قشر مغز، آمیگدال و به ویژه هیپوکمپ نقش اساسی در شکل گیری و ذخیره سازی این نوع از یادگیری و حافظه دارند.
۱-۱۰ اسکاپولامین[۳۶]
متابولیتهای ثانویه گیاهان خانواده تاجریزی[۳۷] از جمله بنگ دانه[۳۸]، داتورا[۳۹]، Duboisia، Brugmansia دارای ترکیبات الکالوئیدی هستند. اسکاپولامین یک داروی الکالوئید[۴۰] تروپان است(Cattell and Ware, 1910). استفاده از اسکاپولامین در طب سنتی نسبتا محدود است و برای درمان تهوع و استفراغ، اسپاسم دستگاه گوارش و اسپاسم کلیوی یا صفراوی تجویز می شود. زنان در حین بارداری و در هنگام شیر دهی بایستی از این دارو با احتیاط استفاده کنند چون از جفت عبور می کند و در شیر مادر ترشح می شود .(Briggs, 1994) اسکاپولامین یک داروی قوی روانگردان با خواص توهم زا است و به عنوان یک داروی مرجع برای القاء فراموشی در انسان و حیوانات استفاده می شود. به دلیل مکانیسم عمل اسکاپولامین در مهار گیرندههای موسکارینی در سیناپسهای کولینرژیک و القاء فراموشی ناشی از آن، به عنوان مدلی از آسیبهای شناختی که در پیری و زوال عقل مشاهده می شود استفاده میگردد (Bayer et al., 2005) . Frankel و همکاران در سال ۲۰۱۱ بیان کردند که اسکاپولامین یک داروی ضد افسردگی و اضطراب است. اسکاپولامین یک داروی ضد تشنج است و اثرات محافظتی دارو در برابر تشنج محدود به فاز کولینرژیک است و در برابر القاء تشنج به وسیله پنتلین تترازول اثر محافظتی آشکاری نشان نمیدهد (Wang et al., 2005).
۱-۱۰-۱ مکانیسم عملکرد اسکاپولامین
اسکاپولامین جزء داروهای آنتیکولینرژیک-آنتی موسکارینی طبقه بندی می شود. اسکاپولامین به عنوان یک آنتاگونیست رقابتی برای رسپتورهای استیل کولین موسکارینی به خصوص رسپتورهای M1 عمل می کند. استیلکولین نوروترنسمیتری است که مخصوص اعمال حافظه نیست اما به صورت کلی در توجه و بعضی فرمهای پلاستیسیتی سیناپسی نقش دارد. استیل کولین در فرایند یادگیری و پردازش حافظه نقش بسزایی دارد. انتقال کولینرژیک گیرندهای موسکارینی استیل کولین در بیشتر عملکردهای مغز مانند حافظه و یادگیری دخیل است. استیل کولین دارای دو گروه گیرندههای نیکوتینی و موسکارینی است. در مغز گیرندههای موسکارینی فراوانتر و عملکردشان غالبتر است و بسیاری از اثرات این گیرندهها در مدار حافظه شناسایی شده است. همه پنج ژن گیرندههای موسکارینی استیلکولین (M1-M5) در هیپوکمپ بیان میشوند.M1 گیرنده پسسیناپسی غالب در سیناپس کولینرژیک است و در جایی متمرکز شده است که بشدت تحت تاثیر انتقال نوروترنسمیترها است. در بیماری آلزایمر تعداد گیرنده M1 کاهش مییابد. اختلال در نوروترنسمیترهای وابسته به سیناپسهای موسکارینی-کولینرژیک ممکن است در نقص ویرانگر حافظه و دیگر تواناییهای شناختی دخیل باشد (Mesulam et al., 1983). اثرات اولیه تجویز اسکاپولامین روی پروسههای حسی و توجه است. اسکاپولامین علاوه بر اثر بر روی حافظه و یادگیری روی انواع مختلف رفتار، فعالیت حرکتی، اضطراب و توجه اثر می گذارد. اثرات اسکاپولامین درغلظتهای بالای ۱ دهم میلیگرم بر کیلوگرم خود را نشان میدهد و درغلظت بالا علاوه بر مهار رسپتورهای موسکارینی، رسپتورهای نیکوتینی را نیز مهار می کند.
فرمول شیمیایی |
فرمول ساختاری |
نیمه عمر |
C17H21NO4 |
|
۴٫۵ hours |
جدول ۱-۳ مشخصات داروی اسکاپولامین
۱-۱۱- پروپرانولول[۴۱]
پروپرانولول نمونه اصلی آنتاگونیستهای فارماکولوژیک رقابتی غیراختصاصی لیپوفیل برای گیرندههای بتا است (Black et al., 1964). پروپرانولول با مهار سیستم عصب سمپاتیک بر ضربان قلب، فشارخون و سطح آلفا آمیلازها اثر می گذارد که به عنوان شاخص های آدرنرژیک ارزیابی میشوند (Qei et al., 2010). یافته ها نشان میدهد که کاهش دخالتهای احساسی بیربط ممکن است یکی از مکانیسمهای زیر بنایی اثر درمانی پروپرانولول در درمان اختلالات روانی مرتبط با استرس باشد.(Pitman and Delahanty, 2005; Brunet et al., 2008 )
حافظه کاری[۴۲] دارای ظرفیت برای حفظ اطلاعات مرتبط و سرکوب اطلاعات بیربط است. نورآدرنالین در عملکرد قشر پرهفرونتال مانند حافظه کاری دخیل بوده و با افزایش حواسپرتی و افزایش حافظه مربوط به حوادث و محرکهای احساسی ارتباط دارد. نشان داده شده است که مهارکنندههای گیرنده بتای نورآدرنالین باعث کاهش حافظه محرکهای احساسی میشوند (Oei et al., 2010). یکی از سیستمهای نورونی -هورمونی سیستم نورآدرنرژیک Locus coeruleus است. این سیستم نقش کلیدی در عملکرد قشر پرهفرونتال[۴۳] ایفا می کند (Berridge and Waterhouse, 2003). به این صورت که سطح مطلوب از هورمون نورآدرنالین با افزایش تثبیت حافظه، عملکرد قشر پرهفرونتال را بهبود میبخشد در حالی که نورآدرنالین در مقادیر بیش از حد با القای استرس در عملکرد قشر پرهفرونتال اختلال ایجاد می کند و این اختلال را به مناطق دیگر مغز از جمله آمیگدال، هیپوکمپ و بخشهایی از نواحی حسی و حرکتی گسترش میدهد که به احساسات سریع یا همیشگی و رفتارهای بازتابی مرتبط هستند (McGaugh and Roozendaal, 2002; Ramos and Arnsten, 2007; Arnsten, 2009).
پاسخ به محرکهای احساسی آمیگدال به وسیله نورآدرنالین وساطت می شود به این صورت که افزایش سطح نورآدرنالین پاسخ آمیگدال را افزایش میدهد .(Berridge and Waterhouse, 2003) تجویز پروپرانولول رسپتورهای آدرنرژیک را مهار می کند و از این طریق فعالیت آمیگدال را در طول فرایندهای احساسی کاهش میدهد
(Strange et al., 2004). Chamberlain و همکاران در سال ۲۰۰۶ نشان دادند که پروپرانولول باعث اختلال در حافظه کاری می شود پروپرانولول به نظر میرسد در عملکرد حافظه کاری در رابطه با قشر پرهفرونتال ایجاد اختلال کند در حالی که ممکن است همزمان فرایندهای وابسته به آمیگدال را در رابطه به محرکهای احساسی تضعیف کند و در مجموع باعث بهبود حافظه کاری احساسی شود (Oei et al.,2010). تزریق ۱۰ میلیگرم بر کیلوگرم پروپرانولول، از طریق اثر آنتاگونیستی بر گیرنده بتا آدرنرژیک سبب آسیب حافظه، در ماز شعاعی می شود (Przybyslawski, 1999).
فرمول شیمیایی |
فرمول ساختاری |
نیمه عمر دارو |
C16H21NO2 |
|
۴-۵ hours |
جدول ۱-۴ مشخضات داروی پروپرانولول
فصل دوم
۲-مروری بر تحقیقات پیشین
۲-۱ اثرات دریافت داروهای ضد صرع در دوره تکوین
از میان فاکتورهای فیزیکوشیمیایی، عوامل عفونی، داروها و هورمونها ممکن است باعث ایجاد آشفتگی در رشد و نمو مغز شوند (Manent and Represa, 2007). قرار گرفتن در معرض داروهای ضد صرع در دوران جنینی با اثرات متنوع بر روی رشد و نمو سوماتیک، شناختی و رفتاری همراه است (Bath and Scharfman, 2012). گزارشهای کلینیکی استفاده از داروهای ضد صرع در درمان تشنج نوزادان، کودکان و زنان باردار نشان می دهند، داروهای ضد صرع از شایعترین علل اختلالات شناختی، میکروسفالی و نواقص مادرزادی به شمار می-روند (Bittigau et al., 2002). این اثرات به طور خاص، مغز در حال تکوین جنین و نوزادی که مادرانشان داروهای ضد صرع دریافت می کنند را بیشتر تحت ثاثیر قرار میدهد (Speidel and Meador, 1972; Zahn, 1998; Meador et al., 2006; Shor et al., 2007; Jacobsen et al., 2013).
فعالیت تحریکی سلولهای عصبی نقش مهمی در برقراری شبکه پیچیده از اتصالات در سیستم عصبی ایفا می کند. داروهای ضد صرع با سرکوب فعالیت نورونی احتمال وقوع فعالیت تشنجی را در طول دوره رشد و نمو کاهش می دهند. این سرکوب اثر منفی بر جنبههایی از رشد مغزی گذاشته و این اثرات در طولانی مدت منجر به اختلالات شناختی-رفتاری می شود.
عوارض جانبی درمان با چند دارو بخصوص در دوران حاملگی و اوایل تولد نسبت به عوارض درمان با تک دارو بر شناخت یا ادراک بیشتر است (Adab et al., 2004; Vinten et al., 2005; Marsh et al., 2006; Meador et al., 2007; Titze et al., 2008). تصویر برداری MRI افراد جوان سالم که در دوران جنینی در معرض داروهای ضد صرع بودند تغییرات مورفولوژیک ظریف در ماده خاکستری به صورت کاهش حجم منطقهای ماده خاکستری ی از جمله در بخشهایی از هسته عدسی که شامل پوتامن و پالیدوم به صورت دوطرفه و همچنین در هیپوتالاموس و هستههای قاعدهای را نشان میدهد (Ikonomidou et al., 2007).
قرار گرفتن در معرض والپروات سدیم در دوران جنینی در اغلب موارد اثرات منفی طولانی بر عملکردهای شناختی و احساسی در فرزندان دارد به این صورت که قرار گرفتن در معرض والپروات بروز اختلالات اوتیسم و تأخیر در رشد را ۷ تا ۸ برابر در مقایسه با جمعیت کنترل افزایش میدهد .((Ardinger et al., 1988; Bromley et al., 2008 کودکانی که در دوران جنینی در معرض والپروات سدیم قرار میگیرند مشکل سازگاری با برنامه های جدید، کمبود توجه و خلق و خوی افسرده دارند و همچنین در این افراد نیاز به گفتار درمانی شدیداً مشاهده می شود(Dean et al., 2002; Vinten et al., 2008; Nadebaum et al., 2011). قرار گرفتن در معرض فنیتوئین در نیمه دوم بارداری یک اثر بالقوه ویرانگر بر رشد و نمو مغز دارد و باعث کاهش وزن مغز و آسیب غشاءهای عصبی در هیپوکمپ شده و منجر به اختلال در یادگیریهای کاری و مرجع ماز شعاعی [۴۴] و ماز آبی موریس[۴۵](Weisenburger et al., 1990) . و نیز اختلال در حافظه احترازی غیر فعال و بیش فعالی می شود (Vorhees, 1985;Vorhees et al.,1990). قرار گرفتن در معرض فنی توئین در دوران جنینی ۲ الی ۳ برابر احتمال تولد فرزندانی با ناهنجاریهای مادر زادی را افزایش میدهد (Ornoy, 2006). سندرم Hydantoin جنینی از جمله عوارض مشهود مصرف این دارو است (Hanson et al., 1976). فنوباربیتال به دلیل اثرات تراتوژنیک قابل توجه باعث شکاف کام و لب و ناهنجاریهای قلبی–عروقی می شود(McMullin et al., 1971; Arpino et al., 2000) . نقایص تولد در ۵ تا ۱۰ درصد نوزادان، که در دوران جنینی در معرض والپروات سدیم قرار میگیرند مشاهده می شود .(Vajda et al., 2004)
نوزاد موشهای صحرایی که در روزهای ۱۵ تا ۲۲ بعد از تولد درمعرض فنوباربیتال قرار میگیرند در دوران نوجوانی با کاهش عملکرد در رفتارهایی که مرتبط با هیپوکمپ هستند روبه رو میشوند. بعلاوه در این دوران فعالیت آنزیم استیل کولین استراز که درگیر در انتقال کولینرژیک و تکوین عصبی است در کل هیپوکمپ به صورت قابل توجه کاهش مییابد. قرار گرفتن در معرض فنوباربیتال در دوران قبل از تولد، باعث کاهش وزن مغز، اختلال در شکل گیری رفلکسها، نقص در کنترل زمانبندی رفتار، اختلال در یادگیری فضایی و اختلال در سطح کاتکول آمین مغز می شود (Middaugh et al., 1975; Yanai et al., 1989). قرار گرفتن در معرض غلظتهای متوسط از فنوباربیتال در روزهای ۱۴ تا ۲۰ هفته آخر بارداری منجر به بیش فعالی و اختلال در فعالیت Open field (Middaugh et al., 1981). و در نیمه دوم دوران بارداری منجر به اختلال در حافظه کاری و یادگیری فضایی و تأخیر در شکل گیری رفتار شنا می شود .(Vorhees, 1983) قرار گرفتن در معرض ۵۰ میلیگرم بر کیلوگرم فنوباربیتال در طول روزهای ۲ تا ۲۱ بعد از تولد باعث اختلالات قابل توجه در حافظه کاری و ماز شعاعی ۸ بازو و ماز آبی موریس و اختلال در دقت و توجه و بیش فعالی می شود (Diaz et al., 1978; Fishman et al., 1983).
با توجه به تنوع کارکردهای کلسیم، عملکرد طبیعی کانالهای کلسیمی در فرایندهای متعدد فیزیولوژیک از جمله در میزان تحریکپذیری نورونی و نیز در شکل گیری حافظه بسیار مهم است. تعداد قابل توجهی از داروهای مورد استفاده در درمان بیماریهای قلبی- عروقی، سردردهای میگرنی، آنژین صدری و صرع از طریق مهار کانالهای کلسیمی عمل می کنند. با توجه به مشارکت کانالهای کلسیمی درعملکردهای متنوع، دریافت مزمن این داروها عوارض جانبی متعددی را به دنبال دارد. بعنوان مثال دریافت مزمن داروی وراپامیل (مهارکننده کانالهای کلسیمی نوعL ) که در بیماریهای قلبی و سردردهای میگرنی استفاده می شود اختلال حافظه احترازی غیرفعال موش صحرایی را به دنبال دارد (Lashgari et al., 2006). نشان داده شده است تجویز اتوسوکسیماید به موشهای صحرایی با غلظتهای ۱۰۰ تا ۲۵۰ میلیگرم بر کیلوگرم در روز به مدت ۲۱ روز تغییری در حافظه فضایی ایجاد نکرده ولی تأثیر مخربی بر حافظه احترازی غیر فعال دارد(Ponnusamy and Pradhan., 2006).