کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



۱۴-۶-۲٫ چارچوب تحلیلی برای ارتقاء فن‏بازار
پایان نامه - مقاله - پروژه
تحلیل‌های مربوط به سیستم‌های نوآوری عمدتاً با رویکرد نهادی یا کارکردی انجام می‌شوند. در مورد فن‏بازار، با توجه به ادبیات موجود می‏توان از کارکردهایی که برای نهادهای میانجی پیشنهاد شده است، استفاده کرد. جدیدترین نمونه این نوع تحلیل که توسط کیللو و همکاران (Kilelu etal, 2011) مورد استفاده قرار گرفته، شش کارکرد مختلف را برای تحلیل نهادهای میانجی در سیستم کشاورزی کنیا مورد بررسی قرار داده است. اخیراً نیز هنون و همکاران (Hannon etal, 2014) نیز از این رویکرد برای تحلیل بخش انرژی انگلستان استفاده کرده‏اند. کارکردهای مورد استفاده این چارچوب تحلیلی عبارتند از :
تحریک و بیان تقاضای فناوری
شبکه‏سازی
دلالی دانش و فناوری
مدیریت فرایند نوآوری
ایجاد ظرفیت نوآوری
پشتیبانی نهادی
علاوه بر کارکردهای شش‌گانه فوق، هنون به سه موضوع دیگر به‌عنوان ویژگی‌های میانجی اشاره می‏کند:
اول اینکه اگر فرض بر این گذاشته شود که هدف نهادهای میانجی (و فن‏بازار) توسعه نوآوری است در آن صورت می‌توان گفت که نوآوری از چند مرحله پیاپی تشکیل‌شده و عبور از یک مرحله به مرحله دیگر دشوار و همراه با هزینه است. در میان عبور از توسعه به تجاری‌سازی که در ادبیات به آن عبور از “دره مرگ” میگویند بسیار دشوار است. نهادهای میانجی در واقع مانند پلی هستند که عبور را ممکن می‏سازند. به‌بیان‌دیگر، نهادهای میانجی تنها سازمان‌هایی هستند که به‌صورت هدفمند بین این دو مرحله قرار می‌گیرند و جامعه تحقیقات و توسعه فناوری را به کسب‌وکار متصل می‌کنند.
دوم اینکه نهادهای میانجی، سازمان‌هایی خنثی، مستقل و بی‌طرف هستند یعنی از شرکت، سازمان و یا استراتژی خاصی طرفداری نمی‌کنند و باید از اعتبار کافی برخوردار باشند . در رابطه با این موضوع بر اساس نظر کولدونی و همکاران (Kolodny etal, 2001) ، شش عامل در اعتبار و در نتیجه در ارتقاء نهادهای میانجی دخیل است:
آگاهی شرکت‌ها از وجود فن‏بازار و امکان دسترسی به آن
قابل اطمینان بودن فن‏بازار برای شرکت‌ها
دسترسی داشتن فن‏بازار به منابع دانش و اطلاعات و فناوری و نوآوری (منظور شرکت‌ها و سازمان‌های دارای دانش و فناوری است)
معتبر بودن فن‏بازار از دید منابع فوق
توانایی فن‏بازار در پاسخگویی سریع به نیاز شرکت‌ها
برخورداری فن‏بازار از توانمندی‌هایی که شرکت‌ها در آن‌ها ضعف دارند
سوم اینکه نهادهای میانجی طبق نظر وینچ و کورتنی (Winch & Courtney, 2007)، باید اختصاصاً نقش میانجی را ایفا کنند، نه اینکه میانجیگری یکی از نقش‏های جانبی و فرعی آن‌ها باشد.
با توجه به مطالب فوق چارچوب تحلیلی زیر را برای ارتقاء فن‏بازار می‏توان پیشنهاد نمود:
تبیین تقاضا
فن‏بازار باید بتواند تقاضای فناوری را برای دارندگان و توسعه‌دهندگان فناوری مشخص کند. برای این هدف باید اطلاعات لازم را از صنایع و سازمان‌ها جمع‏آوری نماید. با بهره گرفتن از روش‌های ارزیابی نیاز فناوری و ارزیابی شکاف دانش، نسبت به تعیین و تبیین نیازهای فناوری اقدام کند.
شبکه‏سازی
فن‏بازار باید همکاران بالقوه را شناسایی و انتخاب کند و مکانیزهایی را برای ارتباط آن‌ها و همچنین همکاری آن‌ها با یکدیگر فراهم کند
ظرفیت سازی
فن‏بازار باید قادر باشد به صنایع در ظرفیت‌سازی برای ایجاد شرکت‌های جدید، دریافت مجوزهای لازم، استانداردسازی، توسعه مهارت‌های فردی و توسعه مهارت‌های مدیریتی کمک کند
مدیریت فرایند نوآوری
فن‏بازار باید به طرفین عرضه و تقاضا در مدیریت تعارض، انجام مذاکرات، ایجاد اعتماد متقابل و اشتراک دارایی‌های مکمل کمک کند و فضای یادگیری را برای طرفین فراهم نماید
دلالی دانش و فناوری
فن‏بازار باید امکان مبادله دانش و فناوری را از طریق اطلاع ‏رسانی، ارائه مشاوره و زمینه‌سازی برای تماس مستقیم بین افراد فنی فراهم آورد و عرضه و تقاضا را با هم جفت‌وجور کند
پشتیبانی نهادی
فن‏بازار باید در زمینه سیاست‏گذاری و تدوین قوانین و مقررات مناسب برای مبادلات دانش و فناوری نیز فعالیت کند
اطلاع ‏رسانی
فن‏بازار باید با اطلاع ‏رسانی مناسب، شرکت‌ها و سازمان‌ها را از وجود امکانات خود مطلع سازد و اعتماد و اطمینان آن‌ها را نسبت به توانایی خود جلب نماید
پاسخ‏گویی
فن‏بازار باید بتواند آنچه شرکت‌ها در آن ضعف دارند را برای آن‌ها فراهم کند و بتواند در کمترین زمان به نیاز آن‌ها پاسخ گوید.
۱۵-۶-۲٫ ذی‏نفعان فن‏بازار
در فعالیت‏های اقتصادی، ذی‏نفعان به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم‏بندی می‏شوند (رمضانی، ۱۳۹۱):
ذی‏نفعان اصلی: آن دسته از عوامل که مستقیماً در تبادل اقتصادی در بازار فعالیت می‏کنند یا بر آن اثر می‏گذارند؛ مانند عرضه‏کنندگان یا مشتریان.
ذی‏نفعان فرعی: آن دسته از عوامل که غیرمستقیم بر تبادل اقتصادی بازار اثر می‏گذارند یا اثر می‏پذیرند؛ مانند بخش‏های پشتیبان کسب‌وکار و رسانه‏ها.
فن‏بازار، یک ابر مدل برای بازارهای خاص فناوری است. موضوع ویژه فن‏بازار دارای دو ویژگی مهم زیر است:
فن‏بازار بستر کسب‌وکار است.
فن‏بازار، بر پایه یک شبکه شکل می‏گیرد.
با توجه به این دو ویژگی و از نظر فعالیت مستقیم و غیرمستقیم، ذی‏نفعان اصلی و فرعی فن‏بازار عبارتند از:
ذی‏نفعان اصلی: عرضه‏کنندگان، مشتریان، تأمین‌کنندگان مناسب مالی، سرمایه‏گذاران، مالکان یا سهام‏داران و حکومت
ذی‏نفعان فرعی: بخش‏های پشتیبان کسب‌وکار، جامعه، گروه‏های اجتماعی و رسانه‏ها.
رمضانی (۱۳۹۱) با بررسی دستاوردهای نظری مربوط به فن‏بازار، تجارب الگوهای نمونه و اسناد بالادستی کشور به استخراج ذی‏نفعان فن‏بازار با توجه به شرایط بومی ایران پرداخته است. در جدول زیر، ذی‏نفعان در سه سطح «ذی‏نفعان کلان»، «گروه ذی‏نفعان» و «ذی‏نفع» ارائه شده‏اند.
جدول ۵-۲٫ ذی‏نفعان فن‏بازار

 

ذی‏نفع کلان گروه ذی‏نفعان
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1400-08-01] [ 08:52:00 ب.ظ ]




