کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

تیر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو


آخرین مطالب


 



۱۳-۶-۵-۲٫ چند نکته تکمیلی دربارۀ نهادهای میانجی
اگرچه رشد بازارهای فناوری، نشان­دهنده افزایش فعالیت­های معاملات فناوری است، اما موانع مختلفی همچنان مانع از معاملات کارا می­شوند. بنابراین نمی‌توان گفت که وضعیت فعلی، حامی نوآوری و رشد بنگاه است. در حال حاضر، واسطه­گران به‌عنوان انواع جدیدی از عوامل بازار ظهور پیدا می­ کنند.
دانلود پایان نامه
اینکه چگونه واسطه­گران و مزایده­های حق امتیاز به‌عنوان یک مدل خاص، معاملات مالکیت فکری را تحت تأثیر قرار می­ دهند و این‌که آیا آن‌ها به معاملات کاراتر بازار کمک می­ کنند، یکی از موضوعات تحقیقاتی در حال انجام (جاری) است.
همه مؤلفان در مورد نهادهای میانجی خوش‌بین نیستند. مثلاً لیچتن تالر می‌نویسد: “به نظر می­رسد که مشکل بتوان کاملاً بر تخصص واسطه­گران در بازارهای فناوری تکیه نمود، (…) نقش تسهیل­گری آن‌ها در معاملات فناوری باید قویاً مورد سؤال قرار گیرد. البته ممکن است این نهادها به‌عنوان مکمل و نه به‌عنوان جایگزین فعالیت­های داخلی بنگاه‏ها مورد استفاده قرار گیرند.
محققین و همچنین متخصصین با وظیفه­ی دشواری در مورد به­ کارگیری واسطه­گران نوآوری روبرو هستند. برای مثال، دانشگاهیان هنوز درک درستی از فرایند واسطه­گری ندارند (Yusuf, 2008)، و متخصصین در تلاش برای ساختن تجربیات موفق در کار با واسطه­گران یا کار به‌عنوان واسطه­گر هستند.
۶-۲٫ فن‌بازار
در بررسی ادبیات فن‌بازار دو نکته را باید مدنظر داشت: اول اینکه، فن‌بازار موضوع و مفهوم نسبتاً جدیدی در ادبیات مدیریت فناوری به شمار می‌رود و دوم اینکه این مفهوم بیشتر از طریق کشورهای خاور دور معرفی شده و توسعه‌یافته است. به همین دلایل ادبیات مفصلی در این باره شکل نگرفته است. به هرحال، با توجه به هدف تحقیق، مرور ادبیات در چند بخش شامل ضرورت وجودی، مفهوم، وظایف، کارکردها و انواع فن‏بازار انجام می‌شود و سپس بحث‌های پیرامون ‌‌‌‌‌‌فن‌بازار در جهان و فن‌بازار در ایران ارائه می‌گردد.
۱-۶-۲٫ ضرورت وجود فن‌بازار
فناوری به‌عنوان روش و فوت‌وفن انجام کارها و جنبه عملی علم انسان، با گذشت روزگار، پیچیده‏تر، گسترده‌تر و عمیق‌تر گشته و حتی به‌صورت وسیلۀ برتری و تفوق ملتی بر دیگر ملل تغییر شکل یافته است. امروزه کشورهای پیشرفته و پیشتاز، از فناور‌ی‌های نیرومندتر و پیچیده‌تری برخوردار هستند. گروهی از کشورهای تازه صنعتی شده نیز با بهره گرفتن از راه‌کارهای مختلف و متناسب با فرهنگ خویش، درصدد ارتقاء و توسعه سطح فناوری کشور خود برآمده‌اند (Khabiri et al., 2012).
شورای ملی علوم و فناوری آمریکا پیشرفت فناوری را مهم‌ترین عامل تعیین‌کننده رشد پایدار اقتصاد کشور می‌داند. طبق این گزارش حدود نیمی از رشد اقتصادی درازمدت ۵۰ سال گذشته ناشی از فناوری بوده است. طی سال‌های آتی، فناوری ارتباطات، اینترنت، مهندسی ژنتیک و شبیه‌سازی انسان، کنترل اقلام ورودی و خروجی، نانوفناوری و بسیاری از فناوری‌های دیگر تأثیر بیشتری بر زندگی انسان خواهند گذاشت (Mowery 1992) .
کشورهای اروپایی و آمریکایی با داشتن سابقۀ طولانی در ایجاد و انتشار فناوری، بسترهای جلب ایده‌ها و خلاقیت‌های نو را فراهم آورده، به‌طوری که آمریکا بیشترین آمار اختراعات را در خود گنجانده است در این کشورها سازمان‌ها و افراد بسیاری مترصد یافتن فناوری سودآور هستند. در کشورهای شرقی نیز دولت‌ها اغلب زیرساخت‌های تعامل و ارتباط نزدیک دارندگان و خواهندگان فناوری را فراهم می‌آورند. روشن است که پاسخ به تقاضای فناوری و پویاکردن دانشگاه‌ها و متخصصین، در گرو ارتباط نزدیک و تنگاتنگ ایشان با کاربران فناوری است. یکی از ارکان توسعۀ فناوری در کشور، تبادلات و تعاملات فناوری و رفع نیاز هر یک از طرفین مبادله است. در ایران مبادلات و انتقال فناوری از نظام و ساختار منسجم و هدفمندی برخوردار نیست. همین مسئله باعث بروز مشکلات بسیاری برای عرضه‌کنندگان فناوری (شامل نخبگان، دانشگاه‌ها، مراکز تحقیق و توسعه و…) و متقاضیان فناوری (مانند دولت، صنایع مختلف به ویژه صنایع کوچک و متوسط، سرمایه‌گذاران و …) شده است (حسینی و سهرابی، ۱۳۸۹).
کشورهای مختلف در سراسر دنیا با توجه به عوامل و واقعیات مختلفی که با آن روبرو هستند، ابزارها و روش‏های مختلفی را برای حرکت به سمت اقتصاد مبتنی بر دانش مورد استفاده قرار داده‌اند. سابقۀ تاریخی، زمینه‌‌‌های فرهنگی، شاخص‌‌‌های اقتصادی و به‌طورکلی، میزان توسعه‌یافتگی، تعیین‌کنندۀ آن است که چه کشوری در کدام برهه از زمان، جهت نیل به اولویت‌ها و برنامه‌‌‌های مذکور باید از چه روش و سازوکاری استفاده نماید. (Gibson & Smilor, 1991)
یکی از سازوکار‏هایی که استفاده از آن با هدف تسهیل در امر پیاده‌سازی سیاست‌‌‌های فوق، نزدیک به سه دهه قدمت دارد، به‌کارگیری” فن‏بازار‏” است به‌عنوان سامانه‏ای برای هدایت و نظارت بر مبادلات فناوری است. در سال‌های اخیر، استفاده از سازوکار مذکور به‌ خصوص در کشورهای در حال توسعه با استقبال مواجه شده است (موحدی و طباطبایی، ۱۳۸۹).
فن‏بازار به‌عنوان بازار تخصصی مبادلات فناوری، نظامی برای سامان‏دهی، هدایت و رونق بخشی به معاملات انتقال فناوری چه در سطح ملی و چه در سطح بین‌المللی است. به‌عبارت‌دیگر، فن‏بازار یک بازار است که در آن عرضه‌کنندگان و متقاضیان فناوری و خدمات مرتبط با آن در سطوح ملی، سازمانی و شرکتی به‌منظور تأمین نیازهای فناورانه خود فعالیت دارند (صمدی،کلاهدوزان و حسینی، ۱۳۸۵).
فن‏بازار در واقع سازوکاری برای مبادلۀ فناوری است که نقش آن کاهش موانع موجود بر سر راه معاملات فناوری و نیز گردآوری و توزیع اطلاعات واقع بینانه و بی طرفانه پیرامون قیمت از طریق معاملات تجارت آزاد است. در جوامع مختلف، صنعت به‌عنوان زیرسیستم تولید، و دانشگاه به‌عنوان زیرسیستم تحصیل و آموزش و دست‌کم به‌عنوان بخشی از زیرسیستم علم و فناوری پذیرفته‌شده است. از سوی دیگر ارتقای نوآوری فناورانه و به‌طورکلی خلق، توسعه، تجاری‌سازی و اشاعۀ فناوری در جامعه به کارکرد و رابطۀ این زیرسیستم‏ها بستگی دارد. بنابراین جهت ارتقای نوآوری فناورانه باید عملکرد صنعت به عنوان نهاد تولید و عملکرد دانشگاه به عنوان نهاد علم و فناوری از یک طرف، و ارتباط این دو نهاد از طرف دیگر بهبود یابد. دقیقاً در همین جا‏ست که نقش فن‏بازاربه عنوان یک نهاد واسط آشکار می‏شود. به عبارت دیگر، فن‏بازارمحل تلاقی این دو نهاد است. البته باید توجه داشت که ایجاد فن‏بازاربه معنای بهبود قطعی ارتباط صنعت با دانشگاه نیست و این ارتباط تحت تأثیر عوامل دیگری همچون فضای رقابتی حاکم بر صنعت نیز قرار دارد (Sung, 2009).
توسعه فن‌بازارها به کشورهای شرق آسیا برمی‌گردد. کشورهایی چون “ژاپن"، “چین” و"هنگ‌کنگ” که خود تولیدکننده فناوری نبودند و بیشتر از استراتژی انتقال فناوری استفاده می‌کردند، برای سامان‌دهی به جریان انتقال فناوری در کشورشان دست به ایجاد ساختارهایی زدند که بعداً به نامTechnomarket یا Technomart معروف شدند. نمونه‌ای از مهم‌ترین فن‌بازارها در حال حاضر عبارت‌اند از :
فن‌بازار آسیا و اقیانوسیه [۳۷]APCTT؛ مستقر در دهلی‌نو
فن‌بازار Yet2؛ در آمریکا
فن‌بازار هنگ‌کنگ.
به‌عنوان آخرین نکته در مورد ضرورت فن‏بازارمی‌توان گفت که ظرایف موجود در انتقال فناوری لزوم ایجاد سیستم اطلاع‌رسانی صحیح، مشاوره و استانداردسازی مبادلات را بوجود آورده که این نقش توسط فن‌بازارها ایفا می‌شود. در اصل فن‌بازار در نقش یک واسطه حرفه‌ای در سطوح مختلف در کنار عرضه‌کنندگان (دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها و واحدهای تحقیق و توسعه صنایع) و متقاضیان فناوری (صنایع بزرگ، بنگاه‌های اقتصادی کوچک و متوسط، سرمایه‌گذاران و حتی دانشگاه‌ها) است. با این تعریف می‌توان گفت فن‌بازار در اصل یک بنگاه تخصصی معاملات فناوری است (Kokko, 1994).
۲-۶-۲٫ مفهوم فن‏بازار
نتایج تحقیقات زیادی نشان‌دهنده میزان اهمیت بازار فناوری است. در اکثر موارد، در نظر گرفتن بازار فناوری کم اهمیت‏تر از خود فناوری نیست. به عبارت دیگر، باید فناوری را با بازار آن در نظر بگیریم. برای فناوری دو جریان تجاری و غیر تجاری تعریف کرده‏اند:
الف) جریان غیرتجاری فناوری:
قسمت اصلی جریان فناوری، خارج از بازار انتقال فناوری رخ می‌دهد. به عبارت دیگر، دانش فنی به‌صورت بین‏المللی از طریق شکل‌‌‌های غیرتجاری گسترش می‌یابد و ممکن است حتی بدون هیچ هزینه‌‌ای منتقل شود. برخی از شیوه‌‌‌های جریان غیرتجاری فناوری عبارتند از:
افرادی که دروس مهندسی و علمی در دانشگاه‌‌‌های خارج کشور خوانده‌اند و به وطنشان برمی‌گردند؛
رقیبانی که از مهندسی مجدد استفاده می‌کنند؛
شعبه‌‌‌های شرکت‌‌‌های چندملیتی.
ب) جریان تجاری فناوری:
بخش دیگر جریان فناوری، بخش تجاری آن می‌باشد. در این حالت، مبادله بین دو طرف به‌صورت مشهود انجام شده و نتایج مبادله در اسناد منعکس می‏گردد. شاید بیشتر جریان فناوری به‌صورت غیرتجاری باشد، اما سهم تجاری آن‌هم قابل‌توجه بوده است. بنابراین سیاست‌گذاران برای حمایت از عرضه‌کنندگان فناوری و تلاش توسعه اقتصادی بایستی زمینۀ لازم جهت حرکت افراد و سازمان‌ها در راستای تجارت فناوری را فراهم آورند.
به‌عنوان مثال، در ۲۰ سال گذشته، درآمد ناشی از فروش فناوری (فقط در حیطۀ فروش ، حق امتیاز و مجوز) در آمریکا روند رو به رشدی را داشته است. این کشور در سال ۲۰۰۰ بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار از فروش فناوری، حق امتیاز و مجوز کسب کرده است.
در این بازار، فروشندگان فناوری فرصت می‌یابند تا ایده‌ها و فناوری‌های خود را به معرض نمایش گذاشته و برای آن‌ها اقدام به بازاریابی نمایند. از طرفی این امکان نیز وجود دارد که متقاضیان فناوری نیز تقاضاهای خود را مطرح نموده و به این صورت قدرت انتخاب بالاتری در بین گزینه‌ها داشته باشد.
فن‌بازار در واقع سازمان و سازوکاری برای مبادله فناوری است که نقش آن کاهش موانع موجود بر سر راه معاملات فناوری و نیز گردآوری و توزیع اطلاعات واقع‌بینانه و بی‌طرفانه پیرامون قیمت از طریق معاملات تجارت آزاد است (سالاری و همکاران، ۱۳۸۲).
‌‌‌فن‌بازار به معنای بازار فناوری و مرکزی برای انجام مبادلات فناوری است. همان‌طور که بازار مسکن محل مبادله مسکن است و بنگاه‌‌‌های معاملات مسکن واسطه‌‌‌های اطلاعاتی و حقوقی معاملۀ مسکن هستند، در بازار فناوری نیز ‌‌‌فن‌بازارها نقش واسطه‌‌ای برای رساندن اطلاعات فناوری به سرمایه‌گذاران و کارآفرینان ، متقاضیان، عرضه‌کنندگان را دارند. در ضمن ‌‌‌فن‌بازارها در دنیا معمولاً به ارائۀ مشاوره در خصوص مراحل انتقال فناوری نیز می‌پردازند. فن‌بازار عبارت است از سیستم انتقال فناوری جامع و یکپارچه که مبادله فناوری بین تأمین‌کننده و متقاضی فناوری را به صورت سیستماتیک و از طریق تمامی فرآیندهای مبادلات داخلی وخارجی تسهیل می‌کند. در این نمونه، سیستم کامل شده انتقال فناوری دو نوع سیستم بازار دارد. سیستم فیزیکی بازار که مکان فیزیکی به همراه تسهیلات عینی در آن وجود دارد و دیگری بازار مجازی که از اینترنت و اینترانت استفاده می کند. به عبارت دیگر ‌‌‌فن‌بازار عبارت است از بازار نظام‏مند معاملات فناوری که خدمات تخصصی و فنی نظیر مشاوره فناوری، خدمات اطلاعات، کمک به پروژه‌ها با حمایت دولت، کمک در مطالعات امکان‌سنجی از فناوری‌ها و محصولات، ارزیابی بازارسازان،R&D توسعه قابلیت فناوری و … را ارائه می کند. (Philips, 2002)
۳-۶-۲ .وظایف و کارکردهای فن‏بازار
در صورتی که از منظر انتقال فناوری به موضوع نگاه کنیم، فن‏بازارها چهار کارکرد اصلی دارند. این کارکردها عبارتند از (صمدی و همکاران، ۱۳۸۵):
گردآوری و توزیع مجموعه‏ای از اطلاعات پیرامون فناوری
پیمایش و پژوهش در زمینه اطلاعات فناوری
اشاعه تفسیرهای اطلاعات فناوری
برگزاری همایش‏ها و ارائه مشاوره در حوزه فناوری
فعالیت‌های فن‌بازار شامل دو نوع فعالیت کلی است (ملکی فر، ۱۳۸۲):
فعالیت‌های اصلی (مربوط به مبادلات فناوری)؛ و
فعالیت‌های پشتیبان (تهیه اطلاعات و خدمات گسترش مبادلات).
مبادله، واسطه‌گری، مشاوره فناوری، و ارزیابی فناوری و همچنین خدمات تجاری‌سازی فناوری‌های قابل تجارت (بازاریابی و خدمات فروش)، بخش‌های مختلف فعالیت‌های اصلی فن‌بازار محسوب می‌شوند. فعالیت‌های نوع دوم یعنی فعالیت‌های پشتیبانی به چهار دسته تقسیم می‌شوند: زیرساخت، مدیریت منابع انسانی، مدیریت فناوری و خرید و تملک. فن‌بازار می‌تواند به‌وسیله این فعالیت‌ها چند وظیفه مهم را به انجام رساند. اول اینکه بهره‌برداری از فناوری‌ها و پتنت‌های استفاده نشده را محقق سازد. دوم اینکه، یک سری خدمات مشاوره‌ای، خدمات واسطه‌گری و مبادلاتی را از طریق شبکه‌های تخصصی فناوری ارائه ‌دهد. سومین وظیفه، ارائۀ اطلاعات مرتبط با فناوری، پتنت و شیوه‌های تجارت به سازمان‌های خطرپذیر و اعضا است. وظیفۀ چهارم فن‌بازار، ارائۀ خدمات پشتیبانی مانند جستجوی “تأمین‌کننده” و “متقاضی” فناوری، ارزیابی و مشاوره دربارۀ فناوری‌های قابل تجارت، بررسی بازار برای کسب‌وکارهای خطرپذیر، خدمات تأمین مالی، و خدمات تأسیس کارخانه به اعضا است (سالاری و همکاران، ۱۳۸۲).
با توجه به فعالیت‌ها و وظایفی که برای فن‌بازار برشمردیم می‌توان نتیجه گرفت که فن‌بازار به محلی برای معاملات فناوری خلاصه نمی‌شود و نقش‌ها و کارکردهای آن شامل ترغیب طرف‌های عرضه و تقاضا و تسهیل تصمیم‌گیری‌های طرفین و ارتباط آن‌ها نیز می‌باشد (ملکی فر، ۱۳۸۲).
چنانکه اشاره شد، فعالیت‌‌‌های ‌‌‌فن‌بازار متشکل از فعالیت‌‌‌های اصلی مرتبط با مبادلات فناوری و فعالیت‏های پشتیبانی جهت ارائۀ اطلاعات و خدمات کامل برای گسترش مبادلات می‌باشد. این فعالیت‏ها بر اساس مدل مفهوم زنجیره ارزش پورتر در جدول زیر خلاصه شده‌اند (موحدی و طباطبایی، ۱۳۸۹).
جدول ۳-۲٫ فعالیت‌های فن‏بازار (موحدی، طباطبایی، ۱۳۸۹)
۴-۶-۲٫ انواع فن‏بازار
‌‌‌فن‌بازار عبارتست از سامانه‏ای که با بهره گرفتن از سیاست‌ها و راهکارهای مختلف، موانع موجود سر راه معاملات فناوری را از میان برداشته و بازاری شفاف و باز از تراکنش‌‌‌های فناورانه را بوجود آورد. در این صورت، می‌توان به شبکه عرضه‌کنندگان، متقاضیان و مراکز ارائه‌دهنده خدمات فناوری و نیز مجموعه سیاست‌ها و روال‌‌‌های مدیریت این شبکه، را اطلاق کرد.
‌‌‌فن‌بازارها بر اساس شاخص‌‌‌های مختلف به صورت‌‌‌های متفاوتی دسته‌بندی می‌شوند. ‌‌‌فن‌بازارها بر اساس وظیفه اصلی، به سه دسته زیر تقسیم می‌شوند:
۱. ‌‌‌فن‌بازار اطلاعات فناوری؛
۲. ‌‌‌فن‌بازار مبادلات و انتقال فناوری؛
۳. نوع ترکیبی آن‌ها.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

[یکشنبه 1400-08-02] [ 10:18:00 ق.ظ ]




۳-۹-۱-کاهش استهلاک تجهیزات با کم کردن حجم کاری
همانطور که قبلا عنوان شد با به کار گیری سیستم های SCADA و برنامه زمان بندی می توان حجم کاری تجهیزات را کاهش داد با کاهش حجم کار تجهیزات استهلاک آنها کاهش پیدا می کند و از این طریق مقدار هزینه های استهلاک سالانه در سازمان کاهش پیدا می کند.همچنین با بهره گرفتن از قابلیت های سیستم های SCADA در تشخیص به موقع عیوب احتمالی و با انجام تعمیرات به موقع از تحمیل هزینه های سنگین و فرسودگی و از رده خارج شدن تجهیزات تا مقدار بسیار زیادی جلوگیری می نماید[۱۶].
۳-۹-۲ -کاهش استهلاک با اعمال روش های کنترلی
با بهره گرفتن از الگوریتم های هوشمند کنترلی که با بهره گرفتن از سیستم های SCADA قابل اجرا است کارکرد سیستم ها بهینه سازی می شود و درنتیجه از کارکرد مداوم تجهیزات در حداکثر ظرفیت جلوگیری به عمل می آید و باعث کاهش استهلاک و صرفه جویی در مصرف انرژی می گردد[۱۶] .
۳-۱۰-کاربرد سیستم های SCADA در صنعت برق
Pricket et.al ,2011 ) ) [18] کاربرد سیستم های SCADA در صنعت برق را مورد بررسی قرار داده است .
۳-۱۰-۱-کاربرد سیستم های SCADA در افزایش راندمان نیروگاه های برق
یکی از کاربرد های مهم سیستم ها SCADA افزایش راندمان در نیروگا ه های برق می باشد. پایش دقیق اطلاعات حاصل از سیستم و اعمال واکنش مورد نیاز به صورت خودکار از مزایای به کاری سیستم های SCADA در سیستم های نیروگاهی می باشد.با به کار گیری سیستم های SCADA به سرعت و دقت می توان عواملی را که باعث کاهش راندمان تولید می شود شناسایی نمود و با اعمال واکنش مناسب آنها در در جهت بهینه سازی راندمان اصلاح نمود .در مورد سیستم های نیروگاهی با پایش دقیق پارامترهای مربوط به برجهای خنک کننده، ژنراتورها ، توربین ها و بویلرها مشکلات به طور سریع و دقیق شناسایی شده و با اعمال فرایند کنترلی لازم از کاهش راندمان کل سیستم جلوگیری می گردد[۱۸].
۳-۱۰-۲-کاربرد سیستم های SCADA در ایجاد شبکه های هوشمند و بهبود راندمان شبکه برق سراسری
(Bruneo & Cucinotta ,2012) .
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۱۱-کاربرد منطق فازی و هوش مصنوعی در مدیریت و بهینه سازی مصرف انرژی
۳-۱۱-۱-استفاده از هوش مصنوعی در پیش بینی میزان مصرف انرژی
(Liang & Cheng,2002) [24] امکان استفاده از منطق فازی و شبکه های عصبی[۶۶] را در پیش بینی مقدار مصرف مورد توجه قرار داده اند . با توجه به عوامل بسیار زیادی که می تواند در مصرف انرژی موثر باشد برازش یک مدل فازی به رویداد ها و تعیین قواعد آن کار دشواری می باشد لذا در سالهای اخیر استفاده از شبکه های عصبی در مدل سازی فازی مورد توجه قرار گرفته است که به روش های Neuro-Fuzzy موسوم هستند.در این روش ابتدا داده های ورودی به وسیله آنالیز پیرسون مورد بررسی قرار می گیرد و پارامترهایی که تاثیر بیشتری بر فرایند مصرف انرژی دارند انتخاب می شوند.در مراحل بعدی جهت مشخص نمودن توابع فازی واستنتاج فازی و فرایند غیر فازی سازی [۶۷] بر مبنای الگوریتم های هوش مصنوعی صورت می گیرد .نتایج حاصل از این روش در مقایسه با سایر روشهایی که در آنها از منطق فازی و یا شبکه های عصبی به طور مجزا استفاده می شود خطای کمتری را درپی دارد [۲۴].
۳-۱۱-۲-بهره گیری از منطق فازی برای پیش بینی میزان مصرف انرژی
(Ismail & Mansor,2012)
با توجه به نتایج بدست آمده از روش های فوق مشخص شده که نتایج پیش بینی حاصل شده از روش COA جهت پیش بینی مصرف دقیق تر و با خطای کمتری همراه است [۲۵] .
۳-۱۲-کاربرد منطق فازی در کاهش مصرف انرژی در کوره های صنعتی
(Dequan et.al , 2012 ) [۲۶] کاربرد منطق فازی در کاهش مصرف انرژی در کوره های صنعتی را مورد بررسی قرار داده است .با توجه به اینکه یکی از مصرف کننده های عمده انرژی در صنایع کوره های صنعتی هستند امروزه سعی می شود با تکیه برروش های فناوری اطلاعات مصرف انرژی در این نوع سیستم ها کاهش یابد.یکی از روشهایی که در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است منطق فازی می باشد.بر طبق نتایج حاصل از تحقیقات مشخص شده است که استفاده از منطق فازی جهت الگوریتم های کنترلی در مقایسه با روش های مرسوم مانندالگوریتم PID خطای کمتری را در بردارد و نوسانات مداوم درجه حرارت تا متعادل شدن سیستم را به نحو محسوسی کاهش می دهد.کم شدن نوسانات حرارتی کاهش مصرف انرژی را در پی دارد.در سالهای اخیر تحقیقاتی بر رو امکان محاسبه خودکار پارامتر های PID به وسیله منطق فازی صورت گرفته است در این روش که به سیستم FUZZY PID موسوم است از تلفیق مزیت های روش های PID و FUZZY سیستم کنترلی طراحی می شود که نسبت به هر دو روش دارای خطای کمتری است و همدمایی سریعتر حاصل می گردد [۲۶].
۳-۱۳-کاربرد سیستم های SCADA در مدیریت سیستم های مرتبط با دما
۳-۱۳-۱ –کاربرد سیستم های SCADA در مدیریت سیستم های گرمایشی
(Wang,2009) [۲۷] تاثیر کاربرد سیستم های SCADA در کاهش مصرف انرژی در سیستم های گرمایشی و سرمایشی را مورد بررسی قرار داده است .فرآیندهای حرارتی و گرمایشی سهم قابل توجهی از مصرف انرژی را به خود اختصاص می دهند.امروزه جهت گرمایش منازل مسکونی و سازمان ها از سیستم گرمایش مرکزی استفاده می شود.از چالش های انرژی سیستم گرمایش مرکزی تفاوت نیاز به انرژی گرمایی در مصرف کنند های مختلف می باشد.با به کار گیری سیستم های SCADA و متغیرهای موثر در مصرف انرژی برای هر مصرف کننده ثبت می گردد وبا توجه به متغیرهای مصرف فرایند های کنترلی بهینه سازی می گردد و تفاوت در میزان تولید انرژی گرمایشی و نیاز واقعی Demand انرژی به حداقل ممکن کاهش پیدا می کند.نتیجه این کار کاهش مصرف انرژی و افزایش راندمان سیستم می باشد [۲۷].
۳-۱۳-۲-پایش و ثبت دقیق دما بر حسب زمان
یکی از قابلیت های مهم سیستم های SCADA پایش و ثبت دقیق دما در قسمت های مختلف یک سازمان می باشد.با بررسی نمودارهای دما بر حسب زمان می توان به یک استراتژی مناسب برای کنترل دمای یک قسمت دست یافت .با بهره گرفتن از اطلاعات حاصل از پایش بلند مدت در بازه زمانی یک ساله می توان یک برنامه دقیق برای تنظیم سیستم حرارت و برودت مرکزی برای فصول مختلف سال تهیه نمود[۲۷] .
۳-۱۳-۳- امکان پیاده سازی روش های پیشرفته کنترل دما
Castan˜eda-Miranda et.al ,2006) ) [28 ] تاثیر کاربرد سیستم کنترل فازی به جای سیستم ON/OFF و تاثیر آن بر کاهش مصرف انرژی را مورد بررسی قرار داده است .سیستم کنترل دمای محیط در اکثر سازمان ها از نوع ترموستات می باشد این نوع سیستم ها با توجه به مقدار تنظیم شده دما از قبل دما را به روش خاموش –روشن ON-OFF کنترل می نمایند که روش مناسبی برای کنترل دما نمی باشد و باعث هدر رفتن انرژی می گردد.با بهره گرفتن از سیستم های کنترل SCADA می توان الگوریتم های کنترلی پیش رفته هوشمند مانندسیستم کنترل FUZZY را پیاده سازی نمود .تحقیقات نشان داده است که استفاده از سیستم کنترل FUZZY به جای سیستم های کنترل سنتی می تواند تا حد قابل توجهی مصرف انرژی را در سیستم تهویه مطبوع سازمان ها کاهش دهد(شکل۳-۷-) .

