کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31



جستجو


آخرین مطالب


 



دانشکده علوم
پایان نامه کارشناسی ارشد در رشته زیست شناسی (فیزیولوژی جانوری)
اثرات مجاورت با کورپیریفاس در طی دوره نوزادی بر آستانه تشنج و افسردگی ناشی از کیندلینگ شیمیایی در موش صحرائی
به کوشش:
فهیمه حسین پور
استاد راهنما:
دکتر جعفر وطن پرست
آذر ۱۳۹۲

سپاسگزاری
سپاس بی کران پروردگار یکتا را که هستی مان بخشید و به طریق علم و دانش رهنمونمان شد و به همنشینی رهروان علم و دانش مفتخرمان نمود و خوشه چینی از علم و معرفت را روزیمان ساخت. اکنون که به یاری خدای منان این فصل از زندگی علمی خود را به اتمام رساندم ، بر خود لازم می­دانم از استاد راهنمای فرهیخته و گرامی جناب آقای دکتر جعفر وطن پرست که در کمال سعه صدر، با حسن اخلاق همواره راه گشایم بوده اند، تشکر نمایم و خدا را شاکرم که افتخار این را داشتم که در محضر ایشان کسب علم نمایم. از اساتید مشاور بزرگوار، جناب آقای دکتر امین اله بهاء الدینی و سرکار خانم دکتر فیروزه غلامپور به خاطر راهنمایی­هایشان کمال تشکر و سپاس را دارم. قدردانی خود را به پدر و مادر عزیز و مهربانم که همواره یاوری دلسوز و فداکار و پشتیبانی محکم برایم بوده اند تقدیم می نمایم. همچنین از دوست عزیز و مهربانم که در تمام طول این راه مشوق و همراه من بود سپاسگزارم.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
چکیده
اثرات مجاورت با کورپیریفاس در طی دوره نوزادی بر آستانه تشنج و افسردگی ناشی از کیندلینگ در موش صحرایی
به کوشش
فهیمه حسین پور
قرار گرفتن مزمن در معرض ترکیبات ارگانوفسفره در طی تکامل مغز، می ­تواند منجر به تغییرات عصبی و رفتاری پایدار شود. این اثرات عمدتا به تغییرات پایدار در سیستم­های نوروترنسمیتری مختلف نسبت داده می­شوند که همچنین ممکن است تعادل بین تحریک و مهار را در مغز تغییر دهد. در این مطالعه ما اثرات قرار گرفتن در معرض غلظتهای پایین کورپیریفاس در دوره نوزادی بر آستانه تشنج حاد ناشی از پنتیلن تترازول در موشهای بالغ و نابالغ را مورد بررسی قرار دادیم. ما همچنین اثرات این تیمار را بر روی رفتارهای مرتبط با افسردگی ناشی از کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول در موش بالغ بررسی کردیم. موشهای نوزاد به صورت زیر جلدی کورپیریفاس (mg/kg 1) یا حجم معادلی از دی متیل سولفوکسید (گروه شاهد) را در روزهای ۴-۱ پس از تولد دریافت کردند. در روزهای ۳۰ و ۶۰ پس از تولد بعضی از موشها از هر گروه برای تعیین زمان شروع اولین علائم تشنج بعد از تزریق داخل صفاقی پنتیلن تترازول ( mg/kg40) و غلظت پنتیلن تترازول مورد نیاز برای القاء تشنج کلونیک مورد استفاده قرار گرفتند. در شروع روز ۶۰ پس از تولد موشهای دیگر با تزریق مکرر پنتیلن تترازول ( mg/kg38) به صورت روز در میان تا ۴ هفته به طریق شیمیایی کیندل شدند. یک هفته پس ار اتمام دوره کیندلینگ، رفتارهای شبه افسردگی با آزمون ترجیح مزه شیرین محلول ساخارین و آزمون شنای اجباری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج ما نشان داد مجاورت با کورپیریفاس در دوره نوزادی زمان شروع اولین علائم تشنج و آستانه برای تشنج کلونیک را در موشها در دوره نوجوانی و بلوغ تغییر می­دهد. در بعضی از نمونه­ها این اثرات تنها زمانی مشاهده شد که داروهای ضد تشنج مختلف شامل اسکاپولامین، فنوباریبتال و اتوسوکسیماید به عنوان پیش تیمار قبل از تزریق پنتیلن تترازول مورد استفاده قرار گرفتند. در طی دوره کیندلینگ موشهای ماده از گروه کورپیریفاس درجه تشنج کمتری در مقایسه با گروه شاهد نشان دادند. هیچ تفاوت معنی داری بین دو گروه در تست ترجیح مزه مشاهده نشد. موشهای ماده­ایی که در دوران نوزادی در معرض کورپیریفاس قرار گرفته بودند زمان بیشتری از عدم تحرک را در آزمون شنای اجباری در مقایسه با گروه شاهد نشان دادند. این یافته­ ها پیشنهاد می­ کند که قرارگرفتن نوزادان در معرض کورپیریفاس، حساسیت آنها را به تشنج­های صرعی و رفتارهای شاخص افسردگی مرتبط با کیندلینگ تغییر می­دهد. اثر اخیر ممکن است با اختلال در مدارهای سروتونرژیک در موشهای تیمار شده با کورپیریفاس مرتبط باشد.
کلمات کلیدی: کورپیریفاس، تکوین، موش، آستانه تشنج، افسردگی، پنتیلن تترازول
فهرست مطالب
عنوان…………………………………………………………………………………………………………………………………صفحه
فصل اول: مقدمه
۱-۱) بیان مساله …………………………………………………………………………………………………………………………۲
۱-۲) ترکیبات ارگانوفسفره ………………………………………………………………………………………………………. ۳
۱-۳) افسردگی ……………………………………………………………………………………………………………………….. ۴
فصل دوم: مروری بر اطلاعات موجود
۲-۱) ترکیبات ارگانوفسفره ………………………………………………………………………………………………………. ۸
۲-۲) سیستم سروتونرژیک ………………………………………………………………………………………………………. ۹
۲-۳) تشنج­های صرعی ………………………………………………………………………………………………………….. ۱۳
۲-۴) طبقه بندی تشنج­های صرعی ………………………………………………………………………………………. ۱۳
۲-۵) مکانیسم تشنج­های صرعی …………………………………………………………………………………….
…….. ۱۴
۲-۶) کیندلینگ ……………………………………………………………………………………………………………………… ۱۷
۲-۷) داروهای ضد تشنجی ……………………………………………………………………………………………………. ۱۸
۲-۷-۱) فنوباربیتال ………………………………………………………………………………………………………………… ۱۹
۲-۷-۲) اتوسوکسیماید ………………………………………………………………………………………………………….. ۲۰
۲-۷-۳) اسکاپولامین ……………………………………………………………………………………………………………… ۲۱
۲-۸) افسردگی ……………………………………………………………………………………………………………………….. ۲۳
۲-۹) علل بروز ……………………………………………………………………………………………………………………….. ۲۳
۲-۱۰) افسردگی و صرع ………………………………………………………………………………………………………… ۲۴
۲-۱۱) ساختارهای مغزی مشترک در افسردگی و صرع ………………………………………………………. ۲۵
۲-۱۲) کیندلینگ در مطالعه ارتباط صرع و افسردگی …………………………………………………………. ۲۷
۲-۱۳) نقص انتقال سروتونرژیک و افسردگی ……………………………………………………………………….. ۳۱
۲-۱۴) نقص انتقال سروتونرژیک و صرع ……………………………………………………………………………….. ۳۲
۲-۱۵) فلوکسیتین …………………………………………………………………………………………………………………. ۳۳
۲-۱۶) تنظیم انتقال سروتونرژیک توسط فلوکسیتین ………………………………………………………….. ۳۴
۲-۱۷) هدف …………………………………………………………………………………………………………………………. ۳۵
فصل سوم: مواد و روش­ها
۳-۱) مواد مورد استفاده …………………………………………………………………………………………………………. ۳۸
۳-۲) وسایل و دستگاه­ها…………………………………………………………………………………………………………. ۳۹
۳-۳) روش انجام کار ……………………………………………………………………………………………………………… ۳۹
۳-۴) آزمون شنای اجباری …………………………………………………………………………………………………….. ۴۱
۳-۵) تست ترجیح مزه …………………………………………………………………………………………………………… ۴۲
۳-۶) آزمون آماری …………………………………………………………………………………………………………………. ۴۳
فصل چهارم: نتایج

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 04:17:00 ق.ظ ]




تصحیح ترجمه: انکلساریا (۱۹۵۶: ۶۳) واژۀ petyārag را به واژۀ انگلیسی enemy «دشمن» ترجمه کرده که یک واژۀ تخصصی تنجیمی نیست. بعلاوه اینکه، خوانش او از این قسمت از جملۀ مربوطه اشتباه است (رک. ēwēnag).
ریشه شناسی: این واژۀ معادل است با واژۀ سانسکریت praty-ari- به معنی «دشمن هم زور و هم تراز» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۶۶۴)؛ در تنجیم نیز، برج پتیاره برابر است با برجی که «متضاد و دشمنِ هم زور» با خانۀ یک سیاره است یعنی برجی که دقیقاً روبروی برج خانه و در تضاد با آن است: هند و ایرانی آغازین: مشتق از *p®ati- (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۸۵)؛ سانسکریت: práti «مقابل، ضد، متقابل» + a-ri- «دشمن» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۶۶۱، ۸۷)؛ اوستایی: ترکیب paitiiārəna- مرکب از paiti- + arəna- به معنی «دشمن» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۳۸)؛ paitiiāra- «دشمن» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۵۰)؛ فارسی میانه: patyārag «پتیاره، ضد، مخالف؛ لقب اهریمن» (بهار، ۱۳۴۵: ۱۱۶)؛ petyārag [p(y)tydˀlk’] «بدی، بدبختی، دشمن؛ (در نجوم:) پتیاره» (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۲۵)؛ paitiyārak [pyty̱ḏˀlk’], patiyārak [pty̱ḏˀlk’] (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۵۰)؛ فارسی میانه ترفانی: patyār, petyār [ptyˀr] «بدبختی، فلاکت، خصومت» (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۲۸۵)؛ patyār (بویس، ۱۹۷۷: ۷۵)؛ پازند: patyāra (هوبشمان، ۱۸۹۵: ۳۷)؛ فارسی نو: پتیاره؛ معادل انگلیسی: detriment (مکنزی، ۱۹۶۴: ۵۱۶)؛ معادل عربی: وبال.

 

    • §§

 

Pidištān [pytyštˀn’]
(احکام بروج: اوتاد)
* پدشتان: بیت الآباء، میخ زیر زمین، وتد تحت الارض، وتد رابع
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: در احکام نجوم سنتی، وتد رابع یا خانه چهارم (پهلوی: gyāg ī čahārom)، «بَیتُ الآباء» نام دارد (دهخدا؛ بهار، ۱۳۷۵: ۱۰۵). نامهای دیگر این وتد عبارتند از: وتد الارض و وتد تحت الارض (پهلوی: Mēx ī azēr ī zamīg). نام تنجیمیِ این خانه را در پهلوی Pidištān است. وتد تحت الارض، در تنجیم سنتی، خانه آباء و اجداد (Sire) و والدین (Parents) است که معادل آنها در لاتین (Genitor) و (Parentes) نام دارد (مکنزی، ۱۹۶۴: ۵۲۶؛ اسنودگراس، ۱۹۹۷: ۹-۱۰). در بندهشن، از آنجا که بحث اوتاد، در تشریح زایچه کیهان مطرح شده است و در این زایچه، برج سرطان در وتد طالع (وتد اول) قرار دارد، برج ترازو نیز در «میخ پدشتان» یعنی بیت الآباء جای دارد. بنا بر التفهیم (بیرونی، ۱۳۵۲: ۴۲۹)، دلالتهای ویژه مولودان برای این وتد عبارتند از: «پدران و نیاکان و عاقبت کارها و ضیاع و عقار و خانه ها و جای آب و چگونگی اصل و نسب و آنچ از پس مرگ است و آنچ از مرده بماند». (برای توضیحات بیشتر رک. Mēx)
دانلود پایان نامه
ریشه شناسی: بنا بر مکنزی (۱۹۶۴: ۵۲۶) املای پهلوی [pytyštˀn’] دو واژه را در ذهن تداعی می‌کند: ۱) [pdyštˀˀn] در پهلوی اشکانی ترفانی به معنی «پا» برگرفته از واژه اوستایی paitištā- [paiti.štāna-, paiti.štana- «پایه، پا، پایگاه، مسکن» مطابق با صورت سانسکریت pratiṣṭhāna- «پایه، پا، پایگاه، استراحتگاه»]؛ ۲) [pdyšt] در فارسی میانه و پهلوی اشکانی ترفانی به معنی «خانه، مسکن». از آنجا که نام همه اوتاد دیگر در بندهشن دارای پسوند -ān است، این پسوند نقش زیادی در اصل واژه ایفا نمی‌کند و می‌توان از آن صرفنظر کرد. یک نکته این است که املای [pdyšt] که در فارسی میانه باید قاعدتاً به صورت [*pt(y)št] ثبت می‌شد، در هیچ جای دیگر در زبان پهلوی نیامده است. نکته دوم اینکه، معنی «مسکن» برای این وتد، که به «آباء و اجداد و پدران» ربط دارد، نام مناسبی نیست و با آن تداعی نمی‌شود. اما از آنجا که بیرونی (۱۳۵۲: ۴۲۹) در دلالتهای این برج، «خانه ها» را نیز ذکر کرده است، مکنزی معنی «مسکن» را محتمل تر می‌داند: هند و ایرانی آغازین: *pHtar- «پدر» + *staH- «ایستادن» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۸۳، ۱۰۳)؛ سانسکریت: pitā «پدر» بجای pitṛ- در ترکیبات + sthā́na- «مکان، خانه، جایگاه» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۶۲۷، ۱۲۶۳)؛ اوستایی: pitar-, piϑr-, fəδr- «پدر» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۴۱) + štāna- از ریشه stā- «ایستادن» در ترکیب paiti.štāna- «مسکن، جایگاه» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۳۸)؛ فارسی باستان: pitar- (کنت، ۱۹۵۳: ۱۹۷) + stāna- «مکان» (کنت، ۱۹۵۳: ۲۱۰)؛ فارسی میانه: *pedištān «مسکن ها؟» (مکنزی، ۱۹۶۴: ۵۲۶)؛ Pidištān [pytyštˀn’] «پدران» (بهار، ۱۳۴۵: ۱۴۵؛ بهار، ۱۳۷۵: ۱۰۶)؛ pit [pt’] «پدر» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۶۲)؛ «پیتیشتان» (تقی زاده، ۱۳۱۶: ۳۲۷)؛ فارسی میانه اشکانی ترفانی: padišt [pdyšt] «خانۀ پدران، خانه ارواح» (بویس، ۱۹۷۷: ۷۰، ۷۱)؛ [pyd] «پدر» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۶۲)؛ فارسی نو: پدر؛ معادل انگلیسی: sire از لاتین genitor «اجداد» (اسنودگراس، ۱۹۹۷: ۹-۱۰)؛ Parents از لاتین Parentes «والدین» (مکنزی، ۱۹۶۴: ۵۲۶)؛ معادل عربی: بیت الاباء (بهار، ۱۳۷۵: ۱۰۵).

 

    • §§

 

purr-māh [pwl-mˀh | MALE mˀh | Av. pərənō.māh- | M purrmāh]
(نجوم)
* پُرماه: ماه کامل، بدر، امتلاء ماه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: (رک. māh)
ریشه شناسی: این ترکیب تشکیل شده است از: صفت purr- «پر، کامل، لبریز» + اسم māh (رک. māh)؛ هند و ایرانی آغازین: *prHna- «پر» + *maHas- «ماه» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۸۷، ۶۶)؛ سانسکریت: pūrṇá-mās(a)- «پرماه، ماه کامل»، مرکب از pūrṇá- «پر، لبریز» از ریشه pr̠̣̄- «پر کردن، لبریز کردن» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۶۴۲، ۶۴۸)؛ اوستایی: pərəna- «پر» در pǝrǝnō.māh- «پُرماه، ایزدِ ماه کامل» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۹۲، ۲۴۰؛ بارتولومه، ۱۹۰۴: ۸۹۵)؛ فارسی میانه: purr-māh (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۲۷؛ بهار، ۱۳۴۵: ۱۳۸)؛ فارسی میانه ترفانی و پهلوی اشکانی: purrmāh [pwrmˀẖ, pwrmˀ] (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۲۸۶)؛ purrmāh [pwrmˀh] حاوی purr [pwr] «پر» (بویس، ۱۹۷۷: ۷۵)؛ پازند: pur (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۶۳) + māh (تفضلی، ۱۳۴۸: ۷۷، ۲۰۹)؛ فارسی نو: پرماه «ماه کامل»؛ انگلیسی:full moon ؛ full صورت انگلیسی purr می‌باشد؛ معادل انگلیسی: culmination (of the moon) ؛ معادل عربی: بدر؛ امتلاء قمر، اتمام قمر، استقبال (لغتنامه دهخدا).

 

    • §§

 

R
rāh ī Kā̆wōsān [lˀs y kˀywsˀn]
(نجوم: ستارگان)
* راه کاووسان: (کهکشان) راه شیری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: منظور از ترکیب پهلوی rāh ī kā̆wōsān «راه کاووسان»، کهکشان راه شیری است. از آنجا که «کیکاووس» شاه پیشدادی به آسمان سفر کرد، راه شیری را نمادی از مسیر صعود او به آسمان گرفته اند. کهکشان مجموعه‌ای است از ستارگان ریز که گراداگرد منظومه شمسی را فراگرفته اند. این مسیر سفید رنگ، که همچون مسیری از کاه است، دایرهالبروج را در دوپیکر و نیمسب قطع می‌کند، در فارسی و عربی با نامهای زیر شناخته می‌شود: کهکشان، راه شیری، کاهکشان، مَجَرَّه، راه حاجیان، راه مکه، ام‌النجوم، ام‌السماء، آسمان‌دره، و شَرَج. در یونانی به آن γαλαξίας که در انگلیسی تبدیل به واژۀ galaxy شده است و سپس به عنوان اسم عام کلیه کهکشانها درآمده است. مطابق التفهیم (بیرونی، ۱۳۵۲: ۱۱۵): «مجره را پارسیان راه کاهکشان خوانند و هندوان راه بهشت، و او جمله شدن بسیار ستارگان است از جنس ستارگان ابری، و این جمله به تقریب بر دایره‌ای بزرگ است که بر دو برج جوزا و قوس همی گذرد، هر چند که جایی تُنُک شود و جایی ستبر، و جایی باریک و جایی پهن. و گه‌گاه دو تو شود و افزون، و ارسطوطالس مجره را چیزی دارد که به هوا از بخار دخانی شده، برابر ستارگان بسیار گرد آمده آنجا، همچنانک خرمن و گیسو و دنبال اندر هوا برابر ایشان پدید آید».
تصحیح ترجمه: در بندهشن (۵ب: ۲۳) آمده است: «این نقش که بر آسمان است و آنرا راه کاووسان [راه شیری] خوانند، بُرَندۀ مدار گوزهر است».[۴۰] توضیح اینکه، راه شیری دایرهالبروج را در دو جا قطع می‌کند: در ابتدای دوپیکر و در ابتدای نیمسب. از آنجا که شرفِ سر و دم گوزهر به ترتیب در (۳ درجۀ جوزا) ابتدای دوپیکر و (۳ درجۀ قوس) ابتدای نیمسب است، به وضوح مشخص است که منظور از «راه کاوسان»، همان کهکشان راه شیری است. مکنزی (۱۹۶۴: ۵۲۲) با آنکه خود صریحاً عنوان می‌کند که، شرفِ سر و دمِ گوزهر در ابتدای دوپیکر و ابتدای نیمسب یعنی در نقاط تقاطع راه شیری با دایرهالبروج قرار دارد، بخاطر آنکه اصطلاح brīn ī gōčihr «بُرَندۀ گوزهر» را به صورت brēh ī gōčihr «درخشش گوزهر» می‌خواند، تصور می‌کند، نویسندۀ بندهشن راه شیری را با مار گوزهر اشتباه گرفته است. به همین دلیل، مکنزی اصالت کل جمله را مورد تردید اعلام می‌کند و آنرا به عنوان جمله ای جعلی که بعداً به متن اصلی اضافه شده، محسوب می‌کند. او دلیل خود را چنین عنوان می‌کند که چون نویسندۀ بندهشن می‌دانسته است که جای سر و دم گوزهر دایماً در حال تغییر است، اما جای کهکشان راه شیری در آسمان ثابت است، پس بعید است نویسندۀ اصلی بندهشن راه شیری را با مار گوزهر یکی دانسته باشد. اما، در واقع نویسندۀ بندهشن، راه شیری را با مار گوزهر یکی ندانسته و آن را قطع کنندۀ مار گوزهر یا به عبارتی مدار ماه که کمابیش همان دایره البروج است، محسوب کرده است. جالب این است که اگرچه، جای سر و دم گوزهر بر روی دایرهالبروج دایم درحال تغییر است، اما راه شیری همیشه در حال قطع کردن دایرهالبروج و مدار ماه و در نتیجه مارِ گوزهر است. از طرفی، حتی اگر ترجمه مکنزی بصورت «درخشش گوزهر» را بپذیریم، باز اشتباهی از طرف مولف بندهشن رخ نداده است؛ چرا که در عربی به عقدتین ماه یا گوزهر، «تنینِ فلک» نیز می‌گفته اند، و مطابق لغتنامه دهخدا، واژۀ تنین به سه پدیدۀ نجومی اشاره دارد: الف) عقدتین ماه (گوزهر)؛ ب) سپیدیِ راه شیری؛ ج) صورت فلکی شمالی اژدها (Draco). از این سه پدیده، موارد الف و ب با هم دارای مشترکاتی هستند؛ بدین معنی که، راه شیری، دایرهالبروج را در ابتدای جوزا و قوس قطع می‌کند و این دو نقطه دقیقاً نقاط شرفِ سر و دم گوزهر هستند. در نتیجه، در ابتدای هزارۀ هفتم، هنگامی که آسمان به حرکت درآمد، گوزهر و راه شیری هر دو در یک مکان قرار داشته اند؛ به همین خاطر است که سپیدی راه شیری برای عوام به نمادی از مار گوزهر بدل شده است.
املاء: واژه brīn [blyn] تنها در نسخه DH آمده است و در نسخ دیگر با املاهای دیگری روبرو هستیم: در TD1 به صورت [lˀs] ، در TD2 به صورت [blyˀh] آمده است (پاکزاد، ۲۰۰۵: ۸۸پ۱۶۳). پاکزاد (۲۰۰۵: ۸۸) این واژه را brāh [blˀh] «درخشش» می‌خواند، که جزء هیچ یک از املاءها نیست. مکنزی (۱۹۶۴: ۵۲۲) آنرا brēh [bly(y)h] که اساساً به معنی «سرنوشت، بخت» است می‌خواند، اما آنرا به معنی brāh «درخشش» ترجمه می‌کند.
ریشه شناسی: ترکیب پهلوی «راه کاووسان» مرکب است از: rāh «راه، مسیر» + kā̌wōsān مشتق از نام «کاووس». برونر (۱۹۸۷: ۸۶۳) راه شیری را به «راه کاووس شاه» ترجمه کرده است؛ سانسکریت: مرکب از ratha- «راه» + Kāvya-uṡánas «کاووس، نام یکی از بزرگان باستان در ریگ ودا» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۲۱۹)؛ اوستایی: مشتق از Kaii-, kai-, kauuaii- «کَی، لقب شاهان کیانی؛ کاوی» + Usan, Usaδan «اوس» که رویهم هم Kauuaii-Usan (Kai Kāōs) «کیوسن» یا «کیکاووس» نامیده می‌شود (رایشلت، ۱۹۱۱: ۱۰۴)؛ فارسی میانه: rāh i kāyōsān [lˀs y kˀywsˀn] «کهکشان» (بهار، ۱۳۴۵: ۲۵۳)؛ معادل انگلیسی: Milky Way ؛ معادل عربی: مَجَرَّه.

 

    • §§

 

rah [ls, lẖ, lhȳ | Av., OP raϑa- | M rh(y)]
(نجوم: سیارات)
* گردونه، مدار، فلک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: هرگاه در بندهشن واژۀ rah ، «گردونه، ارابه»، در یک ترکیب در کنار یکی از کواکب قرار گرفته است، منظور از این واژه، مسیر حرکت و گردش آن کواکب است. از آنجا که این مسیر، یک مسیر دایره وار است، منظور از rah ، «مدار» و «فلک» آن کوکب است. ترکیب rah ī xwaršēd که لفظاً به معنی «گردونه خورشید» است، در عمل به معنی «دایرهالبروج» است و کلیه سیارات کمابیش از همین مسیر حرکت می‌کنند. دلیل اینکه مدار خورشید بعنوان دایرهالبروج انتحاب شده است آنست که مسیر خورشید در منطقهالبروج همیشه ثابت است. (برای توضیحات بیشتر رک. rawišn و ham-paymānagīh)
ریشه شناسی: هند و ایرانی آغازین: *HratHa- (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۸۹)؛ سانسکریت: rátha- لفظاً به معنی «رونده» از ریشه ṛ- «رفتن»، عملاً به معنی «گردونه، ارابه» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۸۶۵؛ مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۴۲۹)؛ اوستایی: raϑa- «گردونه» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۶۵)؛ فارسی باستان: raϑa- در ترکیب u-ratha- «دارای ارابه خوب، ارابه ران خوب» (کنت، ۱۹۵۳: ۱۷۶)؛ فارسی میانه: rah «ارابه، گردونه»، rāh «مسیر، راه» (مکنزی، ۱۹۷۱: ۷۰)؛ rahy [lhḏ] «ارابه» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۶۶)؛ فارسی میانه ترفانی: rahy, rah [rhy, rh] «ارابه» (بویس، ۱۹۷۷: ۷۸؛ نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۶۶)؛ فارسی نو: راه؛ انگلیسی: مرتبط با road«راه» ؛ معادل عربی: مدار، مسیر.
ترکیبات:
rah ī māh [lˀs y mˀh] «مدار ماه، فلک ماه»
rah ī xwaršēd [lˀs y hwl(h)šyt’] «مدار خورشید، دایره البروج».

 

    • §§

 

rapihwin [lpys-, lpyt-pyn’, -wyn’ | Av. rapiϑβina- | M rbyh]
(تقسیمات روز)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:16:00 ق.ظ ]




فصل اول
کلیات پژوهش
۱-۱)­مقدمه
امروزه سازمان­ها در محیطی پویا، پرابهام و متغیری فعالیت می­ کنند. یکی از بارزترین ویژگی­های عصر حاضر، تغییرات و تحولات شگرف و مداومی است که در شرایط اجتماعی و فرهنگی (نظیر تحولات در طرز تفکر، ایدئولوژی، ارزش­های اجتماعی)، سیاسی؛ اقتصادی، تکنولوژیکی و فراملی آنها روی می­دهد (کردناییچ[۱]،۱۳۸۳،۵۳-۶۷). پویایی­های محیطی و رقابت فزاینده سازمان­ها را برآن داشته است تا جهت فعالیت، رقابت پذیرتر شده و رضایت مشتریان خود را بدست آورده و از طرفی مشتریان جدید کسب کنند(ریچهلد و ساسیر[۲] ۱۹۹۹، ۲۳-۲۱). محور فعالیت­های بازاریابی در عصر حاضر تمرکز بر مشتری است. مهمترین فعالیت شرکت، خلق مشتری است. امروزه جلب رضایت مشتری به منزله سود است. تضمین شغلی و بقا شرکت­ها درسایه خلق توجه مشتری است. مشتری فلسفه وجودی شرکت است. اساس تمام فعالیت شرکت­ها، بخصوص فعالیت­های بازاریابی یافتن مشتری، حفظ و نگهداری مشتریان سودآور، طراحی و ارائه ارزش­های مورد پسند برای مشتریان و ارزش­آفرینی برای آنان است. رویکرد شرکت­ها در جلب نظر مشتری وتشویق او به خرید بر حسب موقعیت زمانی متفاوت بوده است.رویکردهای موجود را می توان به چهار دوره تقسیم نمود: ۱- دوره تولید گرایی ۲- دوره فروش گرایی ۳- دوره بازاریابی گرایی ۴- دوره تعامل گرایی. در هر دوره رویکردهای خاصی مطرح بوده است. رویکرد غالب امروز که مجری مفهوم بازاریابی است، بازارگرایی[۳]می­باشد. از بازارگرایی برای اجرای مفهوم بازاریابی و عملیاتی ساختن آن استفاده می­ شود (کوهلی و جاورسکی[۴] ،۱۹۹۰). در واقع هر چه شرکت بتواند شناخت بیشتری از نیاز­های مشتریان، فعالیت­های رقبا و عوامل تاثیر­گذار بر شرایط بازار به­دست­آورد و این اطلاعات را در کلیه­ بخش­های شرکت توزیع نماید، از توانایی بیشتری برای بقا در بازار رقابتی برخوردار خواهد­بود. می­توان گفت بازارگرایی از ابزارها و اقدامات حیاتی در سازمان­ها می­باشد و بر این مفروضه قرار دارد که تا زمانی­که نیازها و خواسته­ های مشتریان برآورده نشود، سازمان­ها و شرکت­ها به اهداف خود دست نخواهدیافت. به دلیل اهمیت نقش شرکت­های کوچک و متوسط[۵] در اقتصاد کشور­ها که هر روز پر رنگ­تر از روز قبل می­گردد و بنابر تاثیری که بر اقتصاد کلان، جهت­گیری سیاست­های صنعتی و فناوری می­گذارند، اغلب کشورهای در حال توسعه در جهت توسعه کمی و کیفی شرکت­های کوچک و متوسط هستند. تجربه بسیاری از کشور­های در حال توسعه و توسعه ­یافته نشان می­دهد که بخش صنایع کوچک و متوسط به دلایل مختلف می ­تواند نقش محوری در توسعه اقتصادی و صنعتی داشته­باشد اول اینکه صنایع کوچک و متوسط از بسیج منابع ملی حمایت می­ کند و در نتیجه باعث ایجاد فرصت­های شغلی و ایجاد رفاه و بالاخره فقر­زدایی می­ شود. دوم اینکه صنایع کوچک و متوسط به اقشار آسیب­پذیر جامعه از قبیل جوانان و زنان، که ظرفیت محدودی برای مشارکت در توسعه اقتصادی کشورشان دارند کمک می­ کند. سوم اینکه، بخش صنایع کوچک و متوسط می ­تواند نقش محوری در تحقق روند خصوصی­سازی در کشور ایفا نماید، زیرا آن­ها اغلب قابلیت جذب نیروی کار مازاد را دارند. چهارم اینکه توسعه صنایع کوچک و متوسط سبب ارتقای مردم­سالاری در جامعه می­ شود و جامعه مدنی باعث مشارکت کارآفرینان در نظام اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور می­ شود. سرانجام اینکه، بخش صنایع کوچک و متوسط ثابت کرده که منعطف و نوآور است و در بسیاری از بخش­ها صنایع کوچک و متوسط مزیت رقابتی قابل­توجهی نسبت به صنایع بزرگ دارند و این امر آن­ها را قادر می­سازد سریع­تر و موثر­تر به تحولات فزاینده جهانی پاسخ دهند(قره­چه و شمشیری، ۱۳۸۹).
پایان نامه - مقاله - پروژه
بازاریابی دارای انواع مختلفی مانند بازاریابی مبادله ای، پایگاه داده، تعاملی و شبکه ای می باشد. با ظهور اینترنت و تجارت الکترونیک، پنجمین مدل بازاریابی به نام بازاریابی الکترونیک معرفی گردید. بازاریابی الکترونیک، استفاده از اینترنت و دیگر فن آوری های ارتباطی به عنوان واسط، برای ارتباط بین فروشنده و مشتریان تعریف می شود (برودی و همکاران، ۲۰۰۷). امروزه به کارگیری روش های الکترونیکی بازارایابی از عوامل کلیدی موفقیت شرکت ها به شمار می رود و بنگاه های تجاری ناگزیر به استفاده از روش های یادآوری شده جهت حفظ بقا در محیط رقابتی هستند(آقازاده و همکاران، ۱۳۹۰). فن آوری اطلاعات (IT) کاربرد بسیار فراوانی در بازاریابی دارد(حقیقی و همکاران، ۱۳۸۳)، که مطالعات اخیر نشان دهنده، ترویج تعامل سازمان ها از طریق یکپارچه سازی IT با مشتریان خود به منظور کسب و حفظ مشتریان بیشتر می باشد (برودی و همکاران، ۲۰۰۷؛ کویلو و همکاران،۲۰۰۱). براساس فراگیر شدن IT در بازاریابی، توجه بیشتر به قابلیت بازاریابی الکترونیکی و چگونگی استفاده از آن به منظور افزایش عملکرد شرکت و ایجاد مزیت رقابتی حائز اهمیت است.
۱-۲)­تعریف و بیان مساله تحقیق:
جهان در آستانه قرن بیست و یکم با تحولات بس شگرفی روبرو شده است. مفهوم این تحولات این است که روش­های دیرین کسب و کار در دنیای امروز کارایی گذشته را نخواهند داشت(کاتلر و آرمسترانگ، ۱۳۸۷، ۹). در واقع درهم­تنیدگی و افزایش نیرو­ها و عوامل تعیین­کننده در بازار، حضور رقبای قدرتمند متعدد، تغییر بی­وقفه و مداوم سلایق مشتریان و بالا رفتن سطح انتظارات آن­ها و همچنین ابتکار عمل همراه با سرعت عمل در حوزه ­های کسب ­و ­کار باعث گردیده تا شرکت­های کوچک و متوسط با چالش­ها و مخاطرات عمیقی روبه رو شوند (قره­چه و شمشیری، ۱۳۸۹). بنابراین یک شرکت باید سعی کند تا جهت بقا و کسب موفقیت به یک مزیت رقابتی در بازار دست یابد. بنابراین جهت گام برداشتن در راستای این هدف نیاز به نگرش و فرهنگ جدیدی در کل سازمان داریم، تا ضمن توجه به بازار و مشتریان، به تحرکات رقبا هم توجه داشته باشد بطوری­که انجام فعالیت­های بازاریابی فقط در حوزه وظایف بازاریابی نگریسته نشود بلکه مسئولیت تمام واحدها و تک تک اعضای سازمان باشد و تمام واحدهای درون سازمانی با هماهنگی کامل در این راستا قدم بردارند (بیگی، ۱۳۸۲، ۱). بازارگرایی برای سازمان جهت ایجاد ارزش برای مشتریان حیاتی است. در دنیای رقابتی موفقیت شرکت­ها در گرو ارتباط داشتن با مشتریان در مقایسه با عملکرد رقبا می­باشد و آن­ها را ملزم به اجرای بازارگرایی برای رسیدن به سطح مطلوبی از عملکرد و در نهایت رسیدن به اهداف سازمانی می­ شود (شادکام و هاشمی، ۱۳۸۸).
عملکرد سازمانی به تمامی موفقیت­های سازمان که از طریق فروش، دارایی، سود، ارزش بازاری و ارزش دفتری اندازه گیری می­ شود، اشاره دارد (بیگی و فطرس، ۱۳۸۸). در فرهنگ لغت حییم، واژه عملکرد به معنی اجرا، انجام، نمایش، کاربرجسته ترجمه شده است. از واژه عملکرد تعاریف زیادی شده است، اما در یک تعریف جامع می توان گفت عملکرد به معنای ساختارها و هم به معنای نتایج است. رفتارها از فرد اجراکننده ناشی شده و عملکرد را از یک مفهوم انتزاعی به عمل تبدیل می­ کند. رفتارها فقط ابزارهایی برای نتایج نیستند، بلکه خود نتیجه به حساب می­آیند و می­توان جدای از نتایج، در مورد آن­ها قضاوت کرد. در واقع، عملکرد نتیجه نهایی فعالیت است. این فعالیت به منظور سنجش عملکرد بر اساس اهداف قبلی ارزیابی می­ شود. همچنین عملکرد، نتیجه واقعی و قابل اندازه ­گیری تلاش است. اگرچه تلاش منجر به عملکرد می­گردد ولی این دو را نمی­ توان با یکدیگر برابر دانست و میان این دو تفاوت فاحشی وجود دارد (بیگ­زاد، علایی و اسکندری، ۱۳۸۹). عملکرد مشتری به عنوان عملکردی مفهوم­سازی می­گردد که می ­تواند به وسیله­ روابط مستمر میان مشتری و یک نام و نشان تجاری بیشتر شود. عملکرد مشتری شامل جذب مشتری، نگهداری مشتری، رضایت مشتری، آگاهی از نام ونشان تجاری، تصویر نام ­و نشان تجاری، عملکرد مرتبط با رابطه نام و نشان تجاری و مانند آن می­ شود (لی و دیگران، ۲۰۰۸).
باید گفت که امروزه تجارب و راه­ حل­های سنتی برای مسایل جاری و آینده شرکت­ها راه­گشا نیستند و باید به دنبال راهکارهای جدید بود تا بتوان محصولات را با حداقل هزینه و کیفیت برتر متناسب با نیاز­ها و سلیقه­های مشتری، تولید و عرضه کرد بنابراین ضرورت دارد تا به بررسی عواملی پرداخت که به شرکت­های کوچک و متوسط کمک کند از ظرفیت و توانایی های بالقوه خویش استفاده مطلوب را ببرند تا بتوانند بقای خویش را در محیط متلاطم و آشفته­ی امروز تضمین کرده و بتوانند به پیشرفت خود ادامه دهند. با توجه به اینکه شرکت­های کوچک و متوسط بیشتر از شرکت­های بزرگ به رشد اشتغال کمک می­ کنند و آن­ها در دراز­مدت می­توانند سهم بسیار مهمی از کل اشتغال را به خود اختصاص دهند و همچنین اینکه آن­ها رقابت­پذیری بازار را افزایش داده و از انحصاری شدن امور به وسیله شرکت­های بزرگ جلوگیری می­ کنند لذا دارای اهمیت بسیار زیادی می­باشند. بنابراین، بازارگرایی برای سازمان جهت ایجاد ارزش برای مشتریان حیاتی است و در دنیای رقابتی امروزه موفقیت شرکت­ها در گرو ارتباط داشتن با مشتریان، مقایسه عملکرد خودشان با عملکرد رقبا می­باشد و آن­ها را ملزم به اجرای بازارگرایی برای رسیدن به عملکرد تولیدی برتر و در نهایت رسیدن به اهداف سازمانی می­باشد. هدف از این تحقیق نیز پاسخ به این سوال است که بازارگرایی وتکنولوژی­گرایی (به عنوان ورودی­های موثر بر قابلیت بازاریابی الکترونیکی) تا چه حد بر قابلیت بازاریابی الکترونیکی تاثیر دارند و در نهایت ارائه مدلی به منظور رسیدن به عملکرد مرتبط با مشتری و عملکرد سازمانی است.
۱-۳)­اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
متخصصان و اندیشمندان بازاریابی در طول بیش از سه دهه بر این باور بودند که عملکرد کسب و کار تحت تاثیر بازارگرایی قرار می­گیرد. به اعتقاد نارور و اسلیتر (۱۹۹۰) بازارگرایی قلب تپنده مدیریت و راهبرد بازاریابی مدرن است و کسب و کاری که بازارگرایی­اش را افزایش دهد، عملکرد بازارش را بهبود خواهد بخشید. دستیابی به عملکرد عالی برای یک سازمان در گرو خلق مزیت رقابتی پایدار و ارائه ارزش برتر پایدار برای مشتریان است. این امر سازمان را به ایجاد و حفظ نوعی فرهنگ سازمانی مجاب می­ کند که زمینه بروز رفتار­های ضروری را فراهم می­سازد. بر این اساس می­توان گفت بازار­گرایی فرهنگی سازمانی است که با حداکثر کارایی و اثر­بخشی رفتار­های لازم جهت خلق ارزش برتر برای مشتریان و در نتیجه عملکرد برتر مستمر برای کسب و کار فراهم می­ کند (نارور و اسلیتر، ۱۹۹۰).
هاست[۶] در سال ۱۹۸۶ بیان می­ کند که بازارگرایی در شرایط رقابت از اهمیت بیشتری برخوردار است. در محیط غیر رقابتی شرکت ممکن است دارای عملکرد خوبی باشد، حتی اگر بازارگرا نباشد. زیرا مشتریان با محصولات و خدمات شرکت خو گرفته­اند اما در شرایط رقابت شدید مشتریان گزینه­ های متنوعی برای ارضای نیازها و خواسته­ های خویش دارند. شرکت­هایی که بازارگرا نیستند در محیط رقابتی به سرعت مشتریان خود را از دست می­ دهند (آگوستو و کولهو ،۲۰۰۹)[۷]. کاکس[۸]معتقد است که شرکت­ها باید بیشتر به سمت مشتری­گرایی حرکت کنند، البته نه تنها به این دلیل که این واژه، واژه­ی زیبایی است، بلکه به این دلیل که مشتری­گرایی امروزه به عنوان یک ضرورت و اجبار برای سازمان­ها درآمده است(کاکس ،۲۰۰۰).
قابلیت بازاریابی الکترونیکی نشان دهنده شایستگی شرکت در استفاده از اینترنت و سایر فن آوری­های اطلاعاتی به منظور تسهیل در تعامل با مشتریان است. طبق نظر برودی و همکاران (۲۰۰۲)، تکنولوژی­های بازاریابی الکترونیکی فراتر از تبلیغات) مبتنی بر اینترنت و ارتباطات می­باشد که شامل؛ مدیریت ارتباط با مشتری، فعالیت­های فروش، تحقیقات بازاریابی و برنامه ریزی است (برودی و همکاران،۲۰۰۲).
بنابراین باید گفت که برای شرکت های کوچک و متوسط که هر روز بیش از پیش با یک محیط رقابتی و پیچیده مواجه می شوند، پاسخ­دهی به نیروهای رقابتی، از نظر بقا یافتن بسیار مهم است. شرکت هایی که بتوانند از طریق بازارگرایی، تکنولوژی­گرایی، قابلیت بازاریابی الکترونیکی به مزیت­های رقابتی دست یابند، خواهند توانست گامی موثر در راستای بقای خود و عملکرد بالای سازمانی بردارند.
۱-۴)­اهداف مشخص تحقیق (شامل اهداف کلی، ویژه و کاربردی):
۱-۴-۱)­­اهداف کلی:
هدف کلی از انجام این تحقیق، شناخت تاثیر بازارگرایی­، تکنولوژی­گرایی بر قابلیت بازاریابی الکترونیکی و تاثیر آن بر عملکرد مرتبط با مشتری و عملکرد سازمانی شرکت­های کوچک و متوسط می­باشد.
۱-۴-۲)­­اهداف ویژه:

 

    1. شناخت تاثیر بازارگرایی بر قابلیت بازاریابی الکترونیکی شرکت­های کوچک و متوسط شهر کرمانشاه.

 

    1. شناخت تاثیر تکنولوژی­گرایی بر قابلیت بازاریابی الکترونیکی شرکت­های کوچک و متوسط شهر کرمانشاه.

 

    1. شناخت نقش محیط رقابتی به عنوان تعدیل کننده رابطه بین بازارگرایی و قابلیت بازاریابی الکترونیکی شرکت­های کوچک و متوسط شهر کرمانشاه.

 

    1. شناخت نقش محیط رقابتی به عنوان تعدیل کننده رابطه بین تکنولوژی­گرایی و قابلیت بازاریابی الکترونیکی شرکت­های کوچک و متوسط شهر کرمانشاه.

 

    1. شناخت نقش قابلیت بازاریابی الکترونیکی بر عملکرد مرتبط با مشتری شرکت­های کوچک و متوسط شهر کرمانشاه.

 

    1. شناخت نقش قابلیت بازاریابی الکترونیکی بر عملکرد سازمانی شرکت­های کوچک و متوسط شهر کرمانشاه.

 

    1. شناخت نقش عملکرد مرتبط با مشتری بر عملکرد سازمانی شرکت­های کوچک و متوسط شهر کرمانشاه.

 

    1. شناخت نقش آشفتگی بازار به عنوان تعدیل کننده رابطه بین قابلیت بازاریابی الکترونیکی و عملکرد مرتبط با مشتری شرکت­های کوچک و متوسط شهر کرمانشاه.

 

    1. شناخت نقش آشفتگی بازار به عنوان تعدیل کننده رابطه بین قابلیت بازاریابی الکترونیکی و عملکرد سازمانی شرکت­های کوچک و متوسط شهر کرمانشاه.

 

    1. شناخت نقش شدت رقابت به عنوان تعدیل کننده رابطه بین قابلیت بازاریابی الکترونیکی و عملکرد مرتبط با مشتری شرکت­های کوچک و متوسط شهر کرمانشاه.

 

    1. شناخت نقش شدت رقابت به عنوان تعدیل کننده رابطه بین قابلیت بازاریابی الکترونیکی و عملکرد سازمانی شرکت­های کوچک و متوسط شهر کرمانشاه.

 

۱-۴-۳)­­اهداف کاربردی:
هدف این پژوهش بررسی بیشتر در شناخت بازارگرایی و تکنولوژی­گرایی با مبادرت به توسعه قابلیت بازاریابی الکترونیکی برای بهبود عملکرد در شرکت­های کوچک و متوسط می­باشد.
۱-­ ۵)­فرضیات تحقیق

 

    1. بین بازارگرایی و قابلیت بازاریابی الکترونیکی شرکت­های کوچک و متوسط استان کرمانشاه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.

 

    1. بین تکنولوژی­گرایی و قابلیت بازاریابی الکترونیکی شرکت­های کوچک و متوسط استان کرمانشاه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.

 

    1. بین محیط رقابتی به عنوان تعدیل کننده رابطه بین بازارگرایی و قابلیت بازاریابی الکترونیکی شرکت­های کوچک و متوسط استان کرمانشاه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.

 

    1. بین محیط رقابتی به عنوان تعدیل کننده رابطه بین تکنولوژی­گرایی و قابلیت بازاریابی الکترونیکی شرکت­های کوچک و متوسط استان کرمانشاه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.

 

    1. بین قابلیت بازاریابی الکترونیکی و عملکرد مرتبط با مشتری شرکت­های کوچک و متوسط استان کرمانشاه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.

 

    1. بین قابلیت بازاریابی الکترونیکی و عملکرد سازمانی شرکت­های کوچک و متوسط استان کرمانشاه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.

 

    1. بین عملکرد مرتبط با مشتری و عملکرد سازمانی شرکت­های کوچک و متوسط استان کرمانشاه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.

 

    1. بین آشفتگی بازار به عنوان تعدیل کننده رابطه بین قابلیت بازاریابی الکترونیکی و عملکرد مرتبط با مشتری شرکت­های کوچک و متوسط استان کرمانشاه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.

 

    1. بین آشفتگی بازار به عنوان تعدیل کننده رابطه بین قابلیت بازاریابی الکترونیکی و عملکرد سازمانی شرکت­های کوچک و متوسط استان کرمانشاه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.

 

    1. بین شدت رقابت به عنوان تعدیل کننده رابطه بین قابلیت بازاریابی الکترونیکی و عملکرد مرتبط با مشتری شرکت­های کوچک و متوسط استان کرمانشاه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.

 

    1. بین شدت رقابت به عنوان تعدیل کننده رابطه بین قابلیت بازاریابی الکترونیکی و عملکرد سازمانی شرکت­های کوچک و متوسط استان کرمانشاه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.

 

۱- ۶)­­کاربرد تحقیق

 

    1. مدیران و سیاستگذاران شرکت­های صنایع کوچک در استان کرمانشاه،

 

    1. اتاق صنایع و معادن،

 

  1. مدیران و تصمیم گیرندگان ارشد صنعت
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:15:00 ق.ظ ]




 

فرضیه یک : متغیر مورد آزمون نرمال نیست .

 

 

 

 

۲-۱-۴-۴- نمودار هیستوگرام و پراکندگی نسبت سود خالص به ارزش جاری حقوق صاحبان سهام

نگاره۲۱-۴ نمودار پراکندگی نسبت سود خالص به ارزش جاری حقوق صاحبان سهام
ن
نگاره ۲۲-۴ نمودار هیستوگرام نسبت سود خالص به ارزش جاری حقوق صاحبان سهام
همانگونه که در جدول شماره ۲۰-۴ نمایان است سطح معناداری کمتر از ۰٫۰۵می باشد که این موضوع بیانگر رد فرض نرمال بودن داده ها در سطح اطمینان ۹۵% می باشد .همچنین با نگاهی اجمالی به نمودارهای پراکندگی متغیرهای مورد بحث نسبت به خط توزیع نرمال (نگاره۲۱-۴) در خواهیم یافت که متغیرهای مذبور از یک توزیع نرمال پیروی نمی نمایند . لذا این متغیر نیز همچون متغیر وابسته اشاره شده در بخش اول این فصل با استفاده ازروش جانسون  نرمال سازی شده است .که نتایج حاصل از نرمال سازی به شرح زیر می باشد.
نگاره۲۳-۴ نمودار هیستوگرام نسبت سود خالص به ارزش جاری حقوق صاحبان سهام بعد از نرمال سازی
نتایج استفاده از روش جانسون بیانگر این مطلب است که بعد از تعدیل متغیر سطح معناداری به ۰٫۶۶ تغییر کرده است که این موضوع بیانگر نرمال شدن متغیر مورد بحث می باشد .با این وجود جهت اطمینان نرمال بودن دادها آزمونks مجدداً برای این متغیر محاسبه گردید که نتایج این آزمون در جدول زیر گنجانده شده است .
پایان نامه
جدول ۲۱-۴ بررسی نرمال بودن نسبت سود خالص به ارزش جاری حقوق صاحبان سهام بعد از تعدیل

 

 

نماد متغیر مورد آزمون

 

نام متغیر مورد آزمون

 

مقدار آماره KS

 

سطح معناداری

 

نتیجه

 

 

 

 

 

نسبت سود خالص به ارزش جاری حقوق صاحبان سهام

 

۰٫۰۳۹

 

۰٫۰۳۱

 

تایید فرضیه صفر

 

 

 

فرضیه صفر : متغیر مورد آزمون نرمال است .

 

 

 

فرضیه یک : متغیر مورد آزمون نرمال نیست .

 

 

 

نگاره ۲۴-۴ نمودار هیستوگرام نسبت سود خالص به ارزش جاری حقوق صاحبان سهام بعد از تعدیل
با توجه به نتایج مندرج در جدول۲۱-۴ از آنجایی که سطح معنی داری متغیر مورد بررسی ۰۲۹٫ بزرگتر از ۰۲۵٫ می باشد از این رو فرضیه نرمال بودن متغیر در سطح اطمینان ۰٫۹۵ تایید می شود که این موضوع در نگاره۲۴-۴ قابل رویت می باشد
۳-۱-۴-۴- بررسی ایستایی(مانایی) وپایایی(نامانایی) متغیرها ، در فرضیه های گروه اول
همانگونه که در بخش اول بیان شد در این پژوهش جهت بررسی ریشه واحد از آزمون دیگی فولر تعمیم یافته، آزمونLLC ، آزمون PP FISHER استفاده نموده ایم. لذا لازم دیده شد در بررسی مدلهای آماری مرتبط با فرضیه های گروه اول این آزمون مورد توجه قرار گیردکه خلاصه نتایج این آزمون در قالب جداول زیر نمایان شده است
جدول ۲۲-۴ بررسی مانایی متغیرهای مندرج در مدلهای رگرسیونی جدول ۱۹-۴

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:15:00 ق.ظ ]




در ارزیابی از وضعیت تساهل سیاسی در جامعه ۹/۴۷ درصد «بد» ارزیابی نمودهاند هرچه از میزان تحصیلات افراد کاسته میشد، وضعیت تساهل سیاسی در جامعه را بهتر ارزیابی نمودهاند. در مورد وضعیت دولت برای جلب مشارکت سیاسی پرسش به عمل آمد، نسل سوم «بد» ارزیابی نمودهاند ولی نسل دوم و اول «خوب» ارزیابی نمودهاند و افرادی که دارای تحصیلات دانشگاهی بودهاند، برخلاف سایر مقاطع تحصیلی ارزیابی «بد» داشتهاند. نتایج حاکی از آن است که میزان پذیرش ارزشهای دموکراتیک در افراد جامعه بسیار بالاست. به طور کلی میزان پذیرش ارزشهای دموکراتیک را اگر بخواهیم در بین نسلها مورد مقایسه قرار دهیم براساس نتایج فرضیه اول و دوم تفاوتی مبنی بر تفاوت نسلی دیده نمیشود، بلکه تفاوتی که بین نسل اول و دوم دیده می شود، با عنصر تفکیک نسلی و فرضیه دوم قابل توجیه نیست. چراکه نسل اول کمی دموکراتیکتر از نسل دوم میباشد. براساس دیدگاه اینگلهارت در مورد تفاوت نسلی مبنی بر «چرخه زندگی»، پیشرفت تکنولوژیکی و فناوری و آموزش افراد تحت تأثیر انواع ارتباطات بخشهایی از پراکندگی داده ها را در این پژوهش توضیح میدهد. در واقع میتوان گفت، به واسطه فرایند جهانی شدن و گسترش ارتباطات همه افراد جامعه جزء مخاطبان قرار گرفتهاند و روزانه اطلاعات زیادی در مورد حقوق و قوانین شهروندی و ارزشهای دموکراتیک در قالب فیلم، گردهم آییهای سیاسی، اخبار و … دریافت میکنند و بدین ترتیب تغییرات فرهنگی در همه نسلها تأثیر داشته است و اگرچه نسل جوانتر بیشتر از نسلهای قبل از خود تغییر یافته، اما منجر به شکاف نسلی نشده است. در عین حال اگر بخواهیم نسلهایی را که بر حسب تحولات دوری جنگ و انقلاب از هم تفکیک شدهاند را مورد مقایسه قرار دهیم، میتوانیم تفکیک مذکور را تاحدی روا بدانیم.
دانلود پروژه
نسل انقلاب، به میزان زیادی تمایل به ارزشهای دموکراتیک را از خود نشان داده است، در حقیقت این نسل هنوز پایبندیهای خود را نسبت به ارزشها و آرمانهایی که نقش مهمی در شکل دادن به رفتارها و اجتماعات و فرایند انقلاب داشت و در شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی خلاصه شده بود، حفظ کرده است و هم چنان خواهان برقراری آن ارزشهای وعده داده شده میباشد که از همان آغاز محل اجرایی نداشت و یا شاید هنوز برای مردم درونی نشده بود و بر همین اساس انتقادات خود را بر پیکره نظام وارد میکند و خواهان اصلاحات در جامعه میشود.
نسل دوم نسلی است که در دوران جنگ مشارکت فعال داشته است، دورانی که ارزشها و آرمانهایی مانند شهادت، اسارت و … مقدس شمرده میشد و کل نظام چنان درگیر مسائل جنگ و حوادث روزمره آن بود که فرصتی برای پرداختن به ارزشهای دموکراتیک وجود نداشت. در حقیقت، این نسل با تجربه ویژه و تکرار نشدنی از حوادث میدان جنگ و ارزشهای تبلیغ شده از وطنپرستی و کینهورزی با دشمن خارجی و تهدیدات آن، انتظارات و چشم داشتهای خاصی را برای این نسل به همراه داشت که موجب گسست این نسل از نسل قبل از خود شده است، بیآنکه در نسل بعد از خود هم استمرار پیدا کند و یا به عبارتی دیگر این نسل در رقابت با سایر کانالها در فرایند جامعه‌پذیری و تلقین ارزش‌های خود به آنان ناموفق بوده است و نتوانست این ارزشها را در نسل بعدی بازتولید کند. این نسل هرچند نسبت به سایر نسلها ارزشهای دموکراتیک ضعیفتری داشته است، با این وجود تمایل زیادی به ارزشهای دموکراتیک نشان می‌دهد و در ارزیابی خود از وضعیت جامعه منتقد بودهاند، با این وجود میزان حمایت این نسل از وضعیت کنونی جامعه نسبت به سایر نسلها بیشتر است.
نسل سوم نسلی است که یک دوره تاریخی جدید را بدون تجربه انقلاب یا جنگ سپری میکند، اما همچنان با مسائل و بحرانهای پس ازجنگ دست و پنجه نرم میکند و تمایل دارد با ایجاد یک موقعیت جدید و اصلاحات در وضعیت کنونی جامعه ارزشهایی را تثبیت کند که در سطح جهانی مطلوب شمرده میشود و زمینهساز دموکراسی میباشد و در این راه کسانی را که منافعشان در گرو جاودانه کردن وضعیت فعلی و توقف تاریخ است از میدان بازی سیاسی بیرون کنند. بعلاوه، در هر دورهای گفتمانهای خاصی بر جامعه مسلط میشود که ارزشها و آرمانهای خاصی را به افراد القاء میکند و ارزشها و آرمانهای نسل سوم رهآورد گفتمان دموکراتیک بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ بوده است که نوع نگاه شهروندان را به حقوق خود و هم چنین نوع نگاه به شهروندان را در نزد برخی از حاکمان تغییر داد.
با توجه به نتایج به دست امده در این پژوهش، تجربیات نسلی نمیتواند، عاملی تبیین کننده قوی برای تفاوت نسلی باشد، توضیح این نکته لازم به نظر میرسد که این تفاوت نسلی فقط بین دو نسل آنهم به صورت جزیی وجود دارد و در همه نسلها ارزش دموکراتیک در سطح بالاست و میتوان گفت ارزشهای دموکراتیک در بین همه نسلها فراگیر شده است و دیگر متغیرهای زمینهای قدرت تبیین کنندگی را از دست دادهاند. چرا که علاوه بر تجربیات نسلی، که میتواند عاملی در تفاوت نسلی باشد، عواملی دیگر مانند: شزایط سیاسی جامعهی ایران، انواع مجاری اطلاعاتی و دسترسیهای ارتباطی و جهانی شدن واقعیات اجتناب‌ناپذیری هستند که بر همه شئونات زندگی بشر اثرات تعیینکنندهای داشتهاند.
بنا بر تحلیل جامعه‌شناختی، جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی سه مرحله یا دوران مجزا را طی کرده است: اول: دوران رهبری کاریزماتیک سالهای پس از انقلاب تا پایان جنگ. دوم، دوران مشارکت نفوذی، غیر رسمی، شخصی و مبتنی بر روابط و دوره پیدایش گروه های فشار که پس از جنگ قوام یافت. سوم: مطالبات دموکراتیک که به عقیده صاحبنظری، فصل تازهای در تاریخ انقلاب از نظر پیدا شدن یک اکثریت فکری تازه و یک قشر مشارکتجو در میان جوانان طبقه متوسط میباشد که نوعی چرخش و بازگشت به آرمانهای اولیه انقلاب و تقویت بعد دموکراتیک آن تلقی شده است (بشیریه. ۱۳۷۸٫ ص. ۸۸-۸۷).
برخلاف بسیاری از تصورات که ما وارث فرهنگ سیاسی برآمده از دولت متمرکز و مستبد هستیم، اما انگاره‌های فرهنگی این دولت در مردم نهادینه نشده یا به مرور زمان تغییر کرده است. نتایج یافته های تحقیق گویای آن است که افراد جامعه به طور متوسط دارای تمایلات ارزشی دموکراتیک هستند و فرهنگ دموکراتیک پدیدهای یکپارچه نیست، بلکه مراحل نسبتاً پویایی دارد که در زمان و مکان وسعت مییابد.
در واقع وجود فرهنگ دموکراتیک در بین توده مردم حکایت از فرایند دموکراسی دارد، اما این فرهنگ و ارزشها باید در وجود نخبگان نظامی و اداری نیز مشاهده شود و به نوعی در جامعه نهادینه شود، به این معنا که تا زمانی که این ارزشها در عمل تجلی نیابد، نمیتوان ادعای دموکراتیک شدن را داشت. بیان تمایلات ارزشی افراد جامعه، تقاضاهای سیاسی جدیدی است که نظام باید با سیاست کارآمد و مدبرانه خود در برآورده شدن آن در حد منطقی و سالم بکوشند تا شکاف بین فرهنگ سیاسی و نظام سیاسی از میان برداشته شود، در غیر این صورت این شکاف، جامعه را به چالش و بحرانی عمیق دچار خواهد کرد که قابل جبران نخواهد بود. در واقع میتوان گفت، دارا بودن فرهنگ دموکراتیک در بین توده مردم و نخبگان یکی از عناصر کلیدی برای برقراری دموکراسی میباشد که حتی ساختارهای مسلط با بهره گرفتن از روش ارعاب و خفقان نیز نمیتواند، این ارزشهای فرهنگی و نگرشهای ذهنی را تغییر دهد، چرا که این ارزشها در سطح جهانی مقبولیت پیدا کرده و از طریق رسانه ها و سایر کانالهای بدیل جامعهپذیری، به افراد القا شده و آنان را برای دستیابی به این ارزشها که حق طبیعی انها محسوب می شود؛ ترغیب و هدایت خواهد نمود. اما اگر ساختارها و شرایط جامعه، بستری جهت برقراری دموکراسی پایا فراهم کند، تغییر فرهنگ سیاسی افراد جامعه، به راحتی صورت میگیرد. چرا که علاوه بر این که در سطح جهان مقبولیت یافته، تأمین کننده بسیاری از حقوق انسانی است، که در هیچ نوع شیوه حکومتی یافت نمیشود.
یافته های دیگر تحقیق گویای آن است که اولین الویت افراد در بین دوازده ارزش مادی و فرامادی که در جدول ارائه شد، «رشد اقتصادی» میباشد، الویت دوم در نسل اول،« اقتصاد با ثبات»، در نسل دوم «آزادی بیان» و در نسل سوم «اشتغال» میباشد، در کل الویت دوم بدون توجه به تفکیک نسلی بیشترین فراوانی به گزینه «آزادی بیان» اختصاص یافته است و الویت سوم در همه نسلها «اشتغال» بوده است. هدف از ارائه این سؤال آزمون فرضیه اینگلهارت مبنی بر ارتباط معنیدار ارزشهای دموکراتیک و ارزشهای فرامادی بوده است که بر اساس آزمون پیرسون ارتباط معنیداری بین این دومتغیر وجود نداشت. اما از انتخاب این ارزشها میتوان فهمید که انتخاب هر گزینه، گویای نیازها و مطالباتی است که برای افراد جامعه برآورده نشده است. فرایند توسعه و نوسازی اکثر کشورهای جهان سوم، به صورت هماهنگ در همه ابعاد صورت نمیگیرد و همین عامل موجب میشود که یک جامعه از لحاظ اقتصادی ضعیف مانده، اما با توجه به گستردگی ارتباطات و پیشرفت تکنولوژیکی، فرهنگ افراد آن جامعه ارتقا یابد و با این استدلال میتوان گفت که فرضیه اینگلهارت نمیتواند در همه جوامع نتیجه یکسانی را داشته باشد. اقتصاد ایران در طول چند دهه اخیر نتوانسته است ظرفیت تولیدی، صنعتی، کشاورزی را افزایش دهد و این خود موجب پایین آمدن بهره وری و در نهایت کاهش سرمایهگذاری مجدد و افزایش بیکاری شده است. بنابراین میتوان گفت، تمایل به ارزشهای دموکراتیک، پیش از آنکه مبتنی بر تمایل به ارزشهای فرامادی باشد، متأثر از شرایط تاریخی و ساختاری و هم چنین چگونگی روند توسعه و رشد اقتصادی است.
در جامعهای با ساخت سنی جوان با شرایط مذکور دغدغه‌های اقتصادی برای افراد جامعه امری کاملا طبیعی به نظر می‌رسد. الویت دوم در جامعه «آزادی بیان» بوده که یکی از ارزشهای فرامادی میباشد. زمانی که برای اجرای پرسشنامه به افراد مراجعه میشد، بیشتر افراد از موضوع پرسشنامه میپرسیدند و از پاسخگویی به این سؤالات سیاسی طفره میرفتند، بعضی از پاسخگویان، قسمت ارزیابی وضعیت جامعه در همه گویه های آن از گزینه «نمیدانم» استفاده میکردند و یا اصلاً جوابی نمی‌دادند و در چندین موارد بعد از پرکردن سؤالات اول، پرسشنامه را بر نمیگرداندند.
در واقع این نوع رفتارها نشان دهنده آن بود که افراد در بیان عقاید و نظرات خود احساس آزادی نمیکنند. وقتی در یک جامعه مردم احساس کنند که هر نوع گفتگو و کنش سیاسی متضمن صرف هزینه و فایده است و ممکن است در این معامله متحمل هزینه شوند، ما در سطح جامعه شاهد بیتفاوتی سیاسی خواهیم بود، که با دموکراسی پایا ناسازگار است. میتوان گفت که شکلگیری یک حکومت بر بنیانهای ذهنی و پشتوانه های مورد باور مردم استوار است. در جامعهای که انتقاد به قدرت ویا حزب مسلط، حکم مسائل امنیتی را پیدا کنند، مردم از ابراز احساسات و درخواستهای واقعی خویش خودداری مینمایند و این موجب لطمه خوردن بر پیکره نظام خواهد شد. در جامعه امروز ایران، باید با یک نظام آموزشی کارآمد، برای ایجاد انسانهای عقلایی تلاش کرد، انسانهایی عقلایی که بدانند وجود احزاب مختلف با آرمانهای گوناگون در زیر پرچم واحد، در عین اختلافاتی که با یکدیگر دارند، برای کنترل دولتمردان و هم چنین حفظ منافع گروه های مختلف جامعه مفید خواهد بود و لازمه برقراری یک حکومت دموکرات و سالم، انتقاد سالم و سازنده است.
اگر دموکراسی را فرایند گسترش و تعمیق مشارکت سیاسی بدانیم، حداقل الزامات آن عبارتند از حق حاکمیت مردم، کسب نمایندگی درانتخابات و آزادیهای مدنی که رویهم رفته میتواند به عنوان دموکراسی سیاسی محسوب شود. دموکراسی اجتماعی فراتر از این الزامات رفته و شامل تامین برابری فرصتها و تامین اجتماعی برای همه شهروندان است. دموکراسی فرهنگی با تأمین آزادی مذاکرات و گفتمان هویتی با توجه به زبان، دین، قومیت، تفکیک جنسیتی و سبک زندگی از این هم فراتر میرود. اگرچه برخی از کشورهای خاورمیانه شاهد پیشرفتی بسوی دموکراسی سیاسی هستند ولی اکثریت این جوامع درساختن هرگونه بسترمناسب برای دموکراسی اجتماعی و فرهنگی درماندهاند.
منابع
آبرکرامبی، نیکلاس و دیگران(۱۳۷۰) فرهنگ جامعه شناسی، ترجمه حسن پویان، تهران، چاپ نشر، چاپ اول، بهار.
اسکینر، گوئنتین؛ داوید و دیگران (۱۳۸۱) فلسفه سیاسی معاصر دولت و جامعه، ترجمه موسی اکرمی، تهران، مرکز چاپ و انتشارات صحیفه وزارت امور خارجه.
آل غفور، سیدمحمدتقی (۱۳۷۵) نقش فرهنگ در ساختار سیاسی ایران معاصر، فصل نامه نقدونظر، شماره سوم و چهارم
آلموند گابریل، پاول بیگهام (۱۳۷۵) جامعه پذیری سیاسی و فرهنگ سیاسی، ترجمه علیرضا طیب، اطلاعات سیاسی اقتصادی، سال یازدهم، شماره ۵۶
اینگلهارت، رونالد (۱۳۷۳) تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی، ترجمه مریم وتر، تهران، نشر کویر.
باقری، خسرو (۱۳۷۹) امکان و فرایند تربیت مدنی در ایران، مجله روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، تابستان.
بالس، کریستوفر (۱۳۸۰) ذهنیت نسلی، ترجمه حسین پانسیو، فصلنامه ارغنون، شماره ۱۹٫
بدیع، برتران (۱۳۷۶) توسعه سیاسی، ترجمه احمد نقیب زاده، تهران، نشرقومس.
بشیریه، حسین (۱۳۷۰) “پیش درآمدی بر تاریخ اندیشه تساهل سیاسی"، نشریه دانشکده حقوق و علوم سیاسی، تهران
بشیریه، حسین(۱۳۷۸)جامعه مدنی و توسعه سیاسی در ایران، تهران، نشر علوم نوین.
بوستان، داریوش (۱۳۷۹) بررسی تأثیر طبقه اجتماعی بر فرهنگ سیاسی افراد بالای۲۰ سال شهر شیراز، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تهران.
بیتهام، دیوید و بویل، کوپن (۱۳۷۶) دموکراسی چیست؟ آشنایی با دموکراسی، ترجمه شهرام نقش تبریزی، تهران، ققنوس.
پای، لوسین و دیگران (۱۳۸۰) بحران ها و توالی ها در توسعه سیاسی، ترجمه غلامرضا خواجه سروری، تهران، انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی.
پهلوان، چنگیز(۱۳۷۸) فرهنگ شناسی و گفتارهایی در زمینه فرهنگ و تمدن، تهران، انتشارات پیام امروز، چاپ اول.
توکل، محمد، قاضینژاد، مریم (۱۳۸۵) شکاف نسلی در رویکردهای کلان جامعه شناسی، نامۀ علوم اجتماعی، شماره ۲۷، بهار.
توکلی، مهناز (۱۳۷۸) بررسی نظام ارزشی دو نسل دختران (نسل انقلاب) و مادران آنها، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی.
جلالی، محمدرضا(۱۳۸۶) مقومات دموکراسی، اندیشه جامعه، شماره ۱۷و۱۸٫
جلایی پور، حمیدرضا (۱۳۸۱) جامعه شناسی جنبشهای اجتماعی، تهران، انتشارات طرح نو.
جلایی پور، حمیدرضا (۱۳۸۳) تأملاتی نظری در مورد دموکراسی در ایران کنونی، نامه علوم اجتماعی، شماره ۲۳، صص۱۹۱-۱۹۹
چیلکوت، رونالد (۱۳۷۷) نظریه های سیاست مقایسه ای، ترجمه وحید بزرگی و علیرضا طیب، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ اول.
خزایی، طاهره (۱۳۸۰) بررسی تحولات اجتماعی و فرهنگی در طول سه نسل خانواده تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران.
رابرت، دال(۱۳۷۹) دربارۀ دموکراسی، ترجمه حسن فشارکی، تهران، نشر شیرازه.
راش، مایکل(۱۳۷۷) جامعه وسیاست، ترجمه منوچهر صبوری، انتشارات سمت، چاپ اول.
ربیعی، علی(۱۳۸۰) جامعه شناسی تحولات ارزشی، نگاهی به رفتار سیاسی رأی دهندگان در دوم خرداد۱۳۷۶، فرهنگ واندیشه، شماره ۳٫
رزاقی، سهراب (۱۳۷۵) مؤلفه های فرهنگ سیاسی، نقدو نظر، شماره ۳و۴
رضایی، محمد(۱۳۷۸) بررسی رابطه نگرش اجتماعی با فرهنگ سیاسی دانشجویان ساکن مجتمع دانشگاه تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس.
ساعی، علی(۱۳۸۶) دموکراتیزاسیون در ایران (۱۲۸۵-۱۳۸۲)، تهران، آگاه.
سریع القلم، محمود(۱۳۸۷) فرهنگ سیاسی ایران، انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، تهران، چاپ دوم.
شرفی، محمدرضا (۱۳۸۲) مجموعه مقالات گسست نسلها، تهران، پژوهشکده علوم انسانی و اجتماعی جهاد دانشگاهی.
غلامرضا کاشی، محمدجواد (۱۳۸۵) نظم و روند تحول گفتار دموکراسی در ایران، تهران، گام نو، چاپ اول.
غلامرضاکاشی، محمدجواد و گودرزی، محسن(۱۳۸۴) نقش شکاف انداز تجربیات نسلی، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال چهارم، شماره۱۶٫
فارسون، سمیح و مشایخی، مهرداد (۱۳۷۹) فرهنگ سیاسی در جمهوری اسلامی، ترجمه معصومه خالقی، تهران، انتشارات باز.
قاضی نژاد، مریم (۱۳۸۳) نسل ها و ارزش ها و تحلیل جامعه شناختی تفاوت گرایش ارزشی نسل جوان و بزرگسال، رساله دکتری، تهران، داشکده علوم اجتماعی.
قوام، عبدالعلی (۱۳۷۹) چالش های سیاسی، تهران، نشر قومس
کاظمی، علیاصغر (۱۳۷۶) بحران نوگرایی و فرهنگ سیاسی در ایران معاصر، تهران، نشر قومس، چاپ اول.
کدیور، محسن (۱۳۷۹) دغدغه های حکومت دینی، تهران، نشر نی.
کریمی، محمد (۱۳۸۶) بررسی جامعه شناختی فرهنگ سیاسی دانشجویان، پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ق.ظ ]