ب.این دعا به واسطه عموم افرادی موصول و عموم ازمانی و احوالی که از راه حذف متعلق حاصل شده است دلالت بر عصمت امامA میکند؛ یعنی در هیچ حالتی وی مرتکب معصیت نمی‌شود و جز حق نمی‌گوید و به غیر حق عمل نمی‌کند و همیشه همراه حق است، زیرا اگر مرتکب معصیت شود دشمنی با او به خاطر عمل منکر واجب می‌شود و چون در این دعا هیچ حالت یا زمانی استثنا نشده است عصمت امام اثبات می‌گردد.این عصمت با مولای به معنای امام و خلیفه سازگار است.
۲٫محدثین و حفاظ حدیث، الفاظ دیگری در صدر و ذیل حدیث غدیر آورده‌اند که دلالت بر معنای امامت می‌کند.
برخی نقل کردهاند که پیامبر اکرم۶ فرمود:
یا ایها الناس بما تشهدون؟ قالوا نشهد أن لا اله الا الله قال: ثم مه؟ قالوا: و أن محمدا عبده و رسوله، قال: فمن ولیکم؟ قالوا: الله و رسوله مولانا.ثم ضرب یده الی عضد علیA فأقامه فقال: من یکن الله و رسوله مولاه فان هذا مولاه[۲۱۱].
ای مردم! به چه چیزی گواهی میدهید؟ گفتند گواهی میدهیم که معبودی جز الله نیست. فرمود: سپس چه؟ گفتند: گواهی می‌دهیم همانا محمد عبد او و فرستاده اوست، فرمود: ولی شما کیست؟ گفتند: خدا و رسول او مولای ما هستند. سپس رسول اکرم۶ دست به بازوی علیA زد و او را بلند کرد و فرمود: هر کس خدا و رسولش مولای اوست، این شخص نیز مولای اوست.
وقوع ولایت در کنار شهادت به توحید و رسالت و آمدن آن پشت سر مولویت مطلقه خدا و رسول خدا۶ تنها با معنای امامتی که ملازم با اولویت در تصرف است، صحیح می‌باشد.
۳٫رسول خدا۶ پس از اعلام مولی بودن علیA تکبیر گفتند و فرمودند:
الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمه و رضی الرب برسالتی و الولایه لعلی بن ابی طالب.
اکمال دین و اتمام نعمت با هیچ کدام از معانی مولی غیر از امامت و اولویت در تصرف صحیح نمی‌باشد.
۴٫قرینه چهارم جریان تهنیت و تبریک مردم، به ویژه ابوبکر و عمر به امام علیA می‌باشد.

۶-۲-۱-۳٫ جواب شبهه دلالت ذیل حدیث بر معنای محب و ناصر:

۱٫همان گونه که در پاسخ شبهه پیشین گفته شد، از دعای پیامبر اکرم۶ «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه» معنای امامت استفاده می‌شود.

 

    1. قرائن دیگری در این حدیث موجود است که دلالت بر معنای امامت دارند، مثل تبریک مردم یا فهم مردم به خصوص اشعار و غدیریه‌هایی که از همان زمان سروده شد. شیخ مفید، با استناد به سروده‏های شاعران مُخضرم (شعرایی که دوره جاهلیّت و اسلام را درک کرده‏اند)؛ یعنی شاعرانی چون اخطل، کمیت، قیس بن سعد بن عباده و حسان بن ثابت، اثبات می‏کند که معنای ولی در حدیث یاد شده، فقط امام است[۲۱۲].

 

۳٫این دعا، مناسب معنای امامت از لفظ مولی است، زیرا رسول خدا۶ با این دعا مردم را مکلف می‌کند که از حضرت علیA اطاعت کنند و از تمرد و نافرمانی اوامر او برحذر باشند، چون امامت و خلافت نیازمند اطاعت و فرمانبرداری مردم است.
علامه امینی در رد این ادعا که مراد از مولی ناصر و محب است، می‌نویسد:
«بر فرض که مراد از مولی در حدیث غدیر این دو معنا باشد، از دو حال خارج نیست:
الف.احتمال دارد که پیامبر اکرم۶ قصد داشت که مردم را به محبت و نصرت علیA ترغیب کند، زیراکه او از مؤمنین بود.
ب. احتمال دوم این است که مقصود پیامبر۶این باشد که محبت ونصرت به مردم را به علیA امر کند.
هر کدام از دو صورت پیشین می‌تواند اخباری یا انشایی باشد در نتیجه چهار صورت به وجود می‌آید.
حالت نخست: رسول اکرم۶ به مردم خبر دهد که محبت و نصرت علیA واجب است.
این احتمال مردود است؛ زیرا هیچ فایده ای بر آن مترتب نیست و مطلب مجهولی نبوده است تا در آن زمان و با آن شرایط به مردم اعلام نماید و سستی کردن در تبلیغ آن تبلیغ نکردن رسالت شمرده شود و تبلیغ آن اکمال دین و اتمام نعمت به حساب آید، سپس مردم به تبریک و تهنیت علیA بپردازند.
چگونه این احتمال صحیح باشد در حالی که مردم همواره سخن خدا را در قرآن میخواندند که می‌فرماید: «وَالمُؤمِنُونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم أولِیاءُ بَعضٍ»[۲۱۳] یا می‌فرماید: «إنَّما المُؤمِنُونَ إِخَوهٌ»[۲۱۴] که بر وجوب دوستی مؤمنین نسبت به همدیگر دلالت دارند.
ساحت مقدس نبی اکرم۶ از تبلیغ چنین امر عبثی منزه می‌باشد.
حالت دوم: رسول خدا۶ وجوب محبت و نصرت علیA را انشاءکند.
ضعف این احتمال نیز کمتر از احتمال نخست نمی‌باشد،چون مطلب جدیدی نبوده است که تا آن زمان بیان نشده باشد و حکم تازه ای نبود که تا آن هنگام انشا نشده باشد.
هم چنین طبق این دو احتمال لازم بود که پیامبر اکرم۶ بفرماید: «من کان مولای فهو مولی علی» لذا این دو احتمال خلاف ظاهر حدیث است.شاید سبط ابن جوزی نیز متوجه این اشکال بود که در تذکرهاش می‌گوید: حمل لفظ مولی در این حدیث بر معنای ناصر جایز نیست.
علاوه بر آن، وجوب محبت و نصرت طبق این دو وجه، مختص علیA نبود؛ در این امر همه مسلمانان مساوی بودند، پس تخصیص حضرت علیA وجهی نداشت. اگر مراد محبت و نصرت مخصوصی باشد که بالاتر و برتر از دیگران باشد، مانند وجوب متابعت و امتثال اوامر و تسلیم شدن در برابر او، این همان معنای امامت است، به خصوص بیانی که برای علیA به کار رفته است، شبیه بیانی است که برای نبی اکرم۶ به کار رفته است؛ «من کنت مولاه» و تفکیک بین آن دو در یک سیاق جایز نیست.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
حالت سوم: رسول اکرم۶ به مردم خبر دهد که بر علیA واجب است که به مردم محبت و نصرت داشته باشد.
این حالت نیز مردود است، زیرا در این صورت لازم بود که نبی اکرم۶ به خود علیA بفرماید نه این که همه مردم را نگه دارد و آنها را خطاب قرار دهد.
حالت چهارم: وجوب محبت و نصرت مردم را به علیA انشا کند.
این احتمال نیز جایز نیست، زیرا در این صورت پیامبر اکرم نیازی به آن همه اهتمام و سفارش به مردم و مخاطب قرار دادن مردم نداشت…»[۲۱۵].

۷-۲-۱-۳٫ پاسخ به شبهه مراد بودن «اولویت در قرب» به پیامبر اکرم۶

۱٫در این که حضرت علیA از مقربین و خواص پیامبر اکرم۶ بودند تردیدی نیست، چون حضرت علیA از کودکی در دامان پیامبر خدا پرورش یافتند و همواره در محضر رسول خدا۶ بودند. حضرت علیA در خطبه قاصعه نهج البلاغه در این باره میفرماید:
«شما موقعیت مرا نسبت به رسول خدا۶ در خوشاوندی نزدیک در مقام و منزلت ویژه می‌دانید؛ پیامبر مرا در اتاق خویش می‌نشاند، در حالی که کودک بودم مرا در آغوش خود می‌گرفت و در بستر مخصوص خود می‌خوابانید. بدنش را به بدن من می‌چسباند و بوی پاکیزه خود را به من می‌بویاند و گاهی غذایی را لقمه لقمه در دهانم می‌گذارد. هرگز دروغی در گفتار من و اشتباهی در کردارم نیافت و من همواره با پیامبر بودم؛ چونان فرزند که همواره با مادر است. پیامبر۶ هر روز نشانه تازهای از اخلاق نیکو را برایم آشکار میفرمود و به من فرمان می‌داد که به او اقتدا نمایم. پیامبر۶ چند ماه از سال را در غار حراء میگذراند. تنها من او را مشاهده میکردم و کسی جز من او را نمیدید. در آن روز‌ها در هیچ خانهای اسلام راه نیافت، جز خانه رسول خدا۶ که خدیجه هم در آن بود و من سومین آنها بودم. من نور وحی و رسالت را میدیدم و بوی نبوت را می‌بوییدم. من هنگامی که وحی بر پیامبر فرود میآمد، ناله شیطان را شنیدم، گفتم: ای رسول خدا! این ناله کیست؟گفت: شیطان است که از پرستش خویش مأیوس گردید و فرمود: «علی تو آن چه را من می‌شنوم می‌شنوی و آن چه را که می‌بینم می‌بینی جز این که تو پیامبر نیستی، بلکه وزیر من هستی و به راه خیر می‌روی»[۲۱۶].
۲٫در جریان غدیر خم، دو آیه تبلیغ و اکمال نازل شد. همان گونه که پیش از این نیز بیان شد، این دو آیه تنها با معنای امامت و خلافت سازگار هستند.

