تمایل به مهاجرت به عنوان واکنشی به توسعه نابرابر

توسعه نابرابر میان شهر روستا دارای خصوصیات خاصی میباشد که به عنوان توجه به شرایط زمینهای تمایل به مهاجرت تلقی میگردد. بدین شکل که تغییرات محیطی میان شهر و روستا و فاصله بین بستر و امکانات موجود در این دو محیط باعث میشود کنشگران جوان روستایی در برابر نابرابریهای حاکی از تفاوت امکانات رفاهی، بهداشتی، آموزشی، ورزشی و مواردی از این قبیل مقاومت نمایند. آنها با مشاهده این وضعیت با توجه به عدم حمایتهای دولتی از روستا تلاش برای ترک محل زندگی را امری اجتناب ناپذیر درمیان خودشان میدانند.
مقاله - پروژه

تبعیض در برخورداری از امکانات

نابرابری و تبعیض در برخورداری از امکانات به مواردی اشاره دارد که امکانات مورد نیاز شهروندان به طور عادلانه توزیع نگردد، عده ای از شهروندان از بهترین و مطلوب ترین امکانات استفاده نمایند و عدهای دیگر از این امکانات محروم گردند. نابرابری امکانات بین روستا و شهر از اینگونه مشکلات میباشد که روستائیان نمیتوانند از حداقل امکانات استفاده نمایند یعنی برای آنها چنین امکاناتی مهیا نشده است. ولی ساکنین شهر در کمال مطلوب از این امکانات استفاده میکنند. روستائیان در استفاده از امکانات و رفاه شهروند درجه دوم محسوب میشوند. چون روستاییان این نابرابری را قبول ندارند و احساس میکنند که از طرف جامعه طرد شدهاند و در روستای محل زندگی آنها نه امکانات بهداشتی و نه آموزشی و تفریحی وجود دارد این احساس در وجودشان به وجود میآید که دیگر شهروند این جامعه نیستند یا نهایتاً به عنوان شهروند درجه دوم خودشان را میشناسند. در نتیجه برای جبران این کمبود ها و به دست آوردن حق شهروندی برابر به دنبال چاره اندیشی می‌افتند، در این جوانان ساکن روستاها هستند که گوی سبقت از دیگر اهالی روستا مییابند و با اقدام به مهاجرت سعی در ترمیم رابطه بوجود آمده مینمایند. البته در این میان تحصیلات و تخصص به عنوان عامل تسریع کننده مهاجرت عمل مینماید. بدین ترتیب مهاجرت را مرهمی بر دردهایشان میدانند. جوانانی که تحصیلات بالایی دارند و یا صاحب حرفه یا تخصص خاصی هستند میتوانند خیلی سریع از دیگران اقدام به مهاجرت نمایند چون به پشتوانه داشتههایی که دارند (تحصیلات و تخصص) میتوانند به راحتی در شهر برای خودشان کسب و کار فراهم نمایند. تا بتوانند از امکانات مورد نیازشان در جهت بهبود ورفع نیازهای خودشان استفاده نمایند.
“از نظر امکانات روستای ما چیزی ندارد، نه مرکز بهداشت و نه پزشک دارد مکان ورزشی هم نداریم که از آن استفاده نمایییم اگر کاری میتوانستم در شهر انجام دهم حتماً از روستا میرفتم .” (رحیم ۲۹ ساله).
“امکاناتی که در روستا برقرار شده در مقایسه با شهر خیلی ضعیف هست اگر یک قدم برای روستا برداشته شود در مقابل صد قدم برای شهر برداشته میشود آیا این درست است که چنین ظلمی به روستایی شود.” (بهرام ۲۲ ساله)
“از لحاظ بیمارستان بگویم که یک روز پدرم دچار حمله قلبی شد و ما مجبور شدیم اورا به شهر ببریم که در این میان دو ساعت وقت گذشت تا به بیمارستان شهر رساندیم که پزشک معالج گفت اگر نیم ساعت دیر رسانده بودین مریض ممکن بود جانش را از دست بدهد. اگر در روستا امکانات کافی مهیا بود ما به این مشکل بر نمیخوردیم. ” (سجاد ۲۳ ساله)

تجربه اقامتی

تجربه اقامت در شهر نکتهای است که توسط بیشتر جوانان بدان اشاره کردهاند. تجربه اقامت یعنی مدت زمانی که فرد روستایی در شهر اقامت گزیده است. معمولا جوانان روستایی به دلایل گوناگون به شهرها مراجعه میکنند و مدت زمان معینی در آنجا زندگی میکنند از جمله این موارد: انجام خدمت سربازی، ادامه تحصیل و کار کردن در زمان بیکاری فصلی میباشد که شایع ترین دلایل اقامت آنها در شهرهاست، که جوان روستایی برای گذران چنین مواردی به طور موقت در شهر زندگی میکنند. در این راستا جوان با انواع و اقسام امکانات شهری آشنا میگردد و از آنها برای گذران امورات خود و تفریح و سرگرمی استفاده مینماید. این موضوع باعث میشود در کنشگران یک نوع نگاه مثبت به شهر ایجاد گردد و چون محیط روستا را محیطی ملال انگیز و نامناسب ارزیابی میکند. سعی میکند یک نوع فرهنگ جدیدی را بپذیرد که همان فرهنگ مصرف گرایی است. فرهنگ مصرف گرایی به کنشگران چنین القاء میکند که باید حداکثر استفاده را از شرایط بهتر زندگی داشته باشند. امید به موفقیت در شهر و همچنین مواقعی تشویق همسالان زمینه مهاجرت به شهر در کنشگران جوان فراهم میگردد. با مدینه فاضله ساختن زندگی شهری و با توجه به تجربیات قبلی که از شهر داشته ، تلاش مینماید خود را از محیط روستایی جدا کند.
“من موقعی که در اردبیل دانشجو بودم می توانستم از انواع وسایل آموزشی از جمله کلاسهای تقویتی زبان استفاده نمایم، با دوستانم به پارک میرفتم و کلی بهم خوش میگذشت، میخواستم کارشناسی ارشد و دکتری بخوانم. ولی الان که آمدم اینجا مثل بقیه دارم سر زمین کار میکنم. ولی سعی میکنم هرچه زودتر از این محیط خلاص شم."(محمد ۲۷ساله)
“چون کار برادرانم غیر کشاورزی است من هم در زمان بیکاری پیش اونها می روم و کار میکنم. موقعی که در شهر هستم میتوانم بعد از کار به تفریح بپردازم و به پارک و شهربازی بروم و کلاً در مدتی که پیش برادرانم میمانم برایم خیلی لذت بخش میباشد.” (بهرام، ۲۲ ساله)
“من به شهرهای تهران، بندرعباس، و عسلویه برای کار مراجعه کردم، مدتی درآنجا کار کردم احساس میکنم با کار در این شهرها بتوانم درآمد خوبی داشته باشم و بتوانم آینده زندگیام را تامین نمایم".(علی،۲۷ساله)
مواقعی تجربه اقامتی باعث دلزدگی هم از شهر میشود، چون اکثر روستائیان که به طور موقت به شهر مراجعه میکنند دنبال کار هستند و در شهر به کارهایی با منزلت اجتماعی پایین گمارده میشوند در این صورت چون این افراد احساس میکنند باید از این موقعیت فرار کنند، سعی میکنند از شهر دور شوند و این عامل به عنوان عاملی باز دارنده میتواند نیز عمل نماید ولی اکثر مواقع عامل برانگیزنده مهاجرت تلقی میشود.
“اگرمن درآمد کافی داشته باشم سعی میکنمدر روستا بمانم چون موقعی که من روستایی به شهر میروم معمولامشاغل کارگری پیدامیکنم که توام با خطرات جسمی و روحی میباشد ودر یک فضای ناسالمی کار میکنم.” (رضا،۲۳ساله)

حمایت نهادی

کنشگران جوان در مواردی به این نکته اشاره میکنند که دولت برای ایجاد و توسعه صنایع روستایی هیچ کاری انجام نمیدهد. حتی اگر جوانی سعی میکند با بهره گرفتن از تحصیلاتی که بدست آورده است کاری را در روستا راهاندازی نماید که حداقل چند نفر در آن مشغول شوند مسئولین مربوطه در به سرانجام رسیدن چنین کارهایی مانع تراشی میکنند.
اما اگر جوانی در شهر بخواهد دست به چنین اقدامی بزند با آغوش باز از آن طرح حمایت می‌کنند. جوان روستایی هم با مشاهده چنین وضعی نمیتواند زندگی در روستا را تحمل نماید و سعی میکند به سمت شهر مهاجرت نماید تا استعداد و خلاقیتاش را در آنجا شکوفا نماید. اگر دولت بتواند با حمایت از صنایع دستی روستایی و ایجاد تعاونیهای روستایی در نقاط مختلف روستاها در راس برنامههای مربوط به امور روستایی قرار دهد به یقین میتوان گفت که درصدی از میزان مهاجرت جوانان به شهرها کاسته میشود. ولی با بیتوجهی مسئولین به این مبحث و دلسرد نمودن جوانان مستعد و خلاق روستایی زمینه مهاجرت را به سوی شهرها فراهم مینماید.
“من در خانه در زمان بیکاری فرش میبافم و سعی میکنم از این طریق هم یک درآمدی کسب نمایم و هم اینکه از هد دادن وقت بپرهیزم و معمولا این کار را در زمستان زمانی که مشاغل کشاورزی تمام شده است انجام میدهم ولی محصولی که تولید میکنم خریدار خوبی ندارد و دلال میآید محصولم را به نصف قیمت میخواهد و من برای اینکه سرمایهگذاری روی کارم انجام دادهام و میخواهم به اصل سرمایهام برسم مجبورم به قیمتی که دلال خواسته محصولم را بفروشم و کل زحمت من در این میان از دست می رود، اگر خود دولت اقدام به خرید چنین محصولاتی از ما بنماید مطمئنا وضعیت روستائیان بهبود پیدا میکند.” (محمد، ۲۷ ساله).
“من میخواستم یک کارگاه تولیدی در روستایمان احداث نمایم به دنبال وام و سایر کارهای اداری آن بودم آنقدر مرا در این راه خسته کردند که بالاخره دلسرد شدم و از ادامه کار منصرف شدم.” (مهدی، ۲۹ ساله).
” ما هر سال بذر گندم را از طریق مراکز توزیع بذر دولتی تهیه مینماییم، دولت قیمت بذر را دو برابر قیمت محصول تولید شده به کشاورز میدهد و محصولی که خودش هم از آن حمایت میکند این چه نوع حمایتی است، بهتره بگویم غارت نه حمایت.” (بهرام، ۲۳ ساله).
با مصادیقی که عنوان شد میتوان چنین نتیجه گرفت که دولت بجای حمایت از روستائیان، آنها را هر روز تضعیف میکند. با

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...