فایل ها درباره : مطالعه مربوط بودن ارزش هزینه مالیات از دیدگاه سرمایه گذاران ... |
اصلاح قوانین مالیاتی کشور
یکی از مهمترین عوامل مؤثر در تضعیف و عدم اثربخشی سیاستهای مالیاتی، پیچیدگی و ابهام در قوانین و مقررات مالیاتی است. این مسئله بهتنهایی به کارایی اجرایی سیاستهای مالیاتی صدمه وارد می کند. بهمنظور تضمین اثربخشی دستگاه مالیاتی در قدم اول باید قوانین و مقررات مالیاتی و حسابداری به طور جامع تعریف و تضمین شود. برای رویه ها و قوانین جدید باید مجوزهای جدید اخذ شود تا در قوانین کشوری و آیین نامه های مالیاتی ثبت شود. تغییرات قوانین مالیاتی به شدت به استانداردهای نوین حسابداری وابسته است. بهعبارت دیگر باید مقررات مربوط به مؤدیان در نگهداری دفاتر و فاکتورها و چگونگی ارائه آنها به سازمان مالیاتی، به صورت شفاف تبیین شود. در نهایت برای پیاده کردن اصلاحات باید حمایت حاکمیت و آحاد مردم جلب شود.
همچنین به مواردی از قبیل انجام اقدامات رفاهی در چارچوب یک تئوری علمی، ایجاد مباحث روشنفکری در این زمینه بهجهت تقویت پایه های فلسفی مالیات در ایران، تأکید بر روشهای نوین حسابرسی مالیاتی از طرف جامعه حسابداران رسمی و رشد نظام مالی شرکتها، برقراری شیوه های ساده و کارآمد برای استفاده از دفاتر و ثبت کردن رویدادهای مالی بهخصوص در بخش مشاغل، بازنگری در سیستم رفاهی کشور با هدف تقویت نظام بیمهای، آموزش، بهداشت و رشد مشارکتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مردم، تأمین نیازهای مالی کارکنان دستگاه مالیاتی برای اجرای بهینه وظایف و بسیاری از نکاتی که می تواند از نظر مالی دولت را در استخدام ملت درآورد که منجر به تقویت سیستم مالیاتی می شود در راستای اهداف سند چشم انداز هم قرار دارد(محبوبی و شهبازی، ۱۳۹۰).
۲-۲-۱۲- نرخ نهایی مالیات بر درآمد
بررسی قوانین مالیاتی ایران حاکی از آن است که سیستم مالیاتی ایران دارای شباهتها و تفاوتهای قابل ملاحظهای با سیستم مالیاتی کلاسیک است. برای مثال، براساس قوانین مالیاتی ایران، تأمین مالی از طریق بدهی برای شرکتها از مزیت مالیاتی برخوردار است، لیکن درآمد حاصل از بهره و سود سهام اشخاص، معاف از مالیات هستند. درهر صورت، به منظور تعیین مزیت مالیاتی استفاده از بدهی، تأثیر هزینه بهره بر کاهش مالیات شرکت باید بر اساس نرخ نهایی مالیات بر درآمد شرکت مورد بررسی قرار گیرد.
با توجه به مجموعه قوانین مالیاتی ایران، عوامل تأثیرگذار احتمالی بر نرخ نهایی مالیات بر درآمد شرکتها در ایران و نحوه ارتباط آنها به شرح ذیل ارائه میگردد:
الف) شناسایی عوامل مالیاتی مؤثر بر نرخ نهایی مالیات بر درآمد
الف-۱) ساختار درآمدهای شرکت
بررسی قوانین مالیاتی ایران حاکی از آن است که بهمنظور تعیین نرخ نهایی مالیات بر درآمد شرکت، نوع درآمد شرکت باید مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس منابع درآمد شرکتها به پنج گروه ذیل تقسیم میگردند:
درآمدهای دائماً معاف از پرداخت مالیات؛
درآمدهای موقتاً معاف از پرداخت مالیات؛
درآمدهای دارای نرخ مالیات مقطوع کمتر از نرخ مالیات بر درآمد شرکت؛
درآمدهای مشمول مالیات بر درآمد شرکت؛ و
درآمدهای دارای نرخ مالیات مقطوع بیشتر از نرخ مالیات بر درآمد شرکت.
بر اساس طبقه بندی فوق، کسب درآمد از طبقات بالاتر موجب برخورداری از نرخ نهایی مالیات پایینتری میگردد. برای مثال، در صورتیکه درآمد کسب شده از نوع درآمدهای طبقه اول باشد، نرخ نهایی مالیات شرکت برابر با صفر است؛ زیرا هیچگونه مالیاتی در زمان حال یا آینده روی درآمد مذکور پرداخت نمیگردد.
الف-۲- ساختار هزینه های شرکت
بررسی قوانین مالیاتی ایران حاکی از آن است که بخشی از هزینه های شرکت در محاسبه مالیات از درآمد شرکت قابل کسر نیستند. بنابراین میتوان گفت که ساختار هزینه های شرکت از دو قسمت تشکیل گردیده است که عبارتند از:
هزینه های قابل قبول؛ و
هزینه های غیر قابل قبول.
براساس طبقه بندی فوق، هزینه بهره جزء هزینه های قابل قبول و سود سهام پرداختی به سهامداران به عنوان یکی از هزینه های غیرقابل قبول شرکت تلقی میگردد و در نتیجه مفهومی تحت عنوان مزیت مالیاتی استفاده از بدهی به وجود می آید.
الف- ۳- میزان برخورداری از سایر معافیتها
در رابطه با شرکتها، علاوه بر موارد فوق، قوانین مالیاتی، تسهیلات دیگری را نیز فراهم نموده اند که میتوانند موجب ترغیب شرکتها به انجام برخی از اقدامات و فعالیتها گردند. برای مثال شرکتهایی که اقدام به توسعه و تکمیل واحدهای تولیدی خود نمایند، با رعایت شرایط مذکور در قانون، از پرداخت بخشی از مالیات شرکت معاف میگردند(هاشمی و مهرابی، ۱۳۸۷).
۲-۳- مربوط بودن
اطلاعاتی مربوط تلقی میشود که برتصمیمات اقتصادی استفاده کنندگان در ارزیابی رویدادهای گذشته، حال یا آینده یا تأیید یا تصحیح ارزیابیهای گذشته آنها، مؤثر واقع شود.
۲-۳-۱- ارزش پیشبینیکنندگی و تأییدکنندگی
“اطلاعات مربوط"، یا دارای ارزش پیشبینیکنندگی و یا حائز ارزش تأییدکنندگی است. نقشهای پیشبینیکنندگی و تأییدکنندگی اطلاعات به هم مربوط میباشند. برای مثال، اطلاعات در مورد سطح و ساختار فعلی دارایی های واحد تجاری، برای استفادهکنندگانی که سعی دارند توان واحد تجاری را در استفاده از فرصتها و واکنش به شرایط نامطلوب پیشبینی کنند، دارای ارزش است. همین اطلاعات دارای نقش تأییدکنندگی در مورد پیشبینیهای گذشته مثلاً درباره ساختار واحد تجاری و ماحصل عملیات میباشد.
اطلاعات در مورد وضعیت مالی و عملکرد مالی گذشته اغلب برای پیشبینی وضعیت مالی و عملکرد مالی آتی و سایر موضوعات مورد علاقه مستقیم استفاده کنندگان از قبیل پرداخت سود سهام و دستمزد، تغییرات در بهای اوراق بهادار و توانایی واحد تجاری جهت ایفای تعهدات خود در سررسید، مورداستفاده قرار میگیرد. برای اینکه اطلاعات دارای ارزش پیشبینیکنندگی باشد نیازی نیست که در قالب یک پیشبینی صریح ارائه شود. معهذا توان پیشبینی براساس صورتهای مالی تحت تأثیر نحوه نمایش اطلاعات در مورد معاملات و سایر رویدادهای گذشته ارتقا مییابد. بهطور مثال هرگاه اقلام غیرمعمول، غیرعادی و غیر تکراری درآمد یا هزینه جداگانه افشا شود، ارزش پیشبینیکنندگی صورتهای عملکرد مالی افزایش مییابد.
۲-۳-۲- انتخاب خاصه
برای ارائه اقلام در صورتهای مالی باید خاصه قلم مورد ارائه انتخاب شود. صورتهای مالی تنها میتوانند آن خاصههایی را ارائه کند که برحسب واحد پول قابل بیان است. چندین خاصه پولی وجود دارد که میتوان در صورتهای مالی ارائه کرد از قبیل بهای تمام شده تاریخی، بهای جایگزینی یا خالص ارزش فروش. انتخاب خاصهای که قرار است در صورتهای مالی گزارش شود باید مبتنیبر مربوطبودن آن به تصمیمات اقتصادی استفاده کنندگان باشد اطلاعات در مورد سایر خاصهها ازجمله خاصههای غیرقابل بیان به پول از قبیل مقادیر و سررسیدها را میتوان با شرح اقلام در صورتهای مالی یا یادداشتهای توضیحی به استفادهکننده انتقال داد(استانداردهای حسابداری، ۱۳۹۳).
۲-۴- رفتار سرمایه گذاران
شروع مطالعات تجربی در زمینه رفتار سرمایه گذاران حقیقی در بازار سرمایه، به دهه ۷۰ بر میگردد. یکی از اولین مطالعات پیمایشی در زمینه رفتار سرمایه گذار حقیقی، توسط وارتون[۶] انجام گرفت. به طور کلی میتوان گفت بیش از آنکه مالی رفتاری در سطح خرد مورد بررسی و نظریهپردازی قرار گیرد، در سطح کلان مورد توجه قرار گرفته است. البته تحقیقات ارزشمندی نیز وجود دارند که در آنها به رفتار سرمایهگذار حقیقی پرداخته شده است که از آن جمله میتوان به تحقیق بیکر و هاسلم[۷] اشاره نمود که در سال ۱۹۷۴ صورت گرفته است. آنها دریافتند که سود نقدی، بازدهی مورد انتظار و ثبات وضعیت مالی شرکت، بهعنوان مهمترین معیارهای تصمیم گیری سرمایه گذار در بازار سرمایه میباشند. همچنین از دیگر نتایج مطالعات آنها این بود که عمده رفتار سرمایه گذاران در بازار سرمایه، منطقی و عقلایی میباشد و آنها در تصمیمات خود برای خرید یک سهم، سعی مینمایند بین ریسک و بازده سرمایه گذاری، ارتباط منطقی برقرار سازند. از دیگر تحقیقات رفتاری میتوان به تحقیق کانمن[۸] اشاره نمود که در سال ۱۹۸۲ صورت پذیرفته است. وی تصمیم گیری را در شرایط ریسکی تحت بررسی قرار داد. وی در مطالعات خود، تأثیر متغیرهای جمعیتی[۹] را بر سرمایه گذاری و فرایند ترکیب پرتفوی مورد بررسی قرار داد. کوهن[۱۰] و همکاران (۱۹۷۵) شواهدی تجربی مبنی بر کاهش ریسکگریزی اشخاص در هنگام افزایش ثروتشان در بورسهای معتبر جهان ارائه نمودند. همچنین رایلی و چو[۱۱] (۱۹۹۲) دریافتند که بین ریسکگریزی افراد و سن، درآمد، ثروت و تحصیلات آنان رابطه معناداری وجود دارد. با افزایش درآمد، ثروت و تحصیلات افراد، درجه ریسکپذیری آنها نیز افزایش خواهد یافت. ولی بین سن افراد و ریسکپذیری رابطه عکس وجود دارد.
نتایج پژوهشهای لبرون[۱۲] و همکاران(۱۹۹۲) حاکی از آن بود که میزان ریسکگریزی هر فرد، متأثر از عوامل درونی اوست و عناصر محیطی بر آن بیتأثیرند. دو سال بعد، پژوهش دیگری توسط دو اندیشمند به نامهای ناجی و اُبنبرگر[۱۳] صورت پذیرفت. ایشان دریافتند که اگرچه سرمایه گذاران در انتخاب یک سهم معیارهای مختلفی را بکار میگیرند، ولی معیارهای کلاسیک(حداکثر کردن ثروت)، مهمترین عوامل تأثیرگذار بر تصمیمات سرمایه گذاران محسوب میشوند. پس از این، تحقیق دیگری توسط اپستاین[۱۴] (۱۹۹۸) انجام گرفت که نتایج آن هنوز هم از اهمیت بالایی برخوردار است. بر اساس آن کار تحقیقاتی ادعا شد که گزارشهای مالی سالیانه شرکتها تأثیر چندانی بر تصمیمات سرمایه گذاران نداشته و بیارزش میباشند. همچنین نتایج این تحقیق نشان میدهد که اطلاعات مربوط به ایمنی محصول، کیفیت محصول، و فعالیتهای محیطی شرکت، از عواملی هستند که اطلاعات مربوط به آنها، مورد تقاضای قوی سرمایهگذاران است. بهعلاوه اکثر سهامداران مایلند که وضعیت روابط کارگری، جایگاه اخلاقی شرکت و درگیریهای اجتماعی شرکت، به سهامداران گزارش شود. نتایج تحقیقات مریکاس[۱۵] و همکاران (۲۰۰۳) در بازار بورس یونان نشان داد که سرمایهگذار برای ورود به سرمایه گذاری، تنها معیارهای اقتصادی را در نظر نمیگیرد، بلکه فاکتورهای روانشناختی را نیز مدنظر قرار میدهد. یافتههای مریکاس و همکاران (۲۰۰۳) آشکار ساخت که سرمایه گذاران، تصمیمات کاملاً عقلایی اتخاذ نمینمایند، بلکه اطلاعات موجود را با احساس و انتظار خویش آمیخته نموده و وارد سرمایه گذاری میشوند(اسلامی بیدگلی و کردلوئی، ۱۳۸۹).
۲-۵- معافیت مالیاتی و شوق سرمایه گذاری
مالیاتها از مهمترین منابع دولت هستند و میتوانند بهترین تأمینکننده هزینه های دولت باشند. تلاش جهت دستیابی به اقتصاد سالم و بدون نفت تنها با تنظیم یک نظام مالیاتی کارآمد امکان پذیر است. ثبات و تداوم وصول بهموقع مالیات، موجب ثبات در برنامه ریزی دولت برای ارائه خدمات مورد نیاز کشور در زمینه های گوناگون می شود. در کشورهای در حال توسعه اغلب از سیستم مالیات چندنرخی استفاده میگردد که انحراف در تخصیص منابع و کاهش عملکرد نیروهای بازار را در پی دارد. اتخاذ مالیات با نرخی ثابت و یکسان، پیش بینی بهتر از میزان درآمد مالیاتی دولت و در نتیجه برنامه ریزی دقیقتر را فراهم می آورد. همچنین تداوم وصول مالیات در تداوم تأمین نقدینگی خزانه دولت و کاهش نیاز به استقراض جهت تأمین هزینهها بسیار مؤثر است. با این وجود، فراهم کردن شرایط و چارچوبی منسجم خصوصاً در کشورهای در حال توسعه به گونه ای که از یک سو افزایش درآمد دولت را به دنبال داشته باشد و در عین حال موجب بیانگیزگی کارگزاران اقتصادی نشود، بسیار چالشبرانگیز است.
در اغلب کشورهای در حال توسعه، نرخهای چندگانه مالیاتی تحت عنوان مشوقها و معافیتهای مالیاتی وضع می شود. معافیتهای مالیاتی یکی از ابزارهای سیاست مالی به منظور تخصیص مجدد منابع، حصول عدالت اجتماعی و بهبود و توزیع درآمد و همچنین جهتدهی به روند سرمایه گذاری قلمداد میشوند.
در ایران بنابه گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسامی، مهمترین معافیتهای مالیاتی در بخش کشاورزی، واحدهای تولیدی و معدنی، معافیتهای مالیاتی مناطق ویژه اقتصادی و مناطق محروم، معافیت مالیاتی صادرات غیرنفتی، معافیت مالیاتی درآمد و حقوق و معافیت فرهنگی مانند مدارس و دانشگاه های غیرانتفاعی صورت گرفته است. اهداف کلی همه مشوقهای مالیاتی توزیع درآمد و تخصیص بهینه منابع، صرفههای خارجی مثبت، توسعه منطقه ای و سرمایه گذاری اضافی، اقتصاد سیاسی و رقابت مالیاتی میباشند که در قالب عناوین زیر وضع میشوند:
معافیت های مالیاتی موضوعی؛
کمک هزینه اعتبارات مالیاتی سرمایه گذاری؛
مناطق ویژه؛
مستهلک کردن سریع.
در ادامه به تشریح مورد اول پرداخته می شود. معافیتهای مالیاتی موضوعی:
معافیتهای مالیاتی موضوعی به صورت دوره های مشخص، مثلاً چهارساله یا هشت ساله وضع میشوند. با وجودی که هدف از این نوع معافیت مالیاتی جهتدهی به سرمایه گذاری است اما مدت زمان معافیت مالیاتی، مانند چهار یا ده سال، شرایطی را به وجود می آورد که سرمایهگذار، سرمایه های موجود را در قالب سرمایه گذاری جدید ارائه میدهد بدون اینکه ماهیت فعالیت تغییر کرده باشد. در این حالت با عنوان سرمایه گذاری جدید همچنان از معافیت مالیاتی استفاده می کند. همچنین این نوع معافیت تنها سبب جذب پروژه های کوتاهمدت می شود و در جذب پروژه های بلندمدت ابزار موفقی بهشمار نمیآید.
اگرچه مشوقهای مالیاتی جهت گسترش سرمایه گذاری اعطا میشوند اما کارایی آنها در جذب سرمایه گذاری انبوه در سطحی بالاتر از میزان سرمایه گذاری بدون مشوقهای مالیاتی اغلب مورد بحث است. همانطور که گفته شد، مشوقهای مالیاتی میتوانند توسط مؤسسات تجاری موجود به وسیله تجدید سازمان صوری مورد سوء استفاده واقع شوند که این امر هزینه اجرای مشوقهای مالیاتی را بالا میبرد. بهعلاوه، هدف خاص این نوع مشوقها جذب سرمایه گذاران خارجی است و از آنجا که مبنای تصمیم گیری سرمایه گذاری خارجی عواملی نظیر منابع طبیعی، ثبات سیاسی، سیستم مدیریت شفاف، زیربناها و نیروی کار ماهر در کشور میزبان میباشد، مشوق مالیاتی در برابر عوامل گفته شده ابزار چندان کارآمدی محسوب نمی شود. همچنین مشوقهای مالیاتی به لحاظ ارزشمندی برای سرمایهگذار خارجی بحثبرانگیز است؛ زیرا منفعت ناشی از مشوقهای مالیاتی بیشتر از آنکه نصیب سرمایهگذار شود، به خزانهداری کشور وی اختصاص مییابد؛ به این مفهوم که درآمدهایی که در کشور میزبان شامل مالیات نمیشوند، در کشور خود سرمایهگذار به آنها مالیات تعلق میگیرد(رزمجوی، ۱۳۹۲).
معافیتهای موضوع این تحقیق معافیتهای مواد۱۳۲، ۱۳۸،۸۱ و تبصره ۶ ماده ۱۰۵ قانون مالیاتهای مستقیم ایران می باشد که به شرح ذیل موارد قانونی بیان می گردد:
*- درآمد مشمول مالیات ابرازی ناشی از فعالیتهای تولیدی و معدنی در واحدهای تولیدی یا معدنی در بخش های تعاونی و خصوصی که از اول سال ۱۳۸۱به بعد از طرف وزارتخانه های ذیربط برای آنها پروانه بهره برداری صادر یا قرارداد استخراج و فروش منعقد می شود، از تاریخ شروع بهره برداری یا استخراج به میزان هشتاد درصد و به مدت چهار سال و در مناطق کمتر توسعه یافته به میزان صد در صد و به مدت ده سال و با توجه به بند ب ماده ۱۵۹قانون برنامه پنجم توسعه، واحدهای تولیدی مستقر در مناطق کمتر توسعه یافته و از تاریخ لازم الاجراء شدن قانون مذکور(۱۳۹۰) وتا پایان دوره برنامه پنجم(۱۳۹۴)از طرف وزارتخانه های ذیربط برای آنها پروانه بهره برداری اصلی صادر یا قرارداد استخراج و فروش منعقد شده باشد میزان معافیت آنها تا سقف معافیتهای منظور شده در مناطق آزاد تجاری –صنعتی یعنی به میزان بیست سال افزایش می یابد(ماده ۱۳۲).
*- آن قسمت از سود ابرازی شرکتهای تعاونی و خصوصی که برای توسعه و باز سازی و نوسازی یا تکمیل واحدهای موجود صنعتی و معدنی خود یا ایجاد واحدهای جدید صنعتی یا معدنی در آن مصرف گردد از پنجاه درصد مالیات متعلق موضوع ماده ۱۰۵قانون مالیاتهای مستقیم معاف خواهد بود(ماده ۱۳۸).
*-درآمد حاصل از کلیه فعالیتهای کشاورزی، دامپروری، دامداری، پرورش ماهی و زنبور عسل وپرورش طیور، صیادی و ماهیگیری، نوغان داری داری، احیای مراتع وجنگلها، باغات اشجار از هر قبیل ونخلیات از پرداخت مالیات معاف می باشد(ماده۸۱).
*- درآمد مشمول مالیات ابرازی شرکتها و اتحادیه های تعاونی متعارف و شرکتهای تعاونی سهام عام مشمول بیست وپنج درصد تخفیف از نرخ موضوع ماده ۱۰۵می باشد(تبصره ۶ ماده ۱۰۵).
۲-۶- پیشینه پژوهش
۲-۶-۱- پژوهشهای داخلی
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-08-02] [ 12:06:00 ق.ظ ]
|