۸-۲-۱-۳٫ پاسخ به شبهه عدم منافات این حدیث با خلافت خلفای سه گانه:

این اشکال وارد نیست، زیرا:
۱٫با حدیث غدیر وجود نص از سوی پیامبر اکرم۶ بر امامت علی بن ابی طالبA ثابت می‌شود و چون بالاجماع چنین نصی بر خلافت ابوبکر نیست و بیعت یا اجماع نمی‌تواند با نص معارضه کند، امامت حضرت علیA اثبات و امامت هر کسی غیر او نفی می‌شود[۲۱۷].
۲٫ظاهر از «من کنت مولاه فعلی مولاه» عموم اوقات است. زمان حیات رسول خدا۶ به حکم عقل بیرون است، بقیه اوقات در تحت این عام باقی می‌ماند[۲۱۸]. از این رو پس از رسول خدا۶ تا زمانی که حضرت علیA زنده است، او امام است.
۳٫این سخن با تبریک عمر به حضرت علیA منافات دارد، زیرا عمر به حضرت علیA گفت: «اصبحت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنه» در این تبریک عمر تصریح می‌کند که علیA مولای اوست.

۲-۳٫ فصل سیزدهم:
حدیث منزلت

یکی از احادیثی که شیعه و سنی از نبی اکرم۶ روایت کرده‌اند، حدیث منزلت است. در این حدیث پیامبر اکرم۶ به حضرت علیA می‌فرماید:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:52:00 ب.ظ ]




در روایات معصومین ( علیه السّلام ) نیز به خطر هواهای نفسانی برای انسان اشاره شده است ، چنان که رسول گرامی (ص) می فرمایند : « أعدی عدُوِّکَ نفسُکَ الّتی بینَ جَنبَیکَ : بدترین دشمنت ، نفس توست که میان دو پهلوی تو قرار دارد » . ( مجلسی، بحارالانوار ، ج ۷۰ ، ص ۶۴ ) .
پایان نامه - مقاله - پروژه
در روایتی امام علی علیه السّلام می فرمایند : ( الهوی عدوّ العقل ) هواپرستی دشمن عقل است .( انصاری ، ترجمه غرر الحکم ، ج ۱ ، جمله ۳۲۱، ص۱۳) .
در جای دیگر نیز می فرمایند : « وَ اشرف ُ الغنی ترکُ المُنی . وَ کم مِن عقل ٍ اسیر ٍ تحت َ هوَی امیرٍ » . برترین بی نیازی، ترک آرزوهاست، و چه بسا عقل که اسیر فرمان روایی هوس است . (صبحی صالح ، نهج البلاغه ، حکمت ۲۱۱ ، ص ۵۰۶ ) .
در متون دینی ما از جمله قرآن و نهج البلاغه به این موضوع پرداخته شده و حتّی برای آن علّت هایی آورده شده و آثار زیان بار آن ذکر و در مقابل، راهکارهایی برای مقابله و رهایی از آن بیان شده است .
۱ . ۱ . بیان مسئله :
نوشتار پیش روی، با هدف بیان هوی و پرستش از نظر لغت و اصطلاح، عوامل هواپرستی و آثار زیان بار آن و راهکارهای مقابله با آن، در قرآن و نهج البلاغه به نگارش در آمده است .
هواپرستی به عنوان موضوعی که نفی آن یکی از آموزه های اسلامی است . پیروان هوای نفس، گرفتار سوء تشخیص و عدم درک واقعیت شده و در نهایت از مشاهده چهره واقعی حقّ ِ آشکار، محروم می مانند. گاهی هواپرستی در قالب سفارش به تقوا و پرهیزگاری نفی شده است، گاهی در قالب ترک گناهان و گاهی در قالب مذمّت مظاهر دنیوی که از آن تعبیر به حبّ دنیا می شود .
مسئله مهمّی که در این نوشتار به دنبال آن هستیم این است که نظر قرآن و نهج البلاغه در زمینه ی هوی پرستی چیست ؟ چه پیامدهایی را در پی دارد ؟ و این که نحوه ی برخورد با آن چگونه است ؟
۱ . ۲ . اهمیّت و ضرورت تحقیق :
اهمیّت انتخاب این موضوع به عنوان موضوع بحث، این است که در جهان معاصر نیز آن چه با تمام تلخی، حقیقتی انکار ناپذیر است، همین رو گردانی از ارزش های اصیل انسانی و حاکمیّت فساد و بی بند و باری و افسار گسیختگی در کشور های ظاهراً پیش رفته می باشد که روز به روز بر تیرگی دل ها افزوده و آن نور معنوی که سبب روشنایی وجود و مایه ی آرامش قلب هاست، به دست فراموشی سپرده می شود.
این واقعیّت تلخ در جوامع اسلامی و از جمله جامعه ی اسلامی خودمان نیز روز به روز گسترش می یابد. به جای اطاعت از احکام شرع، به پیروی از خواسته های نفسانی خویش پرداخته اند؛ یعنی به جای این که خود را بر اساس تعلیمات دینی تغییر دهندو خویش را با آن منطبق سازند، سعی کرده اند تعالیم دینی را بر امیال و خودخواهی های خویش تطبیق دهند .
بنا براین احیای ارزش های اصیل اخلاقی و بازگشت به اصول فراموش شده ی اسلامی شرط لازم برای حاکمیّت بخشیدن به اسلام در جامعه ی ماست و اگر با خلوص نیّت قدم در عالم دین گذاشته و از روی صدق و حقیقت تسلیم اوامر خداوندی شود و هواهای نفسانی را بشناسد، محال است در ورطه ی خودخواهی و خود محوری گرفتار شده و هواپرستی را دنبال نماید که اگر چنین کند هیچ گاه به سر منزل مقصود نمی رسد .
پس به جهت گسترده بودن مباحث آن ( هواپرستی ) قابل طرح از دیدگاه قرآن و سنّت نیست، بلکه در این تحقیق تلاش شده است که از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه ارائه گردد .
۱ . ۳ . پیشینه تحقیق :
مسئله هواپرستی موضوعی است که هم زمان با خلقت حضرت آدم ( علیهم السّلام ) ظهور یافته است و ادیان الهی همواره با این رذایل اخلاقی به مبارزه پرداخته اند .
امّا با پیدایش دین اسلام، خودسازی در بُعد اخلاقی از اهمیّت ویژه ایی بر خوردار گشت، که هدف آن تربیت انسان و رسیدن به تعالی و دوری گزیدن از تباهی و خسران در نهایت رستگاری بود .
به همین خاطر عالمان و نویسندگان بسیاری ، در پی آثار و نتایج و راه های جلوگیری از ضعف نفس بر آمدند که تحت عنوان کتاب های اخلاقی گرد آوری شده است .
امّا در کل می توان از منابعی همچون جامع السعاده، احیاء علوم الدین، کیمیای سعادت ، محجهالبیضاء ، معراج السعاده، چهل حدیث امام خمینی ( ره ) و ….. به عنوان متونی بر جسته نام برد .
