بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی با ... |
فرهنگ بسیار دیوانسالار، نتیجه وجود شخصیت سازمانی حاکم است مدیران توجه خود را بیشتر بر دستورات کار متمرکز میسازند تا بر حدفاصل حاصل از آن دستورها یعنی به دستیابی به کارکرد درست سازمان دست یابند. در چنین فرهنگی نظامهای نظارتی مشخص، تفضیلی و رسمی وجود دارند. (قاسمی، ۱۳۸۲).
۹) مدل براون
در این مدل فرهنگسازمانی به چهار نوع تقسیمبندی شده است که عبارتاند از:
۱) فرهنگ بوروکراتیک[۸۲]یا سلسله مراتبی: سازمانی که رسمیت، رویههای عملیاتی و هماهنگ سلسله مراتبی را به کار میگیرد.
۲) فرهنگ قبیلهای[۸۳]: سازمانی که دارای ویژگیها و صفات سنتی، وفاداری، تعهد شخصی، جامعهپذیری گسترده و جامع، کار تیمی، خود مدیریتی و نفوذ اجتماعی است.
۳) فرهنگ کارآفرینی[۸۴]: به کار بردن سطح بالای خطرپذیری، پویایی و خلاقیت. این نوع فرهنگ نهتنها با سرعت به تغییرات محیطی واکنش نشان میدهد؛ بلکه تغییر را ایجاد میکند و انعطافپذیری و آزادی در سازمان تشویق میشود و به افراد نوآور پاداش داده میشود.
۴) فرهنگ بازاری[۸۵]: نیل به اهداف قابلاندازهگیری و موردتقاضا، بهویژه آنکه مالی و مبتنی بر بازار باشد. در فرهنگ بازار روابط بین فرد و سازمان قراردادی است (مقیمی، ۱۳۸۵).
۱۱) مدل کوئین و روهرباف[۸۶] (۱۹۸۳) و کوئین (۱۹۸۸)
کوئین و روهرباف (۱۹۸۳) علاقهمند بودند ارزشهای مؤثر در اثربخشی سازمانی را از دید کارکنان تعیین نمایند. پژوهش آنها نشان داد که ارزشهای مرتبط با اثربخشی سازمانی به چهار گروه، قابل دستهبندی است. در همین ارتباط کوئین (۱۹۸۸) به ارائه مدلی از فرهنگسازمانی بر پایه دو بُعد فرایندهای سازمانی( ارگانیک در مقابل مکانیک) و جهتگیریهای سازمانی (درونی در مقابل بیرونی) پرداخت که نتیجه آن چهار نوع فرهنگ سازمانی به شرح زیر به دست آوردند:
الف) فرهنگ قبیلهای (ارگانیک، درونی) تاکید بر پیوستگی، کار گروهی و تشریکمساعی، تعهد و وفاداری نسبت به سازمان.
ب) فرهنگ کارآفرینی (ارگانیک، بیرونی) تاکید بر خلاقیت، کارآفرینی و پویایی است.
ج) فرهنگ بازاری (مکانیکی، بیرونی) تاکید بر رقابت و دستیابی به هدف مشخص میگردد.
د) فرهنگ سلسله مراتبی (مکانیک، درونی) تمرکز بر دستورات، قوانین و مقررات، یکنواختی و کارایی است به نقل از (بیکر و هاوز، ۱۹۹۵).
۲-۱-۱-۴- ابعاد فرهنگ سازمانی
۱- ویژگی های غالب: ویژگیها یا خصوصیات حاکم بر سازمان نشاندهنده رویکرد سازمان نسبت به محیط بیرونی و درونی میباشد، به این معنا که آیا سازمان تاکید روی مشارکت و کارتیمی دارد؟ یا تاکید بر خلاقیت و نوآوری، ریسکپذیری و کارآفرینی، و یا هم تمرکز روی پیروی از قوانین و مقررات و رویههای رسمی، یا اینکه تمرکز بر رقابت، نتیجه گرا و تعامل با محیط در اولویت کاری سازمان قرار دارد.
۲- رهبری سازمان: نشاندهنده نوع رهبری در سازمان میباشد؛ این بُعد نوع رهبری را برای ما روشن میکند که آیا رهبری در سازمان موردمطالعه ما از نوع پدرانه، تسهیلکننده و حمایتی است؟ یا ریسکپذیری و نوآوری را موردتوجه بیشتر قرار میدهد و یا هم رهبری در این سازمان تمرکز بیشتر روی نتیجه و موفقیت سازمان است و یا هم هماهنگکننده کار.
۳- مدیریت کارکنان: شامل چگونگی بهکارگیری و انتخاب کارکنان، ارزیابی و نظارت بر آنان، توسعه مهارتهای فردی و شغلی و تأمین رفاه کارکنان است.
۴- پیوند سازمانی: ارزشها و باورهای که، مبنای پیوند و ارتباطات و باعث ایجاد هماهنگی در بین اعضای سازمان برای محقق ساختن اهداف سازمانی میباشد.
۵- تاکید و تمرکز بر استراتژی سازمانی: مشخصکننده راهبردهای اساسی سازمان میباشد که سازمان بر آنها تاکید و تمرکز بیشتر دارد.
۶- معیارهای موفقیت : این بُعد مشخصکننده شاخصها و معیارهای موفقیت سازمان میباشد. یعنی سازمان موفقیت خود را مبنی بر تحقق کدام معیارها و شاخصها تعیین میکند. (کامرون و کوئین، ۲۰۰۶).
۲-۱-۱-۵- ویژگی فرهنگسازمانی
فرهنگ به فلسفه وجودی، ابعاد یا ویژگیهایی اشاره دارد که بهطور تنگاتنگی به هم مرتبط و وابستگی متقابل نسبت به هم دارند. ویژگیهای دهگانهای وجود دارند که وقتی باهم ترکیب و تلفیق شوند، فلسفه وجودی فرهنگ یک سازمان را شکل میدهند. اگرچه فرهنگسازمانی ممکن است تااندازهای از جمع اجزای آن متفاوت باشد، ولی موضوعات دهگانه ذیل ویژگیهای کلیدی که فرهنگها را از هم متمایز میسازد، نشان میدهد، که عبارتاند از: نوآوری فردی، تحمل مخاطره، جهتدهی، یکپارچگی و وحدت، روابط مدیریت، کنترل، هویت، سیستم پاداش، تحمل تعارض و الگوی ارتباطات.
۲-۱-۱-۶- عوامل مؤثر بر شکلگیری فرهنگسازمانی
به عقیده ادگار شاین فرهنگسازمانی در پاسخ به دو چالش اصلی که هر سازمان با آن روبروست شکل میگیرد: ثبات و یکپارچگی بیرونی و بقا و یگانگی درونی. ثبات و یکپارچگی بیرونی مربوط به موقعیت سازمان در محیط است، اینکه سازمان چگونه میتواند خود را با تغییرات محیطی رویارو میسازد. ثبات و یکپارچگی بیرونی شامل گامهای ذیل است:
جدول شماره (۲-۱) گامهای ثبات بیرونی و بقا (ادگارشاین،۲۰۰۴: ۸۸).
مأموریت و راهبرد | کسب فهم مشترک از مأموریت اصلی به وظایف اولیه و کارکردهای آشکار و پنهان سازمان. |
اهداف | توسعه دادن توافق عمومی بهسوی اهداف، از طریق مأموریت اصلی. |
وسایل | توسعه دادن توافق عمومی در وسایلی که باید برای رسیدن به اهداف استفاده کرد. همچون ساختارهای سازمان، تقسیمکار سیستم پاداش و سیستم اختیار. |
اندازهگیری | ایجاد ملاکهای برای اندازهگیری آنچه توسط گروه و افراد انجام میشود همچون سیستم کنترل و نظارت. |
اصلاح | اصلاح راهبردها برای رسیدن به اهداف موردنظر |
یگانگی درونی مربوط به ایجاد و حفظ و روابط کاری اثربخش بین اعضای سازمان است و شامل موارد زیر میباشد:
جدول شماره (۲-۲)-جوانبی در مورد یگانگی درونی (ادگارشاین،۲۰۰۴: ۱۱۲)
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-02] [ 03:25:00 ق.ظ ]
|