Control System Fuzzy Logic ON/OFF Control System
شکل۳-۷-نمودارمقایسه مصرف انرژی در یکی سیستم کنترل درجه حرارت ON/OFF و یک سیستم Fuzzy [28]
در شکل فوق مقدار انرژِی مصرفی یک سیستم کنترل تهویه مطبوع قبل و بعد از به کارگیری سیستم کنترل Fuzzy مشاهده می شود تحقیقات مشخص کرده است که با به کارگیری سیستم های کنترل فازی در سیستم تهویه مطبوع از نوسانهای شدید در میزان مصرف انرژی جلوگیری به عمل می آید و در نتیجه مصرف انرژی در سازمان کاهش پیدا می کند[۲۸ ] .
۳-۱۳-۴-امکان استفاده از تقویم زمانی برای کارکرد سیستم تهویه مطبوع
(Wang,2009) [۲۷] امکان استفاده از یک تقویم زمانی در سیستم های SCADA را مطرح نموده است با بهره گرفتن از سیستم های SCADA می توان یک تقویم زمانی برای سیستم تهویه مطبوع تعیین نمود. در بسیاری از مراکز قسمت هایی هستند که به صورت شبانه روزی فعالیت نمی کنند بنابراین عمل سرمایش و گرمایش در زمانی که فردی در آن محل وجود ندارد باعث هدر رفتن انرژی می گردد.بنا براین با توجه به ساعات کاری بخش های مختلف می توان یک برنامه زمانی برای کارکرد این مراکز مشخص نمود که پیاده سازی این برنامه می تواند به کاهش مصرف انرژی در این مراکز بینجامد[۲۷].
۳-۱۴- داده کاوی اطلاعات سیستم های SCADA جهت افزایش امنیت
(Hadžiosmanovi´c et.al ,2012)  و جلوگیری از نفوذ در سیستم های SCADA را مورد بررسی قرار داده است .با توجه به اینکه در سیستم های SCADA با حجم گسترده ای از داده ها وجود دارد برای حصول بهترین نتیجه در کمترین زمان بایستی از روش های داده کاوی استفاده شود .بخصوص زمانی که با چالش امنیت در سیستم های SCADA مواجه هستیم عملیات داده کاوی می تواند در تشخیص سریع تهدید و جلوگیری از نفوذ در سیستم موثر باشد[۲۹ ].
۳-۱۵- استفاده ازمیکرو کنترولر جهت بهبود عملکردسیستمSCADA
(Nhivekar et.al ,2011)  برای پیاده سازی روش های کنترل پیشرفته مانند الگوریتم فازی را مورد توجه قرار داده است .در فرآیندهایی که دارای الگوریتم های محاسباتی FUZZY هستند می توان از میکروکنترولرها جهت طراحی سیستم های کنترلی که بتواند اهداف کنترل فرایند و بهینه سازی مصرف انرژی را فراهم کند استفاده کرد.دراین روش پایش نحوه عملکرد سیستم کنترل به وسیله نرم افزار SCADA از طریق ارتباط سریال در بستر RS 232 یا RS 485 با بهره گرفتن از پروتکل ModBus ویا ASCII انجام می گردد و مقادیر پارامترهای از پیش تعیین شده را به نرم افزار انتقال می یابد .در این روش با توجه به محدوده توانایی میکروکنترلر ممکن است از سیستم های پایش دیگر مانند Data Logger ها و یا انواع مدول های دیجیتال و آنالوگ جهت انتقال اطلاعات به نرم افزار SCADA استفاده شود .با پیشرفت صنعت الکترونیک در سالهای اخیر امکان طراحی سیستم بر مبنای پروتکل TCP/IP هم فراهم شده است[۳۰ ] .
۳-۱۶ -استفاده از قابلیت های نرم افزار SCADA در فرایند کنترل
همراه با گسترش سیستم های کنترل بر مبنای PC در سالهای اخیر به همان ترتیب قابلیت های نرم افزار های SCADA نیز افزایش یافته است که می توان به موارد زیر اشاره کرد :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 10:18:00 ق.ظ ]




آماره کولموگروف

 

۳۹/۱

 

۰۴/۲

 

۶۴/۱

 

۱۱/۱

 

۱۰/۱

 

 

 

سطح معنی­داری آزمون

 

۰۴۲/۰

 

۰۰۰/۰

 

۰۰۹/۰

 

۱۷۰/۰

 

۱۷۶/۰

 

 

 

نتیجه آزمون

 

نرمال نیست

 

نرمال نیست

 

نرمال نیست

 

نرمال است

 

نرمال است

 

 

 

نتیجه طبق حد مرکزی

 

نرمال است

 

نرمال است

 

نرمال است

 

نرمال است

 

نرمال است

 

 

 

تحلیل جدول (۴-۶)
متغیر رفتار کارآفرینانه با توجه به نتیجه آزمون کلموگروف- اسمیرنف دارای توزیع نرمال نمی ­باشد چون سطح معنی­داری به دست آمده از این آزمون برابر ۰۴۲/۰ بوده و این مقدار کوچکتر از ۰۵/۰ می­باشد. ولی چون حجم نمونه برابر ۲۶۲ بوده و بیشتر از ۳۰ می­باشد؛ طبق قضیه حد مرکزی نیز توزیع این متغیر نرمال است.
متغیر شدت رقابت با توجه به نتیجه آزمون کلموگروف- اسمیرنف دارای توزیع نرمال نمی ­باشد چون سطح معنی­داری به دست آمده از این آزمون برابر ۰۰۰/۰ بوده و این مقدار کمتر از ۰۵/۰ می­باشد. ولی چون حجم نمونه برابر ۲۶۲ بوده و بیشتر از ۳۰ می­باشد؛ طبق قضیه حد مرکزی توزیع این متغیر نرمال است.
متغیر دسترسی مالی با توجه به نتیجه آزمون کلموگروف- اسمیرنف دارای توزیع نرمال نمی ­باشد چون سطح معنی­داری به دست آمده از این آزمون برابر ۰۰۹/۰ بوده و این مقدار کمتر از ۰۵/۰ می­باشد. ولی چون حجم نمونه برابر ۲۶۲ بوده و بیشتر از ۳۰ می­باشد؛ طبق قضیه حد مرکزی نیز، توزیع این متغیر نرمال است.
متغیر رفتار بازارمحور با توجه به نتیجه آزمون کلموگروف- اسمیرنف دارای توزیع نرمال می­باشد چون سطح معنی­داری به دست آمده از این آزمون برابر ۱۷/۰ بوده و این مقدار بزرگتر از ۰۵/۰ می­باشد. از طرفی چون حجم نمونه برابر ۲۶۲ بوده و بیشتر از ۳۰ می­باشد؛ طبق قضیه حد مرکزی نیز، توزیع این متغیر نرمال است.
متغیر عملکرد محصول جدید با توجه به نتیجه آزمون کلموگروف- اسمیرنف دارای توزیع نرمال می­باشد چون سطح معنی­داری به دست آمده از این آزمون برابر ۱۷/۰ بوده و این مقدار بزرگتر از ۰۵/۰ می­باشد. از طرفی چون حجم نمونه برابر ۲۶۲ بوده و بیشتر از ۳۰ می­باشد؛ طبق قضیه حد مرکزی نیز، توزیع این متغیر نرمال است.
۴-۳-۲ محاسبه همبستگی بین متغیرهای تحقیق
برای محاسبه همبستگی بین کلیه متغیرهای تحقیق به دلیل نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
ضریب همبستگی شدت رابطه و همچنین نوع رابطه (مستقیم یا معکوس) را نشان می­دهد. این ضریب بین ۱ تا ۱- می­باشد و درصورت عدم وجود رابطه بین دو متغیر برابر صفر می­باشد. این آزمون با توجه به فرضیات زیر به بررسی ارتباط بین دو متغیر می ­پردازد.
فرض (H0): همبستگی معنی­دار بین دو متغیر وجود ندارد.
فرض (H1): همبستگی معنی­دار بین دو متغیر وجود دارد.
نحوه داوری در مورد وجود یا عدم وجود ارتباط براساس سطح معنی­داری به­دست آمده صورت می­پذیرد. بدین ترتیب که اگر sig آزمون کوچکتراز ۰۵/۰ باشد فرض H0رد شده و بین دو متغیر ارتباط معنی­داری وجوددارد.
جدول (۴-۷). نحوه داوری میزان عددی ضریب همبستگی

 

 

مقدار

 

نحوه داوری

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 10:18:00 ق.ظ ]




حافظه پس‌گستر و پیش‌گستر
یادزدودگی پس‌گستر[۱۵۱] (RA) به فقدان حافظه قبل از وقوع نقصان حافظه اشاره دارد یعنی، یادآوری حوادثی که قبل از ضربه به مغز اتفاق افتاده است، آسیب دیده است. (یادزدودگی پیش‌گستر، به مشکلات حافظه‌ای اشاره دارد که بعد از آسیب عصب‌شناختی اتفاق می‌افتند. ازآنجایی‌که یادزدودگی پیش‌گستر انواع مشکلات حافظه را که قبلاً مطرح شد دربر می‌گیرد آن را دیگر مطرح نمی‌کنیم) از سال‌ها پیش از سال ۱۸۸۱ یادزدودگی پس‌گستر موردعلاقه متخصصان بالینی بوده است. بر اساس قانون ریبوت[۱۵۲] (۱۸۸۱) هرچقدر خاطرات قدیمی‌تر باشند در مقابل اختلال، مقاوم‌تر می‌باشند؛ بنابراین احتمال بیشتری است که در یادزدودگی پس‌گستر، خاطرات اخیر، فراموش شوند. اگرچه این قانون در مورد برخی گروه‌ها مثلاً در افراد مبتلا به نشانگان کورساکوف (کوپلمن، استن هوپ و کینگزلی[۱۵۳]، ۱۹۹۹) و افراد دچار آسیب لوب گیجگاهی میانی (وست ماکوت، لیچ، فریدمن و موسکویتچ[۱۵۴]، ۲۰۰۱) صدق می‌کند، لزوماً برای سایر گروه‌های تشخیصی مثل افراد مبتلا به آنسفالیت (کوپلمن و همکاران، ۱۹۹۹؛ مک کارتی[۱۵۵]، کوپلمن و وارینگتون، ۲۰۰۵) صدق نمی‌کند و حتی در مورد افراد دچار آسیب لوب گیجگاهی میانی[۱۵۶] به‌صورت ثابت صدق نمی‌کند. ناولهین[۱۵۷] و همکاران (۲۰۰۷) در گروهی از بیمارانی که برای رفع حملات صرع تحت عمل جراحی لوب گیجگاهی میانی قرار گرفته بودند دریافتند همه دوره‌های زمانی تحت تأثیر قرار می‌گیرد. برای افراد مبتلا به دمانس معنایی، خلاف این صدق می‌کرد آن‌ها حوادث اخیر را بهتر از حوادث گذشته به خاطر می‌آوردند (اسنودن، گریفیتس و نیری، ۱۹۹۴؛ گراهام، کروپلنیکی، گلدمن[۱۵۸] و هودجز، ۲۰۰۳).
پایان نامه - مقاله - پروژه
افراد مبتلا به آسیب حافظه، هم نقصان‌های حافظه پس‌گستر و هم نقصان‌های حافظه پیش‌گستر با دوره یادزدودگی پس‌گستر بسیار متغیر، خواهند داشت. این زمان برای بسیاری از قربانیان آسیب تروماتیک مغزی ممکن است چند دقیقه باشد درحالی‌که برای افراد مبتلا به آنسفالیت ممکن است به چند دهه قبل گسترش یابد (ویلسون و همکاران، ۲۰۰۴). گزارش‌های کمی از افراد مبتلا به یادزدودگی پس‌گستر منفرد بدون نقصان‌های پیش‌گستر وجود دارد (کاپور، ۱۹۹۳، ۱۹۹۹؛ کوپلمن، ۲۰۰۰) اگرچه برخی از این موارد حداقل احتمالاً ریشه روان زاد دارند (کوپلمن، ۲۰۰۴). برعکس، تعدادی از افراد مبتلا به یادزدودگی پیش‌گستر شدید، وجود دارد بدون فقدان خاطرات قبل از ضربه. یک بیمار به نام «جی[۱۵۹]» که توسط ویلسون (۱۹۹۹) توصیف شده است، بعد از اتساع عروقی پیش‌مرکزی[۱۶۰] در سن ۲۰ سالگی، دچار یادزدودگی شد. او می‌توانست کارهای را که به هنگام شروع حمله صرع[۱۶۱] و بستری شدن در بیمارستان انجام داده بود و اقدامات جهت بهبودی خونریزی را به یاد آورد. البته ممکن است حتی در اینجا چند دقیقه یا ثانیه یادزدودگی پس‌گستر وجود داشته باشد هرچند خود جی بیان می‌کند می‌تواند تا زمان حمله صرع، همه چیز را به خاطر آورد. ارزیابی یادزدودگی پس‌گستر ساده نیست زیرا ارزیابی وابسته به روش‌های گذشته‌نگر و آزمون‌های ناقص است (رید و اسکوایر[۱۶۲]، ۱۹۹۸) و افراد ازنظر علاقه و توانایی برای یادآوری اطلاعات در آزمون‌های مربوط به دانش گذشته (مثلاً حوادث عمومی و شخصیت‌های مشهور)، بسیار متفاوت هستند و همچنین این ارزیابی مستقل از اثر یادزدودگی است. حتی به هنگام ارزیابی دانش اتو بیوگرافی، همیشه ارزیابی صحت خاطرات آن‌ها امکان‌پذیر نیست (رید و اسکوایر، ۱۹۹۸).
چرا برخی از افراد شیب زودگذر[۱۶۳] نشان می‌دهند برخی نشان نمی‌دهند؟ ریبوت (۱۸۸۱) بیان می‌کند که خاطرات قدیمی‌تر بیشتر از خاطرات اخیر با خاطرات موجود یکپارچه می‌گردند. او بیان می‌کند که هیپوکامپ[۱۶۴] در اندوزش خاطرات جدید، بسیار حیاتی است اما در خاطرات قدیمی کمتر دخالت دارد. این موضوع با عنوان نظریه تحکیم حافظه[۱۶۵] معروف است و با شیب زودگذر مشاهده شده در برخی از بیماران، سازگار است. در حمایت از این نظریه رید و اسکوایر (۱۹۹۸) پیشنهاد کردند که آسیب به تشکیلات هیپوکامپ[۱۶۶]، یادزدودگی پس‌گستر محدود ایجاد می‌کند و سایر آسیب‌های تمپورال کورتیکال[۱۶۷]، یادزدودگی پس‌گستر شدید و گسترده ایجاد می‌کند (ص ۳۹۴۴). از طرف دیگر، نادل و موسکوویچ[۱۶۸] (۱۹۹۷) اعتقاد دارند که هیپوکامپ برای خاطرات مربوط به تمام دوره‌های زندگی حیاتی است. این مطلب به‌عنوان نظریه رد چندگانه[۱۶۹] معروف است و با فقدان شیب زودگذر مشاهده شده در برخی از بیماران هماهنگ است. برای هر دو نظریه می‌توان شواهدی پیدا کرد. وست ماکوت[۱۷۰] و موسکوویچ (۲۰۰۲) بیان می‌کنند که این دو نظریه درواقع، هماهنگ باهم هستند زیرا نظریه رد چندگانه در مورد خاطرات آشکار، درست است و نظریه تحکیم حافظه، حافظه معنایی و حافظه ناآشکار را تبیین می‌کند، هر دو شیب زودگذر را نشان می‌دهند. این ایده همچنین توسط استنورث، لوین و کورکین[۱۷۱] (۲۰۰۵) مورد حمایت قرار گرفت؛ آن‌ها دریافتند که ساختارهای لوب گیجگاهی میانی، برای یادآوری رویدادهای گذشته‌های دور، به‌اندازه رویدادهای گذشته نزدیک، ضروری می‌باشند. درحالی‌که حافظه معنایی مستقل از این ساختارها است.
در تجارب بالینی، اگرچه افراد به کمک برای یادآوری اطلاعات شرح حال گذشته خود، نیاز دارند؛ یادزدودگی پیش‌گستر، بزرگ‌ترین نقص برای بیماران مبتلا به اختلالات حافظه است و کانون تمرکز اصلی توان‌بخشی می‌باشد. اگر یادزدودگی پیش‌گستر، وجود نداشته باشد یا خفیف باشد، امکان آموزش مجدد دانش واقعی در مورد گذشته، وجود خواهد داشت. وقتی این مورد اتفاق افتد بیماران ممکن است بیان کنند که آن‌ها می‌دانند این رویداد اتفاق افتاده است ولی هیچ آشنایی با حوادث مطرح شده در سؤالات ندارند (هانکین و همکاران، ۱۹۹۵).
بهبود عملکرد حافظه پس از آسیب مغزی
معنای بهبودی چیست؟
واژه بهبودی[۱۷۲] می‌تواند به چند روش متفاوت تفسیر شود. آلملی و فینگر[۱۷۳] (۱۹۸۸) برخی از تعاریف بهبودی را مورد بحث قرار داده‌اند. آن‌ها بیان می‌کنند که بهبودی، بازیابی کامل کارکردهای است که در اثر آسیب مغزی از دست رفته‌اند یا آسیب دیده‌اند. تعداد کمی از افراد مبتلا به آسیب حافظه، با این تعریف، به بهبودی دست می‌یابند. جنت و بوند[۱۷۴] (۱۹۷۵) بر اساس مقیاس نتایج مقیاس کمای گلاسگو «بهبود خوب» را این‌گونه تعریف می‌کنند. شروع مجدد زندگی بهنجار حتی اگر اختلالات نورولوژی و روان‌شناختی خفیف وجود داشته باشد (ص ۴۸۳). این مورد گاهی برای افراد دارای مشکلات ارگانیک[۱۷۵] حافظه، قابل دستیابی است. لارنس و استین[۱۷۶] (۱۹۷۸) بیان کردند که «بهبودی، بازگشت به سطوح عملکرد بهنجار یا نزدیک به بهنجار بعد از اثرات مخرب اولیه یک آسیب به ‌نظام عصبی است» لذا بازهم برای بیشتر افراد مبتلا به آسیب حافظه که مرحله حاد را پشت سر گذاشته‌اند، نامحتمل است.
به‌احتمال زیاد، بهترین تعریف قابل استفاده برای افراد مبتلا به نواقص ارگانیک حافظه توسط مارشال در سال (۱۹۸۵) ارائه شد که بهبودی را به‌عنوان کاهش اختلال در کارکردهای رفتاری یا فیزیولوژیک به‌موازات گذشت زمان تفسیر می‌کند (ص ۲۰۱). بارون (۱۹۸۷) بیان می‌کند که بهبودی هنگامی اتفاق می‌افتد که اختلالات رفتاری مزمن از طریق آموزش خاص یا از طریق مداخلات داروئی، جراحی یا دیگر روش‌های مستقل، کاهش یابد (ص ۱۷۸). این تعریف با تأکید بر کاهش ضعف‌ها و نواقص تا حدی، توان‌بخشی را در بر می‌گیرد. شاید دقیق‌ترین و مشخص‌ترین تعریف توسط لیور (۱۹۸۰) ارائه شده است که بهبودی را بازگشت بعد از آسیب رفتارهای خاصی که در اثر آسیب مغزی مختل شده است، تعریف می‌کند (ص ۲۹۸). با این‌ وجود بعید است که تمام پیشرفت‌های حاصل از ترکیب بهبودی طبیعی و توان‌بخشی توسط افراد مبتلا به آسیب حافظه، این معیار را برآورده سازد. از سوی دیگر بر اساس نظر کولب (۱۹۹۵) معمولاً بهبودی شامل دو فرایند می‌باشد. بهبودی نسبی کارکردهای از دست رفته به همراه جایگزینی قابل ‌ملاحظه کارکردها (مثلاً جبران کارکردهای از دست رفته از طریق ابزارهای دیگر) و به هنگام توان‌بخشی، احساس راحت‌تری به ما می‌دهد به علت ۱- بهبودی طبیعی ۲- جبران کارکردهای از دست رفته که توسط برنامه‌های توان‌بخشی هدف قرار گرفته است.
عمده‌ترین دلیل آسیب مغزی و به دنبال آن اختلال حافظه در افراد کمتر از ۲۵ سال، TBI می‌باشد. افرادی که دچار چنین آسیب‌های می‌شوند، اغلب تا اندازه قابل‌توجهی بهبود می‌یابند. اگر تعریف تیزدل[۱۷۷] و جنت (۱۹۷۴) از کما را بپذیریم، چشمان خودبه‌خود یا با تحریک، باز نمی‌شوند، به دستوراتی که به آن‌ها داده می‌شود عمل نمی‌کنند و پاسخ کلامی ندارند؛ پس به‌محض اینکه این افراد چشمانشان را باز کنند، آن‌ها دیگر در کما نیستند به خاطر این‌که افراد دچار TBI شدید معمولاً چشمان خود را در یک دوره تقریباً چهار هفته باز می‌کنند. آن‌ها دیگر در کما نیستند؛ بنابراین طی تقریباً چهار هفته بعد از آسیب، افراد دچار آسیب مغزی تروماتیک ممکن است در حالت نباتی یا حداقل هوشیاری باشد (جیاسینو[۱۷۸] و همکاران، ۲۰۰۲) یا آن‌ها کاملاً هوشیار باشند که معمولاً اکثر بیماران از این نوع می‌باشند؛ اما بهبودی بیشتر، مسلماً ادامه می‌یابد و احتمالاً بهبودی در هفته‌ها و ماه‌های اول بعد از آسیب نسبتاً سریع و در ادامه کندتر می‌شود که می‌تواند برای سال‌های زیادی ادامه یابد. الگوی مشابهی ممکن است بعد از صدمات غیر پیش‌رونده[۱۷۹] مثل هیپوکسی، آنسفالیت و حوادث مغزی عروقی[۱۸۰] دیده شود. با این‌ وجود در این موارد، فرایند بهبودی ممکن است ماه‌ها یا سال‌ها به طول بینجامد.
باید تأکید کرد که اگرچه، برخی از اختلالات به مرور زمان برطرف می‌شوند، بهبودی برای بسیاری از بیماران در حد کمی است. پذیرش و اجرای یک روش جبرانی[۱۸۱]، بهترین فرصت برای کاهش مشکلات روزمره را فراهم می‌کند و زندگی مستقل و کیفیت زندگی را برای بیشتر افراد دچار اختلال حافظه، بهبود می‌بخشد.
مکانیسم‌های بهبودی
چندین نویسنده، مکانیسم‌هایی را که طی آن بهبودی می‌تواند اتفاق افتد را موردتوجه قرار داده‌اند. (آلملی و فینگر، ۱۹۹۲؛ کولب، ۱۹۹۵، ۲۰۰۳؛ رابرتسون[۱۸۲]، ۱۹۹۹). رایج‌ترین مکانیسم‌های مفروض که باعث بهبودی می‌شوند عبارت‌اند از برطرف شدن ادم[۱۸۳] یا تورم مغزی، دایاشیسیز[۱۸۴] (که به‌موجب آن جراحت از طریق شوک به سایر نواحی مغز، آسیب می‌رساند)، انعطاف‌پذیری[۱۸۵] یا تغییرات در ساختار نظام عصبی و نو زایش[۱۸۶] یا رشد مجدد[۱۸۷] بافت عصبی. تغییرات مشاهده شده در چند دقیقه اول (مثلاً بعد از یک ضربه خفیف به سر) احتمالاً رفع آسیب‌های موقت را منعکس می‌کند که علت ساختاری ندارد. تغییرات مشاهده شده در طی چند روز، احتمالاً به خاطر برطرف شدن نابهنجاری‌های ساختاری موقتی مانند ادم یا اختلال عروقی یا کاهش فعالیت متابولیک آنزیم‌ها است. بهبودی بعد از چند ماه یا چند سال، کمتر شناخته شده است. چندین راه ازجمله دایاشیسیز، انعطاف‌پذیری و نو زایش وجود دارد که در آن بهبودی ممکن است کسب گردد.
اصطلاح دایاشیسیز توسط وون موناکو[۱۸۸] در سال ۱۹۱۴ معرفی شد و به معنای تماماً دچار شوک[۱۸۹] می‌باشد. وون موناکو، آن را به‌عنوان تغییرات کارکردی از راه دور، بازگشت تدریجی و همچنین «موج دایاشیسیز[۱۹۰]» به دنبال مسیرهای نوروآناتومی[۱۹۱] توصیف کرده است (فینی و بارون[۱۹۲]،۱۹۸۶). کاربرد جدید اصطلاح دایاشیسیز، به افت متابولیسم سلول‌های عصبی[۱۹۳] و کاهش جریان خون مغزی که به علت بدکاری در یک ناحیه عصبی مجزا، اما ازنظر کارکرد مرتبط، اتفاق می‌افتد، اشاره دارد (برنبرگ، فری، هورتون و کوهل[۱۹۴]، ۱۹۹۲). این نویسندگان بیان می‌کنند که دایاشیسیز در ۵۰% بیماران دچار آسیب نیمکره‌ی اتفاق می‌افتد. به‌طور خلاصه، فرض بر این است که در دایاشیسیز، صدمه به یک منطقه خاص مغز می‌تواند باعث شوک یا اختلال عصبی در منطقه دیگر از مغز شود. دوم شوک عصبی می‌توانند نزدیک یا دور از منطقه آسیب دیده اولیه باشد. استنست[۱۹۵] و همکاران (۲۰۰۷) در مطالعه ۶۷ بیمار دچار سکته مغزی با نشانگان یادزدودگی در اثر اختلال در تالاموس چپ، نشان دادند که دایاشیسیز مغزی متناسب با میزان از دست دادن فیبر در مناطقی از کورتیکوتالامیک[۱۹۶]، ایجاد می‌شود چه این شوک نزدیک منطقه آسیب دیده اولیه یا دور از آن باشند، یک سیر عصبی خاص طی می‌شود. نظریه بازداری[۱۹۷] شبیه و نه دقیقاً عین این روند می‌باشد در بازداری، شوک، بیشتر منتشر می‌شود و بر مغز به‌عنوان یک کل تأثیر می‌گذارد. رابرتسون و مور[۱۹۸] (۱۹۹۹) دایاشیسیز را به‌عنوان «یک تضعیف کننده ارتباطات سیناپسی بین مکان‌های آسیب دیده و آسیب ندیده تفسیر می‌کنند که احتمالاً باعث کاهش سطح فعالیت در مناطق آسیب دیده می‌باشد»(ص ۵۴۷). ازآنجایی‌که سلول‌ها در این دو منطقه دیگر باهم ارتباطی ندارند، ارتباط سیناپسی بین آن‌ها ضعیف می‌شود و این باعث کاهش عملکرد در مناطق آسیب ندیده دور از مناطق آسیب دیده اولیه می‌شود.
برودمن، پیوس، داربی و دونان[۱۹۹] (۲۰۰۷) سه بیمار دچار سکته مغزی که از آسیب نظام بینایی رنج می‌بردند را مورد مطالعه قرار دادند. با بهره گرفتن از تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی[۲۰۰] (FMRI)، آن‌ها نشان دادند که در ابتدا بیماران کاهش فعالیت قابل‌توجهی در مناطق خارج مخطط[۲۰۱] نشان دادند ولی شش ماه بعد فعالیت این مناطق دوباره شروع شد. این محققان بیان می‌کنند که این مطلب نشان دهنده دایاشیسیز مغزی همسو با منطقه آسیب[۲۰۲] درون این مناطق است و ممکن است دایاشیسیز یک نقش ناشناخته در بهبود بینایی بعد از سکته مغزی داشته باشد.
انعطاف‌پذیری به سازمان‌دهی مجدد آناتومیک بر اساس این ایده که مناطق سالم مغز می‌توانند عملکرد مناطق آسیب دیده را به عهده بگیرند، اشاره دارد. فرضیه‌ای که در قرن ۱۹ توسط کازل[۲۰۳] (۱۸۸۸؛ آزمیتیا[۲۰۴]، ۲۰۰۷) مطرح شده بود کنار گذاشته شد و تا همین اواخر این ایده برای تبیین بهبودی در بزرگسالان بی‌اعتبار قلمداد شده است اگرچه نگرش‌های الان در حال تغییر هستند. جانگ، یو و اهن[۲۰۵] (۲۰۰۷) اثرات یک برنامه جامع توان‌بخشی عصبی[۲۰۶] بر روی یک مرد ۲۵ ساله دچار مشکلات قابل‌توجه حرکتی به علت اسکلروزیس[۲۰۷] هیپوکامپ راست، برداشت لوب گیجگاهی و برداشت آمیگدال[۲۰۸] را ارزیابی کردند بیمار ۸ ماه تحت درمان بود. مشکلات حرکتی کانون درمان بودند و از آزمون‌های حرکتی و FMRI برای تعیین میزان بهبودی عملکرد حرکتی و تغییرات انعطاف‌پذیری عصبی[۲۰۹] استفاده شد. آزمون‌های حرکتی نشان داد که این مرد در مهارت‌های گرفتن، چنگ زدن[۲۱۰] و انجام فعالیت‌ها یدی، بهبود یافته است. او این بهبودی را در ۶ ماه پیگیری حفظ کرد. بعلاوه، بررسی fMRI نشان داد که قبل از درمان، عدم تقارن[۲۱۱] فعالیت قشر حسی حرکتی دگرسو با منطقه آسیب دیده[۲۱۲] وجود داشته است که بعد از توان‌بخشی به تقارن بهنجار بازگشت.
این مؤلفان بیان کردند که توان‌بخشی جامع عصبی ممکن است بازگردانی تقارن بهنجار فعالیت مغزی را آسان کند، درنتیجه کارکرد حرکتی افزایش می‌یابد. این مورد، اولین شواهد تصویربرداری عصبی[۲۱۳] درباره یک توان‌بخشی جامع عصبی درازمدت برای تحرک انعطاف‌پذیری عصبی ارائه کرد (ص ۱۱۷). ما نمی‌دانیم که چه اتفاقی برای عملکرد حافظه این بیمار افتاده است.
در یک مقاله تأمل برانگیز رابرتسون و مور (۱۹۹۹) بیان کرده‌اند که سازمان‌دهی مجدد انعطاف‌پذیر[۲۱۴] ممکن است از همان ابتدا به علت جایگزینی‌های سریع در فعالیت‌ها سیناپسی، در عرض چند ثانیه یا چند دقیقه اتفاق بیفتد و سپس تغییرات ساختاری در طول روزها و یا هفته‌ها صورت پذیرد.
این مؤلفان به‌ویژه در اشخاصی که فقط بهبودی بعد از توان‌بخشی را نشان خواهند داد تمرکز کردند. آن‌ها معتقدند که سه دسته بیمار آسیب مغزی وجود دارد: کسانی که بدون کمک بهبود خواهند یافت، کسانی که هیچ تغییر قابل‌توجهی حتی با کمک، نشان نمی‌دهند و کسانی که به‌خوبی از دیگران کمک می‌گیرند. آن‌ها از این موارد به‌عنوان بهبود فوری، بدون بهبود و بهبودی با کمک، یاد می‌کنند. رابرتسون و مور (۱۹۹۹) بیان می‌کنند که افراد گروه بدون بهبود، باید راهبردهای جبرانی را بیاموزند و افراد گروه بهبود خودبه‌خودی، هیچ نیازی به کمک ندارند زیرا آن‌ها به‌هرحال بهتر خواهند شد، بنابراین بیماران دچار آسیب خفیف بهبودی خودبه‌خود را تجربه می‌کنند، کسانی که دچار آسیب متوسط هستند نیاز به کمک دارند و کسانی که دچار آسیب شدید هستند هیچ بهبودی نخواهند داشت. این مطلب فقط تا حدودی درست است، زیرا ممکن است فرد آسیب نسبتاً خفیفی در مکان‌های خاصی از مغز داشته باشد که مشکلات بیشتری در زندگی روزمره نسبت به آسیب‌های شدید در مکان‌های دیگر مغز برای او ایجاد کند. بنابراین فرد دچار آسیب شدید در هیپوکامپ بدون آسیب مغزی دیگر ممکن است زندگی مستقلی داشته باشد (به‌عنوان مثال به مورد جی در فصل چهارم ویلسون، ۱۹۹۹)، درحالی‌که افراد دچار آسیب خفیف لوب پیشانی ممکن است قادر به زندگی مستقل بدون کمک نباشند.
اگرچه نو زایش در سیستم عصبی مرکزی احتمالاً بیشتر در اوایل زندگی اتفاق می‌افتد ولی در بزرگسالان نیز می‌تواند اتفاق بیفتد (اریکسون و همکاران، ۱۹۹۸؛ کولب،۲۰۰۳). این دیدگاه قدیمی که انعطاف‌پذیری مغز در بزرگسالان به‌شدت محدود است، دیگر درست نیست. اریکسون و همکاران (۱۹۹۸) شواهدی در مورد تکوین عصبی در هیپوکامپ پنج فرد بزرگسال که به خاطر سرطان مرده بودند، یافتند.
رابرتسون (۲۰۰۲) بیان می‌کند که بهبودی برای نواقصی که توسط چند مدار فرماندهی می‌شود مثلاً غفلت یک‌طرفه[۲۱۵]، سریع‌تر است و برای نواقصی که توسط مدارهای محدودتری فرماندهی می‌شوند مثلاً نابینایی یک‌سویه[۲۱۶]، آرام‌تر است. زیرا مسیرهای جایگزین کمتری برای بر عهده گرفتن عملکرد مسیرهای آسیب دیده، وجود خواهد داشت. این مطلب می‌تواند توضیح دهد که چرا کارکردهای زبانی نسبت به کارکردهای حافظه، بهبود بهتری در طول زمان نشان می‌دهند. (کولب، ۱۹۹۵).
سن آسیب، تشخیص، تعداد ضربه‌ها وارد شده و وضعیت مغز پیش از بیماری، فقط تعداد کمی از عوامل احتمالی است که بر بهبودی تأثیر می‌گذارند. اغلب تصور می‌شود سن یک عامل مهم می‌باشد شاید کمتر از آنچه دیگران اعتقاد دارند. یک دیدگاه نسبتاً شایع وجود دارد که بهبود آسیب مغزی در افراد جوان‌تر بهتر از افراد پیر است. این به‌عنوان اصل کنارد[۲۱۷] معروف است کنارد (۱۹۴۰) نشان داد که نخستی‌های جوان دچار آسیب کورتکس حرکتی و پیش حرکتی بهتر از بزرگسالان دچار آسیب مشابه، بهبود می‌یابند با این‌ وجود، این اصل همیشه درست نیست که آسیب مغزی که در ابتدای زندگی اتفاق افتاده به بهبودی بهتر، منجر می‌شود. حتی کنارد خودش متوجه این موضوع شده بود. همچنین هب[۲۱۸] (۱۹۷۹) بیان کرد که گاهی آسیب‌های اتفاق افتاده در اوایل زندگی نسبت به آسیب‌های که دیرتر اتفاق می‌افتند نتایج بدتری به دنبال دارند. با در نظر گرفتن شدت، ‌علت و سایر متغیرهای جمعیت شناختی، سن همیشه پیش‌بین کننده خوبی نیست و افراد جوان‌تر که در اوایل زندگی دچار TBI شدید شده‌اند، نسبت به افراد بزرگ‌تر، مشکلات اجتماعی و رفتاری بدتری دارند (تامسن[۲۱۹]، ۱۹۸۴).
کولب (۲۰۰۴) نقطه نظرات جالبی در مورد سن مطرح کرده است وی بیان می‌کند که اگر کورتکس مغز، زمانی که تکوین سلول‌های عصبی هنوز ادامه دارد، آسیب ببیند. یک پیامد بهتر در جوان‌ها در مقایسه با افراد پیرتر انتظار می‌رود ولی اگر آسیب در زمان مهاجرت سلول‌های عصبی اتفاق افتد برعکس این موضوع درست است. او بیان می‌کند که برای انسان‌ها، صدمه در طول مراحل آخر بارداری و نزدیک تولد، منجر به پیامدهای ضعیفی می‌شود زیرا زمان حداکثر مهاجرت سلولی است. صدمات در طول ۱۸ ماه بعدی، منجر به پیامدهای بهتری خواهد شد زیرا این سن زمان حداکثر تولید سیناپس است. کولب همچنین بیان می‌کند که سایر عوامل مؤثر بر آسیب اولیه عبارت‌اند از مکان آسیب و رفتار هدف؛ بنابراین آسیب اولیه به مناطق زبان معمولاً به بهبودی کامل زبان اما به بهای اختلالات اجرایی منتهی می‌شود؛ بنابراین سن تنها یکی از عاملی است که باید به هنگام تلاش برای پیش‌بینی بهبودی در نظر گرفته شوند.
برخی مطالعات نشان داده‌اند که بسیاری از نوزادان نارس به‌احتمال زیاد مشکلات حافظه در دوران کودکی‌شان دارند. ایساکس[۲۲۰] و همکاران (۲۰۰۰) ۱۱ نوجوان را با وزن کم در حین تولد (تولد قبل از ۳۰ هفته از بارداری) مورد بررسی قرار دادند و آن‌ها را با ۸ نوجوان دیگر که پس از دوره کامل بارداری متولد شده بودند، مقایسه کردند. بررسی‌ها شامل ارزیابی‌های عصب روان‌شناختی و روش‌های تصویربرداری مغناطیسی کارکردی بود. همه شرکت‌کنندگان ازنظر نورولوژی بهنجار بودند. گروه نارس نه‌تنها هیپوکامپ کوچک‌تر داشتند (علی‌رغم اندازه سر برابر) بلکه همچنین نمرات ضعیف‌تری در یک آزمون عملکرد حافظه روزمره: نسخه کودک آزمون حافظه رفتاری ریورمید[۲۲۱] (RBMT؛ ویلسون، ایوانی – چالیان و آلدریچ[۲۲۲]، ۱۹۹۱) به دست آوردند. همچنین از والدین این نوجوانان خواسته شد یک پرسشنامه حافظه در مورد مشکلات فرزندشان پر کنند. بازهم مشخص گردید کودکان نارس، مشکلات بیشتری نسبت به افرادی که بعد از دوره کامل بارداری به دنیا آمده بودند، داشتند. این مؤلفان بیان می‌کنند که «حجم کاهش یافته هیپوکامپ و اختلالات در حافظه روزمره پیش از این شناسایی نشده بود اما شیوع آن در یک گروه از کودکان ازنظر نورولوژی بهنجار تکان دهنده است» (ص ۷۱۳). منت و کنستیبل[۲۲۳] (۲۰۰۷) با بهره گرفتن از fMRI تغییرات در شبکه عصبی دخیل در زبان و حافظه کودکان نارس را پیدا کردند.
عامل دیگری که بر نتیجه تأثیر می‌گذارد، علت آسیب یا بیماری تشخیصی است. افرادی که از TBI متوسط یا شدید (رایج‌ترین علت آسیب مغزی در افراد کمتر از ۲۵ سال) رنج می‌برند معمولاً تا حدی و اغلب به‌طور قابل‌توجهی بهبود می‌یابند. همان‌طور که قبلاً نشان داده شد، احتمالاً این بهبودی در هفته‌ها و ماه‌ها اول بعد از آسیب نسبتاً با سرعت و در دوره‌ای که می‌تواند سال‌ها به طول انجامد، کندتر صورت می‌گیرد. یک الگوی رایج وجود دارد؛ اولین مرحله، کما است که در این مرحله، بیمار چشمانش را باز نمی‌کند، از دستورات پیروی نمی‌کند و پاسخ کلامی نمی‌دهد (تیزدل و جنت، ۱۹۷۶) به دنبال این مرحله، یک دوره یادزدودگی پس از ضربه (PTA) اتفاق می‌افتد که بیمار ممکن است گیج و فاقد جهت‌یابی[۲۲۴] باشد و از یادزدودگی پس‌گستر رنج ببرد و به نظر می‌رسد فاقد توانایی برای اندوزش و بازیابی اطلاعات جدید است (شاکتر و کروویتز[۲۲۵]، ۱۹۷۷). مرحله بعد، بروز یادزدودگی پس از ضربه است وقتی‌که بیمار با تعدادی مشکلات حرکتی، شناختی، هیجانی و رفتاری که ممکن است حل شوند یا در طول زمان برطرف شوند، به خانه می‌رود. گوناگونی در این الگوها ممکن است در دیگر بیماری‌های تشخیصی از قبیل آنسفالیت، آسیب مغزی ناشی از هیپوکسی و حوادث مغزی عروقی مشاهده گردد.
میزان بهبود حافظه
به خاطر مکانیسم‌های کلی بهبودی تا اندازه زیادی بهبودی حاصل می‌شود. شکی نیست که در هفته‌های اولیه و ماه‌ها بعد از آسیب مغزی غیر پیش‌رونده بهبود عملکرد حافظه اتفاق می‌افتد. افراد قربانی TBI شدید ممکن است فقدان حافظه قابل‌توجهی در روزهای اولیه داشته باشند اما ممکن است بهبودی کامل یا تقریباً کامل در عملکردهای حافظه در این مدت حاصل نشود الگوی مشابهی در مورد بعضی افراد قربانی آنسفالیت هرپس سیمپلکس، سکته مغزی و آسیب‌های مغزی ناشی از نارسایی اکسیژن صادق است. اگرچه افراد مبتلا به بیماری پیش‌رونده مثل بیماری آلزایمر یا بیماری هانتینگتون خوب نشوند اما بدتر شدن بیماری به میزان متفاوتی اتفاق می‌افتد و این‌گونه افراد نباید از توان‌بخشی حافظه، کنار گذاشته شوند (به‌عنوان مثال کلر، ۲۰۰۸؛ کلر و وودز[۲۲۶]، ۲۰۰۱، ۲۰۰۴). بسیاری از افراد بهبود نخواهند یافت اگرچه آن‌ها ممکن است بعضی علائم بهبودی را در طول زمان نشان دهند. بنابراین هنگامی‌که بستگان فرد آسیب مغزی در مورد میزان بهبودی سؤال می‌کنند و یا می‌پرسند تا چه قدر امید بهبودی است؟ ما چه پاسخی باید بدهیم. اکثر متخصصان احتمالاً تقریباً چنین جوابی می‌دهند «بعضی چیزها احتمالاً بهبود می‌یابد اما ما نمی‌دانیم تا چه اندازه و بیمار ممکن نیست به سطح مشابه قبل از حادثه یا بیماری برگردد». ما تلاش می‌کنیم روی یک خط باریک گام برداریم؛ ما نمی‌خواهیم امید واهی بدهیم اما از طرف دیگر هم نمی‌خواهیم بدبینی بیش‌ازحد ایجاد کنیم و همه امیدها را از بین ببریم.
همان‌طور که قبلاً دیدیم، بهبودی معانی مختلفی برای افراد مختلف دارد؛ بعضی تنها بهبود عملکردهای شناختی را مدنظر دارند، برخی دیگر بر میزان بقا تأکید دارند درحالی‌که افرادی دیگر تنها بهبود بیولوژیک مثلاً ترمیم ساختارهای مغز را در نظر می‌گیرند.
لزاک[۲۲۷] (۱۹۷۹) بهبود قابل‌توجه عملکرد حافظه در طول اولین سال بعد از آسیب مغزی را گزارش کرده است؛ ویکتور، آدامز و کولینز[۲۲۸] (۱۹۸۹) دریافتند که حدود ۷۴ درصد از ۱۰۴ بیماران مبتلا به نشانگان کورساکوف، در طول ۳ سال، درجاتی از بهبودی و ۲۱ درصد میزان قابل‌توجهی بهبودی نشان دادند؛ و ویلسون (۱۹۹۱) دریافت که در ۳۳ درصد از افراد ارجاع داده شده برای توان‌بخشی حافظه، ۵ تا ۱۰ سال زودتر بهبودی، آشکار می‌شود. ویلسون و بدلی (۱۹۹۳) یک مرد دچار اختلال حافظه کوتاه‌مدت را شرح داده‌اند که حتی باوجود اینکه اختلال حافظه حداقل دو سال تثبیت شده بود، بهبودی قابل‌توجهی پیدا کرد. این مرد که یک ریاضی‌دان بود در ابتدا گمان می‌رفت بیماری آلزایمر دارد در محاسبه ذهنی مقیاس وکسلر بزرگسالان نمرات پایینی دریافت کرد. البته نمرات پایین او به علت این واقعیت بود که او تنها می‌توانست دو رقم یا کلمه را یادآوری کند و بنابراین نمی‌توانست به‌قدر کافی روی سؤالات برای محاسبه پاسخ‌ها فکر کند (بدلی و ویلسون، ۱۹۸۸ الف). فراخنای اعداد این بیمار در ابتدا (و به مدت دو سال پیگیری) عدد دو بود چند سال بعد به میزان طبیعی “هفت” بهبود یافت (ویلسون و بدلی، ۱۹۹۳). در مقابل ما میدانیم که خانواده افراد دچار آسیب مغزی، چندین سال بعد از آسیب اولیه، مشکلات حافظه قابل‌توجهی در بیمار گزارش می‌کنند (بروکس[۲۲۹]، ۱۹۸۴؛ بروکس، کمپسی، سایمینگتون، بیتی و مک کینلی[۲۳۰]، ۱۹۸۷؛ اودی[۲۳۱]، ۱۹۸۴؛ استیلول، هاولی و دیویس[۲۳۲]، ۱۹۹۹) و برخی مطالعات انفرادی بیماران هیچ بهبودی در طی چند سال نشان نمی‌دهد. معروف‌ترین بیمار دچار یادزدودگی در جهان، H.M (اسکوویل و میلنر، ۱۹۵۷) از زمان عمل جراحی‌اش در سال ۱۹۵۷ هیچ‌گونه بهبودی نشان نداده است (فرید[۲۳۳] و همکاران، ۱۹۹۸؛ اوگدن[۲۳۴]، ۱۹۹۶). H.M آسیب ناشی از جراحی دوطرفه هیپوکامپ دارد. بیمار دیگر مبتلا به یادزدودگی، به نام C.W (ویلسون، بدلی و کاپور، ۱۹۹۵) که مبتلا به آنسفالیت هرپس سیمپلکس است در طول یک دوره ۱۰ ساله هیچ بهبودی نشان ن داده است و حتی ۲۳ سال بعد از بیماری هنوز این وضعیت وجود داشته است (ویلسون، کوپلمن و کاپور، ۲۰۰۸).
سیم، تریبری – اسپور[۲۳۵] و ویلسون (۲۰۰۸) بهبود عملکرد حافظه بعد از TBI خفیف در ۴۱۹ ورزشکار دبیرستانی (با میانگین سن ۶۹/۱۵ سال) بررسی کردند. به‌طور قابل‌توجهی، این گروه قبل از اینکه فصل ورزش‌ها شروع شود مورد ارزیابی عصب روان‌شناختی قرار گرفته بودند. ۱۴ نفر در طول فصل بازی‌ها دچار ضربه مغزی شده بودند و به همین خاطر مجدداً ۲، ۵، ۶ و ۱۰ روز بعد از ضربه مورد ارزیابی قرار گرفتند. ۱۴ دانش‌آموز بدون آسیب به‌عنوان گروه کنترل با آن‌ها همتا سازی گردید و در پایان سال تحصیلی مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند. اختلال در زمان واکنش، سرعت پردازش و حافظه تأخیری در گروه آسیب دیده مشاهده گردید. در طی شش روز بعد از آسیب، اختلال در زمان واکنش و سرعت پردازش به سطوح اولیه خود بازگشت ولی اختلال حافظه حتی تا ۱۰ روز برطرف نگردید.
سزاکس، کالمن، بارزوس، ساس و جانکا[۲۳۶] (۲۰۰۷) در مورد بهبودی یک زن مبتلا به یادزدودگی شدید که دچار اتساع عروقی به خاطر پارگی شریان قدامی[۲۳۷] با خونریزی شدید شده بود را گزارش کرده‌اند. سیتی اسکن، یک جراحت در هیپوکامپ چپ و فورنیکس نشان داد. بعد از بهبودی نسبی اولیه، او با یادزدودگی پیش‌گستر شدید و فقدان جهت‌یابی ترخیص گردید. سیتی اسکن چند هفته بعد هیدروسفالی را نشان داد که نیاز به شنت بطنی سفاقی[۲۳۸] داشت. بهبودی تدریجی اما پیوسته حافظه همراه با بهبودی کلی بعد از یک سال اتفاق افتاد.
کاپور و گراهام (۲۰۰۲) به بررسی بهبود طولانی‌مدت عملکرد حافظه رویدادی پرداختند و هم مطالعه تک موردی و هم مطالعات گروهی را مدنظر گرفتند. آن‌ها کاهش یادزدودگی پس‌گستر در بیماران دچار آسیب تروماتیک و همچنین در بیماران دچار یادزدودگی گذرا کلی[۲۳۹] را مورد ارزیابی قرار دادند. این بیماری‌ها موقتی هستند، بنابراین ما انتظار داریم بهبود نسبی یا شاید اساسی، بسته به طول PTA صورت پذیرد (ویلسون، ایوانز، امسلی، واتسون و بالنی[۲۴۰]، ۱۹۹۹). درواقع، این مطلب در مطالعات گروهی گزارش شده توسط کاپور و گراهام (۲۰۰۲) مورد تأیید است. با این‌حال آن‌ها به این نتیجه رسیدند که «بهبود عملکرد حافظه، یک نقشه نسبتاً ناشناخته در جغرافیای علوم اعصاب شناختی[۲۴۱] باقی می‌ماند» (ص ۲۴۵)؛ بنابراین، زمانی که از ما در مورد بهبودی سؤال می‌کنند تنها بسیار ابتدایی پاسخ می‌دهیم.
کرتسز و گلد[۲۴۲] (۲۰۰۳) بررسی دیگری در مورد بهبودی ارائه کرده‌اند. اگرچه، این بررسی به‌ خصوص در رابطه با بهبود آفازی[۲۴۳] می‌باشد، نویسندگان به‌طور خلاصه، بهبود حافظه را مطرح کرده‌اند و همچنین بهبود از بیماری‌های دیگر (به‌عنوان مثال، TBI و آنسفالیت) که به‌احتمال زیاد، باعث مشکلات حافظه می‌شوند را منعکس کرده‌اند. همانند کاپور و گراهام (۲۰۰۲)، آن‌ها نیز کاهش یادزدودگی پس‌گستر و بهبود PTA را بررسی کرده‌اند و بیان می‌کنند که پیش‌آگهی اختلالات حافظه بلندمدت، وابسته به طول PTA می‌باشد. آن‌ها مطلب کمی برای گفتن در مورد بهبودی عملکرد حافظه در افراد فاقد PTA اما دچار اختلالات پایدار حافظه دارند. یک گزارش شگفت‌انگیز از بهبود و تنظیم مجدد در طول زمان توسط لوریا[۲۴۴] (۱۹۷۵) در مردی با دنیای چند تکه[۲۴۵]، ارائه شده است. این گزارش در اصل، داستان مردی به نام زاستسکای[۲۴۶] است که با شلیک یک گلوله در سمت چپ منطقه گیجگاهی آهیانه ای مغز، دچار آسیب شده بود؛ او ۲۵ سال برای نوشتن داستان خود، درک جهان خود و یادگیری مجدد برخی از مهارت‌های از دست رفته خود، تلاش کرد. او توضیح می‌دهد که چگونه عملکرد حافظه‌اش تا حدی البته از «پایان خطا[۲۴۷]» بهبود یافته است. او این‌طور بیان می‌کند:
در چند هفته پس از آسیب من نمی‌توانستم نام و نام خانوادگی و یا حتی نام بستگان نزدیکم را به یاد بیاورم. بعدها به‌تدریج توانستم چند چیز، بیشتر در مورد دوران کودکی و سال‌های دبستان خود به یاد بیاورم. خاطرات من از پایان خطا به عقب برگشت؛ یعنی، یادآوری خاطرات دور برای من راحت‌تر از یادآوری خاطرات اخیر بود ساختمان که در آن من به مهدکودک و مدرسه ابتدایی می‌رفتم، بازی‌های که من انجام می‌دادم، چهره بچه‌ها و معلمان که می‌شناختم؛ اما من هر چیزی در مورد گذشته نزدیک را فراموش می‌کردم و یا در یادآوری آن‌ها مشکلات زیادی داشتم. حتی آنچه مربوط به جبهه بود. (در لوریا، ۱۹۷۵، ص ۸۵).
برخی شواهد نشان می‌دهد که زنان بهتر از مردان دچار آسیب مغزی بهبود می‌یابند. از مدت‌ها قبل از سال ۱۹۸۷، پیشنهاد شده است که حیوانات مؤنث ممکن است در برابر اثرات آسیب مغزی در مراحل خاصی از چرخه خود به خاطر استروژن و پروژسترون[۲۴۸] محافظت شوند. (آتلا، ناتینویل و استین[۲۴۹]، ۱۹۸۷). این مطلب توسط روف و هال[۲۵۰] (۲۰۰۰) تأیید شد به دلیل اهمیت بالقوه برای توان‌بخشی، به بازمانده‌های TBI، پروژسترون داده می‌شود، برخی بیان می‌کنند که پروژسترون منجر به نتیجه بهتر می‌شود (رایت[۲۵۱] و همکاران، ۲۰۰۷). به‌علاوه مطالعاتی به بررسی نتیجه طولانی‌مدت برای زنان و مردان پس از TBI پرداخته‌اند. گزارش‌های متناقضی وجود دارد؛ راتکلیف[۲۵۲] و همکاران (۲۰۰۷) بیان می‌کنند که زنان بهتر با بیماری کنار می‌آیند، درحالی‌که دیگران، مانند فاریس و آلوز[۲۵۳] (۲۰۰۰) و پونسفورد[۲۵۴] و همکاران (۲۰۰۸) نشان دادند که نتیجه برای زنان بدتر می‌باشد. در مطالعه آخر، نمره مقیاس کمای گلاسگو، سن و علت آسیب، کنترل‌شده است. این پژوهشگران دریافتند که زنان، نرخ بقای کمتر و نتیجه خوب پایین‌تری در طی ۶ ماه بعد از آسیب داشتند. آن‌ها هیچ مدرکی دال بر اینکه خانم‌ها بهتر عمل می‌کنند نیافتند و برخی شواهدی وجود دارد که آن‌ها بدتر عمل می‌کنند.
در اینجا، بیان مفهوم ذخیره شناختی[۲۵۵]، ضروری است. این مفهوم ریشه در مطالعه ۱۳۷ مورد معاینه پس از مرگ سالمندان (متوسط ​​سن ۸۵٫۵ سال) توسط کاتزمن و همکاران (۱۹۸۸) دارد. ۷۸ درصد دمانس و ۵۵ درصد آلزایمر داشتند. ده نفر از افراد، دارای بهترین عملکرد با علائم آلزایمر، به‌خوبی گروه کنترل فاقد آلزایمر بودند. افراد مبتلا آلزایمر دارای عملکرد بالا، مغزی سنگین‌تر و سلول‌های عصبی بیشتری نسبت به افراد گروه کنترل داشتند. دو تبیین احتمالی وجود دارد: یا آن‌ها آلزایمر اولیه داشته‌اند، اما موفق به رهایی از نابودی بیشتر سلول‌های عصبی شده‌اند و یا آن‌ها با مغز بزرگ‌تر و تعداد بیشتری از سلول‌های عصبی آغاز کرده‌اند و بنابراین ذخیره بیشتری داشتند. این اولین باری بود که این اصطلاح در ادبیات پژوهش در این زمینه استفاده گردید.
بنابراین ذخیره شناختی، اشاره به این واقعیت دارد که افراد دارای تحصیلات و هوش بالاتر ممکن است اختلال کمتری نسبت به افراد با تحصیلات و هوش پایین‌تر نشان دهند (استرن[۲۵۶]، ۲۰۰۷). ریچاردز و دیری[۲۵۷] (۲۰۰۵) پیشنهاد کردند که این اندوخته می‌تواند عوارض نوروپاتولوژی[۲۵۸] تعدیل نماید، به‌طوری‌که هرچقدر ذخیره بیشتر باشد آسیب شدیدتر باید به علت اختلال کارکردی باشد. ویلی، دیری ، اپلتون و استار[۲۵۹] (۲۰۰۴) بیان کردند که این مفهوم می‌تواند تنوع زیاد در افراد دچار آسیب مشابه را توضیح دهد. در مورد افراد مبتلا به آلزایمر، استار و لونیه[۲۶۰] (۲۰۰۸) تعریف عملیاتی ذخیره شناختی را این‌طور بیان می‌کنند «ظرفیت احتمالی مغز بزرگسال بالغ برای تحمل اثرات بیماری یا آسیب بدون بروز علائم بالینی آلزایمر، اما کافی برای ایجاد دمانس بالینی در فرد دارای ذخیره کمتر شناختی»(ص ۲۷). از این مفهوم همچنین می‌توان برای افراد مبتلا به TBI (کسلر، آدامز، بلیزر و بیگلر[۲۶۱]، ۲۰۰۳)، TBI خفیف (داوسون، بتچلر، میرس، چپمن و ماروسزکی، ۲۰۰۷)، صرع لوب تمپورال (هلم استیدتر و کوکلمن[۲۶۲]، ۲۰۰۶) و انفارکت مغزی عروقی[۲۶۳] (الکینز[۲۶۴] و همکاران، ۲۰۰۶) استفاده کرد.
احتمالاً بیشترین شخصی که در مورد ذخیره شناختی مطلب نوشته است، استرن است. او در سال ۲۰۰۶ پیشنهاد کرد که دو مکانیسم واسطه برای ذخیره شناختی وجود دارد: ذخیره عصبی[۲۶۵] و جبران عصبی[۲۶۶]؛ در ذخیره عصبی، شبکه‌های کارآمدتر مغز افراد دارای هوش و تحصیلات بالاتر، کمتر در معرض ابتلا به اختلال هستند. در جبران عصبی، شبکه‌های دیگر ممکن است عملکرد شبکه‌های دچار اختلال را جبران کنند؛ بنابراین افراد باهوش بالا ممکن است تکالیف را به شیوه‌ای کارآمدتر پردازش کنند. درنتیجه، در موارد آلزایمر، در افراد دارای ذخیره شناختی، نقص در انجام تکالیف دیرتر آشکار می‌شود. استرن (۲۰۰۷) همچنین بیان می‌کند که اکثر متخصصان بالینی از این واقعیت آگاه هستند که یک آسیب با شدت مشابه می‌تواند در یک بیمار آسیب عمیق و در فرد دیگر حداقل آسیب را ایجاد کند. این ممکن است تفاوت در بهبود پس از آسیب غیر پیش‌رونده مغز را توضیح دهد. همان‌طور که سایموندز[۲۶۷] (۱۹۳۷، ص ۱۰۹۲) در جمله معروف خود بیان کرده است: «نه تنها نوع ضربه به سر، بلکه نوع سر نیز مهم است. » استرن (۲۰۰۷) استدلال می‌کند که هیچ ارتباط مستقیمی بین میزان آسیب و نشانه‌های بالینی آن آسیب وجود ندارد.
پیش از این دیدیم که در مغز بزرگسالان، نو زایش می‌تواند صورت گیرد. یکی از حیطه‌های پژوهش در تلاش برای افزایش احتمال این اتفاق، کشت سلول‌های بنیادی[۲۶۸] است. سلول‌های بنیادی مغز انسان بزرگسال، تولید مجدد سلول‌ها در هیپوکامپ از طریق جایگزینی سلول‌های عصبی را تقویت می‌کند (کانوور و نوتی[۲۶۹]، ۲۰۰۸). اگرچه اختلاف نظرهای وجود دارد مثلاً در مورد میزان بهبودی، بهبود عملکرد ممکن است از طریق جایگزینی سلول‌های بنیادی صورت گیرد، قطعاً پژوهش در مورد سلول‌های بنیادی یکی از حیطه‌های پژوهش است که می‌تواند بهبودی حافظه را افزایش دهد (زیتلو، لین، دانت و روسر[۲۷۰]، ۲۰۰۸). مطالعات بر روی حیوانات نشان داده‌اند که امکان تولید مجدد سلول‌ها در شکنج دندانه‌دار[۲۷۱] از طریق ارائه تکالیف خاص یادگیری (گریسبچ، هوودا، مولتنی، وو و امز پینیلا[۲۷۲]، ۲۰۰۴) و یا محیط‌های غنی‌شده (داناشکودی و شتی[۲۷۳]، ۲۰۰۸. دوبروسای و دانت[۲۷۴]، ۲۰۰۱) وجود دارد. با توجه به این یافته‌ها، افزایش بهبود طبیعی از طریق محیط‌های غنی‌شده و راهبردهای توان‌بخشی متمرکز، امکان‌پذیر است. به‌علاوه، این برنامه‌ها ممکن است درواقع منجر به نو زایش در مغز انسان شوند.
روش‌های تصویربرداری به ما اجازه می‌دهد ببینیم آیا امکان بهبود خودبه‌خود عملکرد حافظه به‌جای تکیه عمدتاً بر روش‌های جبرانی وجود دارد و یا هرگونه تغییر رفتاری مشاهده شده درنتیجه تغییرات ساختاری مغز می‌باشد (لوین، ۲۰۰۶). گریدی[۲۷۵] و کاپور (۱۹۹۹) بیان می‌کنند که مطالعات تصویربرداری ممکن است به ما امکان ارزیابی تغییرات خاص ایجاد شده در دوران بهبودی را دهند و بنابراین، ما می‌توانیم مشخص کنیم که آیا بهبود در نتیجه (۱) سازمان‌دهی مجدد در چارچوب موجود، (۲) به‌کارگیری مناطق جدید در شبکه و یا (۳) انعطاف‌پذیری در مناطق اطراف منطقه آسیب دیده، صورت گرفته است. چند مطالعه از فن تصویربرداری برای مطالعه بهبودی از آسیب مغزی استفاده کرده‌اند. یکی از اولین مقالات در این زمینه، تغییرات در جریان خون موضعی مغز[۲۷۶] (rCBF) پس از توان‌بخشی شناختی برای افراد مبتلا به آنسفالوپاتی سمی[۲۷۷] را گزارش کرده است (لیندگرن، استبرگ، اربیک و روزن[۲۷۸]، ۱۹۹۷). در مطالعه‌ای دیگر در همان سال، از توموگرافی نشر پوزیترون برای شناسایی ارتباطات عصبی روش‌های تحریک اجرا شده در توان‌بخشی افراد مبتلا به دیسفازی[۲۷۹]، استفاده شده است (کارلومنگو[۲۸۰] و همکاران، ۱۹۹۷). لاتش، جوب، سیچرا، لین و بلند[۲۸۱] (۱۹۹۷) و لاتش، پاول[۲۸۲]، جوب، لین و کوینتانا[۲۸۳] (۱۹۹۹) از توموگرافی رایانه‌ای با گسیل فوتون منفرد به‌منظور بررسی rCBF در دوران بهبودی از آسیب مغزی استفاده کردند. این پژوهشگران نشان دادند که تغییرات خاص در rCBF به نظر می‌رسد هم با محل آسیب و هم با راهبردهای مورد استفاده در توان‌بخشی شناختی ارتباط دارد. در مطالعه لاتش و همکاران (۱۹۹۷) تداوم بهبود در سه بیمار با ارزیابی rCBF، توانایی‌های کارکردی و مهارت‌های شناختی تا ۴۵ ماه پس از آسیب ثبت گردیده است. مطالعه دیگر توسط لاتش، تالبورن، کریسکای، شوبت و سوئینی[۲۸۴] (۲۰۰۴) نشان داد که بهبودی به دنبال توان‌بخشی شناختی را می‌توان با FMRI شناسایی کرد. در سال ۱۹۹۸، پیزامیگلیو[۲۸۵] و همکاران، از تصویربرداری کارکردی برای بررسی اثرات توان‌بخشی بر غفلت یک‌طرفه استفاده کردند. پس از بهبودی در گروه آزمایش، فعال‌ترین مناطق مغز، تقریباً مشابه مناطقی از مغز بود که گروه کنترل، در تکالیف مشابه بکار گرفته بودند. به نظر می‌رسد این یافته‌ها از این دیدگاه حمایت می‌کند که برخی از روش‌های توان‌بخشی، شبکه آسیب دیده را ترمیم می‌کند و صرفاً از طریق جبران و یا تغییر رفتار کار نمی‌کنند. باکستر، اسپنسر و کریگان[۲۸۶] (۲۰۰۷) یک بیمار مبتلا به آنسفالیت لیمبیک غیر پارانئوپلاستیک توصیف می‌کنند که دچار یادزدودگی پیش‌گستر شدید با بهبودی بعدی بود. آن‌ها برای نشان دادن افزایش فعالیت هیپوکامپ قبل و بعد از بهبودی، از fMRI استفاده کردند. آیا این افزایش فعالیت پس از توان‌بخشی حافظه اتفاق می‌افتد؟ ما هنوز پاسخ این سؤال را نمی‌دانیم، اما علاقه رو به رشد در تعیین این مطلب وجود دارد که (۱) آیا تلاش برای بازگرداندن عملکرد حافظه و تلاش برای کمک به افراد برای جبران باعث تغییرات ساختاری در مغز می‌شود و (۲) آیا هرگونه تغییر مشاهده شده بسته به روش‌های مختلف مورد استفاده متفاوت می‌باشد. درواقع، البته، این دو رویکرد هیچ کدام منحصر به فرد نیستند و ترکیبی از این دو ممکن است در عمل مفید باشد.
توان‌بخشی حافظه
توان‌بخشی، فرآیندی است که به کمک آن افرادی که به علت صدمه یا بیماری ناتوان شده‌اند با کارکنان حرفه‌ای، خویشاوندان و اعضای جامعه بزرگ‌تر برای رسیدن به بهزیستی جسمانی، روانی، اجتماعی و حرفه‌ای بهینه خود، کار می‌کنند (مک للان[۲۸۷]، ۱۹۹۱). از آنجا که توان‌بخشی حافظه مدنظر ماست، توان‌بخشی ممکن است شامل موارد زیر باشد (۱) تلاش برای بازگرداندن عملکرد از دست رفته، (۲) اصلاح یا سازمان‌دهی محیط و در نتیجه اجتناب از نیاز به حافظه، (۳) کمک به افراد برای یادگیری مؤثرتر و یا (۴) آموزش به بیماران برای جبران مشکلات خود.
مطالعات کمی در رابطه با آموزش دانش معنایی از دست رفته به افرادی که نظام حافظه معنایی آن‌ها آسیب دیده، صورت گرفته است. در میان آن‌ها گراهام، پترسون، پرات[۲۸۸] و هودجز (۲۰۰۱) احتمالاً بیشتر روی حافظه معنایی کار کرده‌اند. آن‌ها بیان می‌کنند که انزوای اجتماعی شدید معمولاً در دمانس معنایی دیده می‌شود یا مشکلات لغت یابی که همراه آسیب نظام معنایی مرکزی است. در یک مطالعه آن‌ها نشان دادند که مرور ذهنی مکرر اسامی، مفاهیم جفت شده با تصاویر آن‌ها یا اشیا واقعی، باعث بهبودی بارز در توانایی فردی به نام DM، برای بازیابی کلمه‌ها در آزمون تولید کلمه گردید. اگرچه بهبود قابل‌توجه نشان داده شده توسط DM نشان می‌دهد که تمرین با محرک‌های تصویری و کلامی می‌تواند یک راهبرد توان‌بخشی مفید برای مشکلات واژه‌یابی در دمانس معنایی باشد، این آزمایش همچنین نشان داد که مواجهه مداوم با آیتم‌ها به‌منظور جلوگیری از کاهش مشاهده شده در عملکرد روزانه DM به‌محض توقف تمرینات، لازم است.
اسنودن و نیری (۲۰۰۲) نیز یادگیری مجدد نام اشیا را در دو بیمار مبتلا به آنومی شدید مرتبط با دمانس معنایی بررسی کردند. آن‌ها دریافتند که یادگیری مجدد برخی اصطلاحات از یاد رفته در دمانس معنایی امکان‌پذیر است. به‌هرحال در هر دو مطالعه، یادگیری بیماران با بدتر شدن بیماری، مختل می‌شد… با توجه به‌دشواری اندازه‌گیری یادگیری جدید در افرادی که وضعیتشان رو به وخامت است، دوار، پترسون، ویلسون و گراهام (زیر چاپ) به ارزیابی یادگیری و تعمیم اطلاعات معنایی جدید در افراد مبتلا به مشکلات حافظه معنایی پس از آسیب غیر پیش‌رونده مغز پرداختند. آن‌ها نام ۱۰ فرد معروف را به دو نفر که از آنسفالیت هرپس سیمپلکس جان سالم به در برده بودند، آموزش دادند. محرک‌ها شامل ۱۰ عکس و ۱۰ واقعیت معنایی بود. متعاقب یک روش یادگیری بدون خطا همراه با روش محو سرنخ‌ها و تمرین گسترده، از یادیارها، به همان شیوه مورد استفاده توسط کلر، ویلسون، برین[۲۸۹] و هودجز (۱۹۹۹) در کار با یک مرد دچار آلزایمر، استفاده شد. بیماران هر روز در خانه تمرین می‌کردند. یادآوری همه موارد در آغاز هر جلسه مورد بررسی قرار می‌گرفت. در پایان آموزش، نگهداری و تعمیم، مورد بررسی قرار گرفت. هر دو بیمار نسبت به شروع مطالعه در نام‌گذاری عکس‌ها، بهبود نشان دادند، اما یادآوری واقعیت معنایی، کمتر بهبود یافته بود. شواهدی دال بر نگهداشت بعدی آموزش، پس از توقف تمرینات وجود دارد و یک بیمار، تعمیم به عکس‌های جدید از افراد مشهور مورد استفاده در آموزش، نشان داده است. به بیمار دیگر مبتلا به پروسوپاگنوزیا (ناتوانی در تشخیص چهره‌های آشنا) نیز، برای بازشناسی چهره خانواده و دوستان با بهره گرفتن از یک روش مشابه آموزش داده شده است (دوار[۲۹۰] و ویلسون، ۲۰۰۶). بعد از انجام چند آزمون پایه برای اطمینان از اینکه تمرین به‌تنهایی علت بهبودی است، هشت چهره برای آموزش انتخاب گردید. علاوه بر تمرین در خانه دو چهره در هر جلسه در هفته، آموزش داده شد. یادآوری همه چهره‌ها در آغاز هر جلسه مورد ارزیابی قرار گرفت. نگهداری و تعمیم یادگیری نیز مورد بررسی قرار گرفت. پس از آموزش بیمار قادر بود نام چهره را به‌درستی بگوید. شواهدی از تعمیم یادگیری به تصاویر با نیمرخ متفاوت وجود داشت و یادگیری در غیاب تمرین، حفظ شد. هرچند پرسش‌های بسیاری در این زمینه، بدون پاسخ باقی می‌ماند، شواهدی وجود دارد که افراد مبتلا به اختلال حافظه معنایی می‌توانند اطلاعات جدید را دوباره یاد بگیرند.
شواهدی وجود دارد که در موش‌ها، بهبود می‌تواند بعد از به‌کارگیری روش‌های درمانی خاص صورت گیرد. به‌عنوان مثال، لوکاونکو، اوتلی، مورن، وولف و دالرایپل- آلفرد[۲۹۱] (۲۰۰۷)، محیطی غنی برای موش‌های که دچار آسیب به هسته تالاموس قدامی شده بودند، فراهم کردند. موش‌های صحرایی که در محیط غنی قرار گرفته بودند، بهبود قابل‌توجهی در اختلالات شدید و پایدار حافظه کاری و فضایی، نشان دادند. داناشکودی و شتی (۲۰۰۸) نیز در موش‌های صحرایی که در محیط غنی قرار گرفته بودند بهبود حافظه را مشاهده کردند.
جبران صدمات حافظه­ با وسایل کمک حافظه[۲۹۲]­
هدف نهایی توان‌بخشی، توانمند نمودن افراد برای مستقل بودن در محیطی که بیشترین سازگاری را با آن دارند، است (مک للان، ۱۹۹۱). در روزها یا هفته­های اول بعد از آسیب مغزی، بیشتر افراد ازجمله درمانگران و روانشناسان، منتظر بهبودی و بازگشت برخی از کارکردهای از دست رفته هستند. وقتی فرایند بهبودی متوقف می‌شود یا از سرعتش کاسته می‌شود، ما کم‌کم، انتظارات خود را تعدیل می‌کنیم و به این افراد در جهت جبران مشکلاتشان کمک می‌کنیم. اندرسون (۱۹۹۶) بیان می‌کند که تلاش­ها برای بازیابی کارکردهای از دست رفته مغز، از باور به درجه­ای از انعطاف‌پذیری طبیعی ریشه می‌گیرد، در صورتی که راهبردهای جبران بر مبنای این فرض استوار هستند که ما نمی­توانیم کارکردهای از دست رفته را بازیابی کنیم و بنابراین نیاز داریم به افراد آموزش بدهیم که چگونه با مشکلاتشان کنار بیایند. رابرتسون و ماورر[۲۹۳] (۱۹۹۹) نظر نسبتاً مشابهی را در این مورد ارائه داده­اند. از نظر آن‌ها راهبردهای جبران باید درمان انتخابی برای افرادی که امیدی به بهبودی آن‌ها نیست، باشد. در صورتی که برای آن‌هایی که انتظار بهبودی وجود دارد (برای مثال آن‌هایی که صدمات ملایم­تری دیده­اند) تلاش برای افزایش میزان بهبودی ممکن است اثرگذارتر باشد. این مطلب ممکن است برای بعضی کارکردهای شناختی مثل زبان و توجه، درست باشد، اما معلوم نیست آیا برای حافظه هم مناسب است، شواهد کمی از بهبود قابل‌توجه در عملکرد در دوره بهبود خودبه‌خود اولیه، وجود دارد (کاپور و گراهام، ۲۰۰۲؛ ویلسون، ۲۰۰۴). درواقع، خود رابرتسون (۲۰۰۲) نوشته که «در مورد توان‌بخشی حافظه­ای، هنوز هیچ‌گونه شواهدی در مورد بهبود مستقیم و پایدار حافظه از طریق درمان‌های جبران-محور[۲۹۴] وجود ندارد؛ بنابراین، روش‌های جبرانی برای مشکلات حافظه­، حداقل در حال حاضر، درمان انتخابی هستند» (ص ۷۰۴).
زانگویل (۱۹۷۴) جبران را به‌عنوان «سازمان‌دهی دوباره عملکرد روان‌شناختی به‌منظور کاهش یا دور زدن یک ناتوانی خاص» تعریف کرده است (ص ۶۳). او بیان می‌کند که بیشتر وقت‌ها جبران خودبه‌خود، بدون هیچ‌گونه قصد آشکاری از سوی بیمار، روی می‌دهد. اگرچه در برخی موارد می ­تواند با تلاش­ های شخصی خود بیمار یا به‌عنوان نتیجه­ای توصیه و راهنمایی روانشناس یا درمانگر اتفاق بیفتد. مثال‌های از جبران توسط زانگویل مطرح شده است ازجمله، دادن یک تابلو کوچک برای نوشتن به شخصی که اختلال بیان دارد، یا آموزش به فرد مبتلا به نیم فلج راست[۲۹۵] برای نوشتن با دست چپ.
اگرچه روش‌های کمکی بیرونی حافظه­، اثرگذارترین راهبردها برای افراد دچار اختلال حافظه­ به شمار می‌روند، اما استفاده از این روش‌های کمکی برای آنان همواره آسان نیست. استفاده مؤثر از بسیاری از روش‌های کمکی بیرونی حافظه­، مستلزم درجه­ای از انگیزه، شکیبایی، برنامه‌ریزی، حل­ مسئله، تمرکز، یادگیری است و در حقیقت حافظه است، پس افرادی که اغلب مشکلات زیادی در یادگیری دارند، چگونه از آن‌ها استفاده کنند. لازم است ارائه روش‌های کمک حافظه­ در چارچوب تلاش­ های دیگر برای بهبود کارکرد حافظه در بیماران مبتلا به اختلال کارکرد مغز، دیده شوند. روش‌های کمکی بیرونی حافظه، شکل متمایزی از مداخله است که در آن، تکیه بیشتر بر یک شیء بیرونی یا قسمتی از محیط، بجای راهبردهای صرفاً شناختی یا رفتاری ابتکاری توسط افراد دچار اختلال حافظه می‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 10:17:00 ق.ظ ]




در بانک‌ها درآمدهایی هستند که در گروه‌های ذکر شده در بالا قرار نمی‌گیرند که اینگونه اقلام در حساب “سایر درآمدها” ارائه می‌گردد.
هزینه‌ها در صورت سود و زیان به موارد ذیل تقسیم‌بندی می‌گردند:
۱) هزینه‌های اداری و پرسنلی: این هزینه‌ها شامل هزینه‌های حقوق و دستمزد پرسنل، کارانه‌ها، هزینه‌های اجاره، هزینه آبونمان و … می‌باشد.
۲) هزینه مشکوک الوصول: هزینه‌های مطالبات مشکوک الوصول در این حساب ثبت و منظور می‌شود.
۳) هزینه‌های مالی: به هزینه‌هایی همچون هزینه‌ی بانکی، حسابرسی و … در این حساب منظور می‌گردد.
۴) هزینه کارمزد: این هزینه شامل خدماتی می‌باشد که به آنها هزینه انجام عملیاتی از طرف بانک‌ها و سازمان‌های دیگر که به بانک ارائه داده شده است
۵) سایر هزینه‌ها: هزینه‌هایی که در موارد بالا قابل شناسایی نمی‌باشند در این حساب منظور می‌شوند.
پس از کسر هزینه‌ها از خالص درآمدها (سهم بانک از درآمدهای مشاع + درآمدهای غیرمشاع) سود قبل از مالیات بدست می‌آید؛ این حساب از مالیات کسر می‌شود که حاصل آن “سود خالص” می‌شود.
۲-۷ تجزیه و تحلیل صورت سود و زیان بانک‌ها
حسابداران با بهره گرفتن از روابط، نسبت‌ها، درصدها، مقایسه‌ها و تغییرات و گرایش ارقام ادوار مختلف مالی، مقایسه نسبت‌های بدست آمده یک فعالیت با استانداردهای صنعت (معدل فعالیت‌‎های مشابه)، نظر خود را نسبت به وضعیت، موفقیت و یا عدم موفقیت فعالیت مورد بحث به صورت گزارشی ارائه می‌دهند(رستمی، ۱۳۹۰، ص۴۳).
تجزیه و تحلیل مالی فرآیندی است که طی آن مشخصات و وسژگیهای بازار مالی و عملیاتی واحد اقتصادی با بهره گرفتن از صورتهای مالی و سایر اطلاعات مالی مشخص می شود و در امر تصمیم‌گیری، استفاده کنندگان از صورتهای مالی را یاری می‌کند(رستمی، ۱۳۹۰، ص۴۴).
۲-۷-۱ انواع تجزیه و تحلیل صورت های مالی
تجزیه و تحلیل صورت های مالی به دو گروه تجزیه و تحلیل افقی و تجزیه و تحلیل عمودی تقسیم می‌شود.
الف) تجزیه و تحلیل افقی
این نوع تجزیه و تحلیل، اطلاعات صورت های مالی را برای چند دوره مالی بر مبنای اطلاعات سال پایه بیان می کند و موفقیت در هر دوره مالی با مقایسه اطلاعات سنوات قبل بررسی می شود و خود به دو دسته صورت های مالی مقایسه ای و بررسی روند تقسیم می شود .
پایان نامه - مقاله - پروژه
صورتهای مالی مقایسه ای: به تجزیه و تحلیل صورت های مالی در دو دوره متوالی اطلاق می شود، تحلی لکنندگان مالی تغییر مطلق ارقام صورت های مالی و همچنین درصد تغییر از یک سال به سال دیگر را محاسبه می کنند، بدین ترتیب اطلاعات جامع تری از صورت های مالی استخراج می شود.
بررسی روند: در این بررسی روند اقلام مهم مندرج در صورت های مالی با مبنای قراردادن سال پایه بررسی می‌شود به همین دلیل واحدهای تجاری در اغلب موارد ارقام مقایسه ای برای دوره‌های متوالی ۵ تا ۱۰ ساله را ارائه می کنند تا مقایسه های بیشتری انجام پذیرد. این تجزیه و تحلیل اهمیت بیشتری از تحلیل صورت های مالی مقایسه ای در دو دوره متوالی دارد، زیرا دوره ها بیشتر روند ارقام را بهتر منعکس می کند، تغییر از یک دوره مالی به دوره مالی بعد ممکن است الزاماً بخشی از یک روند کلی محسوب نشود زیرا ممکن است این تغییر در شرایط غیر عادی اقتصادی با وقوع چند رویداد غیر مکرر ایجاد شده باشد، مثلاً افزایش قابل ملاحظه در سود هر سهم سال جاری ممکن است ناشی از فروش اوراق بهاداری باشد که چند سال قبل خریداری شده است، که در سال های آتی تکرار نگردد لذا مقایسه سود خالص در یک دوره ۵ ساله ممکن است این حقیقت را که افزایش سود در سال جاری در روال عادی عملیات نبوده است آشکار نماید .
ب) تجزیه و تحلیل عمودی:
در تجزیه و تحلیل عمودی تمام اطلاعات مندرج در یک صورت مالی نسبت به ارقام همان صورت مالی بررسی می‌شود و به دو گروه صورت های مالی استاندارد و تجزیه و تحلیل نسب تهای مالی تقسیم می شود. امروزه تاکید بسیاری بر صورتحساب‏ سود و زیان بانک‌ها وجود دارد، زیرا بانکداران و مقامات قانونی به عنوان اولین‏ محک برای ارزیابی سرمایه مورد نیاز بانک‌ها، بر سودآوری آن توجه می‏کنند(مدیریت توسعه فرهنگ سرمایه گذاری بورس اوراق بهادار تهران، ص ۱ و ۳) .
صورت های مالی استاندارد: در این نوع تجزیه و تحلیل تمام اطلاعات مندرج در یک صورت مالی خاص بعنوان درصدی از یک رقم شاخص از همان صورت مالی بیان می شود برای مثال در صورت سود و زیان تمام اقلام بر حسب درصدی از فروش بیان می شوند یا در ترازنامه بعنوان درصدی از جمع دارائیها بیان می شوند.
تجزیه و تحلیل نسبت های مالی: روابط دو یا چند رقم از یک صورت مالی را تجزیه و تحلیل نسبت های مالی گویند که امروزه بطور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد. معمولاً نسبت های مالی برای ارزیابی چهار جنبه از عملیات محاسبه می شوند . این چهار جنبه عبارتند از(مدیریت توسعه فرهنگ سرمایه گذاری بورس اوراق بهادار تهران، ص ۴) :
نقدینگی
فعالیت
اهرم مالی
سود آوری
۲-۷-۲ تجزیه و تحلیل ترازنامه
ترازنامه بانک‌ها بیانگر تغییرات مستمر در ترکیب داراییها و بدهیهاست. ترازنامه مانند تصویری است که در یک‏ لحظه از زمان وضعیت مالی بانک را نشان‏ می‏دهد.
سوابق استفاده از تحلیل‌های مالی، بیانگر کاربردهای مختلف نسبتهای مالی در انواع تصمیم گیری‌ها بوده، ولی از نظر تئوری مبانی آنها مورد بررسی قرار نگرفته است(رضانژاد،۱۳۸۹، ص۳). در ادامه به برخی از نسبت‌های مالی ترازنامه بانک‌ها اشاره خواهد شد.
الف) نسبت اعتبارات اعطایی به سپرده‏های‏ دریافتیاین نسبت یکی از نسبتهای کلیدی است‏ که بسیاری از تحلیلگران صورتهای مالی‏ بانک‌ها برای بررسی ساختار مالی بانک از آن‏ استفاده می‏کنند.این نسبت درصدی از سپرده‏ها را که به منظور اعطای وام،اعتبار، تسهیلات عقود اسلامی و مشارکتها مصرف‏ شده است،نشان می‏دهد.

 

کل تسهیلات اعطایی
کل سپرده‌های دریافتی

تحلیلگران مالی باید این نسبت را با سایر بانک‌های مشابه مقایسه نمایند. اگر این‏ نسبت بالاتر از میانگین صنعت باشد،بیانگر این است که بانک در اعطای اعتبارات در قالب وام،عقود اسلامی و مشارکت‏ زیاده‏روی کرده است.در این حالت در صورتی که پایه حد اقل سپرده‏ها کاهش یابد،ممکن است‏ بانک با مشکلات‏ کمبود نقدینگی‏ مواجه شود.از طرف‏ دیگر پایین بودن این‏ نسبت در مقایسه با میانگین صنعت نیز بیانگر این است که‏ بانک در اعطای‏ اعتبارات فعالی نبوده‏ و در نتیجه مدیریت‏ بانک تلاش لازم را به‏ منظور افزایش بازده‏ سهامداران به عمل‏ نیاورده است.این‏ حالت همچنین‏ ممکن است بیانگر این باشد که به علت‏ شرایط خاص‏ اقتصادی و یا بالا بودن نرخ سود،تقاضا برای گرفتن وام و تسهیلات از بانک کاهش‏ یافته است که می‏توان با کاهش نرخ سود، تقاضا برای اعطای اعتبار را افزایش داد(وفادار، ۱۳۷۷، ص۴).
ب) نسبت سرمایه به دارایی: این نسبت را می‏توان از طریق تقسیم کردن جمع حقوق‏ صاحبان سهام به مجموع داراییها محاسبه نمود.

 

جمع حقوق صاحبان سهام
مجموع داراییها

سرمایه یک بانک شبکه امنیتی یا حفاظتی را تشکیل می‏دهد که به بانک امکان می‏دهد به رغم وجود مشکلات یا معضلات اقتصادی،توان بازپرداخت‏ بدهیها را داشته باشد و به عملیات خود نیز ادامه دهد.اگر درصد سرمایه به مجموع‏ داراییها بیش از حد پایین باشد، چنانچه‏ روند نامطلوبی در اوضاع اقتصادی پیش‏ آید، بانک را با خطرهای بسیاری مواجه‏ خواهد ساخت. از طرف دیگر در صورتی که‏ درصد سرمایه به مجموع داراییها نیز بیش از حد بالا باشد،عملا منابع مالی صاحبان‏ سهام در بانک بلوکه شده و بانک به منظور کسب سود و بازده مناسب برای سهامداران‏ ناچار به افزایش نرخ اعطای تسهیلات‏ خواهد شد(وفادار، ۱۳۷۷، ص۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

 [ 10:17:00 ق.ظ ]