- توجه و تأکید بر نقش مردم و ملت ها در عرصه روابط بین الملل
-
- تلاش برای بازتعریف نقش سازمان های بین المللی در تأمین منافع ملت ها و کشورهای مستقل
- ایجاد جبهه ضد امپریالیستی
- تأکید بر احیا نقش عدالت و معنویت در تحولات جهان
- مقاومت در زمینه هسته ای و تأکید بر دستیابی بر چرخه سوخت هسته ای
در ادامه در مورد برخی از اصول مهم این مؤلفه ها به تفضیل سخن خواهیم گفت.
۲- اولویت یافتن اسراییل در سیاست خارجی (تشکیک در موضوع هولوکاست):
همانطور که قبلاً ذکر شد دولت نهم در شرایط حساس منطقه ای و بین المللی روی کار آمد و با توجه فشارهای بین المللی در زمینه هسته ای و همچنین اشغال همسایگان شرقی و غربی ایران توسط نیروهای آمریکا و متحدانش و خطر حمله نظامی علیه ایران، انتظار می رفت دولت جدید در ایران، تحت تأثیر این شرایط از موضع انفعال برخورد کند اما نه تنها چنین نشد بلکه این دولت موضعی تهاجمی گرفت.
نوک پیکان سیاست خارجی تهاجمی دولت احمدی نژاد متوجه اسراییل بود، همانطور که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز چنین سیاستی از سوی امام خمینی در پیش گرفته شده بود.
چرا که اصولا امام خمینی سالها قبل از انقلاب اسلامی براساس نظری فقهی هرگونه رابطه ومبادله با رژیم صهیونیستی حرام دانسته بود ، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این امر با جدیت کامل پیگیری شد و جمهوری اسلامی ایران ضمن اعلام عدم به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی ، سفارت اسراییل رادر تهران تحویل مبارزان فلسطینی داد وفصلی نو را سیاست خارجی خود گشود و خواهان اتحاد جهان اسلام برای تضعیف و حتی محو اسرائیل از صفحه روزگار شد. این سیاست سالهای اولیه انقلاب دوباره در دولت نهم پیگیری شد واسراییل در اولویت سیاست خارجی این دولت قرار گرفت. محمود احمدی نژاد رئیس دولت نهم در طی یک سخنرانی در ابتدای روی کارآمدن در «نشست جهان بدون صهیونیسم» دوباره همان حرف های امام خمینی را در مورد محو اسراییل تکرار کرد که این سخنان وی باعث واکنش شدید رژیم صهیونیستی و حامیان غربی او شد. در ابتدا تصور می شد احمدی نژاد این سخنان را حساب نشده و اتفاقی بیان کرده است و ناشی از عدم تجربه وی می باشد اما ادامه این سخنان توسط احمدی نژاد در مناسبات و دیدارهای مختلف این فرضیه را باطل کرد و مشخص شد این سخنان از سوی احمدی نژاد هدف مند می باشد و وی با پیش کشیدن موضوع هولوکاست در پی هدف خاصی می باشد.
اصولاً دولت نهم با مبنا قرار قطعنامه تاریخی مجمع عمومی سازمان ملل متحد که تحت عنوان قطعنامه ۳۳۷۹ مشهور است، صهیونیسم را جریانی نژاد پرست توصیف نموده و این قطعنامه که در دهم نوامبر ۱۹۷۵ صادر گردید، صهیونیسم را شکلی از اشکال نژادپرستی و تبعیض نژادی دانسته و این قطعنامه از سوی مجمع عمومی با اکثریت ۷۳ رأی موافق در مقابل ۳۵ رأی مخالف و ۳۲ رأی ممتنع به تصویب رسیده بود،دولت نهم سعی داشت به هر ترتیب شده موضوع رژیم صهیونیستی را در کانون توجهات بیاورد. به همین دلیل با مطرح شدن موضوع هولوکاست توسط احمدی نژاد و احیای گفتمان انقلابی در دولت نهم شاهدیم که گروه های مقاومت در لبنان و فلسطین روحیه ای تازه پیدا کرده و بر مقاومت خود استوارتر می گردند.
