“
این قولی است که جملگی برآنند و از دیر زمان تا کنون مهمترین عامل پیشرفت یک کشور را نیروی انسانی آن بشمار میآورند. برای اثبات مطلب به بازکاوی گذشته نیازی نیست. چرا که نگاهی به تاریخ قرن اخیر، به ویژه پس از جنگ جهانی دوّم، نشان میدهد بسیاری از کشورهای پیشرفته کنونی در آن زمان در وضع بسیار نابسامانی به سر میبرند آنان به طور مستقیم و غیرمستقیم درگیر بزرگترین جنگ تاریخ بودند و برخی از آن ها هست و نیز خود را در این جنگ باختند. اما طولی نکشید که دوباره قد برافراشتند و اینک در شمار غولها و بزرگان علم و تکنولوژی جهان هستند.
بیشک این شکوفایی و نوزایی دوباره دلایل بسیاری دارد که از این میان نقش نیروی انسانی از مهمترین آنها است. مدیران ارشد و تصمیم گیران رده بالای آن ها به خوبی دریافتند که پرورش نیروی انسانی و توسعه منابع انسانی راه میان بری است که میتواند آن ها را به سر منزل مقصود برساند و به همین دلیل در برنامه ریزی خود برای مدیریت نیروی انسانی اهمیت ویژهای قایل هستند.
نیروی انسانی ماهر و کارآمد پر بهاترین و ارزنده ترین ثروت و دارایی هر کشور است. بسیاری از جوامع با وجود برخورداری از منابع طبیعی سرشار، به دلیل فقدان نیروی انسانی شایسته و لایق توان استفاده از این مواهب الهی را ندارند و روزگار به سختی و مشقت میگذرانند. دیگر ملتها به رغم کمبود منابع طبیعی، در نتیجه داشتن نیروی انسانی کارآزموده ومناسب به آسایش و رفاه رسیده اند و با گامهای بلند و استوار مسیر پیشرفت و ترّقی را طی میکنند.
یکی از شاخههای جدید علم و معرفت که مسأله نیروهای انسانی و دیگر جنبههای مربوط به دنیای کار را در کانون توجه خود دارد، روانشناسی صنعتی و سازمانی است. این شاخه از دانش مطالعۀ علمی رابطه میان انسان و دنیای کار را وجهۀ همت خود قرار داده است و سازگاری مردم را در جریان امرار معاش خود با خصوصیات و ویژگیهای محل کار، با افرادی که در محل کار با آنان سروکار پیدا میکنند، و با کارها و مشاغلی که انجام میدهند، مورد مطالعه قرار میدهد. روانشناسی صنعتی و سازمانی، در واقع، کاربرد و بسط گسترش اصول روانشناسی است به مسائلی که انسان در تجارت و صناعت با آن ها دست به گریبان است.
روانشناسی صنعتی و سازمانی اینک آمیزهای است از علم و عمل که زمینههای تخصصّی متعدد و گستردهای از قبیل روانشناسی امور استخدامی، رفتار سازمانی، روانشناسی مهندسی، مشاور حرفهای، روابط صنعتی، روانشناسی مدیریت، روانشناسی مصرفکننده و جز اینها را با مباحث فرعی متنّوع در بر میگیرد. از لحاظ علمی در پی بسط و گسترش علم و معرفت در خصوص مردم در دنیای کار است.
همانند دیگر زمینههای علمی، پژوهشگران این شاخه از دانش به منظور هدایت پژوهشهای خود پرسشهای مطرح میکنند و در دستیابی به پاسخهای مربوط از روشهای علمی سود میجویند. تلاش آنان بر این است که نتایج مطالعات خود را به صورتی منظّم تدوین کنند تا در تبیین رفتار کار ساز افتد و یافتههای حاصل قابل تکرار و تعمیم پذیر باشند. از لحاظ علمی بر کاربرد علم و دانش در حل مسائل و معظلات مبتلا به دنیای کار تأکید میورزد.
یافتههای پژوهشی روانشناسی صنعتی و سازمانی را میتوان در جهت استخدام کارکنان کارآمد تر، افزایش عملکرد و خشنودی کارکنان، کاهش غیب و ترک شغل، بهبود روابط و ارتباطات وحل ورفع مسائل بیشمار دیگر به کار ببرد.
اما در حیطۀ این رشته دو مطلب بسیار مّهم که موضوع مورد بحث در این تحقیق
میباشد، رضایت شغلی و عملکرد، که مطالبی را در این خصوص میتوان عنوان کرد.
همۀ افراد در زندگی روزمره خود به مسائلی برخورد میکنند که بر ایشان مطلوب یا غیرمطلوب است و از برخورد یا انجام آن احساس رضایت میکنند یا نمیکنند. محیط کار و فعالیت آدمی نیز احساسهای متفاوتی را درآدمی به وجود میآورد یکی از مهمترین نشان همان احساس رضایت و عدم رضایتی است که در شخص ظاهر میشود.
در اهمیت این مسئله همین بس که از آغاز مطالعات وسترن الکتریک حدود ۵۰۰۰ مطالعه در زمینههای روحیه و رضایت شغلی انجام گرفته است.
وودوله بولد اعلام میدارد که رضایت شغلی ابعاد گوناگونی دارد. ولی هر چه باشد رضایت و عدم رضایت مربوط به احساس است و این مردم هستند که مسئلهای را این چنین یا آنچنان احساس میکنند و با توجه به تجارب ذهنی قبلی و موقعیت فعلی احساس رضایت یا عدم رضایت میکنند.
مدیران آگاه در سازمان میدانند که کمیت و کیفیت کار افراد در سازمان، که بیانگر میزان بهره وری آن ها است، تحت تأثیر روحیۀ این افراد است، روحیه به عنوان «مجموعه کلی و کیفی هالههای پدیدهای احساسات، عواطف و اشتیاق فردی ویا گروهی انسانی برای کار بهتر» به شدت تحت تأثیر چگونگی روباط مدیر- کارکنانو کارکنان با یکدیگر است. هر چه چند و چون این روابط مطلوب تر باشد، جو سازمانی بهتری فراهم خواهد آمد که در آن افراد روحیۀ جمعی قویتری خواهند داشت. و در نهایت کیفیت وکمیت مناسبتری را از خود در تولید یک کالا یا ارائه خدمات نشان خواهند داد.
انسان، به عنوان موجودی اجتماعی، در حالت معمولی از نظر جسمی و روحی به رفتار انسانهای محیط خود وابسته است و چند و چون حالات جسمی و روحی او تابع چگونگی دیگران است و تحت تاثیر آن ها قرار دارد. لذا چنانچه در محیطی قرار گیرد که در آن فضایی حاکی از اعتماد باشد، احساس اطمینان روانی بالاتری خواهد داشت و نیاز او به امنیت از بعد روانی بیشتر ارضا میگردد. همین امر باعث میشود که احساسات و عواطف و اشتیاق بیشتری داشته و در حوزه فعالیتهایی که به عهده اش است، خلاقانه تر و فعال تر وارد شود و کمیت و کیفیت بالاتر و مطلوبتری از خود به نمایش بگذارد.
در سال ۱۹۵۵ برای فیلد و کروکت وجود رابطه بین رضایت شغلی و انجام کار را اعلام کردند. تا مدتی روانشناسان تصور میکردند که رضایت موجب انجام کار است. ولی در حال حاضر نمیتوان گفت: که تنها رضایت موجب انجام کار میشود. ولی میتوان اضافه کرد که غیبت و کمکاری از جمله مسائلی است که با رضایت شغلی در رابطه است و هر چقدر فرد از کارش راضی تر باشد از میزان غیبتها کاسته میشود. از جهتی دیگر میتوان گفت که رضایت از یکسوی انگیزه انجام کار است و از سوی دیگر نتیجه کار.
عملکرد شغلی یا کار:
مجموعهای فعالیتهای جسمانی و فکری برای رسیدن به هدف است. یا به معنی تلاش است که انسانها جهت تولید کالا یا ارائه خدمتی انجام میدهند و از این راه یک و یا تعدادی از خواستههای انسانها را ارضاء گرده و خود نیز به لحاظ مادی و ارضاء شوند.
عملکرد بالا در سازمانها، شرکتها و مؤسسات ناشی از عوامل مختلف و متنوع است. روشهای متفاوتی نیز برای رفع مشکلاتی که منجر به عملکرد پایین شدهاند وجود دارد که یکی از این روشها متمرکز شدن بر ویژگی های شخصیتی افراد در سازمانها میباشد.
“
[دوشنبه 1401-09-21] [ 03:58:00 ب.ظ ]
|