چه بیش گر از تند باد مرگ موری بمرد در همه اقصای بحر و بر
(همان، ص۷۶۹)
این صدای فکر تمام انسانهاست که گاهی با خود فکر می کنند؛ اگر او نبود زندگی چه کم داشت، حالا که هست چه چیزی به زندگی اضافه شده است و اگر دیگر نباشد و برود چه چیزی کم می شود.این طرز تفکّر و نگرش ناشی از جهان بینی است محوریت آن با حقیقت مطلق ، ثابت و تغییر ناپذیر است که فرد برای خود یا انسان های دیگر هیچ نقشی قائل نیست یا حداقل آنرا در حاشیه و سایه قرار داده است. البته در بیت امکان اینکه برای نفی تکّبر و غرور و سرکشی و خود بینی باشد نیز هست. ترس از مرگ گاهی مانع از طی طریق معرفت و سلوک روحانی است. در منطق الطیر از زبان یکی از پرندگان، امتناع و خودداری خود از طی طریقت و سیر حقیقت را مرگ می داند.به همین علّت ترس از مرگ بازدارنده از ورود به وادی معرفت دانسته شده است و در عرفان مذموم.از این رو از نگاه شیخ عطار، ترس از مرگ نوعی حجاب و مانعی قلمداد شده است که سالک را حقیقت باید از آن بگذرد.بر همین مبنا می توان استنتاج کرد که رسیدن به حقیقت و معرفت در گرو عدم هراس از مرگ و مرگْ اندیشی است.در ضمن نباید از یاد برد که مرگْ اندیشی خود لازمۀ درک حقیقت خواهد بود.ترس از مرگ عامل بازدارندگی از اندیشیدن و شناخت است.
دیگری گفتش که می ترسم ز مرگ وادی دور است و من بی زاد و برگ
ایـن چـنین کز مرگ می ترسد دلم جـان بـرآیـد در نـخـسـتیـن منـزلم
(منطق الطیر، ص۱۷۴)
انسان از مرگ می ترسد و می هراسد.بنابراین برای غلبه بر این ترس و نجات از آن، دنبال راه حل می گردد.برای این کار نخست باید علّت ترس از مرگ را دریافت،سپس در پی درمان و راه چاره برای مداوای آن برآمد.بهترین عملکردی که انسان در مقابل هراس از مرگ اتخاذ کرده است،آفرینش و خلق مفاهیم و معانی ای است در جهت توجیه مرگ و ضرورت وجوب آن برای خود.شاید مهمترین و مؤثرترین عملی که انسان در برابر هراس از مرگ انجام داده است،تبدیل مفهوم مرگ به زندگی یا حیات دوباره در تصوّرات و اندیشه های خویش است. عدم ترس از مرگ نشانۀ پختگی و اندیشمندی فرد است.همواره به از بین بردن و زدودن ترس و وحشتِ مرگ از خود تأکید شده است:
مرگ اگرچه بس درشت و ظالمست گردن آنرا نرم کردن لازمست
(منطق الطیر، ص۱۷۶)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:33:00 ق.ظ ]




 

شکل (۳-۲) میکرو کنترلر atmega 32 و پورتهای آن

مشخصات میکرو متر استفاده شده در این پایان نامه به شرح زیر می باشد:
حافظه ی Flash (قابل برنامه ریزی) : ۳۲K Bytes
تعداد دفعات قابل پاک کردن و برنامه ریزی دوباره :۱۰۰۰۰بار
حافظه ی EEPROM: 1024 Bytes وحافظه ی SRAM: 2kBytes
اسیلاتور کالیبره شده ی داخلی دارد.
تعداد پایه ها آن ۴۰ عدد است. (PDIP) و تعداد پین های ورودی و خروجی آن ۳۲ عدد است.
منبع تغذیه : برای ATmega32 ، ۴٫۵ - ۵٫۵  ولت است و برای ATmega32L ، ۲٫۷– ۵٫۵ ولت است.
دانلود پایان نامه
فرکانس کاری : برای ATmega32، ۰ – ۱۶ مگا هرتز بوده و برای ATmega32L ، ۰– ۸ مگا هرتز است.
