۲-۸-۴- سازمان قابل دسترس
سرمایه اجتماعی همانند هنجارها، پیوندها و اعتماد در یک محیط به وجود می‌آید اما به محیط‌های دیگری سرایت می‌کند. به عنوان مثال اعتمادی که در خانواده رشد و نمو کرد. به محیط‌های دیگر سرایت پیدا می‌کند و وارد محیط کار نیز می‌شود (Fukuyama, 1997:25) به عبارتی سازمان، سرمایه اجتماعی را به یک منظور به وجود می‌آورد ولی به منظورهای دیگر هم به کار می‌برد. به عنوان مثال کارمندی که یک وظیفه جدید را به راحتی انجام می‌دهد،‌ به این علت که با کسی رفاقت دارد که وی اطلاعات لازم برای انجام آن کار را در اختیار دارد (Putnam, 1995) چنین سازمان اجتماعی قابل دسترس می‌تواند شبکه بالقوه‌ای از ارزیابی برای افراد و منابع آن‌ها از طریق اطلاعات و دانش لازم فراهم کند. با مرور ادبیات سرمایه اجتماعی می‌توان تراکم، تجانس و سلسله مراتب شبکه را به عنوان مولفه‌های عمده بعد ساختاری دانست (Coleman, 1988: 99, Granovetter, 1982, Burt, 1992: 240).
دانلود پایان نامه
۲-۸-۵-سلسله مراتب شبکه
پژوهش‌های انجام شده پیرامون سلسله مراتب موجود در شبکه نشان دهنده تأثیر ساختار افقی و یا عمودی بر ماهیت اعتماد و ارتباط متقابل در بطن آن شبکه است (Latham, 1997: 240, Putnam, 1995).
بر اساس نوع توزیع قدرت در درون سلسله مراتب دو نوع سرمایه اجتماعی را می‌توان مورد بررسی قرار داد: (Latham, 1997: 243)
سرمایه اجتماعی افقی: در صورتی که ساختار شبکه حالت عدم تمرکز داشته و نوعی ساختار افقی جریان داشته باشد شاهد فزونی دموکراسی و برابری در شبکه هستیم. این نوع شبکه که ماهیت روابط در آن به صورت افقی است را سرمایه اجتماعی افقی می‌نامند.
سرمایه اجتماعی عمودی: اگر ساختار شبکه حالت تمرکز داشته باشد و تصمیمات در یک ناحیه محدود در شبکه روی دهد در آن صورت روابط موجود در شبکه تحت تأثیر نوعی قدرت قرار می‌گیرد، در این حالت شاهد سرمایه اجتماعی عمودی در شبکه هستیم.
۲-۸-۶- غلظت شبکه: تراکم
تراکم(density) یا عدم تراکم شبکه را می‌توان بر روی یک طیف دسته‌بندی نمود. زمانی که همه اعضای شبکه با هم در ارتباط هستند، اصطلاحاً شبکه متراکم است و زمانی که ارتباطی میان اعضای یک شبکه وجود نداشته باشد شبکه غیر متراکم خواهد بود.
به عبارتی، تراکم نشان دهنده تعداد روابط میان اعضای شبکه است که به شکل درصدی از حداکثر تعداد روابط ممکن با توجه به تعداد افراد در شبکه بیان می‌شود. برای سنجش تراکم به شکل کمی می‌توان میزان تراکم را از صفر تا صد در صد متغییر دانست. اگر تمام افراد در یک شبکه با یکدیگر مرتبط باشند، میزان تراکم صد در صد خواهد بود، که بیانگر یک شبکه بسته است.
اگر هیچ ارتباطی میان افراد در یک شبکه وجود نداشته باشد. بنابراین تراکم برابر صفر درصد خواهد بود، که این بیانگر یک شبکه باز است (بیکر، ۱۳۸۲: ۱۵).
دیگر ابعاد سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی مفهومی کلی از اجزای متفاوتی تشکیل شده است. این اجزا دارایی‌های یک جامعه می‌تواند باشد که هیچ کسی به طور فردی مالک تمام آنها نیست. این نوع سرمایه تنها در صورت تملک جمعی معنی پیدا می‌کند و یک نفر هرگز نمی‌تواند ملاک وجود سرمایه اجتماعی در جامعه باشد. این ابعاد عبارتند از اعتماد اجتماعی، ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی (احترام به بزرگترها، وفاداری به عهد، خوش‌قولی و قراری … ) امنیت اجتماعی، مشارکت اجتماعی، آگاهی و شناخت، انسجام اجتماعی و سرمایه فرهنگی.
۲-۹-اعتماد اجتماعی
اعتماد یکی از جنبه‌های مهم روابط انسانی است و زمینه ساز مشارکت و همکاری میان اعضای جامعه می‌باشد. اعتماد مبادلات را در زمینه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سرعت می‌بخشد. در زبان فارسی اعتماد مترادف با تکیه کردن، وا گذاشتن کار به کسی، اطمینان، وثوق، باور و اعتقاد به کار گرفته می‌شود. در ادبیات علوم اجتماعی و جامعه شناختی مفهوم اعتماد هم به عنوان ویژگی افراد ؛ ویژگی ارتباطات اجتماعی و هم ویژگی سیستم اجتماعی تأکید بر رفتار مبتنی بر تعاملات و سوگیرها در سطح فردی مفهوم‌سازی شده است.
اعتماد یک ویژگی اجتماعی است و در کالبد نهادی جامعه عملی می‌گردد. همچنین اعتماد را به عنوان یک خیر جمعی با ارزش می‌توان تلقی کرد که به وسیله تعاملات اعضا در جامعه پیگیری می‌شود. ابعاد اعتماد اجتماعی عبارتند از: صداقت، صراحت، اطمینان، سهیم کردن، تمایلات همکاری جویانه و اعتماد کردن (علوی، ۱۳۸۵).
اگر این اعتماد از حد فردی به سطح سازمانی انتقال یابد، به عنوان یک سرمایه با ارزش تلقی می‌گردد. این سرمایه موجب پایین آمدن سطح هزینه‌های تعاملات اجتماعی و اقتصادی و اقدامات مختلف می‌گردد. افزایش اعتماد متقابل در یک شرکت می‌تواند به نحو قابل توجهی کارایی سیستم‌ها را بالا ببرد و بعضی از صاحب‌نظران مدیریت، ارزش آن را برای یک سازمان از اطلاعات بالاتر می‌دانند (پروساک، ۱۹۹۹).
اعتماد سهم مهمی را در بسیاری از فرایندهای سازمانی نظیر عقد قرار دادها، انجام مذاکرات و نظارت مستمر بر عملکرد واحدهای دارد و تلاش در جهت افزایش آن می‌تواند بسیاری از هزینه‌های مربوط به فعالیت‌های ذکر شده را کاهش و علاوه بر آن بهره‌وری سازمانی را افزایش دهد. از این رو اعتماد سازی در بین گروه‌ها و واحدهای مختلف یک سازمان را می‌توان یکی از مهمترین وظایف یک رهبر سازمانی دانست. در مورد اعتماد موارد زیر را باید در نظر گرفت:
مفهوم پردازی اعتماد: اعتماد را می‌توان تا حدی از جنبه‌های رفتاری نگریست و سنجید. افرادی که اعتماد می‌کنند برخی از فعالیت‌ها را انجام نمی‌دهند. معیاری برای اندازه‌گیری میزان اعتماد سرمایه‌گذاری ناچیز فردی در زمینه اطلاعات، نظارت و تعیین مواردی است که با فرضیه ثابت بودن بقیه شرایط، ناتوانی معتمد در عمل به تعهدات خود هزینه‌های سنگینی را بر فردی که اعتماد کرده است، تحمیل می‌کند (لوی، ۱۹۹۶).
ولی باید این نکته را نیز افزود که اعتماد را می‌توان به شیوه مثبت نیز سنجید. این به معنای سنجش میزان آمادگی برای ایجاد روابط در مواردی است که نظارت توجیه پذیر نیست یا هزینه‌های سنگینی در بر دارد، یا سنجش فراوانی آغاز این گونه روابط و مدت زمان حفظ آن توسط یک فرد است.
مثلاً فردی اتومبیل خود را به دیگری قرض می‌دهد چون اعتماد دارد که او با دقت رانندگی می‌کند و آن را در زمان و محل و یا توسط فعالیت‌های کنترلی شدید در مواردی که چنین روابطی آغاز می‌شود، اندازه گرفت.
اعتماد به معنای باور به عملی است که از دیگران انتظار می‌رود. این باور بر مبنای این احتمال است که (گروه‌های بخصوصی از) دیگران کارهای بخصوصی را انجام می‌دهند یا از کارهای بخصوصی پرهیز می‌کنند که در هر صورت بر رفاه دیگران یا بر رفاه یک جمع اثر می‌گذارد. اعتماد به معنای این باور است که دیگران، با اقدام با خودداری از اقدام خود به رفته من یا ما کمک می‌کنند و از آسیب زدن به من یا ما خودداری می‌کنند. این باور در اقدامات مختلفی جلوه‌گر است که به شاهدان و کسانی که مستقیماً در این ارتباط شرکت دارند. ماهیت این باور و میزان اعتماد نهفته در آن را نشان می‌دهد. ماهیت به گونه‌ای است که می‌تواند اشتباه باشد.
در اینجا مشکل اصلی مقابله با ابهام، جهل و احتمالات اجتماعی است. «ما از پیش نمی‌دانیم که دیگران چه کارهایی را انتخاب خواهند کرد (استومپکا، ۱۹۹۶). اعتماد ذاتاً خطرناک است، چون اقدام فعلی من بر انتظار دریافت پاسخ مطلوب در آینده‌ای استوار است که من به قدرت تحمیل یا خرید یا پیش‌بینی دقیق آن را ندارم و بدون وجود آن متضرر خواهم شد یا آسیب خواهم دید.
شبکه اعتماد: شبکه اعتماد یکی از مفاهیم مفید در تبیین مفهوم سرمایه اجتماعی است. شبکه اعتماد عبارت از گروهی است که براساس اعتماد متقابل به یکدیگر، از اطلاعات، هنجارها و ارزش‌های یکسانی در تبادلات فی مابین خود استفاده می‌کنند از این رو، اعتماد فی مابین نقش زیادی در تسهیل فرایند و کاهش هزینه‌های مربوط به این گونه تبادلات دارد. شبکه اعتماد می‌تواند بین افراد یک گروه و یا بین گروه‌ها و سازمان‌های مختلف به وجود آید.‌
فوکومایا (۱۹۹۷) معتقد است که قبل از ورود سیستم تجاری یا اجتماعی باید اطلاعات کافی درباره شبکه‌های اعتماد موجود در آن سیستم و ویژگی‌های آن به دست آورد. زیرا اعتماد را پایه هر گونه مبادلات و اجتماعی می‌داند.
شعاع اعتماد: مفهوم مفید بعدی شعاع اعتماد است. تمامی گروه‌های اجتماعی دارای میزان خاصی از شعاع اعتمادند که به مفهوم میزان گستردگی دایره همکاری و اعتماد متقابل یک گروه است. در یک نتیجه‌گیری می‌توان گفت که هر چه یک گروه اجتماعی دارای شعاع اعتماد بالاتری باشد، سرمایه اجتماعی بیشتری نیز خواهد داشت. چنانچه یک گروه اجتماعی برون‌گرایی مثبتی نسبت به اعضای گروه‌های دیگر نیز داشته باشد، شعاع اعتماد این گروه از حد داخلی آن نیز فراتر می‌رود.
شعاع اعتماد :در فرهنگ‌های مختلف به گونه‌های متفاوتی مشاهده می‌شود. به طور مثال در فرهنگ مردم چین و بیشتر ساکنان آمریکای لاتین سرمایه اجتماعی زیادی در بین خانواده‌ها و گروه‌های دوستانه شخصی وجود دارد، اما این گروه‌ها به شدت دارای اعتماد کمی نسبت به افراد خارج گروه خود هستند. برای این گروه‌ها اعتماد به افراد خارج گروه بسیار مشکل و حتی غیر ممکن است.
در چنین فرهنگ‌هایی هر کسی خود را فقط متعلق به یک خانواده و یک گروه می‌داند. بنابراین در این فرهنگ‌ها، شرکت‌ها عمدتاً ماهیت خانوادگی داشته و به ندرت از محدوده اولیه خود بزرگ‌تر می‌شوند. این امر باعث می‌شود که فعالیت این شرکت‌ها محدود شده و به احتمال زیاد عمر آنها نیز کوتاه گردد و در نسل‌های بعدی این خانواده‌ها از بین بروند. نقش اصلی در اقتصاد این کشورها به عهده سرمایه اجتماعی و شعاع اعتماد موجود در روابط تجاری و تبادلات بین شبکه‌های اعتماد خانوادگی است (فوکومایا، ۱۹۹۹).
این هنجارها و تعاملات اجتماعی به این جهت به عنوان یک سرمایه و در قالب سرمایه اجتماعی تعریف می‌گردند که دارای کارکردهای اقتصادی مهمی در سیستم‌های اجتماعی هستند. سرمایه اجتماعی متناسب، قادر است تا هزینه‌های تبادلات و تعاملات مرتبط با اجتماع و سازمان‌های مختلف نظیر قرار دادها، کنترل و نظارت از طریق سلسله مراتب و مقررات بورو کراتیک را در حد قابل توجهی کاهش دهد. هزینه‌های تعاملات اجتماعی و اقتصادی در گروه‌ها و سازمان‌هایی که دارای سرمایه اجتماعی بهینه‌ای نیستند، بالاست و این امر به دلیل بالا رفتن هزینه‌های نظارت و کنترل، مذاکرات و اعمال دستورالعمل‌های رسمی است.
در رابطه اعتماد، حداقل دو طرف وجود دارند: اعتماد کننده و امین، برقراری اعتماد کنشی را از جانب امین به وجود می‌آورد که در غیر این صورت ممکن می‌گردید. نکته دیگر این که، اگر امین قابل اعتماد باشد فردی که اعتماد می‌کند در وضعیت بهتری است تا این که اعتماد نکرده باشد و برعکس. داشتن روابط مبتنی بر اعتماد یکی از ابعاد سرمایه اجتماعی است. این که مردم در برقراری تعاملات خودشان به همدیگر اعتماد کنند، نشان می‌دهند که از سرمایه اجتماعی بالایی برخوردار هستند. در ایران چند دهه قبل، در محله‌های مختلف شهر و روستا فردی به نام معتمد محل وجود داشته که همگی به او اعتماد داشته‌اند. وجود چنین روابطی رسیدن به اهداف اجتماعی را تسهیل می‌کند (کلمن، ۱۳۷۷).
سرمایه اجتماعی در سطح جامعه زمانی بالا خواهد رفت که بین افراد در گروه‌های مختلف پیوندهای مثبت و مبنی بر اعتماد وجود داشته باشد. آنچه در مقابل این ذخیره سرمایه اجتماعی وجود دارد، عدم وجود روابط مبتنی بر اعتماد است. انجام امور اجتماعی در اولین قدم مستلزم وجود اعتماد اجتماعی است و عدم اعتماد مهمترین مانع بر سر راه مشارکت اجتماعی است. عدم شناسایی و قبول دو جانبه و نیز نبود احترام متقابل موجب عدم تمایل به انجام کارهای مشترک خواهد شد.
«اعتماد» اغلب مترادف «اطمینان» محسوب می‌شود. در حالی است که این دو واژه گاهی متمایز یکدیگر می‌باشند. رابطه اطمینان با اعتماد، هم چون رابطه واقعیت با اقدام است. اعتماد به فردی که معلوم می‌شود قابل اعتماد نبوده اشتباه من است؛ مثلاً وقتی اتومبیل خود را به کسی قرض می‌دهد و او فقط به دلیل اهمال، آن را در زمانی که توافق کرده‌ایم برنمی‌‌گرداند، اعتماد من اشتباه بوده است. در نتیجه از ارزیابی دور از احتیاطی که درباره قابل اعتماد بودن فرد مورد نظر داشته‌ام پشیمان می‌شود و دیگر به وی اعتماد نخواهم کرد. در مقابل وقتی بدشناسی، تصادف یا مشیت الهی می‌دانم و خود را مقصر نمی‌دانم.
در مورد سلب اطمینان، فردی که از ماشین من استفاده کرده ممکن است با وجود حسن نیت (قابل اثبات) خود، به دلیل مسائلی همچون تصادفی که منجر به راه‌بندان شده، نتوانسته باشد آن را به موقع بازگرداند و به عهد خود وفا کند. در غیر این صورت، واکنش روانی من پشیمانی نیست، بلکه حیرت (نامطبوع) است که آن نیز دلیلی برای سلب اعتماد از فرد مورد نظر نمی‌باشد (مگر که به دلیلی فکر کنم که فرد مورد نظر برای توجیه قصور خود پای عوامل و شرایطی را که خارج از کنترل اوست به میان می‌کشد).
یکی از جاذبه‌های ذهنی اندیشمندان درباره پدیده اعتماد اجتماعی، توانایی بالقوه این پدیده برای پر کردن شکاف میان سطوح کلان و خرد در نظریه اجتماعی است. اعتماد فرضیه شناختی است که کنش گران فردی یا جمعی یا گروهی در تعامل با دیگران به کار می‌بندند. این فرضیه شناختی، با تجربیات تمایلات رفتاری دیگران از لحاظ آمادگی آنها برای کمک همکاری و پرهیز از اقدامات خود خواهانه فرصت طلبانه و خصمانه ارتباط دارد. این پدیده‌های خرد که از ارزیابی مستمر رفتار احتمالی «دیگران» ناشی می‌شود از عوامل تعیین کننده‌ی گزینه‌ها و توان‌مندی‌های سیاست‌های کلان برای حل مشکلاتی هستند که پیش روی نخبگان سیاسی قرار دارند. مثلاً اگر مردم فکر کنند که «دیگران» احتمالاً در برابر خطرات اخلاقی تسلیم می‌شوند، در یک نظام دموکراتیک احتمال اتخاذ و حمایت از سیاست‌هایی که چنین خطراتی را ایجاد می‌کنند، بسیار کم است. چنین سیاست‌هایی حتی اگر اتخاذ شوند نیز احتمالات تأثیرات مخربی خواهند داشت، چون تمایل دیگران به استفاده از گزینه خطر اخلاقی به من نیز بهانه خوبی می‌دهد تا همین کار را انجام دهم. انگاره‌ها و چارچوب‌های شناختی که مردم با توسل به آنها واکنش‌های احتمالی دیگران را پیش‌بینی می‌کنند در سطح خرد(micro level) به محدودیت سیاست‌ها می‌ انجامد و راهبردهای سرمایه‌گذاری در سطح کلان را نیز محدود می‌کنند. از این منظر، به نظر می‌رسد شالوده اقتصادی سیاسی و عملکرد نهادهای حاکم بر آن بر پشتوانه انگاره‌ها، ادراکات و پیش‌بینی مردم در برابر یکدیگر استوار است.
آنها که میل به فواید مبادله در بازار دارند، به درستی خواهان برقراری فضایی هستند که بتوان در آن اعتماد ورزید. در غیاب چنین قضایی یا مبادله انجام نمی‌شود و یا فقط زمانی انجغام می‌شود که هر یک از طرفین مبادله متاعی گران‌بها را برای مصون ماندن در برابر ریسک‌های مبادله صرف کنند.
به زبان اقتصاددانان، هزینه‌های فرصت (apportune costs)و مبادلاتی(transaction costs) در شرایط فقدان اعتماد، بسیار زیاد است. جو اعتماد هنگام به وجود می‌آید که اشخاص از یکدیگر انتظار داشته باشند، قواعدی مشخص و معین را در معاملاتی که با هم رعایت کنند. شاید مهمترین قاعده در محیط بازار، قاعده‌ای باشد که تقلب و تدلیس را تهی می‌کند. باید توجه داشت که منظور از انتظار در اینجا چیزی نیست که پیش‌بینی پذیر باشد.
شخص مفروضی که از دیگران انتظار پرهیز از تقلب و تدلیس دارد معمولاً چنین می‌اندیشد که دیگران به پرهیز از چنان اعمالی ملکف‌اند. با توجه به این که این نظام انتظارات متقابل به منزله کالایی همگانی است. سودی که نصیب فرد می‌شد مرهون پایبندی و دیگران به تکلیف است و در مقابل نیز پایبندی خود او نوعاً هزینه‌ای است که به خاطر بهره‌مندی از فواید پایبندی دیگران می‌پردازد. حال پرسش محوری‌ای که مطرح می‌باشد، این است که چگونه می‌توان این پایبندی را تضمین کرد.
۲-۱۰- برتری سرمایه اجتماعی
امروزه در کنار سرمایه‌های انسانی، مالی، اقتصادی، سرمایه دیگری بنام سرمایه اجتماعی مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد. این مفهوم به پیوندها و ارتباطات میان اعضای یک شبکه به عنوان منبعی با ارزش اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل، موجب تحقق اهداف اعضا می‌شود. سرمایه اجتماعی که صبغه‌ای جامعه شناسانه دارد. به عنوان یک اهرم توفیق آفرین مطرح و مورد اقبال فراوان واقع شده است. سرمایه اجتماعی، بستر مناسبی برای بهره‌وری سرمایه انسانی و فیزیکی و راهی برای نیل به موفقیت قلمداد می‌شود.
مدیران و کسانی که بتوانند در سازمان، سرمایه اجتماعی ایجاد کنند راه کامیابی شغلی و سازمانی خود را هموار می‌سازند. از سوی دیگر، سرمایه اجتماعی به زندگی فرد معنی و مفهوم می‌بخشد و زندگی را ساده‌تر و لذت‌بخش‌تر می‌سازد. امروزه سرمایه اجتماعی، نقشی بسیار مهم‌تر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمان‌ها و جوامع ایفا می‌کند و شبکه روابط جمعی و گروهی، انسجام بخش میان انسان‌ها و سازمان‌ها و سازمان‌ها به سازمان‌ها است. در غیاب سرمایه اجتماعی، سایر سرمایه‌ها اثربخشی خود را از دست می‌دهند و بدون سرمایه اجتماعی، پیمودن راه‌های توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی ناهموار و دشوار می‌شوند (فرزانه چاوش‌باشی، ص ۱۱۶).
۲-۱۱-روش‌های اندازه‌گیری سرمایه اجتماعی
رابرت پانتام شاخص‌هایی را برای اندازه‌گیری سرمایه اجتماعی به قرار ذیل داده است:
مشارکت عمومی مشابه رای‌گیری
اجتماعی شدن غیر رسمی
سطح اعتماد بین اشخاص
کاملترین سنجش اجتماعی این است که در تمامی ابعاد آن سنجش صورت گیرد.
سنجش ساختاری
میزان ارتباطات و شبکه‌های موجود بین افراد می‌تواند یک شاخص اندازه‌گیری باشد. مشارکت پذیری و شدت برقراری ارتباط می‌تواند جزء این شاخص باشد.
سنجش محتوای
میزان اعتماد پذیری در جوامع، شاخص دیگر سرمایه اجتماعی است.
سنجش کارکردی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...