لازم به ذکر است که پایان نامه ای در این زمینه با عنوان ” هوی پرستی در نهج البلاغه ” در سال ۱۳۹۰، که توسط خانم رقیه باقری طاقانکی به نگارش در آمده، که به بررسی هوی پرستی در نهج البلاغه پرداخته شده، و به این نتیجه رسیده که هواپرستی دارای شعبه های گوناگون به وسعت تمام گناهان و زشتی هاست اگر چه در این میدان بزرگ، هر کسی به سببی زمین گیر شده و سقوط می کند؛ در کلمات نورانی حضرت امیر المؤمنین ( علیهم السّلام ) در جای جای نهج البلاغه به روشنی می شود به این واقعیّت پی برد . امّا از دیدگاه قرآن مورد بررسی قرار نگرفته است .
پس بنده تلاش می کنم که از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه این موضوع را مورد بررسی قرار دهم .
۱ . ۴ . سوالات تحقیق :
۱ . ۴ . ۱ . سوال اصلی :
نگاه قرآن و نهج البلاغه به هواپرستی چیست ؟
۱ . ۴ . ۲ . سوالات فرعی :
عوامل هواپرستی در قرآن و نهج البلاغه چیست ؟
در قرآن و نهج البلاغه چه آثار و پیامدهایی برای هوی پرستی ذکر شده است ؟
با توجّه به آموزه های قرآن و نهج البلاغه چه راهکارهایی برای مقابله با هوی پرستی وجود دارد ؟
۱ . ۵ . هدف کلی :
” هدف پژوهش ، تبیین هوی پرستی از نگاه قرآن و نهج البلاغه ” است .
۱ . ۶ . اهداف جزئی :
بیان عوامل هوا پرستی از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه
بیان آثار و پیامدهای هوی پرستی از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه
بیان راهکارهای مقابله با هوی پرستی از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه
۱ . ۷ . روش تحقیق :
این تحقیق از نظر نوع تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی است و دارای زمینه های اخلاقی است . شیوه ی جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای یعنی استفاده از کتب، نرم افزارهای قرآنی، حدیثی و اینترنت می باشد .
۱ . ۸ . تعریف مفاهیم و واژگان تحقیق :
۱ . ۸ . ۱ . قرآن :
” قرآن ” معروف است به کتاب آسمانی مسلمانان و معجزه ی خاتم پیامبران . شاید هیچ منبعی به اندازه ی خود قرآن به تعریف این کتاب آسمانی نپرداخته باشد : قرآن خود را بیان کننده هرچیزی می داند ( نحل، ۸۹ ) و خود را کتاب تردید ناپذیر برای هدایت متقین بر می شمارد (بقره ، ۲ ) . این آیات و آیات فراوان دیگر که در توصیف و تعریف قرآن نازل شده است، می تواند زمینه ی مناسبی برای درک مفهوم حقیقی این کتاب آسمانی باشد. با این وجود صاحبنظران به بیان تعاریفی از قرآن اقدام نموده اند.
از قرآن دو گونه تعریف می توان به دست داد. نخست تعریف ساده و عرضی که قرآن را کتاب مقدس و آسمانی و وحی الهی بر حضرت محمّد (ص) می داند. دوم تعریف علمی که قرآن را وحی نامه اعجاز آمیز الهی می داند که به زبان عربی، به عین الفاظ توسط فرشته ی امین وحی ، جبرئیل ، از جانب خداوند و از لوح محفوظ بر قلب و زبان پیامبر اسلام ، هم اجمالاً ، یکباره و هم تفصیلاً در مدت بیست و سه سال نازل شده است . این کتاب آسمانی که به سی جزء تقسیم گردیده است، شامل ۱۱۴ سوره و حدود ۶۲۰۰ آیه می باشد . ( خاری آرانی، بررسی نقش امید در تعلیم و تربیت اسلامی انسان از منظر قرآن و روایات ، ص ۸ )
۱ . ۸ . ۲ . نهج البلاغه :
” نهج البلاغه” کتابی است حاوی ۲۳۹ خطبه ( سخنرانی ) ، ۷۹ مکتوب ( رساله ، نامه ) و ۴۸۰ حکمت و کلمات قصار که امیر المؤمنین (ع) در زمان کوتاه خلافت خود ایراد نموده و محمد بن حسین موسوی معروف به ” سیدرضی” ( ۴۰۶ ـ ۳۵۹ ) که از بزرگان علمای شیعه است ، در سال ۴۰۰ هجری آن را به رشته تحریر در آورده است . ( همان ، ص ۱۱ )
۱ . ۸ . ۳٫ هوی در لغت :
تمایل نفس انسان به شهوت و به کسانی که به شهوت منحرف می شوند گفته می شود ، وجه تسمیه ی آن به این خاطر است که دنباله روی هوای نفس را در دنیا به رنج و مصیبت و در آخرت به جهنّم می رساند و از راه صحیح او را متمایل به عذاب می سازد و نیز به معنای سقوط از بلندی به پایین است که سقوط همان هلاکت و بدبختی است . ( راغب اصفهانی ، مفردات الفاظ قرآن ، ص ۸۰۲ )
و نیز هوی را میل، خواهش و عشق معنا کرده اند . ( معین، فرهنگ فارسی معین ، ج ۴ ، ص ۵۲۲۸ ) .
همچنین هوی را میل نفس معنا کرده اند . ( قرشی ، قاموس قرآن ، ج ۷ ، ص ۱۷۱ ) . « وَ ما ینطق ُ عن الهوی . إن هُو إلّا وَحی ٌ یُوحی » نجم ( ۵۳ ) : ۳و ۴ . ( و هرگز از روی هوای نفس سخن نمی گوید . آنچه می گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست . ) .
جمع آن ” أهواء ” است : « وَ لا تَتّبع اَهواءَ الَّذین کَذَّبوا بِایتنا وَ الَّذین َ لا یُؤمنون َ بالأ خرَه ِ وَ هُم بِربِّهِم یَعدِلون َ » انعام (۶) : ۱۵۰ . ( و از هوی هوس کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، و کسانی که به آخرت ایمان ندارند و برای خدا شریک قائلند، پیروی مکن ) . ( قرشی، قاموس قرآن ، ج ۷ ، ص ۱۷۱ ) .
واژه هوی در میل مذموم و ممدوح هر دو به کار می رود. امّا در قرآن مجید بیشتر در خواهش های مذموم به کار رفته و گاهی در غیر آن ، آیه ذیل دالّ بر معنای ممدوح هواست :
« فاجعَل أفئدَه ً مِنَ الناس ِ تَهوِی إلیهِم » ابراهیم (۱۴) : ۳۷ . ( تو دل های گروهی از مردم را متوجّه آن ها ساز ) .
و نیز آیه ذیل هم دالّ بر حبّ مذموم است :
« کالّذی استَهوَ ته ُ الشَّیطین ُ فِی الارض ِ حَیران َ له اَصحب ٌ یَدعونَه الی الهُدَی ائتِنا » انعام (۶) : ۷۱ . ( همانند کسی که بر اثر وسوسه های شیطان ، در روی زمین راه را گم کرده ، و سر گردان مانده است ؛ در حالی که یارانی دارد که او را به هدایت دعوت می کنند به سوی ما بیا ! ) . به این معنا که شیاطین به عنوان دوست ، آن ها را به سوی خود میل دادند . ( قرشی، قاموس قرآن ، ج ۷ ، ص ۱۷۱ ؛ فراهیدی، العین، ج ۴ ، ص ۳۵۱ ) .
۱ . ۸ . ۴ . هوی در اصطلاح :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:52:00 ب.ظ ]




که با مسائل، مشکلات و شادی ها حیات اجتماعی آنان آن طور که هست، بیامیزد و مدتها با انان حیات بگذراند.(ساروخانی، باقر، ۱۳۸۴: ۱۸۸). در واقع مشاهده مشارکتی شکل مشخصی از تحقیق میدانی است که در آن محقق به منزله کنشگر در رویدادهای مورد مطالعه شرکت می کند.
در این نوع مشاهده محقق چون خود عضوی از جامعه است. گذشته از اینکه فرصت زیادی برای تعمق و دقیق شدن در رفتارهای گروهی مردم خود را دارد , از این امتیاز نیز برخوردار است که افراد جامعه مورد مطالعه وی در مقابل او و رفتار طبیعی خود را از دست نداده و بنابراین مستقیماً با واقعیت های موجود آنچنان که وجود دارند روبرو می‌گرد. در چنین روشی زمان جمع آوری اطلاعات زمان معینی نیست بلکه محقق در تمام مدتی که در جامعه مورد نظر بسر می‌برد, می‌تواند به مشاهده بپردازد( همان: ۱۸۹).
دانلود پایان نامه
۲-۱-۶-۱. مشاهده بدون مشارکت
در نوع دوم مشاهده، محقق عضو جامعه مورد نظر نبوده بلکه از خارج بدان جامعه وارد می‌شود, در چنین مواردی مشکلات تحقیق بسیار زیادتر از نوع پیشین است زیرا ورود محقق به جامعه مورد مطالعه، عکس‌العمل‌هایی در بین افراد جامعه بوجود می‌آورد که موجب تغییر در رفتار طبیعی آنها می‌شود. مشاهده نوع اول را می‌توان به نوعی فیلمبرداری یا عکسبرداری تشبیه نمود که بدون مقدمه و ناگهانی از فرد یا افرادی صورت می‌گیرد بنابراین رفتار مردمی که جلوی دوربین عکسبرداری قرار گرفته‌اند کاملاً طبیعی است ولی در حالت دوم عکس العمل‌های ناشی از ترس، تردید، سوظن و ابهام موجب می گردد که نتایج تحقیق اعتبار و اطمینان خود را تا اندازه‌ای از دست بدهد . برای برطرف نمودن این مشکل ، محقق در بدو ورود خود به جامعه‌ای که قصد مطالعه آنرا دارد بایستی سعی در جلب اعتماد مردم آن جامعه نموده و تردید و سو ظنی را که احتمالاً از آمدن وی در آنها ایجاد گردیده است از ذهن آنها بزداید، بعبارت دیگر محقق یابد هنگامی کار خود را آغاز کند که افراد جامعه به منظور و مقصود علمی وی پی‌برده و بدون واهمه به سئوالاتش جواب دهند. در حقیقت چون تکنیک مشاهده بیشتر بوسیله مردم شناسان و در مطالعه ایلات و جوامع ابتدایی و محدود بکار برده می‌شود . بنابراین لازم است دانش پژوهانی که از این تکنیک استفاده می کند. شرایط و خصوصیات جامعه مورد مطالعه و مردم آن را بدقت در مد نظر داشته و قبل از هر نوع تماسی با مردم جو دوستانه و قبل اعتمادی برای ادامه کار خود ایجاد نمایند( همان، ۱۳۸۴: ۱۹۰).
۲-۶-۱. مصاحبه
یکی دیگر از روش های جمع آوری اطلاعات در این تحقیق که مورد استفاده قرار گرفته، روش مصاحبه است. از آنجا که مصاحبه، عام ترین روش گرد آوری اطلاعات در تحقیق کیفی است . لذا اغلب، این نوع تحقیقات را اصطلاحا روش های تحقیق مصاحبه ای نیز نامیده اند . مصاحبه را گفتگو یا گفت و شنود هدفمند نیز نامیده‌اند، بدین معنی که محقق با هدف کسب اطلاعات درباره موضوعی خاص با مصاحبه شنونده صحبت می کند( صفری شالی، رضا، ۱۳۸۷: ۶۸).
۷-۱. روش های جمع آوری اطلاعات
پدیده های اجتماعی بسیار پیچیده هستند و شناخت کامل این ابهام روش‌های متعددی را طلب می کند ، عوامل مختلف در پدیده های اجتماعی نقش دارند که پیدا کردن این عوامل با یک تکنیک و روش به دست نمی‌آید و چون ما با پدیده ای مواجه هستیم که در نوع خود بی همتاست بنابراین لازم است از تمامی روش‌های موجود که در این زمینه می تواند موثر واقع شوند، استفاده کنیم.
۸-۱.ابزارهای تحقیق
با توجه به روش های تحقیق موجود و از آنجا که در تحقیق حاضر رفتار مردم را زیر ذره بین گذاشته می شود، وسایل و ابزارهایی که در این تحقیق استفاده خواهد شد با توجه به کیفی بودن و اصول تحقیقات مردم شناسی ابزارهایی مانند دوربین عکاسی، )در موارد متعدد از جمله رسومات و آیینها ، شناسایی گونه های گیاهی و …(، اسلاید ، دوربین فیلم برداری و Mp3 برای ضبط وقایعی که بایست در طول تحقیق به آنها توجه شود. همچنین فیش های ثبت وقایع به بررسی جامعه مورد مطالعه پرداخته می شود.
۹-۱.جامعه آماری
جامعه آماری که می توان جمعیت یا حیطه نیز نام نهاد منظور جمعیتی می باشد که می خواهیم تحقیقی را روی آنها انجام دهیم ،در تحقیق حاضر نیز جامعه آماری کل مردمان ایل کاکاوند شهر قزوین می باشد که از بین این جمعیت باتوجه به رعایت اصول نمونه گیری یک سری افراد را به صورت انتخابی ،انتخاب کرده و با آنها مصاحبه خواهیم کرد،از طرفی با توجه به اینکه ابزار اصلی تحقیق حاضر مشاهده مشارکتی
می باشد لذا محقق بر خود می داند که با دیدی عمیق کل این ایل و مردمانش را مورد مطالعه قرار دهد. و روش تحقیق مسلط در تحقیق حاضر ، میدانی می باشد. به طور خلاصه بایست گفت که در این پژوهش جامعه مورد بررسی ما ایل کاکاوند شهر قزوین می باشد که با توجه به ویژگی های تاریخی و جغرافیایی به بررسی تاریخ و فرهنگ عامیانه آن پرداخته خواهد شد.
۱۰-۱.قلمرو زمانی و مکانی تحقیق
جامعه مورد مطالعه در این تحقیق ایل کاکاوند شهر قزوین می باشد. و مردمان این ایل در شهر قزوین با توجه به رعایت اصول مردم شناسی مورد مطالعه قرار خواهند گرفت.از نظر زمانی نیز تحقیق حاضر در سال ۱۳۹۲ انجام می گیرد.
۱۱-۱. مفاهیم و اصطلاحات
در این قسمت از تحقیق در ابتدا مهم ترین واژه ها و مفاهیمی که ممکن است در روند تحقیق حاضر به آنها بر خورد کنیم را تعریف می نماییم تا با روشن تر شدن فضای مفهومی به بینش درست تری دست یافت.
مردم شناسی: به معنی مطالعه هر یک از نهاد های انسانی در محدوده معینی است. (روح الامینی، محمود ۱۳۷۷: ۹). در این رشته به تحلیل حیات مادی، اجتماعی و فرهنگی و هم چنین هنرها، فنون و آداب و رسوم مردم جوامع یا گروهی پرداخته می شود. مردم شناسی شیوه ای مقایسه ای است که در صدد آن است که تبیینی نیز باشد و فرهنگ ها و شیوه های مختلف زندگی را مورد فهم و درک قرار دهد.(بیرو، ۱۳۷۵ : ۱۲).
فرهنگ: این واژه در لغت فارسی مرکب از دو جز “فر” و “هنگ” است که در معانی مختلفی به کار رفته است. مانند دانش، دانایی، خرد، نعرفت، حرفه، ادب و غیره. در اصطلاح روشن فکران با فرهنگ مترادف با مبادی آداب اهل مطالعه و خوش مشرب است. که متضاد آن یعنی بی فرهنگ مترادف با بی تمدن فرانسوی ها به کار می رود. (طبیعی ، ۱۳۷۴: ۳۲).
سنت: بنابر تعریف وبر سنت عبارت است از احساسات و باورهایی است که از نسلی به نسل دیگرمنتقل می‌شود. ازاین رو راهنمای جوامع سنتی گذشته ان‌هاست. اعضای این جوامع درست یا معقول بودن اعمال و رفتارشان را براساس طولانی بودن زمانی ارزیابی می کنند که آن اعمال مورد قبول جامعه بوده است. (عضدانلو، ۱۳۸۴: ۳۶۹).
اما از نظر گیدنز برای درک مفهوم سنت، باید عناصر مهم آن را شناخت، از مهمترین عناصر سنت که هسته مرکزی آن را تشکیل می دهد، مراسم، آیین ها و رفتار های تشریفاتی است. آیین ها تا جایی که به صورت مراسمی خاص انجام گیرد، محور هر چیز سنتی است. و رفتار سنتی به رفتاری اشاره دارد که « در حوزه ای معین تکرار و باز انجام می شود »( گیدنز، آنتونی، ۱۳۷۹: ۷۴) ، بدون آن که این سوال پرسیده شود؛ آیا آن چه که انجام می دهیم، صحیح و معتبر است یا خیر. گذشته به کمک آیین های مذهبی تکرار می شود و سنت نیز قدرت خود را از آیین های مذهبی می گیرد.
دومین ویژگی سنت، جمعی بودن آن است. جمعی بودن سنت به این موضوع اشاره دارد که الگوهای رفتاریِ کاملاً فردی در جوامع سنتی وجود ندارد. البته ممکن است کسی دارای آیین‌های شخصی باشد، اما نمی‌توان آن‌ها را سنت دانست. «سنت اساساً جمعی و اجتماعی است، و با ارتباط بین آیین‌های تکراری و باز انجام تشریفات و انجام دادن جمعی آن‌ها کاری صورت می‌گیرد، که بدین نحو آن را سنت تعریف می‌کنند».(همان:۷۵).
سومین ویژگی سنت این است که هم نگهبان هستند و هم در درون خود نگهبان هایی دارند که کارشان تفسیر و توضیح دادن سنت ها است. در نظر عامه تعدادی از افراد هستند که می توانند سنت ها را تفسیر کنند و نه همه. مثلاً کاهن ها و کشیش ها که معنای محرمانه آیین ها و مراسم ها را توضیح می دهند و ارتباط معونی با خدا را برای مذاهب تعریف می کنند.
آیین و آداب اجتماعی: این اصطلاح برای نشان دادن رفتارهایی است که بر طبق عرف و عادت صورت می‌گیرد و به کار می رود. آیین ها و آداب اجتماعی به کاربرد و رعایت عادات و عرف در بعد مادی آنان نظر دارند. (بیرو، آلن ، ۱۳۷۵ : ۷۸).
باور: نوعی از شناخت است نسبت به چیزی. آنگاه که شماخت و معرفت همراه با نوعی تایید قلبی و درونی باشد، به مرحله باور رسیده ایم. به عبارت دیگر مجموعه دانشی که در فرهنگی وجود دارد و مردم بدون شک و تردید به آن ایمان می آورند و به آن معتقد می شوند باور است. به بیان دیگر آن گاه که شناخت و معرفت به نقطه اطمینان قلبی رسید خواه صحیح باشد خواه نا صحیح باشد به آن باور گویند.
باور نوعی از شناخت و معرفت و درجه ای از شناخت محسوب می شود و بدان ایمان آورده می شود (معرفت جریانی است برای رسیدن به باورها) باورها جنبه دینی و علمی ندارند و تنها فرهنگی هستند. باورها از زمان و مکان متاثر می شوند و به تبع این کلیه معارف و شناخت های انسان ها مربوط به مقتضیات زمانی و مکانی اوست. باورها جنبه قومی و فرهنگی دارند و نه فردی. باورها می توانند از عقیده ای مشترک که همگان آن را به عنوان امری مسلم تلقی می کنند تا باورهایی که اساس پذیرش آن بر مبنای مقام و اهمیت امری عینی اتوار است را دربر گیرند.(بیرو ، آلن، ۱۳۷۵: ۳۲).
باورها یا اعتقادات مجموعه‌ای از افکارند که به زندگی معنا می‌بخشند. باورها ادراک ما از هستی را می‌سازند. چنین اندیشه می‌شود که باورها نقش فرماندهی در مغز دارند و زمانی که فکر می‌کنید که امری درست است، باور شما به مغز فرمان می‌دهد تا به دنبال چیزی باشد که از اعتقادات شما حمایت کند.
در بین اقوام و ملت های گوناگون، باورهای زیادی وجود دارند که با زندگی مردم عجین شده و تمام کارها و برخوردهای روزمره شان، بر اساس همین باورها صورت می گیرد. باورها ( خرافی یا غیرخرافی ) جزیی از فرهنگ هر قوم و منشا حرکت و نشان دهنده نحوه ی زندگی افراد هستند. با بهره گرفتن از باورها می توان بر افراد تسلط یافته و آنها را به هر جهت دلخواه حرکت داد، متوقف کرد یا به عقب برگرداند. باورها از نسلی به نسل بعدی منتقل می گردند و در این انتقال تحت تاثیر محیط قرارگرفته، تغییر کرده و حتی ممکن است فراموش شوند. ورود تکنولوژی به زندگی مردم، سبب فراموشی باورها است و بسیاری از آنها اکنون فقط در یادها مانده‌اند. بسیاری از باورهای گذشته اکنون کمرنگ شده و برخی نیز به علت تغییرات اجتماعی، مهاجرت به شهرها، ارتباط با مردم دیگر شهرها و مناطق، سست شدن روابط اجتماعی بین افراد فراموش شده اند.
قزوین: درباره وجه تسمیه قزوین و چگونگی این نام نظرات مختلفی مطرح شده است . کهن ترین سند درباره نام قزوین ،نوشته قدامه بن جعفر است که در نیمه دوم سده سوم هجری می زیسته است ، نوشته او چنین است: دژقزوین به فارسی کشوین خوانده می شود و معنی آن مرز دیداری است.
مورخین ایرانی و عرب قزوین را از جمله «این کش وین» یعنی بدان کنج بنگر گرفته اند و معتقدند که اعراب کش وین را معرب کرده و قزوین گفته اند.
اما به زعم مورخین یونانی پیش از دوران هخامنشی مردمی در کرانه باختری دریای قزوین می زیسته اند که آنها را کاسی یا کاسیت نام برده اند و کاسپین که نام دریای قزوین است از نام آنها گرفته شده است. بنابر آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت نام قزوین برگرفته از واژه کاسپین است و به احتمال زیاد واژه کش وین را باید تغییر یافته کس پین به شمار آورد.چگونگی این تغییر شکل از نظر زبان شناسی می تواند به این صورت انجام گرفته باشد.
تبدیل (س به ش) و (پ به و) که در نتیجه واژه کسپین به صورت کشوین درآمده است. تعبیر دیگر اینکه بنیانگذران شهر قزوین به یک چهره اساطیری نسبت داده شده این چهره دختر افراسیاب است که نام او «تاز» یاد شده است. اصل کلمه قزوین قاز اینی است. یعنی بازیگاه قاز که تعبیری عامیانه است.
گذشته از تحلیل هایی که درباره نام قزونی به اعتبار منابع کهن بدان اشاره رفت از نظر لغوی نیز می توان این نام را به این صورت مورد بررسی قرار داد این نام از ترکیب دو جزء تشکیل یافته است.
جزء (وین) بر وزن (سین) در فرهنگ لغت ها به معنی درخت و باغ آمده است. در زبان فارسی وازه ای وجود دارد به صورت کزون معرب آن کزوان به معنی درخت بند به کار رفته است. بنه به معنی پسته
می باشد. پژوشگر محتر آقای دکتر دبیر سیاقی در رابطه با نام قزوین معتقدند: قزوین به معنی باغ پسته
می باشد. (ورجاوند ، پرویز، ۱۳۷۵ :ص ۱۰۳).
قزوین را در نوشته های قدیم اروپا شهر باستانی (ارساس)خوانده اند و در تواریخ یونانی همان شهر قدیمی (راژیا)و در زمان اشکانیان به نام موسس آن (اردپا)خوانده اند. سامانیان آن را کشوین یعنی سرزمینی که نباید از آن غافل شد. و برخی هم آن را (مستوفین)یا شهری که مردمی پرصلابت و استوار دارد نامیده اند. در کتاب هایی بعداز اسلام اغلب از قزوین به نام باب الجنه یاد شده است.(آقا محمدی ، عباس، ۱۳۷۷ : ص۱۵).
۱۲-۱. پیشینه تحقیق
مقدمه
در زمینه باورها و اعتقادات ایرانیان افراد بسیاری هستند که تحقیقات وسیعی در حوزه های انسان شناسانی، مردم شناسی و جامعه شناسی انجام داده اند که بیان همه آنها قطعا در اینجا امکان پذیر نمی باشد. از این بابت جهت آشنایی با مهم ترین نوشتارهایی که در زمینه باورها و اعتقادات در ادبیات ما قرار دارد به چند نمونه از آنها به صورت اجمالی و گذرا اشاره می شود.
به‌نظر مى‌رسد مردمان کهن، اعتقادات و باورهاى به اصطلاح خرافه‌اى بیشترى نسبت به روزگاران جدید داشته‌اند. در ایران، از زمان ساسانیان چند کتاب باقى مانده که وجود بعضى از این اعتقادات را در آن دوره آشکار مى‌سازد. مانند “ورداویرافتامه” ، “شایست و نه‌شایست” ، “دین کرت” ، “بندهستن” و “نیرنگستان” پهلوی. بخشى از این باورها نیز از ملل بیگانه به ایران وارد شده که این تأثیرات از دوران هخامنشیان و نفوذ مغ‌ها در دین زرتشتى آغاز مى‌گردد. دین زرتشتى در ابتدا مخالف خرافات بود. یکی از کتاب هایی که در دوران معاصر در زمینه باورها و اعتقادات ایرانیان به تفضیل صحبت نموده است کتاب “نیرنگستان” اثر صادق هدایت می باشد( اصفهانیان، داوود، ۱۳۸۹: ۲۱).
هیربدستان یا نیرنگستان یکی از کتاب‌های دینی زرتشتیان است که به خط و زبان پهلوی نوشته شده‌ است. قدیم ترین نسخه‌ای که از این دو متن در دست است حدود ۹۰۰ سال یزدگردی برابر با سده هفدهم رونوشت برداری شده‌ است. در عنوان زند هیربدستان و نیرنگستان آمده‌ است که متن، برپایه آموزه‌ های پیشگ سر نوشته شده‌ است و در بخش دوم نیرنگستان آمده‌ است که فرگرد دوم بر پایه آموزه‌ های سوشیانس است که هر دو تن از مفسران اوستا بوده‌ اند. در این اثر قوانین آیینی دین زرتشت و دیدگاه تفسیرگران گوناگون در مورد این قوانین آمده‌ است. صادق هدایت، افکار، نظریات و آثارش شناخته شده‌تر از آن است که دوباره از آنها یاد شود. درمورد این کتاب ذکر چند نکته لازم باشد. نخست نام نیرنگستان است، همان‌طور که به آن اشاره شده در ادبیات پهلوی و پازند مجموعه‌ای هست به نام «نیرنگستان» که پاره‌ای از نوشته‌های اوستایی با گزارش و توضیح پهلوی آن گردآمده است. «نیرنگ واژه پهلوی است به معنی آیین دینی و نیایش و دعا. پارسیان به جای این واژه، کلمه گجراتی «کیریا» (در سنسکریت «کِریا») را بکار می‌بردند. در عربی «نیرنج» (جمع آن «نیرنجیات») معرب همین واژه پهلوی است. بسیاری از نیایش‌های کوتاه دین مزداپرستی نیرنگ نامیده می‌شود؛ چنان که نیرنگ آتش، نیرنگ کشتی بستن، نیرنگ دست شو و جز آن. این نیایش‌ها را دارای تأثیر فوق عادتی تصور می‌کرده و برای رفع پیشامدهای ناخوشایند و زشت و گزند رویدادها در هر مورد، نیرنگ ویژه‌ای داشته‌اند که بسیاری از آنها در کتابهای روایت (روایات داراب هرمزدیار و جز آن) گردآوری شده است. از آن جمله است نیرنگ حاجت خواستن، نیرنگ بیماری، نیرنگ ناخوشیِ گوسفند، نیرنگ سر درد، نیرنگ تب بستن، نیرنگ برای دفع شرّ دزد و نیرنگ برای آسان کردن زایمان زن دشوار زای. در سنت ایرانیان، نیرنگ از نیایش‌های مشکل‌گشای بسیار کهن بوده است. نیرنگ از جمله واژه‌های دینی زرتشتی است که پس از اسلام تغییر معنی داده و از آن سحر و جادو و طلسم و شعبده و افسون و حیله اراده کرده‌اند و بطور عام این واژه و ترکیب‌های آن ماننده نیرنگ‌باز، نیرنگ‌بازی و نیرنگ بکار بردن به معنی حیله، حیله‌گر، حیله‌گری و حیله در کار آوردن است.» آنچه پیداست نزدیک به هشتاد سال از نشر نخست این کتاب می‌گذرد، احمد کسروی نیز در دفتر پندارها به این گونه افکار و خرافات تاخته و با آنها به مبارزه پرداخته است.
نیرنگستان نام کتابی از صادق هدایت است. هدایت نام این کتاب را از نسخه ای به همین نام که در دوره ساسانی نگاشته شده گرفته است. نیرنگستان در اینجا به معنی فرهنگستان است. نیرنگستان هدایت یک فرهنگ نامه فولکلور است. در دیباچه نسک هدایت به نام یک متخصص فرهنگ توده و فلکلر، زمینه‌ها و ریشه‌های پیدایش این باورها را می کاود. منابع اصلی هدایت برای نگاشتن این هنگ بی نظیر به پیش از اسلام بر می گردد و از جمله نسکهایی چون : «اردا ویراژنامه» ، «شایست نشایست» ، «دینکرت» ، «بند هشن» و «نیرنگستان» پهلوی. هدایت باورمند است که بیشتر این باورها و آیین‌ها از آن جا وارد فرهنگ ایرانی شده که جادوگران در دوره نگارش اوستا نفوذ زیادی داشته اند و اوستا بر علیه آنها این احکام را صادر کرده که پسها بروی عادات و پندارها و باورها و آیین‌های رایج درآمده . چراکه کهن‌ترین بخش اوستا همان گاتها می‌باشد و بخشهای مورد بحث پسا به اوستا ملحق شده است. در مورد نیرنگستان به خطا نرویم و بپنداریم که نسک تماما اوهام و خرافات و افکار سخیفه را در بر می گیرد . چرا که هدایت در دیباچه آن برخی از این آیین‌ها را می ستاید و از آنها به نام یادگارهای نیک ایرانی یاد می‌کند . این باورها و پندارها را نشانه سالگذشت مردمی میداند که زیاد پیر شده، زیاد فکر کرده و زیاد افکار شاعرانه داشته است. از جمله جشن نوروز، آداب عقد و عروسی و تمامی افکار بی زیان خنده آور و افسانه‌های قشنگ ادبی و غیره. این کتاب چون فرهنگی کامل در چندین فصل طبقه بندی شده است: آداب و تشریفات زناشویی- تاریخچه- زن آبستن- اعتقادات و تشریفات گوناگون- آداب ناخوشیها- برای برآمدن حاجت ها- خواب- مرگ- تفال ناشی از اعضای بدن- تفال، نفوس، مروا، مرغوا- ساعات، وقت، روز- احکام عمومی- دستورها و احکام عملی- چند اصطلاح و مثل- چیزها و خاصیت آن- گیاه‌ها و دانه ها- خزندگان و گزندگان- پرندگان و ماکیان- داو ودد- بعضی از جشن‌های باستان- جاها و چیزهای معروف- افسانه‌های عامیانه- گوناگون( هدایت، صادق، ۱۳۵۶: ۲۴).
اما در ذیل به برخی از مواردی که در باب تاریخ ایران و ایل های ایرانی به نگارش درآمده اند، می پردازیم:
جمال زاده، “خلقیات ایرانیان"با بهره گرفتن از یک روش اسنادی در سال ۱۳۴۵ کتابی را به نگارش درآورده است که در ذیل به بخشی از آن اشاره می شود:
در آغاز کتاب جمال زاده این نکته را متذکر می شود که یک نفر ایرانی امروز از بسیاری جهات و به خصوص از لحاظ اخلاقی تفاوتی با ایرانی دیرو زندارد او با بیان این نکته هم قصد انتقاد از ایرانی را داشته که اخلاق او حتی با زمان هرودت تفاوت نکرده و این نشانه سکون و شاید تحجر در روحیه ی یک ملت است و هم می‌خواسته این نکته را بگوید که اگر در این کتاب از قول هرودت وکتزیاس و گزنفون تا شرق شناسان امروز سخن می گوید باز به همین دلیل است.
سپس جمال زاده پا را فراتر نهاده و علت عقب ماندگی ایرانی را همین معایب و نقایص اخلاقی می داند و معتقد است تا زمانی که ما به وجود این معایب اخلاقی در خودمان باور نداشته باشیم نخواهم توانست به علاج و درمان آن بپردازیم.
بعد از آن نویسنده به ذکر صفات پسندیده ایرانیان می پردازد و به ذکر دو نمونه از قول پروفسور براون وهرودت اکتفا کرده واین بخش حجم بسیار اندکی در مقابل بخشی که به ذکر صفات ناپسند ایرانیان می‌پردازد دارد. در اینجا ذکر می‌کند که تمام بیگانگانی که با ما ارتباط داشتند ایرانیان را متفق‌القول تیزهوش، سریع الانتقال، حاضرجواب، خوش مشرب، خوشمزه ، خوش سلیقه، خوش صحبت و خوش معاشرت ، بلند نظر، مبادی آداب، مهمان نواز، دست و دل باز و آبرومند می‌دانند. استقبال ایرانیان و به خصوص روستاییان از سپاه دانش را نشانه عشق و علاقه مردم ایران به علم می‌داند .طبع شاعرانه ایرانیان و اینکه با شکم گرسنه و جیب خالی تکیه بر اریکه قدرت زده اند را از قول بیگانگان مورد تجلیل قرار می‌دهد. نویسنده در فصلی به نام تغییر احوال ما ایرانیان ذکر می کند صفات پسندیده ای که به ایرانیان نسبت می‌دهند عمدتا به خصایص ظاهری مربوط می شوند نه آنچه بتوان آن را اخلاق نام نهاد و بیشتر ایراد هایی که به خصایص ایرانیان گرفته اند در باب اخلاق درونی آن‌هاست.
در ادامه بخشی به نام تفاوتهای اخلاقی ما با دیگران آغاز می گردد و به کثرت اخلاق های بد ما نسبت به اخلاق های خوب ما در کتاب‌هایی که بیگانگان درباره ی ما نوشته اند اشاره می کند و اینکه ممکن است بعضی اخلاق ها و اطوارها در نزد ملتی مقبول و پسندیده باشند در حالی که همان ها در میان اقوام دیگر نکوهیده و مکروه به حساب می آیند و گاهی بعضی بدفهمی ها و کژاندیشی ها باعث شده که بعضی صفات پسندیده ما ، مانند فروتنی و تعارضات ما را به چابلوسی و دروغگویی تعبیر کنند و این عیبی بر ملتی به حساب نمی آید اگر تفاوت‌هایی در بین آنها با دیگران وجود دارد. پس از این نویسنده چهار نوع واکنش برای مقابله با آنچه بیگانگان درباره ما گفته اند ذکر می کند ۱-تجاهل و تغافل، ۲-انکار، ۳-تلافی، ۴-تعقل و پس از آنکه سه راه اول را رد می کند راه چهارم را مناسب می داند.
نویسنده عقاید و آراء بیگانگان را درباره ایرانیان ذکر کند و آنها را به چهار دسته تقسیم می کند، ۱- یونیان و رومیان، ۲- غیر فرنگی ها (ترک،عرب و تاتار)، ۳- فرنگیان هم روزگار ما، ۴- ایرانیان.
در دسته نخست به هرودت (پدر تاریخ) و پلوت ( شاعررومی قرن۲پیش ازمیلاد) که در ستایش ایرانیان سخن رانده‌اند و آمی‌ین مارسلین که ایرانیان را متکبر، جنگجو، خودستا و مستبد می‌داند اشاره دارد. دردسته دوم از متنبی شاعر عرب که در نکوهش ایرانیان سخن بسیار رانده و از غازی غرای خان تاتاراز دودمان چنگیز و روشنی بیک از صاحب منصبان ترکیه مطالبی را ذکر کرده که ایشان نیز از ایرانیان بسیار بد گفته اند. دسته سوم به نوشته‌های سفرا، سیاحان، سفرنامه نویسان، شرق شناسان، مورخان، مشاوران نظامی و نویسندگان زیادی استناد کرده که در اکثر موارد افرادی که در باب ایرانیان سخن گفته اند ایرانیا ن را مردمی می شناسند با صفات ناپسندی مانند دروغ، بی وجدانی، مبالغه کردن، دورویی، نفاق، شرک، بی وفایی، خرافه پرستی، چابلوسی، عدم اعتماد و غیره. جمال زاده در این مقاله به شیوه ای هنر مندانه سعی در جمع آوری نوشته های کسانی کرده که در باب خلقیات ایرانیان سخن رانده اند داشته است. (جمال زاده، ۱۳۴۵).
صادق همایونی نیز در تحقیقی با عنوان” فرهنگ مردم سروستان” که در سال ۱۳۷۱طی تحقیقی میدانی به نگارش در آورده است به آداب و رسوم مردم فارس اشاره می کند که خلاصه ای از آن در ذیل آورده می شود:
این کتاب یکی از مفصل‏ترین و جامع‏ترین اثار تحقیقی است که تاکنون در این زمینه منتشر شده است. نگارنده اثر که خود زاده سروستان فارس بود در این اثر به تمام جنبه های فرهنگ عامه مردم سروستان پرداخته است. برای نمونه در این کتاب در زمینه آداب زوار آمده است در سروستان به زوار “فَتِ راه” می دهند، “فت راه” یا فتح راه معمولاً مقداری پول است. البته، مسافران بعد از آمدن از مشهد مقدس برای کسانی که “فَتِ راه” دادن، دستمالی ابریشمی، جانماز، نبات طواف شده و تُربت معروف به گل تربت تقدیم می کنند.
رضا بهرامی در تحقیقی با عنوان"خواستگاری در میان ایلات کرد شمال خراسان” که در سال ۱۳۸۵ به نگارش در آورده است به تاریخچه کردها و اعتقادات و آداب و رسون آنها به خصوص در مورد خواستگاری پرداخته است که خلاصه ای از آن به این صورت است که:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:51:00 ب.ظ ]