پیش از آنکه به بررسی سیاست دولت نهم در مورد موضوع هولوکاست و رژیم صهیونیستی بپردازیم ابتدا برای تبیین بهتر موضوع به طور مختصر به بررسی موضوع هولوکاست می پردازیم.
هولوکاست در لغت به معنای سوزاندن با آتش است که به طور کامل از بین برود. واژه هولوکاست در اصل یونانی می باشد و ترکیب شده از (Holos) به معنای تمام و (Kalein) به معنای سوزاندن می باشد. این واژه برای اولین بار توسط فردی به نام «الی وایزل» به کار گرفته شد. معادل واژه هولوکاست در عبری کلاسیک «اولم کایل» و در عبری مدرن «شوآه» است.
و در اصطلاح هولوکاست به ماجرای کشتار یهودیان در جنگ دوم جهانی اطلاق می شود بدین ترتیب که صهیونیست ها مدعی هستند که در طول جنگ دوم جهانی هیتلر نزدیک به ۶ میلیون نفر از یهودیان را در کوره هایآدم سوزی، سوزانده است.
افرادی که طرفدار نظریه کشتار یهودیان می باشند به دو موضوع مهم در این امر تأکید می کنند:
- کشتار یهودیان حادثه ای است که در تاریخ بی نظیر است؛
- این کشتار نقطه اوج تنفر ابدی و نامعقولانه ای است که غیر یهودیان از یهودیان در دل داشته اند.
بنابراین با توجه به این نوع تفکر، ظلم بی سابقه ای در حق یهودیان رواگشته است و بدین ترتیب باید از یهودیان دلجویی شود و در همین راستا دولت آلمان که مغلوب جنگ دوم جهانی نیز بود در طی توافقنامه ای مجبور به پرداخت میلیاردها دلار خسارت به یهودیان شده است. در اینجا این موضوع مطرح می شود که این خسارت ها به چه کسانی می شود و اینجاست که مبحث «بازماندگان» مطرح می شود.
واژه بازماندگان به آن دسته از مردم یهودی گفته می شد که به اردوگاههای نازی ها منتقل شدند و ناچار بودند در این اردوگاههای کار اجباری انجام دهند و گفته می شود که تعداد این بازماندگان حدود یک صدهزار نفر بوده است و مسلماً بعد از گذشت سال ها از این موضوع بیش از یک چهارم این افراد نباید زنده باشند، ولی به دلیل اینکه آنان در اردوگاهها به گفته یهودیان سختی های فراوانی متحمل شده اند، پس افرادی که از این اردوگاهها برمی گشتند در بین یهودیان از اعتبار خاصی برخوردار بودند، به همین دلیل بسیاری از افراد یهودی که در اردوگاههای کار اجباری نازی ها حضور نداشتند، خود را «بازمانده» معرفی می کردند. البته این اقدام افراد یک دلیل مهم دیگر نیز داشت و آن سود مادی این امر برای آنها بود، چرا که دولت آلمان به یهودیانی که در این اردوگاهها بودند خسارت پرداخت می کرد. اما آنچه در مورد هولوکاست بسیار قابل توجه است دو موضوع باشد:
اول: بزرگ نمایی این کشتار آن هم با چندین سال تأخیر و سپری شدن زمان از موقع وقوع آن.
