مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن - بحر رجز مثمن سالم
موضوع کلی: عشق وتحمل سختی ها برای رسیدن به مقصود
مقاله - پروژه
غزل مردّف با ردیف عبارت فعلی.
۱-مه، استعاره از معشوق زیبا روی./مصراع دوم، استفهام انکاری است.جان نمی ماند./ دم مجاز استاز لحظه کوتاه../ آفت جان، کنایه از معشوق./
۲-کاکل پریشان کردن، کنایه از زلف زیبا را از هم باز کردن./جان، مجاز از انسان./
۳-ای مرغ جان تشخیص./ مرغ جان تشبیه بلیغ اضافی./ موقوف، آگاهی ./ فرمان ، قاصد و نامه تناسب./
۴-گریبان دریدن، کنایه از پاره کردن گریبان به نشانه ی از خود بی خود شدن از درد وغم./ دست غم، تشخیص./ دست وگریبان، تناسب./
۵-چون سبزه، تشبیه./ سربر زدن، کنایه از بیدار شدن وبلند شدن./ سرو روان، استعاره از معشوق وروان صفت سرو است./ آب حیوان، آب حیات مراد است رجوع کنید به غزل ۳۱۵٫/
۶-چوگان زلف، تشبیه بلیغ اضافی./ گو وگو جناس تام مستوفی است./ گو ی اول به معنی توپ وگوی دوم ، فعل امر به معنای بگو است./ باشد، امید است که./ گو وچوگان، تناسب است./
۷-دست دادن، کنایه از قادر بودن./ گل چیدن، کنایه از به مراد رسیدن./ باغ رضوان، کنایه از بهشت است./
غزل ۵۲۴

 

کلک قضا که صورت ابروی او کشید
مشکین غزال من ز بر من چه می رود
شیرین مگر بشربت کوثر کند خدای
مشنو که کلک صنع بدین نازکی دگر
روی گل ار چه باد به صد گونه سرخ ساخت
ما را ز اوج عرش بدین قعر چاه غم
مشق جنون زنیم که حرفی مگر توان
در بزم او چه تحفه برد اهلی گدا
  مدی ز مشک بر سر آهوی او کشید
چون در کمند عشق مرا موی او کشید
این تلخی ای که جان من از خوی او کشید
سروی به شکل قامت دلجوی او کشید
صد گونه انفعال گل از روی او کشید
هاروت وار نرگس جادوی او کشید
در گوش او ز سلسله ی موی او کشید
جانی که داشت پیش سگ کوی او کشید

وزن:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن / بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف
موضوع کلی: بیان زیبایی های معشوق وناکامی عاشق در عشق وحسادت رقیبان
غزل مردّف با ردیف فعلی.
۱-کلک، قلم وقلم نی./ کلک قضا، استعاره ی کنایی./ مفهوم بیت زیبایی معشوق./تشبیه ابرو به مد./آهو، استعاره از چشم./ مشک وآهو تناسب./
۲- مشکین غزال، استعاره از معشوق./ کمند، طناب ، وکمند عشق، تشبیه بلیغ اضافی./ تشبیه موی به کمند./
۳-تلخی، کنایه از بد اخلاقی./ تلخ وشیرین، تضاد./ خوی، اخلاق./
۴-کلک صنع، کنایه از قلم آفرینش./ تشبیه قد به سرو./ نازکی، کنایه از مهارت وزیبایی./ مفهوم بیت، نهایت زیبایی معشوق./
۵-مصراع اول، تشخیص است./ روی گل، تشخیص./ روی سرخ، کنایه از شادی ونشاط./ انفعال، کنایه از خجالت کشیدن./ آرایه تصدیر در واژه روی./
۶-اوج وقعر، تضاد./ چاه غم، تشبیه بلیغ اضافی./ نرگش استعاره از چشم وجادو صفت آن می باشد./ بیت تلمیح به داستان هاروت وماروت دارد. هاروت وماروت نام دو فرشته که در قرآن آمده است و در روایات آمده است که به سبب تعلیم سحر این دو فرشته آن بود که درآن زمان ساحران دعوی پیغمبری می کردند پس خدای تعالی آن دو فرشته را امر کرد تا تعلیم سحر کند به جماعتی از زیرکان آن روزگار تا بر کیفیت سحر وحقیقت آن مطلع شده معارض آن مدعیان نبوت گردند وبر مردم ظاهر سازند که ساحران در آن دعوی کاذبند وآن چه به مردم می نمایند سحر است.(شمیسا: ۶۸۰)./
۷-مشق زدن، کنایه از تمرین کردن./ سلسله ی موی، تشبیه بلیغ اضافی./ مگر، قیداست به معنی شاید./
۸- نهایت تواضع واز خود گذشتگی عاشق را می رساند.. فدا کردن جان در راه عشق ورسیدن به فنا آخرین تلاش وآرزوی عاشق صادق است./
غزل ۵۲۵

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...