عاشقان را همه گر آب برد خوب رویان همه را خواب برد (ایرج میرزا، ۱۳۵۰، ص ۱۴۹)
در این شعر که ترجمه شعر شیللر است شاعر از جانفشانی عاشق در راه معشوق سخن میگوید از دید عاشق زن پرستیدنی و ستودنی است که لیاقت هر چیز زیبا را دارد و توقع عاشق از معشوق و زن وفاداری است او میخواهد که زن او را فراموش نکند و خاطراتش را در گنجینهی سینه نگه دارد ولی زن بی وفا و فراموشکار است و این بی مهری جز از خوب رویان از شخص دیگری متصور نیست.
۱۶- جواب به خرده گیر
شنیدم یاوه گویی هرزه پویی گدایی، سفلهیی، بی آب رویی
چو اشعار حجابم را شنیده حجاب شرم و عفت را دریده
ترا هم شد حجاب اسباب این ظن که خواندی مادرت را خواهر من
اگر آن زن به سر معجر نمیزد یقین این شبهه از تو سر نمیزد
نفهمیده نمیگفتی و اکنون نمیافتاد راز از پرده بیرون
حجاب دست و صورت هم یقین است که ضد نصّ قرآن مبین است (ایرج میرزا، ۱۳۵۰، صص ۱۵۰- ۱۵۱)
در این شعر که شاعر در جواب خرده گیران از شعر حجاب میسراید باز هم در دفاع از خود از حجاب انتقاد میکند و تمام بدبختی و عقب ماندگی بانوان را از حجاب میداند ایرج معتقد است حجاب نه تنها مصونیت نیست بلکه باعث اشتباهاتی میشود که گاهی قابل جبران نیست شاعر طرفدار تجدد و به اجتماع آمدن بانوان است او آرزو دارد نقاب غفلت از دیدگان زنان کنار رود تا حقایق را ببینند و به آنچه استحقاق آنها است برسند از نظر شاعر زن در این شعر به وسیله رسوم غلط در جهل و نادانی نگه داشته شده است این رسوم حتی از دید قرآن هم قابل تأیید نیست. او اوضاع نابسامان کشور و ظلم به بانوان را مطرح میسازد و این که حجاب مانع پیشرفت زن است.
شاعر دوست دارد با حذف موانع به زن تشخص و آزادی و اراده بدهد تا مشکلات خود را به تنهایی مرتفع سازد.
۱۸- بر سنگ مزار
ای نکویان که در این دنیایید یا از این بعد به دنیا آیید
مدفن عشق جهان است این جا یک جهان عشق نهان است این جا
هر که را روی خوش و خوی نکوست مرده و زنده من عاشق اوست
گرچه امروز به حاکم ماواست چشم من باز به دنبال شماست
گاهی از من به سخن یاد کنید در دل خاک دلم شاد کنید (ایرج میرزا، ۱۳۵۰، ص ۱۵۲)
در این شعر شاعر زنان زیبارویی را که اخلاق خوش دارند ستایش میکند و خود را عاشق و چشم به راه آنان میداند از آنها میخواهد که به دیدار او بیایند و باعث مسرت و شادی او شوند.
از نظر شاعر زن موجودی آرامش بخش و ستودنی است که هم در زمان زندگی و هم در مرگ مرهم دردهای شاعر بوده است پس زن معشوق زمینی است.
۲۱- شوق درس خواندن
حمد بر کردگار یکتا باد که مرا شوق درس خواندن داد
آشنا کرد چشم من به کتاب داد، توفیق خیرم از هر باب
پدرم را عطا نمود حیات تا کند صرف کار من اوقات
مادرم را تناوری بخشید مهر فرزند پروری بخشید
درس و مشقم چو ناتمام بود بازی از بهر من حرام بود
در سر کارهای بی مصرف نکنم هیچ وقت خویش تلف (ایرج میرزا، ۱۳۵۰، ص ۱۵۴)
شاعر ضمن ستایش پروردگار که به او شوق درس خواندن داده است نعمت پدر و مادر که او را در راه علم آموزی پرورش دادهاند متذکر میشود از دید او زن و مادر موجودی مهربان است که هم دوش مرد در خانه برای پرورش فرزندان زحمت بسیار تحمل میکند زن چون بذر علم آموزی را در وجود فرزند بارور میسازد و تمام سعی خود را در جهت پیشبرد فرهنگ مینماید مظهر مهر و عطوفت نامیده شده است این مهر زن در واقع عشق به میهن در رُشد و تعالی آن را خواستار بودن است که عشقی بس والا و ارزشمند است.
دانلود پروژه
۲۲- نوروز کودکان
عید نوروز و اول سال است روز عیش و نشاط اطفال است
همه آن روز رخت نو پوشند چای و شربت به خوش دلی نوشند
پسر خوب روز عید اندر رَوَد اول به خدمت مادر
بعد آید به دست بوس پدر بوسه بخشد پدر به روی پسر
پسر بد چو روز عید شود از همه چیز ناامید شود
نه پدر دوست داردش نه عمو نه کسی عیدی آورد بر او
عیدی آن روز حق آن پسر است که نجیب و شریف و باهنر است (ایرج میرزا، ۱۳۵۰، ص ۱۵۴)
شاعر در این شعر ضمن بیان شور و نشاط عید نوروز که رسم دیرین ایرانیان است شخصیت و اهمیت مقام مادر را یادآوری میکند که در روز عید از جانب فرزند باید اول به مادر تهنیت و شادباش گفته شود و بعد از او به پدر باید تبریک گفت پس زن مقام ارزشمندی دارد که حتی از مرد هم والاتر است این چنین رفتاری شایسته فرزندان نیکو است و از فرزند بد چنین رفتاری سر نمیزند ایرج در اشعار زیادی شخصیت مادر را میستاید و او را فرشته نجات معرفی میکند در دستورات دینی نیز اهمیت مقام مادر بسیار است و میتوان گفت در این شعر به آن اشاره شده است.
۲۴- پسر بی هنر
داشت عباس قلی خان پسری پسر بی ادب و بی هنری
اسم او بود علی مردان خان کلفت خانه زدستش به امان
هر چه میدادند میگفت کمست مادرش مات که این چه شکمست
نه پدر راضی از او نه مادر نه معلم نه للـه نه نوکر (ایرج میرزا، ۱۳۵۰، ص ۱۵۵)
شاعر ضمن توصیف علی مردان خان زن را به عنوان خدمتگزاری معرفی میکند که ناچار است برای گذران زندگی مشقتها را تحمل کند و به این طریق اوضاع نابسامان زنان را به تصویر میکشد در جای دیگر زن را به عنوان مادر که در تربیت فرزند باید تمام سختیها را به جان بخرد معرفی میکند شاعر با ترسیم اینگونه زن قصد دارد حقوق پایمال شده زنان را به آنها باز گرداند.
۲۵- در هجو اعتماد التجار اصفهانی
ای بی خرد اعتماد تجار دست از حرکات زشت بردار
بودند شبی معاشران جمع با یک دو سه خوب روی چون شمع

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:51:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم