معمول بود که اطفال رشته بر پای مرغ می بستند.
۷- تماشا: در اصل« تماشی»بوده ،به معنای پیاده با هم راه رفتن، دیدن( فرهنگ فارسی معین)
روز سیاه پیر کنعان: کنایه از ماتم یعقوب.
۸- معنی بیت: ای بخت و اقبال به خاطر غرق کردن، من دریا را به جوش و خروش در نیاور و طوفانی اش نکن و پر ماهی را بادبان کشتی ما قرار نده تا در نتیجه آن مثل ماهی در عین غرق بودن محفوظ بمانم.
مفهوم بیت: خطاب به بخت می گوید: اندک کم توجّهی تو برای هلاک من کافیست.
دانلود پایان نامه
۹- حباب: [ ح َ ] (ع اِ) کوپله . غوزه . غنچه . سوارگ . سوار آب . گنبد آب . آب سوار. فراسیاب . سیاب . غوزه آب . غنچه آب . کوپله آب . گوی . نفّاخه. فقّاعه. سوارک آب . جندعه. (منتهی الارب ). قبک آب . (دهار). فرزند آب . قبه آب . عسل . سوارگان آب . (مهذب الاسماء). حبیب . (مهذب الاسماء). غوزه آب که به شیشه ماند. (منتهی الارب ) || شب نم . (منتهی الارب ). ژاله . ( دهخدا، ۱۳۸۵: ۱۰۷۱)
حباب از واژگان پر کاربرد شعر غنی است. مضامینی چند با این واژه ساخته است:

 

ازین هوا که تو را در سر است می ترسم   که چون حباب رود عاقبت سرت بر باد
ستم رسیده سنگین دل است پنداری   که جای دست به سر تیشه می زند فرهاد
پیوسته کیسه ما همچون حباب خالی است   ما را درم چو ماهی جزو بدن نگردد
در چشم اهل بینش آخر سبک در آیی   گر چون حباب خواهی بر روی آب رفتن
لباس ما سبکباران تعلّق برنمی تابد   بود همچون حباب از بخیه خالی پیرهن ما را

معنی بیت: لباس ما سبکباران تاب و توان تحمّل تعلّق و وابستگی را ندارد مثل حباب که طاقت و تحمّل بخیه پیراهن را ندارد.
مفهوم بیت: مبالغه در تجرید و بی تعلّقی.
۱۰- قلقل: آواز گلوی شیشه شراب.
سرت گردم: قربانت شوم.
شمع مینا: اضافه تشبیهی.
۱۱- تلمیح به اعجاز حضرت عیسی و تأثیر دم جانبخش او در زنده کردن مردگان دارد.
معنی بیت: کلام زندگی بخش محبوب عالم را متحیّر ساخته ، مسیحا با وصف معجزه احیای اموات از شدّت تحیّر به چنان خاموشی و سکوتی رسیده که مرده به نظر می رسد، برای اثبات زنده بودن و نفس کشیدنش آیینه آفتاب پیش نفس او گذاشته اند.
اشاره ای لطیف دارد به همسایگی و مقارنت حضرت عیسی با خورشید در آسمان چهارم.
۱۲- بستن: آوردن معنی در قالب لفظ.(شارح)
نزاکت: ظرافت ، نازکی.
معنی بیت: تخیّل و معنی من به خاطر ظرافت و باریکی بسیار، تاب و تحمّل بستن ندارد.
مفهوم بیت: مبالغه و تاکید در ظرافت و باریکی معنی.
۱۳- پرهیز کردن و کناره نمودن از کاری و چیزی . (انجمن آرا). کناره کردن و دوری گزیدن و پرهیز و اجتناب. (برهان)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...