۳-۲-۲ سنسور دماسنج مادون قرمز Mlx90614bci
طبق دستور العمل سنسور مادون قرمز Mlx90614bci باید برای اتصالش به میکرو کنترلر از دو مقاومت و یک خازن استفاده شود. ظرفیت خازن طبق دستور العمل باید ۰٫۱µf باشد. و مقدار مقاومت ها ۱۰ کیلو اهم باشد. همچنین ولتاژ عملکرد این سنسور نیز با ولتاژ کل سیستم فرق می کند که باید به صورت جداگانه تامین شود.
همان طور که قبلا بیان شد این سنسور برای اسکن محیط مورد نظر بر روی یک موتور الکتریکی قرار می گیرد. نحوه اتصال این سنسور با میکرو کنترلر در شکل (۳-۳) نشان داده شده است.

 

شکل (۳-۳) نحوه اتصال سنسور MLX91614 به میکروکنترلر

۳-۲-۳ نمایشگر LCD
برای نمایش دادن اطلاعات مورد نیاز از یک نمایشگر LCD 4*16 کاراکتری استفاده می شود. برای اتصال LCD به میکرو کنترلر از کل پورت A استفاده می شود. روی LCD چهار سطر وجود دارد که بر روی سطر اول دمای محیط بر حسب درجه سانتی گراد نمایش می دهیم، (برای مثال amb : 20) وبرروی سطر دوم دمای شئ را که حس می کند را بر حسب درجه سانتی گراد به نمایش می گذارد، (برای مثال abj : 30) و در صورت یافتن هدف مورد نظر، در سطر سوم پیغام find abject را نشان داده می شود. در سطر چهارم زاویه ای که هدف در آن واقع شده را بر حسب درجه نشان می دهد. (برای مثال angle : 105) در شکل (۳-۴) نحوه اتصال LCD به میکرو کنترلر نشان داده شده است. لازم به ذکر است که استفاده از LCD در این پایان نامه فقط جهت نمایش دادن و ثبت اطلاعات می باشد و در کاربرد واقعی اصلا به آن نیاز نمی باشد.
شکل (۳-۴) نحوه اتصال LCD به میکرو کنترلر به وسیله برنامه پروتئوس
۳-۲-۴ سروو موتور
با توجه به اینکه نیاز است سنسور ۱۳۰ درجه چرخش کند و محیط پیرامون را اسکن کند باید از موتور الکتریکی استفاده شود، موتور های موجود شامل موتور dc و استپر موتور و سروو موتور هستند، ولی با توجه به نیاز به دانستن زاویه در این پایان نامه از سروو موتور استفاده گردید لازم به ذکر است در بعضی از موارد لازم است که مکان و زاویه هدف نیز مشخص گردد. به همین دلیل زاویه هدف نیز در اینجا گزارش می شود.
چون وزن سنسور مادون قرمزی که باید به حرکت در آورده شود بسیار کم است نیاز به سروو موتور بزرگی نیست پس از یک سروو موتور کوچک با دقت بالا استفاده می شود. این سروو موتور micro servo 9g SG90 است که در شکل (۳-۵) نمایش داده شده است.
شکل (۳-۵) الف) شکل و ابعاد سروو موتور sg90
ب) رنگ سیم های سروو و مشخصات طول پالس های آن
این سروو موتور کوچک و سبک است. و قدرت خروجی بالایی دارد. این سرو حدود ۱۸۰ درجه می­چرخد.(۹۰ درجه در هر جهت)، این موتور برای استفاده در جاهایی با محدودیت فضایی، بسیار مناسب است.
مشخصات موتور استفاده شده به شرح زیر است:
وزن: ۹ گرم
ابعاد: ۲۹٫۰۵*۳۰٫۲۰*۱۲٫۲۵ میلیمتر.
گشتاور: ۱٫۸ kgf.cm
سرعت: ۰٫۱ ثانیه / ۶۰ درجه
ولتاژ کاری: ۴٫۸ ولت (۵ ولت)
پهنای باند مرده: ۱۰ sµ
محدوده دما کاری: ۰ درجه سانتیگراد تا ۵۵ درجه سانتیگراد
برای راه اندازی این سروو موتور کوچک نیاز به فرکانس بالا است در حالی که میکرو کنترلر تا ۸mhz را می تواند تامین کند در نتیجه باید از یک وسیله ای برای بالا بردن فرکانس میکرو کنترلر استفاده شود که در این پروژه از یک کریستال ۱۶mhz استفاده شده است. شکل (۳-۶) نحوه اتصال سروو موتور و کریستال خارجی را نشان می­دهد.
شکل (۳-۶) نحوه اتصال سروو موتور و کریستال خارجی به میکرو در پروتئوس
۳-۲-۵ واحد تغذیه
واحد تغذیه ی استفاده شده در این سیستم شامل اجزاء زیر است:
الف) آداپتور: برای تغذیه اصلی از یک اداپتور ۶٫۵ ولت یک آمپر استفاده شده است، اما در برد به دو مدار ۵ ولت و ۳٫۳ ولت نیاز است که برای این منظور از دو رگولاتور استفاده شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:33:00 ق.ظ ]




خداوند متعال، درخواست موسی را پذیرفت و فرمود: «قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَک یا مُوسَی»[۱۰۹] (ای موسی، آن‌چه از ما خواستی، همه به تو اعطا گردید.)
وزیر کسی است که بخشی از بار مسئولیت و وظایفی را که به عهده‌ی سلطان و امیر است، به دوش می‌کشد و با هم‌فکری و نظر خویش، او را کمک کند/ طریحی می‌نویسد: «وزیر سلطان، کسی است که سنگینی (مسئولیت) او را به دوش می‌کشد و با نظر خود، او را یاری می‌کند.»[۱۱۰]
۳) شراکت در امر
یکی دیگر از مقام‌هایی که در قرآن، حضرت موسیg برای هارون درخواست کرد و خداوند او را اجابت فرمود، شراکت در امر است. «وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی»[۱۱۱]
پایان نامه - مقاله - پروژه
اما مراد از امری که خداوند، هارون را در آن با موسی شریک قرار داده چیست؟ ممکن است از ظاهر آیات، چنین استفاده شود که منظور از امر در آیه، امر رسالت است.[۱۱۲] می‌دانیم که هارون، دارای مقام نبوت و رسالت نیز بوده. لذا می‌توان احتمال داد که آیه، به این مقام برای هارون اشاره دارد. اما به مراجعه به احادیث، امکان دیگری نیز در این مورد، قابل طرح است.
ابن عباس، نقل می‌کند که پیامبر اکرمk به خداوند عرض کرد: «اللهم ان نبیک موسی بن عمران سألک فقال: رب اشرح لی صدری و یسر لی مری … الآیه و أنا محمد نبیک أسألک رب اشرح لی صدری و یسر لی أمری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی و اجعل لی وزیراً من أهلی علی بن أبی طالب أخی. اشدد به ارزی و اشرکه فی أمری. قال ابن عباس: فسمعت منادیاً: قد اتیت ما سألت»[۱۱۳] (بار خدایا همانا پیامبر تو موسی بن عمران تو را خواند و عرض کرد: پروردگارا سینه‌ی مرا گشاده گردان و کار مرا آسان کن … تا انتهای آیات را خواند و فرمود: و منم محمد پیامبر تو، به من سعه‌ی صدر عطا کن، کار مرا آسان گردان، عقده را از زبان بگشا تا مردم سخنم را بفهمند. از بین اهل بیتم وزیری برای من قرار بده. (یعنی) علی بن ابی طالی، برادرم را، به او پشت مرا محکم کن و او را در امر من شریک ساز. ابن عباس می‌گوید: شنیدم منادی، ندا کرد: آن‌چه را درخواست کردی، به تو عطا کردیم.)
از این حدیث برمی‌آید که امر مذکور در آیه، رسالت یا نبوت نیست. زیرا پیامبر اکرمk، مسلماً آخرین رسول خداست و پس از ایشان، نبی و رسول خدا نخواهد بود. لذا درخواست رسالت از سوی رسول خداk برای امیرالمؤمنینg صحیح نیست.
اینک برای روشن شدن مراد پیامبرk از امری که شراکت در آن را برای امیرالمؤمنینg درخواست می‌کند، لازم است به روایات دیگری که در این زمینه وجود دارد، رجوع کنیم.
پیامبر اکرمk پس از قرائت آیات سوره‌ی مبارکه‌ی طه، به خداوند عرض کرد: تو به موسی چنین نازل کردی: «سَنَشُد عَضُدَک بِأَخِیک وَنَجْعَلُ لَکمَا سُلْطَانًا فَلَا یصِلُونَ إِلَیکمَا»[۱۱۴] (ما به واسطه‌ی برادرت بازوی تو را قوی می‌گردانیم و برای شما، چیرگی‌ای قرار می‌دهیم که هرگز به شما دست نیابند.)
سپس رسول خداk آن‌چه را حضرت موسیg برای هارون، از خدا خواسته بود، برای امیرالمؤمنینg درخواست کرد.
ابوذر می‌گوید: «فَوَ اللهِ مَا استتم رسول اللهِ الکلمه حَتی نزَل عَلَیه جبرائیل مِن عِندِ اللهِ فَقالَ یا مُحَمدُ اقرَأ قالَ وَ ما أقرَأُ قالَ اقرَأ إِنما وَلِیکمُ الله وَ رَسُولُهُ وَ الذِینَ آمَنُوا الذِینَ یقِیمُونَ الصلاهَ وَ یؤْتُونَ الزکاهَ وَ هُمْ راکعُونَ[۱۱۵]»[۱۱۶] (به خدا سوگند رسول خداk هنوز کلام خویش را به اتمام نرستاده بود که جبرئیل از سوی خدا بر او نازل شد و عرض کرد: ای محمد بخوان، فرمود: چه بخوانم؟ عرض کرد: بخوان: «همانا سرپرست شما، خدا و رسول اوست و کسانی که ایمان آوردند، همانان که نماز را به پا می‌دارند و در حال رکوع، زکات می‌دهند.»)
این احادیث را اهل سنت نیز نقل کرده و معترفند که پیامبر اکرمk در حق امیرالمؤمنینg چنین دعا کرد و خداوند در استجابت دعای رسولش این آیه را در شأن امیرالمؤمنینg نازل فرمود.[۱۱۷]
بر این اساس، روشن می‌شود که مراد از این امر، مقام مولویت و سرپرستی مردم و سلطنت الهی است.
لذا یکی از منزلت‌های هارون نسبت به موسیg شراکت ایشان در حق امر و نهی بر قوم بنی اسرائیل است.[۱۱۸]
۴) نبوّت‏
مقام دیگری که در واقع نخستین مقام حضرت هارون به شمار می‌آید، مقام نبوت است. خداوند در قرآن می‏فرماید: «و ما از رحمت خویش به او (موسی‏g)، برادرش هارون را- که پیامبر بود- عطا کردیم.» «وَوَهَبْنَا لَهُ مِن رَّحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِیًّا»[۱۱۹]
۵) اصلاح امر
مقام بعدی حضرت هارونg که در قرآن به آن اشاره شده، در سوره‌ی اعراف بیان شده است. «و ما با موسی، سی شب وعده گذاشتیم. سپس آن را با ده شب(دیگر) تکمیل نمودیم به این ترتیب میعاد پروردگارش(با او)، چهل شب تمام شد و موسی به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قومم باش و آن‌ها را اصلاح کن و ار روش مفسدان پیروی منما.» «وَقَالَ مُوسَى لأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ»[۱۲۰]
۶) اخوت و برادری و مقام پشتیبانی
حضرت موسیg از خداوند درخواست کرد که: هارون، برادرم را وزیر کن و محکم کن به وسیله‌ی او، پشت مرا. «وَاجْعَل لِّی وَزِیرًا مِّنْ أَهْلِی * هَارُونَ أَخِی * اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی»[۱۲۱]
از این سه آیه، به خوبی می‌توان مقام اخوت و برادری(نسبی) بین حضرت موسی و هارونc و همچنین مقام پشتیبانی را برای حضرت هارونg اثبات کرد.
منزلت‏ها و مقام‏های امیرالمؤمنین علی‏g‏
۱) خلافت و جانشینی
رسول اکرمk مطابق برخی از نصوص حدیث منزلت، به خلافت و جانشینی امیرالمؤمنین علیg تصریح و تأکید فرموده‌اند و تمام مقامات و مناصب حضرت هارونg به جز نبوت را برای امام علیg برشمرده‌اند.
ابن عباس نقل می‌کند: پیامبر اکرمk ضمن تذکر به منزلت امیرالمؤمنینg فرمودند: «هذا علی بن ابی طالب … و الخلیفه علی الأحیاء من أمتی …»[۱۲۲] (این علی بن ابی طالب است که … خلیفه‌ی بر زندگان از امتم می‌باشد …).
پیامبر اکرمk خطاب به حضرت زهراh فرمودند:
… یا فاطمه … أن الله تبارک و تعالی اطلع إلی الأرض اطلاعه. فاختارنی عن خلقه فجعلنی نبیاً. ثم اطلع إلی الأرض اطلاعه ثانیه. فاختار منها زوجک. أوحی إلیَّ ان ازوجک إیاه و اتخذه ولیّاً و وزیراً. و ان اجعله خلیفتی فی أمتی.[۱۲۳]
… ای فاطمه … خدای تعالی نظری از روی عنایت به زمین کرد و مرا برگزید و نبی قرار داد و سپس نظری دیگر از روی عنایت به زمین کرد و همسر تو را برگزید و به من وحی کرد که تو را به ازدواج او درآورم و او را سرپرست امت و وزیر خودم قرار دهم و او را به جانشینی خود در امتم نصب کنم.
در روایت دیگر، پیامبرk پس از شمردن برخی فضایل امیرالمؤمنینg و حسنینc و حمزه۶ و جعفر۶، خطاب به امیرالمؤمنینg فرمود:
یا أخی أنت ستبقی بعدی و ستلقی من قریش شدّه من تظاهرهم علیک و ظلمهم لک. فإن وجدت علیهم أعوانا فیّ فجاهدهم و قاتل من خالفک بمن واقفک و إن لم تجد أعوانا فاصبر و کفّ یدک و لا تلق بها إلی التهلکه، فإنّک منّی بمنزله هارون من موسی.[۱۲۴]
برادرم! تو پس از من، خواهی ماند و از اتحاد قریش بر ضد خودت و ظلمی که نسبت به تو روا می‌دارند، سختی خواهی دید. پس اگر یارانی در برابر آنان یافتی، با آن‌ها جهاد کن و به واسطه‌ی موافقانت، با مخالفان خود بجنگ. اما اگر یاری نیافتی، صبر کن و دست نگه‌دار و خود را به هلاکت نیانداز؛ چرا که منزلت تو نسبت به من، همان منزلت هارون نسبت به موسی است.
بنی اسرائیل در غیاب حضرت موسیg خلافت هارونg را نادیده گرفتند و نهایتاً گوساله‌پرست شدند. مسلمانان نیز پس از رسول خداk خلافت امیرالمؤمنین را نپذیرفتند و تسلیم امر رسول خداk نشدند. لذا رسول اکرمk در این حدیث از نافرمانی مردم خبر می‌دهد و به امیرالمؤمنینg می‌فرماید: «چنان که بنی اسرائیل خلافت هارون را نادیده گرفته، در مقابل امر الهی از سوی پیامبرشان طغیان کردند؛ مسلمانان نیز پس از من، امر خدا و خلافت تو را نخواهند پذیرفت.» رسول خداk مخالفان را به سامری و گوساله همانند دانسته، به امیرالمؤمنینg توصیه کردند که در صورت نداشتن یاری‌کننده، صبر پیشه کند. این حدیث، هم‌چنین اثبات می‌کند که امیرالمؤمنینg نه فقط در حیات رسول خداk و در غیاب ایشان، بلکه پس از رحلت خاتم الأنبیاءk نیز خلیفه‌ی ایشان است. هارونg، خلیفه و جانشین موسیg در میان امتش بود. امیرالمؤمنینg نیزز خلیفه و جانشین رسول خداk است و تمام وظایف، شئون و اموری که هارونg نسبت به موسیg داشت و همه‌ی اموری که از ناحیه‌ی امت موسی بر هارونc وارد گردید، در مورد امیرالمؤمنینg نیز جریان دارد.
۲) شراکت در امر
یکی دیگر از مقامات هارونg این است که موسیg از خداوند خواست که هارون را شریک او در کارهایش گرداند. یعنی هارون در تمامی مسئولیت‌هایی که به عهده‌ی جناب موسیg نهاده شده بود، شریک بوده و در تمام مناصب و مقام‌هایی که به او داده شده است، شریک خواهد بود.
به مقتضای این حدیث، این مقام برای امیر مؤمنانg ثابت خواهد شد. یکی از مسئولیت‌های پیامبر خداk تعلیم و تفسیر قرآن بود. آن‌جا که می‌فرماید: «و ما بر تو قرآن را نازل کردیم تا آن‌چه را که به سوی مردم نازل شده است، برای آنان روشن سازی، شاید که بیندیشید.»[۱۲۵]
هم‌چنین به آن حضرت، حکمت عطا شده است، آن‌جا که می‌خوانیم: «و خدا کتاب و حکمت را بر تو نازل فرمود.»[۱۲۶] باز از شئون آن حضرت، این است که در اختلافات بین مردم، مرجع مردم بوده است. قرآن می‌فرماید: «تا آن‌چه را که در آن اختلاف می‌کردند، برای آنان روشن سازد.»[۱۲۷]
از طرفی پیامبر خداk بر مردم از خودشان سزاوارتر و حکمتش نافذتر است. آن‌جا که قرآن می‌فرماید: «پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان اولی و سزاوارتر است.»[۱۲۸]
امام علیg در تمامی مناصب و مقام‌هایی که قرآن برای حضرت رسول اکرمk اثبات می‌کند، شریک است و ایشان نیز آن مقام‌ها را دارا هستند.
نکته‌ی دیگر این که بر اساس آیه‌ی مباهله که پیامبرk امام علیg را نفس و جان خود معرفی می‌کند، ایشان نفس پیامبرk هستند و در تمامی حالات و کمالات و مقامات، به غیر از نبوت با پیامبرk شریک هستند. ضمناً از این حدیث شریف، می‌توان دریافت که اگر قرار بود پس از رسول گرامی اسلام حضرت محمدk پیامبری بیاید، حضرت علیg بود، نه اشخاص دیگری که در برخی کتب اهل سنت نقل شده است.
و نیز می‌توان دریافت که همان‌گونه که وقتی حضرت موسیg چهل روز به کوه طور رفت و در این مدت کم، مردم از دین خود برگشتند و گوساله‌پرست شدند؛ در مورد پیامبرk و حضرت علیg هم، همین اتفاق افتاد. یعنی چند روز پس از رحلت رسول اللهk مردم از ولایت امیرالمؤمنینg روی برگرداندند و به گذشته‌ی خود و به زمان جاهلیت بازگشتند.
۳) وزارت
یکی دیگر از مقاماتی که برای حضرت علیg ثابت می‌شود، مقام وزارت است. وزیر، کسی است که امیر را در انجام امور، یاری می‌کند و بار سنگین مسئولیتی را که امیر دارد و بر دوش می‌کشد، و متصدی انجام آن می‌شود و هارون در زمان حضرت موسیg همین مقام را داشته. چنان‌چه در آیه‌ی ۲۹ سوره‌ی طه آمده که قبلاً به آن اشاره شد. این مقام هم طبق آیات و روایات برای امام علیg اثبات می‌شود که یکی از آن روایات، حدیث «یوم الدار» است که دلیلی دیگر بر خلافت و جانشینی و وزارت علیg پس از پیامبرk است.
ماجرای یوم الدار از این قرار است که پیغمبر اکرمk پس از مبعوث شدن به رسالت، تا سه سال دعوت خود را آشکار نکردند و فقط در مسجد الحرام نماز می‌خواندند و عبادت می‌کردند. امیرالمؤمنینg و حضرت خدیجهh نیز به ایشان اقتدا می‌کردند. هم‌چنین آن حضرت با کسانی که در کنار ایشان می‌نشستند، درباره‌ی این‌که من خدای یگانه را می‌پرستم و به رسالت مبعوث شده‌ام، به گفت‌وگو می‌پرداختند.
از سال دوم، دستور داده شد که «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکینَ»[۱۲۹]
از طرف خداوند به پیامبرk فرمان داده شد که باید دعوت خود را به طور علنی مطرح کنی و به صورت رسمی در میان مردم حاضر شوی. آن‌ها را به توحید دعوت کرده، با بت‌پرستی، مبارزه کنی و این کا را باید از خانواده و خویشان خود شروع کنی: «وَأَنذِرْ عَشِیرَتَک الْأَقْرَبِینَ»[۱۳۰]
روایات متعددی از شیعه و سنی نقل شده است که پس از نزول این آیات، پیغمبر اکرمk به امیرالمؤمنینg فرمود: غذایی فراهم کن و فامیل نزدیک را به مهمانی دعوت کن. امیرالمؤمنینg غذا را تهیه کرد و عموها، عموزاده‌ها و اقوام را برای مهمانی به خانه‌ی پیغمبر اکرمk دعوت نمود. آن‌ها نیز آمدند. آن‌ها تا جایی که می‌توانستند غذا و شربت خوردند و سیر شدند. اما با وجود این‌که فقط یک غذا و شربت بر سفره بود، غذا کم نیامد. ابولهب با دیدن این جریان گفت: برادر زاده‌ی من عجب سحری کرد. پیامبرk از این حرف ناراحت شدند اما سخنی به زبان نیاوردند و میهمانان رفتند.
پیامبرk مجدداً به حضرت علیg دستور دادند که همان غذا را آماده کن و آن‌ها را دعوت کن. ماجرا به همان صورت تکرار شد. این بار بعد از تمام شدن غذا، پیامبرk مطلب خود را با آنان در میان گذاشتند. در روایات این‌گونه نقل شده است که آن حضرت فرمودند: «آیا تاکنون کسی از من، دروغی شنیده و یا خیانتی دیده است؟» و پس از بیان برخی مقدمات، فرمودند: «خدا مرا به رسالت مبعوث مرده است تا شما را به پرستش خدای یگانه دعوت کنم. اولین کسی که مرا تصدیق کند، وزیر، برادر، وصی و خلیفه‌ی من خواهد بود.» افراد حاضر در آن مجلس با تعجب به یکدیگر نگاه کردند، اما هیچ‌یک از آن‌ها به پیامبرk ایمان نیاورد. امیرالمؤمنینg که در آن زمان، سیزده ساله بود، برخاستند و گفتند: «یا رسول الله، من شهادت می‌دهم که شما رسول خدا هستی و آن‌چه فرمودید، حق است.» طبق برخی نقل‌ها، پیامبرk تا سه بار دعوت خود را تکرار کردند و در هر بار، تنها امیرالمؤمنینg حاضر به پذیرش دعوت آن حضرت شد. از این‌رو پیامبرk خطاب به حاضران فرمودند: «إن هذا إخی و وصیی و وزیری و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و أطیعوا»[۱۳۱] (این برادر من، وزیر من و خلیفه‌ی من در میان شماست. پس سخن او را پذیرفته و از او اطاعت کنید.)
این روایت را علمای اهل تسنن با سند متواتر نقل کرده‌اند.[۱۳۲] در روایت دیگری به همین مضمون، پیامبر اکرمk در ادامه‌ی سخن خود، در مورد حضرت علیg می‌فرمایند: «یکون منی بمنزله هارون من موسی»[۱۳۳]
بنابراین، همان‌طور که مشاهده می‌کنید، در آغاز دعوت علنی پیامبرk با اعلان رسالت، خلافت و وزارت حضرت علیg نیز اعلام می‌شود و این‌گونه نبوده که این امر در سال آخر زندگی پیامبرk و در روز غدیر تعییت شود. از همان روزی که دعوت علنی حضرت رسولk آغاز شد، خلافت و وزارت امام علیg نیز شروع شد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:32:00 ق.ظ ]