در همین راستا نورمن جی. فینکل شتاین چنین می گوید: «نخستین خاطره ای که خود من از فاجعه یهود کشی دارم به زمانی مربوط می شود که از مدرسه به خانه برگشتم و دیدم مادرم به صفحه تلویزیون چشم دوخته است و محاکمه «آدولف آیشمن (۱۹۶۱) را تماشا می کند. در آن هنگام فقط شانزده سال از پایان جنگ می گذشت اما به نظر من چنان میآمد که دره ای عبور ناپذیر اردوگاهها مرگ را از پدر و مادر من جدا می کند. در اتاق نشیمن ما عکس هایی از خانواده مادرم آویزان بود ولی من هیچ پیوندی میان خودم و آن عکس ها احساس نمی کردم …
اما نکته بسیار مهمتر این است که به جز آن خاطرات بسیار مبهم، من به خاطر نمی آورم که فاجعه یهودکشی کمترین تأثیری بر دوران کودکی من نداشته باشد. دلیل اصلی چنین وضعیتی این بود که در بیرون از خانواده من ظاهراً هیچ کس به این مسئله اهمیتی نمی داد، دوستان دوران کودکی من همه چیز می خواندند و درباره وقایع روز با هیجان بسیار بحث و جدل میکردند، ولی صادقانه می گویم که حتی یکی از دوستان من یا والدین آنها در مورد سختیهایی که پدر و مادر من تحمل کرده بودند چیزی نمی پرسیدند. این سکوت احترام آمیز نبود، بی اعتنایی محض بود. با توجه به این واقعیت طبیعی است که انسان از دیدن آن همه همدردی و دلسوزی که در دهه های بعد نثار قربانیان می شود دچار ناباوری و بدگمانی میشود. این وضعیت بی تردید حاصل استقرار صنعتی بود که از اسطوره یهودکشی تغذیه میکرد».[۱۶۲]
اصولاً پرداختن به موضوع هولوکاست چندین سال بعد از این موضوع آغاز شد و در این زمینه بزرگ نمایی های زیادی صورت گرفت و فیلم ها و داستان ها و مطالب زیادی در مورد هولوکاست مطرح شد. در همین رابطه فینکل شتاین می گوید که «غالب استادان دانشگاه ها ]در آمریکا[ می توانند شهادت دهند در میان دانشجویان دوره کارشناسی شمار کسانی که میتوانند بگویند کشتار یهودیان به دست نازی ها در چه زمانی اتفاق افتاد و چه تعداد یهودی به قتل رسید، چندین برابر کسانی است که از زمان وقوع و تعداد کشتگان جنگ داخلی آگاهی دارند. واقعیت این است که یهود کشی تنها رویداد تاریخی ای است که امروز در کلاس های دانشگاه بجد مطرح می شود. آمار نشان می دهد که آمریکائیانی که از این فاجعه خبر دارند بسیار بیشتر از آمریکائیانی است که از حمله به پرل هاربور آگاهی دارند.»[۱۶۳]
در مورد بزرگ نمایی ها که در این زمینه شده می توان به کتاب «پرونده نقاشی شده» اثر جرزی کوزینسکی اشاره کرد که بسیار در مورد تنفر غیر یهودیان از یهودیان اغراق کرده است. یا کتاب «قطعات» نوشته ویلکومیرسکی است که برنده چندین جایزه مختلف نیز شده است، ویلکومیرسکی در این کتاب به شرح زندگی خود پرداخته است و خاطرات خود را در مورد اردوگاههای کار اجباری نازی ها و رنج یهودیان بیان کرده است اما بعداً مشخص شد او اصلاً یهودی نیست و در اردوگاههای کار اجباری نیز نبوده است بلکه تمام طول جنگ طول جنگ دوم جهانی را در یک دهکده کوهستانی در سوئیس به سر می برده است، و نام اصلی وی هم «برونو دوسکر» بوده است. در پی آشکار شدن این موضوع در اکتبر ۱۹۹۱ ناشر آلمانی کتاب «قطعات» تمام نسخه های این کتاب را از کتاب فروشی ها جمع کرد.
اصولا باید گفت که استفاده سیاسی و ابزاری یهودیان از هولوکاست در چهارچوب منافع آنها بوده است، به عنوان مثال قبل از روی کار آمدن حزب اسلام گرای عدالت در ترکیه، با توجه به روابط نزدیک ترکیه و اسرائیل، هر گاه موضوع نسل کشی ارمنی ها مطرح می شد، یهودیان سعی می کردند که این موضوع را کم اهمیت جلوه دهند به طوری که ایالات متحده آمریکا نیز از این امر حمایت می کرد، علی رغم اینکه ارمنی ها هم کیش آنها بودند، اما در زمینه هولوکاست هیچ نوع مسامحه ای در کار نبود در همین زمینه فینکل شتاین می گوید: «ترکیه مرتکب نسل کشی ارمنیان شده است، از متحدان اسرائیل است و همین مسئله گناه ترکیه را تخفیف می دهد، حمایت نخبگان یهود از ترکیه چنان است که حتی سخن گفتن از کشتار ارمنیان گناهی بزرگ تلقی می شود … .
شورای فاجعه یهودکشی آمریکا به دستور اسراییل، نام ارمنیان را از فهرست قربانیان نسل کشی در موزه یادمان یهودکشی واشنگتن حذف کرد. و گروه فشار یهودیان در کنگره اجازه نداد که یک روز به یادبود نسل کشی ارمنیان اختصاص یابد.»[۱۶۴]این موضوعات بیانگر این امر می باشد که یهودیان از موضوع هولوکاست به عنوان ابزاری در راستای پیشبرد سیاست ها ومنافع خود استفاده می کنند.
دوم: ممنوعیت انکار هولوکاست:
یکی از دیگر موضوعاتی که در مورد هولوکاست بسیار جالب و عجیب است موضوع ممنوعیت انکار هولوکاست است.
بدین صورت که «در ۸ جولای ۱۹۸۶ میلادی مجلس اسرائیل (کنست) در یک اقدام تحت عنوان ممنوعیت انکار هولوکاست به تصویب رساند»[۱۶۵]
موضوع ممنوعیت انکار هولوکاست به برخی از کشورهای اروپایی نیز سرایت کرد و بدین ترتیب هر کس که درباره موضوع هولوکاست به تحقیق می پرداخت و به نتایجی متفاوت از نظر صهیونیست ها می رسید مورد محاکمه و مجازات قرار می گرفت.
بسیاری از محققان تاریخ و دانشمندان بودند که در مورد موضوع هولوکاست به تحقیق پرداختند ولی به دلیل اینکه ،نتایج تحقیقات آنها مورد دلخواه یهودیان و رژیم صهیونیستی نبود، مورد هجمه قرار می گرفتند و به محاکمه کشانیده می شدند.
همین موضوع که تحقیق در مورد یک واقعه تاریخی با مجازات و محاکمه روبرو می شود باعث شده که بسیاری از افراد و محققان به این امر معترض باشند.
حال در اینجا این نکته مطرح میشود چرا اینقدر یهودیان در زمینه هولوکاست بزرگ نمایی می کنند وانکار آن با مجازات رو به رو می شود.
به نظر می رسد، با تکیه بر موضوع هولوکاست یهودیان مجاز خواهند شد برای جلوگیری از تکرار چنین حوادثی برای خود یک سرزمین داشته باشند. و در ضمن آنها حق خواهند داشت با توجه به مظلوم نمایی در زمینه هولوکاست به هر نحو که شده از خود دفاع کنند، و اصولاً باید گفت که یکی از دلایل تشکیل رژیم صهیونیستی هولوکاست می باشد، در همین راستا فینکل شتاین می گوید: «این عقیده که غیر یهودیان همواره از یهودیان نفرت داشته اند از سویی ضرورت تشکیل یک دولت یهودی را توجیه می کند. اما از سوی دیگر دشمنی با اسرائیل را نیز موجه جلوه می دهد، بر اساس این دیدگاه، یک کشور یهودی تنها پناهگاهی است که یهودیان میتوانند در هنگام بروز یهودکشی به آنجا پناه ببرند و از سوی دیگر هر نوع حمله ای به این کشور یهودی و حتی هر حرکت دفاعی در مقابل این کشور به معنای حرکت در مسیر یهودستیزی است.»[۱۶۶]
علی رغم تمامی این موضوعات رژیم صهیونیستی با حمایت رسانه های جمعی کشورهای متحد خود توانسته بود هولوکاست را امری قطعی و خدشه ناپذیر جلوه دهد، با توجه به این موضوعات که ذکر رئیس دولت نهم در ابتدای روی کارآمدن با الهام از گفتمان انقلابی سالهای اول انقلاب در مورد موضوع فلسطین در نشست جهان بدون صهیونیسم چنین موضوع گیری می کند: «واقعاً ماجرای فلسطین چیست؟ آیا درگیری در فلسطین جنگ بین یک عده یهودی و غیر یهودی با مسلمانهاست؟ جنگ بین یهودیها یا سایر مذاهب است؟ جنگ بین یک کشور با بقیه کشورهاست؟ جنگ بین یک کشور با دنیای عرب است؟ آیا دعوا سر سرزمین محدود فلسطین است؟ به نظرم پاسخ همه این سئوالات منفی است.
تأسیس رژیم اشغال گر قدس حرکتی سنگین از جانب نظام سلطه و استکبار علیه دنیای اسلام است. بین دنیای استکبار و جهان اسلام نبردی تاریخی در جریان است و عمق این نبرد به صدها سال می رسد. در این نبرد تاریخی بارها وضعیت جبهه عوض شده است. یک دوره ای مسلمان غلبه و حرکت فعال و رو به جلو داشتند و دنیای استکباری در حال عقب نشینی یک دوره نیز جنگ و گریز بود و در طول سیصد سال اخیر متأسفانه دنیای اسلام در حال عقب نشینی از مقابل جبهه استکبار بود. نمی خواهم ریشه یابی کنم به چه دلیل، ما همین سیر تاریخی را مطرح می کنیم. صد سال قبل آخرین سنگرهای جهان اسلام فرو ریخت و دنیای استکبار رژیم اشغالگر قدس را به عنوان سرپل نظام سلطه در قلب دنیای اسلام برپا کرد. سرپل یعنی چه؟ «سرپل» یک اصطلاح جنگی و نظامی است. وقتی دو لشکر، دو کشور یا دو گروه با هم درگیر هستند، اگر یک گروه حرکتی انجام بدهد و در جبهه مقابل قطعه ای از زمین را در اختیار بگیرد و آنجا مستقر بشود، قوای خود را پیاده کند، استحکامات بسازد، خودش را تقویت کند و آنجا را به عنوان پایگاهی برای توسعه سرزمینی قرار بدهد، به آن سرپل می گوییم. این کشور اشغال گر در واقع سرپل دنیای استکبار در قلب جهان اسلام است. یک پایگاهی درست کردند تا از آن پایگاه سلطه خودشان را بر کل جهان اسلام توسعه دهند.»[۱۶۷]
این سخنان احمدی نژاد با واکنش های زیادی رو به رو شد ، صهیونیست ها و متحدان همیشگی آن شدیداً این سخنان احمدی نژاد را محکوم کردند اما احمدی نژاد به سخنان خود در مورد رژیم صهیونیستی و هولوکاست ادامه داد وی در اجلاس سران اسلامی در مکه دو سئوال در مورد هولوکاست مطرح کرد:
- تحقیق و بررسی در خصوص واقعه هولوکاست صورت پذیرد.
- چرا فلسطینیان باید تاوان این واقعه را که هیچ نقشی در آن نداشته اند را باید پرداخت کنند؟
این سخنان احمدی نژاد در مکه بازتاب گسترده ای در رسانه ها پیدا کرد و کشورهای متحد رژیم صهیونیستی شدیداً آن را محکوم کردند. اما دولت نهم نه تنها از این مواضع خود کوتاه نیامد بلکه بر آن اصرار نیز می ورزید، در همین زمینه محمود احمدی نژاد رئیس دولت نهم در سخنرانی خود در جمع مردم زاهدان چنین به اظهارنظر پرداخت:
«در کنفرانس اسلامی در مصاحبه رسانه ای …. دو سئوال مطرح کردم … سئوال اول مربوط به فلسطین بود. عرض کردم به صحنه فلسطین نگاه کنید، روزانه مردم کشته می شوند، کودکان و زنان زیر سقفها مدفون می شوند، خانه بر سر مردم بومی خراب می شود، مزارع به آتش کشیده می شوند، مردمی که هزاران سال نسل اندر نسل در آن سرزمین زندگی کرده اند، آواره میشوند. با اعلام قبلی شخصیتها و بزرگان و انسانهای صالح هدف بمباران و موشکباران قرار می گیرند و هواپیماها و چرخبال ها هر روز مردم مظلوم را مورد هجوم قرار می دهند، سئوالات من این است:
سئوال اول: این کسانی که امروز در سرزمین فلسطین حاکم اند و به خودشان اجازه می دهند هر کاری که دلشان می خواهد انجام بدهند، مردم بومی را آواره کنند، بکشند، زندانی و اسیر بکنند، اینها از کجا آمده اند؟ اهل کجا هستند؟ پیروانشان اهل کجا هستند؟ پدر پدرانشان اهل کجا هستند؟ تا هزار سال، دو هزار سال اینها اهل کجا بوده اند؟ چرا اینها اجازه اعمال حاکمیت و حق تعیین سرنوشت دارند اما ملتی که صدها سال، هزاران سال در آن سرزمین زندگی کرده، حق تعیین سرنوشت ندارد؟ راه حل جمهوری اسلامی خیلی روشن است. ملت ایران می گوید تنها راه حل ریشه ای مسئله فلسطین این است که همه فلسطینیها، آن کسانی که فلسطینی الاصل هستند در یک همه پرسی شرکت بکنند و نظر خودشان را درباره نوع حاکمیت و آینده فلسطین اعلام بکنند.
سئوال دوم بنده این بود: اگر شما راست می گویید که در جنگ دوم جهانی شش میلیون یهودی را کشته اند، اگر راست می گویید شش میلیون یهودی را در کوره های آدم سوزی سوزانده اید که علی الظاهر راست می گویید و بر این ادعای خودتان اصرار دارید و هر کسی مخالفت می کند، او را دستگیر، محکوم و زندانی می کنید حتی دانشمندانی را که مخالفت می کنند، محکوم، محدود، زندانی و مجازات می کنید، پس معلوم است که شما در این ادعای خودتان جدی هستید. سئوال ما این است، اگر شما این جنایت بزرگ را مرتکب شده اید، چرا باید ملت مظلوم فلسطین تاوان این جنایت را پس بدهد؟ چرا به بهانه آن کشتارآمده اید در قلب دنیای اسلام و در فلسطین عزیز با توپ و تانک و مسلسل و بمباران و جوسازی های تبلیغاتی و تحریمها و جنگ روانی می خواهید یک حکومت جعلی صهیونیستی را بر مردم آن دیار تحمیل بکنید. اگر شما جنایت کرده اید، باید خود شما جبران بکنید.
پیشنهاد ما این بود و هست اگر شما جنایت کرده اید، خوب است قطعه هایی از خاک خودتان، اروپا، آمریکا، کانادا،آلاسکا را در اختیار اینها قرار بدهید تا اینها برای خودشان یک کشوری تشکیل بدهند، مطمئن باشید اگر شما چنین کاری را انجام بدهید، ملت ایران دیگر هیچ اعتراضی به شما نخواهد کرد. حتی یک تظاهرات هم در روز قدس به راه نخواهد انداخت و هیچ شعاری علیه شما و این رژیم غاصب صهیونیستی نخواهد داد و ما حتماً از این تصمیم شما حمایت می کنیم. کسانی مدعی آزادی بیان، دموکراسی و حقوق بشر هستند، در مقابل این منطق بسیار روشن و مستدل به جای اینکه تواضع کنند و بپذیرند، شروع کردند به استفاده از امکانات و ابزارهایی که در اختیارشان هست اطلاعیه دادند که آقا رئیس جمهوری ایران خیلی حرف های زشتی زده است. معلوم است که رئیس جمهور ایران نمی تواند در جهان متمدن امروزی یک انسان متمدن و تراز جامعه مدنی باشد. شروع کردند یکی یکی محکوم کردن، بدون اینکه به اصل موضوع بپردازند. امروز افسانه ای درست کرده اند به نام کشتار یهودیان و این را از اصل خدا، دین و پیامبران هم بالاتر می گیرند، اگر در کشورشان فردی خدا، پیامبران و دین را انکار کند، با او کاری ندارند، اما اگر کسی این افسانه کشتار یهودیان را انکار بکند همه بلندگوهای صهیونیستی و دولتهای خادم صهیونیست حنجره های خودشان را پاره می کنند و تا آنجایی که توان دارند، علیه آن صدا و ادعا می کنند و فریاد می کشند.»[۱۶۸]
این سخنان احمدی نژاد و راهبرد مقابله جویانه دولت نهم در برابر رژیم صهیونیستی باعث ایجاد موجی از امید در بین گروه های مقاومت وملت های منطقه شد واز سوی دیگر واکنش شدید اسرائیل و کشورهای غربی را در پی داشت . اصولاً این کشورها با توجه به شرایط منطقهای و بین المللی، گمان نمی کردند که دولت نهم چنین سیاستی را در دستور کار دستگاه دیپلماسی ایران قرار دهد، اما احمدی نژاد با تشکیک در موضوع هولوکاست فلسفه وجودی رژیم صهیونیستی را زیر سئوال برد، همین امر باعث شد که سران رژیم صهیونیستی که گمان میکردند با فاصله گرفتن مردم و مسئولان ایران اسلامی از سالهای اولیه انقلاب، دیگر آرمان های اولیه کم رنگ شده است، اما به ناگاه با احیا و تقویت دوباره آن آرمان ها در دولت نهم مواجه شدند و از سوی دیگر انتظار داشتند که با توجه به شرایط منطقه ای چون اشغال عراق و افغانستان، بتوانند در راستای طرح خاورمیانه بزرگ از انزوای سیاسی خارج شوند و با پیش بردن مذاکرات صلح هویت منطقه ای پیدا کنند، اما با اقدامات دولت احمدی نژاد عملاً این موضوعات با چالش مواجه شد و باعث شد تحولات منطقه به سمت رادیکالیسم پیش برود و از سوی دیگر روحی تازه در بین گروه های مقاومت دمیده شد که جنگ ۳۳ روزه و ۲۲ روزه نیز حاصل همین رادیکال شدن اوضاع بود که در ادامه به تفضیل در مورد آن سخن خواهیم گفت، اما به چالش کشیدن فلسفه وجودی رژیم صهیونیستی با مطرح شدن موضو هولوکاست در دولت نهم و حوادث بعد در منطقه کار را به جایی رساند که سردمداران رژیم صهیونیستی بعد از گذشت قریب به شش دهه از تشکیل این رژیم و انتظار اینکه مورد پذیرش قرار گیرند، اما همچنان در این زمینه با چالش رو به رو هستند. خانم زیپی لیونی معاون نخست وزیر و وزیر خارجه سابق اسرائیل در طی سخنان در کنفرانس هرتزیلیا کاملاً به این موضوع اعتراف می کند که موجودیت اسرائیل زیر سئوال رفته است.
وی در این کنفرانس در مورد چالش های داخلی و خارجی پیش روی اسرائیل چنین می گوید: «ما باید ارزش های کشور را در یک قانون اساسی بگنجانیم، اما تا به امروز متأسفانه کنست در انجام آن ناکام بوده است. قانون اساسی باید شامل اصول آزادی و برابری باشد و در کنار این موارد، نمادهای یهودی، قانون بازگشت به اسرائیل (همانطور که اسرائیل میهن یهودیان محسوب می شود) و حاکمیت قانون نیز لحاظ شود. این اصول باید دوباره معرفی شوند و به اجرا درآیند … . هدف نهایی ایجاد کشور اسرائیل به عنوان میهن یهودیان است. بنابراین ارتباط خود را با یهودیان در غربت تقویت کنیم. به منظور دستیابی به این اهداف، باید تلاش خود را برای اجرایی ساختن موارد زیر تداوم بخشیم:
[یکشنبه 1400-08-02] [ 09:40:00 ق.ظ ]
|