در بررسی مقالاتی که ما انجام دادیم، مطالعه ای از نمای SMV در تشخیص اجسام خارجی ناحیه فک و صورت و سر استفاده نکرده بود، تا بتوان نتایج آن را با مطالعه حاضر مقایسه نمود.
به علاوه، مطالعات کافی برای مقایسه نتایج حاصل از مطالعه ما در شناسایی اجسام خارجی توسط CBCT (به ویژه درون حفره هوادار) وجود ندارد، ولی در مطالعه Aras و همکاران (۶)، از CT در شناسایی اجسام خارجی با شرایطی مشابه مطالعه ما استفاده شده است که در بخش ‏۴-۱-۱ به آن پرداخته ایم.
پایان نامه - مقاله - پروژه
در روش های تصویربرداری که می توانند بازسازی حجمی از تصویر ارائه دهند و یا به صورت برشی تصویربرداری می کنند (مانند CT، CBCT و MRI)، محل قرارگیری جسم خارجی نقش کمتری در میزان شناسایی آن دارد. با توجه به اینکه CT و CBCT، دو روش تصویربرداری بر پایه اشعه x هستند، نتایج حاصل از این دو در مطالعات مختلف را می توان مورد مقایسه قرار داد. یکی از این مطالعات، مطالعه Venter و همکاران (۷۷) است، که به مقایسه حساسیت تشخیصی رادیوگرافی معمولی، CT، MRI و اولتراسوند در شناسایی اجسام خارجی چوبی پرداخته است. جسم خارجی در مطالعه مذکور در محل ران مرغ قرار گرفته بود، ولی حساسیت تشخیصی CT در این مطالعه برابر ۲/۷۲ درصد بود. این در حالی است که حساسیت تشخیصی CBCT در شناسایی اجسام خارجی چوبی در ناحیه لب (بافت نرم) در مطالعه ما ۸/۱۸ درصد است. این تفاوت در حساسیت تشخیصی یا ناشی از خطای مشاهده در یکی از دو مطالعه است و یا معنادار بوده و مقایسه این دو روش تصویربرداری در شرایطی یکسان را می طلبد. در بخش ‏۴-۱-۳ جنبه های دیگر این مطالعه مورد بررسی و مقایسه با مطالعه حاضر قرار گرفته است.
جنس جسم خارجی
جسم خارجی غیر رادیواپاک در تصویربرداری بر پایه اشعه x سیگنالی ایجاد نمی‌کند. بنابراین، جنس جسم خارجی تعیین می‌کند که آیا در یک روش تصویربرداری قابل‌مشاهده خواهد بود و آیا اندازه آن می‌تواند در شدت و ابعاد تصاویر حاصل تأثیر بگذارد یا نه. جسم خارجی زمانی قابل‌مشاهده می‌گردد که میزان سیاه و سفیدی جسم در محل با پیرامونش متفاوت باشد (۶). گرچه، ممکن است با کوچک تر شدن اندازه جسم، دیگر قابل‌مشاهده نباشد (۷). در مطالعه ما، اجسام خارجی با ۴ جنس مختلف و در دو اندازه بزرگ و کوچک مورد استفاده قرار گرفت. جدول ۴-۱ دانسیته اجسام به‌کاررفته در مطالعه و ساختمآن‌های پیرامون آن را برحسب واحد هانسفیلد[۱۸] نشان می‌دهد.

 

جدول ۴-۱٫ دانسیته اجسام خارجی به‌کاررفته و ساختمان‌های مجاور آن (۶, ۷۹)
  واحد هانسفیلد (HU)
شیشه ۱۸۰۰ – ۵۰۰
چوب ۱۳۰ – ۶۰۰-
سنگریزه ۲۹۰۰ – ۲۲۰۰
استخوان ۳۰۰۰ – ۷۰۰
عضله ۴۰ – ۱۰
هوا ۱۰۰۰-

شناسایی اجسام خارجی رادیواپاک توسط تصویربرداری برپایه اشعه x راحت تر از اجسام غیر اپاک است (۲). در مطالعه کنونی، هر سه جنس شیشه معمولی، شیشه باریوم دار و سنگریزه در تصویربرداری های رادیوگرافی با نمای لترال سفالومتریک و SMV، با حساسیت تشخیصی مناسبی شناسایی شدند. البته حساسیت تشخیصی سنگریزه (لترال سفالومتری ۱۰۰% و SMV 9/47%) بیشتر از شیشه باریوم دار (لترال سفالومتری ۷/۹۱% و SMV 8/43%) و شیشه باریوم دار بیشتر از شیشه معمولی (لترال سفالومتری ۱/۷۷% و SMV 5/37%) بود، که این نشان از تأثیر دانسیته بر حساسیت تشخیصی دارد. همانطور که گفته شد حساسیت تشخیصی CBCT در شناسایی اجسام خارجی از جنس شیشه معمولی، شیشه باریوم دار و سنگریزه ۱۰۰ درصد بود. این یافته توانایی بالای CBCT در شناسایی اجسام خارجی با دانسیته قابل قبول را نشان می دهد.
شناسایی اجسام خارجی غیر اپاک می‌تواند مشکل ساز باشد. در برخی از مطالعات، CT و اولتراسونوگرافی ما را برای به تصویر کشیدن اجسام خارجی غیر اپاک امیدوار کرده اند (۲). یافته های حاصل از مطالعه ما نشان داد که سه روش تصویربرداری مورد مطالعه، کمترین حساسیت را برای تشخیص جسم خارجی چوبی دارند. به گونه‌ای که حساسیت تشخیصی لترال سفالومتری و SMV برابر صفر بوده و حتی CBCT هم نمی‌تواند به خوبی جسم خارجی چوبی را شناسایی کند (حساسیت تشخیصی ۳/۶ درصد).
در مطالعه Aras و همکاران (۶) کیفیت تصویر جسم خارجی چوبی در نمای لترال سفالومتریک همانند مطالعه ما برابر صفر بود. کیفیت تصویر اجسام خارجی از جنس شیشه در مطالعه مذکور در هر سه ناحیه (۲+) بود، در حالیکه در مطالعه ما در ناحیه سینوس، لب و زاویه مندیبل به ترتیب ۳+، ۱+ و ۲+ است. در این مطالعه کیفیت تصویر سنگریزه در زاویه مندیبل شبیه به مطالعه ما (۳+) و در دو ناحیه دیگر یک درجه کمتر بود. این نتایج با وجود اختلافات جزئی موجود، نتایج ما را تأیید می کنند، و اختلافات اندک را می توان به خطای احتمالی مشاهده گران یا دید متفاوت آن ها از مقیاس مورد استفاده برای کیفیت تصویر ارتباط داد.
این مطالعه همچنین به بررسی کارایی CT در شناسایی اجسام خارجی پرداخته است. در این مطالعه کیفیت تصاویر حاصله از اجسام خارجی از جنس شیشه و سنگریزه مشابه با کیفیت بدست آمده از CBCT در مطالعه ما بود. با این وجود، در مورد اجسام خارجی چوبی واقع در ناحیه زاویه مندیبل، درون زبان و درون سینوس ماگزیلا، کیفیت تصویر حاصله به ترتیب ۰، ۱+ و ۲+ بود. این در حالی است که در مطالعه کنونی، کیفیت تصویر اجسام خارجی چوبی در هر سه ناحیه برابر صفر است. با توجه به شباهت های این دو روش تصویربرداری (CT و CBCT) می توانیم به مقایسه نتایج با مطالعه ما بپردازیم. علت احتمالی این تفاوت در کیفیت تصویر اجسام چوبی می تواند به تفاوت دانسیته چوبی مرتبط باشد که در این دو مطالعه مورد استفاده قرار گرفته است. مطالعات نشان داده است که تراکم چوب محدوده گسترده ای از -۶۰۰ HU تا +۱۳۰ HU را شامل می‌گردد، که به سختی و میزان رطوبتش بستگی دارد (۷۹). علت محتمل دیگر می تواند متفاوت بودن تکنیک تصویربرداری می باشد. به این دلیل که CT می تواند soft tissue window ارائه دهد ولی در تکنیک تصویربرداری CBCT این امکان وجود ندارد، در نتیجه اختلاف دانسیته جسم خارجی با محیط پیرامون کمتر شده و شناسایی آن را مشکل تر سازد. از سوی دیگر، این تفاوت در یافته ها می تواند پیشنهاد دهنده انجام مطالعه ای مجزا برای مقایسه CT و CBCT در شناسایی اجسام خارجی با دانسیته پایین باشد.
مطالعات دیگری در رابطه با شناسایی اجسام خارجی رادیولوسنت توسط روش های تصویربرداری انجام شده است. نتایج حاصل از مطالعه Ober و همکاران (۷۶) در شناسایی اجسام خارجی چوبی در ناحیه دست سگ، نشان می دهد که در این ناحیه CT دقت تشخیصی بیشتری نسبت به اولتراسوند و MRI دارد. این در حالی است که در مطالعه Turkcuer و همکاران (۱۷)، اولتراسوند توانست بهتر از رادیوگرافی های معمولی اجسام خارجی رادیولوسنت را در ناحیه ران مرغ شناسایی کند (حساسیت تشخیصی ۹۰ درصد در مقابل ۵ درصد). با توجه به تأثیر محل جایگذاری جسم خارجی چوبی در میزان شناسایی آن توسط روش های تصویربرداری مختلف، در بخش ‏۴-۱-۳ به بررسی و مقایسه این دو مطالعه پرداخته ایم.
در مطالعه ای که Lue و همکاران (۷۸) در سال ۲۰۰۰ انجام داده اند، از استخوان ماهی های مختلف که دارای رادیواپاسیته های متفاوت بودند، استفاده شد و توسط رادیوگرافی معمولی و CT تصویربرداری به عمل آمد. آنان به این نتیجه رسیدند که رادیوگرافی های معمولی در به نمایش در آوردن استخوان ماهی در بافت نرم ضعیف عمل می کنند و میزان رویت این اجسام خارجی به گونه ماهی (میزان رادیواپاسیته)، محل و راستای جایگذاری بستگی دارد. نتایجی که مطالعه ما نیز آن ها را تأیید می کند و بر تأثیر جنس و محل جایگذاری در شناسایی اجسام خارجی صحه می گذارد. Lue و همکاران، همچنین اشاره کردند که CT، مدالیته انتخابی برای تشخیص استخوان ماهی است. در مطالعه حاضر هم CBCT با دقت بیشتری نسبت به رادیوگرافی توانست اجسام خارجی با رادیواپاسیته های گوناگون را بشناسد.
محل جایگذاری جسم خارجی
یافته های حاصل از مطالعه ما نشان می دهد که حساسیت تشخیصی روش های تصویربرداری مورد استفاده در شناسایی اجسام خارجی واقع در ناحیه لب (۸/۶۹%) بیشتر از زوایه مندیبل (۶۳%)، و زاویه مندیبل بیشتر از سینوس ماگزیلا (۲/۴۳%) است. حساسیت تشخیصی CBCT در هر سه ناحیه بیشتر از رادیوگرافی دیجیتال در نمای لترال سفالومتریک بوده و آن هم بیشتر از نمای SMV بود.
ناکارآمدی نمای SMV در شناسایی اجسام واقع در سینوس ماگزیلا (حساسیت ۰ درصدی) سبب افت شدید حساسیت تشخیصی مجموع روش های تصویربرداری در این ناحیه شده است. برای تأیید این گفته نتایج حاصل از این نمای رادیوگرافی را حذف کرده و حساسیت تشخیصی را مجدداً محاسبه کردیم. پس از این اقدام، حساسیت تشخیصی دو روش تصویربرداری دیگر در ناحیه لب، زاویه مندیبل و سینوس ماگزیلا به ترتیب برابر است با ۳/۷۷%، ۴/۷۳% و ۸/۶۴%. همانطور که مشهود است، با حذف SMV تفاوت در حساسیت تشخیص اجسام کمتر می گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...