کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



۲۴

 

 

 

بر اساس نتایج تکنیکآنالیزحالات خرابی که با واقعیت امر نیز انطباق دارد، بیشترین میزان مشکلات در چرخه ی حرکت کانتینرها از ناحیه ی آسیب وارده به کانتینرها به دلیل عدم توجه به مسایل تخلیه ی بار و برخورد لیفتراک های وارد شده به درون کانتینر هنگام تخلیه کالاهای درون کانتینر می باشد، مسایل گمرکی مربوط به بار کانتینر و خوابانیدن آن( به عنوان مثال از سه سال قبل بار رب گوجه ای با کانتینر وارد شده و اما هنوز کانتینر آن با بارش معطل مسایل گمرکی هستند) و در مرتبه ی بعدی کانتینرهایی که از محوطه خارج شده و در دپوهای دیگر یا با تأخیر تحویل می گردند بیشترین آسیب را به خط کشتیرانی می زنند که متأسفانه کنترلی نیز بر آن ها نیست. نبود صادرات یا صادرات پایین در بندر خرمشهر نیز مسأله ی رسوب کانتینر و کاهش عملکرد بندر خرمشهر را تشدید می کند که نتیجه هم به ضرر بندر و هم کشتیرانی ها خواهد بود. بنابراین با توجه بیشتر به مسایل تخلیه و بارگیری ایمن محتوای کانتینرها، آسان سازی رویه و مقررات گمرکی و تسهیل ترخیص کالاها همچنین، لایروبی اروند رود می توان تجارت کانتینری کاراتری در بندر خرمشهر برقرار ساخت.
پایان نامه - مقاله - پروژه
از طرفی موارد زیر نیز کمترین میزان ریسک را نشان می دهند:
عدم رعایت قوانین و مقررات بندری از جانب کشتیرانی، عدم هماهنگی بندر با خط کشتیرانی و بارگیری کانتینر خالی بر کشتی بر اساس شواهد حاکی از رضایت صاحب کانتینر(نه بر اساس دستور معین و روشن صاحب کانتینر) به عنوان مثال بارگیری کانتینر به دلیل حضور بارشمار و ناظر عملیات در بندر، بی دقتی در گیت بندری تحویل گیرنده و نادیده ماندن برخی آسیب های وارده به کانتینر، بی دقتی ناظر در هنگام تحویل و تحول و نادیده ماندن برخی عیوب وارد شده از جانب بندر به کانتینر، مشکلات برنامه ریزی خط کشتیرانی و عدم تحقق برنامه ریزی خط کشتیرانی در عمل.
پایین بودن نمره ی اولویت ریسک به معنای احتمال پایین وقوع خطا و وجود کنترل های لازم به هنگام بروز مشکلات می باشد و از طرفی به معنای پایین بودن آثار ناشی از خطا می باشد. بلعکس ، اولویت ریسک بالاتر نشان دهنده ی احتمال وقوع بالا، نبود کنترل و شدید بودن آثار و نتایج ناشی از بروز مشکل است که توجه بیشتر و برنامه ریزی مسوولان برای رفع مشکلات را می طلبد.
۴-۷-خلاصه فصل
در فصل چهارم به تجزیه و تحلیل داده های تحقیق پرداخته شده است و ضمن پاسخگویی به سوالات تحقیق شامل: استراتژی های کانتینرهای خالی موجود در بندر خرمشهر چیست، چه فاکتورهایی بر میزان آن ها مؤثر است و چه راهکارهایی در سطح کشور برای کنترل جریان کانتینرهای خالی اجرا می گردد، نتایج ابزارها و تکنیک های به کاربرده شده نیزآورده شده است. فصل پایانی تحقیق به نتیجه گیری و پیشنهادات کاربردی اختصاص یافته است.
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادات

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 12:58:00 ب.ظ ]




از منظر قرآن و عهدین، انبیا و ادیان الهی نویدبخش امید به آینده در سایه‌ ایمان، تزکیه روح و جسم و عمل صالح می­باشند و تنها ایشان اند که می‌توانند به مؤمنان نوید آینده‌ای روشن در پرتو ایمان به خداوند بدهند. رهنمودها و تعالیم انبیا، آرامش روح و اطمینان خاطر و سلامت روان به جسم و جان مى‏بخشد، روح افسرده را دوباره زنده و آدمی را برای ادامه زندگی ای سرشار از طراوت و امید به آینده، آماده و مهیا می گرداند. زندگى شجاعانه تمامی پیامبران و انبیای الهی، مهم ترین آموزه ها را برای افزایش امید آدمی، هنگام برخورد با حوادث و ناملایمات زندگی دارد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
توصیه به عفو و بخشش نسبت به دیگران در قرآن و عهدین، به عنوان یکی از راهکارهای اجتماعی و نیز به عنوان یکی از مصادیق عمل صالح، سبب افزایش و تقویت روح امید در اجتماع می­گردد.
از دیدگاه قرآن و عهد جدید، مؤمنان اگر ولى خود را که خداست با ولىِّ مشرکان و منافقان که شیطان است مقایسه کنند، می دانند که آن ها در برابر خداوند هیچگونه قدرتى ندارند و به همین دلیل نباید از آن ها، کمترین وحشتى داشته باشند و امید خود را به خداوند از دست ندهند. نتیجه این سخن آن است که هر کجا ایمان نفوذ کرد، شهامت و شجاعت نیز به همراه آن نفوذ خواهد کرد (آل­عمران، ۳/ ۱۷۵؛ حج، ۲۲/ ۵۲؛ دوم قرنتیان۳: ۱۲).
در قرآن و عهد عتیق، ایمان و عمل صالح باعث تقویت روح امید در نهاد آدمی می­ شود. عمل صالحى که از انگیزه الهى و اخلاص، سرچشمه گرفته و با آن آمیخته شده است،گذرنامه لقاى پروردگار برای کسى است که آرزوى لقاء را در دل مى‏پروراند و امید رسیدن به آن را دارد (کهف، ۱۸/ ۱۱۰؛ مزامیر۱۱۹: ۱۶۶).
در تفکر قرآنی و عهد عتیق، امید به استجابت دعا از جانب پروردگار، انگیزه دعا و طلب از سوی انسان است (بقره/۲ ،۱۸۶؛ اعراف، ۷/ ۱۵۶؛ امثال۱۰: ۲۸؛ مزامیر۱۰: ۱۷).
در قرآن و عهد عتیق، امید حقیقی با خوف همراه است چراکه عبادت از راه خوفِ تنها و بدون امید، معمولا انسان را دچار ناامیدى می سازد و او را وادار به ترک عبادت مى‏کند، هم چنان که عبادتِ تنها از راه امید و بدون خوف نیز، انسان را به غرور واهی و بیرون شدن از زیّ عبادت وا مى‏دارد(اعراف، ۷/ ۵۶؛ مزامیر۱۱۹: ۷۴).
وفای به عهد در قرآن و عهد عتیق، نشان دهنده وجود روح امید در افراد است و وفا نکردن به عهد و پیمان در روابط اجتماعی، سبب سلب اعتماد افراد از یکدیگر، سست شدن روابط اجتماعی و سرانجام نفوذ یأس و ناامیدی به درون جامعه می گردد.
یکی از محوری ترین راهکارهای مقابله با فشارهای روانی و دستیابی به آرامش و افزایش روحیه امید و امیدواری به آینده در قرآن و عهد جدید، ایجاد نگرش مثبت نسبت به مرگ و اعتقاد به معاد است. امید به لقای پروردگار زمینه پیدایش عمل صالح و بستر مناسبی برای داشتن قیامت در زندگی است(کهف، ۱۸/ ۱۱۰؛ متی۲۴: ۳۶). یاد معاد، سبب در بند کشیدن آرزوهای طولانی و یأس های عمیق است. اما عهد عتیق، در این زمینه ناقص و ضعیف است؛ در عهدعتیق سخنی صریح از رستاخیز و بهشت به عنوان امیدی برای گرفتن پاداش در جهانی دیگر و تحمل مشکلات و

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:57:00 ب.ظ ]




jan.2014

 

    1. اصفهانی، محمد حسین،-حاشیه مکاسب،ج۱،ص۵۳،۱۴۱۸ ه ق. ↑

 

    1. -امام خمینی،روح الله، کتاب البیع،ج۱،ص۲۵ ↑

 

    1. - امام خمینی،روح الله، همان، ص۱۲٫ ↑

 

    1. - الغروری النائینی،محمد حسن،المکاسب و البیع،ج ،ص ۸۵و۸۴٫ ↑

 

    1. - بیشتر رجوع شود به خردمندی،سعید، تحدیدمالکیت،گنج معرفت،چاپ اول،انتشارات طاق بستان، ۱۳۸۶٫صفحات ۸ الی ۲۶٫ ↑

 

    1. - امامی، سید حسن، حقوق مدنی،ج۱،ص ۴۲٫ ↑

 

    1. - کاتوزیان،ناصر،اموال ومالکیت،چاپ ۳۵،نشر میزان،پائیز ۱۳۹۰،ش ۱۰۹،ص۱۱۰٫ ↑

 

    1. - جعفری لنگرودی،محمد جعفر،ترمینولوژی،واژه مالکیت،ش ۴۷۱۳،ص۵۹۹٫ ↑

 

    1. -کاتوزیان،ناصر،همان،ش۱۰۸،ص۱۰۸ ↑

 

    1. - خردمندی،سعید،همان،ص۳۲٫ ↑

 

    1. - ر.ک: جواهر الکلام،ج ۲۷،ص ۱۳۸٫ ↑

 

    1. -محقق داماد،سید مصطفی،قواعد فقه،بخش مدنی مالکیت- مسئولیت،ج اول،چ ۱۴،ص ۲۲۹، ۱۳۸۶٫ ↑

 

    1. - محقق داماد، سید مصطفی، قواعد فقه – مالکیت ، مسئولیت- ج۱،ص ۲۳۰ و ۲۳۱٫ ↑

 

    1. - محقق داماد،سید مصطفی،همان، ج۱،ص۲۳۱٫ ↑

 

    1. - اصفهانی،محمد حسن، حاشیه بر مکاسب،ج۱ ،ص ۱۸۹٫ ↑

 

    1. مکارم شیرازی،ناصر،القواعد الفقهیه،ج۲، ص۳۴-۳۵،قم ۱۴۱۶٫ ↑

 

    1. -۱-نجفی،محمد حسن بن باقر،جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام،ج۲۵،ص۲۲۸،،بیروت ۱۹۸۱٫ ۲- مکارم شیرازی،ناصر،همان،ج۲،ص۳۶٫ ۳-محقق داماد،مصطفی،قواعد فقه،ج۲،ص۱۰۵-۱۰۶،بخش مدنی،تهران ۱۳۷۶٫ ↑

 

    1. -محقق داماد،مصطفی، همان،ص ۹۴ و ۱۰۸ به بعد. ↑

 

    1. - ۱-طوسی،محمد بن حسن،المبسوط فی فقه الامامیه،ج۳،ص۲۷۲،چاپ محمد باقر بهبودی، تهران ۱۳۵۱٫ ۲- حلی،ابن ادریس،کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۲،ص۳۸۲،قم،۱۴۱۰-۱۴۱۱٫ ۳- طباطبائی،علی،ریاض المسائل فی بیان الاحکام بالدلایل،ج۲،ص۳۲۰،چاپ سنگی تهران۱۲۸۸-۱۲۹۲٫ ۴- انصاری،مرتضی بن محمد امین،رسائل فقهیه،ج۱،ص۱۲۶-۱۲۷،رساله ۳،رساله فی قاعده لاضرر،قم ۱۴۱۴٫ ↑

 

    1. - ۱- محقق کرکی،علی بن حسین،جامع المقاصد فی شرح القواعد،ج۶،ص۲۱۸،قم ۱۴۰۸-۱۴۱۱٫ ۲- شهید ثانی، زین الدین بن علی،مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام،ج۱۲،ص۱۶۶،قم ۱۴۱۹/۱۴۱۳٫ ↑

 

    1. - ۱- قدیری،محمد حسن،البیع،ج۱،ص۸۶-۸۸،تقریرات درس امام خمینی،تهران ۱۴۰۷٫ ۲- توحیدی،محمدعلی، مصباح الفقاهه فی المعاملات،چ۳،ص۶۶،تقریرات درس آیه الله خوئی،بیروت ۱۹۹۲/۱۴۱۲٫ ↑

 

    1. - حسینی عاملی،محمد جواد بن محمد،مفتاح الکرامه فی شرح قواعد العلامه،ج۴،ص۱۰۹،چاپ علی اصغر مروارید،بیروت ۱۴۱۷-۱۴۱۸/۱۹۹۶-۱۹۹۸٫ ↑

 

    1. - محقق داماد،سید مصطفی، همان، ج۱،ص۱۳۱ ↑

 

    1. ۱- طوسی،محمد بن حسن،المبسوط فی فقه الامامیه،ج۳،ص۲۷۲-۲۷۳،چاپ محمد باقر بهبودی،تهران ۱۳۵۱٫ ۲-حلی،ابن ادریس، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی،قم ۱۴۱۰-۱۴۱۱٫ ۳-حلی، علامه،ج۲،ص۲۶۸،حسن بن یوسف علامه حلی،قواعد الاحکام،قم ۱۴۱۳-۱۴۱۹٫ ۴- حسینی عاملی،محمد جواد بن محمد، مفتاح الکرامه فی شرح قواعد العلامه،ج۷،ص۲۳،چاپ علی اصغر مروارید،بیروت ۱۴۱۷-۱۴۱۸/۱۹۹۶-۱۹۹۸٫ ↑

 

    1. -۱- محقق داماد،مصطفی،همان،ص۱۵۴٫ ۲- خمینی،روح ا…،رسائل،ج۱،ص۶۳ ↑

 

    1. - ۱- ناصر،کاتوزیان،همان،ص۱۱۲،ش۱۱۲٫ ۲- بهرامی احمدی،حمید،سوء استفاده از حق،انتشارات اطلاعات،چاپ سوم،ش۲۶۴،ص۲۷۹، تهران، ۱۳۷۹٫ ↑

 

    1. - خردمندی،سعید،همان،ص۲۲۲٫ ↑

 

    1. - صالحی،حسین،الزامات قانونی دولت و شهرداری در تملک اراضی و املاک، ماهنامه شهرداری ها،شماره ۶۴،سال ششم، ۱۳۸۳٫ ↑

 

    1. - منظور از اراضی دایر شهری با عنایت به قسمت آخر مادۀ ۵ قانون زمین شهری، صرفاً اراضی کشاورزی یا آیش، اعم از محصور یا غیر محصور بوده است. ↑

 

      1. - منظور از قیمت منطقه ای یا ارزش معاملاتی، ارزشی است که توسط کمیسیون مقرر در مادۀ ۶۴ قانون مالیات های مستقیم برای اراضی و ابنیه واقع در شهرها، با هدف مشخص شدن قیمت آنها جهت اخذ مالیات تعیین می گردد. ↑

    پایان نامه - مقاله

 

    1. - حاشیه مرحوم اصفهانی بر مکاسب، چاپ سنگی ص ۲۱۴٫ وشیخ انصاری، مکاسب، ص۱۵۳٫ ↑

 

    1. - اصفهانی،راغب، و سایر نویسندکان، المفردات فی غریب القرآن،مرکز اطلاعات ومدارک اسلامی،ص ۱۲۶٫ و همچنین طریحی، فخر الدین،مجمع البحرین،مؤسسه تحقیقات و نشرمعارف اهل البیت(ع) ص۴۶،ش۶٫ و هچنین حاشیه مرحوم اصفهانی بر مکاسب، چاپ سنگی ص ۲۱۴٫ و همچنین شیخ انصاری،مکاسب،ص۱۵۳ و امام خمینی الرسائل ص ۲۰۷٫ و همچنین کلینی،محمد بن یعقوب،کافی،ج ۷،ص۴۱۲،دار الکتب الاسلامیه،تهران،۱۴۰۷ق. ↑

 

    1. - ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث، چاپ سنگی، جلد اول،ص ‏۴۱۸،تهران، ۱۳۶۹٫ ↑

 

    1. - جعفری لنگرودی، محمدجعفر، ترمینولوژی حقوق، چاپ بیست و دوم، تهران، گنج دانش، صص۷۵۵-۷۵۷، ۱۳۸۸ .

 

    1. - بهشتیان،سید محسن، بررسی نظم حاکم برحقوق مالکانه در برابر طرح های عمومی شهرداری،چاپ اول، تهران،طرح نوین اندیشه،۱۳۸۶٫ ↑

 

    1. سید محسن حکیم، مستمسک العروه الوثقی ۳۵۱/۹ (مرحوم اصفهانی در حاشیه خود بر مکاسب (ج ۱ ص ۲۱۶) بر نفی چنین ولایتی استدلال می نمایند). ↑

 

    1. - ابوالحمد، عبدالحمید، مبانی علم سیاست، چاپ سوم، انتشارات توس، تهران، صص ۱۱۶-۱۲۹ ، ۱۳۶۸٫ و همچنین قاضی، شریعت پناهی ابوالفضل ، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، جلد اول، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، تهران، صص ۲۵و۶۶۰، ۱۳۷۱٫ و همچنین عالم، عبدالرحمن ، بنیادهای علم سیاست، نشر نی، چاپ اول، تهران، صص۱۳۴ و۱۳۵ و۱۳۸، ۱۳۷۳٫ و همچنین علیخانی، علی اکبر ، مشارکت سیاسی، نشر سفیر، چاپ اول، تهران، صص ۵۴-۶۲، ۱۳۷۷٫ و نیز عمید زنجانی، عباسعلی ، فقه سیاسی جلد اول، حقوق اساسی و مبانی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، امیرکبیر، تهران، صص۲۰۲-۲۲۷، ۱۳۶۶٫ ↑

 

    1. - «ان الحکم الا لله»: یعنی حاکمیتی نیست مگر برای خداوند، آیه ۴۰ سوره یوسف ↑

 

    1. - بهشتیان، سید محسن، بررسی نظم حاکم بر حقوق مالکانه در برابر طرح‌های عمومی شهرداری، چاپ اول، تهران، طرح نوین اندیشه، ۱۳۸۶٫ ↑

 

    1. - بهشتیان،سید محسن، همان ↑

 

    1. - بهشتیان،سید محسن،همان. ↑

 

    1. - جعفری لنگرودی، محمدجعفر، ترمینولوژی حقوق، چاپ بیست و دوم ، تهران، گنج دانش، صص ۶۲۴و ۲۱۴ ،۱۳۸۸٫ ↑

 

  1. - منابع این مبحث: قانون مدنی مصوب ۱۳۰۷،۱۳۱۳،۱۳۱۴، قانون شهرداری،مصوب ۱۳۳۴، قانون تأسیس شورای عالی شهرسازی و معماری ایران مصوب۱۳۵۱، لایحۀ قانونی نحوۀ خرید و تملک اراضی و املاک برای اجرای برنامه های عمومی، عمرانی ونظامی دولت و شهرداری ها،مصوب ۱۳۵۸٫قانون نحوۀ تقویم ابینه، املاک واراضی مورد نیز شهرداری ها،مصوب ۱۳۷۰٫ ↑
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:57:00 ب.ظ ]




۴-۵- روند حل مسأله ۴۲
۴-۶- اعتبار سنجی مدل ۴۴
فصل پنجم: نتایج، بحث و پیشنهادها ۵۲
۵-۱-مقدمه ۵۳
۵-۲- نتایج ۵۳
۵-۲-۱- بررسی تأثیر پارامتر­های مختلف فرازآوری با گاز بر پروفایل فشار در چاه ۵۳
۵-۲-۱-۱- تأثیر ترکیب گاز تزریقی بر پروفایل فشار ۵۴
۵-۲-۱-۲- تأثیر دمای گاز تزریقی بر پروفایل فشار ۶۱
۵-۲-۱-۳- تأثیر دبی حجمی گاز تزریقی بر پروفایل فشار ۶۵
۵-۲-۱-۴- تأثیر عمق تزریق گاز بر پروفایل فشار ۶۸
۵-۲-۲- بررسی تأثیر پارامتر­های مختلف فرازآوری با گاز بر افزایش تولید چاه ۷۱
۵-۲-۲-۱- تأثیر ترکیب گاز تزریقی بر دبی تولید چاه ۷۲
۵-۲-۲-۱-۱- تأثیر تزریق گازهای مختلف بر تغییر رفتار فازی سیال درون چاه ۷۵
۵-۲-۲-۲- تأثیر دمای گاز تزریقی بر دبی تولید چاه ۸۰
۵-۲-۲-۳- تأثیر عمق تزریق گاز بر دبی تولید چاه ۸۲
۵-۳- نتیجه گیری ۸۴
۵-۴-پیشنهادها ۸۶
منابع ۸۷
فهرست جدول ها
جدول۴- ۱: درصد مولی نفت استفاده شده (نفت سیاه) ۴۵
جدول۴- ۲: مشخصات چاه تولیدی ۴۵
جدول۴- ۳: پروفایل دما و فشار محاسبه شده توسط نرم افزار OLGA 47
جدول۴- ۴: پروفایل دما و فشار محاسبه شده توسط نرم افزار PVTi 48
جدول۴- ۵: پروفایل فشار و دمای محاسبه شده توسط شبیه ساز ارائه شده ۴۹
جدول ۵- ۱: پروفایل فشار چاه برای چهار حالت بدون فرازآوری با گاز، فراز آوری با متان، اتان و گاز جداکننده ۵۵
پایان نامه - مقاله
جدول ۵- ۲: پروفایل فشار چاه برای چهار حالت بدون فرازآوری با گاز، فراز آوری با نیتروژن، کربن دی اکسید و گاز دودکش ۵۸
جدول ۵- ۳: پروفایل فشار برای سه حالت تزریق نیتروژن در دمای ۳۵۰، ۵۵۰ و ۷۵۰ کلوین ۶۳
جدول ۵- ۴: پروفایل فشار برای چهار حالت بدون فراز آوری و تزریق نیتروژن در نرخ­های ۱۰۰، ۳۰۰ و ۵۰۰ میلیون فوت مکعب استاندارد در روز ۶۶
جدول ۵- ۵: پروفایل فشار برای چهار حالت تزریق نیتروژن در عمق­های ۲۴۶۱، ۳۱۱۷، ۳۴۴۵ و۴۱۰۱ فوت ۶۹
جدول ۵- ۶: مشخصات سیستم چاه و مخزن ۷۲
جدول ۵-۷: دبی تولید در نرخ­های متفاوت تزریق گاز برای گازهای مختلف ۷۳
جدول ۵-۸: دبی تولید برای فرازآوری با گازهای مختلف در سه دمای متفاوت ۸۰
جدول ۵-۹: دبی تولید برای عمق­های مختلف تزریق نیتروژن ۸۳
فهرست شکل ها
شکل ۱- ۱: : شمای کلی و مرحله به مرحله فرازآوری با جریان پیوسته گاز ۵
شکل ۳- ۱:رژیم­های جریان در یک خط لوله عمودی ۲۴
شکل ۳- ۲: نقشه رژیم جریان برای مخلوط آب و هوا در دمای ۲۵ درجه سانتیگراد و فشار ۱۰ نیوتن بر سانتیمتر مربع در یک لوله به قطر ۵ سانتی متر ۲۹
شکل ۳- ۳: فلو چارت محاسبات تبخیر آنی ۳۱
شکل ۴- ۱: شکل و نحوه بلوک بندی چاه ۳۵
شکل ۴- ۲: فلوچارت مدلسازی جریان چند فازی در چاه ۴۳
شکل ۴- ۳: نمودار مقایسه پروفایل فشار محاسبه شده توسط مدل ارائه شده و دو نرم افزار تجاری ۵۰
شکل ۴- ۴: نمودار مقایسه پروفایل دمای محاسبه شده توسط مدل ارائه شده و نرم افزار OLGA 50
شکل ۵- ۱:نمودار پروفایل فشار چاه برای چهار حالت بدون فرازآوری با گاز، فراز آوری با متان، اتان و گاز جداکننده ۵۶
شکل ۵- ۲: نمودار پروفایل فشار چاه برای چهار حالت بدون فرازآوری با گاز، فراز آوری با نیتروژن، کربن دی اکسید و گاز دودکش ۵۹
شکل ۵- ۳:پروفایل فشار چاه برای پنج حالت بدون فرازآوری با گاز، فراز آوری با متان، گاز جداکننده، کربن دی اکسید و نیتروژن ۶۰
شکل ۵- ۴: نمودار پروفایل دما برای سه حالت تزریق نیتروژن در دمای ۳۵۰، ۵۵۰ و ۷۵۰ کلوین ۶۲
شکل ۵- ۵: نمودار پروفایل فشار برای سه حالت تزریق نیتروژن در دمای ۳۵۰، ۵۵۰ و ۷۵۰ کلوین ۶۴
شکل ۵- ۶: نمودار پروفایل فشار برای چهار حالت بدون فراز آوری و تزریق نیتروژن در نرخ­های ۱۰۰، ۳۰۰ و ۵۰۰ میلیون فوت مکعب استاندارد در روز ۶۷
شکل ۵- ۷: نمودار پروفایل فشار برای چهار حالت تزریق نیتروژن در عمق­های ۲۴۶۱، ۳۱۱۷، ۳۴۴۵ و۴۱۰۱ فوت ۷۰
شکل ۵- ۸: نمودار دبی تولید در نرخ­های متفاوت تزریق گاز برای گازهای مختلف ۷۳

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:56:00 ب.ظ ]




ب- در خصوص افراد تحت الحمایه مداخله بشر دوستانه نیز میان حقوقدانان بین المللی اختلاف نظر وجود دارد. همانطور که در مبحث قبل گفته شد در ابتدا مداخله بشر دوستانه برای حمایت از اقلیت ها بویژه اقلیت های مذهبی صورت می گرفت و دولتهای اروپایی بارها در جهت حمایت از مسیحیان اقدام به چنین مداخلاتی نموده اند. با گسترش روابط تجاری دولتهای غربی با سایر مناطق جهان مداخله بشر دوستانه به نفع اتباع آنها در قلمرو دولتهای بیگانه بود و بالاخره در قرن بیستم با تحولات گسترده ای که در جامعه بین المللی به وجود آمد این موضوع شامل کل بشریت گردید.[۵۷]
پایان نامه - مقاله - پروژه
از نظر وروی، دخالت برای حمایت از اتباع در خارج از کشور با توجیه متفاوتی انجام می شود و تاثیر کمتری بر استقلال سیاسی و تمامیت ارضی دولت مورد مداخله دارد. این نوع دخالت عموما براساس اصل ((دفاع مشروع)) توجیه می شود.[۵۸]
خود یاری[۵۹] و حفاظت از خود[۶۰] و ضرورت[۶۱] در این زمان نه تنها حمایت از حق بشریت جدای از محدوده دولت ملی و در سطح بین المللی هیچ گونه وجهه جهانی نکرد بلکه بدون پی ریزی پایه های تئوریکی آن، مداخلات متعددی با انگیزه بشر دوستانه در امور دیگر صورت گرفت و این عامل باعث شد بدبینی جهانی نسبت به آن ظهور کند. در آن دسته مداخلاتی که برای نجات اتباع خودی صورت گرفت، عنوان مداخلات بشر دوستانه گرفت.[۶۲]
در قرن ۱۹ دخالت نظامی در جهت حمایت اتباع، موضوع عادی بود بطوریکه نیروهای نظامی بین سالهای ۱۹۱۳ تا ۱۹۲۷ حداقل در هفتاد مورد با این توجیه وارد سرزمین دولتهای دیگر شدند.[۶۳]
هدف برخی دخالتها نه حمایت از اتباع بخاطر خطر فوری، بلکه ایجاد تضمین های امنیتی آینده نیز بوده است و حتی در مواردی، حکومت دولت مورد مداخله را سرنگون کرده و حکومت دیگری را بر سر کار آورده اند تا به سیاست ملی دولت مداخله کننده گردن نهد.[۶۴]
به طور کلی هر چند که در قرن ۱۹، مداخله به نفع اتباع تقریبا به صورت یک قاعده عرضی شده بود، اما وجود شرایطی، استفاده از آن را به موارد استثنائی محدود می کرد. فوری بودن خطر، به نیروهای نظامی به عنوان آخرین چاره و تناسب اقدام نظامی از جمله آن بود.[۶۵]
بهرحال در دوره پیش از جنگ جهانی اول، علیرغم اختلافی که در خصوص مبنای حقوقی پیش از منشور در ملل متحد مداخلات یک جانبه غالبا به نفع اتباع و غیر اتباعشان انجام پذیرفته است. پس از تصویب منشور مناغشات مختلفی در خصوص این نوع مداخله وجود دارد. به رغم برخی ماده منشور چنین مداخله ای را مشروع تلقی کرده است در صورتی که موجب ماده ۵۱ منشور حق دفاع مشروع زمانی وجود دارد که ((حمله مسلحانه ای)) به وقوع پیوسته باشد. بنابراین اگر در قلمرو کشوری جان و آزادی اتباع کشور مداخله کننده مورد تهدید واقع شده باشد، یا چنین تهدیدی از جانب گروهک های تروریستی واقع در آن کشور به وقوع بپیوندد دیگر نمی توان به ماده ۵۱ استناد نمود.[۶۶]
از طرف دیگر عده ای بر این اعتقادند که وجود ماده ۵۱ در منشور علت این مساله است که حق دفاع از خود عرفی دست نخورده باقی مانده است. در پاسخ باید گفت که به موجب منشور چنین حقی فقط در صورتی قابل اعمال است ((حمله مسلحانه)) ای علیه یک کشور به وقوع پیوسته باشد.[۶۷]
بهرحال باید اذعان داشت که ماده ۵۱ یک استشنا نیست به منع کلی توسل به زور مندرج در بند ۴ ماده ۲ منشور است و این یک اصل کلی تفسیر است که استشنائات یک قاعده عمومی باید به گونه ای تفسیر شوند که آن قاعده کلی را تضعیف نکنند.[۶۸]
عده ای در توجیه مداخله نظامی به نفع اتباع کشور خویش چنین بیان می دارند که بند چهارم ماده دوم کاربرد زور علیه تمامیت ارضی، استقلال سیاسی و یا هر گونه دیگری که مغایر با اهداف سازمان ملل باشد را ممنوع اعلام کرده است حال آنکه تجاوز نظامی برای حمایت از اتباع تجاوز علیه تمامیت ارضی با استقلال سیاسی کشور دیگر نیست و چون به منظور حمایت از حقوق اساسی بشر بکار گرفته شده مغایرتی با اهداف سازمان ملل ندارد. در پاسخ می توان گفت که عدم کاربرد زور علیه تمامیت ارضی کشور دیگر به معنای غیر قابل تجاوز بودن تمامی سرزمین کشور است و این معنا در قطعنامه های مختلف مجمع عمومی مورد تاکید قرار گرفته است که از میان می توان جانب کشورهای آنها صورت پذیرفته است در نوشته های خود مداخله برای نجات جهان اتباع را مشروع تلقی نموده اند.
با تصویب منشور ملل متحد در سال ۱۹۴۵ تحولات زیادی در خصوص مشروعیت کاربرد زور توسط کشورها ایجاد شد. در منشور اشاره صریحی به مداخله بشر دوستانه نشده است اما چنین مداخله ای با اعمال زور توسط بند ۴ ماده ۲ منع شده است چرا که کاربرد زوری در این ماده منع شده که علیه «تمامیت ارضی» یا «حاکمیت سیاسی» یک کشور اعمالش و در حال آنکه مداخله برای نجات جان بشر چنین تهدیدی تلقی نمی شود در پاسخ باید گفت همانطور که از نحوه تصویب بند ۴ ماده ۲ منشور بر می آید چنین برداشتی از این واژه ها صحیح نیست چرا که این واژگان از آن جهت بر ماده اضافه شده اند که اعمال تهدید و زور را به نفع کشورهای کوچکتر و ضعیفتر برقرار سازند و نه اینکه دامنه اعمال آن را محدود کنند.
در حمایت از مداخله بشر دوستانه نویسندگان آمریکایی چنین مداخله ای را به دو روش توجیه نموده اند آنها اظهار می دارند که در برخی از موارد هدف «کاهش مخاصمات» و «حمایت از حقوق بشر» با یکدیگر تعارض پیدا می کنند و لذا باید میان این دو هدف متعارض با توجه به شرایط و اوضاع و احوال موجود موازنه و تعادل برقرار ساخت. به این مفهوم که در موارد نقض فاحش حقوق بشر باید اصل حمایت از حقوق بشر را بر اصل عدم توسل به زور مندرج در بند ۴ ماده ۲ ترجیح داد. در نظر اول این استدلال منطقی به نظر می رسد اما اگر توجه دقیق تری به این استدلال مبذول داریم در می یابیم که چنین استدلالی با نظام حاکم بر منشور منطبق نیست چرا که تدوین کنندگان منشور اهمیت غالب را برای اصل عدم توسل به زور قائل شده اند، حتی مداخله بشر دوستانه را به عنوان استثنائی وارد بر این اصل مورد بررسی یا تصویب قرار نداده اند.[۶۹]
بخش دوم
تکلیف کشور ها در رعایت حقوق بشردوستانه بین المللی در منازعات غیر بین المللی
بخش دوم: تکلیف کشور ها در رعایت حقوق بشردوستانه بین المللی در منازعات غیر بین المللی
فصل اول: مداخله بشر دوستانه در جنگ های غیر بین المللی
مبحث اول: مداخله بشردوستانه در منشور ملل متحد در سده‌های پیشن دولت‌های اروپایی بارها در پوشش«مداخله انسان دوستانه» در امور داخلی‌ دیگر دولت‌ها دخالت کرده‌اند. تا پیش از تدوین‌ منشور ملل متّحد و ممنوعیّت کلّی کاربرد زور از سوی دولت‌ها، چگونگی توجیه آن موضوع مهمّی‌ نبود. با تدوین منشور و منع توسّل به زور و مداخله‌ در امور داخلی دولت‌ها، دخالت انسان دوستانه نیز در ردیف موارد توسّل به زور منع شد و نتوانست در ساختار منشور مللم متّحد جایگاهی بیابد. هرچند در این دوره نیز در مواردی چون دخالت هند در پاکستان شرقی(۱۹۷۱)، اسرائیل در اوگاندا (۱۹۷۶)، ویتنام در کامبوج (۱۹۷۹) و دخالت‌ آمریکا در نیکاراگوئه (۱۹۸۴) دولت‌ها به مداخله‌ بشردوستانه مبادرت ورزیدند، امّا این مداخلات از سوی دولت‌ها و نهادهای بین‌المللی محکوم شد. آنچه دخالت‌های دهه ۱۹۹۰ بدین سو را از موارد پیشین چه در دوره منشور و چه پیش از آن متمایز می‌سازد، آن است که در گذشته این اقدامات از سوی یک دولت یا گروهی از دولت‌ها انجام می‌شده‌ و محکومیت جامعه بین‌المللی را در پی داشته‌ است، در حالی که مداخلات بشردوستانه کنونی با مجوز شورای امنیّت انجام می‌گیرد و واکنش جامعه بین‌المللی نیز متفاوت است. در واقع در بنیاد و اشکال مداخله و واکن جامعه بین‌المللی‌ دگرگونیهای ایجاد شده است و اینک ما شاهد یک‌ دگرگونی اساسی در پیشبرد صلح و امنیّت‌ بین‌المللی و گسترش آن به حقوق اساسی و بنیادین‌ بشری هستیم. مداخله بشردوستان از«اقدام‌ یکجانبه دولتها» به اقدامی گروهی از سوی نهادهای‌ بین‌المللی تغییر یافته و مفهوم تازه‌ای از آن ارائه‌ شده است.
سال‌های پایانی سده بیستم با دگرگونی نظام‌ بین‌المللی و افزایش اهمیّت و نقش نهادهای‌ بین‌المللی همراه بوده است. از جلوه‌های بارز این‌ امر۷برخورد سازمان ملل متّحد و در رأس شورای امنیّت با درگیری‌های داخلی در مناطقی‌ چون آنگولا، کامبوج، السالوادور، عراق، یوگسلاوی، لیبریا، رواندا و هائیتی است. از این‌ میان، اقدامات سازمان ملل متّحد با عنوان مداخلهء بشردوستانه در کردستان عراق، سومالی، بوسنی و هرزگوین، رواندا و هائیتی، حاکمیّت دولت‌ها را بیش از هر زمان دیگری با مشکل رو به رو ساخته و این پرسش را مطرح نموده است که، مبنای اعمال‌ صلاحیّت شورای امنیّت چیست. به سخن دیگر آیا شورای امنیّت اساسا در اقدام به مداخلهء بشردوستانه صلاحیّت دارد یا نه؟
گفتار اول: اصل عدم مداخله و اصل عدم توسل به زور و تعارض آنها با مداخله بشردوستانه تا پیش از تدوین منشور ملل متحد و ممنوعیت کلی کاربرد زور توسط دولتها، به استثنای دفاع در برابر حمله مسلحانه مندرج در ماده ۵۱ منشور، چگونگی توصیف و توجیه کاربرد زور موضوع مهمی نبود. مادامی که دولتها در بکارگیری زور به منظور مداخله در کشورهای دیگر به بهانه ضرورت با حمایت از خود و یا حتی در توسل به جنگ آزاد بودند، نیازی به ارائه دلیل خاص و توجیه قانونی استفاده از زور نداشتند. با تدوین منشور ملل متحد و ممنوعیت کلی استفاده از زور توسط دولتها طبق بند ۴ ماده ۲، چگونگی کاربرد زور اهمیت یافت. بند ۲ ماده ۲ از دولتهای عضو خواسته است که در روابط بین الملل خود از تهدید یا کاربرد زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی دولت و یا از هر روشی مغایر هدفهای ملل متحد خودداری کنند، استدلال حامیان مداخله بشردوستانه در چارچوب منشور این است که کاربرد زور برای مقاصدی همچون مجازات نقض حقوق بین الملل، علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هیچ دولتی نیست و با مقاصد ملل متحد نیز مغایرت ندارد و البته مخالفان مداخله بشردوستانه در این مورد چنین پاسخ می دهند که نقض تمامیت ارضی محدود به محروم شدن یک دولت از بخشی از سرزمین خود نیست بلکه (( تمامیت ارضی)) در بند ۲ ماده ۲ منشور مفهوم (( مصونیت ارضی)) دارد. در ماده یک منشور ملل متحد (( حصول همکاری بین المللی در حل مسائل بین المللی که دارای جنبه های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی یا بشردوستی است و در پیشبرد و تشویق احترام به حقوق بشر و آزادی های اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث نژاد، جنس، زبان، مذهب، به عنوان یکی از اهداف مورد تاکید قرار گرفته است و یکی از وسایل نیل به چنین اهدافی همکاری بین المللی است .به رغم برخی، توسل به مداخله بشردوستانه به این اهداف مغایرتی ندارد. اگر از این نظر تبعیت کنیم باید چنین نتیجه بگیریم که حتی اگر دولتی از همکاری اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با دولت دیگر سرباز زند، آن دولت حق توسل به زور علیه او را دارد و این نتیجه گیری قطعا اشتباه است. چرا که هدف اصلی سازمان ملل متحد حفظ صلح و امنیت بین المللی و چنین رفتارهایی باعث نقض صلح بین المللی خواهد شد و ضمنا بند ۴ ماده ۲ صراحت دارد که هرگونه کاربرد زور ((مغایر هدف های ملل متحد)) است.
به طور کلی در خصوص ممنوعیت و مشروعیت توسل به زور برای مقاصد بشردوستانه پس از تصویب منشور سه نظر وجود دارد. طبق نظر اول مداخله بشردوستانه بر اساس منشور ملل متحد مجاز شناخته شده است و طبق نظر دوم ممنوعیت توسل به زور طبق منشور یک ممنوعیت کلی است و مداخله بشردوستانه نیز نوعی توسل به زور است و براساس موازین منشور پذیرفته نیست.[۷۰] طبق نظر سوم مداخله بشردوستانه را فقط در چهارچوب فصل هفتم و آن هم توسط شورای امنیت می توان مجاز دانست. [۷۱] طبق اختیارات پیش بینی شده در فصل هفتم شورا می تواند وجود تهدید علیه صلح، نقض صلح و عمل تجاوز را احراز کرده، برای رفع این تهدیدات دست به اقدام غیر نظامی یا نظامی بزند به این ترتیب که شورای امنیت می تواند وضعیت ناشی از تخلفات مربوط به حقوق بشر در یک کشور را تهدید علیه صلح تلقی کند و برای خاتمه آن اقداماتی را که لازم تشخیص می دهد به عمل آورد. بنابراین شورای امنیت در صورتی که بر اساس ماده ۳۹ وجود خطر علیه صلح و امنیت بین المللی را تشخیص بدهد می تواند تصمیم بگیرد که بر اساس مواد ۴۲ و ۴۱ به چه اقداماتی مبادرت ورزد.
در مورد دیگر مداخله بشردوستانه با اصل عدم مداخله تعارض پیدا می کند. اصل عدم مداخله در امور داخلی دولت یک اصل بنیادین حقوق بین الملل است که مبنی بر حاکمیت برابری و استقلال سیاسی دولتها می باشد. اصل عدم مداخله در امور داخلی در بند ۷ ماده ۴ منشور ملل متحد چنین آمده است: ((هیچیک از مقررات مندرج در این منشور به ملل متحد اجازه نمی دهد در اموری که اساسا در صلاحیت داخلی دولتهای می باشد مداخله نماید و اعضا را نیز ملزم نمی کند که این قبیل امور را برای حل و فصل تابع مقررات این منشور قرار دهند، لیکن این اصل به عمل اقدامات قهری پیش بینی شده در فصل هفتم لطمه ایی وارد نخواهد کرد.
پس از آن نیز، در قطعنامه های مختلف مجمع عمومی ملل متحد و کنفرانسهای جنبش تعهد و نیز موافقتنامه های منطقه ای متعدد بر این اصل تاکید شده است و دیوان بین المللی دادگستری در قضیه تنگه کورفو و نیکاراگوئه، نفع این اصل و در جهت تقویت و استحکام آن رأی داده است. در قضیه اول، دیوان ادعای مداخله را ((جز جلوه ای از سیاست زور)) ندانسته و برای آن ((جایی در حقوق بین الملل )) قائل نیست.
در مورد دوم دیوان ضمن محکوم کردن عمل آمریکا اعلام نمود که اصل عدم مداخله (( دولتها را از دخالت مستقیم یا غیر مستقیم در امور داخلی یا خارجی یک دولت دیگر منع می کند.))[۷۲] مساله مهم در این خصوص این است که صلاحیت داخلی مفهومی نسبی است و در منشور نیز معیاری در این مورد وجود ندارد و مرجعی جهت تفکیک آن از مسائل بین المللی تعیین نشده است. اصل عدم مداخله مبتنی بر حاکمیت کامل دولتها است که برای مدتی طولانی بر حقوق بین الملل مسلط بوده است اما با تحول مفهوم حاکمیت، به خاطر گسترش همکاری های بین المللی و گسترش قواعد آمره حقوق بین الملل، اصل عدم مداخله نیز تعدیل شده است و با قرار گرفتن موضوعاتی نظیر عدم تبعیض نژادی و عدم نسل کشی در زمره قواعد آمره، این قاعده یعنی اصل عدم مداخله با مشکل مواجه شده و دولتها دیگر نمی توانند با تکیه بر این اصل اقدام به هر کاری که میخواهند بکنند. خاویار پرز دکوئیار در این خصوص چنین می گوید:
((اصل عدم مداخله در امور داخلی دولت ها نمی تواند به عنوان مانعی باشد که در پشت آن دولت ها مبادرت به نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر نمایند.))[۷۳] عملکرد دولت ها نیز در جهت نادیده گرفتن اصل عدم مداخله بوده است. بسیاری از دولت ها به ویژه دولت های غربی و آمریکا، خواه صادقانه و خواه برای پوشاندن اغراض دیگر، ملاحظات بشردوستانه را در سیاست خارجی خود گنجانده و سعی دارند به عناوین گوناگون و اشکال مختلف (تحریم اقتصادی، منع فروش سلاح، بمباران تبلیغاتی ) بر دولت هایی که از رعایت این قوانین به طور آشکار سرپیچی می کنند فشار آورند.[۷۴]
بررسی عملکرد سازمان ملل نشان می دهد که بند ۷ از ماده ۲ منشور به طور موسع تفسیر شده است. اقداماتی که جهت حفظ حقوق بشر انجام گرفته است به خوبی نشان می دهد که می توان روزن هائی در اصل عدم مداخله بدین منظور گشود بی آنکه با بند ۷ ماده ۲ منشور تعارضی به وجود آید. اقدامات شورای امنیت تحت عنوان (( مداخله بشردوستانه )) در شمال عراق، سومالی، بوسنی هرزگوین، هائینی و رواندا این پرسش را مطرح نموده که ملاک اعمال صلاحیت شورای امنیت چیست؟ در پاسخ دو دیدگاه مخالف و موافق وجود دارد.
مخالفین به بند ۷ ماده ۲ استناد کرده و بیان می دارند که حقوق بشر موضوعی صرفا داخلی است و تعهد اعضای سازمان ملل در خصوص حقوق بشر را طبق منشور، تنها یک تعهد کلی و همکاری برای افزایش احترام به حقوق بشر میدانند.
موافقین به ماده ۳۹ منشور اشاره کرده و می گویند اگر وضعیتی به موجب این ماده موجب تهدید صلح و نقض صلح با عمل تجاوزکارانه گردد، شورای امنیت می تواند طبق مواد ۴۱ و ۴۲ اقدام نماید. این عده بر این اعتقادند که چنین وضعیتی می تواند از نقض گسترده حقوق بشر در یک بحران داخلی یا از سیاست سرکوب که به وسیله هر یک از دولت ها حادث شده و باعث به خطر افتادن صلح و امنیت بین المللی شده جلوگیری کند.[۷۵]
این عده حقوق بشر را در زمره مسائل داخلی نمی دانند چرا که پیشبرد و تشویق و احترام به حقوق بشر ((به عنوان یکی از اهداف ملل متحد)) برشمرده شده و کنوانسیونها و اعلامیه های مربوط به حقوق بشر و ((عرفی شدن )) برخی از آنها حقوق بشر را به صورت یکی از هنجارهای قطعی و اصول مسلم حقوق بین الملل در آورده و حمایت بین المللی از آن به عنوان یک ((تعهد الزامی نسبت به جامعه بین المللی))[۷۶] در آمده است.[۷۷]
بنابراین ضمن رد مداخله یک جانبه کشورها در امور داخلی سایر دول باید پذیرفت که علی رغم وجود دو اصل مسلم حقوق بین الملل یعنی اصل عدم توسل به زور و عدم مداخله که در منشور مندرج است، این مفاهیم با توسعه تدریجی حقوق بین الملل و تحول مفهوم حاکمیت دست خوش تعدیل و تحول شده اند. با بررسی نظریات موافق و مخالف در خصوص مداخله بشردوستانه می توان نتیجه گرفت که تنها مرجع صالح برای چنین مداخله ای شورای امنیت است و چهارچوب دخالتش نیز در فصل هفتم تعیین شده است. یعنی اگر زمانی نقض مقررات حقوق بشر باعث به خطر افتادن صلح و امنیت بین المللی شود و شورای امنیت چنین خطری را احساس کند می تواند با استناد به مواد ۴۱ و ۴۲ منشور اقدامات مقتضی را در این خصوص به عمل آورد و در این حالت تعارضی میان علمکرد شورای امنیت و دو اصل یاد شده وجود ندارد. البته سوال مهم در این خصوص این است که ملاک نقض گسترده حقوق بشر که صلح بین المللی را به خطر می اندازد چیست که در مباحث آتی به آن اشاره خواهد شد.
اولین بار شورای امنیت در سال ۱۹۶۶ وضعیت به وجود آمده در رودزیا را که در ناشی از اعلام یک جانبه استقلال توسط رژیم اقلیت سفیدپوست بود تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی قلمداد نمود و از دولت بریتانیا خواست که با توسل به زور از ورود کشتی های حامل نفت به رودزیا مخالفت به عمل آورد. در سال های پس از پایان جنگ سرد شورای امنیت در ۴ مورد وضعیت داخلی سه دولت را بررسی و تشخیص داده که وضعیت پیش آمده صلح و امنیت بین المللی را در معرض تهدید قرار داده است و اقداماتی نیز به منظور مقابله با آنها اتخاذ کرده است. این سه مورد عبارتند از اقدام سازمان ملل در شمال و جنوب عراق و بازداشتن رژیم حاکم بر عراق از قتل و کشتار دسته جمعی مردم این نواحی به موجب قطعنامه شماره ۶۸۸ شورای امنیت در سال ۱۹۹۱، اعزام نیرو به سومالی جهت رساندن کمک های بشردوستانه به مردم آن کشور به موجب قطعنامه ۷۹۴ مصوب ۱۹۹۲ و اقدامات سازمان ملل متحد به منظور حمایت از مردم مسلمان بوسنی و هرزگوین در برابر تجاوز صربها و بحران کوزوو.
گفتار دوم: مساله حاکمیت کشور و تحول مفهوم آن بند اول: بند ۷ ماده ۲ و مسائل داخل در قلمرو حاکمیت داخلی کشورها
منشور ملل متحد حاکمیت دولت های عضو را از دو لحاظ محدود می کند. نخست آنکه دولت ها متعهد می شوند که در روابط بین المللی از یک سلسله اصول پیروی کنند. دیگر آنکه اعضای ملل متحد متعهد می شوند تصمیمات متخذه توسط بعض از ارکان ملل متحد را در مواردی معین پذیرفته و به مورد اجرا بگذارند. مع الوصف قبول تعهدات فوق الذکر به هیچ عنوان به حاکمیت و برابری حاکمیت دولت ها خدشه ای وارد نمی سازد. حاکمیت کماکان مورد حمایت منشور است.
دولت ها همواره در قبول تعهدات بین المللی آزادی عمل داشته و دارند . آزادی عمل در قبول تعهدات بین المللی در واقع از مظاهر حاکمیت دولت ها به شمار می آید. در دوره قبل از تاسیس جامعه ملل، دولت ها تفسیر تعهدات بین المللی خود را از جمله حقوق حاکمیت قلمداد کرده و تفسیر غیر خود را در این خصوص نمی پذیرفتند. پس از تاسیس جامعه ملل، حقوق بین الملل ملاک و معیار تشخیص حد و مرز بین تعهدات بین المللی و صلاحیت داخلی دولت ها تعیین گردید.[۷۸]
منشور ملل متحد به عنوان یک معاهده چند جانبه بین المللی در عین این که محدودیتهایی بر حاکمیت دولت بوجود آورد، حقوق بین الملل را معیار تشخیص حد و مرز صلاحیت داخلی و اختیارات سازمان ملل قرار نداد. مضافا بر آنکه هیچ یک از ارکان سازمان ملل را برای تفسیر منشور معین نگرد. در چنین اوضاع و احوالی، ارکان سازمان ملل خود را برای تفسیر بند ۷ ماده ۲ صالح به رسیدگی است.
بند دوم: تحول و مفهوم امنیت بین الملل و آثار آن بر حاکمیت دولتها
تصمیماتی که شورای امنیت در چارچوب فصل هفت اتخاذ می کند از مشمول صلاحیت داخلی دولتها خارج شده است. در این خصوص قسمت اخیر بند ۷ ماده ۲ صراحت دارد. برای اینکه شورای امنیت بتواند به موجب فصل هفت به اقدامات قهرآمیز متوسل گردد ابتدا باید طبق ماده ۳۹ منشور وجود تهدید بر علیه صلح نقض صلح یا عمل تجاوز را احراز کند. بنابراین اگر شورای امنیت وضعیتی را تهدید یا نقض صلح یا عمل تجاوز تلقی کرد دیگر دولتی نمی تواند به بهانه اعمال صلاحیت داخلی آن دولت مانع از اقدامات قهری شورای امنیت بشود.[۷۹]
شورای امنیت در سالهای اخیر ضمن بررسی مسائل مربوط به صلح و امنیت بین المللی و اتخاذ تصمیم در چارچوب فصل هفت منشور در بعضی موارد تصمیماتی اتخاذ کرده است که با آن تصمیمات مفهوم صلح و امنیت بین المللی را افزایش داده، یکی از این تصمیمات در خصوص ایجاد مناطق امن در شمال عراق در آوریل ۱۹۹۱ می باشد که به دنبال هجوم مهاجرین عراقی به سوی مرزهای ایران جمهوری اسلامی ایران طی نامه ای از شورای امنیت تقاضای اقدام عاجل در این خصوص را نمود و شورا نیز وضعیت موجود را تهدید صلح تلقی کرد.[۸۰]
در مورد دیگری شورای امنیت تروریسم بین المللی را تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی تلقی می کند و در قضیه لاکربی به موجب قطعنامه ۷۳۱ مورخ ژانویه ۱۹۹۲ از دولت لیبی می خواهد که به درخواست دولتهای آمریکا و انگلیس و فرانسه پاسخ مثبت داده و اتباع آن دولت را که متهم به دست داشتن در قضیه سرنگونی هواپیمای آمریکایی بودند جهت محاکمه به دولتهای یاد شده تسلیم کند و همچنین به موجب قطعنامه ۶۳۵ مصوب ۱۹۸۹، ضمن محکوم کردن کلیه اقدامات غیرقانونی علیه هواپیمایی کشوری، از کلیه دولتها و همچنین سازمان هواپیمایی کشوری بین المللی خواست که جهت جلوگیری از اقدامات غیرقانونی علیه هواپیمایی کشوری با یکدیگر همکاری کنند.[۸۱]
گسترش مفهوم صلح و امنیت بین المللی توسط شورای امنیت از بیانیه نهایی اولین اجلاس سران شورای امنیت که در تاریخ ۳۱ ژانویه ۱۹۹۲ برگزار شده به خوبی پیداست)):… نبود جنگ و درگیری بین دولتها به خودی خود تضمین کننده صلح و امنیت بین المللی نمی باشد. منابع غیرنظامی، عدم ثبات در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و انسانی و زیست محیطی اکنون تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی به شمار می آیند. اعضای سازمان ملل بطور کلی باید از طریق ارکان ذیربط سازمان ملل حد اعلای اولویت را به این مساله بدهند.((
بدین ترتیب ملاحظه می شود که مفهوم صلح و امنیت بین المللی به تدریج رو به گسترش است و مساله صلاحیت داخلی دولتها که نتیجه اعمال حاکمیت آنها می باشد مانع اقدام شورای امنیت در صورت تهدید یا نقض صلح و امنیت بین المللی نخواهد شد.
بند سوم: توسعه حقوق بین الملل و حاکمیت دولتها
از بررسی اجمالی گوشه های از توسعه و تدوین حقوق بین الملل در دوره پس از تاسیس سازمان ملل چنین برمی آید که حقوق بین الملل در این دوره گسترش چشمگیری داشته است تعداد کثیر کنوانسیونها، پروتکلها و دیگر اسناد حقوقی که در این زمینه تهیه و تصویب و بر روابط بین دولتها حاکم گشته و تنوع موضوعاتی که راجع به آنها در روابط بین دولتها قاعده وضع شده موید این ادعاست. در این میان باید به نقش کمیسیون حقوق بین الملل و کمیسیون حقوق تجارت بین الملل که به موجب بند ۱ ماده ۱۲ منشور تاسیس شده اند اشاره نمود و همینطور دیگر ارکان کمیته های فرعی و اصلی مجمع عمومی از قبیل کمیسیون حقوق بشر و کمیسیون خلع سلاح و همچنین سازمانهای تخصصی ملل متحد که در چارچوب وظایف خود به توسعه و تدوین حقوق بین الملل می پردازند.[۸۲]
از دهه های شصت به بعد جامعه بین المللی با گذر از دیواره های حاکمیت دولتها، قواعدی ناظر بر روابط بین دولتها و اتباعشان که زمانی در صلاحیت داخلی دولتها قرار داشت وضع کرده است. کنوانسیونهای متعدد حمایت از حقوق بشر اعم از زنان و کارگران از این نموده اند.
کنوانسیونها و پروتکلهای متعددی در زمینه حفاظت از محیط زیست تدوین و تصویب شده است. معاهدات جهان شمول منعقده در زمینه تحدید تسلیحات نیز از این نموده اند. این قبیل مقررات به منزله تدابیر اولیه جهت هماهنگ کردن قوانین داخلی دولتها با حقوق بین المللی آخرین مقاومت دیواره های حاکمیت دولتها در برابر گسترش حقوق بین الملل به شمار می آیند.[۸۳]
بنابراین اگرچه با بررسی رویه سازمان ملل و تصمیمات متخذه این مرجع در سالهای اخیر باید اذعان داشت که مفهوم حاکمیت دولتها روز به روز در حال تحول است و از مصادیق اعمال چنین حقی روز به روز کاسته می شود ولی باید توجه داشت که تمسک به بند ۷ ماده ۲ به خصوص برای کشورهای در حال توسعه جامعه بین المللی، در مواجهه با قدرت های بزرگ و پنج عضو دائم شورای امنیت که در واقع تنظیم سیاستهای جامعه بین المللی می باشند نباید تنها راه مواجهه و به نوعی اجتناب از مداخلات غالباً نامشروع آنان در قلمرو حاکمیت این کشورها باشد و البته باید پذیرفت که علیرغم اینکه دولت کماکان به عنوان سنگ بنای نظام بین المللی حفظ خواهد شد از اختیار این دولتها در زمینه قانوگذاری درقلمرو خود کم کم کاسته شده و این اختیار به کل جامعه بین المللی محول خواهد شد و دولتها به عنوان مجریان قواعدی عمل خواهند کرد که از سوی جامعه بین المللی تهیه و تدوین خواهد شد.
گفتار سوم: شورای امنیت سازمان ملل و مداخله بشر دوستانه
بند اول: شورای امنیت و مسئولیت حفظ صلح و امنیت بین المللی و مساله نقص حقوق بشر
تحولات حقوق بین الملل به ویژه در نیم قرن اخیر در جهتی بوده که علاوه بر دولتها افراد انسانی نیز به تدریج به عنوان موضوع حقوق بین الملل مطرح شده اند و این موضوع تا آنجا گسترش یافته که حقوق بشر مورد حمایت جامعه بین الملل قرار گرفته است. همگام با سایر سازمانها و نهادهای بین المللی و مراجع ذیصلاحی که مستقیماً متولی امور بشری هستند، شورای امنیت سازمان ملل در این زمینه واجد اهمیت فوق العاده است زیرا علاوه بر آنکه از نظر سیاسی وزنه قابل توجهی در سطح جهان محسوب می شود، می تواند با تمسک به ماده ۳۵ منشور که اعضا باید تصمیمات شورای امنیت را قبول و اجرا کنند، با اتخاذ رویه مناسب و عادلانه و نیز موضع قاطع به ارتقاء وضعیت حقوق بشر و تضمین اجرای آن در داخل مرزهای ملی کمک شایانی بنماید. در خصوص نقش شورای امنیت در حفظ صلح و امنیت بین المللی و حفظ مقررات حقوق بشر در جامعه جهانی و دامنه اختیارات این سازمان مسائل زیادی مطرح است که به برخی از آنها در مبحث ذیل اشاره می کنیم.
مطابق ماده ۳۹ منشور ملل متحد، شورای امنیت وجود هر گونه تهدید و نقض صلح و عمل تجاوز را شناسایی خواهد نمود و تصمیم خواهد گرفت که برای حفظ یا اعاده صلح و امنیت بین المللی به موجب مواد ۴۱ و ۴۲ در فصل هفتم اقدام نماید. یکی از موارد اختلاف نظر این مساله است که آیا شناسایی تهدید و نقض صلح بین المللی برای شورای امنیت حق است یا تکلیف با وجود این اختلاف نظرها راجع به احراز مواد سه گانه مندرج در ماده ۳۹ منشور، این شورا در غیاب یک مرجع ذیصلاح قضایی بین المللی نه تنها خود را رکن ذیصلاح درخصوص تشخیص وجود تهدید نسبت به صلح و امنیت و وقوع تجاوز دانسته، بلکه آن را یک حق برای خود به حساب می آورد بدین معنی که در صورت وقوع تجاوز اگر شورای امنیت اقدامی نسبت به شناسایی آن نکند کسی نمی تواند متعرض شورا شود، به نحوی که شورای امنیت حتی قطعنامه ها و توصیه های مجمع عمومی را نیز ملاک عمل قرار نمی دهد در مواردی که مجمع عمومی وضعیتی را تهدید کننده صلح قلمداد کرده و از شورای امنیت خواسته است که اقدام لازم را برای اعاده صلح انجام دهد شورا موضوع را جداگانه مورد بررسی قرار داده و چنانچه خود را رأسا وجود خطر را برای صلح یا نقض قول را شناسایی کرده تدابیر مقتضی اتخاذ کرده است.[۸۴]
در چنین شرایطی نباید انتظار داشت که تصمیمات شورای امنیت در این خصوص مبتنی بر ملاحظات عینی و بی طرفانه باشد عملکرد شورای امنیت در سالهای گذشته موید این نظر است بدین معنی که در بعضی از موارد با وجود قرائن و شرایط عینی، شورا بنابر ملاحظات سیاسی ازشناسایی تهدید نسبت به صلح یک عمل تجاوز کارانه اتناع کرده است. بررسی رویه شورای امنیت حکایت از آن دارد که این شورا هنگامی اقدام به شناسایی نقض صلح با عمل تجاوز کرده است که همه یا اکثریت اعضای آن آمادگی داشته اند تا براساس مواد ۴۱ و ۴۲ تدابیری اتخاذ کنند تا دست به اقداماتی بزنند.[۸۵]
در فقدان هرگونه تعریف دقیق برای (تهدید و نقض صلح ) و روشن نبودن حدود آن در منشور اینکه چه اعمالی تهدید و نقض صلح است کار دشواری است برخی نویسندگان علت عدم تعریف دقیق واژه های فوق را در منشور بدان دلیل می دانند که شورای امنیت این اختیار را دارد که مصدایق و وضعیتها را رأسا تبیین نماید.[۸۶] لذا صلاحیت شورای امنیت در این گونه موارد محدود نیست و تنها معیار تشخیص این وضعیتها اراده شورا است.[۸۷]
در کنفرانس سانفرانسیسکو پیشنهاداتی به عمل آمد که به دیوان بین الملل دادگستری با مجمع عمومی اختیارات ویژه ای برای تفسیر منشور داده شود اما هیچکدام پذیرفته نشد در عوض آنچه که پذیرفته شد این نظر بود که هر رکن آن بخش های از منشور را که در ارتباط با وظایف خود اوست تفسیر کند.[۸۸] در خصوص تفسیر منشور و اجرای آن در موارد مختلف همانطور که قبلاً نیز اشاره شد اعضای سازمان مایل به استفاده از یکی از روش های زیر بوده است تفسیر محدود و موسع استفاده از دو روش منوط است به این که منشور را قانون اساسی سازمان ملل بدانیم با یک قرارداد بین المللی.
براساس تئوری قانون اساسی بودن منشور سند تاسیس یک سازمان بین المللی از لحاظ شکل، میثاقی بین المللی و از جهت محتوی، قانون اساسی است با پذیرش این تئوری طبعاً تمامی سازمان ملل مستقل از اراده دولتهای عضو فرض می شود لذا ارکان سازمان بایستی منشور را به موازات تحولات اجتماعی بین المللی و در پرتو نیازهای جدید جامعه جهانی تفسیر کند و با توجه به تکامل جامعه بین المللی و فقدان توان پاسخگویی منشور ارکان سازمان در برابر معضلات جدید منشور علاوه بر اختیارات مندرج در متن، یک سری اقتدارات ضمنی نیز به ارکان اعطا می کند تا آنها را به ایفای وظائفی که بر عهده شان نهاده شده بنماید برخی از حقوقدانان نیز بر این اعتقادند که مسئولیت حفظ صلح و امنیت بین المللی آنچنان مسئولیت خطیری است که شورای امنیت اختیار می دهد به منظور انجام این مسئولیت منشور را نادیده بگیرد و یا اینکه پا را از منشور فراتر بگذارد.[۸۹]
آنها که منشور را محدود تفسیر می کنند آن را به مثابه یک قرارداد میان دولتها می دانند که بایستی طبق اصول شناخته شده در تفسیر معاهدات باآن برخورد شده در این دیدگاه منشور مولود دولتهاست و نمی تواند اراده آنها را نادیده بگیرد در منشور مثل متحد نیز تصمیمات شورا محدود به))مقاصد اصول ملل متحد(( شده است و در کنفرانس سانفرانسیسکو دولتهای کوچکتر تلاش کردند که محدودیتهای بیشتری را به صلاحیتهای شورا در منشور اضافه کنند، اما قدرتهای بزرگ در برابر این اقدامات مقاومت کردند.[۹۰]
یکی از مسائل مورد بحث صلاحیت شورا در قبال موارد نقض گسترده حقوق بشر است مخالفان صلاحیت شورا به اصول ))عدم مداخله در امور داخلی دولتها(( و ))عدم توسل به زور(( در منشور ملل متحد استناد می کند از این دیدگاه، در حقوق بین الملل هیچ قاعده کلی که مداخله برای حمایت از حقوق بشر را تجویز کند وجود ندارد.[۹۱]
این اصول علاوه بر منشور ملل متحد در بیانیه های متعدد سازمان ملل و نیز سازمان های منطقه ای مورد تاکید قرار گرفته است و به صورت اصول آمره حقوق بین الملل درآامده اند اما کسانی که موافق وجود چنین صلاحیتی هستند ابتدا به فصل هفتم منشور ملل متحد اشاره می کنند که طبق آن شورای امنیت می تواند در مواردی که صلح و امنیت بین المللی تهدید و یا نقض می شود اقدام نماید آنها بر این عقیده اند که این تهدید ممکن است بر اثر مسایل داخلی یک دولت باشد تخلفات شدید بین المللی در جریان نزاعهای داخلی، صرایت و گسترش یک نزاع داخلی به مرزهای بین المللی همانند جریان آوارگان یا نزاعهای استعماری از جمله موارد تهدید صلح هستند.[۹۲]
اگر چه مسائل داخلی دولتها طبق بند ۷ ماده ۲ منشور از شمول صلاحیت سازمان الملل خارج شده اند و لیکن طبق منشور این استثناء بر این اصل وجود دارد و آن تصمیماتی است که شورای امنیت در چارچوب فصل هفت اتخاذ می کند بدین ترتیب در صورتی که شورای امنیت هنگام نقض فاحش حقوق بشر تهدید صلح و امنیت بین المللی را احراز کند می تواند براساس مواد ۴۱ و ۴۲ منشور تدابیر لازم از جمله بکارگیری نیروهای مسلح اتخاذ نماید. متکی که در این رابطه وجود دارد این است که شورای امنیت ممکن است در احراز موارد تهدید صلح به وظیفه خود عمل نکنند و یا اینکه برخوردی دوگانه داشته باشد. در این زمینه می توان به حق وتو اشاره نمود. بطور کلی ))حق وتو(( با فرض اولیه تدوین کنندگان منشور ملل متحد مبنی بر تساوی خواست و اراده اعضا در تعارض است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:56:00 ب.ظ ]