کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



««شأن نزول» یا «سبب نزول» حوادثی است که در عصر پیامبر اکرم۲، در محدوده‌ی حجاز یا خارج از آن رخ داده و هم‌چنین مناسبت‌ها و عواملی است که زمینه‌ساز[۸۳] نزول یک یا چند آیه از آیات قرآن کریم بوده است. شأن نزول مخصوص یک یا چند آیه است و تنها ناظر به تأثیر یک‏جانبه‌ی رخدادهای خاص، بر نزول آیه یا آیات است.»[۸۴]
ایشان در مورد روایات شأن نزول می‌نویسد: «شأن نزول، به وقوع پیوستن حوادث خاصی است که در پی آن‏ها، آیه یا آیاتی نازل می‏شده است. برای اثبات شأن نزول باید دلیلی اقامه شود که مبیِّن ارتباط تنگاتنگ آن حادثه با آیه‌ی مورد بحث باشد و محتوای آن باید دلالت کند که این آیه برای تبیین حکم این حادثه نازل شده است، هر چند به لحاظ سندی، بحث مستقلی دارد.»[۸۵] «شأن نزول باید ناظر به رخدادی خاص باشد و صرف بیان سنت‏های جاهلی چنین صلاحیتی را ندارد. اگراین‌گونه تناسب را شأن نزول بدانیم، همه‌ی آیات قرآن کریم از چنین شأن نزولی برخوردارند.»[۸۶]
پایان نامه - مقاله - پروژه
بنابراین، تعریف دو دانشمند از مفهوم اسباب نزول، با توجه به اختلاف در استفاده از تعابیر، یکسان است.
۲-۲-اهمیت اسباب نزول در تفسیر
«مسلمانان از آغاز به روایات تفسیری چنان اهتمام داشته‏اند که تفسیر به مأثور، اولین شیوه‌ی تفسیری در عالم اسلامی تلقی می‏شود و این‌گونه روایات، همواره به عنوان یکی از منابع تفسیر، مورد توجه بوده است. در میان روایات تفسیری، روایات اسباب نزول، حجم قابل توجهی را به خود اختصاص داده است.
این روایات که ما را در فهم بهتر آیات کمک می‏کند، به‌رغم اهمیت آن ـ هم‌چون عموم میراث حدیثی ما ـ مشتمل بر غثّ و سمین است. در کنار این کاستی عام، مشکل تشخیص سبب نزول بودن این روایات هم وجود دارد که مختص این دسته از روایات است.»[۸۷]
۲-۲-۱-اهمیت اسباب نزول در تفسیر از نظر آیت‌الله معرفت
«در اهمیت‏ شناخت اسباب نزول یا شأن نزول باید گفت: همان‌گونه که مى‏دانیم‏ قرآن، تدریجى و در مناسبت‏هاى مختلف نازل شده است. بر حسب اقتضا اگر حادثه‏اى پیش مى‏آمد یا مسلمانان دچار مشکلى مى‏شدند، یک یا چند آیه و احیاناً یک سوره براى رفع مشکل نازل مى‏گردید. پر واضح است که آیات نازل شده در هر مناسبتى، به همان حادثه و مناسبت نظر دارد. پس اگر ابهام یا اشکالى در لفظ یا معناى آیه پدید آید، با شناخت آن حادثه یا پیش‌آمد، رفع اشکال مى‏کرد. در نتیجه ‏براى دانستن معنا و تفسیر کامل هر آیه، باید به شأن نزول آن رجوع کرد تا کاملاً موضوع روشن شود. پس شأن نزول مى‏تواند قرینه‏اى باشد تا دلالت آیه را تکمیل‏ کند و بدون آن، دلالت آیه ناقص مى‏ماند. شناخت اسباب نزول نقش ‏اساسى در فهم و پى‏بردن به معانى بسیارى از آیات ایفا مى‏کند.»[۸۸]
ایشان اطلاع از سبب نزول را بهترین وسیله در جهت رفع ابهام از برخی آیات می‌دانند.[۸۹]
۲-۲-۲-اهمیت اسباب نزول در تفسیر از نظر آیت‌الله جوادی آملی
«قرآن کتابی است همگانی و همیشگی. جهان شمول بودن آن ایجاب می‌کند که در فهم معارف مجموع قرآن رخدادهای کلی و جامع جهان معاصر وحی ارزیابی شود و در فهم مطالب هر سوره پدیده‌های مقطعی همراه با نزول آن بررسی شود و در فهم پیام هر آیه حادثه‌های جزئی را به عنوان شأن نزول (اگر وجود داشت) از نظر دور نداشت.»[۹۰]
«هویّت جمعی قرآن در تفسیر آن دخیل است، ملاحظه‌ی اموری از قبیل: ۱٫ سیاق آیه. ۲٫ شأن نزول یک آیه یا چند آیه. ۳٫ فضای نزول یک سوره. ۴٫ جوّ نزول مجموع قرآن و … که برخی از آن‌ها درونْ قرآن و بعضی از آن‌ها برونْ قرآن‏اند.»[۹۱]
«ملاحظه‌ی شأن نزول آیات، سهم بسزایی در فهم آن‏ها دارد و میان اهل تفسیر، مرسوم است و شأن نزول ثابت شده دید مفسّر را وسعت می‏بخشد.»[۹۲]
ایشان، یکی از کاربردهای آشنایی با شأن نزول را در گزینش مناسب‌ترین احتمال‌ها در تفسیر آیه و تبیین صحیح مطالب کلی سوره می‌داند.[۹۳]
بنابراین، هر دو دانشمند به اهمیت شناخت اسباب نزول، اذعان کرده‌اند، با این تفاوت که آیت‌الله جوادی آملی، در کنار اهمیت شناخت اسباب نزول، به ضرورت آگاهی مفسر با فضا و جوّ نزول نیز تأکید دارد.
۲-۳-اسباب نزول و شأن نزول
هر مناسبتی که موجب نزول آیه و یا آیاتی شده است را گاه سبب نزول و گاه شأن نزول گفته‌اند. بیشتر مفسران و قرآن پژوهان تفاوتی میان این دو قائل نشده‌اند.
«هر چند برخی ترادف را در لغت عربی نمی‏پذیرند، اما به هر حال استعمال واژه‏های مترادف قابل انکار نیست. با توجه به این مطلب، قابل ذکر است که دو واژه‌ی «سبب» و «شأن»، همانند واژه‏های دیگری مثل فقیر و مسکین یا ظرف و جار، غالباً به یک معنا به‏کار می‏روند، مخصوصاً اگر به‏ تنهایی ذکر شوند (إذا اجتمعا افترقا و إذا افترقا اجتمعا). امّا با توجه به معانی لفظی آنان می‏توان فرقی ظریف بین آن دو قائل شد»،[۹۴] به این بیان که:
«شأن» در لغت به معنای أمر و حال، قصد و اراده می‌باشد.[۹۵] أعم از این‌که به چیزی برسد یا نرسد. ولی «سبب» در معنای طناب، راه، پیوند خویشاوندی و هر چیزی که با آن به چیز دیگر برسند،[۹۶] به کار می‌رود. در واقع نسبت بین این دو رابطه‌ی عموم و خصوص مطلق می‌باشد.
««سبب نزول» حادثه‏ای است که نزول حکم خدا را طلب نموده و آیه یا آیاتی برای رفع جهل حاصل شده از همان حادثه، نازل شده‏ است. اما «شأن نزول» امری است که قرآن برای بیان و توضیح آن آمده‏ است، چه حوادث و اتفاقات واقع شده در صدر اسلام و چه اموری که چه‌بسا سال‌ها و یا قرن‌ها پیش از ظهور اسلام محقق شده باشد. مثل داستان حمله‌ی ابرهه و نابودی سپاه فیل سوار وی، داستان اصحاب کهف و همه‌ی قصه‏های قرآنی که قرآن در مورد آن‌ها سخن می‏گوید. بر این اساس نسبت بین «شأن نزول» و «سبب نزول»، أعم و أخص مطلق است و شأن شامل سبب نیز می‏شود.»[۹۷]
مؤلفان کتاب روش‌شناسی تفسیر قرآن بحث مستقلی را به این موضوع اختصاص داده‌اند.[۹۸] و بنابر نظر آنان علت نپرداختن محققان علوم قرآنی و مفسران به تفاوت میان «سبب نزول» و «شأن نزول» یکی دانستن این دو بوده است و به برخی از تفاسیر فارسی استشهاد می‌کنند که در موارد متعددی واژه‌ی شأن نزول را به جای سبب نزول به کار برده‌اند. و تعریف آیت‌الله معرفت را در شأن نزول بیان می‌دارند و سبب نزول را به لحاظ مفهوم، تباین و به لحاظ موارد و مصادیق عموم و خصوص من وجه می‌دانند؛ در حالی‌که آیت‌الله معرفت آن را عموم و خصوص مطلق می‌داند.
۲-۳-۱-اسباب نزول و شأن نزول از دیدگاه آیت‌الله معرفت
آیت‌الله معرفت به تفاوت این دو قائل است، از آن جهت که شأن أعم از سبب است. ایشان در تفاوت سبب نزول و شأن نزول گفته است: «چه فرقى میان این دو عبارت وجود دارد؟ بیش‏تر مفسرین فرقى میان این دو قایل نشده‏اند و هر مناسبتى را که ایجاب کرده است آیه یا آیه‏هایى نازل شود، گاه ‏سبب نزول و گاه شأن نزول گفته‏اند. در صورتى‌که میان این دو عبارت فرق است، از این جهت که شأن نزول أعم از سبب نزول است. هرگاه به مناسبت جریانی درباره‌ی شخص یا حادثه‌ای خواه در گذشته، حال یا آینده یا درباره‌ی فرض احکام، آیه یا آیاتی نازل شود، همه‌ی این موارد را شأن نزول این آیات می‌گویند. مثلاً می‌گویند که فلان آیه درباره‌ی عصمت انبیاء یا عصمت ملائکه یا حضرت ابراهیم، نوح و یا آدم نازل شده است. اما سبب نزول، حادثه یا پیش‌آمدی است که متعاقب آن، آیه یا آیاتی نازل می‌شود. و به عبارتی دیگر آن پیش‌آمد باعث نزول گردیده است. لذا سبب أخص است و شأن أعم. شأن واقعیتی است که قرآن، به گونه‌ای درباره‌ی آن موضع دارد یا برای توضیح و تشریح یا تصحیح و نقد است.»[۹۹]
۲-۳-۲-اسباب نزول و شأن نزول از دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی
آیت‌الله جوادی آملی «سبب نزول» و «شأن نزول» را مترادف دانسته است و بیان می‌دارد: «شأن نزول یا سبب نزول حوادثی است که در عصر پیامبر۲ و در محدوده‌ی حجاز و یا خارج از آن رخ داده و هم‌چنین مناسبت‌ها و عواملی است که زمینه‌ساز نزول یک یا چند آیه از آیات قرآن می‌باشد.»[۱۰۰]
به نظر می‌رسد پیش‌فرض مطرح شده در تعریف سبب نزول، مبنی بر این‌که عاملی می‌تواند سبب نزول آیه باشد که مقارن نزول آیه واقع شود، سبب تفکیک سبب از شأن شده است.
۲-۳-۲-۱-شأن نزول، فضای نزول و جوّ نزول قرآن از منظر آیت‌الله جوادی آملی
به دلیل تأکید آیت‌الله جوادی آملی بر ضرورت شناخت و آگاهی مفسر به فضا و جوّ نزول قرآن، در کنار شناخت اسباب نزول، این مطلب را به نقل از ایشان می‌آوریم:
«مفسران قرآن کریم عنایت و اهتمام ویژه‏ای به تبیین شأن و سبب نزول آیات قرآن نشان داده ‏اند،[۱۰۱] ولی «فضای نزول» که مربوط به مجموع یک سوره است و «جوّ نزول» که مربوط به مجموع قرآن کریم است مورد عنایت و توجه مفسران واقع نشده و در تفاسیر موجود مطرح نشده است.
فرق شأن نزول با فضا و جوّ نزول در این است که «شأن نزول» یا «سبب نزول» حوادثی است که در عصر پیامبر اکرم۲ در محدوده‌ی حجاز یا خارج از آن رخ داده و هم‌چنین مناسبت‌ها و عواملی است که زمینه‌ساز[۱۰۲] نزول یک یا چند آیه از آیات قرآن کریم بوده است.
اما «فضای نزول» که مربوط به مجموع یک سوره است بررسی اوضاع عمومی، اوصاف مردمی، رخدادها و شرایط ویژه‏ای است که در مدت نزول یک سوره در حجاز و خارج آن وجود داشته است. هر یک از سوره‏های قرآن کریم فصل جدیدی بود که با نزول آیه‌ی کریمه‌ی ( بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم )گشوده می‏شد و با نزول بسم الله ِسوره‌ی بعد، پایان می‏پذیرفت. سوره‏های قرآن کریم برخی به‌طور دفعی نازل شده است؛ مانند سوره‏های حمد، انعام و نصر و برخی به تدریج و در طی چند ماه یا چند سال نازل شده است و در طی مدت نزول یک سوره در محدوده‌ی زندگی مسلمانان و جهان خارج حوادثی رخ داده و شرایطی خاص حاکم بوده است. کشف و پرده‏برداری از این رخدادها و شرایط و تبیین آن در آغاز هر یک از سوره‏ها، ترسیم فضای نزول آن سوره خواهد بود.
اما «جوّنزول» مربوط به سراسر قرآن کریم است و مراد از آن بستر مناسب زمانی و مکانی نزول سراسر قرآن است. قرآن کریم در طیّ ۲۳ سال بر قلب مطهر و گرامی پیامبر اکرم۲ نازل شد. حوادثی که در طی سالیان نزول قرآن در حوزه‌ی اسلامی و یا خارج از قلمرو زندگی مسلمانان و حکومت اسلامی پدید آمد و شرایط و افکاری که بر آن حاکم بود و یا رخدادهایی که بر اثر نزول آیات قرآن کریم در جهان آن روز پدید آمد، «جوّ نزول قرآن» است.»[۱۰۳]
۲-۳-۲-۲-تفاوت شأن، فضا و جوّ نزول
«سه عنوان یاد شده (شأن، فضا و جوّ نزول) افزون بر این تفاوت که اولی مخصوص یک یا چند آیه است، دومی مربوط به یک سوره و سومی مربوط به همه‌ی قرآن، تفاوت دیگری نیز دارد که شأن نزول تنها ناظر به تأثیر یک‏جانبه‌ی رخدادهای خاص، بر نزول آیه یا آیات است، ولی در فضای نزول سوره و هم‌چنین جوّ نزول قرآن سخن از تعامل و تعاطی (تأثیر دو جانبه‌ی) فضای بیرونی با نزول سوره یا جوّ جهانی با نزول مجموع قرآن است؛ بدین معنا که هم فضا و جوّ موجود، مقتضی نزول سوره و کل قرآن بود و هم نزول سوره و تنزل مجموع قرآن فضا و جوّ را دگرگون می‏ساخت.
راه‌یابی به معارف قرآن کریم تا حدودی در گرو آگاهی به شأن، فضا و جوّ نزول است. در بررسی فضای نزول سوره‏ها و جوّ نزول مجموعه‌ی قرآن از منابع مختلف تاریخ، حدیث و خود قرآن کریم می‏توان استفاده کرد و این رسالت مفسران قرآن است که کمبود موجود در بخش فضای نزول سوره‏ها و جوّ نزول قرآن را ترمیم کنند.»[۱۰۴]
«شأن نزول غیر از فضای نزول است: فضای نزول همان تقارن تاریخی آیه با سنّت جاهلی است؛ یعنی در زمان بعثت، سنّتی جاهلی میان مردم رواج داشت و برای مبارزه با آن آیه یا آیاتی در این زمینه نازل می‏شد؛ ولی شأن نزول رخ دادن حادثه‏ای در زمان نزول قرآن است که حکم آن را از پیامبر اکرم۲ می‏پرسیدند و آن حضرت منتظر وحی می‏ماند که جوابی در این زمینه بیاید؛ یا خداوند مستقیماً آیه‏ای را که ناظر به آن رخداد است نازل و حکم آن را مشخص کند.»[۱۰۵]
۲-۳-۲-۳-تأثیر متقابل فضای نزول و معارف سوره
«برای قرآن حکیم سه دیدگاه هست: ۱٫ عصر نزول وحی قرآنی و طلیعه‌ی بعثت. ۲٫فضای نزول سوره (نه اصل قرآن). ۳٫ شأن نزول آیه (نه مجموع سوره).
هر یک از این سه منظر مسائلی خاص خود را دارد: برای تبیین فضای نزول سوره که گاهی متصلاً و زمانی منفصلاً و در صورت تقطیع و انفصال، گاهی در کوتاه مدت و زمانی در میان مدت و هنگامی در دراز مدت انجام می‏شد، ضمن تحقیق مسائل گوناگون آن مدتِ متصل یا منفصل، می‏توان از یک‌سو از خطوط کلی و عناصر محوری عصر نزول و از سوی دیگر از جمع‏بندی شأن نزول‏های مقطعی کمک گرفت.
باید عنایت شود که یکی از پیام‏های سودمند جوامع الکلم که به حضرت ختمی نبوّت۲ داده شد و آن حضرت با دریافت قرآن کریم خود را واجد آن‌ها معرّفی کرد، جامع‏نگری درباره‌ی عناصر محوری سه‏گانه‌ی مزبوراست؛ یعنی معارف قرآن مجید ضمن پاسخ به شأن نزول، خصوصیت فضای نزول را از نظر دور ندارد، چنان‏که در عین رعایت دو عنصر یاد شده، به دردهای جهانی و مُعضلات عالَمی و رنج‌های عصر نزول تدریجی قرآن کریم نگاه دارد، بنابراین باید هر آیه از آیات کریم طبق ظرفیتش تفسیر شود و سعه‌ی صدر مناسب با گستره‌ی وحی الهی لحاظ گردد.
گوشه‏ای از خصوصیّت‏های اعتقادی عصر بعثت را حضرت امیر مؤمنان، علی‌بن‌ابی‌طالب۸ تشریح فرموده است: «إلی أن بَعَثَ اللهُ سُبحانَهُ مُحَمَداً رَسولَ الله۲ … و أهلُ الأرضِ (الأرضین) یومئذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَهٌ وَ أهواءٌ مُنتَشِرَهٌ وَ طَرائِقُ (طوائف) مُتَشَتِّتَهٌ؛ بَینَ مُشَبِّهٍ لِلّه ِبِخَلقِهِ أو مُلحِدٍ فِی اسمِه ِأو مُشیرٍ إلی غَیرِهِ؛ فَهَداهُم بِهِ مِن الضَّلالَهِ وَ أنقَذَهُم بِمَکانِهِ مِن الجَهالَهِ …»[۱۰۶] و خصوصیّت‏های اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و خانوادگی آن‌ها را در خطبه‏های دیگر بیان کرده است.
قلمرو رسالت حضرت ختمی نبوّت۲ تمام منطقه‏های بشرنشین، یعنی جهانی بود، هر چند رهنمودهای محلّی، منطقه‏ای و بین المللی آن حضرت جداگانه تعلیم و اجرا می‏شود.
آشنایی با «فضای نزول» هر یک از سوره‏های قرآن کریم، راه‌گشای تفسیر آیات، تشخیص هدف سوره و تبیین پیوند آیات آن سوره با یک‌دیگر است؛ چنان‌که آشنایی با «شأن نزولِ» معتبر، در کیفیّت تطبیق مفهومِ جامع بر مصداق‌ها و اندراج جزئی تحت کلّی فراگیر مؤثّر است. همان‏گونه که بررسی دقیق مفاهیم آیاتِ سوره، راهنمای مناسبی برای حدس به فضای نزول خواهد بود. بنابراین، هم آگاهی به فضای نزول از بیرون، شاهد خوبی برای استنباط دقیق مضامین سوره است، و هم اجتهاد کامل از درون، زمینه‌ی مساعدی برای حدس فضای نزول.
غرض آن‏که، آشنایی با فضای نزول سوره و هم‌چنین شأن نزول آیات، مفسّر را در گزینش مناسب‌ترین احتمال‌ها در تفسیر هر آیه و نیز تبیین صحیح مطالب جامع و کلی سوره یاری می‏کند. از این رو پیش از تفسیر سوره، باید از راه جمع‏بندی شأن نزول‌های معتبرِ آیات و بررسی مسائل مهم فرهنگی، اعتقادی و تاریخی مقطع نزولِ سوره، با فضای نزول سوره آشنا شویم.»[۱۰۷]
۲-۴-راه دست‌یابی به اسباب نزول

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-08-01] [ 09:48:00 ب.ظ ]




در زبان‌های مختلف، یافتن پیوند‌های پیچیده ومتعدد ادب در گذشته و حال، وبه طور کلی ارائه‌ نقشی که در پیوند‌های تاریخی تأثیر وتأثرداشته باشد، چه از جنبه‌های اصول فنی در انواع و مکاتب ادبی وچه از دیدگاه جریان‌های فکری.»(آیت الله زاده‌ی شیرازی، ۱۳۶۲: ۸۷). در دانشنامهی ادب فارسی این چنین آمده است:«ادبیات تطبیقی از شاخه های نقد ادبی{است} که به سنجش آثار، عناصر، انواع سبکها، دوره ها، جنبشها و چهرههای ادبی و به طور کلی، مقایسهی ادبیات در مفهوم کلی آن در دو یا چند فرهنگ و زبان مختلف میپردازد» (انوشه، ۱۳۷۶: ۴۴)
از اجماع آراء ذکر شده، چنین استنباط میشود که، ادبیات تطبیقی دانشیاست که به بررسی انتقال پدیده‌های ادبی از یک ملت به ادبیات دیگر ملتها میپردازد. درشرایطی که الف) بهتر است از لحاظ زمینه های فرهنگی متفاوت باشند. ب) در زمان و مکان‌های مختلف به وجود آمده باشند. بافرض این شرایط، گردآوری و مقابله بین کتاب‌ها و نمونه‌ها و حتی صفحه‌های شبیه به هم برای آگاهی یافتن از همگنی‌ها و برابری‌ها و اختلافات، کار تطبیقی محسوب میشود
پایان نامه - مقاله - پروژه

۲-۱-۳ تسمیهی ادبیات تطبیقی

ادبیات تطبیقی که در عربی به آن «الادب المقارن» گفته می‌شود و ترجمه شده از اصطلاح فرانسوی Comprative Literature است، «به اعتقاد تمام تطبیق گران جهان نارسا و مبهم است؛ اما به سبب کوتاهی و اختصار توانسته است خود را بر سایر اصطلاحات پیشنهادی غالب کند». (هلال، ۱۶:۱۹۶۲)چرا که علاوه بر عنوان فوق الذکر برای این اصطلاح، از عناوینی چون: «تاریخ ادبیات تطبیقی، تاریخ ادبی تطبیقی، تاریخ تطبیقیادبیات، تاریخروابط ادبی، علم تطبیقی ادبیات، ادبیات سنجشی، ادبیات مقایسه ای، ادبیات همگانی - تطبیقی وادبیات تطبیقی – همگانی» (منوچهریان، ۲۱۲:۱۳۹۰) نیز استفاده شده است. «دانش ادبیات تطبیقی برای درک تاریخ ادبیات ونقد ادبی جدید امری اساسی است؛ زیرا ادبیات تطبیقی به کشف ریشه‌ی جریان‌های فکری وفنی درادبیات ملی می‌پردازد. ادبیات ملی ضرورتاً در روند تکاملی خود با ادبیات جهانی تلاقی می‌کند، و با تعاون یکدیگر، در راهبری وتکامل اندیشه‌های انسانی و ملی تلاش می‌کنند.»(آیت الله زاده‌ی شیرازی، ۱۳۶۲: ۸۹)
با توجه به وجه وصفی «تطبیقی» ممکن است چنین پنداشته شود که قلمرو ادبیات تطبیقی محدود به مقایسه آثار ادبی دو نویسنده و یا دو شاعر و… است، حال آن که تطبیق تنها وسیله‌ای جهت رسیدن به اهداف این مکتب است. «لذا مجرد تشابه ویا تقارب میان متن ادبی ویا هر موضوعی که در ارتباط با ادبیات است، بدون توجه به پیوندهای زایندگی واثرگیری و اثرپذیری نباید موجب شود که اثری را در موضوع ادبیات تطبیقی بگنجانیم.»(همان:۹۳) این دانش شامل آن گونه مقایسه‌های ادبی است که دارای رابطه‌ی تاریخی و فراملی باشد. پس«هر گونه مقایسه‌ی ادبی که در چهار چوب ادبیات بومی ومیان ادیبان هم نژادوهم زبان بر پا شود، از حیطه‌ی مباحث ادبیات تطبیقی خروج موضوعی دارد. خواه میان متون مقایسه شده رابطه‌ی تاریخی باشد و یا نباشد.»(همان:۹۴)
ادبیات همگانی که نخستین بار توسط «بتز» در سال ۱۸۹۶ مطرح گردید، و سپس از طرف وان تیگم(ph. van. tieghem) و در تقابل با ادبیات تطبیقی ارائه شد، اصطلاحی است که بعدها در کنار ادبیات تطبیقی قرار گرفت تا بهتر بتواند به شرح این رشته نوظهور و در حال تحول بپردازد، چرا که ادبیات همگانی«به مطالعه جنبش‌ها و شیوه‌های ادبی فراتر از مرزهای ادبی می‌پردازد، در حالی که ادبیات تطبیقی روابط متقابل دو یا سه قوم مختلف را مورد بررسی قرار می‌دهد.» (ساجدی، ۶۷:۱۳۸۷(. بنابراین، هر یک از عناوین مطرح شده، شاخهای از وسعت علم ادبیات تطبیقی را بیان میکند که برای رسیدن به تعریف و شناختی درست از آن باید مجموعهی عنوان‌ها را در نظر گرفت.

۲-۱-۴ تاریخچه‌ ادبیات تطبیقی

این نحله نوین، علمی است فرانسوی، که از نیمه دوم قرن نوزدهم در فرانسه با سخنرانی‌ها و نوشته‌های پژوهش گران فرانسوی هم چون آبل–فرانسواویلمن(Abel-Francois Villemain)وژان-ژاک آمپر(jean-jacques Ampere) معرفی گردید. اگر چه دیر زمانی نیست که ادبیات تطبیقی به صورت علمی، هویتی مستقل یافته است؛ اما«این دانش از دیرباز وجود داشته است و بر اثر همین افکار بود که گوته از ادبیات جهانی سخن به میان آورد. گوته می‌گفت:«هر ادبیاتی محتاج توجه به ملل دیگر است؛ و چون این احتیاج توجه به ادبیات ملل دیگر در دوره رمانتیسم بسیار حساس شد، بنابراین بی دلیل نیست که زمان شروع تحقیقات در ادبیات تطبیقی را نیز همین دوره بدانیم». (بهنام، ۱۳۳۲: ۲)
اما این نحله مهم در آغاز به دو مکتب بزرگ و اولیه یعنی فرانسوی و آمریکایی تقسیم می‌شد که هم اکنون سایر گرایش‌های موجود در جهان (آلمانی، روسی و. . .) متاثر از این دو مکتب می‌باشند. «ادبیات تطبیقی_ پس از طی سال‌های طفولیت خود در قرن نوزدهم_ با پذیرش تحولات گوناگون، به واسطه کتاب علمی و جامع پل وان تیگم در مکتب ادبی تطبیقی فرانسه _که توسط فرنان بالونسپژر، پل هازار، ژان ماری کاره و ماریوس فرانسواگویارد پایه گذاری شده بود، _ به جهان معرفی شد. از جمله مزایای کتاب فوق آن است که که برای نخستین بار در ادبیات تطبیقی فرانسه تعریفی ارائه می‌کند که بر بین رشتهای بودن ادبیات تطبیقی تاکید می‌ورزد و می‌کوشد تا گرایش‌های مختلف ادبیات تطبیقی را با یکدیگر جمع کند». (صالح بیگ و نظری منظم، ۱۶:۱۳۸۷)

۲-۱-۴-۱ مکتب فرانسه

نظریه پردازان فرانسوی وجود رابطه تاریخی بین آثار را اصل اولیه فعالیت‌های پژوهشی خود می‌دانند و در واقع این مکتب متاثر ازمکتب پوزیتیویسم(اثبات گرایی)، قرن ۱۹ اروپاست. مثلا گویارد در این باره می‌گوید:«ادبیات تطبیقی به اعتقاد ما شاخه‌ای از تاریخ ادبیات محسوب می‌شود. یعنی رشته‌ای است که در سیر تاریخ ادبیات‌ها اختصاص داردبه مطالعه و بررسی روابط روحی میان ملت ها؛ روابطی از آن نوع که عملا میان آثار کسانی چون «بایرون» و «پوشکین» میان «گوته» و «کارلایل» و «والتراسکات»و «وینی» وجود دارد. به همین ترتیب وظیفهی آن بررسی روابطی است که میان آثار ادبی جهان به طور عام، الهام‌های ادبی، منش و کیفیت نویسندگان مختلف از ادبیات‌های بیگانه یافت می‌شود. حقیقت این است که این رشته مطالعاتی اصولا به متون ادبی در ارزش‌های ملیشان نمی‌پردازد، بلکه به خصوص ناظر است بر تغییر و تبدیل‌هایی که هر ملت یا هر نویسندهی معین در آثار ادبی که از دیگران وام گرفته، به عمل می‌آورد». (گویارد، ۱۲:۱۳۷۴)
به عبارت دیگر این مکتب در فرانسه «به نقد و تحلیل اثر ادبی نمی‌پردازد؛ بلکه تنها خود را در مسائل بیرونی اثر که به اثرپذیری و اثرگذاری و بررسی منابع و شهرت و انتشار مربوط است، محصور می‌کند». (ولک و وارن، ۴۳:۱۳۷۳)

۲-۱-۴-۲ مکتب آمریکا

علوم مختلف به ویژه اگر درابتدای راه باشند دوران تحول خود را پشت سر گذاشته و به واسطهی به چالش کشیده شدن، مسیر رشد و تکامل خود را می‌یابند. ادبیات تطبیقی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و با گذشت زمان گرایش‌های متعددی را در خود جای داده است. علم نوظهور ادبیات تطبیقی هم پس از فرانسه، در آمریکا شاخه جدید و وسیعی پیدا کرد و محدودیت‌هایی که مکتب فرانسوی در رابطه با ادبیات خود و سایر ملل ایجاد کرده بود – رابطه تاریخی داشتن و مسئله تاثیر گذاری و تاثیر پذیری- کنار زده شد. چرا که در سال ۱۹۴۹ کتابی با نام نظریه ادبیات توسط رنه ولک(R. Wellek)منتقد آمریکایی و همکارش آوستن وارن(A. Warren) تالیف شد که در آن به انتقاد از ادبیات تطبیقی فرانسه پرداخته بودند. مکتب تطبیقی آمریکایی پس از جنگ جهانی دوم با سخنرانی رنه ولک در دومین کنگره بین المللی ادبیات تطبیقی، که در سال ۱۹۵۸ در دانشگاه کارلینای شمالی برگزار گردید به پژوهش‌های علمی قدم نهاد. در واقع پیشتازان مکتب آمریکایی (رنه ولک و آوستن وارن) تنها تاثیرات عوامل خارجی را کافی ندانسته و مرزهای ساخته شده توسط مکتب فرانسوی را کنار زده تا بتوانند تجزیه و تحلیل خود اثر را هم در زیر فعالیت‌های خود قرار دهند. (شرکت مقدم،۱۳۸۸: ۶۲-۶۴) همچنین سایر منتقدان آمریکایی نیز بر این باورند که: «ادبیات تطبیقی بدون توجه به موانع سیاسی، نژادی و زبانی به بررسی ادبیات می‌پردازد. بررسی تطبیقی نباید در روابط تاریخی محصور بماند؛ چون پدیده‌های بسیار ارزشمند مشابهی در زبان‌ها با انواع ادبی رایج وجود دارد که با یکدیگر پیوند تاریخی ندارند. علاوه بر این، ادبیات را نمی‌توان در تاریخ ادبیات محدود کرد و نقد ادبی و ادبیات معاصر را از آن دور نمود». (مکی، ۱۹۶:۱۹۸۷) نتیجه این که؛ مکتب آمریکایی بر خلاف مکتب فرانسه ، علاوه بر توجه بر مسائل بیرونی اثر یعنی نحوهی تأثیر گذاری و تأثیر پذیری آن، به خود اثر نیز توجه دارد و کار تطبیقی را در چارچوب خاصی محصور نمیکند.

۲-۱-۵ حیطه‌ی کارکرد ادبیات تطبیقی

«ادبیات تطبیقی در کلیه‌ی زمینه‌هایی که درارتباط با طبیعت، موضوعات، حوادث واشخاص قرار می‌گیرد، وصورت یک بیان ادبی پیدا می‌کند، بحث می کند، وبه بررسی سبک‌های هنری هر اثر، وبه افکار جزئی در ایجاد یک اثر ادبی می‌پردازد. در ادبیات تطبیقی انواع ادبی، که مختص بعضی ملت هاست ولی انعکاس آن را در ادبیات سایر ملل می‌بینیم، تحقیق می‌شود.» (آیت الله زاده شیرازی، ۱۳۶۲: ۸۷-۸۸)

۲-۱-۶ فواید وکاربردادبیات تطبیقی

گذشته از تعاریفی که دربارهی ادبیات تطبیقی صورت گرفته است،این علم دارای فواید وکارکردهایی نیز میباشد مانند:
۱-آشنایی با ادبیات بیگانگان و مقایسه با ادبیات خویش.
۲- کاهش تعصب بی مورد نسبت به زبان و ادبیات ملل دیگر.
۳-درک بهتر جهت پی بردن به چرایی افکار و عقاید کشورها.
۴-کمک به تفاهم میان ملت ها.
۵- برقراری یک صلح پایدار جهانی.
۶- شناخت جایگاه واقعی ملت ها.
۷- توسعه و تکاپوی بیشتر علوم انسانی.
۸-نمایاندنارزش واهمیت تاثیر آثار خارجی در رشد و بالندگی آثار ملی.
۹- تکمیل پازل گستردهی جهانی جهت رسیدن به شناخت و رشد بیشتر و تکمیل و راهبری اندیشه های انسانی.

۲-۱-۷ ادبیات تطبیقی در ایران

«سابقهی رشته ادبیات تطبیقی در ایران بسیار کوتاه است. حتی میتوان گفت این رشته هیچگاه با توجه به اصول نظری و روش تحقیق مشخص در ایران راه اندازی نشده است. درک عوام و در بسیاری موارد حتی خواص از ادبیات تطبیقی این است که این رشته به مقایسهی ادبیات ملل مختلف میپردازد تا تأثیرپذیری نویسندگان فرهنگهایمختلف را از یکدیگر نشان دهد، یا تشابهات بین آنها را کشف کند. نتیجهی چنین تصور غلطی از ادبیات تطبیقی باعث شده است تا پژوهشگران ادبیات ملی برای ورود به این رشته خود را بینیاز از دانستن نظریهها و روش تحقیق این عرصه بدانند و سرانجام، پژوهشهایی کم مایه به نام ادبیات تطبیقی منتشر شود.»(انوشیروانی، ۱۳۹۰: ۲۱۹) مطالعاتی که در ایران در رابطه با این موضوع صورت گرفته است، - با وجود ادبیات و فرهنگ غنی ما- تعاملات علمی شایسته و جامعی نیستند. و سابقه آن به بیشتر از چندین دهه نمیرسد. همان طور که اشاره شد، شاید یکی از دلایل اصلی آن عدم ارائه تعریف جامع و بی توجهی به وسعت اهمیت آن است که هنوز در ایران بصورت تخصصی به این موضوع پرداخته نشده است، اما گشایش رسمی این مهم – ادبیات تطبیقی – در سال ۱۳۱۷ با نام رسمی سنجش ادبیات زبانهای خارجه توسط خانم فاطمه سیاح، چهره‌ای پویا به خود گرفت. وی که در سال ۱۹۰۲ در روسیه به دنیا آمد، تحصیلات خود را تا مقطع دکترا در همانجا ادامه داد و در سال ۱۳۱۳ به ایران آمده و از سال ۱۳۱۵ به تدریس زبان وادبیات روس و فرانسه در دانشگاه تهران پرداخت؛اما پس از درگذشت ایشان به دستور رئیس دانشگاه کلاس درس وی تعطیل گردید؛ (رک، گلبن، ۳۰:۱۳۸۳) حال آنکه رد پای ادبیات تطبیقی درایران را به قبل از آن، یعنی نخستین سال‌های فعالیت دارالفنون و ورود معلمان خارجی به ایران، میتوان نشان داد. و شاهزادگان قاجار را هم که با آثار غربی به خصوص رمان و داستانهای غیر ایرانی آشنایی داشتند – به جهت آشنایی با زبان انگلیسی و یا فرانسه – می‌توان آغازگران ادبیا ت تطبیقی دانست.
با نگاهی گذرا به فعالیت‌هایی که در این زمینه در ایران صورت گرفته است، می‌توان به این نتیجه رسید که بزرگان ادبیات ایران، در آثار خود به صورت اجمالی به موضوع ادبیات تطبیقی پرداخته‌اند.
از جمله، جواد حدیدی که با اخذ مدرک دکترا از دانشگاه سوربن فرانسه شروع به انجام پژوهش‌های تطبیقی کرد، که می‌توان ازآثار وی چون چون:«برخورد اندیشه ها» و «از سعدی تا آراگون» نام را برد. مجتبی مینوی نیز نخستین ادیب و منتقد ایرانی است که از طریق نقد تطبیقی به بررسی تاثیر ادبیات شرق، به ویژه ادبیات شرق بر ادبیات انگلیسی پرداخت. همچنین دکتر زرین کوب در جلد اول«نقد ادبی» دکتر فرشیدورد در جلد دوم کتاب«درباره ادبیات و نقد ادبی» و دکتر محمد علی اسلامی ندوشن در«جام جهان بین» به این موضوع اشاراتی داشته‌اند.
لازم به ذکر است، پژوهشهای تطبیقی بین زبان فارسی و عربی، قدمت و سابقه‌ی زیادی دارد تا جایی که می توان پیشینه‌ این گونه مطالعات «در جهان عرب رابه سال “۱۹۰۳ ” بازگرداند؛سالی که"یعقوب صروف"(۱۸۵۲-۱۹۲۷)در مجله‌ی “المقتضب"(۱۸۷۶-۱۹۵۲)مقاله کوتاهی را تحت عنوان “رباعیات ابی العلاء"(رباعیات ابو العلاء معری)منتشر ساخت.» (خضری، ۱۳۹۰: ۲)گرچه این مقاله، فاقد چارچوب و ویژگی تحقیقات تطبیقی علمی است، امابه هر حال اولین دستاوردی است که به مقایسه‌ی دو اثر-معری وخیام – پرداخته وتشابهات واختلافات آن‌ها رابررسی کرده است. اما در ایران نیز فعالیت‌های تطبیقی بین دو زبان، به اوایل دهه سی قرن بیستم و مجلات ادبی آن دوره بازمی گردد. «بیشترمقالات تطبیقی این دوره به بررسی تأثیر زبان، ادبیات و فرهنگ فارسی بر عربی می‌پرداختند ومطابق وهمسو با سیاست‌های ملی گرایانه‌ی رضاشاه(۱۲۵۶-۱۳۲۳ش)بودند وعکس العملی در مقابل خیمه‌ی سنگین زبان و ادبیات عربی بر محافل فرهنگی وادبی ایران محسوب می‌شدند.» (خضری، ۱۳۹۰: (۳

۲-۱-۸ ادبیات ترجمه

اگر ادبیات تطبیقی را شاخه‌ای از نقد ادبی بدانیم و یا اگر حتی برای آن هویتی مستقل قائل شده و تنها به وجود رابطه بین آنها اکتفا کنیم، باز هم نیازمند ترجمه هستیم، زیرا نخستین رویکرد شناخت آثار خارجی، ترجمه‌ی آنهاست که روابط بین فرهنگ‌ها و ادبیات ملل مختلف را فراهم می‌کند. لذا ترجمه‌ی صحیح، که موجب دریافت بهتر متون می‌شود، اصلی اساسی جهت رسیدن به روابط و مکانیسم‌های پیچیدهی زبان و فرهنگ مبدأاست؛ چرا که امکان مطالعهی آثار خارجی به زبان اصلی برای همگان میسر نیست. امروزه و حتی در زمان گذشته «عشق به آگاهی و دست یابی به علوم و فنون ناشناخته و پیشرفت‌های جامعه‌ی بشری و حس برتری جویی، انسان‌ها را به تحقیق و تفحص واداشته به طوری که ترجمه یک ضرورت دینی، علمی و سیاسی شده است» (معروف، ۸:۱۳۸۰) به همین دلیل ترجمه عمری به درازی عمر انسان‌هایی دارد که زبانی یکسان نداشته و متمایل به برقراری ارتباط بوده اند. «سنگ نوشته‌های موجود در گوشه و کنار عالم مثل آنچه در بیستون یافت می‌شود و دو هزار و پانصد سال قدمت دارد گواه رونق ترجمه» در گذشته است (لرستانی، ۵۵:۱۳۷۶). همچنانکه ابیات زیر از اهمیت نقش مترجم در زمان‌های گذشته حکایت می‌کند:
یکی ترجمان را زلشکر بجست که گفتار ترکان بداند درست
(فردوسی، ۱۳۸۶: ۷۴۸)
یکی ترجمان را زلشکر بخواند به گلگون بادآورش بر نشاند
(همان:۷۴۹)
تاریخ ترجمه‌هایی که با سند و به صورت رسمی وجود دارد و می‌توان از آن‌ها سخن گفت به سلسله‌ی ساسانی باز می‌گردد، که نمونه‌هایی از آن ترجمههای موجود از اوستاست. اردشیر بابکان مؤسس سلسلهی ساسانیان افرادی را به هند و روم فرستاد تا از تمام کتابهایی که در این بلاد وجود دارد، نسخه برداری کنند و حتی دستور دادکلیهی رسالات پراکنده در عراق را نیز جمع آوری کنند. (ابنندیم، ۱۳۶۶: ۴۳۷) بعد از اردشیر، جانشین وی، شاپور کار او را دنبال کرد و دستور داد تمام آثار و کتب انتقال یافته در عهد پدرش را به زبان پهلوی ترجمه کنند و در اختیار دانشمندان قرار دهند. در عهد انوشیروان نیز کتب بسیاری جمع آوری و ترجمه شد. (همایی، ۱۳۶۳: ۳۰) بدین ترتیب برپایی این محیط علمی، ورود و گسترش اسلام در ایران و تعاملات اجتناب ناپذیر دیگری که از گذشته تا کنون بین فارسی زبانان و اعراب بوده، عرصهی فراخی را برای ترجمهی متون در هر دو زبان فراهم کرده است.
موضوع مهم در ترجمه‌ی درست و دقیق، شناخت ساختارهای زبانی است، چرا که «اساس و بنیاد هر زبانی را ساختارهای آن زبان شکل میدهد. ساختارهای زبانی را میتوان به شش نوع یا دسته تقسیم کرد: ۱٫ ساختار نحوی (Syntactic-structure) 2. ساختار صرفی (Morphological-structure) 3. ساختار لغوی(Lexical-structure) 4. ساختار معنایی (Semantical-structure) 5. ساختار بلاغی (Rhetrical-structure) 6. ساختارآوایی (Phonetical-structure). این ساختارها پیکرهی درون زبانی(Intralingustic) و حتی برون زبانی (Extralinguistic) یک زبان را میتواند به نمایش بگذارد. یکی از ضرورتهای اساسی برای ارائه ترجمهای وفادار (Faithful) و مطلوب، ایجاد و یا برقراری تعادل میان این ساختارهاست.» (قلی زاده، ۱۳۷۹: ۹۰-۹۱)
اگر چه برخی معتقدند در فرایند ترجمه، معنی نباید تغییر کند و بالعکس در مکتبی چون مکتب کار کردگرایی (functionalism) فرهنگ مقصد را تعیین کنندهی روش ترجمه می‌دانند و در کل در زمینهی ژرف ساخت (معنایی) متن ترجمهای، اختلاف وجود دارد اما زمانی مترجم می‌تواند مفاهیم و مطالب زبان مبدأ را انتقال دهد که ساختار دستوری و روساختی آن زبان را بشناسد و ظرایف و نکات دستوری را رعایت کند. البته با توجه به تفاوت‌هایی که در میان قوانین دستوری و خصوصیت‌های زبانی کشورهای مختلف وجود دارد همیشه این موضوع صدق نمی‌کند. اهمیت این نکته از آن جاست که گاهی عدول از قوانین دستوری زبان مقصد و یا حتی مبدأ، امکان ایجاد ساختار معنایی درست را فراهم می‌کند. اهمیت و کاربرد مباحث دستور تطبیقی، به دلیل تأثیر گذاری دستور زبان، در امر ترجمه است. علاوه بر این، «معادل یابی دستوری هنگامی صورت می‌گیرد که مترجم بخواهد خود را از تاثیر زبان مبدا برهاند. رعایت نکردن معادل یابی دستوری علاوه بر وارد کردن ساخت‌های نامأنوس به زبان مقصد، از روانی و شیوایی نثر ترجمه می‌کاهد.» (ناظمیان، ۷۰:۱۳۸۱). به همین دلیل انجام پژوهش‌هایی که مربوط به دستور زبان است، راه را برای رسیدن به اهداف ادبیات تطبیقی هموار میکند؛ اما دستور زبان که موضوع بحث است، بطور مشخص در میان شاخه‌های اصلی ادبیات تطبیقی – فرانسوی و آمریکایی – جایگاه خاصی ندارد. لیکن شاید بتوان با کمی اغماض آن را جزء شاخهی آمریکایی دانست که دامنه فعالیتش به همهی هنر‌ها می‌رسد.

فصل دوم:

 

بخش دوم

 

۲-۲-۱ زبان و دستور زبان عربی

زبان عربی امروزی را که به آن عربی کلاسیک هم گفته می‌شود باقی مانده‌ی عربی شمالی قبل از اسلام است. زبان عربی به دو دسته‌ی قبل و بعد از اسلام تقسیم می‌شود. زبان عربی قبل از اسلام شامل دو شاخه‌ی عربی جنوبی و شمالی بوده است. زبان عربی یکی از فروع اصلی زبان‌های سامی است، عمدهی جایگاه این زبان جزیره العرب و نواحی اطراف آن بوده است. (ضیف، ۱۳۸۶: ۲۶) این نام منسوب به سام پسر نوح پیامبر است. زبان‌های آرامی، عبری، آشوری، بابلی و… از دیگر گروه‌های آن محسوب می‌شود. از ویژگی‌های زبان سامی سه حرفی بودن اصل کلمات است. زبان عربی بر خلاف زبان فارسی که یک زبان ترکیبی است و واژه‌ها از پیوند تک واژه‌ها ایجاد می‌شوند یک زبان اشتقافی است یعنی کلمات مختلف با قرار گرفتن در قالب‌هایی مشخص و اضافه شدن یک یا چند واج ایجاد می‌شوند.
بررسی بین سازه های زبان یعنی دستور، اولین بار در غرب در قرن چهارم پیش از میلاد و توسط ارسطو صورت گرفت و از آن جا به سایر کشورها اشاعه یافت. امروزه اگر چه مناطق مختلف عربی با لهجههای متفاوتی صحبت می‌کنند، اما زبان عربی نوشتاری بر مبنای قواعد نحوی قرآن شکل گرفته است. در مورد نوشتن نحو در زبان عربی آمده است: حضرت علی علیه السلام به ابوالاسود دوئلی گفت تا قواعدی برای زبان وضع کند تا امّت به استعانت از آن قواعد، زبان عربی را بیاموزند و بتوانند قرآن بخوانند و بفهمند و ابوالاسود دوئلی با راهنمایی ایشان علم نحوی سخن گفتن را ابداع کرد. (خانلری، ۱۳۷۳: ۴۲ و نجدی ناصف، ۱۳۵۹: ۱۷۲-۱۷۹).
«اولین واضع علم صرف هم به روایت سیوطی در کتاب «بغیه الوعاه والمزهر»، معاذ هراء از ایرانیان مقیم کوفه بوده است» (دهخدا، ۱۳۷۷: ۱۱۵). اگر چه مدت زیادی از نوشتن دستور به زبان فارسی به صورت تخصصی نمی‌گذرد، اما این ایرانیان بودند که به نوشتن کتب صرف ونحو به زبان عربی پرداختند و سیبویه در قرن دوم هجری در اثر خود یعنی «الکتاب» اساس صرف ونحو عربی را بنا نهاد. و نحو عربی را به صورت مستقل و علمی تدوین کرد. ایرانیان «نخست از این روی که زبان عربی، زبان قرآن است و سپس بدین جهت که برای ورود به خدمات دیوانی و رسیدن به مقامات سیاسی و کسب جاه و مقام در دربار خلیفهگان عباسی، به دانستن زبان عربی نیازمند بودند، به تنظیم زبان عربی و تدوین صرف ونحو آن همت گماشتند.» (صنیع، ۱۳۷۱: ۱۰)

۲-۲-۲ زبان و دستور زبان فارسی

زبان فارسی در زیر گروه زبان‌های هند و ایرانی قرار می‌گیرد. هند و ایرانی شاخه‌ای بزرگ از زبانهای هند و اروپایی است. زبان‌های هند و اروپایی به زبان‌هایی گفته می‌شود که اکثریت مردم ساکن شبه قاره‌ی هند تا غربی ترین نقطه‌ی اروپا پس از مهاجرت اروپاییان به آمریکا در تمامی این قاره بدان تکلم می‌کنند.
زبانهای هندوایرانی هریک شامل سه دوره و به زبان‌ها و لهجههای متعددی تقسیم می‌شوند. زبان‌های ایرانی که شاخه‌ای از گروه زبان‌های هند و اروپایی است، «به گروهی از زبان‌ها و لهجه‌ها اطلاق می‌شود که از نظر ویژگی‌های زبانی وجوه مشترک دارند. در این نامگذاری معیار‌های زبان شناختی مورد نظر است و نه مرزهای جغرافیایی یا سیاسی کنونی ایران. از این رو مثلاً زبان آسی که در قفقاز بدان سخن گفته می‌شود یا پشتو که در افغانستان کنونی معمول است، از زمره‌ی زبان‌های ایرانی به شمار می‌روند، اما زبان ترکی یا عربی که در بخشی از ایران کنونی بدان‌ها سخن گفته می‌شود، جزء زبان‌های ایرانی نیست.» (آموزگار و تفضلی، ۱۳۸۲: ۱۱).
زبان فارسی از ابتدا تا کنون سه دورهی مختلف تاریخی را تجربه کرده است که عبارتند از:
۱-دوره‌ی باستان از تاریخ تجزیه‌ی زبان‌های ایرانی از زبان هندو اروپایی تا انقراض حکومت هخامنشیان؛ یعنی به تقریب از قرن بیستم پیش از میلاد تا قرن چهارم یا سوم پیش از میلاد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:47:00 ب.ظ ]




مبحث دوم: توصیف متغیرها برای اینکه شناخت درستی نسبت به داده های مورد مطالعه داشته باشیم می بایست به توصیف آنها بپردازیم. برای انجام این مهم توصیف داده ها را در طی یک گفتار تحت عنوان: گفتار نخست: بررسی متغیرهای اصلی تحقیق و زیر مجموعه های آن به تفکیک به شرح آن می پردازیم.
پایان نامه - مقاله
گفتار نخست: بررسی متغیرهای اصلی تحقیق در این تحقیق متغیرهایی مانند وضعیت و شرایط خانوادگی، برخورداری از دوستان معتاد، اولین تجربه مصرف مواد مخدر، میزان برخورداری از باورهای غلط نسبت به مواد مخدر، میزان دسترسی آسان به مواد مخدر و سرانجام چگونگی مکانیزم عمل وسایل کنترل بیرونی، بعنوان متغیرهای اصلی تحقیق طراحی گردیده اند که در ذیل به تفکیک به بررسی آنها می پردازیم. الف) بررسی پاسخگویان مورد مطالعه از منظر وضعیت و شرایط خانوادگی یکی از متغیرهای مهم در اعتیاد معتادان شرایط حاکم بر خانواده های معتادان می باشد متخصصان بر این باورند که خانواده هایی که در آنها رابطه دوستانه و محبت آمیز، عدم درک متقابل در بین والدین و اعضای خانواده، پایین بودن امکان تبادل نظر در خانواده، کم توجهی به افراد در خانواده و … وجود داشته باشد و خانواده نتواند نیازهای روانی، روحی و عاطفی اعضا را برآورده نماید و در هویت بخشی و هویت دهی به افراد نتواند به درستی به نقش خود عمل نماید معمولا در چنین خانواده هایی، در صورت برخوردار نبودن اعضا از مهارتهای زندگی، برای برآورده نمودن نیازهایشان اقدام به کنش های نا مناسب می نمایند که ماحصل آن می تواند اعتیاد و رفتارهای مجرمانه باشد با توجه به اهمیت این متغیر، برای شناخت نقش عوامل خانوادگی تعداد ۶ سوال (تا چه میزان در خانواده تان، بین اعضای خانواده رابطه محبت آمیز و دوستانه وجود دارد، تا چه میزان والدین تان یکدیگر را درک می نمایند، امکان تبادل نظر در خانواده وجود دارد، فضای خانواده به گونه ای است که به نظرت یکدیگر توجه می شود، امکان اظهار نظر پیرامون موضوعات مربوط به خانواده وجود دارد، والدین به نظرتان توجه می نمایند و تا چه میزان در خانواده تان اختلاف و عدم تفاهم وجود دارد) در پرسشنامه مطرح، که در جدول ذیل ویژگی های خانواده های مورد مطالعه و به تعبیردیگر فضای حاکم بر آنها آمده است.
جدول۲۲): توزیع فراوانی پاسخگویان مورد مطالعه نسبت به گویه های در نظر گرفته شده جهت شناخت متغیر وضعیت و شرایط خانوادگی

 

ردیف گویه ها خیلی کم کم زیاد خیلی زیاد جمع میانگین
تعداد درصد
۱ تا چه میزان در خانواده تان، بین اعضای خانواده رابطه محبت آمیز و دوستانه وجود دارد ۹/۲۰ ۴/۴۲ ۸/۲۱ ۱۵ ۳۲۱ ۱۰۰ ۱۴/۲
۲ تا چه میزان والدین تان یکدیگر را درک می نمایند ۸/۱۲ ۵۲ ۲۴ ۲/۱۱ ۳۲۱ ۱۰۰ ۱۳/۲
۳ امکان تبادل نظر در خانواده وجود دارد ۸/۱۲ ۴/۴۶ ۱/۳۲ ۷/۸ ۳۲۱ ۱۰۰ ۱۲/۲
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:47:00 ب.ظ ]




۳۸/۷%

 

 

 

غلظت اسانس(B)

 

۷

 

۹۳/۱۶۹۲**

 

 

 

اثرمتقابل AB

 

۲۸

 

۵۵/۲۱۲**

 

 

 

خطا

 

۸۰

 

۴۴/۱

 

 

 

کل

 

۱۱۹

 

-

 

 

 

** معنی‌دار در سطح ۱%

۴-۸- مقایسه میکروارگانیزم‌ها بر مبنای قطرهاله عدم‌رشدتحت ‌تاثیراسانس‌گیاه مرزه رشینگری:

تاثیرات اسانس گیاه مرزه رشینگری بر میکروارگانیزم‌های مختلف نشان داد که باکتری Bacillus cereus به عنوان باکتری گرم مثبت دارای حساسیت بالا و مخمر candida albicans دارای حساسیت متوسط و دیگر باکتری‌های همچون Staphylococcus aureus و Escherichia coli با یکدیگر و همچنین Staphylococcus epidermidis و Escherichia coli نیز از نظر تفاوت با یکدیگر نسبت به اسانس مرزه رشینگری اختلاف معنی‌داری را از خود نشان ندادند در صورتی که Staphylococcus aureus و Staphylococcus epidermidis با یکدیگر دارای اختلاف معنی‌داری هستند و همچنین باکتری Staphylococcus epidermidis و Escherichia coli مقاومت در برابر غلظت‌های مختلف اسانس گیاه مرزه رشینگری دارد که در نمودار ۴-۲ آمده است.
مقایسه میکروارگانیزم‌ها با یکدیگر تحت تاثیر اسانس گیاه مرزه رشینگری برای میزان حداقل غلظت بازدارندگی رشد نشان داد که تمامی میکروارگانیزم‌ها بجز باکتری Staphylococcus aureus دارای MIC 16/0 میکرولیتربردیسک و در باکتری Staphylococcus aureus ۶۳/۰ میکرولیتربردیسک مشخص شد، که نشان دهنده تاثیر بالای اسانس گیاه مرزه رشینگری در غلظت‌های پایین در برابر اکثر میکروارگانیزم‌های مورد آزمایش است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
طبق جدول اثر متقابل باکتری Bacillus cereus و مخمر candida albicans به دلیل دارا نبودن حروف مشترک در غلظت‌های ۲۰، ۱۰ و ۵ میکرولیتربردیسک و همچنین ۵/۲ میکرولیتربردیسک برای باکتری Bacillus cereus، حساسیت بالای غلظت‌های اسانس گیاه مرزه رشینگری روی میکروب‌های مورد آزمایش نمایان شد و به دلیل نداشتن حروف مشترک در سطح ۱% آزمون دانکن دارای تفاوت معنی‌دار، ولی دیگر باکتری‌ها به دلیل دارا بودن حروف مشترک دارای تفاوت معنی‌داری نشد که نشان دهنده حساسیت پایین غلظت‌های مختلف اسانس گیاه بر روی میکروارگانیزم‌ها است که در جدول ۴-۸ آمده است.
نمودار۴-۲- مقایسه میکروارگانیزم‌ها بر مبنای قطر هاله عدم رشد تحت تاثیر اسانس گیاه مرزه رشینگری
جدول۴-۸- مقایسه میانگین قطر هاله میکروارگانیزم‌های آزمایش شده در غلظت‌های مختلف اسانس گیاه مرزه رشینگری

 

 

غلظت اسانس(میکرولیتر
بر دیسک)
میکروارگانیزم

 

۲۰

 

۱۰

 

۵

 

۵/۲

 

۲۵/۱

 

۶۳/۰

 

۳۱/۰

 

۱۶/۰

 

 

 

Escherichia coli

 

۲۳٫۲۹± ۰٫۹۴ fg

 

۱۳٫۶۲±۱٫۴۴ ij

 

۱۰٫۹۲± ۱٫۲۵ jklm

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:46:00 ب.ظ ]




«در نظام­های حقوقی کشورهای اروپایی مثل فرانسه، انگلستان، سوئیس و دیگر کشورهای غیر اسلامی، علیرغم اینکه مساله نفقه مورد توجه قرار گرفته است، ولی پرداخت هزینه­ های خانواده به عهده زوجین قرار داده شده یعنی زن و شوهر هر دو در تامین هزینه­ها شریک می­باشند. تقسیم حقوق و دارایی­ ها و نحوه هزینه هریک از زوجین تفصیلات زیادی دارد که جهت بررسی باید به مراجع و منافع مخصوص مراجعه کرد.طبق ماده ۱۶۳قانون مدنی سوئیس: «هر یک از زن و شوهر برحسب توانایی خود باید در تامین هزینه متناسب خانواده سهیم باشند…»
قانون مدنی فرانسه نیز در ماده ۲۱۴ به سهم هر یک از زوجین در پرداخت هزینه زندگی خانوادگی اشاره دارد (قانون مدنی فرانسه). و اما در دین یهود مانند دین اسلام زن مستحق نفقه است و میزان نفقه با رعایت حال دو طرف و به اختلاف زمان و مکان به عهده زوجه است.در حالی که در دین مسیح در فرقه­های مختلف، ارامنه، پروتسان، و ارتدکس، پس از عقد نکاح روابط مالی زوجین بین طرفین ایجاد و تکلیف زوجین در مقابل همدیگر برقرار می­ شود نفقه نیز متناسب با وضیت مالی زوجین تهیه می­ شود.[۲۸۰]
۴-۵-۴-۲- مهریه
مهر در لغت و اصطلاح
«معنای لغوی: مهر به فتح میم به معنای صداق است گفته شده از آن جهت به مهر، صداق می­گوید که دلالت بر رغبت صادقانه زن دارد همچنین لغات دیگری مترادف آن «نحله» فریضه اجرو علایق و عقر و حبا می­باشد».
معنای اصطلاحی: در اصطلاح فقه و قانون مدنی«مهر» عبارت است از مال(و یا چیزی که قائم مال باشد) مالی که به مناسبت عقد نکاح زوج به زوجه به هنگام عقد نکاح می­دهد و یا به نفع زوجه بر ذمه می­گیرد.[۲۸۱]
مهر و انواع آن در قانون مدنی:
«قانونگذار تعریفی از مهر ارائه ننموده، فقط در ماده ۱۰۸۲ ق.م. آمده است: «به مجرد عقد، زن مالک مهر می‌شود و می‌تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید». مهریه از حقوق مسلم مالی زن محسوب شده و زن در هر زمان بعد از عقد و به صلاحدید خود و بدون اطلاع و اجازه مرد می‌تواند در مهریه خود هر نوع تصرفی اعم از انجام معاملات، خرید و فروش، سرمایه گذاری و …. انجام دهد یا آن ‌را به هر کسی که می‌خواهد ببخشد و شوهر حق مداخله در این‌گونه تصرفات زن را ندارد. البته طبق ماده ۱۰۹۲ ق. م.«هر گاه شوهر قبل از نزدیکی زن خود را طلاق دهد زن مستحق نصف مهر خواهد بود و اگر شوهر بیش از نصف مهر را قبلاً داده باشد حق دارد مازاد نصف را عیناً یا مثلاً یا قیمتاً استرداد کند». زیرا در قرآن کریم آمده است: «وان طلقتموهن من قبل ان تمسوهن و قد فرضتم لهن فریضه فنصف ما فرضتم …» (بقره، ۲۳۷). لذا مالکیت زن نسبت به نصف مشاع مهر، مالکیت متزلزل است و با تحقق نزدیکی، مستقر و ثابت می‌شود».[۲۸۲]
مطابق ماده ۱۰۹۳ ق. م. اگر برای زن در هنگام عقد ازدواج دائم، مهریه تعیین نشده باشد، هنگام طلاق در صورت عدم نزدیکی، زن مستحق مهرالمتعه و در صورت نزدیکی مستحق مهرالمثل می‌گردد. همچنین در ماده ۱۰۸۷ ق.م. آمده است: «اگر نکاح دائم مهر ذکر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد نکاح صحیح است و طرفین می‌توانند بعد از عقد، مهر را تعیین کنند و اگر قبل از تراضی بر مهر معین، بین آن‌ها نزدیکی واقع شود، زوجه مستحق مهر المثل خواهد بود» شرط عدم مهر به این معنی که زن هیچ گونه مهری (مهر المسمی و مهر المثل) نداشته باشد، اگر چه مبطل عقد نیست، ولی بی‌شک شرط باطل است، زیرا مخالف قاعده امری استحقاق مهر و به تعبیر دیگر نامشروع است».[۲۸۳]مهر زن پس از انعقاد زوجیت حال بوده و عندالمطالبه می‌باشد (مگرموجل باشد، یعنی برای تادیه آن مدت تعیین شده باشد) بدین معنی که زن هر وقت بخواهد می‌تواند آن‌را مطالبه کند و زوج مکلف به پرداخت می‌باشد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
ماده ۱۰۸۵ق.م.در این مورد بیان می‌کند: «زن می‌تواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفای وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند مشروط بر این که مهر او حال باشد و این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود». بنابراین اگر زن قبل از دخول، مهر خود را مطالبه نماید از حق حبس برخوردار بوده و حق دارد تا اخذ کامل مهریه از انجام وظایف زناشوئی خودداری نماید. لذا زن در این مدت ناشزه محسوب نشده و مستحق نفقه نیز می‌باشد. اما پس از دریافت مهر دیگر نمی‌تواند از ایفای وظایف زناشوئی امتناع نماید. ماده ۱۰۸۶ ق.م. بیان می‌کند: در صورتی که زن قبل از اخذ مهریه به اختیار خود تمکین نموده باشد، حق حبس را از دست داده و باید تکالیف زناشوئی خود را انجام دهد وامتناع از انجام وظایف زناشوئی مسقط نفقه خواهد بود، اگرچه حق زن نسبت به مطالبه مهر ساقط نمی‌شود. در این حال سؤالی مطرح می‌شود که آیا منظور از انجام وظایف زناشوئی عام بوده و شامل تمام وظایف مانند حسن معاشرت، اطاعت و عدم خروج از منزل بدون اذن زوج و… می‌شود یا منحصر به تمکین خاص است، فقهای امامیه قائل به نظر دوم بوده و نزدیکی با شوهر را در تحقق وظایف زناشوئی کافی می‌دانند.[۲۸۴]
«در کشوری مانند مصر مهریه را به دو بخش تقسیم کرده ­اند که نصف آن را باید بطور نقدی و همزمان با وقوع عقد نکاح به زن پرداخت و زن نیز ملزم است تمام این بخش را برای تهیه وسایل خانه هزینه کند و نصف دیگر مهریه موجل و عندالمطالبه است و این امر به امنیت حقوقی زن مصری می­انجامد چون حق مطلق مرد را برای طلاق محدود می­کندو مرد در صورت وقوع طلاق اولا-حق استفاده از وسایل خانه را از دست می­دهد و در صورت ازدواج بعدی باید دوباره به پرداخت نصف مهریه اقدام و وسایل خانه جدید را فراهم کند و ثانیا- زن فورا نصف مهریه را متصرف می­ شود».[۲۸۵]
در قانون مدنى ایران از سه قسم مهر نام برده شده ا ست مهرالمسمى، مهرالمثل و مهرالمتعه،
۱- مهرالمسمی، مهری است که در سند ازدواج ثبت شود و به هنگام عقد تعیین می­ شود. همین که عقد واقع شد حق زن بر مهر نیز ایجاد می­ شود.در حقوق ما برای مهر مقدار معین تعیین نشده و زوجین می­توانند آن را با توافق یکدیگر معین کنند. اگر مهر فاقد یکی از شرایط صحت باشد(یعنی معلوم و معین نبوده و غیر عقلانی و غیر شرعی باشد)مهر باطل ولی عقد صحیح است. مثلا اگر مهر مجهول باشد (سه دانگ از یک باب آپارتمان در شهر تهران)و یا مالیت نداشته باشد که دراین حالتها زن مستحق مهرالمثل خواهد بود. و اگر مهرالمسمی ملک غیر باشد زن مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود مگر اینکه صاحب مال اجازه دهد.
۲- مهرالمثل مهرى است که در عقد معین نشده بلکه برحسب عرف و عادت و با توجه به وضعیت زن از لحاظ سن، زیبایى، تحصیلات، موقعیت خانوادگى و با در نظر گرفتن مقتضیات زمان و مکان تعیین م­ى شود مطابق ماده ۱۰۹۱ قانون مدنى« براى تعیین مهرالمثل باید حال زن از حیث شرافت خانوادگى و سایر صفات و وضعیت او نسبت به امثال و اقران و اقارب و همچنین محل و غیره در نظر گرفته» مثلا با سواد یا بی­سواد بودن زن یکى از امورى است که در تعیین مهرالمثل در نظر گرفته مى­شود.
مواردی را که به موجب قانون مدنی زن باید مهرالمثل بگیرد به قرار زیر است:
اول-در صورتی که ضمن عقد از مهر سخنی گفته نشود یا عدم استحقاق زن در گرفتن مهر شرط شده باشد. پس از وقوع نزدیکی زن استحقاق مهرالمثل را دارد.(ماده۱۰۸۷قانون مدنی)
دوم- در صورتی که تراضی طرفین در باب مهرالمثل به جهتی باطل باشد و برای مهر نتوان مثل یا قیمتی معین کرد. مانند موردی که مهرالمسمی مجهول باشد یا مالیت نداشته باشد.(ماده۱۱۰۰ قانون مدنی)در این صورت نیز مهرالمثل می­گیرد منتها استحقاق گرفتن این مهرالمثل منوط به وقوع نزدیکی نیست.
سوم-در موردی که نکاح باطل است ولی زن از فساد آن اطلاع ندارد ودر اثر جهل به حکم یا موضوع عقد آن را درست می­پنداشته است. در این حالت اگر نزدیکی واقع شده باشد، زن استحقاق گرفتن مهرالمثل را دارد.(ماده۱۰۹۹قانون مدنی)
۳- مهرالمتعه،اگر مهر در هنگام عقد ذکر نشده باشد و شوهرپیش از تعیین مهر و پیش از آمیزش بخواهد زن خود را طلاق بدهد زن مستحق مهرالمتعه است.چنانکه ماده۱۰۹۴ قانون مدنی می­گوید: «براى تعیین مهرالمتعه وضعیت مرد از حیث غنا و فقر ملاحظه مى­شود» بنابراین تفاوت مهرالمثل و مهرالمتعه این است که در تعیین مهرالمثل حال و اوضاع زن در نظر گرفته مى­شود و در مهرالمتعه وضعیت مرد در نظر گرفته مى­شود.[۲۸۶]
۴-۵-۴-۲-۱- احتساب مهریه به نرخ روز
«جهت تأمین حقوق زنان نسبت به مهریه، طرح تعدیل مهریه به نرخ روز در مجلس شـورای اسـلامی در سال ۱۳۷۶ به تصویب رسید.تنها مستندتقویم مهریه به نرخ روز، تبصره ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی است ماده واحده‌ی مصوب ۲۹/۴/۷۶ یک تبصره به شرح ذیل به ماده ۱۰۸۲ق.م. الحاق نمود، «تبصره: چنانچه مهریه وجه رایج باشد، متناسب با تغییر شاخص‌ قیمت سالانه‌ی زمان تأدیه نسبت به سال اجرای عقد که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تعیین می‌گردد محاسبه و پرداخت خواهد شد. مگر این‌که زوجین در حین اجرای عقد به نحو دیگری تراضی کرده باشند. آئین‌نامه اجرایی این قانون حداکثر ظرف مدت ۳ ماه از تاریخ تصویب توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران با همکاری وزارت دادگستری و وزارت اقتصاد و دارایی تهیه و به تصویب هیئت وزیران خواهد رسید».
در ماده‌ی ۲ آئین‌نامه اجرائی قانون یاد شده، نحوه‌ی محاسبه‌ی تعدیل، مقرر شده است: «متوسط شاخص بها در سال قبل از زمان تأدیه تقسیم بر متوسط شاخص بها در سال وقوع عقد ضرب در مهریه‌ی مندرج در عقدنامه.[۲۸۷]
الف- نحوه محاسبه مهریه در صورت وقوع طلاق و مطالبه مهریه با ادامه زندگی مشترک:
«در این حالت باید شاخص سال قبل از سال محاسبه را برشاخص سال وقوع عقد ازدواج تقسیم و حاصل این تقسیم را در مبلغ مهرالمسمی ضرب کرد تا میزان مکهریه قابل پرداخت و دریافت بدست آید. بطور مثال اگر زنی در سال ۱۳۳۹ با مردی ازدواج کرده باشد و مهریه وی یک میلیون ریال باشد و در اردیبهشت ماه ۱۳۸۴ گواهی عدم امکان سازش درخواست کرده باشد یا در این تاریخ زوجه مهریه خود را از اجرای ثبت یا دادگاه صالح با وجود ادامه زندگی مشترک مطالبه کرده باشد. میزان مهریه قابل پرداخت یا مطالبه به این ترتیب محاسبه و تعیین می­ شود».
بنابراین مهریه قابل وصول به شرح مذکور سیصدودوازده­میلیون و پانصد هزار ریال خواهد بود.»
ب- نحوه محاسبه مهریه در صورت فوت زوج:
«اگر زوجه بعد از فوت شوهرش برای برای وصول مهریه خود از ماترک زوج اقدام کند، در این فرض در هر تاریخی زوجه بعد از فوت شوهرش مهریه خود را مطالبه کند. باید شاخص سال فوت زوج بر شاخص سال ازدواج تقیسم و حاصل به دست آمده ضرب در مبلغ مهرالمسمی گردد و تاریخ مطالبه ملاک محاسبه نخواهد بود. بطور مثال اگر زنی در سال ۱۳۱۵ با مردی ازدواج کرده و مهریه او دویست هزار ریال وجه رایج تعیین شده و شوهر وی در سال ۱۳۸۳ فوت شده باشد.مهریه او چنین محاسبه می­ شود:
یعنی مهریه قابل مطالبه یک میلیارد ریال خواهد بود».[۲۸۸]
آیا تبصره الحاقی عطف به ماسبق می­ شود؟
«آیا این قانون ناظر به آینده است و عطف به ما سبق نمی­ شود، یا اینکه برخلاف ظاهر، این قانون نظر به گذشته و آینده دارد و شامل تمام مهریه­هایی است که وجه­نقد باشد، اعم از اینکه در گذشته تعیین شده باشد، یا بعد از تصویب قانون تعیین گردد. طبق این اصل کلی حقوقی که ارزش جهانی دارد و در ماده ۴ قانون مدنی منعکس شده «اثر قانون نسبت به آتیه است و قانون نسبت به ماقبل خود اثر ندارد، مگر اینکه در خود قانون مقررات خاصی نسبت به این موضوع اتخاذ شده باشد».
بنابراین، قانون اصولا عطف به­ما­سبق نمی­ شود و تاثیر آن به گذشته امری استثنایی است و استثنا احتیاج به دلیل خاص دارد. لیکن به نظر می­رسد که هدف قانونگزار چیزی غیر از ظاهر تبصره مزبور بوده است؛ زیرا منظور مقنن از وضع این تبصره رفع ظلم نسبت به زنانی است که در گذشته دور یا نزدیک ازدواج کرده ­اند و مهرشان وجه نقد بوده که با گذشت زمان و تورم اقتصادی کم ارزش و حتی بی­ارزش شده است. به طور مثال، اگر چهل سال قبل زنی با مهریه یکصد هزار ریال وجه نقد با مردی ازدواج کرده و امروزه کارش به طلاق کشیده، یا با وجود ادامه زندگی مشترک بخواهد مهریه خود را وصول کند، بی­شک قدرت خرید این مبلغ امروزه به مراتب کمتر از زمان وقوع ازدواج است. در توجیه عطف­به ماسبق شدن قانون جدید می­توان گفت که اراده زوجین در تعیین مقداری وجه نقد بر قدرت خرید آنبوده و این قدرت خرید باید، با تعدیل مهر بر اساس تغییر شاخص قیمت­ها، برای زن حفظ شود. به دیگر سخن، مقدار معین وجه نقد با ارزش اقتصادی امروز مورد نظر طرفین نبوده و در قصد مشترک زوجین وارد نشده است. قانونگزار نیز برای احترام به اراده واقعی زوجین و رفع ظلم از این گونه زنان بوده که اقدام به وضع چنین قانونی کرده است
والا برای آینده، از آنجا که مردم به کاهش ارزش پول توجه دارند و غالبا مهریه را با طلا مشخص می­ کنند، به چنین قانونی نیاز نیست و زنان با تدابیری که در تعیین مهر می­اندیشند از تورم کمتر زیان خواهند دید. از مذاکرات مجلس و کارهای مقدماتی قانون چنین بر می ­آید که قانونگذار به ازدواجهای گذشته نیز نظر داشته هر چند که در نگارش قانون مسامحه شده است.[۲۸۹]
ماده ۴ ق.م. بیان می­دارد: «اثر قانون نسبت به آتیه است و قانون نسبت به ما قبل خود اثر ندارد. مگر اینکه در خود قانون مقررات خاصی نسبت به این موضوع اتخاذ شده باشد». در تبصره الحاقی در مورد زمان اجرای قانون مطلبی بیان نشده است، لذا پرسشی مهم در این مرحله طرح می شود که آیا تبصره الحاقی در مورد ازدواج های قبل از تصویب قانون نیز اجرا می شود؟[۲۹۰]در این رابطه، دیدگاه­ های گوناگونی بیان شده و رویه­های قضایی نیز متفاوت می باشد. نظریه ش ۷/۷۸۲۶ مورخ ۲۳/۱۰/۱۳۷۸، اداره حقوقی دادگستری مبنی بر عدم تسرّی تبصره الحاقی به ازدواج های گذشته است نظر رئیس قوه قضائیه در پاسخ به سؤال دفتر امور زنان قوه قضائیه، برخلاف نظر اداره حقوقی، بر اجرای این تبصره در مورد ازدواج های گذشته است. در بخشنامه شماره ۶۰۹ ۷۸/۱ ۲۸/۱/۱۳۷۸ از این جوابیه بیان شد:
«… کسانی که قبل از قانون، مهر را به همسرشان پرداخته اند، طبعاً مشمول این قانون نیستند، امّا کسانی که پس از تصویب قانون می خواهند به همسرشان مهر را بپردازند، باید رعایت کنند».[۲۹۱] با وجود این جوابیه - که به صورت بخشنامه به محاکم ابلاغ گردید - مشکل بر طرف نشد. صدور آراء متفاوت از محاکم موجب شد هیأت عمومی دیوان عالی کشور رأی ش ۲۸/۱۰/۱۳۷۸-۶۴۷ را صادر نماید:
به هر حال ابهام قانون سبب صدور آراء متهافت و متناقض در مراجع قضائی گردید و سرانجام رای وحدت رویه شماره ۶۴۷-۲۸/۱۰/۱۳۷۸ هیات عمومی دیوان عالی کشور به اختلاف نظرها خاتمه داد و اثر قهقرایی برای ماده واحده قانون الحاق یک تبصره به ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی قائل شد.متن وحدت رویه به شرح زیر است:
« منظور مقنن از تصویب ماده واحده قانون الحاق یک تبصره به ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی مصوب سال ۱۳۷۶، با توجه به عبارات صدر تبصره و فلسفه وضع آن، حفظ ارزش ریالی مهریه زوجه است که معمولا وجه رایج(ریالی) تعیین می­ شود، اگر چه تاریخ وقوع عقد ازدواج مربوط به زمان قبل از تصویب تبصره مذکور باشد.
با این وصف، قانون مرقوم(تبصره الحاقی) با ماده ۴ قانون مدنی مباینتی ندارد. لذا به جهت اشعاری، رای شعبه اول دادگاه تجدیدنظر استان قم که با این نظر مطابقت دارد به اکثریت آراء صحیح و موافق موازین شرع و قانون تشخیص می­ شود».[۲۹۲]
از حیث زمانی، آمارها برای وصول مهریه مربوط به سال ۱۳۸۱ و از حیث مکانی نیز دادگستری استان قم مورد توجه قرار گرفته است.
۴-۵-۴-۳- ارث
ارث در لغت و اصطلاح
یکی دیگر از منابع کسب مال ارث می‌‌باشد.ارث در لغت به معنای ترکه و اموالی است که از متوفی به جای می‌ماند و در اصطلاح حقوقی مقصود انتقال مالکیت اموال میت پس از فوت به وراث وی است.[۲۹۳]
یکی از اسباب تملک، ارث است و انسان با وراثت می ­تواند مالک مال شود.مقررات مربوط به ارث در قانون مدنی ایران، از قرآن کریم«سوره نساء» و احکام فقه امامیه گرفته شده است.ارث در لغت به معنای ترکه و اموالی است که از متوفی به جای می­ماند .در اصطلاح حقوقی مقصود انتقال مالکیت اموال میت پس از فوت به وراث وی است زن نیز مانند مرد به طور سببی و نسبی از ارث بهره‌مند می‌گردد تفاوت فقط در میزان ارث است که طبق قانون اسلامی سهم الارث زن از جهت سببی (زوجه بودن) و نسبی نصف مرد است. [۲۹۴]
ارث را هم، شریعت مسلمانان قبول کرده و هم دکترین حقوقی و قانونگذاران. در قرآن که منبع مهم حقوق مسلمانان است،
آمده که زن در مورد ارث چهار نصیب می­برد که عبارتند از:

 

    1. نصیب زن درارث به عنوان همسر

 

    1. نصیب زن از ارث به عنوان فرزند

 

    1. نصیب زن به عنوان مادر

 

    1. نصیب زن به عنوان خواهر، [۲۹۵]

 

۴-۵-۴-۳-۱- تفاوت­های احکام ارث زن و شوهر
«سه تفاوت عمده میان احکام ارث زن و شوهر در قانون مدنی به چشم می­خورد:
۱-میراث ارث شوهر دو برابر زن است:شوهر نصف و در صورت وجود اولاد یک چهارم از ترکه زن را ارث می­برد؛ فرض زن یک­چهارم و با وجود اولاد یک هشتم از اموال شوهر است.
۲-در صورتی که شوهر وارث منحصر زن باشد، تمام ترکه زن میراث اوست؛ ولی، زنی که تنها وارث شوهر است بیش از یک چهارم ارث نمی­برد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:46:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم