کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب


 



( شکل۸- نقش مایه لوزی).
از جمله سفالینۀ های بدست آمده در محوطه باستانی شهردِلِه دارای نقش هندسی که شباهت نزدیکی به نقش موجود در وسط نمد کلاردشت دارد دیده می شود. گویی هر دو اثر را یک هنرمند بر جای گذارده است (شکل۹).

(کریمیان، سقایی: ۱۳۹۲، ۸۵). (طرح نمد از محقق).
(شکل۹- نقوش هندسی میان نمد و سفال).
از دیگر نقش بسیار جالب توجه در سفالینۀ های دوره اسلامی در محوطه شهر دِلِه می توان به سفال لعاب دار با زمینۀ سبز و نقش گیاهی به رنگ سیاه را نام برد. در این سفال هنرمند نقش برگ درخت را به تصویر می کشد و در کنار یکدیگر قرار گرفتن این برگها شباهت نزدیکی را با فرم های ایجاد شده در نقش های گیاهی موجود در قالی کلاردشت دارد (شکل۱۰).

(کریمیان، سقایی: ۱۳۹۲، ۸۵). (عکس فرش از محقق).
(شکل۱۰- نقش گیاهی در قالی و سفال اسلامی شهر دِلِه).
اگرچه در حال حاضر بافنده اصلی قالی های کلاردشت اکراد مهاجر به این منطقه هستند در اینجا این موضوع را در مقایسه ای با قالی های اکراد مهاجر در قوچان و فرش بافته شده آنها و تأثیر محیط زیست شان بر قالی قوچان بررسی می کنیم.
قالی قوچان که به نام قالی کردی شهرت دارد، دارای نقوش هندسی ویژه‌ای است. این نقوش و استفاده از رنگهای طبیعی وزنده مانند روناس، لاجورد و درجات مختلف تیرگی و روشنایی این رنگ‌ها متأثر از طبیعت سخت و کوهستانی این شهر و تأثیر آن در روحیه مردم می‌باشد.
برای نمونه قالی ای بنام “سالانقوچی” که با نقش حوضی معروف است و سه لوزی کوچک و بزرگ در آن دیده می شود ( شکل۱۱). لچک و متن قالیچه از نقش مایه پرنده و دختر ملهم است و هر دو عروسک نام دارند حیوان چهار پا معمولا جیران یا بز تک شاخ نامیده می شود. از نقش های برگرفته از طبیعت نیز می توان از نقش گل و درخت نام برد که در قالی هایی بنام خرچنگ قابی بکار رفته است ( شکل ۱۲).
پایان نامه - مقاله - پروژه
از سوی دیگر نقش قالی، نقش حوضی در روستا های هم مرز شوروی بافته می شود و بنام قالی های نقش “حوضی سرحد” معروف است که نقش سه حوض در حاشیه کوچک بنام جقه زنجیره ای و در جقه بزرگ طرح قاصدک و درخت کاج و چین کوپ در آن دیده می شود و چین در زبان کردی به معنی نقشه است. در میان طرح نقش حوضی که از طرح های مشترک قالی و گلیم است برگرفته از بافته های شوروی می باشد.
معروف ترین قالی قوچان که دارای نقش هندسی است “جلیلی” نام دارد که شکل تاج در بالا و پایین، ترنج، پرنده و گل و برگ است. در این نوع قالی پرنده ها چون هما تاج بر سر دارند ( شکل۱۳) (قهرمانی نژاد، ۱۳۸۳: ۳).
(شکل۱۱- قهرمانی نژاد، ۸۳: ۲).
(شکل۱۲- قهرمانی نژاد، ۸۳: ۲).
(شکل۱۳- قهرمانی نژاد، ۸۳: ۲).
ویژگی خاص منطقه کلاردشت مانند؛ پوشش گیاهی، زیست بوم و حیات جانوری همه و همه در حفظ نگه داشتن نقشهای مورد استفاده در فرش کلاردشت تأثیر بسزایی داشته اند زیرا قالی کلاردشت دارای سرشتی ذهنی بوده است یعنی قالی کلاردشت همانطور که در فصل های پیشین گفته شد به صورت ذهنی بافته شده و دارای قالبی از پیش تعیین شده نیست، و از طرفی فرش کلاردشت نشان دهنده بافت روستایی و عشایری است آنچنان که با پیشرفت منطقه و خارج شدن از حالات عشایری و روستایی کم کم فرش کلاردشت از رونق آن کاسته شده و چهار چوب ذهنی بافت خود را از دست داده است و به صورت سفارشی و پبشنهادی بافته شده و طرح و نقش صاحب و سلیقه خریدار را به یدک می کشد و این سلایق و سفارش ها در آن تأثیر بسزایی دارد.
در(شکل۱۴) نمونه ای از قالی بافته شده در استان کرمانشاه که در مقایسه با فرش قوچان (شکل۱۵) و فرش کلاردشت (شکل ۱۶) به سادگی می توان تفاوتهای آن را مشاهده کرد و بدیهی است این تغییرات می تواند متأثر از محیط زیست و شرایط جغرافیایی منطقه باشد. (شکل ۱۸-۱۷ طرح نمد کلاردشت).
(شکل۱۵- قهرمانی نژاد،۸۳: ۲).
(شکل۱۶- عکس از محقق).

(شکل۱۷- طرح نمد، طراحی محقق).

(شکل۱۸- اشکال مختلف طرح متن نمد، طراحی محقق).
فصل پنجم:
نتیجه گیری و پیشنهادات
۵-۱ نتیجه گیری
طبق پژوهش های علمی در منطقه کلاردشت و کاوش های انجام شده در تپۀ کلار و شواهد فرهنگی بدست آمده از جمله سردوک های گلی و سفال با نقش مایه های هندسی و نیز وجود مهر با نقش جانوری می توان به این نتیجه دست یافت که منطقه کلاردشت با توجه به بستر بسیار مناسب جغرافیایی برای پرورش دام و بدست آمدن و تولید پشم برای تهیۀ نخ و نیز سردوک های بدست آمده، می توانست محیط مناسبی در خصوص رواج صنعت ریسندگی بوده باشد. پس هنرمند بافنده مشکل چندانی برای تهیه ابزار لازم برای بافندگی نداشته است.
وجود نقش مایه های هندسی و اشکال گوناگون بر روی سفال بیانگر این مطلب است که هنرمند سفالگر بشدت متأثر از محیط اطراف خود بوده است. ایجاد خطوطِ مواج زیگزاگی، با کوه ها و چین خوردگی های محیط جغرافیایی هم خوانی دارد. از طرف دیگر ایجاد نقش جانوری بر روی مهر نیز با زیست بوم منطقه قابل مقایسه است و جانورانی همچون بز وگوزن به کرات دراین منطقه دیده می شوند.
جالب توجه ترین موضوعی که می تواند تاثیر شگرفی در موضوع نتیجه گیری داشته باشد وجود نقش جانوری حک شده بر روی مهر بدست آمده در تپه کلار است که دو حیوان شاخ هایشان را نزدیک هم قرارمی دهند گویی در حال نبرد و قدرت نمایی هستند چیزی که به طور غریزی در تمام حیوانات وجود دارد و هنرمند با دیدن این صحنه آن را در هنر خویش بکار بسته است. این موضوع عیناً در فرش کلاردشت نیز دیده شده و دو حیوان مانند نقشِ مهر شاخ هایشان را به هم می زنند و نمونه های این صحنه در طبیعت نیز بسیار دیده شده است (شکل۱).

( شکل۱- عکس روی جلد، موسوی کوهپر، عباس نژاد، ۱۳۸۵). (شکل۱- نگاره گوزن در قالی، عکس از محقق).
ایجاد نقوش شیاری در لبه سفال که از نقش های جالب توجه در سفال کلار به شمار می رود ودر این لبه ها گاهی به صورت زیگزاگ و مواج نقر شده که این گونه نقش مایه ها در فرش خصوصاً در لبۀ فرش بکار گرفته شده است. از جمله نقش های دیگر نقش هندسی در سفال است که بصورت مثلث کشیده شده است و در فرش کلاردشت بچشم می خورد و این نوع نقش امروزه به نام « درب دیگ » خوانده می شود.
بنابر این می توان برای اثبات فرضیه این پاسخ را آورد که: پیشینۀ صنعت و هنر ریسندگی و بافندگی در منطقه کلاردشت به دوران مس و سنگ می رسد. زیرا که آثار فرهنگی بدست آمده در تپۀ کلار از جمله سردوک های گلی یافت شده در کاوش های علمی دلایل و اسناد مطمئنی در اثبات این مدعا باشد .
از نقش ها و طرح های موجود در سفالینه های تپه کلار باید از نقش هندسی، سبک حیوانی و گیاهی نام برد.
طرح ها و نقش مایه های به کار رفته در قالی کلاردشت با طرح و نقش مایه های سفالینه های تپه کلار بیانگر این موضوع می تواند باشد که در هر دوره هنرمند بسیاری از محیط اطراف و زیست بوم منطقه پذبرفته اند و این دو عامل نقش آفرینی در هر دو هنر و صنعت نقش بسزای داشته است.
در اثبات نظریه های گفته شده مبنی بر این که اصالت فرش ریشه در اقوام کرد های مهاجر دارد، می توان گفت که در حال حاضر نقوش به کار رفته در قالی کلاردشت با زیست بوم منطقه هم خوانی نزدیکی دارد و این نقش های حیوانی و هندسی حداقل صدها سال است که در آثار هنر کلاردشت سابقه دارند مانند سفالینه ها، مهر، نمد و آثار گیاهی بدست آمده در اشیاء های کشف شده در کلاردشت.
در توضیحی مختصری که در فصل قبل در مورد قالی های قوچان داده شد می توان گفت که اگر چه بافنده قالی امروزی کلاردشت بازماندگان و منتسب به اکراد کرد مهاجر هستند اما محیط زیست و زیست بوم در طی زمان و دخل و تصرف در طرح و نقوش بی تأثیر نبوده است همانگونه که دیدیم قالی های قوچان با قالی امروزی کلاردشت تفاوت بسیاری دارد، مانند نقش و نگاره انسان که در فرش کلاردشت (جز به سفارش) بافته نمی شود اما در قالی های قوچان از تنه اصلی نقش مایه ها بشمار می رود.
از دیگر وجوه تمایز بین فرش کردی قوچان و فرش کلاردشت این است که در فرش کردی قوچان از کمترین فضا در متن قالی برای ایجاد نقش و نگاره ها استفاده می شود اما در فرش کلاردشت فضای خالی بسیار به چشم می خورد و این فضا های خالی را با ایجاد رنگ بندی های متنوع پر می کنند.
نمونه دیگر نقش حوض قوچان است که سه لوزی تودرتو در آن دیده می شود در حالی که در فرش کلاردشت تقریبا اصلا دیده نشده، فرش کلاردشت دارای یک لوزی بزرگ و یک لوزی کوچک و دو لوزی در کنار یکدیگر است. هرچند لوزی جزء ارکان اصلی و ترکیب بند فرش کلاردشت را تشکیل می دهد اما هیچ گاه به این صورت بافته نشده است اینکه دو سر لوزی فرش کلاردشت با الهام از طبیعت از طرح کوه و آب(نقش پله ای) استفاده شده است این چیزیست که در فرش کردی قوچان خیلی ضعیف به چشم می آید.
لوزی های موجود در فرش کردی قوچان متاثر از روستاهای هم مرز شوروی است که با نام نقشه حوزی سرحد معروف است.
اما دلیل اینکه فرش کردی قوچان را با فرش کلاردشت مقایسه و تفاوتها و مغایرتهای آن نسبت به فرش کلاردشت ارزیابی شد، این است که به هر دو منطقه اقوامی مهاجرت کردند که تقریبا از لحاظ زبانی، آداب و رسوم، و طبیعت انسانی هر دو از غرب ایران و نزدیک به هم و نیز در سده ها و دوره ای یکسان و همزمان به این دو مناطق مهاجرت کرده اند و در طول این زمان می توان تفاوتها و تشابهات را در فرش این دو منطقه نسبت به محیط طبیعت پیرامون، اقوام، آثار و صنایع هنری دیگر نشان داد.
موضوع اصلی رساله مبتنی بر این نیست که قالی ها اصالت در چه قوم و منطقه ای دارد بلکه بررسی نقش ها و تأثیر نقوش های سفالینه کلار را مورد نظر بوده است.
۵-۲پیشنهادات
هرچند منابعی در مورد فرش کلاردشت تدوین شده است، اما محدودیت این منابع منجربه این می شود تا تکیه ما بر چند منبع باشد. بحول قوه الهی و با کوشش و تلاش محققان در زمینه فرش بتوان منبع موثق و کاملی در خور شأن و منزلت فرش کلاردشت تهیه گردد. همچنین تحقیقات و پژوهش های تپه کلار وسعت بیشتری پیدا کند تا از فرهنگ و تمدن این منطقه پرده بیشتری برداشته شود.
منابع
۱- امیر عضدی، کاظم، )۱۳۸۶(، مطالعه سفالینه های دوره پارتی و ساسانی تپه کلار کلاردشت، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز، دانشکده علوم انسانی.
۲- بهاءالدین محمد بن حسن بن اسفندیار کاتب، ( ۱۳۷۷)، تاریخ تبرستان، تصحیح عباس اقبال، تهران، انتشارات پیک ایران، چاپ دوم.
۳- پرهام، سیروس، (۱۳۶۴)، دست بافته های عشایری و روستایی فارس، جلد اول، چاپ خانه سپهر، تهران، چاپ اول.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1400-08-02] [ 01:36:00 ب.ظ ]




هجویری می گوید:
خرقه کردن جامه در میان صوفیان یک عادت است و در مکان های بزرگ که مشایخ بزرگ حاضر می شدند، من گروهی از عالمان را دیدم که این عمل را انکار می کردند و می گفتند که پاره کردن جامه ی درست جایز نیست و آن نوعی فساد است و این غیرممکن است، فسادی که مراد از آن صلاح باشد آسان است و بسیاری از افراد، جامه ی درست را می برند و می دوزند، چنان که رسم است.[۴۶۹]
آداب جامه خرقه کردن:
از دیدگاه هجویری، برای جامه خرقه کردن در طریقت هیچ اصلی وجود ندارد امّا:
پایان نامه
۱- در هنگام سماع و در صحت و سلامتی شایسته نیست و نوعی اسراف به شمار می آید. امّا هنگامی که بر صاحب سماع غلبه یی عارض می شود و از خود بی خود می شود، او از جامه پاره کردن معذور است.
۲- «یا چون یکی را چنان افتد اگر جماعتی بر موافقت وی خرقه کنند و آن در حال سماع بود به حکم غلبه و آن دو گونه است:
الف- یکی آن که جماعت و اصحاب به حکم پیری و مقتدائی جامه ی وی را خرقه کنند و یا در حال استغفار از جرمی.
ب- دیگر در حال سکر از وجدی و مشکل ترین این جمله خرقه ی سماعی باشد».[۴۷۰]
خرقه ی سماعی
هجویری معتقد است که خرقه ی سماعی بر دو گونه است: ۱ - مجروح ۲- درست
۱- جامه ی مجروح دارای دو شرط است:
الف- آن را بدوزند و به این جماعت یا به درویش دیگر بدهند.
ب- یا آن را به عنوان تبرّک پاره پاره کنند و تقسیم نمایند.
جامه درست: امّا اگر جامه درست باشد باید ببینیم که مراد آن درویشی که سماع می کند و جامه
خود را می افکند چیست؟
«الف- اگر مراد قوّال بوده است وی را باشد.
ب- و اگر مراد جماعت، ایشان را.
پ- اگر بی مراد افتاد به حکم پیر باشد تا چه فرمان دهد.
ت- اگر درویش را در آن مرادی بوده باشد به هر نوع که بود از راه موافقت جماعت شرط نباشد از آن
چه به هر حال که باشد یا به مرادی یا به اضطراری دیگران را اندر او هیچ موافقت نیست.
ت - اگر مراد درویش جماعت بود یا بی مراد درویش جدا شده است موافقت اصحاب با یکدیگر
شرط باشد بی موافقت جمله درست نیاید وچون جماعت موافقتی کردند برچیزی پیر را نشاید که به قوّال
دهد: جامه ی درویشان، امّا روا بود اگر محبّی از آن ایشان چیزی فدا کند و جامه به درویشان باز دهد و یا همه خرقه کنند و قسمت کنند».[۴۷۱]
نیکلسون درباره ی عطا کردن خرقه به مرید از جانب شیخ می گوید: «حضرت عیسی (ع) فرمود: «اگر کسی از سر نو مولود نشود ملکوت خدا را نمی تواند دید» و چون شیخ خرقه را بر مرید می پوشانید این عمل را رمز این می دانستند که مرید از اراده ی خود خلع شده و در شیخ فانی گشته و از خود دیگر اختیار ندارد. مفهومی که در پوشانیدن خرقه بر مریدان وجود دارد این است که دست شیخ را به جای دست پیغمبر
می داند. زیرا تسلیم مرید در برابر شیخ همچون تسلیم مرید در برابر خدا و پیغمبر است».[۴۷۲]
خطّ
«یکی از زلف و خال و خطّ بیان کـرد شـراب و شمـع و شـاهد را عیـان کـرد»
شرح گلشن راز، بیت۲۹، ص۳۰
شارح گلشن راز می گوید: «خطّ» اشاره به ظهور حقیقت در مظاهر روحانی است. همچنین «خطّ اشاره به تعیّنات عالم ارواح است که اقرب مراتب وجود به غیب هویّت در تجرّد و بی نشانی است.» [۴۷۳]
«رخ اینجـا مظهـر حسن خـدایـی ست مـراد از خط جنـاب کبـریــایـی است»
همان، بیت۷۷۹، ص۴۹۴
در بیت بالا، مراد از خط، عالم کبریایی است که همان عالم ارواح مجرد می باشد.
«یکـی خط است از اول تـا بـه آخــر بـرو خلـق جهـان گشتـه مسـافــر»
همان، بیت ۱۶، ص۱۸
نیز گفته اند که خط عبارت از ظهور تعلّق ارواح به اجسام است.[۴۷۴]
دکتر یثربی نظری مشابه دارد و می گوید: خط، عبارت است از عالم ارواح مجرده.[۴۷۵]
دکتر انصاری می گوید: مراد از خط برزخ کبریایی است و این کبریایی، مخصوص خداوند است.[۴۷۶]
خطوه
«دو خطـوه بیش نبــود راه سـالـک گـر چـه دارد او چنیــن مهــالـک»
شرح گلشن راز، بیت۳۰۶، ص۲۰۰
لاهیجی گوید: خطوه، به معنای گام است. یعنی راه سالک به حضرت حقّ، بیشتر از دوگام نیست. اوّل آن که تمام اشیاء را حق بیند؛ و دوّم آن که سالک از خودی خود رها و فانی شود و به بقای حقّ باقی گردد
و تمام اشیاء را خود بیند که این مرتبه ی «حق الیقین» است. «خطوتین و قد وصلت».
«امّا در این دو گام، سالک راه را عقبات و مهالک و مزّلات اقدام، بعضی آفاقی و بعضی انفسی که برتر از احصا [ست]، واقع است و کلیّات آن را اکابر طریقت نوشته اند تا سالک خود را در ورطه ی هلاک نبیند از دو وسیله نجات پیدا کرده، از آن مهالک به سلامت بگذرد و مهلکات، مثل اخلاق ذمیمه و اعمال سیئه و افعال قبیحه است که هر یکی موجب بعد عبد است از حقّ و سبب گرفتاری اوست به سلاسل و اغلال حرمان و عدم وصول به مطلوب و نسبت با سالک صاحب همّت که به ارشاد پیرکامل مکمّل، راه طریقت می رود، اگر چه این را دو گام است که « دع نفسک و تعال » فامّا نسبت با دیگران که راه حقّ نه بر قدم اهل کمال مسلوک می دارند، راه بی پایان است.
راه دور است ای پسـر هشیـار بـاش خواب با کـور افکـن و بیـدار بــاش
جهــد کـن تــا انـدریــن راه دراز تو بـه یک ذرّه نمـانی بستـه بــاز
گـر همـه عالـم به رفتــن بسپــری گـام اوّل باشـدت چـون بنگـری »[۴۷۷]
به نظر دکتر سجّادی خطوه، گام هایی است که سالک در راه طریقت بر می دارد و باید مواظب و مراقب باشد تا از وسوسه ی شیطان دور ماند و از او متابعت و پیروی نکند، تا به سلامت عبور نماید چنان که خداوند در سوره ی بقره، آیه ۱۶۸ می فرماید: «و لا تتبعوا خطوات الشیطان انّه لکم عدو مبین» ابوالعباس می گوید: خطوه مخصوص انبیاء و وسوسه ویژه ی اولیاء و اندیشه خاص عوام است.[۴۷۸]
خلع
«تـو گـویی دائمـاً در سیـر و حبسنـد کـه پیـوسته میـان خلـع و لبسنـد »
شرح گلشن راز، بیت۱۶۱، ص۱۰۹
خلع و لبس دو لفظ متضادند. خلع به معنای زوال و نابودی صورت و لبس به معنای پذیرش صورت
جدید است. مطابق نظرعرفا، جهان هر لحظه نیست می گردد و فیض خداوند دم به دم در آن جریان
دارد. بنابراین جهان هر لحظه در حال نو شدن است و صورتی را خلـع و نـابود و صـورتی را تـازه و نـو

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:36:00 ب.ظ ]




شکل ‏۲‑۲۵: یک کروموزوم نمونه در الگوریتم HGA ۵۹
شکل ‏۲‑۲۶: فلوچارت الگوریتم HGA ۶۰
شکل ‏۲‑۲۷: یک کروموزوم نمونه در الگوریتم GADG ۶۱
شکل ‏۳‑۱: فلوچارت الگوریتم پیشنهادی ۶۵
شکل ‏۳‑۲: یک کروموزوم نمونه ۶۶
شکل ‏۳‑۳: نگهداری ماشین وابسته به سن ماشین ۶۷
شکل ‏۳‑۴: یک کروموزوم نمونه با در نظر گرفتن نگهداری ماشین ۶۸
شکل ‏۳‑۵: نمودار گانت شکل ۳-۴ ۶۸
شکل ‏۳‑۶: ایجاد جمعیت اولیه با بهره گرفتن از ویژگی چند جمعیتی ۶۹
شکل ‏۳‑۷: عملگر تبادل دو نقطه ای ۷۲
شکل ‏۳‑۸: عملگر تبادل تک نقطه ای ۷۳
شکل ‏۳‑۹: عملگر تبادل چند نقطه ای ۷۴
شکل ‏۳‑۱۰: عملگر جهش دو نقطه ای ۷۷
شکل ‏۴‑۱: نمودار مقایسه بهترین شایستگی الگوریتم ها برای داده تست ۱ ۸۲
دانلود پروژه
شکل ‏۴‑۲: نمودار مقایسه بهترین شایستگی الگوریتم ها برای داده تست ۳ ۸۲
شکل ‏۴‑۳: نمودار بهترین شایستگی الگوریتم ها برای داده تست ۴ ۸۳
شکل ‏۴‑۴: پراکندگی جمعیت اولیه برای داده تست ۲ ۸۳
شکل ‏۴‑۵: پراکندگی جمعیت اولیه برای داده تست ۴ ۸۴
فصل اول مقدمه و کلیات تحقیق
در این فصل ابتدا مسئله مورد نظر بیان گردیده و ضرورت و اهداف را دنبال می­نمایم در ادامه پرسشهای موجود در مسئله را بررسی می­نمایم و فرضیه ­های تحقیق را شرح می­دهم سپس نوآوری­های تحقیق را ارائه می­نمایم در پایان واژه­ های کلیدی تعریف شده و ساختار پایان نامه ذکر خواهد شد.
مقدمه
مسئله زمانبندی سیستم های باز یکی از مهمترین مسائل زمانبندی در دنیای مهندسی و صنعت است. در این مسئله m ماشین و n کار وجود دارد. هرکار شامل تعداد معینی از عملیات است. هر عملیات دارای زمان از پیش تعیین شده ای برای پردازش[۶] بر روی ماشین متناظر خود می باشد. ترتیب پردازش این عملیات در زمان به انجام رسیدن همه کارها بسیار تاثیر گذار است. بنابراین هدف از حل این مسئله پیدا کردن ترتیب عملیاتی است که با کمترین مدت زمانبندی قابل پردازش باشد. در این راستا مقالات زیادی با بهره گرفتن از الگوریتم های ابتکاری[۷] مختلف ارائه شده است که از بین آنها الگوریتم ژنتیک[۸] یکی از بهترین ها، شناخته شده است. در این پایان نامه یک روش جدید برای حل مسئله زمانبندی با در نظر گرفتن پارامتر نگهداری ماشین[۹] ها بر پایه الگوریتم ژنتیک با ویژگی چند جمعیتی[۱۰] ارائه شده است. نتایج تجربی نشان می­ دهد­ الگوریتم ارائه شده به جواب بهینه تری دست پیدا می­ کند [۷۷].
بیان مسئله
مسئله زمانبندی سیستم باز یک مسئله زمانبندی مهم و جهانی است و این مسئله به طور وسیع در صنعت کاربرد دارد. این مسئله جزء مسائل سخت است. این مسئله شبیه به مسئله زمانبندی مغازه کارها است با این تفاوت که در هر کار[۱۱] هیچ اولویتی بین فرایند یا عملیات هر کار وجود ندارد. در مسئله زمانبندی سیستم باز فضای راه حل به طور قابل ملاحظه­ای بزرگتر از مسئله زمان بندی مغازه کارها است و به نظر می­رسد که در کتاب ها و مقالات به آن کمتر توجه شده است. شرح مسئله سیستم باز توسط گراهام و همکارانش بدین صورت باشد: یک تعداد کار به تعداد n (J1,J2, … , Jn) وجود دارد که روی یک سلسله ماشین به تعداد m (M1,M2, … , Mm) قابل پردازش است، هر کار متشکل از m عملیات می باشد (Oij). که j=1 to m و i=1 to n و هر کدام از عملیات باید روی یک ماشین متفاوت برای یک زمان مشخص شده پردازش شوند. عملیات هر کار می تواند در هر ماشینی پردازش شود ولی در هر زمان نهایتا یک عمل روی هر ماشین می تواند پردازش شود و یک عمل از هر کار می تواند در یک زمان پردازش شود [۷۷ ، ۱].
هدف مسئله زمانبندی سیستم باز بدست آوردن یک ترکیب امکان پذیر از سفارشات ماشین و کار تعیین شده است که زمان کلی اتمام کارها در کمترین زمان ممکن باشد. در ادامه به بیان چندین مثال که جز مسائل سیستم باز می باشد می پردازیم:
تعمیر کردن هواپیماهای بزرگ، که نیاز به تعمیر موتور و سیستم الکتریکی را دارد. این دو وظیفه (عملیات) ممکن است در هر ترتیبی انجام شود ولی این غیر ممکن است که این دو کار را با هم انجام دهیم. یا در مثالی دیگر یک گاراژ اتومبیل بزرگ با فروشگاه های اختصاصی را در نظر بگیرید. یک وسیله نقلیه ممکن است به کار های زیر نیاز داشته باشد: تعمیر انباره لوله اگزوز، میزان کردن چرخ ها و تنظیم موتور که سه عمل از یک کار ممکن است به هر ترتیبی انجام شوند. به هر حال، مغازه های سیستم اگزوز، میزان کردن چرخ ها، و تنظیم موتور در ساختمان های مختلف هستند و بنابراین انجام دو عمل در یک زمان امکان پذیر نیست. در مسئله زمانبندی سیستم باز ما فرض می کنیم که چندین کار از این قبیل کار ها و چندین وسیله نقلیه که نیاز به تعمیر دارند را داریم، موارد دیگر می تواند شامل: کنترل کیفیت مرکزی، انتساب کلاس، معاینه فنی خودرو، مخابره ماهواره ای و بسیاری از موارد دیگر شود [۳].
در زیر یک مثال حل شده OSSP را مشاهده می کنید:
در جدول هر کار شامل دقیقا یک عملکرد برای هر دستگاه می شود. این معیارها به طور کامل توسط یک مجموع منظم از زمان های پردازش m برای هر کار تعریف شده اند. برای مثال، جدول ۱-۱ یک مسئله معیاری ۵*۵ (۵ کار و ۵ ماشین) را نشان می دهد.
جدول ‏۱‑۱: مساله معیاری برای ۵ کار و ۵ ماشین

 

ماشین: ۵ ۴ ۳ ۲ ۱
کار ۱: ۴۴ ۸۵ ۳۱ ۶۶ ۶۴
کار ۲: ۱۸ ۱۴ ۶۸ ۶۹ ۷
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:35:00 ب.ظ ]




 

جدول ۴-۵- میانگین، انحراف معیار، حداقل و حداکثر نمره در متغیر هوش هیجانی، دشواریهای تنظیم هیجانی و سبک های مقابله ای ۵۳
جدول ۴-۶- نتایج آزمون کلموگروف- اسمیرتف جهت بررسی پیروی داده ها از توزیع نرمال ۵۴
جدول ۴-۷- ضریب همبستگی بین هوش هیجانی و دشواریهای تنظیم هیجانی ۵۴
جدول ۴-۸- ضریب همبستگی بین دشواریهای تنظیم هیجانی و سبک های مقابله ای ۵۵
جدول ۴-۹- رگرسیون گام به گام هوش هیجانی و سبک های مقابله ای ۵۶

چکیده
مقدمه: هیجانات جزء جدایی ناپذیر رفتار انسانی است. یکی از معیارهای سلامت روان، کنترل و تنظیم هیجانات است. عوامل مختلفی می تواند روی تنظیم هیجانات تاثیر بگذارد. هدف این پژوهش بررسی ارتباط هوش هیجانی و سبک های مقابله ای با تنظیم دشواریهای هیجانی بود. افرادی که بتوانند هیجانات خود را تنظیم کنند
روش اجراء: این پژوهش یک مطالعه همبستگی بود. تعداد ۱۳۹ دانشجو به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های از پرسشنامه های هوش هیجانی بار- آن(۱۹۸۰)، پرسشنامه سبک های مقابله ای فولکمن و لازاروس(۱۹۸۹) و پرسشنامه دشواریهای تنظیم هیجانی (گراتز، ۲۰۰۴) استفاده شد. داده ها با بهره گرفتن از آزمون های آماری ضریب همبستگی و رگرسیون آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته: یافته های پژوهش نشان داد که بین هوش هیجانی و دشورایهای تنظیم هیجانی رابطه معنادار وجود دارد همچنین یافته ها نشان دادند بین سبک های مقابله ای و دشواریهای هیجانی رابطه معنادار وجود دارد. یافته ها نشان دادند که هوش هیجانی و سبک های مقابله ای پیش بینی کننده دشورایهای هیجانی هستند.
نتیجه گیری: از آنجاییکه یافته های پژوهش نشان دادند که هوش هیجانی وسبک های مقابله ای با تنظیم هیجانی رابطه دارند، نتایج پژوهش پیشنهاد می کند که دوره های آموزشی لازم برای افزایش هوش هیجانی و استفاده از سبک های کارآمد مقابله ای برای دانشجویان برگزار شود.
پایان نامه - مقاله
فصل یکم
مقدمه ی پژوهش

 

        1. مقدمه

       

       

 

در کشور ما دانشجویان قشر بسیار بزرگی را تشکیل می دهند. در همه کشورهای دنیا دانشجویان بعنوان قشر تاثیر گذار در روند پیشرفت هر جامعه ی مورد توجه می باشند. شرایط روحی و روانی دانشجو همواره کانون توجه بسیاری از تحقیقات علمی بوده است. یکی از ویژگی های مهم دوران دانشجویی کنار آمدن با مسائل و شرایط روحی و روانی دوران تحصیل می باشد. هوش هیجانی بعنوان مولفه ای که می تواند افراد را در شرایط سخت راهگشایی عبور از پیچ و خم مشکلات باشد معرفی شده است(پاک نژاد و همکاران، ۱۳۹۳). تحقیقات در گروه های مختلف نشان داده اند که افرادی که دارای هوش هیجانی بالایی هستند توانایی مواجه به شرایط استرس آمیز و اضطراب آور را به خوبی دارند. آنها معمولا استرس و اضطراب کمتری را تجربه می کنند. هوش هیجانی بالا موجب بکارگیری شیوه های بهتر در مواجه با شرایط استراس آور می شود. این شیوه های به عنوان شیوه یا سبک های مقابله ای یاد می کنند. افراد دارای هوش هیجانی بالا دارای سبک های مقابله ای بهتر و کارآمد تر هستند(برکتین و همکاران، ۱۳۹۱). از طرفی استفاده از سبک های مقابله ای کارآمد موجب تنظیم هیجانات در شرایط وخیم می شود. مجموع این مولفه ها موجب می شود که فرد بتواند هیجانات خود را در شرایط دشوار تنظیم و تعدیل کند. سبک های مقابله ای، نحوه ی چگونگی کنار آمدن با مسائل، و دشواریهای تنظیم هیجانی، شناخت هیجانات و فائق آمدن بر هیجانات نامطلوب است(قاسم بروجردی و همکاران، ۱۳۹۱) روشن شدن رابطه بین هوش هیجانی، سبک های مقابله ای و دشورایهای هیجانی موجب ارائه یک الگوی بهتر برای فهم این چرخه می شود که این موضوع باعث می شود بتوان اقدامات بهتری را در راستای افزایش و ارتقا هوش هیجانی و کارآمد کردن سبک های مقابله ای و تنظیم هیجانات در شرایط سخت شود. بنا به مطالب ذکر شده این پژوهش با هدف بررسی سه متغیر هوش هیجانی، سبک های مقابله ای و دشواریهای تنظیم هیجانی در دانشجویان انجام گرفت تا شاید بتواند به ارائه مدلی جهت ارتقاء قشر شرایط روحی و روانی این قشر از جامعه ارائه دهد.

 

        1. بیان مسئله

       

       

 

داشتن توانایی های درونی یکی از ملزومات کنار آمدن با مشکلات و استرس های زندگی روزمره، و همچنین حفظ سلامت روانی است. تحقیقات بسیاری از هوش هیجانی بعنوان یک جنبه از هوش که تاثیر بسیاری زیادی بر زندگی افراد دارد، گزارش شده اند(بخشی،۲۰۰۸). هوش هیجانی مجموعه ای از توانایی های شناختی و هیجانی به هم پیوسته است(سیاروچی، فورگاس و مایر، ۲۰۰۱، به نقل از سیاروچی، دین و اندرسون، ۲۰۰۲). که به فرد کمک می کند تا با درک، ارزیابی و بیان دقیق هیجان ها، از احساساتی که افکار را تسهیل می نمایند، آگاهی یابد(مایر، سالووی، کاروسو و سیتارونیوس، ۲۰۰۱) و با برقراری توازن میان افکار و هیجان های خود، تصمیم گیری های عاقلانه و رفتار مسئولانه داشته باشد(برکتین، توکلی و نشاط دوست، ۱۳۸۷). از دیگر مولفه های مهم در کنار آمدن با مشکلات و استرس ها، سبک های مقابله ای می باشد. مفهوم مقابله از دهه های گذشته به طور رسمی در حوزه روانشناسی مطرح شده است و طی سال های اخیر مطالعات زیادی در خصوص فرایند مقابله و انواع سبک های مقابله ای انجام شده است( پکنهام، ۲۰۰۱، ایرلند وپارکر ، ۲۰۰۵، زیدنر و اندلر، ۱۹۹۷). اندلر و پارکر(۱۹۹۰) سه نوع سبک مقابله ای را مطرح کردند که عبارتند از سبک های مقابله مساله مدار، سبک مقابله هیجان مدار و سبک مقابله اجتنابی. سبک های مقابله فرایندی است که از طریق آن افراد استرس های ناشی از عوامل استرس زا را کنترل می کنند و هیجانات منفی ایجاد شده بوسیله این عوامل را تحت کنترل در می آورند(کلینس، ۱۹۹۹، ترجمه محمد خانی، ۱۳۸۶؛ ریو، ۲۰۰۱؛ ترجمه سید محمدی،۱۳۸۳). اما مولفه سوم که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد، دشواریهای تنظیم هیجانی است. کوتینهوریبیر، فرری رین ها و دایس[۱] (۲۰۱۰) براساس مطالعات پیشین عنوان می کنند که تنظیم هیجانی، به مرحله ای اشاره دارد که افراد به واسطه آن بر هیجانات خود و اینکه آن ها چگونه هیجاناتشان را بیان و تجربه می کنند، تأثیر می گذارد. مطالعات مختلفی در خصوص ارتباط متغیرهای هوش هیجانی، سبک های مقابله ای و تنظیم دشواریهای هیجانی صورت گرفته است. نور بخش، بشارت و زارعی[۲](۲۰۱۰)؛ بساک نژاد، اصفهانی اصل و محمودی قلعه نوی(۱۳۹۱) در پژوهش های خود نشان دادند که بین هوش هیجانی و سبک های مقابله ای رابطه معنادار وجود دارد. همچنین سهریان آذر، اسدی مجره، اسدنیا و فرنودی (۱۳۹۳) در مطالعه خود گزارش کردند که بین راهبردهای مقابله ای و دشواریهای تنظیم هیجانی در دوره نوجوانی رابطه وجود دارد. هیجانات نقش غیر قابل انکاری را در روابط افراد دارند. گروهی از افراد جامعه مانند دانشجویان بیشتر درگیر روابط اجتماعی هستند و بر این اساس آنها دچار هیجانات بیشتری در روابط با افراد مختلف می شوند. همچنین این گروه با تنش های بیشتری مواجه هستند، استرس های بیشتری را تجربه می کنند و در روابط اجتماعی خود نیازمند داشتن مهارت ها و توانایی های بهتر برای کنار آمدن با این گونه شرایط هستند. از طرفی در سال های اخیر هوش هیجانی و نقش آن در بسیاری از مولفه های روان شناختی مورد بررسی قرار گرفته است. نقش هوش هیجانی در تنظیم هیجانات غیر قابل انکار می باشد. اما سئوالی که این پژوهش به دنبال پاسخگویی به آن است، اینست که، رابطه مولفه هوش هیجانی با سبک های مقابله ای و دشواریهای تنظیم هیجانی در گروه دانشجویان چگونه است ؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:35:00 ب.ظ ]




همینکه پای نهادب بر آستانهی عشق به دست باش که دست از جهان فروشویی(۵۸۲/۱۰)
دیگر ابیات مرتبط با پذیرش مانع: ۲۳۰/۷، ۳۸۲/۳، ۴۳۰/۱۰، ۴۳۸/۱۲، ۶۱۸/۲، ۴۳۸/۱۱، ۴۵۴/۴، ۵۱۸/۱و …
۴-۳-۱-۳٫نسبیت مانع
یکی از مهمترین ویژگیهای عشق در ادب فارسی این است که فهمیدن آن با تجربه امکان پذیر است. یعنی باید عاشق بود تا حال عاشق را درک کرد. این ادراک با خواندن و شنیدن حاصل نمیشود:
قدر مجموعهی گل مرغ سحر داند و بس که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست(۴۸/۲)
ای که از دفتر عـقل آیـت عـشق آموزی ترسم این نکته به تحقیق ندانی دانست(۴۸/۷)
بنابراین، عشق و سختیها و موانع موجود در مسیر عاشقان را فقط خود آنان درک میکنند و نه غیر. ممکن است آنچه را که عاشق مانع به حساب میآورد، برای دیگران چندان اهمیت نداشته باشد. این مطلب را سعدی در بسیاری از ابیات مطرح کرده است: از نظر او جور خوبروی پیش طایفهای تلخ است؛ اما از معتقد باید شنید که شکر میپراکنند(۲۰۶/۴). اگر پای عاقل به سنگ برآید؛ تازه میفهمد که چرا فرهاد سنگ بریده است؛ اما آن کس که سخن گفتن شیرین نشنیده است؛ بر دل بیچارهی فرهاد رحمت نخواهد کرد (۸۲/۴-۵). علاوه بر بیتجربگان عشق، معشوق نیز سختیهای عشق و حال عاشق را در نمییابد:«بر تخت جم پدید نباشد شب دراز/ من دانم این حدیث که در چاه بیژنم»(۱۲۲/۱۰)؛«تو کجا نالی از این خار که در پای من است»(۴۳۸/۸)؛«تو سبکبار و قویحال کجا دریابی/ که ضعیفان غمت بارکشان ستمند»(۴۸۲/۱۰).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۴-۳-۱-۴٫مانع برای معشوق
در قالب دست عاشق و دامان معشوق بیان شده است. دست عاشق، دامان یا رکاب معشوق را گرفته و مانع حرکت او میشود:«دیگر به کجا میرود آن سرو خرامان/ چندین دل صاحبنظرش دست به دامان»(۱۸/۱)؛«چون تواند رفت و چندین دست دل در دامنش»(۱۴۲/۵)؛ «ما نمیداریم دست از دامن دلدار خویش»(۳۲۲/۹)؛ «باور مکن که من دست از دامنت بدارم»(۱۷۸/۷). گاهی این آرزو چنان برای عاشق دور از دسترس به نظر میرسد که آن را فقط به واسطهی خداوند و در روز قیامت محقق میبیند: «دامن او به دست من روز قیامت اوفتد»(۲۳۰/۶) و «تا دامنت نگیرد دست خدایخوانان»(۱۷۸/۴).
۴-۳-۲٫ حافظ
طرحوارهی قدرتی بهکاررفته در سخن حافظ به سه گروه متمایز تقسیم میشود: وجود مانع، پذیرش مانع و برداشت مانع.
۴-۳-۲-۱٫وجود مانع
وجود مانع در شعر حافظ را میتوان به سه گروه تصویر دام، تصویردر بسته و تصویر راهزنی تقسیم کرد.
در غزل حافظ مفهوم عاشق شدن با عبارت به دام افتادن بیان شده است . معشوق با زیبایی خود که با مجاز جزء از کل، در قالب دام زلف و دانهی خال نمود یافته است؛ در مسیر زندگی عاشق دام گسترده و مرغ دل(۱۱۰/۲ و ۳۹۵/۵)، مرغ روح(۳۱۰/۶)، مرغ خرد(۱۵۰/۲)را گرفتار کرده است:«به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است»(۵۰/۱)؛ «به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل/ لطیفههای عجب زیر دام و دانهی توست»(۳۴/۲)؛ «زلف او دام است و خالش دانهی آن دام ومن…»(۶۲/۳).
زندگی یک مسیر است و معشوق چون راهزن در کمین عاشق : «مغبچهای میگذشت راهزن دین و دل»(۱۷۵/۴)؛ «شد رهزن سلامت زلف تو، واین عجب نیست/ گر راهزن تو باشی صد کاروان توان زد»(۱۵۴/۹)؛ «من سرگشته هم از اهل سلامت بودم/ دام راهم شکن طرهی هندوی تو بود»(۲۱۰/۵). مفهوم مرگ و گذر زمان نیز در قالب راهزن تصویر شده است:«به مأمنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت/ که در کمینگه عمرند قاطعان طریق»(۲۹۸/۴)؛ «ذخیرهای بنه از رنگ و بوی فصل بهار/ که میرسند ز پی رهزنان بهمن و دی»(۴۳۰/۲).
مقصد و هدفِ عاشق که در بیشتر ابیات معشوق است، پشت در بسته تصویر میشود که عاشق به آن راه نمیبرد:«هر راهرو که ره به حریم درش نبرد/ مسکین برید وادی و ره در حرم نداشت»(۷۸/۶)؛ «زلفت … راه هزار چارهگر از چارسو ببست»(۳۰/۱)؛ «زاهد ار راه به رندی نبرد معذور است»(۱۵۸/۴)؛ «اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست»(۴۷۰/۶)؛ «گفتم به نقطهی دهنت خود که برد راه»(۱۹۸/۳)؛ «به بارگاه تو چون باد را نباشد بار/ کی اتفاق مجال سلام ما افتد»(۱۱۴/۴)؛ «به نا امیدی از این در مرو بزن فالی»(۱۱۴/۷)؛ «چو بر در تو من بینوای بی زر و زور/ به هیچ باب ندارو ره خروج و دخول»(۳۰۶/۳)؛ «بگشود نافهای و در آرزو ببست»(۳۰/۲)؛ «بر اهل وجد و حال در های و هو ببست»(۳۰/۶)؛ «در میخانه ببستند خدایا مپسند/ که در خانهی تزویر و ریا بگشایند»(۲۰۲/۶).
بیتهایی هم جنبه هشدار دارند: «مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است»(۲/۶)؛ «هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است»(۱۲۶/۳)؛ «در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است»(۳۱۴/۴)؛ «در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا/ سرها بریده بینی بیجرم و بی جنایت»(۹۴/۴).
۴-۳-۲-۲٫پذیرش مانع
حافظ بر خلاف سعدی در چند بیت از پذیرش مانع سخن میگوید. البته در این ابیات بیشتر به لزوم مانع و فلسفهی وجود آن میپردازد. او معتقد است که «خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد/ سهل است تلخی می در جنب ذوق مستی»(۴۳۴/۷) و میداند که روندگان طریقت ره بلا را طی میکنند و رفیق عشق غمی از نشیب و فراز ندارد (۲۵۸/۲) و «در عاشقی ز سوز و ساز گریزی نیست»، بنابراین هم خود چون شمع ایستاده (۳۳۸/۴) و سخن هاتف میخانه را به کار بسته است «که در مقام رضا باش وز قضا مگریز»(۲۶۶/۷) و هم به دیگران هشدار میدهد که «با دل خونین لب خندان بیاور»(۲۸۶/۴) و «گر رنج پیشت آید و گر راحت ای حکیم/ نسبت مکن به غیر که اینها خدا کند»(۱۸۶/۴).
۴-۳-۲-۳٫برداشت مانع
سعدی از برداشتن مانع از سر راه سخن نگفته؛ اما این موضوع دغدغهی اصلی حافظ است. موانع مطرح شده هم مختلف و متعدد است و محدود به عشق مجازی نمیباشد. عامل برداشت مانع را میتوان به دو گروه معنویت و شراب تقسیم کرد.
حافظ از تأثیر آه و دعای خود سخن میگوید که چون آتش است و خرقهی پشمینه را میسوزاند(۳۶۶/۷) و چون تیر است که نه تنها دل سنگین معشوق؛ بلکه از گردون هم میگذرد(۱۰/۶-۷)؛ حتی اگر چنین اطمینان به تأثیر دعا وجود نداشته باشد؛ باز نا امید نمیشود:«از هر کرانه تیر دعا کردهام روان/ باشد که زان میانه یکی کارگر شود»(۲۶۶/۴)؛ «دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند»(۲۰۲/۲)؛ « بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند»(۲۰۲/۲). به معشوق تذکر میدهد که «در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب»(۱۴/۷)؛ اما معشوق اهل حذر کردن نیست:«یا رب تو آن جوان دلاور نگاه دار / کز تیر آه گوشهنشینان حذر نکرد»(۱۳۸/۳).
گاه با تلمیح به شخصیتهای مذهبی و دینی از برداشتن موانع حرف میزند:
جان رفت در سر می و حافظ به عشق سوخت
عیسی دمی کجاست که احیای ما کند(۱۸۶/۸).
بار غــمی که خاطــــر ما خسته کرده بود عیسی دمی خدا بفرستاد و بر گرفت(۸۶/۵).
آن همه شعبدهها عقل کــه میکرد اینجا سامری پیش عصا و ید بیضا میکرد(۱۴۲/۷).
گرت چو نوح نبی صبر هست بر غم طوفان بلا بگردد و کــام هـزار سـاله برآید(۲۳۴/۶).
حافظ از دست مده دولت این کشتی نـوح ورنه طـوفان حـــوادث ببرد بنیادت(۱۸/۷).
عـزیـز مـصـر بــه رغـم بــرادران غــیـور ز قعر چـاه برآمد به اوج ماه رسید(۲۴۲/۵).
کجاست صوفی دجـال فـعـل ملحد شکل بگو بسـوز که مـهدی دینپناه رسید(۲۴۲/۶).
شراب و می نیز وسیلهای برای از میان بردنِ مانع مهمی چون غم و اندوه (غم فردی، اجتماعی، سیاسی و دینی) معرفی شده است: هوای میکده غم از دل میبرد(۱۹۸/۵)؛ شاعر گریان و دادخواه به آنجا میرود تا مگر از دست غم خلاص یابد(۲۶۶/۳)؛ جام شراب یکمنی هم بیخ غم را میکند و هم گردن سالوس و تقوی را میشکند(۴۷۸/۱ و ۵) و هم شاعر به کمک آن هول روز رستاخیز را از دل میبرد(۲۶۶/۵)؛ دور باده رنج دور گردون را برطرف میکند(۵۴/۶)؛ گشایش در میکدهها مساوی است با گره گشایی از کار فروبسته(۲۰۲/۱)؛ تأثیر مفتاح دعا نیز به صفای دل رندان صبوحیزدگان است(۲۰۲/۳) و نیز ابیات ۱۸۶/۷، ۳۶۲/۴،۲۱۴/۴، ۷۴/۱، ۲۷۸/۳ به تأثیر شراب میپردازد و در ابیات ۲۶۶/۸، ۳۴۲/۷ ، ۳۵۸/۸، ۲۷۴/۶، ۱۳۴/۴، ۳۸/۴، ۳۶۲/۷ و ۱۳۸/۲ نیز برداشت مانع مطرح شده است.
۴-۳-۳٫ تحلیل شناختی: نگاهی گفتمانمدار به عشق
در آثار هر شاعر یا نویسندهای، نگرش شخصی و ذهنیت هستیشناختی، ارزشها، تلقیها، باورها، احساسات و پیشداوریهای زمانهی وی، به طور خودآگاه یا ناخودآگاه نمودار میشود(فتوحی، ۱۳۹۰: ۳۴۵) و استعاره نه تنها در تشخیص آن به ما کمک میکند؛ بلکه خود فرآیندی واقعیت آفرین است؛ یعنی واقعیتهای تازهای خلق مینماید و قسمت خودآگاه و ناخودآگاه ذهن را به هم پیوند میدهد. بنابراین برای شناسایی و تبیین محتوای ناهوشیار ذهن ابزاری قدرتمند محسوب میشود(همان: ۳۴۲-۳۴۱).
از نظر لیکاف و جانسون نیز استعاره، دیدگاه های گوناگون دربارهی جهان را منعکس میکند و واقعیتها، به ویژه واقعیتهای اجتماعی را میآفریند(رضاپور و آقاگلزاده، ۱۳۹۱: ۷۲). آن واقعیت اجتماعیای که بهواسطهی طرحوارهی قدرتی در غزلیات سعدی و حافظ آفریده میشود«پرداختن به سیاست از وجه هنری»(قاسمزاده و گرجی، ۱۳۹۰: ۳۴)میباشد.
عدهای برآنند که در عرصهی ادبیات خلاق، مفهوم ادبیات سیاسی معنا ندارد؛ اما برخی دیگر به ویژه ناقدانی که به نقد ایدئولوژیک نظر دارند، هر متنی را بازتاب ایدئولوژیهای برتر جامعه و از جملهی گفتمان غالب و برآمده از آن میدانند(همان: ۳۵-۳۴).
در قسمت قبل گفتیم که سعدی و حافظ عشق را به منزلهی مانع تصویر کردهاند. معمولاً آنچه ناخوشایند و نامطلوب است، در قالب مانع تصویر میشود و آیا عشق ناخوشایند و نامطلوب است؟ هدف این دو شاعر از تصویر عشق- با وجود تقدس و احترامی که برای این مفهوم قائلاند- در قالب مانع چیست؟پرسش دیگری که مطرح میشود این است چرا عاشق و معشوق باید رو در روی هم قرار بگیرند؟ فرضیه ما در پاسخ به این پرسش این است که معشوق نماد پادشاه است و عاشقان بسیاری که دارد نماد ملت تحت سلطهی او هستند. این دو شاعر بزرگ به دلیل عدم وجود فضای باز سیاسی، انتقاد و اعتراض خود را نسبت به ظلم و ستم پادشاهان مستبد پوشیده و در لباس تغزل عرضه کردهاند. آنان که از «اهمیت بازیهای زبانی در شکلدهی به جهان پیرامون»(قاسمزاده و گرجی، ۱۳۹۰: ۳۵) آگاه بودند؛ «ظرفیتِ جهانآفرینیِ واژهها»(همان) را به خدمت گرفتند و ایدئولوژی خود را در لباس غزل عرضه کردند و شخصیت اول غزلیات خود را فردی تصویر کردند که در ظاهر به معشوق و در باطن به پادشاه شباهت دارد و به قول سعدی«صاحب دوستروی دشمنخوی»(۲۶۶/۲) میباشد.
برای تحلیل دقیقتر دیدگاه سعدی و حافظ در این زمینه، از مباحث مطرح در حوزهی تحلیل گفتمان استفاده شده، هرچند نظریهی خاصی مبنای تحلیل قرار نگرفته است.
گفتمان در اصطلاح عبارت است از گفتار یا نوشتاری که دارای ساختار و سرشت اجتماعی باشد. از نظر نورمن فرکلاف گفتمان عبارت است از زبان به منزلهی کنش اجتماعی(فتوحی، ۱۳۹۰: ۳۴۶) و استعارهی مفهومی، یکی از راه های آشکار کردنِ انگیزهای سیاسیِ پنهان در گفتمان است(رضاپور و آقاگلزاده، ۱۳۹۱: ۷۰).
پیروان این رویکرد، ادبیات را سرشار از اظهارات فراواقع میدانند که حقیقت در پشت آنها نهفته است. این حقیقت نهفته، با انعکاس نظامهای رفتاری و اجتماعی، سند تاریخی بهشمار میآید و میتوان آن را تاریخی فعال بهشمار آورد(مقدادی، ۱۳۸۷: ۱۳۳-۱۳۱). حتی ادبیات را جدیترین قالب از نظر درآمیختگی با ابعاد اجتماعی و فرهنگی بهشمار آوردهاند که اهمیت آن زمانی آشکار میشود که جوامع دچار دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی شوند(صالحی و نیکوبخت، ۱۳۹۱: ۷۷).
در متون سیاسی استفاده از ساختارهای گفتمانمدار بیشتر برای بیان ایدئولوژی به معنای منفی آن، یعنی ترویج گرایشهای یک گروه خاص در جامعه به کار میرود؛ اما در متون ادبی برای بیان ارزشهای فرهنگی و اجتماعی مردم جامعه استفاده میشود؛ به ویژه اینکه سعدی و حافظ وابستگی به گروه یا طبقهی خاصی نداشتند.
۴-۳-۳-۱٫ عشق به منزلهی پادشاهی
آنچه نگاه گفتمانی به عشق را قوت میبخشد تمایز و تعارض دو گروه در غزلیات سعدی و حافظ است: گروه عاشق و گروه معشوق . «گفتمانها اساساً در ضدیت و تفاوت با یکدیگر شکل میگیرند و هویت تمامی آنها منوط به وجود غیر است»(عامری و قادری، ۱۳۹۱: ۱۳۶). قطبیسازی در گفتمان عشق به کمک استعارهی «معشوق به منزلهی پادشاه»، شکل گرفته است. همانگونه که در گذشته «اجتماع به دو قطب فرماندار و فرمانبردار تقسیم میشد و قدرت ابزاری بود در اختیار عدهای خاص که در جهت منافع خود بر عدهای دیگر اعمال میکردند»(سلطانی، ۱۳۸۴: ۱۷)؛ در غزل نیز تمرکز قدرت در دست معشوق است و او هرگونه که بخواهد از آن بهره میگیرد.
پادشاه یک نفر است و در برابر توده های مردم قرار دارد. در غزلیات سعدی و حافظ، اغلب از عاشق با فعل و ضمیر جمع یاد میشود اما معشوق یکی است:
حافظ: «به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل»(۳۱۴/۲)؛ «ای بسا مرغ خرد را که به دام اندازد»(۳۱۰/۶)؛ «یک مرغ دل نماند نگشته شکار حسن»(۳۹۵/۵)؛ « در زلف چون کمندش…/ سرهابریده بینی…»(۹۴/۴) و … سعدی: «ما سپر انداختیم گر تو کمان میکشی/ گو دل ما خوش مباش گر تو بدین دلخوشی»(۸۶/۱)؛ «بیا که ما سپر انداختیم…»(۷۴/۶)؛ «هزار صید دلت پیش تیر باز آید/ بدین صفت که تو دادی کمان ابرو را»(۴۲۶/۲)؛ «گرچه تو امیر و ما اسیریم، گرچه تو بزرگ و ما حقیریم/ گرچه تو غنی و ما فقیریم، دلداری دوستان ثواب است(۵۷۸/۱۵) و … سعدی به جای «من و تو»، نه «ما و شما»؛ بلکه «ما و تو» به کار میبرد. «منظور از «من»، فرد، آزادیها و حریم شخصی اوست». «ما» اجتماعی است که فرد در آن جای دارد»(جاهدجاه و رضایی، ۱۳۹۲: ۵۷). اگر منظور از «ما» عاشقانی باشند که به دنبال معشوق واحدی هستند. رسیدن یکی از آنان به هدف ناکامی دیگران را درپی خواهد داشت. چنین گروهی چگونه ممکن است که صدای مشترکی داشته باشند؟
۴-۳-۳-۲٫پادشاه نامیده شدن معشوق
یکی از مؤلفه های مهم در تحلیل انتقادی گفتمان، نامدهی است. فرکلاف میگوید:«گزینش واژه های یک متن به روابط اجتماعیِ میان شرکتکنندگان بستگی دارد و به تشکیل آن کمک میکند». درواقع هر متنی با بهره گرفتن از ظرفیتهای واژه های مختلفی که زبان در اختیار آنها میگذارد؛ اقدام به تولید و بازنمایی واقعیت به شیوه های خاص میکند و به این طریق سبب تقویت یا طرد گفتمانی خاص میشود»(فقیه ملک مرزبان و فردوسی، ۱۳۹۱: ۱۳).
در رابطه عاشقانهی شعر حافظ، معشوق «شهسوار»(۳۱/۴»، «پادشاه حسن»(۳۳/۳)، «سلطان خوبان»(۱۴/۱)، «پادشاه کشور حسن» که بر سر هر راه دادخواهی دارد(۷۶/۷)، «پادشاهی کامران» که از گدایی عار دارد(۷۷/۳)، «شه خوبان» که چون حافظ عاشق مفلس نمیخواهد(۱۲۱/۹-۸)، «خسرو شیرین»(۱۹۰/۴)، «شاه ترکان»(۴۷۰/۴) و … نامیده میشود.
سعدی بیش از حافظ بر پادشاه نامیدن معشوق اصرار میورزد و از رفتار خصمانهی معشوق در کنار پادشاه بودنش انتقاد میکند: «جور بکن که حاکمان جور کنند بر رهی»(۳۶۰/۲)؛ «چه مرا به از گدایی چو تو پادشاه دارم»(۱۸۰/)؛ «شهر آن توست و شاهی…»(۱۰۷/۲)؛ «.. سر بندگی به حکمت بنهم که پادشاهی»(۸۹/۱)؛ «تو صاحب منصبی جانا…»(۲۹۳/۶)؛ «چندان که خواهی ناز کن چون پادشاهان بر خدم»(۲۳۴/۵)؛ «در پای رقیبش چه کنم گر ننهم سر / محتاج ملک بوسه دهد دست غلامان»(۱۸/۵)؛ «گدایی پادشاهی را به شوخی دوست میدارد»(۶۳/۲)؛ «نوع تقصیری تواند بود ای سلطان حسن»(۵۹۰/۲)؛ «نه عجب چنین لطافت که تو پادشاه داری»(۲۸/۸)؛ «ای پادشاه سایه ز درویش وامگیر»(۱۱۰/۵)؛ «حیف باشد دست او در خون من/ پادشاهی با گدایی میزند»(۱۱۴/۷)؛ «که بار نازنین بردن به جور پادشاه ماند»(۳۸۲/۳) و …

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:34:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم